(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه اول خرداد 1390- شماره 19932

تحليل پايگاه «استراتفور» از سردرگمي آمريكا درمنطقه
ابرقدرت بي چاره
گفت وگو با «فيليپ تورني» ملوان بازنشسته ارتش آمريكا (2)
زندگي به سبك آمريكايي در حال فروپاشي است



تحليل پايگاه «استراتفور» از سردرگمي آمريكا درمنطقه
ابرقدرت بي چاره

منبع: پايگاه امنيتي استراتفور
نويسنده: جورج فريدمن
مترجم: محمد جعفري

هفته گذشته ايالات متحده آمريكا به عراق گفت اگر آنها مي خواهند بنا به توافق بين نيروها بين واشنگتن و بغداد ارتش آمريكا بيش از موعد مقرر يعني 31 دسامبر 2011 در عراق بماند بايد هرچه سريعتر به آمريكا خبر بدهند. در صورت عدم امضاي توافقنامه جديد ايالات متحده قادر به ماندن نخواهد بود. آمريكا براي بيشتر ماندن نياز به برنامه ريزي پيچيده اي دارد و تعلل از سوي عراق مانع از تحقق چنين امري مي شود.
به نظر مي رسد آمريكا سعي دارد نظر عراق را راجع به خروج نظاميان ايالات متحده از اين كشورعوض كند و مايل است كه اين اتفاق خيلي زود رخ دهد تا بتواند در جهت دهي به اتفاقات اخير در خاورميانه تأثيرگذار باشد. قيام شيعيان در بحرين و دخالت سعودي ها همراه با اتفاقات حال حاضر در يمن، شرايط بسيار ناپايداري را درمنطقه بوجود آورده است و آمريكا نگران است كه خروج او از منطقه بي ثباتي [ رژيم هاي متحدش ] را در منطقه تشديد كند.
قيام ايران
ترديدي وجود ندارد كه نگراني اصلي آمريكا كشور ايران است. ايالات متحده قادر به مهار تأثير و نفوذ ايران در عراق در دوران بعد از رژيم بعث نبوده است. درواقع ميزان انسجام و يكپارچگي كشور عراق موضوعي سوال برانگيز است و نيروهاي امنيتي و نظامي توانايي برنامه ريزي و لجستيك اين كشور را محدود كرده است و قادر به ايفاي نقش خود در زمينه دفاع از اراضي نيستند. البته نوري المالكي با اين مسئله كاري ندارد. مشكل اينجاست كه ائتلاف حاكم بر عراق بسيار نفوذ پذير بوده و تحت كنترل پروكسي هاي ايراني، از جمله مقتدي صدر، مي باشد و مرتبا عملكرد وزرا و يا نيروهاي نظامي امنيتي را زيرنظر دارد.
و لذا عراق در مقابل قدرت هاي جدي در منطقه آسيب پذير عمل خواهد كرد و قدرتمندترين قدرت ها درمنطقه كه تمايل بالايي به خروج نظاميان آمريكايي از منطقه دارد كشور ايران مي باشد. با وجود تنش هاي ديني كه بين ايران و عراق وجود دارد، كشورايران توانسته است به طرق گوناگوني نفوذ خود را اعمال كند. مهم تر اينكه با خروج آمريكا دولت عراق احساس خواهند كرد كه مقاومت در مقابل ايران خطرناك بوده و بهترين كار مسالمت با اين كشور است. آنها ايران را قدرتي رو به رشد در منطقه تلقي مي كنند كه البته نه تنها اين ديدگاه دور از عقل نيست بلكه آمريكا و عربستان سعودي نيز منكر اين قضيه نيستند.
پيشنهاد آمريكا به عراق كاملا قابل پيش بيني بود. عده كمي مايل به ماندن آمريكا هستند اما كاملا بي سرو صدا، زيرا پاسخ آن يا اخراج خواهد بود و ياتهديد.
گفته مي شود آمريكا پيشنهاد كرده است كه 20000 نيرو در اين كشور بمانند، كشوري كه 170000 نيرو نتوانستند نظم را در آن برقرار كنند و با توجه به اين موضوع تصور عراقي بر اين است كه اين حضور تنها جنبه نمادين دارد و قبول كردن آن عراق را درمقابل ايران با مشكل مواجه خواهد كرد، كشوري با بيش از 20000 نيرو و سرويس اطلاعاتي هميشه حاضر. هنوز مشخص نيست كه آيا عراق مايل به ماندن ارتش آمريكا هست يا خير اما لازم به ذكر است كه 20000 نيرو تنها براي برانگيختن خشم ايران كافي است و براي مقابله با عواقب آن كافي نيست.
آمريكا - هم در دوران بوش و هم اوباماي امروز - فرض بر اين داشت كه در طي يك دوره چهارساله در حالي عراق را ترك خواهد كرد كه همه چيز بر وفق مراد بوده و دولت و نيروي نظامي منسجم در آنجا برقرار خواهد كرد. آمريكا اين موضوع را كه نفوذپذيري عراق و شكنندگي آن تا چه حد مي تواند مانع تحقق اين رويا شود را ناديده گرفت و از نفوذ ايران غفلت ورزيد. ايالات متحده به جامعه آمريكا تعهد داد و با دولت عراق قراردادي را منعقد كرد كه نيروهاي خود را باز خواهد گرداند، اما شرايط وفق مراد آمريكا پيش نرفت و شد آنچه نبايد مي شد.
دست بر قضا خروج نظاميان آمريكايي با انقلابي شگرف در منطقه همراه شد، بخصوص در شبه جزيره عربستان.هاله اي از بي ثباتي عربستان سعودي را در برگرفته است. نمي توان گفت كه ايران اين ناآرامي ها را بوجود آورده است اما بدون شك از اين اوضاع كمال استفاده را مي كند و اوضاع به نفع اين كشور پيش مي رود. در نتيجه عربستان سعودي از سويي مجبور بوده نيروهايش را در بحرين فعال نگه دارد و از سوي ديگر به صورت آماده باش در يمن درآمده و با توجه به خيزش عناصر اصلاح طلب و شيعه، نگران شرايط بي ثبات داخلي كشور خود باشد.
با خروج نظاميان آمريكايي كشور ايران نفوذ خود را در منطقه افزايش مي دهد. اين كشور بسيار محتاط عمل مي كند و بعيد به نظر مي رسد نيروهاي نظامي خود را به عراق بفرستد. البته براي به دست آوردن جايگاه برتر سياسي نيازي به اين كار نيست. بعيد نيست ايران دست به خشونت هم بزند اما با خروج ايالات متحده احتمال آن بسيار ضعيف است.
مشكل عربستان سعودي
تنها كشوري كه شايد مي توانست در عراق سد راه ايران شود، عربستان سعودي است كه گفته مي شود گروه هاي سني را در آنجا تأمين مالي مي كند. نيروي نظامي عربستان سعودي قابل مقايسه با قدرت نظامي ايران نيست و همچنين نفوذ آن در ميان غالب گروه هاي تعيين كننده در عراق كمتر از ايران مي باشد. از سويي وقتي سعودي با اين بحران در پيرامون خود مواجه شد، حوادث شرق و جنوب كشور توجه آنها را از اين موضوع منحرف كرد. بنابراين اغتشاشات سايه افكنده برمنطقه آسيب پذيري آنها را دربرابر ايران افزايش مي دهد. بنابراين با توجه به اين موضوع كه عراق اولين و مهم ترين نگراني امنيت ملي ايران است، اتفاقات اخير در خليج فارس نتايج مطلوبي براي كشور ايران به همراه دارد و درمسير دلخواه اين كشور حركت مي كند.
عراق موضوعي حل نشده براي ايالات متحده بود. اين موضوع و اين مسئله در حال حل شدن است اما نه به سود آمريكا. به جاي آن مسئله ديگري در پيش روي آمريكاست، مسئله عربستان سعودي. عربستان سعودي اخيرا توانايي خود را در كنترل اوضاع نابسامان موجود در مرزها نشان داده است و حداقل توانسته حركت شيعيان را در بحرين سركوب كند. عربستان سعودي در جنوب خود با اغتشاشات گسترده يمن مواجه است و با توجه به اينكه رژيم حال حاضر درصنعا توسط جنبش هاي انقلابي تضعيف شده است و پس از 30 سال تحت فشار است، توانايي عربستان سعودي در كنترل شرايط بي ثبات منطقه به عبارتي در مرحله آزمايش است.
خيزش مردم از درون، آشوب در سرتاسر منطقه و تأثيرات گريزناپذير ايران، روي هم رفته مي تواند خطر جدي براي سعودي به شمار آيد.
مشكل اصلي اينجاست كه سعودي ازضعف خود غافل است و هنوز نمي داند كه توانايي آنها به قدرت مالي محدود مي شود. آنها خوب مي دانند كه اصلي ترين عنصر، تعهد طولاني مدت آمريكا به رژيم عربستان است. حمايت آمريكا از سعودي محدودشده و ايالات متحده نيز از برخورد قاطع براي كنترل اوضاع يمن اجتناب كرده است. آمريكا مي خواهد بماند و اين اقدام مستلزم درخواست مستقيم ازسوي سعودي است .اما به نظر مي رسد عربستان سعودي متوجه ايما و اشاره هايي نيست كه آمريكا براي او مي فرستد. مسئله پيش روي سعودي اين است كه آنها نمي توانند آشكارا نياز امنيتي خود را به حمايت ايالات متحده ابراز كنند، با اينكه گزينه ديگري در دست نيست. استفاده بهينه از سردرگمي سعودي بخش اعظم استراتژي ايران را اختصاص مي دهد.
كشورهاي كوچك تر شبه جزيره عربستان به همراه عربستان سعودي در شوراي همكاري خليج فارس نقش ميانجي را در يمن بازي كرده اند اما آنها فاقد قدرت لازم ازسوي يك ميانجي معتبر هستند، يك گزينه نظامي قابل اعتماد براي متمركزكردن اذهان گروه هاي مذاكره كننده، درنتيجه آنها نيازمند ايالات متحده هستند.
وليعهد امارات متحده عربي شيخ محمدبن زايد آل نهيان، قرار بود بيست و ششم آوريل با واشنگتن ملاقات كند. امارات از جمله معدود كشورهايي است كه در منطقه گريبانگير آشوب ها نشده است. همين طور به عنوان يكي از مهره هاي قدرتمند سياسي در منطقه محسوب مي شود. باعث تعجب بود اگر هدف از اين ديدار مقابله با قدرت يافتن ايران در منطقه نباشد.
عربستان سعودي به دقت عكس العمل آمريكا را دراين ديدار مورد بررسي قرار داد. استراتژي ملي سعودي به ايالات متحده وابسته بوده است اما نه با خاطر آسوده. اگر ايالات متحده به دليل غيرقابل اعتمادبودن كنار گذاشته شود دو راهكار درپيش روي سعود است. راهكار نخست حفظ جايگاه خود و اميدواري. و راهكار ديگر درازكردن دست ياري به سوي ايران است. تنش ميان ايران و عربستان سعودي در زمينه هاي گوناگون از جمله مذهبي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي عميق است. اما هرچه باشد ايران مايل است قدرت حاكم در خليج فارس گردد و الگوهاي اقتصادي سياسي و نظامي را تعيين كند.
سرلشكر يحيي رحيم صفوي، مشاور امور نظامي رهبر ايران آيت الله خامنه اي، 18 آوريل به عربستان سعودي هشدار داد كه احتمال دارد به همان بهانه كه اين پادشاهي نيروهايي را براي سركوب قيام گسترده شيعيان به بحرين فرستاده است، مورد حمله واقع شود. سپس در 23 آوريل محمدعلي جعفري فرمانده كل سپاه پاسداران اظهار كرد كه نيروي نظامي ايران قدرتمندتر از عربستان سعودي است و با اشاره به ايالات متحده خاطرنشان كرد كه نيروهاي آنها در تيررس سلاح هاي تهران هستند. ايراني ها قصد ندارند حركتي خشونت آميز از خود نشان دهند و چنين اظهاراتي تنها جنبه آگاهي دارد تا عربستان سعودي در ميز مذاكره تسليم شود.
سعودي نجات رژيم خود را در اولويت قرار داده است. آنها انتخاب چنداني ندارند، يا بايد يك تنه با ايران روبه رو شوند و يا علي رغم ميل باطني دست ياري به سود او دراز كنند. ما حدس مي زنيم كه يكي از دلايل استعانت امارات از اوباما آگاه كردن وي نسبت به نتايج ناخوشايند عدم دخالت او و فعال كردن ايالات متحده در منطقه است.
استراتژي غفلت
دولت اوباما سياست خارجي آشكاري را در پيش گرفته است. به جاي كنترل اوضاع نابسامان در گوشه و كنار دنيا، اين دولت از استراتژي غفلت، غفلت محتاط گونه استفاده مي كند. في نفسه استراتژي بدي نيست. غفلت يعني هم پيمانان و قدرت هاي منطقه اي كه مستقيما با مشكلي مواجه هستند مسئوليت حل و فصل آن را به عهده مي گيرند. اكثر مشكلات بدون دخالت آمريكا مرتفع مي شوند. اگر نشد آن گاه آمريكا موقعيت خود را اعلام مي كند. از آنجايي كه دنيا عادت كرده است آمريكا بعنوان اولين پاسخگو قدم به ميان بگذارد، كشورهاي ديگر خيلي ساده منتظر عكس العمل آمريكا مي مانند. ما اين موضوع را در ليبي مشاهده كرديم، آمريكا سعي كرد تا نقشي جزئي و در حاشيه از خود نشان دهد.
اما اين راهكار تنها وقتي كارگر واقع مي شود كه قدرت هاي منطقه خود قادر به مقابله با مشكل باشند و نتيجه حاصله نيز با منافع آمريكا مغايرت نداشته باشد. مجددا ليبي مثال خوبي از اين مسئله است. خليج فارس منطقه اي است كه بدليل نفت براي ايالات متحده بسيار مهم است. قدرت هاي منطقه به تنهايي و بدون آمريكا هرگز نمي توانند مقابل ايران بايستند. بنابراين به كارگيري اين استراتژي، البته اگر بشود نام آن را استراتژي گذاشت و آمريكا از روي ناچاري به آن متوسل نشده باشد، در منطقه مانند خليج فارس ريسك پذيري بالايي دارد.
ماندن در عراق و دوباره خود را درگير آن كردن تا سطحي كه بتوان ايران را خنثي كرد، گزينه چندان معقول و محتملي بنظر نمي رسد، نه تنها به دليل جايگاه ويژه عراق، بلكه بدين خاطر كه ايالات متحده از نيروي كافي براي ايجاد سد مناسب در مقابل نيروهاي چريكي ايران برخوردار نيست. وارد شدن به ورطه شبه جزيره عربستان به خودي خود بنا به دلايلي خطرناك است چه برسد به عراق. حضور آمريكا در شبه جزيره عربستان مي تواند عواقب ناخوشايندي داشته باشد، از درگيري نظامي گرفته تا خشونت. راه حل هوايي و دريايي نيز فاقد قدرت كافي براي ترساندن ايران است.
بنابراين ايالات متحده در شرايط ناگواري قرار دارد. نه مي تواند از دخالت اجتناب كند و نه توانايي آن را در حال حاضر دارد. متأسفانه هم پيمانان او نيز در خارج گود تمايلي به دخالت ندارند. و لذا تنها گزينه پيش روي آمريكا مذاكره عربستان سعودي با ايران است، موضوعي كه قبلا نيز من به آن اشاره كرده ام. كار ساده اي نيست، راهكار مطلوبي نيز به نظر نمي رسد اما وقتي تمام گزينه ها از روي ميز برداشته مي شوند شما مجبوريد با تنها گزينه باقي مانده كنار بياييد.
فشار ايران آرام آرام ملموس تر مي شود. تمام كشورهاي عربي آن را احساس مي كنند. امارات متحده عربي براي يافتن راه حل عازم واشنگتن مي شود اما بعيد بنظر مي رسد دست پر باز گردد. وقتي از افزايش ناگهاني قيمت نفت پرسيده مي شود، تئوري خطر جغرافيايي سياسي در ذهن خطور مي كند. تصور احمقانه اي نيست.
ـــــــــــــــــــــــــــ
¤ انتشار اين مطلب به معناي تأييد تمام محتواي آن نيست و از نكاتي كليدي مانند ايران هراسي در اين نوشتار نبايد غافل شد.

 



گفت وگو با «فيليپ تورني» ملوان بازنشسته ارتش آمريكا (2)
زندگي به سبك آمريكايي در حال فروپاشي است

علي اكبر جعفري
در صفحه سياسي چهارشنبه هفته گذشته قسمت نخست گفت وگو با «فيليپ تورني»، ملوان بازنشسته ارتش آمريكا درباره عمليات سري «سانيايه» تقديمتان شد.
در قسمت پاياني اين گفت وگو، تورني از وقايع پس از اين ماجرا و خطرات رژيم اسرائيل براي كشورش و تمام بشريت مي گويد.
¤حال كه سخن از معيارهاي دوگانه به ميان آمد، اجازه دهيد سؤال ديگري را از شما بپرسم. شما در كتاب تان ذكر كرده ايد كه «اسراييل بر آمريكا حكومت مي كند» شما همچنين درباره لابي بسيار قدرتمند اسراييل صحبت مي كنيد. من نمي توانم به نمونه بهتري به غير از مورد آقاي جان دميانيك فكر كنم. دميانيك شهروند سابق ايالات متحده بود كه بارها به جنايات جنگي مربوط به هولوكاست يهوديان متهم شد. دولت ايالات متحده، تحت فشار بي امان از سوي گروه هاي طرفدار اسراييل، بار ديگر در برابر دولت اسراييل مودبانه سرتعظيم فرود آورد و در سال 1986 او را به اسراييل تبعيد نمود تا در آنجا محاكمه شود. بنابراين، تقريباً 45 سال بعد، ما مشاهده مي كنيم كه خانواده اش براي اينكه اثبات كنند كه مورد او يكي از موارد هويت اشتباهي است و او «ايوان مخوف»، زندانبان مخوف اردوگاههاي كشتار زندانيان يهودي در سوبيبور و تربلينكا در طول سالهاي 1943-1942 نيست، از نظر مالي ورشكسته شدند.
آقاي تورني، در صفحه 134 و 135 در كتاب تان، در رابطه با ملاقات خود و ديگر بازماندگان كشتي ليبرتي با رئيس جمهور جورج هربرت واكربوش [بوش پدر] كه هرگز اتفاق نيافتاد، شما به جزئيات دردناك ترين لحظات و اين كه چگونه پس از لحظاتي نفس گير، رئيس جمهورتان «گرفتارتر از آن بود كه با شما ملاقات كند» مي پردازيد. سپس اسراييلي ها را براي تمام اين ناكامي ها [خودداري بوش از ملاقات] سرزنش نموده و مقصر مي دانيد. شما در كتاب تان آورده ايد و من در اين جا نقل قول مي كنم «براي من واضح بود كه آنها «كار» خود را كرده بودند.»
بنابراين يكبار ديگر گروه هاي طرفدار اسرائيل، بوش را هدايت كرده بودند كه با شما ملاقات نكند. باز هم ما در اين مورد اسراييلي ها را داريم كه براساس «سوءظن» خود به اين كه او، (جان دميانيك) ممكن است «ايوان مخوف» باشد، زندگي او را نابود مي كنند و شما و بقيه بازماندگان كشتي ليبرتي كه در تاريخ8 ژوئن 1967 «شاهدان زنده» بر هولوكاست اسراييل عليه كشتي ليبرتي بوديد حتي فرصت ديدار با رئيس جمهورتان را پيدا نمي كنيد تا شخصا درباره اين داستان از ديدگاه خودتان سخن بگوييد. اين دوگانگي تا چه حد ناراحت كننده است؟
-همان طور كه در كتابم گفتم، تمام اميدهايمان به يكباره فرو ريخت. در بين خودمان فكر مي كرديم آن لحظه موعود فرا رسيد... روزي كه مدتها انتظارش را مي كشيديم سرانجام فرا رسيده است...
رئيس جمهور ما، نشسته در خود كاخ سفيد، داستان ما را خواهد شنيد، درد و رنج ما را احساس خواهد كرد و آن چه كه رهبر هر كشوري كه به طرزي اين چنين وحشتناك (در حمله اسرائيل) صدمه ديده انجام مي دهد، را براي ما انجام خواهد داد. هنگامي كه او حتي از ديدار با ما خودداري ورزيد، متوجه شديم (يا حداقل من متوجه شدم) كه كشور ما نيست و نابود گشته و بين رئيس جمهوري كه چندين دهه گذشته ما را به دست مرگ سپرد و هر رئيس جمهور ديگري كه از آن زمان تاكنون در پنهان كاري آن حمله مرگبار عليه كشتي ما شركت كرده است، اگر فرقي هم باشد فرق چنداني وجود ندارد.
¤ اي جي كريستول؛ قاضي دادگاه فدرال، كاپيتان نيروي دريايي، نويسنده، دانشمند، وكيل سابق نيروي دريايي و ظاهراً يك خلبان جت جنگي كه ادعا مي كند اين موضوع [حمله اسرائيل به كشتي ليبرتي] را به مدت 15 سال مورد مطالعه قرار داده است، آن هم با ذهني باز، شعاري دارد. شعار او اين است. «تمام سيزده مورد تحقيق اسرائيل را تبرئه كرده اند»، واكنش شما به اين شعار او چيست؟
- بسيار خوب، همان طور كه قبلا گفتم، فراموش نكنيد كه اين شعار اسرائيل است كه «از طريق فريب جنگ افروزي كنيد» كريستول يك دروغگوست. هيچ كس نيست كه 5 دقيقه صرف نگاه كردن به دلايل و مدارك كرده باشد و با اين تفكر قدم زنان دور شود كه اين حمله يك مورد از موارد شناسايي اشتباه بوده است. كريستول كه نه تنها يهودي بلكه يكي از طرفداران پروپا قرص دولت يهود است تفاوتي با وكيلي ندارد كه استخدام شده تا از يك عضو مافيا در دادگاه دفاع كند، آن هم با علم به اينكه موكلش در برابر تمام اتهامات وارد شده نسبت به ارتكاب جرم ها مقصر است اما كماكان نهايت تلاشش را مي كند تا موكلش را تبرئه كند تا بدين ترتيب، اين عضو مافيا بار ديگر در جامعه رها شود و به كارهاي جنايت بار و شرارت خود ادامه دهد. در دوران بهتري از تاريخ كشور ما، افرادي چون كريستول به دليل خيانت محاكمه و پس از محكوميت اعدام مي شدند.
¤ لابي اسرائيل در ايالات متحده ترس را در دل همه نهادينه مي كند. اين لابي تلاش مي كند هر كسي كه عليه آن مي ايستد را خرد كند؛ بعضي ها متحمل ناراحتي و رنج مي شوند اما مقاومت مي كنند، و واقع بينان و واقع گرايان با تغيير و تعديل لحن خود از اين مسئله جان سالم به در مي برند. هيچ كس در امان نيست؛ گزارشگران، سردبيران، مقاله نويسان روزنامه ها، اساتيد دانشگاه ها، چهره هاي علمي، سياستمداران.... همه و همه، آن هنگام كه از قدرت لابي اسرائيل انتقاد مي كنند و يا درباره آنچه كه براي شما و همتايان تان در آن روز اتفاق افتاد صحبت مي كنند، برچسب «سامي ستيز» [يهودي ستيز] مي خورند.
با وجود اعضاي كنگره و سياستمداران ترسو و بزدلي كه در برابر گروه هاي صاحب منافع ويژه چون ايپاك، نوكرمآبانه سر تعظيم فرود مي آورند، چگونه شما اميدواريد كه روزي روزگاري در اين موضوع به عدالت برسيد، به عبارت ديگر، آن كساني را كه مسئول حمله به كشتي يواس اس ليبرتي بوده و 34 تن از ملوانان آن را به قتل رساندند را مجازات كنيد؟
- با همان اطميناني كه امروز من اينجا هستم و با شما اين صحبت را دارم، مي دانم كه قدرتي بالاتر از قدرت اسرائيل وجود دارد و آن خداوند است كه در آن روز، هنگامي كه ما در معرض حمله بوديم جان مرا نجات داد، چرا كه حقيقت اين است كه در آن روز ما مي بايست غرق مي شديم. او، مردان كشتي ليبرتي را به دليلي نجات داد و من بر اين باورم كه دليل نجات ما هشدار به جهان درباره خطري است كه از سوي اين حيوان خطرناك كه در سياره ما- زمين- اين سو و آن سو پرسه مي زند و به اسرائيل مشهور است، متوجه جهان مي باشد. اسرائيل مكر و توطئه مي كند اما خداوند عاقل ترين مكركنندگان است و با همان اطميناني كه من امروز اينجا ايستاده ام و با شما صحبت مي كنم مي دانم كه او (خداوند) در اين ماجرا حرف آخر را مي زند و عدالت اجرا مي شود. من نمي دانم. چگونه و كي، صرفاً مي دانم كه اجرا مي شود و تصميم درباره چگونگي و زمان اجراي عدالت را به او واگذار مي كنم.
¤ با ظهور اينترنت، واضح است كه انحصار رسانه هاي جريان اصلي مطبوعات شكسته شده است. بعضي ها بر اين باورند كه اينترنت مانند يك شمشير دولبه عمل كرده است. جاي تعجبي هم نيست كه در گوشه و كنار مي شنويم كه ليبرالها، محافظه كاران، دموكراتها و جمهوريخواهان، همه و همه درباره لزوم ظاهراً مطرح شده كنترل اينترنت اتفاق نظر دارند. براي شما و ديگر ملوانان كه وظيفه داريد پرده هاي دروغ و فريبكاري هاي دفاعيه پردازان و توجيه گران طرفدار اسرائيل را كنار زنيد، اينترنت فرصت بسيار خوبي را ارائه كرده تا شما داستان خود را بگوييد. آيا شما از تمام مزيت هايي كه اينترنت دارد و شما مي توانستيد استفاده كنيد، استفاده كرده ايد؟ خوانندگان ما در كجا مي توانند آخرين اطلاعات درباره آخرين تحولات مربوط به داستان شما را به دست بياورند؟
- بسيار خوب، من مطمئناً از ابزاري كه در دسترسم بوده است تا نهايت توانمندي هايم استفاده كرده ام. من مقاله مي نويسم، يك كتاب نوشته ام، برنامه راديويي خود را دارم. بله درست است، اينترنت به عنوان يك ابزار قدرتمند اين توانمندي را به ما داد تا عليه اين دروغها به مبارزه برخيزيم. و به همان اندازه كه من متنفرم به گونه اي حرف بزنم كه گويي در پي منافع خودم هستم، واقعيت اين است كه من به مردم توصيه مي كنم اگر مي خواهند بدانند آن روز چه اتفاقي براي ما افتاد، كتاب من را بخوانند. از ديدگاه فني و ايجاد خستگي و كسل آوري كتاب سختي نيست. اين كتاب داستان يك مرد و آن چه كه آن روز ديد است و محتويات آن به شيوه هاي آسان و قابل درك و در قالب مفاهيمي بسيار انساني توضيح داده شده اند.
¤ دادگاه عالي مطبوعات آمريكا رئيس جمهور ايران احمدي نژاد را مورد قضاوت قرارداده، وي را محكوم و مجرم خوانده است. متأسفانه براي آنها و خوشبختانه براي رئيس جمهور ايران، اين جار و جنجالهاي تبليغاتي منفي دقيقاً پيامدهايي برعكس پيامدهاي مدنظر آنها را به بار آورد، چرا كه در نهايت امر آنها احمدي نژاد را به مردي تبديل كردند كه جوانان مسلمان در سراسر جهان اسلام به عنوان مدافع اسلام و اعراب مورد تحسين قرارداده و نسبت به او ابراز ارادت كردند. سفر سال گذشته وي به لبنان شاهد زنده اي بر اين مدعاست.
او حتي جرأت و شهامت آن را داشت كه به امريكايي ها بگويد كه داستانهايي را كه مدتها پيش درباره هولوكاست به آنها گفته شده را مورد بي اعتنايي قرارداده و به جاي آن، نه از يك زاويه بلكه از تمام زوايا و منابع مورد توجه قرار دهند.
در قلب شهر نيويورك، جايي كه مخالفين يهودي رئيس جمهور ايران مي توانستند پوشش خبري وي را تحريم و يامخدوش و خراب كنند، آنها به طرز مفتضحانه اي در محروم نمودن او از پوشش خبري و جلب توجه رسانه ها شكست خوردند. گزارشگران آمريكايي براي گرفتن عكس و مطرح كردن شعارها و گفته هاي مشهور و معروف رئيس جمهور ايران با يكديگر كورس رقابت گذاشتند و تمام همكارانشان كه مشغول پوشش خبري كاخ سفيد و سازمان ملل متحد بودند نيز وارد اين رقابت شدند.
در صفحات آخرين كتابتان شما درباره امكان اين كه رئيس جمهور ايران در صحن سازمان ملل متحد مسئله كشتي ليبرتي را مطرح كند، مختصر اشاره اي داريد. به دلايلي اوضاع آن گونه كه برنامه ريزي شده بود، پيش نرفت. اجازه دهيد از كتاب خودتان نقل كنم. « نتيجه اين كار انفجاري سونامي گونه مي شد. اين كه رئيس جمهور ايران به معناي واقعي كلمه در برابر تمامي جهان بايستد و حرف هاي ناگفتني را بگويد، موج هاي تكان دهنده اي را در سراسر جهان ايجاد مي كرد.» آقاي تورني، اكنون فرصت براي ارسال پيامتان به رئيس جمهور ايران براي شما فراهم است. خواهش مي كنم بفرماييد:
- آن چه كه من به رئيس جمهور محترم ايران و به تمام رهبران تمام ملتهاي جهان ميگويم اين است؛ شما در معرض خطري مهلك و مرگبار قرار داريد. آن بلايي كه اسراييل و آمريكا بر سر عراق، افغانستان، لبنان،غزه و ديگر جاها آوردند، اگر متوقف نشوند، بر سر شما نيز خواهند آورد. شما نمي توانيد با اين حيوان به شيوه نظامي بجنگيد، فقط با ابزار حقيقت مي توانيد با آن بجنگيد اما بايد در انجام اين كار با شهامت و جسارت باشيد. حقيقت را بگويي، با صداي بلند شجاعانه، و بايد اين كار را زود انجام دهيد، چرا كه وقت رو به اتمام است. قابل پيش بيني و تشخيص نيست كه اسراييل و آمريكا براي ارضاي شهوت قدرتشان، در مرحله بعد به چه كاري دست مي زنند. ما از قبل مي دانيم كه اين حيوان دو سر هيچ احترامي براي زندگي بشر قايل نيست. من اعتقاد راسخي دارم به اينكه داستان كشتي يو اس اس ليبرتي تنها كليد زنداني كردن اين حيوان براي هميشه است. تصورش را بكنيد اگر به طور ناگهاني داستان ليبرتي در هر نشست و همايش عمومي، از جمله سازمان ملل متحد مورد بحث و گفت وگو قرار گيرد، اسراييل و آمريكا در برابر چشمان جهانيان شكست مي خورند. هر كاري بكنند و هر چه بگويند فاقد اعتبار خواهد بود. همان طور كه قبلاً گفتم، خداوند به دليلي ما را نجات داد و به باور من دليل نجات ما اين بود كه افشاي داستان ما مي تواند جهان را نجات بخشد.
¤ آقاي تورني، شكي نيست كه ايالات متحده براي حمايت كوركورانه و بي وقفه خود از اسرائيل هزينه هاي گزاف پرداخته است. از زمان تشكيل دولت يهود در سال 1947، مجموعاً 114 ميليارد دلار به صورت كمك هاي نظامي و اقتصادي مستقيم و ديگر هزينه هايي كه قابل بيان در قالب آمار و ارقام نيستند، از جمله ايجاد نفرت گسترده در جهان اسلام و در حقيقت جهان غيراسلام، وحمله به كشتي ليبرتي، قتل رابرت اف. كندي در 5 ژوئن 1968 به دست يك جوان فلسطيني به نام سرحان سرحان، قتل خانم راشل كوري [شهروند آمريكايي] در 16 مارس 2003 كه در نوار غزه در زير يك بولدوزر نيروهاي نظامي اسراييل خرد شد، اين ليست بي پايان است. در كتابتان شما تلاش مي كنيد خوانندگان خود را قانع سازيد كه پس از حمله به كشتي ليبرتي، «اگر آمريكا با آن شيوه هايي كه در 7 دسامبر 1941 با ژاپن برخورد كرده بود با اسرائيل برخورد مي كرد، حوادث يازدهم سپتامبر 2001 هرگز اتفاق نمي افتاد...» اما نظرتان راجع به شبكه نظامي- صنعتي- كنگره يا آن چه كه ديگران به آن تحت عنوان «مثلث آهنين» اشاره كرده اند چيست؟ شما مي دانيد كه جنگ ها هميشه براي سازندگان تسليحات سرشار از سود بوده اند. من مطمئن هستم كه شما همچنين مي دانيد كه پس از حوادث يازدهم سپتامبر كه به اعتقاد شما كار موساد اسراييل بود، دقيقا همان «مثلث آهنين» براي افزايش منافع خود از طريق هدايت ايالات متحده به ماجراجويي هايي مرگبار و مخرب در عراق فرصتي طلايي به دست آورد. سؤال اين است كه چگونه جلوگيري از تمام اين فجايع، شامل جنگ در عراق و افغانستان كه طبق اظهارات چالمرز جانسون مي رود تا به زودي امپراتوري آمريكا را به زانو درآورد، حول محور (افشاي حمله به) كشتي ليبرتي مي چرخد؟
- بازهم به خاطر داشته باشيم كه مجرمين، دور از چشمان مراقب، كار كثيف و پليد خود را در شب انجام مي دهند درست مانند سوسك هايي كه به هنگام روشن شدن چراغ يا مانند هنگامي كه نور خورشيد بر خفاش خون آشام مي تابد، با عجله براي پنهان ساختن خود به اين سو و آن سو فرار مي كنند، حقيقت براي اين جانوران شب خيز به مثابه سم است.
پخش و انتشار داستان كشتي ليبرتي در سراسر جهان اولين قدم در روشن كردن چراغ ها بوده و باعث مي شود اين سوسك ها براي پنهان شدن با عجله به اين سو و آن سو فرار كنند. آنچه كه به دنبال اين امر به زودي اتفاق خواهد افتاد فاش شدن ديگر جناياتي است كه اين اتحاديه (اسراييل و آمريكا) مرتكب شده است كه شامل مرگ 3000 نفر از آمريكايي ها در حوادث يازدهم سپتامبر مي شود. پس از آن ما چراغ ها را براي هميشه روشن باقي مي گذاريم تا اين سوسك ها و خفاشان خون آشام باز نگردند.
¤ از زمان پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، ايالات متحده، با به اوج رساندن جار و جنجال هاي رسانه اي در تلاش بوده است كه براي سيا ه نمايي و شيطاني جلوه دادن ايران نهايت سرمايه گذاري را روي كوچك ترين فرصت نموده و از آن بهره گيرد. شايد شما به خاطر بياوريد كه در 20 ژانويه 1981 درست دقايقي پس از شروع به كار رئيس جمهور جديد ايالات متحده، رونالد ريگان، ايراني ها 52 گروگان آمريكايي كه 444 روز را در ايران گذرانده بودند را آزاد كردند. جيمي كارتر به عنوان سفير ويژه ريگان براي خوشامدگويي به گروگان هاي آمريكايي به آلمان رفت. گروگان هاي آمريكايي پس از ورود به آمريكا به مدت سه روز در هتل ثاير در وست پوينت اقامت يافتند، آن هم درحالي كه در تمام مسير از آنها به عنوان قهرمان استقبال مي شد. ده روز پس از آزادي، درحالي كه تكه كاغذهاي رنگارنگ از بالاي ساختمان ها در منطقه كنيون هيروز در شهر نيويورك فضا را پركرده بود، آنها را از خيابان منطقه كنيون هيروز عبور دادند.
با توجه به اين كه در نتيجه حمله اسراييل 34 تن از ملوانان كشتي ليبرتي كشته شده و 171 نفر ديگر مجروح شدند و نيز با توجه به اقدامات شما براي نجات كشتي، مطمئن هستم خوانندگان ما علاقه مند خواهند بود بدانند پس از بازگشت شما به ايالات متحده دولت تان با شما چگونه رفتار كرد؟
- رفتار ايالات متحده با من بدتر از رفتار با مجرمي بود كه به سبب ارتكاب جرمي سنگين به مجازات اعدام محكوم شده است. به ما هشدار داده شد كه هرگز درباره آن چه كه بر ما اتفاق در آنجا افتاد با كسي حرف نزنيم در غيراين صورت روانه زندان خواهيم شد و يا «بدتر» از آن براي ما پيش خواهد آمد و همه ما مي دانستيم «بدتر» به معناي مرگ بود. ما مورد بي اعتنايي، تمسخر و ريشخند قرار گرفته ايم، به ما تف انداخته اند و با ما به گونه اي رفتار شده است كه با دشمنان يك كشور پس از استيلا بر آن رفتار مي شود. در قدم به قدم اين داستان دولت من با نگاهي تحقيرآميز با من برخورد كرد، از جمله حادثه اي كه اخيرا اتفاق افتاد و در آن جان من توسط كسي كه ادعا مي كرد با موساد اسراييل و دولت خود من كار مي كند، تهديد شد. دراين مورد FBI بسيار ناراحت شد از اين كه زمان و منابع مي بايست براي حفاظت از جان يك شهروند ايالات متحده، هزينه مي شد تا از تهديد يك سازمان تروريستي خارجي در امان بماند.
¤ آقاي تورني در 22 ژوئن 2009، در مصاحبه با هري اسميث از شبكه خبرگزاري CBS رئيس جمهور اوباما در رابطه با فتنه گران در ايران اظهار داشت: «... و ما اعتقاد داريم كه صداي مردم بايد شنيده شود، و ديگر اين كه اين امر يك ارزش جهاني است كه مردم آمريكا و اين دولت از آن حمايت مي كنند.» نمي دانم دقيقا چند دولت از زمان 8 ژوئن 1967 تاكنون در ايالات متحده به قدرت رسيده است، اما مايلم بدانم آيا دولتي بر سر كار آمده است كه تمايلي واقعي و معنادار براي شنيدن صداي بازماندگان كشتي ليبرتي نشان داده باشد؟
- حتي يك دولت هم وجود نداشت. همان طور كه قبلا گفتيم، نزديك ترين فاصله اي كه ما با دولت آمريكا پيدا كرديم ملاقات با جورج بوش (پدر) بود كه در آخرين ثانيه لغو شد. من مطمئن هستم كه اگر موفق مي شدم با رئيس جمهور رو در رو شوم، به او بگويم من چه كسي هستم و چه بر سر ما آمده است به احتمال قوي او با ترس و وحشتي طبيعي و غريزي از هوش مي رفت.
¤ آقاي تورني، ما قبلا درباره اين كه لابي اسراييل مردم را تا سر حد مرگ مي ترساند و ديگر اين كه آنها هر كس را كه از قدرت اين لابي انتقاد مي كنند «سامي ستيز» مي نامند، صحبت كرديم، طرفداران اسراييل در ايالات متحده، احمدي نژاد را، به دليل اظهاراتي كه از سوي آن كساني كه دولت شما را به چالش مي كشند مورد استقبال قرار گرفته است، با هيتلر مقايسه كرده اند. رئيس جمهور سابق، جورج دبليو بوش، با توسل به دروغگويي كشور شما وارد جنگ در خاورميانه مي كند و سپس از صحنه خارج مي شود. پس از آن رئيس جمهور اوباما با قول تغيير وارد صحنه شده و دروغگويي را ادامه مي دهد:
«تلاش اسراييل براي صلح با همسايگانش دچار وقفه شده است، عليرغم فشارهاي سنگيني كه مردم اسراييل تحمل كرده اند.»
با وجود چنين نظام سياسي ناتوان و ناكارآمد آيا شما خوشبين هستيد كه اوضاع به سمت بهتري تغيير مسير خواهد داد؟ آيا اميدواريد كه روزي اين اوضاع مسيري معكوس را پيش گرفته و حقيقت براي شما و دوستان ملوان تان روشن شود؟
- همان طور كه قبلا گفتم، مي دانم كه روزي حقيقت بر دروغ پيروز مي شود. نمي دانم كي يا چگونه اما چنين خواهد شد. شخصا، از آن چيزي كه از مردم آمريكا و ذهنيت كنوني شان مي دانم، بيدار كردن آنها از خوابي كه در حال حاضر آنها را زنداني كرده حادث هاي تكان دهنده، منظورم واقعا تكان دهنده را مي طلبد. اين امر فروپاشي كامل سبك و شيوه زندگي آنها را مي طلبد، امري كه در حاليكه ما اين مصاحبه را انجام مي دهيم در حال اتفاق افتادن است، و در آن هنگام است كه آنها شروع به پرسيدن سؤالاتي سخت و ناگوار مي كنند: من كي هستم، براي چه اينجا هستم، چگونه دنياي من اين گونه سقوط كرد و مسئول اين سقوط كيست؟ حقيقت اين است كه من براي دوستان ملوانم خواهان عدالت هستم اما آن چه كه براي من مهم تر است عدالت براي كشورم است، چرا كه گذشته ها گذشته اما حال و آينده آن چيزي است كه ما مجبوريم با آن سر و كار داشته باشيم و اين دو هر روز خطرناك تر مي شوند.
¤ در ماههاي اخير خاورميانه شاهد موجي از انقلاب ها بوده كه واضح است لرزه بر پيكر اسراييل انداخته است. مردم با خوشحالي درباره خاورميانه بدون آمريكا صحبت مي كنند. اين انقلاب ها براستي ممكن است آغاز پايان دولت اسراييل را نيز رقم زنند. پايان صهيونيزم به نوبه خود ممكن است آغاز فرآيند صلح جهاني را رقم زند.
شما بحق تنفر عميق خود را از اسراييل و نوكران او در كنگره كشورتان نشان داده ايد. ديدن آن روز، منظورم روزي كه اسراييل و لابي قدرتمندش، ايپاك، براي هميشه از زندگي آمريكايي ها محو شده باشند تا چه حد شما را خوشحال مي كند؟
- مانند اين خواهد بود كه از نو متولد شوم، يا اين كه شما از دكترتان بشنويد كه پس از يك دوره طولاني و دردناك معالجه و مداوا، شما از سرطان رهايي يافته ايد، آن هم با جاده اي باز از زندگي سرشار از آرامش و مولد در برابر خود.
¤ آيا پيامي براي ملت ايران داريد؟
- بله. از سرطان فاصله بگيريد. اجازه ندهيد صهيونيزم، آن گونه كه كشور ما را آلوده كرد، كشورتان را آلوده سازد. اين امر مرگبار است.
¤ آيا مطلب ديگري هم هست كه شما بخواهيد اضافه كنيد؟
- خداوند تمام مردم خوش طينت و خير را با آرامش، سعادت و عدالت مورد لطف و مرحمت خود قرار دهد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14