(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 19 اسفند 1389- شماره 19884

توبه نصوح
صدقه راستين
مديريت درآمدها
تپش قلم
صلوات؛ نشانه و لازمه ايمان
اهميت رعايت اعتدال و ميانه روي



توبه نصوح

عن احمدبن هلال، قال: سألت اباالحسن(ع) عن التوبه النصوح ما هي؟ فكتب: ان يكون الباطن كالظاهر، وافضل من ذلك.
احمدبن هلال نقل مي كند كه گفت: از امام هادي(ع) پرسيدم: توبه نصوح چيست؟ امام(ع) در پاسخ نوشت: اين است كه باطن انسان همچون ظاهرش، و بهتر از آن شود1.

1-بحارالانوار، ج6، ص 22

 



صدقه راستين

به امام حسين(ع) عرض شد: امروز عبدالله بن عامر (يكي از رجال بني اميه)، چنين و چنان صدقه داد، و چنين و چنان برده آزاد كرد، سپس حضرت فرمود: «همانا مثل عبدالله بن عامر، همانند كسي است كه حاجيان را راهزني مي كند، پس آنچه را دزديده صدقه مي دهد. به راستي صدقه پاكيزه، صدقه كسي است كه در راه به دست آوردن آنچه صدقه مي دهد، بر پيشاني او عرق نشسته و چهره او غبار گرفته است.»
به امام صادق(ع) عرض شد: منظور امام حسين(ع) چه كسي بوده است؟ حضرت فرمود: منظور او علي بن ابي طالب(ع) بوده است1.

1- موسوعه كلمات امام حسين(ع)، ص 766

 



مديريت درآمدها

پرسش:
يك فرد مسلمان براساس آموزه هاي ديني چگونه بايد ثروت و درآمدهاي خود را مديريت و هزينه نمايد تا خداي ناكرده دچار فقر و تنگدستي و يا اسراف و تبذير نگردد؟
پاسخ:
براساس روايات يكي از كل كمالات انسان، تقدير المعيشه يا عقل معاش است. عقل معاش در يك كلام يعني مديريت درآمدها و هزينه ها به گونه اي كه انسان نه به فقر و تنگدستي گرفتار آيد و نه به وادي اسراف و تبذير كشيده شود. اينكه انسان درآمدهاي خود را به چه مواردي بايد تخصيص دهد، و ميزان و كميت آن چقدر بايد باشد؟ از سؤال هاي اساسي مديريت درآمد و ثروت است كه اينك اين موارد را به نحو اجمال بيان مي كنيم.
1- نيازهاي شخصي
آيات و روايات فراواني تاكيد دارند كه انسان بايد از لذت هاي حلال مادي استفاده كند و در شماري از روايات، با اين تعبير كه «خداوند متعال، دوست دارد كه بهره گيري از نعمتي را كه به بنده اش داده ببيند، مردم را به استفاده از اين لذت ها به اندازه نياز تشويق مي نمايد، و نيز كساني را كه خود را از لذت هاي مشروع زندگي، محروم كرده اند، به شدت نكوهش مي نمايند. البته تخصيص درآمدها به نيازهاي شخصي، بايدها و نبايدهايي را دارد كه بايد به صورت مفصل در جاي خود به آن پرداخته شود. اما به نحو اجمال مي توان گفت كه تخصيص درآمدها بايد براساس اعتدال صورت گيرد و هرگونه افراط و تفريط و پيروي از هواي نفس در اين رابطه جايز نيست.
2- گشاده دستي براي خانواده
دومين مورد تخصيص درآمد كه در روايات اسلامي به آن توصيه شده، گشاده دستي در تامين نيازهاي خانواده است. اين موضوع، آن قدر اهميت دارد كه در روايتي از امام زين العابدين (ع) آمده است: ارضاكم عندالله اسبغكم علي عياله. خشنودترين شما نزد خداوند، كسي است كه خانواده خود را بيشتر در رفاه قرار بدهد. (تحف القعول، ص 279) همچنين در روايت ديگري امام رضا (ع) مي فرمايد: «صاحب النعمه يجب عليه التوسع علي عياله. بر آنكه از نعمت برخوردار است، واجب است كه برخانواده اش گشاده دستي كند.(بحار الانوار، ج 78، ص 335)
3- پس انداز
آينده نگري، ايجاب مي كند كه انسان همه درآمدهاي خود را يكجا مصرف نكند، بلكه آينده خود را نيز در نظر بگيرد و براي تامين آرامش خاطر خود، در صورت امكان، بخشي از درآمدش را پس انداز كند. در روايتي از امام صادق (ع) آمده است: «ان النفس اذا احرزت قوتها استقرت» آدمي هر گاه وسايل زندگي اش به قدر نياز فراهم باشد، روانش آسايش مي يابد. همچنين در موردي ديگر، آن حضرت، در پاسخ گروهي از صوفيان كه زهد اسلامي را تحريف كرده بودند، به پس انداز سلمان براي زندگي ساليانه خود، به عنوان يك زاهد نمونه اي كه الگوي مصرف اسلامي را رعايت مي كرد، اشاره مي فرمايد: بديهي است كه آينده نگري و پس انداز در سطح كلان براي تامين نيازهاي جامعه، از اهميت دو چنداني برخوردار است و با آينده نگري فردي، قابل مقايسه نيست. نمونه قرآني آن نيز، آينده نگري حضرت يوسف (ع) در ذخيره گندم براي تامين نيازهاي آينده مردم است.

 



تپش قلم

عباسعلي كامرانيان
& بهار عيد طبيعت و جانداران مادون انسان است و براي آدم، هر روزي كه گناه نكند، روز عيد است.
¤ ¤ ¤
& در روزگار فتنه «ابن الوقتها» از سينه دين، شير دنيا را مي نوشند و دائم نيز داد و فغان از گرسنگي خويش دارند!
¤ ¤ ¤
& در قرار اين دنيا، يك جهان بي قراري است و اقرار مؤمن به اين بيقراري، زمينه ساز قرار حقيقي و ابدي اوست!
¤ ¤ ¤
& دنيا، «دهكده جهاني» شد و جهان آفرينش فعلي نيز روزي تبديل به «دهكده جهاني» براي انسان مي شود. آن روز، روز پايان اين جهان است!
¤ ¤ ¤
& هر كجا دنياطلبي رواج يابد، مجلس رقص گرگها و غزالان برپا شده و خون مظلومان در شيشه ظالمان دلمه مي شود!
¤ ¤ ¤
& هر كس عاشق «منيت» شود، معشوقه شيطان از دنيا ترخيص مي شود!
¤ ¤ ¤
& افسوس كسي كه بفهمد به دليل نداشتن اخلاص، پس از عمري زحمت محنت دارد، افسوسي ابدي است.
¤ ¤ ¤
& در عرصه سختي ها به حضور و غياب دوستان بپرداز و با حاضرين، همه جا حاضر باش!
¤ ¤ ¤
&دشمني كه انسان را به تأمل وادارد از دوستي كه او را در تبختر جا گذارد بهتر است.
¤ ¤ ¤
& اقوامي كه شما را ياد نمي كنند، يادكنيد، شايد آنها، تنهاتر از شما باشند!

 



صلوات؛ نشانه و لازمه ايمان

حبيب صدرايي
يكي از واجبات نماز، صلوات بر پيامبر(ص) است، به گونه اي كه نماز بي صلوات، نماز باطل و غيرصحيح است. همه فقيهان اماميه، صلوات را در تشهد نمازها، خطبه هاي جمعه و نماز ميت واجب دانسته اند؛ چنان كه از ميان مذاهب اهل سنت، شافعيها و حنابله صلوات بر محمد(ص) را در موارد يادشده واجب شمرده اند. اما اين بدان معنا نيست كه ديگر فرقه ها و مذاهب اسلامي حكم صلوات را در نماز ناديده گرفته باشند، بلكه آنان (حنفيه ها و مالكي ها از اهل سنت) نيز در همه اين موارد، حكم به استحباب و سنت آن مي كنند. شافعي در اين باره مي گويد: هي من جمله اركان الصلاه لا تجوز الصلاه الا بها؛ صلوات بر پيامبر در نماز از اركان نماز است؛ به گونه اي كه نماز بدون آن صحيح نمي باشد.
نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آموزه هاي قرآني بر آن است تا جايگاه، اهميت و ارزش و نيز آثار صلوات را از نظر قرآن تبيين و روشن نمايد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
صلوات، سلامي ويژه بر پيامبر(ص) و خاندانش
يكي از وظايف و آداب مسلماني، صلوات فرستادن بر پيامبر(ص) و خاندانش (ع) است. خداوند در آيه 65 سوره احزاب مي فرمايد: ان الله و ملائكته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه وسلموا تسليما؛ خداوند و فرشتگانش بر پيامبر صلوات مي فرستند. اي كساني كه ايمان آورده ايد، بر پيامبر صلوات بفرستيد و كاملا تسليم وي باشيد.
اين آيه به صراحت بر وجوب صلوات بر پيامبر(ص) حكم و فرمان داده است و ظاهر امر و طلب، بر وجوب است مگر آن كه دليلي بر استحباب وارد شده باشد.هنگامي كه اين آيه نازل شد، مومنان از چگونگي صلوات بر ايشان پرسيدند و آن حضرت(ص) نحوه آن را بيان كرد و از صلوات ناقص برحذر داشت. از اين رو در بسياري از روايات از صلوات ابتر و دم بريده نهي شده و پيامبر(ص) در تفسير صلوات ابتر وناقص، آن را صلواتي دانسته است كه بدون ذكر و يادي از خاندان و اهل بيت آن حضرت(ع) باشد. پيامبر (ص) دستور داده است تا همواره صلوات كامل فرستاده شود و هرگز ميان پيامبر و آلش در صلوات جدايي نيفتد. ايشان بارها فرمودند: هرگز بر من صلوات ابتر (ناقص) نفرستيد. ياران عرض كردند: يا رسول الله! صلوات ابتر چيست؟ آن حضرت(ص) در پاسخ فرمودند: اين كه فقط بگوييد: اللهم صل علي محمد و دنباله اش را قطع كنيد؛ بلكه بگوييد؛ اللهم صل علي محمد و آل محمد. (الصوا عق المحرقه، ص 44)
علامه طباطبائي پس از آوردن حديث كعب در تفسير الميزان مي نويسد: هيجده روايت ديگر هست كه بر مشاركت آل پيامبر با او در صلوات دلالت دارند. اين روايات را اصحاب سنن و جوامع حديثي از برخي ياران پيامبر(ص) نقل كرده اند؛ از جمله اين افراد مي توان به ابن عباس، طلحه، ابوسعيد خدري، ابوهريره، ابومسعود انصاري، بريده، ابن مسعود كعب بن عجره و علي عليه السلام اشاره كرد. اما روايات از طريق شيعه، درباره صلوات و چگونگي آن بيش از شمارش است. (الميزان، ج 22، ص 443)
معنا و مفهوم صلوات
براي اين كه مراد از صلوات دانسته شود، مي بايست به معناي لغوي و اصطلاحي آن پرداخت؛ چرا در قرآن از صلوات خدا، فرشتگان، پيامبر و مومنان، سخن به ميان آمده است و به نظر مي رسد كه تفاوت هاي معنايي دست كم ميان صلوات خداوند با ديگران وجود دارد.
«صلوات» جمع كلمه «صلاه » است. الف كلمه در «صلاه » بدل از «واو» در جمع آن يعني «الصلوات» است. صلوه در روايات و كاربردهاي متعارف زبان عربي به شكل «الصلاه » به كار مي رود. (الفراهيدي، ابي عبدالرحمن الخليل بن احمد (001-571ق)، كتاب العين، تحقيق الدكتور مهدي المحزومي و...، بيروت، الاولي، مؤسسه الاعلمي 1408 ق، ج 7، ص 353 (ماده صلي)، 8891م)
برخي براي آن يك معناي جامعي ذكر كرده اند كه عبارت از انعطاف است. راغب در توضيح اين واژه مي گويد: «صلاه » به نظر بسياري از اهل لغت به معناي دعا، تبريك و تمجيد است. از اين رو، وقتي گفته مي شود: «صليت عليه» معناي «دعا براي او كردم» و يا «پاكيزه كردم» را مي دهد. صلوات خداوند براي مسلمين، در حقيقت به اين معناست كه خداوند آنها را پاكيزه مي كند. صلوات فرشتگان نيز دعا و استغفار است. (مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهاني، ص 094)
علامه طباطبايي درباره معاني و مفاهيمي كه صلوات بر آن دلالت دارد مي نويسد: «صلاه » از خدا به معناي رحمت، و «صلواه » از فرشتگان به معناي استغفار، و صلوات مردم، به معناي دعا خواهد بود. (الميزان، علامه طباطبايي، ج 61، ص 394)
سيوطي در تفسير خود، ضمن نقل روايتي از ابن عباس، مي گويد: صلوات خدا بر پيامبر(ص)، به معناي مغفرت و بخشش اوست، زيرا خداوند صلوات به معناي دعا نمي فرستد، بلكه مي بخشد، اما صلوات مردم بر رسول(ص)، يعني استغفار و طلب بخشش براي اوست. (الدر المنثور في تفسير الماثور، جلال الدين عبدالرحمن سيوطي، ج 5، ص 604)
به نظر مي رسد كه اين تفسير از صلوات بسيار ناقص و نارواست، بلكه بايد همانند فيض كاشاني گفت: معناي صلوات خدا بر نبي(ص) افاضه كردن انواع كرامات و الطاف و نعمتها بر اوست، اما صلوات ما و فرشتگان، سوال و ابتهال در طلب آن كرامات و رغبت و تمايل در افاضه آن بر آن حضرت(ص) از سوي خداوند است. (الوافي، المولي محمدمحسن الكاشاني، ج 9، ص 3151)
اهميت صلوات بر پيامبر(ص) و اهل بيت(ع)
در آيات قرآن از صلوات محمد(ص) بر مومنان و صلوات مومنان بر آن حضرت(ص) سخن به ميان آمده است. خداوند در آيه 301 سوره توبه به پيامبر(ص) توصيه مي كند تا براي زكات دهندگان صلوات و دعا نمايد.اين فرمان بر آن است تا از طريق صلوات پيامبر(ص) در حق مومنان، زمينه تقرب آنان به سوي خدا و جلب رحمت و مغفرت الهي در حق ايشان فراهم آيد. (توبه، آيه 99)
از نظر قرآن، يكي از روش هاي جلب صلوات و دعاي خاص پيامبر(ص) در حق كسي، انفاق است. (توبه، آيه 301) هر كسي براي اين كه محبت الهي را جلب كند و به خدا تقرب بجويد مي بايست از وسيله وابزار مناسب آن بهره گيرد كه از جمله مهم ترين آن ها توسل جويي به حضرت محمد(ص) است. براي اين كه محبت آن حضرت(ص) جلب شود. يكي از روش ها انفاق خالصانه است تا پيامبر(ص) در حق ايشان دعا كرده و زمينه تقرب و دست يابي به بهشت براي مومنان فراهم آيد. (توبه، آيات 99 و 301 و نيز تفسير القرآن الكريم، شبر، ص 871 زيرا رحمت خاص الهي در بهشت تجلي مي يابد) البته ناگفته نماند كه انفاق به قصد جلب صلوات و دعاي خاص آن حضرت(ص) بر اساس آيه 99 هيچ منافاتي با خلوص در نيت انفاق نخواهد داشت. پس مي توان به قصد جلب صلوات و دعاي خاص پيامبر(ص) انفاق خالصانه انجام داد و اين هرگز به معناي شرك و ناخلوصي نيست؛ چرا كه جلب محبت پيامبر(ص) عين جلب محبت خداوند است، چنان كه اطاعت پيامبر(ص) عين اطاعت خداوند مي باشد. (آل عمران، آيه 23 و نيز سورره انفال، آيات 1 و 02 و 64)
از آيات قرآني بر مي آيد كه صلوات محمد(ص) آثاري چون ايجاد آرامش (توبه، آيه 301)، مايه تقرب و نزديكي به خداوند (توبه، آيه 99 و نيز تفسير التحرير و التنوير، ج 6، جزء 11، ص 51 به احتمال بازگشت ضمير آنها به صلوات)، جلب و جذب رحمت خاص الهي (همان) و مغفرت خداوندي به همراه خواهد داشت.
بنابراين، هر كسي كه بخواهد محبت پيامبر(ص) را جلب كند مي تواند با بسترسازي مناسب از طريق ايجاد خشنودي و رضايت وي به اين مهم برسد. از جمله چيزهايي كه حضرت را خوشحال مي كند و خشنودي و رضايت مندي ايشان را به همراه خواهد داشت، اعمالي چون انفاق و كارهاي نيك، اطاعت از وي و محبت به اهل بيت و صلوات بر ايشان و خاندانش است.
خداوند در بيان صلوات بر پيامبر(ص) افزون بر فرمان وجوب به اين نكته توجه مي دهد كه خود خدا و فرشتگان نيز بر پيامبر(ص) درود و صلوات مي فرستند، پس لازم است كه مؤمنان نيز از اين سنت و قاعده پيروي كرده و بر پيامبر(ص) صلوات بفرستند و تسليم محض ايشان باشند. در حقيقت ذكر صلوات خداوند و فرشتگان بر پيامبر(ص) پيش از دستور آن به مؤمنان به عنوان يك وظيفه شرعي و واجب و فرض ديني، بيانگر اهميت آن از نظر خداوند است. (احزاب، آيه 65)
از نظر قرآن مؤمنان موظف هستند تا پياپي بر پيامبر(ص) و آل محمد صلوات بفرستند (همان)؛ چرا كه پس از نزول آيه وقتي از رسول خدا پرسيدند كه چگونه بر شما صلوات بفرستيم؟ حضرت فرمودند: بگوييد: اللهم صل علي محمد و آل محمد كما صليت علي ابراهيم و آل ابراهيم (مجمع البيان، ج7 و 8، ص975)
علت تأكيد بر صلوات بر محمد و آل محمد(ص) از آن روست كه خداوند اين را نشانه اي از ايمان شخص و بلكه لازم ايمان برمي شمارد. به اين معنا كه اگر كسي صلوات بر محمد و آلش(ص) نفرستد و در برابر ايشان تسليم محض نباشد، از ايمان بيرون است و به يك معنا كافر مي باشد. (احزاب، آيه 65)
محقق اردبيلي در زبده البيان با اشاره به آيه 65 سوره احزاب مي نويسد كه شايد وجوب صلوات در آيه به قصد وجوب آن در تشهد نماز باشد. به اين معنا كه در تشهد نمازها واجب است كه بر پيامبر و خاندانش(ع) درود فرستاده شود. (زبده البيان، ص131) ولي به نظر مي رسد كه اين وجوب اختصاص به نماز نداشته باشد و در هر زماني بر مؤمن است كه بر ايشان و خاندانش(ع) صلوات بفرستد. البته از نظر اماميه در تشهد نماز صلوات كامل واجب است. علامه حلي درباره وجوب صلوات بر آل محمد(ص) افزون بر محمد(ص) در نماز مي نويسد: «مسئله : الصلاه علي آله واجبه في التشهد الاول والثاني ذهب اليه علماؤنا أجمع؛ صلوات بر آل پيامبر در تشهد اول و دوم واجب است. تمام علماي ما به اين مسئله فتوا داده اند.» (منتهي المطلب، ج1، ص392)
امام صادق(ع) در مقام بيان كيفيت تشهد به عبدالملك بن عمر احول مي فرمايد: «التشهد في الركعتين الاولتين الحمدلله اشهد ان لااله الاالله وحده لاشريك له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله، اللهم صل علي محمد و آل محمد و تقبل شفاعته في امته و ارفع درجته.» (منتهي المطلب، ج1، ص492)
ابي مسعود انصاري اين گونه از پيامبر(ص) نقل مي كند: ما در حالي كه در مجلس سعدبن عباده بوديم، رسول خدا(ص) وارد شد و در جمع ما نشست. سعد از آن حضرت پرسيد: يا رسول الله! خداوند ما را مأمور كرده كه بر تو صلوات بفرستيم! چگونه بر تو صلوات بفرستيم؟ حضرت اندكي ساكت ماند، گويا اصلا از او سؤالي نشده است، سپس فرمود: قولوا: «اللهم صل علي محمد و علي آل محمد، كما صليت علي ابراهيم، و بارك علي محمد و علي آل محمد، كما باركت علي ابراهيم في العالمين انك حميد مجيد، والسلام كما علمتم». (البيهقي، ابي بكر احمدبن الحسين (584ق)، السنن الكبري (نسخه جديده محققه )، بيروت، دارالفكر، ج2، ص205؛ الطبراني، ابي القاسم سليمان بن احمد (062-063ق)، المعجم الكبير، تحقيق و تخريج: حمدي عبدالحميد السلفي، بيروت، ط الثانيه ، دار احياء التراث العربي، 2241ق، ج91، ص321-421)
براساس اين روايات و بسياري از روايات ديگر حتي از نظر شافعي صحت و درستي نماز، به صلوات بر پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) است؛ از اين رو در اشعاري افزون بر فتوايي كه از او نقل شده (المبسوط، سرخسي حنفي، ج1، ص92)، بر اين نكته تأكيد مي كند و مي سرايد:
يا اهل بيت رسول الله حبكم
كفاكم من عظيم القدر انكم

من لايصل عليكم لاصلاه له
اي اهل بيت رسول الله! محبت شما از سوي خداوند در قرآن واجب شده است. در عظمت مقام شما همين بس كه هركس بر شما، صلوات نفرستد، نمازش باطل است. (التفسير الكاشف، مغنيه، محمدجواد، قم، ط الاولي، مطبعه اسوه ، 4241ق، ج6، ص732 و نيز تفسير نمونه، مكارم شيرازي و ديگران، ج71، ص124)
آثار و فوايد صلوات
صلوات و درود بر آن پيامبر خدا(ص)، افزون بر اين كه نشانه ايمان و لازمه آن است، بلكه بر اساس آيات و روايات عامل براي جلب محبت آن حضرت و خشنودي وي و در نتيجه خشنودي و رضايت و محبت الهي است؛ چرا كه هركه مي خواهد محبوب خداوند شود بايد نخست محبوب پيامبر(ص) شود (آل عمران، آيه 13) و ابراز ارادت و عشق به آن حضرت(ص) بوسيله صلوات، راهي براي دست يابي به اين مقصد و مقصود است.
براساس روايات آثار و فوايد دنيوي و اخروي و نيز مادي و معنوي فراواني براي صلوات است. از جمله آن فوايد مي توان به اين نمونه ها اشاره كرد:
1. بخشش گناهان: بخشش گناهان، يكي از آثار صلوات است. امام علي بن موسي(ع) مي فرمايد: كسي كه توان چيزي را ندارد كه با آن گناهانش را بپوشاند، بايد فراوان بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد؛ زيرا صلوات، گناهان را نابود مي كند. (وسايل الشيعه ، ج7، ص491) همچنين وقتي از امام صادق(ع) سؤال شد كه ثواب صلوات چيست، فرمود: خارج شدن از گناه، سوگند به خدا چنان خواهد بود كه گويا تازه از مادر متولد گرديده است. (وسايل الشيعه!، ج7، ص491، ابواب الذكر، باب 24، حديث 3)
2. برآورده شدن حاجات: مرحوم كليني به سند خود از معاويه بن عمار و از ابي عبدالله(ع) نقل مي كند: كسي كه صد مرتبه بگويد: «يا رب صل علي محمد و آل محمد» خداوند صد حاجت او را برآورده مي سازد؛ سي حاجت وي را در دنيا و باقي آن را در آخرت. (اصول كافي، ج2، ص 164)
3. اجابت دعا: از مهم ترين آثار صلوات، به اجابت رسيدن دعاهاست. مرحوم كليني در اصول كافي از هشام بن سالم و وي از ابي عبدالله(ع) حكايت مي كند كه فرمود: دعاها همواره پشت حجابها باقي مي ماند، مگر اينكه بر محمد و آل محمد صلوات فرستاده شود. (همان، ص064)
چه بسيارند انسانهايي كه دعا مي كنند، ولي دعاي آنان در پيشگاه خداوند به اجابت نمي رسد. شايد يكي از علتهايش اين باشد كه دعاها را با صلوات بر محمد و آل محمد، نمي آرايند. ابن كثير عالم اهل سنت، روايتي را كه ابوداود آن را صحيح مي داند چنين نقل مي كند: روزي رسول خدا(ص) شنيد (ديد) كه مردي در نمازش (پس از نمازش) دعا مي كند ولي نه خدا را به عظمت ياد مي كند و نه بر محمد صلوات مي فرستد، به او و ديگران فرمود: هنگامي كه يكي از شما مي خواهد نماز به پا دارد، (بعد از نماز) نخست خداوند را به عظمت و ثنا ياد كند، سپس بر نبي او صلوات بفرستد، آن گاه هرچه مي خواهد دعا نمايد. (الدمشقي، اسماعيل بن كثير، تفسيرالقرآن العظيم، ج 6، ص 482)
4- زينت مجلس: يكي ديگر از فوايد صلوات اين است كه صلوات، زينت و آرايش مجالس است، سيوطي با سندي كه به عايشه منتهي مي گردد، مي گويد: «زينوا مجالسكم بالصلاه علي النبي(ص)». (السيوطي، جلال الدين عبدالرحمن، الدر المنثور في تفسير المأثور، ج 5، ص 904)
هم چنين از آثار ديگر صلوات مي توان به موارد زير اشاره كرد: صلوات بر محمد و آل محمد گناهان را از بين مي برد. (بحارالانوار، ج 19، ص 84)
- صلوات در نزد خداوند همانند تسبيح و تهليل و تكبير است. (همان)
- هيچ عملي در روز جمعه، افضل از صلوات نيست. (همان، ص 15)
- با ذكر صلوات، انسان از گناهانش بيرون مي رود. (همان، ص 55)
- ذكر صلوات، افضل از آزادي بندگان است. (همان، ص 75)
- هيچ چيز از ذكر صلوات بر محمد و آل محمد برتر نيست. (همان)
- ذكر صلوات، سپري از آتش جهنم است.(همان، ص 85)
- خداوند در برابر ذكر صلوات براي فرستنده آن، هزار حسنه مي نويسند. (همان)
- فرستنده صلوات، مورد شفاعت قرار خواهد گرفت. (همان، ص 36)
- خداوند براي فرستنده صلوات، صدحاجت برآورده مي سازد كه هفتاد حاجت از حاجت هاي دنيا و سي نياز از نيازهاي آخرت است. (همان ص 95)
- فرستند ه صلوات، از همنشينان پيامبر در عالي ترين درجات بهشت است. (همان)
- صلوات، از بين برنده نفاق و دورويي است. (همان)
- فرستادن صلوات، سبب ايجاد نور در قبر مي شود. (همان، ص 07)
- صلوات، وسيله تقرب به خدا است. (تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 303)
- صلوات بر محمد و آل محمد در بين نماز ظهر و عصر، برابر با هفتاد ركعت نماز است. (سفينه البحار، ج 1، ص 94)
- با ذكر صلوات، فراموش شده ها به ياد مي آيد. (همان)
- كسي كه پس از نماز صبح و بعداز نماز ظهر بر محمد و آل او صلوات بفرستد، از دنيا نمي رود، مگر اينكه امام زمان(عج) را ببيند. (همان)
- فرستادن صلوات، سبب توانگري و زدودن فقر از انسان و جامعه مي شود. (مجله كوثر، ش 05، ص 731).
- فرستادن صلوات، سبب دفع و رفع تشنگي در روز قيامت مي شود. (همان)
آثار بي توجهي به صلوات
بي توجهي به صلوات نيز آثار و پيامدهايي دارد كه از آن جمله مي توان به آه و حسرت در قيامت ياد كرد. ابوسعيد الخدري به نقل از رسول الله(ص) مي گويد: در مجلس هر گروهي كه در آن صلوات بر من وجود نداشته باشد، بر اهل آن جز حسرت و آه نخواهد بود و آن گاه كه وارد بهشت مي شوند هيچ ثوابي براي خود نمي بينند. (همان، ص 804 و 904) در همين مضمون از امام صادق(ع) نقل شده كه رسول خدا(ص) فرمود: «ما من قوم اجتمعوا في مجلس فلم يذكروا اسم الله عزوجل و لم يصلوا علي بينهم الا كان ذلك المجلس حسره وبالا عليهم.» (وسايل الشيعه، ج 7، ص 152، ابواب الذكر، باب 3، حديث 2)
يكي از نشانه هاي بخيل آن است كه صلوات نفرستد. سيوطي از حسين بن علي(ع) مي آورد كه رسول خدا فرمود: بخيل كسي است كه اسم من نزد او برده شود، ولي صلوات نفرستد. (الدر المنثور في تفسير المأثور، ج 5، ص 904) در منابع شيعي اين روايت اين گونه آمده است: «البخيل كل البخيل الذي اذا ذكرت عنده لم يصل علي». (وسايل الشيعه، ج 7، ص 620، ابواب الذكر، باب 24، حديث 31)
صلوات ابتر و ناقص نيز آثاري دارد كه از آن جمله ستم ورزي در حق اهل بيت(ع) است. ثقه الاسلام كليني به اسناد خود از ابي عبدالله(ع) چنين نقل مي كند: پدرم از مردي شنيد كه مي گفت: «اللهم صل علي محمد» (بدون آل). حضرت(ع) به او فرمود: اي بنده خدا! صلوات را ناتمام و ناقص رها نكن، (لاتبترها)، برما ستم روا مدار، (حق ما را ضايع مساز)، بگو: «اللهم صل علي محمد و اهل بيته.» (اصول كافي، ج 2، ص 464، كتاب الدعا و الذكر، حديث 12).

 



اهميت رعايت اعتدال و ميانه روي

علي اصغر الهامي نيا
اعتدال از ريشه عدل، به معني ميانه گيري ما بين دو حالت يك چيز از نظر كمي و كيفي و تناسب برقرار كردن ميان آن دو است، چنان كه به روزها و شب هاي بهاري و پاييزي كه اندازه يكديگرند، «اعتدال بهاري و پاييزي» گفته مي شود.(1)
برگردان فارسي اعتدال «ميانه روي» است كه بر پرهيز از افراط و تفريط در هر كاري اطلاق مي شود و واژه معادل عربي آن «اقتصاد» است كه در فرهنگ اسلامي كاربرد بيشتري دارد.
ضرورت اعتدال
نظام عالم براساس هندسه اي دقيق پي ريزي گشته است.
همه پديده هاي عالم از بزرگترين كهكشان گرفته تا كوچكترين ذرات اتم، از قانون عادلانه خلقت كه «حقيقت» ناميده مي شود- پيروي مي كنند، به تعبير امام علي- عليه السلام:
«... بالحق قامت السموات و الارض فيما بين العباد»(2)
آسمانها و زمين در ميان بندگان، به حق برپا شده است.
آفريننده حكيم «عالم تكوين» فرمانده تواناي «عالم تشريع» نيز هست؛
«و هو الذي في السماء اله و في الارض اله و هو الحكيم العظيم»(3)
و او كسي است كه در آسمان خداست و در زمين نيز خداست و او بسيار با حكمت و دانش است. آفرينش انسان نيز از چنين قانوني پيروي مي كند و هرگز نارسايي و نوسان در اصل خلقت او وجود ندارد از او نيز خواسته شده كه هماهنگ با عالم آفرينش در صراط مستقيم «عدال و اعتدال» گام نهد و هيچ گاه به افراط و تفريط نگرايد. اميرمومنان- عليه السلام- مي فرمايد:
«عليك بالقصد في الامور فمن عدل عن القصد جار و من اخذ به عدل» (4)
بر تو باد به ميانه روي در كارها؛ هر كس از ميانه روي روي گرداند، ستم مي كند و هر كس به آن چنگ زند، عدالت ورزد.
نمونه هاي كاربردي
اصل اعتدال، بايد به شكل كلي و فراگير بر سراسر زندگي فردي و اجتماعي انسان حاكم باشد و هميشه و همه جا افكار، كردار و گفتار او را در برگيرد. در اين جا سه محور ياد شده را توضيح مي دهيم.
الف- افكار
منشأ همه تصميمات آدمي، فكر و انديشه اوست؛ اگر فكر معتدل و مستقيم باشد، رفتار فرد راه اعتدال مي پويد و اگر انديشه به بيماري عدم اعتدال گرفتار شود، اعمال انسان نيز به آفت افراط و تفريط دچار مي شود. اميرمومنان- عليه السلام- نقش كلي و حياتي انديشه را چنين بيان مي كند:
«من فكر قبل العمل كثر صوابه»(5)
هر كس پيش از اقدام انديشه كند، درستي عملش افزون مي گردد.
و در سخني نغز و حكيمانه، به سنجش راستگرايي و چپگرايي با اعتدال انديشه پرداخته، مي فرمايد: «اليمين و الشمال مضله و الطريق الوسطي هي الجاده»(6)
راست روي و چپ روي، گمراهي است و راه ميانه، جاده زندگي است.
اين راه ميانه، همان تفكر ناب توحيدي است كه در ميان كلافهاي سردرگم، انديشه هاي خرافي كفر، شرك، دوگانه پرستي، تثليث رهبانيت، جبر و تفويض، تناسخ، تجسم، ماديگري، گزافه پرستي و... با عنوان «صراط مستقيم» خودنمايي مي كند و همه موحدان حق جو را در خويش جاي مي دهد و به سر منزل مقصود- يعني قرب الهي- مي رساند.
تندروهاي افراطي، به كلي منكر آفريدگار جهان و نظم و حكمت حاكم بر آن مي شوند، حتي واقعيت هاي محسوس را منكر مي شوند و به تعبير قرآن:
«و اذا قيل لهم ماذا انزل ربكم قالوا اساطير الاولين»(7)
و هنگامي كه از آنان پرسش شود: پروردگارتان، چه فرو فرستاده؟ پاسخ دهند: (اينها) افسانه گذشتگان است!
ولي همين پرسش اگر از صاحبان انديشه معتدل و مستقيم پرسيده شود، چنين پاسخ مي دهند:
«و قيل للذين اتقوا ماذا انزل ربكم قالوا خيرا للذين احسنوا في هذه الدنيا حسنه ولدار الاخره خير...»(8)
از متقيان مي پرسند: پروردگار شما چه چيز نازل كرده؟ پاسخ دهند: خير و خوبي؛ براي كساني كه نيكي كردند، در اين دنيا نيكي است و سراي آخرت از آن هم بهتر است.
تفريط گرايان كندرو نيز هر موجود ناتوان و ناقصي را به خدايي مي گيرند و از كهكشان گرفته تا سنگ و چوب را مي پرستند و افراد بي سروپا را برابر با خدا فرمان مي برند و تا آنجا پيش مي روند كه مانند يهوديان نابكار معتقد مي شوند كه خدا در صحنه آفرينش بيكاره و دست بسته در گوشه اي نشسته ناظر كاركرد ديگران در ملك خويش است؛
«و قالت اليهود يدالله مغلوله غلت ايديهم و لعنوا بما قالوا بل يداه مبسوطتان...»(9)
يهوديان گفتند: دست خدا بسته است، دست هاي خودشان بسته باد و به سبب آن چه گفتند لعنت شدند! بلكه دست هاي خدا باز است.
امام صادق- عليه السلام- در تفسير اين آيه فرمود:
يهود گفتند: خداوند ( با آفرينش نخستين) دست از آفرينش كشيد و فزوني و كاستي ايجاد نمي كند ولي خداوند با اين آيه اظهارات آنان را تكذيب كرد.»(10)
جمله نغز و گرانمايه«لاجبر و لاتفويض بل امر بين امرين»(11)
نيز نشان دهنده تفكر اصولي و مستقيم اعتدال در فرهنگ اسلام اصيل و ناب است.
ب- كردار
رفتار عادلانه، نتيجه انديشه معتدل است و مؤمنان با تصحيح افكار و عقايد خويش، به تعديل كردار خود مي پردازند و در هيچ كاري به افراط و تفريط نمي گرايند. رهنمود كلي قرآن مجيد در اين مورد چنين است:
«ولا تطيعوا امرالمسرفين (151) الذين يفسدون في الارض و لايصلحون»(12)
فرمان مسرفان را اجرا نكنيد، همان ها كه در زمين فساد مي كنند و اصلاح نمي كنند.
امير مؤمنان علي- عليه السلام- نيز در اين باره مي فرمايد:
«و ليكن احب الامور اليك اوسطها في الحق و اعمها في العدل»(13)
بايد دوست داشتني ترين كارها نزد تو، ميانه ترين آنها در حق و گسترده ترين آنها در عدالت باشد.
آيات و روايات و احكام و مقررات اسلامي نيز به طور گسترده و پيگير درصدد تنظيم همه امور فردي و اجتماعي مسلمانان بر محور حق و اعتدال و پيشگيري از ناميزاني و افراط و تفريط اند گاه نيز به خاطر اهميت موضوع با شاخص بودن آن به تعيين مصداق مي پردازد كه چند نمونه را در زير عنوان مي كنيم:
1- خواب و خوراك: خرد آدمي حكم مي كند كه هر موجود زنده اي بايد به اندازه نياز خويش از منابع غذايي بهره ببرد و در عين حال هرگونه افراط و تفريط در خورد و خوراك، زيان آور و نامعقول است.
قرآن مجيد در اين زمينه مي فرمايد:
«... كلوا واشربوا و لاتسرفوا انه لايحب المسرفين»(14)
بخوريد و بياشاميد ولي اسراف نكنيد كه خداوند اسرافكاران را دوست ندارد.
خوردن و آشاميدن بيش از حد و گنجايش، سبب ويراني جسم و روح آدمي مي شود. امام صادق- عليه السلام- درباره پرخوري مي فرمايد:
«ليس شيء اضر علي قلب المؤمن من كثره الاكل و هي مورثه لشيئين قسوه القلب و هيجان الشهوه»(15)
براي قلب مؤمن، چيزي زيان بارتر از پرخوري نيست، چنين كاري سبب سنگدلي و تحريك شهوت مي شود.
اين دو پديده شوم سنگدلي و شهوتراني منشأ بسياري از مفاسد فردي و اجتماعي مي شود كه به طور يقين قابل مهار و كنترل نيستند. همين طور خواب بيش از اندازه و يا كم خوابي مذموم و زيان آور است.
2- كار و عبادت: انسان، موجودي دوبعدي است و بايستي نيازمندي هاي جسمي و روحي خود را از راه هاي مشروع و معقول تأمين كند؛ هم به جسم و نيازهاي مادي آن توجه كند و هم در پرورش روح و تهذيب آن بكوشد هم آخرت خود را مدنظر داشته باشد و هم دنياي خويش را ضايع نسازد.
براي تأمين نيازمندي هاي زندگي و مشاركت در رفع نيازهاي اجتماعي بايد به كار و تلاش بپردازد و براي خودسازي و تأمين سعادت اخروي به دريافت معارف ديني و پرستش و نيايش با پروردگار همت گمارد.
قرآن مجيد، در اين باره مي فرمايد:
«و ابتغ فيما اتيك الله الدار الاخره ولاتنس نصيبك من الدنيا...»(16)
در آنچه كه خدا به تو داده، سراي آخرت را بطلب و بهره دنيايي ات را فراموش نكن.
مؤمنان واقعي، عمر خود را ميان دنيا و آخرت تقسيم مي كنند و براي هر يك به اندازه لازم وقت مي گذارند، هم زندگي دنيايي خود را به شكلي ساده و آبرومند اداره مي كنند و هم با عشق و علاقه، به عبادت و آمادگي براي سراي آخرت مي پردازند و هيچ يك را فداي ديگري نمي كنند، چنان كه امام كاظم- عليه السلام- فرمود:
«ليس منا من ترك دنياه لدينه و دينه لدنياه»(17)
كسي كه دنيايش را براي دينش و دينش را براي دنيايش ترك كند، از ما نيست.
3- مصرف و هزينه: مؤمن موظف است در حد توان و نيروي خويش به گردش چرخ اقتصادي جامعه مدد رساند و علاوه بر تأمين هزينه هاي زندگي در رونق و سازندگي ميهن اسلامي سهيم شود. در اسلام، راه هاي درآمد حلال و مجاز از راه هاي حرام و ممنوع مشخص شده و هر كس درآمد مشروعي به دست آورد، مالك آن مي شود و مجاز است طبق نظر عقل و شرع آن را به مصرف برساند در اين ميان افراط و تفريط در مصرف و هزينه، امري نامعقول است، قرآن مجيد در اين باره چنين رهنمود مي دهد: «ولاتجعل يدك مغلوله الي عنقك و لاتبسطها كل البسط فتفعد ملوما محسورا»(اسراء 29)
دستت را به گردنت زنجير كن (انفاق و بخشش را ترك منما) و به طور كامل آن را مگشا تا سرزنش شده و حسرت زده، در گوشه اي بنشيني!
سياست اقتصادي فردي و اجتماعي مسلمانان بايد براساس اين آيه تنظيم گردد و در هر برنامه اي از خست و تنگ نظري از يك سو و تبذير و زياده روي از سوي ديگر، بايد اجتناب كنند و با برنامه ريزي دقيق و حساب شده، حد اعتدال و ميانه را برگزينند كه به طور قطع موفق تر خواهد بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- اقرب الموارد، ج 2، ص .753
2- بحارالانوار، ج 33، ص .493
3- زخرف (43)، آيه .83
4- شرح غررالحكم، ج 4، ص .291
5- همان، ج 5، ص .276
6- نهج البلاغه، خطبه 16، ص .69
7- نحل (16)، آيه .24
8- همان، آيه .30
9- مائده (5)، آيه .64
10- البرهان، ج 1، ص .286
11- بحارالانوار، ج 4، ص .197
12- شعرا (16)، آيات 151- .152
13- نهج البلاغه، نامه 53، ص .996
14- اعراف (7)، آيه .31
15- مصباح الشريعه، باب .34
16- قصص (28)، آيه .77
17- تحف العقول، ص 433، اسلاميه.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14