(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 13 آبان 1389- شماره 19781

تنش ميان خواهران و برادران
به همسرتان بگوييد دوستش داريد
تربيت را فداي آموزش فرزندانمان نكنيم
دروغگو را بهتر بشناسيم
سبزيجات را بيش از حد خرد نكنيد
زياد نشستن ممنوع
مسموميت ناشي از شوينده هاي خانگي
سرگرمي هاي مناسب كودكان
فوائد پوست ميوه ها



تنش ميان خواهران و برادران

دعواي ميان بچه هاي يك خانواده- حداقل در برخي از برهه ها- يك اصل محسوب مي شود.
امكان دارد والدين ميان فرزندان خود تبعيض قائل شوند كه احتمالا اثرات منفي آن پس از مرگ آنها نيز باقي مي ماند. در ضمن رقابت ميان كودكان براي هويت يابي بخش غيرقابل اجتناب و ضروري در زندگي خانوادگي مي باشد. در واقع دعواي ميان بچه ها باعث ظهور شخصيت ها و هويت هاي متمايز مي شود.
علي رغم اختلاف ميان فرزندان يك خانواده، در بيشتر موارد رابطه آنها بادوام ترين رابطه ها مي باشد. شايد ديگران در شكل گيري شخصيت ما نقش داشته باشند ولي تنها خواهران و برادران هستند كه با تمام زيروبم زندگي ما آشنايي دارند و اين مسئله گاهي نيز مي تواند دردسرساز شود!
رابطه شما با خواهران و برادرانتان به هرصورتي كه باشد همواره وجودشان را احساس مي كنيد و سرنوشت خود را با آنها گره مي زنيد. به علاوه نكته جالب اينجاست كه ما تمايل داريم از نقش هاي يكديگر الگوبرداري كنيم.
چه برادران و خواهران خود را دوست داشته باشيد، چه نداشته باشيد آنها تا ابد در زندگي ما حضور خواهند داشت.
زماني كه فرزندان يك خانواده كوچك هستند با خودشان بيشتر از هركس ديگري تعامل دارند ولي به تدريج دامنه ارتباطات آنها گسترده تر مي شود و در اوايل نوجواني با شكل گيري روابط خارج از خانواده، از ميزان اين صميميت كاسته مي شود.
در اوايل بزرگسالي خواهران و برادران- به خصوص خواهران- براي راز دل گفتن به يكديگر روي مي آورند.
آنها در پايان دهه 20 زندگي بيشتر به فكر زندگي شخصي خود هستند و رابطه شان با يكديگر كمرنگ تر مي شود. يكي از روان شناسان مي گويد: «حتي اگر شما برادران و خواهران خود را دوست داشته باشيد رابطه شما يك رابطه كليدي نيست، زيرا شما بيشتر به فكر خانواده خودتان هستيد. بعد مسافت نقش مهمي در ميزان صميميت ميان خواهران و برادران ايفا مي كند، مگراينكه بحراني وجود داشته باشد.
خانم «الف» يك خواهر و برادر كوچكتر از خود دارد. وي مي گويد: «خواهر و برادرم به ترتيب 5 و 6 سال كوچكتر از من هستند و به خاطر اختلاف سني نسبتا زياد، به نظر مي رسد ما در دوخانواده متفاوت بزرگ شده ايم. ما خاطرات و شناخت متفاوتي از والدين خود داريم. خانم «الف» در خانواده اي سنتي با مادري خانه دار بزرگ شد ولي وقتي به دانشكده مي رفت پدرش آنها را ترك كرد و خواهر و برادرش در كنار مادري تنها و شاغل رشد كردند. درنتيجه خواهر او به يك فمينيست دوآتشه تبديل شد.
خانم «الف» با برادر و خواهر خود احساس صميميت نمي كرد. «خواهر و برادرم از نظر سني به هم نزديك بودند و آدم هاي مشترك زيادي را مي شناختند ولي من هميشه احساس تنهايي مي كردم.»
از نظر او خواهر و برادرش غيرقابل تحمل بودند. «ما مدام با يكديگر دعوا مي كرديم. با توجه به حرف هاي من و برادرم، خواهرم سالها فكر مي كرد كه والدينم در شهر ديگري او را خريده اند! برادرم حتي دراين رابطه يك سند جعلي را به او نشان داد.»
به اعتقاد خانم «الف» رابطه پرتنش او با خواهر و برادرش نشانه اي از ناكامي ازدواج پدر و مادر آنها بود.
خانم «الف» الگوي مناسبي براي خواهر و برادرش نبود، «من بسيار عصبي و عصيانگر بودم» او مدتي بعد به شهر ديگري اسباب كشي كرد و خواهرش نيز ده سال بعد به او ملحق شد و آنها رابطه صميمانه تري با يكديگر پيدا كردند.
خانم «الف» مي گويد: «اكنون احساس امنيت بيشتري مي كردم و اهميتي به گذشته ها نمي دادم.»
سرانجام برادر آنها نيز به آن شهر انتقال يافت.
سال گذشته مادر خانم «الف» به طور ناگهاني در 68 سالگي درگذشت.
وي مي گويد: «اين حادثه ما را به هم نزديكتر كرد. سابقا مادرمان عامل جمع شدن ما محسوب مي شد ولي برادرم - با وجودي كه درگير مسائل خانواده خودش بود- قول داد اين نقش را برعهده بگيرد. او حقيقتا تلاش خود را مي كند. ما تصميم گرفته ايم سالي يك بار به سفرهاي خانوادگي برويم.»
علت بادوام بودن رابطه خواهران و برادران اين است كه آنها با يكديگر احساس نزديكي مي كنند. به علاوه اولين رابطه اي است كه كودكان تجربه مي كنند و درك اجتماعي آنها را شكل مي دهد.
كودكان بدون اينكه بزرگسالان هيچگونه دخالتي داشته باشند به دنبال ايجاد رابطه اي گرم و صميمي با خواهران و برادران خود هستند.
آنها زندگي روزمره خانوادگي را به يك نمايش تبديل مي كنند كه در آن هركس به دنبال نقش آفريني است.
ترجمه از آذر شايان

 



به همسرتان بگوييد دوستش داريد

گاهي شنيده ايم آقا پسرهايي كه به سن ازدواج و تشكيل خانواده رسيده اند، وقتي به خانواده هاي خود مراجعه مي كنند تا موضوع ازدواج را طرح كند مي گويند من به سني رسيده ام كه مي خواهم زن داشته باشم.
نقطه شروع صحبت امروز ما از همين يك جمله است، جمله اي كه نشان دهنده تفكري است كه در آينده بنياد خانواده را دچار مشكل مي كند. اين كه آقايان مي گويند مي خواهم زن داشته باشم و نمي گويند مي خواهم خانواده داشته باشم و خانواده اي تشكيل دهيم درست مثل اين كه ماشين و خانه و لوازم منزل دارد حالا مي خواهد زن داشته باشد اين مسئله فقط درباره آقايان صادق نيست دخترها هم همين گونه فكر مي كنند. مفهوم خانواده با داشتن زن و يا شوهر فرق دارد، زيرا در خانواده بايد ساخت؛ بايد آينده ساز جامعه را ساخت.
در كشور ما بالاي 80 درصد خانمها سعي مي كنند شوهرشان را درك كنند و كوتاه مي آيند اما تا كي؟ تا چه زماني بايد به اين تلاش يك طرفه ادامه دهند.
اين در حالي است كه مردها به زور 5 تا 10 درصد دلشان مي خواهد زن خود را درك كنند؛ او را كتك مي زنند و هرچيزي را به زور از او مي خواهند؛ زن روز به روز بيشتر از مردش دور مي شود و اين جدايي درمان شدني نيست تا زماني كه مادران بين دختر و پسرشان فرق نگذارند و به عبارت بهتر مادرها، پسرهايشان را يك مرد زورگو براي يك دختر ديگر تربيت نكنند.
اين مسئله در بلندمدت به وجود آمده است و اگر كل سياستهاي اجتماعي و برنامه ريزي ها و نگاه جامعه به زن و مرد يكسان باشد شايد 100 سال ديگر اين مسئله حل شود.
هنگامي كه مي بينيد پدرها و مادرها بين فرزندان دختر و پسر خود فرق مي گذارند. در اداره ها به زنها هيچ پستي نمي دهند به اين نتيجه مي رسيد كه اين نگاهي است كه نسل به نسل به آدمهاي بعدي منتقل مي شود و تا زيربنا درست نشود از آموزش صرف كاري بر نمي آيد.
به تغيير نگاه نيازمنديم؛ وقتي نگاه جامعه در برابر دو جنسيت برابر نيست اين تبعيض نگاه در خانواده هم وجود خواهد داشت و تا اين نگاه وجود داشته باشد در آينده نمي توانيم انتظار خانواده اي را داشته باشيم كه عدالت در آن حاكم باشد.
گروهي براساس يك ديدگاه سنتي مي گويند براي اينكه زندگي از حالت كسالت بار و يكنواختي در بيايد و دورشدن زن و مرد كم شود بهتر است، بچه دار شوند.
اين ديدگاه، درمان گر و رفع كننده مشكل نيست زيرا در اين صورت اگر بچه بيايد دعواها كم مي شود اما در شكل جديد، فرزند محور گفت وگو مي شود و محور گفت وگو ديگر خود زن و شوهر نيستند. اما ما مي گوييم اگر زن و شوهر حتي فرزند هم داشته باشند روزي يكساعت براي يكديگر وقت بگذارند و حرف بزنند و حرفهاي يكديگر را گوش كنند.
ما حاضر نيستيم براي يكديگر وقت بگذاريم. حرف نمي زنيم و همه چيز توي دلمان مي ماند. پس در و ديوار را نگاه مي كنيم، اما گروهي مي گويند به جاي رفع مشكل و براي اينكه به يكديگر گير ندهيم بچه دار شويم، اما اشتباه اينجاست كه اين گروه از خاطر برده اند پدر و مادر دو نقش دارند قبل از اينكه پدر و مادر باشند، زن و شوهر هستند و فراموش كرده اند كه اين نقش باعث فاصله گرفتن اين دو ركن بنياد خانواده از هم مي شود.
پايه اسلام براساس محبت است و با محبت مي شود همه چيز را ساخت. بچه ها را مي توان با محبت ساخت. از ابراز محبت به يكديگر هيچ وقت خجالت نكشيم حتي اگر سالها از زندگي مشترك بگذرد. آن وقت است كه در چنين خانواده هايي بچه ها محبت واقعي را مي آموزند.

 



تربيت را فداي آموزش فرزندانمان نكنيم

با توجه به سرعت و پيشرفت فناوري هاي نوين و توسعه روزافزون آن در جوامع مختلف بشري، دقت و تأمل در برخي موضوعات كه اساس و بنيان تربيت انسان را قوام مي دهد، ضروري به نظر مي رسد.
اين ضرورت هنگامي آشكارتر مي شود كه متأسفانه زرق و برق ظاهري زندگي هاي امروز و توجه بيش از حد به سبك زندگي بر مبناي الگوهاي كشورهاي به اصطلاح پيشرفته و تكنولوژيك باعث گرديده تا از مقوله حياتي تعليم و تربيت ناب بر پايه آموزه هاي ملي و اسلامي غفلت شود.
اين غفلت سترگ، آفت و معضلي بزرگ را در ميان خانواده ها در پي داشته است.
اين نوشته بر آن است تا نسبت به وقوع اين معضل و آفت كه همچون بختك در ميان برخي از خانواده ها جاخوش كرده است هشدار دهد.
بي شك خانواده مقدس ترين، اولين و مهم ترين مكان براي پرورش و تربيت انسان ها است و بر تأثيرگذاري بي بديل آن در شكل گيري شخصيت افراد جامعه تمام عقلاي عالم گواهي و شهادت مي دهند.
آنچه موجب تأسف مي گردد اين است كه در اين برهه زماني و در بحبوحه اي كه دستيابي به علوم و فنون و سطوح بالاي تكنولوژي مدنظر افراد و جوامع مختلف بشري است برخي از خانواده ها در كشور ما از نقطه اعتدال فاصله گرفته و به گمان آنكه در تربيت فرزندان خود همت مي گمارند از نقش اصلي تربيتي خود در قبال كودكان و فرزندان شان - ناخواسته - غافل شده اند.
به تعبير ديگر؛ والدين به جاي آنكه نقش تربيتي خود را بر فرزندان پررنگ نمايند سعي كرده تنها بر يادگيري آنان از طريق كلاس هاي آموزشي و مهارتي تمركز كنند.
به عنوان مثال خانواده اي را تصوركنيد كه والدين آن از تحصيلات عاليه برخوردارند و به تناسب آن هر يك با حجم انبوهي از فعاليت ها و دغدغه هاي ذهني گوناگون مواجه است. اتفاقي كه در اين مواقع رخ مي دهد اين است كه فرزند اين خانواده هم بعد از ساعت مدرسه، وقت خود را در كلاس هاي مختلفي همچون زبان انگليسي، كامپيوتر، كمك درسي و امثالهم سپري مي كند. در واقع والدين اميدوارند كه فرزندشان با گذراندن وقتش در اين كلاس ها مسير رشد و پـيشرفت و تكامل را دريابد، نظير آنچه در كشورهاي به اصطلاح توسعه يافته مشاهده مي شود - اما سؤال اينجاست كه آيا صرف داشتن تحصيلات والدين و چنين تفكري و استفاده از اين روش كه مي رود به الگويي در ميان خانواده ها مبدل گردد باعث كمال و تربيت ناب اين فرزند نوعي مي شود؟
سوال اينست كه آيا تربيت صحيح فرزند فقط در گرو كلاس هاي آموزشي و كسب علوم صرف و مهارت تكنولوژيك است؟
البته ما به دنبال يافتن مقصر نيستيم بلكه سعي داريم با طرح مساله مضرات اينكار را هشدار داده تا شيوع اين شيوه به اصطلاح تربيتي از ميان خانواده ها رخت بربندد. بنابر اين آنچه به عنوان يك حلقه گمشده به چشم مي آيد تأثير ويژه و غيرقابل انكار هدايت و تربيت فرزندان از سوي والدين است. مسئله اي كه فراتر از موضوع كلاس هاي آموزشي بايد بدان نگريست. بدون ترديد اينكه خانواده ها اين دغدغه را دارند تا بچه ها و فرزندان شان اهل مطالعه، يادگيري و كسب علم و مهارت شوند، ستودني است اما اين دغدغه و خواسته نيك هنگامي نكوهيده مي شود كه از نقش اصلي و اساسي خود در تربيت فرزندان غفلت نمايند. امروزه غرب و بسياري از كشورهاي توسعه يافته توانسته اند در حوزه تكنولوژيك و فناوري هاي پيشرفته علمي گام هاي بلندي بردارند اما آنچه كه جاي تأمل ژرف وشگرف دارد اين است كه چرا به موازات اين پيشرفت در سوي ديگر در حوزه هاي تربيتي و خانوادگي نتوانسته اند كاري از پيش ببرند؟ و اكنون علت بحران هاي خانوادگي و هويتي كه در حوزه علم و آموزش گريبانگيرشان شده، چه مي باشد؟ آيا به همان نسبت كه در علوم امروزي و نوپا به نتايجي رسيده اند و در فناوري هاي مدرن و پيشرفته موفقيت هايي كسب كرده اند. توانسته اند در حوزه هاي تعليم و تربيت و كاركردهاي اخلاقي و انساني موفق باشند؟ آمارهايي كه خود رسانه ها و مطبوعات غربي هر از چند باري درباره افزايش ميزان جرم و جنايت، سقط جنين، شيوع ويران كننده ايدز و امراض مقاربتي و جنسي منتشر مي كنند بيانگر چيست؟
آيا غير از اين است كه در زمينه تربيت صحيح همگام با پيشرفت هاي مادي و تكنولوژي به پيش نرفته اند؟
به هر حال، متأسفانه در جامعه اسلامي ما نيز اين معضل و آفت مشاهده مي گردد كه خانواده ها ناخواسته بسوي الگو و مدلي درحركتند كه با معيارهاي سنتي، ملي و آموزه هاي اسلامي ناسازگار است.
در همين دوران نه چندان دور، بوده اند و هستند والديني كه دانش و علمشان به چند كلاس قد نمي دهد و تنها از خواندن و نوشتن ابتدايي برخوردارند اما با درايت و تدبير و با توجه به آموزه ها و احكام شريعت به تعليم و تربيت فرزندان خود همت گمارده و مي گمارند و توفيقاتي بزرگ كه همانا فرزندان صالح و فرزانه است كسب كرده اند. بديهي است كه اگر دغدغه مسايل آموزشي از سوي والدين با نقش بي بديل آنها در تربيت صحيح فرزندان گره بخورد و درهم تنيده گردد آن گاه به نقطه ايده آل خواهيم رسيد.
همانگونه كه همگان اذعان دارند خانواده نقشي بي نظير و بي بديل در تربيت فرزندان بعهده دارد و اگر اين مهم به بار ننشيند كلاس هاي علمي و مهارتي و اردوهاي تفريحي و آموزشي نمي تواند اين خلأ و شكاف را پر كند.
سكينه نقي پور

 



دروغگو را بهتر بشناسيم

ابوالقاسم رجب
بيراه نيست اگر بگوييم دروغ گفتن هم استعداد خودش را مي خواهد. در اينجا با انگيزه ها، ريشه ها و ريزه كاري هاي اين پديده بيشتر آشنا مي شويم. متأسفانه تا به امروز علم موفق نبوده تا مرز افكار راست و دروغ را مشخص كند يا به عبارتي شلختگي ذهن مانعي بر سر راه اين تكنولوژي است.
چرا دروغ مي گوييم؟
جز در موارد خاص كه شخص دروغگو از رفتارش بي آنكه به دنبال كسب منفعتي باشد لذت مي برد، پيوسته براي دروغ هايمان به دنبال دلايلي قانع كننده مقابل وجدان خويش مي گرديم.
ترس از دست دادن يا ميل به دست آوردن فردي كه به او علاقه منديم، موقعيت شغلي يا اجتماعي مناسب و... مهم ترين انگيزه هاي دروغ هاي كوچك و بزرگ هستند.
روان شناسان بر اين باورند كه بيشتر دروغ هاي ما به منظور محافظت از روابط اجتماعي مان است. هنگامي كه همسرتان از شما درباره بزرگي دماغش سؤال مي كند ممكن است واكنشي كاملا صادقانه در قبال پرسش او نداشته باشيد زيرا احساس مي كنيد شايد باعث رنجش خاطر او شويد.
از سوي ديگر نبايد فراموش كرد جز در موارد استثنا و در مورد افرادي كه باتوجه به اعتقادات مذهبي قوي اي كه دارند و مبرا از خطا هستند، كسي كه ادعا مي كند در طول زندگي اش دروغ نگفته دروغگوي بزرگي است. بي ترديد همه ما از روي اجبار يا به اختيار خودمان دروغ هايي در زندگي مي گوييم اما گاهي افرادي پيدا مي شوند كه در اين زمينه افراط مي كنند. روان شناسان دانشگاه داندي اسكاتلند رفتار چنين انسان هايي را مورد مطالعه قرار داده و عللي برايشان برشمرده اند.
پنج عامل دروغگويي
بيماري دروغگويي: نداشتن درك صحيح از كار درست و غلط و نداشتن حس پشيماني پس از آزار ديگران از ويژگي هاي اصلي اين گونه بيماران است. چنين افرادي بسيار حرفه اي دروغ مي گويند و به هيچ وجه احساس بدي نسبت به عمل خود ندارند و اصولا با عذاب وجدان بيگانه اند.
عادتي به نام دروغگويي: براي چنين افرادي هميشه دروغ اولين گزينه است؛ حتي اگر برايش دليلي قانع كننده وجود نداشته باشد. تجربيات و خاطرات دوران كودكي افراد دروغگو- نظير زندگي در محيط فاسدي كه دروغ ضرورت ادامه حيات و زندگي نسبتاً راحت آنها بوده است- باعث مي شوند آنها در هر سن و سالي هم كه باشند به طور ناخودآگاه دروغگويي را ترجيح دهند.
خودشيفتگي: نارسيسيت ها دروغ مي گويند تا نزد ديگران محترم شمرده شوند و بزرگ تر از آنچه هستند جلوه كنند.
بي ثباتي شخصيتي: معمولا زندگي افرادي كه چنين خصوصيتي دارند با بي بند و باري اخلاقي همراه است. آنها براي فرار از احساس گناه و شرمي كه نسبت به اعمال و مسئوليت ناپذيري خود دارند در دروغگويي افراط مي كنند.
دروغ هاي نمايشي: «حالم اصلا خوب نيست، به زودي مي ميرم» و «اگر تركم كني خودم را مي كشم» از اين قبيل دروغ هاست كه غالباً براي جلب حس ترحم يا عشق و محبت اطرافيان گفته مي شود. اين دروغ ها لزوماً منعكس كننده احساسات واقعي شخص نيست.
دروغ سنج
تشخيص فرد دروغگو از شخص راستگو جزء علايق مشترك همه ماست و به قولي «لذتي كه در گرفتن مچ شخص دروغگو هست در دروغ گفتن نيست.»
روان شناسان توصيه هايي مي كنند كه دانستن آنها مي تواند به شما كمك كند:
- به حركات ظاهري او توجه كنيد: تنها به يك فاكتور مثلا استرس داشتن فرد توجه نكنيد چرا كه ممكن است شخصي راست بگويد ولي هنگام صحبت كردن عصبي به نظر برسد. قبل از اينكه سؤال بپرسيد- بدون آنكه جلب توجه كنيد- حالات اوليه وي نظير ميزان نگراني، عصبانيت، ارتباط چشمي و پلك زدن و موقعيت دست هايش را به خاطر بسپاريد.
- مقايسه كنيد: كليد فهميدن اينكه شخصي دروغ مي گويد يا نه در اين است كه پس از سؤال كردنتان- درست طول زمان كوتاهي كه اطلاعات در مغز طرف مقابل پردازش مي شود تا جواب شما را بدهد- تغييرات رفتاري اي را كه در مرحله پيش به خاطر سپرده ايد بررسي كنيد. توجه داشته باشيد فرصت مقايسه را از دست ندهيد زيرا احتمالا پس از گذشت اين زمان طلايي فرد به تسلطي نسبي روي رفتارش خواهد رسيد.
- به حرف هاي او خوب گوش كنيد: گاهي اوقات توجه به حالات بدن و ريز شدن در رفتار طرف مقابل كمك شاياني به شما نمي كند. در اين گونه موارد دقت در گفته هاي شخص، بهترين راهنماست. دروغگوها معمولا بيش از حد به جزئيات بي ربط مي پردازند. آنها سعي مي كنند با اين كار ذهن مخاطبشان را از موضوع اصلي دور كنند تا دروغشان كمرنگ جلوه كند. فراموش نكنيد كه دروغگو فراموشكار است و احتمال اينكه متناقض صحبت كند بسيار زياد است.
- چند دقيقه مكث كنيد: براي بيشتر مردم دروغ گفتن امري سخت و استرس زاست و هيچ اتفاقي مثل سكوتي كه ميان پاسخ او و سؤال بعدي تان برقرار مي كنيد عذاب آور نيست. سعي كنيد در اين لحظات ميزان عصبانيت و نگراني اش را بسنجيد.
- بحث را عوض كنيد: بي ترديد شيرين ترين زمان براي دروغگو لحظه اي است كه احساس كند دروغ به پايان رسيده و در كارش موفق بوده است. تغيير بحث توسط شما احتمالا لبخندي بر لبان دروغگو مي نشاند. در اين هنگام بازگشت به مبحث قبلي مانند ضربه پاياني يك بوكسور براي ناك اوت كردن حريفش است و با خشم مضاعف او همراه خواهد بود.

 



سبزيجات را بيش از حد خرد نكنيد

خرد كردن بيش از حد سبزي ها موجب از بين رفتن ويتامين C آنها مي شود و اگر ويتامين C در معرض هوا قرار بگيرد، از بين مي رود.
فلفل دلمه اي حاوي اسيدفوليك است و اين ويتامين از گرفتگي رگ ها و بروز بيماري هاي قلبي به خصوص در بيماران ديابتي جلوگيري مي كند.
اسيد فوليك موجود در فلفل دلمه اي موجب كاهش ماده اي به نام هموسيستئين در خون مي شود و بايد يادآوري شود كه افزايش بيش از حد هموسيستئين مي تواند موجب تخريب رگ هاي خوني و افزايش احتمال سكته قلبي شود.
فلفل دلمه اي بلافاصله بعد از خرد كردن بايد مصرف شود، به دليل اينكه ويتامين C وقتي در معرض هوا قرار بگيرد (با خرد كردن)، از بين مي رود و خرد كردن بيش از حد سبزي ها موجب از بين رفتن ويتامين C آنها مي شود.
فلفل دلمه اي قرمز رنگ شامل مقدار فراواني بتاكاروتين (بتاكاروتين مي تواند در بدن تبديل به ويتامين A شود) و بيوفلاونيد است و از آنتي اكسيدان ها محسوب مي شود، مي تواند از فعاليت راديكال هاي آزاد جلوگيري كند كه از سرطان و بيماري هاي قلبي پيشگيري مي كند.

 



زياد نشستن ممنوع

پزشكان درباره نشستن هاي طولاني مدت روي صندلي هشدار مي دهند.
يك پژوهش علمي درباره تاثير پيامدهاي نشستن طولاني در برابر رايانه و تلويزيون درمحيط كاري و خانه هشدار داد. پزشكان مي گويند كارمنداني كه چنين وضعي دارند بايد در برخي از موانع ايستاده كارهاي خود را انجام دهند تا خود را از بيمارهاي كشنده نجات دهند.
براساس اين گزارش، برخي از كارمندان بر اين نظرند نشستن در وضعيت رضايت بخشي مي تواند بر آثار نشستن هاي طولاني غلبه داشته باشد ولي پژوهشگران تاكيد مي كنند فرد بايد از صندلي خود بلند شود.
پزشكان مي گويند حتي اگر فردي ورزشكار باشد نشستن هاي طولاني دركار بر سلامت وي زيان داشته و بيماري هاي خطرناكي در پي خواهد داشت.
اين گزارش مي افزايد افرادي كه نسبت به ديگران بيشتر مي نشينند با چاقي، بيماريهاي قلبي و مرگ زودروس روبرو مي شوند.
نشستن طولاني مانع از ترشح يك ماده شيميايي در بدن مي شود كه چربي سوز است. كارمنداني كه بيش از شش ساعت در روز مي نشينند در معرض بيماري قند قرار خواهند داشت.
راه حل در اين است كه كارمندان كارهاي خود را برخي اوقات به صورت ايستاده انجام دهند. اين وضع كاري موجب بهبود كاري كارمندان و سوزاندن برخي از كالري ها مي شود.

 



مسموميت ناشي از شوينده هاي خانگي

در ايران مسموميت با سموم دفع آفات، مواد شيميايي و شوينده خانگي يكي از علل مهم ايجاد مسموميت هاست.
استفاده بي رويه از سموم دفع آفات نه تنها باعث بروز مقاومت در آفات مي شود بلكه مي تواند از طريق ايجاد باقيمانده در محصولات و آلودگي محيط زيست براي انسان مضر محسوب شود.
پيشگيري از بروز اين نوع مسموميت ها نبايد سموم دفع آفات را در ظروف مشابه مواد خوراكي و آشاميدني مانند بطري نوشابه نگهداري شود و در هنگام سم پاشي مزارع، باغات و باغچه ها حتما از ماسك، دستكش و لباس مناسب استفاده شود.
علايم و نشانه هاي مسموميت با برخي از سموم موش كش به صورت تأخيري (24تا 48 ساعت بعد از مصرف) ظاهر خواهد شد و علايم و نشانه هاي مسوميت با گروه مهمي از حشره كش ها، با تهوع، استفراغ، دردهاي شكمي، اسهال، ريزش اشك، آبريزش از بيني، تعريق، تنگي نفس، افت فشار خون، تنگي مردمك چشم و اختلالات قلبي و عصبي همراه است.در هنگام استفاده از مواد شيميايي و فرآورده هاي شوينده و پاك كننده پنجره ها را باز كنيد تا هوا به خوبي در محيط جريان داشته باشد. همچنين از اختلاط مواد شيميايي مانند جوهرنمك با فرآورده هاي سفيدكننده جداً خودداري كنيد زيرا بخارات و گازهاي ناشي از اين اختلال بسيار سمي و خفه كننده است.
پس از مصرف مواد شوينده، سفيدكننده، جرم بر و لوله بازكن در محيط هاي دربسته و كوچك مانند دستشويي و حمام به هيچ عنوان در يك مكان توقف نكنيد چرا كه گازهاي توليدشده در اين محيط بدون تهويه مناسب خفه كننده و سمي است.

 



سرگرمي هاي مناسب كودكان

كودكان از انرژي فوق العاده اي برخوردارند و به چيزهاي گوناگون علاقه مند مي شوند. اگر براي آنها فعاليت هاي سازنده اي درنظر گرفته نشود به اقدامات مخرب روي مي آورند بهتر است در اينجا نگاهي به سرگرمي هاي كودكان بيندازيم.
كودكان از بدو تولد به همه چيز علاقه نشان مي دهند هرچند با توجه به وراثت و عوامل ديگر به برخي از اشياء علاقه بيشتري دارند. فراهم كردن سرگرمي هاي مناسب راه خوبي براي تمركز و مشغول نگه داشتن آنهاست. در واقع اين گونه سرگرمي ها تيزهوشي كودكان را تقويت كرده و سطح معلومات عمومي آنها را افزايش مي دهند.
برخي از سرگرمي ها به رشد شخصيت كودكان كمك مي كنند. روي هم رفته استفاده از سرگرمي ها به وقت و انرژي آنها ارزش بيشتري مي بخشد.
سرگرمي هاي مناسب
گروهي از سرگرمي ها براي افزايش معلومات كودكان مفيد هستند.
جمع كردن تمبر
جمع كردن تمبر حافظه كودكان را تقويت مي كند. در واقع اين كار اطلاعات عمومي آنها را در زمينه جغرافيا افزايش مي دهد.
بدين ترتيب آنها ياد مي گيرند كه چگونه ميان برخي از نمادها و رنگ ها با بعضي از كشورها ارتباط برقرار كنند و در نتيجه نام و پول رايج كشورها را بهتر ياد مي گيرند.
جمع كردن سكه
كودكان با جمع كردن سكه ياد مي گيرند پول رايج كشورها با يكديگر فرق مي كند. اين كار باعث مي شود آنها به ارزش پول، بيشتر پي ببرند.
بدين ترتيب كودكان از همان سنين پائين به پس انداز كردن علاقه مند شده و افرادي حسابگر و اقتصادي بار مي آيند و در ضمن از سرگرمي هاي پوچ و بيهوده دوري مي كنند.
از آنجا كه كودكان براي حفظ كلكسيون خود تلاش مي كنند، ميزان مسئوليت پذيري آنها افزايش مي يابد. والدين بايد بدانند كه اگر به فكر مسئوليت پذيري كودكان نباشند ممكن است نتايج موردنظر به دست نيايد.
سرگرمي هاي اجتماعي
برخي از سرگرمي ها راه مناسبي براي افزايش روحيه اجتماعي كودكان هستند.
باد كردن بادكنك
شما مي توانيد طريقه باد كردن بادكنك را به كودك خود بياموزيد و از او بخواهيد هر روز بارها اين كار را تمرين كند. بدين ترتيب او متوجه قابليت هاي خود مي شود و در ضمن با تركيدن بادكنك ها مي فهمد كه شكست نيز بخشي از زندگي است.
او همچنين احساس امنيت بيشتري مي كند و قدرت مواجهه با جهان اطراف را به دست مي آورد. به علاوه قدرت تمركز و مهارت كودك افزايش مي يابد.
سرگرمي هاي بامزه
به نظر مي رسد برخي از سرگرمي ها هيچ تأثير مثبتي بر روي كودكان ندارند ولي بايد در عقيده خود تجديدنظر كنيد.
بريدن عكس كتاب ها
بريدن عكس كتاب ها سرگرمي خوبي براي تقويت خلاقيت و قدرت تجزيه و تحليل كودكان است و به علاوه آنها را به تفكر وا مي دارد.
بريدن عكس ها مستلزم مهارت و شكيبايي است كه اين دو ويژگي- به خصوص در سنين پائين- اثرات بسيار خوبي بر روي كودكان مي گذارد.
نقاشي و رنگ آميزي
نقاشي و رنگ آميزي خلاقيت كودكان را افزايش مي دهد و به تقويت قدرت تمركز آنها مي انجامد. به علاوه آنها ياد مي گيرند كه چگونه به بيان آزادانه عقايد خود بپردازند. افزايش قدرت درك كودكان از ديگر آثار مثبت اين سرگرمي است.
والدين در ابتدا بايد بر سرگرمي هاي كودكان خود نظارت كنند. حرف زدن در اين مورد موجب مي شود آنها به درك بهتري از فرزندان خود دست يابند.
روي هم رفته سرگرمي ها اثرات مثبت زيادي بر روي كودكان دارند و به شيوه اي باور نكردني به رشد آنها كمك مي كنند. يادتان نرود. حتما براي كودكان خود سرگرمي هاي مناسب فراهم كنيد.

 



فوائد پوست ميوه ها

بهتر است بدانيد كه بهترين راه براي رهايي از چروك هاي پوستي و مبارزه با سرطان ها، خوردن برخي صيفي جات و ميوه ها با پوست است. در ادامه به 5نوع از ميوه هايي كه پوست آنها داراي خواص مفيدي است اشاره مي شود.
تا آنجا كه دهان در تماس با انواع خوراكي ها، از جمله ميوه هاست، تمام انواع آنها به نوعي نرم و آبدار هستند، به خصوص گوشت مياني يا همان مغز ميوه. ولي طبق يك تحقيق انجام شده توسط دانشگاه فلوريدا، به اين نتيجه رسيده اند كه بعضي از انواع آنتي اكسيدان هاي محافظ سلامتي در پوست ميوه ها موجود است. بنابراين دور ريختن پوست آنها عاقلانه نيست. مثلا ميوه كيوي با اينكه پوستي كركي دارد و خوردن آن چندان خوشايند نيست اما به هر حال بايد راهي براي بدست آوردن مواد مغذي آن موجود باشد. پس بهتر است به هر طريق ممكن آنها را مصرف كنيد.
سيب: مواد فيتوشيميايي ضد سرطاني موجود در پوست سيب درختي، 57درصد بيشتر از مغز خود ميوه آن است. بنابراين بهتر است از اين به بعد سيب را با پوست آن مصرف كنيد.
خيار: پوست اين ميوه كم كالري از ماده سيليكا تشكيل يافته است كه خود اين ماده باعث تازگي و طراوت پوست و مانع ايجاد چروك مي شود. يعني خاصيت كلاژني دارد. هيچ پيشنهادي براي مقدار مصرف روزانه سيليكا وجود ندارد ولي متخصصين اظهار كرده اند كه حداقل 5ميلي گرم سيليكا در يك روز مقداري است كه بعد از خوردن يك خيار با پوست كسب مي كنيد.
بادمجان: پوست بادمجان در حدود 300ميليگرم ناسونين دارد. آنتي اكسيداني كه مانع از آسيب سلولهاي مغزي مي شود. همچنين حاوي 200ميلي گرم پتاسيم (ضدگرفتگي عضله) و 13ميلي گرم منيزيم مؤثر در ساختمان بافت پيوندي و 3گرم فيبر مؤثر در لاغري شكم است.
كيوي: مواد شيميايي موجود در اين پوست كركدار عاملي براي مبارزه با باكتري هاي استافيلوكوك و باكتري ايكولاي است.
پرتقال: پوست پرتقال حاوي ماده ليمونين است كه دشمن كشنده اشعه فرابنفش مي باشد. دانشمندان معتقدند كه خوردن يك قاشق چاي خوري پوست پرتقال در هر هفته، احتمال ابتلا به سرطان پوست را تا 30درصد كاهش مي دهد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14