(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 29  آذر 1389- شماره 19818

عربستان و كهنسالان قدرت طلب
آيا پادشاه بيمار عربستان به قدرت باز مي گردد؟ جنگ قدرت در خاندان آل سعود
ماجراجويي هاي پنهان موساد



عربستان و كهنسالان قدرت طلب

عربستان سعودي اين روزها به دليل بيماري مرد اول و دوم كشور و مشخص نبودن مرد سوم مراحل سختي را سپري مي كند و حاكمان جوان سعودي به دنبال فرصت هستند؛ زيرا معتقدند زمان حضور گسترده آنها براي اداره كشور فرا رسيده است. «القدس العربي» چاپ لندن مي نويسد: مقامات عربستان سعودي در شفاف سازي بي سابقه اي خبر مسافرت عبدالله بن عبدالعزيز شاه عربستان به آمريكا براي معالجه ديسك كمر و لخته شدن خون در يكي از مراكز درماني تخصصي اين كشور را اعلام كردند. از آنجايي كه هنوز جانشين وي معرفي نشده و شاهزادگان بلند پايه عربستان و فرزندان «عبدالعزيز بن سعود» درباره جانشيني «امير نايف» وزير كشور و معاون دوم رئيس مجلس به توافق نرسيده اند، شاه عربستان از «سلطان بن عبدالعزيز» برادرش كه هم وليعهد و معاون اول وي و وزير دفاع كشور است، خواست با سرعت به كشور بازگردد و اداره امور كشور را در غياب وي خود برعهده بگيرد.
شاه عربستان 86 سال سن دارد و امير سلطان وليعهد چهار سال از وي كوچكتر است و دو سال گذشته را براي انجام عمل جراحي سرطان بين نيويورك و بندر اغادير مراكش در حال تردد بوده است.
ناظران معتقدند: شاهزاده سلمان بن عبدالعزيز «استاندار رياض و مسئول امور خانوادگي وي، شاهزاده سلطان را طي دوره علاجش همراهي مي كرد، از جمله افرادي است كه به شدت چشم به قدرت دوخته است، امير سلمان نيز از ناحيه كمر جراحي شد كه دو ماه پيش خبر آن اعلام شد و هم اكنون حال وي خوب است.
به نظر مي رسد در روزهاي اخير رقابت در محافل شاهزادگان و حاكمان شدت يافته به گونه اي كه هر جناحي موقعيت خود را تثبيت مي كند و درصدد رسيدن به پست هاي بالايي است كه ممكن است خالي بماند.
شاه عربستان نيز به محض وخامت اوضاع خود و بستري شدن به دستور پزشكان، شاهزاده «متعب» پسر خود را به عنوان رئيس گارد ملي و وزير دولت در مجلس تعيين كرد و دوره ماموريت «عادل الجبير» يكي از سفراي خود را چهار سال ديگر تمديد كرد و شيخ عبدالعزيز آل الشيخ را چهار سال ديگر به عنوان مفتي كل عربستان تعيين كرد.
روزنامه هاي عربستان نزديك به امير سلمان بن عبدالعزيز در پيام هاي خوشامدگويي به وي كه وليعهد را همراهي مي كرد وي را پس از شاه عربستان و وليعهد مرد سوم كشور توصيف كردند؛ يعني پيش از شاهزاده نايف معاون دوم كابينه كه برخي كارشناسان عربستان آن را بيانگر رقابت شاهزاده سلمان براي به دست آوردن وليعهدي دانستند.
يكي از اين كارشناسان گفت: امير سلمان آرزوهاي بزرگي در سر دارد و به پست وليعهدي مي انديشد و اگر به هدف خود نرسد ترجيح مي دهد به وزارت دفاع كه برعهده اميرسلطان است بينديشد و در حال حاضر اين وزارتخانه را «خالد بن سلطان» معاون وزير دفاع و فرزند وليعهد اداره مي كند و معتقد است وي براي اين سمت شايسته تر است.
با تعيين شاهزاده متعب بن عبدالله به عنوان رئيس گارد ملي و جانشين پدر در اين نهاد مهم، اولين گام هاي عمليات انتقال قدرت به نسل دوم برداشته شده است و بعيد نيست اميرمحمد بن نايف در صورت دست يافتن بر وليعهدي جانشين پدرش در وزارت كشور شود.
امير نايف به دليل مسئوليت هايش معاون دوم شاه فعلي عربستان است و بارها در غياب ناشي از بيماري شاه يا دلايل ديگر و مسافرت به خارج از كشور، رياست نشست هاي مجلس را به عهده داشته است و اخيراً در خصوص مسائل اقتصادي، سياسي و نظارت بر امور حجاج سخن مي گويد و ماموريت هاي امنيتي به عنوان وزير كشور متوقف نشده است.
وزارت امور خارجه نيز از ديگر پست هاي مهمي است كه هنوز وضعيت آن قطعي نشده است و زمزمه هايي به گوش مي رسد كه بيانگر اين است كه سعود الفيصل به دليل عمل هاي جراحي متعدد در ناحيه كمر كه نتايج چندان خوبي نداشته درصدد بازنشسته شدن است و اين باور وجود دارد در صورت بازنشستگي وي «تركي الفيصل» يكي از برادران وي و رئيس اسبق اطلاعات و سفير سابق در واشنگتن يا امير خالد الفيصل استاندار منطقه مكه جانشين وي در اين پست باشد.
در اين ميان هنوز مشخص نيست اگر شاهزاده سلطان بن عبدالعزيز كه دو ماه گذشته براي استراحت در قصر خود در اغادير مانده از نظر جسمي بتواند در غياب برادر خود شاه عربستان كه براي انجام معاينات پزشكي در خارج از كشور است؛ كشور را اداره كند.
بيماري مرد اول و دوم عربستان در شرايط بسيار دشواري روي داده به گونه اي كه منطقه در آستانه چالش هاي مهمي است؛ احتمال وقوع حمله مجدد رژيم اسرائيل به لبنان است كه عربستان نقش مهمي در امور داخلي آن دارد و اين كشور نيز باتوجه به نزديكي صدور حكم اوليه دادگاه بين المللي ويژه ترور رفيق الحريري رئيس جمهوري فقيد لبنان در بحران و تنش به سر مي برد.
عربستان سعودي در آستانه حوادث غافلگيركننده و اعمال تغييرات گسترده اي در پست هاي كليدي است كه رقابت جناح هاي اصلي خاندان حاكم را به دنبال دارد و علي رغم تلاش هاي نامحسوسي كه براي در خفا نگاه داشتن آنها مي شود اما در حال علني شدن است.
گفتني است نسل دومي ها در عربستان در حالي خود را براي كسب قدرت آماده مي كنند كه فرزندان موسس عربستان جديد؛ عبدالعزيز بن سعود؛ همه بالاي 60 سال سن دارند و اين كهولت سن و بيماري هاي متعدد ميان آنها باعث شده است تا چشم ها به تحولات قدرت در اين كشور دوخته شود. تحولاتي كه مي تواند منطقه خاورميانه را تحت تاثير خود قرار دهد و جايگاه عربستان را در منطقه باز تعريف كند.
منبع : العالم

 



آيا پادشاه بيمار عربستان به قدرت باز مي گردد؟ جنگ قدرت در خاندان آل سعود

منبع : القدس العربي ترجمه : علي معرض

اشاره:
انگار كه تاريخ بار ديگر تكرار مي شود و ديدن تصوير ملك عبدالله پادشاه كنوني عربستان كه بر صندلي چرخدار نشسته است، يادآور دوران پادشاه قبلي آن كشور «ملك فهد» است كه با مرگ او جنگ و جدال براي جانشيني اش دوباره در خاندان آل سعود بالا گرفت.
اختلافات درون خاندان آل سعود براي جانشيني ملك عبدالله، موضوعي است كه شاهزادگان اين كشور نفت خيز، آن را هر روز دامن مي زنند و به راحتي از كنار آن نخواهند گذشت. برادران پادشاه عربستان كه در راس آنها شاهزاده «سلطان بن عبدالعزيز» وليعهد اول و شاهزاده «نايف بن عبدالعزيز» وزير كشور و وليعهد دوم در راس امور قرار دارند، هر كدام يك دو جين فرزند ذكور دارند كه هر كسي براي خود داعيه اي براي رهبري عربستان دارد.
شاهزاده «متعب بن عبدالله بن عبدالعزيز» فرزند پادشاه و رئيس گارد كنوني ملي عربستان و دو فرزند بزرگ امير سلطان و امير نايف در چرخه رقابت اصلي براي جانشيني قرار گرفته اند، اما چه بسا كه خارج از اين بازي قدرت، در صورت پيش آمدن حادثه اي براي پادشاه شاهزاده ديگري از خاندان آل سعود قد علم كرده و ادعاي رهبري و پادشاهي در اين كشور كند.
در اين مقاله تحليلي با اشاره به بيماري پادشاه فرتوت عربستان و جانشينان مريض تر از او، به زواياي پنهان و روشن جنگ قدرت در خاندان آل سعود پرداخته شده است و پيش بيني رخداد يك حادثه غيرمنتظره در عربستان دور از ذهن به نظر نمي رسد.
سرويس خارجي
مشاهده ملك عبدالله بر صندلي چرخدار، يادآور سلف سابق او ملك فهد و آغازي براي جنگ بر سر جانشيني در سايه اختلافاتي است كه بين شاهزادگان آل سعود وجود دارد.
صداي طبل اين اختلافات به قدري بلند شده است كه علاوه بر كشور عربستان و كشورهاي همجوار آن در آمريكا هم شنيده شده است. در عربستان اخيرا در زمينه مسائل داخلي شاهد تحركات غيرعادي سياسي شده است، كه افشاي آنها باعث فرو افتادن طشت رسوايي آل سعود بر اثر اختلافات در خانواده سلطنتي و دربار است.
اين اختلافات و تحولات با طولاني شدن بيماري پادشاه عربستان، حتي بر روابط اين كشور با همسايگانش تأثير گذاشته است.
اين موضوع حتي نگراني كاخ سفيد و سازمان جاسوسي آمريكا (سيا) را دربر داشته است، به طوري كه سردمداران آمريكايي تلاش فراواني كرده اند كه اين موضوع به افكار عمومي راه نيابد.
بحران جانشيني
بسياري از آگاهان سياسي بحران كنوني در عربستان را كه به اختلافات داخلي در دربار و خاندان سلطنتي براي جانشيني پادشاه كنوني منجر شده است را ناشي از بيماري مرموز و طولاني ملك عبدالله مي دانند. گرچه از داخل خود عربستان، نيز اطلاع رساني در مورد وضعيت جسماني ملك عبدالله به صورت قطره اي انجام مي شود، اما در بسياري از پايتخت كشورهاي همسايه عربستان به خصوص كشورهايي نظير سوريه و لبنان موضوع تحولات آينده در رياض و جانشيني براي پادشاه آن، ذهن سياستمداران را به صورت جدي به خود مشغول كرده است.
در اين كشورها، با تأكيد بر برخي موضوعات، احساس مي شود، كه بحراني واقعي درحال رخ دادن در عربستان است، كه عزيمت ملك عبدالله به ايالات متحده تحت عنوان معالجه و بازگشت سراسيمه شاهزاده سلطان بن عبدالعزيز برادر پادشاه و وليعهد كنوني عربستان كه خود از سه سال پيش به دليل بيماري صعب العلاج سرطان از صحنه سياسي دور بوده، از جمله آنهاست.
پادشاه عربستان با توجه به علني شدن بيماري اش، در يك اقدام كاملا غيرمنتظره و پيشگيرانه، شاهزاده «متعب» فرزند سوم خود را پيش از ترك رياض به عنوان فرمانده گارد ملي و عضوي از اعضاي كابينه دولت كه خودش رياست آن را برعهده دارد، انتخاب كرد. باز هم تا اين جاي قضيه، اين موضوع از اهميت چنداني در دنياي سياست آن هم در كشوري مانند عربستان برخوردار نيست.
اما بايد دانست كه شاهزاده متعب يك نظامي كاركشته و داراي محبوبيت زيادي در بين گارد ملي (سلطنتي) عربستان است كه مهم ترين نيروي نظامي آماده در آن كشور محسوب مي شود و داراي حداقل 100هزار نفر نيروي حرفه اي براي دفاع از خاندان آل سعود (پادشاه) است. همچنين گارد ملي عربستان روابط ويژه و تنگاتنگي با رؤساي قبايل آن كشور دارد و بسياري از آنها را از لحاظ مالي تامين مي كند و در اين مورد كسي نمي تواند فرماندهي آن را بازخواست كند.
آفتابي شدن بندر بن سلطان
بندربن سلطان سفير سابق عربستان در آمريكا كه پس از 22 سال هدايت ديپلماسي آل سعود در واشنگتن، دو سال پيش به عربستان بازگشت و پس از مدتي به دليل تحركات مشكوكش مورد غصب ملك عبدالله قرار گرفت و از ديده ها پنهان شده با شدت گرفتن بيماري و عزيمت وي به ايالات متحده، دوباره در رياض آفتابي شده است.
بسياري بر اين عقيده هستند كه انتصاب شاهزاده متعب، موضوعي بود كه از مدت ها پيش ذهن ملك عبدالله را در عربستان به خود مشغول كرده بود، اما زمينه را براي اين كار مناسب نمي ديد، تا اينكه، بيماري اش عود كرد و مجبور به علني كردن آن شد.
در واقع از ديد بسياري از ديپلمات هاي مقيم عربستان، انتصاب شاهزاده متعب به عنوان فرمانده گارد ملي و عضو كابينه، به نوعي به درخواست وفاداري از ديگران برمي گردد و پادشاه با اين كار مي خواسته كه ديگران از وي پيروي و وفاداري شان را به او اثبات كنند. شنيده ها در عربستان حكايت از اين موضوع مي كند كه ملك عبدالله با اين اقدام ضمن پيش دستي، تلاش كرده است تا جانشيني را به فرزند خود واگذار كند. به اعتقاد پادشاه عربستان براي حفظ توازن خالد الفيصل مي تواند جانشين مناسبي براي نخست وزير به عنوان معاون دوم وي باشد، تا جلوي نافرماني هاي آينده شاهزاده نايف گرفته شود، كه گمان مي كند وليعهد آينده خواهد شد.
همچنين خالدبن سلطان براي پست وزارت دفاع شخص مناسبي خواهد بود همانطور كه محمدبن نايب وزير كشور و تركي الفيصل وزيرخارجه و بندربن سلطان رئيس تشكيلات امنيتي خواهند شد، اما بيماري شاهزاده سلطان بن عبدالعزيز وليعهد كنوني و نامشخص بودن وضعيت وي موضوع را به كلي عوض كرده است.
پادشاه بيمار و فرتوت عربستان، همين طور هم دچار گرفتاري و مشكلات عديده اي در بين شاهزادگان سلطنتي است، چه رسد كه فرزندان برادرش با احساس نزديك شدن مرگ وي يا كناره گيري اش از سلطنت به بهانه بيماري به نفع شاهزاده متعب، ناگهان احساس خطر كرده و ادعاي تاج و تخت كنند، كه همين موضوع اكنون در عربستان در حال رخ دادن است.
منابع نزديك به قدرت در عربستان مي گويند، فرزندان شاهزاده سلطان (وليعهد اول) براي به دست گرفتن قدرت و جلوگيري از به قدرت رسيدن عمويشان شاهزاده نايب به صحنه آمده تا در غياب پادشاه نگذارند، به عنوان وليعهد دوم به قدرت برسد.
به گفته اين منابع، هنگامي كه ملك عبدالله قدرت را به بهانه بيماري ملك فهد (پادشاه سابق) در عربستان به دست گرفت، براساس عرف جاري بايد همه مصوبات كابينه كه وي در رأس آن قرار داشت را به تأييد پادشاه مي رساند.
هنگامي كه فرزندان پادشاه متوفي در آن زمان با پيچاندن وي و كارشكني هاي آشكار و پنهان و به بهانه هايي مانند اينكه پادشاه (ملك فهد) در خواب يا بستر بيماري است، از اين كار امتناع مي كردند، ملك عبدالله با ترفندي جديد، «عبدالعزيز بن فهد» را به عنوان يكي از اعضاي كابينه منصوب كرد، تا در پايان هر جلسه دولت، مصوبات را از طريق او به تأييد پدرش برساند.
اما معلوم نيست، در غياب ملك عبدالله اين عرف سنتي يا ترفند سياسي پابرجا باشد و شاهزاده متعب فرزند پادشاه بتواند از عهده اين كار برآيد، يا حتي فرزندان شاهزاده سلطان (وليعهد اول عربستان) اجازه اين كار را به او بدهند، پس اوضاع و احوال چه خواهد شد.
يك كشور و چهار پادشاه
تحولات پيش آمده گرچه پيچيده و غامض است، اما در كليت آن داراي جزئياتي است كه اگر به دقت به آن توجه شود، مي توان به سهولت به كنه اتفاقات در دربار آل سعود پي برد.
عربستان گرچه ازنظر سياسي و جغرافيايي يك كشور به شمار مي رود، اما در حقيقت چهار كشور مجزا در درون يك سرزمين است كه ملك عبدالله فقط يكي از پادشاهان آن است و سه تاي ديگر عبارتند از شاهزاده نايف، شاهزاده سلطان و شاهزاده سلمان است.
اين پادشاهي هاي مجزا گرچه با يكديگر در رقابت هستند، اما باهم، همپيمان هستند و ملك عبدالله را به عنوان ريش سفيد خود در رأس هرم قدرت پذيرفته اند.
گرچه در ميان خاندان آل سعود، نزاع وجود دارد كه اولي جنگ بين فرزندان و نوادگان ملك فهد (پادشاه سابق) برسر قدرت است و ديگري، نبرد در عرصه سياسي است كه معمولاً در بين جناح اصلاح طلب و غرب زده غيرسنتي به رهبري ملك عبدالله و جناح محافظه كار و متعصب به رهبري شاهزاده نايف وجود دارد.
در كنار اين دو بايد به تلاش هاي بي وقفه شاهزاده بندربن سلطان كه مردي فاسد و وابسته به سازمان جاسوسي آمريكا است براي دستيابي به قدرت و گرفتن سكان رهبري در عربستان در كنار نزاع هاي فوق اشاره كرد.
اما بايد در كنار اين اختلافات به اين موضوع برحسب تجارب گذشته اشاره كرد كه خاندان آل سعود، تبحر خاصي براي جمع و جور كردن اختلاف هاي خود و حل آن بدون اينكه به جامعه درز كند دارند.
برحسب عرف و سنت هاي بين خود، آنها ظاهراً احترام به ريش سفيدها را هنوز قبول دارند و طرفداران اين نظريه به دوران فوت شاهزاده محمدبن عبدالعزيز در سال 1988 اشاره مي كنند كه نقش بزرگ خاندان را ايفا مي كرد و حرف او به عنوان مرجعي براي حل اختلاف آل سعود محسوب مي شد، البته بعد از او مسائل اجتماعي و اختلافات خانوادگي (طلاق، ازدواج) و از اين طور مسائل به گردن شاهزاده سلمان افتاد، اما وي نتوانسته است از حل مسائلي بزرگتر از آن فراتر برود.
كارشناسان بر اين عقيده هستند اختلافات درون خاندان آل سعود در سال هاي گذشته از مرزهاي اين كشور پادشاهي فراتر رفته است و بر نقش عربستان در برخي از مسائل و منازعات منطقه اي تأثير منفي گذاشته است كه مسائل عراق، لبنان، ايران و سوريه از آن جمله است.
به هرحال در اين ميانه نقش شاهزاده سلمان نيز، نقشي دوگانه است و اين پيرمرد 74ساله از طرفي خود را دوستدار و طرفدار هنرمندان و تحصيل كردگان نشان مي دهد و از طرف ديگر از هيئت امر به معروف و نهي از منكر به شدت در سركوب مردم و بازداشت هاي گسترده تحت لواي دين حمايت مي كند.
گذشت زمان نشان خواهد داد كه آيا شاهزاده سلمان، شاهزاده نايف و شاهزاده سلطان همچنان به قدرت نمايي خود خواهند پرداخت يا اينكه چاره ديگري در قبال غيبت پادشاه خواهند انديشيد؟

 



ماجراجويي هاي پنهان موساد

اشاره:
آزادي يك جاسوس ماجراجوي اسرائيلي توسط روسيه پس از سفر «ايهود باراك» وزير دفاع رژيم صهيونيستي به مسكو و كشته شدن فرمانده ارتش واكنش سريع كشور آفريقايي كامرون در حادثه سقوط يك هلي كوپتر در اين كشور كه از مأموران اسرائيل بود، از جمله خبرهايي بود كه خبرگزاري هاي جهان اخيراً آن را گزارش دادند. افشاي ماجراجويي مأموران «موساد» در كشورهاي آفريقايي و آمريكاي لاتين شامل جاسوسي، قاچاق موادمخدر و ترور نشان دهنده اين موضوع است كه رژيم صهيونيستي از شبكه وسيعي از افراد خود در سراسر جهان براي دستيابي به مقاصد شوم و پليد خود بهره مي برد.
در اين گزارش بخش هايي از ماجراجويي هاي مأموران موساد در كامرون و كلمبيا افشا شده است .
دولت روسيه يك جاسوس اسرائيلي تحت تعقيب كلمبيا را از زندان آزاد كرد. اين خبري بود كه هفته گذشته برخي از خبرگزاري هاي بين المللي آن را منتشر كردند.
اما اصل خبر چه بود و چرا روسيه اين جاسوس را كه از سال 2007 بازداشت شده بود را از زندان آزاد كرد. استدلال دولت روسيه براي آزادي «يائيركلاين» مسائل انساني و درخواست دادگاه اروپايي حقوق بشر عنوان شده، ولي موضوع چيز ديگري است.
در واقع در سفر اخير «ايهود باراك» وزير جنگ رژيم صهيونيستي، رايزني هاي اسرائيل براي آزادي كلاين آغاز شد و روسيه در قبال دريافت كمك هاي فني و تكنولوژي لازم براي ساخت هواپيماهاي بدون سرنشين كه اسرائيل تبحر خاصي در ساخت آنها دارد، راضي به آزاد كردن جاسوس كهنه كار موساد و ژنرال سابق اسرائيل شد.
دولت روسيه در پاسخ به برخي از انتقادات داخلي كه از سوي روزنامه هاي مستقل در مورد آزادي كلاين مطرح شد به نقل از يك منبع مطلع در دستگاه امنيتي خود اعلام كرد: «يائيركلاين كه از سال 2007 و براساس حكم اينترپل (پليس بين الملل) در مسكو بازداشت شده قرار بود به كلمبيا تحويل داده شود، اما هم اكنون در راه بازگشت به تل آويو است.»
در مقابل كانال دوم تلويزيون اسرائيل اين خبر را منتشر و تصاويري از اين جاسوس كهنه كار را در هنگام آزادي از زندان در مسكو در حالي كه لبخند مي زد را به نمايش گذاشت. در اين فيلم كلاين اولين كار خود را ديدار با خانواده اش در اسرائيل عنوان كرد در حالي كه او همان موقع در سرزمين هاي اشغالي به سر مي برد.
كلاين در اين فيلم، دولت اسرائيل را ظاهراً مورد انتقاد قرار مي دهد چرا كه معتقد است براي آزادي او تلاش هاي كافي به عمل نياورده است.
يائيركلاين كيست؟
يائيركلاين يك مزدور اسرائيلي است كه دولت كلمبيا به دليل دخالت داشتن وي در قاچاق موادمخدر او را غياباً به ده سال زندان محكوم كرده بود. اتهام اين اسرائيلي اين بود كه وي در سال 2001 در كلبيا اقدام به آموزش نيروهاي شبه نظامي كارتل هاي قاچاق موادمخدر در دهه90 كرده بود. به همين دليل حكم بازداشت اين سرهنگ سابق در گردان چتربازهاي ارتش اسرائيل از سوي كلمبيا صادر شده بود، اما او توانسته بود، از آنجا بگريزد.
جاسوس اسرائيلي ماه اوت سال 2007 كه با نام و گذرنامه جعلي وارد فرودگاه مسكو شده بود، از سوي نيروهاي امنيتي روسيه بازداشت و دادگاه مسكو پس از يك سال محاكمه، درخواست دولت كلمبيا را براي استراد وي پذيرفت، اما دادگاه حقوق بشر اروپا، به بهانه احتمال در خطر بودن جان وي در صورت بازگشت به كلمبيا به دولت روسيه فشارهاي زيادي وارد كرده تا كلاين را آزاد كند.
بالاخره دادگاه مسكو، تحت فشارهاي لابي هاي صهيونيستي در روسيه، در ماه نوامبر از استرداد وي به كلمبيا خودداري كرد و اين موضوع اعتراض شديد «بوگوتا» را به همراه داشت به طوري كه «ژرمن فارگوس» وزير دادگستري اين كشور به خبرنگاران گفت: ما دست بسته در مقابل اين موضوع نخواهيم نشست و كلاين را به كلمبيا برمي گردانيم؟!
وي با استناد به صدور حكم بازداشت بين المللي كلاين از سوي اينترپل خواستار استرداد اين جنايتكار خطرناك اسرائيلي شد، اما تلاش هاي او بي فايده بود.
اين در حالي بود كه پس از شكست تلاش هاي وزير دادگستري، «خوان مانوئل سانتوس» رئيس جمهور كلمبيا خود مستقيماً وارد قضيه شد و به آزادي كلاين از سوي روسيه به شدت اعتراض و ابراز تاسف كرد.
كلاين همچنين متهم به انجام اعمال مجرمانه در برخي از كشورهاي امريكاي جنوبي و افريقا است و پيش از آن كه توسط روسيه بازداشت شود، نزديك به 16 ماه در زندان هاي كشور افريقايي «سيرالئون» به سر مي برد.
اين جاسوس كار كشته متهم است كه سلاح خريد و فروش مي كرده و در قاچاق الماس و آموزش شبه نظاميان ضددولتي در كشور «ليبريا» دخالت داشته است.
اما دولت كلمبيا از آن جهت سفت و سخت به دنبال دستگيري وي بود كه كلاين با آموزش نيروهاي شبه نظامي فئودال هاي آن كشور و سازماندهي گروه هاي قاچاقچي كوكائين، مشكلات زيادي برايش به وجود آورده بود.
نيروهاي آموزش ديده از سوي كلاين نقش مهمي در ناآرامي ها در كلمبيا ايفا كردند و سه هزار فعال چپگرا و سه نامزد انتخابات رياست جمهوري را در سال 1960 از پاي در آوردند. اين جاسوس ماجراجوي اسرائيلي در دهه 90 در خدمت «گونزالس رودريگرز» ملقب به «مكزيكي» بود و پس از مرگ وي در سال 1999 به خدمت «بابلو ايسكوبار» قاچاقچي معروف مواد مخدر درآمد. گفته مي شود، برخي از همقطاران وي در سازمان هاي جاسوسي اروپا، از او به خاطر تك روي و زيرنظر بودن توسط دستگاه جاسوسي اسرائيل (موساد) انتقاد كرده اند.
اين جنايتكار صهيونيست در كلمبيا براي انتقام از دشمنان و رقباي خود، دست پا و گوش آنها و يا حتي كودكان را مي بريد و بسيار خطرناك بود، طوري كه نام وي باعث رعب و وحشت در ميان قاچاقچيان مواد مخدر شده بود و دولت كلمبيا بعد از ردزني هاي فراوان، او را در روسيه پيدا كرد، اما تلاش هايش براي استراد وي بي نتيجه ماند.
& سقوط مرموز يك هلي كوپتر در كامرون و نقش اسرائيل
خبر ديگري كه در هفته گذشته تنها از سوي يك خبرگزاري (فرانسه) مخابره شد و مورد توجه كسي قرار نگرفت، خبر سقوط يك هلي كوپتر در كشور كامرون بود. چرا كه سقوط يك هلي كوپتر آن هم با تعداد اندك، خبر آن چنان مهمي براي رسانه هاي جهان تلقي نمي شود، اما در واقع موضوع چيز ديگري بود و از جمله سرنشينان آن هلي كوپتر يك جاسوس كار كشته اسرائيلي بود كه «رياست گارد محافظت از رئيس جمهور كامرون» را برعهده داشت.
اين هلي كوپتر در جنوب پايتخت كامرون و در منطقه اي موسوم به «دوالا» و «ياوندي» كه منطقه اي اقتصادي و سرشار از منابع نفتي است سقوط كرد.
گرچه اين هلي كوپتر كه هيچگاه مدل و علت سقوط آن اعلام نشد، از پايگاهي در 60كيلومتري دوالا و با پنج سرنشين به پرواز درآمده بود. اما علاوه بر خدمه آن 9سرنشين ديگر داشت كه يكي از آنها «ابراهام افير سيلوان» كه داراي مليت اسرائيلي است بود.
سيلوان به عنوان فرمانده گردان واكنش سريع (گروه نخبه در ارتش كامرون) و مسئول حفاظت از جان رئيس جمهور كامرون بود.
اما چطور اين اسرائيلي به دور از چشم رسانه هاي جهان و به طور پنهاني به اين كشور پاگذاشته بود و توانست اين پست را به دست آورد، حكايت مفصلي دارد كه از حوصله اين مقال خارج است. اما به طور خلاصه بايد گفت: گردان واكنش سريع براي نخستين بار در كامرون به ظاهر براي مبارزه با «انواع جديد جرايم» تشكيل شد و يكي از گروهان هاي آن در سال 2009 در شبه جزيره «باكاسي» (جنوب غرب كامرون) كه مساحتي بالغ بر يك هزار كيلومتر مربع را در برمي گيرد، مستقر شد تا به اصطلاح با مخالفان دولت، شورشيان و راهزنان دريايي در اين منطقه نفت خيز و حياتي به مقابله برخيزد.
همچنين شركت هاي بزرگ نفتي اروپايي مانند «بيرينكو» كه متعلق به فرانسه و انگليس است در اين منطقه به فعاليت مشغول هستند، اما هر چند وقت از سوي مخالفان دولت تاسيسات نفتي منطقه مورد حمله قرار مي گيرد.
دولت كامرون نيز براي چاره جويي دست به دامن اسرائيل شد و با استفاده از جاسوس و مزدور آن «ابراهام افير سيلوان» ظاهرا توانست تا حدودي امنيت را به منطقه بازگرداند. اما موضوع جالب تر، اين بود كه شورشيان منطقه باوندي پس از سقوط هلي كوپتر اين مزدور اسرائيلي، اعلام كردند كه آنها باعث سرنگوني آن شده اند.
منبع : فرانس پرس

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14