(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 20 مرداد 1390- شماره 19997

امساك بالاترين داروها (چراغ راه)
حكايت خوبان
تاويل آيات قرآن
سلوك عارفانه
بررسي كاركردهاي اجتماعي درخواست دعا از ديگران
حقيقت التماس دعا
به مناسبت دهم ماه رمضان سالروز وفات حضرت خديجه(س) محبوبه پيامبر(ص)
از عطش رمضان تا عطش كربلا



امساك بالاترين داروها (چراغ راه)

قال النبي(ص): المعده بيت كل داء و الحميئه راس كل دواء.
پيامبر اعظم(ص) فرمود: معده خانه تمام دردها است، و پرهيز و امساك بالاترين داروها مي باشد. (1)
1- بحارالانوار، ج 41

 



حكايت خوبان

دعاي حفظ سلامت در فتنه ها
در حضور علي(ع)، شخصي گفت: خدايا من به تو پناه مي برم از فتنه ها و گرفتاري ها. علي(ع) فرمود: چنين دعايي نكن؛ گرفتاري ها هميشه در ميان مردم هست، بگو: «اللهم اني اعوذبك من مضلات الفتن» خدايا به تو پناه مي برم از گرفتاري هايي كه سبب گمراهي مي شود.(1)
(گرفتاري و فتنه را كه انسان نمي تواند بگويد نباشد. اين خواسته نشدني است و نشدني را كه انسان نبايد از خداوند تبارك و تعالي بخواهد).
همانا خداي سبحان مي فرمايد: بدانيد كه اموال و فرزندان شما فتنه شمايند (انفال - 28)
معني اين آيه آن است كه خدا انسان ها را با اموال و فرزندانشان مي آزمايد، تا آن كس كه از روزي خود ناخشنود، و آن كه خرسند است، شناخته شوند، گرچه خداوند به احوالاتشان از خودشان آگاه تر است. تا كرداري كه استحقاق پاداش يا كيفر دارد آشكار نمايد، چه آنكه بعضي مردم فرزند پسر را دوست دارند و فرزند دختر را نمي پسندند، و بعضي ديگر فراواني اموال را دوست دارند و از كاهش سرمايه نگرانند.
1- نهج البلاغه، حكمت 93

 



تاويل آيات قرآن

پرسش:
مفهوم تاويل چيست و چه كاركردي در تبيين آيات قرآن كريم دارد؟
پاسخ:
مفهوم تاويل
در آيه هفتم سوره آل عمران پس از تقسيم آيات به محكمات و متشابهات، خداوند مي فرمايد: دلهاي منحرف از حق در پي تاويل متشابهات برمي آيند تا در سخن خدا تخليط و فتنه انگيزي كنند.
راغب در مفردات در بيان مفهوم تاويل مي نويسد: «تاويل از ريشه «اول» و به معني رجوع به اصل است، و تاويل چيزي برگرداندن آن به اصل و حقيقتش مي باشد. مقصود اين است كه گاه ظاهر عبارت يا كاري شبهه انگيز مي باشد، تأويل براي برطرف كردن شبهه اي است كه در گفتار يا كردار پيدا شده و سبب پنهان شدن حقيقت معني و هدف اصلي گشته، پس ضروري است كه سخن يا عمل را تاويل كنيم تا مراد اصلي گوينده يا فاعل معلوم شود.
بنابراين فرق است ميان تأويل و تفسير، كه بيان معني آيات محكم را تفسير گويند، و بيان معني آيات متشابه و ديگر وجوه و احتمالات او را تاويل گويند و حق تعالي در آيه مورد بحث لفظ تاويل را درباب متشابهات اطلاق كرده است.
كاربردهاي تاويل
1-تاويل متشابه
تاويل آيه يعني توجيه صحيح و معاني پنهاني آيه به گونه اي كه عقل و نقل آن را بپذيرد. مانند رفتار حضرت خضر(ع) كه در پايان مصاحبتش با حضرت موسي(ع) گفت: «ذلك تاويل مالم تسطع عليه صبراً» اين بود تاويل (معني پنهان) آنچه كه نتوانستي بر آن شكيبايي ورزي. در اين موارد تاويل به معني «كشف معني باطني آيه» مي باشد كه در بعضي احاديث هم آمده و موجب زنده و پاينده بودن كتاب خداست.
2-تاويل به معني تعبير خواب
اين مفهوم در سوره يوسف(ع) چند بار به كار رفته است مانند آيه 44 كه مي فرمايد: «قالوا اضغاث احلام و ما نحن بتأويل الاحلام بعالمين» گفتند: خوابهايي است پريشان و ما به تعبير خوابهاي آشفته دانا نيستيم.
3-مآل و سرانجام كار
اين معنا در سوره اسراء آيه 35 آمده است كه فرمود: «وزنوا بالقسطاس المستقيم ذلك خير و احسن تاويلا» و با ترازوي درست بسنجيد كه اين بهتر و خوش فرجام تر است يعني عاقبتش بهتر است.
بنابراين با عنايت به تعريفي كه درباره آيات متشابه شد روشن مي شود كه فهم معاني صحيح آنها، جز با تاويل صحيح يعني استفاده از محكمات صورت نمي گيرد. زيرا معاني ظاهري مخالف عقل و اصول اعتقادي است. از اين رو تاويل چنين آياتي بايسته و ضروري است.
شرايط تاويل
براي تاويل كه استنباط معاني باطني قران است شرايط و معيارهايي بايد رعايت گردد، در غير اين صورت تاويل درست نخواهد بود.
1-رعايت تناسب بين معناي ظاهري و باطني
اولين شرط تاويل رعايت تناسب ميان معاني ظاهري و باطني آيات متشابه است. مثلا در آيه شريفه 24 سوره عبس «فلينظر الانسان الي طعامه» از امام صادق(ع) سؤال شداين طعام چيست؟ حضرت فرمود: «علمي كه (مسلمانان) فرا مي گيرند، از چه كسي اخذ مي نمايند» در اين تاويل تناسب بين معني ظاهر آيه و تاويل آن آشكار است، زيرا علم غذاي روح است. پس بايد در انتخاب مأخذ و منبعي كه عقايد و افكارش را از آن مي گيرد احتياط كند تا به فساد عقيده و حيرت با ضلالت دچار نشود.
2-عدم تضاد معناي تاويلي با آيات محكم و روايات متقن
همچنين تاويل بايد با آيات محكم و روايات متقن و ضروريات اسلام مخالف نباشد. به بيان ديگر اگر كسي در اين چارچوب به تاويل آيات متشابه نپردازد، دچار نوعي تفسير به رأي شده و از مسير صحيح و كمالي آن منحرف خواهد شد. بنابراين تاويل آيات متشابه قرآن را كسي نمي داند مگر الله و ثابت قدمان در علم، كه اين استدلال نقلي خردپسند و منطبق با ملاك هاي عقلاني و منطقي است.

 



سلوك عارفانه

پيروزي بر نفس ،لازمه پيروزي بر همه شياطين
ما بايد خودمان را مواظبت كنيم، بايد مجاهده بكنيم خودمان را. بايد حساب خودمان را خودمان بكشيم قبل از اينكه آنجا حساب از ما بكشند. خودتان حسابتان را بكشيد، قبل از اينكه حسابگرها حساب شما را بكشند. همه لحظات چشمهاي شما، همه خاطرات ذهن شما، تمام تفكرات باطل شما در حضور خداست، و در نامه ها هم در پرونده ها ثبت است. هر لحظه اي كه در لحظات چشم شما برخلاف آن چيزي كه دستور است واقع بشود، در حضور خداست و ثبت است. و در روايات هم هست كه اينها هفته اي دو مرتبه اعمال عرضه مي شود بر ولي امر، بر امام زمان(عج). توجه داشته باشيد كه در كارهايتان جوري نباشد كه وقتي عرضه شد بر امام زمان(عج) خداي نخواسته آزرده بشود، و پيش ملائكه الله يك قدري سرافكنده بشود، كه اينها شعبه هاي من هستند، اينها دوستان منند و برخلاف مقاصد خدا عمل كردند!رئيس يك قوم، اگر قومش خلاف بكند، آن رئيس منفعل مي شود. اي پاسدارهاي عزيز و اي سربازهاي اسلام، در هر جا هستيد از خودتان هم پاسداري كنيد تا به پيروزي بر نفس خودتان و پيروزي بر همه شياطين نايل شويد. (1)
1- صحيفه امام، ج 12، ص 357

 



بررسي كاركردهاي اجتماعي درخواست دعا از ديگران
حقيقت التماس دعا

علي جواهردهي
در مقاله حاضر نويسنده با اشاره به اهميت دعا خصوصاً دعا از زبان ديگران به بررسي كاركردها و تأثيرات درخواست دعا از ديگران پرداخته است كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
دين اسلام دين كامل و اجتماعي است و هر عبادتي در آن داراي كاركردهاي اجتماعي است و نمي توان عبادتي را يافت كه يا در هدف يا روش و يا شيوه اجرا، نشانه هايي از اجتماعي بودن را در آن نيافت. دعا يكي از عبادت هايي است كه هدف از آن، سخن گفتن با خدا و ايجاد ارتباط با ملكوت است. هرچند كه دعا براي اهداف و مقاصد مختلفي انجام مي شود و بسياري از مردم دعا را براي از ميان برداشته شدن مشكلي و بيماري و يا برآوردن نيازي به جا مي آورند و در حقيقت دعاي آنان، خواستن است و تنها شماري اندك براي تعالي روح و روان و از روي عشق و محبت به نيايش مي پردازند ولي در هر دعايي، نقش رواني ارتباط وجود دارد. اگر شخصي از خدا، خواسته اي دارد براي به دست آوردن اين خواسته به دعا مي پردازد، به گونه اي كه موجب تقويت روابط ميان انسان و خدا مي شود.
در اصطلاح روايات معصومان(ع) دعا به ويژه دعاهاي امامان(ع)، قرآن صاعد است كه در برابر قرآن نازل به كار مي رود. دعاهاي آنان بازتاب تاثيرگذاري مفاهيم وحياني قرآن در انسان كاملي است كه نشان مي دهد كه انسان تا چه اندازه مي تواند به تعالي و رشد برسد و چه سان قرآن مي تواند در روح آدمي تاثير مثبت نهاده و موجبات لقاء الله واقعي و دست يابي به رضوان الله كه از همه بهشت ها و نعمت ها فزون تر است فراهم آورد.
با آنكه دعا در اصل ارتباط دو محبوب در اشكال مختلف است و انسان كاملي را كه محبوب خداست باخدايي كه محبوب انسان كامل است به هم پيوند مي دهد و بيش از هر شكلي ديگر از عباديات، امري شخصي و فردي تلقي مي شود، با اين همه در همين امور به ظاهر فردي و شخصي مي توان نشانه هايي از گرايش شديد اسلام به اجتماع را نيز يافت.
ضرورت دعا براي ديگران
در آموزه هاي قرآني و روايي بر اين نكته تاكيد شده است كه براي ديگران دعا كنيد و در دعاهاي خويش تنها خود را نبينيد و همواره براي نه تنها مومنان بلكه همه انسانها بلكه همه موجودات دعا كنيد. از جمله اين دعاها مي توان به نيايش هايي چون خدايا همه گرسنگان را سيرگردان و يا همه بي جامگان را بپوشان و يا همه بينوايان را به نوا رسان ياد كرد. دعاهايي كه در قرآن به طور مستقيم خداوند به انسان ها آموزش مي دهد و يا نيايش هايي كه از زبان پيامبران(ع) گزارش و نقل مي شود، دعاهايي كلي و عمومي و فراگير است. كاربرد واژه «ما» در دعا و نيايش هاي قرآني امري عادي است و همواره خواسته ها به شكلي جمعي و براي همگان طلب مي شود.
در رواياتي كه از معصومان(ع) نيز گزارش شده اين رويه به طور ملموس و محسوسي ديده مي شود. مهم ترين نمونه اي كه از معصوم، همگان شنيده و به خاطر دارند داستان نيايش هاي شبانه حضرت فاطمه زهرا(س) است كه براي همه مردم از دوستان و آشنايان و همسايگان دعا مي كند به گونه اي كه امام حسن (ع) درپرسشي از آن حضرت اين مساله را مطرح مي سازد و حضرت فاطمه (س) نيز تبيين مي كند كه اين از حقوق همسايگان است.
شرايط اجابت دعا
سخن از تاثير و استجابت دعا براي ديگران و يا دعا و نيايش به شكل جمع امري است كه در روايات به آن اشاره شده است. بدين معنا كه دعا به شكل جمع و ياد كرد ديگران دردعا موجب مي شود تا خواسته شما نيز پذيرفته شود.
درشرايط استجابت دعا افزون بر استفاده از اين روش مسأله ديگري نيز بيان شده و آن دعاي ديگران درحق شخص است. در آيات قرآني سخن از طلب استغفار پيامبر (ص) از براي مؤمنان بيان شده است. خداوند از پيامبر مي خواهد تا براي مومنان دعا و نيايش كند و درجهت رهايي ايشان از گناه در حق آنان استغفار نمايد. (نساء آيه 64) دعا و استغفار پيامبر (ص) براي مؤمنان در تحليل قرآني از جايگاه خاصي برخوردار است (آل عمران آيه 159) زيرا پيامبر(ص) درپيشگاه خداوند از مقام بلند و والايي برخورداراست و استغفار حضرت همانند شفاعت ايشان پذيرفته مي شود.درآياتي ديگر توضيح داده مي شود كه خداوند براي رضايت پيامبر (ص) شفاعت وي را تا آن اندازه مي پذيرد كه وي راضي و خشنود گردد. از اين رو دعاي پيامبر براي مسائل بسيار سخت و اموري كه احتمال استجابت نيست مي تواند تاثير گذار باشد. البته براي وي نيز محدوديت هايي (توبه آيه 113 و كهف آيه 55) دربرخي از مسائل است كه در داستان استغفار حضرت ابراهيم درحق سرپرست و ولي خويش بيان شده و از مومنان خواسته شده كه حضرت ابراهيم (ع) را درهمه چيز جز مساله استغفار در حق ولي خود، الگو و سرمشق قرار دهند. (ممتحنه آيه 4)
در داستان منافقان نيز در تبيين محدوديت ها مي فرمايد كه اگر پيامبر (ص) حتي بيش از هفتاد بار براي منافقان استغفار كند خداوند آنان را نمي بخشد. (توبه آيه 80)
منافقان با تعريض و كنايه بر اين مطلب تاكيد مي كردند كه فرقي ميان دعا و استغفار آن حضرت (ص) با نيايش هاي ديگران نيست و خداوند با تخطئه اين بينش و انديشه آنان تبيين مي كند كه نمي توان و نمي بايست دعا و استغفار حضرت رسول (ص) را با نيايش هاي ديگران همسان دانست. بي گمان دعاهاي انسانهاي كامل و كساني كه محبوب خداوند هستند را نمي توان با نيايش هاي ديگران هم سنگ دانست. انسانهاي كامل و محبوب به جهت جايگاه و مقام والاي خويش به آساني مي توانند خواسته هاي خود را بيان و پاسخ دريافت كنند.
از ديگر مسائل كه به عنوان شرايط استجابت دعا بيان مي شود مساله درخواست دعا از ديگران است. درحديث قدسي درباره ارزش اين مساله و تاثير آن در استجابت دعا به اين نكته اشاره مي شود كه دعاي ديگران از آن جهت كه شخص با آن زبان، گناهي نكرده است اجابت مي شود و خواسته هايي كه در حق وي از خدا شده برآورده مي شود.
كاركردهاي اجتماعي التماس دعا
در كتاب الجواهر السنيه كه كليات حديث قدسي است در باب هفتم ص 146آمده خداوند به موسي(ع) وحي كرد: اي موسي، مرا با زباني بخوان كه گناه نكرده است. موسي عرض كرد: خداوندا! آن زبان را از كجا بياورم؟ خطاب آمد: با زبان ديگري مرا دعا كن.
درتفسير اين حديث قدسي دوگونه برداشت بيان شده است: نخست آنكه در هنگام دعا از واژگان جمع استفاده كند و ديگري را نيز با خود همراه سازد و بگويد كه خداوندا ما را ببخش و يا به ما فرزندان نيكو ده و يا عاقبت همه ما را ختم به خير گردان.
دوم آنكه از ديگران التماس دعا داشته باشد و از آنان بخواهد كه در حق شما دعا كنند چنان كه دستور داده شده است كه مؤمنان از پيامبر(ص) بخواهند تا در حق ايشان استغفار كند. بنابراين شخصي كه از ديگري مي خواهد كه براي وي دعا كند از زباني استفاده مي كند كه با آن گناهي نكرده است.
اگر به كسي گفته شود كه با زباني كه گناه نكرده اي دعا كن آن زبان تنها زبان ديگري است؛ زيرا شخص با زبان ديگري دعا نكرده و يا آنكه شخص با اعضا و جوارح ديگري هرگز گناهي مرتكب نشده است از اين رو زبان ديگري زباني است كه شخص با آن هيچ گناهي انجام نداده است.
بنابراين مي توان گفت كه حقيقت التماس دعا اين است كه شخص مي خواهد از زباني استفاده كند كه با آن خودش هرگز گناهي نكرده است و در پيشگاه الهي پاك و مبرا از گناه است. از اين رو مي توان گفت كه دعاي ديگري در حق هر كسي مستجاب است و شخص با اين روش مي تواند به خواسته هاي خويش برسد و دعايش برآورده گردد.
براي التماس دعا كاركردهاي اجتماعي چندي مي توان يافت. يكي از مهم ترين كاركردهاي اجتماعي التماس دعا از ديگري اين است كه شخص به اين باور مي رسد كه ديگري از وي بهتر است و براي ديگري ارزش و احترامي خاص قائل مي شود. پذيرش ديگران از مهم ترين عوامل ايجادي وحدت اجتماعي است و اصولا انسانهايي كه ديگري را مي پذيرند و يا دست كم آنها را تحمل مي كنند مي توانند اجتماع را تشكيل دهند. وحدت اجتماعي ريشه در پذيرش ديگري و يا تحمل ديگران دارد و بي آن هرگز جامعه اي پديدار نخواهدشد. به عنوان نمونه خانواده، اين كوچك ترين نهاد اجتماعي با پذيرش ديگري به عنوان همسر و تحمل يكديگر پديد مي آيد. اجتماعات بزرگ تر نيز از همين قاعده و رويه پيروي مي كند. التماس دعا اين زمينه را ايجاد مي كند كه شخص نه تنها ديگري را تحمل كند بلكه به عنوان انساني بپذيرد كه مي تواند حاجت و نيازي روحي و رواني و يا جسمي و فيزيكي وي را برآورده سازد.
فلسفه احترام به بزرگ تر و كوچك تر از زبان امام سجاد(ع)
كاركرد ديگري كه براي التماس دعا مي توان در حوزه عمل اجتماعي و وحدت جوامع جست، تقويت ارزش هاي نيكو و همدلي و همگرايي است. شخصي كه از ديگري التماس دعا دارد بر اين باور است كه ديگري از مقام و جايگاه برتر برخوردار است و مي بايست به وي احترام گذاشت. در گزارش هايي كه درباره رفتار امام سجاد(ع) در كتب تاريخي و سيره و حديث آمده است بيان شده كه ايشان به كودكان و پيران احترام مي گذاشت و در سلام بر ايشان پيش دستي مي كرد. آن حضرت در توضيح اين سيره و رويه خويش مي فرمود كه به بزرگ تر از خويش از آن رو احترام بگذاريد كه پيش از شما خداپرست شده و بيش از شما بر وي سجده برده و بندگي كرده و دربندگي مقدم و پيشتازتر است و به كوچك تر از خود از آن رو احترام بگذاريد كه او از شما كمتر گناه كرده و در پيشگاه الهي پاك تر از شما است.
اين گونه انديشه نسبت به ديگري افزون بر اينكه موجبات احترام به او را فراهم مي آورد، اين باور را در فرد تقويت مي كند كه ديگري چه خردتر و چه بزرگ تر، از مقام و ارزش بيشتري در نزد خداوند برخوردار است و برپايه معيار برتري براساس تقوا مي توان گفت كه همواره ديگري از ما به تقواي الهي نزديكتر و ازمقام و ارزش والاتري برخوردار است.
اين گونه تفكر و نگرش كاركردهاي ديگري نيز به دنبال خواهد داشت كه از جمله مي توان به تواضع و فروتني نسبت به ديگري و رهايي از تكبر و استكبار در فكر و عمل اشاره كرد. شخصي كه به اين باور رسيده كه ديگري از وي به مقام تقوا نزديك تر و در پيشگاه خداوند عزيزتر و ارجمندتر است در برابر او خاضع و فروتن و متواضع مي شود و هرگز رذيلت اخلاقي تكبر در وي پديد نمي آيد و در رفتار و كنش ها و واكنش هاي اجتماعي خويش استكبار نمي ورزد و برخلاف برتري جويي و خودبرتر بيني ابليسي، ديگري را ارزشمندتر و برتر از خود مي بيند. اين گونه است كه همدلي و همگرايي اجتماعي كه عامل اصلي وحدت اجتماعي و انسجام است پديد مي آيدو انسانها به هم نزديك شده و افزون بر تفكر درست در حق ديگري با آنان رفتاري برپايه مهر و عدالت و هنجارهاي درست اجتماعي در پيش مي گيرد.
آنچه بيان شد برخي از نكته هايي است كه مي توان به عنوان كاركردهاي اجتماعي التماس دعا بيان كرد. تفكر در اين حوزه مي تواند كاركردها و آثار ديگري را براي خواننده و اهل تدبر و تفكر بگشايد. باشد با انديشه و تدبر در آيات و آموزه هاي قرآني و سنت و سيره معصومان(ع) افزون بر حقيقت احكام و فلسفه آن به درستي با مسائل ديني برخورد كرده و آنها را دست كم نگيريم و به عنوان عمل ساده و بر پايه عادت و تعارف، تأويل و تفسير ننماييم.

 



به مناسبت دهم ماه رمضان سالروز وفات حضرت خديجه(س) محبوبه پيامبر(ص)

منوچهر ناصري فر
دهم ماه مبارك رمضان سالروز وفات اول بانوي اسلام، همسر گرامي پيامبر اكرم(ص) حضرت خديجه آن خاطره آفرين دنياي اسلام است، بانويي كه از ورودش تا رحلتش تاريخ اسلام را به خاطراتي افتخار آفرين زينت بخشيد و بشريت را به انسان سازي اسلام فراخواند. حضرت خديجه(س) چنان زني است كه به پاس بزرگداشت اخلاقي و روحي و جانفشاني هاي بي دريغانه اش براي ابد، هرجا كه نامي از اسلام عزيز و رهبر آسمانيش باشد، نام او نيز به گوش رسيده و بر دلها آرامش مي بخشد.
حضرت خديجه از مشهورترين زناني بود كه قبل از اسلام اول شخصيت تجاري حجاز بود و نامش نه تنها در اسلام، بلكه در تاريخ اعراب و مورخين غيراسلامي نيز به عظمت ياد شده است.
او با اينكه شتران فراوان در دست خدمه و كاركنان خود داشت كه در سرزمين هاي مصر، شام، حبشه و حجاز به تجارت مشغول بودند ليكن هرگز اين تجارت به گناهاني مانند احتكار، رباخواري و تقلب آلوده نشد.
اين بانوي بزرگ، همان زني است كه بارها ديده شده بود سران و اشراف و رجال اعراب با ثروت هاي هنگفت براي ازدواج با ايشان پيش قدم مي شدند اما او نمي پذيرفت و به دنبال همسري بود كه انسان باشد و وقتي كه اين خصوصيت را در محمدامين يافت به ايشان عرض كرد اي محمد من تو را شريف و امانتدار مي دانم كه خويشتن خود را پاك نگه داشته اي، تو خوش خلق و راستگو نيز هستي، لذا اين انسانيت تو، مرا جذب كرده است، اكنون ميل دارم كه با من ازدواج كني. (1)
اين خانم با اين انتخاب نشان داد كه از جهت انديشه و تفكر بر ديگر زنان برتري دارد و بي علاقه به مال دنيا است چرا كه مهريه را هم از مال و ثروت خود قرار داد.
و بدين سان پيغمبر در سن بيست وپنج سالگي با خديجه چهل ساله درعين حالي كه خطبه عقد را حضرت ابوطالب خواند ازدواج كرد و تا خديجه زنده بود پيغمبر همسر ديگري اختيار نكرد.
حضرت خديجه در دامان پاكش گرامي ترين بانوي هستي حضرت فاطمه(س) را پروراند و اين گونه خداوند نسل پيغمبر را از خديجه قرار داد.
حضرت خديجه(س) بهترين مونس و انيس پيغمبر و بزرگ ترين مددكار روزهاي سختي او بود. او در دشواري هاي بعثت، موجب آرامش پيامبر گرديد و از بذل مال فراوان خود هيچ دريغ نداشت و با آن قدرت مالي و شهرت مقامي كه داشت با زجر و تهديد و شكنجه و تبعيد همسر خود ساخت و اعتراض نكرد و درعين حال با مجاهده و بذل مال خود در راه نيل به اهداف عاليه اسلام و پياده نمودن برنامه هاي قرآن، خدمت شاياني به مكتب انسان ساز اسلام عزيز نمود.
حضرت خديجه نزد پيامبر(ص) از احترام خاصي برخوردار بود، به طوري كه او را زياد دوست مي داشت و با او در كارها مشورت مي كرد.
از ابن عباس روايت شده كه پيغمبر(ص) چهار خط در زمين كشيد و فرمود: آيا مي دانيد اين چيست؟ عرض كردند خدا و رسول خدا داناتر است. پيغمبر فرمود: فاضل ترين زنان بهشت، خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمد و مريم بنت عمران و آسيه بنت مزاحم زن فرعون مي باشند.(2)
منزلت حضرت خديجه به جايي رسيد كه خداوند به وسيله جبرئيل برايش سلام مي فرستاد و او را پاداش عظيم وعده مي داد كه هيچ كس از گذشتگان و اصحاب بدان مقام نرسيدند. (3)
سرانجام اين بانوي بزرگوار كه با فداكاري ها و ايثارها در راه اسلام آن همه زحمات و شدائد و سختي را تحمل نمود، پس از يك عمر پاكي و صداقت در كنار همسري فداكار در روز دهم ماه مبارك رمضان و در سن 65 سالگي بدرود حيات گفت و به لقاء الله پيوست.
پيغمبر خود خديجه را غسل داد و كفن نمود و در قبر او رفت و پيراهن خود را كفن او ساخت و در قبرستان حجون در كنار قبر عبدالمطلب دفن كرد. (4)
هرچند بعداز خديجه پيامبر(ص) همسران ديگري اختيار كرد اما هيچ كدام جاي آن بانوي گرامي را نگرفتند و پيغمبر از آنها صاحب فرزندي نشد و نسل او از خديجه باقي ماند. پيغمبر هيچ گاه خديجه را فراموش نكرد و هميشه از او و از صفات او به نيكي ياد مي كرد و به دوستان او احسان مي نمود. عايشه مي گويد: «بر احدي از زنهاي پيغمبر، آن قدر حسادت نكردم كه بر خديجه حسادت كردم براي اينكه پيغمبر بسيار از او ياد مي فرمود و اگر گوسفندي ذبح مي شد از آن براي دوستان خديجه مي فرستاد.» (5)
روزي حسادت عايشه را فرا گرفت و به رسول خدا عرضه داشت: خديجه پيرزني بيش نبود و خدا بهتر از او به شما عوض داده است، پيغمبر غضبناك شد و فرمود: نه به خدا بهتر از او را خدا به من عوض نداد. ايمان آورد به من وقتي مردم كافر گرديدند و تصديق كرد مرا هنگامي كه مردم تكذيب مي كردند و در اموال خود با من مواسات كرد، وقتي مردم مرا محروم ساختند و از او فرزنداني، خدا روزي من كرد و از زنان ديگر محروم فرمود. (6)

1-تذكره الخواص/ ص 302
2- الاستيعاب/ ج4 ص 284
3- الاصابه / ج 4 ص 282
4- مناقب ابن شهر آشوب /
ج 1ص 174
5 و 6- اسدالغابه / ج 5 ص 436


 



از عطش رمضان تا عطش كربلا

رسول هدايت خواه
وقتي چيزي را كه به نظرم خيلي با ارزش بود از دست مي دادم و مي گفتم: حيف شد، مادر خدا بيامرزم مي گفت: حيف امام حسين(ع) بود و با اين عبارت، فشار سنگين از دست دادن چيز با ارزش، كاهش مي يافت و به سادگي با مساله كنار مي آمدم.
در سالهاي آغازيني كه روزه بر من واجب شد، تابستان بود. مشكل اين بود كه نوجوان بوديم و مي بايست افزون بر روزه داري، در آفتاب گرم تابستان در شاليزار به درو مشغول مي شديم.
در طول حداقل هشت سال حضور در آفتاب سوزان و هواهاي شرجي و گرم، هر آنچه از آب را ذخيره كرده بوديم، به تعريقي از دست مي داديم و هنگام افطار تنها اين آب بود كه شكم ما را پر مي كرد و جايي براي غذا نمي ماند.
ما برخلاف آن دسته از مردم كه از غذاهاي رنگارنگ چنان شكم خويش را پر مي كنند كه آب به سختي در ميان آن راهي براي خود باز مي كند، چه رسد كه بتوانند نفس بكشند، ما اين شكم را به آب مي بستيم.
در آن زمانهاي روزه داري در تابستان كه با آغاز انقلاب اسلامي روبه رو بوديم، آنچه عطش ما را كاهش مي داد، ذكر كربلا بود. گويي عادت كرده بوديم كه همواره گريزي به كربلا بزنيم، زيرا اين حادثه بزرگ و جانسوز درس هاي بسياري براي همگان داشت و دارد. كربلا دانشگاهي بزرگ است كه هر كسي مي تواند در هر واحد درسي و هر رشته اي، مطلبي بياموزد و راهي به سوي حق و حقيقت بيابد.
فرياد العطش در بيابان كربلا
اگر بخواهيم فشار روزه گيري در آفتاب تابستاني و سوزان را بر خود آسان كنيم و آستانه تحمل خود را بالا بريم، مي توانيم به عطش كربلاييان و عاشوراييان توجه كنيم. عطش در كربلا چنان عظيم بود كه محتشم كاشاني مي سرايد:
زان تشنگان هنوز به عيوق مي رسد
فرياد العطش زبيابان كربلا
يكي از دشمنان اهل بيت(ع) در آن روز به نام تميم بن حصين خزاري در سخني در تعريض به امام حسين(ع) مي گويد: اي حسين و اي ياران حسين! آيا به آب فرات نمي نگريد كه چگونه همانند شكم مار مي درخشد. به خداوند سوگند! از آن قطره اي نخواهيد آشاميد تا آنكه مرگ را دريابيد. (بحارالانوار، ج 44، ص 317) اين گونه بود كه آب را بر امام حسين(ع) و يارانش بستند به گونه اي كه در روايت است: و لما اشتد علي الحسين و اصحابه العطش؛ زماني كه عطش و تشنگي بر امام حسين(ع) و يارانش فشار آورد.
روزه گرفتن در روزهاي بلند و گرم تابستان، محبوب اولياي الهي بوده است. حضرت مسيح(ع) روزي پس از وفات مادرش ايشان را مورد خطاب قرار مي دهد و از وي مي پرسد: اي مادر! به من جواب بده. آيا دوست داري باز هم به دنيا برگردي؟
حضرت مريم(س) در پاسخ مي فرمايند: فرزندم آري. دوست دارم به دنيا بازگردم تا در روزهاي گرم تابستان براي خداوند روزه بگيرم و در شبهاي سرد زمستان نمازگزارم. رسول گرامي اسلام فرمود: روزه گرفتن در گرما، جهاد است. (بحار/96/257)
براي اينكه آستانه تحمل خود را بالا بريم بايد مانند آن كسي باشيم كه به طلب كفش از خداوند به مسجد مي رود. سعدي خود مي نويسد كه در ايام جواني، روزي كفش نداشتم و از اين رو، از زندگي خود سخت ناراضي بودم و بسيار گله و شكايت مي كردم؛ اما وقتي بيرون رفتم، مردي را ديدم كه كنار ديوار نشسته است و پا ندارد. با ديدن او، يكباره به خودم آمدم و به درگاه خداوند شكرگزاري كردم كه اگر كفش ندارم، در عوض دو پاي سالم دارم كه بدون كفش هم مي توانم با آنها راه بروم.
وي اين حكايت را در گلستان خويش اين گونه آورده است: هرگز از دور زمان نناليده بودم و روي از گردش آسمان درهم نكشيده مگر وقتي كه پايم برهنه مانده بود و استطاعت پاي پوشي نداشتم. به جامع كوفه درآمدم دلتنگ، يكي را ديدم كه پاي نداشت. سپاس نعمت حق بجاي آوردم و بر بي كفشي صبر كردم.
مرغ بريان به چشم مردم سير
كمتر از برگ تره بر خوان است
و آنكه را دستگاه و قوت نيست
شلغم پخته مرغ بريان است.
اگر براي ما روزه داري در ماه تابستان سخت و دشوار است، بايد براي افزايش آستانه تحمل و قرار گرفتن در مقام صابران، اين سختي را با شرايط سخت تر و دشوارتر مقايسه كنيم و راه روزه داري را بر خود آسان كنيم.
دوستي مي گفت من نوزده ساعت در ميان قله ها در تابستان به دور از هر آبادي و آبي حركت كردم و نمي دانستم كه به آبادي مي رسم و آب و ناني خواهم داشت يا نه؟ اما هنگامي كه روزه مي گيرم به ياد آن ساعات بسيار سخت و طاقت فرسا، اين اميد را دارم كه چند ساعت ديگر بر سر سفره افطاري مي نشينم و آب و ناني مي خورم. اين گونه است كه روزه بر من آسان مي گردد. من صبر را در سختي تجربه كرده ام و قدر اين عافيت را مي دانم، چرا كه به مصيبتي گرفتار آمدم كه بسيار جانكاه و سخت تر از اين بوده است. پس قدر عافيت روزه را كسي داند كه مصيبت بدتر را در چشم آورد.
پس كساني كه از تشنگي ناشي از روزه در گرماي سوزان تابستان گله و شكوه مي كنند، اگر روز عطش امام حسين(ع) و خانواده و اصحابش و خصوصاً طفل شيرخوار حضرت علي اصغر(ع) را به ياد آورند كه: لايوم كيومك يا اباعبدالله، تحمل اين تشنگي براي آنها بسيار آسان جلوه خواهد كرد.
همچنان كه اگر كسي به مصيبت از دست دادن عزيزي دچار مي شود، اگر مصائب فوق طاقت زينب كبري(س) را در كربلا كه يك ساعت چند فرزند خود را يكجا از دست داد به ياد آورد، مصيبت وارده براي او آسان خواهد شد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14