سه شنبه 14 دی 1389- شماره 19831
ويژگي هاي انتخاباتي رقيب احمدي نژاد
|
|
E-mail:shayanfar@kayhannews.ir |
|
ويژگي هاي انتخاباتي رقيب احمدي نژاد
حميدرضا اسماعيلي با اعلام حضور قطعي موسوي در انتخابات، خاتمي كه به دليل احتمال شكست از پيش نيز مردد بود، فرصت را براي انصراف غنيمت شمرد و طي بيانيه اي در 26 اسفند 1387 كناره گيري خود از انتخابات به نفع موسوي را اعلام كرد. در بخش هايي از بيانيه خاتمي چنين آمده بود: «... هنگامي كه گفتم «يا من يا مهندس موسوي» در عين احترام به همه عزيزاني كه در عرصه انتخابات حضور داشته يا خواهند داشت، به اين ظرايف نظر داشتم: اولاً به اهميت انتخابات، ضرورت پيروزي در آن، لزوم تغيير وضع فعلي در جهت مصالح كشور و اصلاح در حد توان و امكان يكپارچگي نيروهاي تغييرخواه و پرهيز از مخدوش شدن ضرورت هاي فوق با طرح گفتمان هاي متفاوت، (ولو يكسان در اصول) توجه داشتم و لذا با فرض آمدن جناب آقاي موسوي نمي آمدم و حالا نيز نمي مانم... ثالثاً: بر اين باورم كه جناب آقاي مهندس موسوي، براي ايجاد تغيير در شرايط كنوني شايستگي لازم را دارند، هر چند ممكن است تفاوت ها و تمايزهايي در نظر و عمل وجود داشته باشد... رابعاً: حضور در انتخابات براي پيروزي است، نه يك تفنن پرهزينه و بر اين باورم كه ايشان زمينه كسب آراء و انتخاب از سوي مردم را دارند، البته در صورتي كه همه ما هوشيارانه و واقع بينانه عمل كنيم... من به حكم وظيفه اخلاقي و براي پرهيز از هرگونه پراكندگي در آراء و با ايمان كامل به توان و مرجعيت مردم كه «ميزان» رأي آنان است و بايد آرائشان در حد امكان به نقطه واحدي سوق داده شود، از صحنه نامزدي انتخابات كنار مي كشم تا به ياري خداوند تغيير و بهبود اوضاع بهتر و كم هزينه تر در دسترس قرار گيرد و با اين كار مي كوشم تا امكان بهره برداري سوء را از كساني كه پيروزي خود را در القاء اختلاف و نيز تشتت آراء در جبهه گسترده خواستاران تغيير مي جويند بگيرم.»65 پس از اعلام انصراف خاتمي بسياري از طرفداران وي كه هنوز موسوي را شخصيتي متعلق به دهه شصت مي دانستند، از اين اقدام وي ناراضي شدند و لب به انتقاد گشودند. اما در ميان واكنش هاي صورت گرفته به بيانيه خاتمي نكته قابل توجه درباره كساني بود كه روغن ريخته شده را نذر امامزاده كردند و اين مصلحت سنجي او را رفتاري «اخلاقي» معرفي كردند.66 نكته قابل توجه درباره استفاده شعاري از مفهوم «اخلاق» اين است كه اين جبهه چون خود به استفاده شعاري از دين منتقد بود، نمي توانست از اين رويكرد بهره ببرد. لذا براي آن كه بتواند بر مقبوليت رفتار سياسي خود بيفزايد به روش ابزاري از «اخلاق» و دادن شعارهاي اخلاقي روي مي آورد. البته خاتمي پيش از آن كه شعار اخلاقي بدهد روز پيش از انتشار بيانيه دلايل واقع بينانه انصراف خود را از كناره گيري از انتخابات در حاشيه برنامه جماران چنين عنوان كرده بود: «ما سه نفر (خاتمي، كروبي و موسوي) نمي توانستيم پنجاه درصد آرا را داشته باشيم، اما حالا وضعيت با كناره گيري من بهتر مي شود. اگر من مي آمدم و به دور دوم مي رفتم براي من شكست بزرگي بود، اما اگر ميرحسين به دور دوم راه يابد، يك پيروزي براي ماست. درست است كه ميرحسين بخشي از آراي جوانان را كه من دارم، ندارد اما در عوض بخشي از آراي اصول گرايان براي اوست.»67 در اين بيانات خاتمي دو نكته قابل توجه است، يكي ترس از شكست و ديگري برداشت از موقعيت موسوي در جامعه. چه اشكالي داشت كه خاتمي در انتخابات شركت مي كرد و مي توانست با شكست احمدي نژاد در دور دوم به رياست جمهوري برگزيده شود؟ مشكل اينجا بود كه خاتمي حتي از احتمال شكست هراسان بود. او نسبت به موسوي از نگاه واقع بينانه تري برخوردار بود. خاتمي كه طي چند سفر استاني، سردي اكثريت جامعه با خود را احساس مي كرد، «شكست» را كاملاً محتمل مي دانست و ترجيح مي داد موسوي، قرباني اين شكست باشد نه او. حال كه رفتار او جواب داده بود و توانسته بود كاري كند كه موسوي سريع تر به تصميم نهايي برسد، او وظيفه اش را براي جبهه دوم خرداد انجام داده بود و مي توانست مسئوليت احتمالي شكست را از دوش خود بردارد. در واقع خاتمي كه مي ديد موقعيت وي در ميان طبقاتي از جوانان جامعه شهري بهتر از موقعيت موسوي است و با اين وضعيت انتخاباتي در سراسر كشور موسوي توان آن را ندارد كه در مرحله نخست پيروز انتخابات باشد، اينگونه مي پسنديد كه موسوي بتواند بخشي از آراي احمدي نژاد در ميان اصولگرايان را جلب كند و انتخابات را به مرحله دوم بكشاند. آرزوي خاتمي راه يابي موسوي به دور دوم بود كه آن را در قالب تحليل ارائه مي داد. به هر طريق جبهه دوم خرداد موفق شد تا پايان سال 1387 نماينده اصلي خود را براي رقابت با احمدي نژاد در انتخابات دهم رياست جمهوري بشناسد و از اين جهت كتاب سال 87 را با فكر و عزمي منسجم ببندد. با روشن شدن تكليف جبهه دوم خرداد در انتخابات 88 اما كار موسوي آغاز شده بود و او بايد به پرسش هاي فراواني پاسخ مي گفت و برنامه تبليغاتي خود را به كمك طيف رنگارنگ جبهه دوم خرداد آماده مي كرد. لذا در حالي كه با آغاز نوروز 88 تعطيلات نوروزي ايرانيان آغاز مي شد، اين تعطيلات جبهه مقابل احمدي نژاد را به فعاليتي بيش از گذشته فرامي خواند. نتيجه در انتخابات 88 خط قرمز جبهه دوم خرداد دستيابي دوباره احمدي نژاد به مقام رياست جمهوري بود. براي دستيابي به اين مقصود دو راه قابل تصور بود. نخست جلوگيري از حضور احمدي نژاد در رقابت انتخاباتي با پيش كشيدن مسئله «دولت وحدت ملي» بود و ديگر به ميدان آوردن رقيبي جدي براي رقابت با او بود. پس از شكست برنامه «دولت وحدت ملي» كه طرحي خام و نسنجيده و غيرواقع بينانه بود و با مخالفت اصول گرايان مواجه شد، راهكار دوم از اوايل دي 1387 به طور جدي پيگيري شد. احمدي نژاد در اواخر آذر 87 با دعوت از رقيب براي رقابت با خود نشان داد كه عزم محكمي براي شركت در انتخابات دارد و طرح مذكور عملاً شكست خورده است. اما در ميان تمام نام هاي متفاوتي كه براي حضور در انتخابات مطرح مي شدند مانند قاليباف، عبدالله نوري، محمد خاتمي، ميرحسين موسوي، حسن روحاني، عارف و ... هيچ كدام به اندازه محمد خاتمي و ميرحسين موسوي نظر تصميم گيرندگان جبهه دوم خرداد را به سوي خود جلب نمي كرد. تحليلگران سياسي اين جبهه در مجموع چهار شرط را براي برگزيدن نامزد انتخاباتي موردنظر لازم مي دانستند: 1. فرد موردنظر بايد مقبوليت عمومي و توانايي جذب رأي داشته باشد؛ 2. به ضرورت بايد از وابستگان جبهه دوم خرداد باشد؛ 3. با گفتمان عدالت، كه در حال حاضر مورد توجه جامعه است، بيگانه نباشد؛ 4. بتواند در ميان نيروهاي مذهبي و به ويژه جمعيتي كه منتقد احمدي نژاد هستند، نيز بخشي از آراء را به سوي خود جلب كند. با وجود اين چهار شرط، در ميان نام هاي مختلف مطرح شده نظرها بيش از همه به سوي خاتمي و موسوي معطوف شد. اما خاتمي از آنجا كه واجد شرايط سوم و چهارم نبود و از خطر شكست واهمه داشت، تلاش كرد تا موسوي را براي رقابت با احمدي نژاد وارد ميدان كند. در نهايت پس از چند ماه كشمكش بر سر آمدن خاتمي يا موسوي، وقتي كه موسوي در 20 اسفند 87 از عزم جدي خود براي شركت در انتخابات سخن گفت، خاتمي در 26 اسفند 87 انصراف رسمي خود را از نامزدي انتخابات اعلام كرد، تا جبهه دوم خرداد به صورت مشخص و روشن به برنامه ريزي براي انتخابات سه ماه بعد بپردازد. فصل سوم راهبرد تبليغاتي و گفتمان انتخاباتي ميرحسين موسوي با آمدن موسوي به ميدان رقابت در انتخابات 88 ، او مي بايست پيش از اينكه برنامه تبليغي خود را تنظيم كند به چند پرسش پاسخ مي گفت. در واقع بسياري كه او را با گفتمان گذشته اش مي شناختند او را بيش از هر كس به گفتمان احمدي نژاد نزديك مي دانستند. اين موضوع به اندازه اي رايج بود كه حتي بسياري از طرفداران احمدي نژاد براي وي احترام ويژه اي قائل بودند و از اين جهت پرسش ها و ابهام ها چند برابر مي شد. به طور نمونه مهدي كوچك زاده از نمايندگان اصول گراي مجلس معتقد بود ميرحسين موسوي كه در اولين سخنانش پس از بيست سال، دم از اسلام ناب محمدي(ص) زد، نمي تواند سنخيتي با اصلاح طلبي كه ما طي هشت سال دوره دوم خرداد شناختيم داشته باشد. ميرحسين ويژگي هاي مثبتي دارد و هشت سال نخست وزيري وي خواسته يا ناخواسته در دوره امامت حضرت امام(ره) و رياست جمهوري رهبر معظم انقلاب بود. در آن دوران يك سري برجستگي هاي خاص از وي ديده شده كه از مهم ترين آنها ايستادگي و مقاومت در برابر دشمن بود كه اينها در ذهن و چشم مردم مطلوب و پسنديده است. لذا از اين منظر نيز مي توان نگريست كه اصلاح طلبان براي اينكه واقعيت هشت سال گذشته خود را بپوشانند، خويش را به ميرحسين موسوي مي چسبانند. ميرحسين سنخيتي با اصلاح طلباني از جنس آقاجري و مجتهد شبستري ندارد.68 ابهام هاي حضور موسوي در انتخابات دهم رياست جمهوري به گونه اي بود كه افكار عمومي را به خود متوجه ساخت و پرسش هاي متعددي را دامن زد. در اين فضا نامه اي سرگشاده از سوي جمعي از دانشجويان دانشگاه صنعتي شريف منتشر شد كه به طور مناسبي بازنماياننده پرسش ها و ابهام هاي اطراف اين اعلام حضور بود. در بخش هايي از اين نامه چنين آمده است: اين روزها فضاي جامعه كم كم در حال انتخاباتي شدن است و بحث آمدن و رفتن نامزدهاي مختلف، از گفتمان هاي مختلف؛ و در اين پديده جالب توجه و قابل تأمل براي مردم و فرزندان انقلاب كانديداتوري مهندس ميرحسين موسوي در انتخابات رياست جمهوري دهم است. ميرحسين موسوي عملكرد 28 ساله در فضاي پس از دولتمردي دارد. هشت سال نخست وزيري در زمان جنگ تحميلي كه البته اذهان ملت از عملكرد دولت وقت كه دولتي استثنايي، برآمده از شرايط استثنايي جنگ بود، خاطراتي خوش به ياد مي آورد. اما عمل ميرحسين موسوي تنها به همين هشت سال نخست وزيري ختم نمي شود. مهندس موسوي بيست سال سكوت نيز در كارنامه خود به همراه دارد. كدام بيست سال؟ ابتداي اين بيست سال با دولت سازندگي و سياست هاي تعديل اقتصادي شروع شد. سياست هايي كه درها را براي واردات باز گذاشت تا به قول خود بعد از فضاي جنگ دوباره دريچه تعاملات جمهوري اسلامي را با دنيا بگشايد. همان دنيايي كه تمام قد در برابر اسلام ناب در سال هاي جنگ تحميلي ايستاده بود و البته واردات، فرهنگ مصرف گرايي و اشرافي گري را جاي گوهر قناعت و ساده زيستي براي مردم و مسئولين به ارمغان آورد. گوهري كه به سختي و با هزينه فراوان در سال هاي جنگ به دست آمده بود. تعديل اقتصادي، تورم 5/49 درصدي را سبب شد و مستضعفان را زير چرخ هاي اقتصادي له كرد و ما را قدم هايي بسيار از عدالت دورتر كرد. چرا كه نگرش مسئولين وقت دولتي همين بود. آن روز رئيس بانك مركزي از علم اقتصاد و ضرورت له شدن عده اي زير چرخ اقتصاد براي حركت آن چرخ و به اصطلاح سازندگي سخن مي گفت و آن روزها تاريخ از ميرحسين موسوي جز دو مصاحبه در جواب نقدها چيزي درون خود نمي يابد. روزها گذشت و دولت اصلاحات بر سر كار آمد و با نداي چپ انقلابي، چپ «تجديدنظرطلب» بر سر كار مردم آمد. به دنبال تجديدنظر در چه بودند؟ تاريخ سخنان وزير ارشاد و وزير كشور دولت وقت را فراموش نمي كند، همان طور كه سخنان عبدالكريم سروش ها، آقاجري ها، حجاريان ها، اكبر گنجي ها، بهزاد نبوي ها، عطريانفرها، قوچاني ها و... را فراموش نمي كند. همان گونه كه روزنامه هاي جامعه و توس و نشاط و آريا و اقبال و... را فراموش نمي كند؛ و همه آنها تجديدنظر در يك چيز را مي خواستند: «شعارهاي انقلاب امام(ره) و مردم».69 مي خواستند امام را به موزه تاريخ بسپارند و تنها همان يك جمله «ميزان رأي ملت است» را از وي براي يادگاري نگاه دارند. البته مخفيانه و آرام در كنار هجمه توپخانه ها به سمت شعارهاي انقلاب، سياست گذاران اقتصادي هشت سال سازندگي با سرعت بيشتري هشت سال ديگر روي گلوي مستضعفان مشغول چرخ اقتصاد سواري بودند. مي خواستند جنگ فقر و غنا را ]كه امام(ره) مي فرمود[ به جنگ «ايسم ها» تبديل كنند و همه «ايسم ها» محترمانه و غيرمحترمانه آرمان هاي امام را برنمي تافتند. يكي دين را ارزشي شخصي مي خواند و ديگري افيون توده ها. آنجا بود كه كمر همتي كه اسلام آمريكايي براي نابودي اسلام ناب بسته بود به خوبي مشاهده مي شد... البته تاريخ در هشت سال اصلاحات از ميرحسين موسوي جز رونق گالري نقاشي هايش خاطره ديگري به ياد ندارد. روزها گذشت، در روزگاران نااميدي همگان از شعارهاي انقلاب، در روزگاري كه ديگر راستي ها نيز با شعار دولت اميد و بنرهاي رنگي «سلام دكتر!» به ميدان آمده بودند، باز هم ولي نعمتان انقلاب همان توده هاي مستضعف به ياري امام خود آمدند و دولتي برآمده از شعارهاي انقلاب را بر سر كار آوردند. دولتي كه افتخارش ساده زيستي رئيس جمهورش، تكرار صريح سخنان امام(ره)، سفرهاي استاني به نقاط محروم، آمدن به ميان مردم و حرف آنها را از نزديك شنيدن، مبارزه با مظاهر داخلي وخارجي اسلام آمريكايي و متحجرين، سنگ اندازي متقابل در برابر شبكه اختاپوسي «ثروت هاي از ناكجا آمده»، دفاع از محرومين و ايستادگي قاطعانه بر حقوق مسلم و منافع ملت بود. دولتي كه بي اشتباه يا حتي كم اشتباه نبود اما هيچ گاه اصول را اشتباه نگرفت، امام را فراموش نكرد، جانشين امام را تنها نگذاشت، شعارهاي انقلاب را به لسان يا عمل تحقير نكرد. دولتي كه افتخار مي كرد او را به خاطر تكرار سخنان و شعارهاي امام مسخره مي كنند. اما اين بار تاريخ اينگونه روايت مي كند كه ميرحسين موسوي تنها چهار سال را به سكوت گذراند. اين بار وارد ميدان شد، چرا؟ ميرحسين خود مي گويد: «براي كشور احساس خطر مي كنم.« ميرحسين نگران شيوه استفاده از صندوق ذخيره ارزي، انحلال سازمان مديريت، واگذاري پول به مردم و انجام كارهاي كوچك به جاي طرح هاي ملي و... است. اما شعار ميرحسين همان بازگشت به اسلام ناب و حمايت از مستضعفان است. ميرحسين از ارزش ها سخن مي گويد، از اين كه بدون عدالت آزادي ارزش ندارد. از اين كه مبادا مردم به جاي ارزش ها بر سر سفره خود به دنبال رنگارنگي سفره هاي خود باشند. ميرحسين از شعارهاي امام مي گويد، اما جامعه پاسخي شفاف را از او براي سئوالاتش مي طلبد. به راستي چه رخ داده كه ميرحسين را امروز اين قدر نگران كرده است؟ آيا ارزش هاي امام امروز بيش از دوران اصلاحات و سازندگي در معرض خطر قرار گرفته كه ميرحسين به ميدان آمده است؟ آيا سياست هاي اقتصادي دولت فعلي از سياست هاي شانزده سال پيشين بيشتر مستضعفان و محرومين را مي آزارد؟ آيا سياست خارجي امروز كه حكم به شكست تعليق مي كند كمتر از سياست خارجي كه دنبال رابطه با آمريكاست و از رهبر انقلاب تقاضاي دوباره نوشيدن جام زهر را مي كند با آرمان هاي امام(ره) تطابق دارد؟... و سئوال كليدي تر از همه اينها: آيا قرابت ميرحسين موسوي (شعارهايش، عملكردش و گفتمانش) با اين دولت به مراتب بيشتر از دولت هاي پيشين نيست؟70 واقعيت اين بود كه اگر موسوي نمي توانست به پرسش هاي بالا پاسخ مناسبي دهد بايد در دستيابي خويش به موفقيت ترديد مي كرد. به هر طريق بخشي از گفتمان موسوي را گفتمان عدالت خواهي تشكيل مي داد. لذا او بايد براي ايرانيان توضيح مي داد كه چرا در طول بيست سال كه در 16 سال گذشته اش گفتمان عدالت خواهي در حاشيه بوده است در انزوا و سكوت به سر برده است، اما اكنون كه اين گفتمان از نو احيا شده است و جامعه از چهار سال گذشته به آن اقبال نشان داده به شيوه انتقادي پا به عرصه نهاده است. او در چهار سال گذشته كه به موفقيت اين گفتمان يقين نداشت در انتخابات شركت نكرد، اما اكنون كه اوضاع جامعه و مطالبات آن را متفاوت مي يافت اعلام آمادگي كرد. واقعيت اين است كه موسوي هيچ گاه نتوانست پاسخ قانع كننده اي براي افكار عمومي پيرو گفتمان عدالت خواهي بدهد. او پاسخي را براي اين پرسش ها در نظر گرفت كه از يك سو سطحي و شعاري به شمار مي آمد و از سوي ديگر مطابق با رويكرد «احمدي نژادستيزي» بود. چنان كه پيشتر گفته شد احمدي نژادستيزي راهبردي بود كه پس از انتخابات 84 از سوي شكست خوردگان پيگيري شد و تا سال 88 ادامه يافت. اين راهبرد اساس تبليغات انتخاباتي موسوي در سال 88 را نيز تشكيل مي داد، تا بدين طريق تمام افرادي كه از وضع موجود ناراضي هستند به صورت مقطعي در يك صف واحد قرار گيرند. در ماه هاي منتهي به انتخابات دو جمله كليدي از موسوي به يادگار ماند: «من احساس خطر مي كنم» و «تا روز انتخابات انتقاد خواهم كرد.« اين جملات در واقع نشان دهنده راهبرد احمدي نژادستيزي در محور تبليغات انتخاباتي موسوي است كه در مطالب بعدي به طور تفصيلي به آن خواهيم پرداخت. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 65 . خاتمي، محمد؛ بيانيه انصراف از نامزدي در انتخابات؛ 26 اسفند 1387. 66 . به طور نمونه بنگريد به: «بيانيه انصراف خاتمي؛ تصميم اخلاقي فراتر از كسب قدرت»، پايگاه اينترنتي تريبون؛ 27 اسفند 1387. 67 . «خاتمي گويا باز هم مرد ماندن نيست»؛ پايگاه اينترنتي رجانيوز؛ يكشنبه 25 اسفند 1387. 68 . «خوشبيني كوچك زاده درباره موسوي»؛ پايگاه خبري انصار نيوز؛ يكشنبه 11 اسفند 1387. 69 . در اين باره بنگريد به: اميري، جهاندار؛ اصلاح طلبان تجديدنظر طلب و پدرخوانده ها؛ تهران؛ مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1386. 70 . «نامه سرگشاده دانشجويان دانشگاه شريف به مهندس موسوي»؛ «دولت ائتلافي»، ترجمان «دولت وحدت ملي»؛ پايگاه خبري انصار نيوز؛ سه شنبه 27 اسفند 1387.
|
|
|