(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه اول اسفند 1389- شماره 19869

«با كاروان آزادي» مردم غزه به امام(ره) ارادت دارند
مسئول تنها كتابخانه تخصصي دفاع مقدس: هنوز زوايايي از جنگ مكتوب نشده است



«با كاروان آزادي» مردم غزه به امام(ره) ارادت دارند

عنبر اسلامي
دويست و هفتمين برنامه از برنامه «شب خاطره» اين ماه كمي متفاوت از ماههاي پيش بود. ميهمانان اين برنامه را جواناني تشكيل مي دادند كه كاروان آسيايي را تا غزه همراهي كرده ا بودند. «رضا جوهرچي» ، «علي غفوري» و «روح الله رضوي» از اعضاي كاروان آزادي هستند. «رضا جوهرچي» و «علي غفوري» گرچه به ظاهر از ادامه همراهي كاروان بازمي مانند، اما «روح الله» رضوي اين كاروان را تا غزه همراهي كرده است. آنان دراين سفر تجربيات و دستاوردهاي بسيار خوبي اندوخته اند كه با هم مي خوانيم:
«علي غفوري» در ابتدا از نحوه شكل گيري و اهداف كاروان آزادي برايمان اين طور نقل مي كند.
« فلسطين درسال 2005 در يك انتخاب پارلماني اسماعيل هنيه را به عنوان نخست وزير قانوني خود انتخاب كرد. ازهمان ابتدا اسراييل به عناوين مختلف به كارشكني در فلسطين و منطقه پرداخت. اسراييلي ها مرزها را كاملا بستند و مرز دريايي غزه را هم توسط ناوچه ها مسدود كردند و اجازه ورود هيچ كالايي را ندارند و از آن طرف هم به مصري ها فشار آوردند كه مرز رفح را ببندند. اسراييل به اين ترتيب مي خواست دولت فلسطين و مردم غزه را تحت فشار قرار دهد تا بتواند -به اهداف خود كه همان سقوط دولت حماس بود- برسد.
اين شرايط تا دوسال پيش ادامه داشت و اواخر ژانويه 2009-2008 كه اسراييل يك تهاجم همه جانبه را به غزه آغاز كردند و دراين شرايط عمده زيرساخت هاي غزه از بين رفت و بسياري از مدارس، بيمارستان ها.... در جنگ ويران و تخليه شدند و بالطبع مشكلاتي بود كه جنگ ايجاد كرد. بعد از جنگ حلقه محاصره در غزه به شدت تنگ تر مي شد. يكي از وسايلي كه در بازسازي و ساخت و ساز مورد نياز بود مصالح ساختماني بود كه اسراييلي ها اجازه ورود هيچ گونه مصالح ساختماني را به منطقه نمي دادند. در اين شرايط ديگركشورها براي همدردي و كمك به مردم غزه گروه هايي را تشكيل دادند. ابتدا NGO ها و گروه ها سعي كردند از مرز زميني وارد غزه بشوند كه با كارشكني شديد مصريان مواجه شدندكه يكي دو مورد به درگيري شديد بين گروهها و نيروهاي مصري انجاميد. اين روند امتداد داشت تا خردادماه سال گذشته كه يك گروه از كشور تركيه اقدام به راه اندازي كاروان آزادي كرد و قصد آن اين بود كه بطور مستقيم و از مرز دريايي در واقع شش فروند كشتي حامل كمكهاي مردمي ديگر كشورها را براي شكستن حصر غزه ارسال كنند كه با عكس العمل شديد اسراييلي ها مواجه شد. اسراييلي ها به كشتي ها حمله كردند و بالطبع افراد داخل كشتي كه افراد عادي و غيرمسلح بودند منجر به درگيري شد. با حمله كماندوهاي ارتش اسراييل كه موجب شهادت 9 تن از اعضاي كشتي كاروان آزادي شد، حضرت آقا (مقام معظم رهبري) هم پيام مي دادند كه در واقع مسئله فلسطين امروز نه تنها مسئله اسلامي است كه مسئله حقوق بشري و انساني است و آنچه كه براي كاروان آزادي اتفاق افتاده بايد به هر شكل ممكن ادامه پيدا كند. بعد از اين اتفاق، كشورهاي ديگر به اين فكر افتادند كه اين كار بايد به شكل ديگري نمود پيدا كند. در همين راستا با يكي از فعالان تشكل هاي مردمي كه هندي الاصل بود و براي مراسم رحلت حضرت امام به ايران آمده بودند كه ما با ايشان توسط دوستان ديگرمان آشنا شديم. در واقع در جلسه اي پيشنهاد داده شد كه اولين كاروان از هند حركت و ازطريق مرز دريايي و به طور زميني انجام شود كه اين خود يك حركت تبليغاتي و رواني را نيز به راه بيندازد و تا عزه حركت خودش را ادامه بدهد. اين پيشنهاد مورد تاييد ايشان هم قرارگرفت. با دوستان ديگرمان نيز در كشورهاي مالزي، اندونزي توسط جمع ديگري با كشورهاي عربي ارتباط برقرار كرديم و در شهريور ماه سال گذشته در تهران، بحث كاروان آزادي به صورت جدي مطرح شد و شيوه اجرايي و مسير مشخص شد. بناي اول اين بود كه در واقع گروه هاي مالزي و اندونزي، ژاپن و... كه در جنوب شرق هستند حركت را آغاز كنند و به تركيه بيايند و ازطريق تركيه و بندر استانبول كشتي را تهيه كنيم و به سمت غزه برويم. در رايزني هايي كه با دوستانمان در تركيه داشتيم، دوستان ترك اعلام كردند درحال حاضر كشتي كه بتواند به سمت غزه حركت كند نداريم و مجبوريم سفرمان را تغيير دهيم و از سوريه به بندر العريش مصر و از آنجا به غزه برويم.
كاروان درتاريخ دوم سپتامبر حركت خودش را آغاز كرد و پس از عبور از كشورهاي مختلف به ايران رسيد. درايران در شهر زاهدان استقبال خوبي توسط روساي طوايف اهل سنت و مردم انجام گرفت به طوري كه دوستان هندي و پاكستاني اصلا فكرش را هم نمي كردند.
بعداز آن در كشور تركيه و در شهر «دياربكر» مردم از اين كاروان استقبال خوبي كردند و اقامت ما سه روز در تركيه طول كشيد و نهايتا وارد كشور سوريه شديم.
روزي كه كاروان به سوريه رسيد، اقلام مورد نياز را كه قرار بود با خودمان ببريم، به مسئولين سفارت مصر ارائه كرديم. مدت 10 روز اين زمان گذشت از سفارت مصر تماس گرفتند و مخالفت خودشان و در واقع شروط شان را عنوان كردند. 1- ورود اعضاي ايراني به همراه كاروان ممنوع است 2-هرآنچه از كشور ايران فرستاده شده، ورود آن هم ممنوع است.
اعضاي كاروان نيز طوماري را نوشتند كه در آن عنوان ساختند: ما همه اعضاي كاروان با هم هستيم و قصد و نيت مان اين است كه همه با هم وارد غزه شويم. اين طومار را به سفارت مصر ارسال كرديم. آنها مجددا تماس گرفتند و گفتند ما در مورد ورود ايرانيان هيچ بحثي را نمي پذيريم و اجازه ورود هيچ نوع كالا از ايران را نمي دهيم!
شب همه اعضاي كاروان دور هم جمع شديم و تشكيل جلسه داديم. هدف نهايي غزه و شكست حصر غزه و رساندن كمك ها بود. ما از ابتدا پيش بيني مي كرديم كه ممكن است مصري ها اين چنين برخوردي كنند. البته اين تصميمي بود كه اسراييلي ها براي مصري ها ديكته كرده بودند و اساسا ترس دولت اسراييل از اين بود كه اگر ايراني ها وارد غزه شوند حتما ورودشان براي مردم غزه تاثيرگذار خواهدبود. به هر ترتيب بود كاروان بايد به راهش ادامه مي داد كه نهايتا به فاصله چهار-پنج روز كه دولت مصر با ورود 100 نفر به بندر العريش موافقت كرد كه بعداً به 120 نفر رسيد. دو روز بعد كشتي سلام را كه اجاره كرده بوديم و كالاها را بارگيري كرديم و ديگر اعضاي كاروان راهي غزه شدند و بقيه اعضا به دمشق برگشتند و اين طور ما از سفر به غزه بازمانديم.
دستاوردهاي كاروان از زبان «غفوري»
1-ورود كاروان به غزه باعث شكستن محاصره غزه شد كه اين دستاورد اول بود.
2- ارسال اين كمك ها هرچند محدود بود اما اين حركت آسيايي و حركتNGOهاي مردمي و غيردولتي و يك پتانسيل عظيمي كه در آسيا وجود آمد عليه اسراييل بسيج شد كه بناي حركت غيردولتي و مردمي كه در امتداد كمك به فلسطين مي تواند در آينده مثمرثمر باشد.
3- ديگر از دستاوردهاي اين حركت، موج تبليغات رسانه اي بود كه به مدت 35 روز عليه اسراييل بوجود آمد. در رسانه هاي آسيايي و كشورهاي عربي و در واقع عليه اسراييل بسيج كرد كه استمرار اين حركت خود مي تواند يك حركت بزرگ را عليه اسرييل به راه بيندازد.
¤¤¤
«رضا جوهرچي» يكي ديگر از اعضاي اين كاروان است كه كاروان را تا سوريه همراهي كرده است. خاطرات ايشان را با هم مرور مي كنيم:
جمعي حدود 100تا 120 نفر از تمام ملل آسيايي از كشورهاي ژاپن، افغانستان، تركيه، پاكستان، هند، مالزي، اندونزي، اردن، بحرين و... با عقايد مختلف ومذاهب گوناگون ... دراين كاروان كنار هم به مدت يك ماه را سپري كرديم.
بخش اول صحبت هاي من بر مي گردد به فضاي حاكم بر اين كاروان، فضايي كاملا صميمي بود و احساس مي كردم اگر مدت زماني كه در كنار هم بوديم كمي بيشتر مي شد، چه بسا از اين گروه، جمعيت زيادي جذب اسلام و مذهب تشيع مي شدند.
بخش دوم، زماني كه ما در تركيه بوديم، اعضاي اعزامي كاروان را در ورزشگاه ها اسكان دادند و برعكس اين كه در ايران ما در شهرهايي كه كاروان از آنها عبور مي كردند به حق مهمان نوازي خوبي مي كردند و حتي در كشور سوريه به قول معروف آقاي «بشار اسد» نيز ما را به خوبي تحويل گرفت. در تركيه .O. G .Nها و گروههاي مردمي مسئوليت اين حركت را به عهده گرفته بودند و كاروان هيچ گونه حمايت دولتي نشده بود. بخاطر همين نحوه پذيرايي كمي متفاوت بود و كمبود امكانات موج مي زد. ما را در ورزشگاه اسكان دادند. هوا هم بسيار سرد بود و هيچ روانداز و زيراندازي به ما ندادند. ولي در شب دوم و سوم يك پتو به ما دادند.اكثر اعضاي كاروان خبرنگار بودند و خود ما هم كه همراه كاروان بوديم به هرجهت دستي در كارهاي خبري و ژورناليستي داشتيم و شب ها از فرصت استفاده مي كرديم و فيلم ها و اخبار و گزارش هاي خودمان را براي شبكه ها ارسال مي كرديم. شب اول هندي ها شروع كردند به خواندن سرودهاي حماسي در بيان استقلال و حمايت از بشريت. به جمع هندي ها، پاكستاني ها هم اضافه شدند و چون تقريبا زبان مشتركي داشتند شروع كردند به همراهي با آنها. بعد از آن از ما خواستند كه ما هم سرودهايي براي آنها بخوانيم. ما كمي يكديگر را نگاه كرديم و ديديم سرودهاي ما اكثراً سرودهاي حماسي و ملي است كه مربوط به كشور خودمان است. در همين موقع آقاي «قدمي» به داد ما رسيد و شروع كرد اشعار را كمي دستكاري كردن. مثلا سرود «آمريكا، آمريكا، مرگ به نيرنگ تو،....» كه اين سرود جنبه مبارزه امپرياليستي دارد و اين كه ايران را حذف كنيم مي توانيم به يك سرود بين المللي تبديل شود. با خواندن اين سرود، كره اي ها، ژاپني ها، ترك ها و هندي ها هم از اين سرود استقبال كردند و اين سرود بازتاب بسيار خوبي در كاروان داشت. به طوري كه ماهواره ها و شبكه هاي خارجي اين سرود را از شبكه هاي خودشان پخش كرده بودند. بعد سرود «به لاله درخون خفته» كه به جاي «ايران عزيز ما» مي گفتيم «غزه عزيز ما»
خاطره بعدي من، مربوط به خود آقاي «قدمي» است كه ما ايشان را به عنوان يك نويسنده خوب و متعهد و انقلابي مي شناسيم. در روزهاي آخر، سرايشان به قدري شلوغ بود كه دائما يا شعر مي سرودند و يا اينكه از تك تك اعضاي كاروان، پرتره مي كشيدند.
سخنران بعدي «روح الله رضوي» يكي ديگر از اعضاي كاروان آسيايي است كه ايشان تا غزه همراه كاروان است. نكته جالب اينجاست كه ايشان به همراه همسر و فرزند چندماهه خود قدم به اين سفر پرمخاطره گذاشته اند.
وي دستاوردهايي از اين سفر به برنامه «شب خاطره» آورده كه شنيدن آن خالي از لطف نيست:
«از زماني كه ما وارد دانشگاه شديم و در فضاي سياسي قرارگرفتيم مسئله فلسطين و بخصوص غزه دراين پنج- شش سال اخير يكي از مشغوليت هاي ذهني ما بود. البته جرقه اين حركت زماني خورد كه جنگ 22 روزه اتفاق افتاد. جرقه اين حركت زماني زده شد كه دوسال قبل حمله اسراييل به غزه اتفاق افتاد كه گروهي از دانشجويان در يك حركت نمادين در فرودگاه مهرآباد تهران اعلام كرديم ما براي اعزام به غزه آمادگي داريم. بخاطر همين آن شبي كه وارد غزه شديم، من تا يكي دو شب اصلا باور نمي كردم كه به غزه آمده ايم. برنامه هاي ما بسيار فشرده بود و مسئوليت زيادي بر دوش من بود. يك اتوبوس ما را از فرودگاه دمشق به «العريش» در منطقه شمال شرقي كشور مصر، آوردند. زمان ما محدود بود بخاطر همين اصرار داشتيم كه همان شب ما را به غزه ببرند. مصري ها هماهنگي لازم را انجام دادند و ساعت 1 بامداد به مرز رفح رسيديم. فاصله العريش با غزه تقريبا مسير طولاني بود و براي حدود 120 نفر چند اتوبوس كهنه و قديمي تهيه كرده بودند. مسير بسيار ناهموار و نامناسب بود. در نزديكي مرز چند بار ما را تفتيش كردند تا به غزه رسيديم. از ابتدا قرار بود ما با پرچم جمهوري اسلامي ايران و با عكس حضرت آيت الله خامنه اي(ره) وارد غزه شويم. من عكس ها و پرچم ها را در يك جاي مخفي در ساك گذاشتم تا در وقت مناسب آنها را استفاده كنيم. ناگهان تعداد زيادي از خبرنگاران و عكاسان به طرف ما آمدند. وقتي وارد غزه شديم. من سريع رفتم و ساكم را درآوردم و عكس حضرت امام و رهبرانقلاب را درآوردم، به طوري كه خبرنگاران براي يك لحظه شوكه شدند. خبرنگاران از ما خواستند كه مصاحبه بگيرند كه بچه هاي امنيتي همراه ما، گفتند بعدا يك كنفرانس خبري تشكيل مي دهيم.ما را به هتلي كه از قبل هماهنگ شده بود، بردند. در آنجا توانستيم وارد سايت دانشگاه بشويم و خبر سلامتي مان را اعلام كنيم.
برنامه ها بسيار فشرده بود. ديدار با خانواده شهدا، ديدار با خانواده اسرا، ديدار از مراكز درماني، ديدار با گروه جهاد اسلامي. اولين مسئله اي كه از همان لحظات اوليه ورود داشتيم اين بود كه اين منطقه بسيار مهجور بود و نيز از اين منطقه به جاي ديگري نمي توانستيم برويم. يعني مرز نوارغزه با اسرائيل بود كه ما نمي توانستيم از آن جلوتر برويم. يكي از مسائلي كه در آنجا ديده شد قطعي برق بود كه زماني كه ما به دفتر آقاي اسماعيل هنيه رفتيم، برق قطع بود. آب آشاميدني به شدت شور بود و از سفره هاي شور آب درياي مديترانه استفاده مي كردند. خانه هاي شهر غزه و نوارحاشيه اي غزه تخريب كامل شده بودند و بيشتر خانه ها از چادر و پيت حلبي و... ساخته شده بود.
با اين اوصاف، در آن فضا ما حتي يك نفر را نديديم كه از وضع موجود، شكايتي و حتي گله اي داشته باشد. ضمن اينكه خطر جاني هر لحظه آنها را تهديد مي كرد.
كوچه ها وخيابان هاي شهر مملو از عكس شهدا بود. عكس شهيد «فتحي شقاقي»، «اعضاي گروه جهاد اسلامي»، «حماس» در مناطق حاشيه اي شهر ديده مي شد. حب و علاقه اي كه مردم غزه به كاروان آزادي نشان مي دادند بسيار ديدني بود. ما را به جمع خودشان مهمان مي كردند و از ما مي خواستند كه مهمان خانه هايشان باشيم كه ما به علت تدابير امنيتي كه بايد تيم مراعات مي كرد نمي پذيرفتيم.
يك روز براي ديدار از گروه جهاد رفتيم. عكس امام به سينه من بود كه اين خود هميشه محل بحث مي شد. براي ما دو تا كوچه را «قرق» كرده بودند كه پيرمردان سرتاسر كوچه ايستاده بودند و ما با اهالي بايد يك به يك دست مي داديم منزل شهيدي بود كه هفت شهيد داده بودند. ما به منزل ايشان رفتيم. نفر اول، نفر دومي كه با من دست داد خم شد و عكس امام را كه به سينه من بود بوسيد. در چند جا اين اتفاق افتاد يكي از اعضاي گروه «جهاد» با اشاره به عكس امام گفت: «ايشان كسي بود كه اسلام را در عصر معاصر احيا كردند.»
در اردوگاه با افراد زيادي برخورد مي كرديم. كودكان
هفت-هشت ساله شان شبيه به كودكان هفت-هشت ساله ما نبودند. سؤالات و نوع برخوردهايشان برايم بسيار جالب و تاثيرگذار بود. و به مسائل روز سياسي كاملا ً آگاهي داشتند.
روحيه مردم غزه با توجه به شرايط سخت زندگي در اردوگاه بسيار بالا بود و بيشتر خانواده ها يكي دو جوانشان را در اين جنگ از دست داده بودند ولي با اين وجود روحيه بسيار بالايي داشتند. بعضي از بانوان آن قدر صبور بودند كه تعبير كوه برايشان واقعاً ناچيز بود. و تنها چيزي كه برايم تداعي مي شد دوران جنگ و دفاع مقدس كشورمان بود.

 



مسئول تنها كتابخانه تخصصي دفاع مقدس: هنوز زوايايي از جنگ مكتوب نشده است

ليلا كريمي
جدالي نابرابر و جنگي تحميلي در شهريور 1359 شكل گرفت و عراق به عنوان بازيگر اصلي ميدان به پشتيباني آمريكا و كشورهاي غربي به خاك ايران تجاوز گسترده اي كردند. شايد در آن زمان تصور نمي شد كه اين جنگ سرمنشايي براي خلق كتابخانه اي تخصصي و مختص به همين نام شود. در آن زمان فرصتي براي نگارش جريان ها و اتفاق هايي كه در طول هشت سال جنگ افتاد، نبود. جنگ علاوه بر تبعات خانمان سوزي كه به دنبال خود مي آورد پس از مدتي وجه فرهنگي اعم از فرهنگ، هنر و ... را در امتداد خود دارد. جنگ هشت ساله باعث شد نويسندگان در اين عرصه قلم بزنند و كتاب هاي زيادي را در قالب و فضاي جنگ بيافرينند. اما در حال حاضر بهتر است براي كشف حقيقت بيشتر جنگ تحميلي و ناگفته هاي آن سري به كتابخانه جنگ بزنيم. در اين سال ها كتاب هاي زيادي درباره جنگ ايران و عراق و دفاع مقدس به رشته تحرير درآمده است... در هر صورت به يكي از مجهزترين كتابخانه هاي جنگ سري زده ايم. كتابخانه زير نظر دفتر ادبيات پايداري در حوزه هنري در حال فعاليت مستمر و به روز است.
گفت وگويي با مسئول كتابخانه جنگ حوزه هنري نصرت الله صمدزاده انجام داده ايم كه مي خوانيد:
در آغاز كمي درباره جايگاه ملي كتابخانه تخصصي جنگ حوزه هنري بگوييد؟
اين سؤال يك وجه مهمي را دربر مي گيرد. وقتي مي گوئيم اين كتابخانه جايگاه ملي اش در كجا قرار دارد پس يك نگاه سازماني و موضوعي به آن نمي شود و از خارج سازمان به آن نگاه مي شود. به عنوان مقدمه اين موضوع را در ابتدا بگويم كه تمام آنچه كه در اين كتابخانه اتفاق مي افتد صبغه مطالعاتي دارد، حتي خود كتابداري، موضوع، گسترش موضوع، نگاه به انواع منابع و... اينكه ما بگوئيم يك كتابخانه تخصصي چه مؤلفه هايي بايد داشته باشد؟ يك زماني الگويي در سطح ملي وجود دارد و پيگيري مي كنيم تا به آن نقطه برسيم اما يك زماني است كه خودمان دست به ترسيم يك الگو مي زنيم، ما به اين سمت در حركتيم. ما داريم در واقع يك كتابخانه مرجع توليدكننده اطلاعات با عنوان كتابخانه تخصصي ايجاد مي كنيم. درواقع كتابخانه ها به دو قسمت عمومي و تخصصي تقسيم مي شوند. در اين كتابخانه ها شاخه هاي مختلفي دارند. مثلا كتابخانه هاي دانشگاهي بخشي از كتابخانه هاي تخصصي محسوب مي شوند و كتابخانه هاي تخصصي، كتابخانه هايي هستند كه پشتيباني انواع پژوهش ها و مطالعات را برعهده دارند و خودشان چون يك مرجع پژوهشي و توليدگر اطلاعات هستند، و ما به اين سمت مي خواهيم حركت كنيم. درواقع يك كتابخانه مرجع توليدگر اطلاعات كه به نوعي اطلاعات توليد شده آن مورد استفاده انواع كتابخانه هاي هم عرض و ساير كتابخانه هاي عمومي قرار بگيرد.
اين سمت گيري كاملا ملي است و بخشي از مأموريت هاي تخصصي يك كتابخانه ملي را در حال انجام دادن هستيم، با توجه نوع سازماندهي و تداركات و پشتيباني كه در حوزه خواهيم داشت درواقع بتوانيم به اين افق نزديك شويم و برسيم. بخش عمده كار ما با ديگر كتابخانه ها متفاوت است.
- شما كارهاي پژوهشي هم در اين كتابخانه انجام مي دهيد؟
بله در اينجا كارهاي پژوهشي انجام مي شود، البته پژوهش الزاما تبديل به كتاب نمي شود يعني يك كتابخانه پويا و بالنده هم خودش هم منابعش و هم نيروها و كارشناسانش در كار القاي فكري و كارشناسي هستند... همه اين موارد با هم صورت مي گيرد، يك كتابخانه مطالعاتي است. كتابخانه از دو وجهه اينجا تشكيل شده است موضوع جنگ و كتابداري. اين دو تا هر دو در حال مطالعه هستند.
- يعني كتابداران به همراه كتاب از تخصص بايد برخوردار شوند؟
كتابداران بايد تخصص كتابداري شان متناسب با آن چيزي كه يك كتابخانه تخصصي نيازمند است بالا رود و هم تخصصشان در مورد موضوع جنگ از جمله جنگ ايران و عراق و موضوعاتي كه ذيل اين مجموعه تعريف شده است بايد با هم رشد پيدا كنند. يعني يك بخش سرمايه هاي آينده ما را نيروهاي كارشناس آن و همچنين منابعي است كه سال ها جمع آوري شده است و در بخش ديگر اطلاعاتي قرار دارد كه توسط اين كتابخانه توليد شده است. شايد يكي از سرمايه هايي كه در كشور به آن بها داده نمي شود سرمايه هاي انساني پويا و تربيت شده هستند كه به راحتي آن ها را از دست مي دهيم. اين اتفاق نبايد بيفتد. در حقيقت اين ديدگاه را در اينجا به نوعي پيگيري مي كنيم تاچه اندازه ظرفيت سازماني به ما اين اجازه را مي دهد كه تداركات، امكانات، فضا، نيروهاي انساني را در اختيار بگيريم. اين موارد به نوعي مي تواند كار ما را كند و يا تسريع كند. اين به نوعي ضرورت توليد اطلاعات است كه دير شده است و ساليان زيادي از جنگ و انقلاب مي گذرد. اعتقادمان براين است كه اگر كتابخانه ها در جامعه اي به درستي رشد پيدا كنند و موثر باشند و بتوانند مولفه هاي حوزه هاي مختلف فرهنگي را به هم پيوند دهند و امكان رشد و بالندگي آن جامعه بالاتر مي رود.
- فعاليت هايي كه با ساير كتابخانه هاي خارج حوزه داريد را بگوييد كه باعث شده شما صرفا محدود به حوزه نشويد؟
اين اتفاق اينجا افتاده است. يعني از همان ابتدا كه شايد كتابخانه ما محدود به يك ميز بود رشدمان به صورت تدريجي بوده است، حتي شما ملاحظه مي كنيد فضا و امكانات در اينجا رشد كرده است. اين بخشي از نيروي ما را گرفته است از همان ابتدا يعني از 10 سال پيش نگاه ما همين بوده است. من نوعي به عنوان طراح و مسئول اين مجموعه ديدگاهم يك نگاه ملي بوده است و مدام با مراكز هم عرض، كتابخانه هاي خارج از حوزه هنري و... مثلا اگر جشنواره اي دراين حيطه برگزار مي شود ما به دنبال اين هستيم كه اطلاعاتش را تامين كنيم و انواع جشنواره هاي انتخاب كتاب از جمله جشنواره دفاع مقدس، شهيد غني پور و كتاب سال جمهوري اسلامي و... اين ويژگي ها را دنبال مي كنيم. در چند مورد ما بايد موثر عمل كنيم. اول توليد اطلاعات، دوم فعاليت فرهنگي كه مبتني بر آثار است مثل كتاب ها در خارج از اين مجموعه، انواع كتاب سال ها و جشنواره ها و مراسم فرهنگي و هرچيزي كه در اين حيطه موضوعي ما درحال انجام شدن است بايد بتوانيم كمك كنيم. مثلا سميناري برگزار مي شود. اين كتابخانه بايد بتواند اطلاعات موضوع را در اختيار طراحان آنها قرار دهد تا درست كارها صورت گيرد.
- پس كارهاي پژوهشي شما در اين زمينه به كار مي رود؟
اين بخشي از كارشناسي هاي ما را تشكيل مي دهد. طرح هاي ما مربوط به توليد اطلاعات است. آنچه كه يك كتابخانه تخصصي را از كتابخانه عمومي متمايز مي كند سطح تخصصي است. كتابخانه جنگ حوزه هنري يك كتابخانه تخصصي مرجع و توليدكننده اطلاعات است كه در همه موارد نسبت به كتابخانه ملي و ساير كتابخانه ها يك پله بالاتر قرار دارد. مثلا اگر كتابخانه ملي به يك كتاب يك موضوع دهد دراين كتابخانه با توجه به سطح تخصصي اش يك يا دو موضوع را بايد تبديل به پنج و يا 10 تا موضوع. در واقع استخراج مطالب به صورت كاملا تخصصي صورت مي گيرد. حتي در حوزه مطالعات كتاب شناختي و... در آينده ما مي خواهيم به اين نقطه برسيم كه وجهه تمايز كتابخانه تخصصي و عمومي كجاست.
- درحال حاضر دراين مسير هستند؟
بله. اين مورد بخش عمده مطالعات ما را در اين حيطه دربرمي گيرد يعني كتابداري تخصصي مبتني بر آثار جنگ.
- اين موضوعي كه شما دنبال مي كنيد جديد است و يا...
اين موضوع درسطح ملي كاملا جديد است. اين گونه مطالعات نو و جديد است و سال ها است اين روند را دنبال مي كنيم حتي رده بندي خاص خودمان، رده بندي كه يك نظام كتابخانه از پيش برايش توسط ملل مختلف تعريف شده است مثل رده بندي كنگره و... كه بيشتر مبتني بر فرهنگ همان سرزمين ها است.
- رده بندي هاي اينجا با ساير جاها چه شباهت و تناقضاتي دارد؟
مسلما ما تمام اين رده بندي ها را مطالعه مي كنيم و مطالعه كرده ايم وجهه بارز آن ها را هم مي دانيم، گسترش عمومي اين رده بندي ها عموما شاخه اي از اين رده بندي ها را شامل مي شود.
اينكه ما مي گوييم كتابخانه تخصصي موضوعي هستيم كه در جهان مطرح است يعني اينكه همچنين موضوعي در دنيا بي سابقه است. اگر هم وجود دارد با اين عنوان نيست مثلا سطح مطالعات سياسي، امنيتي نظامي است مثلا در سطح مطالعات نظامي داستان و شعر كاربردي ندارد. يعني فارغ از ادبيات و فرهنگ كار مي كنند.
- شما همه حيطه ها را پوشش مي دهيد؟
بله كتابخانه تخصصي كه به تمام موضوعات بشري به عنوان يك وجهه تأثيرگذار و موثر در توليد اطلاعات اعم از ادبيات هنر، تاريخ، جغرافيا و... دراينجا گرايش اصلي مان جنگ ايران و عراق اما از ساير جنگ ها هم منابع داريم اما فضاي فيزيكي و نيروي انساني به ما اين اجازه را نمي دهد كه به كل جنگ هاي دنيا اين گونه نگاه كنيم.
درواقع ما جنگ ايران و عراق را محور قرارداديم كه به عنوان تاريخ معاصر خودمان محسوب مي شود. اين بسته مطالعاتي در اينجا تكميل است.
- كتابخانه جنگ درحال حاضر 95درصد كارش متمركز بر روي جنگ هشت ساله ايران وعراق است، پنج درصد باقي به كدام كشورها اختصاص دارد؟ وكتاب ها چگونه گزينش مي شود؟
ما يك اولويت جغرافيايي دراين موضوع داريم. اولويت ملي مادر سرجاي خودش باقي است. جنگ هشت ساله را پوشش دهيم و به لحاظ اينكه طولاني ترين و مهم ترين جنگي كه تاثير گذاشته درتمام شئون و مناسبت بين الملل. اين جنگ به لحاظ اين كه دريك نقطه بومي و جغرافيايي قراردارد در الويت ما است و بعد ساير جنگ هايي كه ايران درآن نوعي درگير بوده است و بعد منطقه خاورميانه از جمله عراق، حداقل نزديك 200عنوان كتاب چاپ بغداد داريم. بعد از آن خاورميانه و آسيا در الويت هستند مثل عراق و افغانستان و فلسطين. بوسني و لبنان هم يكي از منابع مورد توجه ما است. اما با توجه همه اين موارد گفتيم بيشترين پيگيري ما درحيطه جنگ ايران و عراق است.
- كتاب هايي كه در زمينه جنگ ايران وعراق درخارج از مرز ايران چاپ شده است، چطور؟
تمام منابعي كه به اين جنگ مربوط است چه درايران چه خارج از مرزها پوشش مي دهيم،« يك سمت ما عراق و سمت ديگر ما نگاه جهاني به اين جنگ است). كتاب هايي در زمينه جنگ ايران و عراق در بين ناشران غربي موجود است كه اين جزوي از مطالعات آنها را پوشش مي دهد و مدام در اين زمينه كتاب منتشر مي كنند. همه اين كتابها جمع آوري مي شود منتهي با توان خودمان.
-چه كساني اين كتاب ها را گزينش مي كند؟
هركتابي كه چاپ مي شود بدون گزينش ، وارد كتابخانه مي كنيم. حتي اگر يك برگ هم منتشر مي شود ما بايد دراين كتابخانه داشته باشيم و اين از بايدهاست. ارتباطات جديدي با توجه به برگزاري نمايشگاه هاي كتاب با ناشران خارجي و... داريم. يكي از مشكلاتي كه درخارج ازكشور وجود دارد به منابع ايراني جنگ دسترسي خوبي وجود ندارد به طور مثال كتابخانه دانشگاه لندن دربخش مطالعات شرق شناسي از منابع فارسي جنگ ايران و عراق شايد بيش از پنج تا كتاب نداشته باشد. اين نشان دهنده مشكل ارتباطي است و مجموعه ناشران بخشي از اين موضوع را دامن مي زنند مثلا صفحه لاتين كتاب ها ندارند تا كتاب بتواند موضوع خودش را درجوامع خارج معرفي كند. ما داريم براي اين موارد برنامه ريزي مي كنيم. انتخاب كتاب مي تواند جزوي ازبرنامه هاي ما محسوب شود و كتاب هايي كه ارسال مي شود. با معرفي لاتين باشد و بتوانيم كتاب هاي خوب را انتخاب كنيم و در نهايت براي مراكز خارج از كشور ارسال كنيم. و اين حيطه مي تواند جزو ماموريت هاي اصلي ما محسوب شود كه هنوز به اين سمت به شكل رسمي نرفتيم. مثلا ما بخشي در كتابخانه اسكاتلند توسط يك ايراني علاقه مند داريم، دركتابخانه ها مرسوم است كه يك مجموعه اي به اصطلاح (CALECTION) مي گويند كه اين مجموعه ها به هر ملتي مي تواند تعلق يابد. ما همچنين حدود دو سه هزار تا كتاب به عنوان بخشي از مطالعات جنگ. ايران و عراق دراين دانشگاه داريم.
ساير نهادها هم اين گونه پيگيري ها را دارند اما اين مورد مي تواند دريك كتابخانه بهتر تعريف شود. متاسفانه نهادهاي ملي و داخلي كمتر با هم در ارتباط هستند و از ظرفيت هاي كارشناسي همديگر كمتر استفاده مي كنند. بخشي از مواردي كه ذكر شد جزو دغدغه هاي آرماني ما است و به اين افق نگاه مي كنيم براي عملي شدن آن. با توجه به توان اين كتابخانه كه بخشي از يك سازمان هنري است و از طريق آن پشتيباني مي شود و درست است كه كتابخانه هاي تخصصي جنگ يك كتابخانه ملي محسوب مي شود اما رديف بودجه ندارد. به طورمثال كتابخانه آيت الله مرعشي كه كتب خطي را جمع آوري مي كند رديف بودجه ايران براي آن درنظرگرفته شد و به آن به عنوان يك ماموريت ملي نگاه شد. بنابر اين جنگ ايران و عراق به عنوان بخشي از تاريخ معاصر و هويت انقلاب اسلامي است اگر سرمايه گذاري خوبي نشود يا از دست مي رود و يا به صورت الكن وگنگ باقي مي ماند.
- نظر شما در زمينه ادبيات جنگ و كتاب هايي كه در اين زمينه منتشر شده چيست؟
بهتر است وارد اين مقوله نشويم به طوركلي اين جريان به شكل كاريكاتوروار رشد كرده است در بعضي جاها جنگ خيلي بزرگ شده است كه اين طور نبايد باشد و بالعكس. در حوزه سرگذشت نامه ها منابع زياد داريم از پنج هزار تا هشت هزار تا خاطره نويسي، زندگي نامه داستاني و... داريم. شايد بتوان گفت دو سوم اين آثار به اين حيطه اختصاص دارد كه اين زياد است. اما ممكن است درجايي عنوان شود اگر اين جنگ يك ميليون نفر را درگير كرده و جنگ را درك كرده اند پس بايد بتوانيم به همان تعداد اثر توليد كنيم. اين استدلال درستي نيست. اما اگر اين ظرفيت وجود داشته باشد حرف درستي است اما در عمل اين طور نيست. مجموعه كتابخانه جنگ سالانه در حدود 15 تا 20 اثر در حوزه سرگذشت نامه اي دارد و به خوبي در روي آن متمركز شده ايم اما اين كار به تمامي مراكز تعميم پيدا كرده است. در واقع مدام دارند اطلاعات توليد مي شود بدون اينكه متوقف شوند و به عقبه نگاه كنند و يك ارزيابي بكنند و اطلاعات غلط به مجموعه اضافه نكنند. الان مي توانند اين پنج هزار كتاب را اطلاعاتش را تصحيح كنند. اشخاص در جنگ رشد داشتند. فرد دوران پهلوي، شهيد انقلاب اسلامي است. اين رشد را مي توان به صورت الگو قرار داد ما نبايد مدام با وجهه شعاري و تبليغي اين گونه كتاب ها را پر كنيم. اگر از من بپرسيد در بين كتاب خاطره نويسي مي توان 100 تا خوب پيدا كرد مي گويم نمي شود. مي توانستيم اين موارد را در قالب كتاب توليد نكنيم و به صورت مجموعه اسناد در جايي نگه داري شود و افراد براي اطلاعات به آنجا مراجعه كنند. خيلي از اين كارها فروش نمي رود . زوايايي از جنگ داريم كه حتي يك كتاب هم در موردش وجود ندارد. دانشگاه ها مي توانند بخشي از پژوهش هايشان را به آن زواياي كار نشده در مورد جنگ اختصاص دهند. مهم ترين وجهه دفاع مقدس وحدت بخشي است موضوعي كه همه امروزه به دنبال آن هستند و همه يك جور به جنگ نگاه كرده اند اما مي گوييم اين وجهه هم وجود دارد كه مي تواند ايجاد وحدت ملي بكند.
اگر از من بپرسيد جنگ ايران و عراق در شاخه هنر چند اثر دارد غير از موارد عكاسي كه بيشتر به نوعي اسنادي و هنري و خبري هستند، و اين مجموعه را به كناري بگذاريم در حوزه مطالعات هنر 5 تا كتاب منتشر نشده است يعني زوايايي موجود است در جنگ 8 ساله كه حتي در مورد آن يك كار هم توليد نشده است. اين تعجب آور است. اين همه دانشگاه وجود دارد هر كدام مي توانند بخشي از پژوهش خود را به اين موضوع اختصاص دهند و اين جنگ تحميلي موضوع كمي نيست بر فرهنگ و زندگي مردم تأثير خاصي گذاشته است. اگر مطالعاتي هم در زمينه جنگ صورت گرفته توسط بخشي از نهادها با صبغه دولتي انجام شده است و مراكز دانشگاهي ما به اين سمت نرفته اند چند درصد از اساتيد به سو رفته اند اگر هم مطالعه و پژوهشي از جانب آنها بوده است كارهاي ضعيفي هستند. بله مي توانيم بگوييم در حيطه تاريخ سياسي و نظامي و زندگي نامه ها به خوبي مطالعه و پژوهش صورت گرفته و رشد خوبي داشته ايم اما در مطالعات فرهنگي بسيار ضعيف عمل كرده ايم.
نكته جالبي براي شما بگويم امسال ما تعداد زيادي از آثار مركز مطالعات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت را گرفتيم كه اين مجموعه بر روي فرهنگ مطالعه كرده بودند و به نوعي هم شاخصه هاي فرهنگي و مؤلفه هاي پيشنهادي كه مي تواند بر فرهنگ موثر باشد هيچ گونه از موارد نسبتي با جنگ نداشت. در مكاني كه جزو استراتژيك ترين مراكز كشور است در حيطه مطالعاتي اش درباره جنگ ايران و عراق هيچ موردي ذكر نشده است.
- يعني شما مي گوييد در حيطه فرهنگي به مطالعات مختلف فرهنگي پرداخته اند اما به جز جنگ؟
بله. مسئولين به اين حيطه موضوعي اشاره مي كنند اما به عنوان يكي از مؤلفه هاي فرهنگ ساز به آن پرداخته نشده است و نمونه هاي زيادي موجود است. اين امر نشان دهنده يك سياسي كاري هاي خاصي پيرامون اين قضيه است توسط نخبگان خاصي كه حكم پژوهشگران اين حيطه را برعهده دارند.
- اجازه بدهيد سؤال را اين طور مطرح كنم. اين مباحث براي آنها تعريف شده است و يا جزو دستور عمل كاريشان نيست؟
بايد گفت در شاخصه هاي مطالعاتي آنها مباحثي گنجانده نشده است كه به جنگ ايران و عراق به عنوان يك مؤلفه فرهنگ ساز در عرصه ملي نگاه كنند و اين براي من جالب بود. مسئولين به زبان ممكن است به اين موضوع اعتقاد خاصي داشته باشند اما پژوهش و مطالعات حوزه جنگ در دست مسئولين سياسي نيست و اين مطالعات زير نظر اساتيد دانشگاهي است و اين افراد هم از اين زاويه نگاه نكرده اند. بنابراين آثاري كه به عنوان آثار پژوهشي و مؤلفه هاي فرهنگ سازي در عرصه ملي منتشر مي كنند، جنگ ايران و عراق غايب است. در كتابخانه جنگ ما به وجوه مختلف توجه كرده ايم و مي خواهيم اثربخشي داشته و مورد توجه قرار گيرند و پژوهشگران از اين مجموعه بيايند استفاده كنند. در برنامه هاي مختلف اهميت منابع دفاع مقدس را معرفي كرده ايم اما چرا مراكز دانشگاهي در اين حيطه به پژوهش نمي پردازند. از آنها سؤال كنيد ما سعي مان بر اين است كه از ديدگاه كتابخانه اي به زواياي مختلف جنگ نگاه كنيم.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14