(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 3 اردیبهشت 1390- شماره 19908

غزلي براي حال و هواي زهرايي بحرين
ملخ! هجوم ملخ بر مزارع گل سرخ!
گوته و ديوان غربي- شرقي
اين كتاب خيلي خوب در مجموعه خاطره ها ست



غزلي براي حال و هواي زهرايي بحرين
ملخ! هجوم ملخ بر مزارع گل سرخ!

علي محمد مودب
نه وحشت است كه حيرت شكسته دلها را

گرفته فوج ملخ، موج موج دريا را

ملخ! هجوم ملخ بر مزارع گل سرخ!

ملخ وزيده و آشفته باغ و صحرا را

يهود امت احمد دوباره خيبري اند!

شكسته اند در خانه هاي زهرا را

سياهكارتر از وحشيان سفيان كيست؟

كه مي درند جگرهاي حمزه آسا را

نژادگان عرب! اين حماسه هاي شكم!

به زير پيل فكندند پير و برنا را

به جنگ دختركان رميده آمده اند

دريده ديده خورشيد اين تماشا را

بهوش اي همه زالوفشان ساحل خون!

كه موج گريه خبر كرده است دنيا را

بهوش كز همه تان هيچ هم نخواهد ماند

دمي كه غيرت توفان گذشت دريا را

«دل رميده ما را كه باز مي گيرد«

فغان ز خون جگري بي نگاهتان يارا !
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علت بازداشت اين دختر جوان شيعه، خواندن شعر عليه
رژيم آل سعود بود

 



گوته و ديوان غربي- شرقي

ناهيد زندي پژوه
يوهان ولفگانگ فون گوته (1832-1749)، يكي از بزرگ ترين نويسندگان كلاسيك آلمان به شمار مي آيد. او در فرانكفورت زاده شد و آن گونه كه رسم خانواده هاي بورژواي فرانكفورت بود به مدرسه رفت و با آموزگاران خصوصي تحصيلات ابتدايي را پشت سر نهاد و زبان هاي لاتين، يوناني، فرانسه، انگليسي، ايتاليايي و عبري را فرا گرفت. او به نقاشي و موسيقي علاقه داشت و در آوريل سال 1770، براي تحصيل در رشته حقوق راهي استراسبورگ شد. وي علاوه بر تحصيل، در كلاس هاي درس طب عمومي و جراحي نيز شركت مي كرد. گوته پس از اينكه تعدادي از آثار بزرگش را به اتمام رسانيد در سال 1775 به وايمار رفت و در آنجا وزير حكومت شد. گوته به تحصيل زبان هاي فارسي و عربي و همچنين قرآن پرداخت و شيفته اشعار حافظ شد.
گوته در 37 سالگي در ايام سير و سياحت در ايتاليا با مشاهده آثار عهد باستان و بناها و يادگارهاي دوران تجديد حيات فرهنگي به مكتب انسان گرايي روي آورد و كتاب «سفر ايتاليا» حاصل اين دوره از حيات گوته است. كتاب «حقيقت و مجاز» به مثابه زندگينامه اوست كه در شمار بزرگترين و مشهورترين اثر ادبي او محسوب مي شود. از ديگر آثار او، «ورتر»، «فاوست»، «اگمونت» و «نغمه هاي رومي» را مي توان نام برد.
يكي از رويدادهاي مهم در زندگي ادبي گوته، دوستي بسيار عميق و نزديك او با شيلر است كه در سال 1794 آغاز شد. فعاليت ادبي گوته بعد از مرگ شيلر جسته و گريخته بود. او در اين دوران به تحصيل عميق آثار شكسپير و نيز شرق پرداخت و با مطالعه ادبيات شرق، اين منبع الهام رمانتيست ها در غرب، گمشده خود را در شرق ديد و با مطالعه ترجمه ديوان حافظ، همزاد خود را يافت. ترجمه ديوان حافظ كه توسط «يوزف فون هامر پورگشتال» صورت پذيرفته بود بدست گوته رسيد و چنان تأثيري بر او نهاد كه درصدد سفري عرفاني و هجرت گونه به شرق برآمد تا شور و شوق جواني و آرامش خيال خود را بازيابد. حافظ براي گوته، روحي تازه و دنياي جديد را به ارمغان آورد.
از نظر نبايد دورداشت كه فضاي عرفاني و روحاني مشرق زمين و تكريم گوته نسبت به دين اسلام سبب شد، او تمثيل وار خود را مسلمان بنامد، ارادت به پيامبر اسلام حضرت محمد مصطفي(ص)، مطالعه پرشور قرآن كريم، نگاه مثبت به ديدگاه اسلام درباره ايمان و بهشت برين در آفرينش «ديوان غربي- شرقي» گوته از جايگاه ويژه اي برخوردارند.
ديوان گوته مسلما ديوان شرقي است و در آن واژه هايي چون الله، بلبل، هدهد، ساقي، مفتي، فتوا و... بارها به كار رفته اند. ولي اين ديوان چرا غربي است؟ نخست اينكه هيچ شعري، برگردان كامل شعر فارسي نيست و دوم اينكه گوته در تمامي ديوان، دركي غربي از شرق به دست مي دهد. ساختار سرودهاي ديوان، انسجام غربي دارد. پيوستگي منطقي و تلاش در حفظ مضموني واحد، مختصاتي است كه در غزل فارسي، دست كم به لحاظ روساختي، مطرح نيست، اما گوته به دنبال چنين انسجامي است.
ديوان غربي- شرقي، گفت وگوي دو فرهنگ است. نه براي آنكه يكي از اين دو برتر از ديگري به حساب آيد. اين ديوان در دوره اي سروده مي شود كه جهان در تب و تاب تعصبات ملي است و شعر گوته به اين نگرش مي خندد و به بشريت احترام مي گذارد. سروده هاي ديوان غربي- شرقي به لحاظ كاربرد ابزارهاي شعرآفريني و نظم آفريني، در حد فاصل ميان شعر و نظم قابل طبقه بندي هستند كه مي توانند شعر منظوم تلقي شوند به اين معني كه گوته در سروده هاي خود، علاوه بر ابزارهاي شعرآفريني نظير استعاره، تشبيه، اغراق و جز آن، از ابزارهاي نظم آفريني نظير وزن و قافيه نيز بهره گرفته است.
ديوان غربي- شرقي، شامل 12 بخش است كه به ترتيب عبارتند از:
مغني نامه، حافظ نامه، عشق نامه، تفكير نامه، رنج نامه، حكمت نامه، تيمورنامه، زليخانامه، ساقي نامه، مثل نامه، پارسي نامه و خلدنامه.
بيشترين حجم ديوان، به زليخانامه و كمترين حجم به تيمورنامه اختصاص يافته است. براي برخي از قطعه ها نام انتخاب شده و برخي بدون نام آمده اند.
گوته در «مغني نامه»، از تأثير شورانگيز پديده ها بر جان و دل سخن مي گويد و اشاراتي بر پيوند نزديك شاعر غربي با مشرق زمين دارد و با شعر «هجرت» آغاز مي كند. هجرت خيالي گوته به شرق و روح عرفاني آن در قالب سفر واقعي او به مناطق و حومه رودهاي راين، نكار و ماين در آلمان كه در جولاي 1814 با معاهده پاريس و پايان اشغال آلمان توسط فرانسه تجلي يافت.
در «حافظ نامه» اگرچه مشخصه كامل شعر شرق و ارتباط آن با دين بيان مي شود، اما به طور كلي از وابستگي و ارادت گوته به حافظ پرده برمي دارد. اين كلام گوته در رثاي حافظ در قطعه «بي كران» اوست:
حافظا اگر هم دنيا به سر آيد
خواهم كه با تو هماورد شوم
و در شادي و غم
همراه تو همزاد خود باشم
اين مايه افتخار و شيوه زندگي من باشد
كه چون تو عشق ورزم و چون تو باده نوشم
در «عشق نامه»، گوته از شش زوج مشهور شرق نام مي برد: رستم و رودابه، يوسف و زليخا، ليلي و مجنون، شيرين و فرهاد، جميله و ثبينه (از عشاق عرب) و از سليمان و بلقيس.
كتاب عشق را به دقت خواندم
و شگفت انگيزترين كتاب عالم يافتم
صفحات شعفش اندك
و صفحات رنجش دفاتري چند
فصل هجرانش فصلي دراز
و فصل وصالش، فصلي كوتاه و بي پايان
جلد رنجش حديثي دراز...
در «تيمورنامه» گوته نگاهي به دوران حافظ كه مورد تاخت و تاز سپاه تيمور قرار گرفته بود، به مقايسه آن دوران با زمان خود مي پردازد. براي گوته «تيمور» هماني است كه ناپلئون است. او تيمورنامه را بي نشان نسبت به زمان و مكان مي سرايد تا به تيمورها بازگردد، نه به تيمور.
در قسمت زليخانامه، عشق به معناي ايثار است و به صورت عرفاني جلوه گر شده است.
در «ساقي نامه» از عشق عرفاني سخن مي رود و در «مثل نامه» سخن از ضرب المثل هاي شرق و غرب است و گوته با آنها تمثيلي بر اوضاع سياسي زمان حافظ نيز دارد. گوته در «پارسي نامه» به ايران باستان مي پردازد و در «خلدنامه» از عشق برين سخن مي راند. «تفكر نامه» به تأمل در مسائل زندگي مي پردازد. «رنج نامه» از رنج هايي كه شاعر بر دلي دارد، حكايت مي كند و در «حكمت نامه» نگاهي به حكمت شرق شده و از بعضي ضرب المثل هاي آلماني استفاده شده است و گوته آنها را در قالب شعر بيان مي كند. در حكمت نامه چنين آمده است:
... اگر اسلام، تسليم خدا معني دهد
ما همه در سينه اسلام زنده مانيم و بميريم
جالب اينجاست كه در پارسي نامه، آنگاه كه پير سخن مي گويد، كلامش جز توحيد نيست. شايد به همين دليل باشد كه ديوان غربي- شرقي يكي از جذاب ترين آثار گوته بشمار مي رود و اين اثر پيوندي است ميان شرق و غرب. و شايد رواست گفته شود ديوان غربي- شرقي بزرگترين اعتراف نامه عشقي است كه يك اروپايي نسبت به شرق ادا كرده است.
ــــــــــــــــــــــــ
منابع:
1. تأثير حافظ و عشق عرفاني در خلق ديوان غربي- شرقي گوته. حدادي، محمدحسين. نشريه پژوهش زبان هاي خارجي، شماره 34، زمستان .1385
2. ديوان غربي- شرقي گوته. ترجمه كوروش صفوي. تهران: هرمس، .1379

 



اين كتاب خيلي خوب در مجموعه خاطره ها ست

كتاب «خداحافظ كرخه» اثر داوود اميريان سال 1369 به رشته تحرير درآمد. كتاب از 4 بخش تشكيل شده است و هر بخش شامل چند فصل است. موضوع اين كتاب جنگ ايران و عراق است و هر فصل آن به موضوعي خاص اشاره دارد كه به طور سلسله وار پشت سر هم
مي آيند و يك داستان را شكل مي دهند. ابتدا از جريان اعزام به
جبهه ها شروع مي شود و سپس به اردوگاه و تمرينات و عمليات ها و در انتها بازگشت به خانه ختم مي شود.
مقام معظم رهبري درباره «خداحافظ كرخه» تقريظي نوشته اند و در آن آورده اند: «اين كتاب شيرين و ساده، زندگي و احساس و
جهت گيري هاي بسيجي را به خوبي تشريح مي كند. نويسنده، كه خود يك بسيجي با همه بار فرهنگي اين كلمه است، با بيان بعضي از جزئيات به ظاهر كم اهميت، آن امر مهم را تصوير و ترسيم كرده است. با اينكه جواني كم سن و سال است، بسي پخته تر از عمر خود
مي نويسد و مي انديشد. گاه در نقل حوادث، تسلسل طبيعي و منطقي رعايت نشده است. باري اين يكي از كتاب هاي خيلي خوب در مجموعه خاطره هاست.»
در بخش هايي از اين كتاب - انتشارات سوره مهر- مي خوانيم: «من متولد 1349 هستم. درحالي كه حداقل سن براي اعزام 17 سال تمام بود. با يكي از دوستانم كه قبلا به جبهه رفته بود، مشورت كردم. قرار شد فتوكپي شناسنامه ام را دست كاري كنم. همين كار را كردم و به پايگاه ابوذر رفتم. پذيرش بسيج طبقه دوم بود. عرق سردي تنم را مي لرزاند. تا به حال از اين كارها نكرده بودم. با دلهره وارد اتاق شدم. مردي پشت ميز نشسته بود تا مرا ديد با نگاهي براندازم كرد و بي مقدمه پرسيد: متولد چه سالي هستي؟
48.... متولد 1348 هستم...»

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14