(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 6 بهمن 1389- شماره 19849

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
براساس يك واقعيت شله زرد
گزارش خبري از نامه احمدي نژاد به مجلس و واكنش صاحبنظران
آيت الله علم الهدي: هاشمي نبايد در نماز جمعه 26 تير، حرفي از آشتي با سران فتنه مي زد
احياي جامعه با آيات الهي
عزاداري باشكوه اربعين در مشهد الرضا (ع)
صالحي در ديدار با بشار اسد : منطقه بايد در قبال طرح هاي شوم آمريكايي - صهيونيستي هوشيار باشد
مدير كل سياسي وزارت كشور: فرآيند دريافت مجوز و فعاليت بنياد باران كاملا غيرقانوني است
بازخواني نقش خاتمي در فتنه 88 ـ بخش دوم  ترديد يا تدبير؟!



براساس يك واقعيت شله زرد

حسين قدياني
مثل «زينب»، «عمه خانم» هم خواهر شهيد بود. اهل محل عمه خانم صدايش مي كردند. 14 سالي از تنها برادرش «حسن» بزرگتر بود. براي حسن، حكم مادر داشت و نگذاشت گرد يتيمي بر چهره برادر بنشيند. حقاً كه شيرزني بود. از صبح تا غروب تا همين اواخر در يك كارگاه قالي شويي كار مي كرد و شب هم به كارهاي خانه مي رسيد كه البته تمامي نداشت. 25 ساله بود كه حسن در كانال كميل فكه، در والفجر مقدماتي به شهادت رسيده بود. از دار دنيا همين يك برادر را داشت. مادر و پدر سميه و حسن، اوايل انقلاب در يك تصادف رانندگي در جاده بوئين زهرا به لقاءالله رفتند. آن زمان حسن، طفل شيرخوار بود و او هم در ماشين بود. كار خدا را مي بيني؟!... حسن، اصلاً نامش حسن نبود. حسين بود. هنوز شناسنامه باطل شده اش هست، اما چرا «شهيد حسين كازروني» را، حسن صدا مي زدند؟ آيا از حسين، نامي هم زيباتر هست؟!... از حسين، نامي زيباتر نيست؛ قصه چيز ديگري است.
القصه؛ نزديكاي اربعين بود كه آن تصادف، روي تلخ روزگار را به سميه نشان داد. سميه كوچك، وقتي كه همه اعضاي خانواده اش را در حال مرگ مي ديد، نذر كرده بود، اگر يك نفر از آن 3 نفر، سالم به دنيا برگشتند، هر سال در روز اربعين، شله زرد درست كند و به نيت امام حسين، بدهد دست خلق الله. اولين سال اداي اين نذر، حسن 3 ساله شده بود. 3 سال و چند ماه. گفتم كه؛ آن زمان هنوز حسين صدا مي زدند حسن را.
در و همسايه كه براي هم زدن ديگ آمده بودند، يكي شان به سميه گفت: «28 صفر نزديك اربعين است، چرا اين شله زرد را نذر امام حسن نكردي؟ قربانش بروم آقا امام حسن، خيلي غريب است»، كه سميه جواب داد: اولاً اسم برادر من حسين است، نه حسن و ثانياً نسل امامان از سيدالشهدا ادامه پيدا كرد.
خسته و كوفته از اولين سال اداي نذر، به خواب مي رود سميه و در عالم خواب، مادرش را مي بيند كه نشسته كنار يك بانوي موقر و در جواب سميه كه از اين بانو مي پرسد، مي گويد؛ ايشان فاطمه بنت الحسين(ع) است. دختر امام حسين. اين مرد هم كه مي بيني كنارش ايستاده، حسن بن حسن است، فرزند امام حسن، معروف به حسن مثني. دخترم! خوبان اين عالم، جملگي از نسل ازدواج فرزند امام حسن با دخت امام حسين اند. برادرت را هم همين زوج، به تو برگرداند؛ البته به امضاي كريم اهل بيت؛ امام حسن، كه تو در اين دنيا، بدون ما غريب نماني. دخترم! نذري كه كرده اي، نيتت را برگردان به امام حسن و از اين پس برادرت را حسن خطاب كن كه رضايت سيدالشهدا در همين است.
اينگونه شد كه حسين كوچك، حسن نام گرفت و ديگر همه او را حسن صدا مي زدند. آن نذر هم تا همين اربعين سال پيش به نيت امام حسن ادامه پيدا كرد. سميه يعني «عمه خانم» اما اربعين سال گذشته هنوز پاي ديگ بود كه دچار عارضه قلبي شد و به ديار باقي شتافت. به سبب نسبت نزديكش با شهيد حسن كازروني، او را در قطعه 55 بهشت زهرا دفن كردند. قطعه اي اين طرفتر از برادر شهيدش.
امروز ظهر كه رفتم بهشت زهرا، دلم نيامد كه بسنده كنم به فاتحه اي از راه دور. سالگرد عمه خانم هم بود. رفتم بالاي مزارش. انگار كه پيش از من مراسم سالگرد گرفته بودند. قبر شسته شده بود و بوي گلاب مي داد و چقدر گل كه روي سنگ مزار عمه خانم گذاشته بودند. وسطاي فاتحه بودم و ياد غريب مدينه، كه يكي صدايم كرد؛ بفرما نذري!
شله زرد بود. رويش نام «عمه سادات» تزئين كرده بودند. پرسيدم: با عمه خانم نسبتي داري؟ گفت: نه، كي بود؟ گفتم: خواهر شهيد حسين... يعني حسن كازروني. گفت: خواهر 2 تا شهيد، چه سعادتي!

 



گزارش خبري از نامه احمدي نژاد به مجلس و واكنش صاحبنظران

سرويس سياسي -
رئيس جمهور در نامه اي به نمايندگان مجلس شوراي اسلامي با اشاره به روند تصويب لايحه برنامه پنجم توسعه به انتقاد از مداخلات مجمع تشخيص و اعمال تغييرات در آن پرداخت.
محمود احمدي نژاد در اين نامه كه در روز دوشنبه منتشر شد با تقدير از تلاش نمايندگان مجلس در تصويب برنامه پنجم نوشت: متاسفانه مديريت محترم مجلس شوراي اسلامي در فرآيند بررسي و تصويب اين لايحه برخلاف رهنمودهاي راه گشاي مقام معظم رهبري و حتي در مواردي با بي توجهي به آئين نامه داخلي مجلس شوراي اسلامي و برخلاف صريح قانون اساسي بر لغو اختيارات قانوني قوه مجريه و دخالت در اموري مانند انتخاب و نصب و عزل مقامات اجرايي و اداره اموال دولتي اصرار مي ورزد و بعد از اعلام مغايرت مصوبه ياد شده با قانون اساسي و ارجاع موضوع به مجمع تشخيص مصلحت نظام، مديريت مجمع نيز برخلاف وظايف قانوني و حتي آيين نامه داخلي آن مجمع تلاش كرد اختيارات مصرح قوه مجريه را مخدوش نمايد.
احمدي نژاد افزود: تلاش مديريت مجمع و برخي اعضاي آن به ويژه رئيس محترم مجلس و متاسفانه همراهي رئيس محترم قوه قضائيه در دخالت دادن مديريت مجلس و قوه قضائيه در اموري مانند تصميم گيري هاي صندوق توسعه ملي و عزل و نصب رئيس كل بانك مركزي يك بدعت آشكار و متضمن تغيير قانون اساسي و مخدوش كردن روند مديريت كشور است.
وي تصريح كرد: شما بهتر مي دانيد كه به موجب اصل هفتاد و يكم قانون اساسي، مجلس شوراي اسلامي، «در حدود مقرر در قانون اساسي» مي تواند «قانون» وضع كند، بنابراين مجمع تشخيص در مواردي اختيار ورود دارد كه مصوبه مجلس در حدود اختيارات و صلاحيت مجلس باشد و شوراي نگهبان مفاد مصوبه را مغاير قانون اساسي يا موازين شرع مقدس بداند و در مواردي كه مصوبه مجلس اساسا در حدود صلاحيت وي نيست ارجاع مورد به مجمع تشخيص مصلحت موضوعيت ندارد.
احمدي نژاد با بيان اين مثال كه آيا ممكن است مجلس اعلام جنگ با كشور نمايد و مجمع به بهانه مصلحت نظام اين نظر مجلس را تاييد كند؟ افزود: همچنين تفسير قانون اساسي با شوراي نگهبان است، آيا مجلس مي تواند اصلي از اصول قانون اساسي را تفسير كند و بعد از ايراد شوراي نگهبان، مجمع صلاحيت مجلس را به تفسير قانون اساسي تسري دهد؟
وي تاكيد كرد: تغيير قانون اساسي مطابق اصل يكصد و هفتاد و هفتم آن نيازمند فرمان رهبري و تشكيل شوراي بازنگري و نهايتا رفراندوم و همه پرسي از مردم است و مجمع تشخيص مصلحت نمي تواند اختيارات خود (موضوع اصل 112) را به نحوي اعمال كند كه منجر به تغيير قانون اساسي گردد.
كما اينكه تفسير قانون اساسي نيز در انحصار شوراي نگهبان است و نه مجلس و نه مجمع تشخيص مصلحت نمي توانند در مقام قانون گذاري يا اعمال مصلحت به تفسير قانون اساسي مبادرت ورزند.
احمدي نژاد افزود: به علاوه بر اساس اصل يك صد و دهم قانون اساسي حل اختلاف و تنظيم روابط قواي سه گانه از اختيارات رهبري است و مجمع نمي تواند به بهانه رسيدگي به مصلحت در موضوعي كه مورد اختلاف دو قوه است و در مراحل قبلي به استحضار مقام معظم رهبري نيز رسيده و رهنمودهاي ايشان مورد بي توجهي مديريت مجلس قرار گرفته است، تغيير قانون اساسي را رقم بزند.
وي با طرح اين سوال كه چه بحراني در مديريت بانك مركزي حادث شده است كه اين واحد سازماني دولتي و امور اجرايي آن را مي خواهند از قوه مجريه خارج سازند نوشت: همان طوري كه مستحضريد مجلس محترم در خصوص عزل و پذيرش استعفاي رئيس كل بانك مركزي هيچ گاه مصوبه اي نداشته است بنابراين دخالت مجمع در اين خصوص برخلاف نص صريح قانون اساسي و آئين نامه داخلي مجمع بوده و از مصاديق بارز قانون گذاري محسوب مي شود. به علاوه مجمع براي رئيس جمهور حتي حق پيشنهاد اعضاي هيئت عامل صندوق توسعه- علي رغم اينكه در مصوبه مجلس چنين بوده است- را قائل نمي شود.
رئيس جمهور درنامه خود به نمايندگان مجلس اضافه كرد: اصل يك صد و دوازدهم قانون اساسي ناظر و محدود به موارد مصلحت ارجاعي است. كدام مصلحت اقتضاي دخالت قواي مقننه و قضائيه در عزل و نصب هاي مقامات اجرايي را دارد؟ اين چه روشي است كه استثنا تبديل به قاعده مي شود و مجمع تشخيص كه تدبير رهبري كبير انقلاب براي تشخيص مصلحت و ارائه مشورت در رفع معضل ارجاعي در موارد خاص و استثنايي است برخلاف حكمت تشكيل آن، بزرگترين مصلحت نظام را كه همانا التزام به قانون اساسي و اصل قانون گرايي است زير پا مي گذارد و اين خود تبديل به چالش براي نظم و مديريت كشور مي شود.
احمدي نژاد در بخش ديگري از اين نامه تصريح كرد: به موجب اصل يكصد و دوازدهم قانون اساسي اولاً مجلس محترم در صورتي مي تواند مصوبه اي را به مجمع ارجاع دهد كه علاوه بر رعايت صلاحيت قانوني مجلس، متضمن مصلحت ملزمه اي باشد كه لااقل عرف آن را تصديق كند.
وي در نامه خود به نمايندگان مجلس خاطرنشان كرد: همان طور كه مي دانيد در دولت هاي گذشته معمولاً مجالس جهت تامين نظر دولت اصرار به ارجاع مصوبه به مجمع تشخيص مصلحت مي كردند و غالباً اين مجمع نيز در راستاي تامين نظر دولت مصوبه مجلس را تأييد مي كرد، كدام ابزار قانوني براي وصول به اهداف چشم انداز و تحقق برنامه هاي مهم كشور و سياست هاي كلي ابلاغي به اهميت بانك مركزي و صندوق توسعه ملي است؟
احمدي نژاد در پايان تأكيد كرد: در پايان به رهبري عزيز، ملت بزرگ و شما نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي اطمينان مي دهم كه اين جانب به عنوان خادم و سرباز كوچك جمهوري اسلامي به سوگند شرعي خود كه طبق اصل يكصد و بيست و يكم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ادا نموده ام پايبندم و بر اجراي دقيق قانون اصرار دارم.
سؤال اين است كه: با توجه به مضمون سوگند رئيس جمهور و نمايندگان محترم در برابر قرآن مجيد آيا مي توان تغيير غيرقانوني و آشكار قانون اساسي را پذيرفت؟
واكنش نمايندگان
به نامه احمدي نژاد
در پي نامه رئيس جمهور به نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، وكلاي ملت در واكنش به اين نامه، نظرات خود را مطرح كردند.
موسي الرضا ثروتي نماينده مردم بجنورد در واكنش به نامه رئيس جمهور گفت: 6 بند از بندهاي برنامه پنجم مورد اختلاف مجلس و شوراي نگهبان بود كه همه اين موارد با اصرار مجلس به مجمع تشخيص ارسال شده و مجمع نيز پس از ارائه نظرات خود، 5 بند از مجموع بندها را تصويب كرد كه در اين زمينه فقط بند مربوط به انتخاب رئيس كل بانك مركزي باقي مانده است.
وي افزود: مجمع هنوز تصميم جديدي در رابطه با نحوه انتخاب رئيس كل بانك مركزي اتخاذ نكرده چرا كه همين موضوعات مطرح شده از سوي رئيس جمهور را رهبر معظم انقلاب به مجمع عودت داده اند؛ يعني نظر مجمع تشخيص درباره انتخاب رئيس كل بانك مركزي و حدود و اختيارات آن كه بايد براساس اين نظر در اختيار رؤساي 3 قوه باشد، به رهبر معظم انقلاب تقديم شد اما ايشان اين نظر مجمع را براي اصلاح، مجدداً به مجمع بازگرداندند. از اين رو در حال حاضر همه موارد برنامه پنجم توسعه كشور به جز مورد مربوط به بانك مركزي به دولت ابلاغ شده است.
عضو كميسيون تلفيق برنامه پنجم توسعه كشور در گفت وگو با فارس، با بيان اينكه رئيس جمهور حق دارد كه ديدگاه و نظرات خود را بيان كند، تصريح كرد: رئيس جمهور اگر چه در جلسات مجمع شركت نمي كند اما خود رسماً عضو مجمع بوده و مي تواند در جلسات حاضر و نظر خود را بيان و از آن دفاع كند.
ثروتي در ادامه اظهار داشت: اگر چه شوراي نگهبان در موارد اختلافاتي مجلس و آن شورا، 2 بار 5 مصوبه ارسالي را رد كرد، اما نهايتاً مجمع تشخيص آن 5 مورد را با تغييراتي به تصويب رساند، نگاه بنده هم اين بود كه مجمع تشخيص نمي تواند موارد را تغيير دهد.
وي تأكيد كرد: زماني كه هر 6 مورد توسط مجمع تشخيص خدمت رهبري تقديم شد، ايشان 5 مورد را تصويب كرده و فقط يك مورد كه همان موضوع رئيس كل بانك مركزي بود را نپذيرفته و فرموده بودند كه «اين مسئله نياز به بررسي بيشتر دارد.»
مجمع نبايد به مجلس سنا
تبديل شود
علي مطهري نماينده مردم تهران نيز در واكنش به نامه رئيس جمهور به نمايندگان مجلس اظهار داشت: در اين نامه چند نكته وجود دارد. اول اين كه ايشان روي قانون گرايي تاكيد كرده اند و گفته اند بر اجراي دقيق قانون اصرار دارم. اين امر جاي خوشوقتي است و بايد گفت جانا سخن از زبان ما مي گويي، اما بايد توضيح دهند كه پس چرا برخي قوانين مانند قانون تسهيلات ارزي براي مترو و حمل و نقل عمومي را اجرا نمي كنند.
وي افزود: نگراني رئيس جمهور از تمسك پي در پي به اصل 112 قانون اساسي و ارجاع مصوبات مجلس به مجمع تشخيص مصلحت نظام و نقض قانون اساسي بجاست، خصوصاً آنجا كه مجمع علاوه بر داوري ميان مجلس و شوراي نگهبان اقدام به قانون گذاري مي كند و تبديل به مجلس سنا مي شود.
مطهري همچنين گفت: تذكر اين مطلب از طرف رئيس جمهور كه مطابق اصل 113 قانون اساسي مسئوليت اجراي قانون اساسي به عهده اوست كار درست و لازمي است. البته به نظر من آنجا كه موضوعي به عنوان معضل از طرف رهبري به مجمع ارجاع داده مي شود، براي خروج از بن بست، قانون گذاري مجمع مانعي ندارد.
نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي تصريح كرد: آقاي رئيس جمهور به استناد اصل 71 قانون اساسي كه مي گويد «مجلس شوراي اسلامي در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسي مي تواند قانون وضع كند» معتقدند كه بسياري از ارجاعات به مجمع تشخيص مصلحت خلاف قانون است چون اساساً مجلس از ابتدا حق ورود به آن موضوع را نداشته است، و از طرف ديگر مجمع نمي تواند اختيارات خود را به نحوي اعمال كند كه منجر به تغيير قانون اساسي گردد. به نظر من هر دو برداشت آقاي رئيس جمهور نادرست است.
وي گفت: با توجه به اصل 112 قانون اساسي مجلس با علم به اينكه موضوعي خلاف قانون اساسي است و صرفاً به دليل تشخيص يك مصلحت روشن، مي تواند به آن موضوع ورود كند و تشخيص خلاف قانون اساسي بودن را به عهده شوراي نگهبان و تشخيص درستي و ضرورت آن مصلحت را به عهده مجمع تشخيص مصلحت بگذارد، نه اينكه چون اين موضوع از ابتدا خلاف قانون اساسي بوده مجلس حق ورود نداشته و ارجاع آن به مجمع نيز نادرست بوده است.
وي افزود: آقاي رئيس جمهور در اين نامه نوشته اند كدام مصلحت اقتضاي دخالت قواي مقننه و قضائيه در عزل و نصب هاي مقامات اجرايي را دارد؟ اولا اين مصلحت را نمايندگان مجلس و در نهايت مجمع تشخيص مصلحت تشخيص مي دهند. ايشان گفته اند مجلس در صورتي مي تواند مصوبه اي را به مجمع ارجاع دهد كه متضمن مصلحت ملزمه اي باشد كه لااقل عرف آن را تصديق كند. پاسخ اين است كه چه مرجعي بهتر از مجلس براي اعلام نظر عرف وجود دارد؟ نمايندگان مجلس نماينده توده مردم و مظهر تشخيص عرف هستند. ثانياً خوب است جناب آقاي احمدي نژاد مروري بر عزل و نصب هاي خود در دوران صدارت خود بنمايند.
حيطه قانوني اختيارات مجمع مشخص است
در همين حال، اسماعيل كوثري عضو هيئت رئيسه فراكسيون انقلاب اسلامي نيز با اشاره به بحث انتخاب رئيس بانك مركزي و اختلاف مجلس با شوراي نگهبان درباره نحوه انتخاب رئيس بانك مركزي، گفت: اختلافي كه بين مجلس شوراي اسلامي و شوراي نگهبان قانون اساسي بر سر انتخاب رئيس بانك مركزي پيش آمده بود طبق قانون به مجمع تشخيص مصلحت نظام رفت اما مجمع تشخيص «برخلاف قانون» نظري مغاير با نظر مجلس و شوراي نگهبان ارائه كرد.
همچنين سيدكاظم موسوي نماينده مردم اردبيل با بيان اينكه نامه رئيس جمهور به نمايندگان گلايه از رفتار مجمع تشخيص است، گفت: احمدي نژاد در نامه خود به نمايندگان از رفتار غيرقانوني مجمع تشخيص مصلحت نظام انتقاد كرده است و اگر سوال شود كه چرا رئيس جمهور مجلس را مخاطب خود قرار داده است بايد گفت كه كدام نهاد نظارتي به جز مجلس مي تواند محرم رئيس جمهور باشد.
حميد رسايي نماينده مردم تهران نيز درباره نامه رئيس جمهور به نمايندگان مجلس گفت: بطور كلي مضمون نامه رئيس جمهوري همان اعتراض هاي جمعي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي از عملكرد هيئت رئيسه مجلس است.
وي در گفت وگو با ايرنا، با تشبيه عملكرد برخي در مجلس و مجمع تشخيص مصلحت نظام به يك بازي ورزشي گفت: برخي در مجلس با پاس دادن كه همان فراهم كردن زمينه لازم است، شرايط را براي ضربه زدن به قانون توسط مجمع تشخيص مصلحت نظام فراهم مي كنند.

 



آيت الله علم الهدي: هاشمي نبايد در نماز جمعه 26 تير، حرفي از آشتي با سران فتنه مي زد

عضو مجلس خبرگان رهبري با اشاره به نظر رهبر انقلاب مبني بر تحريك سران فتنه از سوي نظام استكبار تاكيد كرد هاشمي نبايد در نماز جمعه 26 تير از آشتي با آنها و آزادي زندانيان دم مي زد.
آيت الله سيداحمد علم الهدي در گفت وگو با فارس با اشاره به مواضع اخير هاشمي مبني بر اينكه مواضعش همان اظهارات وي در نماز جمعه 26 تيرماه است، گفت: سخنان هاشمي در نماز جمعه 26 تير حمايت از فتنه گران نبود و اشكال ما نيز به وي در اين موضوع نبود، بلكه اشكال ما به هاشمي زاويه داشتن وي با نظام است و بر همين اساس اين انتقاد هنوز به آقاي هاشمي وارد است.
وي خاطرنشان كرد: مقام معظم رهبري بارها از سال گذشته تاكنون و در ملاقات با مردم قم به مناسبت قيام 19 دي فرمودند «استكبار جهاني و غرب، سران فتنه را به سمت اين عرصه هل داد» لذا وقتي ايشان سران فتنه را تحريك شده استكبار جهاني مي دانند، نبايد از آشتي و هم نشيني با آنها و آزادي زندانيان سياسي دم زد.
علم الهدي با بيان اينكه ما نه آقاي هاشمي را در بستر فتنه تحليل مي كنيم و نه وي را با سران و طرفداران فتنه يكي مي دانيم، يادآور شد: آقاي هاشمي مسئول كار اطرافيان خود نيست ولي آنچه مهم است زاويه ديد ايشان است.
امام جمعه مشهد با اشاره به مواضع هاشمي نسبت به فرزندان خود، عنوان كرد: ممكن است آقاي هاشمي بگويد كه مواضع فرزندان بنده غير از مواضع افراطيون و منافقين است، اما در حال حاضر به مواضع فرزندان هاشمي و مدارك ارائه شده به دادگاه در اين زمينه نيز كاري نداريم لذا آنچه مسلم است سخنراني دختر وي در ميدان ونك براي جمعيتي است كه به دنبال فتنه بودند.
وي ادامه داد: در ميدان ونك دختر آقاي هاشمي براي كارگزاران فتنه صحبت كرد و قطعا براي آنها ادعيه و زيارت عاشورا نخواند بلكه با حرف خود موجب فرياد جمعيت با شعار «هاشمي هاشمي» شد و آنها وي را تشويق كرده و هورا كشيدند از اين رو هاشمي با توجه به نوع حرفي كه زده شده بايد مشخص كند كه آيا اين موضع را قبول دارد يا خير.
وي با بيان اينكه شخصيت هاشمي به گونه اي نيست كه بتوان به آن اعتراض كرد، اظهار داشت: ما هرچه بخواهيم نسبت به انقلاب اظهار وابستگي كنيم، هاشمي از ما به انقلاب وابسته تر است.
علم الهدي در خاتمه تاكيد كرد: آنچه واقعيت دارد گله مندي ما از هاشمي است، هرچند او صاحب نظر بوده و نظرش محترم است.
آيت الله عبدالنبي نمازي هم با بيان اينكه خواص كوفي، سكوت را بهترين دستاويز براي خود قرار دادند تاكيد كرد: از ابتداي انقلاب اسلامي تاكنون، افرادي بوده اند كه در ظاهر،شعار خط امام را مي دادند اما در طول فتنه 88 مورد امتحان قرار گرفته و مردود شدند و بايد دانست كه اينها همه ريزش هاي انقلاب است كه رويش ها را به دنبال خود دارد.

 



احياي جامعه با آيات الهي

وقتي وجود مبارك پيامبر (ع) ظهور كرد، نعمت هاي فراواني را براي بشريت آورد. بخش وسيعي از آن نعمت ها در روايات ما، مخصوصاً در نهج البلاغه آمده است؛ امّا آن عناصر محوري ره آورد پيامبر، در خود قرآن كريم آمد. وجود مبارك حضرت امير (ع) فرمود : شما در زمان جاهليت بهداشت نداشتيد، مسكن مناسب نداشتيد، آب آشاميدني سالم نداشتيد، محيط زيست سالم نداشتيد؛ اينها را به وسيله اسلام فراهم كرديد.(1)اينگونه از نعمت ها در ضمن آيات قرآني بازگو شد و به صورت صريح قرآن كريم به اين مسائل نپرداخت؛ امّا مسائل اعتقادي، اخلاقي، فقهي، حقوقي را كه خطوط كلّي دين است، به صورت شفاف بازگو كرد.
توحيد را آورد، وحدت را آورد، فضائل اخلاقي ديگر را آورد؛ فرمود : به ياد اين معارف باشيد كه قبلاً فاقد بوديد، و هم اكنون واجديد:و اذكروا ن عمت الله عليكم(2)، ا ذ كنتم اعداءً فالّف ب ين قلوب كم فاصبحتم ب ن عمت ه ا خواناً (3). فرمود : به ياد آن روزگار جاهلي باشيد كه غالباً به غارت و جنگ مي پرداختيد، مشغول خونريزي و دشنام و دشمني بوديد و به نعمت اسلام برادر يكديگر شديد. اين كلمه نعمت را در يك جمله كوتاه دو بار ذكر فرمود :اذكروا ن عمت الله عليكم ا ذ كنتم اعداءً... فاصبحتم ب ن عمت ه ا خواناً، نفرمود فاصبحتم ا خواناً ! اين تكرار نعمت براي اهميت نعمت وحدت است. فرمود : او شما را متحد كرد؛ وقتي متحد شديد، به همه آن مشكلات فائق آمديد. هم به مشكلات بهداشت و درمانتان، هم به مشكلات اقتصادتان، هم به مشكلات فرهنگ جامعه تان، هم به مشكلات امنيت و آسايش و آزادي و استقلالتان و مانند آن.
« تلاوت » آيات الهي توسط رسول اكرم (ص) و « تفهيم » آن
توسط خداي سبحان
وجود مبارك پيغمبر (ص) به مردمش اين مطلب را اعلام كرد، فرمود: اين حرف هائي كه من مي زنم، به خود من ا سناد ندارد؛ يك. مطلبي كه به وسيله اين حرف ها در جان شما رسوخ مي كند، آن هم به من مربوط نيست؛ اين دو. تلاوت كردن اين آيات از من است به اذن خدا، نفوذ محتوا و معاني اين آيات در دلهاي شما كار خداست، منتها با زبان و بيان من. اين دو مطلب را از اين آيه مي توان استفاده كرد؛ فرمود : قل لو شآء الله ما تلوته عل يكم و لا ادراكم ب ه لقد لب ثت ف يكم عمراً م ن قبل ه افلا تعق لون (4). فرمود : اگر خداي سبحان مي خواست كه من هم مانند افراد ديگر و عادي به سر ببرم و وحي و نبوتي نباشد، هرگز من اين آيات را بر شما تلاوت نمي كردم؛ يك و خداوند معاني و معارف اين آيات را به شما عطا نمي كرد، كه شما درايت را از خدا بگيريد و تلاوت را از من بشنويد؛ اين دو. من آيات الهي را تلاوت مي كنم، شما تلاوت را از من مي شنويد؛ ولي درايت و فهم و ادراك معاني اينها را از خداي سبحان مي گيريد. او معلّم است و من تالي ام؛ من مي خوانم، او معنا مي كند؛ من زبان بي زباني اويم و از اين راه او اين معاني را به شما عطا مي كند: قل لو شآء الله ما تلوته عليكم و لا ادراكم؛ اين ( ادراكم ) فعل ماضي است، متكلّم مع الغير نيست كه در ترجمه ها آمده. نه من شما را درايت نمي دهم، (ادري) نيست، « ادري » است؛ متكلّم وحده نيست، مفرد و فعل ماضي است،يعني او اين درايت را به شما نمي داد!
از اينجا دو نكته معلوم مي شود؛ يكي اينكه تلاوت آيات به اذن خداست از رسول گرامي (ص)، كه ما اين تلاوت را استماع مي كنيم. يكي اينكه ما شاگرد خدائيم، منتها در مكتب و حوزه پيامبر. او وقتي مي خواند، كسي آيات را از او تحويل مي گيرد و از زبان مطهر آن حضرت مي شنود؛ با درايت الهي همراه است.آن درايت بخش و فهم بخش و معلّم، خداست، منتها از زبان پيامبر. پس اين مي شود مطلب دوّم كه معلّم و مدري خداست و آن مي شود مطلب اوّل كه تالي پيامبر است.
بعد مي فرمايد : من تقريباً 40 سال در بين شما بودم، شما سوابق من را از نزديك آزموديد كه من قبلاً از اين حرف ها نداشتم ! هم امين و صادق بودم، هم از اين سخنان و آيات، چيزي نمي گفتم. معلوم مي شود اينها حرف من نيست، حرف ديگري است: لقد لب ثت ف يكم عمراً م ن قبل ه افلا تعق لون؛ شما اگر خردمندانه داوري كنيد، مي بينيد كه سوابق من طوري بود كه اين حرف ها در آن سوابق نبود و اين مطالبي كه من بعد از 40 سال مي گويم، هيچ ربطي با طرز زندگي عادي من قبل از 40 سالگي نبود. در طي آن 40 سال كه يك عمر طولاني است ومن با شما به سر بردم؛ از اين مسائل چيزي از من نمي شنيديد، معلوم مي شود اين حرف ها مال من نيست.
راه درك تلاوت قرآن كريم از زبان پيامبر اكرم (ص)
نكته مهم آن است كه : براي ما كه در عصر غيبتيم و حضور پيامبر را درك نكرده ايم؛ آيا راهي هست كه تلاوت را از خود پيامبر (ص) دريافت بكنيم كه از اين راه، درايت هم نصيب ما بشود؛ كه تالي بشود پيامبر، مدري بشود خدا؛ يا نه؟! و اصلاً اين راه رفتني است يا نه؟ ما وقتي به همين قرآن كريم بر مي گرديم، مي بينيم قرآن كريم نقشه حضور آن حضرت را از قرون گذشته به اين صورت تبيين كرد، فرمود: بنيانگذار كعبه، وجود مبارك ابراهيم (ع) مرده را زنده مي كرد به اذن خدا؛ او مي گفت وصدا مي زد،ما حيات مي بخشيديم؛ او مظهر احياي ما بود، مظهر حيات بخشي ما بود. ما به آن حضرت گفتيم : شما نام اين حيوانات را ببر: ثمّ ادعهنّ يأت ينك سعياً (5). تو اسم اين حيوانات سر بريده را ببر، اينها موظّفند كه اطاعت كنند. تو كه مي گوئي يا طاووس، اسم اين حيوان را بردي، چگونه اجزاي پراكنده شده اين مرغ جمع مي شوند و سريعاً اين پيكر به آن سر و آن سر به آن پيكر متّصل مي شود و طاووس زنده مي شود؟ اينها مي آيند، امّا كي اينها را مي آورد؟ مگر سعي بدون عامل ممكن است؟ مگر حركت بدون محرّك ممكن است؟ اينها كه روحي ندارند، زنده نيستند تا پر بكشند و بيايند ! فرمود : تو بخوان، آوردن اينها به عهده ما و از همين نظر تو مي شوي مظهر محيي و احياء كننده.
بعد از وجود مبارك ابراهيم، رفته رفته دوران موساي كليم (ع) سپري مي شود، تا مي رسيم به وجود مبارك عيساي مسيح. ذات أقدس له به عيساي مسيح (ع) فرمود : تو در اين پيكر ساخته ب دم : تنفخ ف يها؛ تو مي دمي، امّا فتكون طيراً ب ا ذن الله. او زنده مي شود، به اذن من. تو اگر ب دمي،او زنده مي شود؛ ديگران اگر بدمند كه زنده نمي شود !
حصول خلافت الهي در پرتو « عبوديت »
خداي سبحان براي زنده كردن انسان، روح را به انسان عطا مي كند و از اين اعطاي روح به نفخ روح ياد كرد، فرمود : نفخت ف يه م ن روحي(6)، من مي دمم. وقتي دميدم، انسان زنده مي شود. اين نفخ به معني فوت كردن نيست بلكه به معني اعطاي روح و اعطاي هويت اصلي انسان است. فرمود : همين كاري كه من مي كنم، عيساي مسيح (ع) كه خليفه من و مظهر من است؛ او هم اگر ب دمد، اين پرنده زنده مي شود. وقتي عيساي مسيح با نفخش مرده را زنده مي كند، يا به يك موجود جامدي روح مي بخشد كه بشود خليفه خدا، مظهر خدا؛ و خلافت و مظهريت فقط در سايه عبوديت است و لا غير! پس اگر كسي بنده خالص خدا شد مثل ابراهيم خليل (ع)؛ او مي تواند مرده را به اذن خدا زنده كند؛ يا اگر كسي بنده خالص خدا شد مثل عيساي مسيح(ع)، گذشته از اينكه مي تواند مرده را زنده كند، مي تواند حيات ابتدائي ببخشد، كسي را بيافريند. هم مرده زنده كردن جزء معجزات عيساي مسيح (ع) بود: و ا ذ تحي ي الموتي ب ا ذن ي(7)؛ و هم زنده كردن ابتدائي و حيات بخشي جزء معجزات آن حضرت بود كه: فتنفخ ف يها فتكون طيراً ب ا ذن ي(8) و مانند آن.
عوامل اساسي در احياي جامعه
در اينجا جامعه جاهل واقعاً مرده اند، كورند، كرند: صمّ بكم عمي فهم لا يرج عون (9)، فهم لا يعق لون (10)و به وسيله علم و معرفت زنده مي شوند. اين زنده شدن دو تا كار دارد؛ يكي دميدن پيامبر، يكي روح بخشي خدا با اين دم. همانطوري كه زنده شدن مرغ ها به وسيله ابراهيم خليل (ع) دو كار بود؛ يكي صدا زدن آن مرغ ها به اسمشان، يكي هم حيات بخشي كه اين صدا زدن مال ابراهيم خليل بود، در حقيقت حيات بخشي از راه خلافت و مظهريت ابراهيم خليل نصيب آن حضرت شد كه مرغ هاي مرده زنده مي شوند؛ درباره عيساي مسيح (ع) هم همين طور است.
اگروجود مبارك پيامبر بخواهد حيات معنوي به جامعه ببخشد، يك مرده اي را زنده كند؛ يك كوري را درمان ببخشد، بينا بكند؛ يك كري را شفا ببخشد، سميع بكند؛ يك جاهلي را بخواهد عالم بكند، يك گنگي را بخواهد گويا بكند؛ با تلاوت آيات الهي اين كار را مي كند. فرمود : تو تلاوت مي كني، خدا آگاه مي كند: قل لو شآء الله ما تلوته عليكم و لا ادراكم ب ه؛ يعني تلاوت از پيامبر، درايت بخشي و فهم و شعور دادن و ادراك معارف از ناحيه خدا.
اگر كسي واقعاً آنچه را مي داند، باور كند و عمل كند؛ الآن كه خودش قرآن مي خواند، مثل اينكه از وجود مبارك پيغمبر (ع) دارد مي شنود. اگر اين تلاوت او به منزله تلاوت رسول الله است؛ يا اگر وارد مجلسي شد، ديد كسي دارد قرآن تلاوت مي كند، خوب گوش بدهد؛ گرچه ممكن است گوينده يك فرد عادي، يا خواننده يك فرد عادي باشد، ولي اين در حقيقت از وجود مبارك پيامبر تحويل مي گيرد. چون صدا را از آنجا مي شنود، درايت را هم از خداي سبحان مي گيرد. خداي سبحان مي شود مدري، معلّم و مفهّم و اين شخص مي شود مستمع و اين استماع را در حقيقت از پيامبر دارد دريافت مي كند ولو خواننده يا گوينده يك فرد عادي باشد !
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (مدظلّه العالي) در جلسه اخلاق به مناسبت ايام ارتحال حضرت رسول اكرم (ص) در ديدار با طلاب، دانشجويان و اقشار مختلف مردم ـ قم ؛ 25/ 12/ 1384
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) ر. ك :نهج البلاغه/ خ 26 (2) مائده/ 7 ـ با تلخيص (3) آل عمران/ 103 (4) يونس/ 16 (5) بقره/ 260 (6) حجر/ 29 و ص/ 72 (7) بقره/ 260 ـ با تلخيص
(8) مائده/ 110 ـ با تلخيص (9) بقره/ 18 (10) بقره/ 171
خوان حكمت روزهاي زوج(شنبه، دوشنبه وچهار شنبه) منتشر مي شود.

 



عزاداري باشكوه اربعين در مشهد الرضا (ع)

سرويس شهرستان ها-
همزمان با اربعين حسيني عزاداران حسيني در اقصي نقاط كشور به عزاداري، نوحه خواني، سينه زني و زنجيرزني پرداخته و در سوگ سرور و سالار شهيدان اشك ماتم ريختند.
به گزارش خبرگزاري ها، همزمان مشهد الرضا ميزبان خيل عظيم زائران و مجاوران عزادار بود.
به گزارش ايرنا، به مناسبت اربعين حسيني هياتهاي مذهبي در قالب دسته هاي سينه زني و زنجيرزن از مساجد و حسينيه ها به سوي حرم مطهر حضرت رضا(ع) به راه افتادند و در طول مسير با نوحه خواني، سينه زني و زنجيرزني در ماتم اربعين سالار شهيدان اشك ماتم ريختند.
صحنها و رواقهاي حرم مطهر حضرت امام هشتم(ع) نيز به مناسبت اربعين شهادت جدش امام حسين(ع) سياهپوش شده و جاي جاي اين حريم قدسي حال و هواي كربلاي حسيني به خود گرفت.
همچنين نماز ظهر و عصر در سالروز اربعين حسيني به امامت آيت الله علم الهدي امام جمعه مشهد با حضور انبوه زائران و مجاوران در حرم مطهر امام رضا(ع) اقامه شد.
همچنين در سطح شهر مشهد به مناسبت اربعين حسيني ايستگاههاي صلواتي براي پذيرايي از هياتهاي عزاداري، زائران و مجاوران برپا شد.
مسئولان برگزاري مراسم دهه آخر ماه صفر پيش بيني مي كنند مشهدالرضا(ع) پذيراي بيش از سه ميليون زائر از سراسر ميهن اسلامي باشد.

 



صالحي در ديدار با بشار اسد : منطقه بايد در قبال طرح هاي شوم آمريكايي - صهيونيستي هوشيار باشد

سرپرست وزارت امورخارجه كشورمان در ديدار با رئيس جمهور سوريه بر ضرورت هوشياري در قبال توطئه ها و طرح هاي شوم آمريكايي - صهيونيستي براي ايجاد اختلاف، بي ثباتي و تجزيه كشورهاي اسلامي منطقه تاكيد كرد.
علي اكبر صالحي روز دوشنبه در ديدار با رئيس جمهور سوريه با اشاره به اهميت همكاري هاي جمهوري اسلامي ايران و سوريه در حوزه حمل ونقل و انتقال انرژي، گسترش اين همكاري ها به ديگر كشورهاي منطقه را در جهت توسعه رفاه، ثبات و امنيت مورد تاكيد قرار داد.
بشاراسد علاقه مندي دمشق را براي تسهيل سفر شهروندان كشورش به ايران، تقويت مبادلات و رفت وآمدهاي مردمي و گسترش همكاري هاي تجاري و اقتصادي فيمابين را در راستاي مناسبات راهبردي دو كشور اعلام كرد.
وي با اشاره به آخرين تحولات منطقه از جمله اوضاع در عراق، خاورميانه و لبنان، تحولات و چالش هاي جاري در لبنان را سريع و سيال توصيف كرد.
رئيس جمهور سوريه با اشاره به توطئه هاي صورت گرفته براي متوقف شدن توافقات سوري - سعودي، تلاش هاي مذبوحانه براي ايجاد اختلاف و افتراق بين مذاهب و اقوام را خاطرنشان و تصريح كرد: علي رغم تمامي توطئه ها حركت هاي مردمي و اسلامي بيش از پيش تقويت شده است.
سرپرست وزارت امورخارجه با اشاره به جايگاه و شأن سوريه در منطقه در كمك به حل مشكلات منطقه اي، افق و چشم انداز همكاري هاي تهران - دمشق در حوزه هاي دوجانبه، چند جانبه و منطقه اي را روش و الگوي مناسبات راهبردي در تمامي ابعاد دو جانبه، منطقه اي و بين المللي توصيف كرد.
صالحي با اشاره به تحولات مهم منطقه اي به ويژه آخرين وضعيت در لبنان، عراق، سودان و تونس، هوشياري در قبال توطئه ها و طرح هاي شوم آمريكايي - صهيونيستي براي ايجاد اختلاف، بي ثباتي و تجزيه كشورهاي اسلامي در منطقه را خاطرنشان كرد.
وي با اشاره به ابتكار عمل و سياست داهيانه سوريه در چارچوب تلاش هاي سوري - سعودي در لبنان و توطئه آمريكايي - صهيونيستي در متوقف كردن اين طرح، ابراز اميدواري كرد با مشاركت، اتحاد و اهتمام تمامي جهات و اطراف لبناني عافيت به اين كشور بازگردد.
سرپرست وزارت امورخارجه تصريح كرد: محور مقاومت بايد روز به روز قوي تر شود
صالحي با اشاره به تعامل اطراف مختلف در عراق براي تشكيل دولت در اين كشور، بر اهميت ثبات و استقرار اين كشور تاكيد كرد.

 



مدير كل سياسي وزارت كشور: فرآيند دريافت مجوز و فعاليت بنياد باران كاملا غيرقانوني است

مدير كل سياسي وزارت كشور پروسه دريافت مجوز و فعاليت بنيادي به نام باران را كاملا غيرقانوني اعلام كرد.
محمود عباس زاده مشكيني در گفت وگو با باشگاه خبرنگاران به تشريح چگونگي فعاليت و اخذ مجوز بنياد باران پرداخت و اظهار داشت: دولت به اصطلاح اصلاحات در واپسين ايام فرصت مديريتي خود پيش از تحويل دولت به منظور پيگيري برنامه هاي خود تلاش كرده بود با استفاده از فرصت و با عجله نهادهايي را بسازد.
وي ادامه داد: براساس مستندات موجود در تاريخ 26 تير 84 اولين بار تقاضاي ثبت يك سازمان مردم نهاد يا NGO با عنوان بنياد آزادي رشد و آباداني ايران (آرا) در وزارت كشور ثبت مي شود.
اين در حاليست كه 13 روز قبل تصويب و ابلاغ آيين نامه اجرايي، تاسيس و فعاليت سازمان هاي مردم نهاد در هيئت وزيران وقت در وزارت كشور بررسي مي شود.
عباس زاده همچنين يادآور شد، در تاريخ 9 مرداد 84 پروانه فعاليت اين مجموعه بدون رعايت هيچ كدام از ضوابط تصويب شده و آيين نامه مذكور با امضاي وزير كشور وقت صادر مي شود.
وي با بيان اينكه شرايط لازم و قانوني در روند بررسي و صدور مجوز رعايت نشده تصريح كرد: براساس مستندات حوزه اجتماعي وزارت كشور طبق آيين نامه اجرايي تاسيس فعاليت سازمان هاي غيردولتي كه تمام سازمان هاي غيردولتي موظف به اجراي آن مي باشند گزارش عملكرد مالي و اجراي ساليانه اين مجموعه يعني بنياد باران ارسال نشده است.
وي اساسنامه بنياد باران را تشكلي غيرسياسي و غيرانتفاعي عنوان و تاكيد كرد: بنياد باران از مرحله طرح درخواست و عنوان مجموعه شرايط قانوني براي بررسي و صدور مجوز و غيره و طي كردن يك مسير طبيعي و قانوني مرسوم برخوردار نيست كه اين برخلاف شعار قانون گرايي است.

 



بازخواني نقش خاتمي در فتنه 88 ـ بخش دوم ترديد يا تدبير؟!

سيد ياسر جبرائيلي
اولين كاري كه افراطيون در عملياتي كردن پروژه كودتاي سبز بايد مي كردند، انتخاب كانديدايي بود كه بتواند پس از شكست، در قالب رهبر اپوزيسيون ظاهر شده و علاوه بر ايستادگي در مقابل «ساخت سياسي»، شورش هاي اجتماعي عليه حاكميت را نيز با چهره و وجهه كاريزماي خود سازماندهي و هدايت كند. «احمد پورنجاتي» يكي از سخنگويان اين طيف در ديماه 87 طي سخناني تصريح مي كند: »حقيقت اين است كه دولت به مفهوم قوه مجريه و يكي از سه قوه نظام تا اطلاع ثانوي جايگاهي در حد و اندازه مديريت اجرايي كشور دارد كه مفهوم بي تعارف آن، همان «كارگزار»، «تداركاتچي» و «مدير پروژه» و كارپرداز است. پس تكليف مطالبات اساسي جامعه از قيبل دموكراسي خواهي و حقوق بشر و توسعه سياسي و گسترش آزادي هاي قانوني و از اين دست چه مي شود؟ نشاني اين گونه كالاها را نه در «خيابان دولت » و نه در «ميدان انقلاب»، بلكه در «بزرگراه جامعه مدني» بايد گرفت.»1
براي دستيابي به اين مطالبات حداكثري و به معناي دقيق تر كلمه، اجراي يك پروژه براندازي نرم، خاتمي اولين شخصي بود كه طيف تندرو جريان دوم خرداد سراغش را گرفت.
خاتمي اما مانند دوستان خود از يك سو نيك مي دانست كه از پيروزي در ميدان انتخابات دهم خبري نيست و به گفته «محمدحسين صفار هرندي»، او «در بازگشت از ژنو به آقاي علي احمدي وزير سابق آموزش وپرورش گفته بود احمدي نژاد بدون ترديد در دور دوم رياست جمهوري هم راي مي آورد».2
اوايل سال 87 وقتي بحث هاي محفلي درباره اينكه «چه كسي جريان دوم خرداد را نمايندگي خواهد كرد» داغ بود، خاتمي از بازنشستگي خود سخن به ميان آورد. او زماني كه روز ششم ارديبهشت 87 و در دور دوم انتخابات مجلس هشتم راي خود را در صندوق مي انداخت به خبرنگاران گفت كه از فعاليت هاي سياسي بازنشسته شده است.3 اما دقيقا 53 روز بعد با نگارش نامه اي به 13 شخصيت سياسي (از جمله عبدالواحد موسوي لاري، هادي خانيكي، علي ربيعي، محمد علي ابطحي، محمدرضا عارف، آيت الله نورمفيدي، حسن صانعي و محسن ميردامادي) از آنها خواست «ارزيابي خود را در خصوص آمدن و يا نيامدن» وي به عرصه رقابت انتخابات رياست جمهوري دهم اعلام كنند. 4
سخنان خاتمي درباره حضور در انتخابات همواره به دور از قاطعيت بود و تا بهمن ماه 87 كه او رسما اعلام كانديداتوري كرد، حرف هايي مبني بر اينكه «تصميم خود را گرفته ام، ولي بايد منتظر آينده بود»5 يا «اگر بخواهم در انتخابات آينده حضور يابم به خواستي كه فكر مي كنم در اقشار مختلف مردم است، جواب مي دهم و اگر بنا باشد نيايم به وضوح و شفاف دلايل را به مردم خواهم گفت»6 از او شنيده مي شد.
تيرماه 87 نخستين جلسه اصلاح طلبان براي تصميم گيري درباره انتخابات رياست جمهوري دهم برگزار شد. در آن جلسه اصلاح طلبان به اين نتيجه رسيدند كه حتما بايد با يك كانديدا پا به عرصه بگذارند. اين ايده اما مخالفاني داشت و »مهدي كروبي« كه از سال 1384 با انشعاب از مجمع روحانيون مبارز، حزب اعتماد ملي را تاسيس و براي كانديداتوري دورخيز كرده بود، شاخص ترين مخالف بود. به طوريكه با بالا گرفتن بحث هاي درون حزبي درباره وحدت حول يك كانديدا، آبانماه 87 او تلويحا اعلام كرد كه به هيچ وجه از كانديداتوري انصراف نخواهد داد: «آيا ايرادي دارد نامزدهاي جبهه اصلاحات، همه با هم وارد فضاي انتخابات شوند، با هم رقابت كنند و سپس براساس يك مكانيزم خاص و در يك زمان مشخص، آن كه اقبال بيشتري داشت، بماند و ديگران كنار بروند؟»7 به هر صورت، كروبي در تاريخ 21 مهرماه 87 طي يك كنفرانس خبري كانديداتوري خود را اعلام كرد و 15 بهمن ماه نيز با صدور بيانيه اي به آن رسميت بخشيد.
به نظر مي رسيد با اوضاع موجود مسئله اجماع اصلاح طلبان بر سر يك كانديدا منتفي است. به ويژه آنكه بحث بر سر كانديداتوري كروبي يا خاتمي به جدال لفظي نيز كشيده شده بود. در اين رابطه بهزاد نبوي (عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين) در اظهاراتي كساني را كه به دنبال معرفي شخصي به غير از خاتمي براي انتخابات رياست جمهوري جهت رقابت با احمدي نژاد هستند «فاقد حداقلي از شعور» دانست. اين اظهارات با واكنش هاي احزاب ديگر دوم خرداد - از جمله حزب اعتماد ملي - روبه رو شد. سيد هادي ميرهادي (ازاعضاي شوراي مركزي حزب اعتماد ملي) در واكنش به سخنان نبوي گفت: «كساني كه حرف از آمدن خاتمي مي زنند، دوستداران واقعي او نيستند، چرا كه آنها عده اي انحصارطلبند كه تنها به فكر اختلاف افكني ميان اصلاح طلبان هستند»8. از سوي ديگر در برخي محافل سياسي اصولگرايان- از جمله روزنامه كيهان9- از احتمال رد صلاحيت خاتمي سخن به ميان آمد. بنياد باران متعلق به خاتمي نيز در پاسخ به كيهان اين روزنامه را دچار بيماري «خاتمي هراسي» دانست.
در نيمه دوم سال 87 اشخاص، تشكل ها و گروه هاي اصلاح طلب بسياري از نامزدي خاتمي حمايت و با او براي آمدن رايزني كردند. اعضاي حزب كارگزاران، ملي-مذهبي ها، اعضاي مشاركت، جبهه ملي، مجمع روحانيون مبارز و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي از جمله اين گروه هاي سياسي بودند.
خاتمي نيز سرانجام با بيان اينكه «مي آيم، اما آمدنم جاي كسي را تنگ نمي كند»10 براي ورود به عرصه انتخابات دهم دو پيش شرط اعلام كرد:
«به اعتقاد من خواست قلبي و تاريخي مردم ايران آزادي، پيشرفت و عدالت است در عين سازگاري اين امور با دين و ارزش هاي معنوي و فرهنگي، اين همان گفتمان اصيل اصلاح طلبي است كه در آينده تلاش مي كنم به صورت مدون آن را به جامعه ارائه نمايم. اگر بر سر اين موضوع بتوانم با جامعه به تفاهمي روشن دست يابم و اين خواسته ها در ميان اقشار مختلف جامعه جنبه خودآگاهي يابد به پيش شرط نخست خود دست يافته ام. پيش شرط دوم؛ با سازوكارهاي موجود تا چه حد امكان عملي كردن برنامه ها براي رئيس جمهوري فراهم است؟ اگر واقعاً امكان اجراي برنامه ها وجود نداشته باشد و موانعي بر سر راه قرار گيرند، ارائه بهترين و كامل ترين برنامه به مردم نيز به منزله اغوا و فريب مردم است.»
اين پيش شرط ها با واكنش هايي از سوي هر دو جناح همراه بود. «محمدنبي حبيبي» دبيركل حزب مؤتلفه اسلامي در واكنش به اظهارات اخير خاتمي گفت«نامزدهاي انتخاباتي نمي توانند براي مردم و نظام پيش شرط تعيين كنند؛ اين مردم و نظام هستند كه براي آن ها پيش شرط مي گذارند».11 «ماشاءالله شمس الواعظين» نيز با بيان اين كه از شخصيتي مثل خاتمي كه هشت سال رياست جمهوري اين كشور را بر عهده داشته، بعيد است كه اين حرف ها را بزند، گفت «گذاشتن پيش شرط نشانه ننربازي آقاي خاتمي است.»12
از ديگر سو، ترديدها خاتمي را رها نمي كرد . او كه بارها در جلسات مختلف از«مير حسين موسوي» براي آمدن به صحنه انتخابات دهم دعوت كرده بود، زماني صريحا تاكيد كرد كه «يا من مي آيم يا مهندس موسوي».13 او اما در دوازدهم بهمن ماه با اشاره به ديدار خود با مير حسين سخناني مطرح كرد كه در آن نشانه هاي انصراف موسوي از كانديدتوري ديده مي شد:
« بنده در اين ملاقات احساس كردم متأسفانه جناب مهندس موسوي هنوز به تصميم نرسيده اند و معتقدم طولاني شدن اين مسئله به نفع هيچكس نيست و يك نوع ناراحتي، نگراني و دلهره در جامعه ايجاد مي شود... دلايل ترديد يا امتناع مهندس موسوي براي من قابل فهم است ولي بنده بسياري از آن دلايل را قبول ندارم . با توجه به اينكه مهندس موسوي هنوز به تصميم نرسيده اند و در اين زمينه تأملاتي دارد، اگر مهندس موسوي به هر دليلي نيايد من با اينكه مشكلات اين راه را رصد كرده ام و مي دانم بايد دل به خدا بسپارم و در عرصه بيايم .»14
سرانجام هشت روز بعد، يعني در عصر روز بيستم بهمن ماه، « سيد محمد خاتمي» در آئين آغاز به كار وب سايت مجمع روحانيون مبارز، در جمع خبرنگاران داخلي و خارجي، رسما نامزدي خود را در انتخابات رياست جمهوري دهم اعلام كرد . خاتمي اما در سخنان خود وجود هرگونه ترديد در او براي قدم گذاشتن در عرصه انتخابات را رد كرد و گفت: «احياناً گفته شده است كه بنده دچار ترديد بوده ام در اعلام اين مسأله. بنده اعلام مي كنم كه هيچگاه ترديد نداشتم، گرچه تدبير خاصي براي حضور در صحنه انتخابات و اينكه چه كسي و به چه صورتي شركت بكند داشتم .»15 خاتمي بعدها خود گفت كه قبل از تصميم گيري براي شركت در انتخابات، با رهبري نيز در اين باره ديدار داشته است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - احمد پور نجاتي، ضميمه اعتماد ملي، 14/10/87
2 - روزنامه جوان. ويژه نامه نوروزي. اسفند 1388
3 - خبرگزاري فارس، 6/2/1387
4 - همان، 28/3/1387
5- همان، 30/4/1387
6 - همان 23/6/1387
7 - هفته نامه شهروند امروز، سال سوم، شماره 71
8 - روزنامه ايران، 2/6/1387
9 - روزنامه كيهان، 7/5/1387
10 - سايت عصر ايران، 13/7/1387
11- خبرگزاري فارس، 16/7/1387
12 - همان، 14/7/1387
13- همان، 1/11/1387
14 - سايت تابناك، 12/11/1387
15- سايت رسمي خاتمي 20/11/1387

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14