(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 25 اسفند 1389- شماره 19889

ابزار توسعه!
نوروز از گذشته تاكنون
باز فضا بوي بهاران گرفت



ابزار توسعه!

پژمان كريمي
«ادبيات غيرمتعهد» اگرچه اينك در عرصه فرهنگ ايران داراي واقعيت است، اما ترديدي نمي توان داشت كه با وجود هياهوهاي بسيار، صرفاً جرياني محفلي و سترون است!
ادبيات غيرمتعهد چيست؟
«ادبيات غيرمتعهد»، ادامه جريان ادبي منحطي است كه مهم ترين شاخص -هاي آن عبارت است از:
يك- باورمندي به اصل صهيونيستي «هنر براي هنر».
دو- تاكيد بر انديشه جدايي دين از سياست.
سه- فارغ بودن از دغدغه ديني.
چهار- تكيه بر «ساختار» بويژه ساختار مدرن.
پنج- پرهيز جدي از تاثيرگيري نسبت به ادبيات اصيل ايران.
شش- مخالفت با سنت.
هفت- عصيان عليه اخلاقيات.
هشت- ترويج اباحه گري.
نه- ارائه تصويري از نيهيليسم.
ده- عقب ماندگي از دردها و خواست هاي مردمي
فعالان عرصه ادبيات غيرمتعهد و مروجان آن، با وجود بهره گيري از رسانه ها و جشنواره هاي غربي، يارگيري از مجامع دانشگاهي و برپايي جشنواره هاي زيرزميني، به دليل بيگانگي با باورهاي ديني و ملي ايرانيان، نتوانسته اند ظهوري مؤثر و جريان ساز نشان دهند.
به ويژه اينكه به دليل مرگ يا مهاجرت و انزوا نام هاي مطرح، سرمايه لازم انساني براي تجميع و گسترش اين نوع ادبيات، كاملاً رو به نابودي است.
در ازاي فرتوت شدن اين نوع بيماري ادبيات، ادبيات متعهد ايران، با طراوت و با انرژي و با دستاني پر، رو به اوج قرار دارد. گواه روشن اين ادعا، بزرگ شدن حيطه نام آوران حرفه اي ادبيات متعهد و افزايش آثار اين گروه از اصحاب قلم است. سايه سنگين بيدارگر و آگاهنده و حرفه اي ادبيات متعهد، چنان است كه مخاطبان- جوان و غيرجوان- به معيارهاي نهادينه شده دروني براي تميز اثر متعهدانه و غيرمتعهدانه يا دقيق تر بگويم «ادبيات متعهدانه و غيرمتعهدانه» مسلح شده اند. اتفاقي كه سبب شده است در ازاي افزايش شمارگان آثار ادبيات متعهدانه، شمارگان آثار جز اين، به شدت رو به كاهش گذارد.
با اين حال اما، دستگاه هاي فرهنگي و نويسندگان و شاعران متعهد به كمك هم، ناگزير به چند اقدام اند:
يك- گنجاندن آثار متعهدانه برتر در كتاب هاي درسي و دانشگاهي.
دو- تبيين شاخص ها و اثرات نامطلوب ادبيات غيرمتعهد در ساحت هاي گوناگون فرهنگي، سياسي و اجتماعي.
سه- افشاي پشت پرده ادبيات غيرمتعهد كه با هدف مسخ ارزش هاي ديني و ملي ادبيات فاخر و اصيل ايران ، سامان دهي شده است.
چهار- كمك به توسعه جشنواره هاي ادبي انقلابي موجود.
پنج- نظارت دقيق تر و بدون چشم پوشي به فعاليت مؤسسه هاي نشر كتاب و پديدآوردگان وابسته به كلوني ادبيات غيرمتعهد.
شش- مواجهه قانوني با جشنواره هاي زيرزميني.
هفت- تبيين ابزارهاي براندازي نرم با تاكيد بر تمسك به اهرم ادبيات.
بي گمان ادبيات متعهد به عنوان فرآورده انقلاب اسلامي، موجب غناي بيشتر ادبيات ايران شد. ادبياتي كه اينك به عنوان ادبيات الهي و انسان ساز به عنوان ابزار توسعه فرهنگي درون مرزي و فرامرزي موضوعيت جدي دارد.

 



نوروز از گذشته تاكنون

ناصر زندي پژوه
درباره پيدايش جشن فروردين يا جشن بهار افسانه هاي بسياري نقل شده است كه جنبه اساطيري دارند اما محققان آن را از مراسم كهن ايرانيان آريايي دانسته اند كه با تصرفات و تغييراتي از عصري به عصر ديگر انتقال يافته است و تا به امروز كه ايرانيان همچنان پيوند عميق خود را با نوروز حفظ كرده اند. نوروز داراي ويژگي هاي در خورد توجهي است: طولاني ترين جشن ايرانيان است و نيز مجموعه اي از مراسم و سنت ها را به همراه دارد و از اين رو پرمايه ترين جشن است. خانه تكاني كه با تميزي و نظافت عادي خانه تفاوت دارد؛ سبزه سبز كردن به نيت برداشت محصول خوب و اميد بركت و فراواني؛ خيرات براي رفتگان و زيارت اهل قبور (پنجشنبه آخر سال)؛ چيدن سفره هفت سين؛ دعاي تحويل سال نو؛ ديد و بازديد و بالاخره سيزده فروردين به عنوان نمادي براي پاسداشت طبيعت!
در تمامي آيين هاي نوروز به گفته اي يك جنبه دائما تكرار شونده وجود دارد و آن هم پيكار ميان نور و ظلمت است و از همين روست كه حفظ و معرفي اين مراسم به عنوان يكي از غني ترين نمونه هاي ميراث شفاهي و معنوي ايران اسلامي و منبع اصلي هويت فرهنگي به جامعه بشري ضروري به نظر مي رسد.
عيد نوروز جشني باستاني است. اما از چه زماني اين عيد در ايران برگزار مي شده و سبب وجودي آن چيست؟
نقش هاي برجسته تخت جمشيد حاكي است كه جشن سالانه در ايران وجود داشته است كه با تغيير فصل ها مربوط بوده است. پس ريشه هاي اين جشن درگذشته هاي بسيار دور ايران است. چون نوروز جشن ملي بود، از ميان جشن هاي باستاني ايران در چهارديواري خانه ها نفوذ كرد.
عامه مردم چنين مي پندارند كه به هنگام تحويل سال در هر كجا كه باشند تا آخر سال حضور در آنجا برايشان بسيار آسان و ميسر است. از اين رو برخي زمان تحويل سال را در فضاي زيارتگاه ها و امامزادگان مي گذرانند و در لحظات خجسته گردش سال، با دعا و نيايش در اين جايگاه هاي روحاني با جهان مينوي و ملكوتي ارتباط معنوي برقرار مي كنند.
ايرانيان در قديم، به عنوان شگون، هفت سيني از دانه هايي كه بركت به سفره ها مي آورد، مي روياندند و برخوان نوروزي خود مي نهادند. همه چيز بر سر سفره هفت سين از يك چيز سخن مي گويد و آن آغاز رويش و بركت شكوفايي جهان و هستي است. سيني معرب چيني است كه در قديم، به طبق هاي بزرگي كه از چين آورده بودند، گفته مي شد. به احتمالي هفت سين مي تواند بازمانده همين هفت سين باشد و يا نمادي از سبزه و سرسبزي. اگر هفت سين با هفت ميوه يا گل يا سبزي كه با سين آغاز شود، هر يك نشانه اي از باروري و تندرستي است و در آن بايد جاي پاي ذوق لطيف ايراني را جست وجو كرد. سبزه نودميده است، سنبل خوشبو، سيب ميوه اي بهشتي و نمادي از زايش، سمنو تهيه شده از جوانه گندم كه يادآور بخشي از آيين هاي باستاني ماست. سنجد كه بوي برگ و شكوفه درخت آن محرك عشق و دلباختگي است، سيرداروي تندرستي، دانه هاي اسپند به معني مقدس كه دافع چشم بد است. همچنين بر اين خوان، آينه مي گذاريم كه نور و روشنايي مي تاباند، شمع مي افروزند كه روشنايي و تابش نور را به ياد مي آورد، و تخم مرغ مي گذارند كه تمثيلي از نطفه و باروري است. (در اسطوره هاي ايران باستان، آسمان و زمين همچون تخم مرغ توصيف شده اند كه زمين همسان زرده در ميان آسمان كه همسان سفيده است، قرار دارد.) آب زلال به نشانه همه آبهاي خوب جهان و ماهي زنده در آب به نشانه تازگي و شادابي (و همچنين ماه اسفند برابر با برج حوت به معني ماهي است) و نقل و شيريني براي شيرين بودن سال جديد نيز در اين خوان قراردارند.
در بسياري از خانه ها گذاشتن نمونه اي از غلات و حبوبات و نيز شير و فرآورده هاي شيري به نشانه تضمين بركت خانه متداول است.
در وقت تحويل سال نو، همه مردم هر جا باشند به خانه و كاشانه خويش باز مي گردند تا در ساعت تحويل در جمع خانواده و كنار سفره عيدي باشند. اين حضور جمعي خانواده درپي فعاليت يك ماه استقبال از نوروز و تميز كردن و آماده ساختن خانه و تدارك لوازم عيد است، و همراه با آدابي است. رعايت اين آداب نقشي پويا در انسجام خانواده دارد. براي حضور در كنار سفره عيدي و لحظه تحويل سال كه هر دو از بار تقدس برخوردارند، بايد پاكيزه بود، بايد شست و شو كرد و آراسته به ادب و به آيين بايد بر كنار سفره عيد نشست.
آينه و آب، شمع هاي شمعدان يا چراغ هاي روي خوان نوروزي، كتاب و شمايل مقدس، سبزه نورسته، فضاي رازآميز و روحاني ايجاد مي كند كه براي هميشه در خاطره كودكان تصويري ماندگار و آميخته با شادي و محبت است و بزرگترها را به فراموش كردن دل آزردگي ها مي خواند. همه چشم به آب و ماهي مي دوزند و گوش به شليك توپ و اعلام سال تحويل مي سپرند. پس از تحويل سال، همه اعضاي خانواده به يكديگر عيد مباركي مي گويند كوچك ترها دست بزرگ ترها را مي بوسند و آن گاه بزرگ خانواده دعاي سال تحويل را مي خواند و ديگران آن را تكرار مي كنند:
«يا مقلب القلوب و الابصار
يا مدبر الليل و النهار
يا محول الحول والاحوال
حول حالنا الي احسن الحال»
سپس كلام مبارك باد و شيريني سفر عيد، همه را شيرين كام مي كند و راهي ديد و بازديدهاي نوروزي.
نقش وفاقي تحويل سال نو، در نقاطي كه مكان زيارتگاهي و مقدس داشته باشند، از محدوده فضاي خانواده فراتر مي رود. مردم در مكان مقدس گرد مي آيند و نوروز را با هم آغاز مي كنند. چنان كه نذر بارگاه امام رضا(ع) در مشهد، حرم حضرت معصومه(س) در قم و شاه چراغ(ع) در شيراز، و صحن و سراي امام زادگان در شهر و روستاهاي ديگر.
از قديم رسم چنين بوده كه پس از تحويل سال و آغاز سال نو، كسي فرخنده رو و خوش قدم و نيك زبان به خانه درمي آمد و نوروز را شادباش مي گفت و تندرستي و شادي و روزي فراخ در سال نو براي اعضاي خانواده مي آورد. اين مراسم همچنان در ميان عامه مردم ايران بازمانده است. در تهران قديم، اين كار را معمولا پدر يا مادر خانواده و يا يكي از اعضاي خانواده و خويشاوندان نزديك كه قدمش را خوب و ديدارش را نيكو مي پنداشتند، انجام مي داد. اين شخص از خانه بيرون مي رفت و پس از لختي باز مي گشت تا نخستين كسي باشد كه در سال نوقدم در خانه گذاشته است. او در خانه را مي كوبيد و در پاسخ پرسش اهل خانه كه كيستي؟
مي گفت: تندرستي!
مي پرسيدند چه آوردي؟
مي گفت: شادي و پيروزي!
از ديگر رسم هاي متداول پس از خواندن دعاي سال تحويل، بزرگ خانواده قرآن كريم را مي گشايد و هفت سوره يا هفت آيه از اين آخرين كتاب آسماني را كه با كلمه سلام آغاز مي شود، تلاوت مي كند. آن گاه به رسم تبرك بزرگ خانه به هريك از اعضاي خانواده سكه اي كه در ميان صفحات قرآن قبلا گذاشته است، مي دهد. در اين هنگام همه دهان خود را با شيريني سفره نوروزي شيرين مي كنند.
در اعتقادات كهن ايراني نوروز روزي است كه آفريدگار از خلقت جهان فارغ مي شود و روز آفرينش انسان است. و از همه مهم تر در روايات اسلامي نوروز، روزي است كه جبرئيل بر پيامبر اعظم(ص) نازل شد، روز غدير خم است؛ و روز ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) خواهد بود.
نوروز آييني است بين المللي كه علاوه بر ايران، بيشتر كشورهاي همسايه ما نيز آن را جشن مي گيرند و در سرزمين هاي دورتر از جشن هاي سنتي اقوام و مليت هاي گوناگون به شمار مي آيد.

 



باز فضا بوي بهاران گرفت

باز فضا بوي بهاران گرفت
صولت سرما همه پايان گرفت
سر چو برآورد طبيعت زخواب
مست شد از جام مي آفتاب
بوي گل از پنجره ها سر كشيد
بلبل عاشق سوي گل پر كشيد
رازقي باغچه از جا پريد
برف سر كوه گريبان دريد
باز نمودند زما دلبري
صد گل افسونگر كاكل زري
پونه صحرا نفسي تازه كرد
لاله دهان باز به خميازه كرد
اسب طرب باد به هر سو دواند
فرش زمرد همه جا گستراند
بار دگر چلچله بيدار شد
نشئه صهباي سپيدار شد
جلوه گر آمد علم سبز برگ
نم نم باران و بلور تگرگ
سيل زكوه آمد و غلتيد و رفت
دسته گلي تازه و تر چيد و رفت
داد به جا ن ها هيجاني ملس
بوسه خورشيد مسيحا نفس
باز برآمد علم ياسها
عطر شكوفايي گيلاس ها
هوش ربود از سر هشيارها
كاكل تاك از سر ديوارها
باغ گل آرا شده و گل فشان
دشت دل آرا و جواهرنشان
خيمه ابر است بسي باشكوه
بر ز بر جنگل و دريا و كوه
گشته چو محراب بلند آسمان
رايت رؤيايي رنگين كمان
قهقهه زد كبك به لبخند صبح
شد شفق سرخ گلوبند صبح
باز ربود از دل ياران قرار
زمزمه جادويي آبشار
باز نهادند به سر تاج زر
زنبق و ريواس به وقت سحر
رقص كنان سبزه خودروي دشت
برد دل گله آهوي دشت
ماه چو آواز قناري شنيد
چادر نقره سربستان كشيد
باد صبا از سر كوي حبيب
بوي گل آورد زسوي حبيب
بيگي از اين نقش بديع بهار
نيست هدف غير تماشاي يار
اين همه از رايحه موي اوست
غمزه اي از گوشه ابروي اوست
& نصرت الله بيگي درباغي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14