(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 3 بهمن 1389- شماره 19847

تحليل گفتماني مناظره 13 خرداد

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




تحليل گفتماني مناظره 13 خرداد

حميدرضا اسماعيلي
در ميان هر شش مناظره هم، مناظره احمدي نژاد و موسوي كه رقباي اصلي محسوب مي شدند، از اهميت ويژه اي برخوردار بود به قدري كه حتي پنج مناظره ديگر نيز بر اساس اين مناظره تفسير مي شدند. تلقي ابتدايي درباره مناظره سيزده خرداد آن بود كه چون مسئوليت اجرايي در چهار سال گذشته بر عهده احمدي نژاد بوده و موسوي نيز با رويكردي انتقادي وارد عرصه انتخابات شده و در طول سه ماه گذشته نيز به طور پيوسته انتقاداتي را به دولت نهم وارد ساخته است، در اين مناظره موسوي بيشتر در قامت منتقد و احمدي نژاد در قامت پاسخگو ظاهر خواهند شد كه به تعبير ديگر به معناي برتري گفتمان موسوي بود. اما برخلاف انتظار، آنچه كه در ابتداي مناظره رخ داد صراحت و رويكرد رو به جلو و فعالانه احمدي نژاد بود كه تلاش داشت با مطرح ساختن برخي پرسش ها و ترديدها، پارادوكس ها و تناقض هاي گفتمان رقيب را آشكار سازد و از اين طريق گفتمان ياد شده را به چالش بكشد. از آن جا كه در افكار عمومي دوران هشت ساله مسئوليت موسوي دوره اي منفك از دوره شانزده سال بعد به ويژه سال هاي 1376-1368 محسوب مي شد و بر همين اساس مديريت اجرايي دوران او به دليل اقتصاد دولتي و يارانه اي مردمي تر به شمار مي آمد كه وضعيت اقشار ضعيف را نيز در نظر مي گيرد، احمدي نژاد تأكيد خود را در اين گفتگو بر آن قرار داد كه 24 سال مديريت گذشته را هم سو و ادامه يك سيستم مديريتي معرفي كند. مديراني ثابت كه در شرايط متفاوت سياست هاي متفاوت را در طي 24 سال اجرا كرده اند. احمدي نژاد با مطرح ساختن برخي پرسش ها و اينكه چه كساني از ستاد تبليغاتي موسوي پشتيباني كرده اند، ضمن آن كه تلاش داشت محوريت مسئله مستضعفان را در گفتمان موسوي به چالش بكشد و آن را با وضعيت سياسي جريان حامي او در تعارض بداند، همچنين در پي آن بود كه انتخابات 1388 را در تداوم انتخابات 1384 و با همان مرزكشي هاي سياسي گذشته معرفي كند. در واقع اين دو هدف، انتظار اصلي احمدي نژاد از مناظره را تشكيل مي داد. زيرا با تحقق اين اهداف و انتظار، گفتمان «عدالت، اصلاحات» موسوي دچار پارادوكس مي شد و نمي توانست رشد پيشين خود را ادامه دهد و به اين ترتيب احمدي نژاد در گام نخست مي توانست از ريزش آراي چهار سال پيش خود جلوگيري كند و در گام بعد و در صورت افزايش مشاركت عمومي كه بسيار قابل دسترس به نظر مي رسيد بر ميزان آراي خود بيفزايد.
در واقع مناظره براي احمدي نژاد حكم پرمخاطب ترين تريبون داخلي را داشت تا بغض فروخورده خود از چهار سال گذشته را كه در ماه هاي آخر به دليل افزايش تخريب ها به اوج خود رسيده بود، بشكند. احمدي نژاد از روزها قبل تصميم خود را براي شفاف سخن گفتن گرفته بود و آن را در رسانه ها اعلام كرده بود. وي در سفر به ساوجبلاغ و مشهد مقدس پاره اي از سخناني را كه در مناظره گفت، مطرح كرد و باقي را به زمان مناظره واگذارد. احمدي نژاد در ساوجبلاغ در تاريخ 10 خرداد گفت: من چهار سال سكوت كردم تا كشور جلو برود اما امروز اگر سكوت كنم جريان، معكوس جلو مي رود و در مناظره اگر صلاح باشد اسامي برخي مفسدان را افشا و پرونده بسياري را باز خواهم كرد. وي خطاب به توهين كنندگان به دولت گفت: من از يكي از آقايان سئوال كردم كه شما كه 24 سال كشور در دستتان بود چه كرديد و آيا يك گلستان تحويل ما داديد و اين دولت آن را خراب كرد؟ در حالي كه دولت تلاش كرد تا مشكلات به ارث رسيده را كاهش دهد. به او گفتم خوب شد احمدي نژاد هم كانديدا است كه او را بكوبيد و اگر او نبود چه چيزي براي گفتن داشتيد.215
گرچه بخشي از افشاگري هاي احمدي نژاد در مناظره با موسوي در سخنراني وي در مشهد نيز بيان شده بود، اما وي براي اينكه بتواند در مناظره ها با فراغت بيشتري سخن بگويد و پيشاپيش تحت فشار فعالان و رسانه هاي سياسي قرار نگيرد، در مشهد نيز با برخي ابهامات سخن گفت. او در ديدار جنجالي خود در مشهد چيزي بيش از آنچه كه فردا شب در مناظره گفت، نگفت.216 با وجود اين، سخنگوي وقت قوه قضاييه يك روز پيش از مناظره در اظهاراتي عملاً خواستار آن شد كه رئيس جمهور وارد چنين مطالبي نشود. او ضمن آن كه بيان كرد در ادبيات ما، مافياي نفتي يا اقتصادي جايگاهي ندارد، درباره افشاي اسامي مفسدان گفت: «براي اجراي اين امر، قانون تنها يك مرجع دارد و فقط به موجب حكم قطعي از سوي قوه قضائيه اعلام مي شود.«217 به اين ترتيب، احمدي نژاد در شرايطي پا به عرصه مناظره گذاشت كه مي دانست از آن، چه مي خواهد. هر چه فضاي سياسي شفاف تر مي شد و مرزبندي هاي سياسي براي عموم جامعه واضح تر مي شد، احمدي نژاد خود را پيروزتر مي ديد. اما هر چه ابهامات در جبهه مقابل براي جامعه بيشتر باقي مي ماند، احتمال شكست وي بيشتر مي شد. او بايد نشان مي داد كه «ميزان حال فعلي افراد است»، آرايش سياسي گذشته تغيير كرده، بسياري از افراد انقلابي به ايدئولوژي هاي تجديدنظرطلبانه رسيده اند، بسياري با مخالفان گذشته خود ائتلاف كرده اند و گروهي نيز با ايدئولوژي هاي جديد تجديدنظرطلبانه اما پشت نمادهاي گفتمان انقلاب اسلامي سنگر گرفته اند. لذا احمدي نژاد كه آغازگر مناظره بود، از همان ابتدا به جاي آن كه طفره برود سراغ اصل مطلب رفت و به طور ناباورانه و دور از انتظاري كه در تاريخ سياسي پس از انقلاب بي نظير به شمار مي آمد به دور از تعارفات و بسيار صريح سخن گفت. احمدي نژاد مناظره را چنين آغاز كرد:
من مي خواهم در ابتداي عرايضم گله بكنم از برخوردهاي بسيار غيرمنصفانه و ظالمانه، بلكه دروغ پردازي هاي بزرگ و تخريب بي سابقه اي كه عليه يك دولت انجام شده است. در طول تاريخ بعد از انقلاب، ما نداشتيم؛ چه در طول دوران يك دولت چه در ايام انتخابات، اين قدر هجمه سنگين عليه دولت. به نظرم علتش اين است، دوستاني كه تصميم گرفتند وارد عرصه بشوند احساس كردند كه در هيچ يك از عرصه هاي مثبت و سازنده قدرت رقابت با اين دولت را ندارند... اي كاش به جاي اين همه تخريب و تبليغات سنگين و بي سابقه يك برنامه اي ارائه مي شد... من شخصاً علاقه مند به ورود به اين بحث ها نبودم، چهار سال تحمل كردم و... اما از توهين به مردم، توهين به انتخاب مردم، از توهين به فهم و شعور مردم و منافع مردم نمي توانم بگذرم... قبلاً هم وعده كرده بودم كه بگويم. باور من اين است كه امروز آقاي موسوي در برابر من نيست. تنها آقاي موسوي نيست، بلكه سه دولت پي در پي در برابر بنده قرار گرفته اند. هم آقاي موسوي، هم آقاي هاشمي و هم آقاي خاتمي كه اين سه، در گذشته با هم بودند. در دوره گذشته هم آقاي موسوي از آقاي خاتمي حمايت كرد و هم از آقاي هاشمي حمايت كرد و هم آقاي خاتمي از آقاي هاشمي حمايت كرد. در واقع اينها همه با هم بودند... بايد جوانها هم بدانند كه بنده در برابر يك كانديدا نيستم. در برابر يك مجموعه اي هستم كه با محوريت آقاي هاشمي و همكاري آقاي موسوي و خاتمي عليه بنده حركت كردند. علت اين فشار سنگين به بنده در طول چهار سال و فشارهاي سنگين تر در ايام انتخابات، به نظر من، به يك مسئله برمي گردد، اين كه در اين سه دوره يك ساختار اداري و حلقه هاي مديريتي شكل گرفت كه از مسير انقلاب و ارزش هاي انقلاب فاصله گرفت. نه اينكه در اين سه دوره خدماتي نشد، چرا شد اما آرام آرام يك جرياني شكل گرفت كه خود را مالك ملت، مالك انقلاب، حاكم بر مردم و دست خودش را در بيت المال و مسايل كشور باز مي ديد. آنها در انتخابات قبل صف آرايي كردند اما ملت بر آنها غلبه كرد. در طول اين چهار سال تلاش كردند كه دولت را ناموفق جلوه بدهند، اما خداي متعال عنايت كرد با حمايت مردم تا اينجا آمديم. در انتخابات قبل، از داخل و خارج رقيب من پشتيباني شد و كمك شد. در همان اوايل اين دولت، آقاي هاشمي پيغامي براي يكي از اين پادشاهان حاشيه خليج فارس فرستاد كه شما نگران نباشيد ظرف شش ماه اين دولت ساقط مي شود كه بعداً افرادي رفتند توضيح دادند و مسئله تا حدودي حل شد... من البته آقاي موسوي را دوست دارم. هميشه هم به ايشان احترام گذاشته ام اما اتفاقي كه در اين سه ماه افتاد براي من قابل توجيه نيست. جناب آقاي موسوي! براي اينكه متوجه بشويم در كشور مشكل هست و اعتياد هست، ما نياز نداريم كه برويم يك بازيگر را بياوريم در اتوبوس تا بفهميم اعتياد هست. شما چند تا سفر كرديد متوجه شديد كه در كشور مشكلات هست؟ آيا اين مشكلات در چهار سال ايجاد شده است؟ پس 24 سال چه؟ يعني يك گلستاني را دوستان جنابعالي، متحدان جنابعالي، به من تحويل دادند و بنده اين را تبديل كردم به يك خرابه؟ هيچ اتفاق مثبتي هم نيفتاده است؟ تازه معلوم شده كه بنگاه ها مشكل دارند؟ تازه معلوم شده كه بي كاري هست؟... اين جمله را هم بگويم، در همين عرصه رقابت هم رقابتي بين چهار نفر نيست. سه نفر عليه يك نفر است. همه حرف ها حتي مناظره ديشب مناظره نبود، عليه يك نفر بود. به نظرم اين فاقد منطق است. ما بايد بياييم بر مبناي عدالت و منطق كار كنيم.218
به عبارت ديگر، جلوگيري از رشد گفتمان «عدالت، اصلاحات» كه در چند هفته اخير در حال گسترش بود با روش هاي معمولي ممكن نبود و تنها به يك شوك نياز داشت. اگر مناظره سيزده خرداد بدون چالش اساسي به پايان مي رسيد و اهداف دوگانه و مورد انتظار احمدي نژاد به مرحله عمل نمي انجاميد توقف رشد گفتمان «عدالت، اصلاحات» در جامعه امكان پذير نبود. زيرا گفتمان ياد شده، هم مدعي ارزش هاي گفتمان «عدالت، معنويت» بود و هم مدعي ارزش هاي اصلاح طلبي و با خاطراتي كه هنوز جامعه از دهه 1360 در ذهن داشت، چندان هم باور اين مسئله مشكل نبود. اما با شوكي كه احمدي نژاد در آغاز مناظره بر گفتمان «عدالت، اصلاحات» موسوي وارد ساخت، باورپذيري آن گفتمان را مورد ترديد قرار داد. در واقع احمدي نژاد پرسش هايي را در اين مناظره مطرح ساخت كه در طول هفته بعد و تا زمان انتخابات، پرسش هاي اصلي جامعه را تشكيل مي داد. يعني موسوي برخلاف هفته هاي گذشته كه تنها خود را به صورت منتقد مطرح ساخته بود، اكنون بايد به بسياري از پرسش هاي مطرح شده پاسخ مي گفت كه همين موضوع از گفتمان فعالانه «عدالت، اصلاحات» گفتماني انفعالي به وجود آورد. به عبارت ديگر، بخش بزرگي از فضاي حاكم بر انتخابات در هفته آخر را پرسش هاي احمدي نژاد از موسوي تشكيل مي داد كه به معناي غلبه يافتن گفتمان او در اين انتخابات بود. اين پديده همان موجي بود كه عده اي با نام «سونامي احمدي نژاد» از آن نام بردند. اين موج از لحظاتي پس از مناظره در ميدان هاي شهر تهران آغاز شد و صبح فردا در مرقد امام خميني(ره) و در مراسم سالگرد امام خميني به روشني خود را نشان داد. در واقع شعارهاي جمعيت فراوان حاضر در اين مراسم در حمايت از احمدي نژاد بيانگر نتيجه مناظره شب گذشته بود. شعارهايي نظير «احمدي دلاور، پيرو خط رهبر» و «احمدي، احمدي، حمايتت مي كنيم». اين شور مردمي پاسخي به پرسش هاي صاحب نظران سياسي بود كه اكنون، با توجه به مطالب مطرح شده در شب گذشته، چه خواهد شد؟
به عبارت ديگر، افشاگري هاي شب گذشته گرچه شوكي را بر جامعه وارد ساخت و نقاب از گفتمان دو چهره «عدالت، اصلاحات» بركشيد و برخلاف حملات آنها، صداقت گفتمان ياد شده را مورد ترديد قرار داد، اما از سوي ديگر، نشان داد كه جامعه نه تنها با آن مطالب نسبت به انقلاب اسلامي تغييرموضع نداده، بلكه با افزايش شفافيت ها، با احساسات بيشتري به حمايت از آن برخاسته است.
از سوي ديگر، انفعال موسوي و فهرستي از اتهامات از پيش طراحي شده او كه ارتباط چنداني با پرسش ها و مطالب احمدي نژاد نداشت، نشان داد گروه مشاوران موسوي نتوانسته اند رويكرد احمدي نژاد در مناظره را به درستي پيش بيني كنند. در واقع به همين دليل بود كه موسوي مجبور مي شود در شب بعدي و در مناظره با كروبي بيانيه اي را عليه احمدي نژاد صادر كند. موسوي براي دفاع از گفتمان خود بايد به پرسش هاي احمدي نژاد پاسخ مي گفت تا بتواند از ضعيف شدن آن جلوگيري كند. اما موسوي در مقابل آن پرسشهايي كه بنيان گفتمان وي را به چالش مي كشيد، سكوت و گريز را ترجيح داد. او در آغاز كلام خود در مناظره با احمدي نژاد پس از آن كه از پاسخ دادن به پرسش هاي وي شانه خالي كرد، گفت:
صحبت هاي خوبي مطرح شد كه بنده به صورت روش مند مي خواهم با آن برخورد كنم و جواب بدهم... ما دوست داشتيم كه ايران يك نقشي داشته باشد به عنوان قدرت اول منطقه در همه شئون علمي و اقتصادي، آبرو داشته باشد، الگويي باشد براي همه جهان، پس انقلاب كرديم، براي اينها انقلاب كرديم كه ايران بزرگ بشود، ايران اسلامي بزرگ باشد، تأثيرگذار باشد و بتواند ترجيحاً اثرگذار باشد و پيام خودش را به همه جهان برساند؛ منتهي در برخورد با حل مسائل كشور و اينكه ما ايران را به جايگاه واقعي خودش برسانيم. من احساس مي كنم كه دو نوع مي شود رو به رو شد، دو نوع مديريت مي شود داشت. يكي مديريتي هست كه بر اساس ماجراجويي و بي ثباتي، رفتارهاي نمايشي و قهرمان نمايي و شعاري است، خيال بافي و خرافه گرايي است و خلاف گويي و پنهان كاري است، خودمحوري و قانون گريزي است، سطحي نگري و روزمرگي است و افراط و تفريط. من بقيه بحث هايم را در اين چهارچوب پيش خواهم برد. يك موردي هم هست كه ما بياييم بر اصل متانت رفتارهاي منطقي و كارشناسي شده، واقع بيني و خرافه ستيزي، شفافيت و... قانون گرايي و اتكا به خرد جمعي، دور انديشي و آينده نگري و اعتدال و ميانه روي كار كنيم.
در مناظره سيزده خرداد، عملاً احمدي نژاد بود كه در اغلب اوقات موضوعات بحث را تعيين مي كرد. در اين مناظره گرچه احمدي نژاد از تسلط و خونسردي هميشگي به ويژه آن چه كه در دانشگاه كلمبيا و ژنو از خود نشان داد، برخوردار نبود و حتي گاهي لحن سخنانش به ويژه درباره مدرك غيرقانوني زهرا رهنورد نامناسب به نظر مي آمد، اما دستپاچگي و فشار عصبي در موسوي بسيار نمايان بود كه موجب شده بود صدا و دستانش بلرزد. موسوي به دليل اضطراب فراوان، حتي از آن كه بتواند كلام خود را به درستي منتقل كند، ناتوان بود. چنين نمايش ضعيفي اين تلقي را در مخاطب ايجاد مي كرد كه وي درباره مباحث مطرح شده متحير مانده و بدون آن كه انتظار چنين مباحثي را داشته باشد، بدون برنامه مشخص وارد مناظره شده است و تنها براي تكرار برچسب زني هاي گذشته پا به مناظره نهاده است. اين ذهنيت زماني تقويت شد كه وي در مناظره بعدي خود در حدود بيست دقيقه تلاش كرد به پرسش هاي مناظره پيشين پاسخ دهد و در آغاز سخنان خود نوشته اي را به صورت بيانيه قرائت كرد. اما موسوي در پاسخ به اين پرسش ها نيز در متن گفتمان احمدي نژاد حركت كرد، به اين معنا كه با شفاف تر ساختن مواضع خود و حمايت از جريان حامي خود به نوعي در تبلور بخشيدن به دو خواسته احمدي نژاد ياري رساند. او براي مقابله با گفتمان احمدي نژاد مجبور شد از مؤلفه هاي عدالت خواهانه گفتمان خود بكاهد و بر مؤلفه هاي گفتمان اصلاح طلبي بيفزايد و به نوعي تداعي گر همان مرزكشي هاي سياسي سال 1384 باشد. موسوي در پاسخ به پرسش هاي گفتمان احمدي نژاد، پاسخي را كه آن گفتمان نياز داشت ارائه كرد. او با مطرح ساختن نظريه «قواعد بازي» نوعي منش محافظه كارانه از خود بروز داد كه گويي قرار است پس از به دست گيري قدرت، دوباره تيم مديريت گذشته را به حوزه مديريت بازگرداند. چنين رويكردي مي توانست در بخش هايي از جامعه حركتي رو به عقب تلقي شود. البته سن به نسبت بالاي او نيز در تقويت اين باور مؤثر بود. همچنين اظهارات صريح گذشته او مبني بر آن كه وي در دوران هاشمي و خاتمي «احساس خطر» نمي كرده است و تنها در زمان دولت نهم احساس خطر كرده است به نوعي جانبداري از فراز و فرودهاي دوره هاي گذشته و حركتي رو به عقب تلقي شد. گر چه جمله اخير موسوي در روزهاي تبليغات به دليل آثار منفي آن كمتر شده بود، اما در شب مناظره سيزدهم خرداد دوباره مرور و يادآوري شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
215 . «احمدي نژاد: در مناظره ها افشاگري مي كنم»؛ پايگاه خبري فرارو؛
10/3/1388؛ كد مطلب 1026083.
216 . بنگريد به: «احمدي نژاد: جريان سوم تير 84 پايان نيافته»؛ پايگاه خبري تابناك؛ 12/3/1388.
217 . «واكنش قوه قضائيه به افشاگري احمدي نژاد»؛ پايگاه خبري فرارو،
12/3/1388؛ كد مطلب: 1226222.
218 . «مشروح مناظره احمدي نژاد و موسوي»؛ خبرگزاري جمهوري اسلامي؛
15/3/1388.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14