كاري تر از قتل عام هزاران افسر انگليسي و آمريكايي (يادداشت روز)

6 ماه پس از صدور آخرين قطعنامه تحريمي و 13 ماه بعد از آخرين مذاكرات هسته اي، غرب دوباره پاي ميز مذاكره با ايران مي آيد. قطعنامه 1929 به عنوان چهارمين قطعنامه تحريم، 20 خرداد امسال در حالي صادر شد كه محور آمريكا- انگليس با بيانيه سه جانبه ايران، تركيه و برزيل مخالفت كرده بودند. كورسوي اميد آنها به اتفاقي در سالگرد انتخابات رياست جمهوري (22 خرداد) بود. حد فاصل اكتبر 2009 (مهرماه 1388) تا ژوئن 2010 (خرداد 1389) و دهم ژوئن تا ششم و هفتم دسامبر جاري (15 و 16 آذر) اتفاقات چند گانه اي پيش آمد كه حاصل جمع آنها «موقعيت» طرف غربي در مذاكرات هفته آينده ژنو را تصوير مي كند.
اتفاقات مذكور را بدين ترتيب مي توان فهرست كرد 1-آغاز غني سازي 20درصدي در ايران كه اكنون به حدود 30 كيلوگرم رسيده و همچنين افزايش ذخيره اورانيوم 5/3 درصد غني شده ايران از 1500 كيلوگرم به بيش از 3000 كيلوگرم. 2-فرو مردن تدريجي شعله اميد در «ستاد مشترك» 3 سرويس جاسوسي سيا، ام آي6 و موساد نسبت به اثرگذاري فتنه سبز و سرانجام انهدام شبكه براندازي حدفاصل 9دي و 22 بهمن 3-صدور قطعنامه تحريمي 1929 و تماشاي بي اثري مطلق آن به ويژه بر محاسبات ايران در طول 6 ماه گذشته 4-سفر تاريخي رئيس جمهور ايران به بيروت- بلافاصله پس از انفجار خبري سفر نيويورك- با آن اشتياق و استقبال به يادماندني مردم لبنان. و بلافاصله، بازديد نخست وزير 14 مارسي لبنان از تهران. اين بار سعد حريري بود كه به پاشنه آشيل پروژه ايران هراسي، ضربه جانانه اي مي زد 5-سفر دوران ساز ولي امر مسلمين به قم كه به يقين ابعاد آن از كادر دوربين ها بيرون زد و گزارشگران از روايت متن و حواشي و نتايج مهم آن جا ماندند. اما احتمالا برخي از ابعاد مهم اين سفر از چشم ناظران اطلاعاتي غربي دور نمانده است. 6-بسته شدن پرونده پيچيده و پر كش و قوس انتخابات عراق با ابقاي حاكميتي متشكل از نوري مالكي نخست وزير و جلال طالباني رئيس جمهور. آمريكا اگر در فرجام جنگ 7 ساله عراق، شكست سختي از متحدان ايران خورده بود، در اين 7 ماهه سيلي مهيب تري خورد و از بغداد تا قاهره و دمشق و آنكارا و رياض و امان همه به روشني ديدند كه دست ابرقدرت سابق چه قدر خالي است. 7-انفجار گرفتاري هاي اشغالگران در افغانستان كه نمادهاي كوچك آن را مي توان در هلاكت 600 نظامي ديگر آمريكايي طي چند ماه، پرخاشگري و استعفاي اجباري ژنرال مك كريستال فرمانده آمريكايي نيروهاي اشغالگر ناتو، و اعتراضات كم سابقه حامد كرزاي به آمريكا مشاهده كرد. 8- شكست دور جديد مذاكرات سازش در كنار انتشار گزارش هاي متواتر در اسرائيل (از گزارش شوراي امنيت ملي گرفته تا گزارش عاموس يادلين رئيس به تازگي بازنشسته شده ركن اطلاعاتي ارتش) كه تصريح مي كنند «سال سختي در انتظار اسرائيل است... حزب الله و حماس طي دو سال اخير كاملا تجهيز شده و به لحاظ نظامي و اطلاعاتي قدرتمندتر از هميشه هستند... تل آويو در تيررس موشك هاست و اين بار اگر جنگي دربگيرد پايتخت اسرائيل از چند جبهه درهم كوبيده خواهد شد و...»9.-طفره رفتن و مخالفت صريح جنگ سالاران آمريكايي به ويژه رابرت گيتس وزير دفاع دولت هاي اوباما و بوش- و رئيس اسبق سيا- از درگيري نظامي با ايران 10-رونمايي سازمان سيا از پروژه ناشيانه و يكي ليكس با محوريت خدشه به «وجاهت، اعتبار، نفوذ مشروع و اقتدار ايران» در منطقه و نيز جنگ رواني عليه متحدان جمهوري اسلامي. در اين پروژه از جمله تلاش شد تا اگر در واقع امر، گزينه و حربه نظامي كند شده، اما توهم آن و تمايل همسايگان ايران به استفاده از اين حربه پررنگ شود و بدين ترتيب، اين بار در ذهنيت ايراني ها «همسايه هراسي» و «منطقه هراسي»! را جا بيندازد. طنز ماجرا استناد خانم كلينتون به شبه اسناد ظاهرا سرقت شده از وزارت خارجه آمريكا بود و اداي اين جملات معنادار كه «هر كس پس از خواندن اسناد محرمانه مذكور به اين نتيجه مي رسد ]بايد به اين نتيجه برسد![ كه نگراني از ايران مبناي درستي دارد و به طور گسترده در جهان مشترك است. اين اطلاعات نشان مي دهد از نگاه همسايه هاي ايران، خطر اين كشور جدي است. هر كس اين گزارش ها را بخواند نتيجه مي گيرد نگراني درباره ايران موجه و فراگير است»! تأويل و تفسير واكنش مقامات آمريكايي به چشم بندي ويكي ليكس از سوي روانشناسان و تحليل گران سياسي ضرورت دارد و نشان مي دهد كه يك هفته مانده تا احياي مذاكرات تعطيل شده از 13 ماه پيش با ايران، دست «تنها ابرقدرت قرن 21»- لقبي كه كابوي ها باسخاوت به خودشان دادند- چه قدر تهي است.
مي توان اين 10 تصوير را كه قطعات پازل «موازنه قدرت ميان آمريكا و ايران» است كنار هم چيد و آنگاه نتيجه گرفت كه چرا «ستاد مشترك» سرويس هاي سيا، ام آي6 و موساد، تروريست هايي را روانه ايران كردند تا دو دانشمند هسته اي را سبعانه ترور كنند، دو استاد دانشگاه و دو شهروندي كه به همراه همسران خود به محل كار در دانشگاه مي رفتند. به يقين دانش هسته اي بومي شده در ايران «ترور» شدني نيست همان گونه كه دشمنان پيش از اين فهميده بودند «بمباران» شدني نيست. اما اين اتفاق مي تواند هزينه هاي بزرگي مشخصاً براي سه رژيم آمريكا، انگليس و اسرائيل در پي داشته باشد. منطقي است تصور شود كه با اين سه رژيم، مانند قبل از دوشنبه 9 آذر حساب نخواهد شد. حالا ممكن است- با همان ادبياتي كه آقاي جان ساورز رئيس MI6 مي گويد- كار اطلاعاتي! مشابهي روي خود وي يا مقامات موساد و سيا صورت بگيرد... فعلا اين نكته را تا همين جا داشته باشيد.
مدت هاست جملاتي گويا ورسا، دهان به دهان در محافل سياسي و اطلاعاتي و رسانه اي آمريكا و اروپا و اسرائيل مي گردد، از جمله اينكه؛ ايران با موفقيت چالش هسته اي را مديريت مي كند و از هميشه طلبكارتر است... زمان با سرعت به نفع ايران پيش مي رود... آمريكا مقابل ايران «فريز» و «ايزوله» شده است... غرب چاره اي جز پذيرش ايران هسته اي ندارد... ايران تبديل به مركز ثقل تحولات خاورميانه شده است... ايران بازي را در عراق برده و آمريكا پس از 7 سال بايد دست خالي از عراق برگردد. انبوهي از اين گزارش ها و تفسيرها را مي توان در نشريات و رسانه هايي چون تايم، نيويورك تايمز، واشنگتن پست، ويكلي استاندارد، هاآرتص، فاكس نيوز، سي ان ان و... مرور كرد. حالا آقاي اوباما اذعان مي كند «جلوگيري از ايران هسته اي دشواري بزرگ آمريكاست» و سردبير نيوزويك- فريد زكريا- كه از مشاوران دولت اوباماست، با مرور اتفاقات چند سال اخير عنوان مي كند «ما مي خواهيم ايران را تضعيف كنيم، اما تقويتش مي كنيم و آب به آسياب جمهوري اسلامي مي ريزيم». اگر مردادماه گذشته لئون پانتا رئيس سازمان سيا گفته بود «تحريم ها نخواهد توانست تلاش ايران براي پيشبرد برنامه هسته اي را به هم بريزد و از ادامه مسير منحرف كند»، تعبير نتانياهو نخست وزير اسرائيل در پارلمان نغزتر از همه بود كه گفت «برنامه هسته اي ايران با سرعت قطاري تندرو پيش مي تازد و ما مانند ماشين قراضه اي كه هر قطعه آن به سويي مايل است مي خواهيم خود را به پاي آن قطار برسانيم و از شتابش كم كنيم».
اين برآورد از موازنه قدرت ميان ايران و طرف مذاكرات هسته اي را ريچارد دالتون (سفير سابق انگليس در تهران) نه امروز بلكه 7 ماه پيش عنوان كرد كه «به نظر مي رسد در چالش هسته اي، ايران در موضع نيرومندي است و مذاكرات براي تحريم و مهار ايران با دشواري پيش خواهد رفت». آيا اكنون دست آمريكا و انگليس- و فرانسه نگون بخت اعتصاب زده- پاي ميز مذاكره پرتر از 7 ماه پيش است؟! به كدام قرينه؟ به قرينه 10 رويدادي كه گفته شد؟ به قرينه ويكي ليكس و يا ترور 2 استاد دانشگاه؟! آنها چه چيزي را بايد به عنوان برگ برنده روي ميز بگذارند، براساس آن چانه زني كنند، به عنوان امتياز بفروشند يا فشار بياورند و به تناسب چيزي بخواهند؟ ته كيسه پاره 7 قطعنامه و بيانيه به شماره هاي 1696، 1737، 1747، 1803، 1835، 1887 و 1929 كه از اوت 2006 تا ژوئن 2010 صادر شده چه چيزي مانده جز اظهارات عجزآلود نابغه اي اطلاعاتي با مختصات آقاي گيتس كه در ديدار 2 هفته پيش با مديران روزنامه وال استريت ژورنال گفت «تنها راه حل پايدار اين است كه ايراني ها خود به اين نتيجه برسند برنامه هسته اي و ساخت جنگ افزار اتمي به نفع آنها نيست».
مثلث استكبار همه ترفندها را به كار بست تا براي ايران هزينه بتراشد و محاسبه ايران بر مبناي استراتژي «پايداري و پيشرفت» را به هم بزند. اكنون نوبت ايران است تا كدهاي جديد و اطلاعات واقعي را وارد معادلات آن مثلث كند و محاسبات آنها را به هم بزند. حق ايران است كه به اعتبار جنايت تروريستي اخير عليه دو دانشمند هسته اي خود، مذاكرات هفته آينده را تعطيل كند. همچنين ايران محق است ميز مذاكره در ژنو سوئيس را تبديل به ميز محاكمه غرب در زمينه تروريسم كند و بيانيه هفته گذشته پارلمان اروپا در جانبداري از گروهك ورشكسته و تروريستي منافقين را در كنار حكم مشابه يك دادگاه آمريكايي به رخ بكشد. تصاوير جنايات تروريست ها در طول 3 دهه گذشته به ويژه يك سال و نيم اخير عليه ملت و حاكميت ايران را بايد در متن و حاشيه مذاكرات ژنو و مقابل دوربين ها سر دست گرفت. براستي پشت ميز مذاكره، طرفي كه زخم جنگ و جنايت تحميلي را بر تن دارد نماينده ايران(دكتر جليلي) است يا مسئول انگليسي سياست خارجي اروپا؟!
عقلانيت و تدبير و طمأنينه ايران جاي خود محفوظ. اما طرف غربي نبايد خيال كند نجابت- آميخته با پيروزي- ايران، بديلي از شدت و ضربه ندارد. «وليجدوا فيكم غلظه ، بايد در شما شدت و خشونت را بيابند». جمهوري اسلامي تاكنون اعلام كرده علاقه اي براي توليد سلاح هسته اي ندارد، اما اگر قرار باشد سرويس هاي جاسوسي جبهه استكبار، انواع عداوت و عقده گشايي- از تحريم تا ترور و تهديد- را به كار گيرند تا به خيال خود اصل برنامه صلح آميز هسته اي ايران را متوقف كنند، بايد پاي ميز مذاكره به آنها تفهيم كرد كه اگر زبان نصيحت راه سبعيت و تروريسم سرويس هاي جاسوسي آمريكا و انگليس و رژيم صهيونيستي را نبست، تلافي و مقابله به مثل ممكن است به بهترين وجهي به آنها شيرفهم كند كه «اگر خانه ات از شيشه است، سنگ نينداز». امنيت براي دو طرف و ناامني هم- اگر حربه شد- براي هر دو! به راستي اگر قرار بر تهديد ايران و دانشمندان و تأسيسات اتمي آن است، چرا افراد و مراكز مشابه در لندن و تل آويو و واشنگتن از اين به بعد بايد امنيت داشته باشند؟! جهان- به ويژه در طليعه قرن12- جهان عمل و عكس العمل است، «زدي ضربتي ضربتي نوش كن» است نه بزن و دررو! مي توان حتي نگفته به آمريكايي ها و انگليسي ها و صهيونيست ها شيرفهم كرد كه گرفتن نفس ژنرال ها و نظاميان آنها يا غيب كردن شماري از اين جماعت كه خاورميانه را مرتعي امن مي پندارند- ترجيحاً قبل از شروع مذاكرات- يعني چه؟ و ظرفيت هاي بسياري كه به نوشته و گفته نمي آيد اما به رأي العين قابل نشان دادن به افسران نظامي يا اطلاعاتي آنهاست. به واقع امنيت براي ما از عمق لندن و واشنگتن آغاز مي شود. برخلاف طرف ناتوان غربي، مي توان هزينه واقعي و صورت حساب جديدي براي آنها نوشت. آنها- به تعبير اميرمؤمنان علي عليه السلام- هنوز «صولت كريم» را نديده اند. كرامت و نجابت ايران، بي حد و مرز نيست و اگر تاكنون خويشتنداري كرده، صرفاً به اعتبار سرعت شتابان پيشرفت و زنجيره انباشته پيروزي هاست. به راستي آيا اگر چند ده هزار ژنرال و تفنگدار و افسر اطلاعاتي آمريكا و انگليس و اسرائيل به هلاكت مي رسيدند، به شيريني هزيمت و خوار كردن آنها در عراق و افغانستان و لبنان و فلسطين مي شد؟ اين تفاوت جنگ هوشمند و پيروز ما با رگبار بي هدف و از سر ترس و هزيمت مستكبران است.
محمد ايماني

محمد جواد لاريجاني:
سازمان ملل اسامي دانشمندان هسته اي ما را منتشر مي كند ترورها بلافاصله شروع مي شود

دبير ستاد حقوق بشر ايران نسبت به سوءاستفاده جريان تروريسم از مكانيزم هاي مختلف سازمان ملل براي رسيدن به اهداف خود هشدار داد.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني ستاد حقوق بشر، دكتر محمدجوادلاريجاني، در سمينار دو روزه همكاري فني قوه قضاييه جمهوري اسلامي ايران و دفتر كميسر عالي حقوق بشر سازمان ملل، ترور دانشمندان هسته اي ايران را مسئله اي بسيار ناگوار خواند و گفت: متاسفانه اكنون شاهد هستيم كه تروريست ها به راحتي از مكانيزم هاي سازمان ملل سوءاستفاده مي كنند.»
مشاور امور بين الملل رئيس قوه قضاييه با تاكيد بر اينكه دست دولت هايي كه از قضا درباره مسئله حقوق بشر بسيار پرسروصدا هستند در اين جريان مشهود است گفت: چرا بايد دانشمندان ما براي اينكه ايرودايناميك بلدند كشته شوند. چرا سازمان ملل اجازه مي دهد تا گروههاي تروريستي به راحتي از مكانيزم هاي آن براي پيشبرد اهداف خود استفاده كنند؟»
دبير ستاد حقوق بشر سازمان ملل با اشاره به اينكه پيچيده شدن موضوع تروريسم در زمان كنوني وظيفه گزارشگران ويژه و كارشناسان سازمان ملل را بسيار سنگين كرده است گفت: تروريست ها امروزه در گروهها و مدارهاي مختلفي كار مي كنند اما همه آنها به يك جاي مشخصي وصل هستند كه اين موضوع خيلي خطرناك است. اينكه شوراي امنيت سازمان ملل اسامي برخي دانشمندان ما را ليست مي كند و در فاصله اندكي بعد از آن، ترورها صورت مي گيرد، بسيار معني دار است.
لاريجاني با اشاره به بيانيه اخير پارلمان اروپا در حمايت از گروهك تروريستي منافقين گفت: جالب است كه كشورهاي اروپايي كه بيشترين ادعا را درباره مبارزه با تروريسم و حقوق بشر دارند منافقين را از ليست ترور درآورده و از آمريكا نيز مي خواهند كه همين كار را بكند. از سوي ديگر رئيس MI6 انگليس اعلام مي كند كه برخورد ما با تشكيلات هسته اي ايران بايد برخوردي امنيتي باشد.»
دبير ستاد حقوق بشر جمهوري اسلامي در ادامه با اشاره به فعاليت هاي آزادانه گروههاي تروريستي در كشورهاي غربي به يك گروه تروريستي ديگر اشاره كرد و گفت: به طور مثال گروه تروريستي پژاك، تحت حمايت صريح آلمان است. رهبران و اعضاي آن در همه جاي اروپا رفت و آمد دارند و يا گروه تروريستي ريگي با آن جنايت هاي مخوف تحت حمايت آمريكا و برخي ديگر از كشورهاي اروپايي است.
مشاور امور بين الملل رئيس قوه قضاييه با تاكيد بر اينكه ايران مسئله حقوق بشر را موضوعي مقدس و بسيار مهم مي داند از آلوده شدن شوراي حقوق بشر سازمان ملل به اهداف سياسي ابراز نگراني و تاسف كرد و گفت: يكي ديگر از آفت هاي بزرگ براي اين نهاد، همين استفاده سياسي و غيرحرفه اي از آن است.
لاريجاني يكي از مصداق هاي استفاده غيرحرفه اي را نبود دقت هاي لازم در تهيه گزارش ها دانست و حتي گزارش تهيه شده توسط دبيركل سازمان ملل درباره وضعيت حقوق بشر در ايران را نيز مصداق آن دانست.
به گفته لاريجاني توقع اين نيست كه از ايران انتقاد نشود اما اين روش كه صرفا مخالفان جمهوري اسلامي مرجع و منبع گزارشها باشند كاملا غيرحرفه اي است و اين نگراني وجود دارد كه اراده برخي از كشورها بر اين است كه شوراي حقوق بشر را هم مانند كميسيون حقوق بشر ناكام بگذارند.
دبير ستاد حقوق بشر در ادامه يكي ديگر از آفت هايي كه باعث تضعيف نهادهاي بين المللي و خصوصا سازمان ملل مي شود را استفاده ابزاري از آن براي تحت فشار قرار دادن كشورهايي خاص دانست و گفت: ما اگرچه از روند سازمان ملل به طور كلي ناراضي هستيم و آن را ناعادلانه مي دانيم اما در عين حال آن را خانه خود مي دانيم و سياست خود را براساس تعامل گذاشته ايم نه قهر و انزوا. اما تاكيد داريم كه مجمع عمومي سازمان ملل نبايد آلت دست دولتهاي غربي براي لشكركشي و استفاده ابزاري عليه كشورهاي ديگر شود.
لاريجاني قطعنامه اخير كميته سوم مجمع عمومي سازمان ملل عليه ايران را مصداق بارز اين آفت دانست و گفت: مسائل حقوق بشري بايد در شوراي حقوق بشر مطرح شود و اساسا بايد مجمع عمومي وظيفه اش اين باشد كه مسائل را به نهادهاي تخصصي ارجاع دهد، اما مي بينيم كه اهداف سياسي برخي از كشورهاي قدرتمند اين چرخه را معكوس كرده است.
در ادامه اين جلسه، مسئول آسيا پاسيفيك دفتر كميسارياي عالي حقوق بشر سازمان ملل ضمن ابراز خرسندي از برگزاري اين سمينار، تعامل و همكاري هاي نزديك را بهترين راه براي دوري از اين آفات دانست و ابراز اميدواري كرد كه در سايه روشنگري ها و تعاملات دوسويه پيشرفت هاي قابل قبولي در همه زمينه ها و حتي در بخش هاي بين المللي پديد آيد.
روري مون گوون، در ادامه سمينار، پيام خانم ناوي پيلاي رئيس دفتر كميسارياي عالي حقوق بشر سازمان ملل را كه قرار است به زودي سفري به ايران داشته باشد را براي حاضرين قرائت كرد.

بله ؟! (گفت و شنود)

گفت: يكي از آشوبگران زنداني در نامه اي خطاب به سران فتنه نوشته كه چرا با ادعاي دروغ تقلب ما را به خيابان ها كشيديد و حالا خودتان مشغول عيش و نوش هستيد و ما بايد در زندان باشيم؟
گفتم: خب! راست ميگه.
گفت: در همين نامه، خطاب به سران فتنه نوشته؛ ما را بدبخت كرده ايد و حالا آقاي امين زاده در خاطراتش از ما به عنوان اراذل و اوباش ياد مي كند.
گفتم: خب! ديگه چي؟!
گفت: سايت جرس خطاب به او نوشته است؛ اگر آقايان خاتمي و موسوي و كروبي را قبول نداشتي چرا دعوت آنها را براي حضور در خيابان ها پذيرفتي؟!
گفتم: يارو با زنش دعواش شده بود، بهش گفت؛ اگر از من خوشت نمي اومد، چرا سر سفره عقد با صداي بلند گفتي «بله» و همسرش گفت؛ من به تو بله نگفتم، همون موقع يكي از اقوامم از من پرسيد؛ مي خواي با اين مرتيكه عوضي ازدواج كني؟ و من كه درست متوجه حرف او نشده بودم با صداي بلند از او پرسيدم بله؟!

درمراسمي با حضور دكتر صالحي صورت گرفت
پايان عمليات موفق انتقال سوخت به قلب راكتور نيروگاه بوشهر

درمراسمي با حضور رئيس سازمان انرژي اتمي كشورمان، عمليات انتقال سوخت به قلب راكتور نيروگاه بوشهر با موفقيت پايان يافت.
با قرارگرفتن آخرين مجتمع سوخت به قلب نيروگاه اتمي بوشهر، سوخت گذاري دراين نيروگاه با موفقيت به اتمام رسيد و درپوش راكتور بسته شد.
دكتر علي اكبر صالحي درحاشيه اين عمليات اظهار داشت: اين بخش مهم ترين قسمت عملياتي كار نيروگاه است و با بسته شدن درپوش آن، به قلب راكتور دسترسي نداريم.
علي اكبر صالحي افزود: تمام تست هاي لازم تا اين مرحله انجام شده و در اجراي عمليات راه اندازي نيروگاه هر جا كه لازم بود نيز تست هاي مختلف انجام شد.
وي تصريح كرد: چهارم آبان ماه امسال، 163مجتمع سوخت به وزن 82 تن به قلب راكتور منتقل شد.
معاون رئيس جمهور اظهار داشت: نيروگاه اتمي بوشهر به صورت پلكاني با ظرفيت 40، 75و 100 درصد در مدت 6 تا 9 ماه به ظرفيت اسمي خود كه توليد هزار مگاوات است، مي رسد.
صالحي ادامه داد: اميدواريم اواخر بهمن ماه بتوانيم جشن اتصال نيروگاه بوشهر را به شبكه برق كشور برگزار كنيم.
وي عنوان داشت: درزمان اتصال نيروگاه به برق سراسري، 40درصد برق در نيروگاه توليد مي شود هرچند توان اسمي نيروگاه هزار مگاوات است اما در زمان جشن 400مگاوات برق توليد مي شود.
رئيس سازمان انرژي اتمي ايران اظهار داشت: اميدواريم اواخر فروردين و اواسط ارديبهشت به توليد هزار مگاوات برق در نيروگاه بوشهر برسيم.
صالحي اضافه كرد: پس از راه اندازي، نيروگاه بوشهر به مدت يك سال با هزار مگاوات برق تحت گارانتي روسيه است و بعد از آن كاملا به بهره برداران ايراني واگذار مي شود.
وي با بيان اينكه در پوش قلب راكتور 130تن وزن و 5متر ارتفاع دارد، خاطرنشان كرد: نيروگاه بوشهر مراحل مختلفي از جمله پيش راه اندازي، سوخت گذاري مجازي، تست 250و 110 بار، تست گرم و كره فلزي را با موفقيت پشت سرگذاشته است.
صالحي گفت: در نيروگاه بوشهر هزار مگاوات برق توليد مي شود كه معادل يك چهلم برق توليدي كشور است.

كارتر به ناكارآمدي تحريم ها بر ضد ايران اذعان كرد

رئيس جمهور اسبق آمريكا به ناكارآمدي تحريم ها بر ضد جمهوري اسلامي ايران اذعان كرد.
به گزارش سايت اينترنتي سي بي اس نيوز از واشنگتن جيمي كارتر رئيس جمهور اسبق آمريكا در گفتگو با بيل پلانت خبرنگار سي بي اس نيوز اعلام كرد، فكر نمي كنم تحريم ها بر ضد برنامه هسته اي ايران موفق باشد.
كارتر گفت: تصميم در اين خصوص كه آيا ايران به قدرتي هسته اي تبديل شود يا خير توسط ايراني ها گرفته خواهد شد.
وي افزود: تحريم هاي خارجي تاثير بسياري كمي بر ايراني ها خواهد داشت.
كارتر با اعلام اينكه ممكن است تحريم ها نتيجه عكس هم داشته باشد مدعي شد تحريم ها يكي از عوامل تحريك كننده براي دستيابي به تسليحات هسته اي است.
اسناد محرمانه اي كه اين هفته توسط سايت اينترنتي ويكي ليكس منتشر شد نشان مي دهد متحدان عرب آمريكا از اين كشور خواسته اند بر ضد ايران و برنامه هسته اي اين كشور به زور متوسل شود.
كارتر با اشاره به اين مسئله اعلام كرد آنها عمدتا كشورهاي سني هستند و از اينكه ايران بيش از پيش قدرتمند شود بسيار نگران هستند.
رئيس جمهور اسبق آمريكا افزود آنها به من گفته اند تجاوز آمريكا به عراق كه فكر مي كنم اقدامي غيرضروري بود علت اصلي افزايش قدرت و نفوذ ايران بوده است.
گفتني است پيش از كارتر تعداد ديگري از مقامات آمريكا از جمله جان بولتون سفير سابق آمريكا در سازمان ملل به بي فايده بودن تحريمها برضد ايران اذعان كرده بودند.

ما كه كشف حجاب كرديم تا كي نوبت بقيه اصلاح طلبان شود! (خبر ويژه)

«به جاي تمركز روي اصلاح طلبان در تغيير نظام، بايد روي شبكه هاي مجازي و اجتماعي تاكيد كرد. اصلاح طلبان در مقابل نظام نه راه پس دارند و نه راه پيش».
اين جملات، گفته هاي فريبا داودي مهاجر است كه به تازگي - با ته كشيدن اعتبار و ارزشش براي سازمان هاي آمريكايي حامي اپوزيسيون- مجبور شد در مقابل دوربين رسانه هاي ضدانقلاب كشف حجاب كند و براي چند ساعت محل توجه رسانه ها باشد!
مادرزن علي افشاري در مصاحبه خود با ابراز نااميدي نسبت به اصلاح طلبان و همچنين عناصري چون موسوي مي گويد: اصلاح طلبان فاقد استراتژي و بلاتكليف هستند. آنها اگر استراتژي هم در مقابل حكومت داشته باشند، توانايي اعمال آن را ندارند.
وي در گفت وگو با يكي از رسانه هاي ضدانقلاب اضافه مي كند: اين كه آيا اصلاح طلبان راضي به تغيير اصل نظام مي شوند يا نه؟ بايد گفت آنها از خرداد 76 تاكنون مرتب در حال غربال شدن هستند. آيا مي شود باور كرد بسياري از آنان كه روزي خود در حذف آيت ا... منتظري دست داشتند، پس از رفع حصر به ملاقات ايشان بشتابند؟ آنها نه راه پس دارند و نه راه پيش. اصلاح طلبان از نظام اخراج شده اند. معلوم نيست آنها به كلي فرصت اقدام را از دست داده اند يا نه اما به جاي تمركز روي اصلاح طلبان بايد روي شبكه هاي مجازي و اجتماعي تاكيد كرد.
داودي مهاجر درباره موسوي گفت: مهمترين ترمز جنبش بلاتكليفي ايشان با قانون اساسي، ولايت فقيه و جمهوري اسلامي است. او رهبر سمبوليك است و اگر مخالفان ببينند كسي به هر دليل سرمايه را هدر مي دهد، تجديدنظر مي كنند.

وال استريت ژورنال: آمريكا امپراتور برهنه دنيا شده است (خبر ويژه)

آمريكا به همان امپراتوري مي ماند كه با بدني برهنه، لباسي از توهم بر تن كرده بود و توقع داشت همه به او بگويند فوق العاده زيباست.
اين تمثيل تحقيرآميز، تحليل تازه اي است كه روزنامه وال استريت ژورنال در ارزيابي موقعيت جهاني كاخ سفيد به كار برده است. اين روزنامه آمريكايي مي نويسد: هر روز رويدادهاي واقعي در دنيا نشان مي دهند كه مواضع سياست خارجي ايالات متحده گويي چيزي جز لباس تازه امپراتور نيست، سياستي كه ناظران و مردم اگر درستكار هستند بايد بگويند «چه زيبا! چه شايسته! فوق العاده زيباست!» و البته خود امپراتور مدام به دور و اطراف مي نگرد تا كسي نگاهي مشكوك به اين برهنگي امپراتور نيندازد.
وال استريت ژورنال آنگاه به سردرگمي آمريكا در برابر كشورهايي چون ايران اشاره كرد و اين تكيه كلام استراتژيست ها و سياستمداران آمريكايي مبني بر اينكه «گزينه هاي خوبي در اختيار نداريم و بايد با ايران هسته اي كنار بياييم.»
همزمان با اين تحليل، شبكه الجزيره نيز ضمن اشاره به ادعاهاي سايت ويكي ليكس تاكيد كرده متحدان آمريكا در خاورميانه جرأت همراهي با كاخ سفيد و مخالفت با برنامه هسته اي ايران را ندارند چرا كه از افكار عمومي خود مي ترسند.
الجزيره گزارش مي دهد: سران عرب به خاطر هراس از افكار عمومي در كشورهاي خود نمي توانند در مخالفت با برنامه هسته اي ايران، با آمريكا همراهي نشان دهند. نفوذ ايران در ميان توده هاي مسلمان عرب عمدتاً نتيجه ادامه اشغال سرزمين هاي عربي توسط اسرائيل و فقدان پيشرفت در مذاكرات سازش است.
حمايت ايران از حماس و به ويژه حزب الله- تنها جنبشي كه تاكنون اسرائيل را از يك سرزمين اشغالي عربي عقب رانده- در حالي صورت مي گيرد كه افشاگري هاي اخير در مورد انفعال دولت هاي عربي در قبال تل آويو، اين دولت ها را در موقعيت دشواري قرار داده است. اقدام ويكي ليكس حمايت علني سران عرب را از جنگ عليه ايران، دشوارتر خواهد كرد. هرگونه تلاش اين دولتمردان در آينده براي دشمني با ايران به جاي اسرائيل، با واكنش شهروندانشان مواجه خواهد شد.

مگر ما بوقيم كه اصلاح طلبان عزيزدردانه VOA و BBC شده اند؟! (خبر ويژه)

بدگماني و اعتراض محافل قديمي اپوزيسيون به عزيزكردگي اصلاح طلبان نزد آمريكا و انگليس شدت يافته است.
در چندمين مورد از اين اعتراض ها، سايت «بالاترين» نوشت: مخالفاني كه سالها رنج و درد غربت را با تمام وجود چشيده اند از همان آغاز جنبش سبز از اين حركت حمايت كردند و از هيچ كوششي فروگذار نكردند اما اندك زماني، عده اي خود را سخنگويان جريان سبز معرفي كردند. عده اي ديگر به ياري رسانه هاي خارج از كشور به عنوان رهبر جنبش شناخته شدند و به جاي روشن ساختن مرزهاي خود با چنان فرصت طلباني، شعار اجراي بي كم و كاست و بدون تنازل قانون اساسي را دادند. همان ايام عده اي از كاسه ليسان و روشنفكرمآبان در لندن و واشنگتن با استفاده از سرمايه هاي هنگفت و بادآورده به راه اندازي كانالهاي ماهواره اي، راديوها و سايت هاي متعدد پرداختند ]جرس و رسا و...[ تا جنبش سبز را حركتي اصلاح طلبانه و در چارچوب قانون اساسي معرفي كنند و گهگاه ممكن است بنابر ضروريات و شرايط پيرامون، تغييراتي در ادبيات خويش بدهند و بگويند ما با ولايت فقيه مخالفيم. آنچه در اين ميان بيش از همه تعجب برانگيز شده است سياست كشورهاي غربي و رسانه هاي وابسته به آنهاست كه با شگفتي هرچه تمام تر، تنها و تنها صداي اين جريان مشكوك شده اند.
«بالاترين» اضافه كرد: بي بي سي و صداي آمريكا و چند رسانه ديگر، اصلاح طلبان را يگانه منجي ايران در شرايط پرتلاطم كنوني مي دانند و اپوزيسيون واقعي رژيم اسلامي را به انحاي مختلف، ضعيف و فاقد پايگاه نشان مي دهند. امروز مي بينيم همين رسانه ها و دولت هاي غربي، اصلاح طلبان را كه تا همين چند سال پيش در راس نظام حضور داشتند، اپوزيسيون مي خوانند و كساني را كه ساليان متمادي با رژيم اسلامي مبارزه كرده و هزينه داده اند، در بايكوت كامل قرار مي دهند. در حالي كه در جنبش، طرفداران موسوي و كروبي و سلطنت طلبان و ملي گراها و ماركسيست ها و مجاهدين در كنار هم بودند و با هم مبارزه مي كردند.

امين زاده: عذر مي خواهم اوباش واقعا مثل خود ما بودند! (خبر ويژه)

عضو سابقا اطلاعاتي حزب مشاركت پس از قريب يك ماه و تحت فشار محافل رسانه اي، از اهانت خود به اوباش آشوبگر عذرخواهي كرد.
محسن امين زاده از دست اندركاران فتنه 88 و معاون وزارت خارجه در دولت خاتمي، حدود يك ماه پيش خاطرات دادگاه و زندان را منتشر كرد كه طي آن ضمن مانور فراوان روي نقاشي هاي خود، روايتي از دادگاه نوشته و دستگيرشدگان آشوبهاي خياباني را «اوباش» خوانده بود. امين زاده در آن خاطرات تصريح مي كند «سعي داشتند ما را تحقير كنند. من را ميان اوباش نشاندند. به مسئول خشني كه كارش چيدن متهمين بود گفتم تو را به جدت ديگر ما را وسط اوباش ننشان. رفت و مشورت كرد و پذيرفت كه اوباش را كنار هم پشت سر ما و جوانها بنشانند.»
اين اظهارات صريح اعتراضات گسترده اي را در ميان طيف هاي دست اندركار آشوب باعث شد. از جمله «بالاترين» نوشت: آقاي امين زاده شما چه تخم دو زرده اي كرده اي كه اين آدم ها توي دادگاه هم بايد دور از شما بنشينند؟ باز دماغ تان را بالا نگه داشته ايد كه كنار مردم عادي ننشينيد؟ اين آدم هاي عادي، جوانهايي هستند كه در دوران شما به اين حال و روز افتاده اند. اگر همين اراذل و اوباش به شما راي بدهند و در انتخابات راي بياوريد، آيا رايشان را پس مي دهيد؟
در پي اعتراض هاي وسيع امين زاده با يك ماه تاخير مجبور به عذرخواهي شد و در متني كه مشتركا در «كلمه» و «جرس» منتشر شده نوشت: در بخشي از خاطرات من از اين افراد به عنوان اوباش ياد شده كه متضمن قضاوت ماهوي درباره اين افراد است. مطلع شدم برخي از خوانندگان به درستي به اين عبارت اعتراض كرده اند. در دادگاه علني در كنار چهره هاي سياسي و فرهنگي، يك گروه متهم نيز با ظاهر و لباس و وضعيت كاملا متفاوت به صحن دادگاه آورده شدند كه شباهتي با متهمان حوادث انتخاباتي نداشتند، در حدي كه به نظرم رسيد ممكن است اين افراد مرتكبان جرايم واقعي غيرمرتبط با انتخابات باشند. من از همه اين افراد قويا پوزش مي خواهم و تاييد مي كنم كه قضاوتي نادرست و شتابزده ارائه شده است.
امين زاده توضيح نداده اولا مگر قيافه اين متهمان چه شكلي بوده كه تداعي «اوباش» را مي كرده؟ و ثانيا مگر آتش زدن اتوبوس و اموال و اماكن عمومي و حمله به عابران و چاقوكشي و قداره بندي چيزي جز اوباشگري است؟ و مگر عملكرد فتنه گراني چون سردسته هاي حزب مشاركت و مجاهدين، چيزي جز لمپنيزم و اوباشگري- با عرض پوزش از اوباش چاله ميداني و دم دستي!- بوده است؟

خاتمي چه اصلاح طلبي است كه ولايت فقيه را قبول ندارد؟ (خبر ويژه)

يك سايت ضد انقلابي از مدعيان اصلاح طلبي خواست بازي با كلمات را كنار بگذارند و اگر طرفدار جمهوري اسلامي هستند ديگر سخن از تغيير قانون اساسي و حذف ولايت فقيه نگويند اما اگر با اپوزيسيون در اين مخالفت هماهنگ هستند ديگر خود را اصلاح طلب نخوانند.
پايگاه اينترنتي خودنويس با اشاره به جعل اصطلاحي تحت عنوان «اصلاح طلب خميني محور» براي كساني چون خاتمي مي نويسد: آيا اساساً در جمهوري اسلامي مي توان كسي را سراغ گرفت كه خميني محور نباشد؟ اصلاً مگر مي شود در چارچوب جمهوري اسلامي، اصلاح طلب غيرخميني محور هم داشت؟ اگر منظور از واژه «اصلاح طلب خميني محور» اصلاحات در چارچوب قانون اساسي باشد كه در اين صورت تمام اصلاح طلبان در ايران خميني محور هستند كه بند ولايت فقيه در آن را قبول دارند همان بندي كه با اصرار خميني در قانون اساسي گنجانده شد و جزو قوانين لايتغير نظام است اما اصلاح طلبان سعي در اصلاح آن دارند!
نويسنده فراري سايت مذكور اضافه مي كند: وقتي پاي حذف بندهاي اساسي قانون اساسي به ميان مي آيد، اين يعني تغيير نظام و جز اين، معني ديگري بر آن مترتب نيست، به نام اصلاح طلبي نمي توان تغييرات اساسي در قانون اساسي را مدنظر داشت. اگر كساني معتقد به حفظ نظام و تغيير در چارچوب آن نباشند، اصلاح طلب نيستند بلكه سرنگوني طلب لقب خواهند گرفت. نمي توان هم اصلاح طلب بود و هم تغيير نظام را دنبال كرد. اصلاح طلب، اصلاح نظام را مدنظر دارد بنابراين هر كسي بخواهد ادعا كند در عين حال هم اصلاح طلب هست و هم هدفش حذف بند ولايت فقيه مي باشد يا دروغ مي گويد يا مشكل خلط اصلاح طلبي با تغيير نظام را دارد.لذا ما اصلاح طلب غيرخميني محور نداريم كه هر چه غيرخميني محور داريم تغيير خواهاني هستند كه خواهان تغيير قانون اساسي به شكلي هستند كه همان تغيير نظام جمهوري اسلامي مي باشد. ماهيت اصلاح و تغيير با هم متفاوت است. اصلاح يعني تلاش براي بهبود روند يك جريان جاري و تغيير يعني عوض كردن شكل و سوي جريان.
يادآور مي شود در آشوب هاي طراحي و ساماندهي شده توسط منافقين مدعي اصلاح طلبي، عليه اصل جمهوري اسلامي و ولايت فقيه شعار داده شد و همزمان به ساحت حضرت امام خميني(ره) جسارت شد و سرانجام به حرمت شكني وقيحانه در روز عاشورا منجر شد. آشوبگران همچنين به نفع آمريكا و رژيم صهيونيستي شعار دادند.

بهاءالله مهاجراني: انقلاب 57 تمام شده بايد حالا را چسبيد! (خبر ويژه)

ارگان حلقه لندن از ميرحسين موسوي خواست تعارف بر سر انقلاب 57 و امام را كنار بگذارد چرا كه جنبش سبز تضادي عميق با انقلاب 57 دارد.
سايت جرس وابسته به مهاجراني و كديور كه ارگان رسمي فتنه گران در خارج كشور محسوب مي شود و در هماهنگي كامل با سايت كلمه قرار دارد، از موسوي خواست برخي تعارف ها را كنار بگذارد. جرس نوشت: ميرحسين عزيز! لطفاً تعارف نكنيد جملاتي نظير «ما رهبر نيستيم، رهبر جنبش شما هستيد» و «عقل جمعي» بدون سازماندهي و تشكيلات فقط يك تعارف است. شما مي گوييد ماه دانشجو كه حتماً منظورتان روز دانشجو بوده. در ثاني كجا كمپيني براي ارائه پيشنهاد و راي گيري تشكيل شده؟ بايد به كلمه ايميل بزنيم يا به جرس؟ اصلاً پيشنهادهاي رسمي را كجا مي توان يافت تا راي داد؟ چه كسي يا گروهي نتيجه راي گيري را رسماً اعلام مي كند؟ مي بينيد كه اين سازماندهي كار ما نيست.
ارگان حلقه لندن تعارف ديگر را بر سر «انقلاب 57 و امام» توصيف كرد و نوشت: ميرحسين عزيز ما وابستگي هاي عاطفي ]!؟[ شما را به انقلاب 57 و امام درك مي كنيم و احترام مي گذاريم. شما هم بپذيريد كه آن انقلاب متعلق به دوره ما بوده و حق نداريم ظرفيت و فهم و شعور كنوني جنبش را در ابعاد آن انقلاب خلاصه كنيم. دوره امام هرچه بود گذشت و هيچ ارتباطي با امروز ندارد و انقلاب 57 تضادي عميق تر را با جنبش سبز به معرض نمايش گذاشته است.
جرس همچنين به موسوي نوشت: «اعتقادات شخصي خود را كه بسيار محترم است وارد شخصيت سياسي تان به عنوان رهبر جنبش نكنيد»! جرس توضيح نداده اين چه رهبري است كه باور خود به انقلاب و امام و اسلام را- اگر باوري باقي مانده باشد- بايد كنار بگذارد و تبديل به سردسته سمبليك و در عين حال مطيع جريان هاي ضد انقلاب و اسلام و امام و قانون اساسي شود؟ و چرا اجازه نمي دهند موسوي سر همان تعارف خود باقي باشد كه «من رهبر جنبش سبز نيستم»؟!