(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 7 آذر 1389- شماره 19798

ريشه يابي سياست استكبارستيزي رهبر معظم انقلاب اسلامي در قرآن كريم
آرمان مبارزه
نبايد كنار گود بايستيم
گفت وگوي كيهان با دكتر اصلاني، رئيس بسيج جامعه زنان به مناسبت هفته بسيج
بايد «زن» هم تراز با انقلاب اسلامي داشته باشيم



ريشه يابي سياست استكبارستيزي رهبر معظم انقلاب اسلامي در قرآن كريم
آرمان مبارزه

آيت الله خامنه اي از ابتداي برعهده گرفتن مسئوليت رهبري جمهوري اسلامي تاكنون، در تداوم خط مشي معمار كبير انقلاب حضرت امام خميني(ره)، پيوسته راهبرد استكبارستيزي را سرلوحه كارها قرار داده اند و ابرقدرت جهاني يعني آمريكا را به عنوان اصلي ترين آماج اين راهبرد معرفي كرده اند. به عبارت ديگر ايشان همچون امام راحل يك رابطه غيريت شديد ميان انقلاب اسلامي و دولت آمريكا تعريف نموده و علي رغم وجود برخي صداهايي كه گه گاه درداخل در حمايت از نزديكي به آمريكا بلند مي شود، در جايگاه ترسيم كننده جهت گيري هاي كلان سياست خارجي كشور ضمن اتخاذ مواضع صريح و روشن، همواره ترك مخاصمه و دوستي با ابرقدرت نظام بين الملل را در صورت تداوم خوي استكباري آن ناممكن ارزيابي كرده اند. براي مثال در اول فروردين ماه 1388 در حرم مقدس رضوي عنوان كردند: «تا وقتي دولت آمريكا روش خود را، عمل خود را، جهت گيري خود را، سياست هاي خود را مثل اين سي سال عليه ما ادامه دهد، ما همان آدم سي سال قبل، همان ملت اين سي سال هستيم.»
اكنون اين پرسش به ذهن متبادر مي شود كه ريشه راهبرد آمريكاستيزي رهبران انقلاب اسلامي چيست؟ آيا چنين راهبردي معلول نوعي خصومت شخصي و سليقه اي آنان با حكومت آمريكا است و آيا اگر كشور ديگري به جز آمريكا بر اريكه ابرقدرتي جهان تكيه مي زد، همه مشكلات في مابين مرتفع مي گرديد يا اينكه بايد فلسفه اين خصومت ديرپا و آشتي ناپذير را در بستر گسترده تر و در ژرفاي ايدئولوژي اسلامي ريشه يابي نمود؟ بررسي بيانات رهبر انقلاب طي سال هاي گذشته نشان مي دهد كه آمريكاستيزي به خودي خود در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران اصالت ندارد بلكه نتيجه رويكرد استكبارستيزي محسوب مي شود. استكبار ستيزي نيز رويكردي سليقه اي و خودساخته نبوده بلكه از اعماق آموزه هاي قرآني ريشه مي گيرد. در ادامه از طريق انطباق سخنان رهبر انقلاب با آيات قرآن كريم، پشتوانه اعتقادي جهت گيري هاي استكبارستيزانه ي ايشان و به طور كلي نظام اسلامي را شناسايي نماييم.
استكبار: مفهوم، آمريكا: مصداق
از منظر رهبر معظم انقلاب راز عداوت ديرينه نظام اسلامي با آمريكا در اين نكته نهفته است كه آمريكا بي ترديد بارزترين مصداق براي مفهوم استكبارگري در دوران معاصر به شمار مي آيد. ايشان صراحتاً اظهار مي دارند: «براي ما آمريكا خصوصيتي هم ندارد... مسئله ما، مسئله استكبار است؛ منتها دولت آمريكا دولت مستكبري است. هر دولت ديگر هم كه همين خصوصيت را داشته باشد، بخواهد زور بگويد و بخواهد فشار بياورد، ملت ايران با او همين طور خواهد بود.»
پس آنچه كه اصالت دارد استكبار است و آنچه كه آمريكا را به خصمي غيرقابل معاشرت بدل مي سازد، همانا روح استكباري نهادينه شده در ذات آن مي باشد.
ايشان همچنين بر اين نكته تأكيد مي ورزند كه استكبارستيزي و به تبع آن آمريكاستيزي، نه سياستي ساخته و پرداخته دولتمردان جمهوري اسلامي بلكه نشأت گرفته از بطن تعاليم عاليه اسلام مي باشد و ما به اقتضاي مسلماني ملزم به عمل بر وفق آن هستيم.
با اين حساب راهبرد استكبارستيزي به عنوان جهت گيري اصلي انقلاب اسلامي در عرصه سياست خارجي، بر شالوده اصول سياسي و بين المللي اسلام استوار مي باشد و براي ريشه يابي آن مي بايست به بررسي در آيات قرآن كريم بپردازيم.
ساختار دوقطبي جهان از آغاز خلقت
شريعت مبين اسلام با رويكردي كلان، نظام جهاني را به صورت دوقطبي مي نگرد و دو جبهه ايدئولوژيك را روياروي يكديگر مي نشاند كه در يك سو جبهه حق با عناويني چون «اولياء خدا»، «حزب الله» و «مستضعفين» و در سوي مقابل، جبهه باطل با عناويني نظير «اولياء طاغوت»، «حزب الشيطان» و يا «مستكبرين» قرار دارد.
نقطه آغاز كشمكش و جدال حق و باطل، ماجراي خلقت انسان و استنكاف شيطان از اجابت فرمان الهي براي سجده در برابر آدم بوده است. از آن زمان شيطان نخستين سنگر مخالفت و عناد را در برابر حق تعالي بنا مي نهد و جدالي را آغاز مي كند كه در سراسر تاريخ با اشكال و صبغه هاي گوناگون بين رهروان او و مومنان به خداوند- يا به عبارت ديگر دو جناح خير و شر- در جريان بوده و تا پايان تاريخ نيز به همين منوال ادامه خواهد داشت.
«اصلا مفهوم استكبار در قرآن همين است كه عنصري يا شخصي يا جمعي يا جناحي، خود را بالاتر از حق به حساب آورد و زير بار حق نرود و خود و قدرتش را ملاك حق قرار بدهد. اولين مستكبر در تاريخي كه قرآن براي ما ترسيم مي كند، ابليس است: «ابي واستكبر». او اولين مستكبر است.»
اين رويارويي ميان دو جناح حق و باطل، ماهيتي گذرا و مقطعي ندارد بلكه در طول تاريخ و در زماني به درازاي عمر حضور بشريت بر روي سياره خاكي مستدام بوده است، يعني از ابتداي هبوط آدم بر زمين تا امروز، زمينيان يا در جبهه حق به رهبري پيامبران و اولياء الهي و يا در جبهه باطل به سركردگي شيطان گردآمده اند. قرآن كريم صف بندي ميان دو جناح مذكور را در آيه76 از سوره نساء آشكارا به تصوير مي كشد:
«الذين آمنوا يقاتلون في سبيل الله و الذين كفروا يقاتلون في سبيل الطاغوت فقاتلوا اولياء الشيطان ان كيد الشيطان كان ضعيفاً» (نساء/ 76) (كساني كه ايمان آورده اند، در راه خدا جهاد مي كنند و كافران در راه طاغوت مي جنگند. پس با ياران شيطان نبرد كنيد زيرا حيله شيطان قطعاً ضعيف است.)
آيت الله خامنه اي با اشاره به اين رويارويي مستمر تاريخي چنين مي فرمايند:
«ممكن نيست فرض كنيم كه يك مسلمان يا مؤمن يا موحد، حتي يك روز يا يك لحظه، از دشمني با ابليس و شيطان منصرف بشود. اصلا خط اسلام، يعني خط ضدابليس و شيطان. در طول دعوت انبيا. مستكبران كساني بودند كه دعوت الهي و توحيد را قبول نكردند و با آن به مقابله برخاستند و زور گفتند: «قال الملأ الذين استكبروا من قومه لنخرجنك يا شعيب». وقتي پيامبر سخن حق مي گويد و مردم را به حق دعوت مي كند، مستكبران مي گويند: اگر زياد حرف بزني، تو را اخراج مي كنيم.»
فرجام تقابل
اكنون بايد پرسيد كه فرجام تقابل دو قطب حق و باطل از نظرگاه شريعت اسلام چه خواهد بود و مجادله ديرپاي آنان در نهايت چگونه و با پيروزي كدام يك به پايان خواهد رسيد؟
شريعت اسلام مواجهه دو قطب حق و باطل را بر روي نموداري تعريف مي كند كه به جانب نقطه اي از پيش تعيين شده در حال حركت است. به بيان ديگر تاريخ با يك فرايند زنده و قانون مند، به گونه اي دترمينيستي (جبري)، جدال ديرين حق و باطل را چنان پيش مي برد كه نهايتاً به محور و نابودي تدريجي بلوك باطل و مستكبرين و پيروزي بلوك حق منجر شود. اگر تاريخ را همچون يك لوكوموتيو تصور كنيم، از نظرگاه انديشه اسلامي اين لوكوموتيو تحت تأثير قوانين متافيزيكي كيهاني بر روي ريلي قرار گرفته است كه جزماً آن را به سوي ايستگاه آخر سير مي دهد. اسلام ايستگاه آخر را نابودي حتمي تمامي نيروها و ايدئولوژي هاي الحادي و غلبه اجتناب ناپذير حق پرستان و سرانجام، تحقق ايده آليسم اسلامي تحت لواي هژموني يك «دولت جهاني» به رهبري واپسين بازمانده از نسل رهبران الهي مي داند. آيه ذيل به روشني گوياي اين حقيقت ناب مي باشد: «ان يمسسكم قرح فقد مس القوم قرح مثله و تلك الايام نداولها بين الناس و ليعلم الله الذين آمنوا و يتخذ منكم شهداء و الله لايحب الظالمين، و ليمحص الله الذين آمنوا و يحمق الكافرين» (آل عمران/ 141- 140)
(اگر زخمي به شما مي رسد، آن قوم (كافران) را نيز زخمي همانندش رسيد و اين ايام پيروزي را ميان آدميان به نوبت مي گردانيم تا خدا كساني را كه ايمان آوردند بشناسد و از ايشان شهيداني بگيرد و خدا ستمكاران را دوست نمي دارد ] گرچه گاه پيروزي را نصيبشان سازد[ و تا خدا كساني را كه ايمان آوردند از عيوب و ناخالصي ها پاك نمايد و كافران را از بين ببرد).
بايد توجه داشت كه در آيه مذكور، كلمه «محق» به معناي كاهش و نابودي تدريجي است. لذا اين مفهوم از آن مستفاد مي گردد كه مطابق سنت الهي، حيات كفر و شرك تدريجا به ورطه نابودي فرو افتاده، كافران از صحنه روزگار محو شده و حكومت واحد جهاني تشكيل خواهد شد.
رهبر معظم انقلاب نيز دربياني كه از اعتقاد راسخ ايشان به اين نويد محتوم قرآني حكايت دارد، بر قطعي بودن غلبه جبهه حق و اضمحلال جبهه استكباري طاغوت در پايان رويارويي تاريخي صحه مي گذارند:
«ما يقين داريم كه دراين كارزاري كه بين حق و باطل، امروز راه افتاده است- كارزار بين اسلام و معارف اسلامي بيداري اسلامي از يك سو و طمع ورزي هاي استكباري سياست هاي شياطين عالم و در رأس آنها شيطان بزرگ يعني دولت آمريكا از يك طرف ديگر- پيروزي با ماست؛ پيروزي با طرف حق است. دراين هيچ ترديدي وجود ندارد. همه قرائن اين را نشان مي دهند و تأييد مي كنند. طبيعت سنن الهي هم همين است؛ يعني غيراز اين معني ندارد. آن گروهي كه طرفدار حقند اگر بايستند و اقدام بكنند، شكي نيست كه بر باطل پيروز خواهند شد.»
رهبر انقلاب از دريچه اين الگوي دوقطبي قرآني به محيط بين الملل مي نگرند و لذا خط مشي كلان انقلاب اسلامي را همواره بر مبناي تقابل بنيادين با بلوك استكبار جهاني ترسيم مي كنند. امروزه همگان معترفند كه جمهوري اسلامي در صف اول مبارزه با مستكبران مخصوصا آمريكا ايستاده و مقاومت در برابر سلطه گري ابر قدرت جهاني را به عنوان سياست استراتژيك خود تعريف كرده است. اما بايد توجه داشت كه مسئله «دگرسازي» از آمريكاو پاي فشاري بر موضع قهر و مخاصمه، ناشي از سليقه و صلاحديد شخصي رهبر ايران يا ساير دولتمردان نبوده بلكه در راستاي اجراي نقشه راه مصرح قرآن كريم پيرامون جدال تاريخي دو جبهه مؤمنين و مستكبرين صورت مي پذيرد. در حقيقت رويكرد استكبارستيزي پيامد طبيعي درون مايه انقلابي و ايدئولوژيك نظام اسلامي به حساب مي آيد و اين مسئله مي تواند چارچوب مناسبي را براي تحليل درست رفتار سياسي ايران در اختيار پژوهشگران قرار دهد.
منبع: پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي خامنه اي

 



نبايد كنار گود بايستيم

سيد محسن صالح
حضرت امام(ره) از قديم و بارها اشاره مي فرمودند كه برخي به دنبال القاي اين هستند كه روحانيت را صرفاً محدود به محراب و منبر و اشتغالات درسي و بحثي كنند و از شئونات اجتماعي و اصلي كه مي تواند اثرگذار در حكومت و سياست و اجتماع و جامعه باشد، كنار بگذارند. مي خواهند فضا را اين گونه ترسيم كنند كه اگر كسي هم خواست وارد اين عرصه ها شود، دنياطلب و قدرت طلب معرفي گردد. افرادي را هم كه كناره مي گرفتند از وظايف حكومتي كه بايد انجام مي دادند- خصوصاً در جريان مبارزاتي كه قبل از انقلاب صورت مي گرفت- اين ها را افراد مقدس و به تعبيري روحانيون واقعي معرفي مي كردند.
اين شائبه يا انفكاك از سال هاي دور در مورد روحانيت مطرح مي شد. دشمن مي خواهد روحانيت را منزوي كند، از اين تفكر استقبال مي كند. اين فكر غلطي است كه اگر روحاني فكر كند از سياست كناره بگيرد، مورد احترام قرار مي گيرد. اگر روحانيت منزوي شد و كناره گيري كرد و به اين دليل مورد احترام واقع شد، بايد بدانيم كه اين احترام، بي پايه و سست است، چرا كه آن ها با اصل روحانيت مشكل دارند. بنابراين بر روحانيت لازم است كه بداند وظيفه اصلي اش در قبال جامعه و دين چيست تا انجام وظيفه كند.
نسبت روحانيت و نظام اسلامي
بايد توجه كنيم كه نسبت روحانيت و نظام اسلامي كه رهبر معظم انقلاب به آن اشاره كردند، يك بحث كلان و بالادستي است. روحانيت بايد نسبت به اصل نظام دغدغه مند باشد و در مقابل تهديدها و چالش هاي پيش روي نظام احساس وظيفه كند. بايد در عرصه هاي فكري، برنامه ريزي، اعتقادي حضور مؤثر داشته باشد.
به نقش مراجع تقليد نسبت به حكومت توجه كنيد. در بزنگاه هاي اصلي كه نظام نيازمند حمايت مراجع است، پا به عرصه مي گذارند و حمايت مي كنند. مثلا در جريان پس از انتخابات 1388، مراجع در برهه هاي مختلف آمدند، حمايت كردند، بيانيه دادند و سخنراني كردند. جنس حمايت و نصيحتي هم كه رهبري در مورد روحانيون نسبت به نظام فرمودند، از اين جنس است. يعني در جاهايي كه نياز است و دشمن مي آيد و اين شايعه را ترويج مي كند كه مثلا مراجع نسبت به اصل نظام نااميد شده اند و نسبت به بخشي از نظام روي گردانند، مراجع مي آيند و حمايت مي كنند. يا اين كه مراجع در جايي كه احساس خلأ و كاستي مي كنند، وارد شوند و انتقاد بكنند و نسبت به موضوعات اصلي نظام دغدغه مند و حساس باشند و به نصيحت و امر به معروف و نهي از منكر مبادرت كنند.
بنده معتقدم كه توقع مردم از روحانيت اين است كه روحانيت را در وسط گود نظام ببينند. در مقطعي رهبر انقلاب نسبت به جامعه مدرسين حوزه علميه قم گفتند كه جامعه مدرسين نسبت به مسائل حكومتي موضع گيري داشته باشد. يعني بعضي جاها بگويد آري و بعضي جاها بگويد نه. همين حضور فكري و پشتوانه عقيدتي و فكري بودن روحانيت براي نظام، به نظر من بخشي از رسالت روحانيت است.
عقبه تاريخي نسبت روحانيت و سياست
متأسفانه حوزه و روحانيت در گذشته آن جايگاه اصلي خودش را به روشني نتوانسته بود ايفا كند. البته حضور داشت، اما به صورت فردي و شخصي. حضرت امام(ره) توانست اين پتانسيل حوزه و روحانيت را اجرايي و عملياتي كند و حكومت را به دست روحانيت بسپارد. در گذشته اين گونه نبود و هر جا كه روحانيت احساس كرده بود مي تواند منشأ اثر باشد، پا به ميدان گذاشته بود.نمونه اش آقا سيدمحمد طباطبايي، معروف به سيدمحمد مجاهد كه ايشان در جنگ ايران و روس از نجف آمد و از طرف ايران در جنگ شركت كرد. اين يكي از نقاط عطف حضور روحانيان است. در واقع وقتي مي بيند يك كشور بيگانه نسبت به منافع داخل نظام چشم طمع دوخته و حمله كرده است، درس را در نجف رها كرده و به ايران مي آيد و در جنگ ايران و روس شركت مي كند و فتواي جهاد صادر مي كند.
در جريان فتنه سال 1388، دشمن با تفكر جدايي حوزه از حكومت، جدايي حوزه از سياست و جدايي مراجع از حكومت، به دنبال ايجاد يك انشقاق بود. به همين دليل با تدارك بمباران هاي گسترده تبليغاتي و هجمه هاي رسانه اي، اين موضوع را به جامعه پمپاژ مي كرد.
اين نقاط متمايز فرهنگ روحانيت شيعي است، اما اين ها تا پيش از نظام جمهوري اسلامي به صورت پراكنده و فردي و شخصي بود. نمونه ديگرش مسئله مشروطه است كه به دليل اختلاف نظري كه بين روحانيت و علما ايجاد شد، متأسفانه مشروطه به جايگاهش نرسيد. تنها پس از پيروزي انقلاب اسلامي بود كه حكومت جايگاه اصلي خود را در ميان روحانيت پيدا كرد.تاريخ نشان داده كه هر وقت روحانيت منزوي شده و خودش را كنار كشيده، افراد ديگري آمده اند و صحنه گردان شده اند. در نهضت مشروطه مشاهده مي كنيد به محض اين كه روحانيت خودش را كنار كشيد، افرادي با عناويني مثل منورالفكري آمدند و كار را به دست گرفتند و صحنه گردان شدند. هر جا كه روحانيت خودش را كنار بكشد و كنار گود بايستد، عرصه اداره جامعه اسلامي طبيعتا نياز به متولي خواهد داشت و افراد ديگري كه با اين فرهنگ بيگانه هستند، مي آيند و حكومت را در دست مي گيرند. آنجا ديگر چيزي از روحانيت و دين باقي نخواهد ماند.
اين جمله معروف- كه فكر مي كنم از دكتر شريعتي است- با اين مضمون كه: من امضاي هيچ روحاني را پاي هيچ قراردادي نديدم كه ذره اي از خاك ايران را به بيگانه بدهد. اين نشان از حريت و آزادگي روحانيت دارد كه باعث شد در قرون متمادي نقش محوري خودش را ايفا كند. البته اين نقش و حضور فراز و نشيب هم داشته، اما تجربه نشان داده هر جا روحانيت وارد عرصه شده، بيگانگان چشم طمع از اين كشور بريده اند.
ترفند جدايي حوزه از حكومت
توقع ما از دشمن نبايد به غير از دشمني چيز ديگري باشد. اساساً نبايد از دشمن انتظاري غير از اين داشت. اما اين كه دشمن در عرصه هاي مختلف چه ابزاري را براي اعمال اين دشمني استفاده مي كند، آن چيزي است كه به تعبير رهبر انقلاب، خواص بايد نسبت به آن هشيار باشند. در يك مقطع از طريق مسائل فرهنگي وارد مي شود، در مقطعي از طريق مسائل سياسي و در مقطعي هم از طريق مسائل اجتماعي. در واقع در هر مقطعي با استفاده از ابزارهاي خودش وارد مي شود، اما تمامي اين ابزارها يك هدف را نشانه گرفته و آن اصل نظام است. شما در جريان فتنه سال 1388 مشاهده كرديد كه با ابزار سياسي و فرهنگي وارد ميدان شد. خواص و نخبگان سياسي و فرهنگي جامعه هم بايد رصد كنند و اين ابزارها را در مقاطع خودش شناسايي كنند و پادزهر مستقيم آن را به جامعه معرفي كنند. اين نقش اولي و ذاتي خواص و بالاخص روحانيت است.
در جريان فتنه سال 1388، دشمن با تفكر جدايي حوزه از حكومت، جدايي حوزه از سياست و جدايي مراجع از حكومت، به دنبال ايجاد يك انشقاق بود. به همين دليل با تدارك بمباران هاي گسترده تبليغاتي و هجمه هاي رسانه اي، اين موضوع را به جامعه پمپاژ مي كرد. آنها مي خواستند چنين وانمود كنند كه بخشي از بدنه حوزه و روحانيت نسبت به نظام و حكومت و نسبت به رهبري زاويه دارد، اما در طول حضور رهبر معظم انقلاب در قم و در جلسات و ديدارهايي كه ايشان با مراجع معظم تقليد، علما، فضلا و نخبگان داشتند، شما ديديد كه برنامه هاي دشمن در قبال حوزه راه به جايي نخواهد برد.
¤حجت الاسلام والمسلمين سيدمحسن صالح مدير سياسي جامعه مدرسين حوزه علميه قم است .

 



گفت وگوي كيهان با دكتر اصلاني، رئيس بسيج جامعه زنان به مناسبت هفته بسيج
بايد «زن» هم تراز با انقلاب اسلامي داشته باشيم

سميرا خطيب زاده
در ميان تقويم روزمرگي هاي زندگيت، اگر به دنبال فصلي از نوري و يا هفته اي براي نفس كشيدن، فصل پائيز و «هفته بسيج» بهانه خوبي براي توست.همين بهانه زيبا مرا براي اولين بار به بزرگراه «بسيج»، خيابان «شهيد فهميده»، يعني «بسيج جامعه زنان» مي كشاند. نامهايي كه اگرچه جزيي از يك آدرس و نشاني «زميني»اند، اما اگر خوب بنگري بهترين نشاني اند براي اينكه راه «آسمان» را گم نكني!
ميهمان جمعي از بانوان كشور مي شوم كه در نهايت گمنامي و خالصانه، مشغول خدمتند. برعكس بسياري از نام ها و گزارش ها و بودجه هاي دهان پركني كه وقتي دقيق تر مي شوي مطلب قابل توجهي براي نوشتن در مصاحبه نمي يابي اينجا وقتي پاي مصاحبه مي نشيني تازه مي فهمي، انبوه اقداماتشان مجالي براي تنفس در مصاحبه باقي نمي گذارد مگر زنگ تلفن همراه كه آن هم پيام كار تازه اي است!در گفتگو با خانم « اصلاني»، رئيس « بسيج جامعه زنان» آنچه توجه مرا جلب مي كند تواضع و فروتني بيش از حد ايشان در رفتار و پاسخگويي به سوالاتم است كه شاخصه هاي يك «مدير بسيجي» را يادآوري مي كند.
وقتي كه مي گويد « بر خود واجب مي دانيم دغدغه ها و مطالبات رهبري را تبديل به برنامه عملي و اجرايي كنيم.» و اين را نه در حرف بلكه در برنامه هاي اجرائيشان نشانم مي دهد و تدوين شاخصه هاي زن هم تراز با انقلاب اسلامي» را مثال مي زند، شيريني اين مصاحبه برايم به ياد ماندني تر مي كند. آنچه مي خوانيد مشروح اين گفت وگو است.
¤ هدف اصلي يا به عبارت ديگر فلسفه وجودي بسيج جامعه زنان چيست؟
- بسيج جامعه زنان يك نهاد انقلابي و زير مجموعه سازمان بسيج مستضعفين است و به منظور پاسداري از دستاوردهاي انقلاب اسلامي با تدبير و معجزه حضرت امام(ره) تشكيل شد و از همان ابتدا در جهت حفظ و تداوم و انتقال آن ارزش ها به نسل هاي بعدي تلاش زيادي داشت. در يك جمله هدف اصلي بسيج جامعه زنان پاسداري از ارزش هاي انقلاب اسلامي و خدمتگزاري به مردم بوده و هست.
در واقع اداي دين، در هر نقطه و هر مكاني كه انقلاب، نيازمند ياري و كمك مي باشد از وظايف اين سازمان است. زماني اين اداي دين، در ميادين و جبهه هاي حق عليه باطل احساس مي شد، كه بسيج جامعه زنان به ساماندهي و سازمان دهي خواهران در سراسر كشور چه در سطح شهرها، چه در سطح خانواده ها پرداخت و فعاليت هاي آموزشي زيادي را براي مقابله با جنگ تحميلي انجام داد. از جمله اين فعاليتها مي توان به راه اندازي هزاران كاروان پشتيباني از جبهه ها اشاره كرد. انتقال فرهنگ دفاع مقدس و ثبت و ضبط آن از جمله وظايفي بود كه بسيج جامعه زنان به خوبي از عهده آن برآمد.
پس از جنگ هم سازندگي و خدمت رساني بر مردم از جمله مسائلي بود كه بسيج جامعه زنان با آن روبرو شد و از همه اينها مهمتر بحث فرهنگي بود؛ چرا كه مقام معظم رهبري نيز در سخنان خود به اين نكته اشاره كرده اند كه بسيج يك حركت فرهنگي است.
اين حركت فرهنگي در قالب حفظ و تداوم فرهنگ دفاع مقدس و فرهنگ ناب اسلام- كه انقلاب اسلامي نيز از آن برگرفته شده است- ادامه يافت. چرا كه فعاليتهاي فرهنگي بسيج جامعه زنان همزمان با آغاز هشت سال جنگ تحميلي، آغاز مي شود.
¤ برنامه هاي امروز بسيج جامعه زنان چيست؟
- امروز كه در دهه چهارم انقلاب اسلامي قرار داريم، دهه اي كه حضرت آقا آن را دهه پيشرفت و عدالت نامگذاري نموده اند. ما اصلي ترين رويكرد برنامه هاي خود را رويكرد انديشه اي فكري و توليد علم قرار داده ايم؛ بويژه توليد علم در زمينه مفاهيم خانواده، حوزه حجاب و عفاف، مقابله با جنگ نرم دشمن.
تبيين انديشه هاي حضرت امام خميني و مقام معظم رهبري و همچنين ترويج گفتمان ولايت از ديگر وظايف مهم بسيج جامعه زنان است؛ همين طور برنامه هاي علمي، پژوهشي كه سطح علمي زنان متعهد و انقلابي و بيش از پنج ميليون نفر از عزيزان داوطلبي كه در زير مجموعه بسيج جامعه زنان سازماندهي شده اند را، ارتقا مي بخشد.
در واقع هدف ما ارتقاء سطح علمي، بصيرتي، بينش و رشد تعالي معنوي مخاطبين همين طور جامعه زنان مي باشد. در گذشته نيز ما برنامه ها و فعاليت هاي زيادي را در حوزه تربيت ديني داشته ايم. كتاب هاي زيادي را در اين حوزه به چاپ رسانده ايم؛ كه البته بخشي از آن در هفته بسيج رونمايي خواهد شد. بحث هايي را نيز دنبال كرده ايم از جمله تفاوت هاي بين دختران و پسران، تدوين شاخص هاي تربيت دختران از نظر روايات ديني.
در حوزه فعاليت هاي فرهنگي و قرآني نيز، برنامه هاي زيادي صورت گرفته است. بيان همه عملكردها و برنامه هاي بسيج جامعه زنان بسيار مفصل است كه از حوصله و وقت اين مصاحبه خارج است.
¤ چرا در گذشته واژه «بسيج خواهران» بكار برده مي شد و امروز «بسيج جامعه زنان»، علت اين تغيير نام چيست؟ از چه زماني بوده است؟
- ما تقريباً از حدود پنج الي شش سال پيش، به دنبال اين تغيير نام بوديم. وقتي حضرت آقا بحث بسيج ده ها ميليوني را بيان فرمودند، گستره كاري ما از آنچه كه تاكنون در آن بوديم بسيار فراتر مي رفت. ما براي اينكه بتوانيم همه اقشار جامعه و زنان علاقمند را در بربگيريم، تغيير عنوان داديم.
طبيعي است كه هم اكنون رويكرد برنامه هاي ما، متوجه همه زنان مسلمان ايراني است، همه آناني كه علاقمند به پيشرفت كشورشان مي باشند و همه آن زناني كه علاقمند به پيشرفت بينش و سطح بصيرت جامعه شان هستند مي توانند در اين تشكيلات حضور پيدا كنند و با توجه به زمان، توان و نوآوري خود در اين مجموعه فعاليت كنند.
در حال حاضر بيش از 300 هزار دانشجوي دختر بسيجي عضو بسيج جامعه زنان هستند؛ آن هم دانشجويان فرهيخته و انديشمند.
هم اكنون بيش از 2 ميليون نفر از زنان خانه دار در اين سازمان عضو هستند از افتخارات بسيج جامعه زنان است كه اين زنان فرهيخته را تحت پوشش قرار داده، چرا كه خانه دار بودن، خود نقش اصلي را در هدايت نسل ها به عهده دارد.
رويكرد اصلي ما در رابطه با اين زنان خانه دار، تحكيم، تقويت و تعالي بنيان خانواده و ترويج فرهنگ حجاب و عفاف است.
از جمله كارهاي بسيار خوبي كه انجام داده ايم تعريف زن هم تراز با انقلاب اسلامي است، در واقع تدوين شاخص هاي زن و خانواده هم تراز با انقلاب اسلامي را در دستور كار خود قرار داده ايم، كه اين شاخص ها تدوين شده و ان شاءالله در اختيار مراكز علمي و پژوهشي قرار خواهد گرفت.
¤ چه شد كه بسيج جامعه زنان، به تدوين شاخص هاي زن هم تراز با انقلاب اسلامي پرداخت؟ اين اقدام در حيطه مسئوليت هاي تعريف شده شماست؟
- خير، اين مسئوليت تعريف شده ما نيست اما چون بسيج پيرو ولايت فقيه است، ما به عنوان يك تكليف انقلابي، برخود فرض مي دانيم كه دغدغه ها و مطالبات مقام معظم رهبري را تبديل به برنامه هاي عملي و اجرايي نماييم و از جمله فرمايشاتي كه حضرت آقا داشتند اين بود كه افراد، انسان ها و مجموعه اقشار مختلف جامعه، بايد تراز انقلاب اسلامي باشد يعني ما بايد نسلي هم تراز با انقلاب اسلامي داشته باشيم.
لذا ما در حوزه فعاليت هاي بسيج جامعه زنان برخود واجب ديديم كه مؤلفه هاي خانواده و زن انقلاب اسلامي را شاخص بندي كنيم. اين اولين گام براي رسيدن به اين نسل است.
¤ تدوين اين كار به پايان رسيده است؟
- بله. ان شاءالله بزودي همراه با پيوست هايش در اختيار علاقمندان قرار خواهد گرفت. در واقع اولين اعلام رسمي انجام اين پروژه- تدوين مؤلفه ها و شاخص هاي زن و خانواده تراز انقلاب اسلامي- همين مصاحبه است.
¤ توان جذب بسيج جامعه زنان را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ اگر كم و كاستي در اين زمينه وجود دارد علت چيست؟
- الحمدلله نسل جوان كشور ما چه دختر و چه پسر- كه البته حوزه كاري ما دختران هستند- بسيار علاقمند به فعاليت هاي اجتماعي هستند. فعاليت هايي كه در جهت سازندگي است، فعاليت هايي كه در جهت بالا بردن اخلاق و معنويت مي باشد، اقداماتي كه نتيجه آن بصيرت افزايي است.
ما جوانان علاقمند بسياري داريم، اما توان بسيج جامعه زنان براي پاسخگويي به اين همه اشتياق، ذوق و حضور داوطلبا آنها بسيار محدود است. اما ما تاكنون توانسته ايم با توان و امكاناتي كه در اختيارمان بوده است از بين خيل عظيم مشتاقان پنج ميليون نفر را سازماندهي كنيم. البته تعداد جوانان شركت كننده در برنامه ها و فعاليت هاي ما بيش از اين تعداد است؛ اما تعداد افرادي كه سازماندهي كرده ايم همان پنج ميليون نفر است. اين محدوديت در سازماندهي ناشي از محدوديت در زيرساخت هاي ما است. كمبود مكان، نيروي انساني و فناوري اطلاعات. به همين دليل بيش از اين توانايي جذب را نداشته ايم، اما با توجه به همه اين مشكلات در حد توان و برنامه هاي از قبل تعيين شده تلاش لازم را انجام داده ايم.
چرا كه همگام با برنامه هاي توسعه موجود در كشور ما نيز برنامه ريزي داشته ايم و پس از ارزيابي در هر دوره پنج ساله برنامه اي دريافتيم كه به اهداف مورد نظر رسيده ايم.
اما اين تلاش در برابر نياز و مطالبه عظيمي كه مردم بويژه جوانان از ما دارند فاصله زيادي دارد.
¤ به عنوان مسئول بسيج جامعه زنان آيا آسيب شناسي از عملكرد خود داشته ايد؟
- ما در پايان هر دوره برنامه ريزي، يك آسيب شناسي از آن دوره نيز داريم. چرا كه در برنامه ساليانه سعي مي كنيم به نيازها و مسائل فرهنگي اجتماعي روز توجه كنيم. ضمن اينكه نيم نگاهي هم به نيازهاي بومي جغرافيايي و فرهنگي نقاط مختلف كشور داريم. يعني در «نوع» برنامه ريزي ها سعي مي كنيم آن موقعيت بومي و جغرافيايي منطقه لحاظ شود.
شايد يكي از آسيب ها اين باشد كه در برنامه ريزي كلان، بومي سازي لازم براي هر منطقه صورت نگرفته، بنابراين شاهد بازدهي كمتري هستيم. لذا بايد ملاحظات فرهنگي و بومي را تقويت كنيم و كار كارشناسي دقيق تري در برنامه هاي كلان صورت بگيرد. آسيب بعدي، موضوع اعتبارات است، به علت تعدد برنامه ها هميشه با كمبود اعتبارات مواجه بوده ايم. البته سعي مي كنيم بين برنامه ها و اعتبارات تعادل برقرار كنيم. اما هميشه اين اتفاق نمي افتد و باعث بروز مشكلاتي مي شود.
¤ از آنجا كه موضوع حجاب و عفاف در جامعه از اهميت زيادي برخوردار است شما چه برنامه هاي كاربردي در اين زمينه داريد؟
- برنامه هاي ما در حوزه حجاب و عفاف از سابقه زيادي برخوردار است. اما در پنج سال اخير اين برنامه ها بصورت منسجم و پيوسته ارائه شده و همزمان از نظرات كارشناسان و خبرگان نيز بهره برده ايم.
ما برنامه خود را با يك كار پژوهشي بسيار عميق و گسترده آغاز كرديم و اين پژوهش پشتوانه بسيار خوبي براي ساير برنامه ها و حركت هاي ما شد. همان كار پژوهشي ما را به اين نتيجه رساند كه بايد در جهت تربيت «كارشناس حوزه حجاب و عفاف» قدم برداريم.
اين كارشناسان افرادي هستند كه بتوانند براي پرسش هاي نسل امروز در حوزه حجاب و عفاف پاسخ كامل و اقناعي داشته باشند. آنان آموزش هاي لازم را در حوزه روانشناسي، جامعه شناسي، مباحث اعتقادي، زيباشناسي و معرفت شناسي ديده اند و مي توانند ضرورت حجاب، فلسفه حجاب، آثار اجتماعي، تبعات بي بندوباري و بحث هاي تطبيقي اثرات بي بند وباري در غرب را از ابعاد مختلف تبيين كنند.
موضوع مهمي كه امروزه انديشمندان غربي را به چالش كشيده بي بندوباري در غرب است. انديشمندان غربي به اين موضوع اعتراف كرده اند كه درست است كه استفاده ابزاري از جنس زن سود سرمايه داران را دو چندان مي كند؛ اما هويت زنان غربي را از آنان گرفته و خانواده را دچار مشكلات بسيار جدي كرده است و آنان حتي فروپاشي بنيان خانواده را نيز شاهد بوده اند. لذاهمين دانشمندان رويكرد جديدي را مطرح مي كنند و بيان مي كنند كه بي بندوباري در غرب بايد مهار بشود و بسياري از ارتباطات مشروع در بين خانواده تعريف شود نه در خارج آن!
¤ تربيت اين كارشناسان در حوزه حجاب و عفاف چگونه است؟
- ما دوره هاي متمركز، نيمه متمركز و غيرمتمركزي را جهت تربيت اين كارشناسان در سراسر كشور برگزار كرده ايم و در حال حاضر 52 هزار نفر اين آموزش ها را ديده اند، هسته مركزي اين افراد آموزش هاي طولاني مدت و متمركزي دارند و اين هسته مركزي، آموزشها را به صورت خوشه اي در سطح استان، شهرستان، حوزه ها و در نهايت پايگاه هاي بسيج توسعه مي دهند.
به جرأت مي گويم كه كه سي درصد اين كارشناسان آمادگي حضور در مراكز علمي، دانشگاهي، مدارس،دبيرستان ها و مجامع ديگر را دارند؛ و مي توانند به بحث و مناظره پرداخته و پاسخگوي سؤالات نسل امروز بوده و آنان را متقاعد و اقناع كنند.
در حوزه فرهنگ سازي هم، توليد مسابقات رايانه اي در حوزه حجاب و عفاف و توليد انيميشن را در سوابق كاري خود داريم.
¤ آيا انيميشن پخش هم شده است؟ جنبه تبليغاتي داشته؟
- تبليغي و ترويجي. از شبكه هاي ملي خير، اما در شبكه هاي استاني پخش شده و به جشنواره هاي مختلفي هم راه پيدا كرده است. ما هر ساله در چند مناسبت به صورت جدي به موضوع حجاب وعفاف مي پردازيم كه هفته امر به معروف ونهي از منكر، هفته زن، روز حجاب و عفاف- كه چند سالي است در كشور ما جايگاه خود را پيدا كرده- از جمله آن هاست. در اين مناسبت ها به برگزاري همايش و نشست هايي در زمينه حجاب و عفاف و برپايي نمايشگاه ها مي پردازيم.
شايد تاكنون صدها دوره نمايشگاه در حوزه حجاب و عفاف در سراسر كشور برپا كرده ايم و امسال هم در هفته بسيج اين نمايشگاه را به صورت سراسري خواهيم داشت.
به هر حال سعي كرده ايم هم در حوزه فضاسازي، هم تبليغي- ترويجي، هم تربيت كارشناس و هم توليد محتوي اقداماتي را انجام دهيم.
شش جلد كتاب را در اين حوزه به چاپ رسانده ايم كتابهايي با رويكرد آموزشي، كه صرفاً براي مطالعه نبوده است. اين كتابها در تيراژهاي بالاي چند ده هزار جلدي چاپ و توزيع شده است.
ارائه نمادهايي از زنان نمونه در حوزه حجاب و عفاف از ديگر اقدامات ما بوده است. به عنوان مثال شهيد مريم فرهانيان كه يكي از شهداي شاخص زن و جزء افتخارات ايرانيان است. مريم فرهانيان شهيد بسيار محجبه اي است كه به گفته دوستانش حتي در لحظه شهادت هم، نگران پوشيدگي خود بوده است و مااين شهيد را به عنوان نماد دختر ايراني الگوسازي كرده ايم. تنديس اين شهيد بزرگوار را كه نمادي از حجاب دختر ايراني است ساخته و آن را در آبادان- محل شهادت ايشان- تقديم رئيس جمهور محترم كرديم.
¤ اساساً تعريف شما از پروژه هاي جنگ نرم براي زنان و دختران ما چيست؟ شما چه برنامه هاي «اختصاصي» و «ابتكاري» در مواجهه با جنگ نرم داريد؟
- تقابل بين حق و باطل از زمان حضرت آدم(ع) بوده است و ما در زيارت وارث هم اين تقابل را مي بينيم.
يعني از زمان حضرت آدم، حضرت نوح تا زمان پيامبر خاتم. واقعه عاشورا كه اوج اين تقابل و فصل الخطاب حق و باطل است.
باطل و دشمن در هر جايي كه از تسلط بر حق از جهات نظامي، اشغال و نابودي نااميد شده؛ هرگاه باطل در مقابل حق ضعيف شده است دست به تزوير، شبهه افكني، ايجاد تفرقه و تطميع زده و تأثيرگذاري بر خواص را در دستور كار خود قرار داده است. تطميع خواص و فريب آن ها از موارد مهمي است كه به «جنگ نرم» منتهي شده.
يعني دشمن با ابزار شبهه افكني و ايجاد تشكيك و تفرقه بدنبال پياده كردن اهداف خود بوده است. مثلاً در بحث فتنه و حوادث سال گذشته ما شاهد نقش خواص هستيم. خواصي كه به تعبير مقام معظم رهبري در حوادث فتنه مردود شدند و همه اين ها در شرايطي بود كه جبهه باطل و جبهه حق هم در ارائه معيارها بسيار روشن بود. كمي بصيرت كافي بود اما سست ايماني خواص برايشان مشكل ايجاد كرد.
در فتنه 88 ما معيار بسيار قوي را براي شناخت حق داشتيم. به تعبير حضرت امام هرگاه دشمن از شما تعريف كرد بدانيد كه مشكل در كار شما بسيار است و ما بارها شاهد بوديم كه سازمان هاي جاسوسي، رژيم صهيونيستي و استكبار جهاني آمريكا تا اين حد از فتنه سبز حمايت كردند، اما بعضي از خواص عبرت نگرفتند!
از ميان شش گروه اصلي كه مورد هجمه قرار مي گيرند يا به عنوان ابزاري در پيشبرد اهداف فتنه گران قرار مي گيرند زنان و دختران مي باشند.
وقتي بسترهاي جنگ نرم را بررسي مي كنيم، بحث زنان در اين بسترها از اهميت بسيار مهمي برخوردار است.
ترويج خرافات، تبليغ سبك زندگي غربي، دروغ پردازي و شايعه، مدسازي اين ها همه از بسترهاي اساسي جنگ نرم است و شما هر كدام از اين بسترها را موشكافي كنيد مي بينيد كه نقش زنان در آن بسيار پررنگ است.
مثلا بحث مدگرايي، ترويج سبك زندگي غربي از جمله فاكتورهايي است كه به دليل روحيه و نوع ويژگي هاي خاص زنان، بسيار بيشتر از مردان با آن درگير مي شوند و نقش دارند.
¤ برنامه هاي شما براي مقابله با جنگ نرم چيست؟
- ما بحث هاي روشنگري و بصيرت افزايي را به صورت جدي دنبال كرديم. در طول سال آموزش هاي مقابله با جنگ نرم را براي خواهران بسيجي برگزار كرده ايم. اين آموزش ها شامل تبيين ابعاد مختلف جنگ نرم، فتنه سال 88 و ابعاد آن، نقش زنان در اين فتنه بود.
در همين راستا ما در اواخر سال گذشته كتابي را با عنوان «نقش زنان در جنگ نرم» چاپ كرديم كه توسط خواهران در بخش تحليل و بررسي بسيج جامعه زنان تاليف شد و جزء اولين كتابهايي بود كه درباره اين موضوع در كشور به چاپ رسيد كه اين كتاب بسيار تاثيرگذار بود.
در حوزه نخبگان هم سال گذشته شوراي گفتمان سياسي اجتماعي زنان را راه اندازي كرديم، هدف ما تاثيرگذاري و روشنگري در حوزه نخبگان بود. البته بسيار هم موثر واقع شد و از قشرهاي مختلف فرهيخته اعم از دانشگاهي، حوزوي ادارات، سازمان ها زنان شاخص را گردهم آورديم و هر دو هفته يكبار جلسات سنگين روشنگري داشتيم، جلسات ماهانه نيز به صورت همايش برگزار مي شود كه خيلي تاثيرگذار بود.
در فضاي مجازي هم با تاسيس سايت اطلاع رساني و تحليلي «فراز انديشه»، در حوزه مسائل سياسي، اجتماعي زنان تاثيرگذار بوده ايم.
¤ در فضاي فتنه سال 88، بسيج جامعه زنان چه اقدامي را انجام داد؟
- ما اقدامات بسياري را داشتيم و همه اين اقدامات به دنبال فرمايشات حضرت آقا بود يعني سعي كرديم گام به گام برنامه هاي خود را با فرمايشات ايشان تنظيم كنيم. بحث روشنگري در حوزه نخبگان، بحث تبيين ابعاد مختلف فتنه 88، شناسايي جريان هايي كه اين فتنه را پشتيباني مي كنند، نقش رژيم صهيونيستي، آمريكا، اپوزيسيون ضد انقلاب خارج از كشور، كساني كه خود را پيرو خط امام معرفي مي كردند اما هيچ بويي از روح خط امام نبرده بودند. شناساندن افرادي كه اين جريان را در داخل هدايت مي كردند.
ما همگام با همه مردم، بويژه سازمان هاي مردم نهاد مربوط به زنان، بيانيه هايي را در جهت روشنگري و محكوميت اقدامات و جريان هاي فتنه صادر كرديم. شايد با بيش از پنجاه، NGO مربوط به زنان هماهنگي داشتيم تا بيانيه هاي مشترك صادر كنيم.
تمام تلاش ما اين بود كه چهره واقعي سران فتنه براي مردم روشن شود كه به حمدا... همين طور هم شد و مردم ما چهره واقعي آنان را شناختند.
¤ چه برنامه اي براي كساني كه در اين فتنه آسيب ديدند داشتيد؟
- يكي از برنامه ها اين بود كه خواهران بسيجي از خواهران و زناني كه در جريان فتنه مورد ضرب و شتم قرار گرفته و زخمي شده بودند عيادت كرده و دلجويي نمودند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14