(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 13 آبان 1389- شماره 19781

پيوند با طبيعت تضمين حيات رو به رشد ملت
پاسداري از اصل 50 قانون اساسي و دغدغه هاي زيست محيطي كشور-بخش نخست



پيوند با طبيعت تضمين حيات رو به رشد ملت
پاسداري از اصل 50 قانون اساسي و دغدغه هاي زيست محيطي كشور-بخش نخست

گاليا توانگر
باد پاييزي لابه لاي سرشاخه هاي درختان «بنه» مي پيچد و رنگ هاي زرد و نارنجي به دامنه هاي پوشيده از «بنه» زيبايي تابلوهاي نقاشي را مي بخشد. ارس ها (سروهاي كوهي) و سرو خمره اي نيز نمونه هايي از سروهاي ايراني هستند كه چنانچه منطقه اي را بپوشانند دست كم سه هزار سال آن منطقه سرسبزي اش را حفظ خواهد كرد.
در يك گردش آخر هفته وقتي به دامنه هاي خارج شهر پناه مي بريم، چرا با دستان مهربان خود گيسوان طبيعت را نوازش نكنيم و با كاشت نهالي به اين سفر بركت نبخشيم؟ براي بعضي ها حتي توصيه به چنين حركت هايي فانتزي و دور از ذهن به نظر مي رسد! در حالي كه هفته هاست بر سر اين كه در باغچه سه در چهار حياط آپارتمان شان چه چيز بكارند با همسايه هاي طبقات مختلف بحث دارند! آخر سر هم باغچه پر از گل و لاي و باير رها مي شود.
اين ها دلمردگاني هستند كه در گردش آخر هفته هم از سرشاخه درختان آويزان مي شوند تا با بي رحمي سرانگشتان درخت را قطع كرده و آتشي مهيا كنند.
افسوس و صد افسوس كه روح سبز طبيعت را از زندگي روزمره خود منفك كرده ايم و به گوشه تاريك افسردگي و انواع مختلف بيماري هاي روحي و جسمي خزيده ايم!
يك زماني براي هر انسان 622 درخت وجود داشت، اما الان به 60 درخت تقليل پيدا كرده و حتي پيش بيني شده تا سال 2020 اين تعداد به 20 درخت به ازاي هر انسان برسد!
كشتن هر روزه درختان و تخريب جنگل ها در سراسر دنيا به دست بشر با روندي پرشتاب ادامه دارد. ما ريه هاي زمين را مثل سرطان از بين مي بريم و از آن سو دائماً كنفرانس برگزار مي كنيم كه يكي از مهمترين چالش هاي فعلي دنياي امروز چالش هاي زيست محيطي است، به طوري كه حتي از مهمترين مسائل سياسي روز هم اين چالش ها مهمترند.
اما به چه تعداد از كنوانسيون هاي منعقد شده حقيقتاً عمل شده است و چه تعداد از كارخانه هايي كه توليد سم مي كنند، تعطيل شده اند؟
وضعيت آن قدر بحراني است كه حتي اگر در خوشبينانه ترين حالت بتوانيم همين تعداد درخت را حفظ كنيم به بزرگترين موفقيت قرن دست پيدا كرده ايم. اما همين الان كه اين گزارش را مي خوانيد بولدوزرها هزاران هكتار مرتع و جنگل را به نابودي مي كشانند تا آزادراه ها، ويلاها و ساخته هاي بشر جايگزين سرسبزي و طراوت طبيعت شوند. به اين بينديشيم كه سود اقتصادي مهمتر است يا حفظ ريه هاي زمين و حيات كره خاكي؟ وقتي زمين توسط هيولاي خودخواه درون بشر به نابودي كشانده شود، اين بشر است كه خودش به دست خودش همه چيز را به كام مرگ مي كشاند. در چنين شرايطي به تصوير كشيدن هيولاهاي مريخي در فيلم هاي سينمايي هاليوودي مسخره به نظر مي رسد.
تمايز كامل محدوده جنگل
با مناطق صنعتي و مسكوني
«در شهرهاي شما هيچ جاي آرامي يافت نمي شود، نه مكاني براي شنيدن برگ هاي بهاران و نه جايي براي گوش سپردن به وز وز بال هاي حشرات. سرخپوستان ترجيح مي دهند صداي ملايم باد، سطح درياچه را نوازش كند. بوي باد، خود با باران نيم روزي پاك و تميز شود و يا به وسيله كاج پيتون معطر گردد. هوا براي سرخپوست ارزشمند است، چرا كه همه چيز، حيوانات، درختان و انسان از يك هوا تنفس مي كنند. مثل فردي كه روزها پيش مرده است، انسان در شهر شما به بوي تعفن بي تفاوت است.» چيف سيتل سرخپوست عضو قبيله سوكوآميش دواميش به خاطر نامه مشهورش به رئيس جمهور آمريكا و تقاضا از وي براي توجه به نقطه نظرهاي سرخپوستان شهرت فراوان دارد.
بسياري از قبايل بوده اند كه در طول تاريخ بشري براي حفاظت از طبيعت حتي جان خود را فدا كرده اند. هيچ كس منكر اين نمي شود كه ما بايد به زيرساخت هاي پيشرفت مجهيز شويم، اما مي توان بين تكنولوژي و حفاظت از ريشه ها بخصوص طبيعت تعادلي برقرار كرد.
در كشور ما نيز اساساً حمايت از طبيعت و بخصوص درختكاري از جايگاه بالاي معنوي و ديني برخوردار است. حضرت علي(ع) مي فرمايند: «سرسبزي بر طول عمر انسان مي افزايد.» و پيامبر اكرم(ص) شكستن شاخه درختان را به شكستن بال فرشتگان تعبير كرده اند.
همه اين تأكيدات گواه اين است كه حمايت از طبيعت و بحث پيرامون نجات جان درختان نه تنها يك بحث حاشيه اي و فانتزي به حساب نمي آيد، بلكه همواره در رديف مهم ترين مسئوليت بشر تعريف شده است.
حسن پور بابايي مسئول دانشكده منابع طبيعي دانشگاه گيلان با تاكيد بر فرمايش مقام معظم رهبري مبني بر اين كه فرهنگ منابع طبيعي بايد به معارف عمومي تبديل شود، توضيح مي دهد: «اولين قدم براي حمايت از طبيعت و نهادينه كردن آن در ذهنيت جامعه فرهنگ سازي است. بايد فرمانداري ها با برپايي كلاس هاي آموزشي در اين زمينه افكار عمومي را حساس كنند. در اين آموزش ها بايد كودكان و نوجوانان گروه هدف قرار بگيرند. آنچه كه از كودكي در ذهن ملكه مي شود، تا آخر عمر همراه انسان خواهد بود.»
وي با اشاره به اين كه زمان آن رسيده نتايج جلسات و كنفرانس هاي متعدد را عملياتي كنيم، مي گويد: «مد شده كه هر جا سود اقتصادي خوابيده زمين مي گيريم و با قطع درختان به ساخت و ساز مي پردازيم. پس چه زماني جلوي اين تخريب هاي بي صدا گرفته مي شود؟ آقايان به فكر عملياتي كردن تئوري هايشان باشند.»
اين استاد دانشگاه به جدايي دام از مرتع و جنگل به عنوان يكي ديگر از شيوه هاي حفاظت از طبيعت اشاره كرده و گله مندانه مي گويد: «50 سال پيش در فرانسه اين شيوه را عملي كردند و در حال حاضر در مناطق جنگلي شان هيچ گونه دامي چرا ندارد، مضاف بر اين كه در مناطق بكر طبيعي حتي روستاييان نيز سكني نگزيده اند، چه برسد به اين كه ويلاسازي داشته باشند. آنها از اين اقدام به عنوان يك انقلاب ياد كردند. متأسفانه در كشور ما با اين همه كنفرانس و جمع آوري داده هاي علمي هنوز ساده ترين راهكارها را به طور كامل عملياتي نكرده ايم.
يكي از مشكلات فعلي ما در جنگل داري ها اين است كه هنوز نمي دانيم مرز جنگل ها تا كجاست؟ حدود جنگل با مناطق مسكوني، مناطق صنعتي و مزارع كشاورزي مشخص نشده است. براي جنگل بان محدوده كارش و اعمال نظرش مشخص نيست.»
بابايي خاطرات سفرش به شهر مسكو را از ذهن گذرانده و مي گويد: «در داخل اين شهر 250 هكتار جنگل طبيعي ايجاد شده است. در اكثر نقاط دنيا وقتي كلان شهرها را طراحي مي كنند، به طراحي پارك هاي جنگلي و حتي فضاهاي سبز حفاظت شده براي آن شهر نيز فكر مي شود.»
براي پيوند با طبيعت سهمي در نظر بگيريم
چه دلخراش است كه پس از آن همه فرهنگ سازي در صدا و سيما پيرامون تزيين بالكن خانه با گلدان هنوز رقص بي قواره لباس ها را بر روي طناب شاهد هستيم. يك شهروند تهراني مي گويد: «چندي پيش آدرس يكي از آشنايان را با ديدن بند لباس بر فراز بالكن خانه اش و از روي لباس هاي او شناسايي كرديم! » شايد اين مسئله خنده دار به نظر برسد، اما نمادي از شكست در آموزش هاي نصفه و نيمه است. آموزش و فرهنگ سازي بايد به صورت مستمر و مصرانه پيگيري شود. همين اشاره هاي كوچك زمينه پيوند خانواده ما با طبيعت را فراهم كرده و فردا روزي حساسيت نسبت به طبيعت و حفظ آن را در ذهن و ضمير فرزندانمان نهادينه مي كند.
مريم حاجي زاده مستأجر و شهروند تهراني برايمان پيرامون فضاي سبز آپارتمانشان مي گويد: «در جلسه هيئت مديره ساختمان تصويب كرديم كه توي باغچه گل اقاقيا بكاريم. اتفاقاً كار هم انجام شد، ولي بچه هاي همسايه طبقه اول دائماً سرشاخه اين گياه را مچاله مي كردند و گل هايش را پرپر. يك دوره آفتابگردان كاشتيم كه خوب درنيامد، يك زماني هم تخم بنفشه پاشيديم كه پيرمرد طبقه سوم معترض شده گرده اش با باد وارد اتاقش مي شود و برايش مشكل زا است. بعد هم كم كم كه انگيزه ها از رونق افتاد و كسي هم حاضر نشد هزينه كند، باغچه را رها كردند به امان خدا! حتي زمزمه هايي بود كه آسفالتش كنيم تا حياط براي رفت و آمد ماشين بزرگتر شود!!»
وي ادامه مي دهد: «متأسفانه فرهنگ آپارتمان نشيني نه تنها جانيفتاده، بلكه در زندگي مدرن براي پيوند با طبيعت سهمي در نظر گرفته نشده است.»
2/0 هكتار فضاي سبز براي هر ايراني
ما انسان ها فقط يك گونه زيستي از چند ميليون گونه زيستي هستيم، با اين حال امپراطور تخريب كار طبيعت محسوب مي شويم.
هيچ به اين فكر كرده ايد كه براي ايجاد يك جنگل چه مدت زماني وقت لازم است؟ در حدود 420 ميليون سال پيش در طي دوران سيلورين، گياهان كهن و بندپايان باستاني شروع به انتشار در كره زمين كردند و طي ميليون ها سال با زيستگاه هاي گوناگون جهان سازگاري يافتند. در اولين جنگل ها، دم اسبيان عظيم الجثه، خزه هاي غول پيكر و سرخس هايي با ارتفاع بيش از 40 پا غلبه يافته بودند. حيات روي كره زمين به تكامل خود ادامه داد و در اواخر پالئوزوئيك، بازدانگان پديد آمدند. تا دوره ترياسيك (245 تا 208 ميليون سال پيش) بازدانگان قسمت اعظم جنگل هاي زمين را اشغال كردند. در دوره كرتاسه (144 تا 65 ميليون سال پيش) اولين نهاندانگان (گياهان گلدار) ظاهر شدند. آنها با حشرات، پرندگان و پستانداران، تكامل توأم يافتند و به سرعت انتشار يافتند، به طوري كه تا پايان دوره كرتاسه بيشتر چشم اندازهاي زمين را پوشاندند. چشم انداز زمين طي عصرهاي يخبندان (پلسيئتوسن) مجددا تغيير يافت، سطح كره زمين طي ميليون ها سال عمدتا توسط جنگل هاي گرمسيري پوشيده شده بود تغيير كرد و جنگل هاي معتدله در نيمكره شمالي گسترش يافتند. بنابراين جنگل هاي جهان طي ميليون ها سال سازگاري و تداوم حيات يافته اند.
محمد درويش عضو هيئت علمي موسسه تحقيقات جنگل ها و مراتع كشور صراحتا مي گويد: «همين الان كه با شما صحبت مي كنم بولدوزرها به جان باغ اكولوژي نوشهر افتاده اند! اين باغ دست كم 54 ساله است. پس از پيروزي انقلاب براي تحقيقات علمي زيرنظر جهادكشاورزي قرار گرفت. هزار و چهارصد گونه گياهي دراين باغ به حيات خود ادامه مي دادند، اما به دستور فرمانداري اين شهر، جهت احداث جاده بايد كلا ويران شود. همين امروز صبح كه اولين روز كارشان بوده بلدوزرها 8 هكتار باغ را نابود كرده اند!».
با تعجب سؤال مي كنم: «توجيه شان چيست؟ يعني شما دست روي دست گذاشته ايد و تماشا مي كنيد؟» وي گله مندانه پاسخ مي دهد: «به خاطر مي آورم زماني كه مي خواستند در اشتكارد آلمان خط مترو احداث كنند و براي اين پروژه 1/4 ميليارد يورو هزينه شده بود، تنها300 درخت را قرباني كردند، با اين حال مردم در اعتراض به چنين كاري تظاهراتي شكل دادند. اين درحالي است كه مترو يك پروژه زيست محيطي نيز به حساب مي آيد. اما در پروژه جاده سازي نوشهر در يك نيم روز 8 هكتار درخت و فضاي سبز از بين مي رود و آقايان توجيه مي كنند كه اگر جاده مستقيم كشيده شود، هزينه ها كاهش پيدا مي كند! درحالي كه مي شد جاده را از مسير ديگري عبور داد.»
وي صراحتا عنوان مي كند: «ميانگين سرانه فضاي سبز در كشور ما چيزي حدود يك چهارم دنياست. هر فرد در كره زمين از 8/0 هكتار فضاي سبز برخوردار است، اما در ايران تنها به ازاي هر فرد 2/0 هكتار فضاي سبز وجود دارد. ما جزء كشورهاي بياباني دنيا طبقه بندي مي شويم. 5/7 درصد از مساحت ايران پوشش گياهي دارد و 5/92 درصد آن خشك و بياباني است. واضح است كه هيچ اقدامي ولو با توجيه توسعه نبايد به اين 5/7 درصد پوشش گياهي باقيمانده لطمه بزند.
متأسفانه در پروژه هاي توسعه هيچگونه ارزيابي زيست محيطي صورت نمي گيرد. دكل هاي برق و لوله هاي نفت وگاز را از ميانه جنگل ها و مراتع عبور مي دهيم و هركجا كه اراده مي كنيم و سود اقتصادي دارد آزادراه و جاده مي سازيم!
يك ذهن روشن بين سريع درك مي كند كه چنين اقداماتي در نگاه اول سود به حساب مي آيد، اما وقتي رئيس شوراي شهر تهران سرانه فضاي سبز هر تهراني را 2 متر اعلام مي كند، درحالي كه اين ميزان در دنيا 25 متر است، به عمق ضرر و فاجعه پي مي بريم.»
ارزيابي زيست محيطي
جزء لاينفك پروژه هاي توسعه كشور
وقتي با محمد درويش عضو هيئت علمي موسسه تحقيقات جنگل ها و مراتع كشور گرم گفت وگو بوديم دومين حادثه دلخراش زيست محيطي گزارش شد. به او تلفني خبر داده بودند كه بخشي از جنگل هاي مريوان درحال سوختن است و براي خاموش كردنش هم تنها مردم بومي در تلاش هستند!
وي اعلام مي كند كه از ابتداي سال جاري تاكنون 529 مورد آتش سوزي جنگل داشته ايم كه اكثرا براثر بي فكري رهگذران جرقه اوليه اش زده شده و وقتي آتش سوزي شكل گرفته در آن نقاط تجهيزات اطفاي حريق جنگل وجود نداشته است.
درويش مي گويد: «درگذشته 3 ميليون هكتار جنگل ايلكاني در نوار شمالي كشور داشته ايم كه امروز 9/1 ميليون هكتار جنگل در شمال وجود دارد. از اين ميزان 9/0 آن نيز تقريبا مخروبه است. در غرب كشور نيز 5/7 ميليون هكتار جنگل هاي زاگرس را داشته ايم كه دقيقا نمي توانم آمار دهم كه چقدر از آن باقي مانده است. جنگل هاي غربي از لحاظ حفظ خاك و تامين ذخاير آب زيرزميني از اهميت بالايي برخوردارند. با اين حال مي بينيم كه براي راه اندازي يك سد دست كم 200 هزار درخت را در چهارمحال بختياري قطع كرده اند. چه بسا اگر ارزيابي زيست محيطي صورت مي گرفت شايد پروژه آبرساني به گونه ديگري رقم مي خورد.»
درويش يكي از ده ها استاد، كارشناس و دلسوز طبيعت است كه بارها در طول سال در نشست هاي مختلف پيرامون مباحث مختلف زيست محيطي سخنراني داشته و به قول خودش سه تا چهار ساعت در طول شبانه روز بيشتر استراحت نمي كند.
آخرين تقاضاي او اين است كه به اندازه اصل 50 قانون اساسي كه صراحتا در آن عنوان شده حفظ محيط زيست لازمه حيات رو به رشد مردم ايران است، بايد به فكر حل چالش هاي زيست محيطي كشورمان باشيم، وگرنه به شيوه اي غيرمنصفانه اين حيات روبه رشد را نشانه رفته ايم.
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14