(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 20 تیر 1390- شماره 19971

شعري از كودك آفريقايي شعر برگزيده سال 2005 (شعر)
دست را اندراحد و احمد بزن
تاملي بريك بيت مولوي
هنري مبتني بر حقيقت



شعري از كودك آفريقايي شعر برگزيده سال 2005 (شعر)

سياهم...
وقتي به دنيا ميام، سياهم، وقتي بزرگ مي شم، سياهم،
وقتي ميرم زير آفتاب، سياهم، وقتي مي ترسم، سياهم،
وقتي مريض مي شم، سياهم، وقتي مي ميرم، هنوزم سياهم... و تو، آدم سفيد،
وقتي به دنيا مياي، صورتي اي، وقتي بزرگ مي شي، سفيدي،
وقتي ميري زير آفتاب قرمزي، وقتي سردت مي شه، آبي اي، وقتي مي ترسي، زردي، وقتي مريض مي شي، سبزي، و وقتي مي ميري، خاكستري اي...
و تو به من مي گي رنگين پوست؟!!!

 



دست را اندراحد و احمد بزن
تاملي بريك بيت مولوي

سيداحمد هاشمي جويباري
چون بسي ابليس آدم روي هست
پس به هر دستي نشايد «داد دست»
(مثنوي/ دفتراول ب 316)
چكيده:
دراين مقاله كوتاه برآنيم تا پيرامون بيتي از مولوي كه در داستان طوطي و بقال ادبيات فارسي 1 دوره متوسطه با ذكر شواهد و ابياتي از مولانا و ديگر شاعران نشان دهيم كه تركيب «دست دادن» درمعني بيعت كردن و مريد شدن به عنوان يك سنت اوليه سالكان اهل طريقت و سير و سلوك معنوي است كه درحلقه پيران درمي آمدند و آن را يك تعهد و پيمان مي دانستند.
كليد واژه ها:
دست دادن، بيعت كردن، مريد شدن
مقدمه:
قرن هفتم هجري درتاريخ ايران دوران تحولات و دگرگوني هاي مصيبت باري براي جامعه ايراني است. قرني كه تهاجم خانمان سوز مغول و قتل و غارت، سبب از هم گسيختگي مراكز علمي و تعطيلي مناظرات انديشمندان ديني و دانشمندان ساير علوم گرديد «شايد همين امر عاملي شد تا صوفيگري و درويشي منفي يعني انزوا و گوشه گيري و انقطاع كلي از دنيا در انديشه بعضي از پيران اهل تصوف درهمين دوره آغاز شود و تصوف خانقاهي رواج بيشتري يابد» (سجادي، 1379:106) اوج بحران در عصر مولانا سربرمي كشد و بازار درويشي رونق مي گيرد و «بسي ديوسيرتان آدمي صورت» دعوي شيخي و ارشادي مي نمايند و آن را مايه رسيدن به مال و جاه دنيوي مي شمارند (فروزانفر، 1387:145) دراين ميان مولانا، خداوندگار عشق و عرفان و طلايه دار مبارزه با تزوير و ريا و جريانات و تفكرات انحرافي و افراطي با بيان تمثيل درداستان طوطي و بقال ضمن هشدار به سالكان سير و سلوك براي وصال محبوب هركسي را شايسته «دست دادن» و مرشد و مراد شدن نمي داند.
چون بسي ابليس آدم روي هست
پس به هر دستي نشايد «داد دست»
با مراجعه به فرهنگ هاي معتبر فارسي از جمله فرهنگ دهخدا ذيل واژه «دست دادن» بيان شده است كه دست دادن در معني «بيعت كردن» آمده است و همين بيت مولانا به عنوان شاهد ذكر شده است (ج 23: 695) دهخدا به نقل از فرهنگ آنندراج مي نويسد: دست در دست نهادن كنايه از «عهد و پيمان بستن» و «بيعت كردن» است و اضافه مي كند كه «دست به بيعت دادن» درمعني «مريد شدن» آمده است و «دست دادن» يعني بيعت كردن و «پيرو و مريد شدن» است و در ادامه بيتي از ناصر خسرو شاهي مي آورد: (ج23: 617)
دستم به كف دست نبي داد «به بيعت»
زير شجر عالي پرسايه و مثمر
و مي افزايد كه «دست بيعت» در اصطلاح مشايخ دستي كه براي بيعت داده مي شد و در معني «مريد شدن» به كار مي رفت و بيتي از قاسم مشهدي (ازشاعران سده يازدهم هجري) شاهد مي آورد كه:
مگر كه پاي به عهد قديم بر زده ايم
هنوز مي چلد از شوق «دست بيعت» ما
(دهخدا، ج 23:624)
قبل از مولانا تركيب «دست دادن» به همين معني در اشعار شاعران بزرگ از جمله «سنايي و نظامي» وجود داشته است: سنايي مي گويد:
اي آنكه سررندي و قلاشي داري
تو مرد مني دست دگر بار مرا ده
«دست دادن» درمعني توافق كردن، اتفاق رأي و هم پيمان شدن آمده است.
(شفيعي كدكني، 1387: 261)
و نظامي مي سرايد:
گر وفا مي كني بدين فرمان
دست عهدي بده بدين پيمان
كه «دست دادن» را درمعني پيمان بستن و عهد كردن آورده است.
(ثروتيان، 1387: 281)
يا درجاي ديگر گويد:
زد به فتراك او چو سوسن دست
خدمتش را چون گل ميان دربست
(همان منبع: 260)
بعد از مولانا نيز تركيب «دست دادن» به همين معنا درشعر خواجه اهل راز حافظ شيراز به كار گرفته شده است:
به خط و خال گدايان مده خزينه دل
به دست شاه و شي ده كه محترم دارد
دست به كسي دادن درمعني «خود را به ديگري سپردن» آمده است.
(ذوالرياستين، 1379: 182)
مضمون بيت مولوي كه پرهيز سالك از «ديوسيرتان آدمي صورت» است قبل از او نيز در اشعارشاعراني چون عطار و سنايي سابقه دارد:
سنايي در قصيده اي گويد:
اندر اين ره صد هزار ابليس آدم روي هست
تا هر آدم روي را زنهار كادم نشمري (شفيعي كدكني 1387: 199)
و مولوي در غزليات خود نيز همين مضمون را به كار مي گيرد:
دراين بازار طراران زاهد شكل بسيارند
فريبندت اگر چه اهل و با عقل متيني تو
(ديوان ب 22981)
دراين بخش شواهدي از مثنوي مولوي كه تركيب «دست دادن» را درمعني بيعت كردن آورده،ارائه مي كنيم؛
شد سر شيران عالم جمله پست
چون سگ اصحاب را دادند دست
(دفتر اول/ 1026)
چون كه «دست خود به دست او نهي»
پس زدست آكلان بيرون جهي
(دفتر پنجم/ 740)
«دست را مسپار» جز در دست پير
حق شده است آن دستن او را دستگير
(دفتر پنجم/ 737)
چون «بدادي دست» خود در دست پير
پير حكمت كه عليم است و خطير
كونبي وقت خويش است اي مريد
تا از او نور نبي آيد پديد
(دفتر پنجم/ 743/ 742)
«دست در وي زد» چو كور اندردليل
تا بدو بينا شد و چست و جليل
(دفتر چهارم / 2193)
«دست را اندراحد واحمد بزن»
اي برادر وا ره از بوجهل تن
(دفتر اول/ 786)
كلام آخر (نتيجه گيري)
با ذكر شواهد و ابيات به ويژه نمونه هايي از مثنوي برمي آيد كه موضوع «دست دادن» درسير و سلوك انساني، رسمي بوده كه سالكان براي ورود به وادي طريقت و پيوستن به شيخ و جمع آمدن درحلقه اي عهد و پيمان مي بستند. تا پيرو مرشد و مرادي باشند. لذا در عصر مولانا كه دوران آشفته بازار مدعيان دروغين و حلقه هاي متعدد «شيخي و شاگردي» و «مريد و مرادي» بود، خداوندگار عشق و عرفان با محك «شريعت، طريقت وحقيقت» و با اتكا بر بينش توحيدي و شناخت نسبي انساني، توانست راههاي ناهموار را هموار و انديشه هاي التقاطي و انحرافي را براي سالكان آشكار سازد، تا در دام رياكاران و اهل تزوير اسير نشوند.

منابع و مآخذ:
1- استعلامي، محمد (1372) مثنوي مولوي، انتشارات زوار، چاپ چهارم
2- ثروتيان، بهروز (1387) هفت پيكر نظامي، انتشارات اميركبير، چاپ اول
3-دهخدا، علامه (1365) لغت نامه،ج23 موسسه لغت نامه دهخدا
4- ذوالرياستين، محمد (1379) فرهنگ واژه هاي ايهامي دراشعار حافظ، انتشارات فرزان، چاپ اول
5-شفيعي كدكني، محمدرضا (1387) دراقليم روشنايي، انتشارات آگاه، چاپ چهارم
6- شفيعي كدكني محمدرضا (1387)، تازيانه هاي سلوك، انتشارات آگاه، چاپ هشتم
7- فروزانفر، بديع الزمان (1387) شرح مثنوي شريف، ج 1، انتشارات زوار، چاپ سيزدهم
8-فروزانفر، بديع الزمان محمدرضا (1381)، ديوان شمس، 2جلدي، انتشارات ميلاد، چاپ اول

 



هنري مبتني بر حقيقت

ليلا كريمي
«بايد روش هاي هنرمندانه را فرا گرفت براي ساخت اثري هنري مبتني بر حقيقت، همت كرد كه اين هدف جز با تلاش هنرمندان متعهد و جوان مؤمن محقق نخواهد شد.» اين بخشي از بيانات رهبري است كه در سال 1388 در ديدار با كارگردان و هنرمندان و عوامل توليد سريال حضرت يوسف(ع) بيان كردند. براساس نظرات رهبر انقلاب كتابي از رضا رسولي با عنوان «هنر براي حقيقت» توسط نشر ستايش حقيقت، روانه بازار كتاب شد. رضا رسولي متولد 1354 اين كتاب را كه مجموعه اي از مقالات، مصاحبه، ميزگرد و سخنراني ها است با مقدمه استاد علي دامغاني با شمارگان 3000 نسخه به رشته تحرير درآورد. در زير گفت وگوي كوتاهي با نويسنده كتاب انجام داده ايم كه مي خوانيد:
- بنا به چه ضرورتي به سراغ كتاب جديدتان رفتيد؟
اگر خاطرتان باشد رهبر حكيم انقلاب اسلامي در ديدار با كارگردان و دست اندركاران سريال حضرت يوسف(ع)، در فرازي از فرمايش هاي خود به موضوع هنر براي حقيقت اشاره كردند و به عبارت ديگر افق ديد هنر انقلاب اسلامي را در مسير حق و حقيقت دانستند. از اين رو و با توجه به اهميت تشريح اين نگاه حكيمانه و پرداختن به آن، از زواياي ديني گوناگون، لازم بود كه يك اثر تخصصي با رويكرد دانش نامه اي تحت عنوان هنر براي حقيقت تدوين كنيم.
- اين كتاب از چه بخش هايي تشكيل شده است؟ و به چه موضوعاتي مي پردازد؟
همان طور كه از نام كتاب پيداست، صفر تا صد آن، تشريح مفهوم هنر براي حقيقت را مطمح نظر دارد. و از چند بخش اصلي تشكيل شده است. مصاحبه، ميزگرد، مقالات تخصصي، كتاب شناسي و سي مرغ حقيقت كه شامل سي مصاحبه كوتاه با 30 شخصيت برجسته فرهنگي و هنري است، بخش هاي تخصصي اين كتاب را تشكيل مي دهد.
- در مسير تأليف كتاب چه محورهايي را در نظر گرفتيد و چگونه به منابع كتاب دست يافتيد؟
چند محور كلي مدنظر ما بود. اول معنا و مفهوم هنر به معناي عام. مفهوم و محور ديگر، هنر ديني و هنر قدسي بود و همچنين هنر انقلاب اسلامي. در بخش مقالات تخصصي، نويسندگان آن ها از منابع كتاب خانه اي استفاده كرده اند. در بخش هاي ميزگرد و مصاحبه هم با نظر كميته علمي تدوين كتاب تلاش كرديم از بين گزينه هاي داراي اولويت و چهره هايي كه در اين عرصه صاحب انديشه و سخن بودند، افرادي را انتخاب كنيم كه علاوه بر غناي مفهومي، بتوانند نظرات نو وكاربردي را ارايه دهند.
- با توجه به اين كه كتاب در تبيين فرمايشهاي رهبري تدوين شده است نسبت هنر و حقيقت را چگونه تعريف مي كنيد؟
هنر در يك نگاه اجمالي يعني زيبايي، اما در معناي دقيق تر، ارايه يك اثر و يك مفهوم زيبا، جذاب و اثرگذار در شكل و حالتي آگاهانه است. از طرف ديگر هنر، به عنوان يك مخلوق، مثل جريان عمومي خلقت، نسبت روشني با خير و شر دارد. بنابراين هر اثر هنري كه به سمت خير سوق دهد و در خير ريشه داشته باشد و به عبارت ديگر از منبع خير به معناي خالق آغاز شده باشد و به آن بپيوندد هنر حقيقي است و هنري است كه رنگ و بوي حقيقت دارد.
- اساساً در كشور ما در مسير پژوهش چه موانعي وجود دارد؟
اين سؤال خيلي كلي به نظر مي رسد. عموماً نويسندگان و محققين هم در پاسخ به اين سؤال تلاش مي كنند نكاتي مانند نبود منابع مناسب تحقيقي، عدم حمايت مالي مناسب و مباحثي از اين دست را بيان كنند. اما واقعيت ديگر اين است كه بساز بفروشي در عرصه پژوهش و سري دوزي در عرصه تحقيق زياد شده است. كه اين خود در درجه اول به برخي دوستان كم حوصله برمي گردد. كه فرصت تعمق و توقيق در منابع را براي خود فراهم نمي آورند از طرفي پيش از فراهم آوردن اين فرصت، اولويت هاي تحقيق و پژوهش و در كنار آن تبيين روشن محور تحقيقات را روشن نمي كنند تا در مسير حركت بتوانند به راحتي به قله هاي اهداف پژوهش دست يابد.
- با چاپ اين كتاب فكر مي كنيد نقاط قوت و ضعف كار چيست؟
اين كتاب يك نقطه آغاز است. حركتي كه لازم است با تحقيقات و مطالعات بعدي، آن هم در سطحي گسترده تر و عميق تر تكميل گردد. در واقع ما نيازمند تقويت مباني تئوريك خود در زمينه هنر قدسي و معرفت هنري هستيم. تا از پرتو اين تقويت مباني، توليد آثار هنري و تدريس شيوه هاي هنري، مسير تعالي را طي كند.
- در حال حاضر چه كاري در دست تأليف داريد؟
مراحل پاياني اصلاح و تأليف كتاب حكمراني شايسته در قرآن كريم را به انجام مي رسانم. اين كتاب تلاش دارد تا پرتوي از نگاه قرآني را به حاكميت و مدل هاي فاخر حكومتي قرآن كه در سبك حكمراني پيامبران اعظم در اين كتاب يگانه بيان شده است را به منظر خواننده تقديم كند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14