(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 9 اسفند 1389- شماره 19875

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
واقعيت ساده (يادداشت روز)
گزارش تحليلي كيهان آخرين آرايش نيروهاي سياسي در آستانه انتخابات هيئت رئيسه خبرگان
تحصن (گفت و شنود)
واكنش سفير ايران در روسيه به جوسازي ها؛
هدف خروج سوخت از قلب نيروگاه بوشهر چك نهايي راكتور است
كيهان و خوانندگان
سخنگوي شوراي نگهبان:
تمديد قانون استفاده از تسهيلات حساب ذخيره ارزي براي حمل ونقل ريلي و عمومي رد شد
تحريم آيات يزدي ، مصباح ، سيد احمد خاتمي و حسين شريعتمداري از سوي اتحاديه اروپا
خاتمي دلارهاي ملك عبدالله راحرام نكرد! (خبر ويژه)
حمله به مراجع و مساجد آخرين امريه شبكه صهيونيستي به ميليشيا (خبر ويژه)
حتي يك هزارم ايرانيان خارج نشين هم به اپوزيسيون محل نمي گذارند (خبر ويژه)
وقتي اپوزيسيون فراري يكديگر را به جاسوسي براي جمهوري اسلامي متهم مي كنند (خبر ويژه)



واقعيت ساده (يادداشت روز)

پرونده هسته اي ايران به عنوان بخشي از موزاييك امنيتي و استراتژيك منطقه اكنون دوران مهمي را تجربه مي كند. اگرچه بحث ها درباره اين موضوع عموما خاموش و تحت تاثير تحولات منطقه است اما روند امور مقطع بسيار حساسي را تجربه مي كند. تحولات منطقه باعث شده آمريكايي ها به اين نتيجه برسند كه بايد راهبرد منطقه اي خود را از اساس بازنويسي كنند. اين كار آغاز شده اما به سرانجام نرسيده است. بخش مهمي از اين بازنگري هم بدون شك مربوط خواهد بود به اينكه آمريكايي ها نوع برخورد خود با ايران بويژه در مسئله هسته اي را چگونه به روز كنند و البته -مثل هميشه- مي دانيم تضميني وجود ندارد كه قادر به گرفتن تصميم درست در زمان درست باشند.
فضاي فعلي درباره پرونده هسته اي ايران را دو پديده ساخته است: يكي گزارش آژانس بين المللي انرژي اتمي كه روز شنبه منتشر شد و ديگري برآورد اطلاعات ملي 2011 آمريكا كه احتمالا ماه آينده منتشر خواهد شد (و بناست ارزيابي هاي برآورد سال 2007 را به روز كند). براي تحليل دقيق اين دو پديده ناچار بايد كمي به گذشته برگشت. مذاكرات اسلامبول كه روزهاي اول و دوم بهمن 1389 برگزار شد نقطه شروع مناسبي است. اين مذاكرات به دليل همزماني با خيزش عظيم اسلامي در منطقه عموما تحليل ناشده باقي ماند و درباره عمق اتفاقي كه در اسلامبول رخ داد بحث چنداني صورت نگرفت. از يك منظر بسيار اجمالي و بدون ورود به جزئيات، مذاكرات اسلامبول دو ويژگي راهبردي بسيار مهم داشته است. ويژگي اول اين است كه نحوه رفتار ايران در اين مذاكرات براي اولين بار نشان داد ايران هم با تكيه بر توانايي هاي خود يك راهبرد دو مسيره در مقابل غرب در پيش گرفته است. تا قبل از اين مذاكرات اين غربي ها بودند كه مي گفتند ايران يا بايد مسير اعتمادسازي در مورد برنامه اش را در پيش بگيرد كه از جمله مستلزم عمل به همه درخواست هاي شوراي امنيت به اضافه يك سلسله درخواست هاي اضافي و من درآوردي از جانب آمريكايي ها است يا اينكه با فشار و انزواي فزاينده روبرو خواهد شد. در مذاكرات اسلامبول براي نخستين بار غربي ها با بديل ايراني - و البته گيج كننده- اين راهبرد روبرو شدند. ايران در اين مذاكرات تاكيد كرد غرب هم دو مسير در پيش دارد. مسير اول مسير همكاري است كه الزاماتي دارد و از جمله الزامات آن اين است كه همه انواع فشارها بر ايران متوقف شود و غرب به صراحت و به طور رسمي حقوقي را كه معاهده عدم اشاعه براي ايران در نظر گرفته به رسميت بشناسد. و مسير دوم هم مسير تقابل است كه اگر غرب پيمودن اين راه را انتخاب كند آن وقت همه امكاناتي كه ايران به عنوان «موضوع همكاري» روي ميز گذاشته كاركرد معكوس پيدا خواهد كرد و بدل به ابزارهايي براي «پاسخ منطقه اي» به فشارهاي غرب خواهد شد.
طرف غربي در آن مقطع به اين دليل كه تصور -يا بهتر بگوييم وانمود- مي كرد تحريم ها را يك «گزينه موثر» عليه ايران مي داند اين منطق را نپذيرفت و مذاكرات را به شكست كشاند. شايد يك علت هم اين بود كه غربي ها نمي توانستند در ذهن خود راهبرد مذاكراتي ايران را درست تحليل كنند و مثلا دريابند كه وقتي ايران از «موضوعات همكاري منطقه اي» حرف مي زند منظورش دقيقا چيست. اكنون و با تحولات اخير در منطقه كه به تعبير عاموس گيلعاد مدير كل امور سياسي وزارت دفاع رژيم صهيونيستي، ايران خاورميانه را براي اسراييل تبديل به جهنم كرده احتمالا بايد معناي آنچه ايران در اسلامبول مي گفت براي آمريكايي ها روشن تر شده باشد ولو اينكه ديگر دير شده است و مذاكرات هرگز نمي تواند از آنجايي آغاز شود كه در اسلامبول پايان يافته بود. ايران در اسلامبول توقف فشارها و تثبيت حقوق خود را مطالبه كرد اما در هرگونه مذاكره آتي خاكريزهاي خود را كيلومترها جلوتر قرار خواهد داد و به عنوان تنها قدرتي كه توان مديريت موثر تحولات منطقه را دارد با غرب سخن خواهد گفت.
ويژگي راهبردي دوم مذاكرات اسلامبول هم اين بود كه ايران با مقاومت در مقابل هرگونه درخواست انجام اقدامات اعتمادساز از جانب غرب (كه اين بار در قالب يك نسخه بازنگري شده از مكانيسم مبادله ارائه شد) فلسفه وجودي و كارايي راهبردي استراتژي تحريم را عميقا زير سوال برد. تصور غربي ها هم در مذكرات ژنو3 و هم در اسلامبول اين بود كه اولا ايران به دليل فشار تحريم ها ورود به مذاكرات را پذيرفته و ثانيا اگر به اندازه كافي به استراتژي تحريم زمان داده شود، اجماع جهاني حول اين استراتژي حفظ شود، تحريم ها با مشوق هاي - به زعم آمريكا- قابل توجه همراه شود و نهايتا آثار تحريم ها با مسائل سياسي و اقتصادي داخل ايران تلفيق شود آن وقت حتما محاسبات ايران تغيير خواهد كرد و ايران نه فقط مبادله كه به گفته آقاي گري سيمور مشاور كاخ سفيد در امور خلع سلاح و عدم اشاعه تعليق را هم خواهد پذيرفت! اين تحليل آمريكايي ها كه اطلاعات موجود نشان مي دهد آن را به عنوان يك تحليل «قطعي» به اعضاي گروه 1+5 ارائه كرده بودند در استانبول به طور كامل و بنيادين فرو ريخت. ايران در اين مذاكرات نه فقط كوچكترين انعطافي در مورد اهداف اساسي خود نشان نداد بلكه دستور كار مذاكراتي خود را به گونه اي قرار داد كه نشان مي داد هيچ زماني در آينده هم در اثر فشار ناشي از تحريم ها محاسبات راهبردي خود را تغيير نخواهد داد. اين موضع، ضربه ويران كننده به راهبرد دو مسيره غرب وارد كرد. آمريكايي ها تصور مي كردند اگر مذاكرات شكست بخورد بلافاصله خواهند توانست گروه 1+5 را به اعمال تحريم هاي بيشتر عليه ايران متقاعد كنند اما آنچه عملا اتفاق افتاد كاملا برعكس بود. وقتي مذاكرات شكست خورد سوالي كه از جانب بقيه اعضاي گروه 1+5 مطرح مي شد اين بود كه تاكي بايد با راهبردي كه كاملا روشن شده تاثيري بر ايران نخواهد گذاشت همراهي كنند و اساسا آيا نصابي از تحريم ها و فشارهاي بين المللي وجود دارد كه بتوان ادعا كرد «حتما» بر ايران تاثير خواهد گذاشت؟ مذاكرات اسلامبول يك پاسخ «نه» صريح براي اين سوال ها روي ميز گذاشت كه بلافاصله هم اثرات خود رانشان داد. به فاصله كمتر از يك هفته از اين مذاكرات استوارت لوي مسئول پروژه تحريم ايران در دولت آمريكا از مقام خود استعفا كرد و چند روز بعد از آن هم سرگئي لاوروف در اظهار نظري كم سابقه ضمن مخالفت با اعمال تحريم هاي جديد عليه ايران گفت روسيه مي خواهد بداند وعده آمريكا مبني بر اثرپذيري ايران از تحريم ها بالاخره كي محقق خواهد شد؟! با اين وصف واضح بود كه آمريكايي ها ديگر نمي توانند به مسير اعمال تحريم هاي چند جانبه عليه ايران ادامه بدهند چون نه استدلالي در دفاع از كارايي اين استراتژي در چنته داشتند و نه كوچكترين نشانه يا حتي دورنمايي از معامله پذيري ايران قابل مشاهده بود. تنها راهي كه باقي ماند بسنده كردن به دل خوش كنكي به نام تحريم هاي يك جانبه بود كه استراتژيست هاي دولت اوباما خود بهتر از هر كسي مي دانند چيزي بيش از يك شوخي تبليغاتي نيست.
با كنار هم قرار دادن اين مجموعه تحولات كاملا مي توان دريافت كه آمريكايي ها حتي قبل از تحولات اخير منطقه هم در موقعيت بسيار دشوار و شكننده اي در مقابل ايران قرار داشته اند و اين تحولات صرفا دست بالاي ايران در هماوردي استراتژيك با غرب را بالاتر برده است. بعيد به نظر مي رسد آمريكايي ها در موقعيتي باشند كه بتوانند حتي يك تصميم تاكتيكي درست در اين مقطع بگيرند ولي روشن است كه براي جبران عقب ماندگي بي سابقه خود از ايران در منطقه به هر ابزاري متوسل خواهند شد. نشانه هاي اين امر نيز، هم در گزارش اخير آمانو و هم در برآورد اطلاعاتي كه ظاهرا شوراي اطلاعات ملي آمريكا نهايي كرده ديده مي شود.
گزارش اخير آمانو به صراحت نشان مي دهد كه ايران هرجا پاي تعهدات پادماني اش در ميان بوده به طور كامل به آن عمل كرده و هر جا در مقابل درخواست هاي شوراي امنيت قرار گرفته بي درنگ آن را رد كرده است چرا كه عقيده دارد هيچ مبناي حقوقي براي ورود شوراي امنيت به اين پرونده وجود نداشته است. مهم تر از اين، اين گزارش ذخيره مواد كم غني شده ايران را چيزي حدود 4000 كيلوگرم اعلام مي كند كه اگر فقط يك پيام داشته باشد اين است كه هيچ توقفي در عمليات غني سازي در ايران وجود نداشته و داستان هايي مانند استاكس نت فقط به درد پر كردن ستون روزنامه هاي غربي مي خورده است. آمانو كه مطابق برخي اسناد منتشر شده ويكي ليكس به آمريكايي ها قول داده بود حتي انتصاب معاونان خود را هم با آنها چك كند، در اين گزارش همه سعي خود را كرده است تا همكاري هاي ايران را كمرنگ جلوه داده و براي ادعاهاي آمريكايي ها در مورد وجود يك جنبه تسليحاتي در برنامه ايران، يك مبناي فني فراهم كند. گزارش فوريه به وضوح در برآوردن اين هدف كه دولت اوباما پيش از انتشار برآورد اطلاعات ملي سال 2011 به شدت به آن نياز دارد ناكام مانده است چرا كه هيچ چيزي كه بتوان نام آن را «اطلاعات» گذاشت و مويد چنين داستان پردازي هايي باشد اساسا وجود خارجي ندارد. نتيجه اين فقر مطلق اطلاعات آن شده كه آمانو مجموعه اي از حرف هاي تكراري را كه بيش از 4 سال است در گزارش هاي آژانس copy و pase مي شود يك بار ديگر پشت سر هم رديف كرده و تنها خلاقيتي كه به خرج داده اين بوده كه پاسخ هاي رسمي و مفصل ايران به اين ادعا را بالكل از قلم بيندازد تا شايد «پاراگراف هاي سفارشي آمريكا» اندكي باور پذير جلوه كند!
در ايران كسي تعجب نمي كند كه گزارش ها يا برآوردهاي اطلاعاتي آمريكايي ها درباره تحولات منطقه شبيه ارزيابي هايشان از توان هسته اي ايران باشد اما يك واقعيت ساده و غير قابل چشم پوشي وجود دارد و آن هم اين است كه نه تحولات منطقه و نه برنامه هسته اي ايران موقع انتخاب مسير خود به تنها چيزي كه توجه ندارند اين برآوردها و گزارش هاست.
مهدي محمدي

 



گزارش تحليلي كيهان آخرين آرايش نيروهاي سياسي در آستانه انتخابات هيئت رئيسه خبرگان

سرويس سياسي-
به فاصله كمتر از ده روز مانده به انتخابات هيئت رئيسه مجلس خبرگان رهبري اظهارنظرهاي گوناگوني حول محور بيانات و مواضع متفاوت اخير هاشمي رفسنجاني در محافل سياسي و رسانه اي مطرح شده است.
مواضع اخير هاشمي از آن رو متفاوت است كه وي براي نخستين بار پس از حدود 2 سال از آغاز فتنه 88 در سخنان خود از واژه «فتنه» استفاده كرده و از محكوميت صددرصد آن سخن گفته است! اگر چه اين اقدامات يك گام جلوست ولي سؤالات و ابهامات بي شماري در افكار عمومي درباره انبوهي از مسائل از جمله نامه بدون سلام بيستم خرداد ماه سال 88 هاشمي به رهبري تا پرونده پرخطاي نزديكان و خانواده وي در ايام اغتشاش هاي خياباني و همچنين سكوت و بعضاً همراهي هاي وي از سران فتنه وجود دارد كه هنوز هيچ پاسخي نگرفته است. با اين حال اما وقايع 25 بهمن ماه امسال بهانه اي شد براي حضوري متفاوت از سوي هاشمي و بسياري تحليل گران نفس اين اتفاق را هرچند بسيار ديرهنگام و ناكافي اما در مجموع مثبت ارزيابي كردند. اگر چه اين مسئله از سوي بسياري از نخبگان سياسي با جهت گيري انتخاباتي هاشمي براي رياست مجلس خبرگان همسو دانسته شد اما وي در ديدار 2 شب قبل خود با اعضاي جبهه پيروان خط امام و رهبري كه سايت مشرق آن را منتشر ساخت، تأكيد كرد: «من به دنبال پست و مقام نيستم. همان دوره قبل هم نمي خواستم كانديداي رياست شوم. نظر من هم روي آقاي مهدوي كني بود ولي با تكليفي كه رهبري كردند براي خبرگان كانديدا شدم.» طرح اين ادعا به سرعت از سوي برخي خواص و از جمله آيت ا... محمود عبداللهي عضو مجلس خبرگان رهبري با واكنش تندي مواجه شد.
به گزارش فارس اين عضو خبرگان رهبري اظهار داشت: اطلاع موثق از كانال هاي مختلف دارم كه رهبر معظم انقلاب اسلامي در نفي يا اثبات كانديداتوري هاشمي رفسنجاني اظهارنظر نفرموده اند. وي در ادامه با اشاره تلويحي به نظر خبرگان رهبري پيرامون كانديداتوري هاشمي گفت: هر محقق و كارشناسي مي تواند به راحتي حدس بزند كه نمايندگان خبرگان رهبري چه نظري دارند؛ نظر خبرگان رهبري به دور از نظر ملت ايران نيست و نيازي به توضيح ندارد.
به گزارش رسا موج واكنش ها به مواضع هاشمي از سوي برخي ائمه جمعه كشور نيز تشديد شد. از آن جمله آيت ا... عبدالنبي نمازي نماينده ولي فقيه و امام جمعه كاشان بود كه در واكنش به موضع رئيس دفتر مجلس خبرگان رهبري مبني بر مصمم بودن هاشمي رفسنجاني براي شركت در انتخابات آتي اين مجلس گفت: مجلس خبرگان بنگاه اقتصادي نيست كه افراد براي رياست يا نيابت آن به تبليغات رسانه اي متوسل مي شوند.
وي با تأكيد بر اين كه در سابقه فعاليت 30 ساله مجلس خبرگان هيچ گاه كانديداتوري براي مجلس خبرگان رسانه اي نشده خاطرنشان كرد: در اين مدت هيچ گاه نه رئيس و نه ساير اعضاي هيئت رئيسه خودشان را كانديدا نمي كردند، بلكه به اصرار و پيشنهاد ديگران به صحنه مي آمدند چرا كه مي دانستند اين كار دور از شأن روحانيت است.
همه آنچه گذشت پيش از آن كه گلايه مندي صرف از رفتار دوگانه هاشمي رفسنجاني در 20 ماهه گذشته را منعكس كند انتظار فزاينده اي است كه از وي براي اعلام موضع صريح و قاطعانه بر اصول انقلاب و اعلام مرز جدي از فتنه گراني است كه هم اكنون نيز برخي از آن ها حول محور وي حلقه زده اند.

 



تحصن (گفت و شنود)

گفت: سايت «ايران گلوبال» كه از آمريكا و زير نظر اليزابت چني، دختر ديك چني اداره مي شود توصيه كرده كه فتنه گران در مساجد تحصن كنند.
گفتم: اي دل غافل! مثل اين كه بر و بچه هاي وزارت اطلاعات و سپاه در اين سايت نفوذ كرده اند.
گفت: سايت وزارت خارجه رژيم صهيونيستي هم، اين پيشنهاد را موثر دانسته است.
گفتم: ظاهرا در سايت وزارت خارجه اسرائيل هم نفوذ كرده اند!
گفت: از كجا مي گويي؟!
گفتم: از قرار معلوم نفوذي هاي سپاه و وزارت اطلاعات در «سيا» و «موساد» با القاي اين پيشنهاد قصد داشته اند اگر از فتنه گران چيزي باقي مانده باشد، آنها را هم لو بدهند.
گفت: چطوري؟
گفتم: خب! مطابق دستورات اسلامي، اگر نقطه اي از مسجد آلوده و نجس شود، پاك كردن آن بر همه مسلمانان واجب است.

 



واكنش سفير ايران در روسيه به جوسازي ها؛
هدف خروج سوخت از قلب نيروگاه بوشهر چك نهايي راكتور است

سفير كشورمان در روسيه تاكيد كرد كه باز كردن درب راكتور بوشهر، هيچ ارتباطي به ويروس استاكس نت ندارد و تنها با هدف چك نهايي راكتور صورت گرفته است.
«سيدرضا سجادي» در گفت وگو با ايسنا در اين باره خاطرنشان كرد: نيروگاه بوشهر، اولين نيروگاه هسته اي در يك كشور اسلامي است و رژيم صهيونيستي و همه غرب، صف آرايي كرده اند كه اين اتفاق نيفتد و از چند سال قبل فشار سياسي زيادي روي روس ها گذاشته شده كه روس ها هم مانند آلماني ها، اين نيروگاه را نيمه تمام رها كنند.
وي افزود: روس ها نه تنها نيروگاه بوشهر را رها نكرده اند، بلكه تاسيسات نيروگاه را كامل كرده، سوخت را به كشور منتقل و در محل راكتور قرار دادند و نيروگاه را به مرحله افتتاح رساندند. سياست دشمنان جمهوري اسلامي ايران، اين است كه اين پيروزي را در ذائقه ملت ايران تلخ كنند و با شايعه پراكني، روابط ايران و روسيه در ارتباط با اين پروژه را دچار اضطراب و بحران كنند. ما بايد، با هوشياري، كام دشمن را از شكست در جنگ روانيش، تلخ كنيم.
وي افزود: باز كردن در راكتور بوشهر، هيچ ارتباطي به ويروس استاكس نت ندارد و با هدف چك نهايي راكتور است. اين اقدام، با توافق كارشناسان روسي و ايراني انجام شده است. كارشناسان ما و روسيه متفقا معتقدند كه به دليل استفاده از زيرساخت ها و تجهيزات آلماني، و تلفيق دو فن آوري روسي-آلماني، ما ضرايب و استانداردهاي حفاظتي نيروگاه را بيش از استانداردهاي متعارف، اعمال كنيم. سرگي كرينكو - رئيس روس اتم -، كه براي شروع همكاري ايران و روسيه در زمينه راديوداروها، هفته گذشته سفري به تهران داشت، به اراده دولت روسيه براي راه اندازي نيروگاه تاكيد كرد.
سجادي با اشاره به ديدار اخيرش با معاون وزير خارجه روسيه تصريح كرد: در ملاقات هفته گذشته ام با معاون وزير خارجه روسيه، ريابكف مجددا نسبت به اراده روسيه، براي راه اندازي نيروگاه و ادامه همكاري هاي انساني و صلح آميز هسته اي، تاكيد كرد.
ايمني نيروگاه، اولويت اول ايران
«علي اصغر سلطانيه» نماينده كشورمان در آژانس بين المللي انرژي اتمي نيز در اين باره گفت: آنچه هم اكنون در نيروگاه بوشهر رخ مي دهد يك پروژه فني تحقيقي است كه از سوي كارشناسان روس در راستاي راه اندازي نيروگاه انجام مي شود. «علي اصغر سلطانيه» كه با روزنامه الشرق الاوسط گفت وگو مي كرد، افزود: اين عمليات فني توسط متخصصان روس در راستاي سنجش ميزان ايمني نيروگاه در زمان راه اندازي انجام مي شود كه مقرر است در روز نهم آوريل (15 فروردين) راه اندازي شود.
نماينده ايران در آژانس با تكذيب اين مسئله كه توقف فعاليتهاي نيروگاه بوشهر در اثر ويروس استاكس نت بوده است، اظهار داشت: نمي توانم زمان دقيق راه اندازي نيروگاه بوشهر را به شما اعلام كنم. اولويت ايران اين است كه ايمني نيروگاه بوشهر براي توليد برق هسته اي رعايت شود.
سخنگو و مدير كل روابط عمومي و اطلاع رساني سازمان انرژي اتمي ايران نيز در اين باره اعلام كرد: در اخبار منتشره در خبرگزاري ها و رسانه ها درباره خارج نمودن سوخت نيروگاه بوشهر بزرگنمايي شده است و اقدامات انجام شده امري عادي است.
حميد خادم قائمي افزود: با توجه به مذاكرات انجام شده در روز سه شنبه 3 اسفند 89 ميان رئيس سازمان انرژي اتمي ايران و مدير كل روس اتم كه طي آن دو طرف به توافقاتي درخصوص ايجاد تمهيدات بيشتر در روند راه اندازي نيروگاه اتمي بوشهر دست يافته بودند، اقدامات صورت گرفته در نيروگاه اتمي بوشهر از نوع بازرسي فني بوده و جهت حصول اطمينان از ايمني راكتور انجام شده است.
وي خاطرنشان كرد: حصول اطمينان از ايمني نيروگاه در آينده، حفظ سرمايه گذاري ملي و ادامه همكاري تخصصي با روسيه را بر راه اندازي شتاب زده نيروگاه، ارجح و داراي اولويت مي دانيم.
 



ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر: 33110065
تمام ساعات شبانه روز:33916546
سامانه پیام کوتاه: 30002323

كيهان و خوانندگان
¤ انقلاب اسلامي توانست نقاب دروغ و فريب كاري را از صورت كشورهاي دروغگو مثل آمريكا كنار بزند و از اين بابت كل بشر در هر كجاي دنيا مديون انقلاب اسلامي است. يك نفر قاچاقچي جنايتكار را در داخل ايران اعدام مي كنند صداي آمريكا در آن سوي دنيا در مي آيد، ولي ديكتاتور ليبي با كشتار هزاران نفر حمام خون راه مي اندازد اما صداي اعتراضي از آمريكا بلند نمي شود.
عليمرداني
¤ ديكتاتور ليبي هدفش از دست زدن به اين جنايت ها عليه ملت كشور خودش اين است كه تصميم گرفته در خيانت و جنايت از امثال صدام، حسني مبارك و ... چيزي كم نياورد و به قول معروف ركورد جانيان عالم را بشكند. اما خبر ندارد كه با اين كار زودتر سقوط مي كند.
فخرالساعه
¤ منتظر بمب خبري در ليبي هستم تا انشاء الله چشمانم به جمال رهبر شيعيان لبنان روشن شود. عجب روزي خواهد بود.
3419---0935
¤ معمولا تنبل ها و افراد بازيگوش و نامنظم و خاطي در رديف آخر كلاس قرار داشته اند و هرگاه تغيير رويه مي دادند جايشان عوض مي شد و به هنگام پايان سال برخي با نمره كم قبول و برخي نيز مردود مي شدند. جايگاه برخي خواص با تعيين ضريب بصيرتشان شبيه همين مثال است با اين وصف آنهايي كه رفوزه شدند در صف ديكتاتورهاي دست نشانده اي هستند كه به مقابله با خواست مردمشان ايستاده و خيانت كرده و وادار به فرار شده اند. آنها در زباله دان تاريخ قرار گرفتند اين هم از عجايب دنيا و هم از عبرتهاي تاريخ و روايات و قصص قرآني است.
محمودي
¤ سران فتنه خيانتكار، جنايتكار و غارتگر بيت المال هستند فلذا به هر قيمتي كه شده بايد محاكمه شوند و به سزاي اعمال ننگين خود برسند چرا هنوز آنها را نصيحت مي كنند كه از راه غلط خود برگردند. اين ساده انديشي است.
5074---0919
¤ اقليت فتنه گر خودشان مروج ديكتاتوري هستند. ولي چيزي كه ما را آزار مي دهد عدم برخورد با افرادي مثل مهدي هاشمي، فائزه و ... است. عدالت حكم مي كند كه با آنها نيز مثل ديگران برخورد شود. كسي كه در روز روشن به تحريك مردم به آشوب مشغول بوده به محض آوردن بهانه خريد لباس تبرئه مي شود و بايد آزاد شود؟
0008---0912 و چند تلفن ديگر
¤ فرقه هاي گمراه و استعماري مثل وهابيت براي ترويج افكار و عقايد خود اقدام به توزيع كتب رايگان مي كنند. ولي برعكس، كتاب هاي ديني به ويژه كتب شهيد مطهري كه مطالعه آن براي يكايك هم وطنان ضروري است با قيمت هاي بالا فروخته مي شود. چرا بايد چنين باشد؟
4426---0916
¤ ضمن تشكر از مسئولين كاروانهاي راهيان نور بويژه بسيج و آموزش و پرورش كه كار بسيار خوب و سنجيده و پسنديده اي انجام مي دهند و عملا نوجوانان و جوانان را با برخي از دلاوري ها و جانفشاني هاي رزمندگان 8 سال دفاع مقدس آشنا مي كنند، شايسته است كه با تدبير برخي نقصان هاي اين حركت در زمينه هاي نظم و انضباط، بهداشت، عدم تعامل راوي با مردم، سخنراني هاي خسته كننده و ... هم به صورت خردمندانه برطرف شود.
پيراسته فر
¤ ضمن تشكر از انعكاس و پيگيري هاي كيهان، از صدور دستور رسيدگي توسط معاون اول دادستان جناب آقاي كامكار و رئيس شعبه مربوطه آقاي قطبي و مسئولين دفترهاي ايشان و پيگيريهاي مسئولانه قوه قضائيه در مورد انتقال پرونده 89/890074 كلاهبرداري، از بازپرس 4 منطقه هفت به مجتمع قضايي شهيد قدوسي به شعبه 1041، نيز قدرداني و تشكر مي نمايم.
سيداحمد پورمستوفي

 



سخنگوي شوراي نگهبان:
تمديد قانون استفاده از تسهيلات حساب ذخيره ارزي براي حمل ونقل ريلي و عمومي رد شد

سخنگوي شوراي نگهبان اظهار كرد: طرح دو فوريتي «تمديد قانون استفاده از تسهيلات حساب ذخيره ارزي براي حمل ونقل ريلي و عمومي شهرها مصوب 1388» خلاف اصل 75 قانون اساسي شناخته شد.
دكتر عباسعلي كدخدايي در گفت وگو با ايسنا، در مورد بررسي شوراي نگهبان پيرامون اين طرح، تصريح كرد: نظر به اينكه طرح دو فوريتي مذكور موجب افزايش هزينه عمومي مي شود و طريق تأمين آن معلوم نشده، خلاف اصل 75 قانون اساسي تشخيص داده شد.
وي همچنين گفت: طرح دو فوريتي «افزايش سقف اعتبار مازاد درآمد اختصاصي دانشگاههاي علوم پزشكي و خدمات بهداشتي- درماني كشور» مغاير با شرع و قانون اساسي شناخته نشد.

 



تحريم آيات يزدي ، مصباح ، سيد احمد خاتمي و حسين شريعتمداري از سوي اتحاديه اروپا

منابع خارجي از ليست 80 نفري شخصيت هاي ايراني، براي تحريم توسط اتحاديه اروپا خبر دادند. سايت تحليلي پولتيكو با انتشار اين ليست اعلام كرد، اسامي آيت الله مصباح يزدي ، احمد خاتمي ، محمد يزدي و حسين شريعتمداري در ليست تحريم اتحاديه اروپا وجود دارد.
اين ليست در اتحاديه اروپا به بحث گذاشته شده و افراد آن تحريم و دارايي هاي آنها در اتحاديه اروپا توقيف خواهد شد.
اين سايت دليل انتخاب اين افراد را حوادث پس از انتخابات سال 88 و مقابله با فتنه سبز اعلام كرده است.
در اين ليست نام افرادي مانند آيت الله مصباح يزدي، سيداحمد خاتمي،محمد يزدي ، حسين شريعتمداري، سيدحسن فيروزآبادي (رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح)، محمدعلي جعفري (فرمانده سپاه)، حجت الاسلام والمسلمين سعيدي (نماينده ولي فقيه در سپاه)، يدالله جواني (رئيس اداره سياسي سپاه)، عبدالله عراقي (جانشين فرمانده نيروي زميني سپاه)، حسين همداني (فرمانده سپاه تهران)، علي فضلي (جانشين فرمانده بسيج)، اسماعيل احمدي مقدم (فرمانده نيروي انتظامي)، احمدرضا رادان (جانشين فرمانده نيروي انتظامي) به چشم مي خورد.
نام برخي از مقامات قضايي و قضات از جمله آيت الله صادق لاريجاني (رئيس قوه قضائيه)، جانشين وي - ابراهيم رئيسي- و سخنگوي قوه- محسني اژه اي- هم در اين ليست گنجانده شده است.
برخي از مقامات و وزراي دولت نيز مانند مصطفي محمدنجار (وزير كشور)، كامران دانشجو (وزير علوم)، حيدر مصلحي (وزير اطلاعات)، صادق محصولي (وزير رفاه)، مرتضي بختياري (وزير دادگستري) و مرتضي تمدن (استاندار تهران) نيز در اين ليست حضور دارند.

 



خاتمي دلارهاي ملك عبدالله راحرام نكرد! (خبر ويژه)

خاتمي پس از دو هفته سكوت در قبال پروژه آمريكايي-صهيونيستي آشوب در 25 بهمن، سكوت را شكست.
وي ضمن سخناني كه همسو با پروژه ناكام 25 بهمن ارزيابي مي شود، تلاش كرد هويت ضد صهيونيستي و ضدآمريكايي قيام ملت هاي مسلمان منطقه را كمرنگ كند. او مدعي شد بعضي از اين قيام ها عليه نظام هايي بوده كه سياست اصلي خود را مخالفت با غرب به خصوص آمريكا قرار داده اند و همواره شعارهاي انقلابي و ضدصهيونيستي داشته اند!
خاتمي هيچ مصداقي دراين باره ارائه نكرد و حال آن كه تمام رژيم هاي مرتجعي كه ملت هاي مسلمان عليه آنها به قيام برخاسته اند، داراي ماهيت وابسته بوده اند و حتي معمر قذافي طي سال هاي اخير بيشترين ارتباطات را با آمريكا و غرب برقرار كرده بود.
خاتمي در ادامه سخنانش بدون آن كه تحركات ساختارشكنانه و شعارهاي ضدانقلابي و ضدقانون اساسي اوباش تحريك شده از سوي رسانه هاي ضدانقلابي و آمريكا و رژيم صهيونيستي در 25 بهمن را محكوم كند، مدعي شد: آيا نبايد باعث ناراحتي و نگراني باشد وقتي جريان هايي مي كوشند دست آوردهاي بزرگ انقلاب را ناديده انگارند، بلكه آن را دگرگونه جلوه دهند؟ وقتي بنا باشد همه مسئولان طراز اول كه مورد تاييد امام، مردم و رهبري بوده اند انسان هاي فاسد، منحرف و ضدانقلاب معرفي شوند آيا مردم جهان حق ندارند اين شبهه را پيدا كنند كه پس حاصل انقلاب، فساد و انحراف بوده است؟ و آيا اين بزرگ ترين جفا به انقلاب نيست؟ آيا اگر فضا باز باشد قانون اساسي مبناي عمل قرار گيرد و انتقاد و حتي اعتراض در چارچوب قانون آزاد باشد و نصيحت مسئولان كشور و نقد و ارائه آزاد انديشه يك ارزش به حساب آيد، به جمهوري اسلامي خدمت نشده است؟
وي كه سوابق ملاقات با جرج سوروس (سرمايه گذار صهيونيست كودتاهاي مخملين) و راسموسن دبيركل ناتو (حامي كاريكاتورهاي ضد اسلامي در دانمارك) را در كارنامه سياه خود دارد، به دفاع تلويحي از فتنه گراني چون موسوي و كروبي برخاست كه تحريك كننده حركت آشوبگرانه مذكور 25 بهمن بودند.خاتمي گفت: به جا بود كه زندانيان كه نوعاً انسان هاي امتحان داده و صادق و مومن اند آزاد شوند نه اينكه اين روزها شاهد دستگيري هاي تازه و ايجاد محدوديت مجدد براي كساني باشيم كه اندكي از محدوديت آن ها كاسته شده بود. چرا بايد كساني چون جناب مهندس موسوي و جناب آقاي كروبي كه در دلبستگي شان به اصل انقلاب و نظام ترديدي نيست دچار حصر و محدوديت شوند و زمينه اي فراهم آيد تا كساني كه نه نظام را قبول دارند و نه خير ايران و ايراني را مي خواهند ميدان داري و احياناً از احساسات پاك مردم بخصوص جوانان سوءاستفاده كنند.
اين رويكرد تحريفگرانه و نفاق آلود از سوي خاتمي در حالي است كه اوباش چند صد نفري حاضر در اغتشاش 25 بهمن، به دعوت كروبي و موسوي علناً عليه جمهوري اسلامي و اركان قانون اساسي و انقلاب فحاشي كرده بودند تا افكارعمومي جهان از انتفاضه اسلامي در خاورميانه منحرف شود، همچنان كه خاتمي خود در سخنان اخيرش كوشيده تا هويت ضدصهيونيستي و ضد آمريكايي نهضت ها را كتمان كند. خاتمي به شيوه نفاق هميشگي توضيح نمي دهد كه كجاي تحركات ساختارشكنانه و آشوبگري و تكرار شعارهاي ضدانقلابي كه يك روز قبل از ماجراي 25بهمن از سوي سايت وزارت خارجه رژيم صهيونيستي ديكته شده، «نصيحت و نقد و ارائه انديشه در چارچوب قانون است»؟! و كدام «انسان مومن و صادق» حاضر مي شود در بحبوحه بدنامي و فرار مزدوران آمريكا و اسرائيل از كشورهاي اسلامي، ننگ نوكري مستكبران را به جان بخرد و به خاطر اين حماقت بزرگ، از ستايش آنان برخوردار گردد؟!
خاتمي با اين اظهارات نشان داد كه ادعاي اصلاح طلبي او در چارچوب قانون اساسي و خدمت به جمهوري اسلامي دروغي رنگ باخته بيش نيست و او اختيار جدا كردن حساب خود از ضدانقلاب و آمريكا و اسرائيل را ندارد.
گفتني است خاتمي علاوه بر ملاقات پنهان با جرج سوروس صهيونيست،راسموسن دبيركل ناتو و حامي كاريكاتورهاي ضد اسلامي براي راه اندازي فتنه88 مبالغ كلاني از ملك عبدالله پادشاه سعودي و برخي از كشورهاي اروپايي نيز دريافت كرده است و تلاش وي براي تطهير سران وابسته برخي كشورهاي عربي و تخطئه حركت هاي انقلابي مردم مسلمان خاورميانه در اين راستا قابل ارزيابي است.
خاطرنشان مي شود همزمان با سياه بازي جديد خاتمي، روزنامه اطلاعات مطلبي رپرتاژگونه و توأم با حمايت از وي چاپ كرد.



 



حمله به مراجع و مساجد آخرين امريه شبكه صهيونيستي به ميليشيا (خبر ويژه)

خطاي راهبردي سازمان فتنه و دعوت به غائله آفريني در 25 بهمن كه عملاً به نمايش بي وزني اين جريان انجاميد، دو سر خارجي و داخلي اين سازمان را به وضعيت انسداد كامل سوق داده است.
طيف داخلي اين سازمان كه كوشش مي كرد خود را هنوز وفادار به جمهوري اسلامي و قانون اساسي نشان دهد، اولاً حالت لكه و ذره اي خود را در خيابان به نمايش گذاشت و ثانياً هويت واقعي و ضدانقلابي خود را در پروژه اسرائيلي- آمريكايي نشان داد. از زاويه نگاه سوم نيز، خشم و انزجار و فشار افكار عمومي براي محاكمه و مجازات اين جريان شدت گرفت و باعث شد حتي برخي از اصلاح طلبان نيز علناً از آنها اعلان برائت كنند.
طيف خارج نشين سازمان نيز در اين ميان زير يك علامت سؤال بزرگ است مبني بر اينكه صدها ميليون دلاري كه در همين يكي دو سال اخير خرج آنها شده چه عايدي جز لو دادن و آسيب پذير كردن شبكه مزدوران در داخل انجام داده است.
در اين شرايط بغرنج، بخش خارجي سازمان فشار رواني و تبليغاتي را برطيف خارجي افزايش داده و علناً از آنها مي خواهد دست به رفتارهاي انتحاري بزنند. به عنوان مثال شبكه صهيونيستي بالاترين در مطلبي به قلم «محمود-ف» - يكي از روزنامه نگاران كلاهبرداري كه با ژست مبارزه و اپوزيسيون بازي توانست پناهندگي بگيرد- مي نويسد: موسوي و كروبي ناموس ما بودند و عملاً دستگير شده اند. آنها خط قرمزها بودند. بايد كارد كشيد يا كشت و يا كشته شد. اما همين كه كسي مخالفان را تشويق كند كه در مقابل رژيم كوتاه نيايند، يقه او را همه مي چسبند كه جوان مردم را كجا مي فرستد. يا به طرفي كه تشويق مي كند، مي گويند او چرا به خودش نارنجك نمي بندد و نمي آيد در يكي از خيابان هاي تهران خود را منفجر كند تا به همه ثابت نمايد، خشونت خوب است. بيچاره فعال سياسي و وبلاگ نويس و روزنامه نگاري كه دعوت به مبارزه كند. اگر در داخل باشد و با اسم فعاليت كند كه دستگير مي شود يا اگر با هويت مستعار فعاليت كند، از سوي مخالفان هو مي شود كه چرا وقتي خودت جرأت نداري اسم و رسمت را علني كني، ديگران را به خيابان دعوت مي كني؟ و اگر خارج نشين است برچسب مي خورد كه «خارج گودنشين است و مي گويد لنگش كن». عجيب اينكه در فضاي وب، بعضي از ناراضي ها و اپوزيسيون همين انگ را به ما مي زنند.
نامبرده در عين حال با اشاره به برخي دعوت هاي تجمع نوشت: در وضعيت فعلي چه كاري به مسير امام حسين تا آزادي داريم؟ در شرايط فعلي اين مسير را نمي شود پركرد، ميدان آزادي هم كه دراندشت است. اما بايد توجه كرد كه وقتي نتوان ده هزار نفر آدم مصمم و پاي كار را به عرصه آورد، از همين حال بايد اپوزيسيون را ورشكسته به حساب آورد. دلخوش كردن به شعارهاي بالاتريني و لايك هاي فيس بوكي كه «25 بهمن ميليوني بوديم» و «يك اسفند تهران پادگان شد»، چاره درد نيست. 25 بهمن ميداني فتح نشد و يك اسفند حتي تجمعي شكل نگرفت. شكست و پيروزي را با نيرويي كه صرف آن شده و انتظاري كه از آن مي رفته بايد سنجيد و گرنه حرف هايي نظير «همينكه مجبور شدن براي كنترل ما نيرو بيارن كافيه» مثل تير انداختن ملانصرالدين به وسط هدف است؛ هر جا كه تير افتاد دور آن جا را خط بكشيم كه وسط دايره باشد!
بابك داد كاتب ويژه خاتمي كه از اواسط تابستان سال گذشته از كشور گريخته و سعي مي كند خود را فعال سياسي نشان دهد، در مطلب مشابهي در گويانيوز، روش «لنگش كن» را در پيش گرفت و نوشت: حالا نوبت ما مردم [!؟] است كه ثابت كنيم اهل كوفه هستيم يا نه؟ آيا مي دانيم داغ ننگ كوفي بودن هنوز بعد قرن ها پاك نشده است؟ آيا بايد سكوت كرد؟ مي بينيم كه خشم مخالفان را كنترل كرده اند و كورنومتر بمب را از كار انداخته اند.
البته اين كلاهبردار فراري هم ترجيح داده اين واقعيت را مسكوت بگذارد كه اگر اعتقاد به مبارزه دارد چرا از كشور گريخته و در اروپا پناهندگي گرفته و اكنون صرفاً براي گذران امور، در شيپور بي هزينه مبارزه از خارج مي دمد؟ گزافه گويي كاتب ويژه خاتمي در حالي است كه ملت نستوه ايران 9 دي و 22 بهمن88 و همچنين 22 بهمن امسال نشان دادند كه اهل كوفه نيستند و نمي گذارند يزيديان حتي به پرچم عزاي امام حسين(ع) تعرض كنند.
در حيص و بيص اين تحريك و تحميق ها، برخي از عناصر ضد انقلاب روايت هاي جالبي از به هم ريختگي اپوزيسيون را به قلم آورده اند. يكي از بالاتريني هاي ضد دين با اشاره به انتشار منشوري از سوي فتنه سبز كه مدعي اجراي قانون اساسي است، مي نويسد: ميگه ورژن دوم منشور جنبش سبز رو ديدي!؟ ميگم آره! مي پرسه اونو خوندي؟ مي گم آره تا اونجايي از منشور رو خوندم كه رسيدم به «گنجينه اسلامي، ايراني» همين جا كه رسيدم ديگه نخوندمش! چه معني ميده اينها هنوز اسلام رو مي آورند! اصلا چه لزومي داره كه يك آدم لامذهب يا يهودي بايد براي اين جنبش سبز اسلامي جانفشاني كنند؟ چرا مني كه مي خواهم اسلام از بين برود، بايد از اين اسلام سبز دفاع كنم!؟ آخه مگر ما مازوخيست هستيم كه بخواهيم از نام دشمن خود (اسلام) دم بزنيم!
كاربر سرخورده ديگري نوشته است: واقعاً اين منشور را كي نوشته؟ من مانده ام اين توضيح واضحات چه دردي را دوا مي كند و به چه دردي مي خورد؟ اين متن طولاني كه به زور هم نمي شود از توي آن دو تا هدف مشخص و يك برنامه عملي به دست آورد به چه دردي مي خورد؟ همه اين چيزهايي كه در منشور آمده را مي شود براي همه دنيا نوشت. چه چيزي در ايران قرار است انجام بشود؟ بالاترين به عنوان مدعي جنبش ضد خشونت در مطلب ديگري خواستار حمله به پايگاه هاي بسيج شد و سپس نوشت: اصلا بايد همه مساجد را ويران كرد(!)
اين ترمينال صهيونيستي تحت مديريت ظاهري ضدانقلاب همچنين با انتشار عكس مربوط به سر به داري مجتهد شهيد شيخ فضل الله نوري(ره)، در روزگار مشروطه تصريح كرد كه بايد با تمام مراجع تقليد هم به همين شكل رفتار كرد.
يادآور مي شود گروهك تروريستي منافقين نيز پس از ماه ها رفتار رياكارانه و انقلابي نمايانه، در 30 خرداد 1360 به خيال اينكه وارد فاز مسلحانه مي شود، گور خود را براي هميشه كند و سران آن مدتي بعد جاروكش دربار ديكتاتور جنايتكاري چون صدام شدند.

 



حتي يك هزارم ايرانيان خارج نشين هم به اپوزيسيون محل نمي گذارند (خبر ويژه)

تجمع 5 نفره عناصر ضدانقلاب در مقابل سفارت ايران در لاهه هلند، يك ركورد تازه را در برپايي افتضاح از سوي اپوزيسيون رقم زد. هلند يكي از پايگاه هاي فعاليت ضدانقلاب در اروپا به شمار مي رود و براي تجمع ضد ايراني اخير در هلند تبليغات فراواني صورت گرفته بود.
اين نمايش به قدري افتضاح بود كه حتي اعتراض راديوزمانه (ارگان دولتي هلند براي اپوزيسيون ضد انقلاب) را هم به دنبال داشت. راديو زمانه در حالي كه عكس تجمع 5 نفره را منتشر كرده بود، با گشاده دستي نوشت: گردهمايي مقابل سفارت جمهوري اسلامي در لاهه با حضور 30 نفر [!؟] و گردهمايي دوم با حضور 100 نفر[!؟] برگزار شد. اين شمار شركت كنندگان در حالي بود كه بر پايه اطلاعات مركز آمار هلند، 32 هزار ايراني در اين كشور زندگي مي كنند. در دهه 1990 در حالي كه جمعيت ايراني ها در هلند به مراتب كمتر بود، شمار بيشتري از آنها در راهپيمايي ها شركت مي كردند و گاه تعدادشان به چند صد نفر مي رسيد. اكنون كاهش شمار شركت كنندگان به ويژه در هفته هاي اخير، ذهن بسياري از مخالفان فعال را در هلند به خود مشغول كرده است.
اين رسانه وابسته به دولت هلند به جاي اشاره به وفاداري اكثريت ايرانيان مقيم كشورهاي ديگر به كشور و نظام خود كه باعث مي شود دعوت ضدانقلاب را تحريم كنند، به توجيهات قابل تأملي متوسل شد و از قول يكي از عناصر ضدانقلاب گفت: اينكه چرا ايرانيان مقيم خارج در چنين تجمعاتي شركت نمي كنند، به نظر من خيلي بي تفاوت شده اند. چون فكر مي كنند براي آنها اتفاقي نيفتاده و بي تفاوت شده اند. چرا بايد از خانه هاي گرم شان بيرون بيايند و در جايي بايستند كه هوا سرد است! يا فكر مي كنند اگر جلوي سفارت بيايند، شايد از آنها عكس يا فيلم بگيرند و ديگر نتوانند براي تعطيلات به ايران بروند. اين در حالي است كه بسياري از آنها روزي كه به هلند آمده اند يكي از جملاتي كه به كار برده اند حتماً اين بوده كه اگر من به ايران برگردم، مرا بلافاصله زنداني و اعدام مي كنند. به خاطر همين هم موفق شده اند در هلند جواب مثبت بگيرند، ولي الان كه جواب هاي شان را گرفته اند و گذرنامه هاي هلندي در جيب شان است، همه چيز را فراموش كرده اند؛ اينجا زندگي شان را مي كنند و اصلا بي خيال همه شده اند. اين واقعاً جاي شرم دارد.
اين عضو اپوزيسيون كه براي دولت هلند كار مي كند، اضافه كرد: كشورهاي دنيا احتمالا به رژيم ايران غبطه مي خورند چرا كه مخالفاني دارد كه اين قدر بي تفاوتند!
يكي ديگر از همين مواجب بگيران دولت هلند درباره آب رفتن تعداد اعضاي اپوزيسيون در تجمعات گفت: موج نخست كساني كه به اروپا آمدند تقريباً پناهنده بودند و در گردهمايي ها شركت مي كردند اما بعدها وقتي اعلام شد پناهنده ها مي توانند به ايران برگردند، لازمه اش اين بود كه نامه هايي را امضا كنند و به نوعي «غلط كردم» بگويند. نتيجه اين بود كه به نوعي اسير جمهوري اسلامي در خارج كشور شدند. يعني حاكميت جمهوري اسلامي را در خارج از كشور هم بالاي سر خودشان حس مي كنند. جرأت اين را ندارند كه به راحتي در گردهمايي هاي اعتراضي شركت كنند يا حتي پاي يك فراخوان براي جلوگيري از اعدام در ايران را امضا كنند. حالا هم بعضي ها با عينك و گاه پوشاندن روي خود در حركات اعتراضي شركت مي كنند.راديوزمانه و اپوزيسيون همكار آن در اين گزارش توضيح نداده اند كه اگر اپوزيسيون خارج نشين تا اين اندازه بي بخار و هراسان است چگونه از هم قطاران خود توقع دارند كه به تحريك خارجي، وارد معارضه با جمهوري اسلامي شوند و براي فاكتورسازي اپوزيسيون خارج نشين، در داخل هزينه بدهند؟!

 



وقتي اپوزيسيون فراري يكديگر را به جاسوسي براي جمهوري اسلامي متهم مي كنند (خبر ويژه)

بها ندادن صداي آمريكا به جريان مرده فتنه سبز باعث شد محسن مخملباف، سردبير ارشد VOA را عامل و نفوذي جمهوري اسلامي بخواند.
مخملباف اين اتهام را در گفت وگو با تلويزيون مبتذل «كانال يك لوس آنجلس» عنوان كرد. بها ندادن رسانه هايي نظير صداي آمريكا به عناصر فراري خارج نشين بيشتر بدان خاطر است كه معمولا اين جريان هاي اپوزيسيون براي فعال و به دردبخور نشان دادن خود اقدام به اغراق و خالي بندي مي كنند و اگر رسانه اي آنها را جدي بگيرد به مرور اعتبار خود را نزد مخاطبان از دست مي دهد. مخملباف يكي از چند نفري است كه با نگراني به رسانه هاي اصلي ضد انقلاب راه داده مي شود چرا كه به عنوان فردي بي ثبات و اغراق كننده كه دروغ هاي «رو» و آشكار مي گويد، شناخته مي شود.
در واكنش به پرخاشگري مخملباف عليه علي سجادي سردبير صداي آمريكا، يكي از همكاران سايت ضد انقلابي ايران گلوبال نوشت: آقاي مخملباف چرا اتهام دروغ به آقاي سجادي مي بنديد. اين ضد صداقت است كه اولين اصل جنبش شمرده مي شود و شما دوست داريد خود را مدافع آن معرفي كنيد. اگر مدركي داريد كه آقاي سجادي نفوذي جمهوري اسلامي است ارائه دهيد وگرنه رسما پوزش بخواهيد.
سام قندچي اضافه مي كند: دوستان نزديك خود من بوده اند كه با آقاي سجادي اختلافات شخصي و سياسي داشته اند اما اداي نقش قاضي و دادستان و صدور حكم از سوي آقاي مخملباف پذيرفته نيست. صداي آمريكا مانند هر رسانه اي، بايد خبر درست و دقيق ارائه دهد و اين موضوع ربطي به سردبير ندارد.
برخي تحليلگران عرصه رسانه، اقدام مخملباف را نوعي پيشدستي قلمداد مي كنند و معتقدند وي براي آن كه اتهاماتي نظير نفوذي و عامل جمهوري اسلامي در ميان اپوزيسيون متوجهش نشود، به سجادي حمله برده است تا ضمنا خود را فردي مبارز و غيرقابل خدشه نشان دهد. شماري از وابستگان به جريان هاي اپوزيسيون پيش از اين، تحركات و اظهارات نسنجيده مخملباف را از آن جهت كه باعث تخريب اعتبار و حيثيت اپوزيسيون شده و اين جريان را اهل دروغ و تحميق مخاطب معرفي كرده، نفوذي جمهوري اسلامي و خرابكار توصيف كرده اند.
گفتني است «الف-ج» يك وبلاگ نويس مقيم فرانسه از قول نيك آهنگ كوثر- كاريكاتوريست فراري نقل كرده است كه به وي گفته است؛ «در آپارتمان مخملباف در پاريس شاهد تماس تلفني و مكالمه طولاني وي با وزارت اطلاعات رژيم بودم» وي ادعا كرده است، به بهانه مشاهده گوشي موبايل مخملباف شماره تماس او با تهران را ديدم كه برايم آشنا بود. شماره اي كه چند بار از طريق آن به يكي از ساختمان هاي وزارت اطلاعات در فرمانيه تهران احضار شده بودم!

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14