(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 29 اردیبهشت 1390- شماره 19930

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
از آستين ملك عبدالله ، عمار بيرون نمي آيد !
افشاگري اصولگرايان درباره ابعاد فعاليت هاي جريان انحرافي
شريعتمداري در همايش سالانه وزارت دفاع: مردم با نگاه به جلودار از عقبه ها عبوركرده اند
گزارش محرمانه كميسيون هاي اصل 44 و اصل 90 درباره دست اندازي جريان انحرافي به صنعت خودرو
برگزاري نشست جامعتين براي بررسي فهرست 13 نفره اصولگرايان
ولايت فقيه وخطرات پيش رو (بخش دوم وپاياني)  



از آستين ملك عبدالله ، عمار بيرون نمي آيد !

حسين قدياني
يك: كم و بيش تاريخ صدر اسلام خوانده ام. گمانم دلايل فراواني وجود داشت كه امامي چون اميرالمؤمنين مجبور مي شد به جاي دوستان همراه با چاه درد دل كند. ظاهر تاريخ خبر از سكوت 25 ساله مولا مي دهد، در عصر خانه نشيني، اما زهر آن غصه كه بيشتر كام ابوتراب را تلخ مي كرد، به نظر مي رسد مال دوره اي است كه علي به حكومت رسيده بود وگلايه ها داشت از عهدشكني ياران پيشين. از كوفه صفتي شان، كه چه زود رنگ به رنگ مي شوند. اينكه نوشتم «كوفه صفتي» نه مقصود، شهر كوفه امروز است و نه مراد، كوفه نشينان كنوني.
دو: خوب يادم هست روزگاري در نمازجمعه تهران، يكي از خطباي محترم در مقام نقد شعار «ما اهل كوفه نيستيم...» بلند شد. تصور ايشان از شعار «ما اهل كوفه نيستيم...» اين بود؛ انگار ما اهل «كوفه امروز» نيستيم كه علي تنها بماند. نيز در اين تصور بودند كه ما از بي وفايي كساني كه ساكن كوفه نبودند، بي خبر بوديم. روشن است كه ملتي مثل ملت ما كه به قول حكيمانه امام راحل از ملت صدر اسلام برتر است، با دلايلي تا اين حد سطحي، مصر بر شعار «ما اهل كوفه نيستيم...» نباشد. مردم ما خوب مي دانند كه اگر پيمان شكني، فقط كار كوفيان بود، دليلي نداشت حضرت امير، آه خود را گره به زلف چاه بزنند و «اين ذوالشهادتين» بگويند. اين قبيل چيزها را ملت ما خوب مي داند. براي ملت 300 هزار شهيد، كوفه آن روي سكه كربلاست. حكايت نفرت و عشق. براي امت حزب الله، كوفه، نه نشان يك شهر، كه يك نماد، بلكه يك نشانه است، درست مثل كربلا. اگر براي ما مراد از كربلا، اصحاب با وفاي سيدالشهداست، منظور از كوفه، نه كوفيان امروزند، نه حتي كوفيان دوران ماضي. مقصود از كوفه، «بي وفايي» است و به عبارتي؛ كوفه، اسم رمز پيمان شكني است. همچنان كه در فتنه هشتاد و اشك، تقلب، اسم رمز آشوب بود و نامه سرگشاده، اسم رمز تقلب. پس ملت ما خوب اين چيزها را مي داند.
سه: علي يك دشمن بيروني داشت به نام «قاسطين». قطعا جز دشمني و عداوت انتظاري از معاويه و عمروعاص نمي رفت، اما علي قبل و بعد از «جنگ صفين»، با 2 گروه پيمان شكن ناچار از جنگ شد. قبل از صفين با «ناكثين» در «جنگ جمل» شركت كرد و بعد از صفين با «مارقين» در «جنگ نهروان». اصحاب جمل و نهروان اما روزگاري با علي دوست بودند؛ پيمان بسته بودند، پاي پيمان بعضا تا مرز شهادت ايستاده بودند، به درجه جانبازي رسيده بودند، گاه حتي اولين حلقه خيمه حق در برابر كاخ خصم بودند، ليكن «ثروت» و «سابقه» همان بلايي را بر سر امثال طلحه و زبير آورد، كه «مسابقه در راه بي بصيرتي»، بر سر مارقين. اين هر دو گروه اما تجسم بي وفايي شان در 2 نكته بود:
1- زبان دشمن اصل كاري را جلوي علي باز و دراز كردند و باعث شدند ابوتراب بيشتر از زخم شمشير، پذيراي زخم زبان باشد، تا آنجا كه جز چاه براي دل پردرد خود محرمي و مرهمي پيدا نمي كرد.
2- كاري كردند كه علي مجبور باشد به جاي زدن آخرين ميخ بر تابوت خصم، نگران «جبهه خودي» باشد و به جاي پيروزي بر دشمن، مراقب باشد كه از دوست پيمان شكن شكست نخورد!
چهار: مگر مي توان كتمان كرد كه جماعت ناكثين، روزگاري با ابوتراب در يك سپاه بودند؟ مگر مي توان كتمان كرد كه جماعت مارقين، روزگاري با اميرالمؤمنين در يك لشكر بودند؟ حتي اهالي كاخ سبز دمشق هم روزگار صدر اسلام همراه با نياي خود بنا به هر مصلحتي، و گيرم كه از روي تظاهر، نه فقط اسلام آورده بودند كه حتي با پيامبر دست دوستي داده بودند. پس «عهدشكني» حكايت ديروز و امروز و فردا نيست. قصه پرغصه تاريخ است. باورم هست در يك كلام، كار ابليس هم به نوعي عهدشكني بود؛ شكستن عهدي كه با خدا بسته بود. اصولا ظرفيت افراد براي همراهي جبهه حق، يكي نيست. مارقين تا دم آخر با علي بودند و همراه با علي داشتند با قاسطين مي جنگيدند، اما عاقبت به خير نشدند و فريب مكر دشمن را خوردند و بعد از عمري جانبازي، سابقه خود را به كمترين قيمت فروختند و با خود بد معامله اي كردند كه سراسر ضرر بود. همين طور است سرنوشت ناكثين. ناكثين، كساني بودند كه بعضا از پيامبر القاب درخشان گرفته بودند و بعضي هاشان حتي به واسطه علي سكان دار اداره بخشي از امور مسلمين شده بودند، اما علي را بدون عدالت مي خواستند. آري! ناكثين، ولايت را بدون عدالت مي خواستند و مارقين، عدالت را بدون ولايت... و اين همه در حالي است كه عدل و علي، يعني عدالت و ولايت قابل تفكيك با هم نيستند. نه مي توان از علي انتظار بي عدالتي داشت و نه از عدالت، كه بي علي اجرا شود.
پنج: بي صفتي و نمك نشناسي ناكثين و مارقين، البته هرگز خلاصه در جمل و نهروان نمي شد. در جمل و نهروان، سپاه حق براساس ملاك، كه همانا حال فعلي افراد است، از جنگيدن با دوستان سابق جبهه حق نترسيد و به تكليف خدايي خود عمل كرد، اما آنچه حتي بعد از جمل و نهروان ادامه داشت، زخم زبان بود. زخم زبان، اصولا مال دوره «روزگار جنگ» نيست، مال دوره «جنگ روزگار» است... و همين است كه «زخم زبان» را مبدل به «زخم زمان» مي كند و كاري مي كند كه جانشين شايسته پيامبر، در شباهنگام، زير نور ماه، صد سينه سخن برد نزد چاه. لابد زياد بودند زخم زنندگان كه ابوتراب همين كه در نماز صبح ماه مبارك، ضربت شمشير را بر فرق خود احساس كرد، قبل از هر چيز سخن از «رستگاري» گفت كه من اين رستگاري را چنين ترجمه مي كنم: «راحت شدم». راحت شدن علي، اما بيش از آنكه ناشي از 25 سال سكوت باشد، و بيش از آنكه متأثر از 3 جنگ بزرگ در دوره حكومت باشد، راحت شدن از نيش تند زبان و زخم بي رحم زمان بود. اينجاست كه داد ما از دست دوست بلند است كه چه كرديد با جان علي، اي بي معرفتها؟! علي، كم دشمن داشت كه شما هم عهدتان را شكستيد؟! علي در جمل، كم عهدشكن داشت، كه از دل مصاف صفين هم، مارقين درآمدند و جنگ نهروان را باعث شدند؟! علي كم درد و رنج داشت، كه عده اي به جاي همراهي، نمك بر زخم مي پاشيدند و طعنه هاي جور واجور مي زدند؟!
شش: چه بود آن همه زخم زبان؟... چه بود آن همه زخم زمان؟... هيچ نمي دانستم و در هيچ كتاب تاريخ نخوانده بودم الا به مشاهده امروز جامعه خودمان. اگر آن شاعر شيرين سخن، به علي، خدا را شناخت، كتمان نمي كنم كه به «ايام سيدعلي» پي برده ام به بخشي از «آلام علي». لابد اين «ديديد گفتيم»ها كه امروز نشانه رفته مولاي ما را، روزگاري با دل علي بد تا مي كرد. لابد آن روزها هم بودند كساني كه به ابوتراب بگويند: ديديد گفته بوديم كه پيامبر در مدح طلحه و زبير اشتباه مي كرد؟! ديديد گفته بوديم كه خود علي هم در مورد ناكثين اشتباه مي كرد؟! ديديد گفته بوديم كه مارقين آنقدرها هم عليه السلام نبودند؟! ديديد كه ما از مارقين بهتر بوديم؟! ديديد كه ما فهميده بوديم و علي- نستجيربالله- پي نبرده بود؟! ديديد كه ما متبحرانه پيچش مو ديده بوديم و ابوتراب- استغفرالله- فقط مو مي ديد؟!
هفت: اين همه كه گفتم، طعنه است، نه فتنه. زخم است، نه شبهه. شبهه و فتنه را با بصيرت مي توان جواب داد، اما زخم و كنايه و نيش و طعنه را جواب هم كه بدهي، باز زبانهاي مسموم دراز است، نه اينكه جواب نداشته باشد. آيا خدا نمي دانست آخر و عاقبت ابليس را، كه مقرب درگاهش كرده بود؟! آيا پيامبر نمي دانست آخر و عاقبت طلحه و زبير را؟! آيا همه مي دانستند و فقط علي نمي دانست كه سرنوشت ناكثين چه مي شود؟! آيا همه مي دانستند و تنها ابوتراب نسبت به خباثت مارقين- زبانم لال- آگاهي نداشت؟!... و آري! آيا طعنه زنندگان امروز نسبت به اين روزهاي جريان منحرف واقف بودند و فقط «آقا» نمي دانستند؟! باري ايام ماضي كه هنوز من و شما و طعنه زنندگان پي به انحراف جريان منحرف نبرده بوديم، آن زمان كه عناصر اين جريان خانه در زيرمجموعه شهرداري تهران كرده بود، چندي باري مولاي حكيم ما درباره برخي اعمال اين گروه تذكر سفت و سخت داده بودند و هنوز البته زبان طعنه زنندگان باز نشده بود، كه «آقا» اين جريان را «عامل اختلاف ميان دوستان» خواندند. امروز اما آب ظاهراً سربالا رفته كه قورباغه هم دارد «ابوعطا» مي خواند. گمانم خاتمي را بشود «ابوعطا» خواند، از بس كه حمايت مي كرد از جريان منحرف مهاجراني، حالا خيلي كم «عمار» داشتيم، خاتمي هم براي ما شده عمار و زبان باز كرده. همان خاتمي كه اگر رحم و مروت نظام نبود، الان گمانم ما بايد طلب مغفرت مي كرديم برايش.
هشت: سخن بر سر اين است كه مردان الهي، به تكليف خود مي انديشند، نه عمل براساس پيش بيني و يا پيش گويي شان از آينده افراد. اگر ناكثين و مارقين، روزگاري به كار سپاه حق مي آمدند، علي هم مي توانست به بهانه آينده نگري، دست رد بر كمك ايشان بزند، اما علي، بيش از آنكه به خود فكر كند و بيشتر از آنكه نگران زبان دراز طعنه زنندگان فردا باشد، حال فعلي افراد برايش مهم بود؛ نه گذشته شان، و نه آينده شان. براي سيدعلي هم تكليف مهم است و اسلام. همچنان كه الگوي علي در رهبري، براساس همين معيار، روزگاري همراهي امثال طلحه و زبير را رد نكرد، قبول شان كرد، حتي آنها را به ديگران كه خاموش بودند، برتري داد، اما دگر روز، بازهم براساس همان معيار، هم با ناكثين جنگيد و هم با مارقين... والا علي لابد آن زبان را داشت كه به طعنه زنندگان بگويد؛ شما كه اينقدر خوب آينده ناكثين و مارقين را پيش گويي كرده بوديد؛ چرا پس حال فعلي خودتان را نتوانستيد اصلاح كنيد؟!
نه: جايي نوشته بودم كه اهل نفاق امروز حتي در همين زخمي كه مي زنند صداقت ندارند. اين رهبر و ملت شهيدپرور ما بودند كه اول بار درباره هر جريان انحرافي از قبيل همين جريان مذكور هشدار دادند، اما عمل براساس تكليف، صبر و بصيرت بايد كرد. تذكر اهل نفاق امروز، در گذشته، نه هشدار در باب جريان انحرافي، كه شمشير كشيدن عليه دموكراسي، راي ملت، راي اكثريت و مردمسالاري بود. حاليا! ديروز هم اين ما بوديم كه خدمات دولت را مي گفتيم و خيانت هاي جريان مذكور را مي شمرديم. آن روز خاتمي لابد در ويلاي جرج سوروس نشسته بود، يا شايد هم داشت با زنان ايتاليايي دست مي داد، يا مشغول پول گرفتن از ملك عبدالله بود كه نشنيد صداي ما را.
¤¤¤
امروز سخن ما اين است: با ولايت فقيه نباشي، خواه به خدمت ايستاده باشي، خواه به خيانت نشسته باشي، نتيجه يكي است... و مي بينيم هم كه نتيجه يكي است و بي بي سي در آن واحد براي همه جريانات انحرافي يك جا كف مي زند. اين وسط خدا نگذرد از عهدشكناني كه زبان دشمن را جلوي دوست دراز مي كنند. با اين همه چون «ما اهل كوفه نيستيم، علي تنها بماند»، اين بار مالك اشتر از خيمه معاويه عقب برنمي گردد. چه اينكه ديروز به مصر رسيد و فردا مقصدش «قلب اروپا» است... علي القاعده بعد از اين نقطه آخر جاي خوبي بود كه تمام كنم اين نوشته را، اما حالا كه بازار «ديديد گفتيم» گرم است، سخني با دستگاه قضا؛ ديديد گفتيم كه اين خاتمي را بايد به سزاي اعمالش رساند؟! ديديد گفتيم كه سزاي عمل خاتمي همان است كه با مفسد في الارض مي كنند؟!... آقاي خاتمي! تحت هيچ شرايطي و هيچ كجا گريبانت را رها نمي كنيم؛ ببخشيد، ببخشيد، ببخشيد؛ شما يكي ديگر هيس!... كه از آستين ملك عبدالله شايد مار بيرون آيد؛ عمار، هرگز!

 



گزارش خبري
افشاگري اصولگرايان درباره ابعاد فعاليت هاي جريان انحرافي

در روزهاي اخير شخصيتهاي مذهبي و سياسي روشنگري هايي را از جريان انحرافي كه درصدد ايجاد انحراف در دولت خدمتگزار و انقلاب اسلامي است را ارائه داده اند، از اين لحاظ كيهان در يك جمع بندي عمده نظرات و گفته هاي اين شخصيت ها كه در رسانه هاي مختلف منتشر شده است را در ذيل مي آورد.
اول؛ تسامح و تساهل نسبت به ارزشهاي ديني: در ساليان گذشته جريان مرموز نفوذ يافته در درون دولت درصدد بوده است كه با نگرشي سكولاريستي ارزشهاي اسلامي و ديني را به چالش بكشد. در اين رابطه آيت الله مصباح يزدي با ابراز نگراني از رواج چنين تفكري در جامعه با تاكيد بر اين كه در اين جريان، آهسته آهسته شعارهاي اسلامي كمرنگ مي شود، بيان داشت: در چنين شرايطي ارزشهاي اسلامي جاي خود را به ارزشهاي فردي و نام اسلام جاي خود را به ايران مي دهد؛ هرچند هم بگويند ايشان منظورشان فلان بوده و شفاف هستند.
حسين فدايي دبيركل جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي هم مي گويد: اين گروه در بعد عقيدتي در بطن خود مفاهيم و ارزشهاي فرقه هاي شيطان پرستي را ترويج و از ابزار پيشگويي استفاده مي كند و با توجه به مرام ليبراليستي خود در عرصه فرهنگ اختلاط زن و مرد را بدون اشكال دانسته و تسامح و تساهل در عرصه فرهنگ را دامن مي زند.
دوم؛ سست كردن پايه هاي نظام: جريان انحرافي در حالي كه خود را وفادار به نظام و انقلاب اسلامي مي داند به صورت آرام در تلاش براي ضربه زدن به پايه هاي اين نظام مقدس است اين در حالي است كه جريان فتنه گر خود را وفادار به انقلاب نمي داند و خوي ضدانقلابي خود را هم آشكارا نشان مي دهد.
نيره اخوان نماينده مردم اصفهان در اين رابطه مي گويد: مهمترين وجه اشتراك جريان فتنه و گروه انحرافي اقدام براي سست كردن پايه هاي نظام است.
عضو كميسيون قضايي مجلس افزود: گروه انحرافي و جريان فتنه از مسير ولايت فقيه منحرف شده و اهداف ديگري را دنبال مي كنند امري كه ما نسبت به آن ناراحت هستيم اما بايد قبول كرد كه جريان فتنه و گروه انحرافي از ريزش هاي انقلاب هستند.
پرويز سروري هم با بيان اينكه جريان فتنه مثل جريان انحرافي به دنبال تضعيف و در نهايت حذف ولايت فقيه بود، تاكيد كرد: نامه كذايي استانداران و نامه جام زهر نمايندگان و تحصن آنها مصداق هاي مشخصي است كه از تلاش جريان فتنه براي ناكارآمد جلوه دادن نظام جمهوري اسلامي حكايت دارد و امروز هم جريان انحرافي رفتاري مشابه جريان فتنه انجام مي دهد كه نمونه هايي در نزد مردم موجود است؛ اين جريان قصد دارد با عدم تبعيت از ولي فقيه جايگاه ولايت فقيه را تضعيف كند.
سوم؛ سرمايه گذاري براي انتخابات مجلس و ائتلاف با فتنه گران: يكي از مهمترين فعاليت هاي گروه انحرافي تلاش براي رسيدن به كرسيهاي مجلس است و در اين زمينه براساس مطالب منتشره در رسانه ها، جريان انحرافي در بسياري از استانها وارد كارزار انتخابات شده اند و در بسياري از شهرستان ها كانديداهايي كه مرتبط شده اند با كانديداهاي جريان اصلاح طلب مشترك هستند.
مرتضي نبوي عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام در اين مورد مي گويد: با بيان اينكه اين گروه انحرافي بايد منزوي شده و از چشم مردم بيفتد براي اينكه بهترين مجازات براي آنها اين است، اظهار داشت: جريان انحرافي مدعي شده كه قصد دارد 150 نماينده به مجلس آينده بفرستد تا بتواند رياست جمهوري آينده را نيز از آن خود كند، لذا خبرهايي از ائتلاف اين گروه با جريان اصلاحات به گوش مي رسد كه نمونه آن در انتخابات هيئت رئيسه اتاق تهران ديده شد.
پرويز سروري نماينده مردم تهران هم با بيان اشتراكات جريان فتنه و گروه انحرافي گفت: اين دو جريان براي رسيدن به اهداف و خواسته هاي خود چاره اي جز ائتلاف نداشته و ندارند چرا كه آنها در راه مقابله با نظام و انقلاب اسلامي هدفي يكسان دارند و دليلي هم وجود ندارد كه با هم متحد نشوند.
سروري در ادامه تصريح كرد: با گذشت زمان، ما شاهد تحقق تحليل ها و پيش بيني هاي دلسوزان انقلاب درباره آينده جريان انحرافي بوديم؛ هرچه زمان گذشت دو جريان به وجه اشتراكات خود بيشتر پي بردند.
عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس درباره وجه اشتراك جريان فتنه با گروه انحرافي، گفت: ولايت گريزي هر كدام با يك هدف و وسيله، مقابله با اركان نظام، جلوه دادن حاكميت دوگانه در كشور، مظلوم نمايي، مخالفت با روحانيت و مرجعيت، تضعيف اركان انقلاب اسلامي از جمله شوراي نگهبان و نهادهاي مستقر، مخالفت با سپاه پاسداران و جريانات مؤثر در انقلاب اسلامي از جمله بسيج از جمله شاخصه هاي مهمي است كه مي توان به عنوان وجه اشتراك جريان فتنه با جريان انحرافي دانست.
وي در ادامه نوع واكنش به مخالفان را از ديگر اشتراكات جريان هاي انحرافي و فتنه دانست و درباره چرايي اين گفته خود، توضيح داد: هر دو جريان، در پاسخ به مخالفان خود، به رفتارهاي غيراخلاقي و غيرارزشي تمسك كرده اند.
سليمي نمين مدير دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران در مورد تاكتيك هاي گروه انحرافي براي پيروزي در انتخابات هم مي گويد: باند انحرافي به صورت كاملاً متناقض از باورهاي مذهبي مردم جهت پيشبرد اهداف خود كه هدفشان كسب راي است، بهره مي گيرد؛ نيروهاي مذهبي در جامعه ما اعتماد چشمگيري به حضرت ولي عصر(عج) دارند لذا آنها با اظهاراتي پيرامون نزديكي شان به امام زمان«عج» مي خواهند راي اين گروه را در خدمت گيرند.
وي يادآور شد: باند انحرافي درصدد است راي نيروهاي غيرمذهبي را با مطرح كردن بحث ايرانيت و عده اي ديگر را با پول جذب كند.
سليمي نمين با تأكيد بر اينكه رهبران جريان انحرافي سعي دارند نظرات غرب گرايان را با مطرح كردن موضوعاتي همچون «مردم اسرائيل» و برخي موضع گيري ها در سطح بين الملل جذب كنند، گفت: اين اظهارات خميرمايه فكري ندارد بلكه براي هموار كردن مسير آنها در انتخابات آتي صورت مي گيرد.
وي در ادامه با اشاره به اينكه شركت در انتخابات از مسير قانوني هموار است اما جريان انحرافي آن را طي نمي كند، اضافه كرد: اين جريان از آنجايي كه قطعاً با مخالفت قانون و مقام معظم رهبري مواجه مي شود، به صورت غيرمنطقي وارد مسير تأثيرگذاري انتخابات مجلس و به دنبال آن رياست جمهوري شده است.
چهارم: انگيزه سيطره بر شريانهاي اقتصادي و آموزشي؛ اعلام خبر ورود گروه انحرافي به صنعت خودرو و تاسيس دانشگاه باعث واكنش مردم و مسئولان شد.
فروش 5 درصد سهام ايران خودرو به سايپا كه بخشهايي از آن در اختيار جريان انحرافي است باعث شد كه رئيس كميسيون اصل 44 مجلس بگويد طبق مصوبه شوراي رقابت واگذاري سهام ايران خودرو به شركت هاي سرمايه گذاري و ابسته به سايپا غيرقانوني است.
حميدرضا فولادگر تصريح كرد: اين موضوع از نظر فني و قانون توسط كميسيون هاي اصل 44 و 90 مجلس در حال پيگيري است و از نظر سياسي به دليل ورود يك جريان انحرافي به صنعت خودروسازي نيز توسط مراجع و كميسيون هاي مربوط قابل بررسي است.
در اين حال تاسيس دانشگاه توسط مشايي يكي از فعاليتهاي ديگر اين گروه انحرافي است كه سخنگوي كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس در اين مورد مي گويد: در صورت صحت اين خبر مشايي به هيچ عنوان صلاحيت و وجهه قانوني جهت تاسيس دانشگاه را نخواهد داشت و مجلس با اين موضوع صراحتا مقابله خواهد كرد.
نورالله حيدري دستنايي نماينده مردم اردل، كوهرنگ، فارسان و كيار در مجلس شوراي اسلامي افزود: ارائه مجوز به چنين شخصي هم از جهت مسير قانوني و هم از لحاظ مسائل سياسي به هيچ وجه قابل قبول نيست و لذا ارائه مجوز به شخصي خاص بي عدالتي آشكار است.
وي در ادامه خاطرنشان كرد: مشايي در قاموس مباحث دانشگاهي وجاهت ندارد و ساحت دانشگاه را زير سوال خواهد برد؛ لذا مجلس با چنين مسئله اي شديدا مقابله خواهد كرد.
حجت الاسلام محمدتقي رهبر هم گفت: تاسيس دانشگاه جامع بين المللي ايرانيان تئوري جديد اين گروه انحرافي است كه با افكار ملي گرايي خود قصد از بين بردن ريشه هاي اين انقلاب را دارند و اين بار مي خواهند ذهن جوانان را آلوده به افكار مكتب ايراني كنند.
رئيس فراكسيون روحانيون مجلس با بيان اينكه بازگشت به ملي گرايي و انفعال در جنگ فرهنگي از نشانه هاي گروه انحرافي است، تصريح كرد: اين گروه گرچه تاكنون موفق به برخي انشقاق ها در جبهه اصولگرايي شده اند اما با هوشمندي اصولگرايان، جبهه اصولگرايي منسجم و گروه انحرافي منزوي مي شود.

 



شريعتمداري در همايش سالانه وزارت دفاع: مردم با نگاه به جلودار از عقبه ها عبوركرده اند

مديرمسئول روزنامه كيهان گفت: تا وقتي كه در جمهوري اسلامي ايران ولي فقيه هست، هيچ حركتي براي مقابله با اين نظام مؤثر نيست.
حسين شريعتمداري مديرمسئول روزنامه كيهان در همايش سالانه كاركنان عقيدتي سياسي وزارت دفاع با اشاره به بيانات مقام معظم رهبري كه فرمودند «كسي كه نقشه راه دستش نباشد به بيراهه مي رود»، گفت: در جريان فتنه سال 88 پروژه اي به صحنه آمده بود كه به آن مهندسي معكوس مي گفتند و اين مهندسي معكوس طرح پروژه اي بود كه آقاي فوكوياما استراتژيست آمريكايي ژاپني تبار و صاحب دكترين «پايان تاريخ» طراحي كرده بود.
وي با بيان اينكه براساس اين پروژه شيعه پرنده اي بسيار بلندپرواز است كه صاحب دو بال است بال سبز از اعتقادش به امام زمان(عج) و بال قرمز نيز از عاشورا ريشه گرفته است، تصريح كرد: به گفته اين استراتژيست، اين دو بال، اين پرنده را چنان به اوج مي برند كه هيچ يك از سلاح هاي ما به آن نمي رسد و بيرون از تيررس تمام تسليحات ماست.
شريعتمداري با تأكيد بر اينكه براساس اين پروژه محل اتصال اين دو بال ولي فقيه است، گفت: براساس عقيده فوكوياما بال سبز يعني اعتقاد به امام زمان كه سبب مي شود آينده را براي خود دانسته و بال قرمز نيز موجب مي شود كه مرگ را پايان زندگي ندانند.
اين كارشناس مسائل سياسي ادامه داد: اين استراتژيست آمريكايي بر اين باور است كه محل اتصال اين دو بال، اين تئوري را كاربردي مي كند به اين معنا كه درست است كه شما باور داريد، عدالت خواه، عدالت جو و عدالت پرور هستيد اما اين باور شماست و مي توانيد اين باور را داشته باشيد و كاري از شما برنيايد.
وي با اشاره به اينكه امام خميني(ره) فرمود: حفظ نظام از اوجب واجبات است، ادامه داد: فوكوياما مي گويد اگر اين دو بال در نقطه اي كه او آن را ولي فقيه مي داند، به يكديگر متصل نشوند، اثر بيروني خود را درمقياس گسترده اي از دست مي دهند و بيشتر به دو ديدگاه تاريخي شبيه مي شوند.
شريعتمداري خاطرنشان كرد: براساس عقيده فوكوياما تا در جمهوري اسلامي ايران ولي فقيه خط نخورد و حذف نگردد هيچ حركتي براي مقابله با اين نظام مؤثر نيست.
مديرمسئول روزنامه كيهان با اشاره به اينكه ما نمي خواهيم به حرف او تكيه كنيم، اما واقعيت همان است كه او تنها گوشه اي از آن را كشف كرده، گفت: در حال حاضر خطر و نوع ديگر جدايي دين از سياست آن است كه برخي در برخوردهاي سياسي ديني عمل نمي كنند و اكنون كه كانون قدرت شما ولي فقيه است، طبيعي است كه دشمن اين نقطه را مورد تهاجم قرار مي دهد.
وي افزود: تا در جمهوري اسلامي ايران ولي فقيه هست هيچ حركتي براي مقابله با اين نظام مؤثر نيست.
شريعتمداري ادامه داد: دشمن دست از سر ما برنمي دارد و درگيري ما با دشمنان مان ريشه در ماهيت طرفين دارد يعني ما بر اسلام و دشمن بر خوي استكباري تأكيد دارد و اين دو با هم درگير هستند.
مدير مسئول روزنامه كيهان همچنين اظهار داشت: درگيري ميان ما و دشمنانمان پايان پذير نيست زيرا ماهيت ها با هم درگير است پس بايد به نكات حساس توجه داشته باشيم.
وي با اشاره به اينكه دشمن از حمله نظامي نا اميد است، گفت: امروزه كينه و عداوت دشمن بسيار بيشتر است زيرا انقلاب هاي اسلامي را در خاورميانه مي بيند بنابراين سعي مي كند از كانال هاي ديگر وارد شود.
شريعتمداري اضافه كرد: دشمن مي خواهد باور شما را مورد حمله قرار دهد يعني اين باور را از صحنه بيرون كند يا آن را تحريف كند.
وي ادامه داد: اگر به برخي معيارها توجه داشته باشيم مي توانيم فتنه را هنگام شكل گيري بشناسيم. بنابراين هر گاه مشاهده كرديد كه كساني معيارهاي اسلامي را از ميدان هاي قابل ارزيابي به ميدان هاي غير قابل ارزيابي مي كشانند ابتدا شك كنيد و اگر ادامه پيدا كرد يقين كنيد فتنه اي در كار است.
مدير مسئول روزنامه كيهان در ادامه سخنانش اظهار داشت: در يكي از كتاب هاي افرادي كه چند وقت پيش دستگير شده است نوشته بود «انتفاع از حضرت بقيه الله الاعظم(عج) در زمان غيبت دوگونه است يكي انتفاع عام و ديگري انتفاع خاص و يك نوع از آن گرفتن معلومات مانند احاديث و اخبار است و نوع ديگر گرفتن معرفت است و آناني كه معلومات مي گيرند معرفت چنداني ندارند و از آنانكه معرفت مي گيرند مانند زراره، عبدالعظيم حسني و شيخ مفيد نبايد انتظار معلومات داشت».!
وي افزود: نتيجه اين آموزه هاي انحرافي آن است كه به مخاطب تلقين مي كند، اگر مي خواهيد از حضرت صاحب الزمان بهره واقعي ببريد بايد دور فقاهت را خط بكشيد و به كساني مراجعه كنيد كه مدعي ارتباط از نوع ديگري هستند!
به گزارش روابط عمومي وزارت دفاع، شريعتمداري در پاسخ به سؤالي در خصوص ماجراي اخير و اقدام ناپسند جريان انحرافي گفت: ماجراي اخير بار ديگر، نشان داد كه مردم از بصيرت بالا و مثال زدني برخوردارند. آنها در حالي كه بيشترين حمايت را از رئيس جمهور داشتند وقتي در نقطه اي ميان ايشان و خط اصيل انقلاب يعني ولايت فقيه احساس زاويه كردند، بدون كمترين ترديدي، مسير حق را برگزيدند. چرا كه نگاهشان به جلودار است و ديگران را در هر پست و مقامي كه باشند با معيار جلودار ارزيابي مي كنند.

 



گزارش محرمانه كميسيون هاي اصل 44 و اصل 90 درباره دست اندازي جريان انحرافي به صنعت خودرو

گزارش محرمانه كميسيون هاي اصل 44 و اصل 90 مجلس درباره خودروسازي ها اخيراً به رئيس مجلس، ديوان محاسبات كشور، سازمان بازرسي و شوراي رقابت ارائه شده است.
كميسيون تخصصي اصل 44 و اصل 90 مجلس شوراي اسلامي اخيراً به طور جداگانه گزارش هايي محرمانه درباره خصوصي سازي در صنعت خودروسازي و نحوه واگذاري سهام شركت هاي سايپا، ايران خودرو و سرمايه گذاري رنو تهيه و به مراجع نظارتي ارائه كرده اند.
اين گزارش به رئيس مجلس شوراي اسلامي، ديوان محاسبات كشور، سازمان بازرسي و شوراي رقابت ارائه شده است.
تطبيق نحوه واگذاري ها، خريد سهام شركت ها، جابجايي خريد سهام اين شركت ها و نحوه تطبيق آن با قوانين مربوطه با توجه به مسائلي كه در چند ماه اخير پيرامون نحوه جابه جايي سهام يا خريد سهام به خصوص در شركت سايپا اتفاق افتاده است، محورهاي اصلي اين گزارش ها هستند.
خبرگزاري فارس گزارش داده است كه گزارش محرمانه كميسيون هاي اصل 44 و اصل 90 براساس جلسات متعدد با حضور مسئولان شركت هاي سايپا و ايران خودرو، سازمان خصوصي سازي، سازمان بورس، كارشناسان مركز پژوهش هاي مجلس، كارشناسان كميسيون هاي اصل 44 و اصل 90 تهيه و جمع بندي شده است.

 



گزارش خبري كيهان
برگزاري نشست جامعتين براي بررسي فهرست 13 نفره اصولگرايان

پس از اندكي توقف در كميته سه نفره براي اتحاد اصولگرايان اين كميته در آينده اي نزديك فعاليت خود را شروع مي كند.
سخنگوي جامعه روحانيت مبارز در اين باره گفت: در جلسه شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز مقرر شد مباحث مربوط به كميته 3 نفره و ليست 3 1نفره اصولگرايي كه اين روزها از آن سخن گفته مي شود در نشست مشترك جامعتين بررسي و نتايج آن به زودي اعلام شود.
حجت الاسلام احمد سالك افزود: اين جلسه روز سه شنبه با حضور اكثر اعضاء و دبير كل اين تشكل روحاني برگزار شد.
وي تاكيد كرد: محور مذاكرات جامعتين مسئله وحدت در ميان اصولگرايان خواهد بود كه طبق اصول منشور اصولگرايي پيش خواهد رفت. لذا اين تلاش ها به رغم برخي تلاش ها كه از بيرون براي تخريب جامعتين انجام مي شود، ادامه خواهد يافت.
جريان انحرافي
زير چتر اصولگرايي نيست
در همين حال يك عضو كميسيون ماده 10 احزاب تاكيد كرد: بحث وحدت اصولگرايان با چند ماه پيش تفاوت زيادي كرده است؛ چند ماه پيش بحث چتر واحد اصولگرايي بود كه اصولگرايان زير پوشش آن باشند، هرچند كه اين چتر هنوز باز است ولي نمي توان جريان انحرافي را زير چتر اصولگرايي دانست.
حميدرضا فولادگر با بيان اينكه منشور اصولگرايي، منشور سابق است، گفت: بخشي از جرياني كه اميدوار بود زير چتر اصولگرايي باشد، به طور شفاف اعلام كرده گفتمان اصولگرايي را اصلا قبول ندارد و از آن عبور كرده است.
فولادگر اضافه كرد: كميته 3 نفره، ليست13 نفره و 9 نفره به شرطي به نتيجه مي رسند كه منشور اصولگرايي را قبول كنند و جريان انحرافي در اين جمع اصولگرايي جايي نداشته باشد.
وي ادامه داد: جريان انحرافي كه اكنون معتقد است اصولگرايي در انتخابات آينده حذف خواهد شد، نمي تواند در قالب وحدت اصولگرايان قرار بگيرد.
استراتژي هاي اصولگرايان
يك عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس با تاكيد بر اين كه كار ليست 13 نفره به شكست منجر نشده و تنها متوقف شده است به بيان استراتژيهاي جريان اصولگرا براي انتخابات نهم مجلس پرداخت.
حسن غفوري فرد در توضيح استراتژي اصولگرايان در انتخابات مجلس نهم، مهم ترين استراتژي را فعاليت زير چتر ولايت فقيه عنوان و اظهار كرد: از آن جا كه بيانات مقام معظم رهبري به عنوان فصل الخطاب و اصل محور فعاليت هاي اصولگرايان است، هر فرد به هر اندازه اي كه با ولايت فقيه زاويه پيدا كند، به همان اندازه از انقلاب و امام(ره) و مردم فاصله مي گيرد.
اين نماينده اصولگرايي مجلس هشتم، رسيدن به ليست واحد انتخاباتي را از ديگر استراتژي هاي اصولگرايان برشمرد و گفت: استراتژي ديگر حركتي هماهنگ در زير چتر روحانيت يعني دو تشكل مهم جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين قم است كه در اين راستا چند جلسه مشترك برگزار شده و ان شاءالله اين روند ادامه خواهد داشت.
غفوري فرد در ادامه يادآور شد: اصولگرايان از همان ابتدا كارها و حركات شان را با روحانيت مترقي و فعال و انقلابي كشور هماهنگ مي كردند و در همين راستا اين رويه را در انتخابات نيز به كار خواهند گرفت.
در حالي كه گروههاي انحرافي درصدد سرقت و تخريب جريان اصيل اصولگرايي هستند يك عضو شوراي مركزي جمعيت ايثارگران به نحوه تشكيل جريان اصولگرايي با ايده مقام معظم رهبري اشاره كرد و گفت: محور اصولگرايي، مقام معظم رهبري هستند و هر شخص خودي و غير خودي و گروه و حزبي كه از شاخص هاي رهبري انحراف پيدا كند، مشكل دارد.
احمد نجابت نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي درباره شاخص هاي اصولگرايي گفت: بعد از تير 1378 مقام معظم رهبري دستور دادند از هر يك از احزاب و جمعيت هاي انجمن اسلامي پزشكان، جمعيت ايثارگران، جامعه اسلامي مهندسين و حزب مؤتلفه اسلامي سه نفر خدمت ايشان برسند.
وي افزود: رهبري در آن جلسه فرمودند كه دعوتتان كرده ام تا بگويم كه مي خواهند مرده هاي سياسي را زنده و پرچم شير و خورشيد را علم كنند.
عضو شوراي مركزي جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي تصريح كرد: رهبري در ادامه فرمودند شما را دعوت كرده ام تا با اشخاص حقوقي، غير حقوقي، جبهه، حزب و گروه دست در دست هم دهيد تا هر حزب و گروهي كه از چهار اصل مهم يعني اسلام، انقلاب، امام(ره) و سيره امام و ولايت فقيه، دفاع محكم، مستند و مستدل مي كند، با هم وحدت كنند.
وي با بيان اينكه در اين جلسه مقام معظم رهبري زيربناي اصولگرايي را به ما دادند، اظهار داشت: اين گروه بعد از فرمايشات رهبري، جلسات بي شماري با تمام سياسيون نظير خاتمي، هاشمي، كروبي، يزدي، ناطق نوري، محسن رضايي، موسوي خوئيني ها كه جمعاً 63 نفر بودند، برگزار كرد.
اين نماينده سابق مجلس اضافه كرد: در اين جلسات با 63 نفر، راجع به وحدت و چهار اصل مطرح شده توسط رهبري صحبت، كتابچه اي تدوين و به محضر رهبري تقديم شد.
وي تأكيد كرد: اصولگرايي شامل كساني مي شود كه از چهار اصل مطرح شده توسط رهبري، در گفتار، رفتار و كردار، محكم دفاع كنند.
وي ساده زيستي، استكبارستيزي و مخالفت سرسختانه با نظام سلطه، مخالفت با رانت خواري و مقابله با تجملات و ريخت و پاش ها را از جمله فرعياتي برشمرده كه به زيربناي اصولگرايي اضافه شده است.
عضو شوراي مركزي جمعيت ايثارگران فرعيات اصولگرايي را نسبي خواند و اظهار داشت: رهبري در سال 78 گروه هاي ديگر نظير مشاركت را جداگانه دعوت كرده بودند كه آنها متأسفانه به فرمايشات ايشان جواب ندادند و يكي از آنها مانند «بهزاد نبوي» گفت وگويي با رهبري انجام داد كه در شأن نظام اسلامي نبود.
وي با بيان اينكه محور و شاقول اصولگرايي، رهبري است و هر شخص خودي، غير خودي و گروه و حزبي كه از شاخص هاي رهبري انحراف پيدا كرد، مشكل دارد، گفت: ايشان فرموده اند اگر اختلافي داريد، به تريبون ها نكشانيد. سه اصل نظام سلطه، وحدت و گفتمان مستمر انقلاب اصل هستند و حاشيه را در متن نياوريد.
نجابت درباره شاخص هاي اصولگرايي در دهه 90 اظهار داشت: اصول اصلي اصولگرايي ثابت هستند و تا زمان ظهور حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف تغيير پيدا نمي كنند، ولي اصول فرعي مي توانند بر حسب اتفاقات روز تغيير پيدا كنند.

 



ولايت فقيه وخطرات پيش رو (بخش دوم وپاياني)
لزوم توجه به مسايل سياسي

ما بايد در اين دوجهت يعني طرح كلان اسلام براي جامعه و ارتباط دروني بخشهاي مختلف اسلام فعاليت كنيم. اينكه توقع داشته باشيم حقوق زن رعايت بشود يا مثلا نكاح موقت درست اجرا شود، اما از ساير مسائل غفلت كنيم به جايي نمي رسيم. وقتي آموزش و پرورش ما گونه ديگري است؛ دستگاههاي ارتباطي ما و فيلمها طور ديگري است؛ اينترنت دائما جوانهاي ما را بمباران مي كند، در اين شرايط، اينكه فتواي علما اين است كه اين حلال يا حرام است، هيچ مشكلي را حل نمي كند. آن مسئولي كه دختر، پسر، عروس يا دامادش با همين مشكلات دست به گريبانند چطور مي خواهد به صورت ديگري عمل كند؟ اين تلاشها وقتي ثمر مي دهد كه اين مجموعه، هماهنگ حركت كند. وقتي يك قدم پيش مي رود همان يك قدم را همه بروند، نه اينكه در يك قسمت پيش برويم و خيلي پيشرفت كنيم، اما قسمتهاي ديگر مورد غفلت قرار بگيرد. اين مثل انساني است كه دست و پايش خيلي دراز است، اما سر كوچكي دارد. اين انسان ناموزون به جايي نمي رسد. در آخر هم دستهاي درازش جايي گير مي كند و مي افتد، سرش مي شكند و نابود مي شود. ما بايد اسلام را در يك كل ببينيم كه بايد همه بخشهايش با هم متناسب و متوازن رشد كند. تصور اينكه مي توانيم مسائل حقوقي زن را بدون توجه به مسايل ديگر اصلاح كنيم نادرست است. مخصوصا اگر اين مسائل با اعتقادات ارتباط داشته باشد. اگر خداي نكرده روزگاري شد كه بعضي مسئولان ما در اينكه احكام اسلام ابدي است و هميشه بايد اجرا بشود تشكيك كردند ،اساس اسلام زير سؤال مي رود(همانطور كه در زماني گرايش بعضي از مسئولان درجه اول كشور اين بود كه احكام اسلام، احكامي موقتي مربوط به زمان پيامبر بود وگرنه ديگر مسأله حد زدن و دست بريدن و اين گونه مسايل اصلا جا ندارد. اگر مي گفتيم دليل روايي، حديث متواتر، نص قرآن داريم، فايده اي نداشت. اصلا روي همان چيزي تكيه مي كنند كه آيه قرآن نهي كرده است. مي گويند دو تا جوان اشتباهي كردند و لغزشي مرتكب شدند، چرا آبرويشان را جلوي مردم مي ريزيد؟ قرآن روي همين مسأله تكيه مي كند و مي گويد: «...ولا تأخذكم ب ه ما رأفه ف ي د ين اللّه ...؛ و در كار دين خدا نسبت به آن دو دلسوزي نكنيد». (نور، 2) اينجا جاي اعمال عاطفه نيست. ولي فرهنگ عمومي ما اينطور نيست. در بين مسئولان سطح عالي كشور ما چند نفر قلبا به اين آيه معتقدند؟ )
چندين سال از طرف عاليترين سطوح رسمي كشور به جامعه القا مي شد كه اسلام را طوري تعريف كنيد كه دنيا بپذيرد و آنهايي كه به فرمايش امام، اسلام ناب را معرفي مي كردند، متهم به خشونت مي شدند. مي گفتند شما به اسلام خيانت مي كنيد؛ اسلام را به گونه اي معرفي مي كنيد كه دنيا نمي پذيرد؛ بايد طوري معرفي كنيد كه همه بپذيرند. همانطور كه در كنفرانسي در آلمان معرفي كردند و حتي ماركسيست ها گفتند اگر اسلام اين است ما هم قبول داريم!
تلاش در جهت تغيير فرهنگ
بايد توجه پيدا كنيم كه كارمان يك اشكال اساسي دارد. وقتي مسائل اقتصادي(1) شرايط زندگي را سخت كند، اگر بخواهيم به خانمي كه طلاق گرفته بگوييم طبق دستور اسلام عمل كن؛ مهرت را بگير و برو، نمي پذيرد. فرض كنيد به اندازه چند ماه خرجش را هم بدهند بعد از آن مي خواهد چه كار كند؟ مخصوصا در جامعه اي كه ازدواج مجدد براي يك خانم پسنديده نيست. در زندگي هاي قبائلي مسايل ازدواج اينگونه پيچيده نبود، ولي حالا اينگونه نيست؛ يك خانم كه شوهرش از دنيا برود زشت مي دانند كه مجددا ازدواج كند. متأسفانه اين مسأله در كشور ما به فرهنگي عمومي تبديل شده است. مسأله ازدواج موقت را كه اصلا حرفش را نزنيد. بودند كساني كه تصريح مي كردند ما به گناه حاضريم اما به ازدواج موقت حاضر نيستيم؛ يعني ازدواج موقت را زشتتر از فحشا مي دانستند! هنوز هم گوشه و كنار در جامعه چنين تفكري هست. اين شرايط فرهنگي بايد عوض بشود. تا اين فرهنگ حاكم است اينطور حكمها اجرا نمي شود. ما بايد براي تغيير فرهنگ جامعه برنامه ريزي داشته باشيم و مسئولان ما باور كنند كه اين كارها را بايد انجام بدهند.
لزوم توجه به مسايل اساسي
ما بايد حواسمان جمع باشد. تمام نيرو، وقت و كارمان را صرف يك موضوع جزيي نكنيم كه معلوم نيست به جايي برسد يا نرسد. به نظر بنده در عين حالي كه هر كسي بايد طبق شرايط خاص خودش و وظيفه ، امكانات و تخصصي كه دارد براي حفظ نظام و پيشبرد اهداف اسلام حركت كند اما مهم ترين كار، توجه به مسأله كلان جامعه است. بايد بينديشيم اين مجموعه فعاليتي كه داريم در كجاي اين جامعه واقع مي شود، چه تعاملي با ساير بخشها دارد و چقدر شرايط اجرايش در جامعه فراهم شده است. اگر كساني برخوردشان با مقام ولايت فقيه از نوع برخورد سياسي با يك باند يا رقيب سياسي باشد، يعني سي و چند سال تلاش براي ولايت فقيه همه بر باد است. اگر اينطور شد تلاش هايي كه براي مسأله فقاهت و مرجعيت مي كنيد چه فايده اي دارد؟ كساني كه احساس مسئوليت مي كنند، كساني كه فكر و هوش و انگيزه اي دارند، آنهايي كه دلشان براي انقلاب مي سوزد، بايد براي مسائل اساسي دلسوزي كنند، بود و نبود مسايل ديگر چندان فرقي نمي كند. نمي گويم نبايد تلاش كرد، اما اگر اصل مسأله ولايت فقيه انكار بشود، اگر اصل امام زمان به گونه ديگري تفسير بشود ديگر چه باقي مي ماند؟! اينها خطرهايي است كه كمتر كسي به آن توجه پيدا مي كند و متأسفانه وقتي خطر واقع شد رفع آن شبيه محال مي شود.
خطر فراماسونري درنزديكي ما
آنهايي كه تيزبين هستند بايد آينده را پيش بيني كنند، خطرها را احساس كنند، ديده بانها بايد از دور بنگرند كه چه چيزي پيش مي آيد. من احساس مي كنم در درون جامعه ما دستگاه فراماسونري در حال تقويت مجدد است. فراموش نكنيد از همان وقتي كه مشروطيت در ايران با دستگاه فراماسونري بر سر كار آمد با شعارهاي اسلامي و آيات قرآن و با اين حرفها پيش آمد. امروز هم اگر بخواهد پيش بيايد حتما از همين شعارهايي كه از انقلاب سرچشمه گرفته استفاده خواهند كرد. همينها را مي گويند و در زير اين پوششها حرف خودشان را مي زنند. همان چيزي كه هميشه گفته اند كه «قالب را حفظ كنيد و محتوا را عوض كنيد.» قالب، امام زمان (عج) و اين حرفهاست اما محتواي امام زمان يك چيز ديگري (مثل انسان كامل نوعي) مي شود.
شما مي فرماييد بياييم با علما و مراجع تبادل نظر كنيم، ولي به كسي كه اصلا در طول عمرش با هيچ عالمي ميانه خوبي نداشته و اكنون نيز حاضر نيست داشته باشد و هرچه بتواند لگد مي زند چه اميدي مي توان داشت؟ كساني هم دلباخته اينها شده اند و فريبشان را خورده اند و با تمام قوا همه چيزهايي را كه بر ديگران عيب مي گرفتند، از استفاده از امكانات دولتي براي مسايل شخصي و... درباره اين شخص فراموش مي كنند. روزي چشم باز مي كنيم مي ببينيم كه اي واي اصلا روز، شب شده است. ديگر همديگر را نمي شناسيم. اصلا اينجا كجاست؟ اينها از كجا پيدا شدند؟ اينها از درون همين دستگاه درآمدند. خود ما حمايتشان كرديم. اين بودجه هايي كه در اين راه صرف مي شود از كجا مي آيد؟ اين بند و بست هايي كه مي شود، اين عزل و نصب هايي كه انجام مي گيرد به چه دليل است؟ اين حرفهاي نچسبي كه هر روز در قالب نويي زده مي شود از كجا مي آيد؟ چه انگيزه اي براي طرح اينها وجود دارد؟ اين همه سخن از ملي گرايي آن هم در زماني كه كشورهاي اسلامي عربي بيدار شده اند و يك نهضت اسلامي جهاني در حال شكل گيري است براي چيست؟آيا طرح اسلام ايراني چيزي جز اين را به دنبال دارد كه ما را به ملي گرايي متهم كنند و بگويند شما با اسلام سر و كار نداريد؟ اين كار چه انگيزه عقلايي مي تواند داشته باشد؟ فرض كنيد اگر روزي از ما بپرسند كه چرا براي احياي حقوق زن كار نكرديد شايد عذري داشته باشيم. اما اگر يك روزي بپرسند كه چرا اساس اسلام بر باد رفت و ساكت مانديد، چه جواب بدهيم؟
شديدترين خطر براي نظام
زماني كه دستگاه بني اميه سر كار آمد چند سال از تولد اسلام گذشته بود؟ آنها با چه نامي بر مسند حكومت نشستند؟ آيا جز به نام اسلام و خليفه رسول الله حكومت مي كردند؟ اما به فرمايش اميرالمؤمنين، ظرف اسلام را واژگون كردند و پوستين اسلام را وارونه پوشاندند و ملت هم پذيرفتند! وقتي روي منبرها ـ العياذبالله ـ اميرالمؤمنين عليه السلام را لعن مي كردند، در كدام كشور اسلامي مقاومت شد؟ همه جا رسم بود. هر جا نمازجمعه خوانده مي شد ،لعن علي (ع)هم بود. تا زمان عمربن عبدالعزيز كه كم كم نسبت به اين مسأله مقاومت شد. قبل از اينكه جنازه پيغمبر دفن بشود چه كساني براي پيغمبر (ص) جانشين درست كردند؟ مشركين آمدند؟! زرتشتيان و يهوديان آمدند؟! خير، همين اصحاب پيغمبر بودند. پس تعجبي ندارد كساني به نام ولايت فقيه و به نام طرفداري از خط امام بيايند و اسلام را از امام كنار بزنند. مگر نكردند؟! مگر به نام طرفداري از خط امام نيامدند اسلام را از بين ببرند؟ آيا ديگر تمام شد؟ فردا فتنه عميقتري در پيش است. ابزارش از همينجا و از همين الان تهيه شده است. از آسمان نازل نمي شود. مگر سران فتنه از آسمان آمدند و فتنه برپا كردند. همينها بودند كه حكومت اسلامي را در عاليترين سطوح در طول چند دهه اداره مي كردند. حالا تعجب مي كنيم! بعيد نيست يكي دو سال ديگر وضع عوض بشود و همين هايي كه در همين نظام به وجود مي آيند و رشد مي كنند و از بودجه مملكت، از همين امكانات،صرف به قدرت رسيدن آنها مي شود سر كار بيايند و ريشه همه چيز را بزنند. حالا بنشينيم گوشه اي يك تحقيق علمي بكنيم و حداكثر طرحي تهيه كنيم و براي تصويب به مجلس بفرستيم. آيا تصويب شود يا نشود، فردا بعد از اينكه تصويب شد شوراي نگهبان آنرا تأييد كند يا نكند. شوراي نگهبان تاييد كرد آيا دولت اجرا كند يا نكند. آيا اين تنها كاري است كه از ما برمي آيد و هيچ وظيفه ديگري نداريم؟! ان شاءالله كه من اشتباه مي كنم. ان شاءالله كه همه اش اشتباه باشد، اما آن خطري كه من احساس مي كنم شديدترين خطرهايي است كه تا به حال نظام ما را تهديد كرده است و ديگر جايي براي اسلام و ولايت فقيه و ارزشهاي اسلام نخواهد گذاشت. اعاذنا الله و اياكم.
خداوند سايه مقام معظم رهبري را بر سر ما مستدام بدارد كه بزر گترين نعمتي كه ما براي حفظ اسلام به آن اميدواريم اين شخصيت عظيم الشأن و الهي است كه ذخيره بزرگي است براي حفظ اين نظام.
سخنراني حضرت آيه الله مصباح يزدي(دامت بركاته) در ديداربا اعضاي شوراي فرهنگي اجتماعي زنان و خانواده -قم- 21/1/1390.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.الحمدلله در اين دولتهاي اخير روي بسياري از مسايل اقتصادي كار شده و زمينه جهاد اقتصادي را فراهم كرده اند به صورتي كه مقام معظم رهبري فرصت را مناسب دانستند كه اين سال را بنام جهاد اقتصادي نامگذاري كنند، اما در دولتهاي سابق اين گونه نبود. بسياري از احكام اسلام در اين زمينه ناديده گرفته مي شد و رانت خواري ها، سوءاستفاده ها و رباخواري ها همه به اسم اسلام و احكام حكومت اسلامي اجرا مي شد و متأسفانه هنوز هم ريشه اش كنده نشده است.
زلال بصيرت روزهاي پنج شنبه منتشر مي شود.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14