(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 3 اردیبهشت 1390- شماره 19908

برگزاري مراسم تجليل از آيت الله مصباح يزدي دردانشگاه شاهد
ازسرگيري برنامه مطالعات اسلامي دانشگاه لس آنجلس كاليفرنيا
نامه يك مسئول وزارت علوم درباره تحصيل مشايي ربطي به وزارتخانه ندارد
تجمع دانشگاهيان شهيد بهشتي در مقابل دفتر كرسي حقوق بشر يونسكو
اغماض مسئولان دانشگاه رازي كرمانشاه نسبت به نشريه غيرقانوني «بيستون»
دانشجويان بورسيه يك ماه پس از فارغ التحصيلي بايد به كشور بازگردند
تبلور فرهنگ اسلامي در دانشگاه
استاد تمام
مي خواهم مثل او باشم!
مهندسي فرهنگي از ديدگاه شهيد مطهري وكاربست آن دردانشگاه ها



برگزاري مراسم تجليل از آيت الله مصباح يزدي دردانشگاه شاهد

به همت بسيج دانشجويي دانشگاه شاهد مراسم بزرگداشت مقام علمي و سياسي آيت الله مصباح يزدي و تبيين انديشه ها و نظرات اين عالم بزرگوار برگزار مي شود.
سعيد گل صنم لو، مسئول واحد سياسي بسيج دانشجويي دانشگاه شاهد درگفت وگو با خبرنگار سياسي« خبرگزاري دانشجو» گفت: مراسم بزرگداشت مقام علمي و سياسي آيت الله مصباح يزدي با هدف بزرگداشت مقام علمي و سياسي آيت الله مصباح يزدي كه به تعبير مقام معظم رهبري مطهري زمان ناميده شدند، برگزار مي شود.
وي افزود: دراين مراسم كه از 28 فروردين تا 12ارديبهشت همزمان با سالروز شهادت استاد مطهري برگزار مي شود، انديشه، افكار ونظرات آيت الله مصباح تبيين مي شود.
اين فعال دانشجويي به برنامه هايي كه درحاشيه اين مراسم برگزار مي شود اشاره و تصريح كرد: نمايشگاه كتب تاليف شده از سوي آيت الله مصباح يزدي، محصولات فرهنگي مربوط به ايام سوگواري حضرت فاطمه(س)، نشست هم انديشي با موضوعات سياسي، جامعه شناسي و فلسفي با حضور اساتيد و دانشجويان اين رشته، فراخوان مقاله نويسي با موضوع زن از ديدگاه اسلام با نگاه به ديدگاه هاي آيت الله مصباح و شهيد مطهري و برگزاري مسابقه كتاب خواني كتاب جامي از زلال كوثر نوشته آيت الله مصباح درحاشيه اين همايش برگزار مي شود.
مسئول واحد سياسي بسيج دانشجويي دانشگاه شاهد هم چنين گفت: قراراست دانشجويان اين دانشگاه 12 ارديبهشت همزمان با پايان اين بزرگداشت درموسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) قم با آيت الله مصباح يزدي ديدار كنند.

 



ازسرگيري برنامه مطالعات اسلامي دانشگاه لس آنجلس كاليفرنيا

شوراي فارغ التحصيلي دانشگاه كاليفرنيا در لس آنجلس، وقفه سه ساله منع برنامه مطالعات اسلامي خود را لغو كرد و براي ترم جديد در پاييز دانشجو مي پذيرد.
به گزارش خبرگزاري مهر به نقل از منابع اينترنتي، پذيرش و تدريس اين برنامه كه درميان يكي از قديمي ترين برنامه هاي درسي تلقي مي شود بر محور پژوهشگرانه مطالعه اسلام متمركز بود و پس از انتشار گزارشي درسال 2007 كه فقدان مشاوران وهيئت علمي، دسترسي به كلاس و بودجه اندك را متذكر شده بود اين برنامه متوقف شد.
فصل پاييزگذشته، گروهي از دانشجويان درخواست هايي در اين زمينه داشته و ستادي را براي از سرگيري فعاليت هاي اين برنامه تشكيل دادند چرا كه آن ها نسبت به اين امر ابراز نگراني مي كردند كه طولاني شدن اين وقفه ممكن است به لغو دائمي آن منتهي شود.
به رغم چالش هاي به وجود آمده خالد ابوالفضل رئيس برنامه آكادميك مطالعات اسلامي دانشگاه لس آنجلس كاليفرنيا و استاد حقوق اين دانشگاه اظهار داشت: اين برنامه به رغم تأخير خود رسمي شده است. براساس اظهارات ابوالفضل، برنامه مطالعات اسلامي پس از اين وقفه با برنامه ريزي جديد فعال مي شود و اساتيدي كه در آن فعال مي شوند بايد در قرارداد خود توجه مقتضي به دانشجويان اين برنامه را مورد تأكيد قراردهند.

 



نامه يك مسئول وزارت علوم درباره تحصيل مشايي ربطي به وزارتخانه ندارد

معاون دانشجويي وزير علوم درباره نامه حسن مسلمي نائيني مديركل امور بورس وزارت علوم به رئيس جمهور كه درآن پيشنهادي مبني بر انصراف رحيم مشايي از تحصيل دردانشگاه تربيت مدرس مطرح شده است گفت:«اين نامه از موضع شخصي دكتر مسلمي بوده و ربطي به وزارت علوم ندارد.»
به گزارش مهر، حسن مسلمي نائيني استاد دانشگاه تربيت مدرس كه مديركل امور بورس و دانشجويان خارجي وزارت علوم نيز هست طي نامه اي الكترونيكي از رئيس جمهور خواسته تا اسفنديار رحيم مشايي را از ادامه تحصيل دردانشگاه تربيت مدرس منصرف كند.
دراين نامه الكترونيكي آمده است: «با سلام، به عنوان يك عضو كوچك در دانشگاه تربيت مدرس و خادم در وزارت علوم از رئيس جمهور خادم، فهيم، محبوب و دوست داشتني درخواست مي كنم درحال حاضر با اين همه مشغله و كارهاي متفاوت به جناب آقاي مهندس مشائي توصيه كنند از ادامه تحصيل خودداري كنند.»
بر طبق اين گزارش برخي روزنامه هاي روز دوشنبه 29 فروردين ماه 89 با انتشار خبر اين درخواست حسن مسلمي نائيني از رئيس جمهور، اين نامه را تحت عنوان درخواست وزارت علوم از رئيس جمهور تعبير كرده اند.
محمود ملاباشي امروز در حاشيه گردهمايي معاونان آموزشي دانشگاه ها و موسسات آموزش عالي غيردولتي غيرانتفاعي در دانشگاه سوره در پاسخ به سؤال خبرگزاري مهر در تحليل اين نامه و برداشتي كه برخي روزنامه ها داشته اند گفت: نامه مربوط به دكتر مسلمي است و طرفش هم آقاي مشايي است.
معاون دانشجويي وزير علوم افزود: دكتر مسلمي دراين نامه به طور شخصي اظهارنظر كرده و پيشنهادي داده است. وي ادامه داد: نامه دكتر مسلمي به رئيس جمهور ربطي به معاونت دانشجويي وزارت علوم ندارد. دكتر مسلمي از موضع شخصي اش به رئيس جمهور پيشنهاد داده است. در پايان هم خود را تحت عنوان حسن مسلمي نائيني استاد دانشگاه تربيت مدرس معرفي كرده است.

 



تجمع دانشگاهيان شهيد بهشتي در مقابل دفتر كرسي حقوق بشر يونسكو

دانشجويان، اساتيد و كاركنان دانشگاه شهيد بهشتي درحمايت از قيام هاي مردم منطقه در اين دانشگاه تجمع كردند.
به گزارش فارس، دانشجويان، اساتيد و كاركنان دانشگاه شهيد بهشتي در حمايت از قيام هاي مردم منطقه و در اعتراض به كشتار مردم بحرين توسط آل سعود و آل خليفه دراين دانشگاه تجمع كردند.
دانشگاهيان شهيد بهشتي با اجتماع در مقابل مسجد دانشگاه شهيد بهشتي و با سردادن شعارهاي مرگ بر آمريكا، مرگ بر اسرائيل، مرگ بر آل سعود و سكوت هر مسلمان خيانت است به قرآن، كشتار مردم بي دفاع منطقه را محكوم كردند و با در دست داشتن تصاوير شهداي بحريني از قيام مردم اين كشور حمايت كردند.
دانشگاهيان شهيد بهشتي پس از راهپيمايي در صحن دانشگاه در مقابل دفتر كرسي حقوق بشر يونسكو تجمع كردند.

 



اغماض مسئولان دانشگاه رازي كرمانشاه نسبت به نشريه غيرقانوني «بيستون»

با وجود اعتراض دانشجويان دانشگاه رازي كرمانشاه به نشر اكاذيب در نشريه دانشجويي «بيستون» منتسب به انجمن غيرقانوني اين دانشگاه، مسئولان فرهنگي دانشگاه رازي با اغماض با اين مسئله برخورد مي كنند.
به گزارش خبرگزاري دانشجو، با وجود اينكه مسئولان هيئت نظارت بر تشكل هاي دانشجويي در دانشگاه رازي كرمانشاه از هرگونه فعاليت آزاد دانشجويي دراين دانشگاه جلوگيري مي كنند، نشريه «بيستون» كه از سوي انجمن غيرقانوني اين دانشگاه منتشر مي شود، آزادانه به حمايت از جريان فتنه و سران آن در دانشگاه مي پردازد.
اين نشريه در گزارش ها و اخبار خود، به جاي پرداختن به مسائل دانشگاه و افزايش آگاهي دانشجويان، به انتشار اخبار مربوط به دانشجويان حامي فتنه كه در آشوب هاي پس از انتخابات دستگير شده اند، مي پردازد. همچنين اين نشريه در شماره هاي مختلف جهت ايجاد التهاب در فضاي دانشگاه، به سياه نمايي درخصوص موضوعات مهم كشور و به ويژه اظهارات مسئولان تراز اول اقدام مي كند.
به عنوان نمونه مي توان به سرمقاله اخير اين نشريه اشاره كرد كه در آن نويسنده با اشاره به انتخابات مجلس خبرگان رهبري تلاش داشته است تا نظام مردم سالاري ديني كه در آن راي مردم حرف آخر را مي زند، زير سؤال ببرد: «مگر راي و نظر ما در ساير انتخابات ها كه مستقيما در آن شركت مي كنيم، اهميت دارد كه در انتخابات خبرگان رهبري اهميت داشته باشد؟»
اين درحالي است كه مسئولان هيئت نظارت بر تشكل هاي دانشجويي نسبت به انتشار اين مطالب هيچ گونه واكنشي از خود نشان نداده و با وجود اعتراض دانشجويان اين دانشگاه نسبت به مطالب مندرج در آن، هيچ اقدامي نمي كنند.
همراهي مسئولان دانشگاه با اين گروه درحالي صورت مي گيرد كه نشريه «خط مستقل» كه جزو پرتيراژترين نشريه هاي اين دانشگاه به شمار مي رود، به طور ناگهاني لغو مجوز شد و از توزيع آن در دانشگاه ممانعت به عمل آمد.

 



دانشجويان بورسيه يك ماه پس از فارغ التحصيلي بايد به كشور بازگردند

حسن مسلمي نائيني مديركل امور بورس دانشجويان خارج از كشور در گفت گو با برنا، با بيان اينكه بيش از 370 نفر دانشجويان بورسيه در سراسر كشور مشغول به تحصيل هستند تصريح كرد: تعداد بيشتر دانشجويان بورسيه در كشور استراليا مشغول به تحصيل هستند.
وي درباره اينكه دانشجويان بورسيه براساس قانون چه زماني بايد بعد از فارغ التحصيلي به كشور بازگردند گفت: دانشجويان بورسيه يك ماه پس از اتمام تحصيل بايد به كشور بازگردند.
مديركل امور بورس دانشجويان خارج از كشور يادآور شد: برخي از دانشجويان زودتر از زمان اعلام شده به كشور بازمي گردند و دانشجوياني كه ديرتر از زمان اعلام شده باز مي گردند اگر دلايل منطقي و قابل قبولي داشته باشند در شوراي بورس بررسي شده و نظرنهايي در مورد آنان اعلام مي شود.
وي از رؤساي دانشگاه ها خواست براساس مصوبه موجود در زمان مراجعه فارغ التحصيلان بورسيه بدون فوت وقت، يك قرارداد موقت با اين فارغ التحصيلان منعقد كنند و منتظر نتيجه صلاحيت عمومي آنان نباشند.
مسلمي تاكيد كرد: فارغ التحصيلان بورسيه اي كه پس از اتمام تحصيل به كشور بازنمي گردند ابتدا به آنان تذكر داده مي شود سپس وثيقه آنان به اجرا گذاشته مي شود، البته اين درحالي است كه تعداد قابل توجهي از اين دانشجويان به كشور بازگشته اند.

 



تبلور فرهنگ اسلامي در دانشگاه

محمد صيادي
هنگامي كه رضا شاه به تبعيت ازسلفش درتركيه يعني آتاتورك، دست به مدرنيزاسيون درايران زد، نخستين هدف خود را تأسيس دانشگاه به سبك غربي قرارداد. وي به درستي مي دانست كه اگر بتواند دانشجوياني غرب زده باربياورد، به راحتي خواهد توانست ساير اهداف ضد اسلامي خود را پياده كند. با اين هدف، دانشگاه ها به محلي براي رواج ايدئولوژي هاي غربي، آموزش تعليمات ضد اسلامي، مبارزه با حجاب اسلامي، ايده آل سازي از غرب به عنوان الگوي جامعه ايراني، گسترش نااميدي نسبت به ارزش هاي ديني و باوراندن ناتواني دربرخورداري از پيشرفت و تكنولوژي بدون وابستگي به شرق و غرب تبديل شدند.
اين وضعيت نابسامان دردانشگاه ها، پس از وقوع انقلاب اسلامي و درآغازين روزهاي تثبيت نظام جمهوري اسلامي، به اوج خود رسيد. دانشگاه ها به محل جولان احزاب و گروه هاي سياسي مختلف تبديل شده بود. گروه هاي سياسي معاند نظام با توجه به شكست درجلوگيري از رأي ملت به نظام جمهوري اسلامي، دانشگاه ها را به محلي براي يارگيري از دانشجويان فريب خورده قرارداده بودند و تدريس و آموزش عملاً تحت الشعاع فعاليت هاي سياسي واقع شده بود. اساتيد عمدتاً به چند دسته تقسيم مي شدند: گروهي از اساتيد به ترويج ايدئولوژي ماركسيسم مي پرداختند، گروهي ديگر ليبراليسم را قله آمال خود قرارداده بودند و گروهي ديگر اشاعه ناسيوناليسم افراطي را در دستوركار خود داشتند.اساتيد غرب زده از هر فرصتي از جمله اوقات درسي براي ترويج باورهاي انحرافي خود استفاده مي كردند و به اين ترتيب دانشگاه ها به محلي براي منازعه گروه هاي سياسي خارج از دانشگاه و طرفداران آن ها با يكديگر و با نظام تبديل شده بود. خروجي اين نظام آموزشي؛ كه از نظر فكري و گاهي از لحاظ تشكيلاتي و مالي به بيگانگان وابسته بود، طبيعتا دانشجوي وابسته به تفكرات غرب يا شرق بود.
صدور فرمان تشكيل
ستاد انقلاب فرهنگي
درچنين شرايطي حضرت امام خميني (ره) درپيام نوروزي سال 1359 با اشاره به اوضاع نابسامان دانشگاه ها، به وقوع انقلاب اسلامي در دانشگاه هاي سراسر كشور، تصفيه اساتيد مرتبط با شرق و غرب و تبديل دانشگاه ها به محيطي سالم براي تدوين علوم عالي اسلامي تأكيد كردند. پس از تلاش هاي صورت گرفته براي بهبود اوضاع دانشگاه ها و تعطيلي دفاتر گروه هاي سياسي خارج از دانشگاه در دانشگاه ها، امام خميني (ره) درتاريخ 23/3/1359 فرمان تشكيل ستاد انقلاب فرهنگي را صادر نمودند. در قسمتي از پيام ايشان آمده است:«مدتي است ضرورت انقلاب فرهنگي كه امري اسلامي است و خواست ملت مسلمان مي باشد، اعلام شده است و تاكنون اقدام مؤثري انجام نشده است و ملت اسلامي و خصوصا دانشجويان با ايمان متعهد نگران آن هستند و نيز نگران اخلال توطئه گران كه هم اكنون گاه گاه آثارش نمايان مي شود و ملت مسلمان و پايبند به اسلام خوف آن دارند كه خداي نخواسته فرصت از دست برود و كار مثبتي انجام نگيرد و فرهنگ همان باشد كه در طول مدت سلطه رژيم فاسد كارفرمايان بي فرهنگ، اين مركز مهم اساسي را درخدمت استعمارگران قرارداده بودند. ادامه اين فاجعه كه مع الاسف خواست بعضي گروه هاي وابسته به اجانب است، ضربه اي مهلك به انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي واردخواهد كرد و تسامح دراين امر حياتي، خيانتي عظيم براسلام وكشور اسلامي است.»
اين فرمان با تأكيد بر ضرورت انقلاب فرهنگي، اقدام مؤثر براي جلوگيري از اخلال دركار دانشگاه ها، تغيير كاركرد دانشگاه ها از مراكز وابسته به قدرت هاي استعماري به مراكزي در خدمت ملت مسلمان ايران و نظام جمهوري اسلامي و تغيير فرهنگ شاهنشاهي به فرهنگ اسلامي را براي تداوم آرمان هاي انقلاب اسلامي ضروري شمرده بود.
ازطرف ديگر دراين فرمان بر سه نكته اساسي به عنوان وظايف ستاد انقلاب فرهنگي تأكيد شده بود:
1-تربيت استاد و گزينش افراد شايسته براي تدريس دردانشگاه ها
2-گزينش دانشجو
3- اسلامي كردن جو دانشگاه ها و تغيير برنامه هاي آموزشي دانشگاه ها، به صورتي كه محصول كار آن ها درخدمت مردم قرارگيرد.
تشكيل شوراي انقلاب فرهنگي
پس از بازگشايي دانشگاه ها، امام خميني(ره) در 19 آذر ماه 1363 طي پيامي، فرمان تشكيل شوراي عالي انقلاب فرهنگي را صادر نمودند. دقت در محتواي بخشي از اين پيام، ضرورت تشكيل شوراي عالي انقلاب فرهنگي را براي ما آشكار مي كند: «خروج از فرهنگ بدآموز غربي و نفوذ و جايگزين شدن فرهنگ آموزنده اسلامي، ملي و انقلاب فرهنگي در تمام زمينه ها در سطح كشور آن چنان محتاج تلاش و كوشش است كه براي تحقق آن ساليان دراز بايد زحمت كشيد و با نفوذ عميق ريشه دار غرب مبارزه كرد.»
به اين ترتيب حضرت امام خميني(ره) با اشاره به مبارزه با بدآموزي هاي فرهنگ غربي و اشاعه فرهنگ غني اسلامي و ملي، با تأكيد بر ضرورت تلاش مداوم و پيگير در طول ساليان متمادي، زمينه را براي تحقق انقلاب فرهنگي مهيا ساختند.
با تلاش هايي كه از سوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي صورت گرفت، محتواي برخي كتاب هاي درسي مخالف آموزه هاي اسلامي مورد بازبيني قرارگرفت، سازمان سمت براي تدوين كتب آموزشي دانشگاه ها منطبق بر آموزه هاي اسلامي تأسيس شد، آثار نظام سلطنتي از كتاب هاي درسي زدوده شد، تغييراتي در نحوه گزينش اساتيد به وجود آمد و به پژوهش و تحقيق اهميت داده شد.
ضرورت تداوم انقلاب فرهنگي
با گذشت سه دهه از پيروزي انقلاب اسلامي، هنوز هم به نظر مي رسد همه اين اقدامات كافي نبوده است. ابراز نگراني مقام معظم رهبري از ترويج ديدگاه هاي غربي مبتني بر مادي نگري نشان مي دهد كه هر چند تلاش هاي صورت گرفته در زمينه اسلامي سازي دانشگاه ها، قابل تقدير است اما هنوز به آن نقطه مطلوبي كه بايد، نرسيده است. ايشان در اين زمينه فرمودند: «بسياري از علوم انساني مبتني بر فلسفه هايي است كه مباني آن ها مادي گري و بي اعتقادي به تعاليم الهي و اسلامي است و آموزش اين علوم موجب بي اعتقادي به تعاليم الهي و اسلامي شده و باعث ترويج شكاكيت و ترديد در مباني ديني و اعتقادي خواهد شد.»
اين بيانات مقام معظم رهبري نشان مي دهد، هنوز هم در درون دانشگاه هاي ما به ويژه در علوم انساني، پسماندهاي تفكرات غربي به چشم مي خورد. از اين رو تداوم اسلامي سازي دانشگاه ها در راستاي انقلاب فرهنگي مسئله اي مهم و حياتي به نظر مي رسد.
انقلاب فرهنگي و اخراج نظريه هاي غربي از دانشگاه ها
عوامل جولان علوم انساني غربي در دانشگاه هاي كشور، در سه بخش كتب، اساتيد و دانشجويان قابل تحليل است. بخشي از اين ها ناشي از كتاب هايي است كه مبتني بر معرفت شناسي غربي از علم نگاشته و تدريس مي شوند. هر چند پس از انقلاب فرهنگي كتاب هاي درسي اصلاح شد و دروس اسلامي- با تدوين برخي كتاب ها- به سرفصل هاي دروس اضافه شد؛ اما زنهار مقام معظم رهبري نشان از كار ناتمام در اين حوزه دارد.
بخش ديگري از علل ترويج علوم انساني غربي در دانشگاه ها، ناشي از طرز تفكر اساتيدي است كه علوم انساني نگاشته شده در غرب را به عنوان وحي منزل مي پذيرند كه البته بسياري از اين اساتيد در دانشگاه هاي غربي درس خوانده اند. اينجاست كه علت سياست هاي غرب در پذيرش دانشجو از كشورهاي مخالف خود- به ويژه كشورمان- روشن تر مي شود. البته در اين بين نبايد روحيات دانشجويي را هم ناديده گرفت. دانشجويان نيز بايد با تقويت روحيه پرسش گري، به چالش با تفكرات ماترياليستي غرب برخيزند.
راه كارهاي تداوم
انقلاب فرهنگي
مقام معظم رهبري (مدظله العالي) نكاتي را براي اسلامي سازي دانشگاه ها در نظر گرفته اند، كه اشاره به آن ها لزوم تداوم تلاش براي تحقق دانشگاه اسلامي را آشكار مي كند:
جنبش نرم افزاري و توليد علم: جنبش نرم افزاري به معناي شكوفاسازي تمام استعدادهاي جوانان كشور در راستاي پيشرفت به سمت قله هاي جهاني در عرصه علم است. جنبش نرم افزاري يعني تلاش براي توليد علوم بومي مبتني بر نيازهاي كشور در عرصه صنعت و فرهنگ. اين توليد علم بايد در تمام عرصه هاي علمي اعم از علوم پايه، پزشكي، مهندسي و علم انساني صورت پذيرد. به نظر مي رسد فعاليت هاي انجام گرفته در زمينه علوم پايه، پزشكي و مهندسي موفقيت آميزتر از علوم انساني بوده است؛ زيرا در علوم انساني با وجود آمار زياد پذيرش دانشجويان، توانايي دانشگاه ها در زمينه تعداد اساتيدي كه در علوم انساني حرفي براي گفتن داشته باشند و متفاوت ازاساتيد غرب زده سخن بگويند و بنويسند، آن چنان كه بايد نيست؛ ضمن آن كه بايد به ميزان اندك پژوهش هاي صورت گرفته براساس جهان بيني و تعليمات اسلامي و به دور از ترجمه و تقليد محوري در علوم انساني اشاره كرد. از سوي ديگر بايد به ضرورت توليد علم بومي نيز اشاره كرد. به فرموده مقام معظم رهبري: «علم مايه قدرت و ثروت است.» در جهان امروز توليد علم به معناي توليد قدرت و ثروت براي كشور است. امروزه قدرتمندترين كشورها از نظر علمي، در عرصه بين المللي داراي قدرت چانه زني بالا هستند و اساساً يكي از علل مخالفت هاي استكبار جهاني با قدرت هسته اي كشورمان، ترس از فتح ساير قله هاي علمي است. از طرفي علم مي تواند به توليد ثروت براي كشور بينجامد. با به كار بردن پژوهش هاي علمي در صنعت، مي توان به افزايش ميزان توليد ثروت براي كشور از طريق گسترش توانايي هاي علمي پرداخت.
كرسي هاي آزادانديشي دانشجويي: براي تحقق دانشگاه اسلامي بايد فضاي آزادي انديشه در دانشگاه ها برقرار باشد. اگر دانشجويان بتوانند نظرات خود را در محيط دانشگاه به دور از غوغاسالاري و در فضايي صميمي و مبتني بر قواعد خاص بحث و مناظره بيان كنند، گام بلندي در راستاي اثبات حقانيت تفكر مبتني بر جهان بيني اسلامي و نفي جهان بيني مادي برداشته خواهد شد؛ زيرا طرفداران مكاتب غربي در دانشگاه ها با سوءاستفاده از حق جويي دانشجويان و فضاي مبتني بر مغلطه و سفسطه، از انتشار نظرات درست جلوگيري مي كنند. بنابراين اگر فضايي فراهم شود كه در آن همه دانشجوياني كه حرفي براي گفتن دارند، بتوانند به بيان نظرات خود بپردازند، از آسيب هاي كشاندن اين مسايل به خارج از دانشگاه نيز پيش گيري خواهد شد. از طرفي با توجه به اين كه دانشجويان در معرض انواع مكاتب فكري- به ويژه از نوع الحادي آن- قرار دارند، به چالش كشيده شدن اين مكاتب در انديشه دانشجويان توسط ساير دانشجويان، به تقويت روحيه پرسش گري دانشجويي، افزايش روحيه نقد و نقادي و فرو ريختن ترس از نقد مكاتب فكري در ميان دانشجويان خواهد انجاميد.
كرسي هاي آزاد نظريه پردازي: ويژگي مهم ديگري كه دانشگاه اسلامي بايد از آن برخوردار باشد، توانايي اساتيد براي نظريه پردازي است. علاوه بر دانشجويان، اساتيد دانشگاه نيز بايد بتوانند در فضايي مناسب به نظريه پردازي بپردازند. ترس اساتيد از نقد و نفي نظرات دانشمندان غربي بايد فرو بريزد. بر مبناي نظر مقام معظم رهبري، براي توليد علم توسط اساتيد كشورمان دو مؤلفه اساسي لازم است: يكي قدرت علمي و ديگري جرأت علمي. اساتيد دانشگاهي كشورمان علاوه بر تقويت قدرت علمي بايد جرأت علمي خود را نيز تقويت كنند. يكي از فوايد برقراري كرسي هاي آزاد نظريه پردازي اين است كه انديشمندان كشورمان جرأت آن را پيدا خواهند كرد كه در مقابل انديشه هاي غلط و انحرافي دانشمندان غربي بايستند، آن ها را نقد كنند و با استفاده از تجربيات آن ها به نظريه پردازي مبتني بر توليد علم بومي و براساس جهان بيني اسلامي بپردازند؛ البته اين به معناي آنارشيسم علمي نيست بلكه جرأت علمي بايد حساب شده و دقيق باشد. در اين فضا، اساتيدي كه سخن خواهند گفت، سخنشان بر پايه استدلال منطقي و به دور از سوءاستفاده از ناآگاهي دانشجويان خواهد بود؛ زيرا اساتيدي ديگر خواهند بود كه وي را نقد كنند، اشتباهاتش را به وي گوشزد كنند و از طرفي با باروري نظريات مطرح شده، راه براي انديشه هاي ژرف تر و افزايش عمق و دروني سازي نظريات مطروحه باز خواهدشد.
جنبش نرم افزاري و توليد علم، كرسي هاي آزادانديشي و كرسي هاي آزاد نظريه پردازي سه نكته اساسي است كه مقام معظم رهبري بارها بر آن ها تأكيد كرده اند. از كلام ايشان مي توان دريافت كه اگر تحولي كه بايد براي اسلامي سازي دانشگاه ها صورت گيرد، با دقت انجام شود، عقب ماندگي ها جبران خواهد شد و رشد كيفي در كنار رشد كمي قرار خواهد گرفت؛ مرزهاي علم شكسته خواهد شد، نوآوري مطلوب، كاربردي و تحقيق محور، جايگزين بت پرستي علمي و تقليدمحوري شده و با بيدار شدن روحيه كاوشگري و انقلاب علمي مبني بر جهان بيني اسلامي، قله هاي پيشرفت در دسترس خواهند بود.
بدين سان در تداوم انقلاب فرهنگي صورت پذيرفته در آغاز انقلاب اسلامي، امروز معناي انقلاب فرهنگي با انقلاب علمي عجين شده است. امروز، انقلاب فرهنگي يعني اين كه نظام جمهوري اسلامي ايران با اتكا بر فرهنگ غني اسلامي و ملي، با به كارگيري رويش هاي انقلاب اسلامي و استفاده از روحيه خودباوري مولود يافته از انقلاب اسلامي به سمت انقلاب علمي در دانشگاه ها حركت كند، علوم توليد شده در دانشگاه ها براساس نيازهاي كشور صورت پذيرد، علوم انساني به عنوان منبعي اساسي براي تقويت فرهنگ اسلامي تبديل شود و دانشگاه ها چه به لحاظ شكلي و چه به لحاظ ماهوي، اسلامي شوند. انقلاب فرهنگي يعني تبلور فرهنگ اسلامي در صورت و سيرت دانشگاه ها، دانشجويان و اساتيد.

 



استاد تمام

استاد نقش مهمي دارد؛ نقش اثرگذاري دارد استاد چون مي تواند محيط دانشجويي را تحت تاثير قرار دهد، بايد هايي دارد؛ اين بايدها را حتما بايد رعايت كنيد؛ منتها در حد مقدور؛ لااقل به نبود مطلقش راضي نشويد، يا به هيچ وجه به ضدش راضي نشويد، استاد بايد سرشار از عشق به اسلام و انقلاب و غرور ملي و ديني باشد؛ استاد ايده آل اين است استاد واقعا بايد احساس غرور ملي و غيرت ديني بكند و سرشار از روحيه خدمت باشد؛ يعني حقيقتا بخواهد كار كند و اين جوان ها را مثل بچه هاي خودش پرورش دهد. حالت بي تفاوتي، بي اعتنايي، سر وا كردن و كلاس را به هرچه و هر چه گذراندن، مطلقاً از يك استاد قابل قبول نيست استاد بايد مدافع خلاقيت و نوآوري و ابتكار باشد.
بيانات مقام معظم رهبري
در ديدار با وزير علوم و روساي دانشگاه ها
71/10/1383

 



مي خواهم مثل او باشم!

دو سال پيش بود كه براي شركت در برنامه بزرگداشتي كه با نام «باكري نامه» در زنجان برگزار شد، با جناب آقاي «سيدقاسم ناظمي» (مؤلف كتاب خداحافظ سردار) كه از مدعوين برنامه بود همراه شدم.
اين يكي دو روزي كه با جناب آقاي ناظمي همسفر بودم، فرصت خوبي بود براي هم صحبتي با او و شنيدن از بشارت ها و يأس هاي اوضاع فرهنگي به خصوص درحوزه ادبيات دفاع مقدس. درراه رفتن، صحبت «خداحافظ سردار» بود و سؤالات پراكنده من. يكي از سؤالات جدي كه هميشه نزد خودم داشته ام اين بوده كه آيا «مهدي باكري» با آن اوجش، فقط همين است كه درچند كتاب منعكس شده؟ از جناب آقاي ناظمي پرسيدم:«چقدر از ناگفته ها هنوز درمورد شهيد باكري هست كه مي تواند روي كاغذ بيايد؟»گفت:«خيلي زياد.» پرسيدم:«اگر بنا باشد با ياران و هم سنگران آقا مهدي و رزمندگان جنگ و كساني كه او را از نزديك ديده اند، مصاحبه هاي بيشتري صورت بگيرد، چند تا نوار پرمي شود؟»گفت:«هزارتا!»
از آن روز كه اين صحبت را با جناب آقاي ناظمي داشتيم تا به امروز كه حدود دو سال مي گذرد، هنوز اين مسأله درحد يك «حديث آرزومندي» براي من باقي مانده. گاه يادم مي افتد و از خودم مي پرسم اگر بنا باشد همتي صورت بگيرد و اين ناگفته ها با اين حجم ثبت شوند، بالاخره اين كار چه زماني بايد انجام بگيرد؟! و اين در حالي است كه خوشبختانه بسياري از ياران و هم سنگران آقا مهدي هنوز در قيد حيات هستند و بسان اسناد زنده جنگ هنوز در دستر س اند.
عجيب است كه اگر اين همه حرف يا كمتر و بيشتر براي گفته شدن وجود داشته باشد، گنجينه اي است درحد خود و هنوز دست نخورده، حتم دارم نزد علاقمندان ميراث معنوي جنگ،شكي دراهميت استخراج اين گنجينه نيست. من اما هنوز نشسته ام درانتظار كه كسي وارد ميدان شود! گاه هم، سر پرسودا و جواني و جاهليت حكم مي كند كه منتظر بزرگي نمانم و خود دراين ميدان تهوري نشان بدهم!
اما بعد يادم مي افتد اين هم شايد از همان قسم اموراتي باشد كه تا شروع نشده محكوم به اين است كه خاك بخورد اما وقتي شروع شد، احتمالا هزار تا صاحب پيدا مي كند!قصدم كنايه زدن به مصداق خاصي نيست. خرده مگيريد! تعاملات عجيب و پيچيده اجتماعي و فرهنگي ما اين قدر ظرفيت مشكل تراشي و معطل كردن كارها را دارند كه اين واهمه، خود بخود در ورود به چنين ميداني در انسان ايجاد مي شود. گذشته از اين ها، معلوم نيست ورود امثال من به اين عرصه، عرض خود بردن و زحمت ديگران داشتني هم نداشته باشد و يا خود سري و دنبال نام و نان گشتن تلقي نشود. ولي خب اگر هزينه كارفقط همين است، سردرپيش داريم! در زماني كه حيات مادي و معنوي نسل من و بسياري از اعتقادات و باورهاي آن كه به هدايت نزديك است و راهي كه درآنيم و نيز بسياري از توفيقات زندگي اين نسل كه شايد از ديده خودش پنهان باشد، مديون مجاهدات و جانبازي و جان فشاني امثال مهدي باكري است؛ به جايي برنمي خورد اگر در اين ميان آبرويي خرج شود يا چند تا حرف بار آدم كنند! نام شهيدان عشق زنده و جاويد باد كه نام و آبروي ما اهميتي ندارد.
گردآوري مجموعه خاطرات مكتوب نشده شهيد مهدي باكري، مقوله مهمي است. همه آثار و بركات معنوي و فرهنگي و تربيتي و حركت زايي كه از ياد و نام و اين شهيد بزرگوار برجا مانده، به مدد همين خاطراتي است كه تا امروز ثبت شده است. اما ترديدي در اين نيست كه آيينه خاطرات ياران شهيد باكري تنها قسمت هايي از وجود با بركت او را براي ما منعكس مي كند و ابعادي از شخصيت شهيد باكري كه مهم هم هستند هنوز ناشناخته اند يا بهتر است بگوييم به سراغ آن ها رفته نشده. هنوز فكر شهيد باكري، شيوه سلوك معنوي او، كلمات و سخنراني هاي او كه آيينه باطن او و فكر و روح رشد يافته او هستند مورد كنكاش قرار نگرفته اند. بسيارند در ميان نسل من جواناني كه مي پرسند: «باكري چگونه باكري شد؟ راه شهدا، كه اين همه از آن سخن به ميان مي آيد، چيست؟» و پاسخ مغزداري براي اين سؤالات نمي يابند. مدتي است كه يكي از مؤسسات فرهنگي، تي شرت هايي را مزين به تصاوير سرداران شهيد توليد كرده است كه روي آن به فارسي و انگليسي عبارت «مي خواهم مثل او باشم» نقش بسته. وقتي براي اولين بار تي شرت منقش به تصوير شهيد باكري و جمله فوق را ديدم، يكي خريدم و به تن كردم! حتم دارم اين جمله تمنايي است كه حقيقتا در باطن و عمق جان بسياري از جوانان پرشور و علاقمند به انقلاب اسلامي و ميراث معنوي جنگ تحميلي وجود دارد؛ اما چگونه است كه حركتي جدي به سوي آن صورت نمي گيرد؟ هر چند خداوند آن هايي را كه در درون خود طالب پيمودن راه باكري ها باشند، با هدايت خود به اين راه وارد مي كند؛ اما چگونه باكري شدن احتياج به تبيين راه او براي جامعه اسلامي دارد و نيز به راه شناسي عالم كه علم كافي به راه شهيد باكري داشته باشد و هنر اين را هم داشته باشد كه بتواند اين را عالمانه تبيين كند. نمي گويم اين راه شناسان را نداريم. اما اگر بنا باشد همين بزرگان راه شهيد باكري را براي ما تبيين كنند، چاره اي جز اين كه نگاه باكري به مبدأ و معاد و حيات و ممات و جهاد و زندگي مجاهدانه و غايات حيات الهي و در يك كلام، فكر و انديشه او را براي ما تبيين كنند، ندارند. اين كه در مورد مقطعي از زندگي با بركت شهيد باكري كه مربوط به قبل از جنگ تحميلي مي شود چند سطري بيش در دست نيست، خود گواه بر اين مدعاست كه كاري در اين مورد صورت نگرفته و از اين موضوع كه مهدي باكري چه سير فكري و تربيتي از دوران طفوليت تا جواني داشته و سلوك او بر كدام شيوه موفق بوده سراغي گرفته نشده كه امروز از دسترس اين همه خبره و كارشناس تربيتي و عالم اخلاق خارج است و همه عاجزند از اينكه يك باكري ديگر تقديم جامعه اسلامي كنند. نمي گويم در مورد ساير چهره هاي درخشان انقلاب اسلامي همه اين كارها صورت گرفته. در اين گفتار، اشاره من به طور خاص به شهيد مهدي باكري است كه حجم گفته ها و شنيده ها در مورد او و ياران وفادار و صادقش نسبت به ساير سرداران جنگ كمتر است.
بسياري بر اين باورند كه جنگ بستري بود كه استعدادهاي فوق العاده معنوي و دروني و فكري و مديريتي مردان جنگ را به ظهور رساند و در مقابل ديده ها قرار داد. مهدي باكري هم يكي از همين مردان بزرگ است كه جنگ او را به ما معرفي كرده است. كما اينكه بزرگاني چون متوسليان، چمران، حاج همت، باقري، خرازي، زين الدين، جهان آرا، بروجردي و... را هم جنگ به ما شناسانده. اما كسي به تفصيل نمي داند مهدي باكري قبل از افتادن نامش بر سر زبان ها و قبل از ورودش به جنگ، چه راهي را پيموده و به قول گفتني، باكري كه يك هو از وسط جنگ سر درنياورده! كسي به تفصيل پاسخ اين را نمي داند جز اين كه برخي تنها به گفتن اين كه «او برنامه خودسازي داشته» اكتفا كرده اند. يك بار در مورد اين مسئله، از هنرمند معزز بسيجي و رزمنده، جناب «حاج بهزاد پروين قدس»، سؤال كردم كه گفت: «كسي دنبال اين مسئله نرفته و لازم است كه پژوهشي صورت بگيرد.» اين ها را گفتم كه بگويم در زماني كه ظاهرا ناگفته هاي بسياري حتي در حد همين خاطرات معمولي كه هنوز در سينه رزمندگان سرافراز لشكر عاشوراست وجود دارد، زوايايي از وجود شهيد مهدي باكري هست كه هنوز بركات آن به جامعه اسلامي ما نرسيده. افراد انگيزه مند بسياري به خصوص در ميان نسل من براي كار كردن در اين زمينه وجود دارند؛ اما ما مطمئن نيستيم كه آيا بزرگان آن همه اطمينان به ما دارند كه از ما دستگيري كنند تا وارد ميدان شويم؟ ما آماده كاريم. اعتماد از شما، كار از ما، نتيجه از خدا... كه خودش فرموده انا لانضيع اجر من احسن عملا.

 



مهندسي فرهنگي از ديدگاه شهيد مطهري وكاربست آن دردانشگاه ها

جلسه شوراي تخصصي مهندسي فرهنگي 23اسفند سال 89 برگزار و در آن 14اصل كلي حاكم بر نقشه مهندسي فرهنگي تصويب شد كه به موجب آن دين مداري، فرهنگ محوري، عدالت، مشاركت مردمي، آينده نگري و آينده نگاري، جامعيت، انسجام و هماهنگي، هدايت و راهبري، تعامل موثر، ترويج، كارآمدي، خلاقيت و نوآوري، خطرپذيري و سرمايه گذاري 14اصل حاكم بر نقشه مهندسي فرهنگي كشور است.
برآن شديم تا درهمين خصوص مطالبي را از استاد مطهري درزمينه مهندسي فرهنگي بيان كنيم تا شايد راه گشاي اين نقشه فرهنگي كلان كشور باشد.
مهندسي فرهنگي درهندسه انديشه استاد مطهري داراي مختصاتي بوده و از الگوي مهندسي فرهنگي وي مي توان درساماندهي ومديريت فعاليت هاي فرهنگي دردانشگاه هاي كشور استفاده كرد.
استاد مطهري مهندسي فرهنگي دريك جامعه اسلامي را با سه حركت تحليه، تخليه و تثبيت فرهنگي امكان پذير مي داند و اضلاع مثلث مهندسي فرهنگي درساختار انديشه وي داراي سه ضلع تحليه، تخليه و تثبيت فرهنگي است.
به عبارت ديگر از ديدگاه اين متفكر بزرگ مقوله مهندسي فرهنگي دريك جامعه اسلامي با تخليه برخي افكار و انديشه ها از يك طرف، تحليه مردم به برخي ديگر از افكار، احساسات و انديشه ها از طرف ديگر و تثبيت اين افكار وانديشه ها و اعمال درآن ها از جانب سوم درجامعه تحقق مي يابد.اين الگو به عنوان يك الگوي عام درتمام فعاليت هاي فرهنگي كشور، به خصوص دانشگاه ها كاربرد دارد و اساسا يكي از مناسب ترين و موفق ترين الگوهاي ساماندهي و مديريتي فعاليت هاي فرهنگي است.
مهندسي فرهنگي از ديدگاه استاد مطهري
استاد مطهري دركتاب «جامعه وتاريخ» درنقد نظريه ناسيوناليستي و ملي گرايانه فرهنگ، به اظهارنظري درباره فرهنگ اسلامي مي پردازد كه مي توان آن را ديدگاه مختار وي درباره مهندسي فرهنگي تلقي كرد.
وي دراين كتاب در وهله اول از فرهنگي ويژه دين اسلام به نام فرهنگ اسلامي سخن مي گويد، درمرحله دوم، اين فرهنگ اسلامي را داراي رسالتي خاص مي داند و درمرحله سوم برداشتن گام هايي خاص طي مراحل ويژه را براي تحقق رسالت فرهنگ اسلامي ضروري مي شمارد كه مي توان از آن گام ها به عنوان نوعي مهندسي فرهنگي تعبير كرد.
كاربست الگوي مهندسي فرهنگي استاد مطهري در دانشگاه ها
از آنجا كه دانشگاه خود يك نهاد بسيار مهم فرهنگي است و با فضاي عمومي اجتماع تفاوت هايي دارد، بايد بتوانيم از الگوي مورد نظر استاد مطهري براي مهندسي فرهنگي در فضاي دانشگاه ها استفاده كنيم.
تخليه فرهنگي در دانشگاه
براي تخليه فرهنگي در دانشگاه، اولين گام شناسايي محتواي انديشه هاي دانشجويان، به خصوص آن بخش از انديشه هاي آن هاست كه به تعبير استاد مطهري «نبايد داشته باشند».
در دانشگاه از يك طرف دانشجويان از طريق آموزش هاي رسمي كه دريافت مي كنند، فرهنگ پذير مي شوند و از طرف ديگر فرايند فرهنگ پذيري آنان با فعاليت هاي فوق برنامه انجام مي شود.
يكي از اولين ضرورت ها دراين رابطه تعارض زدايي از ناسازگاري هاي احتمالي موجود ميان فعاليت هاي رسمي آموزشي و فعاليت هاي فوق برنامه اي است؛ به اين معنا كه با توجه به تعدد نهادهاي متولي فعاليت فرهنگي دردانشگاه ها نبايد وضع به گونه اي باشد كه هركدام از آن ها بدون ارتباط ارگانيك با همديگر اهداف جداگانه اي را دنبال كنند.
با وجود اينكه دانشگاه يكي از پرظرفيت ترين نهادها براي انتخاب و برگزيدن مديران فرهنگي حتي براي مديران نهادهاي فرهنگي بيرون از دانشگاه است، متاسفانه اكثر مديران فرهنگي انتخاب شده در دانشگاه شناخت عميقي نسبت به زواياي فرهنگ و فعاليت هاي فرهنگي ندارند و تا با ابعاد فرهنگ آشنايي قابل قبولي پيدا مي كنند، جاي خود را به فرد ديگري مي دهند، لذا شوراي عالي انقلاب فرهنگي و وزارت علوم بايد ضوابط دقيقي را براي ساماندهي مديريت فرهنگي در دانشگاه ها تعيين و اعلام كنند تا فعاليت هاي فرهنگي در دانشگاه ها با اهداف فرهنگ اسلامي متناسب باشد.
تحليه فرهنگي دردانشگاه ها
هم چنان كه دربالا گفتيم مديريت فرهنگي دردانشگاه ها با مديريت فرهنگي درسازمان هاي ديگر متفاوت است.
بسياري از برنامه هايي را كه براي تحليه فرهنگي درسازمان هاي ديگر به راحتي مي توان اجرا كرد، در دانشگاه ها نمي توان پياده كرد.
يكي از بهترين راه هاي انجام فرآيند تحليه فرهنگي دردانشگاه ها استفاده از الگوي استاد مطهري در طول فعاليت هاي فرهنگي شان درعمر پربركت اين انديشمند بزرگ مي باشد. بايد ديد استاد مطهري براي تحليه مردم به آنچه ندارند و بايد داشته باشند، ازچه متد و روشي استفاده مي كردند تا اين الگو را در دانشگاه ها نيز به كار بست.
استاد مطهري درتمام نوشته هاي خود با تمركز بر سه سطح توصيف وضعيت تفكر ديني، تبيين علل به وجود آمدن اين وضع و تجويز راه حل براي حل اين مشكل، الگوي برنامه ريزي مطلوبي براي تحليه فرهنگي ارائه كرده اند كه مي تواند مورد استفاده دردانشگاه ها قرارگيرد.
تثبيت فرهنگي در دانشگاه ها
تاريخ بشر نشان مي دهد كه درمراحلي از زندگي انسان ها عقايد موجود نفي شده و عقايد ديگري به جاي آن ها به عنوان جايگزين معرفي شده است، اما به دليل استوار نشدن عقايد جديد، بعد از مدتي عقايد باطل پيشين بازگشت نموده و عرصه را بر عقايد جديد تنگ كرده و تمام زحمات اوليه را برباد داده است.
گوياترين مثال دراين رابطه ماجراي اهل رده بعد از رحلت پيامبر(ص) است. چون عقايد توحيدي در ذهن و ضمير و زبان عده اي از اعراب استوار و محكم نشده بود، بنابراين آن عده ساز ارتداد و بازگشت به فرهنگ قبلي را نواختند. پس گام سوم اين است كه انديشه اي جديد درذهن زبان مردمان تثبيت شوند. اين همان مرحله اي است كه استاد مطهري از آن به عنوان مرحله تثبيت فرهنگي نام مي برد.
دراين مرحله وظايف نهادهاي آموزشي، پژوهشي و پرورشي به خصوص دانشگاه به عنوان مهم ترين نهاد فرهنگي جامعه بسيار حائز اهميت است؛ چرا كه بايد به تثبيت عقايد صحيح بپردازند و با جهت دهي صحيح سمت و سوي حركت و تاثيرگذاري آن ها را راستاي تثبيت انديشه هاي جديد رهبري كنند.
در اين راستا براي تثبيت انديشه هاي جديد بايد از توان تمام نهادهاي فرهنگي و آموزشي جديد بهره گرفت و در صورت نياز نهادهاي فرهنگي جديد را به وجود آورد تا به تثبيت انديشه هاي نوين بپردازند.
ارزش ها،هنجارها، آداب و رسوم و همچنين آموزه هاي ديني، بعد از انتقال از مجاري ارتباطي بايد در افراد جامعه دروني شوند زيرا بدون دروني شدن به نظام ثابت انديشه و رفتار افراد تبديل نخواهند شد. استاد مطهري درنظريه مهندسي فرهنگي خود، از آنچه كه درحوزه هايي مانند روان شناسي به دروني شدن تعبير مي شود، با اصطلاح تثبيت ياد مي كنند.
نتيجه
با توجه به نظريات استاد مطهري درخصوص مهندسي فرهنگي در دانشگاه ها مي توان گفت كساني كه درحال تدوين نقشه مهندسي فرهنگي هستند مي توانند با تكيه به نظرات اين استاد بزرگ بسياري از موانع ومشكلاتي كه پيش روي اين نقشه عظيم است را برطرف كنند وبا تدوين درست آن بسياري از مشكلات جامعه به خصوص جامعه دانشگاهي را برطرف كنند.
منبع: خبرگزاري دانشجو

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14