اروپا بايد هزينه بدهد!

پژمان كريمي
هم اينك دفتر چندين شبكه راديويي و تلويزيوني فارسي زبان در اروپا قرار دارد. اين شبكه ها بطور شبانه روز، عليه اسلام و جمهوري اسلامي ايران، برنامه پخش مي كنند.
بطور مثال، دفتر راديو «فردا» ارگان سازمان جاسوسي آمريكا «C.I.A« در پراگ داير است.
راديو زمانه نيز از هلند برنامه هاي خود را روانه آنتن مي كند. تلويزيون وابسته به يكي از گروهكهاي تروريستي نيز، مدتها پيش از شهر لندن، برنامه هاي تبليغاتي خود را به نمايش مي گذاشت.
نمي خواهم درباره چگونگي مواجهه دستگاه سياسي خارجي مان با دولتهاي اروپايي حرفي بزنم. اگرچه معتقدم دولتي كه اجازه مي دهد از خاك كشورش عليه ديگركشور و نظام قانوني آن، سخن پراكني و تبليغات سوء شود، بايد هدف خشم و اقدامات درخور قرار گيرد.
اما در اينجا روي سخن نگارنده با رسانه ملي و هنرمندان است.
به نظر اين قلم، خوي خشونت ورزانه اروپائيان امروز با اروپائيان ديروز، هيچ تفاوتي نكرده است.
اگر ديروز در قرون وسطا، در اروپا، بيني مي بريدند، در گوش ها، مواد مذاب مي ريختند، چشمها را از كاسه درمي آوردند، در ديگ آب جوش يا روغن انسانها را زنده زنده، مي سوزاندند، دست و پا را قطع مي كردند، شيرها و افعي هاي گرسنه را به جان انسانهاي دست و پا بسته مي انداختند، امروز اروپا با سلاحهاي كشتار جمعي به تقابل با «انسانيت» برخاسته است!
در قاره اروپا، مصاديق حقوق بشر هر روز رخ مي دهد. ممانعت از تحصيل دختران محجبه تا شكنجه هاي وحشيانه همانند آنچه در ابوغريب گذشت، همگي در اروپاي مدعي تمدن و مدنيت و مدرنيسم اجرا مي شود.
كافي است هنرمندان ما، به فهرست بلند بالاي مصاديق تضييع حقوق بشر و جنايات ضدبشري در اروپا نگاهي كنند تا دستمايه لازم براي ساخت اثري افشاگرانه نسبت به ماهيت مدعيان تمدن و دمكراسي بيابند. ساخت و پخش آثار افشاگرانه نسبت به واقعيت اروپا، نه تنها نقاب از چهره فريبكار مدعيان برمي اندازد و به خنثي سازي پروژه هاي تبليغاتي آنان مي انجامد، بلكه گامي بزرگ در مسير توفندگي دلها و انديشه ها عليه غرب عصيانگر، تلقي مي شود.
اروپا، بايد به دليل فعاليت ضداسلامي و ضدايراني خود هزينه بدهد. اين هزينه را هنرمندان و سپس رسانه ملي ما بايد ايجاد كنند. اگرچه شبكه هاي برون مرزي سيما، گامهايي برداشته اند اما، اين گامها، كافي نيست و بدون همراهي كلان هنرمندان تأثير بايسته ندارد.

به بهانه نمايش فيلم «اسكليگ» از سينما چهار
آموزش شيطان پرستي اين بار براي نوجوانان !

عليرضا پورصباغ
چندي است كه بعد استراتژيك سينما براي بسياري از كارشناسان اهميت پيدا كرده است و منتقدان و كارشناسان فرهنگي سعي مي كنند ازدريچه جنگ نرم ، الگوها و متدهاي تازه اين هجوم بي وقفه رسانه اي را در قالب فيلم ، سريال ، موسيقي و ... تحليل و ارزيابي كنند. خصوصا در حيطه سينما اين كدگشايي هاي تحليلي مي تواند كاربر را به يك تفسير منطقي از آثار هاليوودي برساند و براي وي تماشاي اثر ، سرگرمي صرف تلقي نشود .
با توجه به آنچه گفته شد ، پلوراليسم يا تكثير خرده فرهنگ هاي ديني از شگردهاي هاليوود در مخدوش كردن چهره واقعي مذهب است . امروزه محصولات غربي در قالب فيلم و سريال از منظري استراتژيك اعتقادات مذهبي اقشار سني مختلف را نشانه مي گيرند . ممكن است كه كاربر اين آثار -در هر كجاي جهان- پذيرنده آنچه سازندگان اثر سعي در القاي آن دارند نباشد، اما اقشار سني پايين تر براي پذيرش مفاهيم از طريق اين مديوم آمادگي بيشتري دارند . تقريبا از ابتداي هزاره سوم ميلادي هاليوود دست به ساخت آثاري مي زند كه نوجوانان و بعضا كودكان را تحت تاثير انديشه هاي ضد ديني خود قرار دهد . شايد فيلم هايي چون بچه رزماري و دروازه نهم رومن پولانسكي كاركردي براي اقشار سني ميان 10 تا 18 سال نداشته باشد .اما هري پاتر ،هزار توي پن (گيلرمورو دل توره) قطب نماي طلايي ، مجموعه ارباب حلقه ها و ... كه تحت عنوان سينماي معناگرا بارها از سيما پخش شده اند تاثيرات مخربي به روي كاربران كمتراز 18 سال مي گذارند .
امروز تقريبا همان گروه كه سابق بر اين تحت لواي كلماتي نظير معناگرا اين دست آثار را در برنامه سينما يك به نمايش
در مي آوردند ، همين رويه خطا را در برنامه سينما چهار نيز تكرار مي كنند.
به عنوان نمونه اين برنامه در تاريخ پنجم آذر دست به پخش فيلمي زد كه از قضا از مجموعه آثار استراتژيك محسوب مي شود و اتفاقا در ترويج پلوراليسم ديني اثري كوشا به حساب مي آيد .
فيلم اسكليگ(آنابل جانكل) در زمره آثار استراتژيك كودك قرار مي گيرد .پخش آثاري از اين دست با فيلتر نقد و بررسي شايد خوراك خوبي براي مخاطب آگاه بزرگسال باشد اما براي اقشار سني پايين تر كاملا مخرب و خطرناك است . هر چند كه نگارنده پيش از اين نيز به پخش آثاري نظير هري پاتر ،نارنيا و حتي قطب نماي طلايي اعتراض داشته ام، اما درنهايت تعجب فيلمي از برنامه سينما چهار پخش شد كه در زمره اين آثاركفر آميز قرار مي گيرد .معادل بزرگسالانه اين فيلم ها ،آثاري نظير لژيون، كنستانين ،آنجلا(لوك بسون) است كه در پروژه هاي هاليوود براي تببين و تثبيت اسطوره هاي ضد ديني مي كوشند .
فلسفه وجودي اين فيلم ها اين است كه توحيد را به صورتي بنيادين به چالش مي كشند. فلسفه اي كه نوع ديگري از آن را پيش از اين نيچه با عنوان مرگ خداوند اعلام كرده بود.
« اسكليگ» كه از برنامه سينما چهار پخش شد فيلمي است كه داستانش پس از شكست لوسيفر آغاز مي شود. جايي كه شيطان در گوشه اي از اين دنيا در كلبه اي كثيف و دور افتاده سكني گزيده تا منفذي دوباره براي احياي شدن بيابد .ارتباط مايكل ( نوجوان و قهرمان فيلم ) با لوسيفر به شكلي ماورايي در دنباله همان كدگشايي نوعي تكرار كليشه هاست و پسر بچه انگلوساكسوني را در ذهن متبادر مي كند كه در احياي دوباره شيطان سهم بسزايي دارد ، در بسياري از صحنه هاي مهم فيلم مايكل ( شما بخوانيد ميكائيل ) كه از پرواز و اوج گرفتن مي ترسد با فرشته اي كه نمادي از شيطان است اوج مي گيرد . او نيزدر مقابل شيطان را مورد لطف خويش قرار مي دهد و تا مرحله احياي دوباره لوسيفر شيطان را همراهي مي كند .در مقابل اين الطافي كه مايكل نسبت به لوسيفر دارد شيطان نيز بعد الهي به خود مي گيرد. لوسيفر نيز خواهر تازه به دنيا آمده مايكل را كه بيمار است شفا مي دهد و اين بده بستان شيطاني در واقع ارتباط ميان لوسيفر( با نام تازه اسكليگ)- از منظري استراتژيك - نوعي تقديس گرايي شيطان پرستي به حساب مي آيد .براي اثبات اين موضوع اگر فيلم را به صورت درستي مرور كنيد متوجه خواهيد شد كه نياز به پرودگار و كمك جستن از او به صورت عرف هزاران ساله بشري و دعا كردن در امر بهبود دختر تازه متولد شده در هيچ جاي قصه فيلم ديده نمي شود . پدر مايكل نيز به جاي پناه بردن به معبود در دوره اي كه امور دنيوي زندگي سخت گرفتارش كرده است پناه به الكل مي برد. در واقع اين شيطان است كه در نقش ايزدستان در اين فيلم ظاهر مي شود و تنها از طريق او امور دنيوي اصلاح مي شود، اسطوره كيهان زايي كه هيچ ارتباطي با عالم بالا ندارد و رتق و فتق امور دنيوي فقط از مجاري آنها صورت مي پذيرد و اين تقدسي كه به اسكليگ داده مي شود نوعي ستايش لوسيفر است . در اين فيلم تلقين باورهاي شيطاني و احياي لوسيفر از طريق مديومي همچون سينما با نگاهي سكولاريزه به امر ماورا صورت مي پذيرد . يقينا پخش آثاري اين چنيني ،كه كاملا استراتژيك هستند، لطمات مهمي به پيكره مذهبي جامعه خواهد زد . نكته تأمل برانگيز اين است كه اين فيلم بدون هيچ نقد و تحليل درستي از برنامه سينما چهار پخش شد و منتقد برنامه هيچ اشاره اي به لايه هاي مخرب اين فيلم نكرد.

كيفيت پرداخت به دين در رسانه

علي نهاوندي
«كيفيت پرداخت به دين در رسانه ديني و برنامه هاي ديني رسانه ملي» از جمله موضوعات زيربنايي و مهمي است كه بايد بسوي غني سازي آن، گام برداشت و در مسير «توليدات ديني و رسانه» مؤثر واقع شد.
در اين نوشتار به كيفيت پرداختن رسانه ملي به دين توجه مي كنيم تا به ساختار مختلف و متنوع در ترويج فرهنگ ديني با روش هاي غيرمستقيم در رسانه ملي به ويژه در برنامه هاي معارفي آشنا شده و به مباني و اصول مربوط به آن اشاره اي مي نمائيم.
ابتدا لازم است شاخصه هاي رسانه ديني را بيان كنيم. اين شاخصه ها عبارت است از:
واجد شئون ديني باشد، نياز مخاطب و مصلحت او را بشناسد و مصلحت او را بر نيازش مقدم بدارد، ديني تحليلي ارائه دهد نه صرفاً ديني توصيفي، اصول و چارچوب ديني داشته باشد تا برنامه هاي ديني رسانه براساس آن ساخته شود، افكار عمومي مردم را در راستاي اهداف ديني جامعه هدايت كند، تعريف صحيح و جامعي از دين، دينداري و روش هاي ترغيب به دينداري داشته باشد، در عمل هيچ گونه تضاد و دوگانگي در آن مشاهده نشود. به طور مثال يك كارشناس ديني براي معرفي دين دعوت شود كه رفتار، گفتار و كردارش منطبق بر اسلام معيار باشد.
اگر دين را برنامه زندگي تعريف كنيم، توليداتي ديني است كه هدف زندگي را در حوزه مادي و معنوي تبيين نمايد و راه كار ارائه دهد. لذا برنامه هاي ديني- رسانه اي نيز بايستي موضوع يا پيام ديني داشته باشند و البته از ظاهر يا اسم ديني نيز برخوردار باشند. رسانه اي كه بافت ديني داشته باشد صرفاً توليداتش در مناسب هاي ديني پخش نمي شود و هنرمندان با ظاهر متدينانه آن را اجرا مي كنند. هدف برنامه هاي اين رسانه، توسعه معارف ارزشي بوده، علاوه بر داشتن موضوع ديني، موضوع ديني نيز دارد. به نحوي كه بينش ديني و دانش ديني مردم را بالا مي برد و جهان بيني ديني و نگرش ديني مخاطبين را افزايش مي دهد. رسانه ديني نگاه اجتهادي مردم را به دين پررنگ مي كند و به عبارتي ديگر يك دين تحليلي ارائه خواهد داد نه صرفا ديني توصيفي. اين رسانه در سه حوزه «ساختار، محتوا و مخاطب» اثرگذاري فرهنگي و مذهبي داشته و انعكاس دهنده مناسك مذهبي و آثار آن است. نياز بينشي، گرايشي و كنشي مخاطب را منطبق به مؤلفه هاي ديني تأمين مي نمايد و در شناسايي نيازهاي جامعه پيشرو است و آن را براساس ظرفيت هاي هنري و ديني جامعه ارائه مي شود.
كارشناساني كه رسانه ديني از آنان بهره مي گيرد دين شناس مي باشند و در حوزه معارف ديني نيازهاي مخاطب را به خوبي مي شناسند و ارزش هاي اجتماعي و فرهنگي را تبليغ مي كنند و سرانجام اينكه اين رسانه در مناسبت هاي ديني موجود مفهوم «دين» را برجسته كرده، پيوند عاطفي ميان امت و ولايت برقرار مي نمايد.
حال براي تحقق بخش عمده اي از ويژگي هاي رسانه ديني راهكارهايي پيشنهاد مي شود. براي اين منظور ابتدا بايد برنامه هاي ديني، تخصصي و هدفمند شده و به نياز و مصلحت مخاطب در ارائه برنامه هاي ديني توجه شود. مي توان از نمونه هاي مشابه الگوبرداري نمود و الگوها را بومي سازي كرد و آموزش هنرمندانه دين در رسانه را جدي گرفت. اين آموزش براي تهيه كنندگان و كارگردانان هنري برنامه هاي معارفي بايد تخصصي برگزار گردد. در برنامه سازي مناسبت ها را بايد به عنوان فرصت طلايي بيش از پيش مورد توجه قرار داد و از اولويت موضوعات مورد نياز مخاطب، يكپارچه بودن برنامه و در عين حال متنوع بودن آن نبايد غفلت كرد. معمولا قالب هاي برنامه سازي متنوع مانند مسابقه، مستند، انيميشن و مناظرات بيشتر مورد توجه عموم مردم است. لذا با بهره گيري از اين قالب ها و البته به كارگيري موسيقي ها و سرودهايي كه حس معنوي ايجاد مي كنند برنامه را جذب نمود. براي برنامه هاي گفتگو محور و شاخصه هاي فيلم و سريال ديني لازم است نظام نامه تدوين شود و همچنين بهتر است تأسيس شبكه مجازي معارف سيما نيز در دستور كار قرارگيرد. به نظر مي رسد همايشي تحت عنوان بهره گيري از مضامين ديني در فيلم نامه هاي معارفي در غني سازي آثار نمايشي با محتواي ارزشي بسيار ضروري است.

گزارشي از تبادل نظر فيلمسازان مستقل در تهران شطرنج با ماشين هاليوود

جمعي از فيلمسازان مستقل جهان در نشستي صميمانه با معاون سينمايي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به تبادل نظر براي شكستن انحصار و سلطه هاليوود بر جهان پرداختند. در اين نشست كه در خانه هنرمندان ايران برگزار شد افرادي چون دني شكنر از آمريكا ، هانس يورسيم اشگيل ازآلمان ، كلوديا موفا از ايتاليا ، آساكو كاگي ياما از ژاپن و ... با جواد شمقدري گفت و گو كردند. اين فيلمسازان، هنرمنداني
ضد استعمار و معترض نسبت به نظام ظالمانه حاكم بر جهان هستند و به بهانه برگزاري بيست و هفتمين جشنواره فيلم كوتاه تهران، به كشورمان سفر كردند. شمقدري در اين نشست گفت: ما امروز تحت سلطه يك جريان مهاجم سينمايي و رسانه اي هستيم. اين جريان غالب سعي كرده كه اطلاعات و پيام هايي را عرضه و به دنيا ارائه كند كه منافع او تضمين شود. و قدرت رسانه اي و سينما بيشترين نقش را در تسلط و حاكميت اين جريان واحد دارد. اين جريان واحد در دنيا سعي كرده كه باورها و ارزشهاي خودش را به همه فرهنگ ها و جوامع حاكم كند.
وي تصريح كرد: من فكر
مي كنم بزرگترين مسئوليت و رسالت ما در حوزه سينما اين است كه به سهم خودمان در شكست اين انحصار قدم برداريم.
معاون سينمايي وزير ارشاد ادامه داد: يكي از مأموريت هايي كه اين سينما دارد اجرامي كند انهدام اخلاقي است. محور دوم اينكه باورها فرهنگ ها و ارزشهاي ديگر كشورها را معمولاً در بسياري از فيلم ها مي بينم با نگاه تحقير به تصوير مي كشد يا بعضاً درجه دوم ارائه مي شود و محور سوم مي آيد و تمدن هاي مختلف را منهدم مي كند در واقع آن جنگ تمدن ها كه هانتينگتون به عنوان تز اش 20سال پيش ارائه داد در عمل در حوزه سينما رخ داد. و محور چهارم تصوير و واقعيت هاي موجود در كشورهاي مختلف را تغيير مي دهد و نمونه آشكارش تصويري است كه از ايران واسلام درسينما و رسانه ها دارد ارائه مي شود. لذا من فكر مي كنم كه بزرگترين مسئوليت تاريخي ما به عنوان فيلمساز و كساني كه در حوزه سينما هستيم اين است كه تلاش كنيم به سهم خودمان قدمي برداريم براي شكستن اين جريان اطلاعات و جريان پيام هاي يكسويه . قطعاً كار بسيار سختي است ، محدود مي شويم، بايكوت مي شويم امكان كار به ما نخواهند داد، متهم مي شويم اما بدانيد مسير شكستن اين انحصار آغاز شده است.
او گفت: من خبر دارم از اين بايكوت ها و اين محروميت هايي كه براي فيلمسازان و هنرمندان و انديشمندان و فيلمسازان مستقل در دنيا انجام مي شود كه شايد مصداق بارزش هم دوستاني باشند كه بعضي از آنها در همين جلسه هم حضور دارند. ولي من به شما اين اميدواري را مي دهم كه جريان شكستن اين انحصار نه فقط از جايگاهي مثل ايران، آغاز شده است بلكه قبل از آن در كشورهاي خود شما اين كار آغاز شده است. قطعاً شما شواهد بسيار زيادي براي اين ادعا داريد اما من به عنوان نمونه اشاره اي داشته باشم به سفري كه امسال با آقاي احمدي نژاد به نيويورك داشتيم و از نزديك تلاش براي شكستن اين انحصار را ديدم.
يكي از بزرگترين مأموريت هاي ما در حوزه سينما در بخش بين الملل مشاركت و همراهي با همه كساني است كه در شكستن اين انحصار دارند حركت مي كنند. البته ممكن است در گام هاي اولين نتوانيم به همه تقاضاها پاسخ بدهيم اما اين حركتي است كه شروع
كرده ايم و خيلي اميدوار هستيم كه بتوانيم با كمك خود شما و كمك همه افرادي كه در دنيا اين گونه فكر مي كنند اين جريان را به جرياني قوي و پويا و زنده تبديل كنيم.
در اين نشست همچنين برخي از مهمانان به اظهار نظر و پرسش از شمقدري پرداختند.
از جمله اين كه هانس يورسيم اشگيل ازآلمان نيز اظهار داشت: با تشكر از ميهمان نوازي و دعوت شما كه به ما فرهنگ ايران را نشان داديد. من مي خواهم در راستاي صحبت هاي آقاي رين همكار محترم كه در هيأت داوران بوديم صحبت كنم كه وقتي به آقاي عباسيان سر زدم با آثار بسيار با كيفيت خوب و فرهنگي روبرو شدم و
تحت تأثير قرار گرفتم. وقتي با ايشان صحبت كردم ديدم ايشان هم چقدر مثبت و اميدوار هستند كه اين توليدات فرهنگي ايران را در سطح دنيا توزيع كنند ما نياز داريم به فيلمسازان و آثاري كه اين ارزش هاي فرهنگي را حفظ مي كنند و در مقابله با اين ارزش هاي ضد فرهنگي مي ايستند. نكته اصلي من اين است كه درسال هاي اخير در دنياي عرب و دنياي اسلامي يك نسل جديدي از افراد بوجود آمده كه با استفاده از منابع مستقل توانسته اند حقيقت را كشف و هم عقيده بشوند كه بايد درمقابل صهيونيسم و اين جريال غالب رسانه اي ايستاد. فكر مي كنم در جشنواره هاي بعدي بايد يكي از اهداف اين باشد كه ارتباط بيشتري بين اين نسل مبارز ايراني و نسل جديد و جوان حوزه هاي اطراف ايران كه آنها هم آرزوي عدالت دارند و مي خواهند مقابل زورگويي ها بايستند بوجود آيد و نياز هست به اينكه اين ارتباط ها حفظ بشود.
دني شكنر نيز گفت: از مشكلات عمده ما اين است كه اين شبكه توزيع كه در اختيار جريان غالب است اجازه
نمي دهد بعضي از فيلم هاي ايراني وارد شبكه جهاني بشود براي مثال، ما نوعي از فيلم ها داريم با موضوع دفاع مقدس كه تقريباً در دنيا كاملاً ناشناخته است چون از اول قرار بوده اين فيلم ها اجازه نداشته باشند وارد جشنواره و بازارهاي جهاني بشوند. در دوره اي كه من مسئوليت سينما را بر عهده گرفتم يك بخش ويژه اي را
راه اندازي كرديم كه بيايد در اين حوزه مديريت كند.

سخني درباره فيلم لطفا مزاحم نشويد لطفا سكولار شويد!

كيان خشايار
فيم سينمايي «لطفاً مزاحم نشويد!» ساخته محسن عبدالوهاب (تيم سينمايي كوثري- بني اعتماد) بازتاب طعنه هاي سياسي طيفي از مردم در تاكسي ها و اتوبوس هاست. بويژه نسل گذشته كه همواره تلاش دارد اوضاع قبل از انقلاب را بهتر از وضعيت پس از پيروزي انقلاب جلوه دهد بي آنكه تغييرات گسترده درسطح زندگي مردم طي اين 32 سال را در نظر درآورد. بار اصلي فيلم بر دوش همين طعنه هاي دم دستي است و بالاخره از زبان يك مسافر تاكسي اين مسئله را القا مي كند كه اوضاع قبل از انقلاب، بهتر از بعد انقلاب بود. مردي كه تيپ او متعلق به گذشته است به حاج آقاي محضردار (روحانيت) حرفهايي درباره ناهنجاري هاي اجتماعي با اين مضمون كه چرا حالا اين طوري شده و سابق اين گونه نبود، مي زند.
در اين فيلم مصائب و ناهنجاري هاي اجتماعي به حاج آقا (روحانيت) منتسب شده و دليل دزدي جوان، اعتياد تعميركاران تلويزيون و نفاق مجري صدا و سيما، اعمال او (طيف او) و غيره عنوان مي شود اما وقتي كه همين روحاني مي خواهد جلوي سوءاستفاده يك جوان از يك زن ميانسال (در پوشش ازدواج) را بگيرد با عباراتي مواجه مي شود كه «لطفا مزاحم نشويد» را در ذهن متبادر مي كند.
در واقع خطاب اين فيلم، روحانيت و به نوعي حكومت است. فيلم حرفه اصلي روحاني را منبر رفتن و روضه خواندن و حداكثر بحث عقد و ازدواج اعلام مي كند و از طيف او مي خواهد مزاحم ديگر امور مردم نشود و اجازه دهد هر طور مي خواهند زندگي كنند. در واقع آن روي ديگر نام فيلم را بايد «لطفا سكولار شويد!» گذاشت. چرا كه خواسته سكولاريسم از دين و روحانيت هم اين است كه فقط به عبادت در معناي ظاهري آن پرداخته و به ديگر امور كاري نداشته باشد. حال آنكه در مكتب اسلام، همه اعمال بايد در مسيري باشد كه عبادت به حساب آيد.
و اما اينكه سازندگان فيلم به سراغ طعنه هاي درون تاكسي ها و اتوبوس هاي واحد رفته اند و آنها را تاييد مي كنند نشان از سطحي و دم دستي بودن افكار و عقايد خودشان هم دارد. چرا كه باوجود گراني، فساد اداري و برخي نابساماني هاي ديگر، وضعيت زندگي مردم نسبت به زمان قبل از انقلاب بسيار مرفه تر است. اكثر پدران امروز كه جوان ها و نوجوان هاي قبل از انقلاب بوده اند از سنين كودكي براي تأمين مخارج خود و خانواده ها سخت كار كرده اند. حال آنكه فرزندانشان تا مقطع ليسانس از پدرانشان پول مي گيرند و به كمتر از كار پشت ميزي با حقوق بالا رضايت نمي دهند. فرزندان ديروز فاقد امكانات اوليه زندگي بودند، اما بچه هاي امروز آخرين امكانات روز را دارند، خوراك مردمان آن روز غذاهايي ساده بود و گاه به همه اعضاي خانواده هم نمي رسيد، اما امروز با وجود گراني، اكثراً غذاي خوب مي خورند و دورريزشان آنقدر زياد است كه گاه مي توان نصف مردم شهر را با آن سير كرد.
اين مسائل را ننوشتم تا نوشته از حالت سينمايي به اجتماعي تغيير كند. بلكه اينها خود سوژه چندين فيلم سينمايي و سريال است و البته تلنگري به سازندگان فيلم هايي چون «لطفا مزاحم نشويد» تا بدانند براساس حرف هاي عده اي فيلم ساختن، ممكن است طيفي از آنها را جذب نمايد، اما هيچ رشدي در آنان ايجاد نمي كند. بهتر نبود درباره ريشه مفاسد اقتصادي و اجتماعي كه سررشته آن از كاخ سفيد شروع شده و به برخي افراد و حتي سازمان ها در داخل مي رسد پرداخته شود يا ريشه هاي نظري ناهنجاري هاي اجتماعي و اقتصادي جامعه مورد بررسي قرار گيرد؟!
اين نوع فيلم ها دليل قهر مردم با سينما را نمايان مي كنند چرا كه چيزي جز سطحي گرايي، جز ابتذال يا تمسخر ارزش ها ارائه نمي دهند. بنابراين مخاطبان آن ها در كل كشور به 500 هزار نفر نمي رسد (به جز چند فيلم خوب مثل ملك سليمان).
اين فيلم البته يك نكته مثبت براي مديران صدا و سيما و بويژه آقاي ضرغامي داشت تا بداند چه كساني، وظيفه آگاهي بخشي به مردم را از دستگاه تحت امر او برعهده مي گيرند. امثال مجري تلويزيوني كه فيلم مورد بحث ما نشان مي دهد همين حالا در صدا و سيما كم نيستند.
نمونه هايي كه طي سالهاي اخير از طريق صدا و سيما مشهور شدند و به ثروت هم رسيدند و بسيار مورد حمايت مديران صدا و سيما قرار گرفته و مي گيرند. اين افراد كمترين اعتقادي به مباني ديني، اخلاقي و حتي منافع ملي ندارند بلكه براي درآمدهاي بالا درون و بيرون سازمان و تحميل عقايد، تيپ ظاهري و سخنان خود به رسانه ملي مي آيند. آيا بهتر نيست يك بازنگري اساسي در بدنه صدا و سيما انجام گيرد؟

معرفي اعضاي شوراي عالي ورزش سيما

اعضاي شوراي عالي ورزش سيما با موافقت معاون سيما مشخص شدند.
علي اصغر پورمحمدي؛ مدير شبكه سه سيما، حجت الاسلام سيدجلال يحيي زاده؛ نماينده مجلس شوراي اسلامي، غلامحسين شعباني؛ مدير مسئول دنياي ورزش، مهدي تاج؛ نايب رئيس فدراسيون فوتبال، سيدحميد سجادي؛ معاون سازمان تربيت بدني، محمود خسروي وفا؛ رئيس فدراسيون جانبازان و معلولين، سيد محمد كاظم واعظ موسوي؛ مدرس دانشگاه، محمد حسين آقازماني؛ مدير گروه ورزش شبكه سه سيما و حسين زكايي؛ دبير شوراي هماهنگي ورزش سيما هستند.
از جمله شرح وظايف شوراي عالي ورزش سيما مي توان به تشخيص اولويت هاي پيام رساني در حيطه ورزش و طراحي و تدوين راه كارهاي رسانه اي، طراحي و تدوين برنامه هاي جامع و پرمحتواي رسانه اي در راستاي ارتقاء باور و الزام عملي ورزشكاران و علاقه مندان ورزشي به اصول اخلاقي، فرهنگي و باورهاي ديني در ميادين و عرصه هاي ورزشي داخل و خارج از كشور، اتخاذ تصميم درباره نقش و وظايف رسانه در مناسبت هاي برجسته ورزشي مانند مسابقات المپيك، جام هاي جهاني و قاره اي و تورنمنت هاي مهم، كمك به تقويت پيوندهاي ميان رسانه ملي و نهادهاي عهده دار ساماندهي امور ورزشي در كشور اشاره كرد.

آغاز به كار كانون فيلم معلولان

با برگزاري اولين جشنواره فيلم معلولان، كانون فيلم معلولان آغاز بكار مي كند. اين كانون با عضوگيري از افراد معلول و نيمه معلول با نمايش فيلم هاي منتخب جشنواره شروع به كار خواهد كرد. آموزش فيلمسازي، برگزاري جلسات نقد و بررسي و آموزش مباحث تئوري فيلمسازي نيز از ديگر برنامه هاي اين كانون است. گفتني است، نخستين جشنواره فيلم «آوا» با موضوع «معلول و معلوليت و مناسب سازي فضاهاي شهري» به همت انجمن علمي و آفرينش هاي هنري معلولان ايران برگزار شد.

آغاز پخش سري دوم «راز»

پخش سري دوم از مجموعه راز از پنج شنبه (11 آذرماه) در شبكه چهار سيما آغاز شد و قرار است از 22 آذر روزهاي دوشنبه و پنج شنبه از شبكه چهار پخش شود.
به گزارش فارس، در سري دوم اين مجموعه 52 قسمتي قراراست ضمن ادامه موضوعات سري قبل نظير مباحث آخرالزماني ، سينما و به خصوص سينماي سياسي و... به بررسي جنبه هاي مختلف و رمز آلود وقايع روز ، به ويژه اهداف سياسي و پشت پرده آنها پرداخته شود.
مجيد يوسفي تهيه كننده راز ضمن اشاره به اين مطلب گفت: قصد داريم در اين برنامه به موضوعات، مفاهيم و مقولات فرهنگي، اجتماعي، رسانه اي كه حرفي براي گفتن و يا به عبارت بهتر رازهايي براي افشا شدن دارند، بپردازيم. به عنوان مثال در برنامه اول سري دوم ما به بررسي زواياي مختلف ترور رفيق حريري پرداختيم و در برنامه اي ديگر ماجراي جنجالي و ابعاد بين المللي پرونده سكينه آشتياني را مورد بررسي قرار خواهيم داد.
اين در حالي است كه يوسفي پيشتر درباره انتخاب نام راز براي اين برنامه گفته بود: بنا بود مكاشفه اي داشته باشيم كه نظام رسانه اي غرب در پس توليد محصولات فرهنگي خود چه اهدافي را دنبال مي كند و اين كه آنها رازي را در آثارشان پنهان كرده اند. سعي داريم با بررسي اين توليدات، اسرار آنها را برملا كنيم. در واقع گمشده اي در مقولات فرهنگي داريم كه مي خواهيم در اين مباحث به آنها برسيم.
اين برنامه در 52 قسمت 90 دقيقه اي در گروه فيلم و نمايش شبكه چهار سيما تهيه مي شود و از ساعت 30/21 تا23 روزهاي دوشنبه و پنج شنبه به روي آنتن مي رود.

انتقاد شديد معاون وزير ارشاد از غيرمردمي بودن تئاتر

معاون هنري وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي وضعيت كنوني تئاتر را نسبت به شاخص خود براي بازديد مردم از تئاتر مناسب ندانست.
براساس گزارش مهر، حميد شاه آبادي در نشست مديران انجمن هاي هنرهاي نمايشي استان هاي مختلف كشور اظهار داشت: تئاتر ما فاصله زيادي با شاخص خود براي بازديد مردم از تئاتر دارد. انجمن هاي نمايشي با همه ضعف ها، كمبودها و موانع بسيج شوند تا گام بلندي در اجراي عمومي تئاتر در كشور داشته باشيم.
وي به مديران انجمن هاي نمايشي پيشنهاد داد در حوزه بهره برداري وسيع از ظرفيت هاي سالن هاي چندمنظوره طي اين نشست به راهكارهايي عملي برسند.

ماموريت افشاي صهيونيسم توسط راديو آذري

مديركل آسياي مركزي و قفقاز معاونت برون مرزي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران تلاش رسانه ها را براي افشاي ماهيت نژادپرستانه رژيم صهيونيستي خواستار شد.
علي اسكندري، در مراسم نهمين سال تاسيس راديو آذري برون مرزي با اشاره به نفوذ صهيونيست ها در جمهوري آذربايجان و نقش حساس رسانه ها در افشاي ماهيت رژيم جعلي اسرائيل، بر اهتمام بيشتر همكاران راديو آذري برون مرزي در تبيين اين مهم تاكيد كرد. عبدالله بحرالعلومي، مدير راديو آذري هم خبر داد كه نمايش راديويي سريال «يوسف پيامبر(ع)» به زودي از اين راديو پخش خواهد شد.