(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 8 تیر 1390- شماره 19962

نقش تجارت سالم در تعالي شخص و جامعه
نقش رسانه ها و مردم در جهاد اقتصادي



نقش تجارت سالم در تعالي شخص و جامعه

انسان به اقتضاي طبيعت يا غير آن، موجودي اجتماعي است. بسياري از نيازهاي خويش را از طريق اجتماع پاسخ مي دهد؛ چنان كه خانواده به عنوان بنياد هر اجتماعي از مهم ترين و اساسي ترين علل ايجادي آرامش به شمار مي آيد و انسان در سايه وجودي خانواده به بهترين گونه از انواع آرامش ها دست مي يابد.
اجتماع به علل گوناگون، پيچيده ترين نهاد در زندگي انساني است و نقش تاثيرگذار آن از هر جهت در زندگي انسان به روشني قابل مشاهده است. نوع تعاملات و روابط اجتماعي در اين ميان تاثير شگرفي به جا مي گذارد. از اين رو بخش عمده اي از قوانين عقلاني بشر به تنظيم و ساماندهي تعاملات و روابط اجتماعي اختصاص يافته است و اصولا مدار قوانين، ساماندهي همين تعاملات ميان انساني است؛ چرا كه هرگونه خللي مي تواند تاثير زيانباري در زندگي فردي و جمعي بشر به جا گذارد.
تجارت نيز به دليل اين كه نوعي از تعاملات اجتماعي است، مي بايست در چارچوب قوانين خاص خود ساماندهي شود تا تاثير مثبت و سازنده اي از خود به جا گذارد؛ چرا كه اگر روابط عاطفي و احساسي در جامعه پاسخي به يكي از دو مولفه اساسي سعادت يعني آرامش باشد، روابط و تعاملات اجتماعي، پاسخي به دومين مولفه سعادت يعني آسايش است. از اين رو از سوي آموزه هاي وحياني نيز مورد توجه قرار گرفته است. آن چه در اين مطلب به آن پرداخته شده، نقش تجارت در تعالي شخص و جامعه از منظر قرآن است. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
تجارت، قوام اجتماع
از نظر اسلام، قوام جامعه بر اقتصاد است. تجارت و بازرگاني، مهم ترين بخش اقتصاد را شكل مي بخشد. بنابراين مي توان گفت كه قوام جامعه بر تجارت سالم است. از اين رو بخش مهمي از آموزه هاي اسلامي به آداب و احكام و قوانين تجاري تعلق گرفته و با ارايه راهكارهايي بر آن است تا بهترين شكل تجارت سالم در جامعه اسلامي تحقق يابد و جامعه در مسير تعالي و كمال بيشتر، گام بردارد.
خداوند در آيه 29 سوره نساء، تجارت و مبادلات اقتصادي مشروع را مايه حفظ جامعه از تباهي و نابودي معرفي مي كند و با اشاره به قتل نفس، اين معنا را تقويت مي كند كه انسان نبايد خود را با ارتكاب گناه و تجاوز و تصرفات باطل به هلاكت افكند (مجمع البيان، طبرسي، ج3 و 4، ص60) چرا كه هر گونه تصرف باطل به معناي سلب اعتماد عمومي و امنيت زدايي است. جامعه اي كه سرمايه مهمي چون اعتماد عمومي را از دست دهد، در سراشيب سقوط قرار مي گيرد و تباهي و فساد موجب مي شود تا جنگي نهان در جامعه شكل گيرد و انسان ها در جنگ خاموش فقر مزمن و رفاه افراطي بميرند.
تجارت و بازرگاني، يكي از مهم ترين فتنه هاي بشر نيز به شمار مي رود. به اين معنا كه آدمي هنگامي كه گرفتار مسائل تجاري و اقتصادي مي شود بايد درجه هوشياري اش بسيار بالا برود؛ چرا كه اقتصاد، آزمون سختي است كه بسياري در آن مردود مي شوند. اقتصاد و تجارت، آدمي را چنان به خود مشغول مي سازد كه از خدا و اهداف اصلي زندگي دور مي افتد. به سخن ديگر، اقتصاد، تجلي تمام نماي دنياست و آدمي به سادگي هنگامي كه سرگرم كارهاي اقتصادي مي شود، از خدا غافل مي گردد. از اين رو خداوند به مومنان هشدار مي دهد كه دچار غفلت نشوند و كارهاي اقتصادي ايشان را سرگرم به خود نكنند.
خداوند در آيه 37سوره نور، تجارت و داد و ستد را زمينه اي براي غفلت آدمي معرفي مي كند. كساني كه به تجارت مشغول مي شوند، در بيشتر موارد از وظايف و تكاليف عبادي مالي و غيرمالي خود غافل مي شوند. لذا آنان به خاطر تزكيه نفس به نماز نمي ايستند و در انديشه ديگران نيز نيستند و زكات مال خويش را پرداخت نمي كنند. اين گونه است كه مايه قوام جامعه، بلاي جان آدمي و جامعه مي شوند.
انسان و جامعه براي دست يابي به آسايش، نيازمند اقتصاد و تجارت سالم و عادلانه است. اقتصاد سالم، اقتصادي است كه آدمي را در مسير كمالي قرار دهد و حكمت و فلسفه آفرينش را مدنظر داشته باشد.
به سخن ديگر، يكي از وظايف و ماموريت هاي انسان در مسير عبوديت، ايجاد بستري مناسب و سالم براي عبادت است كه از طريق آبادسازي زمين امكان پذير مي باشد. جامعه اي كه به اقتصاد و تجارت و آباداني زمين اشتغال دارد، شرايط مناسب براي افراد جامعه اش فراهم مي آورد تا با آسودگي به كارهاي برتر بپردازند؛ چرا كه با اقتصاد شكوفا و آباداني زمين، آسايش براي شهروندان جامعه فراهم مي آيد و انسان ديگر دغدغه شكم ندارد و مي تواند به كارهاي ديگر بپردازد و به نيازهاي برتر خود پاسخ دهد.
اصولا نخستين دغدغه انسان، امنيت غذايي است. آرامشي كه در سايه سار امنيت غذايي پديد مي آيد و موجب مي شود تا شخص به نيازهاي ديگر خود بپردازد كه تفكر و تدبر در هستي و اهداف آن از جمله مهم ترين آنهاست.
اما گاه پاسخ گويي به نخستين نياز انساني، چنان آدمي را سرگرم خويش مي كند كه ديگر به نيازهاي اساسي ديگر بي توجه مي شود. در چنين حالتي است كه از غفلت سخن به ميان مي آيد؛ چرا كه غفلت، ناديدن چيزي است كه در جلوي ديده هاست. انسان هنگامي كه سرگرم پاسخ گويي به نيازي چون امنيت غذايي مي شود، در همان حال بايد توجه داشته باشد كه امنيت غذايي مقدمه اي براي رسيدن به كمالات انساني است و نبايد با سرگرم شدن به مقدمه از ذي المقدمه و هدف باز ايستد. اين در حالي است كه بسياري از انسانها در مقدمه مي مانند؛ مثال آنان مثال كسي است كه ادبيات مي خواند تا به زباني مسلط شود و يا منطق مي خواند تا بتواند فلسفي بينديشد، اما در ادبيات و منطق مي ماند و از هدف اصلي خويش باز مي ايستد. از اين رو خداوند در آيه 37 سوره نور و نيز آيات 9 و 10 سوره جمعه از غفلت آدمي و سرگرم شدن وي به اقتصاد و تجارت سخن مي گويد به گونه اي كه ديگر هدف اصلي يعني نماز و آخرت و مانند آن از يادش مي رود و از آن غافل مي شود.
به يك معنا مي توان چنين اقتصادي كه آدمي را سرگرم و غافل مي كند، اقتصاد ناسالم ناميد، چرا كه عدم سلامت اقتصادي مي تواند به چند دليل و عامل باشد كه از جمله آنها غفلت زايي و سرگرم سازي اقتصاد است كه آدمي را از هدف اصلي باز مي دارد، چنان كه مي تواند اين عدم سلامت به سبب عدم صحت معامله و يا ظالمانه بودن آن باشد.
بر اين اساس تجارت ناسالم به سبب آن كه به شخص و جامعه آسيب مي رساند مورد نهي خداوند قرار گرفته است (بقره، آيه 188) چرا كه تملك اموال از راه تجارت باطل و نامشروع، تباهي ونابودي جامعه را به دنبال دارد (نساء، آيه 29) و اجازه نمي دهد تا انسان به اهداف اصلي آفرينش توجه يابد و در مسير آن حركت نمايد. (جمعه، آيات 9 و 11)
در مقابل، اقتصاد و تجارت سالم و عادلانه، موجب رشد و بالندگي شخص و جامعه مي شود و انسان و جامعه را در مسيري قرار مي دهد كه صلاح و خير شخصي عمومي را فراهم مي آورد. (اعراف، آيه 85) به اين معنا كه وي را از نظر روحي در شرايطي قرار مي دهد كه بتواند به هدفهاي اصلي بينديشد و نيازهاي برتر خود را بجويد. بنابراين نه تنها تجارت براي مردان خدا مانع از برپايي نماز نيست بلكه همين تجارت عامل روآوري آنان به نماز است و حتي زمينه ساز گرايش ايشان به پرداخت زكات مي شود، چراكه آنان اقتصاد و تجارت را ابزار رشد و بالندگي شخصي و جمعي برمي شمارند.(نور، آيه37)
تجارت سالم به سبب آن كه زمينه ساز آسايش و آرامش بشر و قرار گرفتن در مسير پاسخ گويي به نيازها و خواسته هاي اصلي و بنيادين است، در آيات چندي از جمله آيه198 سوره بقره و 2 سوره مائده و 12 سوره اسراء و 20سوره مزمل مورد تشويق و ترغيب خداوند قرار گرفته است.
آداب و شرايط تجارت عادلانه
و كمال ساز
دست يابي به تجارتي كه اهداف بلند انساني را فراهم آورد و اقتصاد آن، مايه قوام جامعه شود، نيازمند فراهم آوري شرايط و فضاي مناسب است كه براساس آموزه هاي قرآني و اسلامي فراهم آوردن چنين فضايي با استفاده از ابزارها و سازوكارهايي چون احكام، قوانين و آداب بازرگاني و داد و ستد امكان پذير است كه در اين جا به گوشه هايي از آن اشاره مي شود.
مهم ترين ويژگي تجارت عادلانه و سالم آن است كه بر پايه اسباب نقل و انتقال مشروع و مورد رضايت طرفين به دور از هرگونه اجبار و اكراهي صورت پذيرد. (نساء، آيه39)
در مبادلات تجاري از ابزارهايي استفاده شود كه مورد رضايت طرفين است. از جمله اين ابزارها مي توان به پول (يوسف، آيات 19 و20) و ابزار معتبر در سنجش چون پيمانه و ترازو (انعام، آيه152 و اعراف، آيه81 و آيات بسيار ديگر) اشاره كرد.
هدف از بهره گيري از اين ابزارها آن است كه تجارت و مبادله اي عادلانه و براساس قسط انجام گيرد و حقي در اين ميان به كم و زياد تباه نشود؛ چراكه بدون بهره گيري از ابزارهاي دقيق سنجش چون ترازو و پيمانه، احتمال كم فروشي و يا زياده فروشي وجود دارد. چنين عملي ازنظر قرآن نوعي طغيان به شمار مي آيد كه حقوق ديگري تباه مي شود و همچنين اعتماد عمومي كه مهم ترين سرمايه هر جامعه اي است، تضعيف و سست مي شود و يا حتي نابود مي گردد. از اين رو در اسلام بر وجوب كامل كردن سنجشها (انعام، آيه152 و اسراء، آيه35) و حرمت كم فروشي و كم نهادن سهم طرف مقابل در مبادلات اقتصادي (رحمان، آيات8 و 9 و مطففين، آيات1تا3) تأكيد شده است تا هيچ گونه حقي تباه و ضايع نشود.
همچنين بد جلوه دادن كالا و اشياي ديگران همانند كم فروشي از اموري است كه مورد نهي قرار گرفته است، زيرا مبادلات را از مسير عادلانه بيرون مي راند (اعراف، آيه85 و هود، آيه85)
از آن جايي كه هدف از مبادلات پاسخ گويي به بخشي از نيازهاي طبيعي بشر و فراهم آوري زمينه هاي آباداني زمين جهت بهره برداري بهتر از آن است، تجارت مي بايست در چارچوب مقررات و قوانيني صورت گيرد كه به اين مهم توجه داشته و دست يابي به آن را فراهم سازد. از اين رو تجارت ربوي (بقره، آيه275)، لهوي (لقمان، آيه6)، تجارت همراه با تحريف حقايق (بقره، آيه79 و شعراء، آيه183) كم فروشي، تجارت اجباري و اكراهي بي رضايت طرفين (نساء، آيه29) و بيرون از اسباب شرعي نقل و انتقال اموال (همان)، حرام و غيرمجاز و بيرون از دايره صحت دانسته شده است؛ چراكه اين گونه مبادلات و تجارتها، نمي تواند اهداف اصلي آفرينش و زندگي بشر و جامعه سالم را فراهم آورد.از آداب مبادلات در اقتصاد سالم آن است كه در صورتي كه تجارت غيرنقدي است، شرايط آن به طور كامل از سوي دو طرف يا نماينده امين ايشان در قرارداد نوشته شود. البته نيازي به اين كار در تجارت نقدي نيست (بقره، آيه282) ولي اين بدان معنا نيست كه اگر سندي در اين زمينه نيز رد و بدل شود، دور از آداب تجارت شمرده شود. با اين همه از آن جايي كه جامعه سالم بايد عادت كند كه به قراردادها وفا نمايد و اعتماد عمومي در اين زمينه افزايش يابد، نيازي نيست كه در تجارت نقدي قراردادي نوشته شود تا اين گونه تجارت آسان گردد ولي در غيرنقدي ها براي جلوگيري از مشكلات آتي چون فراموشي و مانند آن بهتر است كه نوشته و قراردادي رد و بدل شود (همان).
از آداب تجارت و مبادلات بازرگاني، ياد كرد خداوند در هنگام معامله است (جمعه، آيه10 و نيز مجمع البيان، ج9 و 10، ص435)
غافل نشدن از اقامه نماز و پرداخت زكات به هنگام تجارت و نيز ستايش خداوند هنگام تجارت و گواه گرفتن هنگام آن (بقره، آيه282 و نور، آيه37) از ديگر آداب تجارت است.
به هرحال هدف از تجارت دست يابي به شرايطي مطلوب براي زندگي در دنيا و پاسخ گويي به نيازهاي مادي و طبيعي بشر است تا امكان عبوديت كمالي در فضاي مطلوب و آرام فراهم گردد. بنابراين، اين مقدمه نبايد چنان آدمي را به خود مشغول دارد كه از هدف بازماند و يا اين كه آن را به اموري آلوده كند كه خود به عنوان بازدارنده، عمل مي كند؛ چراكه اقتصاد فاسد، جامعه و شخص را به سويي مي برد كه ديگر نمي تواند در مسير كمالي و رشدي گام بردارد و به بندگي و عبوديت بپردازد و در مقام خلافت ربوبي ظهور يابد.
هرچه تجارت و مبادلات اقتصادي، سالم تر وبهتر باشد، شرايط مطلوب تري براي فرد و جامعه براي دست يابي به كمالات فراهم مي آيد، زيرا انسان پس از پاسخ گويي به نيازهاي مادي مي تواند در شرايط آرامش به پرسش هاي ديگر وجودي خود پاسخ هاي مناسبي بدهد و در مسير تعالي و كمال گام بردارد. باشد با ايجاد چنين شرايطي براي خود و جامعه، از زندگي دنيوي به عنوان بهترين فرصت شدن هاي كمالي و خودسازي بهره گيريم و در مقام ربوبيت الهي ظهور يابيم.
محسن خليلي

 



نقش رسانه ها و مردم در جهاد اقتصادي

اشاره
هدف اصلي اين مقاله بررسي نقش رسانه ها و مردم در جهاد اقتصادي است، به گونه اي كه بتوان از ويژگيهاي آن مرتبط با اوامر حكومتي بهره جست. اين بررسي اقدامي به منظور مطالعه سودمند از منابع معتبر و مطالعات كتابخانه اي و گردآوري اطلاعات موجود در خصوص چگونگي تأثير رسانه ها و مردم در جهاد اقتصادي است. به طوري كه بتوان در راستاي اقتصادي پويا و بالنده، تحقق درآمدهاي عمومي را آسان تر و توزيع مجدد عادلانه ثروت را برقرار كرد و ساز و كار مصرف درآمدهاي دولت را نظام مند نمود.
ابزارهاي وصول به كمال اقتصادي عمدتا در واگذاري دارائيهاي سرمايه اي، استقراض، چاپ اسكناس و ماليات خلاصه مي شود.
در مورد «استقراض» اشاره به اين نكته حايز اهميت است كه قرض گرفتن دولت در درازمدت، يعني انتقال قدرت خريد بخش خصوصي به دولت، در واقع دولت وام دار بخش خصوصي مي شود. پيرامون «پول آفريني» نيز اين مهم وجود دارد كه، چاپ اسكناس بدون پشتيباني كافي، يعني افزايش هزينه كل، تورم، افزايش واردات و به حداقل رساندن صادرات و سرانجام ايجاد بحرانهاي اقتصادي و تزلزل ثبات سياسي كشور را در پي دارد. در اين بخش مشكلات اقتصادي را مورد بررسي قرار داده تا مشخص شود به چه سؤالات يا به چه ابهامهايي بايد پاسخ داده شود. عدم پرداخت ماليات از طرف ثروتمندان، فقدان مديريت مستقل و كارآمد براي تامين هزينه هاي جاري كشور، دولت را مجبور مي كند براي تامين هزينه هاي جاري متوسل به استفاده از سه ابزار مذكور (پول آفريني بدون پشتيباني، استقراض در درازمدت و واگذاري داراييهاي سرمايه اي بدون تملك دارائيهاي سرمايه اي) شود، در اين صورت اقتصاد كشور با مشكل مواجه مي گردد، بعلاوه اجراي سيستم اقتصادي، نيز علي رغم قدمت هزاران ساله، هنوز به يك سيستم مدرن منتج نشده است حتي به صورت معضل ديرينه نيز خودنمايي مي كند. شايد علت اصلي بي تاثير بودن رسانه ها و مردم در جهاد اقتصادي باشد، زيرا تاكنون اين مهم در ادبيات اقتصادي هزارساله كشورهاي دنيا وجود نداشته و ندارد. يا اينكه عدم موفقيت، نامأنوس بودن برنامه ريزي اقتصادي با فرهنگ عمومي جامعه است، يا اينكه اهداف و سياستهاي كلان با فرهنگ عمومي، مذهبي و ديني همخواني ندارد. ممكن است نبودن آگاهي در كاربرد تكنيك ها موجب شكست و تأخير در موفقيت مي شود. يا اينكه وظايف و اختيارات مراجع تصميم ساز با برنامه ريزي، فرهنگ سازي نشده است و همين موضوع آمادگي سازمان اقتصاد كشور را براي اجراي برنامه ها، بخشنامه ها و ضوابط متزلزل نموده، يا عدم آگاهي، موجب دور بودن بعضي مديران اجرايي از نظام هدفمند اقتصادي كشور شده است. هدايت افكار عمومي هم مفهومي جامع و كلي است كه به آن توجه نشده است احتمالا با عنايت به مجموعه اي از آنچه بيان شد، مقام معظم رهبري اراده فرمودند تا زمينه شركت گسترده آحاد مردم را براي ورود به انجام تكليف كه همانا جهاد اقتصادي است. مهيا كنند تا از اين طريق بهترين راه برون رفت از بحران آينده را رصد كرده و آن را كه به جهاد اقتصادي معروف و مشهور گرديده به همگان بنمايانند كه در اين راه علاوه بر وجود اقتصاد بالنده و پويا، سعادت دنيا و آخرت نيز نهفته است و مهم ترين انديشه اي است كه به بايدها و نبايدها و نيز به ابهامات و سؤالات پيش آمده مي تواند بخوبي پاسخگو باشد.
در پيشينه آن با تكيه بر منابع معتبر ضروري است عنوان شود، موضوع جهاد و همچنين موضوع اقتصاد در ادبيات كشورداري اسلامي يافت مي شود: حاكميت اسلامي مسئوليت هدايت، راهنمايي جامعه، پيشگيري و مبارزه با انحراف و مفاسد را برعهده دارد، به گونه اي كه از طريق آموزه هاي اسلامي (تعليم و تربيت) مصالح اجتماعي را بنوعي با منافع فردي مرتبط مي سازد .در اين صورت ، فرد احساس مي كند كه حفظ منافعش در گرو حفظ منافع اجتماعي است و بدين طريق حافظ منافع اجتماعي نيز مي باشد. اين موضوع قسمتي از واقعيت اولين حكومت نبوي در مدينه است به طوري كه به نقاط مشترك و مفاهيم مشتركي چون ايثار، انفاق، صدقه، تعاون، اخوت اسلامي و تكافل عام اجتماعي رسيده بودند، بدين وسيله مشكلات اقتصادي و اجتماعي آن روز را مرتفع مي كردند. آنها معتقد بودند انتهاي راهي كه در آن قرار گرفته اند به سعادت دنيا و آخرت فرد و اجتماع ختم مي شود. اما آنچه كه تداوم اين حركت در پرتو عدالت اجتماعي را تضمين مي كرد درآمد حكومت اسلامي و هزينه هاي برنامه اي آن در سال هشتم هجري بود كه به صورت قانون اقتصاد شكل گرفت تا از اين طريق هزينه هاي فقرزدايي، امنيت داخلي و خارجي، توليدات موادغذايي، نيازهاي بهداشت و درمان، تعليم و تربيت، محيط زيست، آباداني و عمراني، رونق اقتصادي، تامين و موانع كسب و كار و نابسامانيهاي آن روز مرتفع گردد. در اين ميان ضرورت وجود جهاد اقتصادي است كه مسئوليت بار سنگين پاسخگويي را بر دوش دارد: در كليه موارد، تأمين هزينه هاي عمومي دولت با مشاركت مردم ارتباط مستقيم و دوسويه دارد، دولت مي تواند در تامين نيازهاي عمومي زمينه هاي مشاركت داوطلبانه مردم را فراهم كند. مثل جاده سازي، پل سازي، مدرسه سازي و امور عام المنفعه ديگر، بنابراين بخشي از خدمات دولت هم به عموم مردم عرضه مي شود كه مردم به صورت غيرمعين و غيرقابل محاسبه از آن بهره مند مي شوند مثل امنيت داخلي و امنيت جاده ها و راه ها، حفظ مرز و ثغور كشور، ايجاد عمراني و آباداني، احداث راه ها، خيابان ها، پاركها، راه اندازي و اداره رسانه هاي گروهي (راديو، تلويزيون و...) ايجاد و حفظ زيبايي، نظافت و بهداشت محيط زيست و... كه هزينه هاي تمامي آنها نياز به منابع تامين هزينه دارد. اين ضرورت در مورد حكومت اسلامي ضروري تر به نظر مي رسد. زيرا حكومت اسلامي، خود را مقيد به خدمات عادلانه مي داند و براي انجام اين مسئوليت هاي خطير نياز به اقتصاد پويا دارد. به همين دليل در اسلام اقتصاد مشخص و معين گرديده است تا هزينه هاي دولت را تامين كند علاوه بر آنچه ذكر شد، ضرورت وجود جهاد با تقدم و تاخر نسبت به اقتصاد پيرامون دين را از كلام رسول خدا(ص) در مي يابيم (فروع دين) كه به ترتيب اقتصاد «خمس و زكات» و عمل عبادي جهاد در آن ديده شده است. لذا انگيزه اسلامي يكي از قواي محرك آن است و انگيزه هم به وسيله دوعنصر تفكيك ناپذير اطلاعات و فرهنگ و تخصصي ايجاد مي گردد. بافت فرهنگي و ساختار اجتماعي به علل عدم آگاهي از راهكارهاي تقويت حكومت در بعضي موارد مجبور به اقدامي شده اند كه در مورد آن اطلاعي نداشته اند و به همين دليل وضعيت بازار (پول، سرمايه، توليد) را تحت تاثير خود قرار داده اند. احتمالا عدم موفقيت دراين خصوص عدم بهره برداري از اطلاع رساني موثر و يا عدم آشنايي در كاربرد تكنيك هاي آن «اطلاع رساني موثر» است. لذا ايجاد و برقراري رسانه «اطلاع رساني موثر» و مشاركت مردم در جهاد اقتصادي نقش بسزايي دارد. در نتيجه وجود آنها ضروري است. بيان «مزاياي جهاد اقتصادي» نياز به تبيين اين موضوع دارد كه، حكومت اسلامي كليه هزينه هاي اقتصادي را با شفافيت فعاليت هاي اقتصادي براي مسلمانان به ارمغان آورده است. زيرا شفافيت اقتصادي، نوعي خود كنترلي و خود ارزيابي از ميزان پيشرفت اقتصادي محسوب مي گردد. زيرا اولا موجبات برنامه ريزي كلان كشور را فراهم مي سازد. ثانيا درآمد دولت را افزايش مي دهد، به گونه اي كه خزانه كل كشور هميشه موجودي لازم را در اختيار دارد و بدين طريق رقابت سالم اقتصادي شكل مي گيرد و مديريت راهبردي كشور بوجود مي آيد. اقتصاد مدرن جاي اقتصاد سنتي را مي گيرد و مديريت فعال اقتصادي، توليد و توزيع ملي شكل مدرن و پيشرفته را به خود مي گيرد و از آن پس مشكلات موجود مرتفع مي گردند. بنابراين سرمايه گذار از خدمات به توليد ترغيب و تشويق مي شود و بدين طريق انگيزه توليد و سرمايه گذاري مولد افزايش مي يابد. اين نوع سيستم ايده و الگوي خود را از اقتصاد اسلامي مي گيرد لذا ضمانت اجرايي كه همانا پشتيباني قاطبه مردم كشور مي باشد را به همراه دارد. بدين طريق خواسته هاي نيل به اهداف برنامه هاي توسعه به منظور كاهش اتكاي بودجه جاري كشور به منابع نفتي تامين مي شود، مقبوليت و مشروعيت را در جامعه ترويج و بركارايي و اثربخشي و در نهايت بر بهره وري اثر مستقيم دارد،اولويت ها را در جامعه مشخص مي سازد، مفاسد را ريشه كن كرده و گلوگاه هاي فساد را نشان داده و فساد را از بين مي برد و عدالت در توزيع ثروت كشور را پايدار مي سازد و براي اقتصاد كشور الگوسازي مي كند. در اين قسمت به «ويژگي هاي جهاد اقتصادي» مي پردازيم. عبادي بودن از ويژگي هاي آن است كه ميل و رغبت مسلمانان را براي انجام اين فريضه الهي به طور داوطلبانه به همراه دارد. بسترسازي مي كند، تا ورود آن را به بودجه هاي عمومي دولت آسان تر كند. ضمانت اجرايي هم در شمار ويژگي هاي آن محسوب مي گردد. بايد گفت: كلام خداوند بهترين ضمانت اجرايي آن است در جايي كه مي فرمايد كساني كه از دادن زكات خودداري كنند جزء منافقان خواهند بود. اكنون بررسي اين موضوع حايز اهميت است كه چگونه و به واسطه چه ابزاري مردم بر وظايف شرعي و ملي مرتبط با جهاد اقتصادي آشنا مي شوند، آيا هر پيامي اين ويژگي را دارد يا اينكه پيام هاي ويژه اي هستند كه داراي اين شاخصه اند:
ويژگي هاي اطلاع رساني موثر بر نگرش مردم و تاثير آن در جهاد اقتصادي، فرهنگ سازي و اطلاع رساني به عنوان دو عنصر تفكيك ناپذير درهر شرايطي مكمل يكديگرند زيرا اطلاع رساني اثربخش داراي قدرت فوق العاده اي است. در صورتي كه بكار گرفته شود آنگاه، تغيير ذهن بوسيله ميثاق اقتصادي مشروط بر تأمين منافع طرفين «دولت و مردم» و با رويكرد به دوطرفه بودن آن، حاصل مي گردد. يعني به دست آوردن يك امتياز در قبال گذشت و ايثار بخشي از منافع، پايگاه ذهن يك سازش فراگير ايجاد مي كند كه نتيجه آن تغيير رفتار مي شود. بديهي است مرور زمان و تكرار و استمرار تغيير ذهن و تغيير رفتار منجر به تغيير عقيده مي گردد. در نتيجه تغيير ذهن و بعد تغيير رفتار و بعد تغيير عقيده فرايند نگرش مثبت را براي ورود به «جهاد اقتصادي» بوجود مي آورد.

حسين سميعيان
منابع و مأخذ
1- قرآن كريم
2- نهج البلاغه
3- امام خميني؛ تحرير الوسيله
4- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در آستانه سال 1390
5- قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
6- مباني اقتصاد اسلامي؛ دفتر همكاري حوزه دانشگاه
7- معاونت امور اقتصادي وزارت امور اقتصادي و دارائي؛ نظام مالياتي اسلام
8- مطهري، مرتضي، بيست گفتار، انتشارات صدرا، 1385

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14