(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 24 خرداد 1390- شماره 19950

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
آقاي لدين ميكروفون را روشن كنيد ! (يادداشت روز)
سرماي تابستان ! (گفت و شنود)
گزارش كيهان از پروژه آمريكايي «چمدان»
كيهان و خوانندگان
استاد ! گوارايت باد ... (نكته)
در كميسيون اجتماعي مجلس ايراد شوراي نگهبان به لايحه وزارت امور زيربنايي رفع شد
سخنگويي كه مي تواند مرغ پخته را بخنداند (خبر ويژه)
بركناري هيئت مديره روزنامه ايران (خبر ويژه)
نكنه نفر بعدي باشي؟! (خبر ويژه)
ايران اتمي با بهترين تصميم ها قدرت و اراده خود را به رخ غرب مي كشد (خبر ويژه)
كدوم تظاهرات؟ كو گارد ويژه يعني العربيه هم بايد ما را دست مي انداخت؟! (خبر ويژه)



آقاي لدين ميكروفون را روشن كنيد ! (يادداشت روز)

دو سال پيش در آن روز خوب خدا كه صندوق اعتبار جمهوري اسلامي لبريز از رأي اعتماد 40 ميليون ايراني وقت شناس شد، كمتر كسي تصور مي كرد ميوه اين حضور شيرين را بتوان به زودي در بهار انقلاب اسلامي منطقه و در قاهره و صنعا و منامه چيد. ملت هاي رنج كشيده منطقه كه ريشه داري ملت ايران را در فاصله اي 8 ماهه و از پاي صندوق رأي تا كف خيابان ديدند، سوداي جوانه زدن و گل كردن در سرشان افتاد. ديدند كه با وحدت و همدلي مي توان در برابر ابر قدرت ها ايستاد و پنجه رخنه كرده آنها در پيكر كشورها را شكست. ديدند كه جنگ نرم و سخت فقط در انحصار مستكبران نيست و مي توان به نام اسلام، تكي پيروزمند به راه انداخت. آميزه اكسيرگون 22 خرداد و 9 دي 1388، انفجار تازه نور و اميد و جرئت در خاورميانه بزرگ بود. پس اين ايام خدايي را بايد تا ابد بزرگ شمرد، فارغ از اين كه در اين رستاخيز شكوهمند و بهار پرثمر، درخت جان رجالي را خزان زد. با جا ماندن چند مسافر از حركت شتابان كارواني بزرگ كه در اصل سفر و ضرورت رسيدن به مقاصد متعالي ترديد نمي كنند.
حكايت حركت شتابان و الهام بخش ملت ما در سنگلاخ عداوت و لجاجت طواغيت روزگار، بي شباهت به مسير آميخته با رنج انبيا و اولياي الهي نيست. خداوند به پيامبر اعظم(ص) كه از جور و جفا و لجاجت و عداوت فاجران آزار مي ديد، فرمود: «و كذلك جعلنا لكل نبي عدواً من المجرمين و كفي بربك هادياً و نصيراً. و اين چنين، براي هر پيامبري، دشمني از مجرمان قرار داديم و پروردگارت براي راهنمايي و ياري كفايت مي كند» (آيه 31 فرقان). يعني كه جوهره دعوت پيامبران به حق و رشد، عداوت بدكاران و ستمگران را برمي انگيزد. نفس قيام انبيا(ع) براي اقامه حق، خاري در چشم طاغوت ها و زياده خواهان و مستكبران و استعمارگران است. آيا جز اين است كه كفار قريش پيش از بعثت، رسول خدا(ص) را به نام «محمدامين» خطاب مي كردند و در اولين روز دعوت گواهي دادند كه اگر تو بگويي دشمن پشت كوه كمين كرده، نديده يقين مي كنيم؟ پس چرا زخم زبان ها و تير تهمت هايي چون ساحر و كاهن و شاعر و مجنون را علي الدوام نثار آن جان شريف كه مهربان تر از مردم بر خود آنها بود، كردند؟ ذات قيام براي حق، دشمن ساز و ذات اين دشمني ها، اسباب رشد و ارتقا و كمال است همچنان كه مدال افتخاري آويخته بر سينه انبيا و اولياست. به راستي اين هم فضيلتي براي پيامبر اعظم(ص) است كه دشمنان او ابوسفيان ها و كسراها و قيصرها و همه طواغيت و ائمه جور بودند. و بر اين سياق، كدام افتخار براي امت و امام ما بالاتر از اين كه دشمنان آنان رژيم هاي خبيثي چون آمريكا و اسرائيل و انگليس و شيطانك هايي چون ملك عبدالله و حسني مبارك و صدام بوده اند؟ مطابق سنت الهي اگر دشمناني چنين آميخته به خباثت نداشتيم بايد در اصالت و صحت مسير حركت خويش ترديد مي كرديم. نفس اين دشمنان و دشمني، براي يقين در درستي گذار 32 ساله انقلاب اسلامي كفايت مي كند.
بگذاريد در پرانتز بگوييم و بگذريم. اين كه در طوفان ميليوني انقلاب هاي عربي منطقه، چند مجسمه تمام قد سفاهت از واشنگتن و پاريس، به فرماندهان متوهم عمليات «فروغ جاويدان» اقتدا كنند و چيزي به نام جنبش ميكروسكوپي سبز را جايي در سكوت پياده رو اطراف پارك ساعي و ميدان ونك جست وجو كنند، از آن پديده هاي غريبي است كه در هيچ لابراتوار سياسي و جامعه شناسي پيدا نمي شود. عنوان آكادميك «جنبش» را بدتر از اين نمي شد هجو كرد و مبتذل تر از اين نمي شد كاريكاتور جنبش كشيد. اگر تا ديروز در آكادمي ها تصور بر اين بود كه جنبش يعني خودنمايي انبوه توده هاي جنوب شهري، حالا معلوم شده بدون توده ها هم در پياده رو خياباني در بالاي شهر مي توان جنبش كرد!! كسي هم نيست دو خط توضيح دهد كه طول و عرض مسير قبلي (ميدان امام حسين(ع) تا انقلاب و آزادي) چرا اين قدر آب رفت؟ با اين حساب بايد منتظر بود جنبش در نوبت بعد، به سعدآباد و توچال و دركه واصل شود يا - برو بالاتر!- ارتفاعات سياهكل را در آن سوي البرز فتح كند! حكايت اين نوابغ، حكايت آن نشريه فكاهي است كه از بي مايگي به ورشكستگي رسيد اما در آستانه تعطيلي، براي شمارگان يكهزار تايي خود مي نوشت «تيراژ زير يك ميليون». طرف رفته واشنگتن، از آنجا به واسطه تلويزيون بي بي سي و راديو فردا دستور حمله به آسياب هاي بادي را صادر مي كند و بعد هم مي گويد «اگر من در خارج كشور هستم، براي اين ماموريت است كه آيينه جنبش داخل باشم و ايفاي وظيفه اي كه برعهده من است مستلزم وجود من در خارج كشور است... ما يك جنبش ملي هستيم. من به دليل حرفه اي بودن بي بي سي، آن را براي مصاحبه انتخاب كردم وگرنه هر دو قدرت آمريكا و انگليس بدهكار ملت ايران هستند». يكي مي گفت 15 سال است كه ترياك مي كشم اما شكر خدا تا اينجا كه معتاد نشده ام. لابد مردم ما هم بايد خيال كنند امثال اين آقا رفته اند بدهي هاي ملت ايران را وصول كنند! صد رحمت به كبك و آن قامت كشيده اش... زير برف! اين جماعت زنگ تفريحي و كمدين هاي اشتباهي را بايد در همين پرانتز گذاشت و گذشت.
كاش مي شد همين روزها پاي صحبت يكي مانند جناب مايكل لدين نشست و از او درباره عرض و طول سرمايه گذاري هنگفت و حجم دلارهاي سبزي كه در كودتاي مخملين 88 (عمليات آژاكس) به خاكستر تبديل شد، شنيد. اين مشاور سابق امنيت ملي و از دشمنان سرسخت جمهوري اسلامي، سال گذشته اشاراتي گذرا به ابعاد ماجرا داشت. يكي هفتم دي ماه 89 كه در بنياد نومحافظه كار FDD (بنياد دفاع از دموكراسي) گفت: «ما روزي خواهيم نشست و در مورد تاريخ پنهان جنبش سبز صحبت خواهيم كرد و همه شما خواهيد گفت كه جنبش سبز از سال 2009 شروع شد اما من به شما بگويم كه ما مي دانيم و مي توانيم مستند كنيم كه ريشه اين حركت به اواسط دهه1980 [سال هاي 66-65] برمي گردد كه در طول مراحل مختلف تكامل پيدا كرده است.من حرف هاي بيشتري براي گفتن در اين باره دارم اما همين جا سخنانم را قطع مي كنم». سخنان ديگر وي چند ماه پيش از آن (6مهر1389) در مصاحبه با راديو فردا عنوان شده بود. مشاور امنيت ملي دولت ريگان در اين سخنان كه فرايند بيست و چند ساله يارگيري سربازان فتنه سبز را آشكار مي كند به تماس و مذاكره با برخي اعضاي دفتر نخست وزيري مي پردازد و مي گويد «آنچه من به آن اعتقاد داشتم، وجود افرادي است كه خواهان رابطه با آمريكا بودند. اين افراد چه كساني بودند؟ كساني كه ما با آنها وارد گفت وگو شديم. افرادي از دفتر نخست وزيري بودند، از دفتر ميرحسين موسوي و اطرافيانش».
در عداوت آمريكا و اسرائيل كه ترديدي نيست. وجه تلخ ماجرا- چه در فتنه سبز و چه قبل و بعد از آن- يارگيري يا هم داستان و هم مسير شدن جماعتي از درون جبهه خودي با دشمنان قسم خورده ملت ايران بود؛ همان كه مقتداي شكيباي انقلاب درباره آنان و نظاير آنها فرمود «دل انسان غمگين مي شود و مي شكند به خاطر اينكه چرا كساني كه نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمه معصومين زدند، حالا طوري مشي مي كنند كه اسرائيل و آمريكا و سيا و هر كسي كه در هر گوشه دنيا با اسلام دشمن است، برايشان كف بزنند. اين، انسان را غصه دار مي كند ولي به شما عرض بكنم، بشارت هاي الهي اين قدر زياد است كه هر غمي را از دل پاك مي كند. بشارت هاي الهي خيلي زياد است نبايد خيال كرد اگر چهار نفر آدمي كه سابقه انقلابي دارند، از كاروان انقلاب كنار رفتند، پس انقلاب غريب ماند. نه آقا، همه انقلاب ها، همه فكرها، همه جريان هاي گوناگون اجتماعي، هم ريزش دارند، هم رويش دارند؛ ريزش در كنار رويش». ماجراي پشت كردن به جبهه حق از سوي برخي همراهان، پيامد غمبار دنيازدگي ها و نديدن افقي دورتر از خود است كه همواره بر جبهه حق عارض شده است. اگرچه تلخ اما عبرت آموز است گزارش دو نايب خاص امام زمان(عج)- عثمان بن سعيد و فرزندش محمدبن عثمان- درباره مناظره يكي از ياران آن حضرت با يكي ديگر از همراهان سابق است كه به انكار امامت آن حضرت پرداخته و ادعا مي كرد امام حسن عسكري(ع) غير از برادرش جعفر (جعفر كذاب) جانشيني نداشته است! آن كه در حضور امام معصوم، انكار امامتش را بكند، اعقابش نمي توانند- ولو با وجود سالها كوبيدن سنگ ولايت فقيه به سينه- نايب الامام را انكار كنند؟
امام عصر- ارواحنا له الفداء- در پاسخ گزارش عثمان بن سعيد و فرزند وي، چنين مرقوم فرمود «خداوند شما را براي اطاعت خويش موفق بدارد و بر دين خويش ثابت قدم سازد و با خوشنودي خويش سعادتمند فرمايد. آنچه از مناظره مختار نوشتيد- با كسي كه احتجاج كرد جانشيني جز جعفربن علي نيست و او را تصديق كرد- به ما رسيد. و انا اعوذ بالله من العمي بعدالجلاء... و من به خدا پناه مي برم از كوري بعد از بينايي و روشنايي، و از گمراهي بعد از يافتن راه، و از رفتار هلاكت بار و فتنه هاي نابودكننده... چگونه در فتنه سقوط مي كنند و در حيرت ره مي سپارند و جانب چپ و راست را مي گيرند؟ آيا از دين خود دست برداشته اند؟ يا به شك افتاده اند؟ يا معاند با حق شده اند؟ يا جاهل شدند نسبت به آنچه از روايت هاي راستين و اخبار درست آمد؟ يا دانستند اما فراموش كردند؟ آيا نمي دانند زمين از حجت خالي نمي ماند، ظاهر باشد يا پنهان؟... پس شيعيان ما بايد پيروي از هوا را فرو گذارند و بر اصل و ريشه خويش كه بودند پا برجا بمانند». حقيقت سقوط و ارتداد از حق چنان تلخ است كه اگر گرفتار آن متذكر شود، لاجرم بايد به سان آن صحابي پيمان شكن، در ميدان جمل، براي خويش آيه استرجاع بخواند و انالله و انا اليه راجعون بگويد. كوري پس از بصيرت و گم كردن راه پس از راهنمايي شدن؟!
داستان ملت ما جدا از تار و پود داستان راستان نيست. همه اولياي حق و همه خوبان تاريخ چشم و دست و دلي گشوده به قله هاي بلند پيروزي و نصرت الهي داشتند و پايي گرفتار دست دون همتان و كم مايگاني كه از دميدن در انواع وسوسه ها و هوس ها سنگين شدند و بر سنگ راه سنگلاخ افزودند. همه خوبان تاريخ كه جاده كوبيده شده توسط پاي مجروح آنان را- به فضل خدا- طي مي كنيم، چشمي مطمئن بر افق دوردست مقصد و عمق سپاه دشمن دوخته بودند و شعارشان «ارم ببصرك اقصي القوم» بود و چشمي نگران تهي مايگان كه در ميانه جنگ و رزم و شبيخون، مي نشستند به تقسيم غنيمت يا مي ايستادند به زحمت افزايي در برابر خط شكني ولايت. همين است ديگر! با همين وزنه هاي پاگير بايد خود را تا قله بالا كشيد. استقامت در اين مسير يعني اينكه زماني با جماعت دست و پاگير مدارا كرد و زماني براي تاديب، آنان را نواخت و با اين همه چشم از عمق اردوگاه دشمن و بلنداي مقصد برنداشت. قوي ترين مردان را بايد در اين مسابقه بصيرت و صبر شناخت.
جغرافياي سكوت و فرياد را بايد رصد كرد. پژواك فرياد و بازخورد كردار و گفتار خود- در مقام عمل يا نقد- را بايد در آينه واكنش دشمن شنيد. همچنان كه خطاكاران و خيانتكاران را نبايد فروگذاشت، از اولويت بندي اهداف و دشمنان نيز نبايد غافل ماند. اين حكايت بايد درهمان حد قصه و افسانه باقي بماند كه؛ كسي با صدايي خوش نماز مي خواند. مردي اين صحنه را ديد و گفت چه نماز عارفانه اي! نمازگزار كه طاقت از كف داده بود، نماز بشكست و گفت «ضمنا اگر خدا قبول كند و ريا نشود، روزه هم هستم»! عجب! نمازگزار دوم كه كنار وي نماز مي خواند، تاب نياورد و فرياد زد «مومن! چه مي كني؟ نمازت را كه شكستي». نمازگزار سوم احساس تكليف كرد كه بگويد «تو هم حرف زدي و نمازت را به باد دادي». و نمازگزار چهارم بي آن كه رو برگرداند، با آرامش زمزمه كرد «خوب شد من حرف نزدم»!
در صعود به قله ها، هرچه قدم بالاتر، صعوبت كار بيشتر و لزوم واپاييدن (تقوا)، مضاعف تر.
محمد ايماني

 



سرماي تابستان ! (گفت و شنود)

گفت: از فراخوان راديو فردا و راديو اسرائيل براي 22 خرداد چه خبر؟!
گفتم: اعلام كرده بودند كه در سكوت و بدون شعار و نشانه از ساعت 6 تا 8 بعدازظهر 22 خرداد در پياده روي خيابان ولي عصر(عج) راه بروند! كه اين كار هميشگي مردم است و به فراخوان راديو اسرائيل ربطي ندارد.
گفت: سايت هاي ضد انقلاب نوشته اند عده زيادي آمده بودند ولي هيچكدامشان هيچ عكسي منتشر نكرده اند!
گفتم: فقط يكي از سايت ها، يك عكس منتشر كرده كه در آن مردها با پالتو و كاپشن زمستاني ديده مي شوند!
گفت: ولي در گرماي 22 خرداد كه هيچكس پالتو و كاپشن نمي پوشد!
گفتم: آدم شارلاتاني بعد از 28 مرداد 32 نزد مرحوم آيت الله كاشاني رفت و ادعا كرد؛ من به حمايت از شما آمده بودم كه چند تا تير خوردم و پالتويي را كه با آتش سيگار سوراخ كرده بود به عنوان سند نشان داد. مرحوم آيت الله كاشاني گفت؛ اولاً؛ اگر اينهمه تير خورده اي چرا نمرده اي؟! و ثانيا؛ كدام احمقي در گرماي 28 مرداد پالتو مي پوشد؟!

 



كارشناسان: طرح جديد كاخ سفيد را عمليات رواني خواندند
گزارش كيهان از پروژه آمريكايي «چمدان»

سرويس سياسي-
يك روزنامه آمريكايي در گزارشي با اشاره به تلاشهاي كاخ سفيد براي ايجاد سامانه اي ارتباطي جهت حمايت از جريان هاي برانداز در جهان به مقامات اين كشور توصيه كرد كه به جاي توسعه اينترنت در خاورميانه دست از حمايت آل سعود بردارد.
روزنامه نيويورك تايمز در اين باره نوشت: دولت آمريكا رهبري يك اقدام بين المللي براي ايجاد سامانه اينترنتي به اصطلاح سايه و سامانه تلفن همراهي را كه ناراضيان سياسي كشورهاي مختلف بتوانند از آن طريق تلاش كشورهايشان براي قطع و يا ايجاد اخلال در اين شبكه ها را ناكام گذارند، آغاز شده است.
اين اقدام شامل پروژه هاي سري براي توليد شبكه هاي مستقل تلفن همراه در داخل كشورهاي خارجي الهام گرفته از يك داستان پليسي جاسوسي كه در آن گروهي از جوانان يك شبكه اينترنت در داخل چمدان ابداع كرده بودند، خواهد بود.
نيويورك تايمز افزود: اين پروژه كاملا سري موسوم به چمدان با هزينه ابتدايي دو ميليون دلاري اهدايي از سوي وزارت خارجه آمريكا در طول مرزهاي كشور مقصد، كار گذاشته شده و اين امكان را به مخالفان سياسي خواهد داد تا بتوانند از طريق سامانه بي سيم كه به شبكه جهاني اينترنت متصل مي شود، اخبار مربوط به داخل كشورشان را به دنياي خارج مخابره كنند.
بر اساس اين گزارش، اين برنامه ريزي آمريكا از طريق مصاحبه مقامات مختلف آمريكايي و اسناد طبقه بندي فاش شده به دست آمده است.
وزارت خارجه آمريكا، اختصاص بودجه براي توليد شبكه بي سيم فوق سري كه فعالان سياسي را براي ايجاد ارتباط با جهان خارج بدون دخالت دولت در كشورهايي مانند ايران، سوريه و ليبي، ياري مي كند بر عهده خواهد داشت. ايالات متحده آمريكا در يكي از جاه طلبانه ترين اين پروژه ها، اعلام كرده است كه وزارت خارجه و وزارت دفاع اين كشور، بودجه اي معادل پنجاه ميليون دلار را براي توليد سامانه تلفن همراه مستقلي كه توانايي به كارگيري در افغانستان را با استفاده از برج هاي مخابراتي در پايگاه هاي نظاميان ناتو دارد، اختصاص داده است. اين پروژه با هدف ناكام گذاشتن توانايي طالبان در ادامه اين گزارش به قطع اينترنت در جريان قيام هاي ملت هاي خاورميانه از سوي دولت هاي درگير اشاره شده و آمده است، اين پروژه ها و فناوري هاي مستقل هرگز قادر به مسدود شدن، كنترل و يا رهگيري نخواهند بود.
«ساشا منيرات» سرپرست پروژه موسوم به اينترنت در چمدان درباره اين سامانه گفت: سامانه چمدان شامل يك آنتن بي سيم كوچك كه باعث افزايش دامنه پوشش مي شود و يك لپ تاپ به عنوان مديرسامانه، يك درايو شستي و چندين عدد لوح فشرده براي انتقال داده ها به قطعات نرم افزاري براي محرمانه نگاه داشتن مكالمات و برخي تجهيزات ديگر مانند كابل هاي ارتباطي و وسايل رمزگذاري مي باشد. كارآيي اين سامانه به توسعه شبكه مخابراتي و اينترنت نيز بستگي دارد.
در بخش ديگري از اين گزارش به حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري سال 88 در ايران پرداخته شده و تأكيد شده است كه بايد تحت هر شرايطي ارتباط اپوزيسيون داخل ايران با خارج قطع نشود.
در بخش پاياني اين گزارش آمده است: وزارت خارجه آمريكا تا پايان سال دو هزار و يازده بيش از هفتاد ميليون دلار براي پروژه هاي مشابه كه با هدف دور زدن شبكه هاي اينترنتي داخل كشورهاي ديكتاتوري مي باشد، هزينه خواهد كرد. وزارت خارجه آمريكا هدف از اين طرح ها را براي توسعه آزادي بيان و حقوق بشر توصيف و تأكيد كرده است كه هرگز سياست بي ثبات كردن دولت هاي مستبد را در دستور كار خود ندارد. اين درحاليست كه كارشناسان سياسي اين ادعاي وزارت خارجه آمريكا را رد و اعلام كرده اند آزادي بيان بدون سرنگوني رژيم هاي ديكتاتوري امكان پذير نيست. منتقدان بر اين باورند كه حمايت ايالات متحده آمريكا از رژيم هاي مستبدي مانند عربستان سعودي و يا بحرين همزمان با حمايت واشنگتن از فناوري هاي مختلف كه هدفشان زير سؤال بردن اين دولت ها است، بسيار رياكارانه است.


 



ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر: 33110065
تمام ساعات شبانه روز:33916546
سامانه پیام کوتاه: 30002323

كيهان و خوانندگان


¤ به عنوان يك ايراني از ديدن برنامه «الماسي براي فريب» از ناكامي دشمنان خوشحال شدم و به همه سربازان گمنام امام زمان (عج) دست مريزاد مي گويم و از آن ها تشكر مي كنم. از صدا و سيما مي خواهم كه با همكاري وزارت اطلاعات اينگونه عمليات هايي را كه فرزندان از جان گذشته كشورمان پيروزمندانه انجام مي دهند با كيفيت بالايي به تصوير بكشند تا مردم متوجه باشند كه دشمنان آنقدر هم كه در بوق مي كنند قوي نيستند.
يك هموطن
¤ انهدام پروژه دولت در تبعيد توسط سربازان گمنام امام زمان(عج)، عنايتي است كه خداوند تبارك و تعالي در جهت حفظ نظام جمهوري اسلامي و بواسطه خون شهيدان و دعاي خيل مردم و اقبالي است كه به ارزش هاي ديني دارند ارزاني داشته. ما نه مغرور به اين پيروزي هاي مستمر در صحنه اطلاعاتي كشور مي شويم و نه از مكر دشمنان غافل. همه اين موفقيت ها را مرهون حمايت از ولايت فقيه و هدايت رهبر معظم انقلاب مي دانيم و از آحاد جوانان عزيز درخواست مي كنيم كه در زمان اعتكاف بيش از پيش براي سلامت حضرت آيت الله العظمي خامنه اي و سعادت مردممان و پيروزي همه مسلمانان خاصه مردم بحرين دعا كنند.
محمودي
¤ از سربازان گمنام امام زمان(عج) كه موفق شدند شكست بزرگي را به سرويس هاي اطلاعاتي كشورهاي غربي بويژه آمريكا وارد كنند تشكر مي كنم اميدوارم در داخل نيز بتوانند جلوي مفاسد مالي جريان انحرافي را به طور كامل سد كنند.
شجاع از بوكان
¤ يكي از ويژگي هاي كشورهاي غربي اين است كه هرگاه آنها را از در براني از پنجره وارد مي شوند. اخيرا 6 نفر از سفيران اروپايي كه سابقه ده ساله ديپلماتيك در ايران داشته اند طي نامه اي به ظاهر به نفع كشورمان نوشته و از غرب خواسته اند كه به ايران اجازه غني سازي در داخل را بدهند و آنگاه چند شرط نيز براي ايران تعيين كرده اند. اين نامه نه از سر دلسوزي بلكه، از سر نياز نوشته شده است. آنها پيروزي هاي پي درپي جمهوري اسلامي را در مسئله هسته اي و... مشاهده مي كنند قيام هاي كشورهاي اسلامي با همان ويژگي غرب ستيزي و صهيونيست ستيزي و اسلام خواهي مثل ايران و نيز سرايت آنها حتي به اروپا را لمس مي كنند با اين وصف ما بايد از غرب مستكبر طلبكار باشيم و اجازه خواهش و تمناي طلبكارانه به آنها ندهيم و به سرعت پيشرفت كشورمان را در سال جهاد اقتصادي چند برابر كنيم و مسائل مهم كشور را فداي چند گروهك و افراد انحرافي نكنيم.
اصالت منش
¤ همانطور كه در سريال بسيار خوب مختارنامه مشاهده كرديم، اگر «كيان» ايراني سستي نمي كرد، فردي مثل «ابن حر» و همسرش نمي توانستند با ايجاد جنگ رواني و اغتشاش شهر را به آشوب بكشند و به قول رهبر قيام، حكومت را متزلزل كنند. اميدواريم بعضي ها گوش شنوا داشته باشند و با حاشيه سازي ها كشور را ملتهب نكنند.
يك هموطن
¤ بايد توجه داشت كه پرداختن به گروه انحرافي مهم است اما پرداختن به فتنه گران نيز مهم است. مبادا با پرداختن به يكي، ديگري فراموش شود.
4112---0912
¤ بعضي از دفاتر دولت الكترونيك از كارمنداني استفاده مي كنند كه به جاي آن كه حواس آنها به مشكلات مردم باشد به ظاهر خودشان است! بنده در ارتباط با يك استعلام ملكي به خاطر اشتباه يكي از خانم هاي متصدي دولت الكترونيك يك هفته است كه در ادارات مختلف بالا و پايين مي روم و هنوز مشكلم حل نشده است.
جلالي
¤ دولت با چه توجيهي براي افزايش حقوق كارمندان ميزان 8 تا 10 درصد را پيش بيني كرده است. در حالي كه ميانگين افزايش قيمت ها بين 15 تا 20 درصد مي باشد. تقاضا مي كنم در اين مورد گزارش و يا مطلبي چاپ كنيد.
كارمند آموزش و پرورش
¤ با توجه به قول رئيس جمهور محترم در دور سوم سفر به استان خوزستان مبني بر ريشه كني بيكاري در استان تا پايان سال 89، از ايشان درخواست مي شود آخرين وضعيت بيكاري و تورم در استان را بررسي كنند و به مردم گزارش دهند.
2280---0916
¤ مهمانداران و خدمه قطار سالهاست از بي عدالتي پيمانكاران و مالكان از جمله حقوق ناچيز، قرارداد يك ماهه، نداشتن استراحت و غيره رنج مي برند. براي رضاي خدا مسئولين مربوطه به شكل نامحسوسي بازرسي به عمل آورند تا گفته هاي ما ثابت شود.
جمع وسيعي از مهمانداران قطار
¤ تا كي بايد منتظر اصلاح متون درسي دانشگاهها كه بسياري از آنها بر مبناي غربي استوار است باشيم؟ از وزير محترم علوم، تحقيقات و فناوري درخواست مي شود پس از گذشت 32 سال از انقلاب نسبت به اصلاح اين متون غربي جديت بيشتري به عمل آورند. متون فعلي، دانشجوي فارغ التحصيل با تفكر اسلامي به جامعه تحويل نمي دهد.
سيدزاهد
¤ از نمايندگان متعهد و اصولگرا مي خواهم در سال آخر دوره نمايندگي خود بر موسسات رو به رشد غيرانتفاعي امثال دانشگاه ايرانيان و ... توسط باندهاي انحرافي قدرت و ثروت نظارت قوي تري داشته باشند.
0081---0912
¤ اقدام اخير بانك مركزي در افزايش نرخ ارز باعث افزايش قيمت آهن و كمياب شدن آن و افزايش هزينه مسكن گرديد. در ضمن وام مسكن مهر نيز مدتي است تحويل نمي شود. از مسئولين امر درخواست مي شود براي حل اين مشكلات دست به كار شوند.
7719---0917
¤ شركت سايپا خودروي تيبا را بدون «ايربگ» و تنها با سنسور اين وسيله كه حكم روشن و خاموش بودن چراغ را دارد تحويل مشتريان مي دهد اولا اين كار نوعي كم فروشي است ثانيا جان سرنشينان اتومبيل را با خطر روبه رو مي كند. اميدواريم مسئولين امر رسيدگي كنند.
9640---0917
¤ از كسبه قزوين هستم. از روي دلسوزي عرض مي كنم كه دولت هيچ نظارت و كنترلي روي قيمت ها ندارد. چرا بايد بعضي از شركت ها بدون داشتن مجوز كالاها و خدمات خود را 30 تا 40 درصد افزايش قيمت بدهند و هيچ ترس و واهمه اي بابت كار خلافي كه كرده اند نداشته باشند.
سليماني
¤ در مورد سازمان دهي موتورسيكلت هاي منطقه بازار تهران كه هر از چندگاه تيتر اصلي روزنامه ها مي شود بايد همه سازمان هاي ذي ربط بسيج شوند و همكاري كنند. به عنوان مثال شهرداري اصلا به فكر اختصاص مكاني براي پارك موتورسيكلت ها نيست. در ضمن نبايد از فرهنگ سازي در اين مورد غفلت شود.
عزيزي
پاسخ روابط عمومي وزارت بازرگاني
در پاسخ به مطلب مندرج با مضمون «كاهش ميزان وزن و حجم كالاي بسته بندي» در شماره 19923 روزنامه، به اطلاع مي رسد:براساس اعلام سازمان حمايت مصرف كنندگان و توليدكنندگان( بازرسي و رسيدگي به تخلفات): با توجه به اهميت موضوع در اين خصوص دستورالعمل اجرايي طرح نظارتي ويژه بررسي كميت و كيفيت كالاي بسته بندي از مورخ 10/2/90 لغايت 15/3/90 به منظور كنترل و نظارت بيشتر بر تعيين قيمت، وزن محصولات توليدي، كيفيت بسته بندي و كيفيت مواد بكار رفته طي نامه اي مورخ 6/2/90 به سازمان بازرگاني استاني ها ابلاغ گرديده است. شايان ذكر است بررسي و پيگيري كاهش كميت و محتواي كالاهاي بسته بندي شده توسط واحدهاي توليدي بحث نظارتي مهمي است كه مي بايست بصورت اختصاصي از سوي معاونت هاي نظارتي سازمان حمايت مصرف كنندگان و توليدكنندگان مورد توجه قرار گيرد.
 



استاد ! گوارايت باد ... (نكته)

از «ديوجنس حكيم» - فيلسوف يوناني/400 سال قبل از ميلاد مسيح(ع)- حكايت كرده اند كه وقتي شنيد ديوانه اي زبان به مدح او گشوده است، سر از تاسف به گريبان كشيد و با خود انديشيد «مگر چه كار احمقانه اي از من سرزده است، كه ديوانگان بي سرو پا را خوش آمده و آن را شايسته تقدير دانسته اند؟! انتظار آن بود كه ديوانگان، زبان به ملامت من گشايند و ناسزا نثارم نمايند.»
انتظار آن روز «ديوجنس» كه معكوس از آب درآمده بود، اين روزها درباره استاد گرانقدر، علامه محمدتقي مصباح يزدي به روال منطقي رخ نموده و حاشيه نشينان جريان انحرافي زبان به ناسزاگويي عليه ايشان گشوده اند. ناسزاگويي جريان انحرافي به استاد با توجه به هويت وابسته و از پرده بيرون افتاده اين جريان، اگرچه در شنيدن تلخ و ناگوار است ولي به قول حضرت امام راحل - رضوان الله تعالي عليه- نشانه درستي و سلامت راهي است كه علامه مصباح يزدي به صلابت پيموده و مي پيمايند. برادر عزيزم آقاي ابراهيم حاج محمد زاده از فرماندهان ارشد سپاه در دوران جنگ تحميلي كه چند سالي در زندان سياسي رژيم طاغوت با يكديگر همبند بوديم و 4 سال قبل از دستگيري با مشاهده انحراف سازمان منافقين از اين سازمان جدا شده بود مي گفت: روزي با مسعود رجوي براي شنيدن سخنراني استاد شهيد، مرتضي مطهري به حسينيه ارشاد رفتيم و بعد از سخنان آن شهيد بزرگوار، وقتي سركرده منافقين تقدير و تمجيد من از استاد را مشاهده كرد، زبان به بدگويي عليه ايشان گشود و تهمت هاي ناروايي را متوجه استاد كرد. او مي گفت؛ سازمان به اين نتيجه رسيده بود كه اگر هوادارانش پاي سخنان استاد مطهري بنشينند، به نفاق اين سازمان پي مي برند و از آن جدا خواهند شد و از سوي ديگر منافقين نمي توانستند اين واقعيت را براي هواداران بازگو كنند. بنابراين تصميم گرفتند كه با تهمت پراكني و فحاشي و ناسزاگويي به استاد مطهري هواداران را از نزديك شدن به آن استاد بزرگوار بازدارند.
منافقين بعد از انقلاب اسلامي نيز از همين ترفند عليه شهيد مظلوم، آيت الله دكتر بهشتي در سطح گسترده اي استفاده كردند تا آنجا كه حضرت امام(ره) بعد از شهادت شهيد بهشتي، مظلوميت آن شهيد بزرگوار را سخت تر از شهادت ايشان دانستند.
جرم شهيد مطهري و شهيد بهشتي آن بود كه بيشتر و پيشتر از ديگران به هويت واقعي سازمان منافقين و پيوند اين سازمان تروريستي با بيگانگان پي برده بودند و آگاه كردن مردم از اين هويت وابسته و پلشت را وظيفه خود مي دانستند. اين دقيقاً، همان به اصطلاح جرمي است كه حضرت علامه مصباح يزدي- از نگاه جريان انحرافي- مرتكب شده است و معرفي اين جريان انحرافي و پيوند خورده با دشمنان بيروني را وظيفه خود دانسته است. وگرنه تا چند ماه قبل، اعضاي اين جريان انحرافي با كمتر از پيشوند «علامه بزرگوار»، «حضرت آيت الله» و امثال آن از استاد، ياد نمي كردند!
و بالاخره، اگرچه در اين باره گفتني هاي بسياري هست كه براي همگان شنيدني است و دير نيست روزي كه اين گفتني هاي شنيدني درباره هويت واقعي جريان انحرافي و پيوندهاي بيروني آن گفته شود، ولي در اين وجيزه تنها به اين سخن خطاب به حضرت آيت الله مصباح يزدي بسنده مي كنيم كه؛ اگر خداي مهربان - نستجيربالله- شما را دوست نمي داشت، مدال پرافتخار كينه توزي جريان انحرافي عليه حضرتعالي را بر سينه دريايي و لبريز از زلال بصيرت و معرفت شما نصب نمي فرمود. استاد ! گوارايت باد ...
حسين شريعتمداري


 



در كميسيون اجتماعي مجلس ايراد شوراي نگهبان به لايحه وزارت امور زيربنايي رفع شد

كميسيون اجتماعي ايراد شوراي نگهبان نسبت به لايحه وزارت امور زيربنايي را رفع كرد.
«هادي مقدسي» نايب رئيس كميسيون اجتماعي مجلس گفت: در جلسه اخير كميسيون «رضا تقي پور» وزير ارتباطات و فناوري اطلاعات و كارشناساني از وزارتخانه هاي راه و ترابري و مسكن و شهرسازي به همراه نماينده شوراي نگهبان حضور داشتند.
به گفته مقدسي، شوراي نگهبان به دليل مشخص نبودن شرح وظايف وزارت امور زيربنايي آن را مغاير با اصل 133 قانون اساسي دانسته بود كه اين ايراد در كميسيون اجتماعي رفع شد اما اعضاي اين كميسيون وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات را از ا ين لايحه حذف نكردند.
مقدسي اظهار داشت: براساس اصلاحات صورت گرفته وزارت جديد امور زيربنايي كه از ادغام وزارتخانه هاي راه و ترابري، مسكن و شهرسازي و ارتباطات و فناوري اطلاعات تشكيل مي شود، ظرف سه ماه شرح وظايف خود را تهيه و براي تصويب نهايي تقديم مجلس شوراي اسلامي مي نمايد.
نماينده مردم بروجرد در مجلس شوراي اسلامي خاطرنشان كرد: شوراي نگهبان معتقد بود كه تصويب شرح وظايف اين وزارتخانه در هيات وزيران و تقديم آن به مجلس نوعي قانونگذاري است و با اصل 133 قانون اساسي مغايرت دارد و به همين خاطر مقرر شد شرح وظايف اين وزارتخانه به مجلس ارايه شود.
مقدسي كه با ايرنا مصاحبه كرده، گفت: در اين جلسه وزير ارتباطات خواستار حذف اين وزارتخانه از فهرست وزارتخانه هاي ادغام شده در وزارت جديد امور زيربنايي بود تا كميسيون اجتماعي به لايحه دولت بازگردد اما از آنجا كه كميسيون هاي مجلس تنها مي توانند ايرادات شوراي نگهبان را اصلاح كنند، و اجازه ورود به مصوبات مجلس را ندارند، نظر وزير ارتباطات مورد تاييد اعضاي كميسيون قرار نگرفت.

 



سخنگويي كه مي تواند مرغ پخته را بخنداند (خبر ويژه)

اين شوراي هماهنگي سبز هم شده حكايت همان بچه اي كه هر كس خرابكاري مي كرد، يكي در گوشش مي زد و تقصير را گردن او مي انداخت.
چند تن از عناصر زنجيره اي متواري و خارج نشين با هدف سهم خواهي از دلارهايي كه اردشير اميرارجمند و شركا از آمريكا مي گيرند، به وي و شوراي ناشناخته او حمله ور شده اند. از جمله نيك آهنگ- ك در اين زمينه نوشت: امير ارجمند از اينكه با او شوخي بكنيد چندان خوشحال نمي شود. وقتي قرار مي شود يك سخنگو به جاي پاسخ بپيچاند، ديگر پاسخگو نيست، پيچاننده است. اردشير امير ارجمند تكليفش با كساني كه فاقد هويتند و او خود را سخنگوي آنها مي نامد و مي گويد عضو شورايشان هم نيست[!] شايد معلوم باشد اما شنونده غير حامي، حتي اگر مرغ پخته باشد حتماً قاه قاه زير خنده خواهد زد.
وي با اشاره به توجيهات اميرارجمند درباره علت امتناع از مصاحبه با صداي آمريكا يادآور شد: امير ارجمند با بي بي سي فارسي حرف مي زند، با صداي آمريكا و «پارازيت» حرف نمي زند. با راديو فردا كه با پول آمريكا اداره مي شود حرف مي زند اما صداي آمريكا در دايره ممنوعه است. اين از نگاه من يك تناقض بزرگ است. مي دانم كه برخي از دوستان حلقه پاريس و شعبات اين طرف و آن طرف شان، از اين حرف هاي من آزرده مي شوند. لطفاً به جاي حمله و فرافكني و بازي «چشم در مقابل چشم»، بعد هم بازي فيس بوكي و رسانه هاي پاريسي- بروكسلي نگاهي انتقادي به مجموعه خودشان بياندازند. به نظر من مشاور موسوي، مشاوريني نامناسب و ضعيف دارد. گمانم منافع سياسي مانع برخورد قوي و انتقادي است.
نويسنده وبلاگ دارا ايراني نيز معتقد است: به راستي اين شوراي هماهنگي چيست؟ ممكن است گفته شود كه اگر اعضاي آن معلوم شوند، ديگر كسي به حرفشان گوش نمي دهد. مشكل بزرگ هم همين است. خدا مي داند در پس پرده اين شورا چه خبر است و توسط چه كساني اداره مي شود. لابد در دلشان به ساده دلي ما مي خندند. از نظر من اين شورا، بخشي از جمهوري اسلامي است و الان هم اگر به حرف هاي اينها گوش دهيم رژيم تا 100 سال ديگر هم از جايش تكان نخواهد خورد.
دو تن از عناصر فراري نيز در مطالب مشابهي در بالاترين نوشته اند:
«اينكه مدام حضرات شوراي هماهنگي تظاهرات سكوت اعلام مي كنند، احتمال مي رود مزدوران حكومت در شورا هم نفوذ كرده باشند. كجاي دنيا با سكوت، جنبش كرده اند كه ما دومي اش باشيم؟».
«با احترام به دوستان، بنده به اين شورا مشكوكم. شخصيت ها به كرات از هويت و موضع آنها پرسيده اند. اين سؤال مطرح است كه اعضاي شورا كه فراخوان مي دهند چرا هويت خود را فاش نمي كنند؟ تصور مي كنم كاسه اي زير نيم كاسه باشد. چرا تمام استراتژي هاي آنها در جهت هماهنگي با اصلاح طلبان بنا نهاده مي شود؟ آيا از مرام خاتمي براي شركت در انتخابات دفاع مي كنند؟ چرا مكان استقرار خود را روشن نمي كنند؟ چرا تصميم گيري هاي آنها گاه آب به آسياب رژيم مي ريزد. انگار روز 22 خرداد بين آنها و عوامل حكومت هماهنگي شده بود! نمي خوام دوستانم رو به سخره بگيرم اما ماجراي 22 خرداد شبيه يك تئاتر بود. من نمي دانم دم خروس را باور كنم يا قسم حضرت عباس را!».

 



بركناري هيئت مديره روزنامه ايران (خبر ويژه)

اعضاي هيئت مديره روزنامه ايران به زودي تغيير مي كنند.
به دنبال بركناري مديرمسئول اين روزنامه و جايگزيني كاوه اشتهاردي با علي اكبر جوانفكر، به زودي اعضاي جديد هيئت مديره منصوب مي شوند.
به گزارش «جهان» حميد بقايي، ابراهيم عزيزي، محمدجعفر بهداد، محمدجعفر محمدزاده، و علي اكبر جوانفكر جايگزين اعضاي سابق مي شوند.
پيش از اين حيدر مصلحي، علي سعيدلو، عبدالرضا شيخ الاسلام، غلامحسين الهام، كاوه اشتهاردي و ميثم نيلي اعضاي هيئت مديره روزنامه ايران را تشكيل مي دادند.
گفته مي شود در ماه هاي پاياني سال گذشته به كاوه اشتهاردي مديرعامل سابق موسسه ايران دستور داده شده بود آقايان جوانفكر و بقايي را جايگزين سعيدلو، مصلحي در هيئت مديره موسسه ايران كند اما وي اين تغييرات را نپذيرفت.

 



نكنه نفر بعدي باشي؟! (خبر ويژه)

5 روز پس از پخش فيلم مستند «الماس فريب» يكي از عناصر جذب شده توسط وزارت اطلاعات از شوك درآمده و اعلام موضع كرد.
مهرداد خوانساري ضمن انتشار بيانيه اي اعلام كرد چند روز ديگر، همراه اميرحسين جهانشاهي درباره ماجراي ارتباط با رضا مدحي و تشكيل دولت در تبعيد و پروژه گوادلوپ توضيح مي دهد. وي كه آماج حملات تند گروهك هاي ضد انقلاب قرار داشته، نوشت: تاكنون خيلي از چهره هاي مختلف اپوزيسيون برون مرزي و مدعيان مبارزه مستقر در رسانه هاي گروهي نظرات و ديدگاه هاي خود را كه اكثراً همراه با نوعي ستايش از درايت و فهميدگي خودشان مي باشد، به خورد خوانندگان، بينندگان و شنوندگان كنجكاو و هيجان زده داده اند. اينجانب و اميرحسين جهانشاهي در «موج سبز» مسئوليت كامل هر قدمي را كه برداشته ايم، با اتكاء به نفس كامل مي پذيريم. برخي دوستان بي درنگ اين آب گل آلود را فرصت مغتنم براي وجيه المله نشان دادن خود و نشان دادن سادگي ديگران شمرده اند. من به اين افراد هشدار مي دهم با متانت و صبر و تأمل قدم بردارند. ما بيدي نيستيم كه با اين وزش بادها مأيوس شويم.
خوانساري با وجود حاشيه روي فراوان توضيح نداده كه طي 2 سال گذشته چه اطلاعات ارزشمندي را از طريق مدحي به وزارت اطلاعات ايران ارائه كرده و كدام شبكه هاي اپوزيسيون را لو داده است.

 



ايران اتمي با بهترين تصميم ها قدرت و اراده خود را به رخ غرب مي كشد (خبر ويژه)

دو روزنامه آمريكايي با انتشار مقاله اي مشترك هشدار دادند واشنگتن سرگرم مسائل ديگر شده و تمركز خود بر روي برنامه هسته اي شتابان ايران را از دست داده است.
وال استريت ژورنال و كريستين ساينس مانيتور دراين گزارش تحليلي يادآور شده اند: در 6 ماه اخير، انقلاب تاريخي اعراب- از بحرين تا تونس- توجه جهاني و آمريكا را به خود معطوف كرده اما بزرگترين واقعه اي كه در خاورميانه در حال شكل گيري است، پيشرفت مداوم جمهوري اسلامي در زمينه برنامه هسته اي است. ايراني ها در 6 ماه گذشته حدود 970 كيلوگرم اورانيوم را تا حد قابل استفاده براي رآكتور غني سازي كرده است. با اين مقدار، اورانيوم غني شده ايران به 4150 كيلوگرم مي رسد. افزون بر اين، 57 كيلوگرم اورانيوم با غناي 20درصد در آن كشور موجود است، كه با احتساب مجموع اين ارقام، ذخيره اورانيوم جمهوري اسلامي به 90درصد مقدار لازم براي توليد بمب مي رسد واشنگتن مي گويد ايران اتمي را برنمي تابد اما صرفاً به تهديد و صدور قطعنامه بسنده كرده است. تهران اينگونه برخورد را نشانه ضعف دولت آمريكا تلقي كرده و در پي گيري برنامه هسته اي اش جسورتر شده است.
اين دو روزنامه همچنين نوشتند: هيچ كس نمي داند چرا ايراني ها به برنامه اتمي خود سرعت داده اند. آنها درصدد افزايش سرعت غني سازي هستند. هنري سوكولسكي از كارشناسان هسته اي در واشنگتن معتقد است ايراني ها در حال كوتاه كردن زمان تصميم گيري هستند. او مي گويد ما مثل هميشه سر خود را با مسائل نه چندان مهم گرم مي كنيم در حالي كه ايراني ها عزم خود را در اين مسير جزم كرده و توانسته اند در كوتاه ترين بازه زماني، بهترين تصميم ها را بگيرند. ايراني ها با اين حركت اراده خود را به رخ غرب مي كشند و تأكيد مي كنند كه با وجود تمام تحريم ها ما راه خود را رفتيم.
اين دو روزنامه در پايان نوشتند: زمان يافتن راهكاري ديپلماتيك براي پرونده هسته اي ايران فرا رسيده است.

 



كدوم تظاهرات؟ كو گارد ويژه يعني العربيه هم بايد ما را دست مي انداخت؟! (خبر ويژه)

رسانه هاي وابسته به طيف هاي مختلف اپوزيسيون معتقدند سناريوي قدم زدن در پياده روهاي بالاشهر تهران در دومين سالگرد انتخابات، يكي از افتضاح ترين اقدامات پس از ماجراي درازگوش تروا بوده است. تحليلگران اين رسانه ها حتي نوشتند كه بانيان طرح اخير اسباب دست انداخته شدن اپوزيسيون توسط رسانه هاي خارجي را فراهم كرده اند.
پيش از اين كه گزيده اي از انبوه تحليل هاي ياد شده را بخوانيد، خاطرنشان مي شود تبليغاتچي هاي اصلي راهپيمايي سكوت در پياده رو در رسانه هايي نظير بي بي سي، صداي آمريكا و راديو فردا، پريشب و ديروز ترجيح دادند روايت ماجرا را با كمترين پوشش بگذرانند. براي مثال شبكه بي بي سي اگرچه شب 22 خرداد با امير ارجمند مصاحبه كرده بود و هرچند كه در افتضاح 25 بهمن اقدام به گزارش لحظه به لحظه كرده بود اين بار به اعتبار گزارش هاي سفارت انگليس در تهران ترجيح داد سكوت اختيار كند و روز 23 خبري چند سطري بدون هيچ عكس و فيلمي منتشر كند.
رسانه هاي مذكور غالبا به اعتبار اين كه هيچ اتفاقي در روز 22 خرداد رخ نداده بود، عكس هاي آرشيوي سال هاي 88 و 89 را منتشر كردند. براي مثال سايت راديو فردا عكس چند پليس را در خبر كوتاه خود گذاشته و زيرنويس كرده بود: «عكس مربوط به سال 88 است»! صداي آمريكا نيز زير عكس گزارش خود نوشت: «عكس، تظاهرات 25 بهمن»! ويدئوي منتشره از سوي سايت روزنت هم عبور و مرور هميشگي خودروها در خيابان ولي عصر را نشان مي داد. سايت خودنويس در توجيه فقدان عكس و فيلم از راهپيمايي سكوت!! نوشت «جمعيت به طرز غيرقابل باوري در پياده رو زياد بود اما به دليل جو پادگاني، امكان گرفتن عكس و فيلم وجود نداشت»! در جواب اين گونه توجيهات، يك كاربر بالاترين با امضاي «سلام سبز» نوشت: «امروز از ساعت 6 تا 9 شب ميدان ولي عصر و ميدان ونك را بالا و پايين كردم ولي همه فكر من اين بود كه هميشه در مواردي كم اهميت تر از امروز، گارد ويژه 2 ساعت قبلش توي محل تجمع بود اما امشب من يه دونه هم نديدم.»
به اعتبار همين واقعيت هاي آشكار بود كه بالاترين به قلم «عليرضا-ر» از عناصر متواري مقيم پاريس مطلبي آميخته با طعنه و استهزا منتشر كرد. وي مي نويسد: «ميگم نرفتي خيابون؟ ميگه نه بابا! امتحاناي برديا شروع شده! چيزي كه به آن مي گويند مردم، دقيقاً يعني اين. يعني همين آدم هاي سيب زميني كه توي شهر پرند. اتفاقاً همه جا هم هستند؛ فيس بوك دارند، آي دي بالاترين دارند. اما الان مهم اين است كه مي گويد امتحاناي برديا شروع شده و خودم هم كلاس زبان داشتم. حالا گيرم امتحان برديا هم شروع نشده باشه، آخه 22 خرداد بايد صاف بيفته وسط كلاس زبان آدم؟ اين هم شد مناسبت؟(!)
وي ادامه مي دهد: «خود من يكبار نوشتم كه چرا موسوي و كروبي دستگير شدند اما ايران قيامت نشد. علتش را امروز متوجه شدم؛ امتحاناي برديا شروع شده! بعضي وقتها فكر مي كنم اينكه خاتمي به بيشتر از رأي و صندوق فكر نمي كند، بخاطر اين است كه براي اينها به چيزي بيشتر از اين نمي شود فكر كرد. بدبخت لابد با خودش مي گويد اينها اگر هر چهار پنج سال يكدفعه همين تا سر كوچه و پاي صندوق بيايند شق القمر كرده اند حالا تغيير حاكميت بخورد توي سر... من! توي سر همين مني كه شعورم نمي رسد، نمي فهمم كه وقتي امتحاناي برديا شروع شده يعني بايد درجا بروم يك اسم فرانسوي تو مايه هاي ژان و ژيگول و ژانگولر براي خودم دست و پا بكنم يك كافه در پاريس بزنم آبجو ببندم به خيك خلق الله. يعني كارم تمام شده، خودم حاليم نيست. براي كه دارم حرف مي زنم و مي نويسم و خودم را جر مي دهم؟ آنقدر خودخواه شده ام كه حتي يك لحظه پيش خودم فكر نمي كنم كه يارو كلاس زبان دارد. خب وقت نمي كند حرفهاي من را بشنود، حالا اينكه اصرار من براي اينكه به زور بكنم توي مخش كه اينهائي كه من دارم مي گويم حرف تو هم هست، به چه دليليه والا خودم هم نمي دانم. اي تو روحت برديا!
در همين حال نويسنده وبلاگ «قصه ما» كه گزارش تمسخرآميز شبكه سعودي العربيه را ديده، چنين نوشته است: جناب شوراي هماهنگي قدم زدن در پياده رو يعني چي؟ امروز كه گزارش العربيه رو ديدم، احساس كردم ما رو دست انداخته مخصوصاً اونجا كه تأكيد مي كرد جمعيت 700-800 هزار نفري در پياده روهاي تهران مشاهده مي شود. وقتي كسي كه ادعاي هماهنگي جنبش رو داره، با يك بيانيه سطح پايين فراخوان ميده از يك سايت كه اون ور آب آپ ديت ميشه چه انتظاري ميشه داشت؟ آخه ما بايد شاهد گزارش تمسخرآميز العربيه باشيم؟
بالاترين همچنين در مطلب ديگري با امضاي جنبش ناهماهنگ دانوب نوشت: روز اعتراض است. همين جوري راه ميري و صبر مي كني تا خبري بشه. خب كه چي؟ اينم شد كار، بعد هم بيايي به فلان سايت و تلويزيون فحش بدي كه اصلن خبر نداد. خب، چيو پوشش بده واقعن؟!!! آدم به سايه خودشم اعتماد نمي كنه. جرأت نمي كني با موباليت عكس بگيري ولي با اين حال ميخايم تغيير ايجاد كنيم. عمرن اگه بتونيم. چي شد اون قيامتي كه ميني ست بشه، چهار ماهه كه از كروبي و موسوي هيچ خبري نيست. اي كساني كه چپيدين توي فيس بوك و بالاترين و نت، فرت و فرت خبر به روز مي كنيد! اگه واسه جهانه كه فارسي نمي دونن. اگه هم براي داخل كه هي بشينيم پشت كامپيوتر كه چي بشه حالا؟
يكي ديگر از كاربران اين شبكه ضد انقلاب در وبلاگ balbal90 اين طور عصبانيت خود را خالي كرد كه: برنامه تجمع 25 خرداد! جمع كنيد بابا! با اين گندي كه زديم، ديگه رويي هم براي حرف زدن داريم؟ به خاطر همون عمل نابخردانه و مسخره اسب تروا، ضربه بزرگي خورديم. همون 4 ماه پيش كه موسوي و كروبي رو گرفتن، آب تو دل كسي تكون نخورد.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14