خلوص نيت بالاترين مرتبه توحيد
|
|
9 دي حادثه اي ماندگار درتاريخ
|
|
E-mail:shayanfar@kayhannews.ir |
|
خلوص نيت بالاترين مرتبه توحيد
آيت الله محمد تقي مصباح يزدي توحيد، لوح فشرده اسلام در ادامه خطبه مبارك حضرت زهرا سلام الله عليها به اين عبارت رسيديم كه مي فرمايند: و حرم الله الشرك اخلاصا له بالربوبيه .1شروع اين فراز با اين جمله بود كه فرمودند: «فجعل الله الايمان تطهيرا لكم من الشرك» و ختم اين كلام هم با اين عبارت است كه مي فرمايند: «و حرم الله الشرك اخلاصا له بالربوبيه ». از ترتيب و تنظيم اين عبارات مي توان استفاده كرد كه مبدأ و پايان دين توحيد است. آغاز كار انبياء مبارزه با شرك است و پايان كارشان برانداختن ريشه شرك، و آن چه انسان را به سعادت مي رساند توحيد است و آن چه موجب سقوط انسان مي شود شرك است. توحيد معاني عميق، غني و لطيفي دارد كه اگر آن ها را درست درك كنيم خواهيم فهميد كه سر تا پاي دين چيزي جز توحيد نيست. مرحوم علامه طباطبايي رضوان الله عليه مي فرمودند: «اگر ما همه اسلام را جمع و فشرده كنيم حاصل آن توحيد خواهد شد و اگر توحيد را باز كنيم تمام تفصيلات شريعت از دل آن بيرون خواهد آمد.» توحيد لوح فشرده اسلام است. توحيد، يگانه راه رسيدن به دوست يكي از نصوص قرآن كه هيچ تأويل نيست آيه شريف: «و ما خلقت الجن والانس الا ليعبدون» است. اين آيه مبين حصري قاطع و مفهومي روشن است. مي فرمايد: «من جن و انس را نيافريدم مگر براي پرستش من.» معناي اين آيه شريف اين نيست كه خدا به عبادت ما احتياج دارد. كار اصلي خدا و آن كاري كه از ذات خدا برمي خيزد افاضه، رحمت و بخشش است. شايد به همين مناسبت صفت خاص خدا رحمان است كه شامل هرگونه بخششي مي شود. مخلوقات خداوند متعال هر كدام استعداد كمال خاصي را دارند. مثلا درخت گردو يك اندازه مي تواند رشد كند و بوته خيار يك اندازه ديگر. نمي توان توقع داشت بوته خيار به اندازه درخت گردو رشد كند. حيوانات هم هر كدام محدوديتي دارند. انسان هم حدود خاصي دارد و تا يك حدي ممكن است رشد كند. غالبا رشد و كمالاتي كه انسان ها براي خود مي شناسند بيشتر جنبه مادي دارد؛ مثلا قد، وزن، فعاليت هاي بدني، توانايي برداشتن وزنه سنگين، توانايي خوردن غذاي زياد و... اما بايد بدانيم كه انسانيت انسان به روح اوست و توان روح انسان براي ما قابل اندازه گيري نيست. اجمالا بايد بگوييم: ظرفيت روح انسان شبيه بي نهايت است و ميل به بي نهايت دارد؛ يعني نمي توان يك حد خاصي را براي آن تعيين كرد. مي توان گفت: علم انسان به حدي مي رسد كه همه چيز را مي داند و قدرتي پيدا مي كند كه مي تواند هر كاري انجام دهد. اما اين ها درواقع آثار آن كمالي است كه مي تواند به آن برسد. اگر بخواهيم با عبارتي به خود آن كمال اشاره كنيم، به تعبير قرآن بايد بگوييم: «قرب خدا». انسان به قدري مي تواند رشد و ترقي كند كه به خدا نزديك شود (عند مليك مقتدر).2 براي رسيدن به آن مقام يك راه بيشتر وجود ندارد و آن ارتباط اختياري با خداوند است. قوام اين ارتباط اختياري به اين است كه خدا را حقيقتا خدا بداند و خودش را حقيقتا بنده خدا. اسم اين ارتباط مي شود «عبادت» و «بندگي». پس اگر سؤال شود كه: خدا ما را براي چه كاري آفريده بايد بگوييم: «براي بندگي»؛ يعني تا بندگي و عبادت نكنيم به آن مقام نمي رسيم. بندگي كردن يعني رابطه خود را با خدا تقويت كنيم؛ كاري كنيم كه به خدا نزديك تر شويم؛ بيشتر با خدا انس بگيريم و بيشتر او را دوست بداريم. شرك، دشمن رسيدن به دوست دشمن انسان در رسيدن به اين مقام عاملي است كه موجب زوال روح بندگي شود؛ چون تنها عاملي كه مي تواند موجب رشد انسان شود و انسان را به قرب الهي برساند «روح بندگي» است. رفتن به سراغ اين دشمن در فرهنگ اسلامي «شرك» ناميده مي شود. اطلاق شرك به اين عمل لطيفه اي دارد و آن اين است كه فطرت انسان نمي تواند خدا را فراموش كند. وقتي انسان سراغ ديگري مي رود در حقيقت براي خدا شريك درست مي كند. به هر حال دشمن ترين دشمنان براي انسان، شرك است. از اين رو تمام تلاش شيطان اين است كه انسان را از بندگي و يگانه پرستي دور و به شرك نزديك كند. مراتب توحيد و شرك دو مقوله پرستش خدا و شرك به خدا مراتبي دارند كه از بالاي صفر شروع مي شوند و تا ميل به بي نهايت ادامه مي يابند. گاهي در روايات براي ايمان و امثال آن مراتبي مشخص شده است؛ مثلا در بعضي روايات آمده است كه: «ايمان هفت سهم دارد» و در بعضي ديگر نقل شده كه: «ايمان ده درجه دارد». اين بيانات براي تفهيم به ماست و الا اين سهم ها و درجات خود امتدادي دارند و از اين رو قابل تقسيم اند. هر امتدادي تا بي نهايت قابل تقسيم است. پس مراتب ايمان و شرك خيلي زياد است. همين كه انسان به وجود خدا اعتراف كند، ايمان شروع مي شود و تا ايماني همچون ايمان علي(ع) ادامه مي يابد. اما فاصله بين اين دو تقريبا فاصله بين صفر تا بي نهايت است. شرك هم به همين صورت است؛ از اندكي شرك به خدا شروع مي شود و تا پست ترين پست ها ادامه مي يابد (ثم رددناه أسفل سافلين).3 پس يك راه به بالا و به طرف خدا داريم كه اين سير صعودي داراي مسيري طولاني و مراتب بسيار زيادي است، و يك راه به پايين كه اين سير نزولي از مادون آنجايي كه ابتدا انسان هست شروع مي شود و تا پست ترين مكان ادامه مي يابد (اولئك هم شر البريه ).4 آدمي زاد در بين اين دو بي نهايت واقع شده است. هدف آفرينش ما آن مقام عالي، مقام خلافت الهي و هم نشيني پيغمبر و ائمه اطهار عليهم السلام است و آنچه كه از همه چيز بيشتر با آن مقام دشمني دارد شرك است. قرآن مي فرمايد: لاتشرك بالله ان الشرك لظلم عظيم.5 ظلم يعني اين كه كسي حق ديگري را از بين ببرد. آيا حقي بالاتر از حق خدا بر بندگانش وجود دارد؟ حق خدا بر بندگانش اين است كه به طرف او بروند تا آن ها را به بي نهايت كمال برساند. به تعبير عاميانه خدا حق دارد كه بندگانش او را پرستش كنند. گرفتن اين حق از خدا يعني در مقام پرستش خدا برنيامدن، و اين بزرگ ترين ظلم و بزرگ ترين پايمالي حق است؛ لذا مي فرمايد: ان الشرك لظلم عظيم. توحيد در نيت، بالاترين مرتبه توحيد گفتيم ايمان و شرك مراتبي دارند. وقتي دقت كنيم مي بينيم مراتب ضعيف ايمان با مراتبي از شرك توأم اند؛ اما هر چه يك طرف قوي تر باشد طرف ديگر ضعيف تر است. هر جا ايمان ضعيف باشد حتما در كنارش مرتبه اي از شرك هست. قرآن مي فرمايد: و ما يومن أكثرهم بالله الا و هم مشركون؛ ايمان اكثر مردم با شرك توأم است؛ چرا كه ايمانشان ضعيف است. هر چه ايمان قوي تر شود شرك ضعيف تر و ريا در عبادت كمتر مي شود. برخي افراد اصلا به نماز مي ايستند براي اين كه ديگران ببينند! اما همه كه اين قدر رياكار نيستند. برخي نمازشان را با اخلاص مي خوانند؛ اما اگر ديگران خبردار شوند خوششان مي آيد. اين هم مرتبه اي از شرك است. عبادت خالص آن است كه كسي انسان را ببيند يا نبيند براي او هيچ فرقي نكند. اگر عكس العمل مردم در رفتار انسان اثرگذار باشد معلوم مي شود كه مرتبه اي از شرك را دارد. شرك مرتبه ديگري هم دارد كه مربوط به نيت است. ما به امر خدا نماز مي خوانيم؛ اما اگر خدا بگويد: «واجب است نماز بخواني و حتي اگر نماز هم بخواني تو را به بهشت نمي برم» و يا بگويد: «اگر نماز هم بخواني تو را به جهنم مي برم» آيا باز نماز مي خوانيم؟ اگر پاسخ منفي است معلوم مي شود كه ما فقط براي اطاعت از خدا نماز نمي خوانيم؛ بلكه ترس از عذاب و يا شوق رسيدن به ثواب هم در نيت ما وجود دارد كه اين هم مرتبه اي از شرك است. نيت خالص، نيت امام سجاد عليه السلام است كه مي فرمود: اگر من را صدبار در جهنم بسوزاني و دوباره زنده كني. جز راه عبادت تو، راه ديگري انتخاب نمي كنم. من بنده تو هستم و غير از تو خدايي نمي شناسم.» راه رسيدن به عالي ترين درجه اي كه خدا براي انسان درنظر گرفته است، انجام عبادت خالص است؛ قل اني أمرت أن أعبدالله مخلصا له الدين.6 انسان براي راه پيدا كردن به آن مقام بايد آرام آرام از همين شرك هاي روشن و جلي اجتناب كند تا به تدريج آمادگي پيدا كند كه از آن معاني لطيف ترش هم پرهيز كند و شبيه علي عليه السلام بگويد: ما عبدتك خوفا من نارك و لا طمعا في جنتك لكن وجدتك أهلا للعباده فعبدتك.7 اين دين خالص است. البته با كمك و عنايت علي(ع) است كه مي توانيم از شركت دور شويم؛ اما به هر حال راه اصلي اين است كه توجه مان فقط به خدا باشد. بنده را جز بندگي نشايد اگر سؤال شود: چرا بايد بندگي كنيم؟ جواب اين است كه: چون بنده ايم. اگر بنده بندگي نكند چه كند؟ چراغ نورافشاني نكند پس چه كند؟ نورافشاني ذاتي نور است. ما هر وقت توانستيم از بندگي استعفا بدهيم آن وقت لازم نيست بندگي كنيم. اما تا وقتي بنده ايم بايد بندگي كنيم. جالب اين است كه تمام عزت ما در اين بندگي نهفته و بالاترين لذت هم در بندگي است. مرحوم آيت الله العظمي بهجت رضوان الله عليه مي فرمود: «اگر سلاطين مي دانستند كه چه لذتي در نماز هست حاضر بودند دست از سلطنتشان بكشند و به دنبال نماز بروند.» مرحوم آقا ميرزا حسن شيرازي وصيت كردند كه تمام نمازهايشان را برايشان قضا كنند. يكي از نزديكان از علت اين وصيت سؤال مي كند و ايشان مي فرمايد: «مي ترسم لذتي كه از نماز مي بردم با قصد قربت منافات داشته باشد». خدا يك چنين بنده هايي هم دارد. خداوند متعال اين دين را آفريده كه ما راه عبادت را ياد بگيريم و از راه عبادت به قرب او برسيم. پس راه قرب او توحيد و يگانه پرستي، و دشمن آن شرك است. از اين رو حضرت زهرا سلام الله عليها مي فرمايند: «حرم الله الشرك اخلاصا له بالربوبيه ؛ خداوند شرك را تحريم كرد تا ربوبيت او را خالص بدانيم.» شرك تشريعي شرك در ربوبيت انواعي دارد كه يكي از آن ها شرك تشريعي است. قرآن درباره يهود و نصاري مي فرمايد: «اتخذوا أحبارهم و رهبانهم أربابا من دون الله؛8 اينان [گرفتار مرتبه اي از شرك بودند و شركشان اين بود كه] عالمان و راهبانشان را رب خودشان قرار داده بودند.» از امام صادق عليه السلام سؤال مي كنند: اين ها چگونه بر علمايشان سجده مي كردند؟ حضرت فرمودند: «به خدا قسم آن ها مردم را به عبادت خودشان دعوت نكردند؛ اما مردم در مقابل بدعت هاي آن ها تسليم بودند.»9 اين شرك در ربوبيت تشريعي است. كسي كه در كنار قانون خدا قانوني وضع كند مشرك است مگر كسي كه به اذن الله قانون وضع كند. در روايات آمده است كه خداوند بسياري از احكام را به پيغمبر اكرم(ص) تفويض كرده بود و ايشان خود، آن قوانين را وضع كرد. چنين مواردي شرك نيست چرا كه با تفويض و اذن الهي صورت مي گيرد. همچنين اگر به ولي فقيه اجازه داده اند كه براي شرايط خاص قانون موقتي وضع كند شرك نيست؛ چون ولي فقيه مأذون از طرف امام معصوم است و امام معصوم مأذون از طرف خداست؛ پس كار ولي فقيه به اذن الله است. بنابراين اگر همه مردم به كسي براي رياست جمهوري رأي دهند تا وقتي كه ولي فقيه او را نصب نكند مشروعيت ندارد. لذا امام فرمود: «اگر همه مردم به رئيس جمهوري رأي بدهند اما ولي فقيه او را نصب نكند طاغوت است و اطاعتش حرام.» حاكميت و ربوبيت از آن خداست؛ اگر به كسي اجازه بدهد مشروعيت پيدا مي كند و الا فلا؛ «قل الله أذن لكم ام علي الله تفترون؛10 بگو: آيا خداوند به شما اجازه داده، يا بر خدا افترا مي بنديد [و از پيش خود، حلال و حرام مي كنيد]؟! پس توحيد در عبادت تنها راه رسيدن به آن مرتبه اي است كه خداوند براي انسان در نظر گرفته است؛ از اين رو بايد از شرك حذر كرد. لذا حضرت زهرا سلام الله عليها مي فرمايند: و حرم الله الشرك اخلاصا له بالربوبيه . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- بحارالانوار، ج 29 ص 322. 2- قمر، 55. 3- تين، 5. 4- بينه، 6. 5- لقمان، 31. 6- زمر، 11. 7- بحارالانوار، ج 67 ص 681. 8- توبه، 13. 9-بحارالانوار، ج 2، ص 89. 10- يونس، 95. پاورقي
|
|
|
9 دي حادثه اي ماندگار درتاريخ
حميد رضا اسماعيلي اصرار جريان فتنه بر تداوم مسير اشتباهي كه در پيش گرفته بود حوادث غمبار روز عاشورا در 6 دي را در پي داشت. اين وضعيت كه از چند هفته پيش خشم عمومي عليه راديكاليسم سبز را در پي داشت در روز 9 دي به اوج خود رسيد و طوفاني سراسري توليد كرد كه حتي در روستاهاي كوچك كشور نيز به برگزاري تظاهرات عليه جريان فتنه منجر شد. در واقع نتيجه چندين ماه صبوري و تحمل كردن اين جريان افراطي به آن جا انجاميد كه در رفتارهاي راديكاليستي و غير عقلاني ماهيت اصلي حركت خود را نشان دادند و منجر به قيام 9 دي شدند. با خلق اين حادثه از سوي گروه هاي مختلف جامعه و با آراي مختلف، رهبر معظم انقلاب آن را «حادثه اي بزرگ» و «ماندگار در تاريخ» ناميدند كه نتيجه هوشياري مردم بوده است. ايشان بيداري و حضور مردم را عامل اصلي حفظ انقلاب اسلامي و كشور و علت وحشت سران استكبار از حمله به ملت ايران دانستند و افزودند: «برخلاف تبليغات رسانه اي مشكل اصلي دشمنان اين سرزمين بصيرت ملت و غيرت ديني جوانان كشور است.»483 لذا با تداوم اين وضعيت روز انقلاب اسلامي روز شكست انقلاب مخملي در 22 بهمن 1388 شد. جريان ضد انقلاب كه پس از شكست هاي سياسي ايام گذشته براي فتح 22 بهمن و روز انقلاب اسلامي تمام تلاش خود را به كار گرفت، شكست نهايي خود را پس از هشت ماه فتنه سازي مشاهده كرد. روز 22 بهمن 1388 و جشن پيروزي انقلاب اسلامي با شكوه هميشگي برگزار شد و اثري از راديكاليسم سبز در اين صحنه عزم ملي مشاهده نشد. رهبر انقلاب نيز در پيام به مردم چنين نوشتند: بسم الله الرحمن الرحيم. ملت عظيم الشأن و شگفتي آفرين ايران! خسته مباد گام هاي استوارتان، سر بلند باد پرچم همت و آزادگي تان، درود خدا بر عزم راسخ و بصيرت بي همتايتان كه هميشه در لحظه نياز، صحنه رويارويي با بد دلان و بد خواهان را عرصه پيروزي حق مي سازد و نمايشگاهي از عزت و عظمت مي آرايد و سپاسي از ژرفاي دل و جان، آفريننده هستي را كه دست قدرت خود را در عزم و ايمان و بصيرت شما نمايان ساخت و در سي ويكمين سالروز تولد جمهوري اسلامي، نيرومندي و سرزندگي اين نظام را كه بر ايمان و اعتماد به نفس ملتي كهن تكيه زده است، بيش از هميشه به رخ دشمنان كشيد. آيا سي و يك سال آزمون و خطاي چند دولت متكبر و زورگو كافي نيست كه آنان را از خواب غفلت بيدار كند و بيهودگي تلاش براي سيطره بر ايران اسلامي را به آنان تفهيم نمايد؟ آيا حضور دهها ميليون انسان بصير و پرانگيزه در جشن 31 سالگي انقلاب كافي نيست كه معاندان و فريب خوردگان داخلي را كه گاه رياكارانه دم از «مردم» مي زنند، به خود آورد و راه و خواست مردم را كه همان صراط مستقيم ايران اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله و راه امام بزرگوار است، به آنان نشان دهد؟ دوستان و دشمنان ملت ايران بدانند كه اين ملت، راه خود را شناخته و تصميم خود را گرفته است و براي رسيدن به قله پيشرفت و سعادت با تكيه به خدا و اعتماد به قدرتي كه خداوند به او بخشيده است هر مانعي را از سر راه برخواهد داشت. كمك و توفيق الهي يار اين ملت و دعاي حضرت بقيه الله ارواحنا له فداه پشتيبان آنان باد. سيدعلي خامنه اي، 22 بهمن 1388. نتيجه براي شناخت راهبرد رهبر معظم انقلاب در مسائل مربوط به انتخابات بايد آن را به دو دوره پيش و پس از انتخابات تقسيم كرد. در دوره پيش از انتخابات راهبرد اصلي ايشان فراهم سازي مشاركت گسترده مردم در انتخابات بود. ايشان در سفر به مشهد و سنندج درباره اولويت داشتن نفس حضور و مشاركت گسترده مردم سخن گفتند و اينكه چه كسي به مقام رياست جمهوري دست يابد را در اولويت دوم دانستند. در انتخاب رئيس جمهور «اصلح» نيز تلاش ايشان آن بود كه با ارائه تحليل از وضعيت كنوني كشور و جهان ويژگي هاي رئيس جمهور اصلح را براي پيشبرد سريع تر كشور معرفي كنند. ويژگي هاي رئيس جمهور اصلح در شرايط كنوني آنچنان كه رهبري معرفي كردند در دو ويژگي عمده خلاصه مي شد: قاطعيت در برابر نظام سلطه و خضوع و رسيدگي مضاعف به جامعه خويش. گرچه گمانه زني هايي درباره اينكه رهبري چه فردي را اصلح مي دانند در برخي محافل وجود داشت، اما ايشان به صراحت بيان مي كردند كه در اين باره به كسي سخن نگفته و توصيه اي نكرده اند. در واقع حمايت هاي رهبر انقلاب از دولت نهم در طول سال هاي گذشته و مواضع ايشان عليه سياه نمايي هايي كه از سوي رسانه هاي مخالف دولت صورت مي گرفت كه تلاش داشتند اوضاع كشور را بحراني و دولت را به نادرست دچار «بحران كارآمدي» نشان دهند، همگي موجب مي شدند كه گفته شود ايشان به يكي از نامزدهاي انتخاباتي تمايل بيشتري دارند. با وجود اين، رويكرد رهبر انقلاب در پيش از انتخابات به گونه اي بود كه در عين وجود چنين گمانه زني هايي، تحولات به گونه اي پيش برود كه شرايط برابري براي رقابت ميان نامزدهاي انتخاباتي فراهم شود و جامعه نيز آزادانه فرد موردنظر خود را بيابد. در واقع، از درون اين رويكرد بود كه يك رقابت سنگين و پرشور و هيجان در انتخابات 88 پديد آمد. در دوره پيش از انتخابات، ايشان به تبليغات منفي جبهه دوم خرداد كه همسو با رسانه هاي بيگانه به شايعه «تقلب در انتخابات» مي پرداختند، هشدار مي دهند. جبهه دوم خرداد با دو هدف «مظلوم نمايي» براي پيش از انتخابات و هدف «اردوكشي خياباني» براي پس از انتخابات به اين سياست روي آورد. اما پيام رهبري به ايشان آن بود كه اتخاذ رويكرد تخريبي نه به رأ ي آوري كسي مي انجامد و نه به نفع انقلاب و نظام جمهوري اسلامي است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 483 . «ديدار پرشور هزاران نفر از مردم قم با رهبر انقلاب»؛ روزنامه جمهوري اسلامي؛ 20 دي 1388. پاورقي
|
|