(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 4 بهمن 1389- شماره 19848

ريشه هاي نفرت از آمريكا در لبنان و منطقه
آحارونوت: ماموران موساد 27 نفر بودند قتل در اتاق شماره 230 عضو حماس چگونه ترور شد



ريشه هاي نفرت از آمريكا در لبنان و منطقه

زهرا عباسي
اشاره:
نفرت از آمريكا پديده جديدي نيست و بسياري از كشورهايي كه به نوعي با امپرياليسم آمريكا مواجه شده اند و سياست هاي امپرياليستي اين كشور را تجربه كرده اند شيوه مبارزه و مقابله با اين سياست ها را در پيش گرفته اند.
حمايت اقتصادي، سياسي و نظامي آمريكا از رژيم صهيونيستي، اشغال عراق، افغانستان و حملات هوايي و تحريم هاي آمريكا عليه برخي از كشورهاي جهان، ايجاد پايگاه هاي نظامي با هدف مداخله در امور برخي كشورها، حمايت از رژيم هاي غيردموكراتيك و... از جمله عواملي است كه پديده نفرت از آمريكا را در جهان گسترش داده است.
كشورهاي عربي نيز از اين قاعده مستثني نيستند و بسياري از آنان به همين دلايل از آمريكا متنفرند به ويژه آنكه ايالات متحده با حمايت از اسرائيل و تحقير اعراب راهي براي توافق و سازش باقي نگذاشته است.
سرويس خارجي
اعراب سه دليل عمده براي مخالفت شان با آمريكا دارند، نخست حمايت از اسرائيل كه در نتيجه آن رژيم صهيونيستي توانسته دامنه تجاوزات خود را گسترش دهد و سرزمين هايشان را غصب كند و هرگاه كه منافعش به خطر مي افتد تحت حمايت آمريكا جنگي در منطقه به راه اندازد كه نمونه آن جنگ 22روزه غزه عليه مردم بي گناه غزه و جنگ 33روزه عليه حزب الله لبنان بود، عامل ديگر تحريم هاي اقتصادي و نظامي برخي از كشورهاي عرب و يا متقابلاً اشغال اين كشورها است كه نمونه بارز آن اشغال عراق است و عامل سوم حمايت از برخي رژيم هاي غيرمردمي، ايجاد پايگاه هاي نظامي در كشورهاي عربي و جنگ عليه اسلام و مسلمانان است.
آمريكا در طول 20سال گذشته كوشيده است بحران اعراب و اسرائيل را براساس قطعنامه هاي 243و 238 شوراي امنيت و منافع صهيونيست ها حل كند و اين امر سبب امضاي پيمان صلح ميان مصر، اردن و اسرائيل شده است و همچنين پايگاه هايي در برخي از كشورهاي عربي براي حفاظت از رژيم هاي آنها تأسيس كرده است. همچنين آمريكا در سال 1991 ميلادي براساس درخواست كويت و ساير كشورهاي عربي و با مشاركت نيروهاي مصري، سوري و كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس با عراق جنگيد اما اعراب اين اقدامات را به عنوان تلاش هاي سران كاخ سفيد براي حفظ اسرائيل همانند برخي رژيم هاي عرب كه به منافع آمريكا خدمت مي كنند مي نگرند.
به عقيده اعراب، آمريكا با اين اعمال هرگز درصدد توسعه، تقويت دموكراسي و حقوق بشر در جهان عرب نبوده بلكه هرجا كه صحبت از منافع خود يا اسرائيل در ميان بوده به اين اقدامات دست زده است.
ايالات متحده آمريكا به غير از دخالت هاي مستقيم در امور كشورهاي عربي از طريق جنگ رواني نيز سعي در تغيير سياست اين كشورها به نفع خود داشته است.
پس از تجربه جنگ جهاني دوم، آمريكا در كنار واحدهاي رزمي، واحدهاي جنگ رواني گسترده اي را تشكيل داد و از آنها در جهت حفظ منافع خود در كشورهاي مختلف بهره گرفت، از آن زمان تاكنون سازمان ها و واحدهاي رواني، تبليغاتي آمريكا با توسعه روزافزون همواره به عنوان يكي از بازوهاي اصلي آمريكا در شرايط جنگ و صلح عمل كرده اند.
اين سازمان ها در حقيقت طيف وسيعي از راديو و تلويزيون ها، ماهواره ها، كتابخانه ها، بورس هاي دانشگاهي، خانه هاي فرهنگي، آژانس هاي تبليغاتي، واحدهاي جنگ رواني نظامي و... را شامل مي شود.
تلاش براي تأثيرگذاري بر افكار، احساسات و تمايلات گروه هاي دوست و دشمن از طريق پروژه جنگ نرم و ابزار خبر از مهم ترين وظايف امپرياليسم رسانه اي آمريكاست.
تلاش براي بحراني نشان دادن اوضاع كشور از طريق ارايه اخبار غلط و تحليل هاي نادرست و اغراق آميز، تقويت نارضايتي هاي مردم با اتكاء به مسايل مذهبي، قومي، سياسي و اجتماعي از جمله اقدامات هدفمند و كنترل شده نظام سلطه است.
درحال حاضر ايالات متحده آمريكا با 444 ميليارد دلار سرمايه گذاري در بخش سلطه رسانه اي و ايجاد جنگ رواني در رتبه نخست جهان قرار دارد و پس از آن اروپاي غربي و ژاپن در رتبه هاي دوم و سوم قرار گرفته اند.
لبنان يكي از كشورهايي است كه مردم آن از آمريكا به دليل دخالت هاي مستمر در امور داخلي اين كشور بيزارند و روز به روز بر انزجار آنان افزوده مي شود. دخالت آمريكا در لبنان نه تنها به دليل تأمين منافع خودش بلكه در راستاي حمايت از اسرائيلي ها صورت مي گيرد.
ارتباطات محكم ميان آمريكا و رژيم صهيونيستي بر سر لبنان به حدي است كه اگر آمريكايي ها به اطلاعاتي از لبنان دست يابند، دشمن صهيونيستي نيز از آن آگاهي پيدا مي كند.
سفارت آمريكا در بيروت در واقع بازوي اصلي اعمال فشار و دخالت در امور لبنان است و در واقع دولتي در درون دولت لبنان به وجود آورده است.
مردم لبنان معتقدند كه دخالت هاي آشكار آمريكا در امور داخلي اين كشور و برافروختن فتنه هاي داخلي در راستاي تأمين منافع اسرائيل صورت مي گيرد و به همين دليل از سردمداران كاخ سفيد بيزارند.
ايجاد شكاف در گروه هاي سياسي داخلي، ايجاد فتنه، تنش و آشوب در لبنان و نبودن ثبات و امنيت در اين كشور از جمله سياست هاي آمريكا براي اعمال نفوذ بيشتر در لبنان است.
اهميت مداخله آمريكا در امور داخلي لبنان براي اين كشور آنچنان مهم است كه وزارت دفاع آمريكا (پنتاگون) به طور آشكارا به اين دخالت اعتراف كرده و سخنگوي پنتاگون اظهار داشته كه ما اوضاع لبنان را به دقت زيرنظر داريم و هرگونه تحركي از ديد ما پنهان نمي ماند.
دخالت آمريكا در لبنان صرفاً شامل دخالت هاي ديپلماتيك و سياسي نمي شود بلكه نخستين مداخله نظامي آمريكا در لبنان با اعزام تفنگداران دريايي در سال 1958 صورت گرفت و تا سال 1983 روند جابه جايي و افزايش نيروهاي نظامي ادامه داشت تا اينكه انفجار اين مقر در اكتبر همين سال و كشته شدن 241 تفنگدار آمريكايي سبب شد تا شمار نظاميان به شدت كاهش يابد.
البته ذكر اين نكته ضروري است كه حضور نيروهاي پاسدار صلح سازمان ملل متحد (يونيفيل) مستقر در جنوب لبنان دست كمي از نيروهاي آمريكايي ندارد و اين نيروها به عناوين مختلف در امور داخلي لبنان دخالت مي كنند و با رژيم صهيونيستي نيز همكاري دارند.
به اعتراف فرمانده سابق يونيفيل، در جريان جنگ 33 روزه رژيم صهيونيستي عليه لبنان، آمريكا به نيروهاي يونيفيل پيشنهاد كرده بود كه با ارسال نيروهاي كمكي، اسرائيل را عليه حزب الله حمايت كنند.
اين فرمانده همچنين اذعان كرد كه اطلاعاتي كه از حزب الله در اختيار اسرائيل يا شوراي امنيت قرار مي گيرد به وسيله نيروهاي يونيفيل شنود و جمع آوري مي شود.
وي اضافه مي كند، تمام سلاح هايي كه اسرائيل عليه حزب الله به كار مي گيرد از آمريكا تأمين مي شود، به ويژه بمب هاي كشتار جمعي كه در جنگ 33 روزه يا جنگ غزه استفاده شد اهدايي آمريكا به اسرائيل بود.
بحران سياسي كه اخيرا در لبنان بر سر دادگاه بين المللي ترور رفيق حريري نخست وزير اسبق لبنان به وجود آمد و با همدستي سعدالدين حريري فرزند رفيق حريري با آمريكا و غرب دامنه آن گسترش پيدا كرد دقيقا ناشي از دخالت هاي آمريكا و اسرائيل در امور داخلي لبنان است.
اين بحران درحالي شدت گرفت كه حريري تلاش هاي عربي را در راستاي ثبات و آرامش و حل بحران ناديده گرفت و براساس سناريوي آمريكا و اسرائيل در ايجاد ناامني در اين كشور و حمايت بي قيد و شرط از دادگاه حريري رفتار كرد.
در پي خودسري هاي حريري و اعلام عربستان مبني بر اينكه حريري از خواسته هاي اين كشور تمكين نمي كند گروه وابسته به حزب الله لبنان اعلام كرد كه با توجه به توقف تلاش ها براي كنترل بحران و تباني حريري با غرب و تسليم شدن آنها در برابر خواسته هاي آمريكا عليه منافع داخلي لبنان وزراي اين گروه از كابينه خارج شدند.
به اين ترتيب 10 عضو كابينه از گروه 8 مارس و يك عضو كابينه كه وزير مشاور از سوي رئيس جمهور بود از كابينه خارج شدند و دولت حريري رسما سقوط كرد.
درواقع حريري با تباني غرب درصدد بود كه لبنان را عرصه منازعات سياسي كند ليكن با تدبير به موقع سيدحسن نصرالله دبيركل حزب الله لبنان و خروج به موقع اعضاي 8 مارس از كابينه توطئه غرب خنثي و نقشه آنان كاملا نقش بر آب شد.
حريري و حاميانش نمي دانستند بازي كه شروع كرده اند به سقوط دولت او و بي اعتباري بين المللي براي وي تمام خواهد شد و اكنون گروه 8 مارس و بسياري از مردم لبنان اعلام كرده اند كه نخست وزيري هر شخص ديگر غير از حريري را مي پذيرند، به اين ترتيب حريري خواسته يا ناخواسته قرباني توطئه غرب و اسرائيل شد.
روشنگري كه سيد حسن نصرالله انجام داد احتمال جنگ داخلي را منتفي كرد و موفق شد لبنان را از جنگ داخلي دور كند، درواقع ابتكار عمل و هوشياري حزب الله باعث شد كه جريان 8 مارس صحنه سياسي لبنان را بار ديگر به دست بگيرد و اوضاع را كنترل كند.
در همين رابطه بسياري از تحليلگران سياسي منطقه و از جمله كارشناسان اسرائيلي اعلام كردند كه سيدحسن نصرالله نه تنها حريري بلكه اوباما را به زانو درآورد.
تحليلگر ارشد روزنامه اسرائيل اليوم در اين باره گفت، درحالي كه حريري با اوباما درحال مذاكره بود وزراي حزب الله از دولتش استعفا كردند و با اين كار عملا حريري و اوباما را به زانو درآوردند.
روزنامه هاآرتص نيز صفحه نخست خود را به اين مطلب اختصاص داد كه سيدحسن نصرالله دولت حريري را نابود كرد.
روزنامه يديعوت آحارونوت نيز نوشت: حزب الله قادر است هرگاه اراده كند قدرت را به دست بگيرد.
به اين ترتيب تلاش هاي آمريكا و رژيم صهيونيستي براي نابودي حزب الله با شكست مواجه شد و حزب الله يك بار ديگر ثابت كرد با هر فتنه و توطئه اي كه منافع كشور را به خطر بيندازد مبارزه و دست بيگانگان را در امور داخلي لبنان قطع مي كند.
نبايد فراموش كرد كه آمريكا ناو هسته اي اينتر پرايز خود را در حالت آماده باش كامل در درياي مديترانه قرار داده بود تا به محض دستور باراك اوباما در سواحل بيروت پهلو بگيرد و براي مقابله با حزب الله به اين كشور لشگركشي كند ليكن اقدام به موقع دبيركل حزب الله اين دخالت نظامي را نيز خنثي كرد.
در هر صورت مسئله لبنان و تحولات آن مطمئنا با دخالت كشورهايي چون آمريكا به سرانجام نمي رسد و حضور بيگانگان در اين كشور نه تنها مشكلات را حل و فصل نخواهد كرد بلكه پيچيده تر هم خواهد كرد و بر ميزان بيزاري و انزجار مردم نسبت به دخالت آمريكا خواهد افزود. همان طور كه سيدحسن نصرالله در اظهارات اخير خود عنوان كرد، مسائل لبنان بايد به دست خود لبناني ها و از طريق تفاهم و گفت وگو حل وفصل شود و اقشار مختلف جامعه سياسي و مدني با وحدت نظر و اتحاد مشكلات را پشت سر بگذارند.
مسلما مردم لبنان نيز همانند ديگر ملل كشورهاي عربي مي خواهند در كشورشان آرامش و ثبات برقرار شود و اين آرامش و ثبات در سايه گفت وگوهاي وحدت ملي برقرار شود نه در سايه دخالت هاي سياسي و نظامي قدرت هاي بيگانه.

 



آحارونوت: ماموران موساد 27 نفر بودند قتل در اتاق شماره 230 عضو حماس چگونه ترور شد

روزنامه صهيونيستي يديعوت آحارونوت در گزارشي به افشاي جزئيات ترور محمود المبحوح يكي از رهبران جنبش حماس كه در ابتداي سال گذشته ميلادي در دبي اتفاق افتاد پرداخت.
يكي از روش هاي موساد اين است كه افرادي را كه بخواهد ترور كند يك اسم رمز براي آنها تعيين مي كند. «صفحه نمايش پلاسما» اسم رمز محمود المبحوح بود.
جزئيات ترور شهيد المبحوح از زبان روزنامه صهيونيستي يديعوت آحارونوت عينا نقل مي شود:
روز دوشنبه 18 ژانويه 2010 فرودگاه بين المللي دبي صبح آن روز مملو از مسافر بود. شيوخ عرب با لباس هاي مخصوص خود و كارگزاران و بازرگانان اروپايي با كت و شلوار و كراوات و گردشگراني كه آمده بودند، تعطيلات سال نو ميلادي را در دبي سپري كنند. در اين ميان توجه هيچ كس جلب 27 نفري نشد كه از كشورهاي مختلف اروپايي پاي به اين فرودگاه گذاشتند و البته هيچ دليلي هم وجود نداشت تا توجه كسي به آنها جلب شود، تمام آنها پاسپورت هاي كشورهاي غربي را داشتند (12 تن آنها انگليسي، 6 تن ايرلندي، 4 تن استراليايي، 4 تن فرانسوي و يك نفر آلماني) و تمام آنها به راحتي مراحل بازرسي فرودگاه را طي كردند. سه تن از آنها در همان ساعات اوليه صبح وارد فرودگاه دبي شدند و مابقي نيز تا شب خود را در قالب گروه هاي شش نفره به ديگران ملحق كردند.
اين 27 نفر منتظر ورود يك نفر بودند كه نام رمز وي «صفحه نمايش پلاسما» و در پاسپورت فلسطيني اش نام وي «محمود عبدالرئوف محمد حسين» ذكر شده بود و تحت عنوان تاجر از كشوري به كشور ديگر سفر مي كرد، در حالي كه اين 27 تن مي دانستند، اين تاجر بين المللي كسي جز «محمود المبحوح» يكي از فرماندهان بزرگ جنبش حماس نيست كه ماموريت ترور وي به آنها سپرده شده بود.
اين اولين باري نبود كه آنها در دبي در پي المبحوح بودند. چند ماه پيش نيز برخي از جاسوسان موساد به دبي آمده بودند تا درباره هويت مردي تحقيق كنند و تحركاتش را زير نظر بگيرند و اين يكي از درس هاي گرفته شده از قضيه «ليل هامر» بود كه در سال 1973 در نروژ اتفاق افتاد و در پي آن عناصر موساد اشتباها به جاي ترور «علي حسن سلامه» يكي از افسران سازمان «سپتامبر سياه» يك خدمتكار بي گناه را ترور كردند. به همين دليل، گروه پيش از اجراي عمليات به دبي گسيل شد تا هويت «صفحه نمايش پلاسما» را كاملا مشخص و از درستي هويت آن اطمينان حاصل كند و به اعتقاد پليس دبي يك ماه پس از شناسايي ها بود كه ترور المبحوح صورت گرفت و براساس گزارش هاي پليس دبي كه روزنامه يديعوت آحارونوت بر آن دست يافت، طي 26 تا 28 نوامبر 9 تن با پاسپورت هاي جعلي وارد دبي شدند كه دست داشتن آنها در ترور المبحوح براي پليس دبي محرز شده است.
براساس اطلاعات ارائه شده توسط پليس دبي اين گروه 9 نفره پس از حصول اطمينان از هويت المبحوح او را تحت تعقيب قرار داده و تلاش كرده بودند با مسموم كردن وي عمليات خود را به اجرا بگذارند. تاكنون مشخص نشده اين افراد چگونه عمليات خود را به اجرا گذاشتند. فرضيه هاي پليس دبي حكايت از آن دارد كه ممكن است، سم از طريق آب ميوه اي كه به وي داده شد، وارد بدن المبحوح شده باشد يا اينكه از طريق مسموم كردن اسباب و اثاثيه وي تلاش شده با لمس آنها سم اندك اندك وارد بدن شود و ساعاتي بعد او را به قتل برساند.
به هر صورت به اعتقاد پليس دبي استفاده از اين شيوه ترور حكايت از آن دارد كه موساد مي خواسته شيوه «ترور آرام» را به اجرا بگذارد تا مجريان عمليات بتوانند به راحتي از دبي دور شوند در حالي كه اجراي شيوه «ترور پر سر و صدا» با استفاده از بمب يا تك تيرانداز سر و صداي بسياري ايجاد خواهد كرد و اولين رهاورد اجراي اين شيوه بسته شدن فرودگاه ها و راه هاي خروج از كشور است.
پس از آن و در همان ماه نوامبر المبحوح واقعا بيمار گرديد و نزديكان وي مي گويند كه او سرحال نبود و در طول روز ساعت ها بيهوش مي شد و فعاليت هاي خود را آن گونه كه بايد دنبال نمي كرد، به همين دليل المبحوح به دمشق بازمي گردد تا دكترش بيماري وي و دليل بيهوشي هاي عجيبش را تشخيص دهد، هيچ كس اين حالت وي را به موضوع تلاش براي ترور وي مرتبط ندانست.
ساعت يك و نيم بعد از ظهر كووين و دابرون كه وظيفه فراهم ساختن زمينه اجراي عمليات را برعهده داشتند، از اتاق خود در هتل محل اقامتش خارج و 15 دقيقه بعد وارد هتل ديگري شدند كووين وارد دستشويي هتل جايگزين مي شود و خود را كچل مي كند، اما با يك كلاه گيس از دستشويي خارج مي شود. وي اين كار را به دو دليل انجام مي دهد: حصول اطمينان از تحت تعقيب قرار نگرفتن و تغيير قيافه دادن در مراحل مختلف عمليات براي جلوگيري از شناسايي شدن اما آنچه كه كووين آن را در اقدامات خود پيش بيني نكرده بود، دوربين مدار بسته دستشويي بود كه ورود او را به صورت كچل و خروج او را با مو ضبط كرده بود. البته اگرچه اين موضوعي نبود كه موجب ناكامي عمليات شود، اما از جمله مواردي به شمار مي آمد كه گروه طي اجراي عمليات خود آن را ناديده گرفته بودند.
كووين با چهره جديد خود از هتل جايگزين راهي هتل سومي مي شود و در آنجا به انتظار دو تن از اعضاي گروه باقي مي ماند تا در آنجا ديداري با آنها داشته باشد، در اين هتل بود كه ديدار دوم اعضاي گروه صورت گرفت كه در انتظار ورود «صفحه نمايش پلاسما» بودند.
اين ديدارها از اين جهت كه ممكن بود، بعدها براي پليس دبي اهميت داشته باشد كه هر كس با اين افراد در ارتباط بوده، به عنوان مظنون دستگير مي شد، بنابراين اعضاي گروه ترجيح دادند، به ندرت با كسان ديگري صحبت كنند.
آنها منتظر ساعت 3 بودند، چون اعضاي گروه مي دانستند پرواز «صفحه نمايش پلاسما» ساعت 3 در فرودگاه دبي بر زمين خواهد نشست، اما آنها نمي دانستند وي در كدام هتل اقامت خواهد كرد و اين موضوع بسيار مهمي براي اجراي عمليات بود، چون شيوه نگهباني و راه هاي فرار از يك هتل به هتل ديگر تفاوت داشت.
سرانجام المبحوح در ساعت 35:15 دقيقه وارد فرودگاه دبي و از آنجا راهي هتل «البستان روتانا» مي شود تا اعضاي گروه نيز از محل اقامت وي و نحوه دقيق اجراي عمليات آگاه شوند.
در ابتدا دو تن از اعضاي گروه وارد هتل البستان مي شوند و در حالي كه لباس تنيس به تن داشتند، منتظر ورود المبحوح مي شوند و به محض ورود وي به هتل پشت سر وي به راه مي افتند تا با همراه شدن با وي در آسانسور از طبقه و اتاق اقامت وي مطلع شوند، دوربين عكس اتاق 230 را مي گيرد كه المبحوح وارد آن مي شود.
پليس دبي معتقد است، تصوير اتاق توسط تلفن همراه اين دو عضو گروه و به بهانه صحبت با تلفن همراه گرفته شده، اما از آنجا كه تصاوير از مكاني با مسافت زياد گرفته شده بود، اين احتمال نيز وجود دارد كه از دستگاه ديگري استفاده شده است.
تماس تلفني اعضاي گروه با يكديگر بسيار پيچيده بود. اعضاي گروه در طول زمان اقامتشان در دبي به دليل ممانعت از تماس مستقيم مجبور بودند از تلفن همراه بيش از حد استفاده كنند، اما براي اين كه شماره آنها ثبت و ضبط نشود مقرر گرديد، آنها ابتدا با شماره اي در اتريش تماس بگيرند و مركز اتريش پيغام ها را به اعضاي گروه بدهد، در اين شيوه با اين كه شماره اعضاي گروه آشكار و برملا نمي شد، اما حجم تماس ها از اتريش به دبي به شدت افزايش مي يافت و همين موضوع بسيار شك برانگيز بود و تنها كافي بود تا يكي از اعضاي گروه طي تماس هايش مرتكب كوچكترين اشتباه شود تا ماهيتش برملا گردد و بدين وسيله ماهيت مابقي اعضاي گروه و عمليات را نيز برملا سازد.
در آن زمان نيز گيل بولارد به تبعيت از كووين راهي هتل جايگزين و دستشويي آن شد و با گذاشتن كلاه گيس بر سر خود تلاش مي كند، تغيير چهره دهد، او نيز همچون كووين هنگام اين تغيير چهره دوربين مداربسته دستشويي را ناديده مي گيرد، به هر روي وي پس از خروج از هتل جايگزين راهي هتل سوم مي شود تا به كووين و پيتر و ديگر اعضاي گروه ملحق شود.
در اينجا نيز اعضاي گروه مرتكب اشتباه سوم مي شوند: با اين كه كووين و گيل چهره خود را تغيير داده بودند، اما ديگر اعضاي گروه دست به چنين كاري نزده بودند و همين موضوع باعث شده بود تا تغيير چهره اين دو بي مورد جلوه كند و با توجه به عكس هاي گرفته شده از آنها توسط دوربين هاي مداربسته هتل هويت آنها به راحتي قابل شناسايي بود.
پس از اين كه دو عضوي كه لباس تنيس به تن داشتند، به ديگر اعضاي گروه اطلاع دادند كه المبحوح در اتاق خود است، پيتر هتل سوم را ترك مي كند و در طول راه دو تماس تلفني مي گيرد: يكي با هتل البستان تا اتاقي در نزديكي اتاق 230 براي خود رزرو كند كه اتاق 237 بود و ديگري رزرو بليت هواپيما از قطر به مونيخ.
بعد از ساعت 4 بعدازظهر و پس از ديدار اعضاي گروه با يكديگر براي انجام آخرين هماهنگي ها همه پراكنده مي شوند تا هر يك به طريقي خود را به هتل البستان برساند. در اين زمان «صفحه نمايش پلاسما» براي بازديد از يك مجتمع تجاري در نزديكي هتل از اتاق خود خارج شده بود و اعضاي گروه او را تحت تعقيب قرار دادند.
المبحوح براي انجام برخي ديدارها و ملاقات ها از مجتمع تجاري خارج و راهي مركز شهر مي شود، براساس اطلاعات به دست آمده وي با افراد محلي و بومي و يك بانكدار ديدارهايي انجام مي دهد.
در ساعت 45:16 دقيقه كووين به همراه تجهيزات خود كه در كيفي قرار داده شده بود، وارد اتاق 237 و چند دقيقه بعد گيل نيز به او ملحق مي شود. نيم ساعت بعد دوربين مداربسته هتل تصوير تروريست ديگري را مي گيرد كه به آنها ملحق مي شود.
در ساعت 30:18 چهار مرد وارد هتل مي شوند، در حالي كه كلاه هاي بيسبال بر سر گذاشته بودند تا چهره آنها را مخفي كند و تمام آنها كيف هايي به دست داشتند و پليس دبي معتقد است، اين افراد مجري عمليات بودند و احتمال مي رود، يكي از آنها مسئول گشودن درها بوده باشد. آنها فورا وارد آسانسور مي شوند و از آنجا راه اتاق 237 را پيش مي گيرند، در اين اثنا گروههاي تعقيب جاي خود را عوض مي كنند و پس از 4 ساعت دو عضوي كه لباس تنيس به تن داشتند، دوباره در راهرو هتل نمايان مي شوند.
پيتر ساعت 30:19 دبي را ترك مي كند و به اين ترتيب نقش او در اين عمليات به پايان مي رسد و از آن زمان كووين و گيل زمام امور را به دست مي گيرند.
ساعت ها يكي پس از ديگري مي گذرند و «صفحه نمايش پلاسما» هنوز به ديدارهاي خود خارج از هتل ادامه مي دهد، در ساعت 20 زمان اجراي عمليات فرا مي رسد. گيل و كووين از اتاق 237 خارج مي شوند و در راهرو هتل به انتظار مي ايستند. يكي از آن چهار تن كه كلاه هاي بيسبال بر سر گذاشته بودند به پشت در اتاق المبحوح مي رود و سيستم هاي الكترونيك هتل نشان مي دهند كه در اين ساعت در اتاق 230 با استفاده از كليدهاي الكترونيكي بدون آن كه ردي از خود بر روي در و روي قفل برجاي گذارند، باز مي شود و بدين ترتيب امكان ورود به اتاق 230 فراهم مي گردد.
ساعت 40:20 دقيقه المبحوح به هتل بازمي گردد و مستقيما به اتاقش مي رود كه در آنجا با گروه ترور مواجه مي شود. گيل و كووين در اين لحظات در راهرو مستقر مي شوند تا مطمئن شوند كسي در آن تردد نمي كند. كل عمليات بيش از 20 دقيقه به طول نيانجاميد كه گروه چهار نفره مسئول ترور در حالي كه مشخص نيست، به چه دليل لباس هاي خود را با يكديگر تعويض كرده بودند، هتل را ترك و در اتاق المبحوح را از داخل قفل و زنجير مي كنند.
در اولين ساعات صبح 20 ژانويه پس از تلاش چندين باره خدمتكار هتل براي ورود به اتاق جهت تميز كردن آن، نيروي نگهباني حضور مي يابد و در را باز مي كند و با جسد فردي مواجه مي شود كه تنها يك شلوار كوتاه مشكي به پا داشت. در ابتدا به دليل پاسپورت جعلي هويت وي آشكار نمي شود، اما با پاي گذاشتن پليس به ماجرا هويت اين مسافر مشخص و در ابتدا عنوان مي شود كه وي به مرگ طبيعي مرده است، اما ده روز پس از آن اين فرضيه در ميان پليس دبي قوت مي گيرد كه وي ترور شده و تحقيق در اين باره آغاز مي شود.
با اين كه حدود يك سال از ترور المبحوح سپري شده، اما موضوع اين ترور همچنان نقل محافل دستگاههاي اطلاعاتي و جاسوسي جهان است و رژيم صهيونيستي همچنان هرگونه ارتباط با اين ترور را نفي مي كند و دست اندركاران اين رژيم در وزارت خارجه از داشتن هرگونه اطلاعات در اين زمينه طفره مي روند، اما چيزي كه موجب مي گردد، رسانه هاي بين المللي همچنان از اين ترور و دست داشتن رژيم صهيونيستي در آن سخن بگويند، اقدام «تامير پاردو» رئيس جديد موساد است.
روزنامه هاي انگليس خبري را منتشر كردند كه در آن عنوان شده بود، اسرائيل درصدد عذرخواهي از دولت انگليس به دليل استفاده اين رژيم از پاسپورت هاي جعلي انگليسي است.
اين در حالي است كه تحقيقات پليس دبي و برخي از طرف هاي خارجي گام به گام در حال كامل كردن سناريوي ترور المبحوح هستند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14