(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 10 مرداد 1390- شماره 19988

شعر
صهيونيسم و ادبيات جهان «قسمت اول»



شعر

مبارك باد آمد...
مبارك باد آمد ماه روزه
رهت خوش باد، اي همراه روزه
شدم بربام تا مه را ببينم
كه بودم من به جان دلخواه روزه
نظر كردم كلاه از سر بيفتاد
سرم را مست كرد آن شاه روزه
مسلمانان، سرم مست است از آن روز
زهي اقبال و بخت و جاه روزه
به جز اين ماه، ماهي هست پنهان
نهان چون ترك در خرگاه روزه
بدان مه ره برد آن كس كه آيد
درين مه خوش به خرمنگاه روزه
رخ چون اطلسش گر زرد گردد
بپوشد خلعت از ديباه روزه
دعاها اندرين مه مستجاب است
فلكها را بدرد آه روزه
چو يوسف ملك مصر عشق گيرد
كسي كو صبر كرد در چاه روزه
سحوري كم زن اي نطق و خمش آن
ز روزه خود شوند آگاه روزه
(كليات شمس، جزء پنجم)

 



صهيونيسم و ادبيات جهان «قسمت اول»

مجتبي حبيبي
فرقه اي كه به نام «يهوديت» در سال 1897 در گردهمايي نخبگان يهودي در شهر «بال» سويس «صهيونيسم» خوانده شد با مديريت يك داستان نويس و روزنامه نگار به نام «تئودور هرتصل» رقم خورد. نظريه پردازان، رباخواران و بانكداران، فلاسفه، روان شناسان و جامعه شناسان و... جملگي آن را پذيرفتند كه در ميان آنها، باز هم كساني چون «ديسراييلي» داستان نويس و نخست وزير دو دوره بريتانيا، «اميل زولا» رمان نويس فرانسوي و... ديگر نويسندگان نامدار اروپايي و آمريكايي «ياكوب شيف» و... بودند. ادبيات صهيونيستي چندين دهه پيش از اعلاميه «بالفور» در سال 1917، تصويب موجوديت اسراييل در كادر رهبري حزب كمونيست شوروي به درخواست «ميخاييل كالي» نخست وزير وقت آن كشور در سال 1936، تلاش هاي «هري ترومن» رئيس جمهور يهودي آمريكا در سال هاي 1944 به بعد و حمايت ايشان از پيدايش «سرزميني براي يك قوم» در سازمان ملل و... زمينه هاي مساعد را فراهم كرده بود. ما در اين گفتار كوشش خواهيم كرد تا زمينه هاي بر جاي مانده از تنها كتاب منتشر شده در اين عرصه را در ميان اعراب و مسلمانان «نگاهي به ادبيات صهيونيسم» نوشته «غسان كنفاني» (انتشارات برگ 1365) را پوشش داده، آن را تا به امروز امتداد دهيم. همچنين ادبيات معاصر يهودستايانه و غيريهودياني كه به خدمت صهيونيسم درآمده اند و مؤثر واقع شده اند را به خواننده علاقه مند آشنا سازيم. گستردگي جمعيت هاي سري در خدمت صهيونيسم به مراتب بيش از (1965) زماني كه كنفاني كتاب را نوشته، بوده و هست. از طرفي دو عنوان بندي بزرگ هم كل اين بررسي را دربرمي گيرد: 1-ادبيات صهيونيستي پيش از 1948 كه اين فرقه سعي دارد با مظلوم نمايي «سرزميني را براي ملتي» پيدا كند. 2-دوره اي كه صهيونيسم چه در ادعا و چه در عمل، آشكار و يا پنهان از سردمداران جهان، امتيازهاي برتري طلبانه مي گيرد.
صهيونيسم در قرون قبل از هيجدهم در لايه هاي سازمان هاي زيرزميني «فراماسونري، شواليه ها، كابالايي ها و...» بيرون مي آيد و در قرن نوزدهم با متحد كردن يهوديان بر محور زبان «عبري» پايه هاي بيانيه «بال» سوييس را مستحكم تر مي كند: «... بيشترين سهم ملي كردن زبان عبري، به يكي از پيشتازان صهيونيسم به نام احدهاآم برمي گردد. اين شخص با نوشتن مقالاتي توانست، اثر باقي مانده از «دعوت براي ادغام» يهوديان اروپاي شرقي را در جامعه اي كه مي زيستند، از ميان ببرد. او جمله اي مشهور به عنوان «آخرين يهودي و نخستين عبري»، دارد كه بعدها در ميدان مبارزه، به ويژه مبارزات فرهنگي، به شعار صهيونيسم تبديل مي شود. در حمله هاي مستمر صهيونيسم، عليه يهودياني كه به زبان غيرعبري پاي بند بودند، اين آرمان، يكي كردن زبان، آشكارتر است. از زبان هاي مورد حمله صهيونيسم مي توان به «ييديش» اشاره كرد كه در ميان يهوديان اروپاي شرقي رواج داشت، و آميخته اي از واژه هاي عبري، آلماني و اسلاو بود. اين در حالي است كه بن گوريون، زبان مزبور را روزي «ظرفي در برگيرنده آثار يهوديان شرقي و آلمان، و زباني بر كاوش گري هاي مذهبي، علمي و سياسي در روسيه، لهستان، ليتواني و لتوني» خوانده بود. براي اين كه زبان عبري بتواند به وظيفه سياسي خود عمل نمايد، صهيونيست ها، بسيار لازم مي دانستند كه به نقش زباني مانند «ييديش»، در زندگي روزمره يهوديان خاتمه دهند...»با تثبيت زبان، صهيونيسم از خطر «ادغام در ملل ديگر» رها مي شود. دوره تهاجم قرن نوزدهم بعد از «ملت سازي» شروع مي شود و در صور مختلف ادبي و هنري در ادبيات نمايشي «برادوي»، در سينماي هاليوود، در رمان نويسي و... شاخص تر مي گردد.
اين همه دست آورد از دكترين دوره روشنگري اروپاست كه از قرون شانزدهم به بعد توسط يهوديان و يا جمعيت هاي سري وابسته به آنان نشو و نما يافته بود. آنها انقلاب كبير فرانسه، جنبش كالونيسم مذهبي، انقلاب 1918 آلمان، انقلاب اكتبر شوروي 1917 و... را رهبري كرده بودند. در منطقه خاورميانه از ديرباز جهان گشاياني چون چنگيز، آتيلا، ناپلئون و... به صهيونيسم تاريخي خدمت كرده بودند و انقلاب هايي چون «ترك هاي جوان» امپراتوري عثماني را پيش پاي صهيونيسم قرباني كرده بودند.
بنابراين بعد از كنفرانس «سايكس پيكو» در سال 1919 زمينه هاي گوناگون ايجاد «اسراييل» در فلسطين تحت قيموميت انگلستان فراهم گرديد.
¤¤¤
يهوديان در ادوار گذشته
«قوم سيزدهم» يا خزرها «اشكنازي» يهودياني بوده اند كه از اقوام اوليه ترك ها و ايلغارها بودند: «... در حدود سال 740ميلادي پادشاه خزر و هيئت مشاورانش تصميم گرفتند كه مذهبي براي افراد قبيله شان دست و پا كنند. سرانجام براي در امان ماندن از خشم مسيحيان و مسلمانان، يهوديت را پذيرفتند. خزرها ساكن نيمه شمالي جبال اورال و پايتخت شان «اتيل» بود. دوره پادشاهي آنها در قرن هاي 8 و 9و 10 ميلادي بود.
پادشاهان معروف شان عبارت بودند از: بولان شاه و پسرش، عباديه شاه و پسرش، جوزيف شاه. روس ها در سال 1066 به پادشاهي خزرها پايان داده اند و آنها در روسيه و كشورهاي اروپاي شرقي پراكنده مي شوند. با كشف آمريكا به وسيله كريستف كلمب يهودي، عده اي هم رهسپار آمريكا مي شوند.» درحال حاضر از جمعيت سيزده ميليون و شش صد هزار نفري يهودي، 90درصد اشكنازي ها و كمتر از 10درصد را «سفارودي»ها هستند كه از نژاد سامي اند و پيش از گردهم آمدن در فلسطين، از جنوب اروپا و خاورميانه در قسطنطنيه گرد آمده و وارد آن سرزمين مي شوند. جمعيت دو يا سه درصدي يهوديان سياه پوست كه به «فلاشه»ها معروفند چه در كشورهاي آفريقايي و چه در داخل سرزمين اشغال شده فلسطين، يهوديان درجه سه ناميده مي شوند.
¤¤¤
تروريسم تاريخي- سياسي
خزري ها كه خود از اقوام ترك آسياي دور بودند و با ايلغارها، مغول ها و تاتارها روابط نژادي داشتند، به تحريك آنان پرداخته، بارها روسيه را تا مرز نابودي فرو برده بودند. با سقوط آخرين پادشاه خزري ها «يافث بلون» و قدرت مندتر گرديدن امپراتوري روسيه «اوليگ»، خزري ها شيوه ترورهاي سازمان يافته را اعمال مي كنند. اولين ترور خزري ها در سال 1157 با كشتن پادشاه روسيه «آندره» اتفاق مي افتد. خزري ها در اين دوره قدرت حاكميت ملي روس ها را با تحريك مغول ها به سركردگي چنگيزخان در سال1236 ميلادي درهم مي كوبند. بديهي است كه تمامي سرزمين هاي متمدن اطراف روسيه، ايران و هند و شرق اروپا چپاول مي شوند. جان گرفتن دوباره حاكميت ملي روس ها تا سال 1613 كه سلسله «ميشل رومانوف»ها بر سر كار آيند به تعويق مي افتد. در اين دوره كه هم زمان با روشنگري و مدرنيسم در اروپاست، يهوديان، روشنفكران و افراد بانفوذ را به خدمت اهداف خود درآوردند. لرمانتف پوشكين و... معاصران مونتسكيو، ولتر، ديدرو، مارا، روسو و... در اروپا بودند و اهرم هايي براي فشار به دولت رومانوف ها به شمار مي آمدند. تروريسم يهودي در سال1801 امپراتور «پول» را از حكومت ساقط مي كند. امپراتور جايگزين «آلكساندر» مدام در برابر يهوديان تمكين مي كند. امپراتور بعدي تا به خود آيد و بر همه امور تسلط يابد جنگ جهاني اول كه اداره كنندگان آن يهوديان بوده اند به راه مي افتد. قابل توجه است كه جمعيت كمتر از پنج درصدي يهوديان بعد از ترور امپراتور وقت (1881) در سال 1897 هم زمان با اعلام «صهيونيسم سياسي» در شهر بال سويس، در روسيه كنگره كارگران اشتراكي يهودي برگزار مي گردد. روسيه در جنگ با ژاپن با سرمايه هاي بانك هاي روچيلد در 1904 شكست مي خورد. پيامد آن انقلاب ماسوني 1905، جنگ جهاني اول و پيروزي انقلاب اكتبر 1917 به عنوان رئوس دستاورد يهوديان از روسيه است. طبيعي است كه اسناد و كتاب مصروف به «پروتكل هاي دانشوران يهود» به وسيله پليس تزاري روسيه در سال 1902 كشف مي شود. سران انقلاب اكتبر به غير از لنين همه يهودي بودند و قدرت را در دست مي گيرند. بعد از مرگ مشكوك لنين در سال 1924، رهبري حزب به استالين سپرده مي شود كه زني يهودي داشت و اداره واقعي امور به دست «بريا»ي يهودي سپرده مي شود. مرگ مشكوك استالين و ادعاي معروف يهوديان كه استالين درصدد نسل كشي يهوديان بود سنگ بناي اعمال تروريسم يهوديان عليه ملتها مي شود.
انقلاب كبير فرانسه
اسامي زير برخي از چهره هاي شاخص و ماسون انقلاب فرانسه است: 1-بريزوت: رئيس ژيروندن ها 2-ژرله: از اعضاء مجلس مؤسسان
3-گارا: از اعضاي مجلس مؤسسان 4-لويي ميشل لوپله تي: رئيس پارلمان پاريس، رئيس مجلس ملي و عضو لژ پارفيت 5-ميرابو: خطيب معروف 6-دانتون: از چهره هاي مشهور
7-كامفور: فردي انقلابي با ديدگاههاي علمي و فكري 8-سن اتين: يكي از اعضاء برجسته ژيروندون ها 9-كندورسه: فيلسوف و... ناپلئون بناپارت. ناپلئون را در ميان رهبران سياسي، اولين حامي كشور يهودي به شمار آورده اند. او در سال 1806 تمام يهوديان متنفذ فرانسوي را وادار كرد كه در بيانيه اي وفاداري خود را به فرانسه اعلام دارند و تاكيد كنند كه «يهوديت» فقط «دين» آنهاست. البته در اين اقدام ناپلئون منافع آشكار و نهان زيادي نهفته بود مثلا اينكه ناپلئون از وفاداري يهوديان نسبت به خود مطمئن شود. حمله موفقيت آميز محمدعلي پاشا (خديو مصر) به سوريه نزديك بود حكومت عثماني را منقرض كند. غربي ها براي خنثي كردن اين حمله به اتفاق مداخله نظامي كردند و محمدعلي پاشا را وادار به فراخواني ارتش خود نمودند. در اين شرايط، سران اروپايي آمادگي تقسيمات نوين خاورميانه را نداشتند. مقامات انگلستان فكر مي كردند كه يهوديان با عشق و اشتياقي كه به صهيون (بيت المقدس) دارند، به سرعت از پيشنهاد ناپلئون استقبال خواهند كرد. اما اين انديشه سياسي- صهيونيستي هنوز براي شهروندان يهودي- اروپايي توجيه ناپذير بود كه از امكانات زيستي در اروپا دست بكشند و به بيابان هاي فلسطين مهاجرت كنند. به رغم مخالفت رهبران، شهروندان يهودي- ماسون كه بر دولت هاي فرانسه و انگلستان نفوذ داشتند، دست از فعاليت نكشيدند. در سال 1842 كنسول گري انگلستان در بيت المقدس افتتاح شد و در سال 1848 بيانيه اي صادر كرد كه انگلستان تنها حمايت كننده از اتباع يهودي- روسي مقيم فلسطين است. مغز متفكر ايجاد كشور يهودي در فلسطين نخست وزير وقت انگلستان «پالمرستون» در تاريخ 11 اوت 1840 به سفير انگلستان در استانبول نوشت: «در اين روزها بين يهوديان اروپا فكر بازگشت به فلسطين تقويت شده است. اگر بازگشت يهوديان به فلسطين با موافقت سلطان عثماني صورت بگيرد اين امر مانع بسيار خوبي را در برابر طرح هاي شريرانه محمدعلي پاشا و بازماندگان او به وجود آورد.» اين توصيه ها با نخست وزيري «دميراييلي» پي گيري بيشتري مي يابد. دميراييلي به «سرلاورنس اليونف» ديپلمات برجسته انگليسي دستور مي دهد كه طرح جديدي براي تأسيس كشور يهودي در فلسطين پياده كند. هم او پيشنهاد مي كند كه در مرحله اول يك شركت بهره برداري در سرزمين هاي فلسطين تشكيل شود و رأي سلطان عثماني را جلب كنند. تا يهوديان بيشتري به فلسطين گسيل شوند. رشوه هاي سخاوت مندانه از جانب وزير خارجه وقت انگلستان و صهيونيسم به رهبري «هرتصل» باعث نرم شدن تصميم هاي سلطان مي شود. طرح ايجاد اسرائيل در سرزمين فلسطين در سال 1878 در دستور كار كشورهاي اروپايي گنجانده مي گردد. طرح هاي فرانسه، انگلستان، آلمان و... براي استمرار سلطه منافع غربي در ايجاد «اسرائيل» به كار گرفته مي شوند و جنگ جهاني اول با فروپاشي امپراتوري روسيه و عثماني، نقشه سياسي خاورميانه را دچار تغييرات بزرگ مي گرداند...

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14