(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 9 بهمن 1389- شماره 19851

اخبار كوتاه
گزارشي از همايش «مقدمه اي بر سلامت معنوي»
معنويت گمشده و خواسته انساني در پهنه گيتي
تهران خواهد لرزيد؛ به فكر چاره باشيم



اخبار كوتاه

تمامي معلولان تا سال آينده تحت پوشش بيمه قرار مي گيرند
سرپرست دفتر توانمندسازي معلولان سازمان بهزيستي كشور گفت: با برنامه ريزي هاي صورت گرفته، تا سال آينده تمامي معلولان به همراه خانواده هايشان به طور رايگان تحت پوشش بيمه پايه قرار مي گيرند.
ولي الله نصر با اشاره به حمايت هاي درماني و بيمه اي سازمان بهزيستي كشور از معلولان اظهار داشت: طبق قانون بودجه امسال، معلولان به همراه خانواده هايشان تحت پوشش بيمه درماني و پايه قرار گرفته اند.
وي ادامه داد: براساس آمار بيش از 373 هزار معلول به همراه خانواده هايشان كه در مجموع يك ميليون 100هزار نفر مي شوند، تحت پوشش بيمه قرار گرفتند.
نصر از آمادگي سازمان بهزيستي جهت پوشش بيمه اي معلولان خبر داد و افزود: تا سال آينده تمامي معلولان به همراه خانواده هايشان به طور رايگان تحت پوشش بيمه پايه قرار مي گيرند.
تصويب امكان تحصيل همزمان دانشجويان در دو رشته
رئيس دانشگاه پيام نور گفت: دانشجويان تمام وقت دانشگاه ها مي توانند همزمان با رشته تحصيلي خود در يك رشته نيمه حضوري در دانشگاه پيام نور تحصيل كنند.
دكتر حسن زياري با بيان اين كه كليات تحصيل همزمان دانشجويان در دو رشته مورد تصويب قرار گرفته است گفت: نحوه اجراي اين موضوع و آيين نامه آن در معاونت آموزشي وزارت علوم در حال تدوين است.
وي افزود: پيشنهاد ما اين است كه تمام دانشجويان تمام وقت دانشگاه هاي دولتي بدون شركت مجدد در كنكور بتوانند در رشته اي ديگر در دانشگاه پيام نور به صورت نيمه حضوري ادامه تحصيل دهند.
همچنين دانشجويان دانشگاههاي غيردولتي تمام وقت نيز با شركت در دوره هاي فراگير دانشگاه پيام نور بتوانند در رشته دومي به صورت نيمه حضوري ادامه تحصيل دهند.
حضور بالگردهاي هلال احمر در عمليات كادرهاي پزشكي وزارت بهداشت
رئيس جمعيت هلال احمر گفت: بالگردهاي هلال احمر در صورت استمداد كادرهاي پزشكي وزارت بهداشت و اورژانس در عمليات هاي وزارت بهداشت حضور مي يابند.
ابوالحسن فقيه اظهار داشت: نيروها و كادرپزشكي اورژانس و وزارت بهداشت مي توانند در صورت نياز به بالگرد امدادي براي حمل مصدوم از بالگردهاي جمعيت هلال احمر بهره مند شوند.
وي با بيان اينكه در گذشته نيروها و كادرپزشكي اورژانس و وزارت بهداشت براي حمل مصدومان و مجروحين از ديگر نهادهايي كه داراي بالگرد بودند استفاده مي كردند، افزود: سازمان امداد و نجات جمعيت در پي انعقاد تفاهمنامه بين هلال احمر و وزارت بهداشت، بالگردهاي خود را در عمليات هاي درماني وزارت بهداشت مشاركت مي دهد.
به گزارش فارس، فقيه با بيان اينكه وزارت بهداشت و اورژانس كشور در حال حاضر از فقدان بالگردهاي امدادي در سراسر كشور مواجه هستند، خاطرنشان كرد: جمعيت هلال احمر در حال حاضر با دارا بودن 13 فروند بالگرد امدادي به طور همه جانبه براي حمل مصدومين، مجروحين و ديگر فعاليت هاي امدادي به كادرهاي درماني اورژانس و وزارت بهداشت ياري مي رساند.
10 هزار ميليارد ريال اوراق مشاركت مترو
وزارت كشور با انتشار 10 هزار ميليارد ريال اوراق مشاركت مترو توسط شهرداري تهران موافقت كرد.
حسين محمد پور زرندي معاون مالي و اداري شهرداري تهران گفت: باز پرداخت اصل و سود آن در سر رسيدهاي مقرر قانوني توسط شهرداري تهران به صورت كتبي تضمين شده است.
شبكه آبرساني كمربند سبز شمال تهران
مكانيزه شد
به منظور صرفه جويي در مصرف آب و هزينه هاي آبياري، سيستم مكانيزه آبرساني با لوله گذاري در كمربند سبز شمال راه اندازي شد.
به گزارش روابط عمومي شهرداري منطقه يك، با ايجاد 400 كيلومتر لوله گذاري و احداث بيش از 21 هزار متر مكعب مخزن بتني ذخيره آب، شبكه آبياري بوستانها و ساير قطعات فضاي سبز مكانيزه شده است .
تمديد گواهينامه زيست محيطي منطقه يك
شهرداري منطقه يك براي سومين سال متوالي موفق به تمديد گواهينامه بين المللي استاندارد زيست محيطي ايزو 14001 شد.
مهندس آسيه اقدسي مدير واحد محيط زيست وانرژي منطقه يك با اعلام اين خبر گفت: روشهاي علمي و موثر براي كاهش آلودگي ها، نصب 4 آبگرمكن خورشيدي در 7 پارك منتخب، مديريت مصرف آب و توسعه فضاي سبز از جمله برنامه هاي زيست محيطي سالجاري شهرداري منطقه يك است.
خيابان دماوند خط كشي شد
مشاور شهردارمنطقه 8 از خط كشي خيابان دماوند خبر داد.
كوروش مرتضوي گفت: به منظور رفاه حال شهروندان خيابان دماوند در محدوده ايستگاه داريوش خط كشي و ايمن سازي شد.
شهرك آموزش ترافيك در منطقه 14
شهردار منطقه 14 از افتتاح شهرك آموزش ترافيك در جنوب شرق تهران خبر داد.
علي محمد نژاد گفت: اين شهرك در خيابان علامه اميني در زميني به مساحت 4 هزار متر مربع، بزودي افتتاح خواهد شد. شهرك آموزش ترافيك به لحاظ ساختاري نمونه كوچكتري از خيابانهاي يك شهر است .
مسير دوچرخه سواري در منطقه 15
اولين مسير ويژه دوچرخه سواري در محله خاور شهرافتتاح و راه اندازي شد.
اين مسير به طول 3 كيلومتر با دو ايستگاه دوچرخه سواري و صد دستگاه دوچرخه آماده خدمات دهي به علاقمندان است.
به گفته مهندس حسيني معاون حمل ونقل ترافيك منطقه، مسير دوچرخه سواري در برخي محلاتي كه به دليل وجود بزرگراه دچار گسستگي شده اند به صورت جزيره اي و در ديگر محلات به صورت پيوسته اجرا مي شود.
مديريت سراي محله مشيريه واگذار شد
با حضور شهردار منطقه 15، مديريت سراي محله مشيريه و اداره بخشي از امور اجتماعي و فرهنگي محله به مدير محله واگذار گرديد.
مهندس يزداني شهردار منطقه گفـت: اين طرح به عنوان نمونه در اين منطقه برگزار شده و اميدواريم در سايه صميت و همدلي به موفقيت برسد
دومين يادواره شهداي محلات خليج فارس
برگزار مي شود
دومين يادواره شهداي محلات خليج فارس در چهارمين روز از ايام ا... دهه فجر برگزار مي شود.
به گزارش روابط عمومي شهرداري منطقه18، اين مراسم در سالن سرپوشيده شهيد كاظمي واقع در بوستان پروين اعتصامي برگزار خواهد شد. در اين مراسم از خانواده هاي معزز شهدا تجليل به عمل مي آيد.
راه اندازي بازارچه خوداشتغالي
در جنوب غرب تهران
بازارچه خود اشتغالي ويژه زنان سرپرست خانوار جنوب غرب تهران راه اندازي شد.
به گفته نسرين جمالي رئيس اداره بانوان حوزه معاونت اجتماعي و فرهنگي، اين بازارچه به مدت سه ماه در ضلع شمالي ميدان معلم واقع در منطقه 18 برپاست.
برج طغرل سال 90 گشايش مي يابد
شهردار منطقه 20 تهران از آغاز عمليات اجرايي مجتمع فرهنگي برج طغرل خبر داد.
مجتبي عبدالهي گفت: اين مجموعه در زيربنايي بالغ بر 13 هزار متر مربع احداث مي شود و داراي بزرگترين سالن همايش با ظرفيت 1200 نفراست.

 



گزارشي از همايش «مقدمه اي بر سلامت معنوي»
معنويت گمشده و خواسته انساني در پهنه گيتي

پنج شنبه گذشته همايش علمي «مقدمه اي بر سلامت معنوي» در راستاي طراحي الگوي ايراني- اسلامي پيشرفت و با عنايت به جايگاه بي بديل انسان سالم در فرآيند توسعه پايدار، و واكاوي مفهومي سلامت معنوي توسط فرهنگستان علوم پزشكي جمهوري اسلامي ايران برگزار شد.
در اين همايش كه با حضور انديشمندان، صاحبنظران و محققان برجسته كشور برپا گرديد، مقوله هاي چون چيستي معنويت، چرايي ضرورت نهادينه سازي مفهوم معنويت در سلامت، چيستي سلامت معنوي و رويكرد راهبردي سازمان بهداشت جهاني درباره سلامت معنوي با حضور انديشمندان، صاحب نظران و محققان برجسته كشور مورد نقد و بررسي و تبادل نظر قرار گرفت.
در اين همايش مفهوم سلامت معنوي به مثابه بعد چهارم گفتمان سلامت و در كنار سه بعد جسماني- رواني و اجتماعي در مجامع و مراكز معتبر بين المللي در حوزه سلامت به گونه اي جدي مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.
بنابر پژوهش هاي ارائه شده در اين همايش تعميق معنويت در افراد موجب پيشگيري از ابتلا به بيماري ها، افزايش آستانه تحمل و بهبود سريع تر بيماري ها، كاهش منطقي ميزان استفاده از خدمات بهداشتي و درماني و ارتقا سلامت جامعه مي شود.
در ابتداي اين همايش علمي دكتر سيد عليرضا مرندي، رئيس فرهنگستان علوم پزشكي به تبيين گفتمان سلامت پرداخت و گفت: بايد اعتراف كرد كه براساس نتايج حاصله از پژوهش هاي مختلف، تعميق معنويت در افراد موجب پيشگيري از ابتلا به بيماري ها، افزايش آستانه تحمل و بهبود سريع تر بيماري ها و كاهش منطقي ميزان استفاده از خدمات بهداشتي و درماني و ارتقاي سلامت جامعه مي شود.
در ادامه همايش دكتر فريدون عزيزي، عضو پيوسته و معاون پژوهشي فرهنگستان به تعريف سلامت معنوي پرداخت و با اشاره به قرون 18 تا 20 ميلادي گفت: در كشورهاي اروپايي و آمريكايي، صاحبان فلسفه به تدريج پديده هاي جسمي را از روحي- اعتقادي جدا نمودند و علي رغم پيشرفت هاي علمي جنبه روحي سلامت، به جز مداخلاتي كه در بيماراني كه در انتهاي زندگي قرار دارند و يا برخي مبتلايان به بيماري هاي صعب العلاج، بعد روحي در مباحث و تصميم گيري ها و برنامه هاي سلامت عمومي و ارتقاي سلامت در همه جهان مغفول مانده و مورد بي اعتنايي قرار گرفت.
وي ادامه داد: اما در دهه هاي اخير بيش از 200 مقاله تحقيقاتي بين المللي نمايانگر ارتباط بين باورهاي ديني- روحي با بهبود سلامت جسمي و رواني بودند. اين ارتباط ها شامل كاهش مرگ و مير و بيماري، استرس، هيجان، افسردگي، خودكشي و اعتياد در افرادي است كه از باورهاي ديني- روحي قوي تري برخوردارند.
در عصر كنوني برخي از دانشمندان اخطار كرده اند كه پيشرفت هاي عمده در قرن كنوني نه از طريق تكنولوژي بلكه با شناخت عميق انسان و جنبه هاي روحي به دست مي آيد. اگر كانون توجه علمي در قرن بيستم ميلادي محيط خارج بوده است در قرن بيست و يكم توجه علمي به «درون» انسان معطوف مي شود؛ به عبارت ديگر وارد زماني مي شويم كه اكتشافات مهم نه در محيطي خواهد بود كه ما را احاطه كرده است بلكه در دنياي درون ما خواهد بود.
دكتر عزيزي در ادامه اظهار داشت: بدون شك معناي كامل سلامت معنوي منحصر به اثر دعاها و حالات روحي در بهبودي بيماري ها و جانشين شدن آن براي درمان هاي رايج طبي و يا طب مكمل نيست.
مي توان باور داشت كه ديدگاه معنوي روي باورها، نگرش ها، ارزش ها و رفتارها تأثير عميق دارد و بر روي بيوشيمي و فيزيولوژي بدن تأثير مي گذارد، اين تأثير روي فكر و بدن به نام تندرستي معنوي ناميده مي شود.
تعريف سلامت معنوي در جوامعي كه به دين اعتقاد دارند نيز با اشكالات فراواني همراه است. زيرا برداشت افراد از دين (يا مذهب) متفاوت است و داراي طيفي وسيع است كه مي توان سه گروه را از ميان آنها تعريف كرد:
گروه اول معتقدند كه دين فقط براي پاك شدن روح و تصفيه خودي و فردي است. ولي حيات روزانه بستگي به پيشرفت ها و انديشه هاي بشري دارد، لذا فايده دين فقط در حوزه فردي است و هر نوع زمينه و عرصه اجتماعي به عهده تفكر بشري و انديشه اوست، لذا انجام فرايض ديني مفيد است ولي در عرصه اجتماعي بايد از دستورات انبياء گذر كرد و به تحولات منتجه از پيشرفت ها و تمدن انساني روي آورد (مانند مسيحيان و برخي مسلمانان غرب زده). در چنين جوامعي مسائل معنوي كاملا خارج از تبحر پزشكان و صاحبان حرف پزشكي است و فقط زماني مورد توجه قرار مي گيرد كه فردي احساس كند مسائل روحي و ديني مي تواند براي بهبود يا تقليل بيماري به او كمك كند. گروه دوم آنهايي هستند كه دين را يك سلسله تكاليف الهي مي دانند كه آنها را منحصر به احكام محدودي مي دانند كه از طرف انبياء آورده شده و بايد از آنها در مسائل فردي و برخي مسائل اجتماعي مرتبط مانند «ارث» استفاده كرد. اين گروه نيز دين را لازم براي حل مسائل اجتماعي روزمره نمي دانند در حوزه فردي نيز ممكن است به ولايت معتقد باشند ولي ولايت حقه را در حوزه اجتماعي باور ندارند. نگاه آنها به تمدن غرب يك نگاه غرب خوب و بد (داراي نكات مثبت و منفي) است، لذا جامعه مطلوب درنظر آنها مجموعه دستورات از پيش تعريف شده به اضافه انديشه هاي جديد در مسائل اجتماعي مبتني بر صرفا پيشرفت علمي است.
گروه سوم اين را به طور جامع و كامل قبول دارند، معتقدند كه انسان درهيچ حوزه اي نيست كه نياز به هدايت الهي و دستگيري انبيا و اولياي الهي نداشته باشد و اين شامل حوزه حيات فردي و حيات اجتماعي است، پيشرو اين ديدگاه امام راحل است كه اين باور را نشر داده اند كه در باطن و ظاهر، عرصه خصوصي و اجتماعي، همه نياز به هدايت ديني و انبياء دارند، همان طوري كه دستورات ديني بايد در حوزه فردي منعكس شود، طريق حيات مطلوب ولايت حقه در حوزه هاي اجتماعي است.
اين گروه معتقدند كه براي رسيدن به ارتقاء و سعادت نبايد حوزه فردي و اجتماعي از هم جدا شود يعني نبايد فقط در ابعاد فردي از اولياء و انبياء تبعيت كرد و تصور شود كه در حوزه اجتماعي و زندگي كنوني بايد بدون درنظرگرفتن مفاهيم و ارزشهاي ديني، تنها به رهبران اجتماعي، دانشمندان و حكما و انديشمندان توسل جست، اين گروه معتقد به جامعه اي متفاوت از جوامع و تمدنهاي كنوني هستند و مي پندارند بايد مؤمنين با اتكا به هردو مقوله دين و علم به طرف جامعه اي حركت كنند مبتني بر دانش و عقلانيت ديني كه با دانش و عقلانيت كنوني كه بر عقلانيت الحادي مستقر است متفاوت مي باشد.
به نظر مي رسد كه كليد حل مشكل مي تواند به دست جوامع مذهبي از گروه سوم باشد كه با اعتقادات مذهبي قوي افرادشان كه تبعيت كامل را از دين در امور فردي و اجتماعي را براي رسيدن به جامعه نمونه و آرماني موثر مي دانند با به كارگيري حيطه علمي مطلوب، بتوانند به اين مهم دست يابند.
سخنران بعدي آيت ا... دكترسيدمصطفي محقق داماد، عضو پيوسته فرهنگستان به تبيين چيستي معنويت در الهيات اسلامي پرداخت و اين گونه آغاز كرد: سخن من امروز پاسخ به اين سؤال است كه آيا در الهيات اسلامي مراد از معنويت صرفا تقيد به عمل به احكام شريعت است؟ بدين معنا كه چنانچه كسي به تمام احكام عبادي عمل كند و رفتار اجتماعي خويش را منطبق با مقررات شريعت قرار دهد مصداق يك شخص معنوي خواهدبود؟ آيا مراد از معنويت اخلاق است؟ مطالعه و امعان نظر در ادبيات اسلامي نشان مي دهد كه چنين نيست، معنويت در الهيات اسلامي چيزي است كه مي توان آن را عنصر اصلي دينداري و هدف اساسي براي بعثت انبياي الهي دانست.
وي دين را به عنوان يك چاقوي دولبه تعبير كرد كه اگر درست درك شود آدمي را به اعلي عليين مي رساند و اگر كج انديشيده شود نه تنها بي اثر نيست بلكه آدمي را در مسير نزول به طور بسيار موثري كمك مي كند و او را به اسفل السافلين مي رساند. يعني خطر ديندار كج انديش از بي دين مطلق بسيار بيشتر است. انسان بي دين گاهي از يك نوع خصلت هاي انساني برخوردار است، رادمرد و جوانمرد است تمام شواليه ها، لوطي ها، صفت هاي خوبي داشته اند كه از آموزش ديني سرچشمه نمي گرفته است ولي دينداري كج انديشانه خطرش اين است كه تمام آن صفات در قالب دين درست جاي خود را به عكس خود بدهد در پوشش دين.
دكتر محقق داماد با اشاره به آيه شريفه (اسراء-82) تربيت ديني را مديون فهم و معرفت صحيح دين دانست و گفت: ولي فهم ناصحيح چنين نيست كه بي اثر باشد بلكه اثر معكوس دارد و اثرش خسارت و زيان است. بنابراين بايستي ببينيم عنصر اصلي در تربيت ديني و دينداري چيست كه با وجود آن، آدمي نه تنها از خطر مصون بلكه موجب رقاء و وصول به مدارج عاليه مي گردد؟ به نظر مي رسد آن عنصر همان است كه ما مي خواهيم آن را معنويت در الهيات و معارف اسلامي بناميم هرچند كه در قرآن مجيد و يا ساير منابع اين واژه نيامده باشد، در قرآن مجيد تعبيرات مختلفي براي بيان اين مطلب و تذكار به اين عنصر اصلي آمده است.
وي گفت: قرآن كريم حبل الله و عروه الوثقي الهي در آيات و احاديث و اقوال چندي نيز بدين معنا اشاره هايي شده است.
اگر كسي رويكرد فكري و فرهنگي رو به بالا داشته باشد مي تواند با درك عقلاني انساني، رحماني و اخلاقي از قرآن كريم زندگي و مناسبات درستي با ديگران داشته باشد وگرنه ممكن است به يك وسيله ضلالت و تعصب، ستمگري، حق كشي و فزون خواهي تبديل شود.
محقق داماد ادامه داد: بصيرت يعني معرفت، دعوت پيامبر اسلام به بصيرت يكي از نكاتي مهمي است كه مي توان به آن اشاره كرد. بصيرت در معارف اسلامي همان دينداري با جهان بيني معنوي و مبتني بر معرفت است.
تفاوت ايمان در الهيات اسلامي با ايمان در الهيات مسيحي همين است. ايمان در الهيات مسيحي يك گرايش است ولي در الهيات اسلامي ايمان بامعرفت ارزيابي مي شود و ايمان بدون معرفت بي ارزش است. معرفت همان عنصر اصلي و گوهردينداري است و ايمان مبتني بر معرفت يعني ايمان به غيب و شناخت حقيقت هستي و نگاه به آن به عنوان يك واحد داراي حيات، علم و قدرت است.
معنويت در الهيات اسلامي گوهر اصلي دينداري است و همچنين معنويت و الهيات اسلامي صرف تقيد و عمل به احكام شريعت نيست و معنويت در الهيات اسلامي صرف تقيد به اعمال اخلاقي نيست.
معنويت در الهيات اسلامي عبارت است از معرفت و ايمان به غيب و تبيين توحيدي از نظام هستي و مبتني ساختن اعمال جوارحي و جوانحي و براساس معارف اسلامي معنويت پايه سلامتي جسم و روح است.حجت الاسلام والمسلمين دكترعلي مصباح دانشيار مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني نيز در اين همايش به واكاوي مفهومي معنويت پرداخت و اذعان كرد: براي اينكه درباره سلامت معنوي قضاوتي صحيح داشته باشيم بايد مفهوم معنويت را بكاويم و مقصود از آن را به درستي و روشني تبيين كنيم، متأسفانه در اين مورد نيز مانند ساير مباحث مشابه، نويسندگاني كه به اظهارنظر مي پردازند اغلب تصوير شفافي از مفهوم معنويت ارائه نمي كنند و در نتيجه، گفت وگوها و مجادلات در فضايي از ابهام انجام مي گيرد، در بحث از معنويت بايد به پرسشهايي از اين قبيل پاسخ گفت: منظور ما از معنويت چيست؟ آيا معنويت چيزي كاملاً جداي از جهان طبيعي است؟ رابطه معنويت با دين چيست؟ آيا اين دو يكي هستند؟ آيا معنويت شامل دين هم مي شود يا معنويت بخشي از دين است؟ رابطه معنويت با اخلاق و ارزشها چيست؟ و بالاخره رابطه معنويت با سلامت چگونه ترسيم مي شود؟ واژه معنويت و مشتقات آن در منابع اصيل اسلامي (قرآن كريم و سنت پيامبر(ص) و ائمه(ع)) به كار گرفته نشده است ولي در ادبيات مسلمانان هم در زبان عربي و هم در زبان فارسي رواج يافته است، براي درك چيستي معنويت بايد معناي لغوي و نيز اصطلاحي آن، و معادل هاي آن در زبان هاي ديگر را بازبشناسيم، به نظر مي رسد اين واژه ابتدا در زبانهاي اروپايي و در بستر مفهومي مسيحي به شكل Spirituality يا Spiritualite به كار رفته باشد. اين واژه با «معنايي باطني كه ]به گمان[ مسيحيان، در پرتو الهام، در لايه هاي زيرين معناي اصلي و لغوي كتاب مقدس يافت مي شد» ارتباط داشت، بعدها اين عقيده كه در زيرهر ظاهري معنايي نهفته است به همه وقايع معنوي «مقدسات، به ويژه عشاء رباني، و حتي خود طبيعت به مثابه تجلي عظمت الهي گسترش يافت» البته امروزه طيفي وسيع از تعريف ها براي واژه معنويت وجود دارد، از عالي ترين رابطه انساني تا جستجوي يك معناي وجودي، تا بعد متعالي انسان، تا نظرات و رفتارهاي شخصي كه حس تعلق به يك بعد متعالي يا چيزي فراتر از خود را بيان كند. برخي نويسندگان پايه هايي زيستي و ژنتيكي براي معنويت قائل شده اند و برخي ديگر معنويت را صرفا به احساسي فرو كاسته اند كه نتيجه واقع شدن در كوران حوادث و چالش هاي بزرگ زندگي و برملا سازنده محدوديت هاي انسان است.
معنويت يك گمشده و خواسته انساني در پهنه گيتي است كه زمان و مكان نمي شناسد، همان گونه كه كاربردهاي گوناگون اين واژه نشان مي دهد، اين واژه با «معنا» در ارتباط است، كما اين كه ريشه لغوي معنويت كه از ريشه معناست همين امر را تأييد مي كند، معنا به موقعيتي اشاره دارد كه دست كم شامل دولايه باشد، يكي ظاهر كه حكايت گراست و ديگري باطن كه محكي است.
معنا چيزي است كه در باطن يك بيان يا عمل نهفته است و بايد كشف گردد و ديگر آنكه معنا به نوعي با نظام اعتقادي فرد و اهداف يك عمل خاص ارتباط دارد، اين درحالي است كه برخي متفكران مادي گرا معنويت را امري ظاهري فرض و در سطح مظاهر محسوس خلاصه كرده اند، ايشان وقتي از معنويت سخن مي گويند تنها چيزي كه از آن فهم مي كنند احساسات ملموسي چون: اميد، آرامش و نشاط است، به همين دليل است كه توصيه ايشان براي دست يابي به معنويت و سلامت معنوي آن است كه فرد به فعاليت هايي چون نواختن يا گوش كردن به موسيقي، انجام فعاليت هاي هنري، ورزش، تكنيك هاي تمدد اعصاب و تمركز بپردازند. اين افراد اگر هم سخني از دين به ميان مي آورند درحد يك ابزار براي آرامش به آن مي نگرند و گاه بيان مي كنند كه عقايد ارزشها و مناسك ديني صرفا از آن جهت مفيدند كه در رفع مشكلات جسمي يا رواني مؤثرند يا از ابتلاي به آنها جلوگيري مي كنند هرچند ممكن است خرافي يا از اصل دروغ باشد، مشكل چنين رويكردي آن است كه از پرداختن به اصل مسئله و ريشه معنويت عاجز است، اين توصيه ها ممكن است برخي از عوارض جانبي زندگي بي معنا را كاهش دهد و درد و رنج ناشي از آن را به ضمير ناخودآگاه فرد منتقل ساخته، وي را دچار خوش بيني و نشاط موقت سازد ولي از پاسخگويي به عطش انساني براي معناي غايي زندگي ناتوان است.ديگراني هستند كه آنها هم در جستجوي معنويت اند ولي اين جستجو را درون مرزهاي تنگ جهان مادي محدود كرده اند، برخي از نويسندگان كه درباره «معنويت طبيعي» قلم مي زنند پيشنهاد مي كنند كه يك هدف مادي يا حتي يك هدف خيالي و موهوم هم ممكن است براي كسب معنويت طبيعي كفايت كند، البته ممكن است با تعيين اهداف مادي براي رفتارهاي خود، براي مدتي معين و تا زمان رسيدن به آن اهداف به بعضي اعمال خود معنا ببخشيم و به اين وسيله رفتارهاي معنادار را از رفتارهاي بي هدف و بي معنا متمايز سازيم ولي بايد توجه داشته باشيم كه چنين اهدافي قادر نخواهد بود معناي زندگي را به طور كلي تعيين كنند همان گونه كه نمي توانند احساس خلأ و بي هويتي را از زندگي افراد بزدايند اما معاني و اهداف موهوم به هيچ وجه كمكي به انسان نمي كنند و توصيه پناه بردن به چنين سرپناهي سست و لرزان بدترين پيشنهاد براي فرار از طوفان سهمگين بي معنايي است كه زندگي بشر را در معرض نابودي قرار داده است.
چنين معناي موهومي تنها تا زماني مفيد است كه شخص به موهوم بود آن پي نبرده باشد و به محض آگاهي از بي پايه بودن آن تأثيرش را از دست مي دهد و احساس پوچي و حتي فريب خوردگي جاي آن را مي گيرد، به علاوه توصيه به استفاده از معناي بي مبنا و خيالي، حركتي قهقهرايي و بازگشت به دوران رواج خرافات و سحر و جادو است و از مباني عمل گرايي محض سرچشمه مي گيرد.
حجت الاسلام مصباح معناي عمل انساني را چنين اذعان كرد: معناي يك عمل انساني به هدفي بستگي دارد كه شخص آگاهانه آن را انتخاب كرده باشد، چنين عملي به ناچار بايد عملي اختياري باشد تا انتخاب انسان در آن جايگاهي داشته باشد، به اين ترتيب باانتخاب هدف و مقصدي براي رسيدن و انتخاب عملي كه به آن هدف منجر مي شود شخص عملي معنادار را انجام داده است.
محمدمهدي اصفهاني، عضو گروه علمي اخلاق پزشكي و زيستي فرهنگستان علوم نيز طي سخناني اظهار داشت:
اگرچه در ديرباز در فرهنگها و زمان ها و سرزمين هاي مختلف تعاريف گوناگون و غالباً به هم نزديكي از سلامت بيان شده اما به هر حال تعريفي كه سازمان جهاني بهداشت در ماده 2 اساسنامه خود از سلامت ارائه كرده است دست كم حدود 05 سال تقريباً به عنوان تعريفي بلامنازع مورد پذيرش اكثريت جوامع علمي و نظام هاي حكومتي بوده است.
وي ادامه داد: عنوان كردن و پذيرش بعد معنوي سلامت توسط سازمان جهاني مذكور انعطاف مهم و تصحيح شايسته اي از تأليف مورد اشاره البته با فاصله زماني نيم قرن شناخته مي شود.موضوعي كه جاي بحث جدي دارد اين است كه بدانيم سلامت معنوي به چه معناست و شايد رسيدن به تعريف مشترك و مورد قبول همگان كاري دست نيافتني و دشوار باشد البته به نظر مي رسد با توافق بر سر برخي تعاريف پايه اي و بنيادي حتي اگر دستيابي به تعريف مشترك مقبول وارد نشود همين كار زمينه ساز برنامه ريزي هاي بازنگري شده در زمينه تأمين، حفظ و ارتقاء سلامت در جوامع مختلف به ويژه در مرز جوامع معتقد وجود خداوند خواهد بود.
مفهوم و تعريف سلامت از چند ديدگاه مورد بحث است و نگاه به اين تعاريف مي تواند به گونه اي از سير تكاملي برداشت و از كلمه سلامت و ديدگاه هاي مختلفي كه در طول قرن ها حضور داشته است حكايت كند.
بقراط تعادل ميان اخلاط اربعه (بلغم، صفرا، سودا و دم) و اخلاص نيز گاهي همانند او و گاهي نيز تعادل ميان كيفيات فاعه و منفعله (گرمي، سردي، خشكي و تري) تأكيد كرده است.
اصفهاني افزود: مفهوم تعادل در وظايف اعضاء مختلف جسمي و رواني بدن انسان در تعاملات اجتماعي و ضروريت انعطاف پذيري در تعاريف اعتدال و ملحوظ داشتن نقش عادات و پرهيز عادات و پرهيز از ناديده گرفتن تفاوت هاي فردي بر جنبه وجودي سلامت بر عدم بيماري اشاره كرد.
گرچه در سالهاي اخير به گونه اي افراط آميز كلمه سلامت را تا حد امكان از به كارگيري منطقي كلمه زيبا و رساي بهداشت پرهيز مي كردند اما حقيقت اين است كه بهداشت معادل سلامت نيست بلكه تأمين سلامت است و سلامت عبارت از رفاه كامل جسمي، رواني و اجتماعي و نه فقط نبودن بيماري و معلوليت است.
وي گفت: ويژگي هاي انسان در قرآن كريم را مي توان غايت مقصود آفرينش انسان كامل دانست انسان هم به لحاظ جسماني و هم به لحاظ معنوي در مسير تكامل تدريجي است. انسان خليفه الله است، امانتدار و مسئوليت پذير است. پرستش بنيادي ترين نياز انسان است و وجود او تركيبي از طبيعت و ماوراءالطبيعت است يعني هم صفات حيواني و هم صفات ملكوتي دارد و در زمينه صفات حيواني راه اعتدال را بايد پيش گيرد.
براي رسيدن به تعريفي از سلامت معنوي و حتي جنبه معنوي سلامت ناگزير بايد به بازشناسي مفاهيمي مانند حياه الطيبه و قلب سليم روي آوريم كه حياه الطيبه تنها در سايه ايمان و عمل صالح تأمين مي شود و قلب سليم كه ضامن سلامت در جهان آخرت قلب خالي از هرگونه بيماري روحي و اخلاقي است و حرف اول و آخر آن خدا و تبعيت از دستورات الهي است.
آيات قرآني به عنوان شفا براي اهل ايمان و اعتقاد معرفي شده است و شفا يافتن ثمره دريافت موفق بيماري ها و رحمت فراتر از آن هماهنگ و همسو با ارتقاء سلامت است.قرآن كريم وعده مي دهد كه راهنماي دستيابي به سلامت را به پيروان راستين خود نشان دهد و به نظر مي رسد كه تفاوت هاي اندكي در ميان كلمات استخدام شده در آموزه هاي قرآني ادعيه و روايات تحت عناويني مانند صحت، سلامت، عافيت و امنيت باشد اما در هر حال زيرساخت همه اين معاني امنيت است. امنيت از بيماري ها و ناهنجاري ها، امنيت در برابر گناه و عقوبات آن و امنيت در برابر هر ناخوشايندي كه جان و هستي و پيش نيازهاي يك زندگي مورد هدايت را به مخاطره مي افكند كه مي توان به فقر، ترس، اضطراب و نااميدي اشاره كرد.
عافيت خواستن درخواست همه جانبه جسمي، اجتماعي، رواني، دنيوي و اخروي است.

 



تهران خواهد لرزيد؛ به فكر چاره باشيم

مهندس ر امين اميني زارع
¤زلزله بم، با تمام فاجعه هايي كه به بار آورد، داراي اثرات مثبتي نيز بود كه متاسفانه كمتر به آنها توجه شده است. يكي از مهم ترين اثرات مثبت آن بيداري و توجه مردم به جدي بودن خطر زلزله در تمام نقاط ايران مي باشد كه متاسفانه با هزينه هنگفتي بدست آمد كه اميدوارم اين بيداري مقطعي و دوره اي نباشد.
با وجود پيشرفت سريع و دستاوردهاي نوين بشر در هزاره جديد بازهم پيش بيني وقوع فجايع طبيعي امكان پذير نبوده و بشر به دليل عدم امكان پيش بيني اين بلايا به دنبال كاهش اثرات زيانبار آن است.
بيشتر فاجعه هاي طبيعي احتمال وقوع بسيار پاييني دارند، اما وقتي كه رخ مي دهند باعث تخريب نسبتا زياد دارايي ها و تلفات انساني لازم مي شوند.
وقوع سونامي، توفان كاترينا، سقوط شهاب آسماني در سيبري و نشان داد هرچه احتمال وقوع يك فاجعه بعيد باشد بازهم توجيه عقلاني براي ناديده گرفتن ريسك رخداد آن وجود ندارد.بااين ديد كه وقوع اين حوادث غيرقابل پيشگيري مي نمايد؛ مديريت ريسك اين دست وقايع نيز اجتناب ناپذير است.
زلزله بم، با تمام فاجعه هايي كه به بار آورد، داراي اثرات مثبتي نيز بود كه متاسفانه كمتر به آنها توجه شده است. يكي از مهم ترين اثرات مثبت آن بيداري و توجه مردم به جدي بودن خطر زلزله در تمام نقاط ايران مي باشد كه متاسفانه با هزينه هنگفتي به دست آمد كه اميدوارم اين بيداري مقطعي و دوره اي نباشد.
احتمال مي رود روزي زلزله شديدي در تهران رخ دهد و خداي نكرده اين شهر زيبا و با ساختمان هاي باشكوه و عظيم به ويرانه اي مبدل شود.اكثر اين بناها روي اهالي مي ريزد و تلفات بي شماري وارد خواهد شد. البته ممكن است و اميدواريم اين حادثه پس از چند سال، بلكه پس از قرن ها اتفاق نيفتد و ناظر اين آوارگي و خرابي نباشيم اما در چند ماه گذشته بيش از 100 زمين لرزه در تهران روي داد و اين نشان دهنده فعال شدن گسل هاي تهران است.
زمين لرزه
جنبش يا تكان پوسته زمين كه به صورت طبيعي ناشي از زيرپوسته زمين است بعضي وقتها زلزله باعث تغييراتي در سطح زمين مي شود، اما اغلب زيان بوجود آمده ناشي از تكان ها فقط محسوس است و ممكن است زلزله توسط يك انفجار آتشفشاني بوجود آيد. زلزله در حقيقت در بيشتر نواحي آتشفشاني امري عادي است و اغلب قبل و يا همزمان باانفجار اتفاق مي افتد. اصل زلزله تكتونيكي است و احتمالا وجود يك شكست لازمه آن است. موج هاي زلزله دست كم در سه جهت اتفاق مي افتد و در يك مسافت قابل ملاحظه از مكان اصلي بطور جداگانه حس مي شوند. وقتي امواج زلزله از مكاني مي گذرد زمين و ساختمان ها مي لرزند و به جلو و عقب مي روند. بالاترين زيان ناشي از زلزله هميشه درمركز زلزله يعني جائي كه حركت بالا و پايين است نيست اما در مكان هايي كه موج هاي زلزله بصورت مايل به سطح مي رسد و نزديك مركز زلزله باشند داراي بالاترين زيان مي باشند. يك زلزله شديد معمولا بوسيله يك سري ديگر از تكان ها همراه مي شود. زلزله اي كه در نزديك يا زير دريا اتفاق مي افتد سبب حركات شديد آبها شده و بعضي وقتها امواج بزرگي از آن ناشي مي شود و در مسافت زياد اين امواج ادامه پيدا مي كنند و گاهگاهي باعث تلفات جبران ناپذير و مرگ و مير مي شوند. طغيان نواحي ساحلي بيشتر از خود زلزله باعث خسارت مي شوند. در نواحي آتشفشاني زلزله عملا هر روز اتفاق مي افتد. به عنوان مثال در هاوائي هرساله صدها تكان هاي كوچك ثبت مي شوند.
اما به طور خلاصه مي توان گفت زلزله يك سري از تكان ها و لرزش هاي ناگهاني كه از آزاد شدن فشار در طول گسل هاي فعال و در مناطق آتشفشاني فعال ناشي مي شود. تكان ها و لرزش هاي سطح زمين كه در ارتباط با حركات پوسته زمين در زيرزمين مي باشد.
مناطق زلزله خيز جهان
مهمترين مناطق زلزله خيز دنيا در سه منطقه پراكنده اند:
¤ كمربند چين خورده آلپ- هيماليا: جايي كه پوسته آسيا- اروپا (اوراسيا) به صفحه آفريقا- هند برخورد مي كند، در كشورهاي ايتاليا، يونان، تركيه، ايران و شمال هند.
¤ كمربند اطراف اقيانوس آرام: جايي كه صفحه اقيانوس آرام به صفحه قاره آسيا- اروپا- آمريكاي جنوبي- استراليا و آمريكاي شمالي برخورد مي كند. در اين ناحيه از كامچاتكا تا هكايدو شديدترين زلزله ها اتفاق مي افتد. عمق كانون زلزله در اين منطقه به حدود 60 كيلومتر مي رسد و امواج تسونامي در اثر زلزله دراين منطقه ايجاد مي شود.
¤ كمربند مياني اقيانوس اطلس: جايي كه صفحه اقيانوس اطلس درحال گسترش است اين زلزله ها نسبتا ملايم و آرامش مردم را چندان به هم نمي زند. به استثناي گودال هاي اقيانوسي كانون زمين لرزه ها در عمق 50 كيلومتري پوسته زمين است. در گودالهاي اقيانوسي كانون زلزله ها در عمق 300 تا 700 كيلومتر مشاهده شده است جايي كه به صفحه موربي به نام «سطح بنيوف» وجود دارد. البته زلزله ها در طول گسل هاي تغيير شكل دهنده (جايي كه صفحه ها در امتداد هم مي لغزند) نيز وجود دارند مثل زلزله اي كه در طول گسل سن اندرياس اتفاق افتاد. خسارت بلاياي طبيعي در آسيا دو برابر اروپا و آمريكا و چهار برابر آفريقا و بيش از ده برابر اقيانوسيه است.
تقريبا مي توان گفت 9،99 درصد از زلزله هاي دنيا در مناطق شناخته شده فعلي رخ مي دهد. ولي درهرحال آيا مي توان يا بايد اين مناطق را تخليه نمود؟ آيا چين و پكن، سانفرانسيسكو، ساحل شيلي، فيلي پين و ژاپن را بايد تخليه نمود؟
متوسط زلزله هاي جهان درهرسال



ايران
كشور ما جزء ده كشور بلاخيز دنيا است كه پرتلفات ترين بلاياي طبيعي در كشور ما زلزله و سپس سيل است كه از چهل نوع بلاياي طبيعي شناخته شده در دنيا، سي و يك نوع آن در كشور ما رخ مي دهد و تمامي شهرهاي ما بر روي گسل هاي زلزله واقع شده اند چرا كه ايران روي يكي از كمربندهاي فعال زلزله خيز جهان قرار گرفته است و هراز گاهي يك بار زلزله اي ويران كننده نقاطي از كشور را مي لرزاند. (زلزله طبس 57، بويين زهرا 41، خراسان 47 و رودبار منجيل...)
صفحه ايران از جانب دو صفحه اوراسيا و عربستان تحت فشار است. بنا به نظر متخصصان پوسته اي عربستان سالانه به ميزان 5سانتيمتر به سمت فلات ايران حركت مي كند. د رنتيجه فشار دو صفحه از شمال و جنوب مقدار زيادي انرژي در پوسته ايران جمع مي شود كه به صورت زلزله هاي كوچك و بزرگ و متوسط هر از چند گاهي آزاد مي شود.
كشور پهناور ايران از نظر زلزله خيزي به چهار منطقه تقسيم مي شود:
1- كمربند چين خورده زاگرس:
اين كمربند شامل نواحي غرب و جنوب غرب از زلزله خيزترين منطقه هاي ايران است. زلزله ها بيشتر از نوع خفيف و متوسط و گاهي هم از نوع شديد است. (زلزله سيلاخور فارسينج)
2- ناحيه البرز:
محدوده اين قسمت از قفقاز تا شمال خراسان را دربرمي گيرد. نوع زلزله ها بيشتر از نوع بزرگ و مخرب است كه تعداد آنها كمتر و دوره آرامش آن طولانيتر است. (رودبار منجيل)
3- نواحي مركزي و شرق ايران:
شامل قسمتهاي مركزي و شرق و شرق مركزي ايران است. قابليت ايجاد زمين لرزه هاي بزرگ در اين ناحيه وجود دارد. (طبس 1357، دشت بياض 1347)
4- ناحيه آذربايجان: در اين ناحيه خطر بالقوه زلزله زياد است زيرا گسله هاي فراوان و فعالي وجود دارد همچنين به علت كوه هاي آتشفشان سهند، سبلان كه در ايجاد بعضي زلزله ها مي توانند نقش داشته باشند.
مناطق يك و دو و چهار از مراكز آباد و حاصلخيز كشور و همين گونه محل اسكان زياد جمعيت مي باشد. لذا وجود هر زلزله در اين منطقه همراه با خسارات و تلفات زيادي است چنان كه در رودبار منجيل بيش از 30000 نفر جان باختند.
با كمي دقت در نقشه هاي پراكندگي شهرها و روستاها و با نقشه هاي تراكم جمعيت و مقايسه آنها با نقشه هاي طبيعي ايران به خوبي مي توان دريافت كه بيشتر شهرها و روستاهاي ايران در پاي كوهها و دامنه ها وجود دارد. چرا كه اولا آبهاي سطحي و رودخانه ها از كوهها سرچشمه مي گيرند. ثانياً خاك هاي اين نواحي حاصلخيز است. ثالثاً وجود چشمه هايي كه بيشتر بدليل شكستگي ها ظاهر شده اند و موجب جذب جمعيت شده اند. وجود آبهاي زيرزميني كه در مخروط افكنه ها و سردشت ها وجود دارد، لذا محل مناسبي جهت ايجاد آباديها و روستاها و شهرها بوده است. در عين حال فاصله اين مراكز با قله ها 15 تا 20 كيلومتر است و چون بسياري از گسل ها از بلندي ها مي گذرد و از آنجا كه خطر بالقوه ايجاد زلزله در اين گسل ها زياد است، لذا مي توان دريافت كه فاصله شهرهاي ايران تا مراكز زلزله ها بسيار كم است.
از بررسي آماري زلزله هاي ايران متوجه مي شويم در يك قرن گذشته بيش از 85 زلزله مخرب رخ داده است كه 36 زلزله از اين تعداد با بزرگي بالاي 6 ريشتر بوده است. به طور متوسط در ايران هر 5 سال يك زلزله شديد رخ داده است.


















متوجه مي شويم كه بيش از يك سوم ايران با خطر نسبي متوسط و يك سوم با خطر نسبي متوسط و يك سوم با خطر نسبي پايين از متوسط مواجهه اند.
شديدترين زلزله كه در طول قرن گذشته در ايران رخ داده مربوط به زلزله طبس 1357 بوده با بزرگي 7/7 درجه بوده است و 19600 نفر كشته شده اند.
زلزله رودبار منجيل در سال 1369 با بزرگي 3/7ريشتر كه بيش از 35000 را تلف كرد بعلاوه خسارتهاي اقتصادي، اجتماعي و رواني زيادي بر جاي گذاشت و زلزله بم با قدرت 3/6 ريشتر و قريب به 40 هزارنفر قرباني در سال 1382 روي داد
خسارات زياد و تلفات زياد ناشي از زلزله هاي را مي توان به چند دليل دانست:
¤ضعف ها و كاستي هاي سازه اي و عوامل مربوط به آن
¤كانون زلزله هاي ايران بدليل ساز و كار وقوع زلزله در عمق كمي از سطح زمين (10 تا 20 كيلومتري) قرار داشته كه انرژي زيادي را به سطح زمين مي رساند و موجب تحريق مي شود.
¤در ايران بازگشت زلزله هاي بزرگ نسبتاً طولاني است و موجب ذخيره انرژي زياد مي شود. در نتيجه چند سال بعد از زلزله ها شهرها بازسازي مي شوند هر چند در بدو امر ممكن است رعايت نكات فني بشود اما در درازمدت رعايت نكات فني با سهل انگاري روبرو مي شود. در نتيجه در زلزله بعدي خسارات زيادي از آن ناشي مي گردد.
تهران
آن روز كه آغامحمدخان قاجار اين دهكده كوچك را پايگاهي براي استقرار حكومت قاجار قرارداد، تصميمي درست، بجا و سرنوشت ساز گرفت.
كوهستان هاي شمالي تهران؛ كه بلندترين قله اين كوهستان- توچال- با 3933 متر بر تمام فضاي شهر مشرف است. از طرفي، دامنه هاي البرز است؛ كه به تپه ماهورها و دره هاي اوين، دركه، نياوران، حصارك و سوهانك منتهي مي شود و همواره خيل عظيمي از جمعيت را بسوي خود فرامي خواند. اما دشتي كه قسمت اعظم شهر تهران بر آن گسترده شده داراي شيب ملايمي با جهت شمالي- جنوبي است.
فضاي جغرافيايي شهر تهران در كوه و دشت به وسيله دو رود كرج در غرب و جاجرود در شرق مشخص مي شود كه در نزديكي كوير نمك در جنوب شرقي تهران به يكديگر مي پيوندند.
دماي تهران بين 7- تا 4/39+ درجه (ميانگين ماهانه حداكثر 27 و حداقل 1/0 درجه) و بارندگي سالانه 316 ميليمتر است.
وسعت تقريبي تهران 700 كيلومتر مربع است كه باحريم آن قريب دو هزار كيلومتر مربع مساحت دارد. جمعيت تهران حدود 8 ميليون نفر است كه با احتساب شهرهاي استان و شهرك هاي اقماري آن چيزي حدود 12 ميليون برآورد مي شود. شوراي شهر، تهران را به 22 منطقه شهري تقسيم كرده است.
زلزله احتمالي در تهران
تصور وجود زلزله اي در اين مساحت و اين جمعيت وحشتناك به نظر مي رسد. بخصوص اگر توجه كنيم كه قسمت اعظم تهران در نقاط مركزي داراي ساختمانهاي غيرفني و با كوچه هاي كم عرض و كمبود امكانات امدادي و رشد سريع جمعيت همراه مي باشد. تهران در حقيقت هميشه مي لرزد اما كسي به اين لرزه ها توجه نمي كند. موقعيت تهران در پايكوه البرز يعني واقع شدن بر روي كمربند زلزله خيز آلپ- هيماليا از يك طرف و از طرف ديگر وجود گسل هاي طولي فراوان در لايه هاي آبرفتي دامنه البرز كه بر اثر آزمايش هاي ژئوتكنيك ثابت شده است و همينگونه وجود زلزله هاي تاريخي از گذشته هاي بسيار دور تا به حال چند بار تكرار شده و خسارات و تلفات زيادي برجاي گذاشته چنانكه اولين زلزله ثبت شده در ري بوده است و حتي لغت ري كه در زبان يوناني رگه، راگا، ركس گفته شده به معناي زير و رو شدن است و نام روستايي بنام بومهن كه در فارسي به معناي حركت زمين مي باشد، همه شاهدي دال بر زلزله خيز بودن تهران دارد. اين همان چيزي است كه در سال هاي اخير شايعاتي مبني بر اتفاق افتادن زلزله در مقطع زماني خاصي همه مردم را هراسان كرده است. اگر چه انسان بواسطه ضعف و فراموشكاري خود سريع از همه چيزغافل مي شود و همه چيز را فراموش مي كند.
تراكم جمعيت در تهران در حوزه هاي جنوب غرب، شرق،مركز و جنوب شرق و شمالي به ترتيب 30000، 28000، 14600، 5000 نفر و وسعت به ترتيب 11 درصد، 5/2 درصد، 5/34 درصد و 52 درصد مي باشد.
از نظر لرزه خيزي تهران بسيار لرزه خيزاست. در شكل روبرو مناطق زلزله خيز تهران مشخص شده اند مناطقي كه به رنگ زرد در اين نقشه مشخص شده مرز گسيختگي گسل هاست. در اين منطقه هيچ ساختماني با هر ضريب ايمني سالم نمي ماند. منطقه بعدي كه به رنگ آبي مشخص شده به دليل اينكه در جوار منطقه گسست قرار دارد ويراني بسيار شديدي خواهد داشت.
اگر تهران از اصول شهرسازي الگوبرداري مي كرد تمام اين مناطق زرد وآبي بايد تبديل به پارك مي شد. اينجا مكانهايي هستند كه بيشترين برج سازي ها در آن انجام گرفته و مي گيرد.
بخشي كه در نقشه اصلي ادامه پيدا مي كند ازسمت راست تا لشگرك و جاجرود و تلو و سد لتيان ادامه پيدا مي كند و از سمت چپ كه تقريبا كامل اسكان شده است.
مناطقي كه در نقشه به رنگ سفيد مشخص شده مناطق با ويراني شديد (و غيرمسكوني) و مناطق خاكستري رنگ نواحي مسكوني در زمان تهيه نقشه است كه حتما ساليان زيادي از آن نمي گذرد و تهيه كننده تصور رشد مناطق مسكوني را تا به اين حد نمي كرده است. نواحي كه هاشور شده است مناطق با توان آبگونگي و ويراني شديد ذكر شده است. نخستين زلزله تهران 4000 سال پيش از ميلادمسيح در شهرري اتفاق افتاده است. حدود 1000سال پيش چند زلزله تاريخي درتهران اتفاق افتاد حدود سال 700يا800 ميلادي نيز چند زلزله تاريخي رخ داد و اتفاقا از بخت بد تهراني ها همان موقع چند اتفاق ديگر هم افتاد حمله مغول ها در حدود سال هاي 1200 تا 1100 ميلادي يكي از اين حوادث بود يعني در يك مقطعي تهران يا همان منطقه ري مورد هجوم مغول ها و زلزله قرار مي گيرد اما به لحاظ موقعيت استراتژيك آن، شهر دوباره برپا مي شود و در حدود 200 سال پيش تهران به عنوان پايتخت انتخاب مي شود.
ازنظر زلزله درتهران 3مسئله مهم وجود دارد يكي گسلي در جنوب تهران است كه از ايوانكي در شمال گرمسار شروع مي شود تا به بي بي شهربانو يعني همان منطقه سه راه افسريه مي رسد. در مورد اين گسل همه شواهدي كه مربوط به فعال بودن يعني خردشدگي و نظاير آن است ديده مي شود، اما در مورد گسل ايوانكي مسائله بسيار مهمي وجود دارد و آن اين است كه از حدود 200 سال پيش هيچ زلزله مهمي در آن اتفاق نيفتاده است. در مورد گسل شمال تهران كه از كرج شروع و به منطقه لواسانات مي رسد نيز عملا هيچ وقت زلزله تاريخي مهمي و قابل انتساب به آن ديده نشده است.
وضعيت ساختمان ها در شهر تهران نيز مطلوب نيست. بخش هاي مركزي تهران و محلات قديمي شهر و اطراف آن مانند تجريش، قلهك و جنوب شهر ساختمان هايي با طول عمر بيش از 30 سال وجود دارد كه با مصالح نامرغوب و ملات ضعيف ساخته شده اند و نمي توانند در برابر زلزله اي با بزرگي متوسط مقاومت كنند.
تراكم خانه ها و جمعيت، نبودن فضاي باز براي چادرزدن و كمك رساني از گرفتاري هاي تهران است. وجود ساختمانهاي غيرمقاوم، سطح بالاي آب و پساب زيرزميني، دانه ريزبودن خاك، آبرفتي بودن رسوبات باعث شده است با وجود اينكه گسلهاي اصلي بيشتر در شمال شهرتهران است ولي جنوب تهران نيز در برابر زلزله آسيب پذير باشد. سدهاي كرج، لتيان، لار در برابر زلزله هاي بزرگ مقاوم نيستند و مشكل ديگري براي شهر هستند.
گسل هاي اصلي تهران
خطر زمين لرزه هاي قوي كه تهران را تهديد مي كند، زمين لرزه هايي هستند كه از جنبش دوباره و حركت احتمالي گسل ها به وجود مي آيد.
آخرين زلزله مهيب تهران در اثر حركت گسل مشا و با بزرگي 1/7 ريشتر مربوط به سال 1209 است. دراين فاصله در سالهاي 1309، 1326، 1334، 1362، چند زمين لرزه در تهران احساس شده كه تنها از نظر ارتباط با گسل مشا اهميت دارد. طبق مطالعات انجام شده دوره بازگشت يك زمين لرزه 10 تا 219 سال است و همانطور كه در بالا ذكر شد از آخرين فعاليت مشا 180 سال گذشته است و تهران همچنان در انتظار يك زلزله مهيب به سر مي برد.
مطالعات زمين شناسي نشان مي دهد كه گسل شمال تهران، گسل نياوران و مجموعه گسل هاي ري از مهمترين گسل هاي فعال هستند كه قادرند چند سانتي متر تا چند متر حركت كنند.
گسل هاي تهران را به سه دسته تقسيم مي كنند:
1- گسل هاي اصلي و زلزله زا با طول بيش از 10 كيلومتر، اينها جزء گسل هاي فشاري و پرانرژي هستند كه هم زمان بازگشت طولانيتر دارند و هم ويرانگر هستند. گسل شمال تهران، مشاء، فشم، نياوران، محموديه، شمال ري، جنوب ري و كهريزك از اينگونه اند.
2- گسل متوسط (طول 2تا 10 كيلومتر)
3- گسل هاي فرعي (كمتر از 2كيلومتر)
در گسل مشاء هر 2500 تا 3000 سال يك زلزله بزرگ رخ داده است. يعني در يك ميانگين زماني 2500 ساله به طور متوسط يك زلزله مهم داشته ايم.
مديريت بحران
پيش بيني زلزله حتي در كشورهاي پيشرفته و صاحب دانش و فن لازم بسيار ضعيف مي باشد. لذا معمولا زمين لرزه هاي با شدت بالا تلفات جاني و مالي فراواني به همراه دارد. براي كاستن از ميزان خسارات و تلفات ناشي از زلزله بايد قبل از وقوع آن پيشگيري هاي لازم مورد توجه واقع شود. اما در رابطه با مديريت بحران، سه فاز مشخص وجود دارد كه شامل آمادگي (قبل از بحران)، مقابله (هنگام بحران يا وقوع حادثه) و بازسازي (بعداز بحران) مي باشد. براي پيشگيري از خطرات زلزله هركدام از مسئولين و مردم بايد اقدامات لازم را انجام دهند كه البته گفتني است در چند سال اخير اقدامات بسيار مدبرانه اي در جهت پيشگيري ازعوارض زيانبار رخداد زلزله احتمالي در سراسر كشور منجمله تدوين آيين نامه هاي نظام مهندسي ساختمان و ديگر اقدامات مشابه انديشيده شده است كه جاي سپاس فراوان دارد.
از جمله اين اقدامات مي توان به موارد زير اشاره نمود:
1- شناسايي مناطق زلزله خيز و تهيه نقشه هاي پهنه بندي خطر زلزله توسط دستگاههاي مسئول
2- رعايت نكات فني در ساخت و سازهاي شهري و نظارت موثر و مفيد بر ساخت و سازها نظير ساختمانهاي اداري، عمومي، مسكوني
3-آموزش مداوم شهروندان با زلزله و راههاي گريز و مقابله با خطرات آن توسط رسانه هاي عمومي و مراكز آموزشي، مطالعات ميداني در كشورهاي پيشرفته نشانگر اين موضوع است كه پس از وقوع بحران ها، بيش از هفتاد درصد از نجات يافتگان توسط مردم محلي نجات پيدا كرده اند. بنابراين آموزش و تجهيز گروههاي داوطلبانه مردمي گامي موثر و مفيد در مديريت بحران هاي احتمالي به شمار مي رود.
4-آماده بودن قبل از وقوع زلزله نظير مهيانمودن امكانات دارويي، بهداشتي، مراكز امدادي، آتش نشاني، بيمارستاني و تجهيزنمودن اين مراكز و ديگر سازمانهاي مسئول، تا در هنگام زلزله بتوان به نيازمندان كمك نمود.
5- شناسايي ساختمان هاي عمومي و مسكوني غيرفني و نامقاوم موجود و استحكام بخشي و تجهيز آنها در مقابل زلزله
6- همه ما بايد براي سه روز يك سري لوازم مانند آب، غذاي كنسروي، راديو كوچك و چراغ قوه را در منزل داشته باشيم. محلي را نيز در منزل بايد جهت پناه گرفتن از قبل درنظر گرفت كه معمولا زيرميز ناهارخوري بهترين جاست. لاي چارچوب در كاملا اشتباه است. چرا كه در باشتاب همچون بادبزن در حركت خواهدبود. در هنگام بحران بايد از حيف و ميل خودداري كرد و به ازاي هر نفر از اعضا خانواده يك و نيم ليتر آب نياز است. در ژاپن از دوران دبستان همه وظايفشان را در هنگام بحران و مسائل مربوط به زلزله را با كاردستي و بازديدها و گردشهاي علمي و حتي انجام مانورها به آنها آموزش مي دهند.
7- معمولا مدرسه و دانشگاه بهترين محل اسكان موقت است و معمولا امكانات اسكان موقت نيز در آن مدرسه ها ذخيره شده است. در ژاپن از همه منابع حتي چاه هاي قديمي كه با تلمبه آب مي كشند نيز برنامه ريزي شده تا در هنگام خطر از همه منابع موجود بتوان استفاده كرد.
در پايان راقم اين سطور با ابتهال از درگاه پروردگار مهيمن مي خواهد سرزمين ما و بلكه همه جهان را از بلاياي قهري و طبيعي و به ويژه زمين لرزه در پناه امن خويش محفوظ بدارد.
اما تو اي زمين
اي زادگاه ما!
ما با تو دوستيم
زين پس شرار قهر به بنياد ما مزن
ما را چنانكه رفت اسير بلا مكن
اين كلبه ها كه خانه اميد و آرزوست
ويرانسرا مكن










 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14