(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 20 تیر 1390- شماره 19971

مصاحبه اختصاصي كيهان با سفير سوريه در تهران
غرب در سوريه پيروز نخواهد شد
بحران يونان، پشت دروازه هاي آمريكا



مصاحبه اختصاصي كيهان با سفير سوريه در تهران
غرب در سوريه پيروز نخواهد شد

جعفر بلوري - سبحان محقق
اشاره
دشمنان جريان مقاومت در خاورميانه خصوصاً آمريكا و رژيم صهيونيستي كه طي ماه هاي اخير ضربات سختي از بيداري اسلامي در اين منطقه خورده اند، براي كاستن از آسيب سخت اين بيداري، به شبيه سازي تحولات، آن هم به طور ناشيانه در سوريه روي آورده اند. لكن هوشياري زايدالوصف مردم سوريه مانع از كاميابي دشمنان خط مقاومت شد. براي درك بهتر توطئه شوم غربي ها بر ضد ملت سوريه، بر آن شديم تا طي گفت وگويي صميمي با آقاي «حامد حسن» سفير دمشق در تهران به بررسي زواياي پنهان و پيداي اين توطئه خصمانه بپردازيم. مشروح كامل اين مصاحبه پيش روي شماست.
سرويس خارجي كيهان
سؤال خود را در مورد حوادث جاري در منطقه و شمال آفريقا آغاز مي كنم. تحليل شما از حوادثي كه ابتدا از تونس آغاز شد و به ديكتاتوري هاي مصر، بحرين، عربستان، ليبي و يمن رسيد. چيست؟ آيا اين بيداري ها بيداري اسلامي است؟
- در حقيقت منطقه شاهد تحولات بزرگي است. از تونس آغاز گرديده و به مصر منتقل شد، و پس از آن به كشورهاي ديگر سرايت كرد. ما اگر بخواهيم از نگاه كلي به اين تغيير و تحولاتي كه در منطقه جريان است نگاه كنيم، مي بينيم كه در هر كشور مسائل با كشور ديگر فرق مي كند. اين حوادث در هر كشور ويژگي هاي خاص خود را دارد. وضعيت در تونس با آنچه كه در مصر وجود دارد فرق مي كند. و آنچه كه در مصر مي بينيم فرق مي كند با آنچه در يمن، ليبي يا بحرين وجود دارد. ويژگي عمومي و مشتركي كه در تمام منطقه وجود دارد، حجم دخالت هاي آمريكا و غربي ها در امور منطقه است و كوشش هاي اين بلوك در راستاي زير سلطه درآوردن منطقه از لحاظ سياسي و اقتصادي و غيره است. كه در راستاي تحقق يافتن سه هدف است. هدف اول سيطره بر منابع نفت و انرژي است كه در منطقه وجود دارد كه آنها به دنبال به دست آوردن آن و همچنين راه هاي انتقال اين منابع هستند. و هدف دوم هم حمايت از خود رژيم صهيونيستي و ادامه سيطره اين رژيم بر كل منطقه است. هدف سوم هم تضعيف كشورهاي منطقه در راستاي تحقق اهداف آمريكا و رژيم صهيونيستي است.
غربي ها هم در ارتباط با وجود دو طرح در منطقه هميشه صحبت مي كردند. پروژه آمريكايي- اسرائيلي و ابزارهاي اين كار كه نام كشورهاي عربي معتدل روي آن گذاشته بودند. و طرح دومي كه در منطقه وجود داد، طرح آزادي خواهي و پايبندي به تصميم گيري ملي و مخالفت با طرح ها و نقشه هاي بيگانگان است. طرح دوم طرحي است براي رويارويي با طرح هاي غربي در منطقه و حفاظت از منابع كشورهاي منطقه. اين طرح هم مخالفت يا مقاومت در كشور نامگذاري شده بود كه سياست هاي تجاوزكارانه از سوي آمريكا و اسرائيل را رد مي كند. علاوه بر جنبه سياسي اين مسئله، برخي از ملت هاي منطقه با مشكلات فرهنگي و اقتصادي و اجتماعي روبه رو بودند. مجموعه اين عوامل به عنوان زمينه تحولات و زمينه بيداري شناخته مي شود. رويدادهاي تونس، به عنوان يك قيام مردمي وسيع بود، عليه سياست خارجي حكومت بن علي و عليه سيطره اقتصادي گروه نزديك به حاكميت بود.
و اما در ارتباط با مصر؛ رژيم سابق اين كشور همپيمان آمريكا بود و كليه درخواست هاي آمريكا را به اجرا مي گذاشت. هماهنگي هاي در سطح بالايي هم با رژيم اسرائيل داشتند و عليه منافع ملت فلسطين در غزه عمل مي كرد و گروه هاي زيادي از مردم مصر را ناديده مي گرفت. در اين راستا، ملت مصر هم در كليه استان ها عليه كليه سياست هاي رژيم مبارك وارد شدند. در حقيقت عوامل تغيير در منطقه به ويژه در اين دو كشور، نتيجه كوشش هاي وسيع مردمي بود با تمامي گرايش هاي موجود. گرايش هاي ملي گرايانه و جوانان نيز نقش خيلي بزرگي دارند در اين زمينه. گرايش هاي اسلامي هم وجود داشت. گرايش هاي ناسيوناليستي هم در اين ميان وجود داشت. اين هم نتيجه اي بود از كوشش هاي وسيع مردمي براي تغيير.
جناب سفير! فرموديد كه گرايش هاي ملي گرايانه، مسائل قومي و اسلامي، از عوامل اين بيداري ها هستند. نقش كدام يك از اين عوامل را در پيدايش اين بيداري ها پررنگ تر مي دانيد؟
- ما نمي توانيم بگوييم كدام يك از اينها نقش پررنگ تري داشتند. تشخيص اين امر كار خيلي سختي است. وضعيت ليبي و يمن تحركات مردمي بود ولي، رفته رفته اين تحركات ويژگي نظامي و خشونت آميز پيدا كرد. در بحرين هم ما مي بينيم تحركات مردمي وسيعي وجود دارد. در برخي مناطق حركت ها جنبه خشونت آميز پيدا كرد. اما درليبي و يمن دخالت هاي خارجي را به روشني ديديم. اين دخالت ها، به شكل دخالت هاي نظامي، اقتصادي و سياسي بود. مسئله اساسي كه بايد همه در اين زمينه به آن توجه كنيم اين است كه دخالت هاي خارجي در راستاي منافع ملت ها نيست. اين دخالت ها در راستاي منافع خود كشورهاي دخالت كننده و سيطره سياسي و اقتصادي خودشان در منطقه است و ممكن است كه نقشه هاي محرمانه اي در ارتباط با تجربه برخي از كشورها وجود داشته باشد. بنابراين جزئيات حوادث درهركشور، با كشور ديگر فرق مي كند.
غرب در رويارويي با حوادث منطقه بسيار فعال عمل مي كند. به نظر شما چرا رفتار غرب به خصوص آمريكا و رژيم صهيونيستي درمواجهه با مسائل بحرين و سوريه، اينقدر متفاوت با ديگر كشورهاي درگير در ناآرامي هاست؟ به عنوان مثال آنها از حاكمان بحرين حمايت مي كنند اما در سوريه مقامات را تهديد و اموال آنها را تحريم و مصادره مي كنند؟
- حال وارد مسائل سوريه مي شويم. من در آغاز گفت وگو گفتم كه دو طرح در منطقه دنبال مي شود. طرح سيطره بر منطقه و طرح مقاومت در برابر اين سيطره. ما حركت هايي در كشورهايي از منطقه ديديم به آنها نام كشورهاي عربي معتدل نهاده بودند. به آنها محور اعتدال عربي مي گفتند. اين كشورها در واقع كشورهاي دوست و همپيمان آمريكا و غرب هستند. سوريه در قلب مقاومت در برابر اين سلطه گري ها بود. سوريه در رويارويي با اين طرح بود. سوريه پايبند تصميم گيري هاي ملي خود بود. پايبند به مردود دانستن سياست هاي غرب و آزادسازي كشورهاي اشغال شده بود و همواره بر حقوق مشروع ملت فلسطين تاكيد مي كرد. پايبند به آزادسازي كشورهاي اشغال شده منطقه بود. بنابراين، وقتي ديدند برخي از كشورهاي دوست و همپيمان خود را از دست دادند، توطئه ها عليه سوريه را تشديدكردند. و از تحولاتي كه در ديگر كشورهاي منطقه رخ داده بود سوء استفاده كردند. تا شايد از آن بتوانند عليه سوريه و توطئه عليه اين كشور استفاده كنند. عليه كشوري كه در سنگر ديگري عليه آنها بود. بنابراين حوادثي كه در سوريه اتفاق افتاد، با حوادث كشورهاي ديگر فرق مي كند. ميليون ها تن از مردم سوريه پايبندي خود را به راه و سياست هاي رئيس جمهور بشار اسد نشان دادند و همچنين پايبندي شان را با گرايش هاي ملي گرايانه به وطنشان نشان دادند. ما هميشه در خيابان هاي سوريه ميليون ها نفر از مردم را مي بينيم كه در حمايت از سياست هاي رئيس جمهور بشار اسد حضور يافته اند و آنهايي كه (عليه حاكميت) تظاهرات مي كردند، تعدادشان خيلي كم است. آنها را گروه هايي از تكفيري ها، گروه هاي تروريستي و گروه هاي مسلحي كه از بيرون از كشور تامين مالي مي شوند، تشكيل مي دهند. رئيس جمهور بشار اسد راه سوء استفاده از درخواست هاي برخي از مردم درباره انجام اصلاحات در كشور را براي كساني كه مي خواستند در راستاي خدمت به توطئه هاي خودشان سوء استفاده كنند بست. ايشان براي اين كار شروع به انجام اصلاحاتي كرد كه درسال 2005 آغاز كرده بود. به اين اصلاحات به سرعت شتاب داده است. اين اصلاحات در زمينه هاي اقتصادي، سياسي و اجتماعي و فرهنگي است.
اولين اين اصلاحات، با اينكه سوريه در جنگ و دشمني با رژيم صهيونيستي است، اين حالت فوق العاده و دادگاه امنيتي كشور را ملغي كرد. ايشان عفو عمومي هم اعلام كرد كه تعداد زيادي از زندانيان را دربرگرفت. قانون حق تظاهرات مسالمت آميز در كشور هم صادر شد. در زمينه اقتصادي، اقداماتي در راستاي مبارزه با فساد در كميته عالي كه در اين راستا وجود دارد، آغاز كرد. در زمينه سياسي، قانون جديد فعاليت هاي احزاب ارائه گرديد.ما در سوريه تكثرگرايي حزبي داريم. ما در كشور جبهه ملي داريم. 10 حزب در اين جبهه شركت مي كنند علاوه بر جبهه حزب بعث.
احزاب ملي و ناسيوناليستي دراين جبهه وجود دارد و احزاب كمونيستي و سوسياليستي. اين تكثرگرايي كه در سوريه مي بينيد در كشورهاي ديگر عرب وجود ندارد. هم اكنون قانون جديد انتخابات مجلس ارايه گرديده است و قانون جديد توسعه آزادي اطلاع رساني و روزنامه نگاري. ايشان هم دستور داد هيئتي ملي براي انجام گفت وگوهاي ملي با كليه نيروهاي ملي گرا تشكيل شود. فقط يك شرط در اين زمينه گذاشته شده است كه آنها وابستگي به خارج نداشته باشند، و در راستاي تحقق اهداف خارجي ها عمل نكنند. اين هم در راستاي تحقق وحدت و آرمان هاي ملي باشد. اين اصلاحات راه سوء استفاده هاي داخلي و خارجي از گرايش مردم به سوي اصلاحات را قطع كرد. اين امر موجب انزواي گروه هاي تكفيري و مسلح شد. بنابراين، وضعيت در سوريه به شكل يك حركت مردمي درنيامد. ولي ويژگي جنايتكارانه و مسلحانه را پيدا كرد. برخي از اين گروه هاي مسلح از بيرون سوريه وارد كشور شده و از سوي خارجي ها تامين مالي و مسلح شدند و به سوي نيروهاي امنيتي و مردمي كه تظاهرات مي كردند آتش مي گشودند. اين هم نشان مي دهد كه اين رخدادها همه در مناطق مرزي اردن، لبنان و تركيه بوده است. ولي بقيه شهرهاي اساسي در كشور علاقه مندي ملي خود را در راستاي پايبندي به امنيت كشور تحت رهبري بشار اسد، نشان دادند.
آيا آمريكا، انگليس، فرانسه يا هر كشور غربي ديگري پيشنهادات پشت پرده اي براي سوريه داشته اند؟
- به شكل خصومت آميزي در ارتباط با سوريه موضع گيري كردند. غربي ها سعي كردند كه از ارگان هاي سازمان ملل براي صدور قطعنامه هايي عليه سوريه سوءاستفاده كنند؛ چرا كه آنها از نقش سوريه براي ناكام گذاشتن توطئه هاي خود در لبنان، فلسطين و حتي در عراق به خوبي واقف بودند. بنابراين، تلاش هايشان را در راستاي ضربه زدن به مقاومت و پايداري سوريه تشديد كردند. من متذكر مي شوم كه توطئه ها عليه سوريه و رخدادهاي سوريه با انگيزه ها و نقشه هاي خارجي انجام گرفته است.
براي افكار عمومي ايران اين سؤال مطرح است كه چطور اين گروه هاي مسلح به راحتي وارد شهرهاي مختلف شده و نيروهاي امنيتي سوريه را مي كشند؟
- از مرز وارد مي شوند. اين مرز باز است. جنايتكاراني كه دستگير شدند اعتراف كردند كه اين سلاح ها از لبنان و تركيه وارد كشور شده و از سوي برخي كشورهاي عربي نيز تامين مالي مي شوند.
مثل چه كشورهايي؟
- من نمي توانم اكنون نام كشوري را ببرم اما بررسي و تحقيقات هم اكنون در جريان است. ولي با صراحت مي گويم، برخي كانال هاي ماهواره اي عرب نقش بزرگي در تحريك كردن عليه سوريه داشته و رويدادهاي كشور سوريه را دستكاري مي كنند. و (اين شبكه ها) نيروهايي را نشان مي دادند و مي گفتند در ارتباط با سوريه است ولي در ارتباط با سوريه نبود بلكه از جاهاي ديگر آمده بودند، بويژه دو كانال خبري الجزيره و العربيه. برخي از اين كانال ها در راستاي فتنه انگيزي فعالند و از عربستان سعودي تامين مالي مي شوند و كانال هايي در كشورهاي ديگر عربي هم وجود دارد كه چنين مي كنند. برخي روحانيون تكفيري براي فتنه انگيزي و تفرقه انگيزي و اعمال جنايتكارانه هميشه در اين شبكه هاي خبري حضور دارند مثل آقاي قرضاوي. ايشان مردم را دعوت به كشت و كشتار مي كند. شيخ ديگر هم هست بنام «عرعول». او مي گفت در اين راستا بايد ده ها هزار نفر كشته شوند.
رسانه هاي غربي مي گويند كساني كه در سوريه قيام كرده اند، مردم عادي هستند كه به دنبال دموكراسي اند، ناگهان خبر مي رسد حدود 120 نظامي سوري كشته و مثله شده اند. پس از آن باز خبر مي رسد كه ده ها نظامي ديگر كشته و در گورهاي دسته جمعي دفن شده اند. به نظر نمي رسد مردم عادي كه غرب همواره دم از آنها مي زند، قادر به ارتكاب چنين جنايات هولناكي باشند، نظر شما چيست؟
- غربي ها خوب مي دانند دموكراسي درخواستي آنها، بايد در كشورهاي هم پيمان غرب باشد و غرب همچنين خوب مي داند كه ميليون ها نفر از مردم سوريه به خيابان ها آمده و از سياست هاي انسانگرايانه اسد حمايت كرده اند. و همچنين غرب مي داند كه اين جنايتكاران كه به آنها اسلحه و پول داده شده است، صدها نفر از نيروهاي امنيتي، مردم و پليس را به شهادت رسانده اند و هزاران نفر ديگر را مجروح كرده اند. همچنين مي دانند كه آنها اجساد را مثله كرده و ساختمان هاي دولتي را به آتش كشيده اند. اين گروه ها كه دنبال دموكراسي نيستند. اين كانال هايي كه در راستاي تحريك مردم عمل مي كنند يعني الجزيره و العربيه و وسايل ارتباط جمعي غربي، زماني كه مردم در حمايت از بشاراسد به خيابان ها آمدند، آن را ناديده گرفتند همچنين اقدامات مجرمانه اين گروه هاي جنايتكاران را نيز ناديده گرفتند. همان گونه كه اشاره كرديد، حدود 70 نفر از ديپلمات هاي خارجي كه در سوريه بودند با وسايل ارتباط جمعي شان براي از نزديك ديدن گورهاي دسته جمعي «جسرالشغور» برده شدند. از جمله آنها سفير آمريكا در دمشق بود. زماني كه از او (سفير آمريكا در دمشق) نظرشان را در مورد گورهاي دسته جمعي و قربانيان جنايتكاران جنگي پرسيده شد، ايشان گفتند شما از قسمت اطلاع رساني سفارت ما سؤال كنيد و از من نپرسيد. و هيچ كلمه اي در مورد اين اقدامات جنايتكارانه كه خود شاهد آنها بود، نگفت.
آيا تلفات روزانه اي كه شبكه هايي مثل الجزيره و العربيه از حوادث سوريه منتشر مي كنند صحت دارد؟ اگر صحت ندارد، تلفات واقعي سوريه چقدر است؟
- اين آمار هيچ پايه و اساسي ندارد. اين رسانه ها خودشان خبرسازي مي كنند، دروغ مي سازند. رسانه هاي سوري اين دروغ ها را ثابت كرده اند. آنها شاهدان دروغين را در نظر گرفته و ادعا مي كنند شاهدان عيني در حال گفت وگو با ما از شهرهاي سوري هستند ولي اينها همه دروغ است. شاهدان عيني كه آنها مي گفتند آمدند در رسانه هاي سوري و ساير كانال هاي ماهواره اي اقرار كردند كه خارجي ها از ما مي خواهند اين گونه صحبت كنيم و در مقابل اين كار پول هايي دريافت مي كردند. اينها (شاهدان عيني) مي آمدند مثلا در 20 كيلومتري «جسرالشغور» و اعلام مي كردند در حال گزارش مستقيم از محل حادثه هستند. يا مثلا در ديگر شهرها كه 30 كيلومتر از محل رويدادها دور بودند به عنوان شاهدان عيني صحبت مي كردند. بعد اعلام مي كردند هرگونه تحرك در داخل شهر ممنوع است. بايد از آنها سوال مي شد كه (اگر هرگونه تحركي ممنوع است) شما چگونه با رسانه هاي خارجي تماس مي گيريد و مي گوييد كه در صحنه هستم و دارم مي بينم؟
يك آمار رسمي از شمار كشته هاي حوادث سوريه اعلام مي فرماييد؟
- من شخصا آمار دقيقي در اين زمينه ندارم. ولي اين كانال هاي ماهواره اي، شهدايي كه از نيروهاي امنيتي ما وجود دارد را ناديده گرفته و خيلي كم در اين ارتباط صحبت مي كنند. ولي (در مقابل) آنها مي آمدند به صورت مبالغه آميز چنانچه مثلا تعدادي از اين گروه هاي مسلح كشته مي شدند، تعدادشان را مي برند بالا. من اينجا مي گويم كه نيروهاي امنيتي هيچ خشونتي مطلقا در ارتباط با مردماني كه تظاهرات مسالمت آميز داشتند مرتكب نشده اند. ولي گروه هايي از جنايتكاران مسلح مي آمدند به سوي مردم و نيروهاي امنيتي آتش مي گشودند تا در اين زمينه خبرسازي كنند.
آيت الله خامنه اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي ايران در آخرين اظهاراتشان در مورد حوادث سوريه، فرمودند آمريكايي ها با تلاش براي شبيه سازي حوادث مصر، تونس، يمن و ليبي در سوريه، سعي مي كنند اين كشور را دچار مشكل كنند اما ماهيت حوادث سوريه با ماهيت حوادث ديگر كشورهاي منطقه متفاوت است.» نظر شما چيست؟
- اين تحليلي كه رهبر انقلاب «حفظه الله» فرمودند، مورد ستايش و قدرداني اينجانب است و نشان دهنده ديد واقعي ايشان در ارتباط با رويدادهايي است كه در منطقه جريان دارد. زماني كه من در ارتباط با رخدادهاي منطقه و سوريه صحبت كردم، نظر مشابهي در ارتباط با كل جرياناتي كه در منطقه وجود دارد و در جريان است دادم.
به طور قطع استكبار و صهيونيست ستيزي دمشق از يك طرف و حمايت هاي شما از مقاومت و مواضع جمهوري اسلامي ايران از طرف ديگر به عنوان يك مشكل جدي براي آمريكا و رژيم صهيونيستي مطرح بوده و هست. به نظر مي رسد همين امر مي تواند عامل اصلي ناآرامي هاي سوريه را مشخص و معلوم كند كه اين حوادث از سوي چه كساني طراحي و اجرا مي شوند. نظر شما چيست؟
- همان طور كه در آغاز اشاره كردم، سوريه پايگاه اصلي در مبارزه با استكبار را تشكيل مي دهد و روابط نيرومندي كه سوريه با ايران دارد بر پايه هاي خيلي روشن استوار است. در ارتباط با مخالفت با سلطه گري و دخالت هاي خارجي و پايبندي به منافع و تصميم گيري هاي ملي مستقل و حمايت از گروه هاي مقاومت در لبنان و فلسطين و محكوم دانستن اشغالگري و سياست هاي تجاوزكارانه در فلسطين، لبنان و عراق. بنابراين، روابط (ايران و سوريه) بر پايه هاي قوي استوار گرديده است؛ روابطي كه نقش خود را در پيروزي مقاومت در تجاوز اسرائيل در سال 2006 در لبنان و تحكيم پايداري غزه در سال 2009 در برابر تجاوز رژيم صهيونيستي و در ناكام گذاشتن تعداد زيادي از نقشه هاي اسرائيل در منطقه نشان داد . بنابراين، كينه اي كه عليه ايران و سوريه و گروه هاي مقاومت دارند، كينه خيلي بزرگي است. آنها هميشه در صدد ضربه زدن به محور مقاومت هستند.
در باره مواضع تركيه هم اگر صحبتي داريد بفرماييد. همانطور كه مي دانيد مواضع تركيه در قبال حوادث سوريه كمي غافلگيركننده و عجيب بود.
- اين گونه موضع گيري ها براي ما ناگهاني و مبهم بود. ما براي خيلي از اين موضع گيري ها دليلي نمي ديديم. ولي تركيه به عنوان يك كشور همسايه (براي ما مطرح) است. علاقه مند هم هستيم كه اين روابط خوب و همسايگي ميان دو كشور باقي بماند و اميدوار هستيم تركيه وضعيت كشور سوريه را آن گونه كه هست ببيند و تحليل درستي از وضعيت سوريه داشته باشد. ما كه موضع گيري هاي اخير تركيه را بررسي مي كنيم مي بينيم كه موضع گيري ها تغيير كرده و بهتر شده است.
پيش بيني تان را در مورد آينده اين حوادث بفرماييد؟ به نظر شما پيروز اين ميدان غرب خواهد بود يا مردم؟ چه در سوريه و چه در ساير كشورهاي عربي.
- غرب درسوريه پيروز نخواهدشد. كسي كه در حوادث سوريه پيروز خواهدشد، مردم اين كشور هستند به رهبري بشاراسد، رئيس جمهور. ملت سوريه پايبند راه ملي مقاومت هستند، مخالف فتنه انگيزي و تفرقه انگيزي، پايبند به مردود دانستن دخالت هاي خارجي هستند. مجلس سوريه نيز پايبند به سياست هاي اصلاح گرانه رئيس جمهور بشاراسد هستند. ملت سوريه با انديشه هاي جنايتكارانه و تكفيري مخالفت مي كنند و علاقه مند هستند كارها را در راستاي آزادسازي جولان اشغالي ادامه دهند. آنها عليه ما توطئه مي كند و هميشه توطئه كرده و خواهندكرد. ما زماني را نمي بينيم كه اينها دست از توطئه بردارند. آنها هميشه به منطقه ما از دريچه و منافع اسراييل نگاه مي كنند و (همچنين) از دريچه سلطه گري بر ثروت هاي اين منطقه نگاه مي كنند. هميشه در راستاي ضعيف نگه داشتن كشورهاي منطقه عمل مي كنند تا سلطه گري اسراييل و نقشه هاي خود را به اجرا درآورند. ولي اراده ملت هاي منطقه نقشه هاي آنان را ناكام خواهدگذاشت.
جمله اي براي حسن ختام اين مصاحبه.
- منازعه اي كه بين حق و باطل وجود دارد منازعه اي هميشگي است. مردم منطقه و اراده ملي آنها نماينده اين حركت ها هستند. و باطل، توطئه گراني هستند از واشنگتن تا تل آويو و كشورهاي اروپايي. ما اطمينان داريم كه حق پيروز خواهدشد، حقي كه ملت هاي منطقه نماد آن هستند.

 



بحران يونان، پشت دروازه هاي آمريكا

آمريكا و يونان شباهت هاي زيادي از لحاظ طرح رياضت اقتصادي دارند، بنابراين ممكن است در آمريكا نيز شاهد همان شورش هايي باشيم كه در يونان مي بينيم.
آيا اعتراضات و شورش هاي طرح رياضت اقتصادي كه در حال حاضر در يونان رخ مي دهند، چشم اندازي از آينده آمريكا هستند؟ واقعيت اين است كه هر دو كشور، سر تا پا غرق بدهي هستند. مسئله فقط اين است كه براي يونان «روز حسابرسي» فرا رسيده، اما اين روز هنوز براي آمريكا فرا نرسيده است. درست است كه بين شرايط موجود در يونان و آمريكا تفاوت هاي مهمي وجود دارد، اما بين اين دو شباهت هاي زيادي نيز يافت مي شود؛ رهبران سياسي هر دو كشور، در حال حركت به سوي كاهش هزينه هاي بودجه و ساير برنامه هاي رياضت اقتصادي هستند. شهروندان يوناني به برنامه هاي رياضت اقتصادي كه در اين كشور به اجرا درآمده اند، واكنش بسيار منفي نشان داده اند. آيا هنگامي كه كاهش هزينه هاي بودجه در سطوح فدرال، ايالتي و محلي در آمريكا به حد آزاردهنده اي برسند، در اين كشور نيز بالاخره شاهد همان شورشي كه هم اكنون در يونان عليه برنامه هاي رياضت درگرفته است، خواهيم بود؟
اينكه شما بخواهيد بسيار فراتر از آنچه استطاعت آن را داريد زندگي كنيد، هزينه هايي در پي دارد؛ شهروندان يونان در حال حاضر اين مشقت اقتصادي را حس مي كنند، در آمريكا، مشقت [برنامه] رياضت هنوز به آن شدت احساس نمي شود.
افزايش ماليات، خصوصي سازي
حال سؤال اينجاست كه برنامه هاي رياضت اقتصادي دقيقاً چه مواردي را شامل مي شوند؟ اين برنامه ها در كشور يونان شامل افزايش ماليات ها، كاهش بودجه و اقدامات خصوصي سازي [واگذاري بخشي از اموال دولت به بخش خصوصي] مي شود. دولت يونان زير بار بدهي غيرقابل پرداخت خود شانه خم كرده است و بدون كمك هاي بين المللي، بدهي خود را پرداخت نخواهد كرد.
برنامه رياضت اقتصادي
اما همه «كمك هاي بين المللي» با شرط و شروطي حاصل مي شوند. اتحاديه اروپا و صندوق بين المللي پول بر اجراي برنامه بسيار شديد رياضت اقتصادي اصرار مي كنند و مردم يونان از اين وضعيت راضي نيستند.
نخست وزير يونان، «گئورگ پاپاندرئو» به مردم يونان مي گويد كه وظيفه وطن پرستي مردم ايجاب مي كند كه آنها اين برنامه هاي رياضت اقتصادي را بپذيرند، اما بيشتر جمعيت يونان اين توجيه را قبول نمي كنند.
حقيقت اين است كه بيشتر اين «اعانه هاي» بين المللي، در اصل وام هاي جديدي هستند كه بر دولت و مردم بار مي شوند. پيشنهاد اتحاديه اروپا و صندوق بين المللي پول اين است كه يونان بايد بيش از اين بدهكار شود و حتي بيش از اين قدرتش را از دست بدهد.
اما يونان قادر به بازپرداخت وام هاي جديد نخواهد بود و لذا، اين وام هاي جديد تنها آنها را تحت فشار قرار خواهد داد تا بيشتر زير بار قرض بروند.
در ضمن، بانك ها و شركت هاي بزرگ كاملا مشتاق هستند تمام دارايي هاي پررونق و قطعات زميني كه دستور «خصوصي سازي» آنها به يونان ابلاغ مي شود، را بخرند.
نگراني مردم
يونان در شرايطي برنامه رياضت اقتصادي را به اجرا مي گذارد كه اوضاع اقتصادي مردم مساعد نيست.
بسياري از شهروندان يونان از طرح جديد برنامه هاي رياضت اقتصادي بسيار دلواپس هستند، چرا كه برنامه هاي رياضت قبلي بسياري از آنها را به ورطه نابودي كشانده است. مطلب زير گزيده مختصري از مقاله اخير روزنامه «ديلي ميل» در مورد وضعيت فعلي يونان است...
«يائيس زاهارايولوس» كه يك كارمند 52 ساله دولت است مي گويد: آنها 25 درصد حقوق ما را كسر كرده و حقوق افراد زيادي را در اداره اي كه من كار مي كنم، پرداخت نكرده اند. ما به جايي رسيده ايم كه خانواده ها از عهده اداره زندگي شان برنمي آيند. از لحاظ رواني و مالي متلاشي شده ايم. اگر 25درصد از حقوق شما كسر شده بود، دو ماه حقوقتان را نگرفته بوديد و باز هم دولت قصد داشت با برنامه هاي رياضت بيشتر راه گلوي شما را ببندد، چه مي كرديد؟
خسارات برنامه رياضت اقتصادي قبلي
واقعيت تلخ مسئله اينجاست، همان طور كه اخيرا در روزنامه انگليسي «گاردين» توضيح داده شده است، برنامه رياضت اقتصادي [ تاكنون] خسارات بي رحمانه اي براقتصاد يونان وارد كرده است.
يك سال كاهش حقوق و دستمزد، كاهش سودها و افزايش ماليات خسارات سنگيني به بار آورده است: تقريبا يك چهارم جمعيت يونان اكنون زيرخط فقر زندگي مي كنند، بيكاري نرخي برابر 16درصد دارد.
امروز در سرتاسر كشور شاهد اعتصابات و شورش عليه طرح رياضت هستيم. كشور يونان به معني واقعي كلمه از هم مي پاشد. ده ها هزار نفر اعتراض كننده ها با خشونت با پليس درگير مي شوند.
اوضاع آمريكا
متاسفانه بسياري بر اين باورند كه ممكن است ما سرانجام در داخل آمريكا نيز شاهد اين نوع شورش هاي اقتصادي باشيم.
مدت هاست كه ما در آمريكا بسيار فراتر از استطاعت خود، زندگي كرده ايم، تا جايي كه ديگر حتي نمي دانيم يك زندگي معمولي چگونه است.
به عنوان مثال، امسال دولت فدرال حدود 2/2 تريليون دلار سرمايه جذب خواهد كرد، ولي هزينه اش به 3/7 يا 3/8 تريليون دلار خواهد رسيد.
اگر اقتصاد آمريكا سياست بودجه اي متعادلي را پيش رو بگيرد، اقتصاد آمريكا چه وضعي خواهد داشت؟ براي اينكه بدانيد؛ فقط تصور كنيد كه 1/5 تريليون دلار بودجه، ظرف مدت يك سال از اين اقتصاد حذف شود. اگر شما امروز به خريد برويد و درهر ثانيه يك دلار خرج كنيد،46 هزار سال طول خواهد كشيد تا 1/5 تريليون دلار پول خرج كنيد.
خلاصه اينكه، دولت آمريكا نمي تواند راهي كه اكنون در آن قراردارد، را ادامه دهد. از زمان انتخاب «باراك اوباما» به سمت رياست جمهوري؛ بدهي كشور آمريكا تقريبا چهار تريليون دلار افزايش يافته است. بدهي كشور ما به صورت تصاعدي افزايش پيدا مي كند و لذا، بايد در مورد آن كاري انجام داد.
درحال حاضر، در واشنگتن دموكرات ها و جمهوريخواه ها به شدت با يكديگر مشاجره مي كنند و به دنبال راهي مي گردند كه هزينه ها را كاهش دهند. در نهايت، اين دو گروه در مورد كاهش برخي هزينه ها به توافق خواهند رسيد.
در صورتي كه اين كاهش هزينه ها زياد باشد، اثر منفي محسوسي براقتصاد آمريكا خواهد گذاشت.
اما اين فقط دولت فدرال نيست كه هزينه ها را كاهش مي دهد، دولت هاي ايالتي و محلي سرتاسر آمريكا نيز دارند بودجه هايشان را كاهش مي دهند.
درحال حاضر، بدهي دولت هاي ايالتي و محلي به بيشترين ميزان خود يعني 22درصد از توليد ناخالص داخلي آمريكا رسيده است. اين مشكل بسيار بزرگي است، كه مردم خبر درستي در مورد آن ندارند.
در بسياري از مناطق آمريكا، بودجه ها به طرز واقعا بي رحمانه اي كاهش يافته اند. از هر شهر به شهر ديگر ما شاهد نيروهاي پليس، مامورهاي آتش نشاني و معلماني هستيم كه اخراج مي شوند.
بعضي از برنامه هاي طرح رياضت كه مي بينيم، بسيار تكان دهنده هستند. طبق گزارش نشريه «وال استريت»، شهر كوچك «آلتو» در ايالت تگزاس براي شش ماه آينده كل نيروهاي پليس را از كار اخراج كرده است، و مردم دارند خودشان را براي افزايش جرم آماده مي كنند.
«مانتي كوليتز» شهردار آلتو كه با اين اقدام مخالف بود، مي گويد: اين روزها همه مردم دارند مي گويند كه در خانه هايتان را چفت كنيد و تفنگ بخريد.
اما وقتي همين اخراج پرسنل پليس در يكي از خطرناكترين شهرهاي كل كشور انجام شود، اقدام كاملا متفاوتي است:
شهر «كامدن» در ايالت نيوجرسي به عنوان «دومين شهر خطرناك در آمريكا» شناخته شده است؛ اما اين شهر اخيرا به علت مشكلات عديده بودجه اي، مجبور شد نيمي از نيروهاي پليس شهر را اخراج كند.
معناي اين حرف اين نيست كه جرم هم در كامدن به مرخصي رفته باشد!
اما فقط مناطق فقير كشور با مشكل روبه رو نيستند؛ واقعيت اين است كه كل ايالت ها در شرف فروپاشي مالي هستند.
دولت ايالت ايلينويز شش ميلياد دلار صورت حساب پرداخت نشده دارد، اوضاع دراين ايالت آن قدر نابسامان است كه پرداخت بعضي صورت حساب ها براي سال ها عقب انداخته مي شود.
اوضاع مالي دولت ايالت نيوجرسي چنان به هم ريخته است كه حتي بعداز كاهش يك ميليارد دلاري بودجه آموزش و پرورش و اخراج كردن هزاران معلم، هنوز با 10 ميليارد دلار نقص بودجه مواجه است.ما در سرتاسر آمريكا مي بينيم كه بسياري از بزرگ ترين شهرهاي ما دارند به چاله هاي جهنم تبديل مي شوند. به عنوان مثال، دولت ايالتي «ميشيگان» به تازگي طرحي را تصويب كرد كه به موجب آن 70مدرسه دولتي در شهر «ديترويت» به حالت تعطيل درخواهند آمد و فقط 72 مدرسه به فعاليت خود ادامه خواهند داد، برآورد مي شود كه در مدارس باقي مانده، شمار دانش آموزان درهر كلاس، به 60 نفر هم برسد!
به هرحال، اين طور به نظر مي رسد كه پيشرفت اقتصادي آمريكا گرفتار دور معكوس شده است. بسياري معتقدند در زمان هاي پيش رو، مشقت هاي اقتصادي سخت تري هم در راهند.
منبع: خبرگزاري فارس

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14