(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 13 اردیبهشت 1390- شماره 19917

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
زر و زنگار (يادداشت روز)
گزارش خبري پشت پرده طراحان ويروس استاكس نت
خيار (گفت و شنود)
كيهان و خوانندگان
محسن رضايي: موضع هاشمي در مورد فتنه را از خودش سوال كنيد
آيت الله مصباح يزدي: بركات انقلاب اسلامي در منطقه گسترش مي يابد
آزمايش DNA پيكر شهيد برونسي را تاييدكرد
يكي مارو از اين پيله بياره بيرون! (خبر ويژه)
«سوپرمن» ترك تابعيت مي كند! (خبر ويژه)
وقتي عداوت و لجبازي گلّه اي مي شود (خبر ويژه)
آمريكايي ها 80 ميليارد دلار مي دهند كه غافلگير شوند؟! (خبر ويژه)
اينديپندنت: ايران مقتدرتر از هميشه است سبزها شارلاتان بازي درآورده اند (خبر ويژه)
گذرگاه رفح، كابوس تازه صهيونيست ها (خبر ويژه)



زر و زنگار (يادداشت روز)

جريان اصيل سياسي را چگونه مي توان از جريان قلابي، بدلي و انحرافي بازشناخت؟ گاه اين دو با هم مو نمي زنند همچنان كه زرناب و فلز بدلي زرنما. هر دو درخشانند بلكه فلز بدلي درخشان تر است! دارنده طلاي ناب از سنگ محك نمي گريزد اما آن كه بدليجات مي فروشد، ميانه اي با محك ندارد. زرناب هرگز زنگار نمي بندد و اگر هم غباري بر آن بنشيند، با كنار زدن آن غبار، تابناك تر مي شود. اما فلز قلابي زرنما چرا، زنگار مي گيرد و به مرور از تابندگي باز مي ماند و از سكه مي افتد. جريان هاي سياسي- فكري انحرافي نيز در برابر جريان اسلام ناب و اصولگرايي مكتب علوي اين گونه اند. آنها شايد در بادي امر كاملا شبيه يكديگر باشند و نتوان بازشناخت. شايد روزي به اقتضاي زمانه، علي عليه السلام و عثمان و طلحه و زبير و اشعث و ابوموسي و ابن كوّاء (خوارج بعدي) در يك اردوگاه ديده شوند. و شايد حتي آنجا كه صحابي سردمدار اردوگاه جمل روياروي اميرمؤمنان(ع) مي ايستند، يا مسلمانان پيشاني پينه بسته در اردوگاه نهروان صف در برابر امام مي آرايند، تشخيص خط اصيل از خط انحرافي دشوار به نظر آيد اما ملاك هايي در ميان است كه حقانيت حق و بطلان جبهه باطل را عيان مي كند و از آن جمله، جاذبه ها و دافعه هاي آنان است.
هر چه جاذبه و دافعه هاي جبهه علوي صريح و شفاف و متقن و استوار است، جاذبه و دافعه جريان هاي انحرافي گوناگون (ناكثين و قاسطين و مارقين) به غايت معوج، متناقض، مبهم و بي ثبات است. و دقيقا به دليل اين تقابل است كه از يك سو با وجود انبوه تهمت ها، گرد اتهامي بر دامان اميرمؤمنان(ع) نمي ماند و از سوي ديگر، انواع زدوبندهاي طنزآلود و خلاف ادعا را در اردوگاه هاي مقابل مي توان ديد. به عنوان مثال كساني نظير طلحه و زبير ابتدا عليه بي عدالتي و اشرافيگري و فساد كساني چون وليد بن عقبه و مروان بن حكم و ساير امويان منافق كه در دستگاه خلافت رخنه كرده اند، شورش مي كنند و با وجود مخالفت امام، خليفه را از پاي درمي آورند. سپس سراغ علي(ع) مي روند تا همان اشرافيگري و امتيازطلبي مذموم و باطل را براي آنان به عنوان «حق» به رسميت بشناسد! ملاك امام روشن است. شراكتي با كسي به هم نزده است. پس به جناب طلحه و زبير و به وليد و ديگران- و هر كس كه با شرط و شروط ناحق دست بيعت پيش مي آورد- و نيز به دوستان خوش نيتي كه دعوت مي كنند فعلا با اينها مدارا كند تا دستگاه حكومتش برقرار شود مي فرمايد «آيا از من مي خواهد پيروزي را با ستم بر مردمي كه اميد به من بسته اند، به دست آورم. هرگز چنين نخواهم كرد».
اما آيا در آن صف نيز تكليف حاضران روشن است؟ نه طلحه و زبير به خاطر مي آورند كه به خاطر همين وليد و مروان، عليه عثمان شورش كرده و او را از پا درآورده اند و نه وليد و مروان و جناب عايشه، خون خليفه را از آن دو مطالبه مي كنند! ناگهان چشم باز مي كني و مي بيني هم اردوگاه شده اند مقابل علي، به خونخواهي كسي كه امام با همه انتقادها، مخالف تعرض به خانه وي بود. (... يا ناگهان چشم باز مي كني و مي بيني آن چپ دوآتشه سابق و اين راست كذايي دست در دست هم گذاشته اند در مسابقه زراندوزي و تجمل. يا فلان مدعيان اصلاح طلبي با بهمان مدعيان اصولگرايي دست ائتلاف داده اند براي هم افزايي توانايي ها و چنگ انداختن به طعمه قدرت! يك روز مي شنوي فلاني و فلاني به عنوان اصولگراي منتقد دولت خبر از ائتلاف با «اصلاح طلبان معتدل» مي دهند كه در بحبوحه آشوب و فتنه، جز در خدمت محاربين نبودند و چند صباح بعد دست بر قضا، دستيار چشم اسفنديار دولت را مي يابي كه خاك اصولگرايان را- علي الاطلاق و نه با استثناء- به توبره مي كشد و ذره اي خوش گماني درباره كليت اين جبهه به خرج نمي دهد اما همان جا- در گفت وگو با روزنامه شرق- درز مي دهد كه طيف متبوع وي اولا براي دوسوم مجلس آتي نقشه ريخته اند و ثانيا «ممكن است افرادي از گروه هاي اصلاح طلب در ليست ما قرار بگيرند»).
چشم برهم مي گذاري و دوباره باز مي كني. آقاي معاويه نامه پنهاني فرستاده به دو عالي جناب كه «شما براي خلافت از علي سزاوارتريد، روي من هم حساب كنيد»! و به خاطر مي آوري كلام امام حسن(ع) خطاب به عمروعاص را كه «چند نفر درباره پدري تو اختلاف كردند و سرانجام پست ترين آنها كه درباره او «ان شانئك هوالابتر» نازل شد، به عنوان پدر تو معرفي شد. تو همان كسي هستي كه آتشي براي عثمان افروختي و خود گريختي. و گفتي من عبداله هستم پسر عاص بن وائل كه چون زخمي پيدا كنم، آن قدر مي خراشم كه به خون افتد». معاويه و عمروعاصي كه كينه طلحه و زبير را از بدر و احد و خندق و فتح مكه بر جان دارند و اصل اسلامشان تقلبي است، چگونه اين دو صحابه را سزاوارتر از علي به خلافت «مسلمين» يافته اند؟!
اسلام جملي، اسلام اموي و جمع ميان اسلام عدالتخواه و اسلام اشرافي و تبعيض آلود! «السنخيه عله الانضمام» سنخيت، دو جنس ظاهرا متفاوت را به هم پيوند مي دهد وگرنه صحابي رسول خدا(ص) و دارندگان سوابق نيكو را با فاسقان متجاهر و غارتگر و بي نماز و بدمست چه كار؟ همين طلحه و زبير اصرار كردند كه وليد به خاطر شرابخواري بايد حد بخورد اما جز علي عليه السلام كسي جرئت نكرد تازيانه را با تن وليد آشنا كند. اما همان قدر كه دافعه انحرافي پيدا كني، جذب ديگران مي شوي يا برعكس. از اينجا به بعد ظاهر و باطن نقيض هم مي شود. دلت با زبانت يكي نمي شود. مجبوري مبهم و دوپهلو سخن بگويي اما حاضر نمي شوي از موضع اتهام دور شوي. مي شنوي هشدار پيامبر و علي عليهما السلام را كه «از فراست مؤمن بپرهيزيد كه او به نور خداوندي مي نگرد» و «از ظن مؤمنان بپرهيزيد كه خداوند حق را بر زبان آنان جاري ساخته است» اما گويا گير كرده اي و آن گير نمي گذارد از موضع ابهام و اتهام فاصله بگيري. اگر هنوز دلت با حق گره خورده باشد، خطا را جبران مي كني و برمي گردي اما اگر دلت گير غيرحق باشد- از طمع و وسوسه بگيريد تا خشم و بغض و تعصب باطل و حسد و لجاجت و...- تن مي دهي به صحنه آرايي «دشمن آشكار»ي كه به تعبير قرآني تو را برهنه مي كند تا عار و عور تو را برملا سازد. شل گرفتن برخي اصول و تقيدات همان و برهنگي حيثيتي و غارت اعتبار و آبرو همان.
همين!؟ نه، درباره تناقض هاي اسلام بدلي و انحرافي مي توان نه كتاب كه دايره المعارف نوشت، دايره المعارف اسلام قلابي. پيشاني پينه بسته هاي صفين و نهروان را ببين كه هر چه در قبال اميرمؤمنان- اين منصوب الهي و نبوي- بدگمان و متصلب هستند، نسبت به معاويه و عمروعاص و اشعث بن قيس- منافق كافرزاده به تعبير علي عليه السلام- خوش گمان و نرم و عطوفند و گارد كاملا بازي دارند. درست مانند ماجراي خرما خوردن و خون ريزي شان. اگر از كنار نخلستاني مي گذرند و يكي شان خرماي بيرون نخلستان افتاده را بر دهان مي گذارد، آن يكي بلافاصله «متذكر» مي شود كه بايد از صاحب نخلستان حلاليت بطلبيم اما اندكي بعد، چون به زن و مردي مي رسند كه محبت علي(ع) در دلشان مي جوشد، شكم زن باردار را بدون كمترين آزردگي خاطر سفره مي كنند! دريغ از يك «متذكر» در اين فرقه منحرف و بيرون شده از دين خدا. نه فقط بيرون شده از دين خدا. مارقين. از دين گريختگان، چونان تيري كه از كمان پرتاب شود. فرقه اي با بدنه اي به غايت احمق و سراني چون اشعث، پيشاپيش با معاويه و عمروعاص قرار و مدار گذاشته. همان قدر به عمرو و ابوموسي اشعري- غايب از جهاد در برابر محاربين- اعتماد دارند كه به اميرمؤمنان و مالك اشتر و ابن عباس بدگمانند!
كدام ملاك و محك بالاتر از گفتار و رفتار علي؟! روحيه خوارج و خارجي گري را از كجا بايد شناخت؟ «شما كساني هستيد كه شيطان با آنها تير خويش را به هدف مي زند... به متن جمعيت اسلامي برگرديد كه دست خداوند با جماعت است. و از جدايي و تفرقه بپرهيزيد كه انسان جدا از امت، از آن شيطان است همان گونه كه برّه جدا از گله نصيب گرگ است» (خطبه 127 نهج البلاغه).
اسلام فرقه اي خوارجي، اسلام حجتيه، اسلام اشرافي، اسلام كمونيستي و كاپيتاليستي و اسلام سكولار هر چند در ظاهر متفاوت و متضاد به نظر بيايند اما نه تنها ضد هم نيستند بلكه اغلب از يك منشا واحد التقاطي سرچشمه مي گيرند و در پنهان، كم يا بيش به هم مي رسند. آن سرچشمه آلوده، دوري از آداب و مباني و مبادي اسلامي و اخذ دين از غيراهل آن است. انواع اسلام هاي بدلي يا انحرافي را بايد از «ماخذ» و «حجت» و «ملاك» آنان شناخت. مولاي متقيان در مذمت اهل فتنه فرمود «در درياهاي فتنه غوطه ور شدند و به دور از سنت ها، بدعت ها را گرفتند. مومنان افسردند و پژمردند و گمراهان و دروغزنان به نطق درآمدند. ماييم جامه دين و ياران و گنجوران و درهاي آن. و به خانه ها جز از درهاي آن وارد نمي شوند، پس هر كس به خانه اي از غير درهاي آن درآمد، به راهزني و دزدي افسانه شد» (خطبه 153 نهج البلاغه). اين كلام را بايد كنار فرمايش امام عصر- ارواحنا له الفداء- قرارداد كه فرمود «در حوادث واقعه به راويان حديث (فقها) مراجعه كنيد كه آنان حجت من بر شما و من حجت خداوند بر آنها هستم». دور زدن اين مسير روشن به هر بهانه، انحراف است از سر ناداني و خطا باشد يا نقش آفريني در پروژه مهندسي شده شيطان پرستان و اصحاب اردوگاه ابليس. آنها كه به هر دليل با ولايت فقيه فاصله مي اندازند، پيش بروند يا پس بيفتند، به همان اندازه كه فاصله و زاويه بگيرند، به مسير انحرافي رفته اند.
خداوند بر علو درجات استاد شهيد آيت الله مطهري بيفزايد كه در كتاب شريف «جاذبه و دافعه علي عليه السلام» از جمله نوشت «دسته ديگر [از صحابه پيامبر در ماجراي سقيفه و تقابل با امير مومنان ] كه اقليت بودند، در همان هنگام مي گفتند شخصيت ها تا آن وقت پيش ما احترام دارند كه به حقيقت احترام بگذارند. اما آنجا كه مي بينيم اصول اسلامي به دست همين سابقه دارها پايمال مي شود، ديگر احترامي ندارند. ما طرفدار اصوليم نه طرفدار شخصيت ها. تشيع با اين روح به وجود آمده است. ما وقتي به سراغ سلمان و ابوذر و مقداد مي رويم و مي خواهيم ببينيم چه چيز آنها را وادار كرد دور علي را بگيرند و اكثريت را رها كنند، مي بينيم آنها مردمي بودند اصولي و اصول شناس، هم ديندار و هم دين شناس...» (صفحات 134-133). همين اصول گرايي و گرايش به حق، محبت اميرمومنان را در جان آنان انداخت تا آنجا كه امام فرمود «اگر با شمشيرم بر بيني مومن زنم كه مرا دشمن بدارد، دشمن نخواهد داشت و اگر تمام سرمايه هاي زمين را در آغوش منافق بريزم كه مرا دوست بدارد، دوست نخواهد داشت كه در قضاي الهي آمد و بر زبان پيامبر جاري شد كه يا علي مومن بغض تو را به دل نگيرد و منافق تو را دوست نشمارد». ما كجا و آن شيعه خطاكار علي كجا كه چون امام به خاطر جرمي انگشتان او را قطع كرد و با همان دست خون چكان به «ابن كواء» خارجي رسيد -كه با لحني طعنه آميز مي پرسيد چه كسي دست تو را قطع كرد- گفت «قطع يميني سيدالوصيين و قائد الغرّ المحجّلين و اولي الناس بالمومنين علي بن ابيطالب امام الهدي السابق الي جنات النعيم و...»!
با اين نگاه، انتخابات مجلس و رياست جمهوري و رقابت هاي سياسي و اخباري كه از حواشي آن مي جوشد، تنها بهانه اي براي به محك درآمدن اصالت و عيار جريان ها و رجال سياسي است. وگرنه ماجرا ابعاد عميق تري دارد همچنان كه در دوره هاي سازندگي و اصلاحات و عدالتخواهي ديده ايم. ما در همين 2سال اخير، آزمون 3 طيف «فتنه سبز»، «اصولگرايان منتقد» و «حاميان خاص دولت» - تعابيري كه خود آنها قائلند- را در كنار آزمون قاطبه ملت و نخبگان اصولگرا ديديم. از خطاها كه بگذريم، از خط انحرافي چند لايه نمي توان گذشت. خطي با اضلاع گونه گون و ظاهرا متضاد كه چند اصل را دنبال مي كند: 1-تفرقه و اختلاف و بدگماني در جبهه اصولگرايان وفادار رهبري 2-ترغيب به يارگيري و ائتلاف با جريان هاي آلوده در حوزه رسانه اي و سياسي و حزبي و فرهنگي و اقتصادي 3-حريم شكني ولايت فقيه و قبح زدايي از ورود به حوزه حرمت ها و محرمات ديني يا به عبارتي ترويج اباحه گري در جزء و كلان 4-حاشيه سازي به قيمت غفلت از مسائل مهم منطقه 5- وارونه سازي جاذبه ها و دافعه هاي اسلامي- انقلابي (اسلام التقاطي و منافقانه با تابلوهاي راهنمايي كه 180 درجه معكوس است) 6-بازي با سرمايه و اعتبار اجتماعي و سياسي رجال در هر يك از جايگاه هاي حاكميتي 7-مهندسي تضاد و تقابل در حاكميت و القاي بن بست حقوقي و سياسي در نظام ولو به قيمت قفل شدن امور 8-برهم زدن مرز جبهه دوست و دشمن با مواضع دوپهلو يا هل دادن شخصيت ها به موضع اتهام 9-بزرگ نمايي قدرت فرسوده دشمن و در عين حال القاي خوش بيني نسبت به جبهه استكبار و ضدانقلاب.
بازگشت به الفت و اتحاد و ايثار و جهاد بر مدار رهبري باطل السحر همه اين پروژه هاست. فرقه گرايي حذفي (ولو به نام تصفيه و اخلاص) همان قدر مذموم است كه راه انداختن شركت سهامي بي در و پيكر با بدخواهان و فسادانگيزان. هم جذب حداكثري و هم دفع حداقلي هر دو لازم است. آنها كه جاذبه و دافعه خود را با مدل «ولايت» و برائت برآمده از آن منطبق نكنند، لاجرم مضمحل و پايكوب نامحرمان و ناهمدلاني خواهند شد كه به دوستي گرفته شده اند. در يك دل، محبت دو مولا نمي گنجد. ما اين حقيقت را به وفور در 3دهه پرماجرايي كه سپري شد، تجربه كرده ايم.
محمد ايماني

 



گزارش خبري پشت پرده طراحان ويروس استاكس نت

پس از گذشت حدود دو سال از انتشار ويروس استاكس نت و تلاش سرويس هاي اطلاعاتي غرب براي استفاده از آن به منظور ضربه زدن به برنامه هسته اي ايران، اطلاعاتي منتشر شده كه نشان مي دهد پروسه سازماني توليد و انتشار اين ويروس در سرويس اطلاعات نظامي اسرائيل (امان) چگونه بوده است.
روزنامه سوييسي لوتان روز يكشنبه 11 ارديبهشت 1390 (اول مه 2011) در يادداشتي جزئياتي دقيق از روند سازماني توليد و انتشار استاكس نت ارائه داده است.
در اين يادداشت كه به قلم سرژ دومون نوشته شده آمده است: «اطلاعات موثق حاكي از آن است كه اسرائيل تلاش هاي گسترده اي را براي تقويت توانش در جنگ رايانه اي به كار گرفته است. اين امر از ماه ژوئن 2007 سرعت بيشتري گرفته است. در آن زمان ايهود باراك كه به تازگي در رأس وزارت جنگ كابينه ايهود اولمرت قرار گرفته بود به همراه ژنرال اموس يادلين رئيس وقت اطلاعات نظامي اسرائيل موسوم به امان تصميم گرفتند جنگ سايبري را به يكي از اركان راهبرد ارتش تبديل كنند. در آن زمان اين دو چند بار با يكديگر ديدار كردند. باراك در خصوص جنگ سايبري مردد بود اما مخاطبش وي را متقاعد كرد بر روي اين استراتژي جديد شرط بندي كند و به او توضيح داد كه ويروس هاي ساخت اسرائيل ممكن است سيستم هاي رايانه اي مديريت پرتاب موشك هاي حزب الله و ارتش هاي سوريه و ايران را فلج كند».
يادلين كه رئيس سرويس اطلاعات ارتش اسرائيل بود دو ماه پيش بازنشسته شد و جاي خود را به آويو كوخاوي داد.
دمون سپس با اشاره به تصميم يادلين مبني بر توسعه بخش سايبري امان نوشته است: «در آن زمان چندين واحد ارتش اسرائيل مسئول جنگ رايانه اي و محافظت در برابر نفوذ دشمن بودند يكي از اين واحدها مامرام نام دارد كه رايانه مركزي ارتش را اداره مي كند و اعضاي آن به طور داوطلبانه به مدت 6 سال استخدام مي شوند. بخش ديگري كه در جنگ هاي سايبري دخالت دارد بخش لوتم است كه 9 سال پيش با هدف نظارت بر امنيت رايانه اي ارتش تأسيس شده بود. واحدهاي ديگر دخيل در جنگ سايبري عبارتند از امان كه مسئول رمزگذاري و رمزگشايي ارتباطات اطلاعات نظامي است. موساد و شاباك واحد امنيت كل از سال 1979 آكادمي علمي بسيار محرمانه اي به نام تالپيوت در ارتش ايجاد شده كه سالانه 50 دانشجو مي پذيرد كه مسئول ساخت سلاح هاي آينده از جمله در بخش رايانه اي براي ارتش اسرائيل هستند».
نويسنده سپس به توضيح چگونگي تأسيس واحد 8200 در امان - كه منابع غربي قبلاً گفته بودند تهيه كننده استاكس نت است- مي پردازد و مي گويد: «اموس يادلين طي 5 سال رياستش در رأس سازمان اطلاعات نظامي، اين واحدها را بيش از پيش فعال كرد. وي همچنين واحد 8200 را بيش از همه واحدهاي ديگر توسعه داد. اين واحد محرمانه ترين ساختار درون امان است كه مسئول شنودها و دريافت ارتباطات الكترونيكي به هر شكلي است. واحد 8200 سازماني مخفي درون سازمان مخفي به شمار مي رود. اموس يادلين در سال 2009 با بيان اينكه اين واحد به اندازه كافي كارآمد نيست رئيس آن را تغيير داد و فردي به نام ن را كه متخصص عمليات ويژه بود در رأس آن نهاد قرار داد و همچنين به واحد سايبر اجازه داد مستقل عمل كند. واحد سايبر از واحدهاي كوچك زير مجموعه 8200 بود كه مسئول عمليات نفوذ در سيستم هاي رايانه اي دشمن به شمار مي رفت».
نويسنده لوتان سپس براي نشان دادن ميزان محرمانه بودن اين پروژه ها مي گويد: «نام اين واحدها در هيچ نمودار ساختاري سازمان ها مشاهده نمي شوند و از آنجا كه نامي به آنها داده نشده اند رسماً وجود ندارند».
«دومون» در بخش ديگري از مقاله خود مشخصاً به موضوع استاكس نت پرداخت و آورده است: «يكي از كاركنان سابق واحد تالپيوت كه امروزه مشاور خصوصي است مي گويد ايده فلج سازي سيستم هاي ايران در اين واحدهاي بسيار كوچك متشكل از چند صد نابغه رايانه اي شكل گرفت. وي ادامه داد البته اين مسئله يك شبه صورت نگرفت و چندين گروه كه گاه رقيب هم بودند بر روي پروژه هاي جنگ هاي سايبري فعاليت كردند. به احتمال زياد اين مسئله با همكاري سازمان هاي مخفي آمريكايي صورت گرفته است».
نويسنده در انتهاي مقاله توضيح داد كه چرا اسرائيلي ها روي آوردن به حملات سايبري را مقرون به صرفه مي دانند. دمون از قول منبع اسرائيلي خود مي نويسد: «ايده اصلي كارشناسان نظامي اسرائيل اين است، كه نفوذي ماهرانه از دو نظر جالب توجه است. از يك سو در مقايسه با حملات كلاسيك خسارات شديدتري وارد مي كند و از سوي ديگر هيچ اثري از منشأ حمله از خود به جا نمي گذارد. به علاوه از لحاظ مادي هزينه سنگيني ندارد و اين موجب مي شود عاملان آن دوباره حمله اي ديگر را ترتيب دهند».
اين مقاله با وجود عرضه اطلاعات قابل توجه به اين موضوع اشاره نكرده است كه استاكس نت هرگز نتوانست تأسيسات هسته اي ايران را از كار بيندازد طوري كه امانو هم شفاهاً و هم در گزارش هاي مكتوب تأييد كرد روند غني سازي در ايران نه تنها كند نشده بلكه به طور مستمر و با آهنگ ثابت ادامه دارد.

 



خيار (گفت و شنود)

گفت: نشريه انگليسي «اينديپندنت» نوشته است كه ايران هر روز قدرتمندتر مي شود و همه حكومت هاي مخالف ايران در منطقه هم يكي پس از ديگري در حال سقوط هستند.
گفتم: خب! تا كور شود هر آنكه نتواند ديد!
گفت: همين نشريه به دولت هاي انگليس و آمريكا اعتراض كرده است كه چرا گول شارلاتان بازي هاي سران جنبش سبز را خورديد و به سرنگوني جمهوري اسلامي ايران توسط آنها اميد بستيد؟!
گفتم: ديگه چي؟!
گفت: يكي از اصلاح طلبان فراري در سايت خود به اين نشريه انگليسي انتقاد كرده و نوشته است كه «ما فقط يكي دو اشتباه داشتيم و نبايد سرزنش شويم»!
گفتم: معلم به دانش آموزي گفت بنويس «منار»، نوشت «چنار» معلم گفت؛ بخوان و دانش آموز خواند «خيار»! معلم با عصبانيت گفت؛ پسره جعلق حالا خودت بگو چه نمره اي بايد بهت بدم؟ و دانش آموز كذايي كه هرچه سوادش كم بود، رويش زياد بود گفت؛ آقا اجازه! خب! فقط 3تا غلط داشتم نمره ام ميشه 17 ديگه!

 



ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر: 33110065
تمام ساعات شبانه روز:33916546
سامانه پیام کوتاه: 30002323

كيهان و خوانندگان
¤ به رئيس جمهور و مسئولين محترم عرض مي كنيم با جان و دل از شما حمايت مي كنيم مادام كه تابع ولايت فقيه هستيد.
حسيني از تهران
¤ ايران كه كوفه نيست كه تنها شود علي، اين سرزمين طنين اطعنا گرفته است، بين خمين و خامنه ديوار و مرز نيست، لبيك ما حريم زمان را گرفته است.
8396---0912
¤ اگرچه با بعضي از تصميمات دولت محترم از جهت مالي ضرر نيز كرده ام اما از اين كه آقاي رئيس جمهور در راستاي اجرايي شدن خواسته هاي بر زمين مانده رهبري حركت و تلاش مي كرد خوشحال بودم. دوست دارم اين ويژگي آقاي احمدي نژاد يعني پيروي از ولايت فقيه هيچگاه آسيب نبيند و دشمن شاد نشويم.
سروش
¤ ديدم صلابت تو پا بر جا ماند، انگشت تحير به لب دنيا ماند، والله به تاريخ نخواهند نوشت، سيدعلي خامنه اي تنها ماند
0973---0917
¤ لطفا در مورد كم كاري دستگاه ديپلماسي ما در بيداري ا سلامي و موازي كاري و نمايندگان ويژه براي آفريقا و اظهارنظر عجيب مشايي در مورد بيداري اسلامي در منطقه به تجزيه و تحليل و روشنگري بپردازيد.
9359---0937
¤ با جنايت هايي كه آل سعود و آل خليفه به پشتيباني آمريكا در بحرين عليه شيعيان مي كنند منتظر فرمان ولايت هستيم كه با قايق دست ساز خودمان هم كه شده در اين منطقه حضور پيدا كنيم و به برادران و خواهران مظلوم خود كمك برسانيم.
6957---0912
¤ دولت بحرين تا احساس كرد ديپلمات ايراني با خواسته و سياست سركوب آنان همسويي ندارد او را اخراج كرد. ولي مسئولين كشور به رغم فتنه گري سفيران و ديپلمات هاي اين كشورها هيچ اقدامي براي اخراج آنها نكردند. چرا؟
0226---0912
¤ با تشكر از اينكه از شهيد بزرگوار شهر ما ياد كرديد. انشاءا... همه ما بتوانيم ادامه دهنده راه آنها باشيم.
رجبعلي ايرانمنش از ساري
¤ نام شهيدان و مرام شهيدان را خواندم غصه ام به اطمينان و آرامش تبديل شد. سلام بر شهيدان.
2991---0938
¤به رغم تبليغات صورت گرفته در خصوص كاهش بهره بانكها چرا بانك مسكن بهره خريد مسكن را از 12% به 14% افزايش داده است؟
صفري از رشت
¤به دليل گردوغبار ناشي از كشورهاي همسايه برخي اوقات كلاسهاي دانشگاه آزاد ماهشهر تعطيل مي شود و دانشگاه روزهاي بعد اقدام به برگزاري كلاسهاي جبراني كرده و توجهي به تداخل كلاسها و مشكلات ديگر ندارد و اين به دليل حق التدريسي بودن اساتيد است و متأسفانه كسي نيز جوابگو نيست.
8514---0915
¤ مسئولين هدفمند كردن يارانه ها نسبت به تعديل و معقول كردن قيمت گاز مصرفي مشتركين بويژه كساني كه از شوفاژ برخوردارند اقدام نمايند و از كلي گويي و عدم توجه به مشكلات مردم بپرهيزند.
محمديان
¤ نوع تقسيم بندي مناطق گرم براي محاسبه قيمت برق ناعادلانه است با چه استدلالي شهرهاي استان يزد در اين تقسيم بندي در رده دوم قرار گرفته اند. در همين ايام يعني روزهاي بهار شهرهاي يزد گرماي طاقت فرسايي دارند چه برسد به روزهاي تابستان كه گرماي آن كشنده است.
4892---0912
¤ به وزير محترم كشور بفرماييد فكري به حال كارگران پيماني شهرداري ها بكند. چرا براي تغيير عضويت استخدامي آنان اقدامي صورت نمي گيرد.
1862---0938
¤ سازمان حج و زيارت به رغم دريافت هزينه بليت براي شهر مدينه زائران را به جده منتقل مي كند و مابه التفاوت مربوطه را نمي پردازد و خلاصه پاسخگو نيست.
7130---0919
¤ دولت به بهانه هدفمند كردن يارانه ها هرچه تاكنون به مردم يارانه پرداخت كرده در دوره جديد با افزايش سرسام آور قيمت گاز از برخي خانواده هاي داراي مصرف اندكي بيشتر پس گرفته است و براي بقيه امور زندگي بايد از جيب خود خرج كنيم.
4134---0911
¤ بنده و خيلي از هم وطنان حاضر هستيم كه دولت ماهيانه 5 درصد از حقوق ما را كم بكند و با پول آن آسيب ديدگان از بمباران شيميايي حلبچه و سردشت را در داخل و خارج درمان بكند. خدا را خوش نمي آيد كه اين جانبازان بدون درمان رها باشند.
خانم صفاري از تهران
¤ نمايندگان مجلس با جلوگيري از افزايش بيش از 20 درصد قيمت سوخت و ديگر كالاهاي يارانه اي ثابت كرد كه مردمي هستند و به دغدغه آحاد جامعه اهميت مي دهند. ملت پشتيبان مجلس است كه از آنان حمايت مي كند.
صالحي
پاسخ اداره كل منطقه اي آموزش انتقال خون
استان تهران
در پاسخ به مطلب مندرج در صفحه 10 مورخ 5/2/90 به آگاهي مي رساند: مطابق با ماده 4 اساسنامه سازمان انتقال خون تهيه، تأمين و توزيع خون در سراسر كشور رايگان مي باشد و خوني كه توسط مردم ايثارگر كشورمان داوطلبانه اهدا مي گردد، پس از طي مراحل لازم به صورت رايگان در اختيار بيمارستان ها و مراكز قرار گرفته و هيچ هزينه اي بابت كيسه خون دريافت نمي گردد و هزينه دريافت شده در بيمارستان احتمالا جهت تزريق و يا حمل و نقل بوده است و هيچگونه ارتباطي با خدمات رايگان انتقال خون ندارد. ايشان در صورت داشتن هرگونه پرسش با شماره 88992585 روابط عمومي انتقال خون استان تهران تماس حاصل نمايند.
 



محسن رضايي: موضع هاشمي در مورد فتنه را از خودش سوال كنيد

محسن رضايي گفت: فتنه سال 88 فتنه واقعي بود و كساني كه سعي كردند ثابت كنند فتنه نيست، اشتباه كردند.
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در نشست بسيج دانشجويي دانشگاه شاهد افزود: بارها به صراحت گفته ام كه فتنه 88 واقعي بوده است اما موضع هاشمي را بايد از خودشان سوال كنيد.
وي همچنين در جواب اين سوال كه چرا در انتخابات 88 نسبت به نتايج اعتراض كرديد و پس از مدتي اعتراض خود را پس گرفتيد، توضيح داد: من در چارچوب قانون اعتراض كردم و البته تمكين به نظر شوراي نگهبان هم در چارچوب قانون بود.
رضايي در بخش ديگري از سخنانش با اشاره به ماجراي خانه نشيني رئيس جمهور در دو هفته گذشته گفت: ممكن است عده اي بگويند اين هفته يك جار و جنجال بي خود در كشور ما درست كردند تا بگويند اختلافات و دوگانگي هايي وجود دارد؛ اما به زودي همه مي فهمند كه اين خبرها نيست و آنها از اينكه ملت ايران ممكن است در بيداري اسلامي نقش ايفا كنند به دنبال جار و جنجال هستند كه ان شاءالله ما با قدرت كشورمان را اداره مي كنيم و ارتباطمان را با ملت هاي آگاهي مثل مصر برقرار خواهيم كرد و بيداري اسلامي كه در منطقه به وجود آمده است، انقلاب اسلامي را در آينده حفظ خواهد كرد.

 



آيت الله مصباح يزدي: بركات انقلاب اسلامي در منطقه گسترش مي يابد

آيت الله مصباح يزدي با اشاره به پيش بيني امام خميني(ره) مبني بر گسترش بركات انقلاب در سطح جهان، گفت: اكنون شاهد گسترش اين بركات هستيم و ان شاءالله اين بركات به ثمر خواهد نشست.
وي در ديدار اعضاي بسيج دانشجويان دانشگاه شاهد، امام خميني(ره) را اولين شخصيت تاثيرگذار در انقلاب اسلامي ايران عنوان كرد و ادامه داد: اگر بخواهيم در كنار ايشان افراد موثري در انقلاب در نظر بگيريم مهمترين عامل براي بررسي كساني هستند كه در آگاهي بخشي موثر بودند.
مدير موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) با بيان اينكه در انقلاب عوامل متعددي موثر بودند و انقلاب اسلامي ايران برپايه ارزش هاي الهي شكل گرفت، تصريح كرد: انقلاب اسلامي ايران قابل مقايسه با ساير انقلاب هايي كه در جهان رخ داد، نيست؛ مهمترين شعار انقلاب هاي ديگر آزادي بود كه براي دستيابي به آن حاضر به تحمل هر سختي بودند اما اگر اين شعار آزادي را با ارزش هاي انقلاب مقايسه كنيم در خواهيم يافت كه اين شعار در برابر ديگر شعارهاي انقلاب ما جزئي بود.
مصباح يزدي اضافه كرد: آزادي مطلق معنا و مفهوم ندارد؛ آزادي مطلق براي حيوانات است و در واقع آزادي اي ارزشمند است كه در راستاي تعالي انسان باشد.
وي آزادي با مفهوم گفته شده را يك شعار جزئي انقلاب اسلامي ايران خواند و گفت: شعار انقلاب اسلامي ايران تحقق تعالي انساني در سايه نظام اسلامي بود.
مصباح يزدي اضافه كرد: براي اينكه دريابيم چه كسي نقش موثري در پيروزي انقلاب داشته است، بايد ديد چه كساني بيشتر بر اين پيشرفت و تعالي انساني كمك كردند.
وي شهيد مطهري را يكي از مهمترين و اثرگذارترين شخصيت هايي دانست كه به تصديق دوست و دشمن در فضاي فكري انقلاب نقش موثري داشته و اظهار داشت: مطهري با توجه به عمر محدودش بعد از انقلاب، پايه فكري و ايدئولوژيك انقلاب را با نوشته ها، مصاحبه ها و سخنراني هايش پايه گذاري كرد.
وي ادامه داد: كساني بعد از شهيد مطهري راه ايشان را ادامه دادند اما مطهري پيشتاز بود و البته همين مطهري نيز شاگرد امام خميني(ره) به شمار مي رفت.
مصباح يزدي با طرح اين سوال كه چرا دشمن قبل از همه سراغ مطهري رفت، اظهار داشت: دشمن مي دانست مهمترين اقدامات براي روشنگري مباني عقيدتي و ترويج فرهنگ اسلامي توسط مطهري انجام مي شود؛ به همين دليل مطهري را مورد هدف قرار داد.
مدير موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) به دانشجويان توصيه كرد كه كتاب هاي مطهري را بخوانند و خطاب به دانشجويان در جلسه گفت: قدر آثار مطهري را بدانيد زيرا ارزش اين آثار از معادن اورانيوم بيشتر است.

 



آزمايش DNA پيكر شهيد برونسي را تاييدكرد

با انجام آزمايش DNA پيكر سردار شهيد عبدالحسين برونسي مورد تاييد خانواده اش قرار گرفت.
«عباسعلي برونسي»، فرزند سردار شهيد عبدالحسين برونسي در گفت وگو با ايسنا اعلام كرد: جواب آزمايش DNA هويت پيكر پدرم را تاييد كرده و بر اين اساس مادر و خانواده ام موافقت كرده اند مراسم تشييع و خاكسپاري پدر شهيدم روز شنبه هفدهم ارديبهشت در مشهد برگزار شود.

 



يكي مارو از اين پيله بياره بيرون! (خبر ويژه)

اظهارات مغشوش عضو متواري حزب مشاركت در پاريس حتي نتوانست چند سايت ضد انقلاب را هم كه خبرنگار به مصاحبه او فرستاده بودند، مجاب كند.
سايت خود نويس كه به همراه روزنت و جرس به مصاحبه محفلي رجب مزروعي پرداخته بود، يك روز بعد خطاب به وي و شوراي هماهنگي راه سبز نوشت: متاسفانه مواضع شورا و سخنان آقاي مزروعي آب سردي بود بر اميد ما. اين تك روي هاي حزبي حاصلي جز تزريق يأس و نااميدي و شكست به اپوزيسيون نخواهد داشت. او مي گويد تنها موسوي و كروبي جنبش سبز را نمايندگي مي كنند و آنها بحث اجراي بي تنازل قانون اساسي را مطرح كرده اند خواهش مي كنم دوستان به خاطرات و اتفاقات2 سال اخير مراجعه كنند و ببينند اين حرف ها چقدر با واقعيت هماهنگ است؟ من كه خجل مي شوم. آقايان شترسواري دولا دولا مي كنند كه باعث تحميل 8 سال جنگ به كشور شد. اگر مدعيان چون شما نبوديد، سحابي و مدني و فروهر و سامي و پورزند و سيرجاني و بختيار بودند كه ما را به مقصد دموكراسي برسانند. بدشانسي ما اين بود كه گروگان شما اصلاح طلبان و كارگزاران و گرفتار عوام فريبي شماها شديم.
اين پايگاه اينترنتي وابسته به ضدانقلاب مقيم خارج افزود: نسبت شما و شوراي هماهنگي با مديريت و ابتكار عمل، نسبت جن و بسم الله است. دست از عوام فريبي برداريد! ما در دوم خرداد و 22 خرداد دنبال احياي «دوران طلايي خميني» نبوديم. شما ما را پس از 2 خرداد و 18 تير و 22 خرداد سرخورده و نااميد كرديد. حالا هم چرا از اجراي قانون اساسي معتقد به ولايت فقيه و اسلامگرا حرف مي زنيد؟ شما قسمت بزرگي از مشكل ما هستيد و نه پاسخ و راه حل آن.
نويسنده با وجود اين لحن، از مزروعي خواست از انتقادهايي از اين دست ناراحت نشود و دست دوستي همه نيروهاي اپوزيسيون خارج كشور را بفشارد!
يادآور مي شود عناصر منافق فراري نظير امير ارجمند، مجتبي واحدي و مزروعي در محافل پنهاني با سلطنت طلبان، منافقين تروريست و گروه هاي منحله ماركسيستي به پيوند كامل رسيده اند و اگر اظهار نمي كنند و همچنان تظاهر به وفاداري نسبت به قانون اساسي دارند صرفاً براي سرپا نگه داشتن جنازه نفاق جديد در لباس اصلاح طلبي؟! است.
در همين حال پايگاه هاي ضدانقلابي ديگري نظير بالاترين به شوراي هماهنگي حمله كردند كه چرا هيچ تحركي براي روز كارگر (11 ارديبهشت) تدارك نكرد. بالاترين از جمله در مطلبي نوشت: شوراي محترم! امروز روز كارگر بود، روزي كه مثلا قرار بود آغاز روند مبارزه در سال جديد باشد اما به قدري ضعيف بوديم كه حتي رژيم به خودش زحمت فرستادن نيرو به خيابان رو هم نداد يعني كه هيچ احساس خطري از جانب ما نمي كند. شما شوراي كماكان مجهول الهويه و خودخوانده اي هستيد كه اصلا خود را پاسخ گو نمي دانيد. چه بلايي سر شما و اطلاع رساني و شبكه اجتماعي و مجازي آمده؟
يك بالاتريني ديگر معتقد است: آن قدر محو دعوا و اختلاف در رژيم مانديم كه اين فرصت 11 ارديبهشت هم قرباني شد. چه تلخ بود. حتي خيابان هم ديگر چهره امنيتي به خود نمي گيرد. شايد از خواب و فراموشي ما آگاهند. ما دچار عادتي سياه شده ايم و در پيله مجازي خود خفتيم و فراموش كرديم كه در پيله ايم.



 



«سوپرمن» ترك تابعيت مي كند! (خبر ويژه)

همزمان با اضمحلال فتنه سبز در ايران و درماندگي وزارت خارجه، سازمان جاسوسي و وزارت دفاع آمريكا در مواجهه با بحرانهاي جهاني، «سوپرمن» ضمن قصه اي به كمك جنبش سبز در ايران مي آيد!
ماجرا از اين قرار است كه نويسندگان جديد افسانه سوپرمن تصميم گرفته اند اين بار قصه اي متفاوت بنويسند و در كتاب مصور جديد خود سوپرمن را به ايران بفرستند تا از اپوزيسيون حمايت كند.
افسانه سوپرمن 80 سال پيش توليد شد و در دهه 1970 ميلادي فيلمي هاليوودي براساس آن ساخته شد تا با القاي قدرت آمريكايي، مرهم و مسكن توهم آميزي براي روح شكست خورده و مايوس جامعه آمريكايي باشد كه نگران جنگ مغلوبه ويتنام و نحوه خروج از اين باتلاق خودساخته بودند.
حالا بعد از چند دهه، جريان ناتوي فرهنگي به خيال خود كوشيده تا همان پمپاژ روحي و رمان درماني را نسبت به اپوزيسيون ورشكسته ايراني انجام دهد. طبق قصه نوشته شده، سوپرمن به ايران مي آيد تا به اپوزيسيون كمك كند اما ايران آمريكا را متهم به دخالت در امور خود مي كند و آمريكا نيز مجبور مي شود تابعيت وي را لغو كند. او هم ضمن يك سخنراني مي گويد تصميم گرفته تابعيت آمريكا را كنار گذاشته و يك شهروند جهاني شود.
اما در قبال اين تقلاي سازمان ناتوي فرهنگي بايد يادآور شد كه اگر سوپرمن و رمبو و آرنولد و... توانستند آمريكا را از منجلاب خودساخته در ويتنام و عراق و افغانستان خارج كنند، سوپرمن 80 ساله نيز مي تواند جريان مرده اپوزيسيون در ايران را زنده كند. در جهاني كه به مدد بيداري ملتها- از جمله ملت مسلمان ايران- ماشين اطلاعاتي و ديپلماسي و نظامي آمريكا در گل مانده، طبيعتا از خيال و افسانه و توهم نيز كاري نمي آيد. و سرانجام اينكه، همين روزهاي اخير سالگرد ذغال شدن كماندوها و درهم كوبيده شدن هواپيماهاي جنگي آمريكا در صحراي طبس بود. آقاي سوپرمن فعلا كودكان و مادران و همسران شوهر از دست داده آمريكايي در جنگ هاي عراق و افغانستان را سرگرم كند و بعد هم سري به اعضاي كله گنده سفارت آمريكا در تهران بزند كه 444 روز در بازداشت به سر بردند و آمريكا نيز در حالي كه آبروي خويش را به حراج گذاشته بود، هيچ غلطي نتوانست بكند.

 



وقتي عداوت و لجبازي گلّه اي مي شود (خبر ويژه)

افتضاح زنجيره اي رسانه هاي عضو شبكه عنكبوت باعث شد تا گويانيوز به دروغ بافي رسواي خود اعتراف كند و از هم قطاران به خاطر شريك كردن آنان در اين افتضاح عذرخواهي كند.
اخيرا سايت گويانيوز- از رسانه هاي وابسته به سازمان سيا- مطلبي را به عنوان «سخنراني سعيد قاسمي عليه دولت و احمدي نژاد» منتشر كرده بود كه حاوي انواع الفاظ موهن و هتاكانه بود. اين قصه بافي مطلقا دروغ، بلافاصله با استقبال ديگر اعضاي شبكه عنكبوت نظير سحام نيوز، بالاترين و ده ها سايت و شبكه ضدانقلاب مواجه شد و مانند يك گنج ناياب! به كپي و بازتاب مطلب گويانيوز پرداختند. وسعت بازتاب اين مطلب مزخرف به حدي زياد شد كه نويسنده ابله گويانيوز با اسم مستعار«ف.م سخن» مجبور به عذرخواهي از هم قطاران شد و تصريح كرد مطلب وي مطلب طنزي است كه متاسفانه به صورت مطلب و خبر جدي در سايت ها مجددا منتشر شده است. وي همچنين نوشت من مايل نيستم اعتبار سايت هاي منتشر كننده مطلب من خدشه دار شود. از طرفي مطمئن هستم بعد از پي بردن به اين خطا، انگشت اتهام به سمت من گرفته خواهد شد و من مورد عتاب قرار خواهم گرفت كه طنزي بي مايه و بي پايه و زشت و زننده نوشته ام.
يادآور مي شود حاج سعيد قاسمي با تكذيب و تخطئه اين اقدام رذيلانه كه متاسفانه از سوي برخي سايت هاي داخلي آلوده نيز مورد استقبال قرار گرفته بود، تاكيد كرد: اين بار اول نيست كه چنين تحركات ضداخلاقي از جريان هاي منحرف بروز مي كند كه علاوه بر مخدوش شدن حيثيت حرفه اي آنها، هيچ حيثيت و مرز اخلاقي نيز براي خود باقي نگذاشته اند.

 



آمريكايي ها 80 ميليارد دلار مي دهند كه غافلگير شوند؟! (خبر ويژه)

سردبير مجله نيوزويك و تحليلگر ارشد شبكه سي ان ان، مجموعه سازمان هاي جاسوسي و اطلاعاتي آمريكا را با وجود هزينه هاي گزاف آن ناكارآمد توصيف كرد.
فريد زكريا در ارزيابي بركناري و جابجايي رئيس سازمان سيا و رئيس پنتاگون (وزير دفاع) گفت: «ما در آمريكا سالانه 80 ميليارد دلار براي سازمان هاي اطلاعاتي آمريكا هزينه مي كنيم ولي ما شاهديم كه اين سازمان ها براي بحران هاي جهاني آمادگي ندارند و نتوانسته اند آنها را پيش بيني كنند.»
وي در مورد وقايع پيش بيني نشده از سوي نهادهاي اطلاعاتي آمريكا گفت: «آمريكا نتوانست حادثه 11 سپتامبر، نبود سلاح هاي كشتار جمعي در عراق، بحران اقتصادي جهاني و انقلاب هاي جهان عرب را پيش بيني كند.»

 



اينديپندنت: ايران مقتدرتر از هميشه است سبزها شارلاتان بازي درآورده اند (خبر ويژه)

«در ايران واقعاً چه مي گذرد؟» اين سوالي است كه گزارشگر اينديپندنت در گزارش خود به آن پرداخته و مي نويسد:
«يك ضرب المثل قديمي در منطقه خاورميانه اشاره مي كند با اين مفهوم كه اگر صبر داشته باشيد دشمن نهايتا از بين خواهد رفت.
وي مي نويسد صحت اين گفته براي رهبران ايران در بهار امسال زماني كه بيداري اعراب به شكل غيرمنتظره دشمنان آنها را در سراسر منطقه يا سرنگون يا تضعيف كرد اثبات شده است.
كاخ سفيد خشنود بود كه توانسته است به تدريج حلقه را با استفاده از دشمنان قديمي ايران دور گردن آن تنگ تر كند اما ظرف سه ماه و بي انكه ايران واقعا كاري كرده باشد سياست آمريكا شكست خورد. حسني مبارك رئيس جمهور مصر و يكي از اركان مهم ائتلاف ضد ايراني در بيمارستان تحت بازداشت است و ملك عبدالله عربستان سعودي نيز با توجه به مجاورت خود به بحرين و يمن نگراني هاي بسياري دارد. او زماني خواستار سياستي تهاجمي درباره ايران شده بود و به واشنگتن توصيه كرده بود سر مار را قطع كند. اما با توجه به گسترش انقلاب در كشورهاي عربي آمريكا تمايل اندكي را كه براي رويارويي با ايران داشت از دست مي دهد.»
پاتريك كاك برن در ادامه گزارش خود از توهم سبزها در بيشمار بودن خود و شارلاتان بازي سبزهاي خارج نشين نوشته و ادامه مي دهد: «يك خبرنگار ايراني هوادار سبزها به من گفت متاسفانه دنياي خارج با مبالغه درباره اهميت اين اعتراضات به خطا مي رود. مشكل اينجاست كه تصوير آنچه را در ايران رخ مي دهد اين روزها بيشتر از ايراني هاي خارج از كشور ترسيم مي كنند كه اغلب متاثر از اميدها يا تبليغات است. »
اين روزنامه انگليسي در پايان تحولات منطقه و خيزش مردم آن را اينگونه تفسير مي كند: « در واقع در حال حاضر تحولات سياسي در بيشتر كشورهاي عربي كه دولت ها يا سقوط كرده يا در معرض خطر هستند به سمت و سوي مخالف مي رود اما در ايران اقتدار كشور متمركز و تقويت شده است. »

 



گذرگاه رفح، كابوس تازه صهيونيست ها (خبر ويژه)

تصميم دولت جديد قاهره براي بازگشايي گذرگاه رفح به كابوس جديد صهيونيست ها تبديل شده است.
گزارشگر خبرگزاري چيني شينهوا در فلسطين اشغالي در اين باره چنين گزارش مي كند: «تصميم اخير دولت مصر مبني بر بازگشايي گذرگاه مرزي رفح رژيم صهيونيستي را براي واكنش به تقلا انداخته است. گذرگاه رفح تنها مسير زميني به نوار غزه است كه از خاك فلسطين اشغالي نمي گذرد.
اوري بارجوزف از اساتيد دانشگاه حيفا در اين باره گفت پيامدهاي تصميم مصر درباره بازگشايي گذرگاه رفح هنوز مشخص نيست زيرا هنوز معلوم نيست اين كشور چه نوع نظارتي بر گذرگاه خواهد داشت.
وي افزود اگر بازرسي ها در اين گذرگاه دقيق باشد حماس قادر به انتقال تجهيزات نظامي از گذرگاه به غزه نخواهد بود اما اگر حماس بتواند از گذرگاه رفح براي انتقال اسلحه و ديگر تجهيزات نظامي استفاده كند مشكل ايجاد خواهد شد.
حماس در دهه گذشته از طريق تونلهاي زيرزميني در مرز مصر و غزه اقدام به قاچاق راكت كرده است و به هزاران راكت دست يافت كه بعدا به شهرهاي جنوب فلسطين اشغالي شليك شد.
بارجوزف گفت انتقال برخي از اين مهمات به علت بزرگي از طريق تونل دشوار است و اگر گذرگاه رفح به خوبي نظارت نشود حماس احتمالا قادر به انتقال تجهيزات پيشرفته تر به غزه خواهد بود.»
توافق اخير ميان فتح و حماس نيز بر نگراني هاي تل آويو افزوده است. نتانياهو با اشاره به توافقنامه آشتي كه قرار است بين فتح و حماس در قاهره امضا شود اعلام كرده است فتح بايد بين صلح با اسراييل و تشكيل دولت با حماس يكي را انتخاب كند. ايهود باراك وزير جنگ اسراييل اعلام كرده است اسراييل تنها در صورتي با حماس مذاكره خواهد كرد كه اين گروه اسراييل را به رسميت بشناسند. مائوز گفت اسراييل از اين گله مند است كه حماس آن را به رسميت نمي شناسد.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14