(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 20 مرداد 1390- شماره 19997

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
رهبر انقلاب در ديدار دانشجويان و نمايندگان تشكل هاي دانشجويي سراسر كشور:
عدم انحراف ايران از ارزش هاي انقلاب يك استثنا در چند قرن اخير جهان است
تا «9 دي» هست، مشروطه تكرار نمي شود
تظاهرات مردمي يا جولان تروريست هاي مسلح؟!
تبيين علمي ولايت فقيه(9) تعدد نامزدهاي ولايت فقيه
رئيس جمهور: واگذاري سهام عدالت تا 45 ميليون نفر ادامه خواهد يافت
آيت الله آملي لاريجاني:
ورود محموله 9 تني مواد مخدر به كشور بدون پشتوانه قدرت هاي بزرگ امكان پذير نيست
رئيس سازمان بسيج مستضعفين: جوانان حق دارند بدانند كه منافقين چه كرده اند
ميشل عون: دست كشيدن از ايران و مقاومت ، مطالبه آمريكا از سوريه است
امير قطر به ايران مي آيد



رهبر انقلاب در ديدار دانشجويان و نمايندگان تشكل هاي دانشجويي سراسر كشور:
عدم انحراف ايران از ارزش هاي انقلاب يك استثنا در چند قرن اخير جهان است

حدود 2000نفر از دانشجويان و نمايندگان تشكل هاي علمي، فرهنگي، سياسي و صنفي دانشگاه هاي سراسر كشور عصر ديروز با حضرت آيت الله العظمي خامنه اي رهبرمعظم انقلاب اسلامي ديدار كردند.
رهبرانقلاب اسلامي در اين ديدار صميمي و پرنشاط با تشريح روند انحرافات انقلاب هاي جهان به تبيين مفهوم ثبات و استقرار انقلاب اسلامي پرداختند و تاكيد كردند؛ انقلاب عظيم ملت ايران با اهداف مشخصي بوجود آمد و به عنوان يك استثنا در تاريخ چند قرن اخير جهان همچنان همان اهداف و ارزش ها را بدون انحراف پي گيري مي كند.
ايشان اسلام خواهي، استكبارستيزي، حفظ استقلال كشور، كرامت بخشي به انسان، دفاع از مظلوم، پيشرفت و اعتلاي همه جانبه ايران را از اهداف اصلي انقلاب خواندند و با تاكيد بر اتكاي انقلاب اسلامي بر ايمان، اعتقادات، انگيزه ها و عواطف مردم افزودند؛ اين خط مستقيم پس از 32 سال همچنان بدون زاويه ادامه دارد و اين حقيقت پرطراوت معناي واقعي ثبات و استقرار انقلاب است.
در ابتداي اين ديدار 11 نفر از دانشجويان به نمايندگي از تشكل هاي مختلف به بيان ديدگاه هاي جامعه دانشگاهي درباره مسائل مختلف دانشگاهي، علمي، سياسي و فرهنگي پرداختند.
مشروح خبراين ديدار در شماره بعدي روزنامه منتشر خواهد شد.

 



تا «9 دي» هست، مشروطه تكرار نمي شود

حسين قدياني
صداقت، سيادت دارد بر سياست. حتي صريح بودن هم كافي نيست، اگر كه صادق نباشي. صدق، مقدمه صفاست. مردم خوب مي فهمند چه كساني صفا ندارند. وفا ندارند. اهل كوفه اند. اهل تكرار مشروطه اند. مردم بيش از زبان بعضي ها، نگاه به زمان شان مي كنند. اينكه چگونه است حال فعلي شان. مردم براساس ملاك، عمل مي كنند. مي بينند كه خواص در كدام جبهه ايستاده اند. موضع شان چه مي كند با دل دوست. با دل دشمن. چه محكم محك مي زنند مردم، آنان را كه بايد. با اين مردم، اول بايد اهل ذكر بود. تذكر دادن كار راحتي است. شامه نفوس، به خوبي مي سنجد درجه خلوص را. اخلاص بايد داشت حتي در سياست ورزي. به خصوص در سياست ورزي. اصراري اگر بر كار حزبي هست، «خلوص جمعي» مي طلبد. اصراري اگر بر تذكر هست، بايد گاهي به خودمان تذكر بدهيم. گاهي لازم است بابت خيلي چيزها، شجاعت، صراحت، صداقت و اخلاص عذرخواهي داشته باشيم. عذر بخواهيم از ملت، اگر كه برنتافتيم راي شان را. اگر كه «سرگشاده» نامه نوشتيم. ما كه خود، سالار نفس مان نبوديم، چه كار داريم كه نمره باقرخان درعصر مشروطه چه بود؟! مشروط شده هاي فتنه را چه به مشروطه؟! مگر مي توان مشروطه تاريخ را قبول داشت، اما راي مردم زمان خود را نه؟! مانده ام چرا عده اي راي مردم زمان مشروطه را قبول دارند و بلدند از اين راي بر سر مخالفين خود چماق بلند كنند، اما تمكين نمي كنند به راي مردم زمان خودشان؟! جز راي مردم و قانون و عدالت براساس شرع، مشروطه مگر حرف ديگري هم داشت؟!
مشروطه اگر بايد مشروعه باشد، مخالفت با نظر ولي فقيه ديگر چه صيغه اي است؟! چطور تحصن تاريخ در سفارت انگليس كار خوبي نيست، اما اشكالي ندارد BBC از موضع ما خوشحال شود؟! آري! صداقت بر سياست، سيادت دارد، و غير از اين باشد، مي شود مثل همين روزها. مثل نيمه نخست هر ماه مردادي در هر سالي، كه بعضي ها تذكر مي دهند تا مبادا تكرار شود تاريخ مشروطه. ملتي كه كوفه را تكرار نمي كند، بعضي ها نگران تكرار مشروطه اش نباشند. مشروطه كه از كوفه بدتر نبود. اگر ما اهل كوفه نيستيم، پس سطح كلاس ما بالاتر است از اين تذكرات. اگر مشروطه مي خواست تكرار شود، ما ديگر ملت 9 دي نبوديم. مي شديم همان چند نفر آشوب گر عاشورا. اگر كوفه مي خواست تكرار شود، ما فدائيان رهبر نبوديم. مشروطه حتما تكرار مي شد، اگر كه خامنه اي، خميني ديگر نبود. كوفه حتماً تكرار مي شد اگر «سيدعلي» از سلاله «علي» نبود. تكرار مشروطه في المثل يكي هم منوط به اين بود كه ما مي خواستيم بر همان اساس عمل كنيم كه بعضي ها قبلاً تذكر داده بودند؛ دائمي شود رياست جمهوري شان! كمي تا قسمتي، جمهوري اسلامي دست بردارد از آرمان هاي خود! در برابر تحريم، دست از «مقاومت اقتصادي» بردارد و در مقابل تهديد، دست از «مقاومت سياسي» بشويد! هضم شود در اقتصاد جهاني! ايمان بياورد به حاكميت دلار! بپذيرد ديكتاتوري دلار را! كار چنداني به ملل منطقه نداشته باشد! ملك عبدالله را از اعراب بيشتر دوست داشته باشد! حسني مبارك را از اخوان المسلمين! شرم الشيخ را از خالد! مرحوم عرفات را از شهيد شقاقي! رابطه با آمريكا را از خالد مشعل! به جاي جنگ فقر و غنا، غرق شود در روزمرگي هاي ديپلماسي! لبنان خوب است، اما مقاوت حزب الله هزينه دارد! قدس، شريف است، اما نه اندازه توسعه! قبه الصخره بايد آزاد شود، اما قبلش سياست درهاي باز! به جاي اوامر ولي امر، اگر عمل به اين تذكرات كرده بوديم، الان به جاي مشروطه، كوفه تكرار شده بود. خامنه اي اگر در فتنه 88 پاي آراي 40 ميليوني ملت، نيز راي اكثريت نمي ايستاد، مشروطه تكرار نمي شد، گمانم كوفه تكرار مي شد. خامنه اي اما آن مرد نيست كه طوفان خم كند قامتش را. ماهي است كه آرامش مي دهد به ستاره ها در ساحل آسمان. شب شكني مي كند، با رمز بصيرت. ما اگر در همه اين فتن رنگارنگ، مردتر از پدران مان، پاي بيعت مان با جانشين روح الله نمي ايستاديم، مشروطه كجاست؟!...
كوفه تكرار مي شد. مشروطه چيست؟!... مگر ما مرده ايم كوفه تكرار شود؟! مشروطه براي ما فصلي از تاريخ است، اما همه هستي ما و همه تاريخ ما و همه عقل و عشق ما تاريخ درخشان جمهوري اسلامي است. جمهوري اسلامي، يعني يك نظام مردم سالار ديني، كه آرزوي دوردست، رويايي و شايد هم دست نيافتني خوبان عصر مشروطه بود. به ايستادگي ملت ما پاي بيرق ولايت فقيه، حتماً درود مي فرستد آن شيخ شهيد. ما به مشروطه نگاه نداريم، مشروطه به ما نگاه دارد. بخواهيم يا نخواهيم، موضع ما برتر است. مشروطه، آن قسمت خوبش، از جمله فروعات انقلاب اسلامي است. قسم بدي هم دارد اما مشروطه. مشروطه بي مشروعه. مشروطه بي اسلام. مشروطه نامه هاي بي سلام. مشروطه لندن نشينان. مشروطه مواضع دشمن شادكن. مشروطه اختلاف افكني. هم بذر اختلاف بيافكني و هم دعوت كني به وحدت! هم داريوش همايون را از خود خشنودسازي و هم بيم دهي از جريان ضد روحانيت! هم عليه راي پابرهنه ها دست به آشوب و اغتشاش بزني و هم ادعا كني كه غمگين اوضاع معيشتي مردمي! هم سفر استاني قوه مجريه را بكوبي و هم مدعي سختي معيشت مردم باشي! هم اين و هم آن! هم خر و هم خرما! نمي دانم چرا بعضي ها فقط مشروطه تاريخ را قبول دارند، اما راي مردم زمان خود را شرط نمي دانند و تقلب مي خوانند؟! البته كه دولت مستقر، لااقل در زمينه اقتصاد مردم، از دول سازندگي و اصلاحات بهتر عمل كرده است. خوشبختانه يا متأسفانه و حداقل در زمينه خدمت رساني، حتماً محمود احمدي نژاد از آقايان هاشمي و خاتمي، كارنامه بسيار بهتري دارد. علي لاريجاني به نسبت شيخ اصلاحات، حتماً رئيس مجلس بهتري است. قاليباف حتماً در مقام مقايسه با شهرداران دول سازندگي و اصلاحات، كارنامه بهتري دارد، مگر قابل مقايسه است كارنامه اصلاح طلبي با اصولگرايي؟! كدام جريان و كدام دولت و كدام قوه مجريه و كدام قوه مقننه جرئت كرد كه اجرا كند طرح هدفمندي يارانه ها را؟! ما كه به خاطر خوبي هاي رئيس قوه مجريه، نمي توانيم منتقدش باشيم! حتي مي خواهم بگويم؛ بي بصيرت ترين نمايندگان مجلس كنوني، حتما از متحصنين مجلس ششم با آبروترند. تحصن شرم آوري كه در سفارت روباه پير نبود؛ رسما در آغوش دشمن بود. حال مضحك و خنده دار نيست كه شخصي از همان جماعت، در فلان روزنامه بيم دارد مي دهد جامعه را كه مبادا تكرار شود مشروطه؟! همين شخص ادعا كرده حزب منحله مشاركت، اپوزيسيون نجيب است! (پيش بيني من: خنده ممتد شما خوانندگان عزيز!!) البته من فقط به يك معني قبول مي كنم اين ادعا را، چرا كه سال ها پيش از اين، يكي از خودهاشان برداشت نوشت كه اصلاح طلبان مثل اسب هاي درشكه مي مانند كه در سربالايي، همديگر را گاز مي گيرند و به هم لگد مي زنند! اين فرد البته در وصف دوستان خود، اشاره به ديگر صفت اسب، يعني نجابت، نكرده بود!! الحمدلله اين «لگدپراني نجيبانه» را خودشان به خودشان گفتند؛ من نگفتم كه مصداق بي بصيرتي باشد!! علي ايحال گذشت دوره اسب و درشكه و صدالبته الاغ لقي به نام «تروا» كه هر چه منتظر مانديم، بالاي برج آزادي ننشست تا بفهميم ميزان نجابتش را! الان دوره جمهوري اسلامي است. الان دوره انرژي هسته اي است. الان دوره نانوتكنولوژي است. نه دوره اسب است و نه زمان اسب بخار. الان دوره «سجيل» و «شهاب» و «اميد» است. الان اسرائيل مثل سگ از جمهوري اسلامي مي ترسد. الان اسراييل بايد به جاي كودكان غزه ننه مرده هاي اشغالگر را در خيابان هاي تل آويو آرام كند. آقاي نتانياهو! نخواستيم جمهوري اسلامي را سرنگون كني، مراقب باش سرنگون تر از اين نشوي! الان آمريكا بايد بدون پشتوانه دلار بزند و خاك عالم بر سر آن فتنه گري كه در فتنه 88 به پشتوانه يك پول بدون پشتوانه مي خواست عرض خود برد و زحمتي هم به ما ندهد! الان دوره سقوط ديكتاتورهاي اقتصادي مثل دلار و قفس نشيني ديكتاتورهاي سياسي همچون حسني مبارك است. الان دوره بيداري اسلامي است. الان دوره نتيجه دادن مقاومت است. الان محبوب ترين فرد جهان اسلام، افتخار مي كند كه دست بوس رهبر ماست. الان اخوان به خامنه اي ما مي گويد «امام خامنه اي» الان «امام» در مفهوم «خامنه اي» مستتر است. خامنه اي يعني امام. يعني خميني. الان بيداري اسلامي دارد نان حكومت حكيمانه ماه پاره علوي تبار ما را مي خورد. الان عباس نگهدار است خامنه اي. اين كه مشروطه نبايد تكرار شود، تذكر خوبي است، اما كلاس كار ملت ما، ولايت فقيه ما، ولي فقيه ما، خون شهداي ما، بسيج ما و سپاه ما، بسي بالاتر از اين تذكرات است. وقتي «ما اهل كوفه نيستيم، علي تنها بماند»، انحراف مشروطه غلط كرده بخواهد تكرار شود! اگر بخواهد تكرار شود، مثل يوم الله 9 دي مي خوابانيم در گوشش! ما چنين اخلاقي داريم، بعضي ها نگران نباشند!

 



گزارش ويژه كيهان از پشت پرده تحولات سوريه
تظاهرات مردمي يا جولان تروريست هاي مسلح؟!

وارونه نمايي درباره سوريه كار را به آنجا رسانده كه ملك عبدالله حاكم اشغالگر عربستان و شيخ حمدبن عيسي حاكم قسي القلبي كه مردم كشورش را به تيغ اشغالگران سپرده است از «اوضاع سوريه» ابراز نگراني كرده و از رئيس جمهور اين كشور كه محبوب ترين رهبرعرب به حساب مي آيد خواسته است از كشتار مردم دست بردارد و به خواسته هاي آنان تمكين نمايد! اما فاصله ميان واقعيت و آنچه با وارونگي تمام به تصوير درمي آيد به ميزان تفاوت بشار و ملك عبدالله است.
آنچه در اين روزها سر و صداي زيادي به پا كرده است واكنش ارتش سوريه به عناصر مسلحي است كه جاده هاي مواسلاتي در دو شهر «ديرالزور» و «حماه» را عملا به كنترل خود درآورده بودند كه در هر كشوري حاكميت با شدت وارد عمل شده و بي هيچ ملاحظه اي مهاجمين مسلح را دفع مي نمايد و به يك روال عادي و پذيرفته شده در رفتار امنيتي حكومت ها و مطابق با همه استانداردهاي امنيتي بين المللي است اما رسانه هاي غربي و بخصوص رسانه هاي وابسته به غرب در منطقه در يك اقدام يك پارچه آنچنان وارونه نمايي كردند كه گويي در اين دو شهر ارتش سوريه به مقابله با مردمي كه در يك تظاهرات مسالمت آميز شركت كرده و خواستار اصلاحات سياسي شده اند رفته و دهها نفر از آنان را كشته و صدها نفر را زخمي و يا بازداشت كرده است! در حاليكه نه تظاهراتي بوده و نه مردمي كه در نقطه اي اجتماع كرده باشند و نه پاي خواسته اي مسالمت آميز و سياسي در ميان بوده است.
شهر «ديرالزور» (Dayraz zaur) در شرق سوريه و در نزديكي مرزهاي عراق واقع شده است اين شهر از زمان اشغال عراق توسط آمريكا مهمترين كانون حضور نيروهاي القاعده بوده كه با عبور از مرز عراق به اين نقطه - در حدود 150 كيلومتري مرز- مي آمدند. شهر ديرالزور از نظر مذهبي قرابت زيادي به استان هاي الانبار و صلاح الدين عراق كه طي 7-6 سال گذشته كانون نيروهاي القاعده و سلفي ها بوده دارد و از اين رو آن گاه كه حلقه محاصره اين گروه در الانبار و يا صلاح الدين تنگ مي شده به اين شهر پناه مي بردند و به تجديدقوا مي پرداختند و از اين رو سوريه همواره متهم به دخالت در ترورها و بمب گزاري هاي عراق بود و اين در حالي است كه در آن مقطع تنها مي توان سوريه را به لحاظ عدم كنترل دقيق روي مرزهاي شرقي اش سرزنش كرد. اما به هر حال اين روند سبب آلوده شدن اين منطقه به انواع سلاح هاي غيرمجاز گرديد تا اينكه در 5-4 ماه گذشته، سلسله اتفاقاتي در 6 تا 7 شهر سوريه در مجاورت مرزهاي شمال شرقي و شمالي -مرز با تركيه-و در مجاورت شهرهاي جنوبي و جنوب غربي- مرز با اردن و لبنان- افتاد و در يك چرخه بين المللي و منطقه اي اين مرزها ناامن شد و ارتش و دستگاه امنيتي سوريه توجه خود را به اين مناطق معطوف نمود. خلأ حضور ارتش و دستگاه امنيتي در مناطق شرقي و غربي مخالفان بشاراسد را در «ديرالزور» وسوسه كرد. در اين اثنا رهبرالقاعده رسما فرمان ساقط كردن نظام سياسي سوريه و بشاراسد را صادر كرد و اين ماجرا به آنجا رسيد كه در هفته هاي اخير عناصر مسلح وابسته به سلفي ها والقاعده ديرالزور را از كنترل دولت دمشق خارج كردند.
در شهر حماه كه مركز استاني در غرب سوريه است عناصر مسلح كه از سوي بعضي از گروههاي سياسي حمايت مي شدند تلاش كردند كه با استفاده از كمك غرب اين شهر را از كنترل دولت خارج كنند. پيش از اين يكي از منابع غربي فاش كرد كه وزارت خارجه انگليس در گفت وگو با يك هيات سياسي از معارضين بشار اسد، شرط به رسميت شناختن معارضين و كمك رسمي به آنها را منوط به جداسازي يكي از شهرهاي سوريه از سيطره حكومت مركزي اعلام كرده بود، كه تحليل گران سياسي نام اين اقدام را تكرار مدل بن غازي در ليبي دانستند.
پس از اين معارضين روي «حماه» متمركز شدند. انتخاب اين شهر چند دليل عمده داشت حماه اگرچه در غرب سوريه واقع شده ولي به دليل اينكه در حدفاصل آن تا مرزهاي ساحلي غرب سوريه استان لاذقيه قرار دارد، شهري مركزي به حساب مي آيد. ثانيا حماه مركز استان است و آزاد كردن آن به معناي آزاد كردن يكي از 16 استان سوريه مي باشد. ثالثا حماه در نزديكي مرزهاي مديترانه- در فاصله حدود 100 كيلومتري- قرار دارد و لذا امكان پشتيباني خارجي از آن از طريق مديترانه وجود دارد؛ رابعا حماه مهمترين مركز سياسي اخوان المسلمين سوريه است و جدا كردن آن از دمشق به معناي درگير كردن بزرگترين و پرنفوذترين جريان سياسي مذهبي عليه نظام حاكم بر سوريه است و اين مي تواند به رشد مخالفت در شهرهاي ديگر منجر شود.
نيروهاي معارض پس از ديدار با مقامات اروپايي و به قصد جذب حمايت حداكثري وارد ميدان شدند و راههاي منتهي به حماه را به تصرف خود درآوردند در اثناء اين حركت سفير آمريكا در دمشق به شهر حماه رفت و بطور رسمي حمايت دولت آمريكا را در معترضين سوريه اعلام كرد كه با واكنش دولت اسد مواجه شد ولي اين واكنش تا آنجا نرفت كه سفير اخراج شود. اما سياست بشاراسد درباره ديرالزور و حماه بر تعجيل استوار نبود چرا كه از يك سو از حمايت دولت عراق از معارضين، خيالي آسوده داشت و از سوي ديگر فاصله ميان حماه تا مرز دريايي مديترانه دست خارجي ها را دور مي كرد و مهمتر آنكه كنترل مرزهاي سوريه با تركيه، اردن و لبنان از اولويت برخوردار بود اما ارتش و نيروهاي امنيتي سوريه پس از تسلط كامل بر اوضاع مناطق مرزي به سمت اين دو شهر متوجه شده و با عناصر مسلح در اطراف اين دو شهر درگير شدند. در جريان درگيري ارتش با افراد مسلح وابسته به گروههاي سلفي و القاعده توقع مي رفت كه گروههايي از مردم نيز به حمايت از عناصر مسلح روي بياورند. اما اين اتفاق نيفتاد و معلوم شد كه عناصر مسلح از حمايت مردمي برخوردار نيستند. اين در حالي است كه طي هفته هاي اخير رسانه هاي غربي و عربي و شبكه اينترنتي با صراحت از مردم اين دو شهر براي ساقط كردن نظام سياسي سوريه دعوت مي كردند.
در عين حال كاملاً واضح بود كه اروپا، آمريكا و رژيم عربستان نياز به كشته شدن تعداد زيادي از مخالفان بشار اسد داشت تا از اين طريق خط امتداد و توسعه درگيري و آشوب را در سوريه دنبال نمايند. آنان مي دانستند كه اقدام مسلحانه و تلاش براي جداسازي دو مركز استان واكنش جدي و نظامي ارتش سوريه را در پي خواهد داشت و فراخوان توده ها به شركت در اين درگيري ها نيز معناي ديگري نمي توانست داشته باشد. به هر حال ارتش سوريه دو ماه پس از سيطره گروههاي نظامي سلفي بر مراكز حساس اين دو شهر وارد عمل شدند و با كشتن دهها نفر از مهاجمين مسلح ابتدا بر مجاري ورودي و مراكز حساس شهر حماه سيطره پيدا كرده و تروريست ها را مهار كردند و سپس متوجه شهر شرقي ديرالزور شدند و در حال پاكسازي اين استان از عناصر تروريست تحت حمايت آمريكا و عربستان هستند. اين واقعيت دقيق و بي حاشيه اتفاقي است كه طي روزهاي اخير در ديرالزور و حماه افتاده كه كاملاً با تصويري كه شبكه قطري الجزيره و شبكه سعودي العربيه و شبكه هاي تلويزيوني رژيم صهيونيستي و شبكه هاي تلويزيوني تركيه و شبكه هاي تلويزيوني اروپا و آمريكا ارائه مي شود متفاوت است. در عين حال ذكر اين نكته هم لازم است كه در هيچ شهر ديگر سوريه هم اتفاق نيفتاده و طي دو ماه اخير شاهد تجمع و با تظاهراتي عليه بشاراسد نبوده است.
از فريادهاي گوشخراش و علني نظام حاكم بر عربستان سعودي كاملاً پيداست كه عربستان احساس ناكامي مي كند و اين اولين بار نيست كه ملك عبدالله شكست را در مقابل نظام سوريه و بطور كلي بلوك مقاومت پذيرا مي شود. يك بار پس از ترور رفيق حريري عربستان با اقدام گسترده سياسي، اقتصادي و رسانه اي تلاش كرد تا بشار را از قدرت به زير آورد كه موفق نشد يك بار هم پس از جنگ 33 روزه اين تلاش دنبال گرديد كه آنهم راه به جايي نبرد.
جالب اين است كه نظام هاي سعودي و آل خليفه در عربستان و بحرين در حالي به حمايت از مردم- يعني گروههاي مسلح تروريست سوريه- تظاهر مي نمايند كه خود آنان با شدت تمام تظاهرات مردمي را در احساء و منامه سركوب كردند و تانك هاي خود را به ميدان آوردند و زبان بريدند و اطفال را درمقابل چشم مادرانشان كشتند.
اروپا كه اين روزها از لزوم شنيده شدن صداي مخالفان بشار حرف مي زند خود در مواجهه با مخالفان از حداكثر خشونت استفاده مي كند. همين ديشب تلويزيون انگليس در مواجهه با آشوب هاي يك محله در شمال لندن از زبان شهروندان انگليسي از لزوم كشتن عوامل اين آشوب ها جرف مي زد و در چندين فريم از ارتش خواست كه با تانك هاي خود به كمك پليس بيايد يعني رساندن خشونت به بالاترين حد ممكن اما مواجهه ارتش انگليس و به ميدان آوردن تانك ها در لندن، منامه و احساء كاملاً قانوني و مطابق با خواسته هاي مردمي است ولي سركوب عناصر مسلح در حوالي شهرهاي ديرالزور و حماه غير قانوني است چرا كه آنجا سوريه است.


 



تبيين علمي ولايت فقيه(9) تعدد نامزدهاي ولايت فقيه

اگر چند نفر نامزد ولايت فقيه باشند و در اولويت فردي كه جامع همه شرايط باشد، اتفاق نظر نبود، چه بايد كرد؟ در حقيقت، اين مسأله به دو مسأله منتهي مي شود؛ مسأله اصلي و ريشه اي اين است كه وقتي ما پذيرفتيم كه كسي بايد در رأس حكومت اسلامي قرار بگيرد كه اقرب به امام معصوم باشد آن وقت سؤال مي شود كه ما او را از كجا بشناسيم؟ ممكن است هزاران نفر شايستگي اين را داشته باشند كه در رأس حكومت قرار بگيرند، ما از كجا تشخيص بدهيم كه چه كسي اصلح و اقرب به امام معصوم است؟ يك جواب ساده اي كه از ابتداي تدوين قانون اساسي پيش بيني شده بود، همين مسأله خبرگان رهبري است كه براي تشخيص فرد اصلح براي رهبري، خبرگان بايد نظر بدهند. خود اين بحث كه اصلاً خبرگان چه حجت و چه دليل شرعي دارد؟ چه اعتباري دارد و از كجا پيدا شده است؟ يك بحث فقهي مستقلي مي طلبد كه اگر بخواهيم وارد آن بشويم، از مباحث مربوط به اصل ولايت فقيه دور مي افتيم. گفتيم كه تعيين ولي فقيه به وسيله خبرگان براي ما حل شده است، اما سؤال اين است كه ملاك و معيار خبرگان براي انتخاب اصلح چيست؟ در جواب اينكه چگونه بايد ولي فقيه را انتخاب كرد، گفتيم همه عقلا براي اينكه در يك صنف بهترين افراد آن صنف را تشخيص بدهند، چه كار مي كنند؟
اگر شرط رياست يك دانشگاه اين باشد كه عالم ترين استاد دانشگاه بايد رئيس باشد، چه كار مي كنند؟ اتفاقاً در بحث موقوفاتي كه توليت آن به اعلم بلد سپرده شده است و مثلاً در وقف نامه آمده كه بعد از خود واقف، اختيار اين موقوفه با اعلم بلد است يا مثلاً اين مقدار از درآمد موقوفه را به اعلم بلد بدهيد. از كجا بايد اعلم را تعيين كرد؟ اين مسايلي عقلايي است و برهان برنمي دارد. بايد ديد روش عقلا در زندگي چيست. ما اصلاً در تقليد چه كار مي كنيم؟ صرف نظر از اينكه اصلاً دليل تقليد چيست و از كجا مي فهميم كه بايد تقليد كنيم و بايد تقليد اعلم كنيم كه اينها بماند. وقتي همه مي دانيم كه بايد از اعلم تقليد كنيم، اعلم را از كجا مي شناسيم؟ آيا نص يا آيه اي داريم كه بايد فلان شخص باشد؟ با خواب و مكاشفه و اين حرف ها هم كه نمي شود اعلم را تعيين كرد. بايد به راهي رفت كه همه عقلا خودبه خود و به حسب ارتكازشان مي روند. آنها به سراغ اهل فني مي روند كه مي خواهند اكمل و اصلحشان را انتخاب كنند. چه كسي مي فهمد كدام عالم اعلم است؟ طبيعي است كه علما مي فهمند. كسان ديگري كه از اين نمد كلاهي ندارند، كه سر درنمي آورند چه كسي اعلم است و چه كسي نيست.
ضرورت مراجعه به خبرگان براي انتخاب اصلح
در بين اساتيد يك دانشگاه چه كساني مي فهمند كه كدام استاد داناتر و شايسته تر است؟ استادها مي فهمند؛ البته دانشجوهايي هم كه تحصيل كرده اند و با آنها درس داشته اند هم تا يك حدي مي توانند، اما واقعاً نظري كه عقلا به آن اعتنا مي كنند، نظر استادان است. اگر خود اساتيد يك نفر را تعيين كردند كه اين از همه ما بهتر است به همه اطمينان مي بخشد. اگر اكثريت قاطعي از اساتيد يك دانشگاه شهادت دادند كه اين شخص اصلح از همه ماست، انسان با طيب خاطر مي پذيرد؛ البته اگر هيچ راهي نبود جز نصف به علاوه يك باز هم چاره اي نيست والا ترجيح مرجوح لازم مي آيد. مثلاً اگر 51درصد يك نفر را تعيين كردند و 49درصد يك نفر ديگر را، اگر انسان بيايد قول 49درصد را بگيرد، اين ترجيح مرجوح است. بالاخره به همان يك درصد يا دو درصد اضافه هم بايد اعتماد كرد، اما اگر نه، هفتاد يا هشتاد درصد از كساني كه خبره يك فني هستند، شهادت دادند كه اين فرد اصلح است، بايد سخن آنها را پذيرفت.
بعد از رحلت امام يا جلوتر از آن بعد از رحلت مرحوم آقاي بروجردي يا مرحوم آقاي گلپايگاني يا ديگران، چه كار كرديم؟ وقتي مي خواستيم ببينيم به چه كسي مراجعه كنيم، چه مي كرديم؟ از اين عالم و از آن عالم مي پرسيديم تا اطمينان پيدا كنيم چه كسي ارجح است. هيچ كس هم نگفته اين كار را بكنيد. به طور طبيعي خود عاقلان همه اين كار را مي كنند. مردم يك شهر مي روند پيش ملاي بزرگ ترشان، امام جمعه شان و مي پرسند آقا تكليف چيست؟ بايد به چه كسي مراجعه كنيم؟ راه ديگري دارد؟!
در مسأله تقليد چون مسايل شخصي است احتياجي نيست كه يك دستگاهي باشد و افرادي شهادتشان را ثبت كنند و خلاصه يك شكل رسمي داشته باشد. وظايف شخصي است ممكن است دو تا برادر يكي مقلد اين آقا باشد، يكي مقلد آن آقا. مشكلي هم پيدا نمي شود. حتي زن و شوهر ممكن است شوهر مقلد يك مرجعي باشد زن مقلد مرجع ديگري. نادر اتفاق مي افتد كه مسأله اي نيازمند يك تصميم مشترك باشد، اما در مسايل اجتماعي اين طور نيست. فرض اين است كه ما احتياج به فرد يا مقامي داريم كه يك نظر قاطع بدهد كه همه بايد عمل كنند. حكومت براي اين نيست كه در نماز بگويند مثلاً تسبيحات اربعه يك مرتبه كافي است يا كافي نيست. آن كسي هم كه يك مرتبه مي خواند با برادرش كه سه مرتبه مي خواند دعوايي ندارد و اين مشكلي را در جامعه ايجاد نمي كند، اما اين كه واجب است امروز به جنگ برويد يا واجب است كه تعطيل كنيد، اين سرنوشت جامعه را عوض مي كند. اين چيزي نيست كه بگويند آقا تو طبق فتواي مرجع خودت عمل كن، آن هم طبق فتواي مرجع خودش. اصلا حكومت براي رفع اختلاف است. براي اينكه اختلاف پيش نيايد، مصالح مردم حفظ شود و دشمن نتواند نفوذ كند، گفتند يك نفر بايد حاكم باشد كه رأي او را همه بپذيرند. اگر بنا باشد بگوييم هر كسي طبق فتواي مرجع خودش عمل كند قطعا مصالح مردم از بين مي رود.
وجوب تبعيت از حكم ولي فقيه حتي براي فقها
كساني مي گفتند جنگ واجب نيست و نظرشان اين بود كه زودتر بايد اين جنگ را تمام كرد؛ مخصوصا بعد از فتح خرمشهر. حالا ما بايد به حرف چه كسي عمل كنيم؟ رزمنده ها به جبهه بروند يا نه؟ صحبت اين نيست كه مرجع من مي گويد برو يا نرو. اينها مسائلي است كه بايد يك نفر تصميم بگيرد و همه عمل كنند تا اختلافي پديد نيايد. حكومت براي رفع اختلاف است نه براي ايجاد اختلاف. در آن جاهايي كه لزومي نداشت و اختلاف هم مشكلي ايجاد نمي كرد لازم نبود ما يك دستگاه رسمي داشته باشيم كه معين كند كه امروز اعلم فقها در كشور اسلامي ايران كيست. هر كسي را تشخيص داديد خودتان عمل كنيد، به جايي برنمي خورد، اما حكم ولي فقيه را بايد همه بپذيرند براي ساير فقها هم واجب است از او اطاعت كنند؛ حتي اگر يكي از فقها خودش را در فقه اعلم بداند، در حكم حكومتي بايد از ولي فقيه اطاعت كند. مثل قضاوت قاضي است. در رساله هاي عمليه نوشته اند اگر قاضي در مسأله اي قضاوت كرد هيچ مجتهدي حق ندارد حكم او را نقض كند، مگر آنكه ثابت شود كه مبناي دليل او غلط بوده است والا نقض حكم حاكم جايز نيست حتي براي مجتهد اعلم، او حق ندارد حكم حاكم را، حتي حاكمي كه خيلي پايين تر از خودش بوده، اگر حكمش طبق موازين شرعي بوده، او حق ندارد آن را نقض كند. مسايل اجتماعي حكومتي اين طوري است. يك نفر كه حاكم شد و تصميمي گرفت و رأي داد، مصلحت مسلمين را در چيزي تشخيص داد اگر صلاحيت اين كار را دارد بايد همه از او اطاعت كنند.
سيره بزرگان ما هم همين بوده است؛ بزرگاني كه واقعا بايد خاك كف پاي آنها را به سر كشيد چه در زمان مرحوم آقاي بروجردي چه در زمان حضرت امام و ديگران، وقتي مي ديدند كسي در مقام رياست عامه فقها و مسلمين است وقتي درباره مسايل اجتماعي به آنها مراجعه مي شد مي گفتند رئيس، ايشان است هر چه ايشان بگويد. در زمان حضرت امام(ره) وقتي به بسياري از مراجعي كه من مي شناسم مراجعه كرده بودند، گفته بودند امروز آقاي خميني مرجع است و در اين امور بايد به ايشان مراجعه كرد. درباره يك چنين مقامي نمي شود گفت حالا هر كس تشخيص داد فلاني اعلم است او را ولي فقيه مي دانم. اين همان از بين بردن مصلحت مسلمين و وجود اختلاف است و پيامدش هم همان هرج و مرج و اختلال نظام است. در چنين مواقعي بايد يك مقام رسمي باشد كه به همه مردم اعلام كند و همه وظيفه شان را بفهمند. در اين جا نمي شود گفت يك مسأله خصوصي است و بر شما بينه اقامه شده است كه فلاني اعلم است و برو از او تقليد كن. آن يكي بينه برايش اقامه شده است كه بايد از ديگري تقليد كند. در مسايل حكومتي نمي شود اين حرفها را زد. در اينكه امروز به جنگ برويم يا نرويم، نمي شود گفت طبق فلان فتوا عمل كن. اصلا يكي از فلسفه هاي ضرورت حكومت اين است كه بايد يك مقام رسمي باشد كه براي همه مردم رهبري كند. اين مقام رسمي چه كسي مي تواند باشد؟
سيره عقلا اين است كه براي تشخيص اصلح بايد به افرادي از آن صنف مراجعه كرد. بايد به فقها مراجعه كرد. به چند فقيه؟ اين فقها چه كساني هستند؟ صلاحيت خود اين فقها از كجا اثبات مي شود؟ بايد شرايط و مقرراتي باشد براي انتخاب كساني كه طبق اين ويژگي ها حق اظهارنظر درباره ولي فقيه را دارند و انتخابشان بايد به صورتي باشد كه به طور نسبي اينها، اصلح از ديگران باشند.
سخنراني حضرت آيت الله مصباح يزدي (دامت بركاته) در همايش تبيين علمي ولايت فقيه، قم- مدرسه فيضيه، 21/2/89
زلال بصيرت در ماه مبارك رمضان روزهاي فرد منتشر مي شود.

 



رئيس جمهور: واگذاري سهام عدالت تا 45 ميليون نفر ادامه خواهد يافت

رئيس جمهور گفت: تاكنون بيش از 39 ميليون نفر شناسايي و سهام عدالت به آنها واگذار شده است و اين روند تا واگذاري سهام به همه 45 ميليون نفر ادامه خواهد يافت.
محمود احمدي نژاد رئيس جمهور عصر روز سه شنبه در ديدار اعضاي هيئت علمي دانشگاه ها فعاليت هاي علمي را از بالاترين كارهاي ديني توصيف كرد و اظهار داشت: حوزه دين همه شئون زندگي انسان را در بر مي گيرد و هر عمل صالحي كه با نيت الهي انجام شود، كار ديني به شمار مي رود و به تعبير ديگر مي توان گفت كه تقابل و فاصله اي بين علم و دين وجود ندارد و علم و معرفت نوري است كه راه رسيدن به كمال و مقام خليفه اللهي را به انسان نشان مي دهد.
رئيس جمهور دانشگاه را از مراكز اصلي انسان سازي دانست و گفت: دانشگاه ها بايد موانع و حجاب هايي كه در برابر دريافت انسان از حقيقت و كمال انساني و از همه آنچه انسان را از حقيقت خدا غافل مي كند، دور كرده و انسان را با حقيقت وجودي خود آشنا سازد.
وي عدالت را لازمه موفقيت فعاليت هاي علمي دانست و يادآور شد: اگر عدالت حاكم نشود، علم و معرفت حقيقي هم ايجاد نخواهد شد و استعدادها و ظرفيت هاي انساني شكوفا نمي شود، به همين دليل است كه ماموريت اصلي انبياء الهي برپايي و تاكيد بر برقراري عدالت بوده است.
احمدي نژاد تصريح كرد: بايد مفهوم عدالت زمزمه مستمر همه سطوح تعليم، تربيت و آموزش كشور باشد.
رئيس جمهور تصريح كرد: اگر كار علمي با تكريم شخصيت انسان همراه باشد، در اين صورت ماندگار خواهد شد.
وي در بخش ديگري از اظهارات خود به مهمترين اقدامات دولت در سال هاي گذشته اشاره كرد و اظهار داشت: يكي از مهمترين اقدامات دولت اين بود كه ايران هسته اي شد، اگرچه هنوز بعضا هياهويي انجام مي دهند اما ديگر موضوع هسته اي شدن ايران تثبيت شده است و اين اقدام بزرگي بود كه در سال هاي اخير به سرانجام رسيد، چه بسا اگر چندين دولت روي كار مي آمدند و تنها اين هدف را محقق مي كردند، همگان آن دولت ها را دولت هايي موفق و با كفايت ارزيابي مي كردند.
احمدي نژاد فضايي شدن ايران و حضور در عرصه هاي فضايي را يكي ديگر از دستاوردهاي دولت عنوان كرد و گفت: ايران با همت دانشمندان و متخصصين خود به سرعت در مسير فضايي شدن حركت مي كند و بي ترديد در سال هاي آينده ماهواره هاي كشورمان در مدار بالاي 43 هزار متري قرار خواهد گرفت.
رئيس جمهور در ادامه با اشاره به اجراي اصل 44 قانون اساسي توسط دولت افزود: مجموع واگذاري ها از سال 07 تا 38، 2800 ميليارد تومان بود كه از سال 48 تاكنون به 28 هزار ميليارد تومان افزايش يافته است.
وي توزيع سهام عدالت را نيز مورد اشاره قرار داد و گفت: تاكنون بيش از 93 ميليون نفر شناسايي و سهام عدالت به آنها واگذار شده است و اين روند تا واگذاري سهام به همه 54 ميليون نفر ادامه خواهد يافت. در بخش هاي مسكن، نفت و گاز، تجارت خارجي و صادرات غيرنفتي نيز با اهتمام دولت اقدامات برجسته و افتخارآميزي حاصل شده است. احمدي نژاد همچنين با اشاره به تاسيس صندوق توسعه ملي، اظهار داشت: سال گذشته براي اولين بار در تاريخ كشور، 02 درصد از درآمد نفت بلوكه شد و با اين وجود كشور بدون كوچكترين مشكلي به خوبي اداره شد و امروز صندوق توسعه ملي تاسيس شده و با سرمايه مناسب آماده سرمايه گذاري و پشتيباني از عمران و آباداني كشور است.
وي با تاكيد بر اين كه جهان در آستانه تحول و نيازمند الگوي جديدي است، اضافه كرد: الگوهاي اومانيستي شكست خورده و بشريت نيازمند الگوي تازه اي است و ملت ايران تنها ملتي است كه مي تواند الگوي زندگي متعالي و سعادتمند را به بشريت عرضه كند و دانشگاه ها و مراكز علمي كشور از پايگاه هاي اصلي تدوين، تبيين و ترويج اين الگو هستند.

 



آيت الله آملي لاريجاني:
ورود محموله 9 تني مواد مخدر به كشور بدون پشتوانه قدرت هاي بزرگ امكان پذير نيست

رئيس قوه قضائيه با اشاره به كشف 9 تن مواد مخدر در كرمان اعلام كرد كه ورود اين ميزان از مواد مخدر بدون پشتوانه و حمايت قدرت هاي بزرگ امكان پذير نيست.
آيت الله «صادق آملي لاريجاني» ديروز در جلسه مسئولان عالي قضائيه در اين باره گفت: مسئله مواد مخدر يك معضل در كشور ما است كه در اين چند سال اخير هم شدت پيدا كرده است. پيدا شدن چنين محموله اي از مواد مخدر چيزي فراتر از يك قاچاق عادي مواد مخدر است. مخصوصا اگر به مسئله كشت فراوان خشخاش در افغانستان توجه كنيم كه در دوره سيطره آمريكا چندين برابر شده است.
لاريجاني بحث مواد مخدر در ايران را وراي مباحث و سودهاي اقتصادي دانست كه عايد عوامل مافيايي آن مي شود بلكه به نظر مي رسد اين امر وسيله و بستري براي تخريب كشور سربلند ما است.
رئيس قوه قضائيه گفت: به نظر مي رسد كه حمل و ورود محموله هاي بزرگ اين چنيني به كشور بدون پشتوانه از ناحيه قدرت هاي بزرگ و فراتر از قاچاقچيان معمولي، امكان پذير نباشد.
لاريجاني در ادامه سخنانش رسانه ها و مسئولان را مخاطبان اصلي سخنان مقام معظم رهبري در توجه به «انصاف و اعتدال» در عملكردها و ارزيابي ها برشمرد و اظهار داشت: متاسفانه در فضاي فعلي كشور بسياري از تنش ها و كشمكش ها ناشي از همين عدم اعتدال است و اگر ما در سخنانمان، اعتقادمان و در ارزيابي مان جهات اعتدال و انصاف را مراعات كنيم بسياري از اين تنش ها از ميان خواهد رفت.
وي ادامه داد: اميدواريم هر كسي در هر شأن و مقامي كه هست به نكات مد نظر در سخنان اخير مقام معظم رهبري توجه كند و با پرهيز از سياه نمايي، كارهاي بسيار بزرگ و مثبتي را كه انجام شده و مي شود نيز منعكس كند.
رئيس قوه قضائيه به بحث نفوذ دشمن در فضاي رسانه اي كشور نيز اشاره كرد و گفت: مقام معظم رهبري سال ها پيش مسئله تهاجم و شبيخون فرهنگي را به مسئولان تذكر و دستور داده بودند كه در اين جهت اقدامات لازم به عمل آورند. اما متاسفانه عده اي، مخصوصا در فضاي اصلاحات اين سخنان را درست تلقي نكردند و حتي برخي اصلا منكر شبيخون فرهنگي شدند ولي واقعيت اين است كه امروز ما به روشني اين مسئله را در مي يابيم.
لاريجاني گسترش فضاي رسانه اي و حجم انبوه مبادله اخبار و اطلاعات در جامعه را فرصتي براي شبيخون فرهنگي دشمن دانست و تاكيد كرد: امروز براي همه روشن است كه اينترنت و ماهواره چه آثار مخربي بر نسل جوان ما دارد و چگونه ارزش هاي تحميلي را براي فرزندان ما به همراه مي آورد و چه وسوسه هاي شيطاني را جايگزين ايمان و يقين مردم ما مي سازد و اين مسئله اي است كه واقعا هشدارآميز است و همه ما مسئولان بايد براي مقابله با اين شبيخون فرهنگي رسانه اي، برنامه ريزي و اقدام كنيم تا با حفظ انسجام بتوانيم هويت ديني و هويت انساني ملت خود را حفظ كنيم.

 



رئيس سازمان بسيج مستضعفين: جوانان حق دارند بدانند كه منافقين چه كرده اند

رئيس سازمان بسيج مستضعفين اطلاع از جنايات منافقين از سوي جوانان را ضروري دانست.
سردار سرتيپ پاسدار محمدرضا نقدي افزود: امسال سي امين سالگرد حوادث سال 1360است كه در اين حوادث برجسته ترين شخصيت هاي انقلاب اسلامي از جمله شهيدان بهشتي، محمد منتظري، رجايي، باهنر، صدوقي، قدوسي، آيت الله مفتح به دست گروهك تروريستي منافقين كوردل به شهادت رسيدند.
وي اظهار داشت: به همين مناسبت مراسم و كنگره هايي در تهران و ساير شهرستان ها برگزار شده است و تا پايان سال و به تناسب مناسبت هاي مختلف يادواره هايي براي گراميداشت شهداي ترور و نفاق برگزار مي شود.
رئيس سازمان بسيج مستضعفين با تشريح برخي اهداف برگزاري كنگره شهداي ترور و نفاق گفت: امروز نياز است كه براي نسل جوان كشور كه آشنايي كمتري باحوادث تروريستي سال هاي آغازين انقلاب اسلامي دارند، مطالب و تجربيات اين مقاطع تاريخي بازگو شود.
سردار نقدي به ايرنا گفت: اين تجربه ها براي هر كشوري به مثابه ذخاير ارزشمندي در ادامه راه ملت محسوب مي شوند.
وي خاطرنشان كرد: نسل امروز حق دارد كه بداند در آن سال ها چه گذشت، اين شهدا داراي چه شخصيتي بودند، چه ويژگي هايي داشتند و اهداف آنها چه بود.
وي افزود: از سوي ديگر نسل جوان ما بايد با ماهيت دشمن و خصوصيات نفاق و منافقين آشنا شوند و اين حق مردم و جوانان امروز است كه اين موضوع ها را تا حدي عميق تر و دقيق تر بدانند.
رئيس سازمان بسيج مستضعفين خاطرنشان كرد: برنامه ريزي هاي لازم انجام شده و تا پايان امسال به تناسب حوادث مهمي كه در آن روزها اتفاق افتاد، مراسم هايي در نقاط مختلف كشور و استان تهران برگزار مي شود و تاكنون نيز به خوبي اين برنامه ها پيش رفته و همچنان ادامه خواهد يافت.
سردار نقدي يادآور شد: براي برگزاري كنگره شهداي ترور و نفاق كميته هايي تشكيل شده و برنامه ريزي هاي لازم نيز توسط اين كميته ها انجام شده است كه در حال اجرا است.
وي گفت: برنامه هاي بصيرت بخشي و انتشار نشريات، انتشار خاطرات شهدا و حضور در منزل خانواده هاي شهدا و تجليل از جانبازان ترور از جمله برنامه هاي كميته هاي بزرگداشت كنگره شهداي ترور و نفاق است كه در حال اجرا است.

 



ميشل عون: دست كشيدن از ايران و مقاومت ، مطالبه آمريكا از سوريه است

رئيس فراكسيون پارلماني «تغيير و اصلاح» لبنان با اشاره به تحولات سوريه اعلام كرد كه غرب به دنبال جدا كردن دمشق از محور مقاومت است.
«ژنرال ميشل عون» در جمع اعضاي فراكسيون خود گفت: مشكل سوريه ارتباطي به دولت و مردمش ندارد بلكه از خارج نشأت مي گيرد.
وي كه به تمايلات ضد سوريه مشهور است، در سخنان خود تصريح كرد كه فشارهاي وارده بر سوريه براي تحقق مطالبات عوامل خارجي است و نه ايجاد اصلاحات در داخل.
اين ژنرال مسيحي كه رهبري سياسي بخش مهمي از جامعه مسيحي لبنان را برعهده دارد در ادامه افزود: ايجاد اصلاحات ضروري است ولي احتياج به زمان دارد. اما آنچه امروز از سوريه مي خواهند تسليم شدن در برابر چهار مطالبه خارجي است؛ دست كشيدن از ايران، حزب الله و حماس و همچنين ورود به روند مذاكرات سازش با اسرائيل.

 



امير قطر به ايران مي آيد

امير قطر در پاسخ به سفر رئيس جمهور كشورمان به دوحه در ماه مبارك رمضان پارسال به زودي عازم تهران مي شود.
«شيخ حمد بن خليفه آل ثاني» امير قطر در پاسخ به سفر محمود احمدي نژاد به قطر كه در رمضان سال 89 انجام شد، قرار است سفري به تهران داشته باشد.
امير قطر در اين سفر علاوه بر ديدار با احمدي نژاد با مقامات ارشد و بلندپايه ايران ديدار و رايزني خواهد كرد.
هيئتي بلندپايه امير قطر را در سفر به تهران همراهي مي كنند.
زمان دقيق اين سفر مشخص نشده اما احتمالاً سفر هفته آينده صورت بگيرد. محمود احمدي نژاد نيمه شهريور سال گذشته در سفري چند ساعته به قطر كه در چارچوب ديپلماسي رمضاني صورت گرفت با امير و برخي مقامات قطر ديدار و گفت وگو كرده بود.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14