(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه اول اسفند 1389- شماره 19869

زنگ حساب
مهره هاي آمريكايي ، مرده هاي سياسي اند
بازبيني جعبه سياه ترور «صانع ژاله»
رمزگشايي از سناريوي كشته سازي بهمن 89
25بهمن وگوري كه فتنه گران براي خود كندند



زنگ حساب

مهدي سعيدي
شور و نشاط بازار و آغاز زودهنگام خريدهاي بهاري و مهيا شدن مردم براي رسيدن عيد نوروز، بهترين نشان از وجود آرامش در جامعه و روزهاي خوبي است كه پيش روي ملت ايران قرار دارد. اين نشاط و تحرك با دهه فجر پيروزي انقلاب اسلامي عجين شده و از ديگر سو اخبار پيروزيهاي ملتهاي مسلمان و مظلوم منطقه و سقوط ديكتاتورهاي وابسته به غرب نيز اين شادي و هيجان را دو چندان كرده است. اما گروهي ازملت بريده كه حتي در راهپيمايي ملت ايران در 22 بهمن امسال نيز حضور نداشتند، آرامش و نشاط جامعه را نشانه رفته و فتنه اي ديگر را در سر مي پرورانند.
فتنه گران ناكام سال 88 از فرداي آغاز تحولات تونس و مصر مدعي سكولار بودن اين حركتها شده و تلاش كردند تا آن را با كودتاي ناكام مخملين خردادماه سال گذشته مشابهت سازي نموده و فتنه سبز را الهام بخش ملت مصر و تونس بخوانند!
گام بعدي اين حركت تلاش براي سوءاستفاده از اين تحولات و ساختن محملي از آن براي جان گرفتن مجدد فتنه بود كه بيش از يك سال است در حسرت نوستالژيك آن مي سوزند! در همين راستا موسوي و كروبي كه همچنان در توهمات و آمال خود بسر مي برند با ارسال نامه اي از وزارت كشور خواستار صدور مجوز براي برگزاري راهپيمايي 25 بهمن در خيابانهاي پايتخت در حمايت از مردم مصر شده اند.
با انتشار اين نامه در فضاي مجازي بود كه بار ديگر تبليغات گسترده ضدانقلاب براي شعله ور كردن آتش فتنه در كشور آغاز شد و ضدانقلابيون با صراحت اعلام كردند كه اين درخواست موسوي و كروبي فرصت را براي اقدام عليه نظام اسلامي فراهم كرده است.
در مورد اين اقدام سران فتنه توجه به چند نكته حائز اهميت است:
1- به خوبي مشخص است كه درخواست راهپيمايي در حمايت از ملت مصر بهانه اي بيش براي ادامه فتنه گري نبود، چرا كه اگر اين جريان به واقع دغدغه حمايت از ملت مصر را داشت، مي توانست به خيل دهها ميليوني ملت ايران در روز 22 بهمن بپيوندد. اين اقدام دو هالوي بازي خورده، سناريوي جديد تبليغاتي بود كه با علم به عدم صدور مجوز توسط مسئولين ذي ربط طرح ريزي شده بود. اين افراد به خوبي آگاه بودند كه نظام اسلامي چنين مجوزي را براي اين دو فرد فاسق فاقد صلاحيت صادر نخواهد كرد، لذا در پس اين درخواست فضاسازي عليه نظام اسلامي نهفته بود تا شايد بتوانند جان ديگري گيرند!
2- فتنه گران كه بيش از يك سال است در محاق رفته و در حسرت ايجاد بلوا بسر مي برند، به شكست طرح هدفمندسازي يارانه ها دل خوش كرده و منتظر سوءاستفاده از آثار سوءاحتمالي آن بودند، كه با گذشت دو ماه از اجراي آن همچنان دست به دهان مانده و ناتوان از تحليل رفتار ملتند! آنها باور نمي كنند كه چگونه ملت ايران با كمترين مخالفتي با مسئولين و دولت در اجراي طرح همراه شده است. لذا دنبال نمودن فتنه به بهانه قيام مردم مصر، بعد از شكست سناريوي سوءاستفاده از طرح اجراي هدفمندسازي يارانه ها در دستور كار آنها قرارگرفته است.
3- حضور باشكوه ملت ايران در راهپيمايي دهها ميليوني 22بهمن در سراسر كشور كه امسال با شوق و شور موفقيت نهضتهاي اسلامي جهان اسلام و فرار مبارك دو چندان شده بود، حكايت از آن دارد كه فتنه گران بيش از پيش از شناخت واقعيات جامعه ناتوانند. فتنه گران كه با صراحت از تحريم راهپيمايي 22بهمن سخن گفته و خود نيز در ميان ملت نبودند، وقتي اخبار و تصاوير حضور دهها ميليوني ملت را ديدند، آنچنان شوكه شدند كه تا ساعتها وبلاگها و سايتهايشان جرأت پرداختن به اخبار راهپيمايي را نداشتند. همين حضور باشكوه باعث شد تا نگراني بر اردوگاه ناكام فتنه گران فائق آيد و نويسندگان وابسته به آنها پيشاپيش از شكست اين سناريو خبر دهند و چنين بنويسند: «تعداد ما زياد نيست. مخاطب ما زياد نيست. دوستان زيادي نداريم... اين ها را به خاطر چه مي گويم؟ به خاطر فضايي كه امروز به وجود آمده است و مطمئن هستم فردا به يأس منتهي خواهد شد.»
4- بنظر مي رسد مواجهه نظام اسلامي با اصحاب فتنه و سران آن به مرحله جديدي رسيده است. اگر تا ديروز بهانه آشوبها و كارشكني ها به ظاهر اعتراض به نتايج انتخابات بود، اما امروز اين جريان به تقابل و رويارويي مستقيم با نظام اسلامي روي آورده و در خيال خام خود كشاندن اوباش و ضدانقلاب به خيابانها براي براندازي نظام را هدايت مي كند. اقدامي كه انتظارات ومطالبات ملت غيور ايران از مسئولين دستگاه قضايي براي محاكمه سران فتنه را دو چندان كرده و به نظر مي رسد نوبت زنگ حساب رسيده است.
از سوي ديگر تكليف برخي احزاب و گروه هاي سياسي نيز در اين بين بايد معلوم گردد. حمايت ورشكستگان سياسي چون اعضاي مجمع نمايندگان ادوار مجلس، مجمع مدرسين و محققين حوزه علميه قم، حزب منحله مشاركت و شاخه خارج نشين سازمان نامشروع مجاهدين انقلاب(!؟) از اين اقدام دو هالوي برانداز، تبعات قانوني و قضايي به همراه دارد كه دستگاه قضايي بايد به آن با قاطعيت رسيدگي كرده و مانع تكرار آن شود. بنظر مي رسد ملت منتظر است تا خواص و نخبگان جامعه اسلامي، بالاخص علما و مراجع عظام تقليد نيز در قبال اين گونه تفرقه افكنيها موضع شفاف و صريح تري اتخاذ نمايند تا هزينه اقدامات براندازانه براي ايادي داخلي استكباري جهان بيشتر گردد.

 



مهره هاي آمريكايي ، مرده هاي سياسي اند

اكبر صفري
آنچه 25 بهمن امسال روي داد هر چند به لحاظ كمي و كيفي هرگز با موج اول فتنه در 8ماه پس از انتخابات هرگز قابل مقايسه نيست. اما زواياي پيدا و پنهان اين حركت نفاق گونه به دلايل مورد اشاره در اين يادداشت نيازمند واكاوي و تحليل دقيق و در نهايت عكس العمل ميداني آحاد مردم، خواص و قوه قضائيه است. اميد است تأمل در اين حادثه به ظاهر كوچك اما داراي پشتوانه قوي و هدفمند هشداري باشد براي جاماندگان از «عاشوراي حسيني» كه شايد تا فرصت باقي است به جمع ياران مختار و گروه «تائبين» بپيوندند.
1- چرايي انتخاب 25 بهمن براي حضور جريان فتنه
آنچه از سوي سران فتنه و در اقدامي هماهنگ از سوي دشمنان نشان دار جمهوري اسلامي به عنوان زمان برگزاري راه پيمايي مطرح شد روز 25 بهمن ماه يعني درست 3 روز بعد از حضور حماسي مردم ايران در عيد واقعي ملت، يعني 22بهمن بود. انتخاب اين روز با هدف شكاف ميان ملت، مرزبندي دقيق با نظام، اعلام برائت از قيام ملت ايران در سال 57، خدشه در روز تاريخي ملت ايران و حتي جهان اسلام بود. تلاش سران فتنه براي ايجاد شكاف در نقطه اتصال جريان هاي وفادار به نظام اما برخوردار از سليقه هاي متفاوت به عنوان راهبرد اصلي دنياي استعمار همواره در طول سه دهه گذشته مورد توجه قرار گرفته است. حضور گسترده مردم در لبيك به دعوت رهبر معظم انقلاب و مراجع معظم تقليد، نشان از تجديد ميثاق با آرمان هاي ارزشمند امام خميني و بيعت مجدد با رهبري معظم انقلاب و در نهايت نشان پيوند ناگسستني مردم با نظام جمهوري اسلامي است. لذا تضعيف حضور مردم در اين حماسه ملي كه هر ساله با پوشش خبري بالايي در سطح جهان صورت مي گيرد در واقع تلاش براي نمايش شكاف ميان صفوف متحد مردم است. اما سران ساده لوح و احمق فتنه و رهبران اصلي هدايت جريان فتنه نمي دانند روز سرنوشت ساز و بزرگي چون 22بهمن كه به واقع ثمره قيام خونين اباعبدالله(ع) و به تعبير رهبر معظم انقلاب آخرين بركت از حماسه خونين عاشورا به شمار مي رود در پي حضور عده اي افراد قليل ومعلوم الحال و بدتر از آنان در پي دعوت رهبراني خائن در تاريخ اين كشور ثبت خدايي نشده است.
اما نكته مهم ديگري كه بايد مورد توجه قرار گيرد تلاش سران رژيم صهيونيستي و دولتمردان آمريكا براي تمركز اذهان به سوي ايران و غفلت از وقايع اخير در منطقه است. چرا كه جمهوري اسلامي با تحليل دقيق جريانات مردمي و آشكارسازي ترفندها و برنامه هاي دشمنان اسلام در هدايت مردم نقش بسيار برجسته اي ايفا مي كند.
2- چرايي حمايت از «مردم مصر و تونس» توسط فتنه گران
هم زمان با شكل گيري موجب بيداري مردم منطقه عليه حاكمان ديكتاتور عرب كه از شركا و متحدان راهبردي آمريكا و رژيم صهيونيستي به شمار مي روند موجي از نگراني و ترس نيز با سرعتي مضاعف در فلسطين اشغالي، واشنگتن و حتي اتحاديه اروپا به راه افتاد.
از آنجا كه دولتمردان آمريكا و سران رژيم صهيونيستي علت اصلي اين نگراني را شكل گيري مجدد انقلاب اسلامي در اين كشورها و تأثير جمهوري اسلامي در قيام مردم عرب منطقه مي دانستند، براي كم رنگ كردن نقش جمهوري اسلامي در اين قيام ها و قراردادن نظام جمهوري اسلامي در فهرست ديكتاتورها، نيازمند تشكيل اجتماعات مردمي با هدف تقابل با جمهوري اسلامي بودند. اين راهبرد پس از اظهارات آشكار رهبر معظم انقلاب در حمايت از مردم مصر در نمازجمعه تهران و حمايت متقابل رهبران اسلام گراي مصر از مواضع جمهوري اسلامي شكل جدي تري به خود گرفت و وارد فاز عملياتي شد.
در اين ميان نقش سران خائن فتنه براي به اصطلاح شبيه سازي قيام انقلابي مردم مصر كه در راستاي بيداري اسلامي شكل گرفته بود بسيار مهم بود. لذا با هماهنگي مشترك رسانه هاي حامي جريان فتنه فراخوان حضور در راه پيمايي 25 بهمن به شدت مورد تبليغ و تأكيد قرارگرفت.
نگاهي به شعارها و تجمعات فتنه گران در حوادث پس از انتخابات و حتي در روز 25 بهمن به خوبي مؤيد اين مطلب است. شعار عليه جريان مقاومت در لبنان و غزه، شعار در حمايت از ايران بدون توجه به كشورهاي اسلامي در روز قدس و ندادن حتي يك شعار در حمايت از مصر و تونس و يا عليه ديكتاتورهاي عرب از جمله اين موارد است كه اصلا كل ماجرا و عنوان انتخابي براي اين راهپيمايي يك فريب تبليغي بوده است و تنها مي توان از آن به عنوان «موج سواري سران فتنه» ياد كرد.
حفظ منافع غرب و موجوديت رژيم صهيونيستي براي اين جماعت آن قدر مهم و حياتي است كه همانطور كه دولتمردان آمريكا و سران رژيم صهيونيستي خدمات سي سال حسني مبارك را ناديده گرفتند و حاضر به حمايت از وي نشدند، سران خائن فتنه نيز در جريانات اخير حتي مراعات حال رفيق شفيق خود «حسني مبارك» كه در حوادث پس از انتخابات از جريان فتنه حمايت كرد را نكردند.
3- مرده هاي متحرك
پس از شكل گيري قيام هاي مردمي عليه سران فتنه در قالب راهپيمائي بزرگ و تاريخي مردم در 9 دي ماه سال گذشته، 22 بهمن 88 و 22بهمن امسال كه به واقع نظام جمهوري اسلامي را در برابر دشمنان بيمه كرد و مشروعيت مردمي نظام را تقويت و تحكيم نمود، جريان فتنه در پي مديريت هوشمندانه رهبري معظم انقلاب در اغماي سياسي فرورفته و مقدمات براي مرگ سياسي آنان روندي صعودي يافت. لذا تلاش براي بازگشت به حيات سياسي و يافتن پايگاه مردمي آرزوي ديرينه دشمنان انقلاب اسلامي بعد قيام مردمي 9 دي بود.
اما انتخاب يك روز براي نمايش تبليغي اين ماجرا نيازمند بهانه اي بود و برگزاري راه پيمايي در حمايت از مردم مصر و تونس كه اين روزها در اكثر كشورها برگزار مي شود، اين بهانه را در كنار دلايل بسيار ديگر فراهم نمود.
اما آنچه در حادثه 25 بهمن در خيابان هاي تهران شكل گرفت نه تنها بازگشت به حيات سياسي سران فتنه را فراهم نكرد و به آنان پايگاه مردمي نبخشيد بلكه تنفس مصنوعي كوچكي بود كه ثمربخش نبود و عمق جريان فتنه را آشكار و زمينه براي تسويه حساب مردم و نظام را براي آنان به طور گسترده اي فراهم كرد. مهره هاي آمريكايي جريان فتنه مرده هاي متحركي بيش نيستند.
4- هرچه در چنته داشتند آوردند
حمايت گسترده و همه جانبه دشمنان نظام از فراخوان 25بهمن نشان مي دهد اين روز به عنوان نقطه اتصال و نقطه تجمع تمام سرشاخه هاي جريان فتنه به شمار مي رود. لذا شبكه هاي تبليغي و پايگاه هاي اطلاع رساني وابسته به اتحاديه اروپا، دولت آمريكا، رژيم صهيونيستي، سلطنت طلب ها، منافقين، بهائيان و... با هدف حضور گسترده مردم در حمايت از جريان فتنه فعاليت كردند.
چند روز قبل از 25 بهمن در اقدامي هماهنگ و گسترده ضمن دعوت از مردم براي حمايت از جريان فتنه تحت عناوين مختلف به تحليل و واكاوي اين فراخوان پرداختند. طوري كه اخبار و تبليغ براي حضور مردم در روز 25بهمن درصدر اخبار و تحليل هاي شبكه هاي غربي و وابسته به جريان فتنه در فضاي مجازي و حقيقي قرار داشت. همزمان با زمان برگزاري تجمع نيز بلافاصله تحت عناويني همچون «پوشش خبري لحظه به لحظه»، «جايگزيني تصاوير 25 خرداد» و «پخش خبرهاي كذب» تلاش زيادي در برجسته سازي حضور مشتي آشوب طلب در روز 25بهمن كردند.
اما آنچه زمينه وحدت دشمنان نظام را در روز 25 بهمن استحكام مي بخشيد به واقع نوعي ارزيابي و سنجش پايگاه مردمي بود. دشمنان نظام و سران فتنه براي تداوم فتنه گري در داخل كشور و سست كردن شور انقلابي مردم منطقه به شدت نيازمند اين پايگاه اجتماعي در 25بهمن بودند. لذا از هيچ اقدام و تلاشي براي گسترش آشوب و درگيري ها دريغ نكردند. طوري كه با حضور گروه هاي تروريستي در داخل كشور اقدام به تيراندازي كرده و غائله 25بهمن با چند زخمي و شهيد خاتمه يافت.
5- مظلوميت نظام و گناه بزرگ سران فتنه
رهبر معظم انقلاب كه طي حوادث پس از انتخابات همواره به واكاوي و تحليل اين جريان انحرافي پرداخته اند در مقابل تلاش سران فتنه براي احقاق حقوق افرادي كه وجود خارجي نيز نداشتند، «موضوع مظلوميت نظام» را مطرح كردند. نكته اي مهم و ظريف كه بسياري از مردم، خواص و حتي كارشناسان و تحليل گران حوادث پس از انتخابات از آن غفلت ورزيدند.
جسارت آشكار به ساحت مقدس سيد و سالار شهيدان در روز عاشورا و در نظام مقدس جمهوري اسلامي، اهانت آشكار به امام خميني و آرمان هاي انقلاب اسلامي، تهمت و افترا به مسئولان نظام، تلاش براي كاستن از ابهت نظام جمهوري اسلامي در سطح بين المللي، ايجاد خدشه در حماسه ميليوني مردم در 22 خرداد، و... از جمله مصاديقي هستند كه نشان از مظلوميت نظام جمهوري اسلامي در جريان فتنه داشت.
اما آنچه تجلي اين مظلوميت بود در سخنان رهبر انقلاب مبني بر گناه بزرگ سران فتنه نهفته است؛ «اميدوار كردن دشمنان نظام» و «يكسو شدن با دشمنان نظام».
دراين باره حضرت آيت الله خامنه اي در ديدار هزاران نفر از قشرهاي مختلف مردم استان گيلان در 8 دي ماه 89، تنها راه خلاص شدن از شر دشمنان را، مأيوس شدن آنها دانستند و افزودند: «گناه بزرگ برخي از دست اندركاران فتنه سال گذشته، اميدوار كردن دشمن است».
ايشان همچنين در ديدار با مردم قم در 19 دي ماه فرمودند: «كساني را كه مردم به آنها سران فتنه مي گويند، در واقع بازيچه طراحان اصلي بودند و دشمن آنها را به وسط صحنه هل داده بود كه البته آنها نيز بايد راه خود را از دشمن جدا مي كردند كه اين كار را انجام ندادند و مرتكب گناه شدند».
و اما اينك كه سران فتنه همراه و همگام با دشمنان نشان دار انقلاب اسلامي در موج ديگري از فتنه همچنان بر اجراي مقاصد شوم و براندازانه خويش اصرار مي ورزند و ذره اي از لجاجت و عناد با نظام جمهوري اسلامي كوتاه نيامده اند و در حادثه تلخي ديگر زمينه اغتشاش، ناامني، قتل، غارت بيت المال و اموال شخصي ... را فراهم و موج خوشحالي و اميد را در چهره دشمنان نظام ايجاد و زندگي روزانه مردم را با اختلال همراه كردند آيا سكوت بر ياران انقلاب، خواص ملت و قانونگذاران اين كشور جايز است؟!
آيا خواصي كه به هنگام و به اندازه عمل نكردند و هنوز در باطل بودن جريان فتنه شك داشتند و از عاشوراي حسيني بازماندند آيا نمي خواهند پس از كنار رفتن نقاب بر چهره سران فتنه به «تائبين» بپيوندند و حداقلي از آن خسران ابدي و ماندگار را جبران نمايند؟!

 



بازبيني جعبه سياه ترور «صانع ژاله»
رمزگشايي از سناريوي كشته سازي بهمن 89

رضا سراج
پروژه كشته سازي يكي از اقدامات دشمنان انقلاب اسلامي در فتنه 88 بود. اين پروژه ابتدا در 25 خرداد 88 با تهاجم سازمان يافته به يك حوزه مقاومت بسيج در غرب تهران كليد خورد.
اين توطئه بسيار پيچيده سپس در خرداد 88 با قتل «ندا آقاسلطان» در حوالي اميرآباد تهران و انعكاس بسيار گسترده آن در رسانه هاي بيگانه، مجازي و ديجيتالي وارد مرحله اي جديد شد.
فتنه گران و گروهك هاي ضدانقلاب در ادامه پروژه كشته سازي، با اعلام كشته شدن 72نفر و عملياتي نمودن سناريوي جنگ رواني، «ترانه موسوي» و «سعيده پورآقايي»، عمليات فريب و دست كاري افكار عمومي را پيچيده تر ساختند.
پيرامون چرايي اجراي سناريوهاي نام برده شده به اختصار مي توان به موارد زير اشاره نمود:
1-نامتعادل سازي رواني جامعه و اعتمادزدايي از افكار عمومي.
2-تزريق هيجانات كاذب به جامعه و بسترسازي براي شورش گري.
3-بهانه سازي براي تداوم بخشي به اردوكشي خياباني و شورش گري.
4-متهم ساختن نظام به كشتار و مشروعيت زدايي از حاكميت.
5-اعتبارزدايي از نهادهاي انتظامي، امنيتي و منفعل ساختن آنان.
6-بسترسازي براي جنگ رواني پردامنه و فشار سياسي عليه جمهوري اسلامي ايران.
7-ايجاد پشتوانه بين المللي براي جريان فتنه.
تقارن شهادت «صانع ژاله» با برخي رخدادها، از يك سو تداوم پروژه كشته سازي را به اثبات مي رساند و از سوي ديگر به رمزگشايي از آن كمك شاياني مي نمايد.
در ميان سوژه هاي پروژه كشته سازي، دو مورد بيش از ساير سوژه ها قابل تامل مي باشد:
ندا آقا سلطان
صانع ژاله
«ندا آقا سلطان» در سال روز اعلام جنگ مسلحانه منافقين (30خرداد60) عليه نظام جمهوري اسلامي در يك سناريوي بسيار پيچيده به قتل رسيد. با رمزگشايي از اجراي اين قتل هدف مند، نكات زيادي روشن مي گردد كه بارزترين آن، نشانه رفتن «فصل الخطاب» بودن رهبري است. رهبر معظم انقلاب اسلامي در 29 خرداد 88 در خطبه هاي روشنگرانه نمازجمعه تهران، با تاكيد بر بازگشت به مسير قانون، خواستار پايان دادن به اردوكشي هاي خياباني گرديدند.
اين تدابير از منظر گروهك هاي ضدانقلاب و بيگانه مي توانست پاياني بر شورش گري باشد؛ از اين رو با اجراي قتل هدف مند «ندا آقاسلطان» و انعكاس گسترده آن در رسانه ها و هم چنين تداوم بخشيدن به پروژه كشته سازي، بهانه و بستر لازم را براي شورش گري مهيا نمودند.
در ادامه اين روند، با شهادت «صانع ژاله»، دانشجوي دانشگاه هنر در 25 بهمن 89 فاز جديد پروژه كشته سازي با - ترور هدف مند وي- كليد خورد.
تقارن شهادت «صانع ژاله» با رخدادهاي زير، از يك سو تداوم پروژه كشته سازي را به اثبات مي رساند و از سوي ديگر به رمزگشايي آن كمك شاياني مي نمايد.
- صانع ژاله از برادران سني و كرد بوده است
- وي در 25 بهمن مقارن با سالگرد اعلام موجوديت «گروهك ضدانقلاب كومله» به شهادت رسيده است.
- صانع ژاله همزمان با ورود آقاي «عبدالله گل»، رييس جمهور تركيه در تهران ترور شد؛
25بهمن مقارن با برخورد تركيه با «عبدالله اوجالان»، سركرده «پ.ك.ك» مي باشد.
با اين توضيحات، به نظر مي رسد فاز جديد پروژه كشته سازي در چارچوب سناريوي كلان آمريكايي صهيونيستي پاسخ به تحولات منطقه اي در مبدا، عملياتي شده كه اهداف زير را موردنظر داشته است:
1-بي ثبات سازي محيط داخلي و مشغول سازي ايران
2-استمرار بخشيدن به آشوب هاي خياباني و گسترده ساختن ابعاد آن به لحاظ جغرافيايي و قومي- فرقه اي
3-تاثيرگذاري بر محيط دانشگاه ها در راستاي ايجاد آشوب در كشور
4-تحريك افكار عمومي در كردستان تركيه، هم زمان با سفر آقاي «عبدالله گل» به تهران و تاثيرگذاري بر مناسبات ايران و تركيه
5-ساير اهداف پيش گفته در چرايي اجراي سناريو كشته سازي
بنابراين با بازگشايي جعبه سياه پروژه كشته سازي و ترور «صانع ژاله»، از يك سو مي توان آشوب هاي 25 بهمن 89 و ترور نام برده شده را تحليل نمود و از سوي ديگر نقش آمريكا و رژيم صهيونيستي را در فراخوان 25بهمن تبيين كرد.

 



25بهمن وگوري كه فتنه گران براي خود كندند

محمدسعيد ذاكري
عده معدودي ضد انقلاب داخلي با هدايت سرويس هاي جاسوسي رژيم صهيونيستي آمريكا و انگليس روز 25بهمن ماه درست درتاريخ حمايت سلطنت طلبان از رژيم پهلوي در بهمن 57 براي رفع نگراني غرب و رژيم صهيونيستي نسبت به تحولات منطقه ميدان آمده و سعي كردند كه فتنه مرده خود را زنده جلوه دهند.
شكي دراين نبود كه وقتي غرب به انتهاي عجز خود درجهان اسلام رسيده و تمامي اين تحولات شگرف در جغرافياي اسلامي منطقه را ناشي از تفكرات انقلاب اسلامي مي داند، با استفاده از پادوهاي داخلي سعي كند تا قدرت پشت صحنه تحولات را به نوعي مهار كرده و خود را از فشار پديد آمده رهايي بخشد. از سوي ديگر تحرك- هرچند اندك و كم شمار-جريان فتنه در 25بهمن ماه، اولين بار نبود كه سرسپردگي اين جريان نوكر غرب و سران و اصحاب آن به رژيم پليد صهيونيستي را به اثبات مي رساند و آن قدر حجم اخبارپيرامون رابطه فتنه گران با سرويس هاي جاسوسي فراوان است كه كمتر كسي از كيفيت و كميت آن بي خبر مانده است.
نگارنده اين سطور اما با چهار زاويه،درپي نگرش به وقايع 25بهمن است.
1- علي رغم تلاش وسيع و همه جانبه سرويس هاي اطلاعاتي و امنيتي رژيم صهيونيستي، آمريكا و اسرائيل در به خط كردن تمامي گروهك هاي تابلودار ضد انقلاب اعم از سلطنت طلبان، كومله، منافقين، بهايي ها، ريگي و... براي افزايش جمعيت ميداني فتنه در 25بهمن و بسيج تمامي امكانات تبليغاتي و رسانه اي مامواره اي و سايبري و... درتهييج مردم به شركت در بلواي 25 بهمن، آنچه دركف خيابان به وقوع پيوست اساساً نسبتي با اين حجم فعاليت نداشت، به طوري كه آشكارا، كف گير به تك ديگ خورده دشمنان را به رخ كشيد.
آنچه در وسط ميدان در 25بهمن به وقوع پيوست، حضور سازماندهي شده گروهك هاي عملياتي براي اقدام ضد امنيتي عليه نظام و انقلاب اسلامي بود كه قلت تعداد آنان نيزقابل توجه بود. افرادي كه درصحنه حضور داشتند گواهي مي دهند، حاضران براي آشوب و اغتشاش برنامه ريزي شده، برنامه داشتند ولي به دليل عدم پوشش مردمي براي اين اغتشاشات، تنها چند سطل آشغال آتش گرفته نصيب آنان شد.
همگان مي دانستند آنان كه آمده بودند درصدد آن بودند تا يك خيابان ولو كم عرض را از آن خود كنند و با زعم پيوستن توده ملت به آنان، اين روند را تا پاسي از شب ادامه دهند. هدف سلسله دار كردن اغتشاشات بود تا بدين وسيله در مشابهت سازي هاي ناروا و ناصحيح، پيام هاي ناقصي به دنيا مخابره نمايند. اما آنچه به وقوع پيوست نتوانست اهداف تعيين شده حداقلي آنان را نيزبرآورده كند. چنين شد كه حتي بي. بي. سي فارسي و VOA آمريكا هم لب به اعتراف گشوده و از اينكه آشوب ها حتي به سرشب هم كشيده نشد، ابراز نگراني كردند. از سوي ديگر اين همه تجهيزات و امكانات صرف شد،همه استعدادها فراخوان شد، اما حتي يك كوچه چند متري نيز از تهران چند ده كيلومتر مربعي، حتي براي لحظاتي دراختيار آشوب طلبان قرارنگرفت، و اين شكستي سنگين براي اين پروژه فراخوان خواهي موسوي و كروبي - ابزارهاي دست سرويس هاي جاسوس - تلقي شد. ضمن آنكه جاسوسان خارجي اين بار بارها نفاق آلوده برهوشمند بودن طراحي 25 بهمن تأكيد كردند اما با توجه به شناخت فعلي از موسوي وكروبي، طراحي هوشمند با عقل آنان جداً بعيد به نظر مي رسد و اين خود دليلي بر وابستگي مسئولان فتنه به ايادي غرب تلقي مي شود.
ازديگر سو نيز اين خود دليلي بر تمام شدن فتنه بود. فتنه اي كه حتي با جعل خبر از سوي سايت متعلق به حسن روحاني مبني بر اعطاي مجوز از سوي وزارت كشور به فتنه گران نيز درتهران چند ميليوني، در زمان پيك حضور مردم درخيابان ها، حتي با بهانه هايي كه هيچ تعارضي نيز با نظام انقلاب اسلامي نداشت حمايت از مردم مصر و تونس- درپر ترددترين نقاط شهرو حتي جرقه آميزترين نقاط آن، نتواند جمعيتي براي اشغال چند كوچه تهيه كند. فتنه هيچ نداشت كه از هيچ خود دفاع كند. اين رسوايي براي فتنه گراني كه به جمعيت صد هزار نفري خود در 25خرداد 88 مي باليدند خود رسوايي افزونتري است كه نشان مي دهد يكسال پس از 22بهمن 88، آنان كه داعيه دار به راه اندازي انقلاب مردمي بودند، براي اجراي عمليات خرابكاري شان هم كه محتاج به پوشش مردمي بودند نتوانستند جمعيت مورد نظر خود را پاي كار آورند. فتنه 88 واقعاً مرده است و هيچ تنفسي نمي تواند آن را احيا كند. تنفس شيطان كه جاي خود دارد.
2- از آنجا كه «و مكرو ومكرالله والله خيرالماكرين» به نظر مي رسد تحرك اخير فتنه گران در 25 بهمن موجب بركات جاودان ديگري براي انقلاب اسلامي و نظام مردمي برخواسته از خون شهدا و تلاش مجاهدان شود. اين خودگوري بود كه با دستان پليد موسوي و كروبي براي خود آنان و ايادي و اصحاب فتنه كنده شد و گريزي از آن نيست. موج غيرت خواهي، محبت و مودت انقلابي، خروش عاشورايي و جمعيت ملي مردم، اكنون به پا خواسته و مردمي كه تاكنون به اميد عملكرد قاطعانه دستگاههاي ذيربط بودند، اينك خود به وسط ميدان آمده و بنابر آنچه شواهد آن اكنون مشاهده مي شود، اين حركات عمومي و مطالبات مردمي تا به ثمر ننشستن آن، آرامش نخواهد يافت. اين تحركات ميمون و مبارك است.
3-علاوه بر آنچه گفته شد، نوع نگاه رسانه هاي انقلابي مدافع آرمان هاي انقلاب و اسلام دربدو شروع تحركات ضد انقلابي 25 بهمن 57 داراي نقدهاي جدي و مهم است.
انتظار آن بود كه به محض اطلاع از فراخوان رسواي سران فتنه، رسانه هاي داخلي خودي و معتقد به مباني انقلاب اسلامي با احساس وظيفه انقلابي علاوه بر نقل صرف اخبار جريان فتنه با هدف انگيزش بخشي عمومي، ارتقاي سطح آگاهي عمومي نسبت به تحركات فتنه و بالتبع پاسداشت خروش انقلابي مردم به ميدان پا نهاده و همچون ماجراي پس ازعاشوراي 88، گامي درمسير انقلابي مي نهادند.
كسي دراين شك ندارد كه اگر مردم، كوچكترين احساس خطري نسبت به فتنه گري و تحركات آنان مي كردند، خود پاي درصحنه نهاده و 25 بهمن را با خروش انقلابي خود- همچون آنچه از ابتداي شب تا به صبح در خيابان انقلاب و آزادي شاهد بوديم- از دست منافقين مي ستادند. ازسوي ديگر واضح است كه فتنه گران خود احساس كرده اند كه جرأت حضور درمحلي كه مردم در آن حاضرند را نداشته و اساسا برنامه ريزي هاشان بيش از پيش رسوا مي شد. چه آنكه حضور خودجوش مردم عليه فتنه گران كه بدون هيچ گونه تبليغ رسانه اي و تجهيزات تبليغي از ابتداي غروب آفتاب به بعد صورت گرفت، دم فتنه گران را بر دوش آنان گذاشت و عرصه را از لوث وجود آنان پاك كرد.گرچه به نظر مي رسد اين بار ديگر تصور فراخوان دادن ضدانقلاب براي تجمع و آشوب طلبي درفرصتي ديگر نيز تصوري باطل و غيرقابل تحقق خواهدبود- چرا كه ملت قصد جمع كردن بساط فتنه انگيزي هاي فتنه گران را دارد- اما اگر تجمعي در هر زمان با هر قصد و نيت و ازسوي هركس با هدف فتنه انگيزي عليه انقلاب اسلامي و نظام بخواهد فراخوان داده شود، بي شك بايد از پتانسيل عظيم عمومي و آگاهي بخشي ملي در اين رابطه در رسانه ها بهره برد و خروش انقلابي و غيرت عمومي را براي عدم شكل گيري آن استفاده كرد و نه آنكه با سكوت، فرصت فتنه انگيزي و عرض اندام به معاندين و ضدانقلاب داخلي و خارجي داده شود.
4- علاوه بر آنچه ذكر شد نكته اي نيز پيرامون كم كاري دستگاههاي قانوني- از جمله دستگاه قضايي كشور- در برخورد با اصحاب فتنه حائز اهميت است. علاوه بر مطالبه عمومي و گسترده ملت مبني بر درخواست محكوميت سران فتنه كه به دلايل مصلحت كشور و سماجت نظام تا قبل از 25 بهمن ماه متوقف ماند، مع الاسف دستگاه قضايي كشور آن گونه كه انتظار آن مي رفت، برخورد شايسته اي نسبت به اصحاب، عناصر و حتي پادوهاي خياباني حريان فتنه صورت نداد. مگر اهانت آميزتر و جسارت بارتر از وقايع عاشوراي سال 88 در براندازي نظام و اقدام عليه امنيت ملي مي توان تاريخي جستجو كرد و سؤال آن است كه كدام برخورد قاطع پشيمان كننده و تنبه آميز با اين عوامل، اصحاب و شبكه براندازي عليه نظام اسلامي صورت گرفت؟ چندتن از عناصر فتنه گر كه متجاهرانه و متظاهر به براندازي نظام بوده، صراحتا اعتراف به ارتباط با شبكه هاي جاسوسي كرده و منافقانه پاي درصحنه مبارزه مسلحانه عليه نظام اسلامي نهادند، اعدام شده و يا حتي حكم سنگين دريافت نمودند؟ آيا جريمه هاي چند ده و يا چند صدهزارتوماني و يا حبس هاي چندماهه براي براندازي نظام اسلامي و محكومان به اقدام عليه امنيت ملي كشور، خود نوعي تشويق به براندازي و اقدامات ضدامنيتي و به سخره گرفتن قانون و نظام و ملت نيست؟
مگر رئيس محترم دستگاه قضايي- كه به درستي معتقد به برخورد شديد با حاملان سلاح سرد است- مكرراً در مناسبات مختلف، حمل و استفاده از چنين سلاح هايي را با هدف اخافه الناس، مصداق بارز محاربه ندانسته و خبر از عزم قاطع دستگاه تحت مديريت خويش در برخورد با چنين افرادي نداده، پس آيا اقدام عليه امنيت ملي، طراحي كودتا، براندازي نرم، مقابله با اساس نظام اسلامي و هدم و هتك مقدسات و ارزش ها، پايمال نمودن حقوق عمومي و حتي زمينه چيني براي اغتشاش و آشوب كه از سوي شبكه هاي فتنه گران، ايادي داخلي و خارجي آنها، اصحاب فتنه و اطرافيان سران فتنه ساماندهي شده است، كمتر از سلاح سرد در نزد رئيس محترم قوه قضاييه تلقي شده و حكم چنين افرادي كمتر از اعدام است؟ اين تازه علاوه بر اسناد معتبر و متقن جاسوسي و ارتباط گيري فراوان ميان عناصر و اصحاب فتنه با شبكه هاي خارجي است كه به يقين در نزد مراكز اطلاعاتي، امنيتي و قضايي، فراوان از آنها موجود است. به نظر مي رسد تنها حكم حضور افراد فتنه جو در چنين صحنه هايي - نظير 25بهمن- كه با هدف كمك به دشمنان تابلودار مردم مسلمان ايران به ميدان آمدند، معادل محاربه و افساد في الارض است تا چه رسد به شبكه هاي بالايي و تحريك كننده آنها. و در صورت پياده شدن چنين احكامي در موعد مقرر و با سرعت است كه مي توان به تنبه آميز بودن آن اميد بست.


 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14