(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 3 بهمن 1389- شماره 19847

نگاهي به اتفاق هاي اين روزهاي تئاتر
چه شد كه به اينجا رسيديم؟
گفت وگو با احمد كاوري و مهدي فيوضي، كارگردان هاي فيلم «نفوذي»
فيلم ساز بايد سياسي باشد
نگاهي به نمايش «كليد» به كارگرداني محمدرضا مداحيان
پيوند دراماتيك فتنه هاي صدر اسلام با فتنه هاي امروز
بررسي علل شكست و ناكامي شبكه هاي ماهواره اي ضدانقلاب ارتجاع رسانه اي



نگاهي به اتفاق هاي اين روزهاي تئاتر
چه شد كه به اينجا رسيديم؟

سيدكمال الدين حسيني
اين روزها تئاتر ايران به خاطر اجراي نمايشي هتاك و ضداخلاقي ملتهب شده است. البته مشكل تئاتر ما فقط به اين نمايش محدود نمي شود. اما هرگاه كه نمايش هايي چون «هداگابلر» روي صحنه مي رود، وضعيت مبتلا به تئاتر بيشتر به چشم مي آيد. اما چه شد كه تئاتر ما به اينجا رسيد؟
تقريباً از اوائل دهه 80 و دوران مديريت دولت اصلاحات اين التهابات اوج گرفت.
در آن زمان ، عده اي البته به برنامه ريزي هاي قبلي و فراهم ساختن زمينه هاي مناسب براي خويش و گروهشان از اين جو به نفع خود استفاده كرده و با شعارهاي آنچناني و گاهي با ظاهر مذهبي سكان اين كشتي در حال به گل نشستن را به دست گرفتند. آنها در همان ابتدا به اصطلاح مهره چيني هاي خود را انجام دادند. بدليل عدم تجربه مديريتي و نداشتن حتي تفكر حرفه اي تئاتر، معدود افراد باتجربه اي را كه در طي سالها حسن نيتشان ثابت شده بود و با مديريت خام دستانه اينان مخالف بودند برداشته و پست هاي مديريتي گوناگون از بالا به پايين حتي تا رده كارگران را نيز تغيير دادند.
اين وضعيت البته برخلاف شعارهايي بود كه مديران معاونت هنري و مركزي هنرهاي نمايشي سر مي دادند. به اين ترتيب تئاتر در دستان چند نفر خاص محدود شد و به سويي رفت كه اين كشتي به گل نشست. آنها عده اي را هم در روزنامه ها و نشريات زنجيره اي به كار گرفتند تا در موقع لازم از آنان حمايت كنند. الا منتقدين دو روزنامه اصولگرا كه هماره صادقانه و بدون هيچ گونه چشم داشتي به نگارش حقايق مي پرداختند. شرايط به گونه اي شد كه هيئت هاي بازبيني و بازخواني، شوراي نظارت، داوري ها، جشنواره ها، سفرهاي خارجي، اجراهاي جشنواره فجر و اجراهاي تالارهاي تهران در انحصار همان عده قرار گرفت. مي توانيد جدول جشنواره فجر و اجراهاي عمومي در چند سال گذشته را با هم مقايسه كنيد، آنگاه متوجه اين موضوع خواهيد شد.
در اين مدت وضع تئاتر شهرستان به حد اسفبار رسيد. مديران تنها بيلان هاي غيرواقعي ارائه مي دادند و تند تند سفرهاي خارجي مي رفتند. در واقع بودجه تئاتر چند برابر شده بود اما وضع تئاتر ي ها و به خصوص تئاتر شهرستان هر روز بدتر و بدتر مي شد. از سويي نمايش هايي تصويب و اجرا مي شد كه كاملا برخلاف سياست هاي نمايشي نظام بود. منتقدين متعهد و معتقد هماره مي نوشتند و هر روز مغضوب تر واقع مي شدند. اما كو گوش شنوا؟ مديران كار خود را مي كردند و به ريش اين منتقدان كه به تعداد انگشتان يك دست هم نبودند مي خنديدند. اين منتقدان مي گفتند باشد ديري نمي گذرد كه عواقب آن را خواهيم ديد و آنگاه ديگر خيلي دير است. چيزي كه در اين ميان مظلوم ماند، تئاتر بود و اهالي تئاتر و اهداف تئاتر و نمايش در نظام جمهوري اسلامي كه اصلا با اين كارها در يك سو نبود.
در اين ميان پيدا شدند افراد به اصطلاح روشن فكري كه براي شان هيچ چيزي جز استفاده هاي مالي و پادويي براي جريانات سياسي منحرف و ضدمردمي مهم نبود. مشكلات تئاتر روز به روز بيشتر شد و آنچه مهم نبود، تئاتر و خاستگاه ها و آرمان هاي آن از ديدگاه جمهوري اسلامي و براساس منافع ملي بود. در واقع آشفته بازاري بود و هست كه بيا و ببين! اوضاع به گونه اي پيش رفت كه همان چند نفر روز به روز سلطه خود را بر تئاتر كشور بيشتر كردند جالب اين است كه اين افراد انحصارگر و تماميت خواه هميشه مظلوم نمايي مي كنند و رفتارشان به گونه اي است كه گويي حقشان ضايع مي شود! پليدترين و ضدانساني ترين انديشه ها و رفتارها را روي صحنه مي آورند - كه نمونه اخيرش هداگابلر بود- اما باز هم دم از نبود آزادي بيان و تنگناي سانسور و مميزي مي زنند! تا آنجا كه خيل نمايش هاي متظاهر به روشنفكري با رويكردهاي اروتيك و ضدانقلابي رو به ازدياد نهاد. صاحبان اين آثار، به طوري رياكارانه خود را روشنفكر، اپوزيسيون و معترض معرفي مي كنند اما از بيشترين امكانات دولتي بهره مندند. سالي حداقل دو اجرا در بهترين تالارهاي نمايشي مي برند، به سفرهاي خارجي مي روند، بازبين و باخوان و داور هستند، از سوي مركز هنرهاي نمايي ووك شاپ ها و كارگاه هاي گوناگون در تهران و شهرستان برگزار مي كنند، جايزه هم كه مي گيرند و... و همه اين ها از بودجه بيت المال خرج شده است. اما اينها در عوض هماره آب به آسياب دشمنان مي ريختند، جزء جريان فتنه يا حاميان آن بودند، بعد از شكست فتنه هم با نمايش هايشان به اين جريان دامن مي زدند و به انحاء گوناگون در كارهايشان به آن اشاره مي كردند. بعضي ها پا را هم فراتر گذاشته و به مقدسات، دين و مذهب توهين روا ساخته و سنت ها و آئين هاي مذهبي و حتي نماز را مورد تمسخر قرار مي دادند و اينها همه متوجه شوراي نظارت و افراد حاضر در آن است كه مجوز اجراي چنين نمايش هايي را صادر مي كردند. نمايش هايي مانند «همسايه آقا»، «همه فرزندان خانم آغا» «اهل قبور» و... از حسين كياني، «يك دقيقه سكوت» و... از محمد يعقوبي همين نمايش اخيرش «نوشتن در تاريكي» و نمايش هاي محمد رحمانيان كه به ظاهر نمايش هاي مذهبي است اما در باطن 180 درجه مخالف آن است مانند «روز حسين»، كه مسئولين محترم مركز در جريان آن هستند. اين وضعيت با نمايش «هداگابلر» به اوج خودش رسيد.
در اين ميان آنچه مغفول و مظلوم واقع شد دين و مذهب و آرمان هاي امام و رهبري و تئاتر كشورمان بود.
بي ترديد شوراي نظارت مركز هنرهاي نمايشي، بايد پاسخگوي وضعيت فعلي برخي تئاترهاي كشور باشد. مطمئناً تئاتر امروز ايران، عليرغم ظرفيت هاي زيادي كه دارد، در شأن ملت و نظام جمهوري اسلامي نيست و بايد فكر عاجلي براي درمان آن كرد.

 



گفت وگو با احمد كاوري و مهدي فيوضي، كارگردان هاي فيلم «نفوذي»
فيلم ساز بايد سياسي باشد

آرش فهيم
احمد كاوري و مهدي فيوضي تا پيش از برگزاري بيست و هشتمين جشنواره فيلم فجر، اسامي چندان شناخته شده اي براي علاقه منتقدان سينماي ايران، حداقل به عنوان كارگردان سينما، نبودند. اما نمايش فيلم «نفوذي» در آن جشنواره حضور دو كارگردان تواناي آينده دار و آينده ساز را به سينماي كشورمان نويد داد. به طوري كه محصول مشترك آنها، امروز يكي از دستاوردهاي قابل اعتنا و ارزشمند براي فرهنگ و هنر كشورمان محسوب مي شود. بارها نوشته ام و باز هم با تأكيد مي نويسم، اولين فيلم سينمايي كاوري و فيوضي مي تواند الگو و سرمشق خوبي براي بسياري از اساتيد و استخوان خوردكرده هاي هنر هفتم ايران باشد. جمال شورجه كه ابتدا قرار بود خودش «نفوذي» را كارگرداني كند، با سپردن اين مسئوليت به آن دو باز هم ثابت كرد كه اعتماد به استعداهاي بالقوه مي تواند به نتايج خوبي منجر شود. هر چند فيلم «نفوذي» ماحصل بيش از 20سال تجربه اندوزي كاوري و فيوضي در زمينه هايي چون تئاتر، فيلمنامه نويسي، فيلم كوتاه، مستند، بازيگري و... است كاوري به گفته خودش بيش از هزار دقيقه فيلم ويدئويي توليد كرده و كارگرداني يك سريال به نام «شكر تلخ» را نيز در كارنامه خودش دارد. چهره او را به عنوان بازيگر در فيلم هايي چون «ارتفاع پست»، «شب كايت ها»، «اتوبوس شب»، «مرزي براي زندگي»، «مردي از جنس بلور» و... ديده بوديم. وي علاوه بر كارگرداني، فيلمنامه «نفوذي» را نيز بازنويسي كرده است و قصد توليد يك فيلم اجتماعي با نام «خودزني» را نيز دارد. فيوضي هم كه به طور مشترك كارگرداني اين فيلم را انجام داده فيلم نيمه-بلند «اينجا كجاست» و فيلم-هاي كوتاه «بغض تنهايي» ، «سنگ و شيشه»، «تصوير عشق» و مستندهايي مثل «عطر گلهاي وفا»، «شور حسيني» «اشراق نور»، «سفير باران»، «مردان مرد» و ... را ساخته. او همچنين بيش از هفت جايزه در جشنواره-هاي داخلي و خارجي دريافت كرده و ساخت فيلم «آيينه» را با موضوعي پليسي- امنيتي در برنامه آينده اش دارد.
كاوري: هنر غيرسياسي نداريم
¤ با اينكه «نفوذي» اولين فيلم سينمايي شما محسوب مي شود، اما بسيار پخته و بالغ است. چه عاملي سبب اين موفقيت شد؟
- به نظرم موفقيت اين فيلم به تلاش و همت عاشقانه تمام گروه توليد فيلم برمي گردد. درباره شخص بنده نيز مي توان گفت تجربيات قبلي تأثيرگذار بود. «نفوذي» اولين فيلم بلند سينمايي ام محسوب مي شود، اما پيش از آن حدود هزار دقيقه فيلم ويدئويي توليد كرده و يك سريال 13 قسمتي را ساخته بودم، دو سه تا تله فيلم و پنج شش تا هر فيلم كوتاه تا به حال ساخته ام كه اين تجربيات بر كارم در نفوذي مؤثر بودند.
¤ به نظر مي رسد كه در خلق داستان و شخصيت هاي فيلم «نفوذي» از فتنه سال 88 تاثير پذيرفته ايد؟
- نه! اصلاً اين فيلم به وقايع پس از انتخابات هيچ ارتباطي ندارد. چون بازنويسي فيلمنامه و تصويربرداري اين اثر در سال 87 و قبل از آن وقايع انجام شد و در زمان رخ دادن انتخابات رياست جمهوري و مسائل مربوط به آن ما در حال مونتاژ فيلم بوديم. نمي دانم شما چه جوري چنين برداشتي كرده ايد؟
¤ وجود شخصيت «جورابچي» در اين فيلم، چنين ذهنيتي را به وجود مي آورد. او سال ها به عنوان يك خودي و انقلابي حضور داشته، اما در يك بزنگاه، معلوم شد كه مامور دشمنان است. اين شخصيت از چه واقعياتي سرچشمه گرفته است؟
- ما اين واقعيات را شنيده ايم. يعني افرادي كه از فضا و امكاناتي كه به واسطه جنگ و انقلاب و حضورشان در اين فضاها فراهم آمده سوءاستفاده كرده اند.اين يك واقعيت واضح است و بارها و بارها درباره آن صحبت شده. البته، خيلي دقيق و روشن گفته نشده كه چه كسي چه كاري كرده و چقدر خورده و برده، ولي به هر حال در هر فضايي، يك سري افراد از موقعيت خودشان سوءاستفاده مي كنند. جورابچي نماينده چنين آدم هايي است. درست است كه در زمان جنگ حضور داشته ( به خودي بودن تظاهر مي كرد.) ولي خيانت كرده است. نگاه فيلم اين بوده كه حضور در متن انقلاب و جنگ نمي تواند بهانه اي براي گذشتن از سر تقصيرات كساني باشد كه از موقعيت خود سوءاستفاده كرده و براي منافع خود به مردم خيانت مي كنند.
¤ فريدون چطور؟ او نماينده چه كساني است؟
- قهرمان هاي واقعي انقلاب و دفاع مقدس كساني هستند كه با وجود از خودگذشتگي هاي فراوان، گمنام هستند و در مقابل وسوسه هايي كه ممكن است انسان را درگير خودش كند مقاومت مي كنند. من تعداد زيادي از اين گونه افراد را مي شناسم و با آنها مراوده دارم. يكي از اهداف فيلم «نفوذي» پاسداشت چنين قهرماناني است كه در اين فيلم «فريدون كيافر» نماينده آنهاست.
¤نگران نشديد كه با ساخت اين فيلم برچسب سياسي بودن يا تعلق به يك جريان سياسي خاص به شما بزنند؟
-به نظرم مخاطب ما آگاه تر از اين حرف هاست. خود فيلم مشخص مي كند كه نگاه فيملساز چه بوده و با چه نيت و دغدغه اي اين فيلم را ساخته است. در ضمن، نگاهي كه در اين فيلم جريان دارد، تنها حرف من احمد كاوري نيست، بلكه مهدي فيوضي، جمال شورجه و ساير دوستان گروه توليد «نفوذي» دغدغه گفته شدن اين حرف ها در سينما را داشته اند. اصولا هنر نمي تواند سياسي نباشد؛ درست است كه لزوما به سياستمداران نمي پردازد. يك فيلم اگر بخواهد مسئله اي را در زمينه هاي اجتماعي مطرح كند، قطعا به سمت سياست كشيده مي شود. وقتي در يك فيلم جامعه را به تصوير مي كشيم، به طور قطع بخشي از آن سياسي مي شود؛ به جز اين امكان ندارد. زيرا در يك جامعه آدم ها از قوانيني پيروي مي كنند كه به سياست مرتبط مي شوند. حتي بحث هاي خيلي ساده، مثل خانواده و روابط زن و شوهر هم به نوعي به سياست مربوط مي شود. اگر سياست را از اين منظر ببينيم، سياسي است. ولي اگر سياست را دنبال كردن اهداف محافل سياسي تعريف كنيم، نه! به نظرم فيلم «نفوذي» اصلا چنين نگاهي ندارد و خيلي كلي تر به مسائل مي پردازد و همه آدم ها و مسائل جامعه را شامل مي شود.
¤اكثر فيلم هاي سينمايي براي ايجاد جذابيت، دچار ابتذال مي شوند. شما به عنوان بازنويس فيلمنامه و يكي از كارگردان هاي «نفوذي» چه كرديد كه به جذابيت رسيديد، اما از ابتذال در امان مانديد؟
-موضوعي كه در اين فيلم مطرح مي شود، ايثارگري دلاورمردان عرصه مقاومت است. قطعا اگر اين گونه شخصيت ها و از خودگذشتگي هاي آنها را، واقعي ترسيم كنيم و همچنين واقعيت را از دريچه اين گونه آدم ها به تصوير بكشيم، به ساختار و روايتي مي رسيم كه براي مخاطب قابل پذيرش و داراي جاذبه مي شود. ضمن اينكه اين موضوع داراي وزن خاصي است كه ابتذال را از فيلم دور مي كند. يكي از عوامل موفقيت نفوذي اين است كه مخاطب از ابتدا با فيلم همذات شده و اين امتياز به اين خاطر است كه در هيچ صحنه اي از فيلم، شخصيت ها را آن جوري كه خودمان دوست داشتيم جلوه نداديم. بلكه شخصيت ها واقعي هستند و به گونه اي عمل مي كنند كه اقتضاي موقعيت و جايگاه آنهاست.
¤چگونه به اين واقعيت رسيديد؟
-اين واقع گرايي هم حاصل تحقيقات ميداني و كتابي است و هم نگاه موشكافانه اي كه به وضعيت حال حاضر جامعه داشتيم.
¤واكنش مخاطبان به اين فيلم چگونه بوده است؟
-من اصلا توقع چنين واكنش مثبتي را نداشتم. اين فيلم وقتي در جشنواره فيلم فجر اكران شد، در چهار استان رتبه اول را از نگاه مردم احراز كرد و در مجموع مقام سوم از نظر مخاطب را به دست آورد. در دهمين جشنواره فيلم دفاع مقدس نيز به عنوان برترين فيلم از نگاه تماشاگران انتخاب شد. اين ها همه باعث شد كه مطمئن شويم، «نفوذي» در برقراري ارتباط با مخاطب موفق است. خيلي ها اين را گفته اند كه اين فيلم در نوع روايت، قصه و ريتم يك استثنا بوده؛ مي توان با اين نگاه، يعني داستان گويي درست و طرح مسائل اجتماعي در يك فيلم، به ذائقه مخاطبي كه به واسطه فيلم هاي سخيف آزار مي بيند پاسخ داد و توقعش را برآورده كرد.
¤با اين حال به نظر مي رسد كه برخي نشريات موسوم به تخصصي سينمايي، «نفوذي» را بايكوت كرده اند. حداقل اينكه در ويژه نامه هاي پس از برگزاري جشنواره، حتي يك خط هم درباره اين فيلم ننوشتند. فكر مي كنيد چرا؟
-نمي دانم والله! من هيچ وقت اين فيلم را با نگاه سياسي نساختم كه حال ببينم چه افراد و چه جرياناتي و با چه اهدافي به اين فيلم توجه نكردند. به هر حال عقيده آن دوستان هم براي من محترم است. احساس مي كنم افرادي كه به شكل تخصصي سينما را دنبال مي كنند و كارشان نقد و بررسي فيلم است، ذائقه شان با اين فيلم همراه نيست. وگرنه «نفوذي» به گونه اي نيست كه يك عده بخواهند با هم متحد شوند تا با بي توجهي از كنار فيلم بگذرند.
فيوضي: اين فيلم سفارشي نيست
¤ آقاي فيوضي! معمولا فيلم هايي چون «نفوذي» كه با بودجه دولتي توليد مي شوند و داراي مضامين انقلابي هستند و به سفارشي بودن متهم مي شوند. آيا اين اتهام را قبول داريد؟
- به هيچ وجه! هيچ گونه سفارش يا اعمال نظري ازسوي مديران دولتي به اين اثر نشد. ماجراي توليد اين فيلم از آنجا آغاز شد كه آقاي داوود اميريان با برداشتي آزاد از كتاب خاطرات يكي از آزادگان (حكايت زمستان، نوشته احمد عاكف) فيلمنامه اي را نوشتند. اين فيلم ابتدا قرار بود كه با كارگرداني آقاي جمال شورجه ساخته شود. اما چون انجام مراحل اداري پروژه در بنياد سينمايي فارابي به طول انجاميد و او درگير توليد يك سريال شده كارگرداني آن را به بنده و آقاي كاوري واگذار كردند. درنهايت براي اينكه هم درام فيلم و هم شخصيت ها و ديالوگ كار تقويت شود، فيلمنامه اوليه يك بار بازنويسي شد. بنابراين تفكر و مضمون جاري در فيلم را بايد محصول نويسندگان فيلمنامه (اميريان و كاوري) دانست.
¤ كمك و مشاوره چطور؟ آيا از مسئولين و افراد شناخته شده كسي به شما كمك كرد؟
- بله، به جز آقاي شورجه كه تهيه كنندگي كار را هم برعهده داشتند، افراد ديگري همچون سعيد سهيلي، سيدعليرضا سجادپور و...نيز به ما مشاوره دادند. همچنين به اقتضاي فيلمنامه از بچه هاي وزارت اطلاعات نيز مشاوره گرفتيم و آنها كمك هايي به ما كردند، به خصوص درمورد نسل كشي كردها توسط منافقان از مشاوره ها وتحقيقات بيشتري استفاده كرديم.
¤ برخي از منتقدان، فيلم هايي مثل «نفوذي» را آثار ايدئولوژيك و تبليغاتي مي دانند. يعني مي گويند هدف اصلي اين فيلم ها تبليغ براي شعارهاي حكومت است. آيا قبول داريد؟
- نه، چنين چيزي نيست. ما نگاهمان با مردم، نظام و انقلاب است و به طور طبيعي هركس داراي چنين نگاه و تفكري باشد، فيلم هايي كه مي سازد به نفع مردم و نظام است. افراد خاصي كه به اين نگاه انتقاد دارند و يا معاند نظام هستند، نظرشان اين است كه فيلم «نفوذي» سفارشي يا تبليغاتي است.
¤ چه كرديد كه فيلم ضمن برخورداري از نگاه و روحيه حماسي، انقلابي و آرمان خواهانه، شعاري نشود؟
- دراين فيلم نوعي اعتدال وجود دارد. به همين دليل است كه فيلم علاوه بر اينكه به ورطه شعارزدگي نيفتاده، داراي جاذبه هم هست و البته به ابتذال هم آلوده نشده است.
¤ شخصيت هاي فيلم «نفوذي» تا چه حد براساس واقعيت هاي موجود در جامعه خلق شده اند؟
- تقريبا مي توان مابه ازاي بيروني هريك از شخصيت هاي اين فيلم را به عينه در جامعه مشاهده كرد؛ چه درگذشته و چه حال. شخصيت پردازي فيلم بسيار ملموس و باورپذير است، يعني شما نمي توانيد بگوييد كه چنين افرادي درجامعه حضور ندارند.
¤ مثلا شخصيت «جورابچي» چه بخشي از جامعه را فرامي گيرد؟
- او نماد افرادي است كه در دوران جنگ و انقلاب به ظاهر در جبهه خودي بودند و حتي كارهايي را هم به نفع كشور انجام دادند. اما به قدري زيرك بودند كه شخصيت واقعي خود را نشان ندادند. به اين ترتيب، بعدها در مراكز مختلف مثل مديريت شركتهاي خصوصي و نيمه خصوصي نفوذ كردند و رانت هاي بسياري را بردند و از اين طريق به جاهايي رسيدند. اما آنها در واقع فقط درپي منفعت هستند و هيچ حقيقتي را نمي بينند. اين گونه افراد در دوران پس از جنگ ظهور كردند و الان هم هستند.
¤ سينما چگونه مي تواند به مقابله با اين گونه افراد و جريان ها بپردازد و به طوركلي به تحكيم عدالت اجتماعي در جامعه كمك كند؟
- سينما يكي از هنرهاي تاثيرگذار در دنياي امروز است و به همين دليل هم دولت هاي غربي سعي مي كنند بخشي از سياست هاي خود را از اين طريق پيش ببرند. مسئولان ما هم بايد سعي كنند كه از اين هنر بيشتر استفاده كنند و از اين طريق افكار، اعتقادات و فرهنگ مدنظر را در جامعه رسوخ دهند. بايد هنرمنداني كه داراي چنين نگاه و دغدغه هايي هستند شناسايي شوند و آنهايي كه واقعا به نفع نظام، انقلاب و مردم كار مي كنند را حمايت كنند.
¤ برخورد نشريات به اصطلاح تخصصي سينما با اين فيلم در زمان برگزاري بيست و هشتمين فيلم فجر چگونه بود؟
- از زمان جشنواره به وضوح ديديم كه آنها فيلم را بايكوت كردند. هركس اين فيلم را ديده بود از آن تعريف مي كرد، اما اين نشريات به فيلم اعتنايي نكردند.
¤ چرا فيلم هايي مانند «نفوذي» در سينماي ما كمتر توليد مي شود؟
- علت اصلي اين است كه حدود 16 سال دولت هايي دركار بودند كه در عرصه سينما به نگاههاي نو، مردمي و انقلابي فرصت نمي دادند كه خودشان را نشان دهند. مثلا بنده درسال 74 مجوز كارگرداني خود را از معاونت سينمايي گرفتم، اما خانه سينما به بنده مجوز نداد. به همين دليل هم كار فيلمسازي بنده نيز از آن زمان تاكنون به طول انجاميد. تهيه كنندگان هم عمدتا با بنده ناآشنا بودند و حاضر نمي شدند كه كار كنند. آنها به دنبال ساخته شدن فيلم هاي خاصي بودند. فيلم هايي كه رواجشان از همان زمان آغاز شد. به همين دليل هم امثال بنده كه داراي نگاه نو و دغدغه منافع ملي بوديم، كمتر فرصت خودنمايي داده مي شد.
¤ البته عده اي از فيلمسازان هم معتقدند كه توليد فيلم هاي سياسي در ايران بسيار دشوار است و حتي ممكن است امكان نمايش هم پيدا نكند.
- خوشبختانه در دوره مديريت سينمايي جديد، يكي از اهداف اين است كه فيلم هاي سياسي و اجتماعي تقويت و حمايت شوند. البته اين طبيعي است كه اگر فيلمي اصل نظام را هدف هجمه قرار دهد، به مشكل بربخورد. يك فيلم سياسي بايد سياست هاي كلي نظام را درنظر بگيرد و از هر چه به نفع نظام نيست انتقاد كند. بنده افرادي را كه سياست را به جناح ربط مي دهند قبول ندارم. ما بايد سياسي باشيم ولي جناحي نباشيم.
¤ ممنونم از اينكه فرصت اين گفت گو را فراهم كرديد.

 



نگاهي به نمايش «كليد» به كارگرداني محمدرضا مداحيان
پيوند دراماتيك فتنه هاي صدر اسلام با فتنه هاي امروز

نمايش «كليد» با مضموني مناسبتي و ساختاري نوين در پرداختن به موضوعات مذهبي، فتنه هاي صدر اسلام را مرور مي كند.
به گزارش پايگاه خبري حوزه هنري، نمايش در هفت پرده اجرا شد كه با توجه به صحنه پردازي خاص اين نمايش و استفاده از عناصري كه در دكور نمايش طراحي شده بود جلوه اي متفاوت را از يك نمايش مذهبي را براي مخاطب به نمايش گذاشت. در نمايش «كليد» سعي شده است به برخي از باورها نگاه دوباره داشته باشد و جاي خالي خلاهاي موجود در جامعه را با مخاطب اين نمايش طرح كند.
اين نمايش قصد دارد به زبان تئاتر مطالب مختلفي را از جمله فتنه هايي كه در صدر اسلام رخ داده با مخاطب مطرح كند و تماشاگر با ديدن اين نمايش در مورد اين فتنه ها داوري كند.
«كليد» نمايشي مذهبي است اما در اجراي اثر سعي شده است تا با ايجاد فضاهايي نمادين ساختار شكني شود. البته براي آنكه اثر نمايشي، مفهوم درستي را داشته باشد نمادهاي تاريخي اين شاخصه مهمي است كه در كنار متن توانايي انتقال پيام را به مخاطب تئاتر بيشتر مي كند. وجود موتورسيكلت ها روي صحنه در پرده هاي مربوط به دفاع مقدس نگاه هوشمندانه طراح صحنه و كارگردان را در عقبه دارد كه تماشاگر را در اين نمايش غافلگير مي كند و اين عنصر در كنار آهنگسازي ويژه آن موجب مي شود تا اجراي «كليد» با استقبال قابل توجه علاقمندان هنرهاي نمايشي مواجه شود.
«كليد» با گروهي 60نفره از عوامل روي صحنه رفت كه 16 بازيگر در پرده هاي مختلف آن ايفاي نقش مي كردند. نمايش ساختاري بسيار مدرن در قالب فضاي نمايشي مذهبي داشت و به گفته محمدرضا مداحيان؛ كارگردان نمايش براي به صحنه بردن اين نمايش گروه «تراب» تلاشي فشرده و يك ماهه داشت. موسيقي اثر را بهرنگ قدرتي آهنگسازي و در آن سازهاي غربي در كنار سازهاي موسيقي سنتي و حتي نواحي ايران نگاهي نو را در موسيقي يك تئاتر مذهبي ايجاد كرده است. اين نمايش كه قصد دارد حالات دروني يك انسان را در كشاكش اتفاقات مختلف نشان دهد به كمك آهنگسازي ويژه اي كه دارد توانسته بر اين مهم فائق آيد. بهره گيري از نواي انساني كه در پرده ها و زمان هاي مختلف كه داستان نمايش در آن اتفاق مي افتد موجب مي شود تا در فضاي نمايش حالات بدوي را ايجاد كند و سازهاي كوبه اي در كنار آواي انساني قدرت تأثيرگذاري را در مخاطب بيشتر كند.
همچنين صدا و افكت آب و وجود اين عنصر به عنوان يكي از عناصر طراحي صحنه حسي متفاوت را از شكست هاي زماني در مخاطب ايجاد مي كند.موسيقي نمايش ساختاري انتزاعي داشت و براي آنكه مخاطب در دوره هاي زماني كه كارگردان در نمايش ايجاد كرده سرگردان نشود از نشانه هاي آن دوره براي موسيقي و آهنگسازي پرده اي كه نمايش در آن رخ مي دهد بهره گرفته است. براي مثال در پرده اي كه به هشت سال دفاع مقدس مربوط مي شد آهنگساز از صداي سازهاي كوبه اي منطقه جنوب بهره گرفته است.
يكي از عمده تفاوت هاي اين نمايش اين بود كه به تماشاگر در سالن نمايش هيچ مفهومي از نمايش القا نمي شد. «كليد» در فضاي سورئال طراحي شده به همين سبب براي نخستين بار نمايش را در فضايي خيالي پيش مي راند تا مخاطب در اين شكست زماني كه در دوره هاي مختلف تاريخي از جمله دفاع مقدس، عاشورا، صفين و... اتفاق مي افتد خود به يك تحليل برسد.نورپردازي نيز در اين نمايش از فاكتورهاي مهم انتقال مفهوم نمايش به مخاطب بود و نورپردازي به گونه اي در صحنه تئاتر طراحي شد كه كليت نمايش بر نور نيز تكيه داشته باشد. و در واقع نمايش براساس چهارچوبي خاص روي صحنه اجرا مي شود به طوري كه بر متن و بازيگر تكيه نداشته باشد و هر يك از فاكتورهاي نور، موسيقي، طراحي صحنه، چهره پردازي و حتي حركات موزون مانند يك پازل در تكميل نمايش مؤثرند و نبود يكي از آنها به بدنه نمايش لطمه مي زند.
طراحي حركات موزون نيز مفهومي از اتفاقاتي است كه در نمايش رخ مي دهد و جدا از اجرا نيست. بسياري از حركات موزون در اين نمايش به نوعي از تعزيه نيز الهام گرفته است و اجراي بازي اين اثر از تكنيك هاي تعزيه بهره گيري بسيار داشته است. همچنين با توجه به اينكه نمايش چرخش هاي زماني بسياري دارد براي آنكه شخصيت ها در اين اثر با زمان همراه شود و مخاطب دچار دوگانگي نشود و بازيگر نقش را در دوره زماني كه در آن ايفاي نقش مي كند بپذيرد كارگردان نوع گريم و حركت را در راستاي آن دوره زماني پيش برده است. گفتني است، نمايش «كليد» به كارگرداني محمدرضا مداحيان با همكاري گروه فرهنگي هنري «تراب» به مدت زمان 90دقيقه از ساعت 30:19 به روي صحنه مي رود و اجراي آن تا 10 بهمن در تالار انديشه حوزه هنري ادامه دارد.

 



بررسي علل شكست و ناكامي شبكه هاي ماهواره اي ضدانقلاب ارتجاع رسانه اي

رضا فرخي
تا به حال واژه ارتجاع و عقب مادگي را شنيده ايد؟! اين واژه را شايد بارها و بارها در مصاديق مختلف شنيده باشيد. اما ارتجاع رسانه اي كمتر شنيده شده است. بد نيست بدانيم در دنياي رسانه ها كساني همچنان در سالهاي قبل از انقلاب اسلامي ايران سير مي كنند و به دنبال دستمال كهنه شده اي به نام شاهنشاهي و رژيم سلطه طلب شاهانه هستند؛ آن هم در عصر و قرن 21 كه در تمام دنيا مردم آزادي خواه اعتنايي به نظام هاي استبدادي و ديكتاري نمي كنند. بسياري از شبكه هاي ماهواره اي معاند با جمهوري اسلامي مصداق چنين نگاهي هستند. در اين بين شبكه هاي موسوم به سلطنت طلب نماد بارز ارتجاع رسانه اي محسوب مي شوند.
براي درك بهتر اين مسئله كافي است كمي به نظام هاي سياسي امروز دنيا نگاه كنيم تا ببينيم كه در بسياري از آنها حتي به صورت ظاهري و دروغين هم كه شده با نام دموكراسي خودنمايي مي كنند. در حالي كه زنجيره رسانه هاي سلطنت طلب هنوز خود را حامي سلسله اي مي دانند كه با عنوان پهلوي سال ها به استبدادي ترين شكل ممكن بر اين مملكت حكفرما بود.
نشانه هاي عقب ماندگي
«والا حضرت»، «شاهنشاه آريامهر»، «اعلي حضرت همايوني»، اينها تنها بخشي از كلمات مضحكي است كه از جانب اين شبكه هاي ماهواره اي بارها و بارها در مورد آخرين ديكتاتور ايران تكرار شده است. كلماتي كه معلوم نيست به چه قصدي از سوي اين رسانه ها تكرار مي شود. چرا كه خود آنها هم مي دانند كه محمدرضا پهلوي مانند ديگر ديكتاتورهاي تاريخ به فراموشي سپرده شد و در ذهن مردمي كه سالها زير شكنجه او بودند دفن شده است.
از سوي ديگر بحراني كه اين شبكه ها دارند نوع و نحوه تنظيم برنامه هايي است كه از سوي آنها پخش مي شود، به گونه اي كه به جرأت مي توان گفت كه از پايين ترين سطح اجرا برخوردار هستند.
داد و بيداد و تندگويي از رفتارهاي هميشگي آنهاست، به گونه اي كه حتي از ارائه يك تحليل مناسب هم به ببينده عاجز هستند و در اكثر مواقع سعي مي كنند با اين نوع رفتارها بيننده را به خود جلب كنند.
نكته قابل توجه در اين بين اختلافاتي است كه در بين بعضي از آنها وجود دارد و گاهي اوقات كار به توهين به يكديگر هم مي رسد، به گونه اي كه تخطئه يكديگر از كارهاي معمول درآنهاست.
اما در كنار تمام اين مسائل گاهي اوقات در بعضي از آنها به صورت وقيحانه و بي شرمانه اي به آرمانهاي سياسي و اعتقادي مردم ايران توهين مي شود.
چرا نبايد نگران بود!
حتي عرف هاي معمول رسانه ها هم ديگر در اين شبكه ها رعايت نمي شود. عرف هايي مانند حفظ ادب و احترام به مقامات يك كشور كه بارها و بارها اين موضوع در اين شبكه ها زير پاگذشته شده است. جالب تر از همه اينكه بسياري از آنها هر روز خود را يكي از ناجيان ايراني معرفي مي كند كه قراراست به زودي به كشورمان بيايد و ايران را آزاد كند! كه حقيقتا اين موضوع بازي با ذهن بيننده و بي احترامي به اوست! حال بايد با تمام توان اين موضوع را اعلام كنيم كه نظام جمهوري اسلامي حقيقتا كوچكترين احساس خطري از سوي اين شبكه ها نمي كند، چرا كه شبكه هايي كه هنوز رسوم اوليه و عرف هاي رسانه اي را نمي دانند چگونه مي خواهند به كشور و نظام ما ضربه وارد كنند؟ شبكه هايي كه حتي نمي توانند يك پيام عادي سياسي را به مخاطبان خود انتقال دهند قطعا هيچ گونه تأثيري هم نخواهند داشت.از سوي ديگر نكته اي كه در بين اين شبكه ها به صورت فراگيري پخش شده است و به صورت يك اپيدمي سراسري و هميشگي بين آنها وجود دارد بي توجهي آنها به ميزان مشروعيت و محبوبيت بالاي حاكميت ما كه نشان از حمايت بي شائبه از سوي مردم دارد است. و همين موضوع باعث شكست هميشگي آنها شده است. هر چند كه خود آنها هم به اين موضوع واقف هستند و مي دانند كه سالهاست به در بسته مي زنند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14