(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 5 خرداد 1390- شماره 19936

نخستين فيلم با موضوع زنان آزاده ساخته مي شود (رويدادها)
به بهانه نمايش دو فيلم «مرهم» و «برف روي شيرواني داغ»
بي هويتي؛ بحران سينماي اجتماعي ايران
ستاره پروري نكنيم! (نكته)
دو كارشناس رسانه عنوان كردند: فرصت ها و تهديدهاي رسانه ملي در جنگ نرم
سينماي ايران، چالش ها و چشم اندازها-2
نظارت فرهنگي گامي براي تحقق آرمان ها



نخستين فيلم با موضوع زنان آزاده ساخته مي شود (رويدادها)

ساخت نخستين فيلم سينمايي با مضمون دفاع مقدس درباره يكي از آزادگان زن هشت سال دفاع مقدس ماه آينده آغاز مي شود.
جمال شورجه روز دوشنبه در گفت و گو با ايرنا گفت: فيلمبرداري اين اثر سينمايي كه نام اوليه آن «ياس هاي پنهان» است ماه آينده آغاز خواهد شد.
وي افزود: فيلمنامه اين اثر سينمايي را جهانگير الماسي بازنويسي كرده و به زودي عوامل ساخت آن انتخاب مي شوند.
تحقيقات 10 نفره براي فيلم
شهيد شوشتري
تيمي 10 نفره به سرپرستي جواد اردكاني تحقيقات گسترده اي را براي نگارش فيلمنامه زندگي سردار شهيد شوشتري آغاز كرد.
ابراهيم اصغري تهيه كننده اين فيلم در گفت و گو با فارس گفت: در اين فيلم سعي خواهيم كرد زواياي مختلف زندگي ايشان از سال 57 تا زمان شهادت شان كه مقطعي طولاني حدود 30 سال است در اين فيلم مورد بررسي قرار دهيم.
پاسداشت جهاد اقتصادي در جشنواره سينما حقيقت
به منظور پاسداشت سال «جهاد اقتصادي»، بخش ويژه پنجمين جشنواره بين المللي «سينما حقيقت» به نمايش مستندهاي صنعتي و كشاورزي اختصاص يافته است. در اين بخش ويژه آثار «مستند صنعتي» و «كشاورزي» به نمايش در مي آيد و مستندسازان تا پنجم مرداد مهلت شركت در آن را دارند.
گفتني است، پنجمين جشنواره بين المللي فيلم مستند ايران: سينما حقيقت، طي روزهاي 17 تا 21 آبان 1390، در شهر تهران برگزار خواهد شد.

 



به بهانه نمايش دو فيلم «مرهم» و «برف روي شيرواني داغ»
بي هويتي؛ بحران سينماي اجتماعي ايران

آرش فهيم
سينماي اجتماعي در ايران فراز و نشيب هاي فراواني داشته است. قبل از انقلاب ميان سينما و جامعه ايراني، نه تنها جدايي، بلكه نوعي تضاد هم وجود داشت. جريان غالب و حاكم بر آن دوره، سينمايي فاسد و ضدمردمي بود و جريان سينماي روشنفكري هم غيربومي و غرب زده بود و نسبت چنداني با مردم اين جامعه نداشت. با اين حال پيروزي انقلاب اسلامي همچنان كه خون تازه اي در فرهنگ و هنر كشورمان دميد، موجب شكوفايي سينماي اجتماعي ايران هم شد. از يك طرف فضاي اين عرصه پاكيزه تر شد و از طرفي فرصت به ثمر رسيدن بسياري از استعدادهاي نهفته و خفته در خفقان ستمشاهي در فضاي آزاد ناشي از انقلاب فراهم شد. در سال هاي دهه 60 و تا اواسط دهه 70 بخشي از سينماگران برآمده از متن انقلاب به خاطر تعهدات و دغدغه هاي خود و همچنين رسالتي كه براي هنر و سينما قايل بودند، به ترسيم مسائل اجتماعي در آثار خود پرداختند. آميخته شدن آرمان هاي عدالت خواهانه با ارزش هاي ديني در نگاه فيلمسازان اين نسل باعث شد كه موجي جديد و كم نظير از فيلم هايي با ساختار و درونمايه هايي تاثيرگذار و قابل تامل در سينماي ايران به وجود بيايد.
اما متاسفانه اين موج، همزمان با برخي تغييرات سياسي و اجتماعي حاصل از دوم خرداد سال 76 به پايان رسيد و جاي آن را فيلم هاي مبتذل يا سياه نما گرفت. نمونه بارز چنين روندي، عليرضا داوودنژاد است. او در دوره طلايي سينماي ايران با فيلم «نياز» خوش درخشيد، اما همراه با نزول هنر هفتم از اواسط دهه 70، داوودنژاد نيز آثارش به ورطه سطحي گرايي و ابتذال غلتيد.
فيلم «مرهم» جديدترين فيلم اين كارگردان و جدي ترين اثر او پس از فيلم «نياز» است؛ فيلمي كه اتفاقا رگه هايي از همان نگاه اجتماعي را دارد. يعني نوعي رويكرد واقع گرايانه به مسائل و مصائب اجتماعي در آن ديده مي شود. فيلم «مرهم» را بايد يك قدم از آثار شبه روشنفكرانه جلوتر دانست اما هنوز هم با سينماي اجتماعي متعهد و رهايي بخش، فاصله بعيدي دارد. مرهم ، از فيلم هاي جريان روشنفكر نماي غرب زده مترقي تر است. چرا كه غالب فيلم هاي اين جريان مانند «جدايي نادر از سيمين» همه راه ها را بن بست مي دانند و داراي رويكردي ضدخانواده هستند. اما فيلم «مرهم» حداقل در صحنه پاياني به اميد و سپيدي ختم مي شود و راه نجات از بحران را بازگشت به خانواده معرفي مي كند؛ داستان فيلم درباره تكاپوي يك دختر جوان معتاد به موادمخدر جديد است. او به خاطر اين ابتلا از خانه رانده مي شود و در جست وجوي دواي خود به حاشيه هاي شهر مي رود.
مادربزرگش هم كه از گرفتاري هاي اين دختر آگاه است با او همراه مي شود تا راهي براي نجات او بيابد. اين دختر در ادامه براي يافتن محل مناسبي براي مصرف مواد و بازيابي آرامشي نسبي به شمال كشور مي رود، غافل از اينكه در آنجا نيز خطر در كمين اوست. به همين دليل در نهايت به مادربزرگش پناه مي آورد.
با اين حال، برخي نقاط ضعف و نقصان ها باعث شده اند كه نتوانيم فيلم «مرهم» را يك فيلم كاملا متعهد و آرماني بدانيم. مثلا جاي سؤال است كه چرا پدر خشن و منفي دختر كه با كتك او را از خانه بيرون مي كند و در ادامه نيز به هيچ وجه سراغي از دخترش نمي گيرد، با شمايلي مذهبي به نمايش درآمده؟! ملقب كردن مردان متدين به عنوان پدرهايي خشن و ضدزن علاوه بر اين كه به شدت مغرضانه مي نمايد، تصويري كليشه اي و سطحي است. اين موضوع درباره نحوه به تصوير كشيدن نسل جوان جامعه ايران است. به زعم اين فيلم همه جوانان ايران زمين غرق در فساد و موادمخدر و مشكلات اخلاقي هستند. به طوري كه در اين فيلم حتي يك جوان سالم و متعادل هم ديده نمي شود. اين درحالي است كه واقعيت چنين نيست. اين درست است كه در جامعه ما جوانان كجرو كم نيستند، اما نمي توان اين مسئله را به كل انسان جوان تعميم داد. اتفاقي كه متأسفانه در اين فيلم رخ داده و به لحن واقع گرايانه آن آسيب زده است.
ضمن اين كه لزومي ندارد براي نشان دادن ميزان تلخي و زشتي اعتياد تمام جزئيات رفتار مصرف مواد را در يك فيلم نشان داد. نمايش غليظ مصرف موادمخدر دراين فيلم نوعي نقض غرض است. چون هدف اصلي و روشن فيلم، نفي و تقبيح مصرف موادمخدر است. اين درحالي است كه نشان دادن پررنگ رفتارها و روش هاي مربوط به استعمال مواد، نه تنها به آسيب شناسي و سلب اين مرض ختم نمي شود كه به نوعي تشويق و ايجاب منجر مي شود. برجسته ساختن تصاوير مصرف مخدرها دراين فيلم به هيچ وجه ضروري و لازم نبود.اما درباره فيلم جديد محمد هادي كريمي بدون شك «برف روي شيرواني داغ» نسبت به آثار قبلي اين كارگردان و بسياري از فيلم هاي پرادعاي سينماي ايران برتر است.
موضوع اصلي فيلم «برف روي شيرواني داغ» نقد جريان روشنفكري ايراني است؛ جرياني كه هويتش در بي هويتي و به عبارت بهتر، هويت ستيزي تعريف شده است.
تحول برخي آدم هاي درون فيلم قابل درك و محسوس نيست. اين عامل باعث شده كه فيلم نتواند مفاهيم و مضامين خود را به شكلي تاثيرگذار به مخاطب خويش منتقل كند. .
البته فيلم در ايجاد فضاي شاعرانه تا حدودي موفق است. همچنين برخي نمادپردازي هاي فيلم قابل تامل هستند. مثلا عقيم بودن استاد، گوياي به بن بست رسيدن روشنفكري است و يا اين كه در لحظاتي از فيلم كه استاد را در قيد حيات نشان مي دهد، اطراف او معمولا خلوت است و وي در تنهايي به سرمي برد، اما پس از مرگش دور جنازه استاد شلوغ مي شود و هركسي خود را مدعي وي مي داند. صحنه اي كه در آن يكي از طرفداران استاد از خودش با جسد وي عكس مي گيرد، نشانه اي است از اين كه بسياري نسبت ها و نزديكي ها در اين جماعت سطحي و سودجويانه است. يعني نشان مي دهد كه بسياري از افرادي كه اطراف روشنفكران را مي گيرند، هدف اصلي شان تفاخر و تظاهر به دانايي و فضيلت است.
اما مشكل اصلي فيلم «برف روي شيرواني داغ» دقيقا همان چيزي است كه از آن انتقاد مي كند. فيلم درعين حال كه به نقد يك جريان اجتماعي و فرهنگي بي هويت مي پردازد، اما شخصيت اصلي آن هم دچار نوعي بي هويتي است. اين مشكل تنها محدود به اين فيلم نيست. اكثر فيلم هاي اجتماعي كه در سينما مي بينيم، دچار نوعي سرگرداني و بلاتكليفي هستند. اين درحالي است كه اگر به فيلم هاي اجتماعي بزرگ و ماندگار تاريخ سينما هم در ايران و هم در جهان بنگريم، مهم ترين شاخصه آنها برخورداري از هويت، مسئله و آرمان روشن و قابل لمس است. اين موضوع درباره فيلم «برف روي شيرواني داغ» به كارگرداني محمد هادي كريمي نيز صادق است. اين فيلم فاقد شخصيت پردازي و انسجام نگاه و تفكر است. شخصيت اصلي خودش آشفته است و مخاطبش را نيز دچار سرگرداني مي كند. اصلا معلوم نيست استاد چه جور آدمي است. او بين مذهبي و سكولار بودن و بين انقلابي و ضدانقلاب بودن سرگردان است.

 



ستاره پروري نكنيم! (نكته)

پژمان كريمي
وقتي اعلام شد كه يك بازيگر براي بازي در يك مجموعه و دو فيلم سينمايي، مبلغ يك ميليارد تومان دستمزد دريافت خواهد كرد، بحث درباره دستمزد بازيگرها يا بهتر بگويم؛ دستمزد ستاره ها، دوباره جان گرفت! برخي مي گويند، بخشي كلان از موفقيت معنوي و مادي يك فيلم حاصل حضور و زحمت و هزينه اعتبار يك «ستاره» است. پس چرا مانند هاليوود، ستاره ها بايد دستمزد كلان مطالبه نكنند؟!
برخي مي گويند، وقتي يك تهيه كننده از قبل فروش فيلم به سود سرشار دست پيدا مي كند، چرا يك بازيگر كه نقش تعيين كننده اي در ساخت يك فيلم دارد، از فايده مادي فيلم بي بهره بماند؟ برخي هم مقابل موافقان افزايش دستمزد ستاره ها، برآن اند كه ظرفيت مادي سينماي ايران محدود است و تهيه كنندگان به دليل فروش نه چندان بالاي فيلم ها، نمي توانند با پرداخت دستمزد كلان به ستاره ها، بار هزينه هاي كلان ساخت يك فيلم را به دوش بكشند!
اما نگارنده بر آن است اساساً «دستمزد كلان ستاره ها» آفت بزرگي براي سينماي ايران است. سينمايي كه قرار بوده و هست كه بر مدار اخلاق و معنويت و شايسته سالاري شكل بگيرد. در ساخت يك فيلم، افراد گوناگوني با تخصص هاي مختلف فعاليت مي كنند؛ فيلم نامه نويس، كارگردان، طراح صحنه و لباس، طراح چهره پردازي و چهره پرداز، فيلم بردار و...!
بنابراين هر يك از اين افراد، سهمي در ساخت يك فيلم دارند. از اين ديدگاه، اگر براي ستاره ها، جايگاهي والا و منفك قائل شويم و دستمزد آنها را نجومي فرض كنيم، آيا در حق ديگر عوامل ساخت يك فيلم جفا نكرده ايم؟!
ترديدي ندارم حضور ستاره ها، در جلب نظر عامه به يك فيلم، مؤثر است. اما بدانيم اگر ديگر عوامل يك فيلم كار خود را بدرستي انجام ندهند، علاوه بر لطمه به كليت فيلم، ستاره ها بدرستي ديده نمي شوند.
از طرف ديگر! تعيين دستمزد كلان براي ستاره ها، اراده ها و رويكردها به هنر بازيگري را به «ستاره شدن» معطوف مي كند. در اين حالت، «هنر و فن و دانش» بازيگري و حرمت به جايگاه بازيگري، در نزد علاقه مندان و فعالان عرصه بازيگري، ارزش خود را از دست مي دهد. ستاره شدن ديگر، نقطه آمال هر بازيگري قرار مي گيرد و اين هنر في نفسه اعتباري براي شخص بازيگر ندارد.
بازيگر مي كوشد به هر شكل ممكن، هرگونه نقشي بدست آورد و در اطراف نام و حضورش تبليغ شود. پس از ستاره شدن هم، انگيزه مادي است كه پيش از هر معيار ديگري حضور ستاره در يك فيلم را معين مي كند.
از اين رو اگر براي هنر، سينما و براي اخلاق و مخاطب در كشورمان احترام قائليم، رو به اقدامي نياوريم كه آن، خدمت به ستاره سازي و ستاره پروري معنا شود!

 



دو كارشناس رسانه عنوان كردند: فرصت ها و تهديدهاي رسانه ملي در جنگ نرم

اسلامي شدن راديو و تلويزيون، عدالت رسانه اي، جذابيت در تلويزيون، مقابله صدا و سيما با جنگ نرم از جمله گزاره هايي هستند كه طي سال هاي پس از انقلاب اسلامي از جمله آرمان ها و دغدغه هاي فرهنگي در كشورمان بوده است. دو كارشناس هنر و رسانه در همايشي با عنوان «يك ريال در مقابل ميليون ها تومان» كه در دانشگاه تهران برگزار شد، ديدگاه هاي خود درباره اين مسائل را عنوان كردند.
شاخص هايي
براي رسانه ديني
حجت الاسلام عليرضا پناهيان عضو هيئت امناي دانشگاه هنر و مسئول اتاق فكر نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها درباره شاخص هاي اسلامي شدن صدا و سيما توضيح داد: اكنون كه رسانه ملي ما مي خواهد با رسانه هاي ديگر رقابت كند بايد توجه داشته باشد كه ما يك ويژگي داريم كه دشمنان ما ندارند و آن حقيقتي است كه در پس پيام هاي رسانه اي ما نهفته است. اين حقيقت منطبق بر فطرت بشر است و دير يا زود بشر به سوي اين حقيقت فطري باز خواهد گشت و اين امتيازي است كه رسانه ما نسبت به ساير رسانه ها از آن برخوردار است. به طور مثال اگر بالاخره روزي در رسانه ما تصميم گرفته شود كه درباره حجاب كاري جدي انجام شود، شما خواهيد ديد كه بشر دير يا زود به سمت حجاب باز خواهد گشت و آن زمان است كه ما با آسودگي خاطر از اين كه آينده از آن ماست مي توانيم دست به توليد برنامه بزنيم.
وي با اشاره به قدرت رسانه هاي دشمن در توليد خبر دروغ گفت: اگر همان طور كه آنها مردم را به بيراهه مي برند ما نيز از روش هاي آنها استفاده كنيم مطمئنا خواهيم باخت. وجه امتياز ما در هدف و پيام مقدسي است كه داريم. ما در عرصه رقابت بايد كار خودمان را بكنيم.
وي ادامه داد: بايد بپرسيم كه رسانه نسبت به آنچه مي توانست باشد، چگونه هست. ما فرصت هاي زيادي را از دست داده ايم. ما همه مفاهيم زيباي ديني خودمان را در رسانه پايمال كرده ايم؛ چرا كه در سريال هاي مان فقط پيرزن ها نماز مي خوانند!
حجت الاسلام پناهيان افزود: چرا ما از لحظه لحظه اين رسانه استفاده نكرده ايم تا در دل مردم عشق به حقيقت زيباي انقلاب ايجاد كنيم. تا امروز ما يك مستند ساده نديده ايم كه يك نفر ميكروفون به دست يك نفر دوربين به دوش دو نفري بروند ازدختران محجبه دانشجو بپرسند چه حسي داريد وقتي شما را به خاطر حجابتان مسخره مي كنند؟ چرا شما دست از حجاب بر نمي داريد؟
وي افزود: بهترين هديه به يك كارگردان آن است كه يك نقد خوب برروي اثرش انجام بدهي. اگر رسانه ملي سريالي را پخش كند كه در دوره پخش نقدهايي بر آن وارد است و رسانه همزمان برنامه اي را براي نقد و بررسي آن بگذارد حتي به گونه اي كه سريال را به كلي مورد تهاجم قرار دهد مردم ارتقاء فكري پيدا مي كنند و مي دانند كه اگر رسانه اي خودش به نقد خود بنشيند كار بزرگي انجام داده است. شما مطمئن باشيد ساير كارگردان ها پس از آن با توجه بيشتري فيلم و سريال مي سازند زيرا مي دانند با رسانه و مخاطب هاي هوشمند رو به رو هستند. اما متأسفانه ما گاهي چنين جملاتي را مي شنويم كه زحمت كشيده براي اين فيلم يا حسن هاي آن را هم ببينيد و يا گاهي مي شنويم كه به محصول اين كارگردان مذهبي نقد نكنيد درحالي كه بايد توجه داشته باشيم نقد رسانه را تقويت مي كند و باري را از دوش مديران رسانه ملي برمي دارد.
حجت الاسلام پناهيان با تأكيد بر اينكه ما نمي توانيم محتواي معنايي غلطي را به مخاطب عرضه كنيم اگرچه اثر خوب داشته باشد به سريال «اغما» اشاره كرد و گفت: دراين سريال دكتر پژوهان، الياس را باور كرده بود؛ در صورتي كه ما حديث داريم كه «خداوند به مؤمنين اجازه نمي دهد به شيطان يقين پيدا كنند» ما بايد حالت هميشگي دو به شكي را كه درآن پزشك مي ديديم و اين يك معناي ريشه اي غلط است كه در طول سريال به مخاطب القا مي شد.
وي گفت: چه اشكالي دارد ما به كارگردانانمان بگوييم كه يك وجه از نگاه شما در ساخت فيلم هايتان غلبه دارد. كارگردان و فيلمنامه نويس بايد از بالا به تفكر خود نگاه كند و نقد سازنده اين راه را باز مي كند و بهتر است بدانيم شخصيت هركس پشت زبان، نوشته و فيلمش پنهان است.
عدالتخواهي سياه نمايي نيست
وحيد جليلي، دبير دفتر مطالعات جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي نيز از ديگر سخنرانان اين همايش بود كه گفت: در وهله اول بايد تصوير غلطي كه در اذهان عمومي از عدالت رسانه اي جا افتاده را پاك كنيم، آن تصويرهاي اشتباه محصورديدن مباحث عدالت رسانه اي در حوزه سياست است كه مثلا فلان جناح نمي تواند تريبون داشته باشد و يا مسائلي از اين دست.
وي دراين باره توضيح داد: سوءتفاهمي در زمينه عدالت رسانه اي شكل گرفته و آن باور به اين عقيده است كه رسانه عدالتخواه بايد سياه نما باشد و دايم از زد و خوردها و كژي هاي جامعه صحبت كند، درحالي كه بي عدالتي رسانه اي جنبه هاي گوناگوني دارد.
جليلي با بيان اينكه يكي از مصاديق بي عدالتي در رسانه را «آيينه جامعه نبودن» است افزود: از هر سه ايراني يك نفر در روستا زندگي مي كند اما به جرأت مي توان گفت كه در سيما حتي يك دهم زماني كه به ليگ برتر اختصاص داده اند را به اين 30ميليون نفر اختصاص نداده اند.
اين روزنامه نگار در ادامه درباره جذابيت در رسانه ها توضيح داد: جذابيت رسانه ها از دو بعد است؛بعد اول تابلوها و بعد ديگر آيينه هاست و اين يعني اگر جذابيت رسانه فقط از جنبه تابلوها باشد يعني فقط ما عده اي مشخص از جامعه را هر روز ببينيم، نوعي گريز از آن رسانه ما پيش مي آيد اما اگر يك فرد روستايي احساس كند كه تصوير او از تلويزيون پخش مي شود، قطعا جذب اين رسانه مي شود؛ سريال «پايتخت» نمونه ساده اي بود ؛ يك فردي كه ساكن كلان شهر نبود مي توانست خود را در آن ببيند.
وي جنبه ديگر بي عدالتي در رسانه را عدم پرداختن به همه حوزه ها دانست و خاطرنشان كرد: چرا نبايد يك «90» جذاب در حوزه علم داشته باشيم؟ قطعا زد و خوردهاي حوزه علمي بين دانشمندان يك برخورد بسيار جذاب است و با صدور هر تحريم جديد مي تواند يك بمب خبري براي ساخت برنامه هاي جذاب باشد.
جليلي تصريح كرد: ترور شهيد دكترمجيد شهرياري جاي كار خبري بسياري داشت اما عجيب مورد غفلت رسانه هاي ما قرارگرفت. اين دانشمند را در بسياري ازمحافل علمي هم نمي شناسند، اما ندا آقاسلطان را همه مي شناسند. دكتر شهرياري يك فرد چندوجهي است كه هر اهل رسانه اي در هر زمينه اي كه مي خواست مي توانست درباره او برنامه تهيه كند چه از لحاظ علمي، چه مذهبي و چه، حتي ملي؛ شما فقط تصور كنيد كه يك دانشمند در آمريكا ترور مي شد آنها چه جنجال رسانه اي راه مي انداختند؟!
وي ادامه داد: يكي از فسادهايي كه پس از اتمام جنگ كم كم در رسانه ملي رايج شد اين بود كه پس از اتمام جنگ، كم كم شاهد اصالت دادن به مباح ها شديم. به طوري كه حرام ها و واجب ها در رده هاي بعدي قرار گرفتند و تا اعتراض مي شد مي گفتند مگر حرام است. چرا اين قدر متحجري؟ و همه اين افكار را تحت عنوان نظريه جذب پنهان مي كردند.
جليلي در نقد «نظريه جذب» گفت: افراد رسانه، اصل را بر اين گرفتند كه دين به تنهايي جذابيتي ندارد پس حتما بايد چيزي به آن الصاق كرد تا مثلا جوانان را جذب كند؛ اين درحالي است كه اگر حقيقت دين به مردم عرضه شود شيرين تر و جذاب تر از هر رنگ و لعاب تحميلي به آن است.
وي در پايان نگاه عادلانه را فراتر رفتن از كليشه ها، نگاه جامع و توجه به فرصت هايي كه براي رسانه وجود دارد، خواند و ابراز اميدواري كرد به حوزه رسانه عادل توجه بيشتري شود.

 



سينماي ايران، چالش ها و چشم اندازها-2
نظارت فرهنگي گامي براي تحقق آرمان ها

رامين شريف زاده
در شماره گذشته به اين موضوع اشاره شد كه رسالت هنر در زمان ما انتقال حقيقت سعادت واقعي بشر از حوزه عقل به حوزه احساس است كه اين امر نيازمند تحقق ايجاد شرايط و بسترهاي مناسب است. همچنين در يك كالبدشكافي ساده از وضعيت هنري جامعه، به عوامل عقب ماندگي جامعه هنري كشور از نقطه مطلوب و ايده آل نيز اشاره شد كه به ترتيب عبارتند از ضعف مراكز علمي و دانشگاهي؛ نبود ارتباط مناسب ميان مراكز علمي و ديني با مراكز هنري؛ مديريت ضعيف و مديران ناكارآمد؛ كم توجهي به هنرمندان متعهد و توجه به هنر ظاهرگرا و عوام فريب. در اين شماره با اشاره به اهميت جايگاه نظارت در حوزه فرهنگ و هنر كشور زمينه هاي ورود به انحرافات موجود در سينما را مورد بررسي قرار خواهيم داد.
يكي از وظايف هر دولتي اعم از ديني يا عرفي، نظارت بر حسن اجراي قوانين است. اين امر نياز به تأكيد شرعي ندارد بلكه اصلي عقلي است كه اجراي آن از نظر هر انسان عاقلي الزامي است.
يك جامعه شامل اجزاء مختلفي است كه موفقيت آن بستگي به هماهنگي اجزاء مختلف آن از جمله نظام كنترل و نظارت دارد. در حقيقت زماني كه يك برنامه تهيه، رهبري و هدايت آن مشخص مي شود و براي اجراي آن سازماندهي به عمل مي آيد، نخستين انتظار آن است كه روند حركت دقيقاً در مسير تحقق اهداف قرارگيرد. اطمينان از اينكه اجراي برنامه و هدايت آن درست صورت گرفته و در صورت مشاهده انحراف، اقدام لازم براي تصحيح آن به عمل مي آيد، نيازمند فرآيندي است كه آن را نظارت و كنترل مي نامند.
كنترل و نظارت همواره جزء اصول و وظايف اساسي مديريت بوده كه ارتباط تنگاتنگي با ساير اصول و وظايف مديريت دارد به طوري كه ناكامي در آن، برابر با ناكامي در مديريت است. اصول اساسي و روش هاي كنترل و نظارت در متون رايج مديريت بيان شده است اما محتواي اين فرايند بيش از هر چيزي تحت تأثير نگرش حاكم بر اصول مديريت و ارزش هاي رايج در محيط است. به عبارتي در يك جامعه كه مي خواهد براساس مباني و ارزش هاي خود و در جهت تحقق اهدافش پايه گذاري شود بايد نظام هاي كنترلي آن نيز با اين ارزش ها و اهداف هماهنگي داشته باشد.
دين مبين اسلام با بيان نگرش خاص خود نسبت به مبادي موضوعه در تئوري هاي مديريت و با ارزش هاي اصيل خود كه مبتني بر فطرت انسان است بيشترين تأثير را در محتواي فرآيند كنترل و نظارت دارد. به علاوه با توجه به شمول احكام اسلامي در مرحله اجتماع و تشكيل حكومت اسلامي در زمان حيات رسول اكرم(ص) و اميرالمؤمنين(ع) در مرحله فرآيند نيز به ما يك نظام كاربردي ارائه مي دهد. بنابراين تبيين نظام كنترل و نظارت در اسلام در دو بخش اصول اعتقادي و ارزش هاي اسلامي و اصول كاربردي و تمهيدات عملي اسلام صورت مي گيرد. اين نظارت مي تواند به دو حوزه خصوصي و عمومي تقسيم شود. حوزه خصوصي آن تذكراتي است كه افراد براساس تشخيص ديني خود به خطاكاران مي دهند و البته بايد تابع شرايط خاص خود باشد اما در بخش عمومي، اين مسئوليت بر عهده دولت است و مي تواند براي آن جزا و عقاب خاص دنيوي در نظر گرفته شود. در حقيقت پايه و اساس امربه معروف و نهي ازمنكر بر به رسميت شناخته شدن نوعي نظارت عمومي است. «والمؤمنون والمؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر» (سوره توبه، آيه71)
تربيت فرهنگي
بي شك نمي توان از نقش تربيت به عنوان يك اصل مهم در بحث شكوفايي فرهنگي غافل بود. تربيت، شكوفاسازي استعدادها و جهت دهي آن به سوي كمال مطلوب است. تربيت ضروري ترين نياز انسان در زندگي است و انسان بدون تربيت صحيح ره به جايي نمي برد. بدين جهت تربيت، عالي ترين هدف و اساسي ترين پيام پيامبران و اولين و ضروري ترين وظيفه آنان بوده است. تربيت جرياني مستمر و فعاليتي تدريجي است كه نه مرز مي شناسد و نه زمان و مكان، اما از آنجا كه درخت تربيت زود ثمر نمي دهد و نبايد انتظار داشت يك شبه يا چند ماهه در امر ظريف و پيچيده تربيت معجزه انجام گيرد، نظارت مستمر و حساب شده بر وضعيت اخلاقي و رفتاري مردم جامعه يك ضرورت انكارناپذير در امر تربيت است.
نبايد فراموش كنيم كه انقلاب اسلامي ايران يك انقلاب فرهنگي است واگر نگوييم همه اختيارات و امكانات، قدر مسلم اين است كه مي توانيم بگوييم بيشترين، مهم ترين و عمده ترين تلاش ها و توانمندي ها بايد براي تكامل و توسعه و تحرك فرهنگي در همه شئون فردي و اجتماعي به بهترين نحو صرف شود. اين كلام و پيام رهبر كبير انقلاب اسلامي امام خميني(سره) در باب فكر و فرهنگ بر صحيفه دل ها و كتيبه جان ها نقش شده است: «فرهنگ مبداء همه خوشبختي ها و بدبختي هاي يك ملت است. نفوذ و جايگزين شدن فرهنگ آموزنده اسلامي، ملي و انقلاب فرهنگي در تمام زمينه ها در سطح كشور آنچنان محتاج تلاش و كوشش است كه براي تحقق آن ساليان دراز بايد زحمت كشيد. راه اصلاح يك مملكت، فرهنگ آن مملكت است. اصلاح بايد از فرهنگ شروع شود. رهبر معظم انقلاب نيز با توجه به نقش مهم فرهنگ در ساخت جامعه مطلوب مي فرمايند: «فرهنگ يك جامعه اساس هويت آن جامعه است. و يا فرموده اند: «فرهنگ، به عنوان شكل دهنده به ذهن و رفتار عمومي جامعه است. انديشيدن و تصميم گيري جامعه بر اساس فرهنگي است كه بر ذهن آنها حاكم است.»
با توجه به اين مهم كه فضاي فرهنگي جامعه متاثر از سياست ها و عملكرد ارگان ها و سازمان هايي است كه به نحوي از انحا به بدنه حكومت متصل هستند لذا نظام موظف به ارائه برنامه ها و سياست هايي جهت تربيت موردنظر اسلام است. ترسيم نقشه مهندسي فرهنگي كه در سال هاي گذشته بسيار مورد تاكيد مقام معظم رهبري قرار گرفته است در حقيقت بستري براي دست يابي به فرهنگ مطلوب در سايه منابع و مقدورات موجود است، «يكي از مهمترين تكاليف ما در درجه اول مهندسي فرهنگ كشور است». اما از آنجا كه بحث مديريت و نظارت فرهنگي از جمله موضوعات بسيار مهم و تاثيرگذار در اصلاح جامعه به شمار مي رود، وظيفه همه مصلحان، دلسوزان و دين مداران در اين زمان بسيار سنگين است. در حقيقت همه وظيفه دارند تا به هر نحوي كه مي توانند در اجراي اين مهم اهتمام ورزند و بي شك آرزوي گسترش فرهنگ اسلامي در جامعه محقق نخواهد شد مگر آنكه از همه اختيارات و امكانات نظام استفاده شود.
تفحص و دقت نظر در قوانين، مقررات و آئين نامه هايي كه تاكنون در باب مسائل تربيتي و فرهنگي توسط مراجع ذي صلاح به تصويب رسيده است، نه تنها راه مناسبي جهت ارزيابي عملكرد نظام در تبيين زيرساخت هاي فرهنگي مدنظر نظام اسلامي است بلكه كاستي ها و ضعف هاي موجود را چه در برنامه ريزي ها و چه در مرحله اجرا روشن مي سازد. به استناد بند دو قانون اهداف و وظايف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كه در تاريخ 29/2/1366 به رياست جمهوري وقت ابلاغ شد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كه مسئول اجراي سياست هاي رسمي نظام جمهوري اسلامي ايران در زمينه فرهنگ عمومي است، عهده دار تحقق وظايفي چون ايجاد زمينه هاي رشد فضائل اخلاقي براساس ايمان و تقوي و همچنين استقلال فرهنگي و مصونيت جامعه از نفوذ فرهنگ اجانب و زمينه هاي رواج فرهنگ و هنر اسلامي است.
به عنوان مثال در «آئين نامه نظارت بر نمايش فيلم و اسلايد و ويديو و صدور پروانه نمايش» ضمن تاكيد بر اين موضوع كه كليه فيلم ها و نوارهاي ويديويي بايد داراي پروانه نمايش فيلم از اداره كل نظارت و نمايش وزارت ارشاد اسلامي باشد، به مواردي كه وجود آنها در يك فيلم مي تواند مانع از صدور پروانه نمايش شود از قبيل انكار يا سست كردن اصل توحيد و ديگر اصول دين مقدس اسلام، نفي يا تحريف و يا مخدوش كردن فروع دين مقدس اسلام، اهانت مستقيم و يا غيرمستقيم به پيامبران الهي و... و يا شرايط و تعداد اعضاي هيئت نظارت اشاره شده است. همچنين هيئت وزيران بنا به پيشنهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در تاريخ 13/7/1366 در اجراي بند 23 ماده دو قانون اهداف و وظايف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، آئين نامه بررسي فيلمنامه و صدور پروانه فيلمسازي را تصويب كرد. در اين آئين نامه، صدور پروانه فيلمسازي منوط به بررسي فيلمنامه توسط شوراي بررسي فيلمنامه و تاييد آن است كه رعايت اين مقررات مي تواند تا حدود زيادي تضمين كننده توليدات مطلوب نظام باشد.
به عبارتي توجه و رعايت مواد مندرج در آئين نامه ها علي رغم كاستي ها و ضعف هاي آشكار موجود در آنها متضمن حركت در چارچوب قانون است. لكن هنگامي كه به دلايل مختلف عمل به اين مصوبات مورد كم لطفي و گاه بي توجهي قرارگيرد شرايط نامطلوبي ايجاد خواهد شد. به عنوان مثال در بحث نظارت هنگام ساخت فيلم كه به نوبه خود مي تواند از بسياري از انحرافات و هدر رفتن سرمايه ها جلوگيري كند نيز شاهد به حاشيه رفتن كامل آن مقررات شديم. چه بسيار مواردي را مي توان نام برد كه بي توجهي در نظارت بر فيلمنامه و همچنين نظارت هنگام ساخت باعث شده تا فيلمي با هزينه هاي بالاي ساخت توليد شده اما هنگام كسب پروانه نمايش در شوراي نظارت مردود شناخته شود. اين موضوع نه تنها زمينه هاي از بين رفتن سرمايه هاي ملي اعم از بيت المال و يا شخصي را فراهم آورده است بلكه هزينه هاي بالاي معنوي را براي نظام ايجاد كرده است؛ موضوعي كه اثرات سوء آن همچنان در بدنه سينماي ايران به وضوح ديده مي شود. بروز انحرافات گسترده اي ازقبيل «عرفان هاي وارداتي»، تفكرات پلوراليستي»، «باورهاي فمينيستي» و گاه دين ستيزانه در عرصه سينماي كشور آنچنان مشهود است كه رهبر معظم انقلاب در ديدار خود با اعضاي محترم هيئت دولت نهم صريحا بخش فرهنگ را «مظلوم ترين» بخش دولت دانسته و رياست محترم جمهوري نيز نارضايتي خود را به دفعات از اين نابساماني اعلام كرده اند.
ادامه دارد

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14