(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 17 خرداد 1390- شماره 19944

كار كرد عقل (چراغ راه)
اطاعت از امام (حكايت خوبان)
مراتب و ابعاد نفاق
تپش قلم
جامعه كبيره؛ مرامنامه امام شناسي
ديدگاه
محورها و شاخص هاي عدالت در گفتمان رهبري
پاسداري به نام غيرت



كار كرد عقل (چراغ راه)

قال الامام الحسن(ع): راس العقل معاشره الناس بجميل، و بالعقل تدرك الداران جمعياً، و من حرم من العقل حرمها جمعياً.
امام حسن(ع) فرمود: راس عقل و خرد، معاشرت با مردم به نيكي است. به وسيله عقل و خرد، هر دو سراي (دنيا و آخرت) را مي توان به دست آورد. اما كسي كه از عقل و خرد محروم است، از خير هر دو جهان محروم خواهد بود.(1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-بحارالانوار، ج75، ص 111

 



اطاعت از امام (حكايت خوبان)

امام موسي بن جعفر(ع) طي نامه اي به علي بن يقطين امر فرمودند كه تو از اين به بعد اين طور وضو بگير: صورتت را بشوي، دست ها را از سر انگشت ها تا مرفق بشوي، بعد تمام سر را و ظاهر و باطن گوش ها را مسح كن، بعد پاها را هم بشوي.
علي بن يقطين نامه را كه خواند تعجب كرد كه اين دستور وضوي سني است! وضوي مسلمان شيعه به اين كيفيت نيست. ولي گفت: من وظيفه اي جز تبعيت از دستور امام ندارم و بايد به همين كيفيت وضو بگيرم. مدتي گذشت تا اينكه دشمنان علي بن يقطين از او نزد هارون سعايت كردند و به او گفتند:اين علي بن يقطين كه نزد شما اين قدر قرب و منزلت دارد رافضي و از دوستان موسي بن جعفر است و در خفا براي روي كار آمدن او فعاليت دارد. او گفت: من كه هيچ نقصي در او نديده ام و باور نمي كنم. عاقبت گفتند: در وضو او را امتحان كن! (چون يك اختلاف روشني كه سني با شيعه دارد در وضو است) در خلوت مراقب او باش و ببين چطور وضو مي گيرد. علي بن يقطين نيز عادت داشت كه در جاي خلوت وضو بگيرد و نماز بخواند. يك روز هارون او را به بهانه اينكه كار لازمي دارم در كاخ، نزد خود نگه داشت. موقع نماز كه شد او به جاي خلوتي رفت تا وضو بگيرد. هارون از جايي كه او نبيند مراقبش بود اما ديد او برخلاف گفته سعايت كنندگان به همان كيفيت اهل تسنن وضو گرفت نه به روش رافضيان. ديگر از شدت خوشحالي نتوانست خودش را نگه دارد. از مخفي گاه بيرون آمد و گفت: به خدا قسم، ديگر حرف كسي را درباره ات قبول نمي كنم، دروغ مي گفتند كه تو رافضي هستي، من معتقد شدم كه مرد صادق و اميني هستي و هر كس درباره ات حرفي بزند ديگر باور نخواهم كرد. چند روز ديگر از طرف امام(ع) نامه آمد كه از اين به بعد به همان كيفيت سابق خود وضو بگير كه محذور برطرف شد.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-صفيرهدايت6،توبه، آيه الله ضياءآبادي

 



مراتب و ابعاد نفاق

پرسش:
مفهوم نفاق را توضيح داده و مراتب و ابعاد آن را در ساحت فردي و اجتماعي از ديدگاه قرآن بيان كنيد؟
پاسخ:
يكي از واژه هايي كه از منظر قرآن بيانگر روابط منفي ميان انسان ها است و از برخورد ناصحيح و مخدوش حكايت مي كند، «نفاق» است، كه در قرآن بار منفي دارد، از اين رو قرآن به صورت گسترده با آن به مبارزه پرداخته است.
مفهوم نفاق
راغب اصفهاني در مفردات صفحه 811 در تعريف لغوي نفاق مي نويسد:
«نفاق عبارت است از داخل شدن در دين از يك در و خارج شدن از در ديگر و برهمين معنا قرآن اشاره داردكه فرمود: «ان المنافقين هم الفاسقون» اي الخارجون من الشرع (خارج شوندگان از دين)».
بنابراين به كسي كه وارد دين اسلام نشده «منافق» اطلاع نمي شود. منافق شخصي است كه برحسب ظاهر، دين را پذيرفته و با پوشش دين مي خواهد به آن ضربه بزند.
از اين رو منافق هم از يك جهت دين را پذيرفته و از جهتي ديگر از دين خارج شده است. (آسيب رساندن او به دين در واقع خروج اوست).
درباره معناي اصطلاحي نفاق نيز آمده است: «النفاق اظهار الايمان با للسان و كتمان اللكفر بالقلب، اظهار ايمان با زبان و مخفي كردن كفر با قلب را نفاق مي گويند.
مراتب نفاق در قرآن
همان گونه كه ايمان داراي مراتب است، نفاق نيز مراحل و مراتب مختلف و گوناگوني دارد. بزرگ ترين نفاق آن است كه انسان ايمان به خدا، ملائكه، كتب، رسل و اعتقاد به آخرت را اظهار كند، درحالي كه خلاف آن را در باطن باور داشته باشد.اين قسم از نفاق در زمان صدراسلام زياد بود. مرتبه ضعيف آن نفاق در عمل است. اين قسم از نفاق آن است كه كاري را به صورت علني انجام دهد و حال آن كه به كارش اعتقادي ندارد. بنابراين نفاق نيز مانند ايمان، مراتب و شدت و ضعف دارد. تا جايي كه در آيات قرآن، كساني منافق ناميده مي شوند كه در محيط اسلامي مانند آنان زياد هستند، مثل كساني كه ازجهاد تخلف مي كردند، يا دلبستگي آنان به دنيا مانع از اداي تكاليفشان مي شد. افرادي كه نماز را با كسالت مي خوانند و از روي اكراه انفاق مي كنند، نيز در قرآن منافق ناميده شده اند. در اينجا به بعضي از آيات مرتبط باعث نفاق مي پردازيم:
1- نفاق در اصول اعتقادي
قرآن كريم آيه 8 سوره بقره مي فرمايد: و كساني از مردم هستند كه مي گويند؛ به خداوند و روز بازپسين ايمان آورده ايم، ولي آنان مومن نيستند.
همچنين در آيه، سوره منافقون مي فرمايد: منافقان چون به نزد تو آيند، گويند:
«گواهي مي دهيم كه تو پيامبر خدايي، خداوند مي داند كه تو پيامبرش هستي و خداوند گواهي مي دهد كه منافقان دروغگو هستند.»
اين آيات گواهي مي دهد كه در دوره حيات پيامبر(ص)، منافقان در عقيده حضور داشته اند.
2-نفاق در عمل
در سوره توبه آيه 54 و چند آيه ديگر به تبليغات سوء منافقان در ميان مجاهدان اسلام اشاره مي كند و به كارشكني هاي آنان مي پردازد. در ادامه مي گويد: اينان مردمي هستند كه اعمال منافقانه انجام مي دهند، نماز را با كسالت مي خوانند و انفاق را با كراهت انجام مي دهند. «و جز با حالت كسالت به نماز نمي پردازند و جز با اكراه انفاق نمي كنند.»

 



تپش قلم

عباسعلي كامرانيان
وقتي مصاحبان انسان همگام او نباشند، درك تنهايي اولاد آدم كامل مي شود!
¤¤¤
نادان نافرمان، دردش بي درمان و حسرتش بي پايان است.
¤¤¤
در جايي كه روابط براي ضوابط تعيين تكليف مي كند، دلايل اقويا قانع كننده تر جلوه گري مي كند!
¤¤¤
در نظر دانا، يك اشتباه شكست تلقي نمي شود بلكه جزيي از كل يك پيروزي است!
¤¤¤
كسي كه از حدود فرار كند، در بي بندوباري محدود مي شود!
¤¤¤
دشمن عيب گو، از دوست عيب جو، محرم تر است!
¤¤¤
شعاع انديشه هر انسان، نسبت مناسب با دايره شخصيت او دارد.
¤¤¤
اهل بصيرت مي دانند كه: چشم دريا به بخشش جويبارهاي كوچك است بنابراين سطحي قضاوت نمي كنند!
¤¤¤
همه انسانها زير يك آسمانند اما هركدام، افق خاصي را تماشا مي كنند!
¤¤¤
هر كودك مجرمي بايد بعد از محاكمه و مجازات والدينش، محاكمه شود!
¤¤¤
بعضي از ظاهرهاي فريبنده، باطن هاي مايوس كننده دارند و داستان نفاق حكايت سياه چاله دوزخ است!
¤¤¤
بعضي از فاتحان بزرگ، صاحبان عقب نشيني هاي بزرگ تاريخي هم بوده اند!
¤¤¤
بهشت و جهنم در منزلگاه دنيا بين اولاد آدم قسمت مي شود، قدر حال را بدانيد!

 



جامعه كبيره؛ مرامنامه امام شناسي

باقر حبيبي
نيايش ائمه، كتاب معارف امامت
راه هاي گوناگوني براي شناخت مفهوم امام در فرهنگ اسلامي وجود دارد. از آن جايي كه امام در بينش اسلامي به ويژه شيعه از جايگاه خاص و بلندي برخوردار است، شناخت آن ضرورت خاصي نيز مي يابد.
راه شناخت مفهوم اصطلاح كليدي «امام» آن است كه به منابع دست اول و اصيل اسلامي از جمله كتاب و سنت معتبر مراجعه كنيم.
پس از قرآن كه كتاب نازل است بي گمان محكم ترين و استوارترين منبع و مستند براي شناخت مفهومي و معنايي و حتي مصداقي آن، كتاب صاعد است كه ما از آن به دعاهاي ماثور تعبير مي كنيم. از آن جايي كه پاسخ هاي امامان و يا سخنراني ها و نامه ها و ديگر مواردي كه از امامان معصوم(ع) در اين باره وارد شده همگي تحت شرايط و مقتضيات خاصي انجام شده و پاسخ ها با توجه به فهم مخاطب بوده و يا تحت شرايطي خاص نامه اي نوشته و سخنراني انجام شده است نمي توان آن را پاسخ هاي كامل دانست؛زيرا درصدي از حقيقت را برمي تاباند نه همه آن را. بنابراين لازم است به موارد ديگري تمسك جست كه امامان توانسته اند در اين فرصت و شرايط همه آن چه حق مطلب است را ادا نمايند.
دعاهاي امامان معصوم(ع) از آن جايي كه مخاطب آن خداست و دور از شرايط تحميلي و مقتضيات ديگر بيان شده، بهترين وكامل ترين منبع براي شناخت اصطلاح واقعي امام در مفهوم قرآني و برداشت و تفسيري شيعي آن است.
در دعاهاي امامان معصوم(ع) با خداي خود، جلوه هاي بلندي از نقش و جايگاه والاي امام معصوم در هستي و قرب الهي تبيين و معرفي شده است. امامان(ع) در نيايش هاي خود، امامت را چنان كه هست معنا مي كنند و چنان كه امام در هستي عمل مي كند و موقعيت و منزلت دارد، معرفي مي شوند.
جايگاه امام معصوم در هستي
امام معصوم(ع) در اين نيايش ها كسي است كه در مقام ربوبيت طولي و خلافت الهي نشسته است و نه تنها در مقام تشريع در ادامه مسير نبوت و رسالت عمل مي كند، بلكه در مقام انسان كامل و خلافت الهي و ربوبيت طولي بر بشر و هستي در تكوين تصرف مي نمايد و هر كسي را به كمال لايق و شايسته خود مي رساند و به هر چيزي در هستي مدد مي رساند تا خود را بشناسد و دريابد و به كمال شايسته برسد.
نيايش هاي امامان(ع) همواره داراي فرازها و بندهايي در اين باره بوده است و برخي از نيايش ها حتي با هدف معرفي مفهوم امامت در تفكر قرآني شيعي صادر شده است و امامان معصوم(ع) با استفاده از دعا مفاهيم بلندي را كه صعب مستصعب است به ديگران از همه نسل ها و عصرها انتقال داده اند.
از جمله اين دعاها مي توان «زيارت جامعه كبيره» را بيان داشت كه از امام هادي(ع) در زماني صادر شد كه در مفهوم امامت و جايگاه و نقش او تشكيك ها و ترديدهايي بوجود آمده بود. اين ترديدها به سبب ادعاهاي برخي از نااهلان و مدعيان امامت دروغين بود كه از عصر امام زين العابدين(ع) آغاز شده بود و كساني در زمان امام و به ويژه پس از رحلت آن بزرگوار، اقدام به معرفي خود و يا كساني به عنوان امام كرده بودند كه هيچ گونه ظرفيت و تواني در اين باره را نداشتند و از هرگونه لياقت امامت ظاهري و خلافت باطني بي بهره بودند.
مرامنامه امامت شناسي
از اين رو امام هادي(ع) با بهره گيري از قالب دعا به شكل زيارت جامعه مي كوشد تا مفاهيم امامت در انديشه و باور اسلامي شيعي را به نسل هاي آينده انتقال دهد. براين اساس مي توان گفت كه زيارت جامعه، مرامنامه امامت شناسي شيعي براساس آموزه هاي قرآني و باطن و حقايق و اشارت وحياني است.
حجت الاسلام مؤدب در اين باره مي نويسد: درباره ويژگي هاي انسان كامل مطالب فراواني در قرآن مجيد و روايات و ادعيه و زيارت ها و نيز در كتاب هاي كلامي و فلسفي و عرفان مطرح شده است. علت توجه زياد به اين موضوع، نقش و جايگاه خاص انسان كامل به عنوان خليفه خداي سبحان است كه هم در عالم تكوين، مسئوليت خطيري دارد و هم در عالم تشريع و از آن جا كه هر فيض و عنايت الهي به واسطه او به ساير موجودات مي رسد، لازم است كه درباره ابعاد گوناگون وجودي وي مطالعات بيشتري- افزون بر آن چه در حال حاضر در دسترس است- صورت گيرد.
پژوهش درباره انسان كامل فقط تحقيق علمي نيست، بلكه در عرصه عمل هم فوايد بي شماري دربردارد. (سيدرضا مؤدب، تاريخ حديث، چاپ نخست)
زيارت نامه هايي كه تحت عنوان زيارت جامعه ياد شده اند، مضاميني اند كه به وسيله آن ها مي توان همه ائمه هدي(ع) را زيارت كرد. شايد علت ديگر اين وجه نام گذاري، تصوير نسبتا جامعي است كه در اين زيارت ها از ائمه(ع) ارائه شده است. (سيماي ائمه(ع) در شرح زيارت جامعه كبيره، علي نظامي، ج1، ص 20 و 21)
زيارت جامعه، زيارتي است كه آن را شيخ طوسي در «تهذيب» و شيخ صدوق در «من لايحضره الفقيه» نقل كرده اند. مرحوم مجلسي درباره آن مي گويد: «اين زيارت بهترين زيارت جامعه از نظر متن و سند و فصيح ترين و بليغ ترين آن هاست.» پدر ايشان نيز در «شرح من لايحضره الفقيه» مي گويد:«اين زيارت، بهترين زيارت و كامل ترين آن هاست و من همواره در پرتو آن به زيارت ائمه(ع) در اعتاب مقدسه نايل مي شدم. (مفاتيح الجنان، زيارت دوم از زيارت هاي جامعه)
يكي از كاربردهاي آن، ارتباط بهتر و صحيح تر با امام براي نايل شدن به فيوضات الهي است كه در قالب زيارت و توسل و ياري خواهي از ارواح مقدس و مطهر مطرح است. كاربرد ديگر آن در بحث شفاعت است و اين كه آيا در برزخ هم، شفاعت وجود دارد يا مختص به عالم قيامت است؟و اين كه چند نوع شفاعت وجود دارد و حد و اندازه آن چيست؟ و مباحثي از اين قبيل.زيارت جامعه، بسان سيل از كوهسار وجود هادي امت، حضرت ابوالحسن ثالث، علي بن محمدنقي(ع) سرازير شده است و در آن در پوشش بيان فضائل انسان كامل، معارف عميق توحيدي و ولايي، مطرح شده است. امام هادي(ع) در اين زيارت، ائمه اطهار(ع) را با جلوه هاي گوناگون مطرح ساخته تا زائر، آنان را از زواياي مختلف تماشا كرده و الگوي خود قرار دهد.
در اين زيارت، مهمان با انواع غذاهاي امام شناسي، بزرگ داشته مي شود. در واقع اين بيانات عرشي امام علي النقي، يك دوره امام شناسي است. متن اين عبارت ها به گونه اي است كه صدور آن از غير معصوم(ع) محال است. وانگهي مضامين آن با قرآن هماهنگ است و اين، نكته اي است كه پژوهشگر را از بحث سندي آن بي نياز مي سازد. امام(ع) نه تنها به شيوه دعا و نيايش، جايگاه تشريعي و تكويني امام معصوم(ع) را نشان مي دهد و تشريح مي كند، بلكه در مقام معرفي علمي و عملي خود به عنوان مصداق عيني و خارجي به اشكال مختلف مي كوشد تا آن را نشان دهد.
در خصوص علت اوليه صدور اين زيارت، در روايت و گزارش هاي تاريخي نقل شده كه شخصي به نام «موسي بن عبدالله نخعي» به حضرت علي النقي(ع) عرض كرد: «يابن رسول الله! مرا به زيارتي با بلاغت كامل آموزش ده كه هرگاه درصدد بودم يكي از شما را زيارت كنم، از آن طريق باشد. آن گاه حجت علي الاطلاق خداوند متعال، امام هادي(ع) اين زيارت را بيان فرمودند.
برتري علمي امام هادي(ع)
«متوكل» از عالم بزرگ عصر خويش «يعقوب بن اسحاق» مشهور به «ابن سكيت» خواست كه از امام هادي(ع) سؤالاتي بپرسد تا حضرت(ع) از جواب بازماند و از مقام و شوكت امام(ع) بكاهد. ابن سكيت سؤالي دشوار آماده كرد. در كاخ عباسي انجمن علمي فراهم شد كه در آن، متكلمين، فقها و در رأس آنان متوكل در آن جمع بودند. ابن سكيت از امام هادي(ع) اين سؤال را مطرح كرد: «چرا خداوند معجزات پيامبران را گوناگون قرار داد؟ چرا خدا موسي را با معجزه عصا و يد بيضاء، عيسي را با معجزه بهبود بخشيدن به افراد مبتلا به مرض پيسي و نابينا و زنده كردن مردگان و محمد(ص) را با معجزه قرآن و شمشير مبعوث كرد؟ امام(ع) در پاسخ فرمودند: «خداوند موسي را با معجزه عصا و يد بيضا، در زماني مبعوث كرد كه سحر، عنصر غالب جامعه بود، بنابراين خداوند با اين معجزه او را برانگيخت تا سحر آنان را مغلوب اعجاز خود كند و آنان را مبهوت و درمانده كند و حجت را به آنان تمام نمايد. عيسي را با اعجاز درمان برص و كوري و زنده كردن مردگان به اذن خدا در زماني فرستاد كه طب و پزشكي در جامعه غالب بود. خداوند پيامبر اسلام(ص) را با قرآن و شمشير در زماني برانگيخت كه شعر و شمشير بر جامعه مسلط بود. پيامبر(ص) نيز با قرآن تابان و شمشير بران، شاعران را مبهوت و شمشيركشان را منكوب كرد و حجت حق را برايشان ثابت كرد.
در مقابل جواب امام(ص)، ابن سكيت پرسيد: «پس الان حجت چيست؟» حضرت امام هادي(ع) فرمود: «عقل، كه دروغ پرداز بر خداوند را مي شناسد و او را تكذيب مي كند.» ابن سكيت اظهار درماندگي و ناتواني كرد و از ادامه بحث خودداري كرد. «يحيي بن اكثم» شروع به توبيخ كردن او كرد و گفت:«ابن سكيت را چه به مناظره»(شريف قرشي، باقر، تحليلي از زندگاني امام هادي(ع))

 



ديدگاه

رسانه شمشيري دولبه
آيت الله مكارم شيرازي:
رسانه يك شمشير دولبه است كه هم مشكلات را حل مي كند و هم گاهي استفاده هاي نادرستي از آن مي شود و بسياري از مشكلات و معضلات به ويژه مفاسد اخلاقي نيز از اين طريق است1.
استقلال حوزه علميه و مقابله با انحرافات دولت
حوزه به من افتخار استقلال داده است و اين استقلال بايد همواره حفظ شود و مردم نيز پشتيبان حوزه هستند... حوزه همواره در طول تاريخ اسلام و تشيع مستقل بوده و بايد مستقل بماند و دستش زيرسنگ هيچ دولتي نباشد... حوزه مستقل مي تواند در مقابل دولتي كه پايش را از خط اسلام و اهل بيت(ع) كنار مي گذارد مقابله و آشكارا اعتراض كند2.
اسراف بيت المال شاخص جريان انحرافي
آيت الله صافي:
بعضي از مصارف غيرضروري و خلاف شرع و قانون، از بيت المال هزينه مي شود و گاهي آمارهاي تكان دهنده اي را در روزنامه ها مي خوانيم كه حاكي از هدر رفتن ميلياردها از پول بيت المال مي باشد... اگر آمارها درست باشد براي كشور فاجعه آور است كه برخي بدون توجه به بيت المال چنين خيانت هاي بزرگي را به بيت المال مي كنند و خيانت به بيت المال خيانت به همه مردم و نظام و انقلاب است... تصرف در بيت المال بسيار مهم است؛ حتي مصرف بيهوده يك برگ كاغذ براي انسان مسئوليت آور است و بايد در برابر خداوند پاسخگو باشد3.
تعديل و هدايت غرايز در سايه عقل و وحي
آيت الله جوادي آملي:
دين اسلام هرگز دستوري مبني بر تعطيلي غرائز نداده است و چيزي را به آن تحميل نكرده، بلكه راه تامين هر غريزه اي كه در وجود انسان مي باشد را نشان داده است.
... انسان اگر بخواهد زندگي بالاتر از گياه و حيوان داشته باشد، بايد كوشش هايي را انجام دهد و آزمون هايي را پشت سربگذارد، نه اين كه غرائزش را تعطيل كند.
... اگر انسان در سايه عقل و نقل هدايت شود، انسان واقعي مي گردد بنابراين اگر بخواهد از مرز حيواني به انساني برسد، بايد آزمون هايي كه پيش روي اوست را موفق پشت سربگذارد4.
اشك كاذب با موسيقي
گاه انسان براي مظلوميت امام حسين(ع) گريه مي كند. گاهي هم با مارش عزا، بي آنكه متوفا را بشناسد، اشك مي ريزد كه اشكي كاذب است. موسيقي ممكن است چنين خطري داشته باشد؛ يعني اشكي كاذب به همراه بياورد و ما خيال كنيم كه در عقل عملي ما نرمش ايجاد كرده است5.
خطر منحرفين در عرصه قدرت
آيت الله مصباح يزدي:
تنها چيزي كه مي تواند مايه نگراني باشد و قداست دارد اين است كه اگر گروه منحرفي سركار بيايند به اسلام و دستاوردهاي انقلاب لطمه بزنند، اين خطر است و بايد نگران اينها بود، نه نگران ديگر امور و مسائل6.
حفظ ضرورت هاي اسلام
تنها انگيزه مقابله با فتنه
از جمله مسائلي كه در اين تجديدنظر بايد لحاظ كرد اين است كه روح، اساس و مشتركات احزاب بايد حفظ ضرورت هاي اسلام باشد و از اين موضع نبايد كوتاه آمد، بنابراين هرجا ديديم خطري اسلام را تهديد مي كند، بايد به ميدان آمد و آستين ها را بالا زد، هر كسي مخالف اسلام كار كند ولو هم حزبي و هم صنفي ما باشد، بايد توي دهانش بزنيم؛ زيرا در دفاع از اسلام وابستگي هاي صنفي و حزبي ملاك نيست.
... متاسفانه امروز هر كسي با انگيزه اي، از فتنه اي كه احساس مي شود پيش بيايد نگران است، لااقل مي توان اين گونه فرض كرد كه افراد با افكار مختلفي نسبت به فتنه ها نگران هستند، كساني ممكن است از اين نگران باشند كه رقيبشان در ميدان سياست پيروز شود و تنها نگراني آنها شكست سياسي در ميدان هاي انتخاباتي باشد، برخي هم نگران مقام و پست و پول هايي كه صرف مي شود، باشند، اما اين انگيزه ها مقدس نيستند؛ زيرا اين اختلاف با اهداف حزب هايي چون جمهوري خواه و دمكرات آمريكايي فرقي ندارد و هنر نيست7.
علم و ايمان دو بال پرواز
آيت الله نوري همداني:
علم به معني دانستن است ولي ايمان يعني چيزي كه انسان به آن دل بسته است و در برابر آن اطاعت و اخلاص دارد بنابراين ايمان يك مرتبه بالاتر از علم است... دومين موردي كه در اسلام و اديان الهي به آن تاكيد شده ايمان است كه علم سكولار يا علم منهاي ايمان انسان را به كمال نمي رساند بلكه باعث بدبختي نيز مي شود.
... علم منهاي ايمان همانند دزدي است كه با چراغ قوه به دزدي برود بنابراين علم بايد توام با ايمان باشد8.
لزوم بازگشت به فرهنگ
قناعت و ساده زيستي
آيت الله مظاهري:
تجمل گرايي و مبتلا شدن جامعه به زندگي مصرفي و همراه با اسراف و تبذير مورد مذمت شديد قرآن كريم واقع شده و به هيچ وجه با سيره زندگاني اهل بيت و به خصوص حضرت زهرا(س) سازگاري ندارد.
... مهريه ها و جهيزيه هاي سنگين و غيرقابل قبول و همچنين اقتصاد ناسالم و بيمار كنوني، مبتلا شدن مردم به ربا كه جنگ با خداوند متعال است، افسردگي و ساير اقسام بيماري هاي روحي و رواني، ناشي از رواج تجمل گرايي و هزينه هاي تشريفاتي در جامعه است كه معمولا بعضي از دستگاه ها خصوصاً رسانه ها و صدا و سيما نيز در ترويج آن نقش دارند. و براي رهايي از مصايب و مشكلات ناشي از تجمل گرايي كه سراسر جامعه را فراگرفته است، چاره اي جز بازگشت به قناعت و ساده زيستي كه موجب عزت انسان است و حذف هزينه هاي تجملي و مصرفي كه مايه ذلت انسان است، وجود ندارد9.
سابقه مبارزه با مكتب ايراني
حجت الاسلام دري نجف آبادي:
رضاخان مي خواست فرهنگ آتاترك را در ايران پياده كند و آيت الله حائري تلاش كرد تا فرهنگ اسلامي پا برجا بماند. عرصه براي فعاليت علما به شدت تنگ و سخت بود تا آنجا كه منبرها تعطيل شد و عمامه از سر روحاني ها برداشتند... مدرسه فيضيه تبديل به مخروبه شده بود. ايشان همزمان با كودتاي رضاخان حوزه قم را احيا كرد و در مقابل مكتب ايراني و سازمان پرورش افكار آن دوره شروع به كار كرد10.

1-رسا، 2/3/90
2-مهر، 5/3/90
3-حوزه، 5/3/90
4-همان، 4/3/90
5-رسا، 3/3/90
6-همان، 5/3/90
7-حوزه، 5/3/90
8-جهان، 6/3/90
9-رسا، 3/3/90
10-همان، 1/3/90
پي نوشت ها
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 



محورها و شاخص هاي عدالت در گفتمان رهبري

مهم ترين محورهايي كه حضرت آيت الله خامنه اي در حوزه عدالت اسلامي در تاريخ 22/2/1390 در دومين نشست انديشه هاي راهبردي در جمهوري اسلامي، با «موضوع عدالت» در جمع انديشمندان، متفكران، استادان و محققان دانشگاهي و حوزوي بيان كردند، عبارتند از:
1- عدالت دغدغه هميشگي بشر
2- عدالت و تحقق كامل آن به عنوان يك ارزش مطلق و همگاني
3- عدالت، هدف نظام سازي اجتماعي اديان و حركت بشر در چارچوب دين
4- تبيين عدالت از سوي پيامبران، همراه با تحقق آن از طريق مبارزه و پيكار عملي با طاغوتها و ستمگران و حضور در جبهه مظلومان
5- تبيين نگاه اديان الهي به مبدأ خلقت هستي و بشر در مسير حركت تاريخي ملتها و تاكيد دايمي بر پايان اين مسير يعني معاد، در چارچوب عنصر عدالت
6- تحقق كامل عدالت و محو هرگونه ظلم
7- تبديل عدالت به گفتماني زنده و هميشه حاضر در صحنه هاي مختلف كشور (از طريق غرقه سازي و گفتمان سازي)
8- شناسايي و به كارگيري روشها و راهكارهاي جديد و موثر براي تحقق عدالت حداكثري
9- رسيدن به نظريه اسلامي ناب و خالص در باب عدالت
10- استخراج نظريه اسلامي خالص در مقوله عدالت با استفاده از متدها و فنون خاص اين كار و با مراجعه به منابع اصيل اسلامي
11- تعريف عدالت مبتني بر پايه هاي هستي شناسي مكتب اسلام
12- نشأت يابي عدالت در اسلام از حق
13- عدالت ورزي، يك وظيفه الهي
14- تلاش براي رسيدن به يك جمع بندي قوي، متقن، مستدل و منسجم و حق و صحيح در باب عدالت در پرتو تضارب آرا و نشاط علمي
15- برنامه ريزي دراز مدت با اتكاء بر جمع بندي پيشين
16- انجام پژوهشهاي جديد بويژه در مباحث كاربردي و روشهاي اجراي نظريه با استفاده از تجربيات مفيد ديگران
17- يافتن شاخص اسلامي براي اندازه گيري ميزان تحقق عدالت اجتماعي
18- اجراي عدالت اجتماعي از طريق قانون گذاري و مانند آن
19- توجه يابي و توجه دهي به نقش اعتقاد به مبدأ و معاد در گرايش هاي عدالت خواهانه
20- عبور از عدالت فردي به عدالت اجتماعي از طريق نگاه عادلانه هر فرد به خود كه موجب دوري از گناه و ايجاد خضوع و خشوع در مقابل پروردگار شده و اين مسئله به ايجاد عدالت اجتماعي نيز كمك مي كند.
21- پيشرفت در محور عدالت

 



پاسداري به نام غيرت

سيدجواد موسوي
¤ وقتي به اميرالمؤمنين علي(ع) گزارش دادند كه مردي از لشكر شام، زيورآلات زني غيرمسلمان را كه در پناه حكومت اسلام بوده به غارت برده، حضرت مردان را مخاطب قرار داد و فرمود :
«اگر براي اين حادثه تلخ، مسلماني از روي تأسف بميرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است!
وقتي به اميرالمؤمنين علي(ع) خبر رسيد كه برخي از زنان در خيابان ها و بازارگردي هاي خود، تنه به تنه مردان مي زنند و آنها را كنار زده تا راه خود را باز كنند، حضرت مردان را مورد خطاب قرار داده و فرمودند:
«يا اهل العراق نبئت أن نساءكم يدافعن الرجال في الطريق اما تستحيون؟ و قال لعن الله من لايغار.»(وسايل الشيعه، ج14، ص 174)
«اي مردم عراق! به من خبر رسيده است كه زنان شما در بين راه با مردان برخورد كرده و آنان را كنار مي زنند، آيا شرم نمي كنيد؟! و فرمود: خدا لعنت كند كسي را كه غيرت ندارد.»
نمونه اي ديگر، در جريان تهاجم سربازان معاويه به شهر انبار (در جنگ صفين در سال 38 هجري)، وقتي به اميرالمؤمنين علي(ع) گزارش دادند كه مردي از لشكر شام، زيورآلات زني غيرمسلمان را كه در پناه حكومت اسلام بوده به غارت برده، اينجا نيز حضرت مردان را مخاطب قرار داد كه:
«فلو ان امرا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما كان به ملوما بل كان به عندي جديرا» (نهج البلاغه، خطبه 27)
«اگر براي اين حادثه تلخ، مسلماني از روي تأسف بميرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است!»
دو ماجراي فوق و نمونه هاي فراوان ديگري كه در سيره معصومين(ع) وجود دارد، نشان مي دهد كه ما براي ايجاد فرهنگ عفاف و حيا در جامعه يا راه را به اشتباه پيموده ايم يا حداقل همه جوانب آن را در نظر نگرفته ايم، كه يكي از اين جنبه ها، توجه به غيرت مردان است، كه متأسفانه براي نهادينه كردن فرهنگ حجاب و عفاف، تلاش قابل توجهي براي برانگيختن غيرت مردان صورت نمي پذيرد.
براساس تعاليم قرآني، غيرت ريشه در فطرت انسان دارد، لذا قرآن كريم براي برانگيختن مومنان (حتي كساني كه ايماني مستعار دارند)، براي دفاع از دين و ناموس، غيرت آنان را به هيجان مي آورد:
«و ما لكم لاتقاتلون في سبيل الله و المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان...»(نساء، 75)
«چرا در راه خدا و نجات بيچارگان از مردان و زنان و كودكان پيكار نمي كنند؟»(الميزان، ج4، ص42)
پس بايد به همه مردان يادآوري كرد كه آفرينش، پاسداري به نام غيرت در وجود آنها به وديعه نهاده تا سلامتي نسب را در نسل هاي آينده حفظ كنند؛ اگر به هر دليلي حس غيرت در مردان به فراموشي سپرده شود، رابطه نسل ها با يكديگر به كلي قطع گشته، هيچ پدري فرزند خود را نمي شناسد و هيچ فرزندي پدر خود را نخواهد شناخت، قطع اين رابطه اساس اجتماعي بودن بشر را متزلزل مي سازد.
اميرالمؤمنين علي(ع) مي فرمايد:
«ما زني غيور قط» (نهج البلاغه، حكمت 305)
«انسان غيرتمند هرگز دامن خود را آلوده نمي كند».
براي اين كه غيرت، يك شرافت انساني و يك حساسيت انساني نسبت به پاكي و طهارت جامعه است، انسان غيور همان گونه كه راضي نمي شود دامن ناموس خودش آلوده گردد، راضي نمي شود دامن ناموس اجتماع هم آلوده شود. (مطهري، مجموعه آثار، ج19، ص415)
جمله ديگري از علي(ع) وارد شده كه فرموده اند: «پاكدامني مرد به اندازه غيرت اوست».
(نهج البلاغه، حكمت 47)، جالب اينجاست كه دشمنان انسانيت اين فرمايش اميرالمؤمنين را بهتر از ما آموخته اند، لذا براي رسيدن به اهداف شيطاني و شوم خود، از طريق انواع هجمه هاي رسانه اي و ناتوي فرهنگي، تلاش مي كنند تا مردان! هر چه بيشتر در گرداب شهوات شخصي فرو روند، تا عفاف و تقوا و اراده اخلاقي را از كف بدهند، كه اينها منجر به اين مي شود كه احساس «غيرت» در وجود مردان ناتوان گشته يا به كلي به فراموشي سپرده شود، آن وقت كار به جايي مي رسد كه شهوت پرستان از اين كه نواميس آنها مورد استفاده هاي ديگران قرار بگيرند رنج نمي برند و شايد هم لذت ببرند، اما در مقابل افرادي كه با شهوات نفساني مبارزه مي كنند، غيورتر و نسبت به ناموس خود حساس تر مي گردند، اين گونه افراد حتي نسبت به ناموس ديگران نيز حساس مي گردند، يعني وجدانشان اجازه نمي دهد كه ناموس اجتماع مورد تجاوز قرار گيرد، ناموس اجتماع ناموس خودشان مي شود. (مطهري، پيشين، ص 416)

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14