(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 12 خرداد 1390- شماره 19942

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
خسته نباشي «آقا» كه علمدار انقلابي
 تشكيل وزارت امور زيربنايي به تصويب مجلس رسيد
خارج از دستور
راه رسيدن به مقام «بندگي» خدا (2) بالاترين لذايذ عالم
رئيس جمهور: مقابله با استكبار و ضديت با رژيم صهيونيستي بايد معيار حركت ملت هاي منطقه باشد
ولايتي: ريشه قيام هاي منطقه انقلاب اسلامي ايران است نه طراحي آمريكا
حجت الاسلام ذوالنور: راي به احمدي نژاد به معني سكوت در مقابل جريان انحرافي نيست
هاله سحابي يك روز پس از فوت پدر درگذشت



خسته نباشي «آقا» كه علمدار انقلابي

حسين قدياني
خسته نباشي «آقا» اين همه سال كه رهبري كردي ما را. بعد از امام، شما رهبر ما بودي در طوفان فتنه ها، و با شما از پس هر انحرافي، به ساحل امن رسيديم. براي ما كه روزي جماران شده بود نماينده جمكران، حالا مامن و ماوي حسينيه امام خميني است. ما سالهاست كه «غزل انتظار» را فقط در «بيت رهبري» مي سراييم. خانه شما خيمه ماست. ما راحتيم روي اين زيلوهاي ساده. ما به نام «علي» مي نازيم. «خسته نباشيد»، كمترين چيزي است كه مي توانيم به شما بگوييم. پس، خسته نباشي «آقا». دشمن دوست داشت در چنين روزهايي فقط سالگرد عزاي ما را ببيند، اما شما نگذاشتي. شما دليل رفتن امام، با روحي شاد و ضميري اميدوار بودي. انگار خميني مطمئن بود از آينده. انگار خميني مي دانست كه خوب، خوب خوب از پس هر فتنه اي برمي آيي. انگار با وجود شما روح خدا دلش قرص بود. الحق كه خميني، روح خدا بود كه مي گفت: «من در خامنه اي لياقت رهبري مي بينم». كاش «آقا»! شما هم راضي باشي از ما و در ما لياقت سربازي ببيني. كاش از ما از صميم قلب راضي باشي، نه فقط در برابر دشمن. باورم هست اگر شما از ما راضي نباشي، نه خميني ما را خواهد بخشيد و نه شهدا. هر جا هر فتنه اي هست، هر زخم زباني هست، هر شلاق روزگاري هست، هر تازيانه ستمي هست، ما دل مان فقط به شما خوش است و آن دست جانباز شما كه بر سر ماست و بوي «كف العباس» مي دهد. آيا شما هم دلتان از ما راضي است؟ اين روزها 22 سال است كه شما رهبر مايي. اين روزها 22 سال است كه دشمن فهميده كه خامنه اي، خميني ديگر است. به شكرانه اين، به سپاس «اين هماني» كاش ما سرباز خوبي باشيم براي شما. «آقا» جان! نگاه مي كنم به نامت و مي بينم چه زيباست «خامنه اي»، سرشار از همان حروف «خميني» است، گيرم با يك «آه» بيشتر، با «اين عمار». نگاه مي كنم به مرامت و به همين «چفيه» كه همراه هميشگي شماست، تا مبادا فراموش كنيم فكه و والفجر مقدماتي را. خرمشهر و بيت المقدس را، اما مي داني! چفيه خيلي به شما مي آيد؛ شما كه علمداري، فرمانده كل قوايي. هر جا كم مي آوريم، همين كه مي بينيم شما رهبر مايي، آرام مي شويم. حكايت شما به ما، حكايت خميني است به پدران ما. فرقي نمي كند. اصلا فرقي نمي كند. دشمن مي خواست بعد از امام، خميني را در همان جماران نگه دارد و شما نگذاشتي و گفتي كه «اين انقلاب بي نام خميني در هيچ كجاي جهان شناخته شده نيست». حالا اما دشمن فهميده است كه بي نام شما هم انقلاب خميني در هيچ كجاي جهان شناخته شده نيست. در مظلوميت شما همين بس كه ما مدافع شماييم، اما در بزرگي ما همين بس كه خامنه اي رهبر ماست. با اين همه در اقتدار شما همين بس كه اين روزها سران اسرائيل وقت ندارند سرشان را از شدت درد منطقه به ديوار بكوبند. اينكه شما مي گويي، جمهوري اسلامي دارد در جهان مي درخشد، محصول 22 سال رهبري خود هم هست. شما كه علم خميني را به دوش كشيدي. سر سالم از كدام فتنه بيرون مي آورديم و كدام 9 دي را مي توانستيم «يوم الله» كنيم، اگر شما «آقا»ي ما نبودي؟... اصلا چه خوب كه به شما مي گوييم «آقا». در اين «آقا»، هم «ولي فقيه» هست و هم «امام» و هم «رهبر» و هم «مقتدا» و هم «جانشين خميني» و هم «آخرين سفير يوسف زهرا». در بزرگي ما همين بس كه شما «آقا»ي مايي. وقتي كه «خورشيد» نيست، مگر مي شود «ماه» را مدح نكرد؟ مگر مي شود ستاره نبود؟ مگر مي شود از شما سخن نگفت؟ مگر شهدا توانستند جز امام، حرفي در وصيت نامه شان بزنند؟ كدام مسئول اندازه شما به خانواده شهدا سر زده است؛ بگويد! كدام يك از اين حضرات به ديدار خانواده شهيدان جنيدي رفتند؛ بگويند! ما كه هزار دليل داريم عاشق شما باشيم، اما گفت: «به رغم مدعياني كه منع عشق كنند، جمال چهره تو حجت موجه ماست». «آقا»! گاهي براي ما از «جمال چهره حجت» بگو، اگر شما «فرمانده كل قوا» هستي، ما به اين «سربازي» پز مي دهيم. اگر شما از حماسه 40 ميليون راي ما در برابر جريان منحرف فتنه 88 دفاع كردي، ما افتخار مي كنيم حافظ جمهوريت نظام، خامنه اي است. اگر شما از راي اكثريت دفاع كردي، ما افتخار مي كنيم كه تنفيذ راي ما به دستان شما بود، و اعتراف مي كنيم و الا طاغوت بود. اگر شما از خدمات مسئولين دفاع مي كنيد، ما افتخار مي كنيم كه ملاك، كار است، نه اشخاص. اگر شما مراقب فتنه جريانات مختلف انحرافي هستيد، ما افتخار مي كنيم كه ضامن اسلاميت نظام شما هستيد. اگر محبوب ترين فرد نزد جهان عرب، دست بوس شماست، ما افتخار مي كنيم كه خامنه اي رهبر ماست. اگر دشمن در فتنه 88 اين همه هزينه كرد و هيچ غلطي هم نتوانست بكند، ما از چشم شما مي بينيم. اگر ملت هاي منطقه، حكام آمريكايي را سرنگون مي كنند، ما پز مي دهيم كه دشمن، اين همه را از چشم انقلاب اسلامي اي مي بيند، كه علمدارش شمايي. ما افتخار مي كنيم كه با رهبري شما، نه فقط خميني در جماران محصور نشد، كه منطقه دارد به همان راه مي رود كه نيمه خرداد سال 42 امام رفت. ما افتخار مي كنيم كه بعد از رفتن مبارك از مصر، گذرگاه رفح باز مي شود و افتخار مي كنيم كه شما قبلا گفته بودي كه مقاومت، حتما نتيجه مي دهد. شما براي ما ملاك راهي. مسير خوبي ها را بعد از امام، شما اجازه ندادي كه به بن بست برسد. ارزش ها را شما احيا كردي. انحراف از اصول و ارزش ها هم عارضه و زانده اي است كه محصول عمل نكردن به نسخه ولي فقيه است. زمان امام، كساني كه از خط امام فاصله گرفتند، منحرف شدند و امروز هم سران فتنه لابد جريان انحرافي اند كه معلم هر جرياني انحرافي اند! شما در پيام 8 ماده اي، به ما نشان دادي كه دفاع از جمهوري اسلامي، منافاتي با نقد اشرافي گري و ثروت اندوزي ندارد، بلكه لازمه آن است. ما بعد از شما منتقد كيسه دوزي ها شديم. نماد عدالت محوري ما شمايي. شما در برابر قانون داماتو ايستادي. اينكه تحريم و تهديد دشمن، ما را و مسئولين ما را نترساند، درسي بود كه ما از شما ياد گرفتيم. نماد استكبار ستيزي ما شمايي. اينكه مي گويم «شما»، يعني هم خميني، هم خامنه اي. يعني ولايت فقيه، نه يك كلمه كم، و نه يك كلمه زياد. لباس خوبي ها برازنده قامت ولي فقيه است. اگر احياي آرمان هاي امام در ابتداي انقلاب اسلامي، كار لازمي است، اين كار و اين ابتكار، توسط شما صورت گرفت، بعد از ارتحال امام. ما خوبي و بدي دولت ها، بلكه همه مسئولين را به اوامر شما مي سنجيم. ما از 22 سال رهبري شما سخن مي گوييم، نه چند سال دولتمردي اين و آن. ما از 32 سال رهبري ولي فقيه سخن مي گوييم و از يك كل واحد حرف مي زنيم. براي ما محسنات هر دولتي، ذيل عنوان مقدس «جمهوري اسلامي» تعريف مي شود. ما در درجه اول مدافع اصل ولايت فقيه هستيم و مسئولين را زير مجموعه حكومت مي دانيم. اگر جمهوري اسلامي متكي به رأي مردم است، ما مردم هم متكي به جمهوري اسلامي هستيم، نه دولت هاي برآمده از نظام، كه هم مي تواند بني صدر باشد و هم مي تواند رجايي. ما نه سوم تيري هستيم و نه دوم خردادي. ما به دولت ها رأي مي دهيم، اما بيعت مان با روز راي دادن مان به فلان و بهمان دولت نيست. بيعت ما با اصل حكومت است، كه ما «بهمن پنجاه و هفتي» هستيم. ما به عشق خميني، به رجايي رأي داديم، اما به عشق خميني رأي مان را از بني صدر پس گرفتيم. ما حتي شهيد رجايي را هم پرچمدار ساده زيستي و عدالت محوري و استكبار ستيزي و دفاع از قشر ضعيف و كار مضاعف نمي دانيم. پرچمدار خميني بود و ما چون اين شهيد والامقام را در اين راه استوار مي ديديم، به او راي داديم. استوار بودن يا نبودن در يك راه، فرق مي كند با علمداري و رهبري و پرچمداري. رأي ما به هر نامزدي، زير مجموعه بيعت ما با ولي فقيه است. هر رأي از آن 40 ميليون در روز 22 خرداد - تأكيد مي كنم 40 ميليون- پس انداز اصل ولايت فقيه است، نه دولت هايي كه مي آيند و مي روند. ما دولت هايي كه مي آيند و مي روند را، اگر خوب كار كنند، مي گوييم خدمت گزار، اگر عدالت محوري كنند، مي گوييم مردمي، اگر شبانه روز كار كنند، مي گوييم خادم ملت، اگر مرزبندي شان با دشمن معاند بيشتر از دوست مخالف باشد و روحيه استكبارستيزي داشته باشند، از ايشان حمايت مي كنيم، اما اين دليل نمي شود كه پرچمدار فضيلت ها بخوانيم شان. مگر با سقوط بني صدر كه به اسم عناوين مقدس از مردم رأي گرفت، ارزش هاي انقلاب اسلامي سقوط كرد؟ آن روز كه امام از منتظري تعريف مي كرد، ما گوش به فرمان امام بوديم، آن روز هم كه ايشان را نقد كرد، ما باز مطيع امر رهبر بوديم. كساني كه امروز «ديديد گفتيم» مي گويند، غلط نكرده باشم، حسودي مي كنند كه چرا ما مطيع امر رهبريم، و نه ايشان! خب هر كسي لياقت رهبري ندارد. طعنه زنندگان، رتبه اول مردودي اند، و جريان انحرافي ابتداي آن مسيري است كه ايشان در سال 88 آن را تا انتها رفتند و البته به همين دليل سيلي محكمي از ملت خوردند و با «ديديد گفتيم» هم صد البته پاك نمي شود جاي اين سيلي. القصه! مگر حتي با شهادت رجايي، علم دفاع از ارزش ها بر زمين افتاد؟ ما به خاطر بيعت مان با ولايت به احمدي نژاد رأي داديم و به خاطر همين بيعت از جريان انحرافي فتنه 88 و هر جريان انحرافي ديگري من جمله سران فتنه انتقاد مي كنيم. جاي پشيماني از چه چيزي است؟! اگر سفرهاي استاني خوب است، قبل از دولت مستقر، اين امام بود كه هميشه هواي پابرهنه ها را داشت و اين «آقا» بود كه خودشان به استان هاي ديگر مي رفتند و از نزديك پاي درد دل مردم همه جاي كشور مي نشستند. اگر كار شبانه روز خوب است، نماد اين كار ولي فقيه است كه ايام عيد سال گذشته از حال و روز صنعت كشور، از نزديك مطلع مي شوند و عيد امسال هم به عسلويه مي روند. اگر اصولگرايي خوب است، اين رهبر انقلاب است كه هميشه روي اصول تأكيد داشتند و اين تذكر را همه دولت ها داده بودند و مي دهند. اگر اصلاح طلبي خوب است، پرچمدار اصلاحات، اصل نظام جمهوري اسلامي است كه هميشه با «نو شدن» و «به روز شدن» - به معناي درست- تأكيد داشته اند. اگر سازندگي خوب است، ساختن كشور را نظام به دولت سازندگي ياد داد، نه بالعكس. اگر ايستادگي در برابر دشمن خوب است، دولت مستقر اين مهم را مديون جمهوري اسلامي است كه 32 سال در برابر دشمن محكم تر از كوه ايستاده است. اگر عدالت محوري خوب است، وقت پيام 8 ماده اي اصولاً دولت فعلي سركار نبود. روزگاري در لبنان، هم از خاتمي استقبال خوبي شد و هم از احمدي نژاد، چرا كه از نظر خوبان منطقه، اصولاً رئيس جمهور، نماينده جمهوري اسلامي و سرباز ولي فقيه است و دقيقاً از همين روست كه وقتي خاتمي نمكدان شكني مي كند و يكي از سران فتنه مي شود، باز هم حزب الله لبنان از نماينده جمهوري اسلامي به گرمي مضاعف استقبال مي كند، چرا كه در جمهوري اسلامي، پرچم ارزش ها اصولاً دست ولي فقيه است. دست اين و آن نيست كه با افتادن شان، علم و كرسي و لوح و قلم بر زمين افتاد.
¤¤¤
سخن كوتاه كنم: خسته نباشي «آقا» كه علمدار انقلابي...

 



با ادغام 3 وزارتخانه مسكن، راه و ترابري و ارتباطات
تشكيل وزارت امور زيربنايي به تصويب مجلس رسيد

اولين وزارتخانه جديد دولت متشكل از وزارت مسكن، راه و ارتباطات به تصويب نمايندگان مجلس رسيد.
صحن علني بهارستان، روز گذشته بررسي لايحه تشكيل وزارت امور زيربنايي را در دستور كار داشت كه كليات آن با 132 راي موافق، 49 راي مخالف و 11 راي ممتنع از 201 نماينده حاضر، به تصويب رسيد.
با تصويب كليات، مجلس وارد بررسي جزئيات اين لايحه شد و به تشكيل وزارت امور زيربنايي متشكل از وزارتخانه هاي مسكن و شهرسازي، راه و ترابري و ارتباطات و فناوري اطلاعات راي مثبت داد.
نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در بررسي لايحه تشكيل وزارت امور زيربنايي و ارتباطات به پيشنهاد كميسيون اجتماعي مبني بر حذف عنوان «ارتباطات» از نام اين لايحه راي دادند و بر اين اساس برحسب ماده يك اين لايحه از تاريخ تصويب اين قانون، وزارت امور زيربنايي از تجميع وظايف و اختيارات وزارتخانه هاي مسكن و شهرسازي، راه و ترابري و ارتباطات و فناوري اطلاعات تشكيل مي شود.
به موجب ماده 2 اين قانون كليه امكانات، تعهدات، اعتبارات، نيروي انساني، اموال منقول و غيرمنقول در وزارتخانه هاي ياد شده به وزارت امور زيربنايي منتقل مي شود.
طبق ماده 3 اين قانون وظايف و اختيارات وزارت امور زيربنايي با توجه به قوانين برنامه پنجم، اجراي سياست هاي كلي اصل 44 و مديريت خدمات كشوري در كارگروهي متشكل از وزير امور زيربنايي و معاونين برنامه ريزي و نظارت راهبردي، توسعه مديريت و سرمايه انساني، امور حقوقي، امور مجلس، رئيس جمهور با تنقيح قوانين مربوطه تهيه و پس از تصويب هيئت وزيران حداكثر سه ماه پس از ابلاغ اين قانون به مجلس تقديم مي شود.
با اين مصوبه، در كليه قوانين به جاي وزارتخانه هاي مسكن، راه و ارتباطات و وزراي آنها، وزارت امور زيربنايي و وزير آن جايگزين مي شود.
نظرات موافقان و مخالفان ادغام
نمايندگان مجلس همچنين ضمن بررسي لايحه تشكيل وزارت امور زيربنايي به بيان نظرات خود به عنوان موافق و مخالف پرداختند.
علي اكبر اوليا به عنوان يكي از مخالفين با بيان اين كه در حال حاضر 8 وزارتخانه دچار ناآرامي شده و همه مشغول بحث هاي حاشيه اي هستند، انجام اين ادغام را كاري شتابزده دانست و گفت: ابتدا مي بايست وزارتخانه ها سبك سازي شده، تصدي ها واگذار شود، سپس ادغام ها صورت گيرد.
مصطفي كواكبيان نيز به عنوان يكي از موافقين اظهار داشت: بررسي اين لايحه فرصتي در اختيار مجلس قرار داده است كه اگر آن را از دست بدهيم معلوم نيست بتوانيم در كوچك سازي دولت اقدامي انجام دهيم، البته قبول دارم كه دولت در بحث ادغام ها خوب عمل نكرده، ولي ماده 53 برنامه پنجم مبني بر كاهش تعداد وزارتخانه ها از 21 به 17 بايد انجام شود.
فروزنده معاون نيروي انساني رياست جمهوري هم در خصوص اين ادغام اظهار داشت: درباره بحث ادغام ها مطالعات مفصلي، حدود 20 سال پيش در كشور انجام شده همه صاحبنظران بر اين امر صحه گذاشته اند كه بسياري از امور اين دو وزارت موازي است و مي توان اين ادغام را انجام داد.
وي تاكيد كرد كه راجع به ادغام وزارت راه و مسكن با ارتباطات نظر دولت همان نظر مجلس است.
حسيني صدر نماينده خوي، ديگر مخالف اين لايحه بود كه تصريح كرد: وزارت راه با اين همه مسئوليت و اهميت نبايد در وزارتخانه ديگري ادغام شود البته بايد پرسيد كه وزارت ارتباطات اصولاً چه ارتباطي به وزارت راه و مسكن دارد.
وي با بيان اينكه از رئيس مجلس مي خواهم كه به حفظ حيثيت مجلس توجه كند، گفت: اين ادغام ها هيچ مبناي كارشناسي ندارد و حداقل آقايان توضيحاتي را در مورد ادغام ها چاپ و توزيع مي كردند كه چرا وزارتخانه هاي مسكن، راه و ارتباطات بايد با هم ادغام شوند.
سوداني نماينده اهواز اما در دفاع از اين لايحه گفت: عدم معرفي وزير و اعلام ادغام وزارتخانه ها از سوي دولت، نوعي بلاتكليفي ايجاد كرده و ما براي برون رفت از اين چالش چاره اي جز ادغام نداريم.
جلالي نماينده شاهرود هم كه به شدت با اين لايحه مخالف بود، با بيان اينكه بنده درخواست دارم طرح جامع مديريت كشور نوشته شود، تصريح كرد: امروز آقاي لاريجاني مي گويد نمايندگان به گونه اي لطف كنند تا مسئله حل شود، اما بنده مي خواهم بگويم كه نمايندگان لطف كنند و طرح سه فوريتي براي حذف ماده 53 قانون برنامه پنجم توسعه كشور ارائه دهند.
وي با اشاره به اينكه ما ادغام وزارتخانه ها را نخواستيم، گفت: بنده خواهش مي كنم كه با ارائه طرح سه فوريتي و حذف ماده 53 قانون برنامه پنجم وزرا براي وزارتخانه ها معرفي شوند.
سرپرستي رئيس جمهور
بر وزارت نفت غيرقانوني است
نمايندگان مجلس شوراي اسلامي همچنين در جلسه علني ديروز گزارش كميسيون انرژي درباره عدم تعيين سرپرست براي وزارت نفت را بررسي كردند.
در بخشي از اين گزارش آمده است: عدم توجه و نقض آشكار قانون اساسي توسط 11 نفر از نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي طي نامه شماره 14755/10/د مورخ 8 خرداد ماه 1390 به استحضار حضرتعالي رسيده و به اين كميسيون ارجاع شده بود. در تاريخ 8 خرداد ماه 1390 در كميسيون انرژي مطرح و اعضاي كميسيون به اتفاق آراء وضعيت پيش آمده در وزارت نفت در شرايط حساس بين المللي كه وزير نفت جمهوري اسلامي ايران پس از 32 سال رياست سازمان اوپك را عهده دار شده است، اظهار تأسف كرده و چون اين عمل غيرقانوني از سوي منافع مسلم جمهوري اسلامي ايران را در سطح جهاني تضييع خواهد نمود و از سوي ديگر چون جناب آقاي دكتر محمود احمدي نژاد در قالب مسئوليت وزير نفت دستوراتي صادر كرده و خواهند كرد، از مصاديق بارز دخل و تصرف غيرقانوني در اموال دولتي تلقي مي شود، بنابراين موضوع مطروحه توسط 11 نفر از نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي در زمينه نقض قانون اساسي توسط مقام محترم رياست جمهوري وارد تشخيص داده شد.
پس از قرائت اين گزارش در صحن علني پارلمان، علي لاريجاني رئيس مجلس شوراي اسلامي ارسال اين گزارش را به قوه قضائيه، به رأي نمايندگان مجلس گذاشت كه وكلاي ملت نيز با 165 راي موافق، يك رأي مخالف، 13 رأي ممتنع از 199 نفر نماينده حاضر در صحن علني پارلمان با ارسال اين گزارش به قوه قضائيه موافقت كردند.
نايب رئيس اول مجلس هم ديروز با اعلام پايان جلسه علني، گفت كه وكلاي ملت هفته آينده جلسه علني ندارند و جلسه بعدي 22 خرداد تشكيل مي شود.

 



خارج از دستور

ارسال 3 تخلف دولت به قوه قضائيه
رئيس كميسيون اصل 90 مجلس از ارائه 3 مورد از تخلفات دولت به قوه قضائيه خبر داد.
حجت الاسلام ابراهيم نكونام ديروز در صحن علني، به دنبال آنكه علي لاريجاني رئيس مجلس از وي درخواست كرد تا نسبت به تهيه نكردن گزارش درباره سرپرستي وزارت نفت از سوي رئيس جمهور و تخلف در اين باره به مجلس توضيح دهد، گفت: روز ارجاع شكوائيه نمايندگان به كميسيون اصل 90 نامه اي به هيئت رئيسه نوشتم مبني بر اينكه بررسي چنين شكوائيه هايي در صلاحيت كميسيون تخصصي مجلس است نه كميسيون اصل 90 اما پس از آن هيئت رئيسه اعلام كرد كميسيون اصل 90 مسئول بررسي اين شكوائيه ها است.
نكونام گفت: كميسيون اصل 90 دو شان دارد يكي اينكه گزارش از تخلفات تهيه كند دوم اينكه براي روشن شدن موضوعات از شاكي و متهم دعوت و مسايل را دقيق بررسي كند.
رئيس كميسيون اصل 90 ادامه داد: مراحل مندرج در ماه 233 آيين نامه درباره تخلفات رئيس جمهور طي شده و در سه مورد با تصويب كميسيون اصل 90، تخلفات دولت و شخص رئيس جمهور به قوه قضائيه گزارش داده شده است.
وي تخلف در اجراي قانون مترو، تهيه نشدن اساسنامه شركت نفت و همچنين معرفي نشدن وزير وزارت ورزش و جوانان و اجراي قانون مصوبه مجلس در اين زمينه را سه تخلف دولت و رئيس جمهور اعلام كرد و گفت: درباره هر سه مورد گزارش تهيه شده و به قوه قضائيه ارجاع داده شده و در ديوان عالي كشور نيز براي بررسي اين موضوعات شعبه اي تشكيل شده است. وي همچنين تصريح كرد: از رئيس جمهور 18 مورد تخلف داريم كه در هر بند سه چهار مورد لحاظ شده است و در مجموع تعداد تخلفات بين 30 تا 40 مورد است كه درباره آنها گزارش تهيه شده كه اگر جلسه غيرعلني شود جزئيات آن را مطرح كنم.
اعلام آمادگي كميته حقوق بشر مجلس
براي تبادل تجارب با نهادهاي ساير كشورها
الهيان آمادگي كميته حقوق بشر مجلس را براي تبادل تجارب با نهادهاي ساير كشورها اعلام كرد.
زهره الهيان رئيس كميته حقوق بشر مجلس در ديدار معاون نهاد ملي حقوق بشر دانمارك، با انتقاد از نگاه ابزاري و سياسي به مقوله حقوق بشر، اين موضوع را يك مسئله انساني دانست و افزود: برخورد دوگانه و نگاه سياسي به حقوق بشر به زبان كرامت انساني و استيفاي حقوق انسان هاست.
وي تصريح كرد: پرداختن به مقوله حقوق بشر بايد به دور از جنجال هاي سياسي و در بستري از گفت وگو و تعامل باشد.
الهيان همچنين آمادگي كميته حقوق بشر مجلس شوراي اسلامي را براي تبادل و انتقال تجارب و گفت وگو با نهادهاي ملي حقوق بشر ساير كشورها مورد تاكيد قرار داد.
خانم شارلوت اندرسن معاون نهاد ملي حقوق بشر دانمارك نيز در اين ديدار با اشاره به سفر خود به كشورمان، گفت وگو و مذاكره با مقام ها و نهادهاي مسئول حقوق بشر در ايران را بسيار سازنده و مفيد خواند.
وي اين سفر را زمينه اي براي آشنايي با حقوق بشر از ديدگاه اسلام خواند و افزود: در مذاكرات خود با نهادهاي مسئول ايراني در زمينه حقوق بشر به نكات بسيار ارزنده اي در زمينه حقوق بشر از ديدگاه اسلام اشاره شده است كه آگاهي و شناخت آن براي جامعه دانمارك با اهميت است. وي تصريح كرد: درصدد تهيه سندي براي امضاي مقام مسئول دو كشور جهت همكاري و تعامل مثبت در اين زمينه هستيم.
خانم اندرسن بر آمادگي نهاد ملي حقوق بشر دانمارك براي همكاري با نهادهاي ايراني در اين زمينه تاكيد كرد.

 



راه رسيدن به مقام «بندگي» خدا (2) بالاترين لذايذ عالم

معناي اين سخن كه انسان مي تواند به مقامي برسد كه نمي توان گفت چيست؟ بسياري از آيات و روايات، مقامات و اوصاف مومنين را بيان كرده است كه كم و بيش قابل فهم است؛ مثلا در اوصاف مومنين در بهشت گفته شده كه قصرهايي از طلا و نقره دارند، همسراني مثل لولو و مرجان و نوشيدني هايي از عسل مصفا و شراب طهور كه مايه لذت شاربين است: «من خمر لذه للشاربين...»(1) و از اين نمونه ها در آيات و روايات فراوان آمده است كه كم وبيش قابل فهم است. اين كه قيد «كم و بيش» را آوردم، از اين جهت است كه همين مطالب هم كاملا براي ما قابل فهم نيست؛ نهر عسل و نهر شراب باز براي ما قابل فهم نيست؛ نهر شراب به چه كار ما مي آيد؟ چه طور مي توان از نهر عسل خورد؟ انسان يك مقدار عسل كه مي خورد، دل آزرده مي شود؛ نهر عسل به چه معناست؟ نه يك نهر، بلكه مومن، انهاري از عسل دارد. « وانهار من عسل مصفي...»(2). اگرچه فهم اين نعمات و مقامات هم مقداري مشكل است، ولي نهايتا انسان مي تواند تصوري از آن داشته باشد، اما اين مطلب كه اموري وجود دارد كه اصلا نمي توان فهميد، به چه معناست؟ بنده هم حقيقت آنها را نمي فهمم، اما اگر بتوانم تبيين كنم كه چه اموري وجود دارد كه انسان نمي تواند بفهمد، باز موفق بوده ام. فكر مي كنم با برخي مثال ها مي توان اين مطلب را روشن كرد. مولوي در مثنوي مثال معروفي آورده است؛ مي گويد به طفل نابالغ نمي توان فهماند كه اشخاص بالغ چه لذتي از همسران شان مي برند. وقتي بخواهند اين لذت ها را توصيف كنند، مي گويند: مثل عسل، شيرين است. با اين كه مزه عسل ربطي به آن موضوع ندارد و نوع ديگري از لذت است، ولي به عنوان تشبيه از چنين مثال هايي استفاده مي كنند. همه ما دوران كودكي را تجربه كرده ايم و مي دانيم كه در آن دوران اصلا نمي دانستيم كه چنين لذتي وجود دارد، نمي فهميديم اين لذت چه طور لذتي است و نمي توانستيم هيچ تصوري از آن داشته باشيم. اگر كسي مي خواست كيفيت آن را توضيح دهد، به قول مولوي بايد مي گفت: مثل عسل شيرين است. اين مثل معروفي است كه مي گويند وقتي انسان در حد ناقصي قرار دارد، لذت هايي را كه مربوط به اشخاص كامل تر است، نمي فهمد.
مثال هاي ديگري هم وجود دارد كه با بيان آن ها مي توانيم كم وبيش تصور كنيم كه اصلا مقاماتي وجود دارد كه ما نمي توانيم حقيقت آن ها را درك كنيم. مثلا همه ما دوران مدرسه را تجربه كرده ايم. اگر وقتي مي خواستند به ما چهار عمل اصلي رياضيات را ياد دهند، مي گفتند: شما بعدا معادله دومجهولي را هم مي خوانيد و آن فرمولي دارد و بايد ياد بگيريد كه چگونه معادله دومجهولي را حل كنيد، مي گفتيم: معادله يعني چه؟ دو مجهولي يعني چه؟ در سني كه ما تازه جمع و تفريق را مي خوانديم، اصلا نمي توانستيم از معادله دو مجهولي تصوري داشته باشيم. كم كم بالاتر آمديم و مسايل جديدي برايمان مطرح شد و توانستيم صورت مسئله اش را ياد بگيريم. كساني كه رياضيات عالي خوانده اند، مي گويند در رياضيات، مسايلي وجود دارد كه ليسانس هاي رياضيات هم تصوري از آن ندارند؛ يعني كساني كه چند سال در دانشگاه، رياضيات محض خوانده اند، هنوز تصوري از بعضي از مسايل رياضيات ندارند.
زماني بنده يكي از نوابغ رياضي را در انگلستان ديدم و از او مسئله اي سوال كردم؛ گفتم: ما از قبل ياد گرفته بوديم كه اجسام سه بعدي اند و داراي طول و عرض و ارتفاع هستند، اما اخيرا طبق بعضي از نظرات فلسفي گفته مي شود: عالم ماده چهار بعدي است و بعد چهارم آن زمان است؛ يعني غير از طول، عرض و ارتفاع، بعد ديگري هم به نام زمان دارد. (چهار بعدي بودن عالم ماده، كم وبيش مسئله معروفي است و در كتاب هاي بسياري به آن اشاره شده است؛ البته در فلسفه ما به گونه اي براساس نظريه نسبيت اينشتين و نظريات غربي به گونه ديگر تفسير مي شود.) من از آن نابغه رياضي پرسيدم: ما تصوري از بعد چهارم عالم ماده پيدا كرده ايم، آيا مي توان بعد پنجمي هم براي عالم فرض كرد؟ ايشان گفت: «اتفاقا اساتيد ما معتقدند كه براي عالم تا بعد هفتم هم مي توان فرض كرد.» حقيقت اين است كه بنده هيچ تصوري از بعد پنجم و ششم ندارم و معناي آن را هم نمي دانم، ولي اين سوال به ذهنم آمده بود كه آيا مي توان بعد پنجم هم براي عالم فرض كرد؟ او گفت: «بله، تا بعد هفتم را هم تصور كرده اند و حالا درصددند ببينند آيا ابعاد ديگري بيش از اين هم مي توان براي عالم فرض كرد يا نه؟» بعد از او پرسيدم آيا مي توانيم بگوييم تعداد ابعاد عالم به جايي مي رسد كه وجود بيش از آن ابعاد، محال باشد؛ مثلا بگوييم محال است عالم بيش از هزار يا دو هزار يا ده هزار بعد، داشته باشد، ايشان گفت: «هيچ دليلي براي چنين حرفي نداريم؛ مثل اين است كه ما بگوييم از يك نقطه بي نهايت خط خارج مي شود. از تقاطع سه خط مستقيم در يك نقطه، باز مي تواند يك خط ديگري خارج شود و هيچ حد و حصري ندارد.»
منظورم اين است كه در اين مسئله به اصطلاح هندسي كه آيا مي توان بعد پنجمي براي عالم تصور كرد يا نه؟ اصلا خود بنده تصور روشني از صورت اين مسئله ندارم كه مثلا اگر بعد پنجمي در كار باشد، چگونه خواهد بود، اما با مقايسه مي توان تصور مبهمي از آن در ذهن داشت؛ به اين صورت كه ذهن سه بعد و چهار بعد را تحليل مي كند و مي گويد: سه بعد از اضافه شدن يك بعد به دو بعد به وجود آمده است و بعد از اضافه شدن يك بعد ديگر، چهار بعد حاصل شده است، پس اين ذهن ابائي از اضافه كردن بعد پنجم هم ندارد و بعد از قياس به آن ابعاد، چيز مبهمي تصور مي كند.
مقاماتي هم كه خداوند براي انسان خلق كرده است، مقاماتي است كه به استناد آيات و روايات فراوان-البته با رعايت دقت هاي لازم- به دست مي آيد، مقاماتي است كه جز با نظير اين تشبيهات، نمي توان تصوري از آن داشت. انسان زماني به كنه آن مقامات پي خواهد برد كه خدا نصيبش كند و واجد آن شود. آن وقت مي فهمد كه اين مقامات چيست.
نمونه انسان هاي به مقصد رسيده
در اينجا به روايتي كه از دوران نوجواني شنيده ام و برايم جاي تعجب داشت، اشاره مي كنم. روايت از رسول خدا(ص) است كه مي فرمايند: «و اما ابنتي فاطمه فانها سيده نساء العالمين من الاولين و الاخرين... متي قامت في محرابها بين يدي ربها جل جلاله زهر نورها لملائكه السماء كما يزهر نور الكواكب لأهل الارض و يقول الله عز و جل لملائكته: يا ملائكتي انظروا الي أمتي فاطمه سيده امائي قائمه بين يدي ترتعد فرائصها من خيفتي...»(3): وقتي حضرت زهرا(س) در محراب عبادت مي ايستادند، بدنشان مي لرزيد. خداي متعال در حالي كه نزد فرشتگان به عبادت حضرت زهرا مباهات مي كرد، مي فرمود: به اين بنده من نگاه كنيد؛ ببينيد چگونه عبادت مي كند كه بند بند بدنش مي لرزد.
اين روايت معروفي است و شما هم بارها شنيده ايد. اما از همان دوران نوجواني براي من اين سوال مطرح بود كه اين چه حالي است و چه معنايي دارد؟ مخصوصا در مورد حضرت زهرا(س) كه معصوم بوده اند و گناهي مرتكب نشده بودند، اين چه حالتي است و اين ترس از چيست؟
نظير اين حالت درباره ائمه اطهار(ع) هم نقل شده است. در روايت آمده كه امام زين العابدين(ع) وقتي وضو مي گرفتند، رنگ از صورتشان مي پريد و امام حسن(ع) وقتي به مسجد مي رسيدند، مي لرزيدند و رنگشان زرد مي شد. اين حالات چه معنايي دارد؟ حالات ائمه اطهار(ع) خيلي از سطح فهم امثال بنده بالاتر است. شما صداي نماز آيت الله بهجت رضوان الله عليه را شنيده ايد. ايشان حتي وقتي كه صلوات مي فرستادند يا «السلام عليك ايها النبي و رحمه الله و بركاته» يا «السلام علينا و علي عبادالله الصالحين» مي گفتند، آن چنان گريه مي كردند و صدايشان مي شكست كه بنده يادم نمي آيد براي توبه از هيچ گناهي اين چنين گريه كرده باشم. گريه هنگام صلوات فرستادن يا سلام دادن براي چيست؟ همه ما مي دانيم كه ايشان چيزي را درك مي كرد كه لازمه آن درك، چنين حالتي بود. ما آن حالت را نمي فهميديم و درك نمي كرديم. اگر درك مي كرديم براي ما هم چنين حالتي پيدا مي شد، ولي هنوز به آن بلوغ نرسيده ايم؛ ما هنوز طفل راهيم.
علت گريه آيت الله بهجت در نماز
سوال ديگري كه اين جا مطرح مي شود اين است كه واقعا اين گريه آقاي بهجت در نماز به چه جهت بود؟ آيا از چيزي ناراحت بود كه آن گونه گريه مي كرد؟ آيا گريه اش به خاطر اين بود كه درد مي كشيد؟ چون اشخاص كم ظرفيت و ضعيف النفس مثل كودك، وقتي درد شديدي احساس كنند، گريه مي كنند. آيا ايشان اين گونه بودند؟ چرا اصلا ايشان نماز را اين طور مي خواندند و اين قدر گريه مي كردند؟ حال به اين سوال، مطلبي را كه از ايشان به نقل موثق نقل شده است، اضافه كنيد كه فرمودند: «اگر سلاطين عالم مي دانستند كه در نماز چه لذتي وجود دارد، حاضر بودند براي رسيدن به آن لذت، دست از سلطنت بكشند». معناي اين سخن چيست؟ اين كه ايشان اين گونه در نماز گريه مي كرد و خود مدعي بوده كه لذت اين نماز از همه لذايذ عالم بالاتر است، به طوري كه اگر سلاطين مي دانستند اين نماز چقدر لذت دارد، حاضر بودند دست از سلطنت بكشند تا به اين لذت برسند، اين چگونه حالتي است؟ اين چه لذتي است كه آدم وقتي اين طور گريه مي كند، مي تواند آن را درك كند و تا اين لذت نباشد، انسان اين طور عاشقانه دل به عبادت نمي سپارد؟ كسي كه به آن مقام رسيده باشد، هر فرصتي كه پيدا كند، دو ركعت نماز مي خواند، يا زيارتي انجام مي دهد، يا نماز جعفر طيار مي خواند، يا زيارت عاشورا مي خواند؛ تا انسان عاشق نباشد چنين حالتي نمي يابد. مگر مي توان تصنعي و با تحميل، شبانه روز را به اين حالات گذراند؟ اين سوال عجيبي است.
وقتي چنين انسان هايي را مي بينيم، آنگاه حالاتي كه درباره پيغمبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) نقل شده است را باور مي كنيم. مي توانيم بفهميم كه حالات آنها از سنخ اين حالات، اما مراتب بالاتر آن بوده است كه ما نه حقيقت اينها و نه حقيقت آنها را درست نمي فهميم.
سخنراني حضرت آيت ا... مصباح يزدي (دامت بركاته) به مناسبت سالگرد رحلت آيت الله العظمي بهجت- مسجد اعظم قم- 62/2/98
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 و 2-محمد، 51 3- بحارالانوار، ج43 ص 271
زلال بصيرت روزهاي پنج شنبه منتشر مي شود.

 



رئيس جمهور: مقابله با استكبار و ضديت با رژيم صهيونيستي بايد معيار حركت ملت هاي منطقه باشد

رئيس جمهور مقابله با استكبار و ضديت با رژيم صهيونيستي را ملاك عمل و رفتار گروه ها، احزاب، متفكران، اصحاب رسانه و ملت هاي منطقه را در خيزش هاي انقلابي دانست و تمامي ملت ها را به هوشياري در قبال نقشه هاي جديد مستكبران توصيه كرد.
دكتر محمود احمدي نژاد ديروز در ديدار جمعي از شخصيت هاي فرهيخته، علما، روشنفكران، نويسندگان، اصحاب رسانه و جوانان انقلابي و شخصيت هاي سياسي مصر گفت: امروز دولت آمريكا و متحدانش به دنبال احياي تسلط خود بر انرژي ارزان قيمت منطقه خاورميانه و شمال آفريقا و نجات رژيم صهيونيستي هستند لذا بايد ملت هاي به پا خاسته مراقب و هوشيار باشند تا افرادي را كه از صحنه خارج مي كنند همان افراد و تفكرات مجدداً از راه هاي ديگر بر آنها مسلط نشوند.
احمدي نژاد با تاكيد بر اينكه دو ملت ايران و مصر از نگاه انساني به مناسبات جهاني برخوردار هستند، خاطر نشان كرد: ايران و مصر هيچ گاه به دنبال سلطه بر ديگران و تضييع حقوق ساير ملت ها نبودند و همواره خواهان عدالت ، آزادي ، عزت و رفاه براي همه ملت ها هستند.
رئيس جمهور با تاكيد بر اينكه دو ملت ايران و مصر زنده و بيدار هستند، گفت : امروز بيداري عميقي در بين دو ملت حاصل شده كه بي ترديد مقدمه تحولات بزرگتر و تحقق آرزوهاي تاريخي است.
احمدي نژاد افزود : دو ملت ايران و مصر از وضع موجود جهان ناراضي و آن را در شان انسان نمي دانند، هر دو ملت ظلم ستيز و مخالف سلطه برده داران و مستكبران بر جهان هستند.
رئيس جمهور وجود دشمن مشترك را از ديگر نقاط اشتراك دو ملت ايران و مصر دانست و گفت : نظام سرمايه داري به سردمداري آمريكا و وليده منحوس او يعني رژيم صهيونيستي نه تنها دشمن مشترك ما بلكه دشمن همه ملت هاي جهان است.
رئيس جمهور خاطر نشان كرد: صد سال قبل سلطه گران از غفلت تاريخي و در دوره اي كه ملت هاي ما در آستانه خواب عميق بودند، حساس ترين نقطه منطقه را به تصرف درآورده و با طراحي و مقدمات فاسد رژيم جعلي و جنايتكار صهيونيستي را به زور سرنيزه در فلسطين تحميل كردند.
وي با تاكيد بر اينكه رژيم صهيونيستي نماينده استعمارگران و برده داران سابق در منطقه و دشمن مشترك ملت هاي منطقه است خاطر نشان كرد: اين رژيم تاسيس شد تا دائماً اختلاف ايجاد كرده و ملت هاي منطقه را تحقير كند تا زمينه را براي غارت مستكبران فراهم سازد. اما امروز به واسطه مقاومت و بيداري ملت هاي منطقه شرايط به گونه اي شده كه حتي خوش خيالترين عناصر سياسي منطقه نيز به اين باور رسيده اند كه دشمن اصلي آنها سردمداران آمريكا و متحدين اروپايي و رژيم صهيونيستي است.
رئيس جمهور خاطر نشان كرد : عناصري كه امروز در فلسطين اشغالي به اصطلاح دولت تشكيل داده اند مهره ها و عروسك هايي هستند كه در جلوي صحنه ماموريت نقش آفريني دارند و عناصر و سياست گذاران اصلي در پشت صحنه آمريكا قرار دارند.
احمدي نژاد گفت: اگر امكانات و ظرفيت ملت هاي منطقه با هم مجتمع شود و با توجه به اينكه اين منطقه مركز اصلي انرژي جهان و كانون تمدن و فرهنگ اسلامي - انساني و چهار راه سياسي جهان محسوب مي شود مي توان تمام نيازمندي هاي ملت هاي منطقه را بدون نياز به بيگانگان تامين كرد.
احمدي نژاد با بيان اينكه آقاي بوش با هدف نجات اقتصاد آمريكا و نجات رژيم صهيونيستي كه فاقد هر نوع مشروعيتي بوده و منفورترين رژيم در دنيا است به منطقه لشكر كشي كرد، گفت : اگر ماجراي مشكوكي به نام هولوكاست بهانه تشكيل رژيم صهيونيستي شد ماجراي مشكوك ديگري به نام 11 سپتامبر بهانه حمله به منطقه قرار گرفت اما بيداري و همدلي ملت ها موجب شد سلطه گران شكست خورده و در باتلاق منطقه فرو بروند .
رئيس جمهور خاطر نشان كرد : امروز سردمداران آمريكا سياست و نقاب هاي خود را عوض كرده و بدنبال تغيير مهره ها و عروسك هاي دست نشانده خود در جهان هستند، آنان امروز با قيافه طرفداري از ملت هاي منطقه و با شعار دمكراسي و حقوق بشر به صحنه آمدند اما همچنان هدف قبلي كه نجات اقتصاد آمريكا و رژيم صهيونيستي است را دنبال مي كنند.
احمدي نژاد گفت : اقتصاد جهان ديگر ظرفيت پذيرش دارائي هاي كاغذي دولت آمريكا را ندارد و تبعات اين اقدام به داخل آمريكا برگشته است لذا سلطه گران براي نجات خود نيازمند تسلط مجدد بر منطقه و در اختيار گرفتن انرژي ارزان قيمت هستند.
رئييس جمهور تصريح كرد : رژيم صهيونيستي غده سرطاني است لذا حتي اگر در يك وجب از سرزمين فلسطين باقي بماند تكثير شده و اجازه نخواهد داد ملت هاي ما در امنيت و آرامش زندگي كنند .
احمدي نژاد خاطر نشان كرد : امروز دشمنان با نقاب طرفداري از ملت هاي منطقه و با سلاح تفرقه به صحنه آمدند.
رئيس جمهور با بيان اينكه ايجاد تفرقه ابزار اصلي پيشبرد سياست هاي آمريكا و متحدينش در بين ملت هاي جهان و حتي در درون يك ملت است، تاكيد كرد: بي ترديد اگر ملت هاي منطقه با هم متحد باشند جايي براي صهيونيست ها و مستكبران باقي نخواهد ماند .
رئيس جمهور با اشاره به سخنراني رييس جمهور آمريكا و شروط سياسي وي به منظور اعطاي وام به مصر اظهار داشت : اگر ايران و مصر دست به دست هم بدهند نيازي به اينگونه وام هاي با منت و تحميلي نخواهند داشت . ملت ايران در طول 32 سال به رغم ميل آمريكا و رژيم صهيونيستي و متحدين آنها در عرصه هاي مختلف به پيشرفت هاي بزرگي نايل آمده و امروز با كمال افتخار آمادگي دارد به عنوان يك وظيفه همه تجربيات خود را در اختيار ملت مصر و همه ملت هاي جهان قرار دهد.
رئيس جمهور با اشاره به دعوت هيات مصري از وي براي سفر به مصر اظهار داشت : سفر به مصر جزء آرزوهاي بنده است و به محض اينكه دعوتي از جانب مسئولين مصر انجام شود با افتخار به ديدار ملت بزرگ مصر خواهم شتافت .
رئيس جمهور افزود: آمريكا و اروپا از مصر و ايران وحشت دارند چرا كه مي دانند اين دو ملت از ويژگي هاي منحصر به فردي برخوردار هستند كه هرگاه شرايط مناسبي فراهم شود مي توانند فرهنگ و انديشه خود را جهاني كنند.
احمدي نژاد گفت: امروز جهان در انتظار مكتب و راه جديدي است و دو ملت ايران و مصر با همدلي و وحدت مي توانند به اين نياز بشريت پاسخ روشن و درستي بدهند كه البته مقدمه آن اتحاد ملت هاي منطقه براي ريشه كن كردن رژيم صهيونيستي و احقاق حقوق ملت مظلوم فلسطين و پاكسازي منطقه از سلطه بيگانگان است .

 



ولايتي: ريشه قيام هاي منطقه انقلاب اسلامي ايران است نه طراحي آمريكا

مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بين الملل درباره برخي ادعاها مبني بر آمريكايي بودن تحولات منطقه تاكيد كرد كه ريشه قيام هاي منطقه و شمال آفريقا انقلاب اسلامي ايران است.
«علي اكبر ولايتي» در گفت وگو با پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري پيرامون تحولات منطقه در اين باره گفت: بدون ترديد آنچه كه پيش آمده مطلوب آمريكا نبوده است. به چه دليل؟ صرف نظر از دلايل نقلي، شواهد عقلي نيز وجود دارد. اين دلائل عقلي از يك سو مربوط به بيداري ملتها به طور عام و بيداري اسلامي به طور خاص مي شود و از سوي ديگر با سابقه رفتار استعمارگران به ويژه آمريكا مرتبط است. آنچه كه پيش آمده تقريبا منحصر به جهان اسلام و متمركز در جهان عرب است. اينجا بايد گفت كه در عصر حاضر جهان غيرعرب در بيداري اسلامي، به لحاظ زماني، جلوتر از جهان عرب بوده است. البته اين به آن معنا نيست كه كشورها و ملتهاي عرب در گذشته، تلاش نكرده اند.
وي افزود: موج جديد بيداري اسلامي با انقلاب اسلامي در ايران شروع شد كه يك كشور غيرعربي است و بعد در ديگر كشورها مانند فلسطين، لبنان و افغانستان تاثير گذاشت. در موج جديد بيداري اسلامي كه از انقلاب اسلامي شروع شد، ايران پيشتاز و پرچم دار بود و اين تفكر و روش در تقابل با استبداد داخلي و استعمار خارجي الگو گرفته شده از جمهوري اسلامي ايران است. اين را هم دوستان ايران و هم مخالفين آن اذعان دارند. شايد بتوان چنين گفت كه كشورهاي عربي با وجود سابقه مكرر و طولاني در امر مبارزه ضد استعمار، براي مدتي سركوب شدند و از اين موج جديد عقب نگه داشته شدند.
ولايتي بار ديگر با تاكيد بر غيرآمريكايي بودن تحولات منطقه گفت: چطور ممكن است كه بپذيريم آمريكايي ها تيشه به ريشه خودشان زده اند؟
آمريكايي ها اگر بخواهند حكومتي را كه دوره اش سر رسيده كنار بگذارند و حكومت ديگري بياورند، تا يك تضمين همه جانبه نداشته باشند كه نفر بعدي منافع آمريكا را حفظ كند، حكومت قبلي را عوض نمي كنند. اينها دلايل عقلي و مثال هاي تاريخي هستند كه به ما نشان مي دهد كه در جريانات اخير رشته كار از دست آمريكايي ها در رفته است. آمريكايي ها كاري نمي كنند كه مردم را به خيابانها بكشانند- مردمي كه تظاهرات ميليوني برپا مي كنند- تا مخالفت با خودشان و اسرائيل و طلب آزادي فلسطين را در شعارهاي مردم بشنوند. اين چه نفعي براي آمريكا دارد؟

 



حجت الاسلام ذوالنور: راي به احمدي نژاد به معني سكوت در مقابل جريان انحرافي نيست

جانشين نماينده ولي فقيه در سپاه تاكيد كرد كه راي به احمدي نژاد به معني سكوت در مقابل اقدامات جريان انحرافي در دولت نيست.
حجت الاسلام مجتبي ذوالنور در مناظره اي با مصطفي كواكبيان، نماينده اصلاح طلب مجلس هشتم در دانشگاه شهيد عباسپور در خصوص جريان انحرافي نفوذ كرده در بدنه دولت گفت: مدعي نيستيم كه دولت اسلامي در كشور ما وجود دارد چون اگر دولت اسلامي در كشورمان وجود داشت اتفاقاتي كه در دوران هاشمي رفسنجاني، خاتمي و رئيس جمهور كنوني پيش آمد رخ نمي داد.
وي با اشاره به اينكه جامعه اسلامي فراتر از دولت اسلامي است، افزود: اكنون نيز در كشور ضعف هايي وجود دارد و فاصله ميان معصوم و غيرمعصوم بسيار زياد است.
ذوالنور خاطرنشان كرد: آيا آقاي كواكبيان از جريان اصلاحات اعلام انزجار كرده است كه در پاسخ بايد گفت، خير، اما ما از احمدي نژاد حمايت كرديم به اين دليل كه ملاك هايي براي حمايت خود داشتيم اما بايد توجه داشت اولين تريبوني كه عليه جريان انحرافي موضع نشان داد حاميان احمدي نژاد بودند و اين امر به دليل عدم دلدادگي ما است و نشان مي دهد فقط به دنبال ارزش هاي اسلامي هستيم و اين صداقت ما را نشان مي دهد.
جانشين نماينده ولي فقيه در سپاه پاسداران در ادامه تصريح كرد: اعترافات عباس غفاري يكي از رمالان و جن گيرهاي دستگير شده به زودي پخش مي شود اما بايد توجه داشت كه وي قبل از دولت فعلي نيز فعاليت داشته است و حتي در دوران دولت خاتمي در دفتر رياست جمهوري دفتري داشته است و اكنون به روشني مي دانيم كه وي از كجا فعاليت خود را آغاز كرده است.
وي با اشاره به اينكه عباس غفاري اعترافات بسيار گسترده اي داشته است، تاكيد كرد: بنده با نظر آقاي كواكبيان كه جريان انحرافي در دولت وجود دارد و آن حجتي مدرن است هم نظر هستم. اما معتقدم جريان انحرافي از انجمن حجتيه بسيار خطرناك تر است.
ذوالنور بيان داشت: انجمن حجتيه معتقد بود كه در زمان غيبت امام زمان(ع) نبايد حكومتي ايجاد شود اما جريان انحرافي مي خواهد با چسبيدن به حكومت و استفاده از منابع ثروت و قدرت نظرات و اعتقادات انجمن حجتيه را پياده كند.
وي با اشاره به اينكه جريان انحرافي حتي از اصلاح طلباني كه مخالف نظام بودند و در واقع ستاره دار بودن خطرناك تر است، اظهار داشت: برخي از اصلاح طلبان عليه ولايت فقيه و برخي از ارزشهاي اسلامي مانند حدود، قصاص و ديات مطالبي را مطرح كردند اما جريان انحرافي قصد دارد كاملا با نقاب دين مسير ارزشهاي اسلامي را منحرف كند.
ذوالنور در خصوص وظيفه ملت در مقابل جريان انحرافي گفت: وظيفه ما بسيار معلوم است. حمايت از دولت به اين معني نيست كه به رئيس جمهور آن راي داده ايم.
وي افزود: اگر جريان اكثريت مردم و اصولگرايان به احمدي نژاد راي داده اند به اين معني نيست كه در مقابل انحرافات آنان سكوت اختيار كنند.
جانشين نماينده ولي فقيه در سپاه پاسداران اظهار داشت: آقاي كواكبيان اعلام مي كند كه 3 سال پيش نفوذ جريان انحرافي را گوشزد كرده بود اما نمي دانم چرا در ستاد آقاي كروبي حضور داشت و فعاليت كرد اما ندانست كه وي تا آخرين لحظه با فتنه گران بود و از دشمنان خارجي حمايت كرد.
ذوالنور بيان داشت: آقاي احمدي نژاد به قول شما 11 روز در خانه ماند و دوركاري داشت اما اگراين اتفاق در دوران خاتمي يا در دوره اي كه كروبي و ميرحسين موسوي مسئوليت داشتند رخ مي داد مملكت به آشوب كشيده مي شد اما ديديم كه در اين دوره خبري از آشوب نبود.
وي افزود: احمدي نژاد ماشين انقلاب را با راهنمايي مشايي به چالش انداخته است اما جهت كلي وي 80 درصد همان بود كه انقلاب اسلامي به دنبالش مي گشت اما اگر فرمان انقلاب به دست موسوي و كروبي مي افتاد تماما مسير انقلاب منحرف مي شد همانطور كه مي بينيم اكنون از منافقان و معاندان نظام حمايت مي كنند.

 



هاله سحابي يك روز پس از فوت پدر درگذشت

سرويس سياسي-
هاله سحابي دختر عزت الله سحابي روز گذشته در مراسم تشييع پدرش به علت حمله قلبي و ابتلاء به ديابت درگذشت.
روز چهارشنبه در مراسم تشييع عزت الله سحابي رئيس شوراي موسوم به فعالان ملي مذهبي دختر 57 ساله وي دچار حمله قلبي شد و بلافاصله به درمانگاه گلندوئك لواسان منتقل شد اما تلاش پزشكان براي نجات وي نتيجه نداد و هاله سحابي درگذشت.
در همين زمينه دكتر داوودي پزشك اورژانس درمانگاه لواسان سكته قلبي و ابتلا به ديابت را علت درگذشت هاله سحابي اعلام كرده است.
به دنبال خبر درگذشت هاله سحابي، رسانه هاي ضدانقلاب مدعي شدند كه وي بر اثر درگيري با نيروهاي انتظامي و امنيتي فوت كرده است!
شانتاژ و دروغ پراكني رسانه هاي ضدانقلاب تا جايي بود كه برخي از آنها در ادعاهايي بي پايه و اساس علت درگذشت هاله سحابي را مضروب كردن وي با پنجه بوكس دانسته و او را شهيد(!) لقب دادند. اين در حالي است كه يحيي شامخي فرزند هاله در گفت وگو با سايت گروهك نهضت آزادي با اشاره به ايست قلبي مادرش در مراسم تشييع پدربزرگش تصريح كرد اين ادعا كه مادرم با پنجه بوكس مضروب و كشته شده است واقعيت ندارد.
گفتني است، در پي درگذشت عزت الله سحابي در روز سه شنبه، وي ديروز در قبرستان بهشت فاطمه روستاي گلندوئك لواسان به خاك سپرده شد.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14