(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 11 بهمن 1389- شماره 19853

شعر بصيرت
رضا برجي: مستندسازي «بحران» حمايت نمي شود!
نعمت عظماي حق قرآن بود
شعر جوان: نقطه، سر خط
بررسي مجموعه شعر «كهكشان آبي» سروده مشفق كاشاني
مشفق كاشاني؛ شاعري با دغدغه هاي ديني
سفر با قايق معنا
تازه ها
داستان «مرغ شلي كه قراربود قرباني شود» منتشر شد



شعر بصيرت

پژمان كريمي
شعر ايران، پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به سه دوره تاريخي تقسيم مي شود.
دوره نخست؛ مقطعي است كه شعر همچنان تحت تأثير امواج نهضت نوراني انقلاب اسلامي بود و شاعران انقلابي مي كوشيدند با وصف افتخارات و سلحشوري هاي ملت به پاخاسته، آزادي و استقلال و جمهوري اسلامي را به عنوان عطيه الهي ارج دهند و همگان را به پاسداري از آن فراخوانند.
اشعار شاعراني چون محمود شاهرخي (جذبه)، حميد سبزواري، سپيده كاشاني، سلمان هراتي و... نشانه هاي مقطع ادبي ياد شده است.
«اين بانگ آزادي است كز خاوران خيزد/ فرياد انسان هاست كز عمق جان خيزد/ آتشفشان قهر ملت هاي دربند است/ حبل المتين توده هاي آرزومند است/ و...» (حميد سبزواري)
با پاگيري شراره هاي جنگ تحميلي و آغاز دوران پرافتخار دفاع مقدس، شاعران انقلابي بنا به تعهد ديني و ملي خود دوره دوم شعر ايران را رقم مي زنند. آنان سلاح قلم به دست گرفته و همدوش رزمندگان اسلام، به رويارويي با دشمن متجاوز و حاميان داخلي و خارجي آن پرداختند. در اين مقطع بود كه زيباترين تجليات شاعرانه و حماسي در حوزه ادبيات ايران خلق شد و ادبيات پايداري جلوه اي روشن و خيره كننده يافت.
«سلام اي جنگجويان دلاور/ نهنگاني به خاك و خون شناور/ سلام اي صخره هاي صف كشيده/ به پيش تانك هاي كوه پيكر/ صف جنگ و جهاد صدر اسلام/ صف عمار ياسر، مالك اشتر/...» (شهريار).
با پايان جنگ تحميلي در سال 1367، شاعران ايران ، رويكرد به مضامين اجتماعي را در پيش گرفتند و آنان كه همچنان مشعل دار شعر دغدغه مند هستند گاه با نقب به مضامين انقلابي و دفاع مقدس، به نقد پاره اي از معضلات روز پرداختند. اين مقطع اما با بروز فتنه سال 88، شكل ديگري مي يابد كه به گونه اي يادآور ارزش هاي انقلابي و حماسي دو دوره گذشته است.
پس از برگزاري دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري و شكست نامزد طيف موسوم به اصلاح طلبان، با دروغ «تقلب»، مخالفان نظام ديني كشورمان به «كف خيابان ها» فراخوانده شدند تا سناريوي كودتاي مخملين اين بار به نام «ايران»، رقم بخورد. در اين دوره زماني، همه گروهك هاي ضدانقلاب- در داخل و مقيم فرامرزها- در كنار دولت هاي استكباري قرار گرفتند تا بزرگترين ائتلاف خود را در برابر انقلاب، نظام و ملت ايران شكل دهند. جالب اين كه سه هزار شبكه راديو و تلويزيوني فارسي زبان و غيرفارسي زبان و صدها هزار سايت و وبلاگ بزرگترين تهاجم تبليغاتي ضدديني و ضدايراني را به مرحله اجرا نهادند. در اين ميان اما، شاعران دلداده به دين و نظام ديني و ايران، خود را در آوردگاهي گسترده يافتند. آنان قلم بر كف، با تبيين مفهوم «فتنه»، وصف فتنه گران و آمال و اهداف شيطاني آنان، فراخواندن مخاطب به هشياري، تهييج حس وطن دوستي و سرانجام؛ توصيف ولايت به عنوان ركن جامعه ديني و پاسدار استقلال كشور، بصيرت شان را به نمايش گذاشتند و به ترويج بصيرت مشغول شدند. به عبارتي؛ آنان شعر بصيرت را شاخصه دوره سوم شعر ايران به دست دادند و بر تارك تاريخ ادبي كشورمان نشاندند.
بايد تاكيد كرد اهميت شعر بصيرت، به ميزان اهميت «بصيرت» است!
بصيرت، ابزاري است كه موجب شناخت راه از بي راه، درست از نادرست و حق از ناحق مي شود و انسان را به سوي رستگاري هدايت مي كند. شعر بصيرت نيز، گامي براي دستيابي به بصيرت معنا مي شود.
اينك رسالت رسانه هاي متعهد گرامي داشت دوره سوم شعر فارسي و ترويج شعر بصيرت است. از اين روست كه طرح نام شعراي بصير و انتشار مستمر سروده هاي شان و برپايي جشنواره اي ويژه و سالانه با موضوع «بصيرت»، يك ضرورت غيرقابل اجتناب مي نمايد!
در پايان اين مقال سروده شيواي «حسين شهرستاني» را با موضوع نهم دي (روز حماسه و بصيرت) مي خوانيم:
«ايران كه كوفه نيست، مگر مرده ايم ما؟!
ما عهد بسته ايم، قسم خورده ايم ما!
بد مست نيستيم كه پيمانه بشكنيم
عمري است تا به عهد تو سر برده ايم ما
«روز نخست چون دم رندي زديم و عشق»(1)
راهي به جز ولاي تو نسپرده ايم ما
ما با امام، عهد وفاي تو بسته ايم
با او بگو كه عهد تو چون برده ايم ما
«بر ما بسي كمان ملامت كشيده اند»2
اين فخر ماست تيري اگر خورده ايم ما
گر سنگ هاي كينه اين نابرادران
ور بار جور اجنبيان، گرده ايم ما
امروز نيست دشنه و دشناممان نصيب
از طعنه رقيب نيازرده ايم ما
ما دل به هاي و هوي زمستان نباخته ايم
هر چند اگر به حادثه پژمرده ايم ما
¤
دست تو باد بر سر ما باقي اي خدا!
دست دعا نگر كه برآورده ايم ما!
& 1و2 از حافظ

 



رضا برجي: مستندسازي «بحران» حمايت نمي شود!

چندي پيش رضا برجي «عكاس و مستندساز» حاضر در 14 جنگ دنيا، نمايشگاهي از عكسهاي خود را با موضوع جنگ بوسني، برپا كرد. به همين بهانه گفت وگويي با وي انجام داده ايم كه مي خوانيد:
¤ نمايشگاهي كه اخيرا در تهران برپا شد، چندمين نمايشگاه شما درباره جنگ بوسني است!
- صدمين نمايشگاه! از سال 71 تا 89، نزديك به 18 سال است كه به مناسبتهاي مختلف عكسهايم درباره جنگ بوسني را در قالب نمايشگاه عرضه مي كنم.
¤ نمايشگاه اخير، به طور مشخص، درباره چه مقطعي از جنگ بوسني بود؟
- اين نمايشگاه به مناسبت سالگرد قتل عام مردم سربرنيتسا كه درسال 1995 به دست صرب ها رخ داد، برپا شد و عكس هاي مربوط به اين فاجعه را در پيش نظر مخاطبان قرار داد.
¤ كمي از كم و كيف اين فاجعه مي گوئيد؟
- فاجعه سربرنيتسا، يكي از تلخ ترين و غم انگيزترين وقايع جنگ بوسني بود. طي اين فاجعه يا بهتر بگويم نسل كشي آشكار، 10 تا 12 هزار انسان كشته شدند. آن هم تنها در عرض 48 ساعت! از نوجوان 13 ساله تا پيرمرد 80 ساله، به دست صرب ها به قتل رسيدند. اين قتل عام پس از اين رخ داد كه نيروهاي هلندي سازمان ملل كه عهده دار ايجاد و حفظ امنيت سربرنيتسا بودند، دست به همكاري با صرب ها زدند و شهر را ترك كردند.خوب است بدانيد نيروهاي هلندي، درحالي به وظيفه خود عمل نكردند و خيانت كردند كه پيش از اين، مسلمانان سربرنيتسا به دست همين نيروها، خلع سلاح شده بودند.
صرب ها وقتي شهر را به اشغال خود درآوردند، دختران را با خود بردند. تعدادي از زنان را سوار كاميون ها و اتوبوس ها، راهي مناطق ديگر بوسني كردند و سپس دست به قتل عام مردان زدند.من در سفرهايم كه طي سه سال پياپي به بوسني صورت گرفت، از فجايع و پيامدهاي فجايع سربرنيتسا در بوسني فيلم و عكس گرفتم.
يكي از كارهايم، فيلمي است درباره انجمن مادران سربرنيتسا! اعضاي اين انجمن، هرسال به بهانه سالگرد قتل عام سربرنيتسا، گردهم مي آيند.از جمله كارهاي اين انجمن، كشف هويت شهيدان، از طريق آزمايش DNA است.
كاري كه متأسفانه درباره شهداي خودمان در دوران دفاع مقدس انجام نداديم! بگذريم! درحال حاضر انجمن مادران سربرنيتسا سه خواسته دارد: محاكمه نيروهاي هلندي همكار با صرب ها، شناخته شدن فاجعه سربرنيتسا به عنوان نسل كشي و درنهايت دريافت غرامت جنگي! من در فيلم 70 دقيقه اي مادران سربرنيتسا، قتل عام و مراحل كشف پيكر شهدا را به تصوير كشيده ام و با پنج عضو اصلي انجمن مادران سربرنيتسا، درباره فاجعه شهرشان گفت وگو كرده ام.
¤ شما در زمينه مستندسازي بحران، به شكل حرفه اي كار مي كنيد، جدا از خطرات حضور در صحنه و برخورد مستقيم با وقايع،
مهم ترين مشكل كار در اين زمينه چيست؟
- كار در چنين زمينه اي، به حمايت مسئولين، بستگي تام دارد. احساس مي كنم مستندسازي بحران، هنوز براي مسئولين فرهنگي كشورمان جا نيفتاده است. من به اتفاق دوستانم مانند آقاي مجيد كلهر و آقاي غفوري از جنگ آمريكا در عراق، يك مجموعه 26 قسمتي ساختيم كه ساخت آن تا پخش سه سال طول كشيد. واقعا چه قدر از اين مجموعه، حمايت شد؟!
يا وقتي من و دوستانم مانند آقاي كلهر و فرجي، تنها مستند بلند درباره جنگ 33 روزه را ساختيم، با آن همه سختي و اذيت، چه قدر در سايه حمايت قرار گرفتيم.
¤ و نكته آخر؟!
الان ديگر وقت و جاي ايستادن و تماشا كردن نيست. امواج بيگانه روبه تسخير اذهان نوجوانان و جوانان ما آورده اند و ما چه مي كنيم؟
هنوز به ساخت كارهايي از نوع «برره» مشغوليم. يا هنوز نشسته ايم و فكر مي كنيم چگونه بايد به مقابله با هجوم و شبيخون فرهنگي دشمن برويم.
درحالي كه هم اينك بايد در راه توليد فرهنگي قدم برداريم! تنها و تنها با توليد فرهنگي مي توان در برابر جنگ نرم دشمن ايستاد!

 



نعمت عظماي حق قرآن بود

عباسعلي كامرانيان
هي مپرسيد اين چرا و آن چرا ست
سين برنامه كه در دست شماست!
ما فرستاديم با احمد(ص) كتاب
تا نماند خلق عالم در حجاب
ما پي افكنديم اين «حبل المتين»
از براي ياري اهل يقين
«ثقل اكبر» را فرود آورده ايم
گوئيا خود را هويدا كرده ايم!
تا شما را راست باشد راه دين
ما سخن را راست كرديم اينچنين
از ازل ما اين كتاب آورده ايم
تا ابد همراه خوبان كرده ايم!
رمزهاي فوق عقل خاكيان
وانهاديم اندر اين «ثقل» گران
گر كنيد بر اين «هدايت» اقتدا
ره بيابيد و شويد محبوب ما
گر كه راه حق از او جويا شويد
رستگار و محسن و پويا شويد
روز و شب رو سوي قرآن آوريد
بهر درد خويش، درمان آوريد
از درون آيه ها آيد ندا
كي گروه عاشقان كبريا!
سوي ما آييد با عز عظيم
بهره ها جوييد از خوان كريم
ما درون آيه ها استاده ايم
بهر ديدار شما آماده ايم
سوره ها سور خداي اكبرند
تا لب كوثر شما را مي برند!
هر كجا بد مژده اي طوبي هموست
گوئيا «تسنيم» و «مسك» اندر سبوست!
هر كجا انذار ديديد و عتاب
ياد قهر آييد و آزار و عذاب
راه جوييد اي گروه مومنين
ز آيه هاي پاك اين «حبل المتين»
تا شود دنيا و عقبي تان درست
گوش بسپاريد بر «قول نخست»
آنچه خواهي از جهان آخرت
مي كند تبيين و آرد در برت
گر رسد قرآن به فرياد شما
مي شويد از جمله غم ها رها
وركه روگردان شويد از اين منير
مي شويد در دام ظلمت ها اسير
نعمت عظماي حق قرآن بود
رهنماي عالي انسان بود
هر كه دارد عقل و هوش و معرفت
بايد از قرآن بجويد عافيت(1)

1- مثنوي هفتصد بيتي «گل روي خدا»

 



شعر جوان: نقطه، سر خط

رضا اسماعيلي
شعر جوان، شعري است: پيشرو، پويا، بالنده، با طراوت، معترض، انسان مدار و «خلاف آمد عادت»، و چنان كه گفته اند:
هر چه خلاف آمد عادت بود
قافله سالار سعادت بود
ناگفته پيداست كه همه اين ويژگي ها متأثر از آيينگي روح و فطرت زلال «جوان» است كه به مقتضاي «جواني» انساني است: آرمان گرا، خلاق، نوجو، نوانديش، آزادي طلب و تا حدودي «هنجارگريز» كه در هياهوي سنت و مدرنيته مي خواهد جهان را جور ديگر ببيند و در عالم «طرحي نو» در اندازد.
اين دقيقه كه «شعر جوان» از تشخص و مؤلفه هايي برخوردار است كه شعر «ديگران» از اين مؤلفه ها كمتر بهره برده است، ازمنظر گروهي يك «فرصت» و از منظر گروهي ديگر يك «تهديد» تلقي مي شود. ولي اگر بخواهيم از دايره انصاف خارج نشويم، بايد بگوييم كه بهره مندي شعر جوان از اين مؤلفه ها يك فرصت خجسته براي اوج گرفتن و به قله برآمدن ادبيات معاصر است. فرصتي طلايي كه مي تواند شعر و ادبيات منفعل ما را از توقف و در جا زدن در منزل هاي «تكرار» و «عادت» و گرته برداري صرف از الگوهاي شعر سنتي نجات بخشد و دريچه اي جديد را به روي نوآمدگان اين وادي بگشايد.
اين كه شعر جوان تا حدودي متأثر از گزاره هاي تئوريك ساختارگرايي و «تأويل متن» است، حرف قابل تأملي است، اما در عين حال بايد اعتراف كرد كه اين جريان بالنده، فرصتي طلايي براي كشف ظرفيت ها و قابليت هاي بالقوه شعر معاصر پديد آورده و شوق تكاپو و جست وجو در زواياي مغفول مانده زبان را در جان شاعران ما ريخته است كه اگر به درستي از اين فرصت استفاده شود، مي تواند دستاوردهاي فراواني براي ادبيات ما به ارمغان بياورد.
شعر جسور و بالنده جوان، پيشنهادهاي تازه اي را براي شتاب بخشي به حركت كند و لاك پشتي شعر معاصر ما عرضه كرده و مؤلفه هاي زيبا شناختي جديدي را در عرصه زبان ارايه نموده است كه بدون ترديد تأمل در آن ها مي تواند بار ديگر ضرورت بازنگري و تجديدنظر اصولي در سنت هاي ادبي و نياز به تكامل و همسويي با ادبيات مدرن جهان را به يادمان آورد و همچون خوني تازه در كالبد ادبيات معاصر جاري شود كه اگر اين دقيقه را دريابيم، جريان شعر معاصر مي تواند به بالندگي و شكوفايي بيش تري دست يابد و در عرصه هاي جهاني نيز عرض اندام كند.
البته اشاره به اين نكته نيز ضروري است كه «شعر جوان» براي بالندگي بيش تر بايد در پيشينه ادبيات هزار ساله پارسي ريشه بدواند. شاعران جوان بايد با فروتني در مكتب بزرگاني چون عطار، مولانا، فردوسي، حافظ، سعدي، بيدل و از معاصرين: نيما و سپهري و... به شاگردي بنشينند و درس ها بياموزند تا بتوانند در عرصه زايش و آفرينش ادبي، حرفي براي گفتن داشته باشند و از بحر معاني، گوهرهايي درخشان فراچنگ آورند. دوم آن كه «شعر جوان» بايد از «مؤاخذه» و عتاب و خطاب هراس نداشته باشد، بايد شرنگ «نقد» را به جان بخرد تا كام خود را از «شهد» ماندگاري شيرين كند، چرا كه پشت كردن به نقد و فرو افتادن در دامچاله «خودشيفتگي» راه را براي به برگ و بار نشستن اين نهال جوان سد خواهد كرد و بر آسيب پذيري آن خواهد افزود.
جان كلام آن كه شاعران جوان در ظلمات وحشت خيز اين جهان، بدون ترديد مي توانند همچون رسولان- شبچراغ هدايت در دست- بشارت صبح فردا را در گوش به راه ماندگان چشم انتظار، زمزمه كنند. پس بر ماست كه قدرشناس اين تلاش هاي عاشقانه باشيم و به طلايه داران اين حركت خجسته، دست مريزاد و آفرين بگوييم- اينچنين باد.

 



بررسي مجموعه شعر «كهكشان آبي» سروده مشفق كاشاني
مشفق كاشاني؛ شاعري با دغدغه هاي ديني

فهيمه بافنده
مجموعه شعر «كهكشان آبي» سروده عباس كي منش متخلص به «مشفق كاشاني» است. اين دفتر دربرگيرنده سروده هايي با مضامين و محتواي عاشقانه- عارفانه، مذهبي و انقلابي است كه در قالب هاي متنوع غزل، مثنوي، قصيده، رباعي و چهارپاره گردآوري شده است. اين مجموعه داراي 144 غزل، 16 مثنوي، 9 قصيده و 31 رباعي و چهارپاره است.
استاد مشفق كاشاني در سال 1304 در كاشان ديده به جهان گشود. وي به عنوان يكي از شاعران بزرگ معاصر در دريافت مفاهيم ناب شعر انقلاب و تدريس آن سهم بسيار والايي دارد. مشفق در واقع از نخستين راهنمايان شعري سهراب سپهري به شمار مي آيد. فعاليت هاي گسترده او در صدا و سيما، شوراي شعر ستاد اقامه نماز، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در عرصه ادب و فرهنگ، هرگز از يادها نخواهد رفت. از آثار اوست: «صلاي غم»، «شراب آفتاب»، «آذرخش»، «آينه خيال»، «خلوت انس»، «نقشبندان غزل»، «جمعه خونين» و...
مشفق كاشاني از جمله شعرايي است كه از دريچه مضامين شاعران كلاسيك همراه با نوآوري هايي به مفاهيم ديني- اجتماعي پرداخته است. مهمترين دستاورد شعري اين شاعر پيوند شعر با موسيقي انقلابي- ديني در سروده ها و تصنيف هايش است. مضامين، تصاوير و زبان غني اشعار اين دفتر نيز برگرفته از اشعار كلاسيك است. گستره موضوع و درون مايه شعر مشفق روي آوردن به مفاهيم ديني و گراميداشت جبهه و جنگ همراه با پرداختن به مفهوم روشني از وطن است كه تمايلات ملي و ديني در آن آشكار است. در دهه اول انقلاب شاعران با الهام از آموزه هاي ديني و اسلامي شكوه و عظمت دوران پرافتخار مبارزه و قيام را روايت مي كردند و با الهام از فرهنگ اسلامي تمثيل ها و نمادهاي تازه اي در ادبيات انقلاب راه پيدا كرد كه در اشعار مشفق كاشاني تجلي آن را شاهد هستيم.
زمينه عاطفي شعر عصر انقلاب از نوع عواطف اجتماعي است كه دميدن روح مبارزه و قيام در جان مخاطبان سرلوحه برخورد عاطفي شاعر با محيط پيرامونش است. فضاهاي تصويري موجود در شعر اين دوره كاملا متأثر از فضاهاي اجتماعي و شور و حال انقلابي موجود در فضاي جامعه است. هر چه زمان هم مي گذرد توجه شاعر انقلاب، به مضامين و مسائل اجتماعي بيشتر مي شود.
از جمله غزليات عاشقانه- عارفانه اين مجموعه نيز سروده هاي: «آرزوي گمشده»، «گوش به زنگ»، «آينه بازار»، «خون شقايق» و...» است. اشعار اين مجموعه علاوه بر مضامين عاشقانه- عارفانه، مفاهيم و محتواي اجتماعي، انقلابي و مذهبي را نيز دربرمي گيرد. به عنوان نمونه سروده هاي مذهبي: «طلوع علي(ع)»، «نسيم كوي محمد(ص)»، «در سوگ حضرت زهرا(س)»، «شهيد نينوا» و «رحمت خدا» كه به پيشگاه ملكوتي پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار سلام الله عليها پيشكش شده است.
در اين سروده ها شاعر با به خدمت گرفتن دايره واژگاني گسترده و در عين حال ساده، روان و لطيف تلاطمي از امواج درياي بي كران احساسات مذهبي را فراروي مخاطب به نمايش مي گذارد. به عنوان نمونه در سروده «رحمت خدا» شاهد اين هنرنمايي هستيم:
امير قافله دشت كربلاست حسين(ع)
به راه باديه عشق آشناست حسين(ع)
ببين كه در پي قربان شدن به تيغ ستم
چو نخل، سرزده از باغ كربلاست حسين(ع)
چو آسمان تنش آذين به گل ستاره زخم
صبور مانده به نيزار نيزه هاست حسين(ع)
يكي از ويژگي هاي بارز شعر كاشاني از يك سو انتخاب واژه ها و تركيب آن ها و هماهنگي اوزان و اصوات و موسيقي دروني و بيروني آنهاست كه مجموعا تأثيري همانند موسيقي در ذهن شنونده ايجاد مي كند و از سوي ديگر تأثير موسيقي و شعر او از جهت ايجاد معاني و خيالات و عواطف است. صنايع ادبي نيز به زيبايي در اشعار اين مجموعه به كار رفته است چنان كه تشبيهات، استعارات و ايهام تناسب ميان كلمات شعر وي را دلنشين و گوشنواز نموده است.
غزليات اين شاعر نمودي از ارتباط و بينش عاطفي او نسبت به زندگي و شعر است كه از درك و شهود عاطفي او نسبت به عناصر و اجزاي طبيعت سرچشمه گرفته است. در اين سروده ها انديشه و عاطفه شاعر با حس آميزي و تخيل شاعرانه عجين شده است. به بياني روشن تر اشعار او تجلي تركيب و تلفيقي هنرمندانه از احساسات، عواطف و تخيل شاعرانه است.
در عاشقانه هاي او نيز تعبيرات زيبايي در اوج لطافت و زيبايي در خدمت احساس و انديشه والاي شاعر قرار گرفته است. شاعر وارسته و فرهيخته ،گاه با ابياتي بيدارگرانه تلنگري بر خاطر مخاطب مي زند و نسيم شعر او غبار غفلت و زنگار فراموشي از خود و جهان را از ضمير مخاطب مي زدايد. اشعاري كه نه تنها احساس و عاطفه را به غليان وامي دارد، بلكه تعالي بخش بينش و انديشه خواننده است و چراهاي بنياديني در ذهن و انديشه مخاطب ايجاد مي كند. به عنوان نمونه در سروده هاي: «بادشبگير، سخن دوست، عطش آموز و...» شاعر با نازك بيني و دقت شاعرانه اي به بيدارسازي و آگاهي مخاطب پرداخته و تأثير ژرفي بر احساس و انديشه او مي گذارد.
اشعار پيش از انقلاب اين دفتر شعر در دو ساحت اجتماعي و مذهبي بيانگر وقايع موجود در دهه 50 تا 57 است كه با انديشه عميق و قلم شيوا و رساي شاعر بسياري از حوادث و رويدادهاي آن دوران در اشعاري زيبا و دلنشين به تصوير كشيده شده است. از جمله در سروده «مرغ حق» كه شاعر با زباني نمادين و در قالب الفاظ و عباراتي استعاري به وضعيت نابسامان قبل از پيروزي انقلاب اشاره مي كند.
در زمزمه هاي انقلابي او نيز نغمه ياد شهيدان و دلاورمردان عرصه خون و قيام بيش از هر نوايي نوازشگر گوش جان مخاطب است. بيشترين عواطف و احساسات ادبي شاعر در حوزه ادبيات انقلاب با مضامين مذهبي و اجتماعي- سياسي ظهور و بروز دارد از جمله در دو قصيده «جنگ تحميلي و حماسه 12 فروردين» اين عواطف و احساسات عميق انقلابي انعكاس يافته است.
مثنوي هاي اين دفتر داراي مضامين مذهبي و ديني است كه با مناجاتي عارفانه با حضرت حق شروع مي شود و داراي سروده هايي با عناوين «پناه بي پناهان، عيد غدير، ساقي كوثر، سرزمين كربلا، ميلاد بانوي كربلا و...» است.
از جمله رباعيات و دوبيتي هاي دفتر شعري مشفق مي توان به «عيش جاوداني، خرمن عمر، بار گناه، هيچستان، پيمانه آفتاب، دفتر گل، مشكل دل و...» اشاره نمود كه سرشار از شور و نشاطي برخاسته از چشمه سار وجود شاعر و نگاه سبز او به هستي، زندگي و انسان است. چهار پاره هاي اين دفتر داراي مضاميني چون: عشق، مرگ، آفرينش، اميد، توبه و مضامين مذهبي است كه در آنها شاعر به ارائه و پرورش معاني و ارزش هاي عميق انساني و اسلامي پرداخته است. در اين چهارپاره ها و رباعي ها كه حاصل كشف و تقرير حالات عاطفي شاعر است آميزه اي از تجلي عقل و عشق در بيان انديشه و احساس مشهود است كه اين جولاندهي عقل و عشق در راستاي بيان باورها و مباني اخلاقي، اعتقادي و مذهبي به خدمت گرفته شده است. به عنوان نمونه به دوبيتي «حالي ست مرا» مي توان اشاره نمود:
«با ياد غم تو، قيل و قالي است مرا
هر روز چو ماه و ماه، سالي است مرا
تو داني و تو، كه چيست اين سوزوگداز
من دانم و من، كه خود چه حالي ست مرا»

 



سفر با قايق معنا

جواد نعيمي
توي قايق دنيا كه نشسته اي بايد پاروي آخرت را كنار نگذاري. آنها كه پا، روي حقيقت مي گذارند، از آتشفشان جهنم بي خبرند! دنيا، سرنخي است كه به دست ما داده اند، تا به وسيله آن آخرت را پيدا كنيم! دنيا، دريايي است كه بايد در آن شنا كرد؛ اما نبايد غرقش شد. توي اين دريا صدف هاي صلاح، مرواريدهاي رنگين ريا، گوش ماهي هاي حيا، گنجينه هاي عظيم معنا، و از اين قبيل چيزها فراوان يافت مي شود. مهم اين است كه تو دست خودت را به كدام يك از اينها بند كني. مهم اين است كه نگاه تو به كجاي اين عالم گره بخورد و چگونه از ميان اين امواج خروشان و فريبناك، گليم خودت را از آب بكشي و لباسهاي چركين انديشه و عملت را روي تاب پاكي ها بيندازي تا تطهير شوند، و براي رسيدن به ساحل سادگي شتاب كني.
مي داني، براي آن كه راه گم نكني فانوس هاي دريايي را در جاي جاي منظر تو، كار گذاشته اند. اين ديگر با خود توست كه نور را نشان سنگ نگيري، خورشيد را به دست فراموشي نسپري و پاي پايداري در پيمودن پله هاي ساحل را كوتاه نكني!
مرغان دريايي هم، در زمين و زمان، گوش هاي دلت را با ترنم نغمه هاي آگاهاننده خود مي نوازند. پنجره قلبت را اگر باز نگه داري، بستن چشم هاي هوا و هوس را به خوبي برمي تابي.
تو، يك كتاب هستي كه سطرهايت را با خطوط درشت و روشني نوشته اند. نبايد بگذاري كه پستي هاي جهان، پسته هاي خندان اعمالت را به گريه وا دارند. نبايد آن قدر پست شوي كه در سر هر پست، با ديدن يك نشان ساده از زيبايي هاي ظاهري دنيا، آخرت را فدا كني. نبايد در تور دفتر خدماتي دنيا، بدون ويزاي آخرت ثبت نام كني! آن قدر كوچك است كه نبايد بزرگي خودت را به پايش بريزي، و آن قدر بزرگ است كه هرچه كوچكي كني، كمتر به غرور و شرور آن مبتلا مي شوي!
دنيا در اصل زيباست، به شرط آن كه آدم ها چهره اش را زشت نكنند. دنيا در حد خودش خوب است، در صورتي كه بدها آن را به بديها نيالايند. بعضي ها هستند كه با سيلي دنيا، صورت خودشان را سرخ نگه مي دارند، و بعضي ها خودشان را در بست به سيل دنيا مي سپارند و از پايگاه آخرت دور مي شوند.
بدون شك، يك روز زلزله قيامت، خانه دنيا را خواهد لرزاند. آن وقت اگر كسي مجهز نباشد، جواز رهايي و پيروزي را به دست نخواهد آورد. آن وقت، كيف كثيف هاي دنيا را از دست آدم مي گيرند و چمدان چگونه زيستن او را وارسي مي كنند.
خوش به حال آنهايي كه با چاق شدن بي اندازه در اين دنيا، موجب لاغري خودشان در آن دنيا نمي شوند. خوش به حال آنهايي كه مال دنيا را آن قدر «جمع» نمي كنند كه ثروت آخرت را از وجود آنها «تفريق» كنند. خوش به حال آنهايي كه اسير «ضرب» دنيا نمي شوند، از ضربه هاي قيامت مصون مي مانند و هميشه خوبي هايشان را ميان همگان تقسيم مي كنند!...

 



تازه ها
داستان «مرغ شلي كه قراربود قرباني شود» منتشر شد

كتاب «مرغ شل»، داستاني بلند با رگه هاي طنز، نوشته بهناز ضرابي زاده توسط سوره مهر منتشر شد.
به گزارش پايگاه خبري انتشارات سوره مهر، بهناز ضرابي زاده درباره اين كتاب گفت:«مرغ شل» يك داستان بلند با مايه هاي طنز است كه براي گروه سني نوجوان نوشته شده است.
وي افزود: داستان اين كتاب درباره يك خانواده با سه بچه است، پدرخانواده با گرفتن وام ماشيني مي خرد و مادرخانواده اصرار مي ورزد كه به ميمنت آن، چيزي قرباني كنند، بعد پدر چون پول نداشته قصد خريد خروسي را داشته كه به اشتباه مرغي شل از آب درمي آيد و اين خانواده با اين مرغ وارد حوادثي مي شود كه ...
اين نويسنده كودك افزود: اين داستان درخانواده اي كاملا معمولي و سنتي اتفاق مي افتد كه با فضايي كاملا ايراني و با حال و هواي فرهنگ ايراني عجين است.
ضرابي زاده درباره تصويرگري اين كتاب هم گفت: تصويرگري اين كتاب را رضا مكتبي انجام داده است.
كتاب «مرغ شل» نوشته بهناز ضرابي زاده توليد مركز آفرينش هاي ادبي حوزه هنري است كه در 76 صفحه و در تيراژ دوهزار و 500نسخه و با قيمت دوهزار و 400تومان توسط سوره مهر منتشر شده است.

 

(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14