(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 9 اسفند 1389- شماره 19875

سونامي سياسي در خاورميانه و شمال آفريقا
ساختار سياسي بحرين
فراز و فرود ديكتاتور سبز



سونامي سياسي در خاورميانه و شمال آفريقا

فريده شريفي
انقلاب هاي مردمي در خاورميانه و به ويژه در جهان اسلام يك سونامي عظيم در سراسر جهان به وجود آورد كه باعث غافلگيري رژيم هاي ديكتاتور و حاميان غربي شان شد.
از نگاه سياستمداران آمريكايي، رژيم هاي مصر، يمن، تونس، اردن و بحرين رژيم هاي وابسته به كاخ سفيد در خاورميانه و شمال آفريقا بودند كه اكنون با زلزله سياسي مراجه شده اند به عنوان مثال كشور كوچك بحرين پايگاه ناوگان پنجم دريايي آمريكاست. آمريكا در اين پايگاه 30 هزار نظامي و 30 ناو جنگي دارد كه خليج فارس و درياي سرخ را زير نظر دارند. در كشورهاي ديگر خاورميانه هم آمريكا منافع فراواني دارد كه وقوع انقلاب و قيام هاي مردمي در اين كشورها منافع واشنگتن را به خطر مي اندازد.
در واقع آمريكا به اين نتيجه رسيده كه سياست خارجي اش با شكست مواجه شده و اين روزها دولت اوباما بايد به پرسش هاي بسياري درباره منطقه خاورميانه و خاور نزديك پاسخ دهد.
در اينجا اشاره اي كوتاه به تظاهرات مردمي در كشورهاي تونس، مصر، ليبي، اردن، بحرين، الجزاير و مراكش مي شود با تأكيد بر اين واقعيت كه قيام ملت تونس جرقه ايجاد سونامي را در خاورميانه و سراسر جهان زد.
سرويس خارجي
تونس
مردم تونس كه از اوضاع معيشتي و ناديده گرفته شدن ارزش هاي اسلامي به ستوه آمده بودند به نشانه اعتراض به وضعيت موجود به خيابان ها آمده و در جريان درگيري ها با پليس افراد زيادي كشته شدند. اما مردم براي رسيدن به خواسته هاي خود از هيچ تلاشي دريغ نكردند و در اين راه افراد زيادي قرباني شدند. اما تونسي ها تنها به تغيير حكومت فكر مي كردند كه در نتيجه رئيس جمهور اين كشور پس از مشاهده اعتراضات شديد مردمي پس از 22 سال در روز 24 دي ماه از كشور فراركرد.آنچه در تونس رخ داد در حقيقت خواست چندين ساله ملت هاي عربي در مبارزه با استبداد و ظلم سردمداران خود بود.
برخي حكام و سردمداران عرب تا پيش از تحولات اخير در تونس و ديگر كشورهاي عربي خود را رهبراني جاودانه تصور مي كردند. غافل از آنكه خشم ملت ها، مستبدترين حكام همچون بن علي و حسني مبارك را در امان نخواهد گذاشت.ملت هاي عربي تا پيش از قيام هاي تونس و مصر احساس سرخوردگي و ناتواني در برابر حكام خود داشتند. ولي اكنون اين سرخوردگي به خودباوري تبديل شده و همين مسئله تحولي شگرف در جهان عرب و مناسبات آن به همراه خواهد داشت.
در واقع قيام مردم تونس جرقه قيام هاي مردم در جهان عرب را زد و بار ديگر نشان داد اگر مردمي خواهان تغيير حكومت باشند، حتي اگر ديكتاتورها از سوي غربي ها حمايت شوند، سقوط مي كنند.
مصر
پس از قيام ملت تونس، مردم مصر نيز خواهان احياي حقوق و عزت از دست رفته خود شدند و در حركتي خودجوش و غافلگيرانه پايه هاي نظام مبارك را لرزان كردند و سرانجام حسني مبارك در روز 11 فوريه (22بهمن) پس از 18 روز اعتراضات مردمي از سمت خود كناره گيري و قدرت را به شوراي عالي نيروهاي مسلح واگذار كرد.
فضاي بسته سياسي، حكومت نظاميان، حمايت بيش از حد از رژيم صهيونيستي، جدا شدن مصر از بدنه جهان اسلام و قرار گرفتن آن در حلقه وابستگان آمريكا زمينه ساز اعتراضات مردم مصر بود و حاصل 30 سال تحقير مردم مصر آن شد كه سرانجام آنها به پا خاستند و پايه هاي حكومت ديكتاتوري مبارك را منهدم كردند.
از نگاه مردم مصر روي كار آمدن شوراي عالي نظامي دستاورد انقلاب نيست و آنها خواهان سرنگوني دولت موقت هستند.
حركتي كه مردم مصر در طول اين 18 روز از خود نشان دادند نشان دهنده اين بود كه مردم ديگر نمي خواستند ارزش هاي آمريكايي و غربي بر اين كشور حاكم شوند، تظاهركنندگان مصري همواره اين واقعيت را متذكر مي شدند كه حاضرند با فقر و مشكلات اقتصادي دست و پنجه نرم كنند اما نمي خواهند تحت قيمومت آمريكا باشند.
در واقع قيام مردم مصر الهام گرفته شده از انقلاب اسلامي ايران بود كه خواستار يك حكومت
مردم سالار بر اساس آموزه هاي ديني و اسلامي هستند نه يك حكومت وابسته به غرب.
ليبي
معمر قذافي 42 سال است كه در نهايت ديكتاتوري و استبداد بر مردمش حكومت مي كند و رابطه اي نزديك با غرب از جمله كشورهايي چون انگليس و ايتاليا دارد.
قذافي آنچنان بر اين حكومت چنگ انداخته و با اعمال قدرت حكومت مي كرد كه به نظر نمي رسيد مردم بتوانند در عرض چند روز پايه هاي حكومت وي را متزلزل سازند.
قذافي ارزش هاي ديني و فرهنگي مردم ليبي را بيش از 40 سال است كه ناديده گرفته و با نهايت سبعيت بر مردمش حكومت مي كند. اما خيزش اسلامي مردم ليبي همچون مردم تونس و مصر باعث شد كه قذافي هراسناك و نگران به سركوب مخالفان و به خاك و خون كشيدن آنان روي بياورد.
شهرهاي مختلف ليبي به ويژه طرابلس پايتخت اين كشور همچنان شاهد اعتراضات مردمي است و هرچه خشونت و اعمال غيرانساني رژيم قذافي بيشتر مي شود مخالفان خواسته هايشان جدي تر مي شود و به چيزي غير از سرنگوني حكومت قذافي راضي نمي شوند.
قذافي براي سركوب مردم از وحشيانه ترين اقدامات از جمله بمباران هوايي، زميني و سلاح هاي سنگين استفاده كرده و بيش از 2000 كشته و صدها نفر را زخمي كرده است.
بخش وسيعي از خاك ليبي در اختيار انقلابيون قرار گرفته و پايتخت نيز در آستانه سقوط قرار گرفته است.
الجزاير
مردم الجزاير نيز همچون مردم كشورهاي مصر و تونس در اعتراض به بي توجهي مسئولان كشور در بهبود وضع معيشتي مردم الجزاير كه با معضلاتي همچون بيكاري فزاينده و تورم شديد مواجه هستند دست به راهپيمايي ها و تظاهرات گسترده اي زدند.در الجزيره پايتخت اين كشور معترضين با نيروهاي امنيتي درگير شدند و اعلام كردند تا زماني كه دولت دست به اصلاحات اساسي نزند دست از تظاهرات بر نمي دارند.
مخالفان دولت نسبت به فساد حاكم بر دستگاه هاي دولتي و احزاب سياسي كشور نيز اعتراض داشتند.
در اين ميان دولتمردان الجزاير از ترس اينكه مبادا موج انقلاب به الجزاير كشيده شود، دست به كار شده و دست به اصلاحات و تغييراتي براي پايان دادن به فساد حاكم در دولت و احزاب سياسي فعال در عرصه زدند.
عبدالعزيز بوتفليقه رئيس جمهور الجزاير نيز در پي فشارهاي مردمي حالت فوق العاده در كشور را پس از 19 سال لغو كرد.
قانون حالت فوق العاده در فوريه 1992 و در پي لغو انتخابات پارلماني كه در آن «جبهه نجات اسلامي» پيروز انتخابات گرديد و به بروز جنگ داخلي به مدت يك هفته منجر شد در كشور اعلام و تاكنون ادامه داشت.
در حالت فوق العاده مردم اجازه برگزاري راهپيمايي و تظاهرات را نداشتند.
با اعلام لغو حالت فوق العاده شايد به نظر برسد كه از فشارها بر دولت كاسته شود ولي مردم اعلام كرده اند كه تا تحقق كامل خواسته هايشان همچنان دست به تظاهرات مي زنند و به مخالفت هاي خود با دولت ادامه خواهند داد.
اردن
مردم اردن نيز در ادامه اعتراضات مردم جهان عرب نسبت به ديكتاتورهاي مستبد تظاهرات كردند و خواستار اصلاحات اساسي در اردن و كاهش اختيارات عبدالله دوم شدند.
در اين تظاهرات كه به وسيله جماعت اخوان المسلمين و جبهه عمل اسلامي سازماندهي شده بود مردم همچنين خواستار لغو پيمان صلح اردن و رژيم صهيونيستي (موسوم به وادي عرب) و قطع رابطه با اين رژيم جنايتكار شدند. كميته علماي ديني اردن نيز با صدور فتوايي تظاهرات عليه دست نشانده هاي غرب در منطقه را نوعي جهاد في سبيل الله و يك واجب شرعي دانست و همين مسئله باعث شد كه مردم اردن در تحقق خواسته هاي خود مصمم تر شوند و تظاهرات بيشتري راه اندازي كنند.
همزمان با اوج گيري تظاهرات مردمي، مزدوران دولت عبدالله دوم با حمله به تظاهركنندگان بسياري از آنان را مورد ضرب و شتم قرار داده و زخمي كردند. همين مسئله باعث شد كه معترضان به تظاهرات خود ادامه دهند و در نهايت دولت جديد به رياست معروف بخيت تشكيل شد ولي مخالفان با ابراز نارضايتي به اعتراضات خود ادامه دادند و اعلام كردند كه بخيت به دليل سوابق و كارنامه سياه خود نماينده واشنگتن و تل آويو در اردن است و به هيچ وجه دست از تظاهرات برنمي دارند.
احزاب سياسي مخالف نيز اعلام كردند كه دولت جديد اردن فقط از لحاظ شكلي با دولت قبل فرق دارد و نمي توان به اين دولت اميد داشت. در هر صورت اعتراضات مردمي همچنان ادامه دارد و قشرهاي مختلف مردم از جمله معلمان و دانشجويان نيز به اين تظاهرات و تجمعات پيوسته و همچنان به مخالفت هاي خود با نظام حاكم ادامه مي دهند.
هرچند ملك عبدالله دوم تلاش مي كند اين مخالفت ها را به نوعي سركوب كند. ولي جرقه خيزش اسلامي در اين كشور هم زده شده است.
يمن
موج انقلاب سراسري يمن را نيز دربرگرفت و مردم يمن با برگزاري تظاهرات گسترده و متوالي خواستار سرنگوني رژيم علي عبدالله صالح هستند. معترضان با چادر زدن در ميدان هاي مركزي شهرهاي مختلف يمن از جمله صنعا، تعز، عدن و ديگر شهرهاي اين كشور خواستار بركناري رئيس جمهور يمن شدند.
دانشجويان يمني با پيوستن به صفوف تظاهركنندگان اعلام كردند كه تا تحقق كامل خواسته هايشان كه مهم ترين آن سرنگوني علي عبدالله صالح است دست از تظاهرات برنمي دارند.
اين در حالي است كه افراد وابسته به حكومت با چماق و باتوم و سنگ به تظاهركنندگان حمله كردند ولي با مقاومت مردم روبه رو شدند و آنها را مجبور به عقب نشيني كردند.
نيروهاي امنيتي يمن نيز با تظاهركنندگان درگير شدند و تعداد زيادي از آنان را زخمي كردند.
در اين رابطه علي عبدالله صالح اعلام كرد كه كناره گيري من مشروط به برگزاري انتخابات آزاد و رأي دادن است و در غير اين صورت كنار نمي روم. تعدادي از نمايندگان يمني هم در اعتراض به سركوب تظاهركنندگان و سكوت پارلمان در قبال حوادث اخير از حزب حاكم استعفا كردند.
با وجود سركوب هاي شديد دولتي در يمن و كشته شدن ده ها نفر در تظاهرات روزهاي اخير شهروندان يمني همچنان خواستار بركناري علي عبدالله صالح هستند و بر خواسته خود اصرار مي ورزند.
مغرب
رباط پايتخت مراكش نيز همچون ديگر پايتخت هاي عربي شاهد اعتراضات گسترده مردمي طي روزهاي اخير بوده است.
مردم مراكش خواستار از بين رفتن استبداد، فقر و گرسنگي و انجام تغييرات ريشه اي در حكومت مراكش هستند.
تظاهركنندگان مراكشي همچنين خواستار محدود شدن اختيارات محمد ششم هستند و به تأسي از خيزش هاي اسلامي مصر و تونس و بحرين اعلام كردند تا تحقق خواسته هايشان خيابان ها را ترك نخواهند كرد و همچنان به تحصن و اعتراض ادامه خواهند داد.
نيروهاي امنيتي مغرب نيز همچون ديگر كشورهاي عربي با تظاهركنندگان برخورد و عده زيادي را مجروح كرده است. تظاهرات مردم مراكش نيز همچون ديگر كشورهاي عربي با فراخوان جوانان اين كشور صورت گرفت.
خيزش مردم مراكش نشان مي دهد كه همه رژيم هاي پادشاهي در معرض اعتراض مردمي قرار دارند زيرا ملت ها هم اكنون بيدار شده اند و احساس مي كنند چيزي براي از دست دادن ندارند زيرا طي دهه هاي گذشته عزت مردم لگدمال شده است. البته با نگاهي به جامعه مراكش مي توان دريافت كه اختلافات طبقاتي- اجتماعي در مغرب بيداد مي كند و همين موضوع چالش هايي را براي نظام سياسي مراكش به همراه خواهد داشت.
بحرين
معترضان بحريني نيز در ميدان لؤلؤ منامه دست به تظاهرات زدند و خواستار سرنگوني حكومت پادشاهي در اين كشور شدند.
تظاهركنندگان بحريني كه بيشتر آنان را جوانان و نوجوانان تشكيل مي دهند خواستار انجام اصلاحات سياسي در كشور و تغييرات ريشه اي در نظام پادشاهي اين كشور هستند.
به عقيده ناظران بين الملل عمده گردانندگان اين انقلاب مردمي در بحرين جوانان اسلامگرا هستند كه مخالف حكومت سلطنتي هستند و خواستار آزادي و حكومت مردم سالار هستند.
جوانان بحريني همچنين خواستار كوتاه شدن دست آمريكا و غربي ها در امور داخلي اين كشور هستند به ويژه آنكه آمريكا با داشتن پايگاه دريايي در اين كشور دخالت زيادي در امور سياسي اين كشور دارد. به عقيده كارشناسان سقوط دولت بحرين از هم اكنون مقامات كاخ سفيد را دچار وحشت كرده است. چرا كه ناوگان پنجم نيروي دريايي آمريكا در اين كشور قرار دارد .
از سوي ديگر، تظاهركنندگان اعلام كردند كه هرگونه عقب نشيني پادشاه بحرين را هم نمي پذيرند چرا كه اين اظهارات با توجه به سوابق گذشته صرفا براي فريب مردم عنوان شده و به پادشاه و اطرافيان وي اطمينان ندارند. روزهاي آينده تحولات جديدي در راه است و جهان شاهد سقوط ديكتاتورهاي جديد در كشورهاي ديگر عربي در خاورميانه و شمال آفريقا خواهد بود.

 



ساختار سياسي بحرين

ساختار نظام سياسي بحرين پادشاهي مشروطه است و مطابق قانون اساسي اين كشور ظاهرا قواي سه گانه مستقل بوده، مجاز به اعمال نفوذ در وظايف و اختيارات يكديگر نيستند، اما درعمل تمامي سه قوه زيرنظر مستقيم امير بحرين اداره مي شوند. وي همراه با وليعهد و نخست وزير بركشور حكومت مي كند.
به گزارش خبرگزاري فارس: كشور كوچك بحرين كه تنها 700 هزار نفر جمعيت دارد، از هنگام استقلال درسال 1971 تحت حاكميت اقليت سني آل خليفه قرار داشته است. اكثريت جمعيت بحرين را شيعيان تشكيل مي دهند و حكومت بحرين طي سه دهه اخير همواره درپي ايجاد محدوديت هاي مدني، سياسي و اجتماعي براي شيعيان بوده است.
¤وظايف پارلمان: پارلمان بحرين شامل دو مجلس است: «مجلس نمايندگان» (يا مجلس النواب) و «مجلس مشورتي» (يا مجلس الشوري). هر دو مجلس 40 عضو دارند. اعضاي مجلس نمايندگان به وسيله مردم انتخاب و اعضاي مجلس مشورتي به انتخاب پادشاه تعيين مي شوند.
براساس قانون اساسي، نمايندگان مجلس را مردم براي يك دوره چهارساله انتخاب مي كنند. قوانين مصوب اين پارلمان بايد به امضاي شاه بحرين برسد، درغير اين صورت اجرا نخواهد شد.
¤ پيشينه انتخابات در بحرين: سابقه پارلمان در بحرين به دهه 70 قرن گذشته ميلادي بازمي گردد، اما اين پارلمان را پادشاه وقت درسال 1975 منحل كرد و مسئوليت قوه مقننه به عهده شوراي وزيران گذاشته شد. در 16دسامبر 1992 مجلس مشورتي تشكيل شد كه اعضاي آن را شاه منصوب مي كند. اين شورا را مي توان كميته كارشناسي دولت دانست كه طرح ها و لوايح را در جلسات خود به بحث گذاشته و تحويل دولت مي دهد.
¤ پارلمان جديد بحرين: درسال 2002 مقرر شد كه پارلماني مركب از دو مجلس نمايندگان و مجلس مشورتي تشكيل شود. طبق قانون اساسي بحرين دومجلس نمايندگان و مشورتي در صورت اختلاف در تصميم گيري درباره قانون گذاري تشكيل نشست خواهند داد. مجلس مشورتي اختيار دارد همه مصوبات پارلمان را رد يا تاييد كند.به دستور «شيخ حمدبن عيسي» مجلس دوگانه اي تشكيل شد كه 40 عضو آن انتخابي و 40 عضو ديگر انتصابي هستند. حق اصلاح قانون اساسي نيز به شخص امير بحرين اختصاص داده شد.
درسال 2006 انتخابات مجلس نمايندگان برگزار شد. دراين راي گيري حدود 295 هزار واجد شرايط راي دادن مي توانستند، براي انتخاب 40 نماينده شركت كنند. 207 نفر از جمله 17 زن نامزد اين انتخابات بودند، 69 درصد از واجدين شرايط راي دادن دراين انتخابات شركت كردند. همچنين در انتخابات پارلماني سال 2002 ميزان مشاركت مردم پنجاه و سه درصد اعلام شد.
¤ فعاليت جريان هاي سياسي: درمقايسه با كشورهاي حوزه جنوبي خليج فارس جريان هاي سياسي در بحرين از آزادي عمل نسبتا بيشتري برخوردارند. در بحرين طيفي از نيروهاي بنيادگرا و سلفي مرتبط با القاعده تا نيروهاي ليبرال طرفدار غرب وجود دارد و از اين حيث در قياس با كشورهاي همجوار وضعيتي منحصر به فرد دارد.
¤ جمعيت وفاق بزرگترين فراكسيون شيعه: دربحرين حدود 15 حزب سياسي شامل احزاب مذهبي، ليبرال، چپ و بعثي وجود دارد. برجسته ترين حزب سياسي شيعه جمعيت وفاق ملي اسلامي است كه «سعيد شهابي» از بنيانگذاران آن است. احزاب ديگر شيعه شامل حزب عمل اسلامي و حزب الرساله هستند.
جمعيت وفاق بزرگترين فراكسيون اقليت در پارلمان بحرين است كه درسال 2001 تشكيل شد و هم اكنون 18 كرسي از مجموع 40 كرسي پارلمان را در اختيار دارد.
در انتخابات اخير (2010) نيروهاي اسلام گرا موفق به كسب اكثريت پارلمان شدند و نامزدهاي ليبرال و طرفدار غرب موفقيتي حاصل نكردند و تنها يك زن (از بين 18 زن كانديدا) به مجلس راه يافت.

 



فراز و فرود ديكتاتور سبز

قذافي در سال 1969 با انجام كودتايي سفيد به همراه افسران ديگر كه خود را به تبعيت از افسران آزاد مصر، افسران آزاد خوانده بودند، به سلطنت پادشاه ليبي «ادريس السنوسي» پايان داد و خود قدرت را در كشور به دست گرفت.
¤ زندگي شخصي
«معمر محمد عبدالسلام ابومنيار القذافي» از قبيله «القذاذفه» در سال 1942م در روستايي به نام «جهنم» در نزديكي «شعيب الكراعي» در منطقه «سرت» به دنيا آمد.
تحصيلات ابتدايي خود را در همان روستا به پايان رساند و سپس به شهر «صبها» در جنوب ليبي رفت و پس از ازدواج با همسر اولش و به دنيا آمدن «محمد قذافي» از وي جدا شد و سپس با همسر دومش از قبيله «فركاش» از شهر «دارالبيضاء» ازدواج كرد تا از وي صاحب هفت فرزند گردد، كه بزرگترين آنها «سيف الاسلام قذافي» است.
«جين كرتز» سفير آمريكا در ليبي در سال 2009 قذافي را اينگونه توصيف مي كند: شخصيتي عجيب با ادا و اطواري غريب كه به نوعي در فرد ايجاد ترس و وحشت مي كند، او عاشق سواركاري است و دوستان و دشمنان را به يك اندازه از خود رنجيده خاطر مي كند.
كريز مي افزايد: او از لحاظ شخصيتي مبتلا به ترس ناخودآگاه و غيرارادي است و از بلندي ها به شدت مي ترسد و ترجيح مي دهد كه هيچ گاه بر بالاي آب ها پرواز نكند.
حاكميت بر كشور
معمر قذافي داراي هفت فرزند، شش پسر و يك دختر است كه هر كدام از آنها بخشي از امور كشور را در دست دارند:
1- محمد: رئيس كميته ملي المپيك ليبي و صاحب 40 درصد از شركت مشروبات غيرالكلي ليبي، كه صاحب امتياز شركت كوكاكولا در اين كشور است و شركت ارتباطات بي سيم و با سيم و پست و تلگراف ليبي را نيز اداره مي كند.
2- سيف الاسلام: معمر قذافي به وي به عنوان جانشين خود نگاه مي كند. سيف الاسلام طي حوادث اخير ليبي، با ظاهر شدن در تلويزيون رسمي اين كشور، مردم ليبي را به قتل عام و كشتار تهديد كرد.
وي فارغ التحصيل دانشگاه لندن در رشته دكتراي اقتصاد و منادي اصلاح سياسي و اقتصادي در ليبي و رئيس مؤسسه بين المللي خيريه قذافي است.
سفارت آمريكا در طرابلس در مورد نقش سيف الاسلام در رژيم قذافي مي گويد: سيف الاسلام براي معمر چون تيغ دو لبه است، از يك سو وجهه ليبي را در سطح بين المللي بهبود مي بخشد و از سوي ديگر و به اعتقاد بسياري از مردم اين كشور، با مزدوري خويش براي بيگانگان و به دليل داشتن اعتماد به نفس بيش از حد، لطمات و ضربات بسياري به كشور ليبي وارد كرده است.
سيف الاسلام از دوستان بسيار نزديك «عبدالباسط المقرحي» متهم اصلي قضيه لاكربي است و از اخبار درز كرده به منابع خبري به نظر مي رسد كه وي با برادرانش براي رسيدن به قدرت اختلاف نظر شديد دارد.
3- ساعدي: بسيار خشن و بدرفتار و متهم به قاچاق و مصرف موادمخدر. داراي نفوذ بسيار براي گرفتن امتيازات تجاري و صاحب شركت توليد تلويزيون در ليبي است. گفته مي شود، وي در سركوب اعتراضات بنغازي دخالت مستقيم داشته است.
4- معتصم: مشاور امنيت ملي قذافي است. سفير صربستان در ليبي او را «كودن» خوانده و گفته مي شود، اختلافات شديدي با سيف الاسلام دارد.
5- هانيبال: فردي متقلب و به دليل بازداشت توسط دولت ليبي به خاطر ضرب و شتم خدمتكارانش موجب بروز بحران ميان دو كشور ليبي و سوئيس شد و معمر قذافي را واداشت، در فوريه 2010 ميلادي، از مسلمانان بخواهد عليه سوئيس «جهاد كنند» و فتوا بدهد مسلماناني كه براي سوئيس كار مي كنند، كافرند.
گفته مي شود، هانيبال به نوعي با بيماري هاي روحي و رواني نيز دست به گريبان است.
6- خميس: فرمانده يگان هاي ويژه ليبي معروف به «يگان 33» است كه آموزش هاي نظامي خود را در روسيه سپري نمود و گفته مي شود، يگان او بود كه سركوب اعتراضات بنغازي را برعهده داشت.
¤ ديدگاه ها و انديشه هاي سياسي قذافي
قذافي بنا بر آنچه در كتاب سبز خود نوشته در حكومت به حاكميت دموكراتيك و مستقيم مردم معتقد است. همچنين، وي در اين كتاب نظريه اي را مطرح مي كند كه نه ماركسيستي و نه سرمايه داري است و آن را نظريه جهان سوم براي زمامداري و حكومت مي داند. وي در مورد نظريه اش مي گويد: اين چكيده تجربه هاي بشري است و معتقد است: كميته هاي انقلاب بايد قدرت را در كشور به دست داشته باشند.
در مورد خاورميانه و نزاع اعراب- اسرائيل نيز ديدگاه «كتاب سفيد» يا «اسراطين» را ترويج مي كند، يعني تأسيس كشور فلسطيني واحد و يكپارچه كه هم اعراب و هم يهود در آن در كنار يكديگر زندگي كنند.
¤ ديدگاه هاي قذافي درباره جهان عرب
گرايش هاي قومي و عربي قذافي، او را واداشت طرح هاي عجيب و غريبي براي جهان عرب ارائه دهد، از جمله:
- اعلام «ميثاق طرابلس» در سال 1969 ميان ليبي، سودان و مصر.
- «اعلاميه قاهره» در سال 1970 كه با تكيه بر اصول و مبادي انقلاب، آزادي و سوسياليسم خواستار اتحاد سه كشور شد.
- اتحاد جمهوري هاي عربي در سال 1971 ميان سه كشور ليبي، مصر و سوريه تحت اين عنوان كه اين اتحاد مقدمات اتحاد كامل سه كشور را فراهم خواهد نمود.
- «بيانيه جربه» براي تأسيس جمهوري اسلامي عربي در سال 1974 ميان ليبي و تونس.
- «بيانيه وجده» كه در صدد تأسيس اتحاد عربي آفريقايي بود و در سال 1984 ارائه شد.
- دعوت از كشورهاي عربي در سال 1988 براي پيوستن به اتحاديه عربي- آفريقايي كه آن را در سال 1984 با كشور مراكش آغاز نمود و اتحاد با مراكش را اولين گام در راه تشكيل اين اتحاديه تلقي كرد.
- لغو مرزها و قوانين گمركي ميان ليبي و تونس از يك سو و ليبي و مصر از سوي ديگر در سال .1988
- ايفاي نقش در اتحاد دو يمن.
- امضاي «موافقتنامه مراكش» در سال 1989 به عنوان اولين گام در راه تحقق وحدت عربي.
- ارائه طرح اتحاد اعراب.
- ارائه طرح اتحاديه عربي- آفريقايي.
¤ ديدگاه هاي قذافي درباره آفريقا
از جمله شعارهاي قذافي در مورد آفريقا اين است كه «آفريقا براي آفريقايي هاست» و «آفريقايي ها بايد با يكديگر متحد شوند». شايد قذافي به اين طريق مي خواست به نقش آفريقا در جهان كنوني تأكيد كند و شايد به همين دليل بود كه آفريقا نقش مهمي در تغيير ديدگاه هاي آمريكا و انگليس در قضيه لاكربي بازي كرد و اين دو كشور را واداشت تا مواضع ليبي را در اين باره بپذيرند.
قذافي در سال 1999 «تجمع كشورهاي ساحل و صحرا» را تأسيس كرد كه هم اكنون 23 كشور آفريقايي در آن عضويت دارند و پس از آن براي تبديل سازمان وحدت آفريقا به سوي اتحاديه آفريقا گام برداشت.
¤ قضيه ربودن امام موسي صدر
«سيد موسي صدر» معروف به «امام موسي صدر» متولد 14 خرداد 1307 در قم پس از مهاجرت از ايران به لبنان، «مجلس اعلاي شيعيان لبنان» را تأسيس كرد و رهبري فكري و سياسي شيعيان اين كشور را عهده دار شد. وي در سوم شهريور 1357 و در آخرين مرحله از سفر دوره اي خود به كشورهاي عربي، بنا بر دعوت رسمي قذافي وارد ليبي و در روز 9 شهريور ربوده شد. دستگاه هاي قضايي لبنان و ايتاليا و همچنين تحقيقات انجام شده از سوي واتيكان، ادعاي رژيم ليبي مبني بر خروج صدر از آن كشور و ورود او به رم را رسماً تكذيب كرده اند. مجموعه اطلاعات آشكار و پنهاني كه طي دو دهه پيش به دست آمده، تماماً گواه آنند كه موسي صدر هرگز خاك ليبي را ترك نكرده است.
در اين ميان قرائن متعددي حكايت از آن دارند كه امام موسي صدر همچنان زنده بوده و چون برخي ديگر از علماي اسلامي، شرايط زندان حبس ابد را مي گذراند. خبري كه در 13 ارديبهشت 1380 توسط سايت «جبهه نجات ملي ليبي» بر روي شبكه جهاني اينترنت منعكس گرديد، مدعي آن است كه موسي صدر در اواخر سال 1376 توسط برخي زندانبانان زندان ابوسليم شهر طرابلس مشاهده شده و اندكي پيش از ماه رمضان گذشته به مكاني ديگر انتقال يافته است.
به تازگي يك منبع ديپلماتيك ليبيايي كه از نظام ديكتاتور ليبي جدا شده است، به «الجزاير تايمز» گفت كه سيد موسي صدر هنوز در قيد حيات است و زير نظر دستگاه هاي امنيتي ليبي و در مكاني بسيار ويژه نگاهداري مي شود.
¤ ماجراي لاكربي و تحريم ليبي
در 21 دسامبر 1988 هواپيماي خطوط مسافري پان امريكن بر فراز دهكده لاكربي در اسكاتلند منفجر شد و تمام 270 مسافر و خدمه آن كشته شدند.
ماجراي لاكربي در آن سال ها به بزرگترين جريان تحقيق و بازجويي تاريخ انگلستان تبديل شد. اين حادثه را عموماً حمله اي به آمريكا تلقي كردند، چون 189 نفر از قربانيان آمريكايي بودند. ماجراي لاكربي تا پيش از حملات 11 سپتامبر 2001 مرگبارترين حمله به شهروندان آمريكايي تلقي مي شد.
دولت هاي آمريكا و انگليس، ليبي را مسئول بمب گذاري در اين هواپيما معرفي كردند و متعاقب آن، تحريم هاي بين المللي عليه ليبي اعمال شد. در سال 2003 دولت ليبي رسماً مسئوليت بمب گذاري در يك هواپيماي مسافربري شركت پان امريكن در سال 1988 را قبول كرد. «عبدالباسط مقرحي» تنها فردي است كه در ارتباط با اين بمب گذاري محكوم شده است. ماجراي لاكربي بيش از هر چيز باعث همسويي دولت قذافي با برنامه هاي غربي ها در موضوعات بين المللي شد.
¤ تحولات اخير ليبي
روز 27 بهمن سالجاري شبكه هاي تلويزيوني عرب زبان از آغاز اعتراضات و قيام مردمي در ليبي عليه قذافي خبر دادند.
دليل شعله ور شدن اعتراضات مردمي در ليبي، دستگيري يك وكيل و فعال حقوق بشر به نام «فتحي تاربل» عنوان شده است. او با بستگان زنداني هاي زندان ابوسليم كه در آن مخالفان حكومتي و متهمان به اسلامگرايي نگهداري مي شوند، ارتباط داشته است.
پس از اعلام اين خبر، صدها فعال سياسي مخالف رژيم قذافي خواستار برگزاري تظاهرات در روز 17 فوريه (28 بهمن) همزمان با ششمين سالگرد تظاهرات شهر بنغازي شدند. در سال 2005 نيروهاي امنيتي رژيم ليبي به شدت اين تظاهرات را سركوب كرده بودند.
از 17 فوريه تاكنون اعتراضات مردمي سراسر ليبي را فراگرفته است و اين اعتراضات با سركوب بسيار شديد رژيم قذافي و قتل عام مردم اين كشور و محكوميت هاي بين المللي همراه است.
خبرگزاري فارس

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14