(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 12 اردیبهشت 1390- شماره 19916

ايمني بدنتان را با زنجبيل و آويشن افزايش دهيد
رك گويي كودكانه
آلرژي هاي غذايي
نگرش شما به زندگي
جوانان را با محبت رام كنيد
اهميت مشاوره پيش از ازدواج



ايمني بدنتان را با زنجبيل و آويشن افزايش دهيد

مصرف زنجبيل به مقدار كم، زردچوبه، اورگانو و آويشن مي تواند باعث افزايش قدرت حفاظتي بدن در مقابل عفونت ها شود.
بهتر است ميوه ها و سبزيجات نيز به صورت مخلوط و به شكل سالاد مصرف شوند چرا كه هر كدام از ميوه ها و سبزيجات حاوي مواد غذايي خاصي هستند و زماني كه با يكديگر مصرف مي شوند، تأثيرگذاري همديگر را بر بدن افزايش مي دهند.
سيستم ايمني بدن بويژه در فصول سرد سال بايد تقويت شود، در اين اوقات، خطر ابتلاي افراد به ويژه كودكان و سالمندان به بيماريها افزايش مي يابد. كمبود دريافت هر ماده مغذي مي تواند بدن را در مقابله با عفونت ها از جمله عفونت هاي سرماخوردگي دچار مشكل كند. سوء تغذيه نيز باعث كاهش قدرت دفاعي بدن در مقابل عوامل بيماري زا مي شود.
افراد مبتلا به سوءتغذيه به منظور پيشگيري از ابتلا به عفونت ها بايد مواد غذايي مختلف را به مقدار كافي مصرف كنند. اشخاصي كه از سوءتغذيه رنج نمي برند نيز لازم است سيستم دفاعي بدن خود را با مصرف برخي مواد غذايي تقويت كنند.
براساس نتايج برخي مطالعات، در صورت مصرف مواد غذايي مؤثر بر افزايش ايمني بدن قبل از قرار گرفتن در معرض عفونت ها يا 24ساعت قبل از بروز علايم بيماري، بدن در مقابل بيماري ها مقاوم تر مي شود.
براساس نتايج بدست آمده درباره نقش مواد غذايي براي مقابله با عوامل در صورت گنجاندن گروه هاي مختلف مواد غذايي در رژيم غذايي روزانه احتمال ابتلا به عفونت ها كاهش مي يابد. براساس نتايج برخي از مطالعات، مصرف آنتي اكسيدان ها مانند ويتامين هاي Aو C و E مقاومت بدن افراد را در مقابل عفونت ها افزايش مي دهد.
آنتي اكسيدان ها در بسياري از ميوه ها و سبزيجات وجود دارند. به عنوان نمونه كيوي و مركبات حاوي ويتامينC هستند. علاوه بر آن، فلفل دلمه اي قرمز منبع خوبي از اين ويتامينC است. مواد غذايي و سبزيجاتي مانند خرمالو، كدو و هويج كه رنگ سبز تيره يا نارنجي دارند، منبع خوبي از بتاكاروتن محسوب مي شوند و در مقابل عفونت ها مي توانند بدن را حفاظت كنند.
براساس نتايج برخي از مطالعات، مصرف كلم بروكلي باعث افزايش قدرت ايمني بدن مي شود و اگر به طور خام استفاده شود بيشترين اثر را دارد البته مي توان آن را بخارپز كرد. شلغم نيز حاوي ويتامينA، كلسيم، اسيد فوليك و مقداري ويتامينC است. سير هم باعث افزايش مقاومت سيستم ايمني بدن مي شود.
اثر مصرف مواد غذايي مانند ويتامينC زماني افزايش مي يابد كه استفاده از آن با ويتامين ها و مواد معدني ديگر همراه شود. لذا توصيه مي شود: سالاد را در رژيم غذايي خود بگنجانيم علاوه بر آن ميوه ها را به همراه سبزيجات 4 تا 7بار در طول شبانه روز به عنوان ميان وعده، دسر و پيش از خواب مصرف كنيم. از سوي ديگر اگر تمايل به مصرف ميوه ها داريم، انواع مختلف آن ها را بخوريم.
نقش روي در افزايش سيستم ايمني
روي هم در منابع حيواني و هم منابع گياهي يافت مي شود. روي موجود در منابع گياهي كمتر جذب بدن مي شود. نتايج مطالعات جديد اثر كمتري از «روي» بر افزايش قدرت سيستم ايمني بدن نشان داده اند هرچند كه در كشورهايي مانند ايران مردم كمتر از حد نياز روي دريافت مي كنند اين درحالي است كه روي در منابع حيواني مانند گوشت و مرغ و منابع گياهي مانند حبوبات يافت مي شود.
از طرفي آلودگي هوا يكي از عوامل اكسيدان است كه مي تواند بر سيستم ايمني بدن اثر منفي بگذارد. بنابراين در مناطق آلوده تر خطر ابتلا به عفونت هايي مانند عفونت هاي سرماخوردگي بويژه در كودكان بيشتر است. البته مي توان با مصرف ميوه و سبزيجات تا حدودي از اثرات آلودگي هوا بر سيستم ايمني بدن كاست.
مبتلايان به عفونت هاي سرما خوردگي بايد مايعات بيشتري مصرف كنند البته چاي سبز هم باعث تحريك سيستم ايمني بدن در مقابل عفونت ها مي شود علاوه بر آن چاي معمولي كمرنگ نيز مفيد است.

 



رك گويي كودكانه

همه ما در شرايطي قرار گرفته ايم كه كودكي در جمع و در حضور ديگران به والدين يا به بزرگ ترها اهانت مي كند و در اين زمان جز شگفت زدگي، خشم و جريحه دار شدن احساسات والدين هيچ راهكار ديگري معمولا در دسترس نيست و اغلب در اين موارد واكنش ها تا حدي شتاب زده و دور از منطق صورت مي گيرد.
به عنوان مثال اگر در شرايطي قرار گرفتيد كه فرزندتان در حضور جمع به شما گفت تو هيچي نمي فهمي! سعي كنيد كلام فرزندتان را در چارچوب جديدي قرار دهيد و به او برگردانيد مثلا به او بگوييد به نظر مي رسه تو واقعا به خاطر نرفتن به پارك از دست من عصباني هستي؟ يا بهتر نيست به جاي حرف بي ادبانه علت عصبانيت خود را بگويي؟
در اين شرايط بايد به فرزندان گوشزد كنيد «من هيچ گاه با تو بي ادبانه حرف نمي زنم و دوست هم ندارم كه تو با من اينطوري حرف بزني» و در اين مرحله از او دور شويد و او را تنها بگذاريد.
اگر در شرايط اهانت به خود توسط فرزندتان قرار گرفتيد، سعي كنيد علت خشم و واكنش او را كشف كنيد و به خود رجوع كنيد تا متوجه شويد آيا شما از واژگان و عباراتي مانند او استفاده مي كنيد يا نه؟ نتايج تحقيقات مختلف اين موضوع را به اثبات رسانده است كه اگر والدين به خصوص مادر در ناميدن افراد خانواده يا دوستان و آشنايان از كلمات خاص و غيرمحترمانه اي استفاده كنند احتمال استفاده اين كلمات از سوي كودكان بيشتر مي شود. تحقيقات همچنين نشان مي دهد كه شيوه ابراز هيجان در كودكان عمدتا از رابطه با مادر سرچشمه مي گيرد. اما از آنجا كه كودكان با افراد زيادي تماس دارند و به مكان هاي مختلفي مي روند و يا از طريق تلويزيون، كلام و ابراز هيجانات خود را شكل مي دهند لذا محتمل است كه كلمات تند و ناسزاي زيادي را در دايره لغات خود بگنجانند. بسياري از كودكان تا سن چهار سالگي مي توانند بياموزند كه چگونه خشم خود را به شيوه اي مستقيم و قابل قبول ابراز كنند اما اين امر مستلزم تشويق و مداومت از سوي والدين به خصوص مادر است. همچنين تا اين سن اغلب كودكان مي توانند بفهمند كه چگونه كلمات توهين آميز و جملات غيرمهربانانه مي تواند احساسات ديگران را جريحه دار كند.
بسياري از كودكان تا سن هشت سالگي مي توانند خشم خود را به طور مناسب ابراز كنند بدون اين كه از كلمات ناسزا استفاده كنند و يا بي جهت برانگيخته شوند و بخش اعظم اين گونه ابراز هيجان و بروز احساسات، اكتسابي از محيط اطراف است.
¤ ريشه اهانت كودك به ديگران:
«مامان چرا اون آقاهه اين قدر چاقه» «بابا اون خانمه چرا اين قدر زشته» و جملات ديگر كه تنها باعث خجالت زدگي و شرمساري والدين مي گردد، نتيجه چه رفتاري مي تواند باشد؟
واقعيت آن است كه كودكان مشاهده كنندگاني دقيق، بي خطا و صادقند. گاه آنان از ابراز تعجب و واكنش نسبت به خصوصيات فردي و ظاهري كسي قصد و نيت آزار و قضاوت ندارند و تنها كنجكاو هستند و گاه كنجكاوي، تعجب و شگفتي خود را با كلماتي كه در عالم بزرگسالي توهين به حساب مي آيد، بيان مي كنند. در اين مواقع والدين اغلب يا به كودكان تشر مي زنند كه زود عذرخواهي كن چون خيلي بي ادب بودي و حرف خوبي نزدي و گاهي نيز حتي كودك را تنبيه مي كنند. آن چه مسلم است كه اين شيوه به كودكان چيزي نمي آموزد و اولين كاري كه شما بايد در چنين مواقعي انجام دهيد ارزيابي آن است كه آيا فرد مورد نظر، اين كلام يا جمله اهانت آميز را شنيده است يا نه. اگر شنيده يك عذرخواهي صميمانه ولي كوتاه بكنيد مانند «خيلي متاسفم» يا «من از طرف پسر يا دخترم عذرخواهي مي كنم». سپس به فرزندتان با صدايي آرام بگوييد «بعداً كه به خانه برگشتيم بايد راجع به اين موضوع صحبت كنيم.»
وقتي با كودكتان تنها شديد، نيازي نيست كه همه دلايل ظاهري افراد مانند زشتي، چاقي، كوتاهي قد و... را توضيح دهيد تنها به او بگوييد كه هرگز نبايد در جلوي افراد راجع به اندازه بدن، زشتي و... صحبت كنيم چون آنها احساس بدي پيدا مي كنند و ناراحت مي شوند.
نكته آن است كه بيشتر كودكان تا سن چهار سالگي مي فهمند كه افراد ديگر هم داراي احساسات هستند و اين احساسات مي تواند آسيب ببيند. به عبارت ساده تر ديگران هم مي توانند همان طور كه او از چيزي ناراحت مي شود، ناراحت و دلخور شوند. تا همين سن نيز بيشتر كودكان مي فهمند كه وقتي مادر يا پدر مي گويد «وقتي به خانه برگشتيم باهات حرف مي زنم» منظورشان چيست و مي توانند منتظر بمانند.
كودكان تا سن 8 سالگي فرصت دارند كه بياموزند نبايد احساسات ديگران را جريحه دار كنند، نبايد به ديگران راجع به چهره، جثه و ساير موارد توهين آميز حرفي بزنند. به آنها فرصت دهيد و پيوسته گوشزد كنيد بايد در قبال حرفها و عبارات زشت عذرخواهي كنند و خود نيز براي انجام عذرخواهي، كودك خود را تشويق كنيد.
توجه داشته باشيد كه والدين يا بزرگترهاي دوروبر كودك هرگز نبايد جملات يا كلمات ناسزاي او را تعبير به شيريني و جذابيت كودك كنند زيرا با اين كار به كودك فرصت كمتري براي قبول خطا و جبران آن مي دهند و كودك ياد مي گيرد كه در قبال بي ادبي نيازي به اصلاح رفتار نيست و جريحه دار كردن احساسات ديگران اهميت چنداني ندارد.
لادن نصيري

 



آلرژي هاي غذايي

بيش از 90 درصد از آلرژي هاي غذايي با مصرف 8ماده غذايي عمده بروز مي كند كه تخم مرغ، شير، گندم، سويا، ماهي، صدف و مغزهاي روغني از آن جمله هستند.
70 درصد از مبتلايان به آلرژي غذايي دچار اختلالات گوارشي مي شوند كه اين نوع از اختلالات به صورت اسهال، استفراغ، تهوع و نفخ شكمي بروز مي كند. 24 درصد نيز دچار عوارض پوستي مي شوند كه به صورت خارش و كهير خود را نشان مي دهد. 4درصد نيز به اختلالات تنفسي مبتلا مي شوند كه حتي ممكن است منجر به آسم شود. يك درصد نيز امكان دارد به ساير علايم دچار شوند.
سندرم آلرژي دهاني ممكن است در نتيجه مصرف گوجه فرنگي، برخي سبزي ها و چاشني هايي مانند فلفل بروز كند. علايم اين آلرژي در اطراف دهان ديده مي شود.
راه هاي كاهش عوارض آلرژي
بهترين راه حذف ماده غذايي است كه به آن آلرژي داريم، البته ممكن است ماده آلرژي زا داراي برخي مواد مغذي باشد. در اين شرايط بايد مواد ديگر را جايگزين آن كنيم.
اگر به شير آلرژي داريم ممكن است در صورت ننوشيدن آن دچار كمبود پروتئين، كلسيم و ويتامين هاي A و B شويم. در اين شرايط مي توانيم شير سويا بنوشيم. اما اگر به سويا نيز آلرژي داريم، مي توانيم از ماهي هاي ريز با استخوان استفاده كنيم، علاوه بر آن انواع كلم ها و مغزها به ويژه بادام را مي توانيم به عنوان جايگزين شير مصرف كنيم.
اگر به علت آلرژي به تخم مرغ از اين ماده غذايي استفاده نكنيم احتمال دارد بدن ما دچار كمبود آهن و پروتئين شود. البته معمولا آلبومين سفيده تخم مرغ آلرژي زاست بنابراين مي توانيم زرده آن را در صورتي كه دچار كلسترول خون بالا نيستيم، مصرف كنيم.
افرادي كه به تخم مرغ آلرژي دارند ممكن است به مواد غذايي صنعتي نيز كه براي تهيه آنها از اين ماده غذايي استفاده مي شود نيز آلرژي داشته باشد. بنابراين به آنان توصيه مي كنيم كه پيش از مصرف مواد غذايي صنعتي مانند بيسكويت برچسب آنها را مطالعه كنند.
كساني كه به ماهي آلرژي دارند بايد از ساير گوشت هاي سفيد به جاي ماهي استفاده كنند يا اگر به نوع خاصي از ماهي آلرژي داريد آن را مصرف نكنيد.
مادران مي توانند هر يك هفته يكي از مواد غذايي آلرژي زا را از برنامه غذايي فرزند خود حذف كنند تا متوجه شوند كه آيا فرزندشان به ماده خاصي آلرژي غذايي دارد يا نه.
اگر آلرژي غذايي منشا ژنتيك داشته باشد در دوران شيرخوارگي بروز مي كند به گونه اي كه اگر مادر ماده غذايي آلرژي زا را بخورد علايم آلرژي در نوزاد ظاهر مي شود.
ممكن است كودك بين شش تا 12ماهگي نتواند برخي از مواد غذايي را تحمل كند بنابراين بايد بين آلرژي و عدم تحمل غذايي تفكيك قايل شويم. اگر كودكي تا يكسالگي ماده غذايي خاصي را تحمل نكرد بايد بعد از يك سالگي نيز آن ماده غذايي را به او بخورانيم چون اگر بعد از يك سالگي دچار علايم آلرژي شود مشخص مي شود كه او به ماده غذايي خاصي حساسيت دارد.
ممكن است برخي از اين مغزها يا كنجد و برخي ادويه ها به سم «آفاتوكسين» آلوده باشند. اين سم در درجه حرارت بالا از بين نمي رود. بنابراين در مصرف مغزها به ويژه پسته بايد به اين نكته توجه كرد كه بوي كهنگي ندهد و تغيير رنگ نداده باشد، چون تغيير رنگ نشان دهنده انجام اكسيداسيون در آن است.
البته در مواردي سولفيت ها نيز ممكن است باعث ايجاد آلرژي شوند، در برخي از مواد غذايي مانند ميوه هاي خشك سولفيت بيشتري وجود دارد. سيب زميني ها منجمد و مواد غذايي صنعتي كه از رنگ هاي مصنوعي مجاز براي ساخت آنها استفاده مي شود نيز داراي مقاديري سولفيت هستند.
لازم به ذكر است در آلرژي غذايي معمولا ايمونوگولوبينE افزايش مي يابد. پاسخ بدن به افزايش ايمونوگولوبين بين يك دقيقه تا دو ساعت بروز پيدا مي كند. البته در مواردي بدن به ماده غذايي 2تا 48 ساعت پس از مصرف آن واكنش نشان مي دهد.
آلرژي غذايي معمولا ارثي است. ممكن است مادر و فرزند به مواد غذايي خاصي آلرژي داشته باشند. به عنوان نمونه ممكن است مادر نسبت به تخم مرغ آلرژي داشته باشد اما فرزند او به شير حساس باشد.
لاتكس موجود در كيسه هاي پلاستيكي ممكن است به طور غيرمستقيم باعث ابتلا به آلرژي شود. در ساختمان لاتكس 35 نوع پروتئين به كار رفته است و زماني كه مواد غذايي در كيسه هاي پلاستيكي نگهداري مي شود پروتئين لاتكس وارد ماده غذايي مي شود. از سوي ديگر زماني كه نوشابه ها و آب هاي معدني در فريزر يا جايخي يخ زده مي شوند پروتئين ظروف آن ها به نوشابه و آب نفوذ مي كند.
توصيه مي شود اگر قصد استفاده از كيسه هاي پلاستيكي براي نگهداري مواد غذايي در فريزر را داريد بايد مواد غذايي را در كيسه هاي استاندارد مخصوص فريزر قرار دهيد.

 



نگرش شما به زندگي

احساسي كه شما در زندگي داريد ناشي از تصورات ذهني شماست، اين كه در دوره اي غمگين و مضطرب و در دوره اي ديگر شاد هستيد، افكار و ذهنيت شماست كه موجب ايجاد اين احساسات مي شود.
احساسات منفي پيچيده و آزاردهنده است و براي رهايي از آن بايد عقايد خود را عوض كنيد و با اين احساسات درگير نشويد. احساسات منفي موجب تنش در شما مي شود ، ولي علت اصلي تنش احساسات شما نيستند، بلكه طرز تلقي شما از يك موقعيت موجب ايجاد اين تنش مي شود.
يك واقعه يا اتفاق مشابه در افراد گوناگون احساسات متفاوتي را به وجود مي آورد. به اين معني كه ميزان اهميت يك واقعه در يك فرد ممكن است بسيار زياد باشد و آثار روحي و عاطفي مخربي را در درازمدت يا كوتاه مدت براي فرد به همراه داشته باشد، درحالي كه همان واقعه براي فرد ديگري اهميت كمتري داشته باشد و تأثير منفي كمتري را از نظر عاطفي روي او بگذارد.
در جست وجوي آرامش روحي
اين تأثيرات به نوع نگرش و افكار اين افراد از آن موقعيت باز مي گردد. شما مي توانيد با اصلاح و تغيير نگرش و نحوه برخورد با مشكلات به آرامش روحي دست يابيد و شادي و اميد را به زندگي خود بازگردانيد.
اين روش راه تازه اي براي درك احساسات انساني گشود و با غلبه بر مشكلات موجب شد افراد به موفقيت و شادكامي برسند و انقلابي در روانشناسي پديد آورد كه شناخت درماني نام گرفت و توجه روان شناسان و روان درمان گران را به خود جلب كرد.
اثربخشي شناخت درماني اگر بيش از دارودرماني نباشد كمتر از آن هم نيست. شواهد نشان داده اثر شناخت درماني بيشتر از روش هاي متعارف ديگر مانند رفتار درماني و گروه درماني بوده است.
روش جديد شناخت درماني با منطق علمي مطابق است و موجب شده در دهه هاي اخير موجي از تحقيقات جديد در اين مكتب صورت گيرد و نتايج ثمربخش آن بيش از پيش آشكار شود. مهم ترين بخش در بررسي يك احساس خود شما هستيد، يا به عبارت ديگر ميزان اهميت موضوع بر شماست كه تعيين كننده نوع احساس در شما مي شود و شما هستيد كه تا حد زيادي موجب بروز احساسات منفي مي شويد. اين الگو براي جوانان بسيار كاربردي است. مثلا به اين شكل پيش مي رود: علت يا واقعه افكار و عقايد شما پيامدهاي عاطفي و رفتاري.
به عنوان مثال اين الگو را مي توان به اين شكل بيان كرد: از دست دادن كار- ديگر نمي توانم كاري پيدا كنم- احساس بي لياقت بودن.
ابتدا شايد فكر كنيد از دست دادن كار به خاطر بي لياقتي شماست و اگر در محل كار آدم بالياقتي بوديد مي توانستيد كار خود را حفظ كنيد. در صورتي كه شايد به علت ورشكستگي شركت كار خود را از دست داده ايد و اين موضوع هيچ ربطي به شما ندارد. همه افراد در چنين موقعيتي اين احساس را ندارند. در نكته دوم «ديگر نمي توانم كاري پيدا كنم» موجب ايجاد احساس بد در شما شده است.
و در قسمت سوم شما احساس ناكامي مي كنيد. البته نكته اول نقش مهمي در ايجاد مشكلات عاطفي شما دارد، ولي درنهايت نكته دوم يا همان عقيده شما در مورد از دست دادن كار موجب اين احساس شده است. در اين جا براي اين كه از اين احساس ناخوشايند رها شويم دو مورد ديگر را بايد مدنظر داشته باشيم و به سه نكته اول اضافه كنيم. جدل با احساسات ناخوشايند؛ انديشيدن منطقي در مورد تفكرات و احساسات منفي. در اينجا شما بايد با طرز تفكر ناخوشايند بجنگيد و سعي كنيد افكار منفي خود را عوض كنيد، به اين گونه كه عقيده خود را زيرسؤال ببريد.
وقتي شما از نظر عاطفي ناراحت هستيد سيستم فكري شما معمولا كار نمي كند و بسته است. سؤال هاي منطقي كه از خود مي كنيد موجب مي شود كه سيستم فكري باز شود. مثلا اين كه از خود بپرسيد: «چرا فكر مي كني كه ديگر نمي تواني كاري پيدا كني؟ اين كه فكر كنم كه ديگر همه چيز تمام شده و كاري پيدا نمي كنم هيچ كمكي به اين نمي كند كه كار ديگري پيدا كنم.» در اينجا شما از تكنيك تمركززدايي استفاده كرده ايد و از طرز تفكر ناخوشايند فاصله گرفته ايد و آن را به شيوه اي واقع بينانه تر بررسي مي كنيد.
در مورد آخر شما از طريق انديشيدن منطقي در مورد عقايد خود يك ديدگاه باز و درستي را كه موجب ثبات رفتاري و عاطفي بيشتري در زندگي مي شود، ايجاد مي كنيد و توضيحات قانع كننده ديگري در حل مشكلات عاطفي خود پيدا مي كنيد.
ويكتور فرانكل روانپزشك برجسته و سرشناس معتقد است: «همه چيز را مي توان از انسان گرفت مگر يك چيز و آن اختيار بشر است»، يعني انسان در انتخاب خود و نوع نگرشش نسبت به شرايط داراي اختيار است. شما در هر شرايطي مي توانيد نوع واكنش خود را انتخاب كنيد، زيرا انسان موجودي است كه داراي اختيار است و در همه كار تا حدي آزادي عمل دارد. اتفاق هاي گذشته و حال تعيين كننده احساس شما در شرايط فعلي نيست، بلكه نوع نگرش شما نسبت به آن اتفاق ها است كه احساس شما را تعيين مي كند به عبارت ديگر شما آن طور احساس مي كنيد كه مي انديشيد.

 



جوانان را با محبت رام كنيد

انسان در طول دوران زندگي خود دوره هاي متفاوتي را پشت سر مي گذارد كه دوره جواني حساس ترين آنهاست و در طول آنها بايد نيازمندي هاي آن دوره ها را مرتفع كند و با موفقيت پا به مرحله بعد بگذارد.
از مهم ترين مراحل زندگي، دوران نوجواني و جواني و هنگامي است كه فرد به بلوغ فكري براي استقلال در زندگي در زمينه تصميم گيري درباره برخي امور شخصي رسيده است. دراين دوران، فرد به بلوغ جسمي وارد مي شود به اين مفهوم كه اندام هاي او كم كم از حالت كودكي خارج مي شود و تغييرات فيزيكي و بيولوژيكي كه زاييده پا گذاشتن به دوران نوجواني است در او ايجاد مي شود.
روان شناسان و صاحب نظران علوم تربيتي سن آغاز نوجواني را حدوداً 12 سال مي دانند و پايان آن را 19 سالگي درنظرگرفته اند. البته درميان آنها كساني هستند كه اين دوره زماني را 13 تا 18 سالگي نيز در نظر گرفته اند.
نوجوان در ابتدا با مشاهده تغييرات جسمي دچار شك و ترديد و حتي اضطراب و نگراني مي شود. نسبت به چهره خود حساس مي شود. مرتب دستخوش دلهره و دلواپسي است. در ادامه اين تغييرات از نظر عاطفي و روحي بسيار حساس، زودرنج و آسيب پذير مي شود.
در مواردي ممكن است پرخاشگر- عمدتا پسرها- و يا انزواطلب- عمدتا دختران- شود. دراين سن درميان گروه هايي كه او با آنها تاكنون سروكار داشته است، نقش گروه دوستان و همسالان پررنگ تر و خانواده كمي كم رنگ تر مي شود.
نقش خانواده دراين دوران بسيار حساس مي شود. آنها بايد چون گذشته فرزند خود را درك و او را با تغييرات جديد پذيرفته و هدايت كنند.
مسئله ديگر اين است كه در اين دوران نوجوانان كم كم علم استدلال را بلند مي كنند و در برخي امور مي خواهند مستقل شوند. سليقه والدين را كه تاكنون در حد زيادي به آنها جهت مي داده ممكن است نپذيرند و يا در مسائلي كه مربوط به بزرگ ترها مي شود دخالت و اظهارنظر و در اين موارد عمدتا با طرد از سوي آنها مواجه مي شود و ممكن است دچار تناقض و دوگانگي شود. از يك سو در ذهن و فكر خود، خويش را بزرگ و بالغ و عاقل مي داند و ازسوي ديگر اين بلوغ و عقل و بزرگي لزوماً در همه امور مورد نظر او از سوي والدينش به رسميت شناخته نمي شود.
چنين برخوردهايي زمينه دورشدن او از خانواده را فراهم مي كند. اين فاصله گرفتن و جدايي مي تواند بسيار خطرناك باشد و زمينه آغاز كجروي او را فراهم مي كند. دوران نوجواني به لحاظ تربيتي اساسي ترين دوران زندگي است.
گرچه دوران كودكي دوراني است كه انسان به لحاظ جسمي آسيب پذيرتر است اما در دوران نوجواني و جواني به لحاظ روحي، تربيتي و ذهني آسيب پذيرتر است. پدر و مادر موظفند با كنترل فرزند خود در اين دوران به او حدي از آزادي را بدهند.
سلامت رواني در خانواده
همچنين دركنار اين استقلال دادن بايد دوستان و روابط او را زيرنظر داشته باشند. والدين بايد توجه داشته باشند كه در صورت ايجاد صميميت با فرزند خود مي توانند اساسي ترين نقش را در زندگي او داشته باشند. تلاش كنند كه فرزند خود را فداي مشغله هاي كار و زندگي نكنند زيرا گاهي اوقات نوجوان به كرات شاهد درگيري ميان والدين است كه اين امر به شدت به او آسيب مي رساند.
پژوهش هاي روان شناسي در دانشگاه سيدني نشان داده كه فرزندان با مرگ و يا جدايي يكي از والدين بهتر كنار مي آيند تا حضور ناآرام و آشفته آنها و در خانواده نوع اول، سلامت رواني بيشتري وجود دارد تا نوع دوم.
در دوران نوجواني، نوجوان به دليل اين كه گمان مي كند اين درك با توجه به فصل مشترك او با همسالانش ايجاد مي شود به سوي آنها كشش مي يابد. گاهي اين كشش به سمت جنس مخالف است. به علت ناآشنايي اين دو جنس با هم براي يكديگر شگفت انگيز و مرموز مي شوند و هركدام تمايل به كشف ديگري دارند و گاه دنياهاي آرماني خود را در كنار يكديگر جست و جو مي كنند.
درصورتي كه چنين ارتباطاتي ازسوي خانواده به درستي كنترل نشود، يعني يا به شدت محدود شده و با جبر با نوجوان برخورد شود يا كاملا آزاد گذارده شود، آن وقت است كه زمينه كجروي و انحراف و آسيب هاي رواني و عاطفي براي هردو جنس بويژه دختران كه معمولا از پسران عاطفي تر هستند ايجاد مي شود.
گاهي والدين گمان مي كنند با كنترل و سركوبي بسيار شديد و محكم يا زير ذره بين گذاردن و سؤال و جواب كردن هر روزه نوجوان با تهديد و ارعاب و يا زور و جبر مي توان او را به درستي هدايت و كنترل كرد. اين تفكر و روش نيز كاملا نادرست است زيرا انسان عمدتا موجودي است كه از محدوديت و جبر بيزار است و در صورت شدت خفقان همواره درپي راه گريز مي گردد و به محض پيداكردن كوچك ترين راهي براي پشت سرنهادن محدوديت و جبر و زور پا به آن راه مي گذارد.
كنترل و هدايت با محبت
پديده فرار نوجوانان از خانه بويژه فرار دختران، نتيجه چنين تهديد و ارعابي است. در اين صورت نوجوان خانه را نه تنها محيطي امن نمي بيند بلكه براي او تجسم يك زندان مي شود و والدين به منزله زندانبان او مي شوند. او همواره درپي رهايي از زندان است و دست به فرار مي زند.
والدين بايد بدانند كه اگر از راه هاي دوستانه و مسالمت آميز نتوانند نوجوان خود را كنترل و هدايت كنند از راه زور و جبر اين كار امكان پذير نيست. زور و تهديد به جاي اعتماد و دوستي كينه و خشم فرو خورده را به همراه دارد و نوجوان به جاي اطمينان به حمايت والدين سعي در فرار از قفس آنها دارد.
با توجه به تغييرات دوران نوجواني، والدين ديگر نمي توانند چون كودك ديروز با او رفتار كنند و نظرات او را به حساب نياورند و برايش حق انتخاب قائل نشوند بلكه بايد تا حدي او را در امور زندگي شريك كنند و به او نيز اجازه اظهارنظر بدهند.
استفاده از تنبيه بدني در اين دوران به منزله اين است كه والدين اين رشد و تعالي را اصلا مدنظر قرار نمي دهند و نوجوان احساس مي كند كه تحقير مي شود. افزون بر اين باتوجه به تغييرات جسمي و فيزيكي در نوجوان تنبيه بدني او را حساس و عصبي مي كند زيرا گمان مي كند كه تغييرات جسمي او موجب شده چندان مورد محبت و لطف والدين قرار نگيرد براي همين با تنبيه بدني مورد بي مهري و بي توجهي واقع مي شود.
از مهم ترين مسائلي كه بسياري از نوجوانان بويژه دخترها حتي در سنين بعد نيز با آن مواجه هستند، پايين بودن اعتماد به نفس و خودباوري است و علت آن را بايد در دوران نوجواني جست وجو كرد. اگر نوجوان در اين دوران مورد توجه و التفات والدين قرار نگيرد، احساس ارزشمندي به خود در درون او رشد نمي يابد و در آينده نيز سبب ناتواني و كاهش اعتماد به نفس در وي مي شود.
گاهي ديده مي شود كه نوجوانان در اين دوران گرايش هاي خاصي به برخي امور پيدا مي كنند. برخي علاقه مند به ورزش، موسيقي، نوشتن، درس و بازيگري مي شوند و استعداد خود را در آن نشان مي دهند. در اين دوران والدين موظف هستند با حمايت و پشتيباني از نوجوان در زمينه گرايش او اين زمينه را در وي ايجاد كنند كه هم درس و هم مسئله مورد علاقه خود را دنبال كند و استعداد خود را در زمينه مورد علاقه خود نشان دهد.
برخي والدين فكر مي كنند كه نوجوان آنها بايد در زمينه مورد توجه آنها كه معمولا درس است پيشرفت كند و ديگر امور بايد فداي درس شود و با اجبار او را وادار به درس خواندن مي كنند. اين كار نه تنها آنها را درسخوان نمي كند، بلكه موجب مدرسه گريزي آنها نيز مي شود.
به راستي وظايف پدر و مادري از سنگين ترين وظايف ممكن است كه هر زوجي كه توانايي بچه دار شدن را دارند، آن را حق خود مي دانند، در حالي كه ممكن است صلاحيت آن را نداشته باشند.
جالب توجه است كه براي هر كار و شغل هر چند ساده، مهارت ها و توانايي هايي را به عنوان پيش نياز در نظر مي گيرند، اما براي پدر و مادر شدن كه نقش هاي بسيار مهمي هستند، چنين پيش نيازهايي فرض نمي شود. حتي ديده شده زوج هايي كه با هم اختلاف دارند، حضور يك بچه در خانواده را عاملي براي از ميان بردن اين اختلاف مي دانند. البته نمي توان آن را به طور كامل رد كرد، اما اگر قرار باشد اين كار به معني سرپوش گذاشتن روي اختلاف ها و حفظ زندگي به هر قيمت باشد، بي شك ظلم در حق فرزندي است كه در آن خانواده متشنج به دنيا مي آيد و بزرگ مي شود.
پژوهش هاي روان شناسي دانشگاه سيدني نشان مي دهد كه حتي حركات، حرف ها و رفتار مادر در دوران بارداري روي جنين اثر مي گذارد تا چه برسد به رفتار عيني والدين با فرزند.
نوجوان در مسير خانه تا مدرسه، پاي بازي هاي رايانه اي و اينترنت و تلفن و محيط هاي تفريحي با افراد بسيار متنوعي مواجه مي شود. به همين علت بايد نقاط وابستگي و تعلق خاطر نوجوان به خانه و خانواده به حدي باشد كه مسائل اطراف او تحت الشعاع تعلق به خانواده و والدين قرار گيرد و نوجوان چنان به اعضاي خانواده اعتماد داشته باشد كه در هر برخوردي همه آنها را با والدين در ميان بگذارد و سؤالات و نقاط كور ذهني اش را از خانواده جست وجو كند نه اين كه آنها را كتمان كند.
او نبايد به اين علت به خانه بيايد چون جاي ديگري ندارد، بلكه بايد با شوق و لذت پا به آن بگذارد. ايجاد يك محيط صميمانه و عاطفي به كرات مهم تر از محيطي است كه صرفاً داراي رفاه اقتصادي و مادي است و نوجوان بايد به گونه اي با والدين خود دوست باشد كه آنها را مهمترين و نزديك ترين ملجأ خود براي حل مشكلات و پاسخگويي به چراها بداند.
انسان در هر سني محتاج دوست داشتن و دوست داشته شدن است. تجربه نشان داده است كه حتي افراد جنايتكار نيز چنين حسي را دارند، اما به علت برخورد ناصحيح اين حواس در آنها ضعيف و كمرنگ شده است.
عليرضا سزاوار

 



اهميت مشاوره پيش از ازدواج

اكثر زوج ها به مراسم ازدواج خود بيش از ازدواج شان اهميت مي دهند! باتوجه به آمار بالاي طلاق به نظر مي رسد آنها براي حفظ زندگي مشترك خود با چالش هاي زيادي روبرو هستند.
زوج هايي كه به آخر خط مي رسند از نظر رواني احساس امنيت نمي كنند و علاوه بر مشكلات خارجي با مشكلات داخلي نيز مواجه اند.
باتوجه به هزينه اي كه براي ترتيب دادن يك مراسم عروسي مي كنيد آيا عاقلانه نيست كه كمي هم به فكر تقويت رابطه خود با همسرتان باشيد؟!
بسياري از نامزدها خود را آماده ازدواج مي دانند و شايد تا حد زيادي نيز حق داشته باشند ولي آنها غالباً مشكلات پيش رو را درنظر نمي گيرند. به زوجين اكيداً توصيه مي كنيم تا حد امكان زندگي مشترك خو درا به خوبي آغاز كنند تا مجبور به كمك گرفتن از مشاوران نشوند.
اگر آنها به چند نكته توجه كنند در آينده مشكلات كمتري خواهند داشت ولي زوجين چرا به مشاوره پيش از ازدواج نياز دارند؟ به شش مورد زير توجه كنيد:
تقويت مهارت هاي ارتباطي
¤ «شنيدن مؤثر» و قابليت «دادن حق به ديگران» از مهارت هايي است كه اكثريت مردم از آنها بي بهره اند.
شما مي توانيد مهارت هاي گفتاري و شنيداري خود را تقويت كنيد، مسأله اي كه يكي از مهمترين جنبه هاي امنيت رواني ميان زوجين محسوب مي شود.
بحث درمورد انتظارات
¤ زوجين معمولاً درمورد نقش خود در مسائل مختلف مذاكره نمي كنند، از جمله درمورد شغل، مسائل مالي،
كارهاي خانه و...
يادتان باشد بحث كردن درمورد انتظارات باعث كمتر شدن مشكلات مي شود.
آموختن مهارت هاي حل مشكلات
¤ هيچ كس نمي خواهد به وجود مشكل در زندگي زناشويي اعتراف كند. واقعيت اين است كه مشاجره، طيف گسترده اي را دربر مي گيرد، از اختلاف نظر درمورد اينكه چه كسي سطل زباله را بيرون بگذارد تا مسائل جدي. با آموختن مهارت هاي لازم مي توان از ميزان مشاجرات و در نتيجه طلاق كاست.
شناخت باورهاي معنوي
¤ براي برخي از زوجين اين مسأله چندان اهميتي ندارد ولي براي سايرين اينطور نيست. تا زماني كه درمورد باورهاي معنوي بحث شود مشكلي پيش نمي آيد. يادتان باشد اين گونه باورها برروي مسائل مختلف زندگي زناشويي تأثير مي گذارد.
شناخت مسائل ريشه اي
¤ ما از والدين خود نكات زيادي مي آموزيم. اگر يكي از زوجين در محيطي پرتنش بزرگ شده باشد بايد اين مسأله واكاوي شود.
زوجيني كه اين مسأله را ناديده نمي گيرند بهتر به حل مشكلات مي پردازند.
صحبت درمورد اهداف شخصي، ازدواج و خانواده
¤ تعجب آور است كه اكثريت زوج ها راجع به اهداف خود با يكديگر حرف نمي زنند و شايد بتوان گفت اين مسأله ابداً به ذهن شان خطور نمي كند! بحث كردن درمورد اهداف، اثرات مثبت زيادي دارد. چرا درمورد آينده با همسرتان حرف نمي زنيد؟ دوست داريد در پنج سال آينده به كجا برسيد؟ ترجيح مي دهيد پس از چند سال صاحب فرزندشويد؟ چند فرزند مي خواهيد؟ شما مي توانيد در زمينه هاي مختلف با همسرتان حرف بزنيد. در هرصورت لزومي ندارد مشاوره پيش از ازدواج طولاني باشد.
البته درمورد زوج هايي كه اختلاف نظر زيادي دارند اين روند مي تواند طولاني تر شود.
فراموش نكنيد سرمايه گذاري برروي اين مسأله اهميت زيادي دارد و مي تواند يك زندگي زناشويي سعادتمند را تضمين كند.
ترجمه از آذرشايان

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14