(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 23  آبان 1389- شماره 19789

در نشست بررسي مستند سياسي عنوان شد
مشكل استراتژي در مستند سازي
باور كنيم!
افزايش روند توليد بازي رايانه اي در ايران
نكوداشت حقاني پرست در جشنواره فيلم كوتاه تهران
تازه ترين خبرها از «اخراجي ها 3»
اكبر نبوي درانتقاد ازسريال هاي سوپر ماركتي تاكيد كرد
منافع اقتصادي به جاي تعالي فرهنگي
نگاهي به فيلم «سرآغاز» جنگ نرم با سلاح خوابگردها
محمد درمنش بيان كرد: بايدها و نبايدهاي اصلاح اكران سينماها
وحشت رسانه هاي سعودي از پخش سريال هاي ايراني حمله وهابيون به «مختارنامه»



در نشست بررسي مستند سياسي عنوان شد
مشكل استراتژي در مستند سازي

نشست تخصصي بررسي مستند سياسي با سخنراني دكتر حسن عباسي (فعال فرهنگي و سياسي) و سيدناصر هاشم زاده
(رمان نويس و فيلمنامه نويس) در چهارمين جشنواره بين المللي سينماحقيقت برگزار شد.
حسن عباسي در اين نشست گفت: سينماي مستند در جهان جايگاه ويژه اي دارد و اميدواريم در ايران نيز جايگاه واقعي خود را پيدا كند. به همين دليل است كه مركز گسترش سينماي مستند و تجربي تصميم گرفت تا نشست هاي تخصصي خود را به جريان مستند اختصاص دهد تا راهكارهايي مناسب براي مستندسازان جوان تبيين شود.
وي افزود: نبود استراتژي، مشكلي است كه تمامي سينماي ما از جمله سينماي مستند، سالهاست با آن درگير است.
او ادامه داد: اگر قرار است يك مستندساز به حقيقت دست يابد و آن را منعكس كند، بايد خود با مقولات مختلفي مثل فلسفه، عرفان، مذهب و بسياري از مسائل ديگر آشنايي داشته باشد تا در بيانش دچار نقصان نشود.
سيد ناصر هاشم زاده نيز در اين نشست، با تأكيد بر اينكه ما در سينماي مستند مي توانيم به حقيقت دست پيدا كنيم، گفت: نبايد فقط به دنبال فرم و تكنيك باشيم، به نظر من نياز نيست كه يك فيلم ساز مستند حتماً فيلسوف، عارف و يا عالم باشد تا بتواند اين مفاهيم را در آثارش بيان كند، بلكه هنرمند كسي است كه مباني هنر را مي شناسد و با اتصالي كه به رحمانيت خداوند دارد، با تلاش به حقيقت دست پيدا مي كند.
وي با بيان اينكه هنرمند نمي تواند جز اين را توجيه كند، افزود: هنرمند نمي تواند حرفي غير از حقيقت بزند. يعني با دوربينش يك زباله را نشان دهد و بگويد اينجا باغچه گل است، بنابراين مستندساز بايد به حقيقت نظر داشته باشد.
دكتر عباسي در بخش ديگري از سخنانش گفت: فيلم ساز مستند بايد براي ساخت آثار سينمايي سياسي، جست وجوگر باشد و با ديدي باز به مسائل نگاه كند تا بتواند تحليل خوبي به تماشاگر ارائه نمايد. چنانكه مي توان از موفق ترين فيلم سازان سينماي سياسي جهان به مايكل مور اشاره كرد. مستندسازي كه تأثيرگذار بوده و در بيان حقيقت نسبتاً موفق عمل كرده است. همچنين سال گذشته فيلمي به نام جست و جوگر در جشنواره بين المللي فيلم فجر از سينماي آمريكا به اكران درآمد كه در آن به سرنوشت استاداني مي پرداخت كه به خاطر رد كردن نظريه داروين از دانشگاه هاي آمريكا اخراج شده بودند. از اين فيلم نيز مي توان به عنوان يك فيلم موفق سياسي ياد كرد.
هاشم زاده نيز در اين نشست گفت: اگر سينماي مستند بخواهد به بعضي از ناهنجاري ها بپردازد، ممكن است به آن ايراد بگيرند و از آن به عنوان سياه نمايي ياد كنند. اما فيلم ساز مستند بايد طوري به موضوع بپردازد كه نگاه رحماني در آن وجود داشته باشد. يعني اگر سياهي ها را هم نشان مي دهيم، بايد براي اصلاح كردن آن باشد.
عباسي با بيان اينكه امروزه سينماي مستند از شأن، جايگاه و تأثير بالايي در مناسبات جهاني برخوردارست، تصريح كرد: بسياري از استادان و محققان ما مي بايست به جاي نوشتن پژوهش هاي 800 صفحه اي، به ساخت فيلم هاي 30 دقيقه اي مستند بپردازند و حرف خود را از طريق اين رسانه كه قابل فهم تر و تأثيرگذارتر است، بزنند. همچنين بايد متوليان دولتي در بخش هاي اقتصادي و اجرايي توجيه شوند كه وقتي يك پروژه چند ميليون دلاري را اجرا مي كنند، در كنارش يك فيلم مستند 50 دقيقه اي نيز در همان پروژه بسازند و به جاي گزارش كارهاي مكتوب، گزارش كاري با توليد فيلم مستند ارائه كنند.
وي تأكيد كرد: اگر امروز افلاطون زنده بود، او نيز فيلم مستند مي ساخت!

 



باور كنيم!

پژمان كريمي
ما اين جملات را از زبان برخي دست اندركاران سينما، زياد شنيده ايم:
- سينماي ايران دچار بحران مخاطب است!
- سينماي ايران گرفتار بحران اقتصادي است!
- مردم از سينما رويگردان شده اند!
- دولت ياري نكند، سينماي ايران توان سرپا ايستادن ندارد! و....
بي شك، يك مخاطب ايراني كه آرزو دارد كشورش در زمينه هاي گوناگون از جمله «فرهنگ» رو به تعالي ديده شود، با شنيدن جملات بالا اندوهگين مي شود.
چگونگي استقبال از هنر و بالندگي هنري، در هر جامعه اي، شاخص فرهنگ مندي و فرهيختگي اعضاي آن جامعه است.
بالطبع، در جامعه به دور از انديشه ورزي و بيگانه با فرهنگ، هنر مطرود است! در چنين جامعه اي، نه هنر جريان دارد و نه هنرمند!
اما آيا به واقع جامعه ايران، از فرهنگ و به تبع آن «هنر» به دور افتاده است؟
آيا به واقع سينماي ايران دچار بحران مخاطب و پس از آن دچار بحران اقتصادي است؟
آيا به واقع مردم نسبت به سينما، احساس بي نيازي مي كنند؟
آيا صرفا حمايت دولت و تزريق بودجه عمومي كشور است كه مي تواند سينماي ايران را ناجي شود و قلب آن را تپنده نگه دارد؟
نگارنده مي پذيرد كه اينك شاهد استقبال كلان مردمي، از كليت سينماي ايران نيستيم!
سينمايي هم كه هدف استقبال مردم يك جامعه قرار نگيرد به طور طبيعي ورشكسته مي شود و رو به نابودي مي گذارد. اما اين واقعيت ها، هيچ كدام نشانه دورافتادگي مردم از فرهنگ و هنر نيست! هيچ كدام!
مسئله اين است كه سينماي كشورمان به صورت كلان توليدكننده آثار ارزشمند نيست!
ترديد نكنيم اگر اثري توليد شود كه در شأن فرهنگ ديني و ملي مان باشد، آن اثر با استقبال گسترده مردم روبرو مي شود!
گواه اين ادعا، استقبال شگفت آور مردم از فيلم سينمايي فاخر «ملك سليمان نبي(ع)» است!
اين فيلم قرآني، طي يك ماه اكران - تنها يك ماه- بيش از يك ميليارد و 200 ميليون تومان فروش كرده است!
دراين اثر، هيچ يك از عناصري كه تصور مي شود در فروش فيلم اهميت دارد، ديده نمي شود:-
- مثلث عشقي
- صحنه هاي اكشن هاليوودي
- ترانه هاي هيجان آور
- كمدي سخيف
با اين حال اين اثر كه همزمان با چند فيلم سخيف شبه كمدي اكران شد، هدف اقبال عمومي قرارگرفت و مردم ثابت كرده اند كه نسبت به سينما گريزان نيستند. آنها سينماي ابتذال را نمي پسندند. آنها سينماي عوام زده را برنمي تابند. آنها سينماي انديشه را مي پسندند. سينماي انديشه به مفهوم واقعي! نه جعلي! نه آن سينماي موسوم به جشنواره پسند! نه آن سينمايي كه تنها و تنها به دليل «ايران ستيزي» و «تحقير ايراني» و مخالفت با «حاكميت ديني» به عنوان مصداق عالي هنر معرفي مي شود! مردم به سينماي بي تكلف، زلال، صميمي و مبتني با فطرت الهي خود مي انديشند. مردم به سينماي متعالي تعلق خاطر دارند. اگر محصولات سينماي ايران پاسخگوي نياز معنوي مردم باشند، با استقبال مواجه مي شوند و در غير اين صورت، مردم با بي اعتنايي از برابر تالارهاي سينما خواهندگذشت. و اين نشانه فرهيختگي آنان است. از اين رو آناني كه سينماي ايران را دچار بحران هاي گوناگون مي دانند، بدانند سينماي ايران، دچار بحران كمبود اثر ارزشمند است. تهيه كننده و سينماگري كه تصور مي كند با ساخت آثار سخيف چون «پوپك و مش ماشاا...»، «سنت پطرزبورگ»، «بعدازظهر سگي سگي»، «جيب پرپول» و «هرچي خدا بخواد» و...مي تواند مردم را به سينما جذب كند و سرمايه اندوزد و فرهنگ تباه كند، سخت در اشتباه است. وي هنوز مردم كشورمان را نشناخته است. سينما و ظرفيت سينماي ايران را هم نشناخته است.
سينماي ايران اگر مبتني بر آثار ارزشمند و فاخر شود، به دليل استقبال مخاطب، روي پاي خود مي ايستد و نيازمند حمايت دولتي هم نيست! باور كنيم!

 



افزايش روند توليد بازي رايانه اي در ايران

با توليد 10 بازي رايانه اي جديد در ايران روند توليد اين محصولات در كشورمان افزايش ميابد.
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به تازگي اعلام كرد كه امسال در موضوعات مختلف 10 بازي جديد رايانه اي رونمايي و ارايه خواهد شد.
سيدمحمد حسيني در مراسم رونمايي بازي رايانه اي «گرشاسپ» تصريح كرد: اكنون مرحله جديدي در صنعت بازي سازي در كشور ايجاد شده است.
وزير ارشاد درباره اهميت بازي رايانه اي بيان داشت: در غرب مباحث پيچيده فلسفي خود را در قالب بازي ارايه مي دهند و ما كه ملتي متمدن هستيم مي توانيم در قالب چنين برنامه هايي حرف هاي اساسي و بسيار جدي داشته باشيم. اگر ضعفي هم باشد خلاقيت و ابتكار و نوآوري در جوانان ما موج مي زند و كارها را تكميل مي كند. قطعا براي ديگران هم پر جاذبه خواهد بود. در اين زمينه ها مي توانيم به سرعت فاصله ها را جبران كنيم و رقابت نمائيم.

 



نكوداشت حقاني پرست در جشنواره فيلم كوتاه تهران

نكوداشت شادروان منوچهر حقاني پرست در بيست وهفتمين جشنواره بين المللي فيلم كوتاه تهران برپا مي شود.
اين برنامه در قالب بخش جداگانه اي با نمايش هفت فيلم از اين هنرمند پيش بيني شده است.
برپايه اين خبر در اين بخش فيلم هاي «احساس»، «مرثيه»، «سرود مقاومت»، «سفروصل»، «حيات در درياچه هامون»، «تداوم» از آثار اين فيلمساز براي نمايش در جشنواره فيلم كوتاه تهران در نظر گرفته شده است.
جشنواره بين المللي فيلم كوتاه تهران از 28 آبان تا سوم آذر در تهران (مجموعه سينماي فلسطين، خانه هنرمندان و موسسه فرهنگي هنري صبا) و هشت منطقه فرهنگي كشور برگزار مي شود.

 



تازه ترين خبرها از «اخراجي ها 3»

با ثبت قرارداد اولين گروه از بازيگران فيلم سينمايي «اخراجي ها 3 » آخرين فيلم از سه گانه سينمايي «مسعود ده نمكي» وارد فاز جديدي از توليد شد.
در هفته جاري اولين گروه از بازيگران فيلم سينمايي «اخراجي ها 3» قرار داد بازي در اين فيلم را به ثبت رساندند.
در پروژه سينمايي «اخراجي ها3» بيش از 40 بازيگر مطرح حضور خواهند داشت كه به طور متوسط و در سكانس هاي متفاوت بين 100 تا دو هزار هنرور نيز در قالب 100 گروه بازيگري مقابل دوربين قرار خواهند گرفت كه در نوع خود كاري بي سابقه در سينماي ايران به حساب مي آيد.

 



اكبر نبوي درانتقاد ازسريال هاي سوپر ماركتي تاكيد كرد
منافع اقتصادي به جاي تعالي فرهنگي

يك كارشناس رسانه با اشاره به شيوه پخش سريال از طريق شبكه نمايش خانگي، گفت: تجربه ثابت كرده است كه بيشتر، منافع اقتصادي درميان است و نگاه ها اقتصادي است نه تعالي و رشد فرهنگي.
اكبر نبوي تصريح كرد: نفس اين كار نه قابل رد است ونه قابليت تشويق و تاييد دارد.
وي ادامه داد: به هرحال آنچه در سيستم نمايش خانگي اتفاق مي افتد، قابل تشويق نيست، ولي بخشي از نيازهاي مردم را برطرف مي كند.
نبوي درپاسخ به اين پرسش كه آيا شبكه نمايش خانگي مي تواند با تلويزيون رقابت كند؟ گفت: هيچ موقع و در هيچ نقطه اي از دنيا، شبكه ويديويي رقيب تلويزيون نبوده و نخواهد بود. به خصوص در رابطه با شبكه ويديويي ايران كه توان مالي كافي ندارد. اين سيستم حتي اگر توان مالي بسيار بالايي هم داشت، نمي توانست رقيب تلويزيون باشد.
وي يادآور شد: تنوع برنامه هاي تلويزيوني به قدري است كه فقط يك شبكه تلويزيوني مي تواند رقيبش باشد. تلويزيون و شبكه نمايش خانگي هريك كار خودش را انجام مي دهد. تنها تاثيري كه اين وضعيت بر سينما و تلويزيون مي تواند داشته باشد، اين است كه حجم عظيمي از كارهاي سخيف و سطحي از طريق عناصر سودجو توليد مي شود كه ذائقه بصري مردم را كاهش مي دهد و سينما مجبور مي شود، براي پاسخ دادن به اين ذائقه، فيلم هاي سخيف توليدكند.اين كارشناس رسانه خاطرنشان كرد: وقتي مباني سواد بصري افراد كاهش پيدا كند، اين ذائقه تنزل يافته نمي تواند كارهاي خوب را انتخاب كند.
اكبر نبوي افزود: اگر حجم آثار مبتذل شبكه خانگي زياد شود، اين امر مي تواند بر ذائقه تصويري مردم تاثير منفي بگذارد. خطر نمايش خانگي از اين لحاظ احساس مي شود و هيچ تاثير منفي ندارد.
نبوي درپاسخ به اين پرسش كه آينده نمايش خانگي را چگونه پيش بيني مي كند؟ گفت:نمايش خانگي مثل تب است و آينده روشني ندارد و با همان سرعت كه اوج گرفته، پايين مي آيد.
نمايش خانگي نمي تواند در طولاني مدت بقاي خود را تضمين كند.وي خاطرنشان كرد: مخاطب ترجيح مي دهد كارهاي بهتري را ببيند. وقتي مخاطب ببيند سوژه ها تكراري است، يا زندگي واقعي آنها در سريال جريان ندارد، به مرور رويگردان مي شود و استقبال نمي كند.نبوي همچنين به ايسنا يادآور شد: درسال 1375، 52ميليون بليط سينما به فروش رفت، اما به مرور كه جريان سيما عوض شد و كپي هاي ناشيانه وارد شدند، آمار بليط درسال 81 به 13 يا 14ميليون بليط تنزل پيدا كرد. اگر همين فرآيند درنمايش خانگي تكرار شود، توده مخاطب همان برخورد را خواهد داشت و مخاطب قهر مي كند.
اين برنامه ساز و كارشناس رسانه تاكيد كرد: اكنون هم با قاطعيت نمي توان گفت از اين برنامه ها استقبال شده است. اگر مردم برخي كارها را مي خرند به خاطر حجم تبليغاتي بسيار بالاست و شايد بخشي از آن ناشي از كنجكاوي مردم باشد.

 



نگاهي به فيلم «سرآغاز» جنگ نرم با سلاح خوابگردها

سالها پيش در دوران نوجواني، رماني سه قسمتي با عناوين «كوه هاي سفيد»، «شهر طلا و سرب» و «بركه آتش» انتشار يافت كه نويسنده آن جان كريستوفر بود.
خلاصه داستان آن سه كتاب اين بود كه در آينده اي دور، موجوداتي به نام «سه پايه ها» يا «ترايپادها» از فضا به كره زمين آمده و اهالي آن را به بردگي مي كشند. شايد چنين خلاصه داستاني، موضوع چندان جديدي به نظر نيايد، اما اينكه آن موجودات فضايي چگونه بر مردم كره زمين مسلط شدند، ماجرايي جالب داشت كه شايد در آن زمان براي ما و در آن سن 13-14 سالگي چندان قابل درك نبود. موجودات ياد شده سالها با مردم كره زمين بوسيله انواع و اقسام سلاح جنگيدند ولي نتوانسته بودند پيروزي مورد نظرشان را بدست آورند تا اينكه سرانجام به فكر طرح و نقشه اي عجيب و موثر افتادند. آنها از طريق تلويزيون و با پخش برنامه اي خاص، در يك زمان واحد، همه مردم كره زمين را درحالتي نيمه هوشيار و مسخ شده قرار داده و از اين طريق با از كار انداختن هوش و حواس آنها، در كره زمين پياده شدند. سپس بر سر همه مردم، كلاهكي خاص قرار داده و از طريق اين كلاهك مغز آدم ها را تحت كنترل خود در آوردند و آنها را به بردگي كشاندند.
به نظر مي آيد اين ساده ترين مصداق براي پديده اي باشد كه در فرهنگ سياسي امروز دنيا، جنگ نرم يا Soft War نام دارد. جوزف ناي (تئوريسين معروف آمريكايي) در كتابي با نام «قدرت نرم» يا «Soft Power» براي تئوري فوق، مثال هايي ذكر مي كند:«... به جوان هايي فكر كنيد كه پشت پرده آهني از طريق راديوي اروپاي آزاد (سلف راديو فردا) به موسيقي و اخبار آمريكايي گوش مي كردند و يا تظاهرات سمبليك دانشجويان چيني را با استفاده از نمادهاي آزادي در ميدان تيان آن من به ياد آوريد، به افغان هاي تازه آزادي يافته فكر كنيد كه درسال 2001 يك نسخه از ليست حقوق شهروندان را از آمريكا درخواست كردند، اينها همگي مظاهر قدرت نرم آمريكاست.»
جوزف ناي در همان كتاب، در تشريح جنگ نرم مي نويسد: «... وقتي بتواني ديگران را وادار كني ايده هايت را بپذيرند و آنچه را بخواهند كه تو مي خواهي، دراين صورت مجبور نخواهي بود براي هم جهت كردن آنها با خود، هزينه زيادي صرف سياست هويج و چماق كنيد. اغوا هميشه موثرتر از اكراه است و ارز ش هاي زيادي مانند دمكراسي، حقوق بشر و فرصت هاي فردي وجود دارند كه به شدت اغوا كننده اند...»
اين همان تئوري است كه در فيلم Inception يا «سرآغاز» به عنوان مانيفست عمل، در دستور كار فردي به نام «دام كاب» قرار مي گيرد. اساسا در صحنه اي از اين فيلم، كلمه Inception به معني «كاشتن ايده اي در ذهن ناخودآگاه فرد هدف از طريق خواب» تعريف مي شود.
تازه ترين فيلم كريستوفر نولان (كه وي را با اثر غيرمتعارفي به اسم «يادگاري» شناختيم ولي بعدا با آثاري همچون «بي خوابي» و دو فيلم آخر «بت من» به جرگه سينماگران تبليغاتي و ايدئولوژيك هاليوود درآمد) فيلمي در ظاهر پيچيده به نظر مي آيد كه تماشاگرش را از لابيرنت ها و هزارتوي اذهان ناخودآگاه و روياهاي تو در تو مي گذراند تا در تسخير آنها، شريكشان سازد.
دراين فيلم، دام كاب يك سارق رويا به شمار مي آيد كه زماني توسط برخي مقامات سياسي امنيتي و اطلاعاتي آمريكا استخدام شد تا اطلاعات اشخاص مهم را در هنگام خواب از ذهن آنها دزديده و در اختيار آن مقامات قرار دهد. او براي اين دزدي، وارد لايه هاي دوم و سوم روياهاي افراد گرديده و پنهان ترين اطلاعات آنان را شكار مي كند. اما سير و سياحت دام كاب در خواب و روياهاي ديگران با نيت دزدي اطلاعات، موجب رسوايي وي مي شود.
بنابراين مقامات فوق الذكر به كناره گيري از كاب ناچار شده و او به خاطر گريز از بازداشت و محاكمه در آمريكا، درگير يك خود تبعيدي در خارج از اين كشور مي گردد، درحالي كه همچنان در آرزوي بازگشت به اين كشور و ديدن دو فرزند كوچكش به سر مي برد. دام كاب در اين مسير در معرض پيشنهاد قابل توجه يك سرمايه دار ژاپني به نام سايتو قرار مي گيرد كه مي تواند ترتيب منع تعقيب او در آمريكا و ديدار فرزندانش را بدهد به شرطي كه از پديده Inception استفاده كرده و ايده موردنظر سايتو را در ذهن شخصي به نام رابرت فيشر (وارث يك امپراتوري عظيم انرژي) در عالم رويا بكارد تا سايتو بتواند آن امپراتوري را از چنگ وي درآورده و كليت منابع انرژي در جهان را در اختيار گرفته و به ابرقدرتي بي رقيب بدل گردد.
دام كاب پيش اين يك بار از پديدهInception استفاده كرده و دنيايي مجازي را براي همسر فقيدش «مل» بوجود آورده بود كه سرانجام به خودكشي وي انجاميد. براي انجام Inception نياز است كه نه تنها از لايه هاي دوم و سوم رويا گذشت بلكه به لايه چهارم ورود پيدا كرده و در آن لايه، دنياي مجازي بنا نمود. دنيايي كه ديگر چندان كنترلي بر آن وجود نداشته و با كوچكترين اشتباهي، هر لحظه امكان سقوط و غرق شدن در لايه هاي آن وجود دارد.
اما كريستوفر نولان با هر يك از اين لايه ها، معني و مفهوم خاصي را القاء مي نمايد. در لايه اول كه از خواب درون هواپيما شروع مي شود، دام كاب و گروهش به همراه رابرت فيشر به دنياي گنگستري پا مي گذارند كه قرار است با ربودن فيشر، او را براي بدست آوردن كد رمز و در اختيار گذاردن كمپاني تحت فشار قرار دهند اما مورد هجوم محافظان فيشر قرار گرفته و سايتو زخم مهلكي برمي دارد كه اگر به مرگ وي بيانجامد آنها براي هميشه در روياي فيشر حبس شده و يا در لايه هاي ديگر روياي وي سرگردان مي مانند. از همين رو مجبور مي شوند لايه اول را در يك
تعقيب و گريز طولاني با باند محافظ فيشر ترك گفته و به لايه دوم بروند كه دنياي مافيا و شركت هاي چندمليتي و جاسوسان آنها است و در يك هتل مي گذرد. به عبارتي لايه دوم مانند فيلم «كانديداي منچوري» در دنياي سياست كمپاني هاي امپرياليستي و جاسوسان مغز شسته آنها مي گذرد.
پس از آن و در لايه سوم به دنياي ميليتاريستي وارد مي شويم كه مركز امپراتوري فيشر در آن قرار دارد و بايستي رمز مورد نظر پس از درگيري طولاني مسلحانه و ورود به مركز فوق كه همانند قلعه اي نظامي به نظر مي رسد، كشف شده و تصاحب آن عملي شود. تمهيد كريس نولان براي صحنه پردازي اين سكانس كه در منطقه اي يخبندان و سردسير انجام مي شود، بدون درنگ، تصوير درگيري هاي نظامي و شبه نظامي پيرامون پايگاههاي نظامي روسيه يا كره شمالي را در فيلم هاي جيمزباند و مانند آن را به خاطر مي آورد.
اما در حين اين جنگ و جدال نظامي كه بر روي خودروهاي سورتمه اي و با انواع و اقسام مسلسل و تفنگ هاي خودكار صورت مي پذيرد، تيرخوردن فيشر، نقشه را به هم مي زند و ظاهرا ديگر فرصتي براي كشف رمز يا بازگشت باقي نمي ماند. گروه از موفقيت كار نااميد شده و خود را براي غرق شدن در لايه هاي تو درتوي روياي رابرت فيشر آماده مي سازند كه «اريادني» پيشنهاد ورود به لايه چهارم را مي دهد، لايه اي كه در آن هنوز دنياي مجازي50 ساله دام كاب و همسرش اگر چه در حال اضمحلال اما همچنان باقي است. در واقع لايه چهارم كه موجب بقا و احياي ساير لايه ها مي شود از يك درونمايه ملودرام و سانتي مانتال برخوردار است كه به اصطلاح آخرين مرحله Inception و كاشتن ايده مورد نظر در ذهن هدف را تشكيل مي دهد. يعني پس از گذر از مراحل مختلف گنگستريسم و جاسوسي و ميليتاريسم، سرانجام برانگيختن و اغواي احساسات انساني است كه به كمك مي آيد و مي تواند ايده مورد نظر را در عمق ذهن فيشر بكارد. همان نظريه اي كه در فرهنگ سياسي امروز به آن «جنگ نرم» گفته مي شود.
در واقع روياي چهارم و بقاي عشق مجازي دام كاب و مل در آن دنياي غيرواقعي باعث مي شود تا قفل بسته سه روياي ديگر باز شود و رابرت فيشر به مركز امپراتوري انرژي پدرش وارد شده و رمز مورد نظرش را بر گاو صندوقي ببيند كه راز علاقه پنهان مانده پدر و فرزند در آن نهاده شده است. يعني در اينجا هم گروه دام كاب براي اغواي رابرت فيشر از احساسات گمشده او نسبت به پدرش، سوءاستفاده مي كنند تا ذهنش را براي تسليم در اختيار بگيرند. به اين ترتيب رخنه در ذهن هدف كه با زور آدم ربايي لايه اول رويا امكان پذير نشد و در لايه دوم نيز از طريق انواع و اقسام فريب و نيرنگ ها به جايي نرسيد و در لايه سوم هم با آن عمليات نظامي و درگيري و جنگ و جدال نتيجه اي عايد نكرد، سرانجام با فريب احساسات و استفاده از ابزارهاي روحي و رواني يا در واقع از طريق نوعي جنگ نرم، عملي شده و موفقيت آميز جلوه مي نمايد.
تعليق فضاي فيلم مابين واقعيت و رويا از جمله تمهيدات هوشمندانه اي است كه نولان براي تداوم داستان فيلم در ذهن مخاطبش، به كار گرفته است. در اولين صحنه اي كه دام كاب مشغول آموزش برخي اصول معماري Inception به «اريادني» است، آنها را در يك رستوران خياباني مي بينيم كه ناگهان «اريادني» (و البته تماشاگران) از توضيح كاب متوجه مي شود درون روياي مشترك خود و دام كاب قرار گرفته است.
اين همان تمهيدي است كه دهها سال مورد استفاده رسانه هاي جهان سلطه قرار گرفته و مي گيرد. همان تمهيدي كه دنياي واقعي را غيرواقعي و جهان دروغين را حقيقي جلوه مي دهند و بشريت را در ميانه حقيقت و دروغ سرگردان مي سازند تا سود خويش ببرند.
در پروتكل پنجم از متن معروف به پروتكل هاي زعماي صهيون (مانيفست راهبردي حكومت جهاني صهيون) آمده است: «... ما جوانان را در دريايي از افكار رويايي و غيرواقعي غرق مي كنيم و آنها را براساس تئوري ها و اصولي كه نادرست مي دانيم، تربيت مي كنيم تا بتوانيم آنان را به فساد بكشانيم. و بدون آن كه قواعد را از اساس عوض كنيم، آنها را به تعبير و تفسيرهاي متناقض تبديل مي سازيم...»
برداشت و تلخيص از
وب نوشت سعيد مستغاثي

 



محمد درمنش بيان كرد: بايدها و نبايدهاي اصلاح اكران سينماها

محمد درمنش نماينده اصلي و جديد كانون كارگردانان در جلسات شوراي صنفي نمايش گفت: شناخت و ارزيابي از امكانات موجود و برنامه ريزي صحيح، فرصت هاي بسيار مناسبي را براي اكران فيلم ها فراهم خواهد آورد.
اين عضو جديد شوراي صنفي نمايش درباره اكران مناسب فيلم ها با توجه به حجم صدور پروانه ساخت و محدوديت تالارهاي نمايش گفت: براي ارايه پروانه ساخت و نمايش بايد شرايط لازم وجود داشته باشد و در چارچوب قوانين پروانه ها صادر شود اما در مجموع امكانات و فضاها را باديد در اختيار فيلمسازان قرار داد و نبايد تبعيض قايل شد.
كارگردان «دوشيزه» و «هيام» در ادامه برنامه ريزي صحيح براي نمايش فيلم ها اشاره كرد و گفت: شناخت و ارزيابي از امكانات موجود و برنامه ريزي صحيح، فرصت هاي بسيار مناسبي را براي اكران فيلم ها فراهم خواهد آورد. به طور مثال ماه مبارك رمضان تا چند سال گذشته فرصت مناسبي براي اكران فيلم ها نبود اما با تمهيدات و برنامه ريزي درست دوستان اين ماه به فرصت مناسب براي اكران فيلم ها تبديل شد و با اجراي طرح «اذان تا اذان» شرايط مناسبي براي فيلم ها فراهم شد. بايد با توجه به محدوديت ها و امكانات موجود و فضاي نمايش محدود برنامه ريزي درستي داشته باشيم تا بتوانيم از فرصت ها به بهترين نحو بهره ببريم.درمنش در ادامه به تالارهاي مختلف ارگان ها و نهادها اشاره كرد و گفت: بسياري از سازمان داراي تالارهاي نمايش خوبي هستند مي تواند با برنامه ريزي درست از آن تالارها نيز براي نمايش فيلم ها استفاده كرد.نكته قابل تامل ديگر برنامه ريزي مناسب براي ساعاتي است كه كمتر هدف استقبال مخاطب قرار مي گيرد و تالارهاي تقريبا خالي است.
وي در خاتمه گفت وگو با فارس افزود: به عقيده من محدوديت گاهي اوقات زمينه بروز خلاقيت ها را فراهم مي آورد. محدوديت باعث مي شود تا انسان به دنبال راهكارهاي مناسب براي ايجاد فرصت و استفاده درست از امكانات باشد. ما يك شبه نمي توانيم تالارهاي سينما را افزايش دهيم يا تعداد فيلم ها را كاهش دهيم اما مي توانيم با برنامه ريزي درست از فرصت ها به شايستگي استفاده كنيم.

 



وحشت رسانه هاي سعودي از پخش سريال هاي ايراني حمله وهابيون به «مختارنامه»

به گزارش سايت جهان روحانيون تندرو سلفي و وهابي نيز با بيان اين مطلب كه سريال مختارنامه و ديگر ساخته هاي مذهبي داود ميرباقري كارگردان ايراني از جمله سريال امام علي(ع) يك روند ضد عربي را دنبال مي كند، از جوانان عرب خواستند سريال مختارنامه را تحريم نمايند.
اين عده اعتقاد دارند ميرباقري با به رخ كشيدن جهالت عربي به عمد قصد ترويج شيعه گرايي و تسلط فرهنگ ايراني را دارد و تخريب چهره هايي همچون «خال المومنين مرحوم معاويه ابن ابي سفيان» يك گناه بزرگ به شمار مي آيد.
تلاش هاي روحانيون سلفي و وهابي عليه سريال مختارنامه در حالي به شكست انجاميده كه، در برخي كشورهاي عربي منطقه هر چهار نوبت پخش اين سريال مورد استقبال بينندگان واقع شده و بسياري از مسلمانان معتقد هستند با پخش سريال مختارنامه، محرم امسال زودتر آغاز شده است.
اعلام نگراني چند باره
از سريال هاي ايراني
رسانه هاي وهابي باز هم در گزارش هايي نگراني خود را نسبت به سريال هاي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران ابراز داشتند.
پخش سريال هاي ايراني از شبكه هاي ماهواره اي عربي و استقبال گسترده مردم در كشورهاي عربي از اين سريال ها موجب نگراني جريان هاي وهابي شده است.
مراكز تبليغي وهابيت با ابراز نگراني شديد از شبكه هاي ماهواره اي و مردم عرب زبان از سريال هاي ايراني نسبت به تاثيرات فرهنگي و مذهبي اين برنامه ها بر روي مردم كشورهاي عربي هشدار داده است.
در همين راستا روزنامه الرياض عربستان با انتشار مطلبي، از پخش سريال هاي متعدد ايراني از شبكه هاي مختلف ماهواره اي عربي انتقاد كرده و آن را نشانه نفوذ فرهنگي ايران در منطقه دانسته است.
اين روزنامه با درج تصاويري از برخي سريال هاي در حال پخش ايراني، به راه اندازي شبكه آي فيلم كه به پخش فيلم ها و سريال ها ايراني به زبان عربي اختصاص دارد اشاره كرده و افزوده است: با پيگيري نمودن اخبار پخش سريال هاي ايراني از شبكه هاي ماهواره اي عرب زبان و تاسيس شبكه آي فيلم ايران به خوبي روشن مي شود كه هدف ايران از اين كار همكاري مشترك نيست بلكه اين كار براي استفاده از اين سريال ها در رساندن پيام هاي فرهنگي، سياسي و ايدئولوژيك است.
گفتني است پيش از اين نيز پخش سريال هاي ايراني ويوسف پيامبر(ع) و مريم مقدس با استقبال گسترده مردم در كشورهاي عربي مواجه شده بود.
هم اكنون چند سريال ايراني در حال پخش از شبكه هاي معروف ماهواره اي عربي است و اين سريال ها نيز به دليل رعايت مسايل اخلاقي و داشتن پيام هاي فرهنگي بسيار هدف توجه مردم واقع شده است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14