ناقوس مرگ (يادداشت روز)

از دسامبر 1987 تا دسامبر 2008 دو دهه مبارزات مردمي و ضدآمريكايي-صهيونيستي كافي بود تا انتفاضه اول ملت فلسطين قد بكشد و پس از انتفاضه دوم (الاقصي) در سپتامبر 2000، هشت سال بعد فراتر از سرزمين هاي اشغالي به عراق برسد.
14 دسامبر 2008 بود كه جرج بوش رئيس جمهور وقت آمريكا به همراه نخست وزير وقت عراق در بغداد كنفرانس مطبوعاتي تشكيل داد تا به اصطلاح «تعميم سياست هاي واشنگتن» در منطقه را به رخ بكشد. اما در ادامه اين نشست خبري اتفاقي افتاد كه آشكارا نشان مي داد «تعميم سياست ها» نيازمند «تعمير سياست ها» است: پرتاب يك لنگه كفش!
جرج بوش كه آخرين سفرش به بغداد را تجربه مي كرد و ژست «كدخداي دهكده جهاني»! را به خود گرفته بود در هنگام سخنراني در اين كنفرانس خبري با پرتاب لنگه كفش يك خبرنگار شجاع عراقي مواجه شد.
«منتظر الزيدي» با پرتاب كفش خودش پايه گذار «انتفاضه لنگه كفش» شد. حركت شجاعانه اين خبرنگار مسلمان نشان دهنده اوج نفرت مردمي نسبت به سياست هاي آمريكايي و صهيونيستي در منطقه بود.
طي دهه هاي گذشته واشنگتن و تل آويو از آنجا كه منافع درهم تنيده و تنگاتنگي داشتند همواره بر مدار واحدي به چپاولگري ها و غارتگري هاي خود ادامه دادند.
از همين رهگذر در اين دهه ها، رژيم جعلي صهيونيستي با سوداي از نيل تا فرات تجاوزات و جنايات سبعانه اي را عليه ملت مظلوم فلسطين مرتكب شد و گستاخانه و بي شرمانه با همكاري آمريكا و از سوي ديگر همراهي حاكمان دست نشانده آمريكا در منطقه هر چند وقت يكبار در مقابل بيداري اسلامي رجز جنگ سر مي داد.
آنچه در اين ميان محرز بوده است همدستي و همكاري آمريكايي ها با مقامات كودك كش تل آويو در تمامي جنايات و كشتارها است. همچنانكه چندي پيش «نوام چامسكي» متفكر معروف آمريكايي در مصاحبه با مجله «تبلت» آشكارا تاكيد مي كند كه: «آمريكا مسئول جنايت هاي رژيم صهيونيستي است».
البته ترمز ماشين جنگي رژيم صهيونيستي در جنگ 33 روزه لبنان در 2006 و بعد جنگ 22 روزه غزه در 2008 كشيده شد و طبيعي بود كه صهيونيست ها مانند هميشه هرگاه در كارزار جنگ راه به جايي نمي بردند حربه «صلح و سازش» را به ميان بكشند. آمريكايي ها در اين عرصه نيز پشتيباني «تل آويو» را در دستور قرار داده و مي دهند.
تفاوت همراهي و كمك آمريكا به رژيم جعلي صهيونيستي در حوزه به اصطلاح سازش و آنچه كه طرح صلح خاورميانه مي خوانند اين است كه در بزنگاه هايي براي متحقق شدن اهداف افزون طلبانه و چپاولگرانه مقامات صهيونيستي يك جنگ زرگري به راه مي اندازند.
نمونه اخير اين فقره جنگ زرگري واشنگتن و تل آويو در ماه هاي گذشته نسبت به مقوله شهرك سازي هاي غيرقانوني رژيم صهيونيستي بود.
با روي كار آمدن باراك اوباما، وي از توقف شهرك سازي ها سخن مي گفت و در سوي مقابل مقامات رژيم صهيونيستي به شدت به اين موضع گيري و رويكرد آمريكا اعتراض داشتند اما وتوي قطعنامه ضدصهيونيستي شوراي امنيت مبني بر توقف شهرك سازي ها در سرزمين هاي اشغالي در سه هفته پيش، جانبداري آمريكايي ها از اسرائيل را در اين زمينه علني كرد و به وضوح نشان داد كه جنگ زرگري دولت اوباما با رژيم صهيونيستي آنهم با تابلوي دروغين «صلح و سازش» چيزي جز وجه المصالحه قرار دادن حقوق حقه ملت فلسطيني نبوده است.
اما تمامي تلاش ها و تقلاهاي آمريكا و فرزند نامشروع و ناخلفش در منطقه براي شكل گيري خاورميانه جديد با مختصات آمريكايي-صهيونيستي به گونه اي ديگر رقم خورده است.
هم اكنون اولين پيامد سونامي تحولات سياسي در منطقه، سقوط دولت هاي دست نشانده آمريكا مثل تونس، مصر، ليبي و... كاهش نفوذ آمريكا در منطقه را به دنبال داشته است.
ريشه انتفاضه ها و انقلاب هاي ملت هاي منطقه بيش از هر چيزي ناشي از نفرت فزاينده و انباشت اعتراض ها به حكومت هايي است كه دهه ها بر آستان كاخ سفيد سر به اطاعت و جيره خواري ساييدند.
استيصال واشنگتن در قبال موج بيداري اسلامي در منطقه و شكل گيري انقلاب هاي اسلامي آنچنان عيان و نمايان گرديده است كه مقامات تل آويو نيز دريافته اند كه اكنون با نظام جديد منطقه اي روبرو هستند كه ديگر متكي به نفوذ آمريكا نيست.
صهيونيست ها كه تا چند ماه پيش بر گزينه «جنگ و درگيري نظامي» جولان مي دادند هم اكنون تنها به ترفند «صلح و سازش» متوسل شده اند اما برخلاف گذشته كه هر وقت از «گزينه جنگ» نتيجه نمي گرفتند لااقل با «دسيسه سازش» و جنگ رواني خود را در صحنه قدرت نشان مي دادند اين روزها به وضعيتي وخامت بار گرفتار شده اند كه از گزينه «صلح» نيز هراسان هستند.
اينجاست كه «دان مريدور» معاون نتانياهو در گفت وگو با راديو رژيم صهيونيستي عجزآلود مي گويد: «اگر اسرائيل يك طرح سياسي جديد را ارايه ندهد جهان، كشور مستقل فلسطين در مرزهاي سال 1967 را به رسميت خواهد شناخت.»
طرفه آن كه گويا واهمه و نگراني مقامات رژيم صهيونيستي به ترسي تبديل شده است كه حتي «ايهود باراك» وزير جنگ اين رژيم نيز نمي تواند آن را به زبان نياورد و در مصاحبه با راديو عبري زبان «ريشت بيت» تصريح مي كند كه در شرايط فعلي روند سازش منجر به انزواي اسرائيل در سطح بين المللي مي شود.
آمريكايي ها و صهيونيست ها چه در حوزه جنگ سخت همچون نبرد 22 روزه غزه و چه در حوزه نبرد صلح و سازش در سال هاي گذشته از متحدي استراتژيك به نام مصر بهره مي بردند.
اكنون رژيم صهيونيستي در عرصه جنگ سخت از همراهي دولتي مانند دولت «حسني نامبارك» برخوردار نيست و اين روايت را از زبان «الوف بن» تحليلگر روزنامه صهيونيستي هاآرتص بخوانيد: «عبور زيردريايي اسرائيلي «دلفين» از كانال سوئز در يك سال و نيم پيش و ورود آن به درياي سرخ از همكاري استراتژيك با مصر و تهديد براي ايران حكايت داشت اما كانال سوئز اينك به راه انتقال پيام هاي بازدارنده به صورت معكوس تبديل شده است تا جايي كه هر چند تل آويو به شدت بر آمريكا و مصر فشار آورد كه مانع از عبور رزمناو ايراني از اين كانال شوند و حتي رئيس رژيم اسرائيل آن را تهديدي براي اروپا برشمرد ولي مصري ها اين فشارها را ناديده گرفتند و به ناوگروه ايراني اجازه عبور دادند و اين يعني تغيير در توازن نيروهاي منطقه اي.»
رژيم صهيونيستي در عرصه آنچه كه صلح و سازش ناميده مي شود نيز در بن بست تصميم گيري گرفتار شده است و ديگر از متحدي به نام دولت حسني نامبارك برخوردار نيست.
ديگر رداي وزارت خارجه مصر بر دوش كسي مانند «ابوالغيط» نيست كه در راستاي منافع رژيم صهيونيستي عرصه به اصطلاح ديپلماسي را به بستر تاخت و تاز مقامات كودك كش صهيونيست در جنگ غزه تبديل نمايد.
اين روزها روزنامه صهيونيستي «يديعوت آحارونوت» با غضب و نگراني در سرمقاله خود مي نويسد: «نبيل العربي وزير خارجه جديد مصر، اسرائيل را به كشتار يك ملت متهم مي كند.»
اين روزنامه صهيونيستي با حسي نوستالوژيك از احمدابوالغيط وزير خارجه سابق مصر تقدير مي كند و با حسرت توأم با واهمه مي افزايد: سياست نبيل العربي با ابوالغيط بسيار متفاوت خواهد بود.
نگراني و ترس و تشويش خاطر صهيونيست ها هنگامي مضاعف مي شود كه همين نبيل العربي كه پس از انقلاب 25 ژانويه مردم مصر، سكان ديپلماسي اين كشور را به دست گرفته است در مقاله اي در روزنامه مصري «الشروق» با رد محاصره نوار غزه تأكيد مي كند كه اين محاصره با قوانين بين المللي و آموزه هاي انساني منافات دارد و خواستار تجديدنظر در توافقات صورت گرفته در اين زمينه مي شود.
شواهد و قرائن كه به بخشي از آنها اشاره شد و در واقع اندكي از بسيارهاست نشان مي دهد امروز انتفاضه اي به گستره جغرافياي زميني و ذهني منطقه و افكار عمومي عليه سياست هاي پليد و چپاولگرانه واشنگتن و تل آويو شعله گرفته است.
آنچه شعله اين انتفاضه تاريخي و سرنوشت ساز را زنده نگه داشته و هر روز بر دامنه آن مي افزايد، نفرت آحاد ملت هاي منطقه و افكار عمومي از رژيم صهيونيستي و شريك جرم او آمريكاست.
نظرسنجي جديد بي.بي.سي آنچنانكه روزنامه يديعوت آحارونوت گزارش كرده است حاكي از آن است كه طي دسامبر 2010 تا فوريه 2011 ميزان محبوبيت آمريكا همچنان سير نزولي را مي پيمايد و اسرائيل منفورترين حكومت ها در دنيا شناخته مي شود.
آمريكا و رژيم صهيونيستي افزون بر مشكلات بيروني و منطقه اي دچار بحران هاي داخلي و ناآرامي هاي دروني نيز هستند. تظاهرات اعتراض آميز هزاران نفري كارگران در سرزمين هاي اشغالي طي سه، چهار روز گذشته تداوم يافته است تا جايي كه رژيم صهيونيستي از ترس اينكه اين اعتراضات به اعتراض هايي نظير اعتراضات عليه ديكتاتورهاي كشورهاي مصر و تونس تبديل نشود به حربه تهديد روي آورده و اعلان كرده است كه براي سركوب اعتراض ها به زور متوسل خواهد شد.
در آمريكا نيز پس از اعتراض هزاران آمريكايي ساكن ايالت ويسكانسين عليه تلاش قانون گذاران جمهوري خواه براي محدود كردن قدرت اتحاديه هاي كارگري، مردم آمريكا در شهرهاي مختلف اين كشور نيز در راستاي همبستگي خود با معترضان در ويسكانسين تظاهرات اعتراض آميز برگزار كرده اند. تا جايي كه حتي رسانه ها از احتمال آغاز ناآرامي ها در 40 ايالت ديگر آمريكا خبر مي دهند. بحران مالي در آمريكا هم كماكان به قوت خود باقيست و وعده هاي اوباما كارگر نيفتاده است.
نقطه اشتراك تمامي بحران هاي دروني و بيروني رژيم صهيونيستي و آمريكا كه شرايط فعلي منطقه آن را آشكار نموده آن است كه دوره جهان پس از اسرائيل و آمريكا خيلي دور نيست و ناقوس مرگ سياست هاي امپرياليستي و چپاولگرانه به صدا درآمده است.
حسام الدين برومند

با اكثريت قاطع آرا آيت الله مهدوي كني رئيس مجلس خبرگان شد

در نهمين اجلاس خبرگان رهبري در دوره چهارم كه از ديروز آغاز شده است حضرت آيت الله مهدوي كني با رأي اكثريت اعضا براي تصدي رياست جديد اين مجلس انتخاب شد.
در جريان انتخابات هيئت رئيسه مجلس خبرگان رهبري، نمايندگان مردم پس از تغيير دادن رئيس اين مجلس از آيت الله هاشمي رفسنجاني به آيت الله مهدوي كني، ديگر اعضاي هيئت رئيسه را در سمت خود ابقا كردند.
آيت الله سيداحمد خاتمي در گفت وگو با ايسنا، با بيان اين كه اجلاس خبرگان رهبري در فضايي كاملا صميمانه برگزار شد، گفت: در ابتدا آيت الله هاشمي رفسنجاني نطقي را ايراد كردند كه خبرنگاران نيز حضور داشتند و گفتند كه من قبلا به آيت الله مهدوي كني گفته بودم كه براي رياست خبرگان كانديدا شوند، ولي نپذيرفتند و اكنون پذيرفته اند و من نيز كانديدا نخواهم شد.
وي افزود: تنها كانديدا براي رياست مجلس خبرگان رهبري آيت الله مهدوي كني بود كه از 81 نفري كه در جلسه حضور داشتند 63 نفر به ايشان راي دادند. البته يك راي نيز بعد از اين كه راي گيري تمام شد، داده شد و آرا به 64 رسيد، ولي همان 63 راي در نظر گرفته شد.
خاتمي ادامه داد: ديگر اعضاي هيات رئيسه تغييري نكردند و نواب اول و دوم رئيس عبارتند از آيت الله محمد يزدي و آيت الله هاشمي شاهرودي، من و آقاي دري نجف آبادي نيز به عنوان منشي هيات رئيسه انتخاب شديم و حجت الاسلام والمسلمين رئيسي و آيت الله لاريجاني نيز به عنوان كارپرداز انتخاب شدند.
اظهارات آيت الله هاشمي رفسنجاني
رئيس سابق مجلس خبرگان طي سخناني در مراسم افتتاحيه نهمين اجلاس اين مجلس در دوره چهارم، با تشكر از مردم هوشيار ايران به خاطر حضور در نمايش بزرگ در راهپيمايي 22بهمن گفت: مردم ايران بار ديگر وفاداري هميشگي و عميق خود را به نظام ابراز كردند.
آيت الله هاشمي رفسنجاني افزود: كساني كه چشمشان به ايران بود تا ببينند در شرايط فعلي مردم چه مي كنند با حضور مردم همگي اتفاق نظر داشتند كه مردم ايران اعلام وفاداري بجا و جدي به نظام داشتند.
وي با اشاره به اوضاع منطقه و جهان گفت: ما در شرايط فعلي منطقه و جهان بايد مراقب خيلي چيزها باشيم؛ چرا كه روشن است وضع منطقه و به خصوص جهان اسلام يك وضع كاملا جديدي است كه در عمر ما و قبل از آن چنين اتفاقي نيفتاده بود.
وي با اشاره به اين كه در برخي كشورها قساوت خيلي زياد شده و حتي مردم خود را بمباران مي كنند، افزود: برخي از دولت هاي كشورهاي منطقه قساوت بالايي به خرج مي دهند؛ چون هستي خود را در خطر مي بينند و ادامه حيات خود را دچار مشكل احساس مي كنند؛ در حالي كه ادامه حياتشان كوتاه است؛ چون نهضتي كه ايجاد شده راه برگشتني نيست و گرچه شايد جايي موفق نباشد، اما در جاي ديگر پيروز خواهد شد.
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام با اشاره به اين كه ما افتخار پيشگامي حركت ضداستكباري و ضد استعماري و اجراي اسلام ناب را داريم، گفت: اين موضوع در تاريخ ما ثبت شده است و قطعا ما در بيداري دنياي اسلام بي تقصير نيستيم، اما اين كه چقدر موثر بوده ايم بايد براي آن كه حرف نپخته نزنيم و اغراق نكنيم بگوييم كه حتما موثر بوده ايم و امروز نيز بسياري از عوامل پيش آمده هنوز تحت تاثير حركت هاي ايران است.
رهبري پدر همه هستند
هاشمي رفسنجاني در ادامه افزود: مردم ما در اصل با ولايت فقيه مشكلي ندارند. مشكلي كه ممكن است كه پيش آيد اين است كه خيلي از افراد و نهادها از رهبري زيادي خرج و هزينه مي كنند و هر كاري ولو كار اشتباهي كه كرده باشند، از رهبري خرج مي كنند. اين در حاليست كه بايد خودمان وظايف مان را انجام دهيم.
وي با بيان اين كه رهبري پدر همه هستند، گفت: عده اي مي خواهند ايشان را در يك جريان ولو كوچك محبوس كنند. اگرچه ممكن است اينها به زعم خود سود كنند، اما اين اشتباه اساسي آنهاست و به آنها ضرر مي رساند، چرا كه بايد دانست رهبري براي همه است.
هاشمي گفت: ما دست مان هم اكنون پر است از اين جهت كه اگر كسي دستي از آستين بيرون بياورد و وحدت جدي ايجاد كند، باز هم همان مقام رهبري است. ما مي توانيم كمك كنيم، ولي در نهايت ايشان مي توانند كار را انجام دهند.
مهمترين وظيفه خبرگان
هاشمي رفسنجاني در ادامه خطاب به اعضاي خبرگان، گفت: مهمترين وظايف ما خبرگان حفظ ولايت و شرايط ولايت است. نگذاريم مسائلي كه حقيقتا نبايد به پاي رهبري نوشته شود به پاي ايشان نوشته شود. البته خود ايشان هوشيار و مواظب هستند، اما مي بينيم كه چند روز بعد از نصايح ايشان به حرف شان گوش داده نمي شود.
هاشمي رفسنجاني در ادامه اخلاق را ركن اساسي جامعه عنوان و اظهار كرد: هم اكنون اخلاق در جامعه آسيب ديده و دروغ ها از سطوح رسمي تا ديگران وجود دارد. آمار و وعده هاي دروغ دادن، تخلف از وعده كردن، شعارهاي بي محتوا دادن، فريب دادن، تهمت زدن، همه اينها خلاف اسلام است.
وي افزود: اگر جامعه احساس كند اسلام اين است تحقيقا ترديد پيش مي آيد.
با وجود اسلام
نياز به پليس و زندان نيست
رئيس سابق مجلس خبرگان رهبري، با بيان اين كه هم اكنون خانواده ها آسيب پذير شده اند و آمار ازدواج كاهش پيدا كرده و بحث دختران فراري را مي بينيم، گفت: خيابانهاي ما آنچه كه بايد نيستند. البته من نمي خواهم در مورد برخي مسائل صحبت كنم، چون خيلي از ملاحظات را درنظر مي گيرم، ولي بايد گفت با زور و ترساندن كار پيش نمي رود. البته در اسلام زور، ترساندن و تعزيرات و مجازات وجود دارد، اما مردم را بايد معتقد به احكام بار بياوريم و بدانيم اگر اسلام باشد، احتياج به نيروهاي پليس، گارد و زندان نخواهد بود و در واقع همه اينها از كارهاي مهمي است كه ما بايد تلاش كنيم تا اسلام به محتواي واقعي خود باشد و مردم نيز به آن علاقه مند شوند.
هاشمي رفسنجاني با بيان اين كه من بيشتر به تربيت عقيده و اقناع باور دارم، گفت: البته من نمي گويم از مجازات صرف نظر شود.
وحدت حوزه و دانشگاه مطلوب نيست
وي با تاكيد بر اين كه وحدت حوزه و دانشگاه آنطور كه ما مي خواستيم نيست، گفت: اين وحدت بايد ايجاد و دوباره تقويت شود كه البته اين كار سختي نيست و با راهكارهاي خوب و افراد آشنا امكانپذير است.
هاشمي در ادامه با بيان اين كه حكومتي كه در معيار تشيع و مكتب اهل بيت كه در عصر غيبت براي اولين بار به وجود آورديم، مي تواند براي جهان راهگشا و به عنوان يك الگوي عملي قلمداد شود، گفت: نمي شود از جامعه اي كه خود گرفتار بيكاري، بداخلاقي، تورم و اختلاس است الگو ساخت.
وي تاكيد كرد: انقلاب اسلامي ايران اگرچه دير به اين دليل كه نگذاشتند به خاطر مسائلي چون جنگ و... پيش برود، اما به هر ترتيب هم اكنون الگو شده است. حال اگر الگوي عملي و واقعي اسلامي را بتوانيم در كشور و دنيا ايجاد كنيم كارساز خواهيم بود.
هاشمي رفسنجاني افزود: ايران امروز با ثروت، جغرافيا، مردم هوشمند، روحانيت نيرومند و دانشگاههاي فراوانش اگر نتواند الگو شود در واقع اين نقصي در مديريت كار ماست و در نتيجه بايد به فكر اين موضوع باشيم و كارهاي بهتري انجام دهيم و نقص هاي خود را كم كنيم و كارهاي بهتري انجام دهيم.
لزوم قانع شدن مراجع
از شرايط كشور
وي در ادامه وجود همدلي ميان روحانيت را حائز اهميت دانست و اظهار كرد: اگر چنين همدلي وجود نداشته باشد، كار دشوار خواهد شد.
ايشان افزودند: مراجع بايد از شرايط كشور قانع باشند و سريعاً حمايت كنند. آنها اهل فضل، علم، تقوا هستند. بنابراين اگر حرفي وجود دارد بايد با آنها زده شود.
هاشمي رفسنجاني همچنين با تأكيد بر اين كه روحانيت بايد با دانشگاه نيز همدلي داشته باشد، گفت: امروز بيش از 3/5 ميليون نفر دانشجو داريم و خانواده ها نيز دقيقاً به دانشگاه معتقدند. در نتيجه نمي توانيم از اين منبع عظيم غافل باشيم و روحانيت مقابل دانشگاه و دانشگاه مقابل روحانيت باشد.
منتظر نظر آقاي مهدوي كني هستم
وي در ادامه اظهار كرد: در چند ماه اخير بر سر بحث خبرگان غوغايي به وجود آمد و اين موضوع تقريباً همه چيز را تحت تأثير قرار داده است. در حالي كه وجود اين اختلاف واقعاً مضر است. اگر در خانه ما اين اختلاف آغاز شود سرايت آن به جاهاي ديگر سريع تر خواهد شد.
وي افزود: من از دو - سه ماه پيش احساس كردم براي رياست خبرگان مسائلي سازماندهي شده است. اين در حالي است كه من دو سال پيش از اين از آقاي مهدوي خواستم كه نامزد شود. همچنين با آقاي طبسي هم صحبت كردم كه اين مسئوليت را بپذيرند، اما آقايان نپذيرفتند و حقيقتاً براي اين ماندند كه فراجناحي بودن اين نهاد مقدس را كه بايد براي همه جا سايه اي باشد حفظ كنند. به هر ترتيب 80 مجتهد عادل و داراي صلاحيت با انتخاب مردم اينجا آمده اند و اين كم سرمايه اي نيست.
ايشان افزودند: وقتي بحث را با آقاي مهدوي كني در ميان گذاشتيم، ايشان بحث سن و كسالت را مطرح كردند. من به ايشان گفتم اين مسئله سابقه داشته و آيت الله مشكيني هم قبل از اين امور را اداره مي كردند اما ايشان مسئله موانع را مطرح كردند.
وي گفت: من تا همين اواخر منتظر بودم تا دفتر ايشان اعلام كردند كه تشريف مي آورند. حال اگر ايشان حاضر باشند مسئوليت را بپذيرند من نامزد نمي شوم تا به اين صورت رفع اختلاف شود و در واقع از ناحيه اسم من اين نهاد مقدس آسيب نبيند. اگر ايشان نيامدند و ديگران خواستند بيايند من با اين افراد نيز همراهي مي كنم.
هاشمي رفسنجاني در ادامه گفت: من بايد نكته اي را به شما عرض كنم و آن اينكه اولاً من در هيچ دوره اي از سمت خودم تا به حال از پيش خودم را نامزد هيچ پستي نكرده ام و پست هاي من همراه با فشار و تكليف بوده است. در انتخابات نهم نيز شرايطي ديدم كه نمي خواهم درباره آن صحبت كنم تا تجديد اختلاف شود و تصميم گرفتم ديگر در هيچ انتخاباتي شركت نكنم، اما مردم را هميشه تشويق مي كنم و بخاطر سن بالاي من كسي نبايد از من توقع داشته باشد.
وي گفت: براي انتخابات خبرگان فشار عجيبي روي من بود چنانچه آن موقع آقايان جامعه روحانيت آقاي مهدوي و يزدي به دفتر من آمدند و چقدر بر من اصرار كردند و اصلاً نيامدن من را مساوي خيلي از خطرها دانستند. من گفتم من آنجا اين موضوع را رد نمي كنم، اما لازم است تا با آقا صحبت كنم. با آقا صحبت كردم و ايشان گفتند اين كار براي تو واجب است. من هم گفتم من بر خود واجب نمي دانم. حال اگر شما واجب مي دانيد، مقدمات واجب بر شما واجب است، اما بر من واجب نيست. به هر ترتيب من پذيرفتم چون براي من امر شده بود. اگر چه باز در آن انتخابات بداخلاقي هايي ديدم كه البته محدود بود.
هيچ گاه شيفته پست
و مقام نبوده ام
هاشمي رفسنجاني با بيان اينكه من هيچگاه شيفته پست، سمت و موقعيت نبوده ام، گفت: بهرحال همه مسائل را در 60 سال عمر سياسي خودم ديده ام، بنابراين بايد اندوخته هاي خودم را يادداشت كنم.
رئيس مجلس خبرگان رهبري، با بيان اين كه تا نفس دارم در خدمت اين انقلاب مي مانم.

شكايت ! (گفت و شنود)

گفت: يكي از كانون هاي بيروني فتنه با جعل يك خبر از قول «طائب» آورده است كه وي با پرداخت پول به برخي از سايت هاي ضد انقلاب از آنها خواسته است موسوي و كروبي را به خاطر همراهي با نظام در سال هاي گذشته زير سؤال ببرند.
گفتم: كدام آدم عاقلي باور مي كند كه طائب چنين حرفي زده باشد.
گفت: از قضا آنهايي كه اين خبر را جعل كرده اند نتيجه معكوس گرفته اند و برخي از سايت هاي ضد انقلاب مثل سايت خودنويس، پيشدستي كرده و دريافت هرگونه پولي از اطلاعات سپاه را تكذيب كرده اند.
گفتم: مگر در آن خبر جعلي نام سايت خودنويس آمده بود؟
گفت: نه! ولي ظاهراً وقتي انبر را در آتش گذاشته اند، گربه اي كه پاچه دزديده بود، خودش فرار كرده است.
گفتم: يارو نزد قاضي رفت و شكايت كرد كه فلاني در يك مراسم مهماني به من گفته «احمق بي شعور»! قاضي پرسيد؛ اسم تو رو برده؟ يا رويش به تو بوده. يارو جواب داد؛ نه فقط داد زد و گفت اي احمق بي شعور. قاضي گفت خب! از كجا معلوم كه منظورش تو بودي؟ يارو گفت آخه آقاي قاضي تو اون مهموني غير از من هيچ احمق بي شعور ديگري نبود؟!

آيت الله مهدوي كني:وظيفه مجلس خبرگان صيانت از عمود خيمه انقلاب است

آيت الله مهدوي كني در اولين نطق خود به عنوان رئيس جديد مجلس خبرگان تاكيد كرد كه وظيفه اين مجلس پاسداري و صيانت از عمود خيمه انقلاب است.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني مجلس خبرگان، آيت الله مهدوي كني در سخناني با گراميداشت ياد بزرگان انقلاب، مجاهدان و مبارزان در راه انقلاب به ويژه امام خميني(ره) و بزرگداشت خاطره شهدا با توصيه به تقوا و پرهيزگاري و مكارم اخلاق، حفظ و صيانت از انقلاب را بسيار مهم و خطير ارزيابي كرد.
وي ارتباط با خدا، با ديگران و دوستان را رابطه اي سفارش شده در احكام اسلامي ذكر كرد و گفت: مقام ولايت حفظ كننده و هماهنگ كننده جامعه است.
مهدوي كني نظارت بر رهبري را پاسداري و صيانت از رهبري ذكر كرد و گفت: اين امر مهم به عهده خبرگان رهبري است و نبايد بگذاريم دشمنان، اين عمود خيمه انقلاب را بشكنند.
رئيس مجلس خبرگان رهبري تاكيد كرد: انحصارگرايي مذموم است و بايد وحدت داشته باشيم.
وي همچنين كانديداتوري خود را احساس وظيفه دانست و از هاشمي رفسنجاني به عنوان ياور ديرين خود در مبارزه ياد كرد و گفت: از ايشان مي خواهم همانگونه كه در دوران مبارزه و انقلاب تاكنون با ايشان بوديم، ايشان كمافي السابق به ما كمك كنند.
وي از نمايندگان مجلس خبرگان چه آنها كه به وي رأي دادند چه آنها كه به وي رأي ندادند، تشكر كرد.

اسرائيل: توهم نيست ايران واقعا رعب آور است (خبر ويژه)

وزير دفاع سابق رژيم صهيونيستي تصريح كرد: اسرائيل به ايران هراسي مبتلا شده است.
ايران هراسي سياست تبليغاتي فريبكارانه اي بود كه سيستم رسانه اي- سياسي آمريكا و رژيم صهيونيستي از سالها پيش براي ارعاب كشورهاي منطقه از جمهوري اسلامي ايران در پيش گرفته بودند و همزمان اسرائيل اعلام كرد شخصا قدرت بزرگ منطقه اي است و كوچك ترين نگراني از جانب ايران ندارد. اما به دنبال شكست اين رژيم در چند جنگ اخير و شكست هاي آمريكا در جنگ هاي مشابه و سرانجام، طلوع دوباره انقلاب اسلامي از افق بيداري ملت هاي منطقه، اكنون «شائول موفاز» مي گويد: ايران هراسي در اسرائيل واقعيت دارد.
وي كه نفر دوم حزب كاديما به شمار مي رود و رياست كميسيون امنيت و امور خارجي كنست (پارلمان اسرائيل) را برعهده دارد، در مصاحبه با راديو اسرائيل (منوشه امير) تاكيد كرد: نگراني اسرائيل نسبت به نيات جمهوري اسلامي عليه تل آويو و نقش منفي آن در امور خاورميانه كاملا به جاست.
وزير دفاع سابق رژيم صهيونيستي درباره اين سؤال كه «آيا فكر نمي كنيد اسرائيل درباره خطرات احتمالي از جانب ايران اغراق مي كند و چرا اسرائيل به ايران هراسي مبتلا شده»، گفت: اين اغراق نيست. حكومت اسلامي خطر واقعي براي اسرائيل است. آنها در راس محور افراط گرايي منطقه شامل اسرائيل و حزب الله لبنان و حماس قرار دارند. ايران از طريق حزب الله دارد بر لبنان مسلط مي شود و براي حماس پول و جنگ افزار مي فرستد و سوريه را مسلح مي كند. آنها همچنين به فناوري اتمي دست يافته اند. ما بايد از اپوزيسيون در ايران حمايت معنوي [!] كنيم.
همزمان، داني ايالون معاون وزير خارجه رژيم صهيونيستي به يديعوت آحارونوت گفت: غرب بايد از نيروهاي اپوزيسيون ميانه رو در ايران حمايت و آنها را تقويت كند. ما بايد از اين طريق از نفوذ انقلاب اسلامي در ديگر كشورهاي منطقه جلوگيري كنيم.

موسوي يك بهانه بود... اما خاتمي نبايد سكوت كند (خبر ويژه)

«موسوي يك بهانه بود، كل رژيم نشانه بود». اين مطلب را سايت صهيونيستي بالاترين در معرفي ماهيت فتنه سبز و در حالي منتشر كرد كه طي چند هفته اخير ادعا مي كرد غصه دستگيري و حصر موسوي را دارد.
تاكيد اين شبكه صهيونيستي به «بهانه بودن» موسوي در فتنه سبز، با حملات گسترده شبكه مذكور به افرادي چون خاتمي و مهاجراني و در ابعادي ديگر به آقاي هاشمي رفسنجاني همزمان شده است.
بالاترين در حالي كه مهاجراني را خائن، بي غيرت، بي شرف، مزدور و... مورد بمباران شديد قرار داده، به خاتمي حمله كرد و نوشت: «آقاي خاتمي زنده اي؟ ما از سكوتت نگرانيم». بالاترين افزود: بي غيرت ثابت كن كه ترسو نيستي و همه حرف هاي پشت سرت دروغه.
يكي از عناصر ضدانقلاب مقيم خارج نيز با اشاره به محدوديت هاي اعمال شده براي موسوي و كروبي، و از كار افتادن آن دو تصريح كرد: آقاي خاتمي دلتنگ ضلع سوم فتنه گرانيم.كجايي آقاي خاتمي؟امروز روز مباداست و شايد بتوان گفت روز آخر ماست! اگر سياست شما را امروز به كار نگيريم، فردا به هيچ كارمان نخواهد آمد. اين روزها كمي خسته ايم. كسي نمانده، همه را برده اند. آيا هنوز حجت حضور براي شما تمام نشده؟مگر شما نبوديد شال به گردن موسوي انداختيد؟ شما ضلع سوم فتنه ايد و ما دلتنگ شما.
جالب اينكه محافل ضدانقلاب در دست و پا زدن هاي خود به خواب و رويا هم متوسل شده اند. بالاترين كه تا همين چند وقت پيش تمام باورهاي اسلامي را به تمسخر مي گرفت، حالا از قول يكي از همكاران «بي نماز»! خود مدعي شده كه خواب نما شده و در روياي صادقه ديده كه موسوي از اپوزيسيون سبز به خاطر اينكه محلش نمي گذارند، دلخور است. وي در اين قصه بافي مي نويسد: ديشب خواب موسوي را ديدم. من نه جزو ماترياليست ها هستم و نه جزو مذهبي ها، من كافرم. به هر حال بعضي وقت ها خواب هايي مي بينم كه كشف حقيقت است. چند وقت پيش خوابي را ديدم و به يكي از رفقايي كه اتفاقاً از دراويش گنابادي است در كوه پيمايي تعريف كردم. با تعجب گفت تو يك ركعت نماز نمي خواني، چطور چنين خواب هايي را مي بيني؟ خلاصه اين اولين خواب سياسي-اجتماعي من است. موسوي را ديدم در دادگاه نشسته، دل به دريا زدم و رفتم پيش او. فكر كردم خوشحال مي شود اما اوج حقيقت خواب از همين جا آغاز شد. خيلي دلخور بود. اصلا خوشحال نشد و خيلي سرد برخورد كرد و گفت لازم نبود زحمت بكشي و از صندلي ات بلندشوي و بيايي اينجا! همين! خواب تمام شد؟ او راست مي گفت ما هيچ كاري برايش نكرديم. حالا مي توانيد بسته به طرز فكرتان اين را روياي صادقه بدانيد يا اختلال روحي و حتي نتيجه پرخوري، هيچ كدام مهم نيست، مهم حقيقت نهفته در داستان است. با تحريك احساسات و برانگيختن هيجان و پنهان شدن در زير نام شوراي هماهنگي راه سبز اميد هيچ مسئله اي حل نخواهد شد.
البته روايت «بالاترين» واقعيت دارد و قطعاً موسوي و كروبي به شدت ناراحتند، دليل اصلي هم اين است كه تازه فهميده اند با طناب چه كلاهبرداراني ته چاه رفته اند.
بالاترين در مطلب ديگري تاكيد مي كند: خط قرمز اپوزيسيون بسيار مواج است و به راحتي تغيير مي كند و عقب مي رود، مثل همين ماجراي موسوي وكروبي كه هيچ آب از آب تكان نخورد و اپوزيسيون چندصدهزار كيلومتر عقب رفت. چه فرقي مي كند آنها در زندان باشند يا در يك باغ خوش آب و هوا. مهم اين است كه حكومت راحت از خط قرمز اپوزيسيون عبور مي كند.

در ذهن تو يك اتفاقي افتاده! راهكار خيابان جواب نمي دهد (خبر ويژه)

گروهك ملي- مذهبي به عنوان يكي از محافل پشت پرده فتنه سال 88 تاكيد كرد: راهكار خيابان جواب نداده و ظرفيت آن به پايان رسيده است.
ارگان اين گروهك با اشاره به سناريوي 25 بهمن و ضمن درزگرفتن فراخوان هاي بعدي براي اول و دهم اسفند نوشت: راهبرد راهپيمايي به پايان خود رسيده است. قطع شدن راهپيمايي خود نشان از اين دارد كه در ذهن توده يك اتفاقي افتاده است. كساني كه هنوز در پي بسيج در خيابان هستند بايد در نظر داشته باشند كه اين راهكار جواب نهايي نداده و ظرفيت آن به پايان رسيده است.
اين گروهك پوششي براي نهضت آزادي در ادامه تحليل خود تصريح كرد «اصرار بر يك استراتژي كه به فرجام نمي رسد، خود ايجاد ضعف مي كند. جنبش درگير يك انسداد استراتژي شده است» و با تخطئه برخي اظهارات شاعرانه كساني چون موسوي نوشت: شعار هر شهروند يك رهبر و يا هر نفر يك رسانه و اين گونه موارد بيشتر شعارهايي بدون مبنا براي گريز از مسئوليت هستند. هر حركتي نياز به هماهنگ كننده و سازمان دهنده دارد. البته اين نكته نيز ارادي نيست يعني در شرايط موجود كساني كه بتوانند اين نقش را بازي كنند، اندك اند. همچنين خيابان بايد بتواند قدرت را به چالش بكشاند نه اين كه قلقلك بدهد.
پيش از اين عناصري چون سحابي هشدار داده بودند كه اپوزيسيون راه را اشتباه پيموده و به اسم مبارزه با خشونت و قانونگرايي، خود را جرياني ساختارشكن و خشن نشان داده و بنابراين با ريزش گسترده مواجه شده است.

تاكتيك هاي جين شارپ+ منقل و كباب! (خبر ويژه)

مبارزه با جمهوري اسلامي در فضاي مجازي و براساس آموزه هاي جين شارپ+منقل و كباب با شدت تمام ادامه دارد!
اين روايت طعنه آميز پايگاه اينترنتي گويانيوز است كه ارتباط كاري ويژه اي با سازمان سيا دارد و حتي آگهي هاي استخدام جاسوسي براي اين سازمان را منتشر كرده است.
يكي از شبه اپوزيسيون هاي مقيم خارج به مبارزه بدون خشونت اشاره مي كند و در گويا نيوز مي نويسد: اگر يك كم به پر و پاي خودمان بپيچم ناراحت مي شويد؟ معلوم است كه نمي شويد چرا كه شما يك انسان مدرن و فرهيخته هستيد كه از ابتداي طفوليت با اينترنت و ماهواره سر و كار داشته ايد و از فلسفه پوپر و هرمنوتيك گادامر بهره گرفته ايد (حالا اگر معني هرمنوتيك گادامر را نمي دانيد چيزي نپرسيد چون خود من هم نمي دانم. حقيقت اش به كار بردن اين اسم به نوشته آدم كلاس مي دهد).جون؟! چي مي خوام بگم؟ يعني چي چي مي خوام بگم؟ خب دارم مبارزه بدون خشونت مي كنم ديگه. من از جين شارپ انواع مبارزه مثل روش اسكناس و... را ياد گرفتم. بعد براساس همين آموزه ها دوشاخه اتو را كردم توي پريز و پدر حكومت را درآوردم. در فاز بعدي مبارزات ام رفتم سر چهارراه وليعصر ساندويچ گاز زدم. اين ها در مرحله عمل بود.
نويسنده گويانيوز ادامه مي دهد: در مرحله نظر و تئوري آمدم جواب عطاءالله مهاجراني را دادم. اومدم او را شير كردم كه مثل موسوي و كروبي برود جلو، يا در لندن ترورش كنند يا برگردد ايران بگيرندش و من بگويم جان تو، جان تو، اون تن بميره اگه حكومت جرئت كنه تو را بگيره، ايران را قيامت مي كنم. مگه نديدي موسوي و كروبي را گرفتند چه قيامتي بر پا كردم؟ چقده اين چند روزه تلفن زدم به مخالفان كه شوراي هماهنگي سبزها از شما دعوت مي كند روز سه شنبه به خيابان بياييد (حالا اين شورا چي هست و كي هست خودم نمي دونم.) داريم مي ريم كه از امام حسين تا آزادي را پر كنيم (تخفيف هم نمي ديم مثلا از انقلاب تا آزادي يا از امام حسين تا انقلاب! حالا دعوت بكنيم لابد تا خود سرخه حصار آدم جمع مي شه!) جون؟ چي؟ چرا شاكي مي شي عزيز، دارم مبارزه بدون خشونت مي كنم ديگه، تو برو جلو، من از عقب هواتو دارم! حالا بچه ها! از امروز طرح داريم. همه مي ريم خريد سبز بكنيم. ببينيد من همين الان دارم مي رم توي خيابون.
اين رسانه ضدانقلاب آنگاه از قول مبارزان مجازي مي نويسد: هوي خودنويس آدم فروش! آهاي صاحب وبلاگ پارسانوشت كه نشستي كانادا داري اپوزيسيون قهرمان و مبارز ايران- كه من باشم و دوستاي فيس بوكي ام- را مسخره مي كني. اوي مزدور! بس نيست اين همه مخالفان ملت را دست انداختين؟ چه تونه شماها؟ مزد بگير كيهان شدين؟ دارين تخم نفاق ميان سبزها مي كارين و كيهان راست و چپ نوشته هاي شما را منتشر مي كنه؟ ما ده هزار تا كوكتل مولوتف درست مي كنيم. مي ريم خيابان (صنم جون الان مي آم. دارم انقلاب مي كنم. بذار اين دو كلمه را هم بنويسم، اومدم. تا شما وسايل را بذاريد تو ماشين من اومدم. سيخ كباب و منقل يادتون نره). بله. من الان دارم مي رم خيابون. مي رم كه برنگردم. نامرده كسي كه پاي كامپيوتر نشسته باشه. زنده باد روز زن. زنده باد كلارا ستكين (اين را از ويكي در آوردم. كي هست اين يارو؟) پيش به سوي مبارزات خياباني. (اومدم عزيز. اومدم خانم! آه. نمي ذارن انقلاب كنم.)

اوباما صورتحساب گزاف 8 رئيس جمهور قبلي آمريكا را مي پردازد (خبر ويژه)

آمريكا به نفت خاورميانه معتاد است و به همين خاطر از زمان 8 رئيس جمهور پيشين خود از ديكتاتورهاي منطقه حمايت مي كند.
روزنامه لس آنجلس تايمز بااشاره به وخامت اوضاع خاورميانه و وقوع انقلاب هاي گسترده در اين منطقه نوشت: آمريكا امروز به خاطر نفت بهاي سنگين و گزافي را در خاورميانه مي پردازد. گسترش قيام هاي مردمي و شتاب روند صعود قيمت نفت و بنزين موجب شده تا گلايه ها از فقدان انسجام سياست خارجي ايالات متحده بيش از هر زمان ديگري شدت بگيرد.
اين روزنامه با مرور روند خروج اختيار قيمت نفت از دست قدرت ها نوشت: پرزيدنت نيكسون در دهه 1970 در واكنش به تحولات جديد به 2 كشور روي آورد كه صرف نظر از حكومت استبدادي، هم پيمان ايالات متحده در جنگ سرد بودند؛ ايران و عربستان سعودي.
نيكسون قصد داشت تا با كمك هاي نظامي و تشويق به وابستگي اقتصادي، از آن دو كشور ستون هاي استواري در برابر شوروي و راه اندازي جريان آزاد نفت بسازد اما با سقوط شاه ايران و روي كار آمدن حكومتي ضد آمريكايي در تهران اين طرح با شكست روبه رو شد.
اين گزارش تأكيد مي كند: اعتياد به نفت خاورميانه موجب شده است كه واشنگتن بهاي سنگين آن را با پشتيباني از رژيم هاي خودكامه حاكم بر كشورهاي نفت خيز منطقه بپردازد؛ و اگر شيوخ حاكم بر خليج فارس به همان شدت معمر قذافي قيام هاي مردمي را در كشور خود سركوب كنند، دامنه عمليات سياست خارجي در كمك به مردم محدود خواهد بود و كاري از دست آمريكا ساخته نيست. از زمان تحريم نفتي غرب از سوي اوپك در سال 1973، هشت رئيس جمهور آمريكا نسبت به وابستگي اعتياد گونه آمريكا به نفت هشدار داده اند اما مشكل هنوز به قوت خود باقي است.
مجله «فوربز» هم به نقل از كارشناسان نوشت: بحران در شمال آفريقا و كشورهاي عربي مسلماً دولت هاي كشورهاي نفت خيز حاشيه خليج فارس را تحت فشار قرار خواهد داد و اين وضعيت روي بازار نفت و در نتيجه اقتصاد بين المللي تأثير عميقي خواهد داشت. در اكثر اين كشورها گروه يا خاندان حاكم نماينده و يا دربرگيرنده نمايندگان اكثريت ساكنان آن كشورها نيست. به عنوان مثال در عربستان سعودي كه جمعيت آن حدود 20 ميليون نفر است خاندان آل سعود در كلي ترين ارزيابي شايد صد هزار نفر را شامل شود. در امارات متحده عربي حدود 80 درصد از ساكنان اين كشورها را كارگران مهاجر كه حق شهروندي ندارند تشكيل مي دهند. يا در بحرين كه يك خاندان سني مذهبي بر آن حكومت مي كند حداقل 65 درصد از شهروندان شيعه هستند.
اين نشريه افزود: برخي از كارشناسان معتقدند كه در شرايط فعلي تهديد اصلي براي وضعيت سياسي و ثبات اين كشورها نه گسترش اعتراضات مردمي در جهان عرب بلكه احتمال تشديد اقدامات ايران براي بهره برداري از اين اوضاع و دخالت در امور داخلي كشورهاي خليج فارس است.