(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 18 دی 1389- شماره 19834

اسرار آن روز!
ضربان
علم و دين
گزارش كامل از تجمع دانشجويان مقابل دفتر حافظ منافع مصر
ارتباط تلفني مستقيم با عضو كاروان آزادي تا تقبيح شديد دولت حسني مبارك
اشتري: انقلابي بودن اكنون به خون دادن نيست بلكه به خون دل خوردن است
وقتي كه غربي ها يك آدمكش را دانشجو نشان مي دهند
الهياري: يكي از دغدغه هاي دانشجويان حفظ جان 8 عضو كاروان آزادي غزه است
پاتوق جديد اغتشاشگران دانشگاه شريف



اسرار آن روز!

محمد صادق يوسف وند
دانشجوي كارشناسي ارشد رشته فلسفه / دانشگاه قم

خداوند متعال در مقام غيب الغيوب نه اسمي دارد و نه رسمي و نه نشاني. غيب مطلق است و اولين ظهور آن به مقام احديت و بعد آن واحديت است كه مقام ظهور اسماء و صفات او تبارك و تعالي مي باشد. الله اسم اعظم الهي است و اولين صفت رحمانيت است و بعد آن رحيميت كه از او ظهور مي يابد. فلذا فرمود بسم الله الرحمن الرحيم.
اين نكته اول بود.
اما بعد...
9 دي گذشت، روزي كه رهبر انقلاب، خامنه اي عزيز در موردش فرمود: «9 دي تجلي قدرت خدا بود». با خودم گفتم در سالروز آن يوم الله بهترين مطلبي كه قرار را بر نگاشتنش بگذارم همان گفته هاي حضرت آقاست در دي ماه سال پيش. او بهتر از هر كسي آگاه است بر عمق آنچه مي گذرد از خوب و بد بر اين امت و غالب است بر همه جريانات. نه تعارف در كلامش جايي دارد و نه غلو و خطا در منطقش. نه اجازه مي دهد گفتارش كم كند از بهايي امري و نه بر ارزش فعلي بيهوده مي افزايد. عين صواب است عملش و در صراط مستقيم ره بري سخت سليم القلب است. نه خوفي از آينده دارد و نه از آنچه پيش مي آيد تزلزلي در عملش كه الا ان اولياءالله لاخوف عليهم و لاهم يحزنون. خداوند را به خاطر چنين نعمتي هزاران مرتبه شكر و رحمت واسعه الهي بر آن حكيم فرزانه باد.
«حضرت آقا در ديدار هزاران نفر از مردم قم، حضور عظيم و تعيين كننده ملت مؤمن، با بصيرت و باغيرت ايران را در راهپيمايي سراسري نهم دي ماه امسال(88)، تجلي دست قدرت خدا و حركتي ماندگار در تاريخ انقلاب خواندند».
ايمان، بصيرت و غيرت، هرگاه اين سه عنصر دست به دست هم دهند در هر برهه اي از تاريخ حماسه ساز مي شوند. و اين مي شود تجلي دست خدا. دستي كه سايه اش هراس بر جان فتنه گران مي اندازد و نه حتي سايه، آهنگ عزمش دل ها را مي لرزاند، حضورش پنبه مي كند كوه ها را چه رسد به مقدار خس و خاشاكي كه في الجمله بساطشان بر باد است.
حماسه سازي هاي اين امت از 15 خرداد گرفته تا 22 بهمن و 8 سال دفاع مقدس و 8 ماه دفاع مقدس در جبهه جنگ نرم، فرمولش همين است؛ ايمان، بصيرت و غيرت. و نه ملت از اين جداست و نه او از ملت جدا.
حضرت ماه فرمودند:
«سلطه گران و جريانهاي ضددين كه امروز در شرايط غبارآلود فتنه در مقابل نظام و انقلاب شعار مي دهند همان كساني هستند كه سالها زير پرچم مبارزه با امام و انقلاب صف آرايي كرده بودند و مردم نيز با درك همين شاخص و حقيقت، حضور تعيين كننده خود را در حفظ نظام و انقلاب، بار ديگر ثابت كردند.»
چه شد كه عده اي چشم دل كه هيچ چشم سربسته و كور شده بودند و كر و گنگ، و آغوش گشادند بر هر چه منافق در به در و كومله اي قاتل و ضدانقلاب فراري انگليسي خبيث و صهونيست و آمريكايي نجس؟؟
با خانواده كد داران منافقين عكس يادگاري گرفتن و گوش به نجوايشان سپردن ديگر چه صيغه ايست؟؟
اين منش از خط امام(ره) هرگز تراوش نمي كند چه رسد به جريان در راستاي آن خط. مگر نخوانده اي «لاخير في كثير من نجواهم و انما النجوي من الشياطين ليحزن الذين آمنوا و ليس بضارهم شيئا الا باذن الله»؟ راستش مردم احمق نيستند كه دشمنان ديروز و قاتلان فرزندان امروزشان را دوست بدانند. شما سران فتنه احمق هستيد بحثي نيست اما ملت بصير است و بر سر يك سفره نه با استكبار جمع مي شود و نه با نوكرانشان. اين يعني شاخص يعني فرقاني كه حق را از باطل جدا مي كند. هر چقدر بر طبل بنوازي و بر شيپور بدميد كه فلانك نخست وزير امام بود و فلانك اخذ حكمش از آن پير سفر كرده بوده فايده اي ندارد. ملاك حال فعلي افراد است هر چند حال گذشته تان هم توفيري چندان ندارد اين فقره را از شهيد ديالمه به يادگار دارم. يا فكر كنيد از شهيد آيت.
تلسكوپ نمي خواهد، با چشم غيرمسلح هم مي شود ديد كه دشمن، حامي و طرف چه كسيست. يا شما تغيير ماهيت داده ايد و يا دشمن؟؟ شق سومي هم هست و آن اينكه از قبل دست در يك كاسه بوديد و نفاق پيشه نموده بوديد. هر چه بوديد بوديد الان ديگر مردوديد هم از ديد ملت هم از ديد خالق ملت زيرا بر عناد اصرار مي ورزيد و مكروا و مكرالله و الله خيرالماكرين.
حضرت آقا فرمودند:
«روز 9دي امسال نيز از جمله روزهايي است كه به واسطه حركت عظيم و فوق العاده مردم، در تاريخ ماندگار شد.»
سر ماندگاري چيست؟ آيا جز عمل خالص پايدار مي ماند و هر آنچه جز اين باشد سست بنياد است و بنيادش بر باد. ملت خدا را مي خواهد، دين را مي خواهد، ولايت را مي خواهد و استمرار دهنده خط انبياء، وارث پرچمدار كربلا، خامنه اي عزيز را. گوشش بدهكار نيست كه CNN و يا BBC فارسي چه مي گويد، اصلا وقعي نمي نهند گفتار بي مايه آنها را. حركت ملت عظيم بود چون متصل به سرچشمه ولايت شده بود چون در غبار فتنه ها چشمش به چراغ برافراشته رهبر بود كه به كدام سو در حركت است. امت ديگر خود يك پا مفسر شده اند، آقا صحبت هم نكند از ماه چهره آقا همه چيز را مي فهمند از لبخند و گاه نگاه مزين به خشمش، بصيرت مردم اقتضا مي كند اين چنين باشند. 9دي ماندگار است چون يوم الله است.
حضرت آيت الله خامنه اي با اشاره به شرايط غبارآلود كنوني تأكيد كردند:
«در چنين شرايطي، اين حركت مردم، اهميت مضاعفي داشت و روح ولايت، و روح حسين بن علي(ع) در آن ديده مي شود و همانگونه كه امام راحل همواره مي گفت تجلي دست قدرت خدا بود»
حسين جان- سلام خدا بر شما باد- وجود انقلاب و استمرارش به بركت شماست، به بركت گريه پر شور و شعور بر مصائبتان، به بركت برافراشتن پرچم عزايت، به بركت علم قامت برافراشته علمدارت كه سيد ما وارث آن است، به بركت درس ها و عبرت هايي كه قيام عاشورايتان به ما آموخت، به بركت خونهايتان كه بيمه نمود اسلام را، به بركت دعاي جدتان پيامبر اعظم- صلي الله عليه واله- در حقتان كه فرمودند خدايا دوست بدار هر آنكه حسين- سلام الله عليه- را دوست بدارد و دشمن بدار هر آن كه او را دشمن بدارد و شگفت نيست كه دعاي رسول خدا- صلي الله عليه و آله- در حق ملت مستجاب شود. امت از صميم قلب شما را دوست دارد و جان را نثارتان مي كند و اين شد كه دشمنانتان مورد خشم خدا قرار گرفتند و حرمت نشناسان عاشورايتان اينگونه پست و حقير شدند در قاموس اذهان عالم.
حسين- سلام الله عليه- دست خداست همانگونه كه اميرمؤمنان و- سلام الله عليه- و رسول خدا- صلي الله عليه و آله- بودند. و يدالله فوق ايديهم، كسي را ياراي مخاصمه با دست خدا نيست؛ و اين سر تجلي حضرت آقا حماسه بزرگ 9دي را نتيجه هوشياري مردم و درك اين شاخص بسيار مهم دانستند و افزودند: «اگر صدها بار براي نعمت هوشياري اين ملت، سجده شكر بجا آورده شود، باز هم كم است.»
آقا جان، گفتارتان ما افسران جنگ نرم را به ياد سخن استاد اخلاق حوزه، علامه مصباح يزدي، عمار روزگار غبارآلود فتنه مي اندازد. مي گفت اگر صدها بار براي نعمت وجود پر از بركتتان سجده شكر بجاي آوريم باز هم كم است. زيبا فرمود و مثل هميشه سنجيده. كدامين قوم يا ملت را در پهنه گيتي سراغ داريد كه رهبري همچون ماه انقلاب ما داشته باشد؟ چه كسي را مي شناسيد كه در طوفان هاي پر مخاطره تحميلي ناجي كشتي پرتلاطم انقلاب باشد بي هيچ منتي؟ خيالمان راحت است و آسوده و بايد براي اين آسودگي هم هزاران بار سجده شكر بجاي آورد. صد البته اين راحتي به معناي غفلت از وظايفمان نيست. هر كس به قدر وسعش بايد حكيم الهي و نائب امام عصرش را ياري كند و عذري پذيرفته نيست در درگاه الهي. انقلاب ما فرصتي است براي اثبات مردانه گيمان، براي اثبات وفاداريمان، براي اينكه نشان دهيم شعار «ما اهل كوفه نيستيم» را در حد شعار كافي نمي دانيم و جانانه مهر آن را بر پيشاني زده ايم و مي دانيم با ظهور صاحب اصلي اين نظام- عجل الله فرجه- فرصت هم تمام مي شود و زماني هم تا طلوع آن خورشيد عالم گير نمانده است. در پيشگاه خداوند عذر و تقصير بر كوتاهي ما پذيرفته نيست.
«حضرت آيت الله خامنه اي دستگاه هاي مسئول را به اعمال كامل و قاطع مر قانون در برخورد با حوادث اخير موظف كردند.»
«حضرت آيت الله خامنه اي حركت عظيم ملت در نهم دي ماه را، اتمام حجتي براي همه دانستند و افزودند: مسئولان قواي سه گانه ديدند كه ملت چه مي خواهد بنابراين بايد وظايف خود را در مقابل مفسدان و اغتشاشگران به خوبي انجام دهند.»
قانون بايد اجرا شود. اين خواسته بحق مردميست كه حماسه سازي نمودند و مهر تأييدش را از مقتداي خود دريافت نمودند. تعلل آقايان مرتبط با امر قانون ديگر معنا نمي دهد. اين تعلل ها مي شود فرصت سوزي، مي شود دادن تنفس مصنوعي به سران فتنه، مي شود قلم فرسايي در انتشار بيانيه، مي شود كسك را ملاصدراي قرن دانستن. مي شود خرج هزينه بيشتر. حضرت آقا فرمودند مر قانون اجرا شود. پس چرا معطلند نه در اجراي قانون بلكه در اجراي فرامين رهبري و خواست مردم؟؟
حضرت آقا در آن نشست صميمانه با افسرانش در جنگ نرم فرمودند (نقل به مضمون) كه رهبري حرفي براي مردم و حرفي براي مسئولين ندارد. مواضع دوگانه در كار نيست. همين كه اعلام كرديم. مواضع ماست و چنين نسبتي كه رهبري در جمع فرمايشي دارند كه در جمع خصوصي تر خلاف آن مواضع بيان كردند مي شود به فتواي ولي الامر گناه كبيره است. پس توجيه ديگر بس است.
آقاي نماينده محترم مجلس كه فرمودند سران فتنه مرده اند و مرده نياز به محاكمه ندارد، آقاي امام جمعه بسيار دوست داشتني كه فرموديد فتنه گران در زندان مردمي محبوسند، كلامتان قبول؛ اما مگر مرده را دفن نمي كنند؟ 9دي قبرها براي آنها حفر نموده، پس چرا معطليد؟ حكم خدا را حداقل در مورد دفن ميت اجرا كنيد. جسد مرده اگر بماند متعفن مي شود و بو مي دهد و آزار مي دهد همه را. آن وقت بايد خرج چند برابر براي گندزدايي و از بين بردن اين بوي بد و جلوگيري از انتشار ميكروب بكنيد. پس چرا مي شود صرفه جويي؟
ملت در 9دي محاكمه هر آنكه فتنه گرش مي نامند، خواهان بودند. تبلور شعار امت 9دي، در قطع ريشه فتنه گران و مفسدان و اغتشاشگران ظهور مي كند. پس حكم خدا را اجرا نماييد كه خدا از اين پس حامي شماست.

 



ضربان

به عشق نفر اول كنكور!
محسن اقبال دوست

1-2-3 آزمايش مي شود. 3-2-1 آزمايش مي شود. 3-2-1.
32 سال است آزمايش مي شود و عجب حكايتيست حكايت اين انقلاب! ديشبي بود كه وصيتنامه ات را مي خواندم احمدرضا احدي! رتبه يك كنكور تجربي! وصيت نامه سه خطي ات به اندازه تاريخ انقلاب بود. انگار براي شهادت عجله داشتي كه روي يك كاغذ درب و داغان وصيتنامه ات را نوشتي!
با تو هستم! افسر جوان! مي داني احمدرضا چه گفت؟ «فقط: نگذاريد حرف امام روي زمين بماند! همين»
اما بعضي ها گذاشتند حرفش را بر زمين. شايد اين طور مي پنداشتند كه حرف پير جماران ديگر به درد جيب هايشان نمي خورد. يك روز دم از پيروي از ولايت مي زدند. امروز ولايت را ديكتاتوري مي خوانند. يك روز! بي خيال.
احمدرضا جان! اگر بخواهم اين روزها را برايت بشمرم، شايد همه اش نه در اين نامه كه شايد 32 سال طول بكشد. احمدرضا خوشا بحالت كه رفتي و نديدي كه حرف امام را نه تنها بر زمين كه مي خواستند به موزه بفرستند! راستي شرمنده ام! راستي شرمنده ام كه اين را مي گويم! چند وقتي كه همرزمان بي پلاكت را برايمان هديه مي آوردند، عده اي از همين آقايان چه ها كه نمي گفتند! راه دور نرويم در همين دانشگاه، پارسال يادت هست!
احمدرضا اما بگويم كه بسيجي امروز بسيجي تر است! اگر شما هشت سال با دشمنان خارجي جنگيدي، ما هشت ماه با دشمنان داخلي و خارجي جنگيديم. اگر تو در فكه، شلمچه و چزابه جنگيدي، ما در فيس بوك و بالاترين و جرس جنگيديم. تو در سنگري مي جنگيدي كه از آن بوي خاك به مشام مي رسيد، اما ما در سنگري مي جنگيم كه هيچ شباهتي به سنگر تو نداشت. سنگر ما هيچ جا نبود. سنگر ما همه جا بود. خاكريز ما در مجازآباد بود. راستي اسم مجازآباد به گوشت خورده!
احمدرضا جان! اما هنوز نهضت زنده است!
«گرگ ها خوب بدانند، در اين ايل غريب/ گر پدر مرد، تفنگ پدري هست هنوز/ گرچه نيكان همگي بار سفر بربستند/ شيرمردي چو علي خامنه اي هست هنوز
¤ دانشجوي حقوق- دانشگاه قم

 



علم و دين

محمد صيادي

علم چيست؟
تلقي متداول از علم در غرب مبتني بر اين عقيده بوده است كه صرفاً گزاره هايي علمي هستند كه مبتني بر تجربه، آزمايش و مشاهده باشند. «در قرن هفدهم ميلادي با ظهور دكارت، گاليله، نيوتون و...، علم جديد تولد يافت و مشخصه اين علم، استدلال رياضي و مشاهده تجربي بود.»1 رواج اين تعريف از علم در علوم تجربي آغاز شد و سپس بر ساير علوم و به ويژه علوم انساني سيطره يافت. اين تلقي از علم در علوم انساني تمامي پديده هاي غيرحسي را رد كرد و منجر به آن گرديد كه دانشمندان علوم انساني به روش هاي علوم تجربي روي آورند و از اين رهگذر علم اثباتي (پوزيتيويسم) به شاخه اصلي در بررسي هاي علمي تبديل شد. «متأسفانه درست در همان دوران رونق پوزيتيويسم بود كه علم جديد به جهان اسلام راه يافت و با آن فلسفه هاي تجربه گرا را به جوامع اسلامي منتقل كرد؛ بينشي كه علوم را از متافيزيك خداگرا جدا مي كرد. بدين جهت در جوامع اسلامي علم سكولار رايج شد و پرورش يافتگان دانشگاه ها عمدتاً فارغ از تعليم و تزكيه و بينش اسلامي بار آمدند و در محيط هاي آن ها اين ايده رواج يافت كه علم در تعارض كامل با دين است و يا اينكه كاملاً از آن مستقل است و مطالب علمي را بايد كلاً از مطالب ديني جدا كرد.»2
طبيعي بود كه چنين تعريفي از علم اشكالاتي اساسي پديد مي آورد. براي نمونه برخي از انديشمندان با انتقاد از چنين برداشتي از علم، عدم توجه به ارزش ها را در علوم انساني غيرمنطقي شمردند و اشاره كردند كه چنين امري در علوم انساني محال است و هر پژوهشگري هر چقدر هم ادعاي بي طرفي داشته باشد، در نهايت با جهان بيني خاص خود به موضوع پژوهش مي نگرد و بنابراين تفاوت علوم انساني و علوم تجربي در همين امر نهفته است. طبيعتاً در علوم تجربي ارزش هاي مورد قبول پژوهشگر، آن چنان بر موضوع مورد آزمايش تأثيرگذار نيست. اما در علوم انساني اين تأثيرگذاري غيرقابل اجتناب است؛ هرچند تلاش شود با كمي كردن روش هاي پژوهش اين مسأله به حداقل برسد. «درواقع مي توان گفت كه هيچ دانشي فارغ از قضاوت هاي ارزشي نيست و تفاوت بين علوم انساني و علوم طبيعي در شدت و ضعف قضيه است. دانشمندان در تعبير داده هاي علمي همواره از فرضيه ها استفاده مي كنند و اينها مملو از ارزش ها و جهات غيرعلمي هستند.»3
دين چيست؟
دين برنامه اي كامل براي زندگي است كه پيروي از آن سعادت بشر را درپي دارد. هر يك از دانشمندان تعريف متفاوتي از دين ارائه داده اند اما در يك تعريف مفهومي و جامع از دين مي توان گفت: «دين، مجموعه عقايد، قوانين و مقرراتي است كه هم به اصول بينشي بشر نظر دارد و هم درباره اصول گرايشي وي سخن مي گويد و هم اخلاق و شئون زندگي او را زير پوشش دارد. به ديگر سخن، دين مجموعه عقايد، اخلاق و قوانين و مقرراتي است كه براي اداره فرد و جامعه انساني و پرورش انسان ها از طريق وحي و عقل در اختيار آنان قرار دارد. دين مبتني بر وحي از بخش هاي گوناگون تشكيل مي شود؛ بخشي شامل عقايد است؛ يعني شامل باور و اعتقاد به حقايق و واقعيت هاي جهان هستي براساس توحيد است؛ مانند اعتقاد به وجود خدا، وحي و نبودت، قيامت و معاد، بهشت و دوزخ و مانند آن ها، بخش ديگر دين، اخلاقيات است؛ يعني تعاليمي است كه فضايل و رذايل اخلاقي را به انسان شناسانده و راه تهذيب نفس او را از رذايل، و تخلق آن را به فضايل ارايه داده است. بخش ديگر دين، شريعت و مناسك و احكام و مقررات است كه روابط فرد با خود و با خداي خود و با ديگران- يعني روابط اجتماعي، حقوقي، مدني و سلوك اجتماعي و كيفيت روابط اقتصادي و سياسي و نظامي- در اين بخش قرار مي گيرد.»4
رابطه علم و دين
انديشمندان تقسيم بندي هاي مختلفي از رابطه علم و دين ارائه داده اند. اما يكي از معروف ترين تقسيم بندي ها اين رابطه را از چهار منظر نگريسته است:
نخست رابطه تعارض؛ مبتني بر اين عقيده كه علم و دين در تعارض با يكديگر قرار دارند. «مطابق مكتب تعارض، علم جديد با دين آشتي ناپذير است و فاتحه خداباوري را خوانده است. البته بعضي از مذهبيون نيز به ايده تعارض معتقدند و بر آن هستند كه بايد علم فعلي را با علم ديگري جايگزين كرد.»5
دوم رابطه تمايز؛ كه بر طبق آن علم وظيفه توجه به امور مادي را برعهده دارد و دين به امور معنوي مربوط است. «پيروان مكتب تمايز بر آن هستند كه عمده تعارض بين علم جديد و دين ناشي از آن است كه اين دو حوزه متمايز در هم تنيده اند: علم بايد به توصيف جهان فيزيكي و نحوه پيدايش آن بپردازد و دين با مسائلي از قبيل سرشت خداوند و معناي وجود سر و كار دارد.»6
سوم رابطه تلاقي؛ كه در آن اعتقاد به جدايي ميان اين دو مورد اشاره است اما نمي توان تمايز ميان آن دو را به همان صورتي كه مكتب تمايز معتقد است، تشخيص داد و تعامل آن ها مدنظر است. «پيروان مكتب تلاقي به جدايي علم و دين معتقدند، اما تفكيك كامل بين آن ها قبول ندارند. اين ها مي پذيرند كه علم ودين ازلحاظ منطقي و زباني متمايزند، اما معتقدند كه دردنياي واقعي نمي توان آن ها را به سهولتي كه رويكرد تمايز فرض مي كند، از هم جدا كرد.»7
چهارم رابطه تأييد، كه براساس آن دين، علم را تأييد مي كند. مكتب تأييد «بر آن است كه ايده يك جهان عقلاني و قابل فهم در تفكر يهودي-مسيحي ريشه دارد. بدين معنا كه دانشمندان، به طور ضمني، با ايمان كار مي كنند كه جهان فيزيكي، جهاني ساده، زيبا، عقلاني و قابل فهم است. بدون ايمان دليلي بر انجام آزمايش ها يا نظريه پردازي نيست. دين آن انگيزه اي را كه به دانش علمي منتهي مي شود تأييد مي كند و از كوشش علمي براي معنادار ساختن جهان، به طور كامل حمايت مي كند و حتي آن را تقويت مي كند. دين مويد اعتمادي است كه ضرورتا زيربناي علم است.»8
اما در جهان بيني اسلامي علم و دين مستقل از يكديگر يا متعارض نيستند. (در جهان بيني اسلامي، علم و دين يك مبناي متافيزيكي واحد دارند و نيز هدف دانش وحياني و دانش كسبي هر دو اين است كه آثار و صفات خداوندي را براي بشر برملا كند. در واقع مي توان فعاليت علمي را بخشي از فعاليت ديني به حساب آورد، كه البته روش و زبان خاص خود را دارد. انسجام و زيبايي جهان مخلوق جلوه اي از دانش و قدرت بي پايان الهي است.»9
«علم اسلامي، علمي است كه با اصول، معيارها و اهداف وحي اسلامي تطابق دارد و بدان متعهد است. معرفت شناسي اسلامي كل نگر است و معرفت ديني و معرفت علمي را از هم جدا نمي كند. هدف اصلي علم اسلامي كشاندن انسان به سوي خداوند خالق و نگه دارنده جهان و ارائه صفات او است (علم، قدرت و...) و از آن انتظار مي رود كه يكپارچگي طبيعت و در نتيجه وحدت خالق آن را نشان دهد. انديشه وحدت خداوند (توحيد) اصل بنيادي اسلام است و همه ايده هاي ديگر را تحت الشعاع قرار مي دهد.»10
نسبيت علم، قطعيت دين
علم جديد نسبي و محدود است بدين معني كه هر گزاره علمي تا زماني معتبر است كه ابطال نشود. تاريخ علم جديد گواه آن است كه بسياري از نظرياتي كه زماني قطعي تلقي مي شدند، در پي ارائه نظريه اي جديد منسوخ شدند. اين نسبي بودن در علوم انساني دردساز است؛ چرا كه چنين پنداري موجبات اعتقاد به پلوراليزم را فراهم مي كند. اگر بپنداريم كه چنين كثرتي وجود دارد چگونه مي توان به حقيقت مطلق دست يافت؟ اگر نتوانيم به حقيقت مطلق دست يابيم چرا بايد به علوم اعتماد كنيم؟ آيا صرف اينكه يك مطلب توسط علم تأييد گرديده، مي تواند زمينه عمل بدان را براي ما فراهم آورد در حالي كه نقص، ويژگي اصلي اين علم جديد است. در همين جا است كه نقش دين پديدار مي گردد. اگر دانشمندي كه به دنبال پژوهش است، پژوهش خود را بر يك مبناي درست اعتقادي پايه ريزي كند، يافته هاي او قطعاً قابل اتكاتر از يافته هاي ديگران خواهد بود.
«در عصري كه علم سكولار حاكميت دارد، مطلق انگاشته مي شود، حرف آخر را مي زند و متخصصان علوم تجربي غالبا كمترين ترديدي در صحت برداشت هاي يافته هاي علمي خود ندارند، در زمينه ارزش ها و علوم ديني، نسبي گرايي و تكثر گرايي ترويج مي گردد و در جهت استدلال گفته مي شود كه در مورد علم اتفاق نظر وجود دارد، اما در زمينه معتقدات يا احكام ديني اختلاف نظر هست؛ چنين نتيجه گيري هايي از غفلت نسبت به چند نكته مهم ناشي مي شود:
الف: در مورد تعبير نظريه هاي مهم علمي جاافتاده زمان ما، اتفاق نظر وجود ندارد (كافي است به تعابير متفاوتي كه درباره نظريه هاي كوانتوم يا تبدل انواع داروين وجود دارد نظري بيفكنيم.)
ب) امروزه مباني بسياري از نظريه هاي موفق و جاافتاده علوم مورد مناقشه است.
ج) بعضي از نظريه ها كه در مباني فلسفي اختلاف دارند با يك قوت، داده هاي تجربي را تعبير مي نمايند (مثل مكانيك كوانتومي سنتي و مكانيك كوانتومي بوهمي). به همين جهت، بعضي از علما و فلاسفه معاصر، صحبت از تعيين ناقص (under determination) نظريه ها توسط داده هاي تجربي مي كنند (يعني داده هاي تجربي به طور يگانه يك نظريه را در مقابل بديل هاي آن برنمي گزيند). اينكه براي نظريه هاي علمي امتياز مطلق قائل باشيم ولي در مورد ساير دانش ها به نسبيت گرايي متوسل شويم، پشتوانه منطقي محكمي ندارد.»11
در اين زمينه اشاره به اين موضوع كه دين (اسلام) شامل اصولي است كه قطعيت ويژگي اصلي آن است، خالي از لطف نيست. اين قطعيت به نوبه خود دين را در سطحي بالاتر از علم قرار مي دهد كه زمينه اصلي را براي تبعيت از آن فراهم مي كند. از طرف ديگر دين با هيچ حقيقت علمي سرناسازگاري ندارد. در عين حال فروعات ديني نيز تغيير مي پذيرند، مورد مناقشه عالمان ديني قرار مي گيرند و اصلاح مي گردند. «به طور خلاصه مي توان گفت در شريعت، حوزه ثبات مشتمل بر اصول و اهداف و حوزه تغييرات مشتمل بر فروع و وسايل و اساليب است.» 12
در همين جا بايد اشاره كرد كه برداشت غرب از اسلام درباره نحوه نگرش آن به رابطه علم و دين نيز برداشتي سطحي و غيرقابل دفاع است. در واقع «دريافت غربي ها از اسلام در حد شناختي است كه يك مسلمان دور افتاده از اين آيين دارد، البته مسلماني شيفته و خودباخته دستاوردهاي مغرب زمينيان در عرصه پديده هاي طبيعي. به راستي، اسلام با كدام حقيقت علمي سر ستيز داشته است؟ اگر دين حقايقي را مطرح مي نمايد كه علم از درك آن ها ناتوان مي نمايد، نبايد اين اجازه را به خوددهد كه آن ها نفي و طرد كند، بلكه تنها مي تواند به يك «نمي دانم» بسنده نمايد، زيرا هر آينه ما به دليل جهلمان بر آن ها خط بطلان كشيم، ناگزير روزي از چنين اقدامي پشيمان خواهيم شد وتاكنون نيز هزاران گونه از اين موارد روي داده كه برخاسته از جهل واقعيت ها بوده و هنگام روشن شدن حقايق ناشناخته و گستره هاي آگاهي، مواضع مزبور مورد تمسخرمان قرار گرفته است. از آن چه گذشت، اين نكته را در مي يابيم كه راز و رمز متافيزيك موردعنايت اديان برحق، نمي تواند توسط دانش و علم مورد مناقشه قرار گيرد، زيرا اين نمادها ساخته و پرداخته افكار و انديشه هاي محدود نيست. آري، مي توان گفت و تكرار كرد كه اديان ساخته و پرداخته دست بشر، در تعارض با علم و دانش قرار مي گيرند. اين اديان بسيار متفاوت از اديان حقيقي هستند كه همواره مورد تأييد دانش قرار گرفته و انسان را با حقايق هستي آشنا مي سازند»13
ــــــــــــــــــــــ
1- دكتر مهدي گلشني، از علم سكولار تا علم ديني، ص 17
2. همان، ص148
3. همان، ص 163
4. آيت الله جوادي آملي، دين شناسي، ص 27
5. جان اف. هات، علم و دين؛ از تعارض تا گفتگو، ص 12
6. همان، ص 13
7. همان، ص 13
8. همان، ص 14
9. گلشني، همان، ص 75
.10 همان، ص 86
.11 همان، ص 38
.12 همان، ص 41
.13 علامه محمدتقي جعفري، هم گرايي دين ودانش، ص 88

 




گزارش كامل از تجمع دانشجويان مقابل دفتر حافظ منافع مصر
ارتباط تلفني مستقيم با عضو كاروان آزادي تا تقبيح شديد دولت حسني مبارك

جمعي از دانشجويان دانشگاه هاي تهران در اعتراض در واكنش به كارشكني ها و سنگ اندازي هاي دولت مصر در مسير كاروان شكست حصر غزه و جلوگيري از تخليه كمك هاي مردم آسيا به ملت مظلوم غزه در بندر العريش از ساعت 20 شب سه شنبه، 14 دي ماه در مقابل دفتر حافظ منافع اين كشور در تهران تجمع كردند.
اين دانشجويان با در دست داشتن پرچم هاي ايران، فلسطين، حزب الله لبنان و با حمل پلاكاردهايي با مضامين «ننگ بر دولت مصر، حافظ منافع اسرائيل»، «مرگ بر آمريكا»، «مرگ بر اسرائيل» و «آزادي غزه» و با سر دادن شعارهاي «مرگ بر آمريكا»، «مرگ بر اسرائيل»، «حسني نامبارك شرمت باد شرمت باد»، «ملت مصر به پا خيز دموكراسي به هم ريخت» و... نسبت به كارشكني هاي دولت مصر اعتراض كردند. در ادامه اين تجمع با روح الله رضوي فعال سياسي و فرهنگي اهل كشمير هند كه يكي از اعضاي كاروان آزادي غزه است ارتباط تلفني برقرار شد. وي در اين ارتباط تلفني با تجمع كنندگان گفت: به سبب اتمام آذوقه جان اعضاي كاروان آزادي در خطر است. دولت مصر پس از 58 ساعت هنوز اجازه ورود كشتي به بندر العريش و انتقال كمك هاي مردم آسيا به اهالي غزه را نداده است.
وي از تمامي رسانه ها و فعالان حقوق بشري خواست تا در مقابل اين اقدام ضدبشري دولت مصر موضع بگيرند و به دولت مبارك فشار آورند.
رضوي خاطرنشان كرد: بعدازظهر امروز در تماسي كه با 8 تن از اعضاي كشتي «سلام» حامل كمك هاي مردم آسيا داشتيم، اطلاع يافتيم اين فعالان حقوق بشر در حدود 54 ساعت است كه بدون كمترين امكانات و دسترسي به آب و غذا در مسير دريايي به سمت العريش مصر معطل مانده اند.
اين فعال حقوق بشر در ادامه تصريح كرد: دولت مصر در راستاي ادامه سياست ديروز رژيم صهيونيستي در تعقيب و ارعاب كشتار بوسيله ناوچه ها و جنگنده هاي نظامي، اجازه بارگيري محموله هاي كشتي در بندر العريش و انتقال آنها به غزه را نمي دهد. يكي از اعضاي كاروان كه بيمار است در وضعيت مناسبي قرار ندارد. 8 فعال از كشورهاي هند، ژاپن، آذربايجان، اندونزي، مالزي و سوريه هم اكنون در كشتي به سر مي برند.
وي با اشاره به اينكه دولت مصر به بهانه هاي مختلف مانع ورود اين كاروان به نوارغزه مي شود، تاكيد كرد: متأسفانه اعضاي كاروان آزادي غزه در وضعيت خوبي نيستند و وضعيت آنان وخيم است.
رضوي خاطرنشان كرد: دولت مصر براي انتقال كمك هاي بشردوستانه به مردم غزه درخواست مبلغ هنگفتي را كرده است و از همه مجامع بين المللي تقاضا داريم تا با فشار به دولت مصر اجازه ورود كمك هاي بشردوستانه به نوارغزه داده شود.

 




اشتري: انقلابي بودن اكنون به خون دادن نيست بلكه به خون دل خوردن است

وحيد اشتري مسئول سياسي بسيج دانشجويي دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران در سخناني خاطرنشان كرد: دغدغه امام(ره) صدور انقلاب اسلامي بود و رهبر كبير انقلاب اسلامي به صراحت در مقابل مواضع دولت مصر و عربستان سعودي مي ايستاد.
اين فعال دانشجويي خاطرنشان كرد: مشكل اساسي انقلاب اسلامي جرياني است كه در كشورمان وجود دارد و اين جريان هنوز به گفتمان امام(ره) معتقد نيست.
اشتري با بيان اينكه پس از گذشت 30 سال از پيروزي انقلاب اسلامي هنوز به جبهه امام(ره) كمك نشده، تصريح كرد: مشكل ما با افرادي در كشورمان است كه سعي دارند با دولت هايي چون مصر رابطه ايجاد كنند.
وي در پايان خاطرنشان كرد: اكنون عصر مبارزه است و مسلمانان در مقابل استكبار جهاني مي ايستند و بايد توجه داشت كه انقلابي بودن اكنون به خون دادن نيست بلكه به خون دل خوردن است.
در پايان اين تجمع دانشجويان در حالي كه شمع هايي در دست داشتند به مرثيه سرايي و سينه زني پرداختند.

 




وقتي كه غربي ها يك آدمكش را دانشجو نشان مي دهند

به گزارش «خبرنامه دانشجويان ايران»، حبيب الله لطيفي يكي از اعضاي گروهك تروريستي پژاك است كه به علت محاربه و اعمال تروريستي در ايران، محبوب دل رسانه ها و سران غربي شده است.
سايت هاي جلبكي حامي فتنه همچون كلمه و جرس نيز كه سابقه حمايت از ريگي را هم داشته اند، اين بار به حمايت از وي پرداخته اند و جالب آنكه حتي به جوسازي حمايتي در خصوص وي پرداختند.
جالب آنكه وكيل مدافع لطيفي درخصوص برخي ادعاهاي رسانه هاي خارجي در مورد نحوه محاكمه حبيب الله لطيفي گفت: در مورد محاكمه متهم ادعاهايي كه گفته مي شود محاكمه پشت درهاي بسته و در وقت بسيار كوتاه صورت گرفته خلاف واقع است.
قابل ذكر جلسه دادگاه لطيفي در بهار سال 87 نزديك به 5/3 ساعت طول كشيد و وكلاي مدافع حدود 5/2 ساعت از متهم دفاع كردند و خود متهم هم همه اتهامات وارده را قبول كرد.
قابل ذكر است لفظ دانشجو براي اين تروريست نكته قابل توجهي است كه اين سايت ها براي مصونيت وي استفاده مي كنند.
اما سوابق حبيب الله لطيفي به شرح زير است:
حبيب الله لطيفي از عوامل تشكيلاتي گروهك تروريستي پژاك بوده كه براساس حكم مرجع قضائي تاريخ 1/8/86 دستگير و بعد از انجام تحقيقات و مراحل قضائي، به اعدام محكوم شد.
وي در جريان
1- حمله به پاسگاه غفور
2- حمله به پاسگاه كاني كوزله و به شهادت رساندن مامور نيروي انتظامي به نام شهيد وريا كلهر
3- بمب گذاري كوي قضات
4- انهدام كامل نمايشگاه محصولات فرهنگي ميدان آزادي سنندج نقش مستقيم داشته است.
به نظر اين دفاع از تروريست هاي ايام مختلف نشان دهنده نقض ادعاهاي آنها است.

 




الهياري: يكي از دغدغه هاي دانشجويان حفظ جان 8 عضو كاروان آزادي غزه است

در ادامه اين تجمع علي الهياري نماينده جنبش عدالت خواه دانشجويي در سخناني گفت: يكي از دغدغه هاي كنوني ما حفظ جان 8 عضو كاروان آزادي است كه توانسته اند وارد غزه شوند.
وي با درخواست از رسانه هاي جمعي براي پوشش خبري وضعيت اعضاي كاروان آزادي غزه، خاطرنشان كرد: مردم غزه همچنان در محاصره به سر مي برند و دولت مصر با بي شرمي تمام ديوار ميان كشور خود و مردم غزه را به ديوارهاي فولادي تبديل كرده است.
اين فعال دانشجويي با اشاره به اينكه ماجراي خيانت هاي دولت مصر همچنان ادامه دارد، خاطرنشان كرد: رژيم صهيونيستي در حال حاضر اقدام به از ميان بردن مزارع مردم غزه مي كند و حتي كارگاه هاي صنعتي مردم اين منطقه را كه تنها راه امرار معاش مردم غزه است را نابود كرده است.
الهياري در ادامه تصريح كرد: در حال حاضر فضاي سياسي مصر ملتهب است اما گروه هاي اسلام گرا و حتي گروه هاي حقوق بشر سكولار اين كشور آماده حمايت و كمك رساني به مردم غزه هستند.
طهمورثي: دولت مصر براي انتقال كمك هاي كاروان آزادي به غزه 22هزار دلار درخواست كرده است
در ادامه اسماعيل طهمورثي نماينده جنبش دانشجويان جهان اسلام طي سخنراني گفت: دولت نامبارك مصر در جنگ 22 روزه به رژيم صهيونيستي كمك كرد تا جنبش حماس با شكست مواجه شود اما به هدف خود نرسيد.
وي با اشاره به اينكه حسني نامبارك بايد بداند كه ديوارهاي فولادي و سياست هاي غلط دولت مصر مانع پيروزي مسلمانان نخواهد شد، افزود: دولت مصر براي اينكه كمك هاي بشردوستانه كاروان آزادي غزه به نوار غزه انتقال پيدا كند 22هزار دلار درخواست كرده است.
اين فعال دانشجويي با تأكيد بر اينكه اين اقدامات دولت مصر نمي تواند التهاب فضاي سياسي اين كشور را پايان دهد، تصريح كرد: منتظر روزي هستيم كه مردم مصر به پا خيزند و دولت مردان مصر بايد بدانند كه بيداري اسلامي در جهان شكل گرفته است.
وي در پايان خاطرنشان كرد: دولت مردان ايران بايد بدانند كه امثال حسني نامبارك و پادشاه عربستان همان كساني هستند كه امام(ره) بر عليه آنان موضع گيري كرد.
افكانه: آنچه امروز در غزه مي بينيم نمود دموكراسي غربي است
محمد افكانه دبير تشكيلات اتحاديه انجمن هاي اسلامي مستقل دانشجويان كشور در ادامه اين تجمع گفت: آنچه امروزه در غزه مي بينيم نمود دموكراسي غربي است.
وي افزود: رسانه هاي غربي اعتصاب غذاي يك زنداني سياسي را در ايران پوشش خبري مي دهند اما به فجايع موجود در نوار غزه اهميتي قائل نيستند.
اين فعال دانشجويي خاطرنشان كرد: شيوخ عرب دلارهاي حاصل از فروش نفت را پي خوش گذراني خود و حمايت از رژيم صهيونيستي مي كنند اما مردم غزه در محاصره به سر مي برند.
افكانه تصريح كرد: شيوخ عرب خود را خادم حرم مي دانند اما از رژيم صهيونيستي حمايت مي كنند.

 




پاتوق جديد اغتشاشگران دانشگاه شريف

بعد از آنكه انجمن قانون شكن و اغتشاشگر دانشگاه شريف كه به قل دوم انجمن تهران معروف شده است، دچار نقص در مديريت شد تعدادي از پياده نظام هاي اين تشكل به شوراي صنفي كوچ كرده اند.
انتخابات شوراي صنفي دانشكده هاي دانشگاه صنعتي شريف در حالي از 4 لغايت 7 دي ماه برگزار گرديد، كه حضور كاملا محسوس جريان هاي انحرافي و راديكال در تبليغات انتخاباتي كاملا محسوس بود.
در اين بين حامي فتنه كه عمده خرده پاهاي انجمن شريف هستند بيش از ديگران سعي در تبليغات و خودنمايي براي جلب آرا داشتند.
افرادي كه تا پيش از اين به عنوان اطرافيان نوه منتظري و تارا سپهري فر معروف بودند با نمادهاي V سبز رنگ قصد داشتند تا جريان تازه را به راه بياندازند.
قابل ذكر است حضور اين طيف اغتشاش طلب باعث شده تا علاوه بر عدم اقبال دانشجويان به اين انتخابات نگراني هاي صنفي نيز افزايش يابد.
اكثريت دانشجويان دانشگاه صنعتي شريف اعتقاد دارند كه فعاليت هاي وابستگان به انجمن همه سياسي است و به هيچ وجه در جهت اعتلاي امور صنفي دانشگاه نيست.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14