(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 15 اسفند 1389- شماره 19880

نگاهي به نقش شبكه سحر در خصوص اسلام ستيزي در آذربايجان
از گينزويل تا سوراخاني
به بهانه تقدير همزمان از «جدايي نادر از سيمين» در تهران و برلين
محكي براي ارزيابي مديريت فرهنگي كشور
آغاز هفتمين جشنواره بين المللي پويانمايي امروز تهران پايتخت انيميشن جهان مي شود
نقد نمايش «اين ميز براي دو نفر چيده شده است» نمايشي قابل تعمق درباره انقلاب
جايزه شهيد آويني به مقصد مي رسد؟
نجات جاسوسان آمريكا در يك بازي رايانه اي!
اكران فيلم هاي خاص يا منحرف؟!



نگاهي به نقش شبكه سحر در خصوص اسلام ستيزي در آذربايجان
از گينزويل تا سوراخاني

شيدا اسلامي
نام «گينزويل» صدو بيست هزار نفري را «تري جونز» ديوانه جهاني كرد و بر سر زبان ها انداخت؛ شهر كوچكي در فلوريدا كه به خاطر تهديد از پيش طراحي شده يكي از عوامل سرپوش گذاري بر واقعيت هاي 11 سپتامبر، مبني بر آتش زدن صدها قرآن در سالروز اين حادثه، مشهور شد.
اگرچه در ادامه اين سناريو برخي مقامات، جمعيت ها و گروه ها در آمريكا نسبت به تهديد جونز، انذار دادند و ابراز مخالفت كردند و رسانه هاي غربي و همگنانشان هم مأمور به پوشش و مثبت نمايي آنها شدند، اما غرب مهره هاي اين بازي را از مدتها پيش چيده بود، چنانچه آنجلا مركل صدراعظم آلمان، روز چهارشنبه هشتم سپتامبر از «كورت وسترگارد» كاريكاتوريست دانماركي اهانت كننده به پيامبراسلام(ص) با اعطاء جايزه M100 تقدير بعمل آورد.
«وسترگارد» اما، همان كسي است كه چاپ كاريكاتور موهن او به ساحت پيامبراكرم(ص) در روزنامهjyllands- posten دانماركي در سي ام سپتامبر سال 2005، امواج ميليوني مسلمانان جهان را به خشم آورد.
دستگاه ديپلماسي آلمان درست در آستانه 11سپتامبر در شرايطي كه آتش تهيه وسيعي براي تندتركردن لهيب اسلام هراسي توسط رسانه هاي غربي فراهم مي شد، از وسترگارد منفور به خاطر «كمك به آزادي بيان» حمايت و تشكر كرد.
و سرانجام كار به آتش سوزي كتاب آسماني قرآن در پايان مراسم يازده سپتامبر در نقاط مختلف آمريكا انجاميد، طرحي كه ريشه هاي آن را بايد در دشمني غرب با انديشه و تفكر اسلام جستجو كرد اما... ماجرا همچنان ادامه دارد.
كشيش ديوانه گينزويلي درحماقتي جديد روزي را به عنوان روز «محاكمه قرآن» اعلام كرده و مي خواهد در اين روز كتاب آسماني بيش از يك ميليارد مسلمان را «محاكمه»! كند و همه اينها در حالي است كه اخيرا كارناوال مسخره ديگري در كشور اسلامي و با اكثريت شيعه آذربايجان يكي از اصول ضروري دين اسلام يعني حجاب را نشانه رفته است؛ كارناوال يونيفورم واحد دختران مدارس متوسطه...
شبكه سحر، حاضر در صحنه
رويكرد شبكه سحر كه قديمي ترين و باسابقه ترين شبكه تلويزيوني برون مرزي ايران است. اگرچه برنامه هاي شبكه سحر در حال حاضر ازطريق شش سرويس فرانسوي، انگليسي، بوسنيايي، كردي، آذري و اردو تهيه و پخش مي شوند، اما شكل گيري اين شبكه در طول زمان فعاليت آن، در يك بستر انديشه اي مبتني بر اقتضائات ديپلماسي عمومي ايران اتفاق افتاده است كه شمايي گذرا از آن در ارزيابي و مروري بر فعاليت هاي سيماي آذري اين شبكه بين المللي قابل مداقه است.
سرويس آذري سحر پس از فروپاشي شوروي سابق در بحبوحه بازخواني هويت اسلامي در ضمير مردمي كه هفت دهه سيطره تبليغات و سياست هاي اعتقادي و حكومتي مهمترين داعيه دار بيان و نشر ايدئولوژي ماركسيستي (اتحاد جماهير شوروي) را به دوش كشيده بودند، درسال 1374 (1995 ميلادي) راه اندازي شد.
پيشينه مشترك تاريخي و ديني بين دو مردم ايران و كشور تازه استقلال يافته آذربايجان، فرصتي ارزشمند بود تا به نياز فكري اهالي اين مرز و بوم براي زدودن غبار سال هاي سلطه كمونيسم از آئينه اعتقادات اسلامي ايشان پاسخ گفته شود: نيازي كه با دريافت تصوير شكوهمند آزاديخواهي و استقلال مردم ايران از قدرتهاي سودجو، روز به روز تشديد مي شد و شفاف تر چهره مي نماياند.
اما بزودي منطقه وسيع آسياي ميانه و قفقاز در چنگال طمع ورزي هاي غرب گرفتار شد. بدين ترتيب روشنگري هاي سيماي آذري شبكه جهاني سحر دراين عرصه، ميدان نبردي گشود كه پر چالش ترين صحنه هاي آن را اجراي سناريوي اسلام ستيزي در اين كشور و تلاش مقابل اين رسانه براي تعميق بينش مردم آذربايجان شكل داد.
تاثيرگذاري سيماي آذري سحر در مقاطع و برهه هاي مختلفي از جمله ماجرايي كه «رافيق تقي» در هشتم نوامبر 2006 (17 آبان 1385) با انتشار مقاله «اروپا و ما» در نشريه «صنعت قزئتي» چاپ باكو آفريد و ضمن توهين و اسائه ادب به پيامبراسلام(ص) دست به مقايسه انبياي اولوالعزم هم زد تا با اين بهانه پيامبرخاتم(ص) را مورد بي احترامي قرار دهد.... يا آنچه براساس حكم دادگاهي در باكو در سال 2009، شكايت شهرداري اين شهر را محمل صدور رأي توقف كارهاي ساختماني و تخريب مسجد در دست احداث حضرت فاطمه زهرا(س) در منطقه يني گونشلي دربخش سوراخاني باكو ساخته بود، و البته در مقدمه آن منجر به تخريب مسجد حضرت محمد(ص) و مسجد «نفت داشلاري» نيز از جانب شهرداري شده بود، يا ماجرايي كه درست در حالي كه باكو درسال 2009 پايتخت فرهنگي جهان اسلام تعيين شده بود و درگيري ها بر سر تخريب مساجد در اين كشور در اوج خود بود، رخ داد و دقيقا در ايام مخالفت هاي فزاينده با تخريب مسجدهاي آذربايجان يعني اوايل نوامبر 2009، پروژه اي كه درسال 2007 با شدت و هجمه قدرت مدارانه دستگاه حاكمه اين كشور براي ممنوع كردن پخش اذان از بلندگوهاي مساجد شروع با مقاومت مردمي و دخالت مرجع عظام تقليد مسكوت مانده بود، از سرگرفته شد و... معركه هاي ديگري از اين دست به اثبات رسيده است كه در اين گزارش تنها به گوشه هايي از جديدترين پرده نمايش اسلام ستيزي در جمهوري آذربايجان يعني ممنوعيت استفاده از حجاب براي دختران محصل مدارس متوسطه اين كشور پرداخته شده است... ماجرايي كه نبايد از ارتباط با آنچه از لشگركشي اسلام ستيزان از مسير دانمارك تا هلند تا «گينزويل» و... تا «سوراخاني» باكو در كشور مسلمان آذربايجان كه نامش در ماجراهاي متعددي مثل تخريب مساجد و ممنوعيت حجاب و... به چشم مي خورد، كشيده شده است...
پرده بالا مي رود:
حجاب ممنوع است!
محافل ضداسلامي در جمهوري آذربايجان، سنگ بناي برچيدن بساط حجاب در مدارس جمهوري آذربايجان را در سال 2009 نهاده بودند، ولي شدت و حدت حركتي كه دولت اين كشور در مقطع مزبور آغاز كرد بزودي با ابراز مخالفت هاي مردمي و نهادهاي ديني و سياسي آذربايجان فرو نشست، هر چند كه اصل موضوع همچنان دنبال مي شد.
سيماي آذري شبكه جهاني سحر يكي از دلايل اين عقب نشيني تاكتيكي را در پيش بودن انتخابات پارلماني 2010 و لازمه بهره مندي برگزاري انتخابات ياد شده از مشاركت قاطبه مردم اين كشور و لازمه بهره مندي از مشاركت مردمي در آن عنوان كرد. ولي خط روشنگري درخصوص موضوع حجاب همچنان در برنامه ها- هر چند آهسته- ولي به شكل مستمر پيگيري مي شد. به ويژه كه اين تنها وجه اقدامات اسلام ستيزان براي محدود كردن اجراي شعائر ديني نبود و تلاش ناكام براي ممنوعيت حجاب درباره پارلمان، تلاش ناكام براي ممنوعيت پخش اذان، تخريب و تعطيلي تعدادي از مساجد، ممنوع كردن فروش كتب مذهبي، ممنوع كردن فعاليت طلاب تحصيل كرده در خارج، ممنوع كردن استفاده از آهنگ هاي مذهبي در اماكن عمومي، دشوار كردن ثبت جمعيت هاي ديني و... پيشتر نيز از سوي مقابله گران با مظاهر عمل به اسلام آزموده شده بود، تا اينكه مقدمات شروع سال تحصيلي 2010، آتش فروخفته مباحث حجاب را دوباره روشن كرد.
در حالي كه قانون اساسي جمهوري آذربايجان و مصوبات پارلماني ممنوعيتي درباره حجاب ندارند، «مصير مردان اف» وزير تحصيل اين كشور، در اكتبر 2010، در جمع خبرنگاران اعلام كرد دانش آموزان دوره متوسطه الزاما بايد از پوشش يكسان استفاده كنند. اين پوشش يكسان لباس به سبك غربي و لازمه اش عدم استفاده از وسيله اي براي پوشاندن موي سر بود.
به رغم مخالفت هاي گسترده مردمي، سيماي آذري 24 نوامبر از شروع بازرسي از مدارس براي بررسي نحوه اجراي پوشش يكسان خبر داد و در عين حال طي مصاحبه اي با «نورسته ابراهيم اوغلو» رئيس مركز دفاع از آزادي وجدان و اعتقادات ديني، اظهارات وي را كه ابراز اميدواري كرده بود كه اين موضوع سوء برداشت رسانه اي باشد و مسئولان بر عدم ممنوعيت حجاب در مدارس تأكيد كنند، انعكاس داد. ابراهيم اوغلو در اين مصاحبه افزوده بود: مسئولان به جاي مقابله با حجاب در مدارس و مبارزه با اعتقادات ديني به فكر حل بحران افت تحصيلي، ابتذال و رشوه خواري در مدارس باشند.
همزمان با اين موضوع و در ماه سوگواري حضرت اباعبدالله(ع)، راديو و تلويزيون جمهوري آذربايجان نيز بدون توجه شايسته به لزوم حفظ شعائر شيعي و احترام به احساسات مذهبي مردم، بر اسب پخش فيلم ها و سريال هاي مستهجن، موسيقي هاي مبتذل و... مي تاخت. كه به نوبه خود در تهييج مردم معترض مؤثر بود.
چراغ اول را چه كسي روشن مي كند؟
اولين تجمع بزرگ درخصوص ممنوعيت حجاب را سيماي آذري در روز جمعه 10 نوامبر گزارش داد، البته دو هفته پيش از آن هم تجمع بانوان محجبه جمهوري آذربايجان بازتاب داده شده بود. گزارش هاي تصويري اين اعتراضات از بخش هاي خبري سيماي آذري پوشش داده مي شدند.
در نتيجه اين جمع آمد آرام كه يك روز پس از اظهارات فتواگونه وزير تحصيل آذربايجان مبني بر اينكه «پوشش حجاب توسط دانش آموزان متوسطه غيرعادي است»، صورت گرفت، عده اي دستگير و مابقي هم با استفاده از گاز اشك آور متفرق شدند.
البته شبكه هاي تلويزيوني جمهوري آذربايجان تمايلي نسبت به انعكاس تظاهرات هزاران نفري مخالفين نشان ندادند. اغلب آنها از اعزام خبرنگار به صحنه تجمع خودداري كردند و يكي از شبكه ها هم با وجود اعزام خبرنگارش، از پخش خبر و تصاوير آن پرهيز كرد اما پخش اخبار برگزاري دوره هاي مقدماتي مسابقه موسيقي مبتذل موسوم به «يوروويژن» همزمان با ماه محرم و شركت تعدادي از خواننده هاي جمهوري آذربايجان در اين مسابقه در زمره اخبار صدر رويدادهاي روز بودند.
به اين ترتيب سيماي آذري محاصره خبري اعتراض به ممنوعيت حجاب را شكست و نقشي انحصاري يافت.
پس از اين ماجرا توجيهات ناصوابي مثل اينكه «محصلان مدارس جهان بيني ندارند بنابراين بايستي حجاب در مدارس ممنوع شود» يا «... دين از دولت جداست و چون مراكز آموزشي دولتي هستند بنابراين حجاب بايد ممنوع شود» و... در صحن پارلمان آذربايجان و تريبون هاي گوناگون صورت گرفت كه ضمن ارايه اخبار آنها، اظهار نظر تحليل گران و صاحبنظران طيف هاي فكري و گرايشات مختلف ديگر در اين كشور هم كه ممنوعيت حجاب را خلاف اصول دموكراسي، اراده آزاد انسان و... عنوان مي كردند، براي تحليل همه جانبه موضوع، عرضه شد.
فرا رسيدن روز عاشورا و اوج گيري ضديت با محدوديت حجاب در مدارس متوسطه، پليس و دستگاه امنيتي جمهوري آذربايجان را به اتخاذ تدابير ويژه برحذردارانه واداشت ولي عزاداري اين روز- هر چند در فضاي مساجد- ولي پرشورتر از سالهاي پيش برگزار شد.
تحليل هاي خبري سيماي آذري وضعيت ممنوعيت چند ساله برگزاري عزاداري در خيابان هاي اين كشور را در كنار اخبار و تصاوير آزادي مسلمانان انگليس براي عزاداري در يكي از خيابان هاي مشخص شده در كشوري غيرمسلمان و در دل اروپا، مورد اشاره قرار داد.


 



به بهانه تقدير همزمان از «جدايي نادر از سيمين» در تهران و برلين
محكي براي ارزيابي مديريت فرهنگي كشور

محمدحسين نيرومند
1) در مدت بيست و نهمين دوره برگزاري جشنواره بين المللي فيلم فجر، كمتر سابقه دارد يك فيلم ايراني بتواند هم در اين جشنواره موفق به دريافت جايزه شود و هم از يك جشنواره بين المللي معتبر خارجي جايزه بگيرد. فيلم «جدايي نادر از سيمين» آخرين ساخته اصغر فرهادي با گرفتن جايزه بهترين كارگرداني و بهترين فيلمنامه و سه جايزه ديگر از جشنواره فيلم فجر و جايزه خرس طلايي از جشنواره برلين، توانست به اين مهم دست يابد. اين كه داوران ايراني و خارجي از منظر تكنيك هاي سينما در گزينش يك فيلم هم نظر باشند، چندان عجيب نمي نمايد. اما اينكه يك فيلم بتواند دست اندركاران و سياستگذاران دو جشنواره فيلم فجر و برلين را ذوق زده كند تقريبا اتفاق بي سابقه اي است. ترديدي نيست كه سياست هاي فرهنگي اين دو جشنواره نمي تواند هم سو و هم جهت باشد. ولي چگونه است كه كارگزاران فرهنگي دو جشنواره به نظر واحد رسيده اند؟
2) «جدايي نادر از سيمين» فيلمي است كه تقريبا از همه ويژگي هاي يك فيلم خوب به لحاظ فنون سينمايي برخوردار است. فيلمنامه بسيار دقيق و هوشمندانه نگاشته شده است و از جزئيات قابل اعتنايي برخوردار است. حتي نويسنده، عنوان فيلم را بسيار زيركانه برگزيده است. سيمين براي رفتن به خارج قصد جدايي از نادر را دارد اما عنوان فيلم «جدايي نادر از سيمين» است!
سيمين براي تضمين آينده دخترش ترمه اصرار به مهاجرت به خارج كشور دارد. اما از سويي مي داند جداييش از نادر، دختر يازده ساله اش را خواهد رنجاند. ترمه بايد آگاهانه همراهي مادرش را بپذيرد از اين رو ماجراي زندگي نادر از سوي كارگردان به گونه اي رقم مي خورد تا دختر به اين خودآگاهي دست يابد. گرچه كارگردان در آخرين سكانس فيلم ترمه را با بازپرس تنها مي گذارد و با بيرون آمدن از دادگاه به نوعي تصميم نهايي او را به حدس و گمان مخاطبانش وامي گذارد! اما كارگردان در طول مدت فيلم نشانه هاي كافي براي تغيير ديدگاه دختر و تصميم به همراهي با مادرش را نه تنها براي ترمه بلكه براي مخاطبش ارائه داده است. نشانه هايي كه اين پرسش مهم و كليدي نادر را در نخستين سكانس و قبل از تيتراژ آغازين فيلم پاسخ مي گويد. آنجا كه سيمين رو به نادر مي گويد: «آينده ترمه براي تو مهم نيست، من ترجيح مي دهم كه تو اين شرايط بزرگ نشود.» نادر بلافاصله باعصبانيت از سيمين سؤال مي كند «چه شرايطي؟»
فيلم «جدايي نادر از سيمين» مي تواند درباره طلاق باشد يا درباره تقابل سنت و مدرنيسم يا درباره نسبيت اخلاق! يا مذهب خرافي اما بي شك پيام اصلي فيلم اين است كه امروز ايران جاي مناسبي براي پرورش فرزندانش نيست! اين پيام است كه حتي عنوان فيلم را هم معنا مي بخشد.
3) خبرنگار روزنامه پرتيراژ آلماني «دي ولت» از فرهادي مي پرسد: «دقيقا چه كرديد كه گرفتار سانسور نشويد؟ فرهادي در جواب مي گويد: نكته اصلي اين است كه هيچ پيام يا بيانيه اي نمي دهم! ارزش گذاري نمي كنم و موضع نمي گيرم بلكه كاملا به تماشاگر وامي گذارم كه چه برداشتي مي كند.»
كارگردان فيلم «جدايي نادر از سيمين» در ادامه اين گفت وگو مي گويد: همسرم پريسا بخت آور نيز كارگردان است و فيلم «دايره زنگي» را ساخته است. ما در مدرسه عالي هنر با هم آشنا شديم. او و بچه ها با من به برلين آمدند، زيرا فكر مي كنيم شايد براي مدت كوتاهي در خارج زندگي كنيم. خبرنگار دي ولت مي پرسد: براي چه مدت؟ اصغر فرهادي در جواب مي گويد: «هنوز نمي دانم. سارينا، دختر 12 ساله ما اينجا به مدرسه و دختر دو ساله ما به مهدكودك خواهد رفت. من خودم بين برلين و ايران رفت وآمد خواهم داشت. بنابراين اين بحث را در فيلم كه آيا بايد به خاطر بچه ها به خارج رفت در واقعيت هم داشته ام. اول مخالف بودم. در اين فاصله مي بينم كه خوب است اگر بچه ها بتوانند راه هاي جديد را بروند.»
4) در سكانس هاي پاياني فيلم، زن كارگر (راضيه) علي رغم اصرار شوهر بيكار و به شدت عصبانيش حاضر نمي شود دست بر قرآن بگذارد، به دروغ قسم بخورد و سقط كودكش را به نادر نسبت دهد. ايمان مذهبي زن باعث شده است كه نه تنها از گرفتن 15 ميليون تومان پول كه مي تواند بدهي هاي همسرش را صاف كند، چشم بپوشد بلكه با شوهرش تا مرز جدايي مخالفت مي كند و اين در حالي است كه او به همسرش علاقه مند است. در داستاني كه به راحتي آدم ها دروغ مي گويند تا مشكلات شان را مرتفع سازند، هنگامي كه راضيه با همه مشكلات پيش رويش حاضر نمي شود تن به دروغ دهد، ناخودآگاه مخاطبان فيلم، زن را مي ستايند و مجاب مي شوند تا فيلم را از زمره فيلم هاي نجيب ديني تلقي كنند. اما آيا زن مبتني بر اعتقادات عميق مذهبي دست به چنين كار ستايش برانگيزي مي زند؟
وقتي راضيه براي نخستين بار موضوع تصادف را با سيمين در ميان مي گذارد به جمله مهمي اشاره مي كند كه باور راضيه را نسبت به خوردن مال حرام افشا مي كند. او مي گويد «مي ترسم يه بلايي سر بچه ام بياد» به ويژه آنكه تجربه تلخي كه راضيه از سقط كودكش كسب كرده است او را به اين باور رسانده است كه حرام خوري مي تواند مرگ دختر پنج ساله اش را به دنبال داشته باشد! اين باور مبناي ديني، حديثي و روايي چندان درستي ندارد بلكه اعتقادي است خرافي كه زن عميقا به آن باور دارد. راضيه باور دارد با وارد شدن پول ديه كه نوعي مال حرام است زندگي دخترش- كه كارگردان تاكيد زيادي به رابطه آن دو دارد- به مخاطره خواهد افتاد و جگرگوشه اش را از دست خواهد داد.
بنابراين تصميم زن در انتهاي فيلم، نه تنها نمي تواند مبتني بر باور عميق مذهبي باشد بلكه ناشي از يك باور خراقي و احساسات مادرانه است.
5) فيلم «جدايي نادر از سيمين» پنج جايزه اصلي بيست و نهمين جشنواره بين المللي فيلم فجر را مي ربايد. صداو سيماي جمهوري اسلامي از اين فيلم تجليل مي كند. سياستگذاران سينمايي كشور آن را فيلم افتخارآميز براي ملت ايران تلقي مي كنند و از آن به عنوان فيلم نجيب و شريف ياد مي كنند. روزنامه هاي دولتي در نعت فيلم قلمفرسايي مي كنند و جالب تر اين كه در مراسم اهداي جوايز وزارتخانه ها، سازمان ها و نهادها در بخش تجلي اراده ملي! جايزه وزارت آموزش و پرورش!! وزارت علوم، تحقيقات و فناوري و ستاد ديه كشور به اين فيلم اهدا مي شود.
به اعتقاد نگارنده فيلم اصغر فرهادي مي تواند محك بسيار مناسبي براي سنجش عيار باورمندي مديران فرهنگي كشور به آرمان هاي انقلاب اسلامي باشد. در حالي كه خيزش اسلام خواهي كشورهاي عربي با الگوبرداري از انقلاب اسلامي ايران شكل گيري خاورميانه اسلامي جديد را در آينده نزديك نويد مي دهد، قرار است فيلم «جدايي نادر از سيمين» توسط دست اندركاران جشنواره برلين در بسياري از كشورهاي جهان اكران شود. فيلمي كه پيامش براي مخاطبان خارجي اين است كه ايران امروز كه قادر نيست آينده فرزندانش را تأمين كند چگونه مي تواند الگوي مناسبي براي ديگر كشورها باشد!
در يك ديدگاه خوشبينانه فيلم «جدايي نادر از سيمين» نشان مي دهد كه براي مديريت فرهنگي كشور مهم نيست كه پيام فيلم ها چيست. مهم آن است كه اين پيام خوب و هنرمندانه گفته شود!

 



آغاز هفتمين جشنواره بين المللي پويانمايي امروز تهران پايتخت انيميشن جهان مي شود

پويانمايي (انيميشن) يكي از مهمترين و استراتژيك ترين هنرها در دنياي امروز محسوب مي شود. چرا كه مخاطب اصلي محصولات اين عرصه كودكان و نوجوانان هستند. به عبارت بهتر پويانمايي هنري آينده ساز است كه مي تواند سرنوشت يك جامعه را تغيير دهد.
خوشبختانه در كشور ما نيز در سال هاي اخير رشته پويانمايي با پيشرفت هاي فراواني مواجه بوده است. برگزاري جشنواره پويانمايي تهران كه يكي از معدود جشنواره هاي مهم جهاني در اين عرصه است يكي از جلوه هاي اين روند به حساب مي آيد.
اين جشنواره از امروز در تهران و شهرهاي كرج، همدان و ساري كار خودش را آغاز مي كند.
پايتخت انيميشن جهان
سيد صادق رضايي مديرعامل كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان درباره اين دوره از جشنواره پويانمايي گفت: آمار علاقه مندان ايراني بيش از حد تصور ما بود. از ميان 67 كشور خارجي، 830 فيلم به جشنواره راه يافت كه اين آمار درباره ايران به 730 فيلم مي رسد كه اگر از ميان آثار رسيده ايراني، مساله داوري و انتخاب نبود، اين آمار به بيش از 1400 فيلم مي رسيد.
رضايي تصريح كرد: ايران به پايتخت انيميشن دنيا تبديل شده و در اين ميان استعدادها بايد كشف شود و پرورش يابد.
مديرعامل كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان خبر داد: امسال براي نخستين بار بهترين آثار از ميان فيلم هاي كوتاه منتخب جهان، خريداري و به نزديك به 830 مركز ثابت و سيار كانون در استان هاي مختلف ارسال خواهد شد. همچنين براي اولين بار از پايان نامه هاي برتر در زمينه ادبيات كودك و نوجوان در مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد كه به تأييد كانون رسيده باشد، حمايت خواهد شد.
وي عنوان كرد: در سال هاي گذشته جشنواره فقط در تهران برگزار مي شد، اما امسال براي نخستين بار در 10 سينماي كانون در سراسر كشور اكران هم زمان داريم؛ يعني جشنواره هم زمان با تهران در شهرستان ها هم افتتاح خواهد شد. همچنين در حال گرفتن مجوز براي اكران عمومي فيلم هاي انيميشن هستيم كه متأسفانه تاكنون در كشور صورت نگرفته بود.
بخش ها و برنامه ها
محمدرضا كريمي صارمي با اشاره به افتتاح جشنواره از تاريخ 15 اسفند ادامه داد: در اين دوره از جشنواره، بخش دانشجويي به صورت مستقل و با داوري جداگانه برگزار خواهد شد و جوايز آن از يك به سه جايزه و پنج ديپلم افتخار افزايش پيدا كرده است. همچنين بخش «چشم انداز» شامل پنج زيرمجموعه (استادان عروسك ها، نسل نوپا، استادان فردا، مروري بر آثار سينماي آسياي دور، همسران پويانما) و بخش «نمايش ويژه» در زير مجموعه هاي (جشنواره جشنواره ها، نيم قرن كار و انديشه (تقدير از استاد ابوالفضل رازاني عروسك ساز پيشكسوت)، ناديدني هاي هفتم، معرفي يك مدرسه انيميشن سازي فرانسوي (گوبلن)، جستجويي در گذشته، روشنا، پويا نمايي و صلح را در اين دوره از جشنواره خواهيم داشت.
وي برپايي نشست هاي تخصصي در حوزه انيميشن را از ديگر برنامه هاي اين جشنواره برشمرد و درباره آن توضيح داد: نشست هاي تخصصي زيباشناسي پويانمايي سه بعدي رايانه اي، نقش پويانمايي در جلوه هاي سه بعدي، راهكارهاي مناسب جهت توليد پويانمايي بلند در سينماي ايران، بررسي نقاط ضعف وقوت در توليد موسيقي براي آثار پويانمايي در ايران و نيز گسترش بازار پويانمايي با كاربري هاي نو از برنامه هاي جشنواره به شمار مي رود كه به ترتيب توسط اميرمحمد دهستاني، امير سحرخيز، بهرام عظيمي، كيوان هنرمند و سيدعباس پويا طي روزهاي 15 تا 18 اسفند در موسسه فرهنگي هنري صبا برگزار مي شود.
كريمي صارمي در ادامه به كارگاه هاي آموزشي با موضوع پويانمايي كتابخانه اي اشاره كرد و گفت: اين كارگاه ها با حضور 12 مهمان خارجي از كشورهاي تركيه، لبنان و افغانستان و توسط اساتيد و مربيان ايراني برگزار مي شود كه خود دليلي براي موفقيت و رشد اين هنر در ايران است. دبير هفتمين جشنواره بين المللي پويانمايي تهران ادامه داد: بازار ملي پويانمايي تهران نيز با ثبت نام 40 كشور برپا خواهد شد كه 75 فيلم در اين بازار به مخاطبان عرضه مي شود. همچنين در بخش فيلم هاي بلند، از ميان 4 فيلم توليدي كل كشور، تنها فيلم «قلب سيمرغ» حايز ورود به بخش فيلم هاي بلند شده است.صارمي در پايان درباره بخش بين الملل هفتمين جشنواره بين المللي پويانمايي تهران گفت: امسال برگزيده فيلم هاي سينماي بين الملل را داريم كه منتخبي از جشنواره هاي انسي، هيروشيما، زاگرب، حيدرآبادو ... است كه جايزه جهاني متعددي را در كارنامه هنري خود به ثبت رسانده اند.

 



نقد نمايش «اين ميز براي دو نفر چيده شده است» نمايشي قابل تعمق درباره انقلاب

سيدعلي تدين صدوقي
نمايش «اين ميز براي دو نفر چيده شده است» نوشته محمدرضا رهبري به كارگرداني محمدرضا ترابي مدتي است كه در تالار مهر حوزه هنري روي صحنه رفته است. داستان اين نمايش درخصوص انقلاب و وقايع قبل و بعد از آن و حول خانواده اي مذهبي و انقلابي است و تا به امروز ادامه پيدامي كند. پسري به نام عباس با دختر خانواده اي مذهبي و درعين حال انقلابي ازدواج مي كند. عباس نيز درگير مسايل خانواده دختر مي شود. در نهايت زوج جوان در مبارزه عليه رژيم توسط ساواك دستگير مي شوند. دختر باردار است در شكنجه ها به شهادت مي رسد و نوزادش را كه در همان زندان به دنيا آورده به مادرش تحويل مي دهند. عباس ديگر پيدايش نمي شود. معلوم نيست چه بلايي برسر او آمده است.متن دراين خصوص گنگ است و اجرا و شيوه اجرايي نيز اين مطلب را مبهم گذاشته است.
معلوم نيست عباس فرار كرده يا اصلا يك عامل نفوذي از طرف ساواك يا گروه هاي چپي بوده است؟ چون نقش دكتر حسين كه يك بازجوي ساواك است را بازيگر نقش عباس (يعني جليل عالي پور) بازي مي كند. اين ابهام ايجاد مي شود كه شايد او يك نفوذي در خانواده اي مبارز و مذهبي بوده و يا شايد هم عباس نتوانسته فراز و نشيب خانواده فاطمه و زندگي او را تحمل كند در همان دستگيري اول مثلا به حرف آمده و ديگر قيد آن خانواده و زنش را زده است. شايد او آدم ضعيف النفسي بوده و با فاطمه اصولا قابل همپايي و همياري و همسري نبوده است. درهرحال فاطمه شهيد مي شود. حالا 30سال از انقلاب گذشته و نوزاد او براي خود مردي شده است. عباس پس از اين مدت سروكله اش پيدا شده و براي پسرش مهدي پيغام فرستاده است كه مي خواهد او را ببيند. مادربزرگ مهدي، خانم جان به شدت مخالف اين ديدار است. عباس با پسرش در تهران و دركافه اي كه او اولين بار با فاطمه در آنجا قرار گذاشته بود، قرار مي گذارد. پسر مي آيد اما عباس پيدا نمي شود و يا مي آيد اما نمي تواند با پسر روبه رو شود.
كل نمايش به صورت سيال ذهن و واقعه در واقعه پيش مي رود.
ما در اين ميان علت مخالفت خانم جان با ديدار مهدي و پدرش را در صحنه هاي بعد مي بينيم. اما مسئله اين نوع نوشتار و اجرا، گنگ بودن است. ايجاد تعليق در ذهن تماشاگر با ابهام بسيار متفاوت است. در واقع اين گونه اجرايي در خيلي از نمايش ها ديده مي شود. انگار كه صحنه ها را پس و پيش اجرا بكني. اما بايد گفت شيوه سيال ذهن شما با پس و پيش كردن صحنه ها روي نمي دهد. بلكه بايد در ارتباط ها، پرداخت هاي موضوعي و موضعي ريتم ها، شيوه نوشتار و حتي موضوع و ضرباهنگ اتفاق بيفتد. متأسفانه اين روزها اكثر نمايش ها به دليل ضعف هاي دراماتيكي كه در ساختار و ساختمان و روايت دارند با استفاده از اين شيوه مي خواهند ضعف هاي متن و اجرا را به نوعي بپوشانند. استفاده نابجا از اين نوع اجرا موجب عدم انسجام، گنگي در متن و در نهايت عدم ارتباط مناسب با مخاطب خواهد شد و به نوعي ابهام و سردرگمي در متن و اجرا مي انجامد. تماشاكنان نيز دچار نوعي سردرگمي مي شوند. مثلا زماني كه نقش عباس و دكتر حسيني، بازجوي ساواك را يك نفر بازي مي كند، تماشاگر فكر مي كند كه عباس يك عامل نفوذي در خانواده فاطمه بوده است. در صورتي كه اولا خانواده فاطمه يك خانواده معمولي به حساب مي آيند كه مبارزه سياسي هم مي كرده اند و نيازي نبوده كه با ازدواج يك مأمور ساواك به آنها دست يافته شود. از سويي درجاهايي از متن و اجرا خانم جان مي گويد كه او رفت و ديگر پيدايش نشد و در نهايت ما مي فهميم كه عباس يك عامل نفوذ ساواك نبوده و اينجاست كه تناقض آغاز مي شود. در واقع اگر با استفاده از اين ترفند كارگردان مي خواسته به نوعي تماشاكنان را وارد يك تعليق كند و شخصيت عباس را به اين روش چند بعدي و پيچيده نشان دهد، در واقع موجب شده نه تعليق كه تماشاگر دچار ابهام شود، شخصيت سردرگم شده و نوعي عدم انسجام و پرداخت موضوعي و موضعي در متن و اجرا ايجاد گردد. همين باعث مي شود كه نيامدن عباس برسر قرار، دستخوش تغييرات نگرشي از سوي مخاطب شود. به هرحال عباس كيست يك چپي، يك منافق، يك ساواكي و نفوذي كه بازجوهم هست، يا نه صرفا جواني كه زماني عاشق شده اما ضعيف النفس بوده و نتوانست برسر عهد خود بايستد؟
اين عشق تاوان دارد و او كه جواني سرخوش است اهل تاوان دادن نيست.
اين عشق و عشقبازي كارهركسي نيست. مرد مي خواهد، مرد راه، مرد دل، مرد عشق. اما عباس جواني است كه صرفا عاشق دختري شده است؛ همين! او نيامده كه مبارزه سياسي كند، اصولا اهل اين حرف ها نيست. در واقع فاطمه و خانواده او براي عباس بسيار زياد است. حال اگر منظر را عوض كنيم اصولا در انتها شخصيت عباس عوض مي شود. پس بايد كل پرداخت عوض شود، بخشي از ديالوگ ها تغيير پيدا كند و... مي بينيد تنها به دليل اينكه نوعي تعليق ايجاد كنيم نمي توانيم صحنه ها را جابجا نمائيم، به يك نفر دونقش بدهيم و... چرا كه كل داستان و تعبيرها عوض مي شود و يا اشتباه مي شود. اين ها تمامي برمي گردد به متن و به كارگرداني كه در نهايت كل اثر نيازمند يك مدراماتورژي همه جانبه است تا از اين تناقض و گنگي و ابهام بدر آيد. هرچند كه ايده خوبي دارد. به لحاظ اجرايي نيز ريتم بايد مورد توجه قرار بگيرد و همان طور حركات و ميزانسن ها. بازي فاطمه سرلك در نقش خانم جان و حسن محمدي در نقش مهدي نسبتا قابل توجه است هرچند كه بايد كل بازي ها و ميزانسن ها و حركات مورد مداقه مجدد قرار بگيرند. به ويژه درخصوص حس و حال و تحول در بازي ها، مثلا خانم جان حس و حال و رفتارش از ابتدا بازي همان طور هست كه در انتها. در صورتي كه مي بايد اين تحول درحس و حال و بازي و رفتار كاراكتر و بيان و آكسان گذاري هاي بدني و بياني و...مدام به لحاظ شخصيت پردازي در كش و قوس بوده و به اصطلاح مانند موج دريا در تحول باشد. اين تحولات مي بايد در روند بازي شكل گرفته و جاري گردند به همين دلايل بازي دراماتيك و بازيگري در تئاتر كار آسان و ساده اي نيست.
البته بخشي از اين مسايل مربوط به بازيگر و بخش ديگر آن به متن و هدايت كارگردان باز مي گردد.
درهرحال اينكه در اين آشفته بازار نمايش هاي خارجي از نويسندگاني چون لوركا، ماركز، برشت و... كه محملي شده براي روشنفكرنمايي، ديدن نمايشي درخصوص انقلاب اسلامي و مسايل قبل و بعد از آن هم جاي شگفتي دارد و هم موجب خوشحالي.چرا كه در 10-15 سال اخير بسيار به ندرت شاهد نمايش درخصوص انقلاب اسلامي مان بوده ايم.

 



جايزه شهيد آويني به مقصد مي رسد؟

سومين مراسم اهداي جايزه بزرگ شهيد آويني 19 شهريور سال 1390 كه مصادف با شصت و چهارمين سال تولد سيد شهيدان اهل قلم است، برگزار خواهد شد.
اين مراسم در حالي سومين دوره خود را در پيش دارد كه در دو دوره گذشته آن برخي از فيلم هاي انتخاب شده آثاري كاملا در تضاد با نگاه و اهداف شهيد آويني بود. اين دوره از جايزه بزرگ شهيد آويني، در دو بخش رقابتي فيلم هاي مستند (توليد سال 88 به بعد، با حداكثر زمان 52 دقيقه) و بخش تحقيق و تأليف (حداقل 25 صفحه تايپ شده) برگزار خواهد شد. از موضوعات بخش مسابقه فيلم هاي مستند، مي توان به مستندهاي اجتماعي آسيب نگارانه، مستندهاي اشراقي، مقاومت و پايداري سياسي هم سو با تفكر شهيد آويني و آثار خاص مرتبط با شخصيت شهيد آويني يا ملهم از آثار مكتوب وي اشاره كرد.

 



نجات جاسوسان آمريكا در يك بازي رايانه اي!

آمريكايي ها يكي از بزرگترين شكست هاي خود از مردم ايران را در يك بازي رايانه اي جبران خواهند كرد! «بازي 1979» با موضوع «تسخير لانه جاسوسي» در آمريكا در حال توليد است و كاربران اين بازي بايد جاسوس هاي آمريكايي را از ايران نجات دهند. نكته جالب توجه اين است كه سازنده اين بازي يك ايراني مقيم آمريكاست؛ نويد خوانساري كارگردان اين اثر است. تلاش براي بازسازي هرچه واقعي تر فضاي ايران، يكي از دلايل اصلي به كار گرفتن يك ايراني براي توليد اين محصول است. ضمن اين كه شخصيت اصلي اين بازي رايانه اي نيز يك ايراني است كه در لانه جاسوسي آمريكا به كار مترجمي مشغول است. بازيگران بايد از طريق اين شخصيت به نجات جاسوس ها بپردازند.

 



اكران فيلم هاي خاص يا منحرف؟!

در شرايطي كه فيلم هاي جشنواره اي و شبه روشنفكري مروج انگاره ها و انديشه هاي انحرافي و غربگرايانه هستند، در آينده نزديك برنامه ويژه اكران اين گونه فيلم ها اجرا خواهد شد.سيدعليرضا سجادپور، مدير كل اداره نظارت و ارزشيابي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي همچنين سرآغاز اجراي برنامه اكران فيلم هاي مخاطب خاص را اثري از عباس كيارستمي معرفي كرده است! هر چند فراهم كردن فرصت اكران براي همه فيلم ها امري مطلوب است، اما اجراي برنامه خاص براي آثاري كه تعهد چنداني به فرهنگ و آرمان هاي ملي كشورمان ندارند و بيشتر با هدف تامين ذائقه جشنواره هاي غربي ساخته مي شوند عجيب به نظر مي رسد. پيش از اين نيز برنامه اي مشابه با عنوان اكران فيلم هاي فرهنگي در سطح سينماي كشور برگزار مي شد كه با شكست مواجه شد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14