(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 19 خرداد 1390- شماره 19946

نگاهي به فيلم «شرط اول» ساخته مسعود اطيابي
تمرين اخلاق در داستان هاي عامه پسند
گفت وگو با حامد كلاهداري كارگردان فيلم «پايان نامه»
«پايان نامه» چهره واقعي مدعيان دموكراسي را نمايان كرد
آسيب شناسي سينماي كمدي در ايران
قارچ هاي سمي
سينماي ايران، چالش ها و چشم اندازها-5
سست كردن پايه هاي اعتقادي با وهن دين
حضور 51 فيلم سينمايي در جشنواره فيلم پليس
استفاده از تكنيك هاي برتر انيميشن در «نبرد خليج فارس»
سيب و سلما آماده نمايش شد
رئيس جمهور آمريكا شخصيت تخيلي يك فيلم را واقعي پنداشت!



نگاهي به فيلم «شرط اول» ساخته مسعود اطيابي
تمرين اخلاق در داستان هاي عامه پسند

محمدقمي
از يك جهت مي توان فيلم «شرط اول» را حائز ارزشي فرامتني دانست كه بيشتر درجهت گيري و نيت فيلمساز، تجلي پيدا كرده است تا ساخت و ساختار فيلم و ميزانسن و روايت آن. مسعود اطيابي چه در «شرط اول» و چه در «خروس جنگي» كه اثري به مراتب قوي تر و بهتر از كار اخيرش محسوب مي شود تلاش كرده است تا با رويكردي طنزآلود و هجوگرا به روايتي ديگر از «پيام هاي اخلاقي» برسد و مخاطب را درجريان يادآوري ها و تنبه هاي ارزشي قرار دهد.
گرچه فيلم «شرط اول» چه ازجهت ساختار و چه از جهت مضامين و ايجاد تلاقي درست و متناسب ميان آن دو، كاري پرعجله و رها و بي چفت و بست از آب درآمده و اساساً اثر قابل دفاعي به جهت ارزش هاي بصري و سينمايي و روايي نيست، اما از جهت هدف گيري و نوع نگاه قابل تأمل است.
اي كاش همين جهت گيري خوب و مبتكرانه در متن و بطن يك مجاهدت سينماورزانه متجلي مي شد و نتيجه كار، فيلمي قابل دفاع از آب درمي آمد. اما متأسفانه چنين اتفاقي در «شرط اول» ابدا رخ نداده است.
آدم هاي شرط اول باسمه اي و سطحي هستند گره افكني ها و گره گشايي هايش سست و سطحي اند نه «تيپ» هايش تيپند و نه «شخصيت»هايش، شخصيت.
درهم تنيدن مضامين اخلاقي موردنظر كارگردانش هم در داستان هايي كليشه اي و با عجله و نخ نما هم اصلا از قدرت تأثيرگذاري قابل توجهي برخوردار نيست. به همين دليل است كه فيلم اساسا از ريتم درستي درهيچ قالبي- نه طنز و نه هجو- برخوردار نيست و نمي تواند مخاطب را با خود درگير كند.
گذشته از اين، «شرط اول» در بسياري از موارد، تكرار مكرر ايده ها و سوژه هايي است كه قبلا بارها تكرارشده و حالا ديگر تبديل به نسخه اي نخ نما از زميني كردن امور ماورايي شده است.
اتفاقا جهت گيري و راهي كه «شرط اول» با آن هدفمندي، دست به كارش شده بسيار سخت و پيچيده و حيرت آور است.
برخلاف چيزي كه احتمالا در تصور عده اي جاخوش كرده كه بيان طنزآميز و هجوگراي بسياري از مفاهيم مهم و اصول، كار شاقي نيست و هركس مي تواتد با اندك استعداد و حدسياتي، در آن به تجربه و زورآزمايي دست بزند، اتفاقا اين، مسير از جمله راه هاي سنگلاخ و بسيار مرارت بار هنري است كه نياز به ممارست بسيار دارد. خيلي بيشتر از خيلي از قالب ها و شيوه ها و روايت هاي سينمايي ديگر در ژانر هاي مختلف اش.
شايد بتوان به عنوان مصداق تام و تمامي از «تعرف الاشياء با ضدادها» «شرط اول» را با يكي از نمونه هاي برجسته سينماي جهان كه تشابهاتي در اين حيطه به لحاظ روايت و مضمون و نه البته اجرا و شمايل با آن دارد، مقايسه كرد. فيلم جدي، طنازانه و البته هجوآميز «پالپ فيكشن» يا همان داستان هاي عامه پسند» اثر كوئينتين تارانتينو. البته ناگفته پيداست كه مقايسه «شرط اول» با «پالپ فيكشن» به طور كلي و جزئي و از جهات ساختاري و مضموني، قياسي مع الفارق است اما صرفا از اين جهت كه چه تفاوتي ميان تلقي درست و استاندارد و حرفه اي و جدي و معتبر از «هجو» و «طنز» با تلقي باسمه اي و سطحي و شتابزده در آن وجود دارد، اين اشاره مفيد و بجاست.
حديث غفلت و فراموشي مبدأ و معاد و گسسته شدن پيوندهاي آسماني انسان و دچارشدن در زنجير روزمره گي ها و ناچاري ها، دست و پازدن در مرداب رخوت و نخوت و صوت و عسرت و درافتادن درگرداب پلشتي و خون و كثافت و آنگاه در بزمگاه بدبختي و سقوط، «توبه» و «تنبه» به متن «مقدس» و «آيات» آسماني انسانيت و متوجه شدن به اينكه مي شود «تحول» يافت و «عوض» شد؛ جور ديگري نگريست و طور ديگري زندگي كرد و آيا پيام و محتوا و توجه و تنبهي بالاتر و والاتر از اين هم در زندگي معاصر انسان امروزي سراغ داريم؟
چنين مضموني درمنسجم ترين و حرفه اي ترين شكل ممكن در «پالپ فيكشن» تجلي مي يابد و مخاطب را در منظومه اي از روايت و داستان و -بويژه- «شخصيت پردازي» عميق و حرفه اي سينماورزانه، دچار توجه و تنبهي خارق العاده و منحصربه فرد مي كند.
با مقايسه -البته مع الفارق- «شرط اول» با «پالپ فيكشن» صرفا از آن جهت كه گفتيم، مي توان به اين حقيقت تلخ رسيد كه وقتي هم سينما و هم مضمون ارزشي اخلاقي فيلم، جدي گرفته شود مي تواند منجر به چه اثر بكر و ارزشمندي و در مقياس ماندگاري به داستان هاي عامه پسند رسيد و اگر هيچ كدام را جدي نگرفت و سينما و اخلاق را با شتابزده ترين شكل ممكن و متصور، مورد سوءاستفاده قرار داد، نتيجه مي شود «شرط اول» كه تاثيري مضاعف را در ذهن و نگاه مخاطب برجاي مي گذارد چرا كه كمدي قبلي كارگردانش «خروس جنگي» براستي يكي از پاك ترين و ارزشمندترين آثار طنزآميز خانوادگي طي سال هاي اخير بوده است.

 



گفت وگو با حامد كلاهداري كارگردان فيلم «پايان نامه»
«پايان نامه» چهره واقعي مدعيان دموكراسي را نمايان كرد

اشاره: فيلم «پايان نامه» از معدود فيلم هاي سينمايي است كه با موضوع فتنه و وقايع سياسي پس از انتخابات رياست جمهوري سال 88 ساخته شده است. فيلمي كه تلاش دارد به پشت پرده برخي از حوادث و به خصوص نقش و هدف بيگانگان و عوامل نفوذي آنها در آشوب هاي آن زمان بپردازد. اما نكته جالب توجه اين است كه سازنده اين فيلم، يك جوان نوخاسته است كه تنها 29 سال سن دارد و در دومين تجربه خود در زمينه كارگرداني فيلم بلند به يكي از مهمترين مقاطع تاريخ معاصر كشورمان پرداخته است. به همين دليل نيز «پايان نامه» چه در زمان ساخت و چه نمايش در جشنواره فيلم فجر با واكنش هاي شديدي از سوي برخي افراد و جريان ها مواجه شد. اين فيلم همزمان با دومين سالگرد فتنه در سينماهاي كشور اكران شده است. به همين مناسبت با كارگردان آن گفت وگو كرده ايم كه مي خوانيد:
تصوير روز
¤ به نظر مي رسد كه فيلم «پايان نامه» با اثر قبلي شما «شكلات داغ» بسيار متفاوت است. چرا هيچ تناسبي بين دو فيلم شما ديده نمي شود؟
- لزومي ندارد كه يك فيلمساز حتما يك راه را ادامه دهد و مي تواند به طور دائم فيلم هاي متفاوتي بسازد و مسير متغيري را طي كند. فيلم «پايان نامه» ادامه مسير قبلي من نيست و فيلم بعدي ام نيز قطعا ادامه مسير قبلي من نخواهد بود. مگر اينكه اتفاقي پيش بيايد و دو فيلم در يك حوزه تحت تاثيرم قرار دهند.
¤ چه مسئله اي شما را وادار به ساخت فيلم «پايان نامه» كرد؟
- يك فيلمساز بايد دغدغه مسائل پيرامون خودش را داشته باشد وگرنه به نظر من فيلمساز نيست. يك كارگردان مي تواند مسائل دروني خودش را به تصوير بكشد، اما به هرحال ما نمي توانيم نسبت به جامعه و مسائل اجتماعي خودمان بي تفاوت باشيم. انگيزه من نيز از ساخت فيلم «پايان نامه» حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري بود. فيلمسازان ديگر به دلايلي چون راحت طلبي، جرأت كم و اينكه دوست ندارند به چالش كشيده شوند، تمايل چنداني به ساخت فيلم هايي درباره اين موضوع ندارند. به همين دليل هم فقط دو فيلم ديگر مثل «پايان نامه» به اين موضوع پرداخته اند.
¤ نظر شما درباره آن دو فيلم ديگر چيست؟
- نظر خاصي نمي توانم بدهم. ممكن است آن فيلم ها با ذهنيت سياسي بنده همسو يا مخالف باشند. اما نكته اينجاست كه مخالفت نظر من با آنها نمي تواند دليل رد كردن كارگردان آن فيلم ها و يا توهين به آنها باشد. اين ويژگي طبيعي يك فيلم سياسي است كه عده اي با آن مخالف هستند. اما تيرباران كردن يك فيلم صرفا به اين دليل كه نظرش مغاير با ديدگاه ماست، به دور از جامعه امروز و سال 90 و قرن 21 است.
¤ اشاره شما به واكنش هاي توهين آميز عده اي به فيلم «پايان نامه» است. فكر مي كنيد چرا عده اي كه اتفاقا شعار دموكراسي و آزادي بيان سرمي دهند نمي توانند اين فيلم را تحمل كنند؟
- اتفاقا نكته همين جاست. فيلم «پايان نامه» چهره واقعي كساني كه ادعاي دموكراسي دارند را به خوبي نمايان كرد. اين فيلم نشان داد كه برخي با وجود اينكه دم از آزادي بيان و دموكراسي مي زنند، اما در عمل و تا جاي ممكن اجازه نمي دهند نظر مخالفي گفته شود. قبول دارم كه اين فيلم، خيلي ها را آزار مي دهد. طبيعي است كه عده اي مخالف آن باشند. اگر يك فيلم سياسي عده اي را آزار ندهد كه ديگر فيلم سياسي نمي شود. البته معتقدم و براي چندمين بار هم مي گويم كه «پايان نامه» از هيچ جناح خاصي حمايت نمي كند و صرفا به اصالت وطن ما نگاه دارد. اين فيلم سعي دارد تا دست هاي پنهاني را كه مي خواهند ريشه وطن، اعتقادات و نظام ما را بزنند افشا كند. دوست داشتم اين دست ها را نشان بدهم و احساس مي كنم كه توانسته ام اين كار بزرگ را انجام دهم. دغدغه ام اين بود كه افراد به خودشان بيايند و نگذارند كه از اختلاف نظرها سوء استفاده شود.
¤ مسائلي كه در فيلم نشان مي دهيد تا چه حد براساس واقعيات است. آيا اين تصاوير مستند هستند؟
- بله، ما در مرحله نگارش فيلمنامه يك دوره كار تحقيقاتي هم انجام داديم و كارشناسان و صاحب نظران، فيلمنامه را بررسي كردند. مسائل درون فيلم براساس مستندات و واقعيات به تصوير كشيده شده اند.
¤ برخي معتقدند كه هجمه ها و بي مهري ها نسبت به فيلم شما به خاطر ضعف ساختاري اين اثر است. آيا قبول داريد؟
- به اين موضوع اعتقاد ندارم. چرا كه اگر نام كارگردان و تهيه كننده فيلم تغيير مي كرد، شك نكنيد كه واكنش ها نيز متفاوت مي شد. ايمان دارم كه «پايان نامه» يكي از تكنيكي ترين فيلم هاي چند سال اخير است. اين را مي توانم با دليل و مدرك ثابت كنم.
¤ شما يكي از معدود افرادي هستيد كه در ژانر سياسي و درباره يك موضوع حساس و ملتهب فيلم ساخته ايد. فكر مي كنيد كه چه بسترها و زمينه هايي لازم است تا ساخت فيلم در اين عرصه افزايش يابد؟
- شرايط جديد و مديريت كنوني آمادگي كامل دارد تا به عقايد و طرز فكرهاي مختلف در زمينه فيلم هاي سياسي پروانه ساخت بدهد. در جشنواره فيلم فجر سال گذشته هم اين موضوع كاملا ثابت شد. شرايط فراهم است. در سال هاي گذشته دو چيز باعث تأخير در تولد ژانر سياسي در سينماي ايران شد. اول فقدان جرأت و ناكارآمدي مديران سينمايي بود و دوم عدم شجاعت فيلمسازان. امروز مشكل اول حل شده است و مديران سينمايي فعلي از جسارت لازم براي حمايت از ژانر سياسي برخوردارند. حالا فيلمسازان هم بايد جسارت خودشان را نشان دهند.
¤ معمولا فيلمسازها در كارنامه خود فراز و نشيب هاي فراواني دارند. شما چه تدبيري انديشيده ايد كه مسير پيش رويتان هميشه توأم با پيش رفت باشد؟
- تلاشم اين است كه آگاهي خودم را در زمينه سينما افزايش دهم. من به سادگي به اين نقطه نرسيده ام و به سختي اين مسير را طي كرده و دو فيلم سينمايي ساخته ام. از سن 11 سالگي فيلمسازي را شروع كردم و طي اين مدت بالغ بر 18 فيلم كوتاه ساخته ام. اتفاقا يكي از مشكلات هم اين است كه دوستان (سينماگر) نمي توانند با اين موضوع كنار بيايند كه اين فيلم را يك كارگردان جوان ساخته است. براي آنها قابل حل نيست. اما اين يك حقيقت است كه ممكن است يك نفر سن كمي داشته باشد، اما از تجربه زيادي هم برخوردار باشد. تمام تلاشم اين است كه هر كارم يك قدم به جلو باشد، چه در زمينه محتوا و مضمون و چه ساختار و تكنيك. به همين دليل اميدوارم كه فيلم بعدي ام كاملا متفاوت با دو فيلم قبلي ام باشد.
¤ فيلم آينده تان چه خواهد بود؟
- به زودي اخبار آن منتشر خواهد شد. اما فعلا همين قدر مي گويم كه در پي ساخت يك فيلم اجتماعي هستم.
¤ ما هم براي شما آرزوي موفقيت مي كنيم.

 



آسيب شناسي سينماي كمدي در ايران
قارچ هاي سمي

رضا فرخي
بي ترديد رسانه هاي تصويري در عصر ارتباطات و پيوند رسانه و جامعه، نقش مهمي در تنوير افكار عمومي و انتقال مفاهيم به بدنه جامعه دارند. رسانه هايي كه به دليل بصري بودن، مخاطبان زيادي را مجذوب خود مي كنند. مخاطباني كه بازه سني آنها از كوچك ترين افراد جامعه تا كهنسال ترين فرد جامعه را دربرمي گيرد. يكي از اين رسانه ها سينماست. سينما يكي از رسانه هاي ارتباطي مدرن است كه به دليل جذابيت هاي بصري و نوع نمايش در آن از محبوبيت بسيار زيادي در بين انسان ها برخوردار است. در اين بين مانند جوامع ديگر در كشور ما هم سينما در چند سال اخير طرفداران زيادي داشته و دارد.
اما نكته قابل توجه اين است كه اين استقبال فراوان هم مي تواند به منزله يك فرصت بسيار مناسب در امر فرهنگ سازي و اجتماع پذيري در جامعه باشد و هم در صورت عدم توجه به محتوا نه تنها باعث اتفاق مثبتي در امر جامعه پذيري افراد جامعه نمي شود بلكه مي تواند منجر به بروز اتفاقات ناگوار اجتماعي شود. به گونه اي كه خود سينما در صورت عدم توجه به محتوا و پرداخت ناصحيح تبديل به يك امر ناهنجار شود. براي درك بهتر اين موضوع اگر به فيلم هاي ژانر كمدي سينماي ايران كه در چند سال اخير به صورت بي سابقه اي توليد آنها رشد داشته نگاهي بيندازيم متوجه خواهيم شد كه در بسياري از اين فيلم ها نه تنها به مخاطب از لحاظ محتوايي هيچ چيز اضافه نشده، بلكه در برخي مواقع بسياري از عناصر ناهنجار و نامطلوب اجتماعي هم از طريق همين تصوير در پرده نقره اي به مخاطب منتقل شده است.
خنداندن به هر بهانه اي؟
در اين بين بايد به اين نكته مهم توجه كرد كه عامل گيشه و فروش بيشتر در چند سال اخير باعث شده كه سينماي ما به ويژه در حوزه طنز نه تنها از لحاظ محتوايي و متني تضعيف شود بلكه در اكثر اوقات براي جذب مخاطب از هر وسيله اي استفاده كند. گيشه گرايي در اين ژانر حتي منجر شده كه سازندگان اين فيلم ها براي جلب نظر مخاطب و اينكه فيلم ها متفاوت به نظر آيند از هر ديالوگ و يا رفتار زننده اي كه دقيقا در تقابل با هنجارهاي اجتماعي است استفاده كنند. غافل از اينكه به هر صورت مخاطب امروز سينماي ايران آن قدر سطح فكري- بصري بالايي دارد كه از اين فيلم ها استقبال چنداني نكند و فروش پايين اكثر فيلم هاي اين ژانر در يكي دو سال گذشته گوياي همين مطلب است.
چرا كه كمتر خانواده اي در جامعه ما حاضر است كه براي پركردن اوقات فراغت خود به جايي بروند كه در آن به فرزندان به جاي آموزش مسائل اجتماعي و بالا بردن سطح درك اجتماعي آنها كلمات زشت و ناپسند و حتي رفتارهاي خارج از عرف آموزش داده شود. بسياري از خانواده ها هميشه تلاش مي كنند فرزندان خود را جامعه پذير و مطابق با هنجارهاي اجتماعي تربيت كنند.
از سوي ديگر بايد به اين موضوع هم توجه كرد كه سينماي طنز ما هنگامي موفق است كه براي وقت بيننده و هزينه او ارزش قائل باشد نه اينكه بخواهد وقت او را به گونه اي پر كند كه بيننده پس از پايان فيلم حس كند كه وقتش به بطالت پر شده و فيلم ارزش ديدن نداشته!
تمام اين مسائل درباره بسياري از فيلم هاي ژانر طنز امروز سينماي ما صادق است. در اكثر اين فيلم ها به جاي اينكه يك مسئله و يا برداشت صحيحي از يك معضل اجتماعي و راه حل آن به بيننده منتقل شود به امور بسيار سطح پاييني پرداخته مي شود كه ارزش زمان صرف كردن ندارد. نكته جالب توجه اينجاست كه در اين فيلم ها حتي از سوژه هايي كه توسط خود كارگردان انتخاب مي شود هم پرداخت درست و منطقي صورت نمي گيرد. به عنوان مثال در بسياري از اين فيلم ها شاهد اين هستيم كه به اموري مانند ازدواج و روابط انساني و حد و مرزهاي رفتارهاي اجتماعي آن قدر سخيف و سطحي نگاه مي شود كه انگار شعور بيننده ناديده گرفته شده است.
رشد قارچ گونه فيلم هاي بي محتوا
از سوي ديگر، طي سال هاي اخير تعداد چنين فيلم هايي به شدت افزايش يافته است. دختر ميليونر، آتش بس، قلقلك، مادرزن سلام، ملودي، چهارچنگولي، بعدازظهر سگي سگي! اينها تنها بخش كوچكي از اسامي فيلم هايي است كه در چند سال اخير در ژانر سينماي كمدي ما توليد شده است. فيلم هايي كه اگر ميانگين مدت زمان آن را 2ساعت در نظر بگيريم در تمام زمان اين دوساعت حرف خاصي به بيننده نزده اند.
اين رفتار در سينماي ايران باعث به وجود آمدن مشكلات بسياري چه در عرصه هنر و چه در عرصه اجتماعي مي شود. چرا كه در درجه اول بدعت هاي نامناسبي در جامعه سينمايي به ويژه در ژانر طنز از خود باقي مي گذارد. به تعبير بسياري از كارشناسان اجتماعي، جامعه ايران به دليل جوان بودن و ميل به رسانه هاي بصري پتانسيل زيادي براي تأثيرپذيري از اين آثار دارد. به همين دليل اگر در فيلم هاي اين ژانر به بهانه خنداندن بيننده به مسائل و مشكلات اجتماعي به صورت سرسري و سطحي نگاه شود بي ترديد اين سطحي گرايي، به بيننده و به خصوص مخاطب جوان هم منتقل مي شود. چرا كه تصوري كه از جامعه در ذهن مخاطب جوان به وسيله اين فيلم ها شكل مي گيرد به دليل همين برداشت سطحي، تصوري كاملا غلط است كه موجب رفتارهاي عجيب از سوي مخاطب در فضاي واقعي جامعه مي شود. دليل اصلي اين امر همان تغيير فضاي ذهن او به وسيله اين فيلم ها و ايجاد تصور فانتزي از واقعيت هاي زندگي در جامعه است.
وظيفه طنز چيست؟
در اين بين به نظر مي رسد كه در سينماي كمدي امروز ما تعريف مشخصي از طنز صورت نگرفته و يا حداقل برخي كارگردانان اين ژانر نمي خواهند تعريف مشخصي از آن ارائه دهند. به واقع وظيفه سينماي طنز آن هم در يك جامعه محتواگرا و مذهبي مانند جامعه امروز ايران با طنز هاليوودي و سينماي غرب بسيار متفاوت است.
چراكه طنز سينماي امروز ما بايد در راستاي به نمايش گذاشتن معضلات و مسائل اجتماعي قرار گيرد. در اين بين بسياري از كارشناسان بر اين باورند كه سينماي طنز، به دليل فضاي مانوري كه دارد مي تواند بهتر از ديگر ابزار، مسائل و مشكلات و عادات بد اجتماعي را به تصوير بكشد و زشتي هاي جامعه را با زباني لطيف و منطقي به بيننده نشان دهد و حتي در جهت از بين بردن اين زشتي ها گام بردارد، نه اينكه خود با تبليغ برخي مسائل ناهنجار به اين زشتي ها دامن بزند.
به عنوان مثال در موضوع بسيار مهمي مانند ازدواج در سينماي طنز امروز ما هيچ گاه نگاه صحيح و منطقي وجود نداشته و اكثر فيلم هاي اين ژانر به بهانه مطرح كردن اين موضوع به نمايش رابطه آزاد دختر و پسر پرداخته اند و به نوعي موج ابتذال در برخي از فيلم هاي اين ژانر مشهود است. درحالي كه درباره چنين موضوعي مي توان با مضحكه قرار دادن موانع ساختگي ازدواج و بهانه گيري هاي بيهوده مختلفي كه باعث جلوگيري از گسترش فرهنگ ازدواج در جامعه ما شده است هم بيننده را خنداند و هم يك موضوع زشت را در پيش چشم او به صورت عريان به تصوير كشيد تا بيننده زشتي و بيهوده بودن اين موانع را دريابد و حتي در رفع آنها بكوشد.
سينماي ايران هاليوود نيست
در واقع براي درك بهتر تمام اين مسائل بايد به اين موضوع توجه موكد كرد كه سينماي ايران، هاليوود يا ديگر نظام هاي سينمايي غربي نيست كه در آن براي خنداندن بيننده از هرگونه شوخي حتي شوخي هاي جنسي و هزل كه در فيلم هاي كمدي هاليوودي اتفاق مي افتد استفاده كرد. چرا كه به تعبير تمام كارشناسان سينمايي جهان، ژانر كمدي سينماي هاليوود در عالم سينماي امروز جهان نه تنها پيامي براي مخاطب ندارد بلكه خود به عنوان يك ضدارزش، از نشان دادن هر مسئله مهمل و بيهوده اي چشم پوشي نمي كند. در اين باره آن قدر مثال هاي فراواني وجود دارد كه حجم انبوه آنها نشان دهنده انحراف كامل ژانر كمدي سينماي غرب و هاليوود است.
جالب اينجاست كه هر ساله جايزه زرشك طلايي هم در اكثر اوقات به فيلم هاي اين ژانر سينماي هاليوود داده مي شود. چراكه خود سينماگران آگاه و جامعه شناسان حقيقت نگر غربي به عمق معضل آفريني چنين فيلم هايي آگاه هستند.
در اين بين دليل اصلي اين انحراف و انحطاط اخلاقي بزرگ در سينماي كمدي غرب عدم توجه آنها به محتوا و ارزش هاي اخلاقي و انساني است. چراكه وقتي تنها خنداندن بيننده مدنظر باشد، كه در سينماي كمدي غرب اين گونه است، كارگردان و نويسنده به خود اجازه مي دهند از هر سوژه اي براي به خنده واداشتن بيننده استفاده كند.
هرچند كه به تعبير برخي، سينماي هاليوود همپاي فرهنگ غربي ها پيش مي رود و شايد ترويج بي ادبي كلامي در سينماي كمدي براي جامعه غربي آن چنان هم كه بايد مسئله خاصي به نظر نرسد.
اما نكته اي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه به هر ترتيب جامعه ايراني، جامعه اي هويت دار و داراي تعاريف و خط قرمزهاي مشخص است. به همين دليل هيچ گاه نبايد در سينماي كمدي ما فضايي مشابه آنچه در سينماي غرب حاكم است حاكم شود.
چراكه بدون ترديد همه بر اين متفق القولند كه سينماي ايران به دليل مذهبي بودن، هويت نجيبي دارد كه در آن نگاه انساني و اجتماعي به مسائل مختلف هميشه در اولويت بايد باشد. برهمين اساس بايد به اين موضوع باور داشت كه نبايد سينماي كمدي امروز ما به سمت غربي شدن و يا به نوعي سطحي شدن برود، بلكه بايد فضا را براي كارگردانان كار بلد ژانر كمدي فراهم كرد تا آنان با ورود صحيح به اين ژانر هم بيننده را بخنداند و هم با كمدي عميق افكار مخاطب را مغشوش نكنند. چراكه بي ترديد بي ادبي و رعايت نكردن خطوط قرمز در سينماي كمدي در گام اول باعث خط خطي شدن ذهن بيننده مي شود كه اين موضوع بي اعتمادي بيننده را به دنبال خواهد داشت. در همين راستا بايد به اين مسئله توجه كرد كه سينماي كمدي امروز ما نيازمند تحول جدي است، تحولي كه در درجه اول نيازمند كار كارشناسي شده توسط كارگردانان صاحب سبك در اين عرصه و در مرحله دوم نيازمند اتاق فكر براي هدايت محتوايي فيلم هاست. چراكه به هر صورت اين ژانر از سينماي ايران به دليل پر مخاطب بودن مي تواند تأثيرات فراواني در امر فرهنگ سازي در جامعه داشته باشد.

 



سينماي ايران، چالش ها و چشم اندازها-5
سست كردن پايه هاي اعتقادي با وهن دين

رامين شريف زاده
پيش از اين اشاره شد كه عوامل گوناگوني چون ضعف مراكز علمي و دانشگاهي؛ نبود ارتباط مناسب ميان مراكز علمي و ديني با مراكز هنري؛ مديريت ضعيف و مديران ناكارآمد، كم توجهي به هنرمندان متعهد و توجه به هنر ظاهرگرا و عوام فريب، از جمله دلايل به وجود آمدن سينمايي است كه نتوانسته خواست مردم ايران را آن گونه كه شايسته آن هستند، برآورده سازد. بي توجهي به اين موارد ناگزير زمينه هاي ورود و گسترش انحرافاتي را در سينما فراهم آورده است كه وهن دين و باورهاي ديني از جمله آن انحرافات است.
آنچه اقشار مختلف مردم به ويژه نسل جوان را در يكصد سال گذشته همواره مورد تهديد قرار داده، تضعيف باورهاي ديني و شعائر مذهبي به بهانه هاي مختلف از جمله پيشرفت و ورود به دنياي مدرن بوده است. در طول تاريخ همواره افرادي بوده اند كه در مقابل دين و شريعت موضع گيري كرده و برخورد وهن آلودي با دين داشته اند تا از اين طريق پايه هاي اعتقادي مردم را سست كنند. وهن دين گاهي در اثر جهالت مومنان نيز صورت مي گيرد. اما گاهي اوقات دشمن عامدانه خود با طرح مسائل نادرست به وهن مذهب و دين ما مي پردازد. يعني پيرايه هايي را به دين ما مي بندد كه حتي در دين ما وجود ندارد و مقبول و پسنديده ما نيست، سپس با اين پيرايه ها كه به ما نسبت داده به وهن دين و مذهب ما مي پردازد. قدر مشترك بين هر دو سنخ وهن دين آن است كه دين و مذهب ما را به شكلي ناهنجار به ديگران نمايش دهند و ناپسند معرفي كنند.
قالب هاي وهن نيز گوناگون است؛ گاه وهن دين در يك قالب كاملا جدي است و گاهي اوقات قالب طنز و شوخي مي گيرد كه با خنداندن ديگران نسبت به يك باور آن باور را در دل ديگران سست مي كنند. شوخي كردن با باورها و افرادي كه مبين باورهاي ديني هستند نيز فرقي نمي كند. چرا كه اگر توهين نسبت به احدي از عالمان دين و افرادي كه نماد دينداري و الگو در جامعه هستند، صورت گيرد اعتماد مردم نسبت به دين سست مي شود.
مروري بر تاريخچه وهن در ايران به خصوص در يكصد سال اخير گوياي اين واقعيت است كه جريان شبه روشنفكري كه مهم ترين نقش را در موضوع وهن برعهده داشته دو مشي متفاوت در برخورد با دين اتخاذ كرده است كه يك مشي، حمله عريان و بي پرده به مفاهيم ديني بود كه آخوندزاده و در يك مقطع ميرزاآقاخان كرماني به عنوان پيشگامان اين جريان محسوب مي شدند. آنها به منظور پيشبرد اهداف خود به عرصه هاي مختلف از جمله ادبيات وارد شدند و در آثارشان اسلام را تنها علت عقب ماندگي ايران معرفي و تز تغييرات گسترده در كشور را مطرح كردند تا به اين طريق اين سنگر مقاومت كاملا از بين برود. اما جريان بعدي كه در بطن جريان شبه روشنفكري وجود داشت به سردمداري ميرزا ملكم خان بود كه برعكس تفكر آخوندزاده اعتقاد داشت ما نبايد در ايران به صورت مستقيم با مفاهيم ديني در بيافتيم و بايد با ظرافت بيشتري طرح وهن دين را دنبال كنيم. به همين جهت سعي كردند تا با نوعي همسان سازي و شبيه سازي بين مفاهيم ديني و مفاهيم غربي، جامعه اسلامي را در معرض افكار غربي قرار دهند تا پذيرش افكار غربي را براي مردم مسلمان آسان تر كنند كه در نتيجه يك نوع استحاله در طي اين مسير رخ خواهد داد.
متاسفانه علي رغم گذشت بيش از 30 سال از پيروزي انقلاب اسلامي هنوز آثاري هستند كه به وهن دين و باورهاي ديني مي پردازند. فيلم هاي «خواب تلخ» و «آتشكار» ساخته محسن اميريوسفي، «دموكراسي تو روز روشن» ساخته علي عطشاني و «بيداري روياها» از جمله اين آثار محسوب مي شوند. امير يوسفي در دو ساخته بلند خود يعني «خواب تلخ» محصول سال 1382 و «آتشكار» محصول سال 1386 ضمن پرداختن به مسائل سياسي، عامدانه يا غيرعامدانه به وهن دين و باورهاي ديني پرداخته است. دو فيلم «خواب تلخ» و «آتشكار» در فضايي كاملا هجو نسبت به مرگ كه مرتبط با يكي از مهم ترين مباني اعتقادي مسلمانان يعني معاد است، پيش مي روند كه به نوعي وهن باورهاي ديني است.
آن گونه كه بزرگان و سالكان و عارفان دين فرموده و سفارش كرده اند كه البته همه متكي بر سفارش هاي رسول خدا(ص) است از آنجا كه مرگ پايان يافتن همه تعلقات و دلبستگي هاي انسان به غير خداست و انسان اگر اين پايان يافتن را ببيند و درك كند، بيدار مي شود(موتوا قبل ان تموتوا)، ياد مرگ در ساخت نفس انسان بسيار مفيد و موثر است. رسول خدا(ص) روزي در مسيرش چند جوان را ديد كه بي توجه به همه چيز در حال خنده و قهقهه بودند.
رسول خدا(ص) خطاب به آنان فرمودند: «بسيار به ياد آوريد ياد درهم كوبنده خوشي ها را.» جوانان پرسيدند درهم كوبنده لذات چيست و ايشان فرمودند، «مرگ». ياد مرگ انسان را بيدار و غفلت را نابود مي كند. چون غفلت حاصل مات شدن انسان به تعلقات دنياست. ياد مرگ انسان را از بهت به دنيا بيرون مي آورد و كم كم بيزار مي كند و دنيا برايش مثل زندان مي شود. مومن مي تواند به جايي برسد كه دنيا را مثل زندان ببيند. (الدنيا سجن المومن: دنيا زندان مومن است). امام صادق(ع) مي فرمايند: «ذكر و ياد مرگ شهوات را مي كشد، اميال گوناگون انسان به اين دنيا را نابود مي كند و همين كه كاستي احساس شود دل كنده مي شود، چون دل از كاستي گريزان است.»
ديالوگ هايي كه در فيلم «خواب تلخ» در باب آداب غسل و دفن ميت و همچنين عزراييل و شب اول قبر بيان مي شود به گونه اي طراحي شده كه نه تنها هشدار دهنده و تاديب آميز نيست بلكه استهزا و خنده مردم را به دنبال دارد. به طور مثال فشار دادن شكم ميت براي خارج شدن باد معده او صحنه اي بسيار هجو و در جهت وهن دين است. لودگي كارگردان نسبت به واقعيت مرگ تا آنجا پيش مي رود كه حتي به شوخي و درگيري فيزيكي يك مرده شوي با عزراييل مي انجامد. به نحوي كه وي در صحنه اي عجيب با گذاشتن تله بر سر راه عزراييل كه براي گرفتن جان او به خانه آمده است، بال او را شكسته و پس از آن با شعف و شادي بيرون آمده و از اتفاق ميموني كه به دست او انجام شده ياد مي كند و از مردم مي خواهد تا با خيال راحت زندگي كنند و از مرگ، هراسي به دل خود راه ندهند.
در فيلم «آتشكار» نيز به موضوع «مرگ» و «بهشت و جهنم» به گونه اي وهن آلود در قالب طنز پرداخته شده است. سهراب بارها در خواب با پدرش در بهشت و جهنم ملاقات مي كند. پدر به اصطلاح غيرتي و سنتي سهراب عنوان مي كند كه در صورت پسردار شدن سهراب، خداوند به او وعده باغ و بوستاني با شكوه تر از فعلي داده و در صورت اقدام به وازكتومي پدر سهراب محكوم به عذاب در جهنم است. پدر براي اثبات سخنانش در محوطه بهشت، با شلاق دنبال سهراب كرده تا به خيال خود فرزندش را تاديب كند. از سوي ديگر در محيط جهنم نيز مخاطبان با مرداني روبرو مي شوند كه بر سر كلاه بوقي آتشين داشته و در حالي كه صورت هاي خود را همچون دلقك ها سياه كرده اند به حمل هيزم براي آتش جهنم مي پردازند. با توجه به اينكه فضاي به تصوير درآمده از جهنم و بهشت در فيلم آتشكار نه تنها مخاطب را به ياد خداوند و ترس از عقوبت گناه نمي اندازد بلكه موجبات خنده را پديد مي آورد، وهن دين و تضعيف باورهاي ديني كاملا قابل لمس و درك است. از سوي ديگر روحاني فيلم آتشكار انساني به شدت مذبذب و دم دمي مزاج به تصوير درآمده كه هر لحظه سخن و گفتار خود را بنا به شرايط موجود تغيير داده و هيچ گاه پاسخ دقيق و صريحي به پرسش هاي سهراب كه براي گرفتن راهنمايي نزد وي رفته، نمي دهد. نمايش يك شخصيت روحاني در فيلم به همراه ايجاد طنز موقعيت براي سخنان و رفتارهاي دور از شأن اين شخصيت روحاني، نشان مي دهد كه فيلمساز از دستمايه قرار دادن اين قشر از جامعه و همراه نمودن آنان با موقعيت هاي طنز گونه اي كه براي آنان در فيلم ايجاد كرده است، نگذشته است.
اما در فيلم «بيداري روياها» ساخته محمدعلي باشه آهنگر موضوع وهن به يكي از احكام دين بازمي گردد. كارگردان زندگي زني را به تصوير كشيده كه همسر او به شهادت رسيده است. سال ها از اين موضوع گذشته، زن به اصرار خانواده شوهر به عقد برادر شوهرش در آمده و از وي فرزنداني دارد. ناگهان خبر مي رسد كه شوهر اول زن شهيد نشده و بازگشته است. در حالي كه براساس نص صريح شارع مقدس، ازدواج دوم باطل است كارگردان با ايجاد لحظات دراماتيك، فضايي را خلق مي كند كه مخاطب از اين حكم احساس انزجار كرده و خواستار ادامه زندگي زن با شوهر دوم مي شود. شوهر اول كه از ماجراي ازدواج همسر و برادرش خبردار شده با اين اميد كه از بر هم خوردن زندگي آنها جلوگيري كند از معرفي خود امتناع مي كند. از سوي ديگر زن نيز كه از وجود همسر خود مطمئن است با فريب خود سعي در قانع كردن خود مبني بر مرگ شوهرش دارد. داستان نيز به گونه اي پيش مي رود كه زن در هر دو حال چه هنگام ازدواج با برادر شوهرش و چه هنگام خبردار شدن از زنده بودن همسر اولش در موقعيتي سخت و غيرانساني قرار گرفته كه نتيجه آن احساس انزجار مخاطب از حكم دين و به قولي وهن احكام دين مي باشد.
ادامه دارد

 



حضور 51 فيلم سينمايي در جشنواره فيلم پليس

با پايان مهلت ارسال آثار سينمايي و تكميل فرم فراخوان توسط صاحبان آنها، 51 اثر در بخش فيلم هاي سينمايي به دبيرخانه چهارمين جشنواره فيلم پليس ارسال شد.
براساس اين خبر، از اين مجموعه فيلم هاي اجتماعي مورد نظر، تعدادي به بخش مسابقه سينماي ايران راه مي يابند كه متناسب با ظرفيت اكران جشنواره به نمايش درخواهند آمد. از 51 فيلم راه يافته به دبيرخانه جشنواره فيلم پليس 23 فيلم تاكنون اكران عمومي نشده اند.
چهارمين جشنواره فيلم پليس با رويكرد «پليس، سينما، پيشگيري اجتماعي» توسط معاونت اجتماعي ناجا 11 تا 14 تير در تهران برگزار مي شود.

 



استفاده از تكنيك هاي برتر انيميشن در «نبرد خليج فارس»

انيميشن «نبرد خليج فارس» با موضوع حمله جنايتكارانه ناو آمريكايي به هواپيماي مسافربري ايران با استفاده از تكنيك هاي برتر انيميشن در سطح جهاني توليد مي شود.
اين انيميشن با مشاركت حوزه هنري خراسان رضوي و گروه انيميشن فاطمه الزهرا(س)، مراحل پاياني صداگذاري را مي گذراند تا در تاريخ 12 تير همزمان با سالروز اين حادثه، آماده رونمايي در حوزه هنري شود.
«نبرد خليج فارس» كه به گفته فرهاد عظيما، كارگردان اين انيميشن، براي نخستين بار از تكنيك هاي بالاي انيميشن در سطح جهاني استفاده كرده، با تكنيك سه بعدي و رئال، پس از انجام مراحل چيدمان، مدل سازي، نورپردازي، ساخت موسيقي و دوبله، آخرين مراحل صداگذاري را پشت سر مي گذارد تا با كيفيتي بالا آماده رونمايي شود.
«نبرد خليج فارس» پس از رونمايي در حوزه هنري براي نمايش در سيما فرستاده مي شود.

 



سيب و سلما آماده نمايش شد

سيب و سلما تازه ترين ساخته حبيب الله بهمني به توليد حوزه هنري، آماده نمايش در سينماهاي كشور مي شود.
«سيب و سلما» كه يكي از سه نماينده حوزه هنري در بازار جشنواره كن بود و با استقبال خوبي از جانب تماشاگران خارجي و ايرانيان مقيم خارج روبه رو شد، اين روزها آماده نمايش در سينماهاي كشور مي شود.
«سيب و سلما» داستان طلبه جواني است كه پس از خوردن سيبي به حلال بودن آن شك مي كند و به دنبال صاحب اصلي آن مي گردد تا از او حلاليت بگيرد، در مسير اين داستان درگير اتفاقات ديگري نيز مي شود. اين فيلم در بيست و نهمين جشنواره فيلم فجر نيز حضور داشت.

 



رئيس جمهور آمريكا شخصيت تخيلي يك فيلم را واقعي پنداشت!

«رونالد ريگان» رئيس جمهور اسبق آمريكا پس از تماشاي يك فيلم تخيلي گفته بود: «اي.تي» خيال نيست بلكه واقعيت است.
به گزارش فارس به نقل از سايت خبري هافينگتون پست، «استيون اسپيلبرگ»، كارگردان هاليوودي، در مصاحبه اخير خود، براي اولين بار از خاطره نمايش فيلم تخيلي «اي.تي» در حضور مقامات آمريكايي در كاخ سفيد گفت.
اسپيلبرگ گفت: آن روز فيلم «اي.تي» در كاخ سفيد براي «رونالد ريگان»، رياست جمهوري آمريكا و ديگر ميهمانان سرشناسش به نمايش درآمد، فيلم كه به پايان رسيد، او ايستاد و نگاهي به دور تا دور اتاق انداخت، مثل اين بود كه دارد ميهمانان را مي شمارد و سپس گفت، مي خواهم از تو تشكر كنم كه اي.تي را به كاخ سفيد آوردي، ما حقيقتا لذت برديم.
وي افزود: ريگان سپس بار ديگر نگاهي به اطراف اتاق انداخت و گفت، در اينجا كساني حضور دارند كه خيلي خوب مي دانند كه هر چيزي كه در اين فيلم به نمايش درآمد كاملا حقيقت دارد و به هيچ وجه خيال نيست!
اسپيلبرگ در ادامه افزود: او اين حرف را كاملا جدي و بدون هيچ لبخندي ادا كرد! ولي خب بعضي ها در آن جمع از اين حرف خنديدند، چون فكر مي كردند كه شايد او جوك و لطيفه گفته است.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14