(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 17 مرداد 1390- شماره 19994

 شعر
ادبيات و صهيونيسم يهودي سرگردان؛ هم اصطلاح سازي و هم نظريه پردازي - قسمت دوم
داستان رهايي از فرقه اي شوم



شعر

بيا تو كه مشتاق رحمتي ...
در باز شد بيا تو كه مشتاق رحمتي
اي بنده اي كه تشنه ي فيض و عنايتي
ماه صيام و مركب عزت فرارسيد
پا در ركاب كن پي درك كرامتي
ازلطف يار سفره ي رحمت گشوده شد
بنشين كنار سفره اگر اهل طاعتي
اين ماه بر دعاي توافزون سزا دهند
يا رب بده به درك ثوابش لياقتي
اين ماه جلوه گاه خداخواهي علي (ع) ست
شبهاي كوفه دارد از اين سر حكايتي
آنگاه قدر مرهم دلهاي خسته شد
تا بست بو تراب به محراب قامتي
زان ضربتي كه برسر آن مقتدي زدند
شبهاي قدريافته قدرو وجاهتي
جانها به لب رسيد زفرياد قدسيان
وقتي شنيد «قد قتل» از بي عدالتي
زان پس كسي نواي حزيني نمي شنيد
زان پس نبود خسته دلان را حمايتي
اي روزگار تا ابدالدهر ناله كن
گر طالب سعادت روز... قيامتي
محمد ابوالفضلي
متخلص به «منصور كاشاني»

 



ادبيات و صهيونيسم يهودي سرگردان؛ هم اصطلاح سازي و هم نظريه پردازي - قسمت دوم

مجتبي حبيبي
يهودي سرگردان، نويسنده: اوژن سو
(1804- 1875)، مترجم: هادي عادلپور-
نشر: دبير، چاپ اول .1381
اولين ترجمه فارسي كتاب «يهودي سرگردان» توسط حسين مستعان 1327 انجام گرفته است كه مقارن با بنيان گذاري صهيونيسم در فلسطين است. البته بايد درنظر داشت كه جمعيت حدود يك و نيم درصدي يهوديان فرانسه از زمان گسترش آشوب هاي پروتستان ها و سپس فعال شدن جمعيت هاي سري فراماسونري پيوسته در تاريخ معاصر (بعد از رنسانس) فرانسه اكثريت پست هاي مهم دولتي (رياست جمهوري، نخست وزيري، سران احزاب و...) و مذهبي را در اختيار داشته اند. رمان يهودي سرگردان را به سبب شرايط چاپ در كنار رمان «ابراهيم- نوشته كيه ركه گارد» مي توان از قديمي ترين رمان هاي ويژه يهودي محسوب كرد. يهودي سرگردان در شرايط بعد از چاپ، هم اصطلاح سازي «يهودي سرگردان» مي كند و در زبان ملت ها جلب ترحم براي يهوديان ايجاد مي كند و هم از نظر ادبي الگويي براي ساخت آثار هنري واقع مي شود. در اين رمان تأكيد مي شود:
يك- هولوكاست يهوديان توسط مسيحيان از قرن اول ميلادي شروع شده و به قرن نوزدهم كشيده شده و همچنان ادامه دارد. دو- يهوديان همواره در معرض قتل، شكنجه، انگيزاسيون اند و وادار به تغيير نام، دين، دارايي و سلب آزادي از خود شده اند. سه- ادامه بقاء يهوديان از طريق پدري با انقطاع هاي ادواري و مستمر روبه رو بوده و تنها مادران در حفظ نسل موفق بوده اند. چهار- تمام پايه هاي ديني مسيحي (كاتوليك و فرقه هاي آن )به خشونت، نيرنگ و نسل كشي ديگر اديان به ويژه يهوديان آلوده است. پنج- يهوديان هميشه و همه جا آدم هاي كوشا، مفيد، اهل دانش و تجربه به ويژه در امور اقتصادي بوده اند. شش- دو روح سرگردان كه به مسيح(ع) خدمت كرده اند و از يهودي كشي انتقام گرفته اند عبارتند از: اول؛ مسيح(ع) كه پيروان خون ريز خود را با وبا به صورت جمعي مجازات كرده و هم به صورت فردي حافظ نسل يهوديان بوده است. دوم؛ مريم مجدليه كه بنا به تكرار روايت يهوديت از تاريخ با مسيح(ع) ازدواج كرده (مسيح يهودي بعد از آوردن شرع جديد با ازدواج خود با مريم يهوديت برگشته است) روح او به عنوان خواهر مقدس حافظ يهوديان است. در رمان يهودي سرگردان مسيح جاودانه مي ماند اما مريم مجدليه با كشته شدن شش نفر از هفت نفر خاندان «ماريوس رن پن» از خداوند آمرزش طلبيده به ارواح آن شش نفر اضافه مي شود. هفت-سران ممالك روسيه، ايتاليا و آلمان هميشه در آنتي سيميتزم (يهودي آزاري) پابرجا بوده اند. هشت- انگلستان هميشه مرموز، استعمارگر و بي رحم عليه يهوديان بوده است.
فصل بندي ها و ساختار رمان:
در پيشگفتار اشاره مي شود كه «اوژن سو» قرارداد نوشتن سالانه ده كتاب با ناشر داشته است كه در آن سال موفق به نوشتن هفت كتاب مي شود. اين نكته يادآوري مي كند كه رمان «يهودي سرگردان» همزمان (تقريبي) با «سه تفنگدار» و... نوشته شده و از همان شيوه مطول نويسي دوره خود تبعيت كرده است. نويسنده به صراحت شخصيت هاي مثبت خود را با زيباترين صفت ها مي ستايد و در مقابل همه واژه هاي نفرين و دشنام و تحقير را به شخصيت هاي منفي نسبت مي دهد. به رغم مرزبندي هاي مشخص سبك رمانتيك (شخصيت ها با صفات ثابت پاي به عرصه رمان مي گذارند و درپايان هم به غيراز آنچه از اول مي نمايند تغيير ديگري نمي پذيرند) كه اهداف و برنامه هاي طرفين مثبت و منفي از پيش تعيين شده است. فصل بندي هاي پرتعليق و درعين حال به فراخور نياز «عمل ونمايش» با استادي و مهارت انجام گرفته است. همين شيوه حوصله خواننده امروزي را هم سرنمي برد. از ديگر جنبه هاي برجسته رمان مي توان پويايي صحنه ها، پرحادثه بودن موضوع، جنبه هاي اسرار آميز از دو زمان به فاصله بيش از150 سال (وصيت نامه رن پن در دهم فوريه 1632 نوشته شده و تاكيد شده است كه در روز 13فوريه 1832 وارثان گرد هم آمده اموال تقسيم كنند) اشاره كرد.ساختار سري و سلسله مراتب ژزوئيت ها (دستگاه پاپي رم) به نحوي وحشت انگيز به نمايش گذاشته مي شود تا بيشترين رغبت و كنجكاوي خواننده را برانگيزد. گستره سرزميني نيز يكي از عوامل پويايي رمان است. داستان با «داگوبر» و دو دختر چهارده ساله عزادار از مرگ مادرشان در طي راهپيمايي آن ها از سيبري تا پاريس است كه با زندگي پدر دختر دو قلوها (ژنرال سيمون) درهندوستان،اندونزي و با كشيش هاي ژزوئيت در ايتاليا تعقيب مي شود. آشوب هاي كارگري دوره اول سرمايه داري، زندگي هاي تغيير يافته زمينداران به سرمايه داري نوپا، جنگ هاي استعماري انگليسي ها در هندوستان و آسياي جنوبي و جنگ هاي دوره ناپلئون از حوادث رمان است.
حوادث اصلي از زمستان سيبري تا زمستان شهر پاريس در حدود يك سال روي مي دهد.
دراين اثر، يهوديان (ران پن در قرن هفدهم عمليات بانكي و سهام را به نوعي مدرنيزه مي كند)، «فرانسواها رودي درپاريس قرن نوزدهم نمونه موفق و عادل و مبتكر كارخانه داري و توليد است، دو دختر ژنرال سيمون (رز و بلانش) نمونه ايثار مطلق هستند كه جان شان را به قصد كمك به مستخدم شان دربيمارستان با سرايت وبا ازدست مي دهند، دوشيزه «آدرين كوردوويل» يك اشراف زاده با افكار و عملكرد آزاديخواهانه است، «جلما» فرزند «كاجاسنيك» شاه مقتول هندوستان، شجاع وپاكدامن و ايثارگر است، «ژاك دورنو» يك كارگر ساده دل و ايثارگر است و «گابريل» يتيم از كوچه پيدا شده نمونه كامل يك كشيش ايماني است كه حرف و عملش هميشه يكسان است. همه اين افراد در پيوند حريصانه كشيش ها، كاردينال ها و اسقف ها، مردان و زنان شرور و مزدور آنان از بين مي روند تا مبلغ به ارث رسيده دويست و دوازده ميليون فرانكي به جمعيت ژزوئيت ها برسد اما غافل از اينكه امانتدار اين اموال (ساموئل نسل سوم امانتداري از رن پن يهودي) گاو صندوق را به آتش مي كشد تا آن دستگاه جهنمي روحانيت مسيحي به آن دسترسي پيدا نكنند. ساموئل يهودي اجساد هر شش نفر را هم با دادن سكه طلا به نگهبانان گورستان ها به يك ساختمان انتقال مي دهد. سير حوادث بسيار منسجم و طراحي شده پيش مي رود. با حركت داگوبر و دو دختر ژنرال (داگوبر به عنوان سرباز در دوره ناپلئون خدمت مي كرده) شخصي به نام «موروك- رام كننده حيوانات وحشي) اموال و نشانه هاي او و بچه ها را مي دزدند و خودشان را نيز در شهر لايپزيك آلمان به زندان مي افكنند. داگوبر و دختران به وسيله روح يهودي سرگردان از آن زندان فرار مي كنند و قبل از موعد مقرر به منزل داگوبر مي رسند. شاهزاده جلما از هندوستان با گمارده شدن جاسوسي به عنوان خدمتكار به پاريس مي رسد. در بندر كه قصر «كولومب» در آنجا ساخته شده است و مسافران دو كشتي تصادف كرده در معرض نابودي اند، كشيش جوان «گابريل» كه زن داگوبر او را بزرگ كرده است به نجات جلما و دختران ژنرال و داگوبر دست مي زند. تا اين هفت نفر همديگر را بشناسند و قبل از ساعت 12 در روز و محل مقرر شده در وصيت نامه برسند، عوامل ژزوئيت ها هر كدام را به نوعي گرفتار مي كنند تا تنها گابريل به آنجا برسد. چون پيشاپيش از او دستخط گرفته بودند كه ارثيه را به نام جمعيت و به كشيش آگريني واگذار مي كند. در اينجا تنها آن زن روح سرگردان وصيت نامه تازه تري به دست مأمور ثبت مي دهد كه در آن تاريخ اول ژوئن قيد شده است و باز هم براي بقيه فرصتي وجود دارد تا در آن وعده ديدار حضور به هم رسانند. در اين فاصله ژاك دورنو كارگر را در ميخوارگي از پاي درمي آورند. فرانسواها رودي را با تحريك كارگران ديگر كارخانه ها به يأس رسانده او را تارك دنيا ساخته و دستخط بخشش اموالش را به جمعيت ژزوئيت ها مي گيرند. جلما را در توطئه درگير مي كنند كه در نتيجه آن جلما و آدرين كوردوويل با هم زهر خورده و در كنار هم مي ميرند. دختران ژنرال را با برانگيختن احساس همدردي شان با وبازدگان به بيمارستان كشانده هر دو مبتلا شده و دقايقي بعد مي ميرند. آخرين بازمانده «گابريل كشيش» هم چون خلع لباس شده است در انزوا، تنها كارهاي خيرخواهانه انجام مي دهد. با اين حال ساموئل يهودي پول ها را به آتش مي كشد. در اول داستان «رودن» منشي كشيش آگريني است. بعد از شكست در ضبط 212 ميليون فرانك، آگريني منشي و رودن رييس مي شود. نقشه او دامن زدن به عواطف و احساسات و حسدهاست كه موفق هم مي شوند. در پايان آگريني مي ميرد. رودن هم سكته كرده مي ميرد و تنها عنصر بازمانده مشاركت در جرم و جنايت، شاهزاده سن ديزيه هم ديوانه مي شود. در رمان يهود سرگردان، سرگرداني قوم يهود از مصر شروع مي شود و در ادامه چه ارواح يهوديان و چه يهودياني كه زنده اند، همه يهودي سرگردانند. چنانچه در فراماسونري دست ساخت يهوديان، روشنفكراني چون هوگو، سياستمداراني چون ناپلئون، سران حزب كمونيست و... را در جمعيت هاي سري فراماسونري تحت انقياد داشتند و از اين رو تعريف هاي هوگو و آلكساندر دوما از رمان اوژن سو تصادفي نيست، چنانچه دهه بعد نويسندگاني چون «آناتول فرانس»، «اميل زولا» و... همين راه را رفتند و موجبات تشكيل اولين گردهمايي سران صهيونيسم در شهر بال سوئيس را در 1897 فراهم ساختند. رايج كردن اصطلاح «يهودي سرگردان» طي سال هاي بعدي با عنوان: «ميهني براي قوم و ملتي پيدا شود» توسط شخصيت هاو سران ممالك مختلف استعماري (بالفور وزير خارجه انگلستان در دهه دوم قرن بيستم، چرچيل در دهه سوم، رؤساي جمهوري آمريكا دراغلب دهه هاي قرن نوزدهم و بيستم) پيگيري شده و سرانجام با قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل در سال 1948 «يهودي سرگردان» صاحب كشوري به نام «اسراييل» مي گردد. ادبيات از ديرباز با دردمندكردن وجدان، اروپاييان را براي جبران اجحافي كه عليه يهوديان به كار بسته اند، تحريك كرده است كه رمان يهودي سرگردان شايد اولين آن باشد.
تعبيرهاي مختلف از روح سرگردان: «... دراين ميان مردي با ابروهاي پرپشت درميان توفان پيش مي آيد و از هيجده قرن پيش ياد مي كند كه فرزندان خواهرش (هفت نفري كه براي رسيدن روز 13 فوريه 1832 در تكاپو هستند) را خطرهاي بسياري تهديد مي كند و بايد آن خطرها رفع گردند. او از خاطرات ابتدايي خود ياد مي كند كه مسيح را از در خانه خود رانده بود. ظهور مسيح شروع آوارگي او و خواهرش شده بود. او بايد در پايان هر قرن زنده مي شد و به كمك يهوديان مي شتافت. بادي شديد او را از مسيرش خارج كرده با نيرويي فوق العاده در جهتي ديگر به پيش مي راند... (تلخيص از فصل هفت) دراين سطور و صحنه هايي ديگر بيان مي شود كه قدرت قاهره كشتن غيريهوديان به اين روح يهودي داده شده است. اوست كه مي تواند ناجي يهوديان و انتقام كش از غيريهوديان باشد. بنابراين مرد با ابروي پرپشت و سياه و زن معصوم و دلسوز يهوديان كه فرزندانش در 18 قرن گذشته (رمان درقرن نوزدهم نوشته شده است) كشته شده اند در كائنات ساكن و از قدرت لايزال خداوند، برخوردارند. در فصل يازدهم از كتاب اول مي خوانيم: «... گابريل كشيش وارد شد. خوشحالي و ابراز احساسات، و هردو متوجه زخم روي پيشاني و بر كف دستان گابريل شدند. گابريل موضوع را مربوط به موعظه خود درميان قبيله وحشي عنوان كرد كه او را بر صليب كشيده بودند و فقط زني سياه پوش به كمكش آمده و وي را رهانيده و خود به سوي آمريكاي شمالي رفته است. داگوبر هم نشاني هاي زن آزاديبخش را در فرارشان از زندان لايپزيك برمي شمارد... (تلخيص شده از فصل شانزدهم). بازهم در تشريح خواهر سرگردان مي خوانيم: «... وقايع زير، روز دوازدهم فوريه، يعني يك روز پيش از آنكه اعضاي خانواده رن پن، يعني آخرين بازماندگان خواهر يهودي سرگردان، در كوچه سن فرانسو از دور هم جمع بشوند اتفاق مي افتد.... (تلخيص از صفحه هاي 288 و 289) يهودي سوزي است كه پشتوانه هياهوي به اصطلاح شش ميليون يهودي در اروپا به وسيله نازيسم بخش ديگر از كتاب القاءكننده يهودي سوزي است كه هم اينك يكي از پايه هاي مظلوم نمايي صهيونيست به شمار مي آيد:
«... داويد سموئل نوه سموئل بزرگ كه رن پن وي را از سوزانده شدن در آتش در پرتغال نجات داده بود و به هنگام محكوم شدن رن پن، سكه هاي طلاي وي را عهده دار شده بود تا 150 سال بعد به بازماندگانش تحويل بشود. تأكيد شده بود كه اين امر نسل به نسل انجام گيرد. هنوز به طلوع آفتاب مانده بود كه سموئل 82 ساله وزنش بت سابا كه 15سال از او كمتر داشت حساب و كتاب كردن خود را درباره اموال امانتي خاندان رن پن آماده كرده و مبلغ 212 ميليون و ... قطعي برآورد كردند. بت سابا به ياد آن روز در سال 1826 افتاده بود كه پسرشان در لهستان شهيد شده بود... (تلخيص از فصل بيستم)
در مقدمه رمان يهودي سرگردان عنوان شده است كه اوژن سو همانند پدر و برادرش در خدمت دربار فرانسه بوده است كه بعد از سي سالگي براي ادامه تحصيل به اسپانيا رفته و چندسال بعد به فرانسه بازمي گردد و كار نويسندگي را شروع مي كند.
¤ ادامه دارد...

 



داستان رهايي از فرقه اي شوم

كتاب «پشت پرده تشكيلات» (خاطرات عضو سابق حزب بهائيت) به دست انتشارات كيهان به چاپ سوم رسيد.
دراين كتاب كه سي وسومين جلد از مجموعه كتاب هاي نيمه پنهان به حساب مي آيد. بهزاد جهانگيري يكي از نجات يافتگان از فرقه بهائيت داستان زندگي خود و رهايي اش را از اين فرقه شوم و استعماري روايت مي كند. اين روايت را سعيد سجادي با قلمي شيوا و داستاني به رشته تحرير درآورده است.
بهزاد جهانگيري يك بهايي زاده است و متولد 1364، درشهر همدان است. سعيد سجادي در يادداشتي دركتاب آورده است:
«آنچه باعث شد علي رغم ضيق وقت؛ كار بازنويسي اين كتاب را بپذيرم به خواب همسرم باز مي گردد كه صبحي با من گفت:«به ياد داري تابستان سال قبل چقدر تلاش كردي تا براي لحظه اي دستت به ضريح مطهر امام هشتم (عليه السلام) برسد، اما به دليل كثرت جمعيت و بيماري ستون مهره هايت به آرزويت نرسيدي؟»
گفتم:
«بله،خب، مثل اينكه لايق نبودم...»
گفت:
«ديشب درخواب ديدم كه تو در خلوت دركنار ضريح مطهر امام رضا (عليه السلام) به خواندن دعا مشغول هستي، بي آنكه حتي يك نفر درحرم باشد».
چند روز بعد در برابر پيشنهاد آقاي جهانگيري قرارگرفتم و با اشتياقي وصف ناپذير خاطرات مطول ايشان را به رشته تحرير درآوردم كه اميدوارم مقبول درگاه حضرت حق و اولياي او بويژه حضرت مهدي(عج) قرار بگيرد كه هر چه نوشتم و ان شاء الله خواهم نوشت همه به شوق گوشه چشمي بوده است و بس...»
جهانگيري دراين كتاب از تشكيلات بي پايه و اساس بهاييان پرده برمي دارد و عنوان مي كند كه بهائيان در طول جنگ براي پيروزي صدام حسين و اشغال كشور دست به دعا بودند و ادعا مي كردند جمهوري اسلامي نابود مي شود.
وي درخاطرات خود، از فساد حاكم برجلسات اعضاي فرقه بهايي مي گويد و جواناني كه به اسلام عشق مي ورزند، اما اعضاي محفل، آنها را با كثيف ترين شيوه ها و روش ها نگه مي دارند و از جواناني مي گويد كه به سوداي زندگي درآمريكا و ادامه تحصيل،بهايي مي شوند و...

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14