(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 12 خرداد 1390- شماره 19942

عزت اسلام هدف اصلي جهاد
توصيه رهبر انقلاب به موسوي در 24 خرداد 88

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




عزت اسلام هدف اصلي جهاد

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
برخي از نظرات درباره اصل جنگ
دسته اي از صاحب نظراني كه درباره جنگ بحث كرده اند معتقدند جنگ، قانون كلي هستي است- البته آن ها هستي را مساوي با عالم ماده مي دانند- و مي گويند: اصلا يكي از قوانين كلي كه بر عالم هستي حاكم است اصل تنازع است؛ مثلا مكتب ماركسيسم اصل تضاد را يكي از اصول فلسفي حاكم بر جهان مي داند. مشابه اين، كساني هستند كه جنگ را يك قانون زيست شناسانه مي دانند و مي گويند: در عالم موجودات زنده قانوني كلي حاكم است و آن اصل تنازع است (گرايش داروينيستي). بعضي از جامعه شناسان به پيروي از اين گرايش، اصل تنازع داروينيستي را در جامعه شناسي به كار گرفتند وگفتند: قانوني جبري و كلي در كل جوامع بشري حاكم است و آن وجود جنگ و تنازع در بقاست تا اصلح و اكمل باقي بماند و ديگران حذف شوند.
در نقطه مقابل، گرايش ديگري است كه مي گويد: جنگ يك بيماري و امري غيرطبيعي است و به طور كلي بايد ريشه كن شود. از قديم الايام چنين گرايشي در هندوئيسم وجود داشته است. اين ها معتقدند كه به هيچ چيز نبايد تعرض كرد و انسان ها هم بايد از آن چه در عالم وجود دارد به قدر ضرورت استفاده كنند؛ حتي از گياهان هم نبايد زياد استفاده كنند. كشتن حيوانات و به طريق اولي انسان را مطلقا جايز نمي دانند. بنابراين همه كساني كه به نحوي دست به جنگ مي زنند يك كار غيراخلاقي و نادرستي انجام مي دهند.
نظر ديگر كه از اصول حقوق بشر شمرده شده اين است كه جنگ اصالتا بسيار بد است مگر در موارد بسيار استثنايي؛ اينان چند قانون كلي براي حقوق بشر قائل اند كه يكي از آن ها اصل حيات است. معتقدند كه يكي از حقوقي كه همه انسان ها در هر شرايطي حتي جنايت كارترين انسان ها از آن بهره مندند، حق حيات است؛ بنابراين بايد از قوانين اعدام و مشابهاتش مطلقا جلوگيري كرد. اين افراد در زبان و روي كاغذ از اين حرف ها زياد مي زنند؛ اما عملا جنايتكارترين موجودات روي زمين اند كه روي حيوانات وحشي را هم سفيد كرده اند.
اسلام چه مي گويد؟
در اين ميان اسلام و دين توحيدي چه مي گويد؟ دين الهي، واقعيت هاي جامعه را در نظر مي گيرد و براساس آن ها قوانين متناسبي وضع مي فرمايد كه بتوانند مجموعا سعادت بشر را تامين كنند. اسلام اين را كه به هيچ موجود زنده اي نبايد تعرض كرد قبول ندارد؛ حتي اگر استفاده از برخي حيوانات، بي جهت تحريم شود مي گويد: «قل الله اذن لكم ام علي الله تفترون؛1 بگو: آيا خداوند به شما اجازه داده يا بر خدا افترا مي بنديد»؛ خدا اين ها را براي استفاده شما خلق كرده است. از حيواناتي كه گوشتشان حلال است استفاده كنيد، البته به صورت معتدل و طبق ضوابط. حتي يكي از عبادات اسلامي قرباني كردن است.
اين بينش در مقابل هر دو بينش افراطي و تفريطي فوق است. اسلام درباره جنگ هم واقع بينانه قضاوت مي كند؛ چون خدا انسان را آفريده و مي داند چه آفريده است و آفرينش او چه لوازمي دارد. مي داند انسان ها در اثر تضادي كه در خواسته هايشان وجود دارد كارشان به جنگ خواهد كشيد. اين كه ما به صورت آرماني و ايده آلي بگوييم بايد جلوي هر گونه جنگ و دفاع را گرفت و همه اين ها محكوم است با واقعيت زندگي انسان سازگار نيست و نتيجتا به نفع ظالمين تمام خواهد شد. خودداري از جهاد و دفاع در برابر دشمن، زمينه را براي دشمن آماده مي كند تا هر غلطي مي خواهد انجام دهد و خدا اين را اجازه نمي دهد. اسلام اين را در نظر گرفته است كه با وجود طبيعتي كه در بشر هست خواه ناخواه كارش به نزاع و جنگ خواهد كشيد و بايد اين امر را ضابطه مند كرد و براي آن مقرراتي وضع كرد. نقش اصلي شريعت همين است كه با توجه به وجود زمينه انحراف در جامعه، مقرراتي وضع كند و سعي كند اين مقررات اجرا شود تا جلوي انحرافات گرفته شود يا به حداقل برسد.
هواهاي نفساني؛ بدنام كننده اسلام
از جمله فسادهاي جامعه انساني اين است كه كساني به بهانه عمل به احكام اسلامي مرتكب جناياتي شدند كه باعث بدنامي مسلمان ها شد. سلسله هايي از سلاطين كشورهاي اسلامي به نام جهاد اسلامي مرتكب كارهاي زشتي شدند كه رواج اسلام در آن سرزمين ها را قرن ها به تأخير انداخت و اسلام را در دنيا بدنام كرد. امروز هم امثال طالبان و القاعده در سراسر دنيا همان طور عمل مي كنند و اسمش را اجراي احكام اسلام مي گذارند. بايد توجه داشته باشيم كه حقيقت جهاد را آن گونه كه در اسلام هست نه يك كلمه بيشتر و نه يك كلمه كمتر اجرا كنيم؛ نه اين كه هواهاي نفساني را به پاي اسلام بگذاريم.
اصل دفاع و امور لازم الدفاع
به طور كلي همه ما مي دانيم كه يكي از فروع و ضروريات دين ما جهاد است و در اين مطلب هم هيچ بحثي نيست. آن چه مهم است اين است كه خود قرآن براي تشريع جهاد به حكمت هايي اشاره فرموده است كه با توجه به اين حكمت ها ما مي توانيم هم بفهميم كه اصلا جهاد براي چه تشريع شده است و هم حدود و لوازم آن را بشناسيم.
آن اصلي كه مي توان گفت هيچ انسان سليم الفطره اي نمي تواند آن را انكار كند، اصل «دفاع» است؛ اين اصل مي گويد: اگر ما مورد حمله دشمن قرار گرفتيم صحيح نيست كه آرام بنشينيم و درمقابل عوامل نابودكننده تسليم شويم. هيچ فطرتي اين را نمي پذيرد. خوب است در برابر كساني كه مدعي طرفداري از حقوق بشرند و با احكام جهاد اسلامي مخالف اند و مي گويند: «چون اسلام احكام جهاد دارد خشونت طلب است!» بحث را از اين جا شروع كنيم كه هيچ انسان سليم الفطره اي نمي تواند دفاع را تحريم كند و بگويد نبايد دفاع كرد. اما سؤال اين است كه از چه چيزهايي بايد دفاع كرد؟ آيا فقط اگر جان در خطر باشد بايد از آن دفاع كنيم يا در برابر تجاوز به ناموس، فرزندان و ساير متعلقات هم بايد دفاع كرد؟ در سطح جامعه، هر ملتي وظيفه دارد كه از چه اموري دفاع كند؟ عملا آن چه در بين همه مردم دنيا متعارف است دفاع از آب و خاك است. در هر فرهنگي قهرماناني وجود دارند كه مردم به وجودشان افتخار مي كنند و اين ها معمولا كساني هستند كه از آب و خاك مردمشان دفاع كرده اند. پس غير از دفاع از جان، دفاع از آب و خاك هم مورد قبول عقلاست. بسياري از اقوام- شايد اين هم استثناء نداشته باشد- عرض و ناموس را هم لازم الدفاع مي دانند، گرچه به جنگ و كشتار منتهي شود و اگر كساني در اين امور كوتاهي كنند آن ها را مردمي پست و زبون مي دانند. در فرهنگ عقلاي عالم هم چنين افرادي محكوم اند. البته همان طور كه قبلا هم عرض كردم برخي ممكن است در مقام حرف و روي كاغذ غير از اين بگويند؛ ولي عملا همه اين ها را مي پذيرند.
جهاد في سبيل الله؛ نه في سبيل آب و خاك
آيا جهاد اسلام هم همين است؟ ما هيچ شكي نداريم كه اگر دشمنان اسلام به مسلمين حمله كنند و بخواهند آن ها را نابود كنند يا اراضي شان را تصرف كنند دفاع در برابر آن ها تكليفي واجب است. اما عرض ما اين است كه جهاد اسلامي بسيار شريف تر و ارزشمندتر از آن چيزي است كه پيش عقلاي عالم است. آن چيزي كه پيش عقلاي عالم است غريزه اي است كه در حيوانات هم هست. بسياري از حيوانات اگر به لانه شان حمله شود به شدت از آن دفاع مي كنند. اگر كسي از خانه و لانه اش دفاع نكند از حيوان هم پست تر است. اين هنري محسوب نمي شود. مسئله اين است كه جهاد اسلام، جهاد في سبيل الله است. هدفي كه براي جهاد در اسلام تعيين شده است خيلي بالاتر از اين است كه صرفا براي حفظ جان و مال باشد.
اولين آياتي كه درباره جهاد نازل شد و مورد آن هم دفاع بود، آياتي از سوره حج است كه مي فرمايد: «ان الله يدافع عن الذين آمنوا ان الله لايحب كل خوان كفور¤ اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علي نصرهم لقدير¤ الذين اخرجوا من ديارهم بغير حق الا ان يقولوا ربنا الله و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم الله كثيرا و لينصرن الله من ينصره ان الله لقوي عزيز؛2 خداوند از كساني كه ايمان آورده اند دفاع مي كند؛ خداوند هيچ خيانتكار ناسپاسي را دوست ندارد. به كساني كه جنگ بر آنان تحميل گرديده اجازه جهاد داده شد؛ چرا كه مورد ستم قرار گرفته اند و خدا بر ياري آن ها تواناست. آن هايي كه از شهر خود به ناحق رانده شدند، [گناهي نداشتند] جز اين كه مي گفتند: پروردگار ما، خداي يكتاست؛ و اگر خداوند بعضي از مردم را به وسيله بعضي ديگر دفع نكند، ديرها و صومعه ها و معابد يهود و نصارا، و مساجدي كه نام خدا در آن بسيار برده مي شود ويران مي گردد؛ و خداوند كساني را كه او را ياري كنند ياري مي كند؛ خداوند قوي و شكست ناپذير است.» قبل از اين مسلمانان اجازه جنگ مي خواستند؛ ولي آيه نازل شد كه: «كفوا ايديكم؛3 فعلا دست نگه داريد.» چون تعدادشان كم بود و ساز و برگ جنگي نداشتند؛ لذا اگر به جنگ اقدام مي كردند در همان روزهاي اول تار و مار مي شدند. اين آيات براي اولين بار اجازه دفاع به مسلمين را داد. بعد در بيان حكمت آن نمي گويد: «اگر جهاد نكنيد جان شما به خطر مي افتد و آب و خاكتان در اختيار ديگران قرار مي گيرد»؛ بلكه مي فرمايد؛ «اگر اجازه دفاع و جهاد ندهيم عبادتگاه ها از بين مي رود.» البته اين حكمت اصل جهاد در همه اديان الهي بوده است؛ چون دفاع و جهاد مخصوص اسلام نيست. حكمت اصلي كه در قرآن روي آن تكيه مي شود اين است كه نام خدا در زمين زنده بماند و مردم با ديدن معابد و مساجد به ياد خدا بيافتند؛ چون ياد خدا تنها حقيقتي است كه مي تواند انسان را به سعادت برساند. بعد هم مي فرمايد: اين كساني كه ما به آن ها اجازه دفاع و وعده نصرت داديم كساني اند كه هدفشان اين است كه اگر در جنگ پيروز شوند اولين كاري كه مي كنند اقامه نماز و دادن زكات است؛ يعني اجراي دين. اسم اين جهاد هم جهاد في سبيل الله است نه في سبيل آب و خاك.
جان ها فداي اسلام
ما چه قدر از اين فرهنگ عقب افتاده ايم كه امروز براي دفاع از چنين حكمي به مطلبي متوسل مي شويم كه بين حيوانات مشترك است؛ يعني دفاع از آب و خاك و وطن. حيوانات هم از وطنشان دفاع مي كنند؛ اين كه هنري نيست. آن چه مهم است دفاع از ارزش ها و دفاع از دين است. همه چيز فداي دين! متأسفانه نفوذ فرهنگ غربي باعث شده است كه ما براي مسئله اي با اين عظمت آن قدر تنزل كنيم كه جهاد را در حد غريزه اي حيواني قرار دهيم!
حضرت زهرا سلام الله عليها در يك كلمه مي فرمايند: والجهاد عزا للاسلام. ما خيلي هنر داشته باشيم مي گوييم: جهاد براي عزت مسلمين است. اما حضرت مي فرمايند: «والجهاد عزا للاسلام؛ يعني هدف اصلي، اسلام است. ما بايد فداي اسلام شويم. اصلا در مقابل اسلام چيزي قابل طرح نيست.
حاصل جواب ما از اين سؤال كه «از چه اموري بايد دفاع كرد؟» اين است كه در درجه اول بايد از ارزش هاي الهي دفاع كرد و بعد دفاع از جان، مال، ناموس، آب و خاك، اموال و... مطرح مي شود.
مهم ترين دفاع، دفاع از دين است كه باعث سعادت همه انسان هاست. اگر دين نباشد انسان ها در حد حيوان و گاهي پست تر از حيوان خواهند شد. قرآن مي گويد: ان شرالدواب عندالله الذين كفروا فهم لايؤمنون؛4 نمي گويد: بدترين انسان ها كساني اند كه با خدا عناد دارند؛ بلكه مي فرمايد: اين ها بدترين جنبندگان اند. اگر اسلام نباشد كار به اين جا منتهي مي شود. پس بالاترين دفاع، دفاع از آن چيزي است كه سعادت همه انسان ها در گرو آن است؛ يعني دفاع از اسلام. ارزش مسلمين هم به خاطر اسلامشان است؛ پس اصالت با اسلام است. متأسفانه اين نكته اي است كه در بسياري از گفتارها و نوشتارها مورد غفلت واقع شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. يونس 59 2. حج، 38-40 3. نساء، 77 4. انفال، .55
پاورقي

 



توصيه رهبر انقلاب به موسوي در 24 خرداد 88

حميد رضا اسماعيلي
فرداي انتخابات رهبر انقلاب براساس سنت حسنه و عادت معهود فرهنگ انتخابات در ايران پيام تبريكي را خطاب به ملت ايران صادر كردند. متن اين پيام چنين بود:
بسم الله الرحمن الرحيم. ملت عزيز ايران! مردان و زنان آگاه و شجاع و زمان شناس! سلام خدا بر شما كه شايستگي خود را براي دريافت سلام و رحمت الهي به اثبات رسانديد. جمعه حماسي شما حادثه اي خيره كننده و بي همتا بود كه در آن رشد سياسي و چهره مصمم انقلابي و توان و ظرفيت مدني ملت ايران در نمايي زيبا و پرشكوه در برابر چشم جهانيان به نمايش درآمد. اقتدار و عزتي كه شما با آرامش و متانت و كمال خود در تاريخ كشور به ثبت رسانديد و اراده خلل ناپذيري كه در ميان آتشبار جنگ رواني دشمنان با حضور در اين عرصه تعيين كننده نشان داديد از چنان اهميتي برخوردار است كه با هيچ بيان معمولي و متعارفي نمي توان آن را توصيف كرد... انتخابات 22 خرداد با هنرنمايي ملت ايران نصاب تازه اي در سلسله طولاني انتخابات هاي ملي پديد آورد. ... گمان بر اين است كه دشمنان بخواهند با گونه هايي از تحريكات بدخواهانه شيريني اين رويداد را از كام ملت بزدايند. به همه آحاد مردم و به ويژه جوانان عزيز كه سرزنده ترين نقش آفرينان اين حادثه شورانگيز بودند توصيه مي كنم كه كاملاً هوشيار باشند. همواره بايد شنبه پس از انتخابات روز مهرباني و بردباري باشد. چه طرفداران نامزد منتخب و چه هواداران ديگر نامزدهاي محترم از هر گونه رفتار و گفتار تحريك آميز و بدگمانانه پرهيز كنند. رئيس جمهور منتخب و محترم رئيس جمهور همه ملت ايران است و همه و از جمله رقيبان ديروز بايد يكپارچه از او حمايت و به او كمك كنند.471
اما همان طور كه رهبر معظم انقلاب براساس شواهد امر پيش بيني مي كردند و در پيام تبريك فوق نيز به روشني قابل مشاهده است، انتخابات رياست جمهوري دهم در همان گام نخست به پايان نرسيد. در واقع نهضت مردم سالاري ديني براي صيانت از آراي اكثريت و حفظ آراي به دست آمده از گام دومي هم برخوردار بود. گويي در تاريخ نهادينه سازي مردم سالاري ديني، بايد جمهوري اسلامي تجربه نوين ديگري را از
سر مي گذراند. تجربه اي كه شكست خوردگان در رقابت به دلايل گوناگون كه ظرفيت شكست را نداشتند، براي تحميل خود به جامعه از انواع روش ها بهره بردند. جرياني كه در پيش از انتخابات نيز به توصيه هاي رهبري توجه نكرد، در فرداي انتخابات و معلوم شدن نتيجه نيز از گذشته خود پند نگرفت و گمان تلخي را كه دوستداران انقلاب علاقه اي به وقوع آن نداشتند، محقق ساختند. آنان از فرصت هيجانات به وجود آمده در كوران انتخابات سوءاستفاده كردند و همسو با دو ضلع ديگر برانداز با ادعاي تقلب سعي كردند جمعيتي را كه به نمايندگان آنان رأي داده بود به خيابان ها بكشند. البته در مواردي نيز موفق شدند و توانستند بر بخشي از اقشار و افراد تأثير بگذارند. در واقع از همين جا به بعد بود كه گام دوم مردم سالاري ديني براي دستيابي به توسعه سياسي و صيانت از آراي اكثريت آغاز مي شد.
جريان شكست خورده كه اپوزيسيون و دولت هاي بيگانه نيز ناآرامي و اغتشاشات آنان را تأييد و حمايت مي كرد، اصرار داشت آشوب هاي خياباني را توسعه دهد و آتش درگيري ميان طرفداران حكومت و گروه هاي هفتاد رنگ مخالف جمهوري اسلامي را شعله ور كند، زيرا گمان مي كرد ديگر چيزي براي از دست دادن ندارد. در حالي كه اگر به قواعد دموكراسي پاي بند بود مي توانست از فرصت هاي ديگر انتخاباتي بهره ببرد، اما ترجيح داد همه برگهاي خود را بسوزاند و از دايره نظام مردم سالاري خارج شود و رودرروي ملت بايستد. اين وضعيت فضاي حاكم بر جامعه را آلوده ساخت و برداشتن گام دوم براي تثبيت آراي اكثريت را با ظرافت بيشتري همراه ساخت. ظرايفي كه بدون هدايت هاي رهبري درك آنها و گذشتن از اين مرحله با ترديدهاي جدي مواجه است.
رهبر معظم انقلاب پيش از آغاز حوادث پس از انتخابات، در عصر روز يكشنبه 24 خرداد ميرحسين موسوي را به حضور مي پذيرند و درباره مسايل انتخابات با وي به گفت وگو مي پردازند. در اين ديدار پس از آن كه موسوي ديدگاه خود را درباره روند انتخابات بيان مي كند، رهبر معظم انقلاب ضمن تأكيد بر لزوم حفظ آرامش و متانت و پيگيري مسائل از طريق مراجع قانوني خطاب به وي مي گويند: «در دوره هاي قبلي انتخابات نيز برخي افراد و نامزدها، مسائلي داشتند كه از طريق شوراي نگهبان به عنوان مرجع قانون رسيدگي به شكايات انتخاباتي، پيگيري كردند و طبعاً در اين دوره نيز مسائل بايد از طريق قانوني دنبال شود.» ايشان با اشاره به نامه موسوي به شوراي نگهبان افزودند: «به شوراي نگهبان تأكيد شده كه با دقت به اين نامه رسيدگي شود.» ايشان همچنين با اشاره به تحريكات دشمن و برخي طراحي هاي پشت صحنه براي به آشوب كشاندن خيابان ها خطاب به موسوي افزودند: «جنس شما با اين گونه افراد متفاوت است و لازم است كارها را با متانت و آرامش پيگيري كنيد.»472
با وجود اين پندها و توصيه ها، جريان شكست خورده در انتخابات همچنان بر روش هاي غيرعقلاني، غيرشرعي و غيرقانوني خود اصرار كرد و با ايجاد حوادث 25 خرداد كه در پي تجمع غيرقانوني اين جبهه شكل گرفت، التهابات سياسي افزايش پيدا كرد. رهبر انقلاب در اين شرايط كه ناگفته هاي فراواني از پيش از انتخابات داشتند و به دليل وجود رقابت هاي سياسي صلاح مي ديدند تا پس از انتخابات سكوت كنند، در نماز جمعه 29 خرداد حضور يافتند و به تشريح برخي مسايل راجع به انتخابات پرداختند. چنان كه پيشتر نيز ديديم بسياري از كارشناسان سياسي معتقدند خطبه هاي رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه 29 خرداد در بهبود اوضاع و بيداري افراد فريب خورده و هيجان زده و بازگشت آرامش نسبي به پايتخت تأثير مهمي داشت. در واقع، مواضع رهبري در روزهاي پس از انتخابات توانست اهداف برخي جريان هاي سياسي داخلي و خارجي براي تحقق انقلاب مخملي در ايران را با مانعي بزرگ مواجه سازد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
471 . رهبر انقلاب: انتخابات 22 خرداد با هنرنمايي ملت ايران نصاب تازه اي در سلسله طولاني انتخابات هاي ملي پديد آورد»؛ روزنامه جمهوري اسلامي؛ يكشنبه 2 خرداد 1388؛ ش 8636.
472 . «مسايل بايد از طريق قانوني دنبال شود»؛ روزنامه مردم سالاري؛ 26/3/1388؛ ش 2098.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14