(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 19 خرداد 1390- شماره 19946

سرايت خيزش هاي منطقه به قلب قاره سبز - بيداري اروپا
بررسي تحولات سياسي در آسياي مركزي و قفقاز
كودتاچيان رنگي



سرايت خيزش هاي منطقه به قلب قاره سبز - بيداري اروپا

جعفر بلوري
اشاره
پس از به بار نشستن انقلاب تونس در 14 ژانويه 2011 و تكرار برق آساي آن درمصر، ديرباورترين تحليلگران سياسي نيز بر ادامه دار بودن اين بيداري در كشورهاي عربي مهر تأييد زدند. زمان زيادي براي تحقق اين پيش بيني لازم نبود چرا كه وقتي تحليلگران سرگرم تحليل وقايع تونس و مصر بودند، ناگهان خبر خيزش هاي مردمي در ليبي، يمن، بحرين، كويت، عربستان سعودي و... در دنيا پيچيد و بسياري را غافلگير كرد.
اكنون سرعت تحولات به حدي رسيده است كه تقريبا همه روزه مي توان منتظر شنيدن سقوط يكي از اين ديكتاتورها بود.
اما شايد آنچه پيش بيني آن نمي رفت، سرايت بيداري دنياي عرب به قلب اروپا بود. اسپانيا، يونان و فرانسه اكنون درگير ناآرامي هاي ضددولتي بوده و ايرلند و پرتغال و حتي انگليس نيز در آرامش قبل از طوفان به سرمي برند. گويا پيش بيني مقام معظم رهبري مبني بر رسيدن اين بيداري به قلب اروپا خيلي زود به تحقق پيوسته است. در اين نوشتار به بررسي و مرور آنچه در برخي از كشورهاي اروپايي درجريان است پرداخته و سرنوشت احتمالي پيش روي قاره سبز را مرور مي كنيم.
سرويس خارجي كيهان
اسپانيا
اسپانيا نخستين كشور اروپايي است كه پس از انقلاب هاي منطقه و شمال آفريقا، به اذعان خود معترضان- «با الهام گرفتن ازجوانان عرب» به خيابان ها ريخته و خواستار استحقاق حقوق تضييع شده خود شدند. پانزدهم ماه مه سال جاري ميليون ها نفر از مردم اسپانيا در بيش از 50 شهر در اعتراض به اوضاع اسفبار اقتصادي كشورشان به خيابان ها و ميادين اصلي ريخته و اعلام كردند تا رسيدن به اهداف خود به خانه هاي خود بازنخواهندگشت.
تظاهركنندگان رسما حركت خود را يك «انقلاب» خوانده و پس از تصرف ميدان «پوئرتو دوسل» مادريد اعلام كردند، «اينجا ميدان التحرير قاهره است»
به نظر مي رسد بيكاري 45 درصدي جوانان، بدهي هاي سنگين دولتي، كسري شديد بودجه، افت صنعت توريسم، شكست ناكامي حزب حاكم در ترميم اقتصاد ورشكسته و زيرزميني اسپانيا و فساد از يك طرف، نبود دموكراسي واقعي، نبود عدالت و برابري و بي توجهي مقامات به خواسته هاي مردم از طرف ديگر انگيزه لازم و دليل كافي براي 47 ميليون اسپانيايي را براي اين خيزش فراهم آورده است.
شكست سنگين حزب حاكم سوسياليست در انتخابات شوراها و شهرداري ها، شايد نخستين دستاورد بيداري مردم اسپانيا باشد كه همچون پتكي به پيكره حاكمان اسپانيا نواخته شد. شكستي كه بسياري از رسانه ها آن را به انتقامگيري مردم از مسئولان تعبير كردند.
دولتمردان اسپانيا پيش از برگزاري انتخابات از بيم شكست دراين ميدان با حضور شبانه روزي معترضان در ميادين و خيابان هاي شهر عملا مخالفتي نكردند اما پس از چشيدن طعم تلخ شكست در انتخابات بود كه بازي فوتبال «بارسلونا- منچستريونايتد» را بهانه ساخته مخالفت عملي خود را با يورش ناگهاني به جوانان و دانشجويان متحصن در شهر بارسلون و سركوب شديد آنها نشان دادند.
مجروح كردن 121 نفر از مردم، كشاندن مجروحان بر روي زمين و زنداني كردن شمار زيادي از آنها، پاسخ شكست خورده حاكم به آراي مردم دراين انتخابات بود. گويا دولت اسپانيا هم قصد داشت انتقام بگيرد. اكنون جوانان اسپانيايي درحالي كه از جوانان عرب الگو گرفته اند، خود تبديل به الگوي اروپايي كشورهاي قاره سبز شده اند و اين را مي توان به خوبي از حركات و اظهارات جوانان يوناني و فرانسوي ديد و شنيد.
يونان
يونان يكي ديگر از كشورهاي اروپايي است كه از 25ماه مه شاهد برگزاري راهپيمايي هاي ضددولتي است. در اين مدت، مردم رياضت كشيده يونان با تجمع شبانه روزي مقابل ساختمان پارلمان و وزارت دارايي اين كشور، خواستار حل بحران اقتصادي و بدهي به روشي غير از خصوصي سازي هستند.
دولت براي جبران كسري بودجه، حل بيكاري و فساد و بدهي هاي سر به فلك كشيده خود تصميم به اجراي بزرگترين طرح خصوصي سازي تاريخ يونان دارند. اين يعني واگذاري مؤسسات و ادارات مهم جامعه يونان به بخش خصوصي؛ اداراتي كه مستقيم يا غيرمستقيم با زندگي و رفاه و آسايش مردم سر كار دارد؛ مثل دانشگاه ها، مدارس، بيمارستان ها، مؤسسات بيمه، بخش دارو و درمان و...
حذف يا كاهش يارانه هاي دولتي در بعضي ارگان ها از ديگر برنامه هاي «آتن» است كه بخشي از آن در حال اجراست و بخش ديگر بزودي به مرحله اجرا گذاشته خواهد شد.
به طور كلي، تحميل رياضت اقتصادي سنگين براي حل برخي مشكلات اقتصادي كه مدت هاست گريبان اين كشور را گرفته، عمده دليل تظاهراتي عنوان مي شود كه در بسياري از شهرهاي يونان به خصوص «آتن» همه روزه شاهد آن هستيم.
در اين تجمعات، اقشار مختلف جامعه، از پزشكان و پرسنل بيمارستاني گرفته تا معلمان، كارگران، كارمندان، دانشجويان، معلولان، مستمري بگيران، بازنشستگان و... مشاركت دارند. توقف فوري تصويب و اجراي بسته هاي رياضت اقتصادي به دليل فشارهاي سنگين آن بر اقشار متوسط و ضعيف جامعه يونان و توقف همكاري با صندوق بين المللي پول و بانك جهاني از ديگر خواسته هاي تظاهركنندگان يوناني عنوان مي شود.
در اين بين دولتمردان يوناني نيز به دليل تحمل فشارهاي همه جانبه اي كه از هر جهت بر آنها وارد مي شود، روزهاي سختي را پشت سر مي گذارند. تهديد بر ادامه دار بودن اعتصابات و تظاهرات در صورت اجراي رياضت اقتصادي از يك طرف و تهديد اتحاديه اروپا و مؤسسات مالي بين المللي مبني بر اجراي رياضت اقتصادي به عنوان تنها شرط اعطاي كمك هاي مالي از طرف ديگر، آتن را در برزخي جانكاه قرار داده است.
با اين همه، اظهارات رسمي مقامات آتن حاكي از تمايل آنها به دريافت كمك هاي مالي است و اين يعني «حكايت همچنان باقي» است.
به عبارتي دليل اصلي وقوع بحران اقتصادي، سياسي و در نهايت امنيتي در يونان، همچنان به قوت خود باقي است و اين چيزي نيست جز تداوم يافتن ناآرامي ها، اعتصابات و تظاهرات در اين كشور.
يونان با 11 ميليون جمعيت 15درصد توليد ناخالص داخلي خود را از محل صنعت توريسم تأمين مي كند. يك پنجم نيروي كار اين كشور را نيز اتباع خارجي تشكيل مي دهند. از طرفي اين كشور نخستين دريافت كننده كمك هاي مالي از اتخاديه اروپاست. يونان 3/3 درصد از توليد ناخالص داخلي خود را از اين اتحاديه تأمين مي كند. 410 ميليارد يورو، رقم بدهي اين كشور اروپايي است و صندوق بين المللي پول نيز تحت شرايط آن چناني و در صورت موافقت همه اعضاي اتحاديه اروپا تنها 110 ميليارد يورو به اين كشور كمك خواهد كرد. يعني در خوش بينانه ترين حالت، اين كشور هنوز 300 ميليارد يورو بدهكار است و رياضت اقتصادي را نيز در دست اجرا دارد.
كسي در وجود خسارات سنگين ادامه يافتن تجمعات، اعتصاب ها و تظاهرات شكي ندارد. علاوه بر خطرات و خسارات نهفته در اعتصابات، ادامه اين روند مي تواند صنعت توريسم به عنوان يكي از منابع اصلي درآمدزايي اين كشور را نيز به ورطه نابودي بكشاند. وقوع خشونت هاي مربوط به تبعيض نژادي به خاطر نبود شغل يكي ديگر از اين تهديدهاست. همان طور كه گفته شد يك پنجم نيروي كار در يونان را اتباع خارجي تشكيل مي دهند و بحران بيكاري مي تواند احساسات نژادپرستانه در اين كشور را دو چندان كند. از طرفي ادامه كمك هاي اتحاديه اروپا و كمك هاي مالي صندوق بين الملل پول و بانك جهاني مشروط به اجراي رياضت هاي اقتصادي شده است. موضوعي كه مردم در مخالفت با آن است كه اكنون در خيابان ها حضور دارند. همان طور كه مي بينيم، يونان با اقتصاد ليبراليستي خود، درگير دور باطلي شده است كه گويا گريزي از آن نيست.
فرانسه
ناآرامي هاي فرانسه از روز يكشنبه 29 ماه مه مقابل ميدان «باستيل» پاريس و همزمان با آن در شهرهاي «تولوز» و «بايون» با شعار حمايت از متحصنان اسپانيا آغاز شد. هزاران نفر از اقشار مختلف جامعه فرانسه به خصوص جوانان با برپايي اين تجمعات، اقدام دولت اسپانيا در سركوب معترضان به شرايط كشورشان را به شدت محكوم كرده و پشتيباني خود از آنها اعلام كردند.
البته فرانسوي ها نيز همچون اسپانيا و يونان، به شرايط نامناسب اقتصادي حاكم بر كشورشان معترضند. تظاهركنندگان علاوه بر اعتراض به فساد اقتصادي، بيكاري و تبعيض، خواستار اجراي «دموكراسي واقعي» و نه دروغين هستند. جوانان فرانسوي معتقدند آنچه به اسم دموكراسي در اروپا در جريان است، دموكراسي واقعي نيست. «پاريس بيدار شو و به پا خيز، مردم متحد را نمي توان شكست داد و...» از جمله شعارها و دستنوشته هايي است كه به خوبي نشان مي دهد، خواسته هاي آنها فراتر از رفع مشكلات اقتصادي است.
به اعتقاد بسياري از تحليلگران، بيداري اروپا پيش از اسپانيا بايد ابتدا از فرانسه آغاز مي شد. وجود مهاجران و سياهپوستان بسيار در كنار جمعيت بالاي مسلمانان و از همه مهم تر سابقه اين كشور در داشتن شورش هاي بزرگ خياباني از جمله دلايل اين گروه از تحليلگران است. حدود 10درصد از جمعيت 65 ميليوني فرانسه را مسلمانان تشكيل مي دهند و اين جمعيت انبوه همواره از تبعيض رنج برده اند. ممنوعيت استفاده از حجاب اسلامي كه چند ماهي است از اجراي سخت و جدي آن مي گذرد، يكي از آخرين نمونه هاي اين تبعيض است. در فرانسه استفاده كنندگان از روبند توسط زنان مسلمان، جرم تلقي شده و با مجرم! برخورد مي شود.
درخواست ها و اقدامات مشابه مخالفان در فرانسه، اسپانيا و يونان نيز به نوبه خود قابل تأمل است. مردم همه اين كشورها قرباني سياست هاي غلط اقتصادي تحميل شده از سوي مؤسسات مالي بين المللي مثل صندوق بين المللي پول بوده و از بحران اقتصادي رنج مي برند. بدنه سياسي اين كشورها نيز از فسادهاي مالي و اخلاقي مصون نمانده است. در تمام اين كشورها، مردم خواستار توقف اجراي رياضت اقتصادي هستند و تصميم گيرندگان نيز بدون توجه به اين خواسته ها همچنان مصمم به اجراي فرامين موسسات بين المللي پول هستند.
ارتباط گيري و پشتيباني جوانان از يكديگر، از ديگر واقعيات مشهود در اوضاع حاكم براين كشورهاست. اين كه جوانان فرانسوي ناگهان به حمايت از مردم اسپانيا به خيابان ها مي ريزند يا پس از انتشار اين خبر، جوانان سركوب شده اسپانيايي روحيه گرفته و اعلام مي كنند تا رسيدن به خواسته هاي به حق خود به تجمعات ادامه مي دهند، نشان از اين ارتباط گيري هاست. به نظر مي رسد در صورت ادامه اين روند دير يا زود شاهد تكرار اين حوادث در ديگر كشورهاي اروپايي باشيم.
پرتغال
اوضاع اقتصادي حاكم بر پرتغال بسيار شبيه اسپانياست. براساس علم اقتصادي، اين كشور اكنون كشوري ورشكسته محسوب مي شود و در تاييد اين مدعا همين بس كه شركت ها دراين كشور پي درپي درحال ورشكستگي هستند.
نرخ بيكاري در اين كشور اروپايي درسال جاري نزديك به 11 درصد و كسري بودجه آن نيز 5/10ميليارد يورو تخمين زده مي شود. به عبارت ديگر، پرتغال معادل 97 درصد توليد ناخالص داخلي خود بدهكار است و رشد اقتصادي منفي 9 درصدي را تجربه مي كند.
پرتغال پس از يونان و ايرلند سومين كشور اتحاديه اروپا از نظر دريافت وام از صندوق بين المللي پول محسوب مي شود. اين كشور نيز همچون ديگر كشورهاي اروپايي تنها در صورت اجراي شرايط سخت رياضت اقتصادي مجاز به دريافت كمك هاي مالي است. رياضت هايي كه عامل اصلي تجمعات اعتراضي اروپاييان است.
سال گذشته بود كه پارلمان پرتغال براي پرداخت بدهي 140 ميليارد يورويي خود، بسته رياضت اقتصادي را به تصويب رساند تا بدين ترتيب خشم مردمش را برانگيخته و آنها را به خيابان ها بكشد.
تصويب اين لايحه كافي بود تا براي نخستين بار در تاريخ پرتغال، دوسنديكاي بزرگ كارگري در سوم آذرماه سال گذشته فراخوان اعتصاب عمومي بدهند.
به دليل نتيجه بخش نبودن اجراي اين طرح، درسال جاري ميلادي نيز تجمعاتي دراين كشور برگزار شد. تجمعاتي كه خبر آن شايد به دليل گسترده تر بودن ناآرامي هاي اسپانيا، كمتر انعكاس يافت. اما مسلم است، به دليل وجود عوامل اصلي نارضايتي ها، اين كشور نيز احتمالا به تاسي از يونان، فرانسه و اسپانيا شاهد تحولات تعيين كننده اي خواهد بود.
انگليس
نگاهي به آنچه در اروپا جريان دارد نشان مي دهد، بحران اقتصادي و به تبع آن ناآرامي هاي اجتماعي تنها محدود به كشورهاي فقير اروپايي نشده است. به عنوان مثال دولتمردان انگليسي همچنان نگران پيامدهاي تورم همراه با ركورد بر زندگي مردم خود هستند.
هنوز شورش هاي دانشجويي سال گذشته ميلادي كه در اعتراض به افزايش شهريه ها برپا شد فراموش نشده است. از آن مهم تر نحوه برخورد پليس انگليس با دانشجويان كه انتقادات بين المللي و حتي داخلي بسياري را به دنبال داشت.
روزنامه انگليسي «فايننشال تايمز» چندي پيش شمار جويندگان كار در اين جزيره را نزديك به 5/1 ميليون نفر عنوان كرد. اين ميزان، بيشترين افزايش در 15 ماه گذشته را نشان مي دهد.
جاه طلبي هاي اين كشور در عراق، افغانستان و اين روزها در ليبي را نيز به شرايط موجود اضافه كنيد. اين كشور نيز براي حل مشكلات اقتصادي كه گريبانگيرش شده، برنامه هاي رياضت اقتصادي را در دست اجرا دارد. تعديل نيرو در بخش هاي دولتي (كاهش 25درصدي استخدام در بخش دولتي) يكي ديگر از برنامه هاي در دست بررسي بريتانيا است كه در صورت تصويب و اجرايي شدن آن، نرخ بيكاري در برخي مناطق اين كشور تا 25 درصد هم افزايش خواهد داشت.
واقعيت اين است كه جامعه امروز غرب قرباني سياست هاي اقتصادي نظام ليبراليستي شده است. به عبارتي، دراين سيستم، تنها كشورهاي قدرتمند هستند كه اجازه و شانس زيستن دارند؛ و اگر هر از چند گاهي اظهاراتي مبني بر وجود حمايت از سوي كشورهاي قدرتمند مطرح مي شود، تنها براي فريب سايرين است. به عنوان مثال، چندي پيش، وقتي يونان به دليل بحران اقتصادي ورشكسته شد، آلمان به عنوان يكي از قدرتمندترين اقتصادهاي اروپا و جهان اعلام كرد، يونان مي تواند برخي از جزاير خود را بفروشد. آلمان سپس بهايي ناچيز را براي خريد اين جزاير پيشنهاد كرد!
از طرف ديگر، نتيجه حاصل از پرداخت كمك هاي نقدي نيز تنها باعث حل مشكلات قشر ثروتمند جامعه شده و نه تنها تاثير مثبتي بر زندگي مردم نمي گذارد بلكه اثرات تورمي آن به شدت قشر متوسط به پايين جامعه را له مي كند.

 



بررسي تحولات سياسي در آسياي مركزي و قفقاز
كودتاچيان رنگي

مسعود احمدي مراد
تجربه سال هاي اخير به روشني نشان داده است كه حكومت هاي وابسته به آمريكا به هيچ روي نمي توانند نسبت به حمايت هاي اين كشور در بزنگاه هاي مهم تاريخي اطمينان داشته باشند. از آوارگي و دربه دري شاه مخلوع ايران در سال هاي آخر عمرش گرفته تا تنها ماندن حكومت گرجستان در جريان جنگ اوت 2008 و سقوط امثال مبارك در برابر ديدگان حاكمان كاخ سفيد؛ شواهدي هستند كه ثابت مي كنند هيچ يك از متحدان سنتي و خصوصاً شرقي ايالات متحده نمي توانند تا ابد از بابت تحت الحمايه آمريكا بودن آسودگي خيال داشته و خود را در حاشيه امنيت احساس كنند. بي ترديد هنگامي كه در يك سو شخصي چون عبدالله شاه اردن نگراني هاي خويش را در همين خصوص نزد كسي مانند نتانياهو بازگو كرده و در سوي ديگر متيو برايزا سفير آمريكا در باكو در تظاهرات مخالفان رژيم علي اف حضور مي يابد، بايد دانست كه اين خطر جدي تر از آن است كه ظاهر امر از آن حكايت دارد.
با درنظر گرفتن چنين فضايي، انتشار ادعاهاي عجيب و بحث برانگيز حيدر جمال از كارشناسان مسائل سياسي كشور روسيه در ماه گذشته مبني بر طرح گرجي ها براي اجراي كودتا در جمهوري آذربايجان براساس نقشه اي آمريكايي، نشان مي دهد كه آمريكايي ها هنوز هم مترصد ايجاد تغييرات انقلاب گونه در جمهوري سابق شوروي هستند و علي رغم آنكه اتفاقات سال گذشته اوكراين (انتخاب يانوكوويچ روس گرا به عنوان رئيس جمهور) و قرقيزستان (بركناري باقي اف از رهبران انقلاب گل لاله به دنبال شورش هاي گسترده و روي كار آمدن رزا اتون بايوا) نوعاً نتيجه اي بود دال بر نفوذ كماكان روس ها در اين بخش از جهان، هنوز هم به ثمربخش بودن چنين طرح ها و تحركاتي چشم اميد دارند.
هرچند كه طبق انتظار، موضع گيري مقامات رسمي دو كشور حاكي از رد صحت و سقم اظهارات حيدر جمال بود، اما مسائلي نظير اعمال محدوديت دولت آذربايجان بر فعاليت سازمان هاي غيردولتي آمريكايي (NGOS) مستقر در اين كشور؛ ظن قوي وابستگي حيدر جمال به سرويس هاي جاسوسي روسيه (خصوصاً باتوجه به نوع اطلاعاتي كه وي ادعاي در اختيار داشتن شان را مي كند) و همچنين همراهي برخي از چهره هاي اپوزيسيون گرجستان با حيدر جمال و تصديق اظهارات وي، ثابت مي كرد كه نبايد به اين راحتي ها خط بطلان بر ادعاهاي جمال كشيد و صرف روابط و مناسبات به ظاهر حسنه ميان آمريكا و جمهوري آذربايجان و نيز جمهوري آذربايجان و گرجستان، اين ادعاها را از اساس فاقد اعتبار دانست. ضمن اينكه علاوه بر آنچه گفته شد، اصولاً نبايد فراموش كرد كه درحال حاضر شيب وابستگي هاي خارجي دولت علي اف بيشتر رو به روسيه است تا غرب و آمريكا. از اين نظر اگر آمريكايي ها در يك فضاي ايده آل بتوانند رژيم بيشتر غرب گرا را به جاي هيئت حاكمه كنوني جمهوري آذربايجان سركار بياورند، آنگاه مي توانند اميدوار باشند كه درباره مسائلي مانند حضور نظامي در درياي مازندران به اين سادگي ها از حاكمان باكو پاسخ منفي نخواهند شنيد.
در اين ميان شالوا ناتلاشويلي و سوسو شاتبراشويلي رئيس و دبيركل حزب كار گرجستان كه از احزاب اپوزيسيون دولت ساكاشويلي به شمار مي رود، با تأييد كردن ادعاهاي حيدر جمال و با اشاره به «منبعي اطلاعاتي و موثق» كه مجاز به فاش كردن نام آن نيستند، ابعاد و جزئيات جديدي را از مسئله كودتاي آمريكايي- گرجي فاش كرده اند كه در ذيل به اهم آن ها اشاره مي شود:
¤ سفارت ايالات متحده آمريكا در جمهوري آذربايجان، يكي از عوامل اصلي پياده سازي طرح كودتا در اين كشور به حساب مي آيد.
¤ هم اكنون چند سال است كه آمريكايي ها طرح انقلاب هاي رنگي در ارمنستان و جمهوري آذربايجان را در دست بررسي و اجرا دارند. البته اين طرح در واقع در زمان بوش و تحت عنوان طرح دموكراتيزه كردن شرق ارائه شد.
¤ متيو برايزا سفير كنوني ايالات متحده در باكو، يكي از نومحافظه كاران آمريكايي است كه اوباما تحت فشار جمهوريخواهان پس از پيروزي شان در انتخابات كنگره، بدون رأي اعتماد سنا به سمت سفارت ايالات متحده در جمهوري آذربايجان منصوب كرد.(1) او ماجراجويي است كه در طرح ريزي و پياده سازي كودتا تخصص دارد. به عنوان مثال مي توان از به قدرت رسيدن ساكاشويلي در گرجستان، يوشچنكو در اوكراين و باقي اف در قرقيزستان نام برد. در آن زمان برايزا در به قدرت رسيدن تمام اين نام بردگان نقش عمده اي را ايفا كرد.
¤ برايزا را مي توان به طيفي از نومحافظه كاران آمريكايي منتسب كرد كه مك كين و برخي ديگر كه اصالتي لهستاني دارند از شاخص ترين چهره هاي آن به حساب مي آيند.
¤ برايزا براي پياده كردن طرح كودتا در جمهوري آذربايجان از تيمي بهره مي برد كه همگي در انجام اين كار تخصص دارند. اين افراد عبارتند از: ميخاييل ساكاشويلي رئيس جمهوري فعلي گرجستان؛ گيگا بوكه ريا دبير شوراي امنيت ملي گرجستان؛ مرابيشويلي وزير كشور و آده ئيشويلي وزير دادگستري.
¤ چندي پيش برايزا، ساكاشويلي و بوكه ريا جلسه اي را در تفليس برگزار كردند كه هدف آن بررسي سناريوي سرنگوني دولت فعلي جمهوري آذربايجان بود.
¤ پس از موفقيت [اوليه] طرح انقلاب هاي رنگي در گرجستان، قرقيزستان و اوكراين بود كه در آمريكا پروژه اي تحت عنوان اختصاري ط.د.ا. (طرح دموكراسي انتقالي) تعريف شد.
وزارت خارجه آمريكا كه رياست طرح اخير را نيز عهده دار است، در سال 2005 خبر از فهرستي داده بود مشتمل بر اسامي كشورهايي كه به زعم مقامات مربوطه در آمريكا داراي «بيشترين بي ثباتي و ريسك» هستند.
¤ به گفته پاسكال مسئول هماهنگي دايره «نوسازي و تثبيت»، سرويس هاي اطلاعاتي ايالات متحده، به روزرساني فهرستي از 25 كشور كه به عقيده مقامات واشنگتن ممكن است نياز به اعمال دخالت از سوي آمريكا داشته باشند را هر شش ماه يك بار در دستور كار خود دارند.
¤ مقامات آمريكايي براي تحقق اهداف خود در راستاي مذكور، ميلياردها دلار را به اين پروژه اختصاص داده اند و در اين ميان، گروه مك كين، برايزا، فريد و بروس جكسون توانسته اند از بودجه اين طرح، دست كم ميليون ها دلار به جيب بزنند. البته آنها هنوز نتوانسته اند طرح هاي خود را در ايروان و باكو پياده كنند و دليل موفقيت شان در گرجستان هم، انفعال شواردنازه بود كه به بهاي مصون ماندن از انتقادات و حفظ دارايي هاي شخصي، حاضر شد حكومت را به دست جواناني ماجراجو بسپارد.
به هر روي همان طور كه ملاحظه شد، آمريكايي ها براي انجام تغييرات انقلاب گونه در بسياري از كشورها طرح هاي جدي دارند و بسته به امكانات و شرايط شان به دنبال راه اندازي انقلاب هاي رنگين، مخملين و يا كودتا هستند. استفاده از چهره هاي شاخص و شناخته شده اي چون برايزا- كه مسابقات يكي از رؤساي گروه مينسك سازمان امنيت و همكاري اروپا و مأمور به ميانجيگري براي حل مناقشه قره باغ بود و حتي همسر تركيه اي اش يعني زينو باران كه از كارشناسان اين حوزه به شمار مي رود- در پست سفارت، از دلايلي است كه نشان مي دهد آمريكا براي اين منطقه برنامه هاي اساسي دارد.(2) با وجود اين، اين مسئله را نيز نبايد از خاطر برد كه همان طور كه تجربه سال هاي اخير نشان مي دهد، آمريكايي ها علي رغم هزينه كرد بسيار، بارها دچار اشتباهات جدي محاسباتي شده اند. معكوس شدن روند انقلاب هاي رنگين قرقيزستان و اوكراين نمونه هايي هستند از اين گونه خطاهاي راهبردي. اشتباه فاحش آمريكايي ها در محاسبات شان درباره جمهوري اسلامي ايران به خصوص در جريان انتخابات رياست جمهوري سال 1388 كه در خطبه هاي نمازجمعه 29 خرداد آن سال مورد اشاره مقام معظم رهبري نيز قرار گرفت، شاهد ديگري است بر اين مدعا. با اين حال به نظر مي رسد كه درس نگرفتن مقامات آمريكا از اشتباهات خود در اين زمينه، براي هر كه آب نشده باشد، براي نومحافظه كاراني چون مك كين و رفقايش نان شده است و آنها توانسته اند از اين نمد يك كلاه حسابي براي خود درست كنند.
منابع: جئورجياتايمز- آذربايجان نيوز- رمبلر- سلام نيوز
پي نوشت :
1- البته طبق قانون ايالات متحده اين وضعيت حداكثر براي يك سال مي تواند به همين منوال ادامه پيدا كند و اوباما تا پيش از اتمام اين فرصت نهايتا مجبور به گرفتن رأي اعتماد سنا براي متيو برايزا خواهد بود.
2- در ارتباط با اهميت و نقش كليدي برايزا براي آمريكايي ها همين بس كه حتي احتمال مي رود روس ها خواسته باشند تا به واسطه حيدر جمال و اظهارات وي فضايي را به وجود بياورند كه نتيجه تبعي آن چيزي مانند بركناري برايزا از پست سفارت ايالات متحده در جمهوري آذربايجان باشد. براي مثال الدار نمازاف از كارشناسان مسائل سياسي جمهوري آذربايجان نيز در اين باره تعبير مشابهي دارد و معتقد است كه «روس ها مي خواهند توسط اين راهكار، خود را از شر متيو برايزا خلاص كنند!»

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14