(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 12 اردیبهشت 1390- شماره 19916

چه حكمي در انتظار حسني مبارك است ؟
آخرين روزهاي فرعون
بيداري اسلامي منطقه و چالش هاي جديد غرب



چه حكمي در انتظار حسني مبارك است ؟
آخرين روزهاي فرعون

ترجمه و تنظيم : محمد معرفي
اشاره:
بازداشت و محاكمه مبارك از جمله اتفاقات بسيار مهم در تاريخ سياسي مصر و شايد خاورميانه است و اين پيام مهم را براي حكام مستبد در جهان عرب دارد كه اگر به خواسته هاي ملت مسلمان خود تن ندهند و از قدرت كناره گيري نكنند، دير يا زود، سرنوشتي مشابه فرعون مصر خواهند داشت.
محمدحسني مبارك كه حتي با وجود بيماري تا پيش از انقلاب 25 ژانويه حاضر نبود از قدرت كناره گيري كند، در نهايت شب 25ژانويه (22بهمن) در سخنراني تلويزيوني خود اعلام كرد كه به نفع معاونش عمر سليمان از قدرت كناره گيري خواهد كرد و پس از آن شهر بندري و تفريحي «شرم الشيخ» را براي سكونت خود برگزيد تا در يك فرصت مناسب از كشور فرار كند، اما بالاخره به دام عدالت گرفتار شد.
سرويس خارجي
حسني مبارك، رئيس جمهور مخلوع مصر در 11فوريه (22بهمن)، كناره گيري خود را از قدرت اعلام كرد و مردم مصر پس از شنيدن اين خبر با حضور در خيابان ها و ميادين، پيروزي انقلاب 25 ژانويه را جشن گرفتند.
در حالي كه جشن و شادماني در مصر و بلكه در سراسر جهان عرب از سقوط ديكتاتوري 30ساله مبارك برگزار شده بود، گزارش هايي منتشر شد كه براساس آن وضعيت جسماني حسني مبارك مناسب نيست و از آن تاريخ تاكنون گزارش هاي ضد و نقيضي در مورد ديكتاتور سابق اين كشور اعلام مي شود.
همچنين درباره محل زندگي مبارك شايعات فراواني وجود داشت كه برخي از اقامت او در آلمان، پناهندگي به عربستان و زندگي در دبي سخن به ميان مي آوردند ولي هر بار شوراي عالي نيروهاي مسلح مصر، اين شايعات را تكذيب مي كرد.
مردم مصر كه از اين موش و گربه بازي به ستوه آمده بودند، در جمعه موسوم به «نجات انقلاب» با تجمع ميليوني خود و همراه داشتن پارچه نوشته و شعارهايي، خواستار بازداشت و محاكمه حسني مبارك، رئيس جمهور سابق اين كشور شدند.
عصبانيت مردم از آنجا سرچشمه مي گرفت كه شوراي عالي نيروهاي مسلح مصر كه دست نشانده مبارك بود، هرگونه اطلاع رساني در مورد ديكتاتور سابق را ممنوع كرده بود و حاضر نمي شد كه به خواسته مردم در مورد دستگيري و محاكمه آن تن دهد.
در 12 فوريه گذشته، گزارش هايي منتشر شد كه در آن بر وخامت وضعيت جسماني مبارك تاكيد شده بود و در 17 فوريه نيز، گزارش هايي منتشر شد كه براساس آن حسني مبارك به حالت «كما» رفته است و برخي ديگر نيز از به شماره افتادن نفس هاي فرعون مصر و لزوم انتقال وي به خارج از كشور سخن به ميان آوردند. عامل ديگري كه باعث افزايش حساسيت مردم به سرنوشت ديكتاتور سابق شد به انتشار گزارشي در روز سوم ماه مارس در روزنامه رسمي «الاخبار» بود كه «ياسر مررزوق» سردبير آن به داشتن روابط بسيار نزديك و صميمانه با نظاميان حاكم معروف است.
در اين گزارش خاطر نشان شده بود كه حسني مبارك در حال معالجه سرطان «پانكراس» خود در بيمارستان پايگاه تبوك عربستان است و بايستي هر پنج روز نيز يك بار به مدت يك ساعت شيمي درماني شود.
براساس گزارش الاخبار، همسر و فرزندان و نوه هاي مبارك نيز وي را در اين سفر پزشكي همراهي مي كنند، اما شوراي عالي نيروهاي مسلح پس از مواجه شدن با جو اضطراب و خشم در ميان مصري ها، به سرعت آن را تكذيب و اعلام كرد كه او در منطقه تفريحي شرم الشيخ است.
هنوز يك ماه از اين گزارش نگذشته بود كه در تاريخ 28مارس روزنامه الاخبار مجددا گزارشي از وضعيت حسني مبارك را به چاپ رساند و به نقل از منابع مطلع تاكيد كرد كه رئيس جمهور سابق مصر و خانواده اش در پايگاه نظامي تبوك عربستان براي معالجه بيماري وي به سر مي برند.
اما اين بار هم، شوراي نظامي به صورت قاطع گزارش منتشر شده را تكذيب و اعلام كرد كه مبارك و خانواده اش در بازداشت خانوادگي در شهر شرم الشيخ به سر مي برند.
در روز سوم آوريل نيز شبكه خبري «الجزيره» خبري را منتشر كرد كه براساس آن حسني مبارك براي معالجه بيماري خود به آلمان سفر كرده است و طبق معمول شوراي نظامي مصر آن را تكذيب كرد.
به هر حال پس از پيروزي انقلاب 25 ژانويه، سوالي كه در ذهن همه مصريان بود، اين بود كه وي در كجا پنهان شده است و همان طور كه اشاره شد، پس از اينكه نتوانستند پاسخ اين سوال را دريافت كنند، خود دست به كار شده و با تظاهرات ميليوني در ميدان «التحرير»، خواستار روشن شدن وضعيت زندگي مبارك شدند.
دكتر عمار علي حسن، رئيس مركز مطالعات استراتژيك خاورميانه مصر در مورد اهداف نظاميان حاكم براي نجات جان ديكتاتور سابق گفت: سناريوي كناره گيري مبارك از قدرت به شرط تامين جان خود و خانواده اش در صورت خروج از مصر از آغاز انتفاضه اي كه به پيروزي انقلاب 25ژانويه منجر شد، مطرح بود.
وي افزود: در تاريخ 7فوريه و پنج روز قبل از كناره گيري مبارك از قدرت، سفير آلمان در قاهره، نشستي را با فرهيختگان مصري ترتيب داد و فقط از آنها يك سوال پرسيد كه اگر آلمان مبارك را بپذيرد، آيا وجهه اين كشور در نزد مردم مصر و خاورميانه، تخريب خواهد شد يا نه؟
اين سوال اگر چه نشان دهنده آغاز اقداماتي براي كنار زدن ديكتاتور از مسند قدرت بود، اما به هر صورت، وجهه آلمان را در نزد مردم موثرترين كشور عربي درخاورميانه تخريب مي كرد. در دومين روز پس از اين نشست، سفير وقت آلمان با نخست وزير تازه منصوب شده از سوي معاون مبارك ديدار و در مورد سرنوشت ديكتاتور بحث و تبادل نظر كرد.
گزارش هاي منتشره از اين ديدار بر اين موضوع تاكيد داشت كه توافقي براي خروج مبارك از مصر و سفر او به آلمان تحت پوشش ادامه معالجات پزشكي به عمل آمده است.
قرار بود در صورت خروج مبارك از مصر، وي پس از گذراندن مدت زمان كوتاهي از اقامتش در آلمان از آن كشور به «دبي» سفر كند و در آنجا دوران تبعيد خود را بگذراند.
سفر ناگهاني وزيرخارجه امارات به مصر درست يك روز پس از اين توافق، شايعه خروج مبارك از كشور را تقويت كرد و خشم و نفرت فراوان مردم را موجب شد.
رئيس مركز مطالعات استراتژيك خاورميانه مصر مي گويد: اين تنها سناريويي بود كه براساس آن حسني مبارك حاضر به كناره گيري از قدرت به نفع معاونش عمر سليمان درشرايط حساس پيش از انقلاب 25 ژانويه بود.
حسني مبارك بر مبناي اين توافق در شب 10 فوريه طي يك سخنراني راديو تلويزيوني، كناره گيري خود از مسند رياست جمهوري مصر به نفع معاونش را رسماً اعلام كرد.
اما سرنوشت اين ديكتاتور طور ديگري رقم خورد و برخي از عوامل باعث شد كه مبارك به خواسته اش مبني برخروج از مصر دست نيابد.
حسني مبارك پس از كناره گيري از قدرت به شرم الشيخ رفت تا در يك فرصت مناسب سناريوي خروج خود از مصر را اجرا كند، اما در نهايت با اقامت اجباري در شرم الشيخ مواجه شد.
دكتر علي حسن يادآور شد: من در آن زمان (اول مارس) اطلاعاتي را از يك منبع نزديك به شوراي نظامي دريافت كردم كه در آن ذكر شده بود كه مبارك در حال درمان سرطان پانكراس خود در تبوك عربستان است و به اين خاطر دائماً در حال رفت و آمد هفتگي به آن كشور است.
اطلاعات من با چاپ گزارشي از روزنامه الاخبار در مصر مطابقت داشت و معناي آن اين بود كه شوراي عالي نظامي به مردم دروغ مي گويد. اما پي گيري هاي بعدي نشان داد كه وي در شرم الشيخ و تحت اقامت اجباري قرار دارد. «محمود سليمان» يكي از كاركنان سابق در كاخ رياست جمهوري مصر نيز با تاييد سخنان عمار علي حسن در مورد سناريوي خروج مبارك از قدرت گفت: سوزان مبارك همسر رئيس جمهور مخلوع و فرزند ارشد وي جمال مبارك كه روياي جانشيني را در سر مي پروراند با اجراي اين سناريو و كناره گير ي اش از قدرت مخالفت كردند. اگرچه حتي باراك اوباما، رئيس جمهور آمريكا با اعزام فرستاده شخصي اش «فرانك ويزنر» به قاهره با آن موافقت كرده بود، اما خانواده مبارك آن را نپذيرفت.
اين كارمند سابق رياست جمهوري بر هم خوردن اين سناريو را موجب خشم باراك اوباما دانست، چرا كه حسني مبارك در سخنراني خود در 10 فوريه، طي سخناني به نيروهاي خارجي حمله كرد و گفت كه مصر توصيه خارجي ها را نخواهد پذيرفت.
محمود سليمان ،كارمند كاخ رياست جمهوري در مورد آخرين روزهاي سياه ديكتاتور مصر متذكر شد: مبارك اصلاً احساس آرامش نمي كرد، اگر چه جمال و اطرافيانش تلاش كردند كه او را قانع كنند كه بر انتفاضه مردم مصر طي 3 روز مستولي خواهند شد، اما در طرف ديگر مردم مصر به شدت خشمگين شدند، چرا كه در سخنراني مبارك، از كناره گيري وي از قدرت هيچ نشانه اي يافت نمي شد و اين خطر هم وجود داشت كه مبارك با حضور در عربستان هم چنان در راس قدرت باشد.
علاوه بر اين، مبارك به خوبي بر اين موضوع واقف بود كه در صورت اقامت در يك كشور اروپايي، تحت فشارهاي شديد رسانه هاي گروهي، سياستمداران مخالف دولت و حقوقدانان خواهد بود، پس بنابر اين بهترين مكان مناسب براي اقامت كشورعربستان - كه داراي امكانات مناسب پزشكي است - نيز بود. اما از آنجايي كه روزگار بر وفق مراد ديكتاتورها پيش نمي رود و آنها بايد روزي تقاص اعمال ننگين خود را در برابر ملت پس بدهند، مبارك نيز از اين قاعده مستثني نشد و به دام عدالت در مصر افتاد.
مبارك و مقاومت در برابر عدالت
حسني مبارك هرگز به مخيله اش خطور نمي كرد كه روزي بايد پاسخگوي اعمال و رفتار خود و وزيرانش باشد. به همين دليل در ابتدا با خيال راحت در شرم الشيخ سكني گزيد، اما پس از اينكه احساس كرد در نوعي حبس خانوادگي گرفتار شده است، تلاش كرد از آن رهايي يابد ولي اعتراضات مردمي باعث شد كه دولت موقت و سپس شوراي عالي نيروهاي مسلح، اقدامات امنيتي را در مورد وي به اجرا بگذارد و ديكتاتور از فرار از مصر صرف نظر كند.
شوراي عالي نيروهاي مسلح زيرفشارهاي مردمي در ابتدا امر به تشكيل يك كميته در مورد دارايي ها و اموال حسني مبارك و خانواده اش بدهد و سپس اين موضوع را منكر شود كه هيچ هواپيمايي در شرم الشيخ براي خروج مبارك از مصر فراهم نيست.
به هرحال كش و قوس ها در مورد ديكتاتور مصر و محاكمه فرزندانش كاسه صبر دستگاه قضايي اين كشور را هم لبريز كرد و در ماه آوريل سال جاري دادستان كل مصر احضاريه «محمد حسني مبارك» و دو فرزندش به نام هاي «جمال و علاء» را به اتهام تشويق به كشتار انقلابيون و فسادمالي از جمله حيف و ميل اموال عمومي صادر كرد.
به گفته دادستان كل مصر، دادخواست هاي واصله به دستگاه قضايي كه احضاريه براساس آنها صادر شده است به ميزان ارتباط رئيس جمهور سابق مصر و افراد خانواده اش به خيانت عليه معترضان و سوءاستفاده از نفوذ دولتي برمي گردد.
يك هفته پس از ارسال احضاريه به مبارك و فرزندانش، علاء و جمال براي پاسخگويي به اتهامات خود به زندان مركزي «طره» در حومه قاهره منتقل و به مدت 15 روز بازداشت شدند.
در مورد حسني مبارك دولت مصر در بيانيه اي رسمي كه از راديو تلويزيون اين كشور پخش شد، اعلام كرد كه رئيس جمهور مخلوع به علت حمله قلبي در حين بازجويي به بيمارستان شرم الشيخ منتقل و تحت درمان قرار گرفته است. اين در حالي بود كه روزنامه دولتي «الاهرام» اعلام كرد: مبارك به بهانه بيماري به بيمارستان شرم الشيخ رفت، تا مجبور نباشد به سؤالات بازرسان پاسخ بدهد.
ده ها تظاهركننده نيز ضمن تحصن درمقابل اين بيمارستان در شرم الشيخ، مبارك را تقبيح كرده و پارچه نوشته اي با مضمون «قصاب اينجاست» حمل مي كردند. درحالي كه ديكتاتور سابق فارغ از مسائل جاري، ساعاتي قبل از آن از مرسدس بنز ضدگلوله پياده و تحت تدابير شديد امنيتي به بخش هرمي شكل ساختمان بيمارستان كه متعلق به رياست جمهوري بود، رفت. اما بازجويي از فرزندان مبارك در مورد كشته شدن بيش از 800 تن از تظاهركنندگان و مجروح شدن نزديك به پنج هزارنفر معترضان درجريان انقلاب 25 ژانويه در زندان مركزي طره ادامه داشت.
پس از بهبود نسبي حال ديكتاتور سابق مصر تحت تدابير شديد امنيتي مبارك به يك واحد نظامي نزديك به مركز امنيتي استان سينا منتقل و «عبدالله الشاذلي» از وكلاي دادستاني سينا از وي تحقيق كرد.
به هرجهت از ديدگاه بسياري از كارشناسان مسائل مصر و مردم اين كشور، بازداشت حسني مبارك و فرزندانش راه را براي محاكمه وي فراهم مي كند و به ترديدها درباره تلاش برخي از افراد درمصر براي حمايت از رئيس جمهور سابق و دو فرزندش پايان مي دهد.
اگرچه برخي نيز اين اقدام شوراي عالي نيروهاي مسلح را كه محمدحسين طنطاوي رئيس آن از دوستان بسيار نزديك حسني مبارك است را اقدامي براي آرام كردن جو ملتهب درمصر عنوان كرده اند، اما محاكمه ديكتاتور نقطه عطفي در انقلاب 25 ژانويه است.
مبارك: من مقصر نيستم
برخلاف صدام حسين ديكتاتور سابق عراق، حسني مبارك 82 ساله اين جرأت و شهامت را نداشت كه مسئوليت اعمال و كردار گذشته خود را برعهده بگيرد.
رسانه هاي مختلف مصر كه هريك بخشي از اظهارات مبارك را در طول تحقيقات به چاپ رسانده اند، افشاگري هاي جالبي در اين مورد به عمل آورده اند.
حسني مبارك درجريان تحقيقات اعلام كرد كه تصميم گرفته بود در چهارمين روز تظاهرات مردمي از قدرت كناره گيري كند و به هيچ وجه دستور تيراندازي و يا حمله به معترضان را نداده است.
ديكتاتور سابق مصر در اعتراضات خود گفته بود از نيروهاي مسلح خواسته است به خيابان ها بروند و به حمايت از شهروندان بپردازند.
وي كه سه دهه بر مقدرات مردم مصر تسلط داشت در مقابل سؤال بازپرس در مورد دستور تيراندازي به مردم گفت: اگر يكي از فرماندهان وزارت كشور درجريان تحقيقات، اسم من را بياورد كه من دستور حمله به تظاهركنندگان را داده ام دروغ گفته است!
اين درحالي است كه «عمرسليمان» (جانشين مبارك پس از كناره گيري) طي اعترافاتي صريحا از صدور دستور شليك به تظاهركنندگان توسط رئيس جمهور مخلوع سخن به ميان آورد.
مبارك طي دوره بازجويي كه در بيمارستان انجام شد بارها بر اين موضوع تاكيد كرد و گفت: من در چهارمين روز تظاهرات تصميم گرفتم كه قدرت را به مردم محول و كناره گيري كنم، اما نزديكانم من را قانع كردند كه كشور وارد مرحله خطرناكي شده و تظاهرات در راستاي تغيير دولت است و من در خصوص تغيير دولت توافق كردم.
روزنامه «الشروق» چاپ مصر كه بخشي از اعترافات مبارك را به چاپ رسانده نوشت: من منافع كشورم را بر منافع شخصي ترجيح دادم و به خواسته هاي مردم درخصوص كناره گيري ام از قدرت پاسخ دادم و منافع كشور و مصري ها را بالاتر از همه چيز در نظر گرفتم و كناره گيري از روند سياسي را انتخاب كردم.
ديكتاتور مصر درباره اتهامات سوءاستفاده از قدرت و چپاول اموال عمومي گفت: من و خانواده ام درمعرض حملات ظالمانه و ادعاي باطل قرارگرفتيم كه هدف از آن خدشه واردكردن به وجهه من و درستي من است.
مبارك هنگام بازجويي و براي اينكه خود را از كشتار مردم مصر تبرئه كند گفت: من با سرگرد «حبيب العادلي» وزير كشور سابق يك بار صحبت كردم و از وي خواستم كه با تظاهركنندگان با احتياط فراوان برخورد كند و اگر دستوري خلاف اين موضوع صادر شده است و آن را به من نسبت داده اند آن را تكذيب مي كنم.
اما در همان هنگام گزارشي در مورد مبارك در يك روزنامه صهيونيستي منتشر شد كه نشان دهنده چهره ضدمردمي و نوكر صفتي ديكتاتور مصر در طي سه دهه حكومت وي بود.
روزنامه «هاآرتص» در گزارشي اذعان كرد: پيش بيني وحشت اسرائيل از رفتن مبارك كه سال هاي پيش بر سر زبان ها افتاده بود، سرانجام محقق شد و تل آويو دوست بسيار نزديكي را در مصر از دست داد و اگر چه او مجري اوامر و دستورات آمريكا و ما بود، اما پيش بيني در مورد جانشين آينده وي بسيار دشوار خواهد بود.
سند جنايت مبارك
كارنامه حسني مبارك در طول سه دهه حكومت وي بر مصر مملو از جنايت و سركوب معترضان است. او در طول 30 سال تكيه زدن بر مسند قدرت هانند ساير ديكتاتورهاي سلف خود به قلع و قمع مخالفان روي آورد.
اما با وجود اينكه مردم مصر هرگز جنايات او را فراموش نكرده اند با اين حال دادستان زندگي هريك از قربانيان انقلاب 25 ژانويه خود سند گويايي از درنده خويي ديكتاتور فرتوت اين كشور به شمار مي رود.
انقلاب 25 ژانويه كه با خيزش جوانان تحت لواي تعاليم اسلام صورت گرفت به بدترين شكل ممكن از سوي دستگاه امنيتي مصر سركوب شد و شهيد بندر پورت سعيد كه با 80 گلوله به شهادت رسيد مردم مصر را در آن دوران تكان داد.
شهيد «محمد راشد درويش» (23 ساله) از فرزندان استان پورت سعيد در منطقه كانال سوئز يكي از شهداي جوان انقلاب 25 ژانويه به شمار مي رود، كه خانواده اش به سختي قادر به شناسايي پيكر وي شدند، چرا كه 80 گلوله جنگي كه از فاصله يك متري به وي شليك شده بود، آن را به كلي متلاشي كرده بود.
شليك 80گلوله از دو اسلحه مختلف از فاصله يك متري كه فقط 50 گلوله از آن به سر شهيد درويش شليك شده بود، حتي پزشك قانوني را به گريه انداخت. او اعتراف كرد كه اين نهايت وحشي گري و توحش رژيم مبارك در برابر ملت است.
اما مادر شهيد راشد درويش با ايماني قوي و تسليم به درگاه الهي در مورد قضا و قدر روزگار معتقد است كه فرزندش در بهشت برين قرار دارد.
مادر درويش مي گويد: انگار آنها به يك سيبل تيراندازي مي كردند نه به يك انسان بدون سلاح... شليك يك گلوله براي كشتن وي ظاهراً كافي نبود كه آنها اين گونه پيكرش را سوراخ سوراخ كردند.
فرزند من هيچ گونه سلاح يا ماده آتش زا به همراه خود نداشت و فقط در برابر آنها با دست خالي ايستادگي كرد، بنابراين او را به قتل رساندند.
راشد درويش جوان مصري در خانواده معمولي رشد كرد و با ورود به دانشگاه به تحصيل در رشته زبان انگليسي پرداخت و در دوره زندگي كوتاه اش هميشه از اين موضوع كه چرا گاز و سيمان مصر با بهاي اندكي به اسرائيل صادر مي شود، غمگين بود.
مادر درويش كه كارمند وزارت آموزش و پرورش مصر است مي گويد: من چهار فرزند خود را به گونه اي تربيت كردم كه به افكار و عقايد ديگران احترام بگذارند و محمد نيز از اين قاعده مستثني نبود. او دائماً به من مي گفت كه مصر بالاخره از بندگي رهايي خواهد يافت و آزاد خواهد شد و او همانند هر جوان مصري شغل مناسب خود را خواهد يافت.
محمد دوست داشت همانند ساير جوانان مصري در ميدان التحرير و به خصوص در روز خشم شركت كند، و با وجود درآمد بسيار كم خانواده وي از طريق اينترنت دائما اخبار و تحولات مصر را دنبال مي كرد و عضو سايت هاي اجتماعي جوانان مصر شده بود.
مادر محمد راشد درويش در مورد نحوه شهادت وي مي گويد: وقتي اصرار و علاقه مندي وي در مورد شركت در سرنوشت آينده كشورش را ديدم در روز موعود به او پيشنهاد كردم كه از پدرش هزينه سفر به قاهره را براي شركت در تظاهرات ميدان التحرير دريافت كند، اما به درخواست من پاسخ منفي داد چرا كه به دليل جدايي پدرش از ما، آن را برخلاف عزت و كرامت خود مي دانست.
محمد علاوه بر تحصيل با انجام پاره اي از كارها مانند ترجمه متون و غيره، كمك خرج خانواده بود و در روز موعود به همراه سه تن از برادرانش به خيابان اصلي شهر پورت سعيد رفت تا شعار «الشعب يريد اسقاط النظام» (مردم خواهان سرنگوني رژيم هستند) را سر دهد.
او پيش از اين در تظاهرات هايي نيز شركت داشت و فقط براي خوردن غذا به خانه مي آمد و هنگامي كه از او خواسته شد كه بيشتر به خانواده اش توجه كند با ناراحتي گفت: من از جواناني كه در خيابان ها هستند بهتر نيستم و همه ما يك موضوع را دنبال مي كنيم و آن آزادي، عدالت و سرنگوني رژيم مبارك است. مادر داغدار اين جوان مصري در حالي كه قطرات اشكي برگونه اش سرازير مي شود مي گويد: هنوز ساعتي از حضور محمد در تظاهرات نگذشته بود كه ناگهان زنگ تلفن به صدا درآمد و به من خبر دادند كه در بيمارستان پورت سعيد است و سراسيمه خود را به آنجا رساندم، جسد او را نديدم ولي مطمئن بودم كه فرزندم به شهادت رسيده است.
اين مادر مصري مي گويد: من پس از شهادت وي بسيار غمگين شدم و تنها خواسته ام تحقق عدالت و اجراي خواسته مردم است و زماني احساس راحتي خواهم كرد كه فرعون مصر و همدستان وي در دادگاه عدالت محاكمه و بسزاي اعمال خود برسند.
منبع : خبرگزاري ها

 



بيداري اسلامي منطقه و چالش هاي جديد غرب

تحولات اخير و بيداري اسلامي در برخي كشورهاي عربي خاورميانه و شمال آفريقا مقامات كاخ سفيد را با چالش هاي جديدي در منطقه روبه رو كرده است. بررسي تحولات منطقه خاورميانه و خيزش هاي مردمي كشورهاي عربي؛ اصلي ترين موضوع مورد بحث صاحب نظران سياسي آمريكايي و كشورهاي اسلامي است. برخي كارشناسان سياسي اعلام كردند كه طلوع خورشيد دموكراسي در جهان عرب؛ چالش هاي جديدي را پيش روي راهبردهاي آمريكا در برخورد با جهان اسلام قرار مي دهد.
به اعتقاد اين گروه از صاحب نظران، انقلاب ها و قيام هاي عربي علاوه بر دستاوردهايي، تناقضي را در مواضع آمريكا بين اصول و ارزش هاي اخلاقي و راهبردهاي مطابق با منافع خود ايجاد كرده است.
شبكه تلويزيوني قطر به نقل از كارشناسان سياسي افزود: اين تناقض در قالب ملاك هاي چندگانه عملكرد آمريكا در برخورد با هر يك از قيام هاي عربي متجلي شده است. يك مقام آمريكايي نيز در اين باره به الجزيره گفت: هر كشور وضعيت متفاوتي نسبت به كشورهاي ديگر دارد و به صراحت بايد گفت آمريكا نمي تواند همواره به اصول و ارزش هاي مورد نظر خود در برخورد با همه اين كشورها پايبند باشد.
به گفته اين مقام آمريكايي، تحقق منافع كشور نيز گاهي دشوار است و شيوه برخورد آمريكا با قيام هاي عربي همواره عادلانه و خوب نبوده است اما واشنگتن از همه كشورها مي خواهد با انجام اصلاحات، از خشونت پرهيز كنند.
وي معتقد است: نزاع اعراب و اسرائيل بر سر فلسطين كه همواره دروازه ورود و دست اندازي آمريكا به خاورميانه و منشأ بيشتر مشكلات آمريكا با اين منطقه بوده هم اكنون و در پي قيام هاي عربي دشوارتر شده اما در عين حال از اولويت در سياست خارجي آمريكا نيز برخوردار شده است.
يك كارشناس عرب نيز گفت: در سايه تحولات جاري جهان عرب و جنبش هاي مردمي در كشورهاي مختلف و خواسته هاي مردم براي تحقق دموكراسي و مشاركت سياسي بيشتر، بايد مسئله فلسطين نيز مورد توجه ويژه قرار گيرد.
وي افزود: تاكنون دولت هاي عربي از آمريكا دستور مي گرفتند و اين فرامين را اجرا مي كردند اما اكنون ملت هاي عربي به هويت ملي و قوميت عربي خود توجه خاصي دارند.
وي تاكيد كرد: احساسات ملي كه مشروعيت خود را از ميدان هاي خشم عربي گرفته، مخاطبان جديدي براي آمريكا در پايتخت هاي عربي ايجاد كرده و در عين حال به همان اندازه نگراني و هراسي را در محافل حامي اسرائيل نيز ايجاد كرده است.
اين مقام عرب گفت: نگران ترين محافل نسبت به قيام هاي عربي، لابي صهيونيست ها در آمريكا و هواداران آنها هستند. وي تصريح كرد: طي چند دهه گذشته كنار گذاشتن اخلاق و ارزش هاي عدالت و انصاف از سياست هاي آمريكا در قبال منطقه خاورميانه، بخش عمده اي از نفوذ و تاثيرگذاري واشنگتن در جهان عرب را از بين برد و اگر واشنگتن در اين باره تدبير فوري و گسترده اي اتخاذ نكند خشم مردم كشورهاي عربي منطقه متوجه آمريكا در خاورميانه خواهد شد.
غرب به دنبال چيست؟
روزنامه اشپيگل در مقاله اي با عنوان دموكراسي يا دلار، نوشت: غرب در پس حمايت از دموكراسي به دنبال فروش تسليحات و كسب دلار است و تسليحات كشورهاي غربي مدعي در كشورهايي انبار شده كه ديكتاتورهاي متحد و دوست غرب بر آنها حاكم بودند يا هنوز حكومت مي كنند.
اشپيگل با استناد به سفر اعضاي هيئتي از صاحبان صنايع تسليحاتي انگليس كه «ديويد كامرون» نخست وزير اين كشور را در ديدار ماه گذشته ميلادي از خاورميانه به ويژه كشورهاي حوزه خليج فارس همراهي مي كردند، افزود: هدف اصلي اين برنامه، فروش تسليحاتي به حكام مستبد عرب بود و وقتي نمايندگان مجلس انگليس، كامرون را به خاطر اين بي تدبيري سرزنش كردند، وي بر درستي روال معاملات انجام شده تاكيد كرد و در توجيه اين اقدام گفت، لندن از خريداران تسليحات قول گرفته است تحت هيچ شرايطي از اين تسليحات براي نقض حقوق بشر استفاده نكنند.
اشپيگل نوشت: اما بايد يادآوري كنيم، كشوري كه مدعي است هنگام فروش تسليحات از خريداران قول منع سوءاستفاده را مي گيرد، تنها در دو سال گذشته از محل فروش تسليحات به «معمر قذافي» ديكتاتور ليبي، بيش از 100 ميليون يورو (142 ميليون دلار) درآمد كسب كرد كه اكنون اين سلاح ها عليه مردم و معترضان استفاده مي شود.
افزون بر اين، پليس مقابله با تروريسم قذافي نيز دست پرورده و آموزش ديده انگليس است و اكنون نيز لندن بايد هر چه زودتر پنجاه مجوز صدور تسليحات به ليبي و بحرين را لغو كند.
غرب كه امروزه از نقض حقوق بشر توسط حكام خودكامه عرب ابراز تأسف مي كند، تا چندي پيش، در قالب قراردادهاي چندميليارد دلاري، تسليحاتي در اختيار اين حكومت گران قرار داد كه در خدمت تثبيت و تحكيم نظام آنها بوده و هست.
در واقع، غرب، نه در پي حمايت از حقوق بشر و دموكراسي بلكه درصدد فروش تسليحات به حاكمان خودكامه اي بود و هست كه خريداراني سهل الوصول و بي دردسر هستند.
اشپيگل در ادامه با اشاره به فروش تسليحات نظامي آلمان نوشت: طبق اعلام مؤسسه بين المللي تحقيقات صلح در استكهلم، در سال هاي اخير، آلمان پس از آمريكا و روسيه، سومين صادركننده تسليحات در جهان بوده است و در مجموع، آلمان در سال 2008 بالغ بر شش ميليارد يورو از محل فروش تسليحات روانه خزانه خود كرد.
كيفيت و قابليت اين تسليحات، حتي روسيه را به يكي از مشتريان اصلي خود تبديل كرده است. آلمان كه سال 2005 خودروهاي زرهي به ارزش 300 هزار يورو در اختيار ليبي گذاشت، در سال هاي 2006 تا 2009 نيز تجهيزات نظامي به ارزش 83 ميليون يورو در اختيار حاكم اين كشور قرار داد.
امروز، قذافي براي سركوب مردم از تجهيزات و فناوري هاي ساخت آلمان، فرانسه يا ايتاليا بهره مي برد و برلين با فروش 110 ميليون يورو تسليحات نظامي به اين ديكتاتور در سال 2006، گوي سبقت را از ساير كشورهاي اروپاي غربي ربود.
اشپيگل افزود: استفاده از تسليحات ساخت مدعيان حمايت از حقوق بشر و دموكراسي را در روند سركوب قيام هاي مردمي توسط حكام ساير كشورها از جمله يمن نيز مي توان مشاهده كرد. دولت انگليس اواخر سال 2009 با فروش «تسليحات و مهماتي» به ارزش 183 هزار يورو به يمن موافقت كرد كه اكنون نيروهاي امنيتي «علي عبدالله صالح» رئيس جمهوري اين كشور از آن براي هدف قرار دادن معترضان استفاده مي كنند. نيروهاي امنيتي حسني مبارك نيز براي سركوب اعتراضات مردمي در مصر؛ از تجهيزاتي استفاده كردند كه بخشي از آنها در قالب قراردادي 80ميليون يورويي در سال 2006 از آلمان خريداري شده بود.
عربستان سعودي كه با هدف كمك به سركوب اعتراضات مردمي در يمن به اين كشور لشكر كشي كرده؛ از تسليحات و تجهيزاتي استفاده كرد كه از آمريكا خريداري كرده بود و واشنگتن نيز سال گذشته از تصميم خود براي انعقاد بزرگترين قرارداد فروش تسليحات به عربستان خبر داد اين كشور قصد دارد طي پنج تا 10سال آينده، هواپيماها و تجهيزات نظامي به ارزش 60ميليارد دلار از آمريكا خريداري كند كه به نوشته وال استريت ژورنال براي ادامه كار 77هزار نفر در بوئينگ كفايت مي كند.
خاندان حاكم بر عربستان همچنين تصميم دارد در قالب يك قرارداد 30ميليارد دلاري؛ ناوگان دريايي اين كشور را روزآمد كند. اشپيگل از امارات عربي متحده نيز به عنوان يكي ديگر از مشتريان پرو پا قرص فروشندگان تسليحات غرب ياد كرد و نوشت: فروشندگان تسليحات غربي از دلارهاي حاصل از اين معاملات سرمست و سرخوش مي شوند چرا كه امارات كه در سال 2010 فهرستي براي خريد تسليحات به ارزش 40ميليارد دلار به آمريكا سفارش داد؛ درصدد كسب جديدترين سامانه دفاع موشكي از واشنگتن است.
سياست نفت و سلاح غرب
يكي از اعضاي شوراي روابط خارجي آمريكا گفته است بازار جذاب فروش تسليحات آمريكا در خاورميانه در هنگامه بيداري مردمي اين منطقه؛ واشنگتن و خريداران ثروتمند عربش را با معماهاي بزرگي در مورد چگونگي كاربرد اين سلاح ها بعد از احتمال انتقال قدرت مواجه ساخته است. «لسلي اچ گلب» ستون نويس سابق روزنامه نيويورك تايمز و رئيس افتخاري و از اعضاء علي البدل برجسته هيئت رئيسه شوراي روابط خارجي آمريكا در مقاله اي نوشته است كه خاورميانه سرشار از نفت و سلاح؛ امروز لبريز از بيداري مردمي است. وي در اين مقاله كه در پايگاه اطلاع رساني شوراي روابط خارجي آمريكا منتشر شد؛ نوشت: در اين نقطه از جهان؛ اسرائيل (رژيم صهيونيستي)؛ عربستان و امارات عربي متحده زرادخانه هاي خود را آكنده از ده ها فروند جت هاي جنگنده و راكت كرده اند تا با نيروي نظامي متعارف قدرت هاي اروپايي مانند انگليس؛ فرانسه يا به رقابت برخاسته و يا بر آنها برتري يابند!
كشورهاي خاورميانه ظرف چهار سال آينده فقط از آمريكا مجموعا 123 ميليارد دلار جنگ افزار خريداري خواهند كرد و در صدر اين كشورها عربستان سعودي است كه با اختصاص 60ميليارددلار از اين خريدهاي تسليحاتي به خود؛ جبهه مقدم را در صف آرايي هواپيما و موشك در زرادخانه اش نصيب خود ساخته است.
اين قرارداد با واشنگتن؛ بزرگ ترين قرارداد فروش تسليحاتي در تاريخ آمريكا است. اين نويسنده آمريكايي در ادامه نوشته است: قابل توجه است كه سلاح هايي كه رهبر ليبي امروز با آنها به جنگ نيروهاي ناتو مي رود عموماً و اخيراً از ايتاليا؛ فرانسه و انگليس خريداري شده است. اين كشورها با فروش اين جنگ افزارها به سرهنگ معمر قذافي رهبر ليبي؛ او را خاكريزي قابل تحمل و يك تأمين كننده قابل اعتماد نفت و نيز يك مشتري خوب براي سلاح هايشان به حساب آوردند.
به نوشته وي؛ سياستمداران غربي براي توجيه حفظ بازار پر زرق و برق تسليحاتي شان در خاورميانه مي گويند كه احساس آنها اين است كه منفعت فروش سلاح به كشورهاي خاورميانه بسيار بيش از مضرات آن است و شايد حق با آنها باشد.
البته حداقل براي آينده اي قابل پيش بيني يك عامل مهم؛ پول است. هر چند در ظاهر انگيزه اي است نازيبا اما فروش سلاح معامله اي است سودمند و مي تواند حداقل بخشي از هزينه هاي خريد نفت را تأمين كند.
كشورهاي نفت خيز عرب، نفت خود را به كشورهاي اروپايي و آمريكايي مي فروشند و كشورهاي بزرگ فروشنده سلاح (شامل آمريكا، انگليس، فرانسه، روسيه و امروز نيز چين)؛ سلاح هايشان را با قيمت هايي گزاف به اعراب مي فروشند. البته درآمد فروش سلاح نمي تواند هزينه هاي خريد نفت را بپوشاند اما همه چيز به خدمت هم مي آيد. براساس يك برآورد مطالعاتي؛ ثروت بادآورده فروش سلاح 60ميليارددلاري به عربستان مي تواند باعث خلق 77هزار فرصت شغلي در آمريكا شود. سياستگذاران غربي هرگز اعتقادشان بر اين نيست كه معاملات تسليحاتي آنهاست كه كبريت شعله آتش خشم عمومي در خاورميانه را مشتعل كرده است هر چند كه در عالم واقعيت؛ عكس اين قضيه صادق است.
فارغ از حمله صدام حسين به ايران و كويت در سال هاي قبل؛ نتيجه تحليل هاي سياستگذاران غربي بر اين است كه فروش سلاح به برقراري صلح در منطقه كمك كرده چرا كه باعث موازنه قدرت در منطقه شده است!
نظر واشنگتن هم اين است كه فروش فراوان سلاح به كشورهاي شبه جزيره عربي مانند عربستان؛ كويت؛ امارات و عمان و نيز مصر عامل اصلي بازدارندگي ايران است. اصلي ترين توجيه وزارت خارجه آمريكا براي اين هجمه فروش سلاح هم همين استدلال است.
عضو شوراي روابط خارجي آمريكا در ادامه مقاله خود افزوده است: اما از بعدي ديگر؛ فروش اين سلاح ها به كشورهاي عربي تهديدكننده امنيت اسرائيل (رژيم صهيونيستي) است و البته دولت آمريكا اين بار تحت عنوان ايجاد موازنه ميان اين دو؛ به فروش سلاح هايي با فناوري پيشرفته تر و قدرت عملياتي مخرب تر و گسترده تر به اسرائيل مبادرت ورزيده است. روي همين اصل؛ بعد از فروش جت هاي جنگنده 15- F به عربستان؛ آمريكا اسرائيل را با جنگنده هايي بسيار پيشرفته تر 35-F مجهز خواهد ساخت. با اين هجمه تسليحاتي؛ رهبران عرب در گذشته همواره بر اين تصور بودند كه به راحتي مي توانند مشكلات خاورميانه را حل و فصل نمايند اما بيداري مردمي اعراب و يا همان بهار اعراب و يا انقلاب هاي دموكراتيك همه ارزيابيها را دگرگون ساخت. اكثر رهبران غربي در ابتدا اميدوار بودند اين قيام ها منتهي به انتقال قدرت از حكومت هاي خودكامه به دمكراسي هاي پايدار شود، اما ديدگاهي ديگر مطرح است كه دوستان خودكامه آمريكا در جهان عرب در مقابل تظاهرات مردمي در هم خواهند شكست.
اگر چه نبايد فراموش كرد كه اين رژيم ها با سلاح هاي غربي به سركوب اعتراضات مردمي رفته اند، ديدگاه ديگري هم در غرب مطرح است و نگراني از اينكه با سرنگون شدن خودكامه ها؛ قدرت واقعي امكان دارد به دستان «مذهبيون افراطي» بيفتد. اكنون نگراني عميق از اين بابت است كه برگزاري انتخابات در كشورهايي مانند مصر قدرت را به دست گروه هاي سياسي كه بهترين سازماندهي را دارند مانند اخوان المسلمين و متحدانش واگذار نمايد و وحشت آنجاست كه تسليحات مدرن دردستان يك چنين گروه هايي قرار گيرد.
منبع: ايرنا

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14