(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 5 تیر 1390- شماره 19959

چراغ راه
حكايت خوبان
تفاوت استخاره و توكل
بررسي فلسفه و اهداف رسالت پيامبر اكرم(ص)
اسلام، راه سلامت
ديدگاه
فلسفه مشورتهاي پيامبر اعظم(ص)



چراغ راه

اسباب هلاكت زنان و مردان
قال النبي(ص): هلاك نساء امتي في الاحمرين: الذهب و الثياب الزقاق، و هلاك رجال امتي في ترك العلم و جمع المال.
پيامبر اعظم(ص) فرمود: هلاكت زنان امت من در دو چيز سرخ است: طلا و لباس هاي نازك و بدن نما، و نابودي مردان امت من در ترك علم و جمع كردن مال است. 1

1- ارشاد القلوب، ج 1، ص 183

 



حكايت خوبان

معراج پيامبر(ص)
از ابوبصير روايت شده است كه امام صادق(ع) فرمود:
هنگامي كه رسول خدا(ص) به معراج برده شد، حضرت جبرئيل او را به جايي رساند و خود در آنجا بماند، و در ادامه راه با رسول خدا(ص) حركت نكرد.
آن حضرت به جبرئيل فرمود: آيا در چنين حالي مرا تنها مي گذاري؟ جبرئيل عرض كرد: تو خود به تنهايي پيش برو، به خدا سوگند تو در جايي گام نهاده اي كه هيچ بشري قدم نگذاشته، و پيش از تو هيچ بشري در آن جا راه نيافته و گام برنداشته است. 1 آري به مصداق اين ماجرا، اين بيت شعر زبان حال جبرئيل است كه گويد: اگر يك سر انگشت برتر پرم- فروغ تجلي بسوزد پرم.

1- بحارالانوار، ج 18، ص 306

 



تفاوت استخاره و توكل

پرسش:
آيا استخاره را مي توان به مثابه توكل دانست يا اينكه اين دو مقوله با يكديگر تفاوت هاي اساسي دارند؟
پاسخ:
شهيدمطهري در پاسخ به اين سؤال در كتاب گفتارهايي در اخلاق اسلامي، صفحه31 مي فرمايد: استخاره به دعا نزديك تر است از توكل. چه آن استخاره اي كه قطعي تر است از اين استخاره اي كه ما مي كنيم. ما در اسلام دو استخاره داريم كه يكي از آن دو متروك است و ديگري رايج. استخاره اي كه متروك است ولي معتبرتر است اين است كه پيغمبراكرم(ص) فرمود: اگر در كاري مردد شديد يعني نتوانستيد راه صحيح را به دست بياوريد، برويد نماز بخوانيد و دعا كنيد (ترتيب خاصي هم دارد) و هفت بار از خداوند بخواهيد كه در اين كاري كه شما الان در آن گيج و گم هستيد و نمي دانيد كه راه صحيحش اين طرف است يا آن طرف، آنچه را كه خير است در دل شما القا كند. بعد از اين دعا اگرچيزي در قلب شما القا شد، شما اين را الهام خدا بدانيد و دنبالش برويد. در اين استخاره، ديگر نه قرآن باز كردن است و نه تسبيح و طاق و جفت. دعاست و پيغمبر(ص) فرمود: در چنين شرايطي هرچه به قلب شما القا شد، اين را يك الهام خدا بدانيد، برويد كه آن حقيقت خواهد بود.
استخاره اي كه ما طبق معمول مي كنيم اين هم دعاست ولي با يك فرمول مخصوص. ما دعا مي كنيم كه: خدايا آنچه كه خير است به ما بنمايان. ولي در آنجا پيغمبر فرمود: راه نماياندنش اين است كه هرچه در دلت القا شد آن را علامت خير بدان. (در روش ديگر) اينجا ما با خدا يك قرارداد مي بنديم، مي گوييم خدايا اگر مثلاً اين دانه ها طاق درآمد قرارداد من و تو اين باشد كه خير اين است و اگر جفت درآمد قرارداد من و تو اين باشد كه آن را خير نمي بيني. آن وقت نمي گوييم خدايا آنچه كه در قلب من القا شد، بلكه مي گوييم خدايا دست من را هرجا تو بردي، اگر روي طاقها بردي مي فهمم كه اين خير است، اگر روي جفتها بردي معلوم مي شود، اين شر است. هر دوي اينها از باب دعاست نه از باب توكل، يعني از اين باب است كه انسان مي خواهد خدا راه را برايش روشن كند. دعا مربوط به پيش روست. يعني خدايا يك چراغي به من بده كه من بفهمم از اين طرف بروم يا از آن طرف، توكل آنجايي است كه انسان مي فهمد كجا بايد برود ولي تكيه گاه ندارد. يك تكيه گاه محكم مي خواهد كه به آن تكيه كند و به آنجا كه مي داند برود. باب استخاره باب توكل نيست.

 



بررسي فلسفه و اهداف رسالت پيامبر اكرم(ص)
اسلام، راه سلامت

عليرضا شفاعي
يكي از راههاي شناخت وظيفه و مسئوليت انسان در برابر دين، بررسي اهداف و فلسفه رسالت پيامبر(ص) است؛ زيرا از اين راه مي توان ضمن شناخت فلسفه رسالت و نقش دين در زندگي انسان و جايگاه و كاركرد آن، وظيفه و مسئوليت خود را به عنوان مؤمن به رسالت شناخت.
نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آيات قرآني، مجموعه اي از موضوعات را به عنوان فلسفه و حكمت رسالت پيامبر گرامي(ص) معرفي كرده است. با بهره گيري از اين مجموعه مي توان جايگاه و كاركرد دين را در زندگي بشر نيز به دست آورد و وظيفه و مسئوليت خود را شناخت. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
نقش دين در زندگي انسان
يكي از پرسش هاي اساسي درباره دين، نقش و كاركردهاي آن در زندگي بشر است. هر كسي با توجه به فهم و درك خود به اين پرسش پاسخ مي دهد. علوم بشري مانند روان شناسي و جامعه شناسي در پاسخ به اين پرسش ها، از روش تحليل انسان و جامعه بهره مي برند و با توجه به كاركردهاي دين، به تبيين آن مي پردازند و جايگاه و نقش آن را تعريف مي كنند.
اما اگر بخواهيم پاسخي مناسب به اين پرسش بدهيم، بهترين و درست ترين كار اين است كه به مطالعه دين بپردازيم و رسالتي كه دين براي خود تعريف كرده را بيان كنيم. در اين روش ما به جاي اين كه از نگرش و رويكرد بيرون ديني علومي چون فلسفه دين و جامعه شناسي دين استفاده كنيم و به عنوان ناظر بيروني به تحليل و تبيين نقش و كاركردهاي دين بپردازيم، به سراغ خود دين مي رويم و از يك نگاه شبه كلامي، از دين مي خواهيم تا تفسير خود را از نقش و كاركرد دين ارائه دهد.
تفاوت دو روش و رويكرد در اين است كه در رويكرد بيرون ديني، ناظر، به تبيين كاركردهاي واقعي دين توجه دارد و به ادعا و اهداف آرماني دين و نقش آن در زندگي توجهي ندارد. اين روش كمك مي كند تا انسان بتواند كاركردهاي مثبت و منفي دين را به دست آورد و تحليل و تبيين نمايد كه دين تا چه اندازه نقش مثبت و منفي در زندگي بشر داشته است. با چنين رويكردي است كه جامعه شناسان ديني، به نتايج متفاوت و متضاد درباره كاركرد و نقش دين مي رسند و برخي آن را عامل همگرايي و انسجام اجتماعي و برخي ديگر آن را افيون توده ها مي شمارند و يا كاركردهاي منفي يا مثبتي را با توجه به جامعه آماري و تحليل و تبيين هاي آن ارايه مي دهند. بسياري از كتب جامعه شناسي دين با اين رويكرد نگاشته و تدوين مي شود.
اما در روش و رويكرد درون ديني، بي توجه به كاركردهاي واقعي آن در ابعاد روان شناسي، جامعه شناسي و مانند آن، تحليل گر به كاركردهاي حقيقي و آرماني دين توجه دارد. البته مي توان با بهره گيري از هر دو روش درون و برون ديني، به ارزيابي دقيق تري درباره دين و نقش آن رسيد؛ چرا كه از طريق جامعه شناسي دين مثلا مي توان، تأثيرات و بازخوردها را به دست آورد و دانست كه آيا آن حقيقت به واقعيت پيوسته است يا خير؟ يا چه علل و عواملي موجب شده است تا دين نتواند كاركردهاي حقيقي خود را داشته باشد و به آن اهداف و نقش مثبت خود جامه عمل بخشد.
به عنوان نمونه اگر دين براي خود نقشي چون آرامش رواني و يا انسجام اجتماعي تعريف كرده، با رويكرد روان شناسانه و يا جامعه شناسانه مي توان دريافت كه آيا دين توانسته است به اين اهداف دست يابد يا آن كه خلاف فلسفه وجودي اش موجب اضطراب يا واگرايي شده است؟ در اين صورت است كه مي توان به تحليل حقيقت و واقعيت و ارزيابي آن پرداخت و علل و موانع رسيدن به اين اهداف و فلسفه وجودي را تبيين كرد و توصيه هاي مناسب ارايه داد.
آن چه در اين مطلب مورد توجه است، تبيين فلسفه رسالت دين و اهداف آن از زبان دين است تا بتوان براساس آن دريافت كه آيا اين هدف و فلسفه از دين و رسالت، تحقق يافته يا نيافته است؟ و اگر تحقق نيافته علل و عوامل بازدارنده چيست؟
فلسفه و اهداف دين و رسالت محمدي(ص)
خداوند در آموزه هاي قرآني براي دين اسلام و رسالت محمدي(ص) فلسفه و اهدافي را بيان كرده است كه در اين جا به تبيين آن مي پردازيم.
از جمله اهداف و فلسفه اصلي رسالت و به تبع آن دين، ابلاغ پيام هاي الهي به مردم است. خداوند در آياتي از جمله 20 سوره آل عمران، 92 و 99 سوره مائده و 40 سوره رعد و نيز 35 و 82 سوره نحل به اين مهم اشاره كرده است. بنابراين، دين در حقيقت چيزي جز پيام الهي نيست كه در شكل رسالت به انسان ابلاغ شده است تا از آن آگاه شده و براساس آن زندگي خويش را مديريت كند و به سوي اهداف مشخص شده در پيام حركت نمايد.
خداوند در آيه 38 سوره بقره پس از بيان هبوط انسان به زمين، از مهمترين عامل بازگشت بشر به مقام قدس سخن مي گويد و مي فرمايد كه از سوي خداوند هدايتي نازل مي شود تا مردم را به سوي حقيقت رهنمون ساخته و آنان را به حقيقت خودشان بازگرداند. آيه 11 سوره طلاق، نيز به مهم ترين هدف اين پيام الهي كه در شكل رسالت پيامبران و دين ارايه شده، اشاره مي كند و مي فرمايد كه خارج ساختن انسان از تاريكي ها و هدايت به سوي نور از مهمترين اهداف اين پيام و فلسفه رسالت و دين است.
همين معنا به شكلي ديگر در آيات 1 سوره ابراهيم و 45 و 46 سوره احزاب تبيين شده است. خداوند در اين آيات مي فرمايد كه هدايت مردم به نور ايمان و خارج ساختن آنان از ظلمت كفر و گمراهي، از اهداف نزول قرآن و پيام دين و رسالت است. علامه طباطبايي تعبير قرآني «سراجا منيرا» را استعاره از هدايت مردم به سعادتمندي و رهايي از شقاوت و ضلالت مي داند. (الميزان، ج 16، ص 351) اين بدان معناست كه مهمترين نقش قرآن و دين و رسالت، همان رهايي از بدبختي و رساندن بشر به سرمنزل آرامش و آسايش يعني سعادت ادبي است.
البته در اين ميان تنها شماري اندك از مردم در مسير هدايتي اين نور و بهره مندي از آن قرار مي گيرند كه همان مومناني هستند كه با حسن فاعلي و حسن فعلي خود، خيرخواهانه كارهاي نيك انجام مي دهند و خود را براي ابديت مي سازند. (طلاق، آيه 11)
اين دين و هدايت الهي براي آن است كه مردم به سوي حقيقت يكتاي هستي بازگردند و متوجه او شوند و همه كارهاي خويش را با توجه به وجه الله انجام دهند. از اين رو خداوند در آيات 45 و 46 سوره احزاب، از مهم ترين اهداف رسالت را دعوت به سوي خداوند بيان مي كند. اين دعوت تنها به معناي خواندن ظاهري نيست، بلكه به معناي اين است كه انسان با تمام وجود و هستي اش متوجه خداوند شود و متاله (خدايي) گردد.
متاله (خدايي) شدن به عنوان هدف نهايي و غايي حركت بشر در زندگي، زماني مطرح مي شود كه شخص به حقايق هستي ايمان داشته و آن را باور و عقيده خود قرار دهد (فتح، آيات 8 و 9 و آيات ديگر) و پس از اين باور و ايمان است كه حقيقت هستي و خدا و اهداف آفرينش را درمي يابد و مي تواند خود را براي انجام فلسفه ديگر رسالت و دين يعني تكريم و تعظيم خداوند آماده كند؛ زيرا كسي كه حقيقت هستي را نشناخته يا باور ندارد و اهداف آفرينش را نمي شناسد، هرگز حقيقت خدا را نخواهد شناخت و اقدام به تكريم و تعظيم نخواهد كرد. دين و رسول خداوند كمك مي كند تا بشر اين معنا را دريابد و با شناخت عظمت الهي، به تكريم خداوند بپردازد و او را هدف غايي خويش قرارداده و متاله شود. (همان آيات)
بي گمان شناخت حقيقت عظمت الهي افزون بر تكريم، موجبات تسبيح خداوند (همان) و تضرع و توجه دايمي به درگاه خداوندي (انعام، آيه42) مي شود؛ زيرا كسي كه حقيقت خداوندي را شناخت، او را فراتر از توهمات و تعقلات خود بر مي شمارد و آن چه حقيقت ذات الهي مي شناسد را ناقص مي داند و از اين رو، به مقام تسبيح مي نشيند و خداوند را از بسياري امور پاك و منزه مي شمارد و همچنين براي اين كه در اين عمل شناخت و حركت در مسير متاله شدن، جسارتي نورزد متوجه نقص خود شده و به تضرع و ابتهال روي مي آورد تا خداوند خود عهده دار او شود و امورش را در دست گيرد.
اهداف ابتدايي و مياني دين
براي دست يابي به اين هدف و فلسفه عالي و متعالي مي بايست شرايطي فراهم آيد كه در آيات ديگر به عنوان فلسفه و اهداف مياني و متوسط و همچنين اهداف ابتدايي بيان و تعريف شده است.
از اهداف مياني دين و رسالت مي توان به تعليم حكمت و آموزش حقايق هستي (بقره، آيات 129 و 151 و جمعه، آيه2)، تبيين حقايق و ملكوت دنيا (مائده، آيه19)، تعليم و آموزش معارف دست نايافتني براي مردم (بقره، آيه151)، آموزش قوانين و احكام (اعراف، آيه 157 و نيز بقره، آيه 151 و جمعه، آيه2)، معرفي عوامل مفيد و مؤثر در ساخت ظاهر و باطن انسان از جمله پاكي ها و ناپاكي ها (همان) و همچنين تزكيه و خودسازي مردم (بقره، آيات 129 و 151 و جمعه، آيه2) اشاره كرد؛ چرا كه با شناخت درست و راستين از حقايق هستي و ايجاد بينش واقع بينانه از آن در كنار راههاي دست يابي و موانع سر راه مي توان به تزكيه اي پرداخت كه سرانجام آن خدايي شدن (متاله گشتن) است.
همه اين امور به سبب اين كه بيرون از دايره عقل و هوش بشر و فهم و ادراك اوست، نيازمند عنايت خاص الهي است كه در شكل آيات از جمله آيات لفظي وحي نازل شده است. از اين رو خداوند يكي از فلسفه هاي رسالت و اهداف آن را تلاوت آيات الهي مي داند، چرا كه از اين طريق مي توان به اهداف و فلسفه پيش گفته چون آموزش و تعليم دست يافت. (بقره، آيات 129 و 151؛ و نيز رعد، آيه30؛ و جمعه، آيه2)
البته در اين ميان بايد برخي از مقتضيات، ايجاد و برخي از موانع ديگر برداشته شود. از اين رو، پاره اي از موضوعات به عنوان اهداف و فلسفه ابتدايي يا مياني از سوي خداوند در قرآن تبيين شده است. از جمله اين امور مي توان به بشارت دهي اشاره كرد؛ زيرا بشارت به اين كه حركت در مسير هدايتي پيام هاي دين مي تواند سرانجامي چون بهشت و سعادت و رستگاري ابدي را به همراه داشته باشد، خود انگيزه اي بسيار قوي در انسان براي قرارگرفتن در مسير دين مي شود. (بقره، آيه119 و مائده، آيه19 و احزاب، آيه45 و آيات ديگر) البته در مورد برخي از انسان ها مي بايست با ايجاد ترس و انذار از سرانجام شقاوت بار و بدبختي ابدي و قرار گرفتن در آتش دوزخ، اجازه نداد تا آنان در مسيري متفاوت از مسير هدايت و پيام هاي آن گام بردارند. (همان)
اين پيام ها حاوي اين نكته نيز مي باشد كه هر آن چه شايسته و بايسته بوده بيان شده و كمترين كوتاهي در بيان انجام نگرفته است. بنابراين كسي نمي تواند مدعي اين معنا شود كه حقايق بر او معلوم نشده و راه از چاه باز شناخته نشده و مسير تبيين و روشن نگشته است. اين همان معناي اتمام حجت است كه در آياتي از جمله 20 سوره آل عمران و 163 و 165 سوره نساء و 19 سوره مائده و مانند آن به عنوان فلسفه رسالت مطرح شده است؛ چرا كه هرگونه عذاب قبل از بيان و بي اطلاع رساني و آگاهي بخشي از نظر عقل، قبيح است و نارواست كه عاقل و عادلي، بدون اتمام حجت كسي را مجازات نمايد. (آل عمران، آيه183)
خداوند اموري چون امر به معروف و فرمان به انجام دادن كارهاي نيك و پسنديده عقلاني و عقلايي و شرعي (اعراف، آيه157) و نهي از منكر و پرهيز از انجام كارهاي زشت عقلاني و عقلايي و شرعي را (همان) به عنوان بخشي از اهداف رسالت و دين معرفي مي كند؛ اين بدان معناست كه رهايي بشر از خسران و زيان تنها به رهايي شخص نيست كه تنها به فكر خود باشد، بلكه هركسي در مقام خلافت ربوبي و مظهريت آن لازم است دستگير ديگران شود و آنان را پروردگاري و راهنمايي كند تا ايشان نيز رستگار شوند. از اين رو در سوره عصر به صراحت، رستگاري و رهايي از خسران و زيان ابدي را منحصر به رهايي خود و راهنمايي ديگران مي كند.
از ديگر اهداف و فلسفه مياني رسالت و دين مي توان به قضاوت و داوري (نساء، آيات 64 و 65 و 105) و دعوت به عدالت و تشويق به قيام بدان و مديريت آن (حديد، آيه 25) اشاره كرد.
اسلام، راه سلامت
پيروزي بر ديگر اديان و روش هاي دست يابي به حقايق و مسير متاله شدن، از ديگر اهداف دين اسلام و رسالت پيامبر(ص) معرفي شده است (توبه، آيه 23؛ و فتح، آيه 28؛ و صف، آيه 9) اين بدان معناست كه دين اسلام، خود را ديني مي داند كه مي تواند بهترين تفسير را ا ز هستي ارايه كرده و بهترين و آسان ترين و كامل ترين راه را به بشر نشان دهد تا متاله (خدايي) شود.
هنگامي كه عدالت بر جامعه فراگير شد و همگان از امكانات يكسان و مناسب برخوردار شوند مي توانند با بهره گيري از گفتمان چيره اسلام، گام هاي استوار و بلندي را به سوي خودسازي و خدايي شدن بردارند و مسير الهي را تا مقام قدس به آساني و سلامت طي كنند. از اين رو اسلام به عنوان راه سلامت و سبل السلام معرفي شده و به عنوان صراط مستقيم و بزرگراه هدايت عمومي همه هستي شناخته شده است.
از نظر قرآن، انسان ها تنها از طريق اطاعت و پيروي از دين اسلامي كه حضرت محمد(ص) آورده است مي توانند به رستگاري واقعي دست يابند و اطاعت از پيامبر(ص) به عنوان كسي كه به مقصد رسيده و متاله شده و در قاب قوسين او ادني (نجم، آيه 9) در نزديك ترين تدلي و تدني قرار گرفته است (همان، آيه 8) تنها راه خدايي شدن است. از اين رو خداوند اطاعت از وي را اطاعت از خود (نساء، آيه 60 و آيات ديگر) و محبت به او را تنها راه محبوب شدن (آل عمران، آيه 31) در نزد خويش مي شمارد و اطاعت از آن حضرت(ص) را يكي از اهداف رسالت معرفي مي كند (نساء، آيه 64) چرا كه تنها راه متاله شدن، راه پيامبر(ص) و اطاعت از اوست.
اين حق رسالت براساس آياتي از جمله آيه 32 و 132 سوره آل عمران و 59 و 60 و 61 سوره نساء و آيات ديگر، ناشي از مقام رسالت الهي اوست؛ زيرا او كسي است كه با متاله شدن، توان هدايت هستي را يافته است و به عنوان صراط مستقيم مي تواند مردم را به سوي خداوند و متاله شدن رهنمون سازد. لذا خداوند پيامبر(ص) را اسوه حسنه و كامل معرفي مي كند. (احزاب، آيه 21) چرا كه واصل مي تواند سرمشق و دستگير و هدايت گر سالك الي الله باشد.
با توجه به آن چه گفته شد مي توان به سادگي دريافت كه دين از نظر آموزه هاي قرآني همه زندگي بشر را مورد توجه قرار داده است و اين گونه نيست كه تنها به حوزه روابط شخصي يا آخرت محدود شود، بلكه هر آن چيزي كه در خدايي شدن انسان و جامعه موثر است به عنوان اهداف ابتدايي و مياني و غايي بخشي از دين و موضوعات ديني خواهد بود. در اين صورت كاركردهاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي، نظامي، فرهنگي و تمدني دين، امري بديهي است و اگر ديده شود كه دين اسلام اين گونه عمل نمي كند مي بايست در دينداري خود شك و ترديد كرد؛ چرا كه دين اسلام در آموزه هاي خويش در همه حوزه هاي بينشي و نگرشي و منشي، كامل و تمام است و هيچ نقص و عيبي در آن راه ندارد.
نقش دين از نظر قرآن، نقش بي نظير و بي بديل است و هيچ چيز از جمله علم و فلسفه و عرفان و مانند آن نمي تواند جايگزين دين شود و بتواند همان نقش و كاركردهاي دين را در زندگي بشر ايفا كند؛ بنابراين هرگونه جايگزين سازي و بدل سازي تنها مي تواند موجبات سرگرمي و غفلت شود ولي نمي تواند كاركردها و نقش دين را ايفا نمايد و مطلوب جاعلان و بدل سازان را برآورده كند. براين اساس مي توان گفت كه دين معنوي يا عرفان هاي مادي و فلسفه ها و سبك هاي زندگي مادي و ساخته بشر هرگز نمي تواند كاركرد دين را داشته باشد و اين خلأ را در زندگي انسان پركند.

 



ديدگاه

لزوم رهايي از حاكميت بانكداري غربي
آيت الله مكارم شيرازي:
متاسفانه هنوز هم همان اصول بانكداري غربي ها حاكم است و ما نتوانستيم خودمان را صددرصد نجات بدهيم، از اين رو دانشگاهيان و حوزويان بايد تلاش كنند تا سر فصل هاي اقتصاد اسلامي را مشخص كنند.
... تحقق اين امر كاري ممكن و البته زمانبر است و مي توان با برنامه ريزي مناسب در اين راستا حركت و برنامه ريزي كرد، الان غربي ها در اقتصاد به بن بست رسيده اند، اين حوادث و ورشكستگي هاي اخير نشان داد كه غربي ها برخلاف گفته هايشان مبني بر محكم بودن پايه هاي اقتصاديشان، واقعيت اين گونه نيست و اقتصادشان متزلزل است و اين باعث قوت ما است و به ما شجاعت مي دهد كه اقتصاد اسلامي خود را مطرح كنيم.
لزوم رهايي از سلطه فرهنگ غرب بر دانشگاهها
يكي از مشكلاتي كه دانشگاه دارد اين است كه طبيعت دانشگاه، طبيعت غربي و وارداتي است و براي اينكه دانشگاه استقلال و اصالت پيدا كند بايد خوبي هاي آن را گرفت و بدي هايش را رها كرد كه اين نياز به فعاليت مستمر، شجاعانه، عاقلانه و مدبرانه دارد تا بتواند خود را هماهنگ با نظام اسلامي كند و از سلطه فرهنگ غرب جدا شود... بايد در برنامه ها، كتاب ها و اساتيد فرهنگ اسلام حاكم باشد، هر كدام از اينها كه لنگ شود تمام برنامه لنگ مي شود. اگر برنامه خراب باشد كاري نمي شود كرد و اگر برنامه درست ولي كتب خراب باشد، باز كاري انجام نمي شود و اگر هر دو درست باشد استاد استادي خوب و مناسب نباشد كه براي فرهنگ اسلامي دل نسوزاند باز هم كار به جايي نمي بريم.(1)
ابليس ،دشمني با سابقه عبادت شش هزار ساله
آيت الله جوادي آملي:
ابليس كه رقيب سرسخت ماست 6 هزار سال سابقه عبادت دارد؛ خدا در سوره يس فرمود عقلا و حكما حواسشان باشد كه ابليس تا آخر دست بردار نيست و رقيب سرسختي است. ... رقيبي چون ابليس را داريم كه به خود نيز رحم نكرده است و محصول 6 هزار سال عبادت خود را به آتش كشيده است. ... ما موجودي ابدي هستيم و مرگ را مي ميرانيم و ابليس نيز با قدرت خود در برابر ما آماده نبرد است و ما با اين چشم و گوش و ابزار خود توان مبارزه با او را نداريم و جنگ ما نابرابر است. ... شيطان قوي تر از ما است، با همه نيروها به ميدان نبرد آمده و نيروهاي شيطاني ما را مي بينند، ولي ما نمي توانيم آن ها را ببينيم. ... علي(ع) فرمودند انسان مي تواند سلسله ابزاري را تهيه كند و به جايي مرتبط شود كه كمك كننده ما را مي بيند، ولي شيطان آن كمك كننده را نمي بيند. ... اگر وارد دژ مستحكم خداوند شويم كه دژبان آن خداوند است، خدا انسان را مي بيند، ولي ابليس خدا را نمي تواند ببيند. ... ما مي توانيم وارد آن دژ شويم كه اين جنگ به سود ما تمام شود، ممكن است فردي 40 سال درس بخواند و مجتهد مسلم يا فيلسوف شود، اما اين ها براي مقابله با جنگ شيطان كه 6هزار سال عبادت كرده كافي نيست. (2)
نحوه برخورد صحيح با مسئله ظهور
آيت الله صافي:
ما منتظر ظهور حضرت هستيم؛ اما مسئله مهم تر آن است كه بعضي وارد شده اند و در اين زمينه اظهارنظر كرده اند؛ چون اين مسئله از اسرار و آيات الهي است و بقاء عالم به وجود امام عصر(عج) بستگي دارد.
... ما با مسئله ظهور بايد به نحوي برخورد كنيم كه اگر همين الان امام زمان(عج) ظهور كردند، آماده استقبال از ايشان را داشته باشيم و اگر تا صد ميليون سال ديگر ظهور نكردند، منتظر آن حضرت بمانيم.
... زمان ظهور امام عصر(عج) از اسرار الهي است و كسي نمي تواند براي آن وقت تعيين كند.(3)
منشأ پيدايش انحراف و مسلك بهائيت
آيت الله مصباح يزدي:
كسي كه با استفاده از موقعيتي كه در اختيارش است شبهه اي را مطرح كند، اين باعث تزلزل افكار در بخش عظيمي از جامعه و مردم مي شود و چه بسا اگر مواجهه و مقابله صريح با آن نشود ممكن است فتنه عظيمي را ايجاد كند... مذهب بهائيت از اينجا پيدا شد كه يك فرد در مازندران پا را فراتر گذاشت و گفت من به مقامي رسيده ام كه مظهر الهي و بهاءالله هستم.
... آنچه براي من و شما قابل توجه و تأمل است، اين است كه چند نفر از علماي زمان به آقاي علي محمد باب ايمان آوردند و كتاب در تأييد او نوشتند و در مازندران در بابل طرفدار اين آقا كه كتاب نوشته بود آن قدر پيش رفت كه با مسلمانان جنگ برپا كردند و به زور اسلحه روستاهايي را تصرف كرد و بعد از مدتي نيز اين فتنه خاموش شد.
... آدميزاد چقدر ضعيف است كه كسي كه نان امام زمان (عج) را خورده و بزرگ شده است كارش به جايي مي رسد كه كتاب در ترويج اين شخص مي نويسد و عقايد او را ترويج مي كند.(4)
عقب ماندگي در حوزه علوم انساني
از دانشگاههاي دنيا
در زمانه اي كه اين طور در دانشگاه هاي دنيا درباره مسائل حقوقي و فلسفه حقوق و اخلاق و ارزش ها دارد، كار مي شود، ما خيلي عقبيم. عمده دروس دانشگاهي ما مبتني بر مطالبي است كه حدود پنجاه سال پيشتر از طرف همين دانشگاه هاي دنيا به ما ارائه شده است. الان متون درسي ما كه در دانشگاه هاي علوم انساني داريم، بسياري از اينها ترجمه كتاب هايي است كه پنجاه سال پيشتر نوشته شده، در خود زادگاه آنها چندين مرتبه زير و رو شده ولي ما هنوز پايبند به آن مطالبي [هستيم] كه پنجاه سال پيشتر نوشته اند و يك استادي ترجمه كرده و كتابش شده متن درسي ما و خيال مي كنيم وحي منزل هم است؛ در روان شناسي مديريت، علوم تربيتي، اخلاق، ارزش ها و همه چيزهاي ديگر.(5)
تبليغ دين با عمل
آيت الله استادي:
منابر و مجالس مذهبي و نوشتن كتاب ها و مقالات به همراه حضور در رسانه هايي چون صداوسيما از راه هاي مفيد و موثر تبليغ به شمار مي رود.
... در كنار تمام اين مسائل بهترين روش تبليغ كه اثرگذاري بهتري نيز دارد عمل به دستورات اسلام توسط مبلغين است... امام صادق(ع) در حديثي مي فرمايند «مردم را با عملتان به خير دعوت كنيد نه با زبانتان» كه البته منظور حضرت اين نيست كه منابر و مجالس تعطيل شود و حديث اهل بيت ذكر نشود، اما مردم به رفتار مبلغين بيشتر تمايل دارند... امروز نظام ما همين درخواست را از مبلغان و مسئولان دارد كه مردم را با عمل خويش به سمت نظام اسلامي سوق دهند... عملكرد افرادي كه خود را انقلابي معرفي مي كنند بيش از هر چيز در تمايل مردم به اهداف انقلاب موثر است... امام صادق(ع) در ادامه مي فرمايند اگر بناست كه مردم به شما علاقه مند شوند و شما به واسطه اين علاقه مندي مردم كار ديني انجام دهيد، باز هم اين عمل شماست كه سبب جلب توجه مردم و ايجاد علاقه مي شود. اگر در دوره اي روحانيت لطمه ديده و نتوانسته موثر باشد از اين دليل بوده علماي آن دوران فكر مي كردند مي توان با حرف كاري از پيش برد.
... مردم بايد دين داري را در عملكرد مسئولان و مبلغان لمس كنند تا گرايش به اسلام و نظام اسلامي پيدا كنند.(6)
طلبه معتقد يعني طلبه توليدكننده
حجت الاسلام قرائتي:
طلبه ابتدا بايد به طلبگي خود اعتقاد داشته باشد «آمن الرسول بما انزل اليه»، مردم كره زمين سه دسته اند توليدكننده، توزيع كننده و مصرف كننده؛ در روحانيت نيز اگر انديشه كار كند، مي شود مطهري كه توليدكننده است، اگر انديشه نداشت از زبان استفاده مي كند و از توليدات ديگران استفاده مي كند.(7)
حقوق حيوانات در اسلام
استاد حسن رحيم پور ازغدي :
حضرت علي(ع) به نيروهاي مالياتي دستور داد بين شتر و بچه شيرخوارش فاصله نيندازند.
... در روايات از معصومين عليهم السلام است كه شير حيوان را با نگاه سرمايه داري آن قدر ندوشيد كه به فرزندش نرسد، در سوار شدن حيوان را خسته نكنيد، ميان شتران در سواري عدالت برقرار كنيد و در روز ساعاتي را به استراحت حيوان اختصاص دهيد.
... حتي در مورد ذبح از امام باقر(ع) روايت است كه رفيقانه، با مدارا و بدون خشونت اين كار را انجام دهيد و در روايت است كه حيواني را جلوي چشم حيوان ديگر ذبح نكنيد و حتي به حيوانات فحش هم ندهيد!
... در روايت است كه در دادگاه شهادت كسي كه جلوتر از همه رسيده قبول نكنيد چون عادل نيست و حيوانش را تندتر دوانده و به اصطلاح امروزي تخت گاز آمده و سبب آزار حيوانش شده است.(8)

پي نوشت ها
1- رسا 30/3/90
2- حوزه، 28/3/90
3- همان، 30/3/90
4- رسا، 25/3/90
5- فارس، 30/3/90
6-همان، 27/3/90
7- رسا، 1/4/90
8- مشرق، 28/3/90

 



فلسفه مشورتهاي پيامبر اعظم(ص)

دكترمحمدرضا جواهري
شوري در اسلام يك فضيلت و ارزش قرآني و حديثي است. قرآن شوري را يكي از صفات اهل ايمان مي شمارد و نام يكي از سوره هاي قرآن شوري است. خداي متعال به پيامبر اسلام امر فرمود: شاورهم في الامر (آل عمران، 159)، در كارها با آنان مشورت كن! از اين آيه به دست مي آيد شورا يك اصل اسلامي است و رهبران امت هم بايد براي اداره امور كشور با امت مشورت كنند. در تفسير اين آيه سؤالي مطرح مي گردد چرا پيامبري كه آگاهي كامل دارد و صددرصد از اشتباه مصونيت دارد موظف به شوري گرديده است؟ فلسفه امر پيامبر به مشورت چيست؟ در پاسخ اين پرسش بايد گفت: مشورت پيامبر با امت براي آگاه كردن و پيشگيري از اشتباه نبوده است چون پيامبر پاك از اشتباه بوده است. شورا و مشورت پيامبر براي «شخصيت دادن به امت» و «آزمايش» و «رشد فكري مردم» و «استفاده از تأييد مردم» و «آگاه شدن مشورت شوندگان» و «آموزش آنان» و «روشن شدن احترام خلق در نزد خدا» و «بد نشان دادن استبداد و اين كه نظرخواهي از ديگران عيب و عار نيست بلكه يك ارزش است» و «پيشگيري از انتقاد بي جا در صورت شكست» بوده است. افزون بر اين هشت دليل و اثر مشورت پيامبر و امت، فرمان الهي به مشورت پيامبر يا امت منافع و خيرات ديگري نيز داشته و دارد.
نفي استبداد و ديكتاتوري
مشورت پيامبر خدا با امت بهترين دليل براي افكار و نفي استبداد در حكومت اسلامي است. پيامبر با عصمت و مصونيت كامل از اشتباه و بي نيازي بازهم با امت خويش مشورت مي نمود تا به اين وسيله استبداد و ديكتاتوري و خودپسندي را نفي كند.
بزرگ ترين شخصيت الهي و آخرين پيامبر خدا با مردم مشورت مي كرد تا به حاكمان اسلامي آموزش شورا و نفي ديكتاتوري و استبداد رأي بدهد.
پيامبر خدا با ويژگي هاي بي نظير، نخستين آموزگار شورا و مخالف استبداد بود، غير از معصومين(ع) همه انسان ها ممكن است گرفتار اشتباه و انحراف گردند چون دانش و آگاهي آنان اكتسابي و محدود است. پيامبر آگاه پاك از اشتباه با مشورت عموم مسلمانان درس رهايي از خودپسندي و ديكتاتوري و استبداد را به همه مسلمانان به ويژه حاكمان مسلمان داده است.
تأسي امت به پيامبر(ص)
خداي متعال به پيامبرش دستور داد با مردم مشورت كند تا همه مسلمانان به ويژه رهبران و مديران جامعه اسلامي از او پيروي كنند. رفتار او اسوه حسنه و سرمشق جهانيان گردد.
هنگامي كه مسلمانان ديدند پيامبر با آن همه فضايل و عقل و علم و فهم و عصمت و عدم نياز به آراي ديگران با آنان مشورت مي كند ارزش مشورت را درك كردند و مشورت سنت نبوي و اصل اسلامي شد. مشورت بين مسلمانان به ويژه رهبران و مديران آنان رسم گرديد و رواج يافت.
استبدادستيزي امام علي(ع)
وصي رسول خدا اميرمؤمنان امام علي(ع) درباره اثر استبداد فرمودند «لاتستبد برايك فمن استبد برايه هلك (غررالحكم و دررالكلم، ج6 صفحه296) استبداد رأي نداشته باش كه هركس استبداد رأي داشته باشد هلاك و نابود گردد.
در حديث ديگر فرمودند: «من استبد برايه زل» (غررالحكم و درالكلم، ج5 صفحه170) هركه با استبداد رأي كار كند مي لغزد و انحراف پيدا مي كند.
در رهنمود ديگر فرموده اند: المستبد متهور في الخطا و الغلط (غررالحكم و دررالكلم، ج1 صفحه317). مستبد در اشتباه و غلط متهور است و در خطا و غلط فراوان گرفتار گردد.
در هشدار ديگر فرموده اند: من استبد برايه خاطر و غرر (غررالحكم و دررالكلم، ج5، صفحه461) هركه استبداد رأي دارد خطر و ضرر كند.
در رهنمود ديگري فرموده اند: من اعجب برايه هلكه العجز (غررالحكم و دررالكلم، ج5، صفحه253) هركه به رأي خود اكتفا كند و خودپسند گردد ناتواني و عجز او را هلاك كند.
درحديث ديگر فرموده اند: من استبد برايه حقت و طائه علي اعدائه (غررالحكم و دررالكلم، ج5، صفحه344) هركه استبداد رأي پيدا كند گامهايش عليه دشمنانش سست شود.
براساس اين احاديث علوي با استبداد رأي و ديكتاتوري و خودرأيي و خودپسندي نه تنها آثار و منافع شورا و مشورت نخواهدبود بلكه استبداد براي افراد اشتباه و زيان و ناتواني و لغزش و هلاكت و نابودي را درپي خواهدداشت.
شيعيان و پيروان پيامبر و اهل بيت(ع) بايد از استبداد و ديكتاتوري دور شوند و ازخودخواهي و خودرأيي و خودپسندي پاك گردند و با شورا و مشورت در راه تكامل و سعادت گام بردارند.
حاكمان و مديران جامعه اسلامي همواره نيازمند بهره مندي از منافع و آثار شورا هستند، آنان بايد هميشه براي عموم مردم مسلمان به ويژه صاحب نظران و فرهيختگان حوزه و دانشگاه احترام قائل شده و از نظر آنان براي رفع مشكلات و سالم سازي رفتار و گفتار خويش استفاده كنند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14