(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه اول خرداد 1390- شماره 19932

تكليف امر به معروف و نهي از منكر
رفتارشناسي اپوزيسيون در انتخابات دهم

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




تكليف امر به معروف و نهي از منكر

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
دنيا؛ زندان عاشق
اگر كسي واقعاً محبت به خدا داشته باشد ماندن در دنيا بالعرض برايش مطلوب است و اين ماندن براي او رياضت است. محب وصال محبوب را دوست دارد؛ اما اگر محبوب از او فراق را بخواهد خواسته او را بر خواسته خودش مقدم مي كند. چون او گفته برو! چند روز فراق او را تحمل مي كند؛ اما اين فراق براي او سخت است و بايد رياضت بكشد. مؤمن اصالتاً قرب خدا را دوست دارد و نمي خواهد يك لحظه از او جدا شود. او مي خواهد عالي ترين قرب را به خدا داشته باشد و چنين قربي در اين عالم ميسر نيست؛ مادامي كه روح تعلقي به بدن دارد و مشغول تدبير بدن است نمي تواند دائماً غرق در مشاهده و التذاذ از قرب به محبوبش شود. لازمه چنين اشتغالي اين است كه روح اصلاً به بدن نپردازد و خوردو خوراك بلكه نفس كشيدن را هم فراموش كند. شايد اين يكي از مصاديق موت اختياري است. بنابراين ماندن در دنيا براي او رياضت است.
پس جواب اين سؤال كه آيا انسان بايد مرگ را دوست بدارد يا ماندن در دنيا را، اين است كه براي اولياي خدا كه خالص اند و خيالشان راحت است كه وقتي از اين جا رفتند مشمول عنايت هاي خاص الهي مي شوند، قطعاً مطلوب حقيقي و اصيل رسيدن به آن عالم است و ماندن در اين دنيا برايشان رياضت است. اميرالمؤمنين سلام الله عليه مي فرمايد: «و الله لأبن أبي طالب آنس بالموت من الطفل بتدي أمه؛ به خدا قسم أنس علي با مرگ از أنس طفل شيرخوار به سينه مادر بيشتر است.» يعني زنده ماندن من رياضت و بالعرض است و چون خدا دوست دارد اين را قبول مي كنم، وگرنه اقتضاي من اين بود كه به آن عالمي بروم كه بيشتر بتوانم با خدا مأنوس باشم.
اما اگر مؤمني دوست دارد و در دنيا عمرش طولاني شود، اين خواسته اشتباهي نيست. ما چون تقصيراتي داريم و نمي دانيم كه آيا جبران شده است يا نه، اميد داريم كه خدا به بركت نام اميرالمؤمنين صلوات الله عليه و شركت در مجالس ذكر آن بزرگوار، به ما عنايتي كند، بلكه توفيق توبه و جبران پيدا كنيم و براي رسيدن به آخرت آماده شويم. درخواست چنين عمري كه توأم با عبادت و انجام وظيفه باشد مطلوب است؛ اما مطلوبيتش، مطلوبيت ثانوي است؛ يعني چون باعث آبادي آخرت مي شود مطلوب است؛ اما اگر كسي آرزوي عمر طولاني داشته باشد تا بيشتر به اشتباه كاري ها ادامه دهد، اين مطلوب نيست.
پس سر اين كه مؤمن حقيقي بايد دوست دار مرگ باشد اين است كه انس با محبوب و مشاهده تجليات محبوب و همچنين انس با دوستان شايسته خدا در آن عالم بيشتر ميسر است. مرحوم آقا شيخ غلام رضا فقيه خراساني از علماي بزرگ يزد اين حديث را نقل مي كرد كه: در بهشت مؤمنين مشغول التذاذ از نعمت هاي الهي اند؛ ناگاه نوري مي تابد و فضاي بهشت را مي گيرد. با ديدن اين نور آن چنان حالت ابتهاجي براي مؤمنين به دست مي آيد كه مدهوش مي شوند. وقتي به هوش مي آيند مي پرسند: اين چه نوري بود؟ مي گويند: اين نور اثر لبخندي بود كه حضرت زهرا برروي اميرالمؤمنين زد. به طفيل يك لحظه زندگي خاص حضرت علي با حضرت زهرا اين ها هم متنعم مي شوند. آيا اين ها دوست داشتني نيست؟ آيا انسان نبايد آرزو داشته باشد كه به جايي برود كه چنين نعمت هايي دارد؟
محبت اهل بيت عليهم السلام؛ بهترين سرمايه
اما مشكل اين است كه از كجا معلوم كه ما را راه بدهند؟! بيشترين چيزي كه مايه اميدواري است محبت اهل بيت است، نه نمازهايمان، نه روزه هاي مان و نه ساير عباداتمان؛ اين ها معلوم نيست قبول شده باشد. ما اين محبت را كسب نكرده ايم و براي آن زحمتي نكشيده ايم؛ بلكه اين هديه اي الهي است. خدا درجات پدران، مادران، اساتيد و علما را عالي كند كه مقدمات اين آشنايي و محبت را فراهم كردند؛ اما خود اين محبت هديه اي الهي است و مي توانيم بگوييم: خدايا اين محبت را كه تو به ما دادي، نشانه اين است كه اراده خيري در ما هست؛ پس به بركت اهل بيت عليهم السلام ما را هم مورد مغفرت و رحمت خودت قرار بده! ان شاءالله
كتاب خدا
... ثم التفتت الي اهل المجلس، و قالت انتم عباد الله نصب امره و نهيه، و حمله دينه و وحيه، و امناءالله علي انفسكم، و بلغاوه الي الامم حولكم و زعيم حق له فيكم و عهد قدمه اليكم، و بقيه استخلفها عليكم، كتاب الله الناطق، و القرآن الصادق، و النور الساطع، و الضياء اللامع، بينه بصائره، منكشفه سرائره، متجليه ظواهره، مغتيطه به اشياعه؛
خطبه مبارك حضرت زهرا سلام الله عليها به چند بخش كلي قابل تقسيم است. بخش اول آن، حمد و سپاس الهي و شهادت به رسالت پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و ضمنا بيان نقش پيغمبر اكرم در هدايت انسان ها بود كه توضيح آن تمام شد. بعد حضرت مردم را مخاطب قرار مي دهند و در ضمن بيان مسئوليتي كه به عهده ايشان است اوصافي از قرآن و شمه اي از اسرار كلي قرآن را بيان مي كنند. اين فرمايشات مجموعا بخش دوم از اين خطبه را تشكيل مي دهند.
بندگي خدا؛ اولين حق خدا بر ما
انتم عباد الله نصب امره و نهيه؛ حضرت مي توانست به جاي «عبادالله» بفرمايند ايها المؤمنون يا ايها المهاجر و الانصار؛ اما انتخاب «عبادالله» ممكن است نكته اش اين باشد كه مي خواهند از همين ابتدا آن ها را متوجه مسئوليت بندگي شان كنند و بگويند: بنده بايد مطيع و گوش به فرمان مولا باشد. اين طور نيست كه شما مستقل ايد و هر طور دلتان بخواهد مي توانيد عمل كنيد و هر كس را خواستيد مي توانيد سر كار آوريد؛ بلكه بايد ببينيد تكليفتان چيست.
نصب جمع نصب است به معناي چيزي كه جلوي چشم برجسته باشد. نصب علامت هم از همين ريشه است كه اهداف مختلفي مي تواند داشته باشد؛ گاهي مثل علائم راهنمايي و رانندگي براي راهنمايي در جاده ها و خيابان هاست و گاهي در مسابقات براي نشان دادن نقطه پايان است. در قرآن هم به اين معنا به كار رفته است آن جا كه مي فرمايد: «كانهم الي نصب يوفضون؛1 مردم در روز قيامت آن چنان منتشر مي شوند و با سرعت حركت مي كنند كه گويا به طرف هدف مسابقه حركت مي كنند.
به دو اعتبار مي توان گفت حضرت مردم را نصب خطاب فرموده اند؛ يكي اين كه همان طور كه هدف مسابقه مورد توجه است و افراد به طرف آن هجوم مي آورند، امر و نهي الهي به طرف شما سرازير شده است و گويا شما خط پاياني براي اين امر و نهي هاي الهي هستيد. قرآن مي فرمايد: «لتنذرام القري و من حولها؛2 ما قرآن را بر تو نازل كرديم تا شهرمكه و اطرافش را انذار كني»؛ يعني ايشان مخاطبان اول قرآن هستند. وقتي حضرت مي فرمايند: شما نصب امر و نهي ها هستيد، يعني شما اولين مخاطباني هستيد كه امر و نهي ها متوجه شماست. احتمال ديگر اين است كه نصب به معناي تابلوهاي راهنما باشد؛ يعني شما تابلوهاي امر و نهي هاي خدا هستيد؛ يعني شما بايد امر و نهي هاي الهي را به مردم ديگر نشان دهيد؛ اما احتمال اول قوي تر به نظر مي رسد.
حمله دينه و وحيه؛ شما حاملان دين و وحي الهي هستيد. وحي به پيغمبر اكرم نازل شد؛ اما پيامبر محتواي آن را در اختيار شما قرار داد. شما حاملان دين هستيد و وظيفه داريد كه اين امانت را حفظ كنيد.
و أمناء الله علي انفسكم، و بلغاؤه الي الامم حولكم، در برابر اين ديني كه در اختيار شما قرار گرفته است وظيفه داريد كه اولا آن را بين خودتان حفظ و نگهداري كنيد؛ يعني احكام اسلام را در جامعه اسلامي خودتان اجرا كنيد و حافظ ارزش هاي الهي باشيد و ثانياً بايد آن را به امت هاي ديگري هم كه اطراف شما هستند برسانيد.
بعد مي فرمايند: در ميان شما يك وديعه الهي قرار داده شده و پيغمبر اكرم آن را به عنوان ميراثي در ميان شما قرار داده است و آن قرآن است. بايد بدانيد كه براي شناخت امر و نهي خدا، براي تشخيص وظيفه تان و چگونگي عمل به دين و ابلاغ آن بايد به قرآن كريم مراجعه كنيد.
تبليغ دين در سراسر عالم؛ واجب كفايي
ما موظف ايم اسلام را بپذيريم و به آن عمل كنيم؛ اما اسلام يعني چه؟ اسلام يعني تصديق و ايمان به حقانيت آنچه كه پيغمبر صلي الله عليه وآله آورده است. وظيفه ما اين است كه به آموزه هاي اعتقادي اسلام معتقد شويم و به دستورات عملي آن عمل كنيم. اما بعد از 0041 سال و بعد از زحماتي كه پيغمبر اكرم و ائمه اطهار سلام الله عليهم أجمعين و علماي بزرگ در طول چهارده قرن كشيده اند، هنوز ما همه وظايف اجتماعي خودمان را نمي شناسيم. اكثراً گمان مي كنيم كه اگر احكام فردي را ياد گرفتيم و عمل كرديم ديگر تكليفي نداريم. اين طرز فكر باعث مي شود كه جامعه ما حالت رخوت پيدا كند. در حالي كه غير از تكاليف فردي، تكليف امر به معروف و نهي از منكر به عهده ماست. ما غير از اين كه خودمان بايد عمل كنيم بايد مواظب ديگران هم باشيم. امر به معروف و نهي از منكر يكي از ضروريات دين و يكي از فروع دين است. اگر كسي در وجوب امر به معروف و نهي از منكر شك كند مثل اين است كه در اصل اسلام شك كرده است، و اگر آن را انكار كند يكي از ضروريات دين را انكار كرده و اين موجب ارتداد است. در قرآن كريم و در روايات درباره اين فريضه تأكيدات فراواني شده است و از آن به عنوان بزرگ ترين فرائض دين نام برده شده است. امام باقر عليه السلام مي فرمايند: ان الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فريضه عظيمه بها تقام الفرائض؛3 بقاي ساير فرائض به اين واجب بستگي دارد. اين اولين وظيفه اي است كه ما نسبت به ديگران داريم؛ اما وظايف ما به همين جا ختم نمي شود. وظيفه دوم ما اين است كه اين امانت يعني اسلام را به اهلش برسانيم؛ «ان الله يأمركم ان تودوا الامانات الي اهلها؛4 خدا امر مي كند كه امانات را به اهلش برسانيد.» اهل اين امانت همه كساني هستند كه به اسلام نياز دارند. اسلام براي همه جهانيان است (لانذركم به و من بلغ).5 اين رحمتي است كه خدا نازل فرموده تا همه انسان ها از آن بهره مند شوند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- معارج، 34 2- شوري، 7.
3- كافي، ج5 ص65 4- نساء، 85.
5- انعام، 91.
پاورقي

 



رفتارشناسي اپوزيسيون در انتخابات دهم

حميد رضا اسماعيلي
سخن گفتن و حمايت كردن از تحركات اجتماعي و سياسي ايران در شرايطي كه آن كشورها در دهانه آتشفشان جنبش هاي اجتماعي قرار دارند و ايران نيز مي تواند از طريق رسانه اي و سياسي به آنها دامن بزند كار عاقلانه اي نبود. در مصر چندي قبل انتخابات صوري رياست جمهوري به رغم نارضايتي هاي بخشي از جامعه و نخبگان مصري برگزار شد و نتايج معلوم آن كه چيزي جز رياست جمهوري مادام العمر حسني مبارك نبود از سوي مردم، روشنفكران و مطبوعات مصري مورد ترديد قرار گرفت. هر چند كه در فضاي امنيتي مصر هيچ اعتراض قابل توجهي در ردّ آن شكل نگرفت. در عربستان سعودي كه اصولاً انتخابات برگزار نمي شود. لذا هر نوع واكنش فعال در قبال مسايل مربوط به انتخابات ايران مي توانست مصالح و منافع رژيم هاي استبدادي و محافظه كار عرب را در عرصه خارجي و داخلي آنها تحت تأثير قرار دهد. اما آنها با رسانه هاي بين المللي خود تلاش مي كردند بر دامنه آشوب ها بيفزايند تا شايد نفوذ و نقش فعال ايران در منطقه كاهش يابد. در توضيح سكوت دولتمردان دولت هاي محافظه كار عرب در قبال حوادث انتخابات ايران، يك كارشناس سياسي اردني به نام لبيب كمهاوي در گفت وگويي با خبرگزاري آسوشيتدپرس گفت: «اعراب ترجيح مي دهند كه كسان ديگري به جاي آنها بجنگند، در مورد ايران نيز بيشتر مايلند كه مسئوليت داخل شدن در معركه را به دوستان آمريكايي و اروپايي خود واگذار كنند.»432
در روزهاي آشوب تهران روزنامه صهيونيستي جروزالم پست نوشت: شماري از دولت هاي عرب از جمله حكومت خودمختار فلسطيني و دولت هاي رياض و قاهره اميدوارند اين آشوب ها در ايران سرآغازي براي تضعيف گروه هاي اسلامي نظير حزب الله، حماس و جهاد اسلامي شود. آنها اميدوارند با براندازي دولت احمدي نژاد، گروه هاي مقاومت در خاورميانه تضعيف شوند. از سوي ديگر، عبدالرحمن الراشد، مدير سعودي شبكه العربيه كه پيش از اين به دليل اطلاع رساني تحريف آميز اخبار به نفع رژيم صهيونيستي در مقاومت 22 روزه غزه از سوي آن رژيم جايزه گرفت، نسبت به اغتشاشات تهران به بهانه بحث هاي انتخاباتي ابراز شادماني كرد. وي طي مقاله اي در الشرق الاوسط مدعي شد ايران با حاكميت يكدست و يكپارچه تمام شده و اكنون «تندروهاي ايراني» رقيبي از درون دارند كه با سياست خارجي آنان مخالفت مي كند.433
چنانچه كه ناصر عنقاوي، نويسنده عرب، مي نويسد سعودي ها وارد جنگ نمي شوند مگر از راه به كارگيري ديگران. به گواهي تاريخ، عربستان در رويارويي مستقيم ترسوتر از آن است كه وارد معركه شود. دولت عربستان براي گسترش تنش با ايران خطر نمي كند مگر آن كه اروپايي ها و آمريكايي ها شروع كننده آن باشند. لذا يكي از راهبردهاي عربستان عليه ايران كه به راهبرد اسرائيل نيز شباهت دارد اصرار بر شايعه ضعيف بودن ايران است و اين كه جمهوري اسلامي پس از چند حمله هوايي زمين گير مي شود و در نهايت سقوط مي كند. راهبرد ديگر عربستان حمايت از گروه هاي تروريستي مانند سازمان منافقين و گروه ريگي است. راهبرد سوم اين كشور تلاش براي تجزيه داخلي ايران است، به طوري كه از دو جنبش جدايي طلب در اهواز و بلوچستان حمايت مالي كرده و اخبار آنان را پوشش مي دهد. عربستان حتي دفتري را براي گروه جدايي طلب اهواز در رياض ايجاد كرده است. اما مهم ترين راهبرد عربستان براي مقابله با ايران، راهبرد تبليغي و رسانه اي است. اين راهبرد پس از تحولات مربوط به انتخابات 88 شدت مضاعفي پيدا كرده است.434
رفتارشناسي اپوزيسيون و ضدانقلاب
در انتخابات دهم رياست جمهوري و آشوب هاي پس از آن
از تفاوت هاي ديگر انتخابات دهم رياست جمهوري با دوره هاي گذشته تغيير در رويكرد و سياست اپوزيسيون بود. در اين دوره گروه هاي مختلف اپوزيسيون گرچه به ظاهر اساس انتخابات در ايران را مورد پرسش قرار دادند، اما در نهايت با نقد و تخريب افراطي احمدي نژاد براي انتخاب شخص موردنظر خويش علامت مي دادند. در واقع اين موضع گيري جريان اپوزيسيون مقيم خارج اين فرضيه را تقويت مي كردكه آنها بر اساس راهبرد دولت هاي استعماري پشتيبان خويش سعي كرده اند ائتلافي مثلثي شكل را بين دولت هاي استعماري از يك سو و جريان تجديدنظرطلب در ايران ايجاد كنند. اپوزيسيون، ضلع سوم از مثلث ائتلاف انقلاب مخملي براي سرنگوني دولت احمدي نژاد را تشكيل مي داد. در واقع تجربه انقلاب اسلامي سال 1357 به تمامي جريان هاي مخالف جمهوري اسلامي و مخالفان دولت احمدي نژاد آموخته بود كه براي دستيابي به هدف بزرگ سياسي بايد ائتلافي هر چند شكننده و نانوشته ميان طيف هاي مختلف سياسي تا آستانه سقوط دولت مردمي احمدي نژاد شكل بگيرد. البته در ميان جريان هاي اپوزيسيون گروههايي نيز بودند كه همچنان با پيشنهاد سياست «تحريم» تنها از سرنگوني جمهوري اسلامي سخن مي گفتند. اين گروه ها كه در حاشيه قرار داشتند، پس از آغاز آشوب ها با گرفتن چهره حق به جانب به استقبال از اين رفتارهاي آنارشيستي برآمدند.435
در پيش از انتخابات حجم انبوهي از نوشته هاي مختلف درباره چرايي شركت در انتخابات و رأي به نامزد تجديدنظرطلبان از سوي اپوزيسيون انتشار يافت. در 8 ارديبهشت 1388 گروهي با نام حزب دمكراتيك مردم ايران با دعوت ايرانيان به شركت در انتخابات رأي به نامزدهاي اصلاح طلب را رأي به «دگرخواهي» عنوان كرد. در بيانيه آن گروه اصلي ترين چالش اين دوره از انتخابات پايان دادن به دولت احمدي نژاد اعلام شده بود. اين گروه همچنين در روزهاي نزديك به انتخابات نوشت: «به باور ما كارزار انتخاباتي نامزدهاي اصلاح طلب دهمين دوره رياست جمهوري از طريق تمركز بر احياء و استمرار اصلاحات، تحقق حقوق مدني و شهروندي بر اساس گفتمان مطالبه محوري و پاي فشاري بر اجراي آن از طريق مشاركت فعال و انتقادي، موفق به فراهم كردن يك جنبش گسترده ضدبنيادگرايي پرتحرك و پويا در صحنه سياسي ايران شده است. به جرأت مي توان گفت كه كارزار انتخاباتي اين دوره، براي نخستين بار گفتار و مطالباتي را به پيش صحنه سياسي كشور كشانده است كه پيوند روشني با خواست مستمر و يك صد ساله آزادي خواهان ايران براي دستيابي به آزادي، حقوق شهروندي، قانون گرايي، رفع تبعيض عليه زنان و برقراري دمكراسي و حقوق بشر دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
432 . «پيامدهاي انتخابات ايران؛ سكوت اعراب؛ سايت راديو فردا؛ 04/4/1388.
433 . «خواب پنبه دان سران قاهره و رياض»؛ روزنامه كيهان؛ سه شنبه 2 تير 1388؛ ش 19393؛ ص 2.
434 . عنقاوي، ناصر؛ «العربيه و العالم به سوي درگيري بيشتر»؛ مركز الحرمين؛ 22/8/2009.
435 . «انتخابات، مردم و تقابل با رژيم، هيأت هماهنگي فراكسيون فعاليت به نام كوموله»؛ پايگاه اينترنتي آزادي بيان؛ 25/3/1388.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14