(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 28 فروردین 1390- شماره 19903

بدترين فرد مسلمان
تقدم ديگران برخود
آثار خشيت
نسيمي از آموزه هاي حضرت فاطمه زهرا(س)
بررسي جايگاه دنيا و ارزش آن



بدترين فرد مسلمان

عن فاطمه(س) عن النبي(ص): شرار امتي الذين غدوا بالنعيم الذين ياكلون الوان الطعام و يلبسون الوان الثياب و يتشدقون في الكلام.
حضرت فاطمه(س) از پيامبر اعظم (ص) نقل فرموده كه بدترين امت من كساني هستند كه ناز و نعمت و آسودگي پرورش مي يابند و از نعمت هاي الهي بهره مند مي شوند وغذاهاي رنگارنگ مي خورند و لباس هاي رنگين بر تن مي كنند و بي پروا با تمسخر و ريشخند و دهن كجي هر سخن و كلامي را مي گويند. (1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مسند فاطمه (س)، ص 7

 



تقدم ديگران برخود

امام حسن مجتبي(ع) فرمود: شب جمعه اي بود، نماز و نيايش مادرم را شنيدم. نگاه كردم ديدم در محراب عبادت ايستاده است و پيوسته نماز مي گزارد و دعا مي خواند... زمان گذشت و هنگام دميدن فجر رسيد. ديدم مادر باز هم مشغول عبادت است. خوب كه گوش كردم، شنيدم كه او پيوسته براي مومنين دعا مي كند. حتي يكايك، نام آنها را هم بر زبان مي آورد و برايشان دعا مي كرد. در اين هنگام پيش رفتم و پرسيدم:
مادرجان! چرا همان گونه كه براي ديگران دعا كردي، براي خويشتن دعا نكردي؟ مادرم، سرش را بلند كرد، نگاهي مهرآميز بر من افكند و با تبسمي شيرين فرمود:
پسرم! «اول همسايه، بعدخانه!» (يعـني اول بايد به فكر ديگران بود و بعد به فكر خود) (1)
ــــــــــــــــــــــــــــــ
1- منتهي الامال، ص162

 



آثار خشيت

پرسش: مقام خشيت كه يك ارزش معنوي، عبادي و اخلاقي به حساب مي آيد چه آثاري در ابعاد فردي و اجتماعي انسان دارد؟
پاسخ: در بحث هاي قبلي به مسائلي همچون مفهوم خشيت و تفاوت خوف و خشيت و جايگاه خشيت در قرآن به نحو اجمال پرداخته شد. اينك در بخش پاياني دنباله مطلب را پي مي گيريم.
آثار مقام خشيت
مقام خشيت آثار و بركاتي را در روابط فردي و اجتماعي به همراه دارد كه در اينجا به اهم آنها اشاره مي كنيم:
1-رسيدن به مقام رضا
يكي از عالي ترين مقامات عرفاني و اخلاقي نيل به مرتبه رضايت به رضاي حق است، به طوري كه هرچه از ناحيه خدا مي آيد از دوست بداند و بر آن خشنود باشد.
خداوند در آيه 8 سوره بينه مي فرمايد: «هم خداوند از ايشان خشنود است و هم آنان از او خشنودند، اين (مقام) از آن كسي است كه از پروردگارش بترسد.
2-هدايت پذيري
شرط اساسي براي هدايت انسان، وجود زمينه مناسب براي پذيرش حق است. قرآن كريم در بعضي آيات خشيت را كه همان آگاهي و شناخت عظمت و كبريايي خداوند و ترس ناشي از اين معرفت است، لازمه هدايت مي داند.
خداوند در سوره طه آيه 3 مي فرمايد: «قرآن را بر تو نازل كرديم كه در رنج افتي، جز اين نيست كه يادآور كسي است كه خشوع و خشيت داشته باشد».
همچنين در سوره يس آيه 11 مي فرمايد: «تنها كسي را مي تواني هشداردهي كه از پند (كتاب آسماني) پيروي كند و ناديده از خداي رحمان بهراسد، پس او را به آمرزش و پاداشي ارجمند بشارت ده».
3-عبرت آموزي
طبيعي است كه اهل خشيت به دليل معرفت به خدا و ترس ناشي از اين معرفت؛ تاثيرپذيري بيشتري از مشاهده افراد و اقوامي دارند كه دچار هلاكت و يا انواع بلاها شده اند. قرآن كريم در سوره نازعات آيات 26-25 به داستان فرعون و مخالفت او با پيامبر خدا حضرت موسي(ع) اشاره مي كند و بعد از بيان عذاب الهي بر فرعونيان، مي فرمايد: اين گونه حوادث براي اهل خشيت عبرت آموزي دارد.
4-احساس مسئوليت سنگين
تاثير تلاوت آيات قرآن يا شنيدن آنها براي همه يكسان نيست، بعضي بي تفاوت آيات را مي شنوند يا تلاوت مي كنند و صرفا لقلقه زبانشان است، ولي مومناني كه از پروردگارشان خشيت دارند، بعد از شنيدن آيات قرآن، قلب و دل آنان سخت متاثر و پوست بدنشان به لرزه مي آيد. (زمر-23)
5-آمرزش و پاداشي بزرگ
قرآن كريم در سوره ملك آيه 12 مي فرمايد: بي گمان كساني كه به نهان از پروردگارشان مي هراسند، آنان از آمرزش و پاداشي عظيم برخوردارند.

 



نسيمي از آموزه هاي حضرت فاطمه زهرا(س)

محمدمهدي رشادتي
به طور قطع بهترين آموزه هاي تربيتي و اخلاقي و مطمئن ترين روش هاي سلوكي براي انسانهاي مشتاق كمال و تشنگان هدايت و جويندگان سرچشمه زلال معرفت، ديدگاه هاي اولياء الهي و در رأس آنان حضرات چهارده معصوم(ع) است. زيرا قلوب مطهر آنها از درياي بي كران وحي و الهام پروردگار روشنايي گرفته و تراوش هاي ذهني ايشان از هرگونه خطا و اشتباهي مصون است آنچه در پي مي آيد بيان گوشه اي ناچيز از معارف گسترده بانوي بانوان حضرت فاطمه(س) است كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
بالاترين فضيلت حضرت زهرا(س) از ديدگاه امام خميني(ره)
فاطمه(س) افتخار خاندان وحي است. زني كه فضائل او همطراز فضائل بي نهايت پيغمبر اكرم(ص) و خاندان عصمت و طهارت بود. (صحيفه نور ج 12 ص 274)
من راجع به حضرت صديقه(س) خودم را قاصر مي دانم كه ذكري بكنم، فقط اكتفا مي كنم به يك روايت كه در اصول كافي با سند معتبر نقل شده است.
امام صادق(ع) مي فرمايند: فاطمه(س) بعد از رحلت پيامبر(ص) بيش از 75 روز زنده نماند. غم جانسوز داغ پدر قلب او را لبريز كرده بود، به اين جهت جبرئيل پي درپي به حضورش مي آمد و او را در عزاي پدر سلامت باد مي گفت و تسلي بخش خاطر غمين زهرا(س) بود. گاه از مقام و منزلت پدر بزرگوارش سخن مي گفت و گاه از حوادثي كه بعد از رحلت او بر ذريه اش وارد مي گرديد، خبر مي داد و اميرالمؤمنين(ع) نيز آنچه جبرئيل املاء مي كرد، همه را به رشته تحرير درمي آورد. مجموعه اين سخنان است كه به مصحف فاطمه(س) موسوم گرديد. (اصول كافي ج 1 ص 349 و ج 2 ص 355)
آمدن جبرئيل براي كسي يك مسئله ساده نيست. خيال نشود كه جبرئيل براي هر كسي مي آيد و امكان دارد بيايد. يك تناسب لازم دارد بين روح آن كسي كه جبرئيل مي خواهد بيايد و مقام جبرئيل كه روح اعظم است. اين تناسب بين جبرئيل و انبياء درجه اولي بوده مثل رسول خدا(ص) و موسي و عيسي و ابراهيم(ع) و امثال اينها. ميان همه كس نبوده است. بعد از اين هم ميان كسي ديگر ديده نشده است. حتي درباره ائمه(ع) هم من نديده ام كه وارد شده باشد. در هر صورت من اين شرافت و فضيلت را از همه فضائلي كه براي حضرت زهرا(س) ذكر كرده اند بالاتر مي دانم. اين فضيلت مختص حضرت صديقه است. (صحيفه نورج 20 ص 4-5-6)
امام راحل (ره) در جايي ديگر مي فرمايند: براي تمام ابعادي كه براي زن و براي يك انسان متصور است در فاطمه زهرا(س) جلوه كرده است. او تمام نسخه انسانيت، تمام حقيقت زن، تمام حقيقت انسان است. او موجودي ملكوتي است كه در عالم به صورت انسان ظاهر شده است. بلكه موجود الهي جبروتي در صورت يك زن ظاهر گشته است. فاطمه(س) زني است كه تمام ويژگي هاي انبياء در اوست. زني كه اگر مرد بود نبي بود. زني كه اگر مرد بود به جاي رسول الله بود. (صحيفه نور ج 7 ص 337)
آموزه هاي تربيتي و اخلاقي حضرت فاطمه(س)
آموزه اول) حجاب كامل
امام موسي بن جعفر(ع) از پدرانش نقل فرموده است كه اميرالمؤمنين علي(ع) فرمود: روزي فرد نابينايي اجازه خواست كه به منزل فاطمه(س) وارد شود، آن حضرت خود را (با چيزي مانند پرده) از او پوشيده داشت. رسول خدا(ص) به او فرمود: چرا خود را پوشيده داشتي در حالي كه نابيناست و ترا نمي بيند؟ حضرت فرمود: اگر او مرا نمي بيند من او را مي بينم و نيز رايحه و عطر را مي بويد و شامه اش سالم است. رسول خدا(ص) فرمود: گواهي مي دهم كه تو پاره تن من هستي. (بانوي بانوان ص 26 به نقل از بحار ج 43 ص 91)
آموزه دوم) اوصاف شيعه
مردي از همسرش خواست نزد فاطمه (س) برود و ازقول او بپرسد كه آيا من از شيعيان شما هستم؟ او به حضور حضرت (س) آمد و سؤال شوهرش را رساند. زهرا(س) فرمود: به شوهرت بگو: اگر آنچه را به شما امر مي كنيم انجام دهي و آنچه را كه از آن نهي مي كنيم، انجام ندهي از شيعيان ما هستي وگرنه از شيعيان ما نيستي. وي نزد شوهرش آمد و سخن فاطمه (س) را به او رساند. او از اين پاسخ ناراحت شد با آه و ناله گفت: واي برمن، كيست كه به گناه آلوده نباشد، بنابراين اگر از گناه پاك نشوم، شيعه نيستم، در آن صورت هميشه در دوزخ خواهم بود. واي برمن چه خاكي برسرم كنم؟ همسرش وقتي او را چنين آشفته ديد به حضور حضرت زهرا (س) برگشت و داستان را به عرض رساند، فاطمه (س) فرمود به شوهرت بگو: چنين نيست كه تو تصور مي كني. شيعيان ما از افراد نيك اهل بهشت هستند، ولي اگر گناه كار باشند، براثر گرفتاريها و صدماتي كه در صحراي محشر، در روز قيامت، يا در طبقه اعلاي دوزخ مي بينند، گناهانشان ريخته مي شود و سپس ما آنها را نجات مي دهيم و به بهشت مي بريم. (داستانهاي روايي ص 499) همان طور كه ملاحظه مي شود از ديدگاه رهبران الهي ملاك شيعه عمل به دستورات آنها است و نه داشتن اسم و رسم و ادعا. لذا از خدا توفيق عمل و نيت صالح براي همه بخواهيم.
آموزه سوم) از خودگذشتگي وايثار
عرب تازه مسلماني درمسجد مدينه از مردم كمك خواست.پيامبر(ص) به اصحاب خود نگريست. سلمان فارسي برخاست تا نياز آن بيچاره را برطرف سازد. هرجا رفت با دست خالي برگشت. با نااميدي به طرف مسجد مي آمد كه چشمش به منزل حضرت فاطمه(س) افتاد، با خود گفت:فاطمه (س) سرچشمه نيكوكاري است. درب خانه راكوبيد و داستان عرب مستمند را شرح داد. حضرت زهرا (س) فرمود: اي سلمان، سوگند به خداوندي كه حضرت محمد را به پيامبري برگزيد، سه روز است كه غذا نخورده ايم و فرزندانم حسن و حسين (ع) از شدت گرسنگي بي قراري مي كنند و خسته و مانده به خواب رفته اند.
اما من، نيكي و نيكوكاري را درخانه مرا كوبيده است، رد نمي كنم. آن گاه پيراهن خود را به سلمان داد تا در مغازه شمعون يهودي گرو گذاشته، مقداري خرما و جو قرض بگيرد.
سلمان فارسي مي گويد: پس از دريافت جو و خرما به طرف منزل فاطمه (س) آمدم وگفتم: دختر رسول خدا مقداري از اين غذاها را براي فرزندان گرسنه ات بردار. حضرت پاسخ فرمود: اي سلمان، اين كار را فقط براي خداي بزرگ انجام داديم و هرگز از آن چيزي برنمي داريم. (فرهنگ سخنان فاطمه (س) ص 119)
آموزه چهارم) كيفيت رابطه با مردم و خانواده
معيار و ميزان سنجش ارزشمندي انسان از ديدگاه فاطمه (س) روابط شايسته با مردم وخانواده است. حضرت دراين باره مي فرمايند: بهترين شما كسي است كه دربرخورد با مردم نرم خو و مهربان تر است و ارزشمندترين مردان شما آن كساني اند كه با همسران خود مهربان و بخشنده هستند. (همان ص 139)
آموزه پنجم) نگراني ازحجاب حتي پس از مرگ
اسماء بنت عميس نقل مي كند: روزهاي آخر زندگاني حضرت زهرا (س) با او بودم. روزي مرا به ياد كيفيت حمل جنازه توسط مردم انداخت و ابراز نگراني كرد كه چرا جنازه زن را روي تخته اي مي گذارند و بالاي دست مردان حمل مي كنند؟ حضرت (س) فرمود: من بسيار زشت مي دانم كه جنازه زنان را پس از مرگ بر روي تابوت روباز گذاشته و بر روي آن پارچه اي مي افكنند، كه حجم بدن را براي ببيندگان نمايش مي دهد. مرا روي تابوت آنچناني نگذار و بدن مرا بپوشان كه خدا تو را از آتش جهنم باز دارد. اسماء مي گويد: وقتي نگراني حضرت زهرا (س) را ديدم كه به امام علي (ع) فرمود: وصيت مي كنم به شما اي پسر عمو، كه براي من تابوتي درست كنيد، همان گونه كه ملائكه شكل آن را به من نشان دادند. خدمت آن حضرت توضيح دادم: در سرزمين حبشه تابوتي مي سازند كه بدن ميت را مي پوشاند، سپس به وسيله چوب هاي تر و شاخه هاي نازك درخت، شكل و قيافه آن را ترسيم كردم. فاطمه (س) خوشحال شد و فرمود: براي من تابوتي مثل آن درست كن و مرا با آن بپوشان، خدا تو را از آتش دوزخ حفظ نمايد. (همان ص84-85)
آموزه ششم رعايت محرم و نامحرم
رسول خدا(ص) درب خانه فاطمه(س) را كوبيد و فرمود: سلام بر شما، آيا وارد خانه شوم؟ پاسخ شنيد، سلام بر تو اي فرستاده خدا، داخل شويد. پيامبر(ص) فرمود: آيا داخل شوم با كسي كه همراه من است؟ فاطمه(س) فرمود: اي رسول خدا، اگر نامحرمي با شماست وارد نشويد كه چادر بر سر ندارم. كمي بعد، چادر به سر گذاشت و فرمود: داخل شويد. رسول خدا دوباره سلام كرد و فرمود: با كسي كه همراه من است؟ پاسخ شنيد: سلام بر تو اي فرستاده خدا، داخل شويد با كسي كه همراه شماست. (همان ص83و 84)
آموزه هفتم) حالات معنوي فاطمه(س) در شب ازدواج
شب ازدواج و آغاز لحظه هاي شروع يك زندگي نوين براي هر زن و مردي شيرين و خاطره انگيز است. بسياري اين لحظه هاي شيرين را به انواع گناه مي آلايند و فكر مي كنند اين كارها مجاز است. امام علي(ع) شب عروسي، فاطمه زهرا(س) را نگران و گريان ديد، پرسيد: چرا ناراحتي؟ حضرت زهرا(س) پاسخ داد: پيرامون حال و رفتار خويش فكر كردم. به ياد پايان عمر و قبر خود افتادم كه امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزي ديگر از اينجا به طرف قبر و قيامت خواهم رفت. پس تو را به خدا سوگند مي دهم كه بيا: تا به نماز بايستيم و با هم در اين شب خدا را عبادت كنيم. (همان ص40)
آموزه هشتم) علاقه منديهاي فاطمه(س)
حضرت فاطمه(س) در رهنمود ارزشمندي فرمود: از دنياي شما سه چيز محبوب من است. تلاوت قرآن، نگاه به چهره رسول خدا(ص)، انفاق در راه خدا. همچنين نسبت به تلاوت برخي از سوره هاي قرآن سفارش مي فرمود: كساني كه سوره هاي حديد، واقعه، الرحمن، را تلاوت كنند، در آسمان ها و زمين، اهل بهشت خوانده مي شوند. فاطمه(س) به امام علي(ع) سفارش كرد كه: وقتي من وفات كردم، تو غسل و كفن مرا به عهده گير و بر من نماز بگزار و مرا درون قبر قرار ده، دفن كن و سنگ قبر را بر روي قبرم بگذار و خاك بر آن بريز و آن را همآهنگ كن. آن گاه بالاي سرم روبرو من بنشين و زياد قرآن بخوان و دعا كن. زيرا در چنين لحظه هايي، ميت به انس گرفتن با زندگاني محتاج است. من تو را به خدا مي سپارم و درباره فرزندانم سفارش به نيكوكاري دارم. (همان ص219 و 252)
آموزه نهم) تقاضاي عمر مفيد
حضرت زهرا(س) در مناجات با خداي خويش مي فرمود: بار خدايا تو را به علم غيبت و تواناييت بر آفرينش، سوگند مي دهم كه مرا، تا وقتي مي داني زنده بودن برايم بهتر است، زنده بداري و هرگاه مرگ برايم بهتر بود، مرا بميران. (ميزان الحكمه ج2 ص735)
آموزه دهم) پاداش سلام و صلوات بر فاطمه(س)
يزيدبن عبدالملك نوفلي از پدرش، از جدش روايت كرده كه مي گويد: بر فاطمه(س) وارد شدم، آن حضرت ابتدا به من سلام كرد و سپس فرمودند: پدرم در زمان حياتش فرمود: هر كس بر من و برتو سه روز سلام كند، بهشت براي او خواهد بود. به حضرت(س) عرض كردم: اين مطلب مربوط به دوران زندگي شما و آن حضرت است يا اينكه پس از فوت شما هم شامل مي شود؟
فرمودند: در زندگي و پس از مرگ هم شامل مي شود.
و نيز علي(ع) از فاطمه(س) نقل مي فرمايند: رسول خدا(ص) به من فرمود: اي فاطمه هر كس بر تو صلوات بفرستد، خداوند او را خواهد بخشيد و مورد آمرزش قرار خواهد داد و او را به من در هر جاي بهشت كه باشم، ملحق خواهد نمود. (فاطمه(س) شادماني دل پيامبر(ص) ص378 و 400)

منابع
1- صحيفه نور، امام خميني، موسسه تنظيم و نشر آثار امام، چاپ3، 97)
2- اصول كافي، كليني، ترجمه سيدجواد مصطفوي، دفتر نشر فرهنگ اهل بيت(ع)
3- بانوي بانوان حضرت فاطمه زهرا(س)، هيئت تحريريه مؤسسه در راه حق، قم، 27
4- فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س)، محمد دشتي، انتشارات اميرالمؤمنين، قم، چاپ3، 58
5- فاطمه زهرا(س) شادماني دل پيامبر(ص)، احمد رحماني همداني، ترجمه سيدحسن افتخارزاده، دفتر تحقيقات و انتشارات بدر، چاپ4، 18
6- منتخب ميزان الحكمه ، محمدي ري شهري، سازمان چاپ و نشر دارالحديث، چاپ6، 68
7- داستانهاي روايي، احمد فاضلي بيارجمندي، نشر ميثم تمار، چاپ2، تهران، 88

 



بررسي جايگاه دنيا و ارزش آن

فرشته محيطي
از دنيا، بسيار بد گفته مي شود، به گونه اي كه گويي پست تر و پليدتر از دنيا وجود ندارد و دنيا همان ابليس و شيطان مجسم است. سرزنش ها و نكوهش هايي كه نصيب دنيا مي شود به اندازه اي است كه هر كسي از اتهام منسوب بودن به آن گريزان است، چه رسد كه وي را دنيوي بخوانند يا او را دنيادوست و بدتر از همه، دنياپرست بدانند. پرسش نويسنده در اين مطلب اين است كه آيا واقعا دنيا در آموزه هاي وحياني قرآن و اسلام از چنين موقعيت و جايگاهي برخوردار است و خلقت آن پست تر از هر آفرينشي حتي ابليس و شيطان است. اگر دنيا اين اندازه در نظام احسن هستي، پست و بد است پس اصولا چرا خداوند حكيم و فرزانه آن را آفريده است و بدتر از آن چرا انسان را در آن قرار داده و براي انسان، زندگي دنيوي رقم زده است در حالي كه خداوند، انسان را اشرف و اكرم آفريده هايش معرفي مي كند؟ با هم پاسخ اين پرسش را در اين مطلب پي مي گيريم.
جايگاه دنيا در نظام احسن
خداوند بارها در قرآن از نظام احسني سخن به ميان آورده كه مجموعه دنيا نيز بخشي از آن به شمار مي آيد. اين نظام به گونه اي آفريده شده كه هر چيزي از آن بر اساس هدف و حكمتي در سر جايش قرارگرفته است؛ از اين رو به عنوان نظام مبتني بر عدالت نيز معرفي شده است.
دنيا، نامي براي بخشي از هستي است كه آسمان ها و زمين در آن مجموعه قرار مي گيرد. دنيا را دنيا گفته اند، چرا كه نسبت به حالت كنوني انسان، نزديك است و به انسان دنو و نزديكي دارد، يا آن كه در هنگام سنجش با نظام ديگري كه پس از فروپاشي دنيا پديد خواهد آمد و از آن به نظام آخرت تعبير مي شود، پست تر و كم ارزش تر است از اين رو اهل لغت از جمله ابن منظور بر اين باور است كه نام دنيا به اين بخش از مجموعه هستي، از جهت نسبت سنجي با آخرت به آن داده شده است. لذا آن را نقيض آخرت و نامي براي جهان مادي كنوني دانسته است. (لسان العرب، ج4، ص420، «دنا»).
بنابراين نام گذاري اين بخش از هستي، به نسبت جهاني ديگر يعني آخرت انجام شده است. هر چند كه براساس هر دو تفسير، اين نام گذاري نسبت به امري ديگر مي باشد، ولي در نام گذاري اخير، بيش تر به جنبه ارزشي آن توجه شده است. به اين معنا كه دنيا نسبت به آخرت كه جهاني نيك، مانا و پايدار است، جهاني كم ارزش تر به شمار مي آيد، زيرا دنيا تركيبي از خير و شر، بي ثبات و ناپايدار است. خداوند در آيات 16تا 17 سوره اعلي مي فرمايد: «بل توثرون الحياه الدنيا و الاخره خير و أبقي؛ بلكه حيات و زندگي دنيوي را برگزيده اند، در حالي كه آخرت بهتر و ماندگارتر است.»
خداوند در اين آيه و آيات ديگر تبيين مي كند كه آخرت نسبت به دنيا از نظر كيفيت و كميت برتر است؛ چرا كه از نظر كيفيت همه اش خير است و از نظر كميت نيز از بقا و ماندگاري بيش تري برخوردار مي باشد.
دنياي بي نسبت
اگر دنيا را در همان نظام احسن، به تفسير و تبيين و توصيف بنشينيم بايد گفت كه دنيا، خود نظامي كامل و نيك و خير است؛ چرا كه در آن همه چيز به بهترين شكل و براساس نظام عدل در جايگاه درست و مناسب خود قرار گرفته است. آيات قرآني كه به توصيف آسمان و زمين پرداخته، خود گواه اين معناست كه دنيا در نظر خداوند و قرآن، بهترين و زيباترين نظام ممكن است. خداوند در آيه 23 سوره اعراف به دنيا و زينت هاي آن اشاره كرده و مي فرمايد كه اين خداوند است كه دنيا را به اين شكل زيبا آراسته است.
آسمان دنيا را به ستارگاني نوراني و زيبا آراسته است تا همه آفريده هايش از آن بهره مند شوند؛ چنان كه از روزي ها و طيبات آن بهره مي برند.
بنابراين، هرگاه دنيا به عنوان يك نظام مستقل، جدا از آخرت يا نسبت آن به انسان و دلبستگي هايش سنجيده شود، نظامي زيبا و نيك و خوب مي باشد.
دنياي با نسبت
اما هرگاه دنيا نسبت به آخرت سنجيده شود يا نسبت به انسان سنجيده شود، ديگر آن گونه كه پيش از اين گفته شد، از موقعيت و جايگاه بلند برخوردار نخواهد بود؛ چرا كه نسبت به نظام آخرت و جهان ديگر، نظامي ناقص است كه مهم ترين ويژگي در نقصان آن، همين وجود شر در كنار خير و ناپايداري و فناي آن است.
همچنين اگر دنيا نسبت به انسان سنجيده شود و بخواهيم نسبت دنيا به انسان را به دست آوريم، مي بايست به نوع تعلق و وابستگي انسان توجه يابيم. به اين معنا كه اگر انسان به دنيا به عنوان يك فرصت استثنايي «شدن» بنگرد، در آن حالت چون از هدف خلقت خود و هستي غافل نيست، دنيا بهترين ابزار براي شدن هاي كمالي و دست يابي به مظهريت ربوبيت و خلافت الهي از طريق متاله شدن مي باشد.
اما اگر انسان به دنيا به عنوان تمام هدف بنگرد و زينت هاي دنيا را زينت هاي خويش بشمارد و به آن دلبسته شود، در اين صورت است كه دنيا بدترين حالت را نسبت به انسان پيدا مي كند.
به سخن ديگر، دنيا به خودي خود نسبت به انسان خنثي است. اما اگر انسان تعلق خاطر به دنيا و زينت هاي دنيا داشته باشد و بخواهد آن را زينت خويش قرار دهد، در اين صورت است كه به يك امر ضد ارزشي تبديل مي شود، اما اگر اين گونه نباشد و انسان آن را ابزاري كامل براي رشد و تعالي بشمارد و بخواهد از ابزار و فرصت عمر براي متاله و خدايي شدن بهره برد، اين دنيا بهترين جايگاه براي انسان خواهد بود.
خداوند در آيه 23 سوره اعراف استفاده مومنان از زينتها و نعمتهاي پاكيزه در زندگي دنيا را مقصود اصلي از آفرينش آنها مي داند و بيان مي كند كه تحريم كنندگان زينتهاي حلال و پاكيزه دنيا مستحق نكوهش و سرزنش خداوند هستند؛ چرا كه با تحريم زينت هاي حلال دنيا بر خود، بهترين فرصت و ابزار رشد و تعالي را از دست داده و از بسياري از كمالاتي كه به كمك آن ها مي توانستند كسب كنند خود را محروم ساخته اند. از اين رو خداوند مومنان را به استفاده تمام و كامل از نعمت هاي دنيوي دعوت كرده و از آنان مي خواهد تا با بهره گيري از همه ابزارهاي موجود در دنيا در مسير هدف اصلي آفرينش گام بردارند.
البته از نظر قرآن هرگونه دلبستگي به دنيا و زينت هاي آن امري ناپسند و زشت است، چرا كه موجبات غفلت آدمي از خدا و هدف اصلي آفرينش را فراهم مي آورد. (كهف، آيه 82)
البته چشم پوشي از زينت هاي دنيا و زخارف آن بسيار سخت است و عبور از دلبستگي و علاقه به آن نيازمند صبر و شكيبايي مي باشد. (قصص، آيات 97 و 08) چنان كه استفاده درست از نعمت هاي الهي در دنيا نيز همواره با رنج و سختي همراه است و نمي توان به سادگي و آساني از نعمت هاي الهي در دنيا براي رسيدن به كمالات بهره برد؛ (اعراف، آيه 23 و نيز مجمع البيان، ج 3-4، ص638) چرا كه انسان اگر بخواهد از اين نعمت ها بهره برد بايد مواظب باشد كه دلبسته به آن نشود و آن را هدف خويش قرار ندهد و نيز گرفتار غفلت نشود. چرا كه دنيا به سبب زينت هايش بسيار فريبنده است و آدمي را به سادگي به خود مي خواند و از خدا غافل مي سازد. در حالي كه در آخرت چنين چيزي نيست و همه آخرت خير بي شر است و همين موجب مي شود تا دنيا نسبت به آخرت اين گونه سخت و رنج آور باشد؛ زيرا براي استفاده درست از نعمت هاي دنيوي نيز لازم است كه آدمي همواره رنج و مشقت و صبر را تحمل كند و هوشيار باشد تا در دام دنيا و شيطان نيفتد.
به هر حال، هرگاه دنيا نسبت به انسان نيز سنجيده شود، دو حالت متضاد دارد. به اين معنا كه اگر دلبستگي نباشد، بهترين نظام براي متاله و خدايي شدن و ظهور انسان در مظهريت ربوبيت و خلافت الهي است و اگر همراه با دلبستگي باشد، چيزي جز خسران و زيان ابدي نخواهد بود. از اين رو قرآن، اصل حضور انسان در دنيا را مساوي با خسران ارزيابي مي كند، چرا كه اكثريت به همين ظواهر و زينت هاي دنيا دلبسته مي شوند و آن را هدف غايي خويش قرار مي دهند و تنها اندكي از انسان ها هستند كه آن را ابزاري براي متاله شدن از طريق شناخت و معرفت حقيقت هستي و عمل صالح قرار مي دهند و از خسران دايمي رهايي مي يابند. (سوره عصر و آيات ديگر)
كار و تلاش به عنوان فضيلت
از آن چه گفته شد به سادگي به دست مي آيد كه دنياي خوب، دنيايي است كه به عنوان نظام كامل خداوندي و ابزار كارآمد تعالي براي انسان ديده شود. به اين معنا كه دنيا ابزاري مهم و بي نظيري است كه انسان جز از راه آن نمي تواند به بلوغ كمالي خويش برسد و حضور انسان تنها در زمين است كه وي را مهيا براي مظهريت ربوبيت و خلافت الهي مي كند.
اين جاست كه هرگونه كار و تلاش در خود و دنيا يعني خودسازي و آبادسازي زمين، يك هدف تلقي مي شود به شرط آن كه انسان هدف غايي را فراموش نكند و بداند كه هرگونه تعليم و تربيت و آبادسازي و عمران زمين و بهره مندي از زينت هاي آن براي خدايي شدن و متاله شدن است.
خداوند در آيات بسياري از جمله آيه 02 سوره يونس و 51 سوره طه و 93 و 04 سوره نجم و 53 سوره نازعات، دنيا را محلي براي سعي و تلاش و كار انسان معرفي مي كند كه در آن مي توانند با خدايي شدن، توشه آخرت برگيرند. بنابراين دنيا، عرصه مسابقه و تلاش، براي كسب سعادت آخرتي است كه هر انساني بايد به آن توجه يابد. (حديد، آيات 02 و 12) چرا كه انسان، شاهد تلاش و عمل دنيايي خويش، در روز واپسين و آخرت خواهد بود كه به شكل متاله خدايي شده در قيامت ظهور و بروز مي كند. (نجم، آيات 93 و 04 و آيات ديگر) از اين رو خداوند در آيه 51 سوره طه، پاداش و كيفر هر انسان در آخرت را، در برابر تلاشهاي وي در دنيا برمي شمارد. به اين معنا كه انسان هر آن چه در دنيا گرد آورد و ساخت، در آخرت خواهد ديد و چشيد.
به هر حال، دنيا براي اهل بصيرت و بيداري، يك فرصت استثنايي براي خدايي شدن و دست يابي به تقرب از طريق تاله است كه با عبوديت و تلاش و سعي در دنيا به دست مي آيد. كسي كه تقواي الهي پيشه كند، از كمالات دنيوي و نعمت هاي استثنايي و فرصت بي نظير و بي مانند عمر كوتاه خويش در دنيا بهره مي گيرد و خدايي مي شود. خداوند هرگونه تلاش براي دستيابي به ثروت و امكانات دنيا را تنها با حفظ تقوا، موجب آسيب نرسيدن به سعادت آخرتي برمي شمارد. (آل عمران، آيات 196 تا 198) بنابراين هر كسي كه دل در گرو دنيا سپارد و تقوا پيشه نكند، خود را از سعادت اخروي محروم كرده است، چرا كه وسيله را هدف دانسته و ابزار، او را سرگرم كرده و از ساخت آخرت خود غافل نموده است. اين غفلت همان چيزي است كه ما از آن به بي تقوايي و بي هدفي ياد مي كنيم، چرا كه ياد و ذكر او از دل مي رود و شخص نمي كوشد تا خدايي شود و صفاتي را كه از خدا در اوست به فعليت درآورد.
خداوند در آيات بسياري كار و تلاش انسان را به عنوان فضيلت برمي شمارد. درآيه 02 سوره مزمل، تلاش هاي مؤمنان و كار و سعي ايشان براي بهره مندي از روزي و نعمت الهي را جست و جوي فضيلت برمي شمارد و مي فرمايد: و آخرون يضربون في الارض يبتغون من فضل الله، و عده اي ديگر در زمين سفر مي كنند و در پي روزي خدا هستند.
كار و تلاش به عنوان غفلت
اما اگر دنيا به جاي آن كه ابزار و وسيله باشد خود به هدف تبديل شود و انسان، علاقه مند و دلبسته به دنيا شود؛ دراين صورت همين كار و تلاش آدمي در دنيا به جاي آن كه فضيلت شمرده شود، به عنوان غفلت شمرده مي شود؛ چرا كه كار و تلاش، آدمي را سرگرم خود مي كند و از هدف اصلي يعني ياد خدا و متأله و خدايي شدن بازمي دارد.
خداوند در آياتي از جمله آيه 89 سوره اعراف، درباره كار و تلاش كساني كه اهل تقوا نيستند و خود را به دنيا مشغول داشته اند، مي فرمايد كه اين كارشان چيزي جز لعب و سرگرمي نيست. از اين رو به آنان هشدار مي دهد كه اين قدر خود را سرگرم دنيا نكنند و مشغول كار و تلاش نباشند تا زينت هاي دنيا را زينت خود سازند و آنان بايد بترسند كه خداوند ايشان را درحال سرگرم شدن به دنيا بگيرد و به دوزخ برساند.
از نظر قرآن با توجه به آيات 69 تا 79 سوره اعراف، تنها انسان هايي كه اهل تقوا و بيدار هستند، از كار و تلاش خويش به درستي بهره مي برند و از غفلت و سرگرمي رها بوده و از بركات مادي و معنوي و زميني و آسماني دنيا بهره مند خواهندشد؛ اما كساني كه اهل تقوا و بصيرت نباشند؛ يا درخواب غفلت هستند يا سرگرم به كار دنيا مي باشند و خداوند ايشان را دراين حالت مي گيرد و به عذاب سخت دوزخ مي رساند.
بسياري از مردم از كار و تلاش، همان كار و تلاش را مي شناسند و مي خواهند و اين گونه است كه سرگرم چيزي به نام كار مي شوند و تمام سعي و تلاش ايشان مصروف اين معنا مي شود كه زينت هاي دنيا را به نام خود بزنند. اين ثبت و ضبط امكان ندارد؛ چرا كه اين ها زينت هايي است كه خداوند براي دنيا ساخته و به نام دنيا به ثبت رسانيده است و هرگونه تلاش براي ثبت آن به نام انسان، دزدي آشكار و بهتان و افترايي بيش نيست و يا تلاشي نافرجام است چرا كه اينها قابل انتقال به غير از دنيا نيستند و نمي توان زينت دنيا چون مال و اسب و زراعت و زنان و فرزندان گاو و گله را به نام خود زد. (آل عمران، آيه 41). اين گونه است كه اين عروس هزار داماد هر روز به عقد كسي درآمده و آنان را هلاك كرده و همانند زنان سرخور، دنيادوستان و دنياپرستان را هلاك كرده است.
انسان بايد هوشيار باشد كه تلاش و كار در دنيا كه ابزاري براي آباداني و دستيابي به امكانات «شدن» هاي كمالي است، مبادا او را غافل كرده و از حقيقت كار و تلاش بازدارد. حقيقت كار و تلاش در دنيا، بهره مندي از نعمت هاي زمين و دنيا براي متأله و خدايي شدن است نه آن كه خود اصالت يابد و هدف بشر گردد. انسان در دنيا هرچه بهتر و بيشتر كار و تلاش كند، بيش تر از حقيقت خود آگاه و آن را بروز و ظهور مي دهد و در آخرت تجسم اعمال خود را به شكل كامل تري مي بيند. از اين رو خداوند در آيات 71تا 12 سوره اسراء، پاداش هر انساني را مبتني بر مقدار تلاش وكار او قرار داده است.
ازنظر قرآن كافران چون اهل غفلت هستند و يا درخواب و يا سرگرم به كارهاي دنيوي شده اند و به آن دل بسته اند، كار و تلاش ايشان ثمري نخواهدداشت، هرچند كه آنان، خود را خوب و پسنديده بپندارند. (كهف، آيات 102 و 104) همچنين از نظر قرآن، ميان دلبستگي به زينتهاي دنيا با ذكر و ياد خدا ناسازگاري وجود دارد و كسي كه به دنيا دل بسته است و كار او را به خود سرگرم كرده، نمي تواند به خدا دلبسته باشد و درمسير متأله شدن گام بردارد. (كهف، آيه 82)
به هرحال دنياي خوب، دنيايي است كه انسان، كار و تلاش در آن را به عنوان يك فرصت غيرقابل تكرار و استثنايي مي شمارد و مي كوشد تا دنيا او را سرگرم نكند و بازيچه قرار ندهد تا بتواند با ذكر خداوند و تقواي از دنيا و عدم دلبستگي به آن، با معرفت و بصيرت، به سوي متأله شدن گام بردارد و مظهر اسماي الهي شده و خلافت ربوبي الهي را مظهر شود.
اما دنياي بد، دنيايي است كه شخص از وسيله بودن و ابزاري بودن دنيا غفلت ورزيده و به آن اصالت بخشد و زينت هاي آن را براي خود خواهد و براي كسب آن تلاش و كوشش نمايد و چنان سرگرم دنيا شود كه از خدا و آخرت و خدايي شدن غافل گردد. چنين دنيايي، واقعا دنياي پست و زيانباري است كه نمي توان از آن جز به دوزخ واقعي ياد كرد؛ چرا كه دوزخ آخرت، تجسم همين دوزخي است كه انسان براي خود در دنيا و از دنيا ساخته است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14