(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 8 مرداد 1390- شماره 19986

29 شرط براي به مرخصي رفتن يك زنداني
حال و هواي مسافران در پيچ و خم وضعيت كمي و كيفي حمل و نقل شهري
يك روز با مسافران شركت واحد
يك روز در مسير اعتلاي گردشگري معلولان
جنگل هاي تهران زير پاي توان يابان
اخبار هفته



29 شرط براي به مرخصي رفتن يك زنداني

بند «ج» آيين نامه جديد اعطاي مرخصي به زندانيان موجب شده تا زندانيان پس از گذراندن يك ششم از حبس خود تلاش كنند شرايط مرخصي را كسب كرده و به مرخصي اعزام شوند.
پس از انتصاب غلامحسين اسماعيلي به عنوان رئيس سازمان زندانهاي كشور آيين نامه اعطاي مرخصي تغيير كرد و زندانيان پس از گذراندن يك ششم از حبس خود مي توانند در صورت داشتن امتياز لازم به مرخصي اعزام شوند.
براساس اين گزارش شرايط جديد اعطاي مرخصي به زندانيان هم اكنون در تمامي زندانهاي كشور به ديوار نصب شده و زندانيان مي توانند با كسب امتياز به مرخصي اعزام شوند.
بند «ج» از اين آيين نامه كه مربوط به امتياز هر فعاليت مثبت از سوي زندانيان است در زير آورده شده است.
1- رعايت مقررات و امور انضباطي در زندان درهر ماه 10امتياز
2- همكاري در برقراري نظم و انضباط و پيشگيري از تخلفات داخلي درهرماه 20 امتياز
3-همكاري در انجام فعاليت هاي فرهنگي در هر ماه 10 امتياز
4- اقدام به شركت در نمازجماعت و ساير مراسم مذهبي در هر ماه 30 امتياز
5- شركت در برنامه هاي مربوط به تلاوت، آموزش، روخواني، ترجمه، درك مفاهيم، حفظ قرآن يا نهج البلاغه، اخلاق و عقايد، هر برنامه در هرماه 20 امتياز
6- قبولي در آزمون دوره هاي مربوط به تلاوت، آموزش، روخواني، ترجمه، درك مفاهيم، حفظ قرآن يا نهج البلاغه، اخلاق و عقايد، هر برنامه در هر ماه 30 امتياز
7- شركت در دوره احكام سطح يك و دو هركدام در هرماه 10 امتياز
8- قبولي در آزمون احكام سطح يك و دو هريك 30 امتياز
9-شركت در هر دوره كتابخواني 20 امتياز
10- حفظ قرآن به ازاي هر جزء 200 امتياز
11- انتخاب درجشنواره قرآني شهرستان، استان يا كشور هركدام 100 امتياز
12- اشتغال به تحصيل درهريك از مقاطع تحصيلي هر ماه 20 امتياز
13-قبولي در هر دوره تحصيلي 30 امتياز
14- شركت در كلاس هاي فرهنگي، هنري و ورزشي درهرماه 20 امتياز
15-شركت در هريك از دوره هاي تربيت معلم، آموزشياري يا مربيگري درون زندان 10 امتياز
16- اخذ گواهي درهريك از دوره هاي تربيت معلم آموزشياري يا مربيگري 30 امتياز
17- تدريس درهريك از امور آموزشي، فرهنگي و ورزشي درهرماه 20 امتياز
18- كسب رتبه درهريك از جشنواره هاي فرهنگي، هنري، يا مسابقات ورزشي اعم از شهرستان يا كشور 30 امتياز
19- پذيرش در دانشگاه 50 امتياز
20- شركت در كلاسهاي فني و حرفه اي در هر ماه 10 امتياز
21- اخذ گواهي فني و حرفه اي درهرماه 10 امتياز
22- اشتغال به كار در كارگاه ها و انجام امور خدماتي داخل زندان در هرماه 40 امتياز
23- شركت در دوره مهارتهاي اساسي زندگي هر مهارت 5 امتياز حداكثر 50 امتياز
24- اخذ گواهي مربوط به مهارتهاي اساسي زندگي هر مهارت 10 امتياز حداكثر 100 امتياز
25-شركت در جلسات و كلاسهاي مشاوره و روان درماني هر ماه 20 امتياز
26-ترك كامل اعتياد به تأييد بهداري زندان 200 امتياز
27-پرداخت جزاي نقدي به ازاي يك درصد از مبلغ كل جريمه 5 امتياز
28-اخذ رضايت شاكي يا شاكيان حداكثر 200 امتياز (در صورت تعدد شكات ميزان امتيازات به تعداد آنها تقسيم خواهدشد)
29- ساير اقدامات و فعاليت هاي پيش بيني نشده در اين موارد به تشخيص شوراي طبقه بندي 100 امتياز دارد.
تبصره يك- تحصيل درهريك از امتيازات مذكور حسب مورد منوط به اخذ گواهي از سوي واحدهاي ذي ربط و تأييد رئيس زندان است.
تبصره دوم- محكومين مذكور داراي بيش از 60 سال و اناث بالاي 55 سال و همچنين زنان سرپرست خانوار و مادران داراي فرزند كمتر از 10 سال و يا افرادي داراي سابقه ايثارگري با كسب حداقل 150 امتياز با رعايت شرايط از مرخصي بهره مند مي شوند.
تبصره سوم- محكومين داراي حبس بيش از 10 سال هرگاه با تلاش فوق العاده موفق به كسب 1000 امتياز شوند به شرط تحمل حداقل يك سال حبس از مرخصي بهره مند خواهندشد.
تبصره چهارم- كليه محكومين به استثناي مشمولين ماده 221 درصورت ازدواج يا فوت يكي از بستگان نزديك و درجه يك آنها بدون لحاظ شرايط مذكور دراين ماده از يك نوبت مرخصي بهره مند مي شوند.

 



حال و هواي مسافران در پيچ و خم وضعيت كمي و كيفي حمل و نقل شهري
يك روز با مسافران شركت واحد

منيره غلامي توكلي
با اينكه فقط بعدازظهرها دردسر سوار شدن به اتوبوس هاي شلوغ گريبانگيرم است، اما هر روز صبح كه از خانه به سمت محل كار رهسپار خيابان هاي مركزي شهر مي شوم؛ حال خوشي ندارم. تجربه چندين ساله ام حاكي از اين است وقت برگشتن بايد علاوه بر تحمل سر و صداي ذاتي وسايل نقليه عمومي، صف هاي طولاني و گاه خسته كننده يا انتظار كشنده حركت، بي نظمي ساير مسافران؛ گرماي طاقت فرساي تابستان را نيز به جان بخرم و از قرار، بعد از گران شدن نرخ اتوبوس هاي ريالي، بابت چند ايستگاه، فقط صد توماني كمتر از تاكسي به راننده اتوبوس پرداخت كنم.
البته نبايد خيلي هم ناشكري كرد، ايستگاه هاي مترو كار جابه جايي مسافران و همشهريان تهراني را تا حد زيادي راحت تر كرده اند. اما در برخي از مسيرها ايستگاه هاي مترو با مبداء حركت خيلي فاصله دارد و وقت صرف كردن براي رسيدن به ايستگاه مترو از نظر فوت وقت چندان به صرفه نيست، يا اينكه مقصد مورد نظر به ايستگاه مترو نزديك نيست و اين خود مشكل ساز است...
خلاصه اينكه ساعت 30:4 بعدازظهر تابستان به سمت ايستگاه هاي اتوبوس حركت مي كنم. خستگي كار، نگراني دير رسيدن به خانه و تهيه غذا، گرماي شديد كه تعداد مسافران را به مراتب كمتر از ساير اوقات روز مي كند دست به دست هم داده تا با ديدن آقاي راننده اي كه زمان مشخصي براي حركت دارد و بايد مسافرانش به حد نصاب برسند تا فرمان بچرخاند، عصبانيتم بيشتر شود. بي خيال گرما، در گوشه اي سايه گرفته و اتوبوسش را با موتور روشن به امان خدا رها كرده است. اين را هم اضافه كنيم كه اتوبوس ها ريالي هستند اما اكثرشان فاقد كولر بوده و دماي بدن بعد از دقايقي به حد زيادي بالا مي رود. من و ساير مسافرين هر روز دچار اين وضعيت هستيم.
مينا عبدالملكي خانم جواني كه نوزادي را در آغوش دارد در حالي كه سعي دارد با تكان دادن پر چادرش خودش را خنك كند، مي گويد: اگر مسير در طرح ترافيك نبود همسرم من را مي رساند. انتظار از مسئولان اين است كه حداقل وقتي همه خيابان ها را جزء محدوده طرح ترافيك مي كنند به فكر مسافران هم باشند. مي ترسم بچه ام گرمازده شود و بعد با دلخوري خاصي ادامه مي دهد: ببين خانم! صحبت از عدالت است اما مصداق هاي كوچك آن را فراموش كرده اند. مسير مبدأ تا مقصد راهي طولاني است اما خيلي ها هستند كه به خاطر كمردرد و پادرد، چند ايستگاه را با اتوبوس طي مي كنند و بايد مثل كسي كه تا آخرين ايستگاه را طي مي كند، كرايه بپردازند. من تا يك ماه قبل براي اين مسير 150تومان كرايه مي دادم و حالا بايد 300 تومن كرايه بدهم. براي انجام كارهايم روزي دوبار مجبور به رفت و آمد هستم كه اين اصلا از نظر اقتصادي به صرفه نيست.
بعد ماشين هاي سواري را نشان مي دهد و مي گويد: كرايه اينها 450 تومان است هم سريع تر مي روند، هم خنك تر هستند و هم اينكه تعداد مسافرانش كمتر است و سريع پر مي شوند. اما اقبال بانوان به وسايل نقليه عمومي بيشتر است و بايد از اين اقبال به نحو احسن استفاده كرد.
هنوز صندلي هاي زيادي خالي است و تقريبا 10 دقيقه است كه منتظر حركت اتوبوس هستيم. خانم مسني كه تسبيح به دست دارد توجه ام را جلب مي كند. چهره اش به شدت برافروخته است و دانه هاي ريز عرق روي پوستش را خيس كرده اند. مي گويد: 72 سال دارم و به تازگي قلبم را عمل باز كرده ام. براي خريد دارو به داروخانه سيزده آبان رفته بودم. واقعا هوا گرم است و آلودگي هوا نيز ريه هايم را اذيت مي كند. بايد هرچه سريع تر به خانه برسم و...
بعد ادامه مي دهد: نمي دانم اين آقايون راننده چه فكري مي كنند! بايد تمام صندلي ها تو ايستگاه اول پر شود و بعد حركت كنند! مردم تو ايستگاه هاي بعدي هم هستند و همان اندازه كرايه را قرار است بدهند. با پرشدن صندلي ها كه ديگر مسافران ناخواسته بايد تمام مسيرشان را بايستند و علاوه بر گرماي هوا؛ شلوغي اطرافشان و تكان تكان اتوبوس را تحمل كنند.
سپس در حالي كه سرش را به حالت تأسف تكان مي دهد مي گويد:
دختر همسايه مان فرزندي يك ساله دارد كه متاسفانه در طي يك حادثه در اتوبوس هاي شلوغ دست بچه اش پيچ خورده و شكسته است. خدا مي داند اين بچه را به چه زحمتي در تابستان گرم با دست گچ گرفته آرام مي كنند.
اگر دغدغه جوان ها را ندارند به فكر احوال بد و ضعف ما سالمندان باشند. ديگر آن زمان كه جوان ترها براي ما سالمندان از جايشان بلند مي شدند گذشته است. خوب است كه گوشه چشمي هم به نوزادان و بچه هايي داشته باشند كه ريه كوچكشان نمي تواند هم گرماي هوا را تحمل كنند هم گرماي آغوش مادر و هم شلوغي اطرافشان را...
پيرمردي با عصبانيت از جايش بلند مي شود و درحالي كه با دست پسرش را به بيرون آمدن از اتوبوس ترغيب مي كند بلندبلند مي گويد: بيا برويم 200 تومان بيشتر مي دهيم اين قدر گرما نمي خوريم. بعد بااعتراض ادامه مي دهد: مي گويند با وسايل شخصي كمتر تردد كنيد از وسايل عمومي استفاده كنيد بعدهم در گرما اگر به مقصد نرسيديد...
بالاخره با سروصداي مردان؛ كه همگي از گرما و تشنگي و خستگي دم مي زدند بعداز 20 دقيقه اتوبوس درحالي كه بيشتر صندلي هايش را مسافران اشغال كرده بودند حركت كرد.
ايستگاه هاي بعدي هم مسافران ناچار سوار اتوبوس شدند و من بايد اين بار ازدحام و گرما را با هم تجربه مجدد مي كردم.
ابتداي اتوبوس دختر بچه اي 4 ساله روي يكي از صندلي ها نشسته است و كنار دست او مادربزرگ پيري ايستاده در عمق چشمان او تحمل درد پاهايش را مي بينم با هر ترمز اتوبوس به زحمت تعادل خود را حفظ مي كند. نيم نگاهي به مادر دختر بچه دارد. اما او كه گويي سنگيني نگاه مسافران را برخود احساس مي كند چشمانش را مي بندد تا شايد وجدانش هم بخوابد.
دختر دانشجويي كنار دستم ايستاده است . براي كمك به او كيفش را از دستش مي گيرم. شايد اين كمترين كاري است كه مي توانم بكنم تا شايد كمي بتواند راحت تر تعادل خود را حفظ كند. او هم كه شاهد اين منظره است سري تكان مي دهد و مي گويد: تربيت فرزندان و آموزش احترام آنها به بزرگ ترها از همين سن شروع مي شود. كافي است اين خانم دختر خود را در بغل بگيرد تا آن مادربزرگ هم بتواند بنشيند. وقتي ما بچه بوديم اين رفتارها را از مادرمان ياد گرفتيم.
سپس با اشاره به اوضاع شلوغ اتوبوس و گرماي هوا ادامه مي دهد: دانشجوي پرستاري هستم و در اين روزهاي آخر ترم رفت وآمد به دانشگاه بيشتر شده است و با اين اوضاع تقريباً خو گرفته ام اما به راستي اوضاع نابهنجاري است! تازگي ها هم كه كرايه ها تقريباً دو برابر شده. من مجبورم براي رفتن به دانشگاه روزي دو بار رفت و برگشت را با اتوبوس طي كنم. در مسير دوم فقط سه ايستگاه را مي روم اما 250 تومن بايد كرايه بدهم حساب كنيد در واقع روزي 2000 تومن فقط كرايه اتوبوس مي دهم بقيه موارد بماند به حساب... آن قدر ايستاده در ايستگاه هاي ميان راه سوار شده ام كه از سنگيني كوله ام، دچار آرتروز شده ام.
از طرفي شلوغي تقريباً زياد اتوبوس ها و فشردگي جمعيت مي تواند در انتقال بيماري ها مؤثر باشد و بعد ادامه مي دهد: نبايد راحت از كنار انتقال بيماري ها گذشت. اگر هوا در اتوبوس ها راحت تر جابه جا شود يا اينكه فاصله بين افراد ايستاده بيشتر باشد. همشهريان مستعد بيماري مانند كساني كه بنيه ضعيف دارند يا اينكه دچار بيماري هاي قلبي و ريوي هستند كمتر مورد آسيب قرار مي گيرند.
خانواده ام اصرار دارند كه من با اتوبوس رفت وآمد كنم مي گويند: ضريب امنيت اتوبوس بالاست و خيالشان راحت تر است. اين البته براي والدين دختران نوعي دلگرمي همگاني است اكثر دوستان من هم اينگونه نصيحت و راهنمايي شده اند. حالا خانواده نمي داند شايد در ازدحام و گرما خفه شويم يا گرمازده در بيمارستان پيدايمان كنند.
خانم جوان و محجبه اي كه خود را بهاره ذوالفقاري معرفي مي كند، مي گويد: پسرم كلاس اول دبستان است چند وقت پيش با اتوبوسي در جنوب شرق تهران به سمت مركز شهر مي رفتيم. ناگهان شروع كرد به زمزمه حرف هايي كه مناسب حال مردم مسلمان و تربيت اسلامي ما نبود. دعوايش كردم گفت: كار بدي نكردم! با دست به پشت يكي از صندلي هاي روبه رو اشاره كرد و گفت: آن نوشته را مي خواندم. كلي صحبت كردم تا بفهمد كه نويسندگان اين مطالب آدم هاي بدو بي سوادي هستند. واقعا دچار سردرگمي شده بودم.
وي با اشاره به اينكه همه اتفاقات دراتوبوس بد و هنجارشكني نيست مي گويد: گاهي اوقات صحنه هاي جالبي را هم مي شود در وسايل نقليه عمومي شاهد بود. مثل كمك افراد به هم، احياء انگيزه هاي تعاون و همكاري حتي با راهنمايي براي پيدا كردن يك آدرس، شروع برخي از دوستي هاي خوب، مشاوره هاي قشنگي كه مي شود در يك تعامل كوتاه از مسافر كنار دستي ات بگيري، ديدار دوستان قديمي و حتي خريد يك فال نيك از دست دختر بچه اي زيبا يا مايحتاج هايي مثل سيم ظرف شويي و.... هميشه تمام تجربيات تلخ و سياه نيستند.
بعد در تكميل حرفش مي گويد: چند روز پيش خانمي را ديدم كه با اصرار پسر بچه اش، كرايه مادر بزرگي را تقبل كرده بود و آن مادر بزرگ درحق كودك و مادرش دعاي خير زيادي مي كرد.
به ايستگاه اتوبوس رسيديم خانمي كه پشت سر ما نشسته بود با هر زحمتي كه شد خودش را به در اتوبوس رساند تا پياده شود. ايستادن قريب 4نفر روي پله هاي اول و دوم باعث شد آن خانم وقت پياده شدن پايش به درب يا شايد ساك مسافري گير كرده و از پله ها به خيابان بيافتد. صداي برخورد او با زمين و شكستن شي ءاي دركيفش نگاه ها را به سمت او چرخاند. او شانس آورد كه موتوري از آنجا رد نمي شد و يا زير چرخ هاي ماشين عقبي نرفت.
آقاي راننده كه تمام مسير را با نوعي شتاب زدگي طي كرده است متعجب اين منظره را نگاه مي كند. شايد در دلش مي گويد: عجب! تمام راه را توانست در هنگام ترمز و پيچ هاي خيابان هاي تعادلش را حفظ كند اما چطور مغلوب يك پله يا ساك دستي شد!!
بالاخره به مقصد مي رسم. براي اينكه بتوانم خودم را از تونل ايجاد شده در راهروي كوچك اتوبوس رد كنم بي دليل از ساير مسافران عذر خواهي مي كنم. اين برايم عادت شده است و پشت سر هم بياد بگويم: خانم ببخشيد! مي خواهم پياده شوم آنها هم بدون حركت درجايشان فقط كمي خود را به سمت صندلي ها خم كنند و من با زحمت خودم را به در اتوبوس برسانم و وقت پياده شدن با اعتراض به چند نفر گوشزد كنم اگر شما پياده مي شديد من راحت تر مي توانستم از اين تنگه خفقان آور بيرون بيايم...

 



يك روز در مسير اعتلاي گردشگري معلولان
جنگل هاي تهران زير پاي توان يابان

امين اميري
از جاده هاي افسون گر جنگل خجير كه مي گذري، اصلا باورت نمي شود كه تا همين چند دقيقه قبل در دريايي از دود و دم تهران بزرگ شناور بودي. گويي از طهران قديم و سرسبز، تكه اي جا مانده و در نزديكي هاي اتوبان شهيد بابايي به يادگار مانده است. پارك جنگلي خجير، مهمان قريب به 100 تن از معلولان جسمي حركتي و دوستان غيرمعلول شان بود تا به مفهوم ناآشناي «گردشگري معلولان» جان تازه اي ببخشند. معلولاني كه از نامناسب بودن معابر شهري به ستوه آمده و براي خلق لحظاتي شاد در جوار دوستان شان، به كوه و جنگل پناه برده بودند. جداي از شارژ روحي و آرامش ذهني، حضور اجتماعي معلولان را شايد بتوان عمده ترين دستاورد گردشگري معلولان به شمار آورد. در شهري كه براي قدم نهادن در آن بايد از پياده روهاي ناهموار، پله هاي ممتد و ساختمان هاي بدون آسانسور گذشت، چه بسيارند معلولاني كه عطاي بيرون آمدن از خانه را به لقايش بخشيده اند. حال در چنين اوضاعي، گردشگري معلولان و بهره بردن از طبيعت مهربان و بي چشمداشت مي تواند قواي روحي توان يابان را براي هفته ها تضمين كند. همچنين، اين فرهنگ سازي براي حضور گسترده معلولان، حداقل موجب خواهد شد كه عابران و گردشگران حاضر در جنگل به خاطر بياورند كه همه شهروندان جامعه، اعم از معلول و غيرمعلول، حق استفاده از جنگل و مواهب طبيعي را دارند و از همه مهم تر اين كه با حضورشان در جنگل خجير از اين حقوق طبيعي شان استفاده كردند.
مي خواهيم گردشگري معلولان را نهادينه كنيم
اين برنامه توسط كانون معلولان شهرداري منطقه دو تهران و واحد فرهنگي مجتمع آموزشي رعد غرب تهران برگزار شد. مجتمع رعد غرب، يك تشكل غيردولتي در تهران است كه به طور رايگان، آموزش هاي هنري و فني حرفه اي را به توان يابان ارائه مي دهد.
شهرام مبصر، مدير واحد فرهنگي اين مجتمع در گفت وگو با كيهان درباره مزاياي پرشمار حضور معلولان در اردوهاي گردشگري معلولان مي گويد: «سال ها طول خواهد كشيد تا پديده گردشگري معلولان در باور عموم جامعه نهادينه شود و چشم عابران به حضور معلولان در اماكن گردشگري عادت كند. در عين حال، ما همواره تلاش خواهيم كرد كه به منظور تقويت روحيه توان يابان، توانمندسازي آنان و فرهنگ سازي عموم جامعه كه معلولان را در بين گروه هاي خود هضم كنند، اردوهاي گردشگري را برپا كنيم. سياست ما در اين اردوها همواره بر اين منوال بوده است كه حتما افراد معلول و غيرمعلول، به طور همزمان دراين اردوها شركت داشته باشند.
در حقيقت مي خواهيم اردوها تلفيقي باشد تا نشان دهيم كه همواره معلولان بايد دركنار افراد غيرمعلول زندگي كنند؛ زيرا معتقديم جداسازي و ايزوله كردن معلولان از جامعه، بزرگ ترين ضربه اي است كه مي توانيم به معلولان بزنيم.»
مبصر در ادامه به مشكلات پيش روي گردشگري معلولان اشاره كرده و ضمن تقدير از همياراني كه در برپايي اين اردوها تلاش مي كنند مي گويد: «درنظر داريم اين گونه اردوها با حضور ساير تشكل هاي غيردولتي معلولان برگزار شود. در واقع مي خواهيم كه همه در كنار يكديگر به يك هدف مشترك دست يابيم. گسترش شبكه دوستي و آشنايي معلولان با افراد غيرمعلول در ساير تشكل هاي غيردولتي، معلولان را از لحاظ سطح فرهنگي و اجتماعي ارتقا خواهد داد. اما برپايي اين گونه اردوها بسيار پرمشقت است و هماهنگي زيادي مي طلبد. از يك سو، بسياري از اتوبوس هاي موجود در سطح شهر براي جابه جايي معلولان مناسب سازي نشده است و براي پيدا كردن يك وسيله نقليه مناسب سازي شده با مشكل عديده مواجه هستيم. از همه مهم تر اين كه بسياري از اماكن تفريحي و تاريخي كشور براي رفت وآمد معلولان مناسب سازي شده نيست. ما براي پيدا كردن اماكن گردشگري مناسب براي معلولان، با گزينه هاي اندكي روبه رو هستيم و اميدواريم روزي به درجه اي از فرهنگ سازي نايل شويم كه همه اماكن طبيعي و تاريخي براي حضور معلولان مناسب سازي شود.»
همچنان در اجراي قوانين حمايتي معلولان لنگ مي زنيم
به نزديكي هاي ظهر كه مي رسيم، همه افرادي كه در گوشه و كنار جنگل مشغول گشت وگذار بودند، دور يكديگر جمع مي شوند و در يك جمع صميمي و بسيار دوستانه، افراد معلول با غيرمعلول درچند آلاچيق براي صرف ناهار گردهم مي آيند.
دكتر آرش فائزي رازي، دبير كانون پزشكان منطقه2 شهرداري تهران، از جمله افراد غيرمعلولي است كه در اين اردوي يك روزه شركت كرده است و در گفت وگو با كيهان مي گويد:«مطمئن باشيد كه من و ساير افرادي كه اين معلولان پرتوان و با نشاط را مي بينيم، بسيار پرانگيزه و با روحيه مي شويم و از شادي آن ها شاد مي شويم. وقتي در جمع اين دوستان داراي معلوليت شركت مي كنم، از انگيزه، شادي و توان آنها، يك انرژي مضاعف مي گيرم.»
دكتر فائزي، در بسياري از مراكز خيريه خدمات پزشكي رايگان و عام المنفعه ارائه مي دهد و درخصوص مشكلات خاص معلولان مي گويد: «مشكل يك معلول از زماني كه از خانه بيرون مي رود شروع مي شود و به دليل عدم توجه به نيازهاي اوليه آنان، همچون قوانين مناسب سازي اماكن عمومي، حضور موثر و موفق معلولان در جامعه با كاستي هاي زيادي مواجه است. از نظر پزشكي و سلامت هم جاي خالي رشته «طب معلولان» با شدت احساس مي شود. مثلا به تازگي رشته طب سالمندان در ايران راه اندازي شده است اما همچنان به ايجاد رشته تخصصي طب معلولان توجه نمي شود. بسياري از مشكلات پزشكي معلولان، خاص و منحصر به فرد است و به طور قطع، تاسيس چنين رشته اي مي تواند پاسخگوي بسياري از مشكلات جسمي معلولان باشد.»
پرميس ايزدپناه، كارشناس ارشد حقوق بين الملل است كه موضوع پايان نامه اش نيز در خصوص حمايت هاي بين المللي ازحقوق معلولان است. وقتي از ايزدپناه درباره تاثير كنوانسيون هاي بين المللي بر احقاق حقوق معلولان مي پرسم، خاطر نشان مي كند: «قوانين بين المللي زيادي در خصوص حقوق معلولان وجود دارد .اما حقيقت اين است كه بسياري از اين قوانين تا اجراي كامل آن، بسيار فاصله دارند. به طور مثال، چون خودم به طور ويژه بر روي حقوق معلولان ذهني كار كرده ام، به صراحت مي بينم كه در حوزه حقوق معلولان ذهني، نقض قوانين به شدت احساس مي شود. حتي هر از چند گاهي، خبرهايي در خصوص تجاوز جنسي به معلولان ذهني منتشر مي شود كه نشان مي دهد تا چه ميزان، اجراي قوانين حمايت از معلولان با نقص و ابهام مواجه است.»
خنده درماني راه حل مشكلات معلولان
كارگاه خنده درماني از جمله برنامه هاي جذابي بود كه در ادامه تور يك روزه جنگل خجير بر پا مي شود و بسياري از افراد معلول و غيرمعلول نيز در اين كارگاه شركت مي كنند. با اجراي كارگاه، جو عمومي برنامه، با نشاط تر از گذشته مي شود و جنگل از خنده پر مي شود.
كتايون افشار، كارشناس ارشد روانشناسي مشاوره و مجري كارگاه خنده است كه به اهميت اين كارگاه هاي روانشناسي اشاره مي كند: «يكي از نكات مهم در برگزاري كارگاه خنده اين است كه همه افراد با يكديگر همكاري كنند تا لحظات شادي داشته باشند. همكاري مشترك اعضا در كارگاه خنده درماني بسيار مهم است كه هم مي تواند فضا را شادتر كند و هم باز خورد بهتري از كارگاه ها حاصل مي شود.»
افشار در پاسخ به اين سؤال كه آيا به طور كلي معلولان ايراني را شاد مي بينيد يا خير، با قاطعيت عنوان مي كند: «به دليل محدوديت هاي پرشماري كه جامعه در سر راه معلولان قرار داده است، بسياري از معلولان نمي توانند شاد زندگي كنند. بي ترديد، برگزاري كارگاه خنده مي تواند در بهبود اوضاع روحي معلولان تاثير شگرفي داشته باشد. مثلا ما در گذشته براي مادران افرادي كه داراي معلوليت بودند، كارگاه خنده برگزار كرديم و نتايج اش نيز در تحكيم كانون خانواده بسيار موثر بود؛ زيرا هم مادران اين افراد شادتر از قبل زندگي مي كردند و هم اين كه اين شادي را به كودكان معلول خود نيز منتقل مي كردند.»
طبيعت آن قسمت از جنگل كه گروه گردشگري معلولان در آن اطراق كرده بودند، دست نخورده باقي مي ماند و با همكاري همه افراد معلول و غيرمعلول، پاك و سالم باقي مي ماند. چهره ها از ديدن شاخسارهاي زيبايي كه در دل تهران دود زده سر به آسمان ساييده بودند، مملو از بوي حيات بود.
مجتبي مريدي از افراد مبتلا به ضايعه نخاعي با انرژي وصف ناپذيري مي گويد: «با آمدن به اين برنامه ها، روحيه ام خيلي بهتر مي شود. در ضمن از تنبلي هم دست مي كشم و با ديدن دوستانم تلاش مي كنم كه با هر سختي كه شده، پا به پاي آنان راه بروم.»
پوريا احدي ايراني هم معلول جسمي و دوست مجتبي است كه بر اين عقيده استوار است كه اگر معلولان تلاش كنند كه شاد زندگي كنند، بسياري از مشكلات آنها به خودي خود حل مي شود. پوريا خود را معلول نمي داند و با تبسمي بر لب مي گويد: «معلول واقعي كسي است كه فكر مي كند افرادي كه ناتواني جسمي دارند، حق استفاده از جنگل و طبيعت را ندارند. من كه احساس مي كنم توانايي انجام هر كاري را دارم و همواره در حال اثبات اين موضوع به اطرافيانم هستم.»
در لحظه وداع با جنگل خجير، بادها هم شروع به وزيدن مي كنند و گويي شاخه ها نيز براي معلولان دست تكان مي دهند و از آنها خداحافظي مي كنند. معلوم نيست كه تور بعدي گردشگري معلولان در كدام گوشه اين مرز پرگهر برگزار مي شود. اما اميدوارم هر جا كه مي رويم، مسئولان آن مكان تفريحي، به ياد داشته باشند كه اين حق طبيعي بيش از چهار ميليون معلول جسمي حركتي در ايران است كه از زيبايي هاي سرزمين شان، ديدن كنند اما اگر نگاهي اجمالي به اماكن تاريخي بيندازيد، به راحتي مي بينيد كه تردد در اين گونه بناهاي باستاني، تا چه ميزان با وضعيت تردد معلولان ايراني بيگانه است.

 



اخبار هفته

پايگاه تعويض كتاب در غرفه هاي بازيافت
شهردار منطقه 8 از راه اندازي پايگاه تعويض كتاب در غرفه هاي بازيافت سطح منطقه خبر داد.
محمدمهدي شادآلويي گفت: هدف از برگزاري اين قبيل پايگاه ها ترويج فرهنگ تفكيك و اهميت دادن به پسماندهاي خشك به ويژه كاغذ در جلوگيري از قطع درختان است.
وي افزود: شهروندان با مراجعه به غرفه هاي بازيافت و ارائه پسماندهاي خشك اقلام بهداشتي دريافت و يا درصورت داشتن كارت بانك ، كارت آنان شارژ خواهدشد.
توسعه مزرعه خانواده در منطقه14
با احداث بيش از 1500مترمربع مزرعه خانواده شهروندان مي توانند زراعت كنند.
به گفته علي محمدنژاد شهردار منطقه14، بيش از 1500مترمربع زمين هاي كرت بندي شده در بوستان هاي زيتون و نارنج در اختيار شهروندان قرارمي گيرد.
وي با اشاره به اهدا انواع بذر نشا و قلمه به علاقه مندان زراعت افزود: همچنين روش هاي كاشت، داشت و برداشت توسط كارشناسان فضاي سبز آموزش داده مي شود.
بازپيرايي 25 بوستان در منطقه15
معاونت امور شهري و فضاي سبز شهرداري منطقه15 از بازپيرايي 25 بوستان در منطقه 15 خبر داد.
ساسان مسعودي گفت: اين بازپيرايي شامل اجراي شبكه معابر، آب نما، سرويس بهداشتي، مبلمان پاركها، روشنايي، كاشت فضاي سبز و نصب وسايل بازي بوده است.
او همچنين از احداث 5 آب نما خبر داد و گفت: احداث باغ راه و پياده راه از ديگر موارد است.
اجراي طرح هاي عمراني در محله رستم آباد
شهردار ناحيه يك شهرداري منطقه يك تهران گفت: به منظور افزايش سرانه خدمات شهري 46 طرح عمران شهري در قالب سند توسعه محلات اجرا شد.
مهندس عليرضا كيانپور افزود: از مجموع 46 طرح مصوب در سند توسعه محله رستم آباد - فرمانيه حدود 30 طرح فني و عمراني از جمله بازسازي پياده روهاي بوستان صدر، پياده روسازي غرب خيابان شهيد بازدار، مرمت و بازسازي نهر خيابان پاسداران و ترميم گاردريل هاي بزرگراه ورودي شهري شهيدصدر اجرا شد.
نماد دشت كربلا
در ميدان امام حسين(ع)
قائم مقام شهردار منطقه 7 از طراحي و اجراي نمادي از
72 شهيد دشت كربلا و واقعه عاشورا در طرح ساماندهي ميدان امام حسين(ع) خبر داد.
دكترسيدعلي مفاخريان گفت: طرحي كه براي كف ميدان امام حسين(ع) و ظاهر آن درنظر گرفته شده است، از برداشت ذهني ما نسبت به واقعه كربلا و عاشورا نشأت مي گيرد.
وي افزود: 72 قطاع مساحت اين ميدان وسيع را تشكيل مي دهد كه به نوعي نمادي از 72 شهيد دشت كربلا و واقعه عاشوراست.
مفاخريان افزود: در مسير اين قطاع ها خيمه گاه هايي نصب خواهدشد كه به عنوان سايه بان براي رهگذران استفاده شده و به شكلي تداعي كننده بازارچه هاي سنتي است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14