(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 7 بهمن 1389- شماره 19850

آثار بندگي خدا
اخلاص در نيت و عمل
انگيزه الهي
تپش قلم
گناهان اجتماعي و پيامدهاي آن
ديدگاه



آثار بندگي خدا

قال الامام الهادي(ع): من اتقي الله يتقي، و من اطاع الله يطاع، و من اطاع الخالق لم يبال سخط المخلوقين، و من اسخط الخالق فليقن ان يحل به سخط المخلوقين.
امام هادي(ع) فرمود: هر كه از خدا حساب برد، از او حساب برند و هر كه طاعت خدا كند، از او اطاعت كنند، و هر كه خالق را اطاعت كند از خشم مخلوق نهراسد، و هر كه آفريدگار را به خشم آورد باور كند كه خشم خلق بر او فرود آيد. (1)
1- بحارالانوار، ج 71، ص 182

 



اخلاص در نيت و عمل

شخصي در جنگ ميان مسلمانان و كفار كشته شد، مردم گفتند: خوشا به حالش! چه سعادتمند شد كه در ركاب رسول خدا(ص) به شهادت رسيد. رسول اكرم(ص) براي اينكه مردم را از مسئله مهم اخلاص در عمل و اصلاح نيت آگاه سازد، فرمود: نه: شما نمي دانيد؛ او قتيل الله نشد، بلكه قتيل الحمار شد! كشته راه خدا نشد، كشته راه حمار شد.
الاغي را در لشكر دشمن ديده بود. براي اينكه آن را تصاحب كند، گفت: حالا كه مسلمانان به ميدان جنگ مي روند، ما هم مي رويم و مي كشيم و اموال مي آوريم و غنيمت نصيبمان مي شود و الاغ را هم براي خود مي گيريم. آري او براي حمار آمده بود، و در راه آن كشته شد. ولي نه به حمار رسيد و نه به خدا! آيا اين بدبختي نيست؟!
در كارها اين گونه نباشيم. مخصوصا در كارهاي ديني، كارهايي كه به نام خدا انجام مي دهيد، مسجد مي سازيد، حسينيه مي سازيد، جلسات اداره مي كنيد، خودتان را ارزان نفروشيد، كارتان را خراب نكنيد، فاسد نكنيد، انگيزه الهي داشته باشيد، تقوا داشته باشيد! (1)
1.- صفير هدايت، انفال 1، آيه ا... ضياء آبادي

 



انگيزه الهي

پرسش:
براي اين كه افكار، اعمال و رفتار ما از انگيزه الهي برخوردار باشد و به تعبيري «خالصاً لوجه الله» باشد، چه راهكارهايي در اين راستا وجود دارد. لطفاً به نحو اجمال آنها را توضيح دهيد؟
پاسخ:
قرآن كريم براي ايجاد و تقويت الهي بودن انگيزه ها، علاوه بر فراهم كردن بنياني اصيل و نيرومند به نام «معرفت توحيدي و خالص» به غير واقعي و كاذب بودن ساير انگيزه ها پرداخته است. بدين گونه كه حيات دنيا را مجازي و دنياي آخرت را حقيقي مي داند. همچنين اين زندگي مادي را «زينت» و جاذبه آن را غيرواقعي، «عرض» و زودگذر، كالايي فريبنده و تلاشي كه جز بازي و بيهودگي نيست معرفي مي كند، اما در مقابل اگر انسان با «انگيزه الهي» در اين دنيا زندگي كند، همه نعمات و امكانات دنيا، معنا و مفهوم واقعي و در جايگاه حقيقي خود قرار خواهد گرفت و سيرحركت او تكاملي و تعالي بخش خواهد بود. اينك راهكارهاي قرآني را در اين زمينه به نحو اجمال بيان مي كنيم. به طور كلي قرآن كريم دو راهكار براي الهي كردن انگيزه انسان مطرح مي كند:
الف) ايجاد معرفت توحيدي ناب و خالص
قرآن كريم جهان بيني توحيدي و تفسير الهي خالص و ناب را به انسان ارائه مي دهد. براساس اين جهان بيني و تفسير الهي، جهان هستي اعم از عالم مادي و غيرمادي و هرآنچه در آسمان ها و زمين است مخلوق خداست. بنابراين هيچكس و هيچ چيزي از خود استقلال ندارد و حيات و تاثيرگذاري همه آنها وابسته به ذات لايتناهي او مي باشد. با چنين نگاهي انسان وظيفه دارد افكار، اخلاق و رفتار خود را عاري از هرگونه شائبه شرك(تثليث يا ثنويت) و... قرار دهد. چرا كه افكار غيرتوحيدي انسان را دچار بحران هويت كرده و او را به سرمنزل مقصود نمي رساند.
ب) ارزيابي دنيا و جايگاه آن
قرآن كريم در روش دوم براي اينكه هرگونه انگيزه هاي غيرالهي را از انسان دور كند به ارزيابي جايگاه دنيا و ماهيت آن پرداخته است و جاذبه هاي موجود دنيايي را كوتاه مدت، بازي، خيال و مانند آن معرفي و توصيف مي كند و حيات حقيقي و واقعي را در زندگي اخروي مي داند. اينك شاخص هاي ارزيابي دنيا را از نگاه قرآن بيان مي كنيم:
1- زينت بودن آنچه در زمين است.
قرآن كريم در سوره كهف آيه 7 مي فرمايد: انا جعلنا ما علي الارض زينه لها لنبلوهم ايهم احسن عملاً.
ما آنچه را در زمين هست، زيوري براي آن ساخته ايم تا بيازماييم شان كه كدام يك نيكوكردارترند.
در تعريف لغوي زينت آمده است «زان لشيئ» آن چيز را آراست و زينت كرد و جلوه داد. (ترجمه المنجد، ص 229) بنابراين آنچه در زمين است و حيات مادي ما را شامل مي شود، از نظر قرآن زينت و آرايش داده شده است و خاصيت آرايش اين است كه انسان را مجذوب خود كند و آن هم براي اين است تا او را امتحان كند، چرا كه اگر اين جاذبه و كشش قوي به خصوص در بعضي از بخش هاي دنيا وجود نداشت امكان محك زدن و آزمودن ايمان افراد هم فراهم نبود.
ادامه دارد

 



تپش قلم

عباسعلي كامرانيان
& عرض ارادت وقتي بخاطر طمع در امور دنيايي باشد، ضرر اسائه ادب را به مخاطب مي زند!
¤¤¤
& گاهي آخرين تكيه گاه، اولين قدم براي صعود به جايگاه پيروزي است بنابراين هرگز نااميد نباش!
¤¤¤
& هر كس در هر جايگاه و مقامي كه هست به وضع موجود اكتفا نمايد آغاز زوال خويش را رقم مي زند!
¤¤¤
& لايق ستايش، بي نياز از تملق و چاپلوسي و دشمن دورويي و ريا است.
¤¤¤
& هر تشويق نابجاي يك فرد، يك تنبيه بي صداي اطرافيان اوست!
¤¤¤
& بين ترس از خدا و ترس از مردم، از خدا بترس تا از ترس از مردم، در امان بماني.
¤¤¤
& هر كس تقوا پيشه سازد، دوست و دشمن، خودآگاه و ناخودآگاه به او خدمت مي كند.
¤¤¤
& آنگاه كه عاشق داغ تازه بيابد، از نو جوانه خواهد زد!
¤¤¤
& هر كس به اندازه وسعش نيكي كند، به قدر دلخواهش از نيكي ها بهره مند خواهد شد.
¤¤¤
& قبل از صعود، خاضع شو وگرنه پس از صعود، به سختي نزول مي يابي!
¤¤¤
& هر كس توجيه گر ظلم ظالمان شود، مركبي است كه مركوب هاي آتشين را با خود در دوزخ ساقط مي كند!

 



گناهان اجتماعي و پيامدهاي آن

اكبر شريف زاده
همه كساني كه با قرآن و آموزه هاي وحياني اسلام آشنايي كامل دارند و در مقام ناظر بي طرف قرار گرفته اند، بر اين نكته محوري در اسلام توجه مي دهند كه اسلام دين اجتماعي است. بر اين اساس، بخش اعظمي از آموزه هاي وحياني آن ارتباط تنگاتنگي با حوزه اجتماعي و روابط انسان با انسان دارد. اين بدان معناست كه عمل صالح در آموزه هاي قرآني و اسلام تنها به حوزه اعمال عبادي خلاصه و محدود نمي شود، بلكه حوزه هاي عمل اجتماعي را نيز در برمي گيرد.
برپايه اين نگرش قرآني، گناه نيز دايره وسيع و گسترده تري مي يابد و تنها به حوزه ارتباط انسان و خدا محدود نمي شود، بلكه هرگونه اعمال خلاف عقل و شرع، براساس اين نگرش قرآني، گناه تلقي شده و مجازات دنيوي و اخروي به دنبال خواهد داشت.
نويسنده بر اين اساس، به سراغ آموزه هاي قرآني رفته و تحليل و تبيين قرآن از گناه اجتماعي و پيامدها و آثار آن را بيان كرده است. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
حوزه هاي چهار گانه روابط
آموزه هاي وحياني قرآن و شريعت اسلام، به روابط چهار گانه انسان با خدا، انسان با انسان و انسان با ديگر آفريده ها و انسان با خودش توجه داشته و ضمن تبيين موقعيت و جايگاه هر يك، توصيه هايي را در شكل آموزه هاي دستوري بيان كرده است.
از نظر قرآن، عبادت واقعي تنها در همين روابط درست ميان انسان با خدا و عمل صالح در اين حوزه يعني عبادت صرف و پرستش خداوند خلاصه نمي شود، بلكه عمل صالح در سه حوزه ديگر نيز بخشي از مفهوم عبادت كامل است؛ از اين رو آموزه هاي قرآني، دين را در حوزه عمل شخصي و ارتباط ميان خدا و انسان محدود نمي سازد و به سه حوزه ديگر كه مرتبط با خلق و مخلوقات خداوندي است، توجه ويژه اي مبذول مي دارد، به گونه اي كه برخي باتوجه به بخش اعظم آموزه هاي وحياني قرآني و اسلام حتي به اين نتيجه شبه افراطي رسيده اند كه «عبادت به جز خدمت خلق نيست».
براساس همين مبناي اصيل قرآني مي توان اعمال صالح و طالح را در هر چهار حوزه، ردگيري و مفهوم گناه را در هر يك شناسايي كرد. بدين معني كه همان گونه كه بخشي از اعمال صالح به عبادات محض اختصاص مي يابد و ترك آن ها گناه شمرده مي شود، هم چنين بخشي از اعمال صالح به حوزه هاي روابط انسان با انسان و انسان با ديگر مخلوقات مرتبط مي شود و هرگونه عمل خلاف عقل و شريعت در اين دو حوزه، به معناي عمل طالح و گناه شمرده شده و مجازات و كيفر دنيوي و اخروي بر آن مترتب مي شود.
در برخي از آيات قرآني به صراحت بعد اجتماعي عبادت چنان برجسته مي شود كه مي توان گفت همين مساله موجب نتيجه گيري شبه افراطي از سوي برخي شده است به طوري كه به غلط فكر مي كنند عبادت، فقط در خدمت كردن به خلق خلاصه مي شود. در آيه 25 سوره حديد به صراحت مي فرمايد: به راستي ما پيامبران خود را با دلايل آشكار فرستاديم و با آنان كتاب و ميزان فرو فرستاديم تا مردم به عدالت مشهود و قسط قيام كنند و آن را برپا دارند.»
در اين آيه و آيات ديگر، فلسفه بعثت و هدف از آموزه هاي ديني، يك عمل اجتماعي به نام قسط و عدالت بيان مي شود؛ به اين معنا كه هدف از دين و كتاب و قانون و قدرت جز دست يابي بشر به عدالت مشهود و قسطي در جامعه بشري نيست. بنابراين، دين تنها توجه به روابط ميان انساني دارد و دينداري يعني رفتار عادلانه از سوي مردم در جامعه اي كه در آن زندگي مي كنند.
در همين رابطه پيامبر گرامي(ص) مي فرمايد: انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق، جز براي اتمام اخلاق كريمانه برانگيخته نشده ام. اين گزاره خبري از سوي پيامبر(ص) نيز فلسفه دين و دينداري را رفتارهاي درست و كامل اجتماعي معرفي مي كند؛ چرا كه اخلاق چيزي جز تبيين درست و راستين روابط ميان انساني نيست و آموزه هاي اخلاقي مي كوشد تا بهترين و كامل ترين شكل روابط انساني را تبيين كرده و در آدمي پديد آورد.
البته با بررسي دقيق و كامل تر در آموزه هاي وحياني، اين معنا به دست مي آيد كه اين هدف و فلسفه بيان شده، يك هدفي مياني و متوسط است؛ زيرا هدف از آفرينش انسان و فلسفه ارسال رسل و انزال كتب، قرار گرفتن انسان در مسير عبوديتي است كه وي را به خدايي شدن مي رساند و شايسته مظهريت خلافت ربوبي الهي مي سازد. بنابراين، ايجاد شرايطي كه در آن عدالت بر همه جامعه حاكم است، به معناي فراهم آوري بستر و فضاي مناسب براي تعالي و تكامل بشر است تا بتواند متاله (خدايي) شود و در مقام خلافت الهي بنشيند.
بهر هر حال، آموزه هاي وحياني قرآن به هر چهار بخش توجه داشته و هر گونه تخلفي در اين چهار حوزه را به عنوان گناه معرفي كرده است به گونه اي كه تبعات و آثار اين تخلف در زندگي دنيوي و اخروي و در حوزه ماديات و معنويات خود را نشان مي دهد.
مصاديقي از گناه اجتماعي
پيش از آن كه به آثار گناه اجتماعي بپردازيم، بخشي از مصاديق گناهان اجتماعي را كه قرآن به آن توجه ويژه اي داشته توجه مي دهيم.
از آن جايي كه انسان موجودي داراي اراده و اختيار است، اين آزادي را دارد كه هر گونه رفتار متقابل و متضادي را در پيش گيرد، ولي به عللي چند انسان بيش تر از آن كه به كارهاي خوب، نيك و صالح علاقه مند باشد، به كارهاي بد، زشت و طالح گرايش دارد. خداوند در آيه5 سوره قيامت، از تمايل غريزي آدمي به آزاد بودن در انجام گناه اشاره مي كند و بيان مي دارد كه آدمي اراده خويش را در فجور و شكستن مرزها مصروف مي دارد.
البته برخي مدعي اين معنا هستند كه در ارتكاب گناه مقصر نيستند؛ زيرا فشارهاي دروني و بيروني از سويي و عدم قدرت تشخيص گناه و اشتباه در تطبيق از سوي ديگر و عواملي مانند آن موجب مي شود تا مرتكب گناه شوند، اين در حالي است كه خداوند به صراحت در آيات 7و 8 سوره شمس بيان مي كند كه براي همه انسان ها قدرت تشخيص خوبي از بدي در نفس هر انساني قرار داده شده و از سويي ديگر، انسان به گونه اي آفريده شده كه بتواند با علل و عوامل بيروني و دروني طوري برخورد كند كه او را به سوي گناه نكشاند. بنابراين، توجيهي نادرست است كه گناه خويش را برگردن اين علل و عوامل بيندازيم و از خود سلب اختيار و مسئوليت كنيم.
خداوند در آيات 11تا 17 سوره اعراف و آيات 112 و 113 سوره انعام، به نقش ابليس و شياطين در تشويق انسان ها به ارتكاب گناه و دعوت به معاصي اشاره مي كند ولي در همان آيات و آيات ديگر روشن مي سازد كه نقش آنان تنها در حد وسوسه كردن خلاصه مي شود و اگر الهامات فجوري از سوي ابليس و نفس اماره وجود دارد، در مقابل، الهامات تقوايي از سوي فرشتگان و نفس لوامه نيز وجود دارد.
اما گناهان اجتماعي كه در قرآن بيان شده شامل گناهان زباني و غيرزباني مي شود. از مصاديق گناهان زباني در عمل اجتماعي مي توان به استهزا و تمسخر و بذله گويي (مطففين، آيات 29 تا 31 و نيز حجرات، آيه11)، افترا به ديگران (نور، آيات 15و 16)، بدگويي و سخنان زشت (نساء، آيه 148)، دروغ، بهتان، دشنام، افترا و قذف (نور، آيات 11، 15و 16و 23 و احزاب، آيه58)، افشاي راز و سخنان محرمانه ديگران (تحريم، آيات 3و 4)، به كاربردن القاب و نام هاي ناپسند براي ديگران (حجرات، آيه11) و انتساب فرزندان نامشروع به شوهر از سوي زن (ممتحنه، آيه12) اشاره كرد.
از گناهان اجتماعي مي توان به آواره سازي مردم از خانه و كاشانه خود اشاره كرد كه در آيه 85 سوره بقره خداوند اين گناه را معادل قتل و آدم كشي معرفي مي كند.
ايجاد اختلاف در ميان مومنان (آل عمران، آيه 152) يا ميان زن و شوهر كه در حد كفر دانسته شده (بقره، آيه 102) از ديگر مصاديق گناهان اجتماعي است.
خداوند در آيات 17 تا 31 سوره قلم و همچنين 29 و 38 سوره اسراء، هرگونه ترك انفاق مال به مستمندان و مساكين و بخل-ورزي در اين باره را از مصاديق گناهان اجتماعي بيان مي كند. (الكشاف، زمخشري، ج2، ص668) چنان در آيات 39 تا 44 سوره مدثر ترك اطعام بينوايان و مساكين را به عنوان گناهي بزرگ معرفي كرده و آن را عاملي براي سقوط در دوزخ و عذاب اخروي مي داند.
برهنگي در انظار عمومي از ديگر گناهان و بزه هاي اجتماعي است كه در آيه 28 سوره اعراف به آن اشاره شده است. در اين آيه از برهنگي به عنوان فحشاء ياد شده كه خود بيانگر زشتي اين رفتار در نگاه خدا و قرآن است. (مجمع البيان، ج3 و 4، ص633) خداوند همچنين تزيين و زينت نمايي و آراستن زنان براي نامحرمان را به عنوان گناه و امري زشت و بزه اجتماعي معرفي مي كند و از آن برحذر مي دارد. (نور، آيه 60)
هرگونه بغي و خروج برضد حكومت اسلامي و امام مسلمين، گناه و جرمي بزرگ است كه خداوند در آياتي از جمله 173 سوره بقره، 3 سوره مائده، 145 سوره انعام و 115 سوره نحل به آن توجه داده است. از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) روايت شده كه منظور از «باغ» در اين آيات همان قيام ضدامام است. (مجمع البيان، ج1 و2، ص 467 و نيز تفسير عياشي، ج1، ص 154) بنابراين، هرگونه حركت عليه حكومت اسلامي و فتنه جويي و خروج عليه امام و دولت اسلامي به معناي بغي تلقي مي شود و مجازات دنيوي و اخروي به همراه خواهد داشت.
همچنين عدم مشاركت در عمل سياسي و اجتماعي و عدم همراهي با دولت و امام المسلمين در جهاد و تخلف از آن را نيز به عنوان گناه برشمرده و متخلفان را تهديد مي كند. (آل عمران، آيه 152 و توبه، آيات 25 و 27 و 94 و 102 و 118)
از ديگر گناهان اجتماعي مي توان به ظلم شوهران در حق همسران خويش اشاره كرد. از جمله اين گناهان، پس گيري مهريه از سوي شوهر است كه در آيه 20 سوره نساء به عنوان كاري باطل و گناهي آشكار معرفي شده است. (اعراب القرآن، درويش، ج2، ص189)
تجارت از راه باطل و بهره گيري از اسباب نامشروع در حوزه عمل اجتماعي و اقتصادي، براساس آيه 188 سوره بقره گناه و حرام مي باشد و براساس همين آيه و نيز آياتي چون 2 و 29 سوره نساء، هرگونه تصرف ناروا در اموال ديگران از جمله يتيمان، گناه و حرام بوده و شخص بايد از آن اجتناب نمايد.
عيب جويي و تجسس از عيوب مومنان و كاستي ها و نواقص آنان كاري گناه آلود است (حجرات، آيه 12) چنان كه سوء الظن به مومنان (حجرات، آيه 11) و شايعه افكني در ميان ايشان (نور، آيه 19) از گناهان اجتماعي است كه بايد از آن اجتناب ورزيد.
از نظر قرآن، همگان در برابر اجتماع مسئول هستند و وظيفه دارند تا امنيت رواني و اخلاقي جامعه را حفظ كنند. از اين رو از مهم ترين وظايف انسان پس از وظيفه ايمان به خدا، وظيفه اجتماعي امر به معروف و نهي از منكر معرفي شده و از همگان خواسته شده تا نسبت به رفتارهاي ديگران حساسيت به خرج دهند و نظارت كامل و دقيقي براعمال خود و ديگران داشته باشند.
وظيفه امر به معروف ونهي از منكر به عنوان سامان دهنده روابط ميان انساني از سوي خداوند بارها تاكيد شده به طوري كه هرگونه تخلف از اين وظيفه را گناهي بزرگ و جرمي نابخشودني مي داند. (آل عمران، آيات104 و 105)
خداوند در آيه 63 سوره مائده تاركان نهي از منكر در جامعه را شريك جرم گناهكاران و داراي سرنوشتي همسان و مشترك با آنان معرفي مي كند تا روشن سازد كه نظارت در عمل اجتماعي تا چه پايه از جايگاه و ارزش و اهميت قرار دارد و هرگونه كوتاهي دراين زمينه گناهي بزرگ مي باشد.
دراين ارتباط خداوند به مورد يهوديان شهر ايله اشاره مي كند كه آنان در برابر گناه و بزه اجتماعي به سه گروه تقسيم شدند. گروه نخست بزهكاران و متمردان يوم السبت (روز شنبه) بودند، گروه دوم مصلحاني بودند كه ايشان را به ترك بزه و عمل به قانون دعوت مي كردند؛ اما گروه سوم تاركان نهي از منكر بودند كه در برابر بزه آنان سكوت مي كردند. خداوند در اين آيه نجات يافتگان از عذاب را تنها مصلحان معرفي مي كند كه بيانگر اين معناست كه گروههاي متمرد و تارك نهي از منكر مجازات شدند؛ چرا كه از نظر قرآن، گروه بي تفاوت و تارك امر به معروف و نهي از منكر، در شمار متمردان خواهدبود. (مجمع البيان، ج3 و 4، ص758)
تفاخر و فخرفروشي به ديگران (قصص، آيات 76 تا 79) تكبر و سرمستي در رفتار اجتماعي (بقره آيه 206و اسراء آيات 37 و 38) و خودستايي (نساء آيات 49 و 50 و نجم، آيه 32) از ديگرگناهان اجتماعي است كه در اين آيات بيان شده است.
خيانت به ديگران (نساء آيات 107 و 111 و نيز يوسف، آيات 51 و 52) خيانت به همسر با افشاي راز او به ديگران (تحريم، آيات3و4)، خيانت به همسر از طريق زنا (نساء آيات 15 و 22 و 25 يوسف، آيه 24 و آيات ديگر)، خيانت در وثيقه مالي و رهني (بقره، آيه 283)، رشوه خواري و همچنين رشوه دهي به حاكمان و دولتمردان براي تغيير در قانون و حكم و مانند آن (همان و نيز روح المعاني، ج2، جزء2، ص106) سرقت و دزدي (مائده آيات 38 و 39)، شركت در مجالس گناه (نساء آيه 140) شكنجه و آزار مؤمنان (بروج، آيه10)، عهدشكني (اسراء آيات 34 و 38)، فتنه انگيزي (بقره، آيه217)، قتل و فساد در زمين (يونس، آيات 81 و 82 و بقره آيات 85 و آيات ديگر)، زنده به گوركردن دختران (تكوير، آيات 8 و 9) كتمان گواهي و عدم حضور براي شهادت و گواهي در محاكم (بقره، آيه283 و مائده، آيه106)، كم فروشي (اسراء، آيه35 و 38)، قمار و كسب مال از طريق آن (بقره، آيات 188 و 219)، لواط و مساحقه و ارضاي شهوات جنسي از اين طريق (نساء، آيه15و طلاق آيه1 و نيز مجمع البيان، ج 3و4، ص34 و نورالثقلين، ج5، ص351 و همچنين اعراف آيات80 تا 84 و آيات ديگر)، مجازات بي گناهان (يوسف، آيات 78 و 79 و مجمع البيان، ج5و6، ص390) ونيز هم نشيني با اهل باطل (مدثر، آيات 40 تا 45) از جمله گناهان اجتماعي است كه در قرآن بيان شده است.
آثار و پيامدهاي گناهان اجتماعي
چنان كه گفته شد گناهان اجتماعي همانند ديگر گناهان، آثار مادي و معنوي و همچنين دنيوي و اخروي دارند. خداوند ارتكاب گناهان را موجب آسيب اقتصادي به جامعه برمي شمارد و در آيه 52 سوره هود و آيات 10 تا12 سوره نوح روشن مي سازد كه چگونه جوامع بشري به سبب ارتكاب گناهان دچار بحران اقتصادي و قحطي و گرسنگي مي شوند و جز به استغفار و بازگشت به مسير اصلي هدايت نمي توانند از آن برهند. از نظر قرآن برداشته شدن بركت از مال و زندگي اقتصادي، پيامد طبيعي گناه بويژه برخي از گناهان خاص است. (بقره آيه 276) بنابراين يكي از عوامل فقر در جامعه را بايد در گناه و ناسپاسي افراد آن جامعه جست (بقره، آيه 61)؛ چرا كه گناه مانع مهم نزول باران مفيد است (هود، آيه52، آيات10 و 12) چنان كه براساس آموزه هاي قرآني، بسياري از مصيبت هاي بشر و گرفتاري ها و سختي ها و دست تنگي هايش، به سبب آلوده شدن شخص يا جامعه به گناه است. (روم، آيه41 و شوري، آيه30)
كساني كه مرتكب گناه مي شوند مي بايستي خود را آماده هرگونه اهانت و توهين نمايند، زيرا پيامد طبيعي جرم و گناه، استحقاق اهانت از سوي خداوند است كه بازتاب آن در اهانت مردم به وي و كاهش وجهه و اعتبار اجتماعي او در جامعه بروز و ظهور مي كند. (انعام، آيات 123و 124 و نيز الرحمن، آيه41 و مدثر، آيات 41و 50) خداوند در آيات 19 تا 27 سوره اعراف تبيين مي كند كه چگونه گناه موجب بي آبرويي انسان مي شود و ارزش و اعتبارش از ميان مي رود؛ چرا كه گناه موجب مي شود تا زشتي هاي باطني شخص آشكار شود و چهره زشت و بد شخص به نمايش درآيد. (طه، آيه121) به هر حال گناه عامل مهمي در ذلت و خواري شخص است (بقره، آيه61 و آل عمران، آيه112 و آيات بسيار ديگر) بطوري كه چنين اشخاصي رو سياه خواهند شد و روسياهي ابدي بر چهره شان نقش خواهد بست. (يونس، آيه27 و عبس، آيات 40تا 42)
از نظر قرآن كساني كه مرتكب گناهان اجتماعي مي شوند از درجه اعتبار ساقط مي شوند و گواهي آنان نيز مقبول نخواهد شد. (نور، آيات 4و 5)
انساني كه مرتكب گناه مي شود بايد متوقع اين باشد كه قلب و روحش به انحراف كشيده خواهد شد (تحريم، آيه4) و به بي حيايي و بي شرمي دچار مي شود. (اعراف، آيات80و 81و هود، آيات 77و 78 و نساء، آيات 107و 108) در حقيقت تباهي نفس انساني و سقوط وي از آثار طبيعي گناه است. (شمس، آيات 7 تا 10)
انقراض تمدن ها براساس آياتي از جمله 6 سوره انعام و 21 سوره غافر، از پيامدها و آثار طبيعي گناهان از جمله گناهان اجتماعي است. چنان كه تخريب محيط زيست و نابودي آبادي ها و سرزمين هاي پربركت و پرنعمت از آثار طبيعي گناهان شمرده مي شود. (هود، آيات 78و 82 و اسراء، آيات16 و 17 و آيات ديگر)
مسخ و تبديل شدن به غير انسان (بقره، آيه65 و اعراف، آيات 163 و 166) و مرگ زود رس (ابراهيم، آيه10 و فاطر، آيه45) از ديگر آثار گناهان است.
آن چه بيان شد تنها گوشه اي از آثار و پيامدهاي گناهان اجتماعي است. با نگاهي گذرا به همين آثار مي توان دريافت كه چرا جوامع انساني همواره در بحران و مشكلات عديده به سر مي برند و هرگز به آسايش و آرامش نسبي نمي رسند. بنابراين مي بايست با هوشياري و ترك گناهان از پيامدهاي طبيعي و آثار آن پرهيز كرد و اجازه نداد تا خود و جامعه در موقعيت بحراني و خطرناكي قرار گيريم.

 



ديدگاه

وحدت حوزه و دانشگاه پروتكلي نيست
آيت الله جوادي آملي:
دانشگاه اگر بخواهد نجات پيدا كند هيچ چاره اي ندارد جز اينكه وحدت حوزه و دانشگاه را درسايه اسلامي كردن علوم دنبال كند، وگرنه وحدت اين دو نهاد چيزي نيست كه با پروتكل و برگزاري همايش محقق شود.
اگر هدف ومبدا و انتها واحد نباشد ايجاد وحدت كار بسيار مشكلي است... قرآن آن قدر راه را به انسان نشان مي دهد كه ديگر جايي براي شبهه نيست و اگر كسي بخواهد بيراهه رود، شبهه علمي ندارد بلكه شهوت عملي دارد1.

ادب وهنردرگفتار وكردار
زينت حيات انساني
فرد مؤمن زينت يك جامعه است زيرا نه بيراهه مي رود و نه راه كسي را مي بندد.
... ما با دو گونه مؤدبانه و غير مؤدبانه مي توانيم حرف بزنيم و راه برويم، ادب، هنر در رفتار، گفتار و كردار است كه بايد به آن توجه كرد.
... زيبايي جهان به ادب مردمان آن جامعه و سرزمين است، انساني كه حيات انساني خود را به بازي نگيرد مي شود مؤدب2.

طرد شيطان زينت جامعه
خداوند در قرآن كريم انسان را به سه اصل جهان داني، جهان آرايي و جهان باني دعوت كرده است كه بخشي از اين امور به مسائل اعتقادي، بخشي به مسائل اجتماعي و بخشي نيز به مسائل اخلاقي برمي گردد.... گاهي ديو شيطنت احرام مي بندد و مي خواهد دور كعبه دل طواف كند و منتظر فرصتي براي ورود و نفوذ است، فرد مؤمن دراين گونه مواقع بصير است و شيطان را طرد مي كند؛ جامعه اگر اين گونه باشد آرايش مي يابد.

لزوم حفظ آبروي مومن
آيت الله مكارم شيرازي:
دشنام، دشمني، بدگويي و تهمت به مومن موجب فسق مي شود... نبايد هرگاه با كسي مخالف شديم، شروع به فحاشي و دشمني كنيم، بايد تحت فرمان عقل و دستورات خدا و رسول و امام او باشيم... بعضي خيال مي كنند ريختن آبروي ديگران كار ساده اي است، اين گونه نيست، بلكه اسلام به اين عمل توجه كرده و آن را از گناهان بسيار بزرگ مي داند3.

دانشگاه مستقل و اسلامي
آيت الله مكارم شيرازي:
اگر بخواهيم دانشگاه ما مستقل و اسلامي باشد بايد با برنامه هاي آموزشي، متون درسي و استادان دانشگاه هاي آن نظارت بيشتر شود؛ زيرا استقلال دانشگاه در سايه اين سه شرط بدست مي آيد.
امروز، غرب هرگز دانشگاه مستقل، اقتصاد و سياست مستقل را نمي پسندد و ما بايد تلاش كنيم استقلال خودمان را درهمه زمينه ها بدست آوريم.(4)

گستره دين حداكثري
آيت الله مصباح يزدي:
بايد دانست كه كلمه دين تعريف هاي متعددي دارد كه يكي از آنها اين است كه دين اموري را دربرمي گيرد كه رابطه انسان را با خدا تنظيم مي كند، بر اين اساس، امور ديني نيز احكامي مانند نماز، حج و... مي باشد كه اگر دين را با اين معني لحاظ كنيم، ارتباطش با رسانه بسيار محدود است...
اما به نظر متخصصان عرصه دين، دين دايره اي بسيار گسترده دارد كه از باورهاي انسان شروع شده و تا ارزش هاي اخلاقي و مسائل اقتصادي و هرچيزي كه در سعادت و شقاوت انسان نقش داشته باشد را شامل مي شود كه بر اين اساس هر چيزي به دين ربط پيدا مي كند.(5)

جلوگيري از فرار مغزها
آيت الله جعفر سبحاني:
ايران كشور استعدادها است و خداوند نعمت هاي خود را دراين كشور تكميل كرده است؛ اكنون مسئولان كشور بايد نسبت به مسئله پژوهش اهتمام ورزند و با تامين زندگي محقق و پژوهشگر، از او تنها پژوهش بخواهند... جلوگيري از فرار مغزها با شعار و سخنراني ممكن نيست، بلكه بايد به آن جامه عمل پوشاند و همه نوع وسايل را فراهم كنيم تا اين كشور به تكامل برسد.(6)

ضرورت تشكيل وزارت
امر به معروف
آيت الله نوري همداني:
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، ضروري بود كه وزارتي با نام وزارت امر به معروف و نهي از منكر تشكيل شود تا بر تمامي نهادها و سازمان ها و امور كشور نظارت كند و در برابر انحرافات بايستد.
... اگر چنين وزارتخانه اي فعال شود، جلوي روزنامه ها و رسانه هايي كه برخلاف قوانين جمهوري اسلامي حركت مي كنند، گرفته مي شود، ولي تا امروز به دليل نبود اين وزارتخانه، شاهد گمراه نمودن مردم ازسوي برخي رسانه ها بوده ايم.
... هركاري كه با فكر مردم سروكار داشته باشد، بسيار مهم است؛ چون مي تواند با حق گويي باعث هدايت جامعه شود و با سخن ناحق، مردم را گمراه سازد.(7)

رابطه علم و دين
حسن رحيم پور ازغدي:
دانشگاه هاي ما بيشتر به جاي توليد علم و جريان سازي انديشه به ترجمه آثار غربي پرداخته و آنچه را كه در اروپا توليد مي شود، استفاده مي كنند... اگر حوزه و دانشگاه هركدام به توان خود كارآمد باشند ما مشكلات موجود را نخواهيم داشت... جدابودن علم و دين معني ندارد... براي مرزبندي بين علم ديني و علم غيرديني بايستي مدرك و معياري وجود داشته باشد كه مورد اتفاق نظر قرارگيرد، درحالي كه در گفتمان مدرن غيرديني امروز دوران مدرنيته تمام شده و پست مدرنيته هم تا جايي پيش رفته كه حتي مرز بين علم و خرافه وجود ندارد و ما هيچ مفهومي را به عنوان غيرعلمي نداريم و حقيقت براي هميشه مجهول است.(8)
1- سايت معظم له، 1/10/89
2- خبرگزاري رسا، 9/10/89
3- خبرگزاري حوزه، 9/10/89
4- خبرگزاري رسا، 5/10/89
5- خبرگزاري حوزه، 5/10/89
6- همان، 12/10/89
7- همان، 10/10/89
8- مشرق، 2/10/89

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14